گروه شریعتی
562 subscribers
1.66K photos
554 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
📌واقعیت در دنیاهای خیالی پوزیسیون و اپوزیسیون

🔹من بطور سنتی رسانه‌های حکومتی و ضد حکومتی را دنبال می‌کنم. دو دنیای کاملآ متضاد هستند. در یکی جمهوری اسلامی بین زمین و هواست! و هر آن از بین می‌رود و در دیگری مقتدرترین نظام است و اپوزیسیونش مشتی متوهم. هیچ نقطه‌ی اشتراک و امکان دیالوگی میان این دو دنیا وجود ندارد. بخشی از جامعه دل در گرو این دارند، بخشی دل در گرو آن.‌ این تضاد میان یک #ملت بی‌سابقه است.

🔹وظیفه‌ی #حکومت رفع این تضادهاست وگرنه هم‌ خودش متزلزل است، هم جامعه آبستن بهم ریختگی.

🔹#زندان مظهر انواع #سانسور است، از جمله اینکه فقط #تلویزیون حکومتی وجود دارد. در ماه‌ها و سال‌هایی که زندانی به ناگزیر فقط تلویزیون #ایران را می‌بیند، گویی #آمریکا و #اروپا و دیگر قدرت‌ها در سراشیبی سقوط‌اند و بزودی پرچم جمهوری اسلامی بر فراز کاخ آنها به اهتزاز در می‌آید. بیرون‌ که می‌آید با دنیایی کاملا متفاوت روبرو می‌شود.
عجیب آنکه رسانه‌های برون مرزی هم همین کار‌ را که در زندان انجام می‌شود با #مردم بیرون از زندان انجام می‌دهند! و فضایی درست می‌کنند که گویی تا چند روز دیگر #انقلاب جدید همه چیز را عوض می‌کند..!
که نتیجه‌ی هر دو مدل، سرخوردگی و بی‌اعتمادی است.

@Shariati_Group

#عمادالدین_باقی
🌐 باید کشور را از «خشم» نجات داد، همه ما ایرانیان مسئولیم


🔹ما در میانه تعارض و تناقضیم. از سویی هجمه برنامه‌ریزی‌ شده‌ای جهانی به راه افتاده است که سرانگشت سازمان‌های جاسوسی و رسانه‌های قدرت‌های خارجی در آن هویداست که تمام‌قد به میدان آمده‌اند و جوانان و نوجوانان و هنرمندان و ورزشکارانی را تهییج و ترغیب و تهدید کرده و می‌کنند. از سوی دیگر نشنیدن صدای بسیاری از طبقات و جوانان «خشمِ» بسیاری را برانگیخته است.

🔹این خشم سبب شده است که راست را دروغ و دروغ را راست بپندارند، نیت‌های سوء دشمنان را حسن‌نیت و نیکخواهی‌ها را پلیدی بدانند. خشم سبب می‌شود که میل به این داشته باشیم که از طرفِ مقابلِ خود جز خشونت و پلیدی نبینیم. گویی برای خشم خود در پی توجیه می‌گردیم. می‌خواهیم آتش خشم خود را بیشتر شعله‌‌ور کنیم تا تحقیری را که کشیده‌ایم، در آتش این کینه بسوزانیم؛ در این میان، این جوانان و نوجوانان‌اند که قربانی این کینه‌توزی‌هایند.

🔹این خشم ناشی از زخمی عمیق است که در مواقع بحرانی همه‌ی اختلاف‌ نظرهای سیاسی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و جامعه را به‌شدت #دوقطبی می‌کند و همه افکار، آرا، اندیشه‌ها، اندیشمندان و متفکران را می‌سوزاند. پرسش مهم این است که چگونه می‌توان از این خشم کاست؟ آن‌کس که قدرتمندتر است (یعنی حکومت) بیش از دیگران مسئول است که ازخودگذشتگی نشان دهد و تلاش خود را برای زدودن این خشم به کار بَرَد.

🔹متأسفانه آنچه ‌حیرت‌آور است، این است که از سوی دولتمردان هنوز ابعاد این موضوع درک نشده و به نظر می‌آید که ظرفیت و توانِ فهم این «خشم» را هم ندارند. هنوز نمی‌تواند دریابد که برای کسب اعتماد باید به قربانی‌کردن متخلفان بپردازد، رسیدگی ملی به حوادث ملی را توسط نیروهای معتمد به انجام رساند، صدای معترضان را در رسانه ملی بازتاب دهد و گرایش‌های گوناگون از اندیشمندان را در رسانه ملی میدان دهد. ظرفیت خشمی که در وقایع اخیر آزاد شد، می‌تواند خطری برای «امنیت ملی» و «حیثیت ایرانیان» در سراسر جهان باشد.

🔹باید کشور را از دوقطبی‌های افراطی نجات داد. باید کشور را از «خشم» نجات داد. همه ما ایرانیان مسئولیم که این خشم را در همه ابعادش بشناسیم و برای درمان آن بکوشیم. بیش و پیش از هر چیز هر‌آن‌کس که در #حکومت است، مسئولیت سنگین‌تری دارد. البته بازنگری در #فرهنگ سیاسی و ساختار حقوقی در اولویت نظریه‌پردازی برای برون‌رفت از یک بن‌بست تاریخی است که ظرفیت هولناکی مانند #تجزیه ایران را دارد و مد‌نظر دشمنان است./شرق

@Shariati_Group

✍️ کیومرث اشتریان
📌تفکر مستقل یا یکی به نعل، یکی به میخ؟

🔸بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا می‌نمایند. حاملان این نوع نگاه، هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین #ادبیات محکوم می‌کنند. به عنوان مثال: کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم #غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر #اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهین‌ها به کاسه لیسی متهم شد..! کافیست از #ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و #تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکه‌های ماهواره ای فارسی زبان و #اپوزسیون خشونت طلب داشت تا با بدترین تهدیدها و انگ‌ها مواجه شد.

🔸بدنه این طیف عموماً حامل هیچ #اندیشه و گفتمانی نیست و #فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف می‌کند. در نگاه آنها اگر #حکومت می‌گوید «آمریکا بد است» پس #آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت می‌گوید، #فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت می‌گوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس #چین و #روسیه هیولای هفت سر است و می‌خواهد ما را ببلعد و خانه‌هایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون می‌گوید جرج فلوید مظلوم است، پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت می‌گوید #ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت می‌گوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت می‌گوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان می‌آید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بن‌سلمان انتقاد می‌کند، پس بن سلمان مصلحی در حد #مارتین_لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده #طالبان است و..

🔸برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهواره‌ای دریافت می‌کند، پی‌بردن به این مسئله که هم می‌توان منتقد فیلم‌های کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجی‌ها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» می‌سازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است...

🔸برای حاملان این تفکر که برای #برجام (که هیچ از آن نمی‌دانست!) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمی‌دانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبت‌اش بلند شده است!) نه واقعیت روابط بین‌الملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف می‌نماید.

🔸این طیف حامل هیچ #تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفاً در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم می‌بیند‌ و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار #بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم می‌کند.

🔸حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه می‌کنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامه‌هایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کرده‌اند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه می‌برد.

🔸باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسان‌هایی هم هستند که می‌توانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از #حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق #ایران باشند، هم منتقد #صداوسیما و #مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از #فرهنگ و #هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند...

@Shariati_Group
فرهاد قنبری
🔹#سیدجواد_طباطبایی پژوهشگری ایرانی است که با کاوش‌هایش در #فلسفه، #تاریخ و #سیاست در کار پیش بردن پروژه #ایرانشهری است. او که مدعی است قرائت ایدئولوژیک و سیاسی از #اسلام، قرائتی مرده و فاقد معناست! ،اخیرأ در سلسله یادداشت‌هایی با عنوان (#انقلاب «ملی» در انقلاب اسلامی) دست به کار تعریض و نقد رهبران و متفکران #انقلاب_اسلامی شده است.
🔹طباطبایی در یکی از یادداشت‌های آخرش اشاره کرده که این #شریعتی و #جلال_آل‌احمد و بعد از آنها #مطهری و حتی #منتظری بودند که زمینه را آماده کردند که بعد آیت‌الله #خمینی آمد و در آن فضا شروع به صحبت کرد، انگار که آقای خمینی هیچ نوع صورتبندی نظری از امر سیاسی نداشت و هیچ بنیان فکری، فلسفی و تئوریکی در باب #حکومت نداشت!

🔗 متن کامل مصاحبه خبرگزاری موج با دکتر #سیدجواد_میری

🎧 نگاهی به تاملات سیدجواد طباطبایی در باب "جنبش اجتماعی اخیر در مصاحبه با سیدجواد میری

@Shariati_Group
🔴 وقتی فقر و نابرابری وجود داشته باشد، همه بازنده هستند/حکیمی نکته‌هایی در «الحیات» آورده است که برخی به خاطر باز کردن آن افق‌ها نوبل گرفته‌اند

🔻دکتر #فرشاد_مومنی اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه #علامه_طباطبابی در سخنرانی به مناسبت سالگرد #علامه_حکیمی که در شهر #یزد برگزار شد، با بیان اینکه در #ایران به دلایل گوناگون احساس اعتماد به #دین، تضعیف شده است، گفت: اگر به شکل اصولی به اندیشه‌های #اسلام شناسان بزرگ معاصر برگردیم، می‌توان به آن اعتماد سابق دست پیدا کنیم. اینکه عملکرد من یا دیگری بد است اکنون به پای دین نوشته می‌شود. هر کس غیرت و شرافتی دارد باید در این زمینه برای خود مسئولیت ایجاد کند. یکی از ویژگی‌های مهم علامه #حکیمی غیرت ایشان به دین در ساحت نظر و عمل بود. به خاطر این غیرت بود که #عدالت اجتماعی برای او انقدر اهمیت پیدا می‌کرد.

🔻مارک بلاگ یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان علم #اقتصاد در قرن بیستم است که درباره سید #محمدباقر_صدر گفته است: من او را نمی‌شناسم اما #کتاب اقتصاد او را خوانده‌ام و صرفاً براساس مندرجات این کتاب با اطمینان می‌گویم که محمدباقر صدر یکی از صد اقتصاددان ممتاز جهان در قرن بیستم است.

🔻الان خیلی‌ها می‌گویند کتاب او را نخوانیم چون #آخوند است. حساسیت و تمرکزی هم که مرحوم #حکیمی که درباره‌ی #فقر، نابرابری و #عدالت اجتماعی داشت اساس دین ما است. به نظر من یکی از وجوه بزرگیِ بزرگان در این سرزمین، بزرگی موانع و تهدیدهایی است که بر سر راه شان قرار دارد.

🔻او به #ایمان خود مطمئن بود و از ملامتِ ملامت کنندگان نمی‌هراسید. هزینه‌ی صحبت کردن درباره عدالت در این جامعه بالا است، بنابراین ما باید قدردان کسانی باشیم که در آن استاندارد، مسئله‌ی عدالت را به مسئله شماره یک تبدیل کرده‌اند.

🔻تا یک کلمه راجع به عدالت اجتماعی حرفی زده می‌شود، می‌گویند اینها تمایلات کمونیستی دارند. من در پاسخ می‌گویم اگر قرار باشد امثال #مطهری، #بهشتی و #حکیمی جزو کمونیست‌ها باشند، من هم با افتخار جزو آنها هستم!

🔻مومنی خاطرنشان کرد: اگر افرادی مثل مارک بلاگ آثار علامه حکیمی را خوانده بودند، مدال بزرگتری به او می‌دادند و چقدر ما بدبختیم که دیگران باید دارایی‌هایمان را به ما گوشزد کنند...

🔻من در سال ۱۳۹۶ کتابی به عنوان اتمام حجت با حکومت گران با نام «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» نوشتم که در آن اظهار شگفتی کرده بودم از کشوری که خود را عدلیه می‌داند اما از در و دیوار آن نابرابری می‌بارد. در آن کتاب نشان دادم که اتفاق نظر برای در هم تنیده دانستن #عدالت و #توسعه رو به افزایش است، به گونه‌ای که در دو دهه‌ی گذشته حداقل ۵ نفر به خاطر کارهایی که در این حیطه کردند جایزه #نوبل گرفتند.

🔻علامه حکیمی نکته‌هایی در کتاب #منهای_فقر خود آورده است که می‌توان گفت برخی به خاطر باز کردن آن افق‌ها نوبل گرفته‌اند. یکی از حیاتی‌ترین بحث‌هایی که آنها مطرح کرده‌اند این است که ساختار از افراد مهم‌تر است. آنها از دریچه #علم این را فهمیدند، اما علامه #محمدرضا_حکیمی این مهم را از دریچه دین دریافته بودند.

🔻او از طریق #قرآن و #سنت تجربه‌ای که حدود ۲۰۰ سال طول کشید که برجسته‌ترین متفکران به جمع‌بندی آن برسند، در اختیار ما قرار داد. حال اگر ما آن مسائل را دنبال نمی‌کنیم، به مسئولیت شناسی خودمان بر می‌گردد.

🔻دیتون می‌گوید فقر محصول حکومت ضعیف، سیاست‌های غلط و نهادهای ناکارآمد است. از این دریچه آثار حکیمی را بخوانید، متوجه می‌شوید که آن را به صورت یک امر مسلم دینی در اختیار ما قرار داده است.

🔻بحث‌هایی که علامه حکیمی در زمینه‌ی مسئولیت #حکومت در مورد فقر، فساد و نابرابری مطرح کرده است بسیار تکان دهنده است. ما باید این زحمات را یک قدم جلو ببریم.
آیا مسلمانان عدالت باور ما می‌دانند که بزرگترین متفکران علوم انسانی و اجتماعی به دلایل پرشمار نام قرن بیست و یکم را قرن عدالت اجتماعی گذاشته‌اند؟ یافته‌های کلیدی گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۶ این است که هیچ عنصری به اندازه بی‌عدالتی و نابرابری‌های ناموجه در درون کشورها قادر به توضیح بحران جهانی آب نیست. ما باید افتخار کنیم به این مواریث که در اختیار داریم...

@Shariati_Group
🆔 @mohamadrezahakimi
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت؛ ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی

🔷 مصاحبه‌ی ایران فردا با #احسان_شریعتی

🔅الان در حاکمیت دینی #ایران نسبت #دین و #سیاست، دین و #قدرت به چالش تبدیل شده است. #هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب #مسیح» می‌گوید، قوانین دینی و شریعت نمی‌توانند، قانون عمومی باشند، بلکه می‌تواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به #قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد می‌انجامد و یا با توجه به اینکه بحث‌های متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش‌هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از  بنیادگراها  که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر #شریعتی و یا مهندس #بازرگان که دین را موید #آزادی و #دموکراسی و زندگی مسالمت آمیز می‌دانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می‌کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادل‌هایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونه‌ای پوشش را اجبار می‌کرد و یا حکومتی فعلی که گونه‌ای دیگر را اجبار می‌کند. با توجه به عدم تعادل‌ها، این نسبت را چگونه می‌توان تعریف کرد که با نقطه تعادل‌های جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟

🔸احسان شریعتی: #میشل_فوکو، در مورد #انقلاب ایران، زمانی که از او می‌پرسند که چگونه از انقلابی دفاع می‌کنید که حکومت دینی می‌خواهد؟ می‌گوید من منتقد فهم آنها از «حکومت‌» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از #حکومت است. یعنی حکومت پدیده‌ای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر #ماکس_وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون #فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر #افلاطون نمی‌تواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی #شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحت‌ها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمی‌تواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در #آریستوکراسی دینی و #تئوکراسی وجود دارد که ما می‌توانیم به عنوان نماینده #خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترین‌ها!

▪️از نظر افلاطون، بهترین‌ها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینه‌ی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت این‌که دین در نهضت‌های گذشته، از #مشروطه و #نهضت_ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز می‌شود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهایی‌بخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث #مذهب و شعار الله اکبر در پشت بام‌ها مطرح بود!

ا.ف: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟

🔸ا.ش: دین رهایی‌بخش انتقادی نمود و فعالیت عمده‌ی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان می‌خواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالب‌های سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. می‌گویند اینها را نمی‌پذیرند. روایتی که چند دهه در آموزش‌وپرورش و #فرهنگ و مدیریت توسعه‌ی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد #عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و این‌که جوانان آن را نفی ‌کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنوی‌ای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعه‌خواهی) برمی‌گردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنت‌گرایی قرار می‌گیرد  و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیره‌ی محافظه‌کاری و #استبداد ‌شود!.....


@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
📕 طرح فروش کتاب خورشید مغرب

#معرفی_کتاب

این #کتاب ۳۸۰ صفحه می‌باشد. استاد #محمدرضا_حکیمی می‌فرمودند: (برای نگارش این کتاب ۱۵ سال تحقیق کردم)

🔴 این است که منتظران ظهور #دولت حق، و #حکومت عدل، که دینشان #اسلام است، و کتابشان #قرآن، و نخستین امامشان #علی ابن ابی طالب است (یعنی تجسم اعلای #عدالت و دادگری)، و خود در انتظار تحقق حکومت عدل جهانی به سر می‌برند، باید پیوسته، نمونه این عدل و عدل طلبی باشند، و این چگونگی را نشان دهند، و جامعه خویش را از احسان سرشار سازند، و با نفوذ محرومیت و استضعاف، بشدت مبارزه کنند، باید جامعه آنان، نمونه آن عدل و دادی باشد که از آن دم می‌زنند، و منتظر #ظهور ابعاد کلی و جهانگیر آنند. می‌شود جامعه‌ای خود را منتظر حکومت عدل جهانی بداند و خود، در محیط خود، به عدل و داد نگراید. و حکومت چنین جامعه‌ای حکومت #عدل نباشد؟!

📲 برای خرید کتاب به شماره ۰۹۱۲۲۳۵۳۵۲۲ پیامک دهید

@Shariati_Group
🆔 @mohamadrezahakimi
"... #انتظار یکی از زیباترین و عمیق‌ترین جلوه‌های روح فراری و بی‌آرام #انسان است.

آدمی‌زاده هر چه انسان‌تر، چشم به راه‌تر می‌شود. این یک #حقیقت زیبایی است که همواره می‌درخشد. به هر حال یک منتظر، در ادیان، این #موعود منتظر، روشن و مشخص است.

یک #منجی غیبی است، و رسالت‌اش نیز معلوم و مشخص. آنکه باید بیاید یک "ابر مرد" است. در #تشیع، موعود منتظر، #مهدی است، و آخرین #امام از سلسله امامان اثنی عشر، فرزند امام #حسن_عسگری، و رسالت‌اش هم معلوم است.

رسالتی را که #پیامبر آغاز کرد و پس از مرگ‌اش نگذاشتند #علی و فرزندان‌شان ادامه دهند و #حکومت و #امامت #مردم را غصب کردند.

او خواهد گرفت و ادامه خواهد داد...

بنابراین مهدی یک امام است، و برای استقرار #عدل و احیای «حقیقت» می‌آید.

این یک #رسالت اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و بشری است، و او خود یک بشر است، اما #روح منتظر #انسان، که همواره بی‌قرار غیب و فراری به ماوراء است، نمی‌تواند تصویر بشری و رسالت این جهانی مهدی موعود را نگاه دارد.
پس او را و کارش را در هاله‌ای از ماوراء واقعیت غرقه می‌سازد ..."‌

📚 معلم علے‌شریعتے

@Shariati_Group
💠 بشارت به منجی موعود و فلسفه‌ی انتظار در مسیر تاریخ بشری

#مبانی_شناخت_جهت‌گیری / ع.م

🔅با توجه به اوضاع و احوال کنونی جهان تردیدی نیست که جهان آتی به سوی سقوط و بشر به سوی زوال پیش می‌رود، از سویی دیگر درهای امید برای نجات از وضع کنونی بسته شده است و سازمان‌هایی که بدین منظور تشکیل شده‌اند کارایی لازم را نداشته و یا در مسیر درست از آنها استفاده نمی‌شود. اینجاست که هر فرد عاقلی نگران سرنوشت بشر است و می‌گوید، برای رفع نابسامانی‌ها و جلوگیری از این همه جنگ‌های خانمان سوز و رهایی یافتن از کشمکش‌های موجود جهان لازم است یک «حکومت واحد جهانی» براساس تثلیث #معنویت، #عدالت و #آزادی تشکیل شود.

🔅#انتظار در لغت به معنی چشم داشت و چشم به راه بودن و نوعی امید به آینده داشتن است. نتیجه‌ای که از معنای لغوی «انتظار» به دست میآید این است که اگر کسی کار خیر و شایسته‌ای انجام داده، منتظر است تا روزی فرا رسد و پاداش کار خیرش را دریافت کند و اگر کسی عمل زشت و ناهنجاری انجام داده، منتظر کیفر آن است.

🔅انتظار در #اسلام - به ویژه #مذهب #تشیع - عبارت است از #ایمان استوار بر #امامت و #ولایت حضرت ولی‌عصر و امید به ظهور آن حجت الهیِ وعده داده شده و آغاز حکومت صالحان. انتظار ظهور در اسلام، در واقع نوعی آمادگی است؛ آمادگی برای پاک شدن و پاک زیستن. آمادگی برای حرکتی مستمر و دائم توأم با #خودسازی و دگرسازی و زمینه سازی و سرانجام، آمادگی برای شرکت در #نهضت عظیم امام #مهدی که آغاز آن ظهور #منجی، و پایان آن شکست تاریکی و #ظلم و نتیجه‌ی آن، برپایی #حکومت #عدل الهی است.

🔅انتظار ظهور منجی #موعود دراصل یک عقیده‌ی عمومی و مشترک است و اختصاص به یک قوم و #ملت و #دین ندارد. ادیان و مذاهب گوناگونی که در جهان حکومت می‌کنند عموماً ظهور او را خبر داده‌اند، اگرچه در اسم او اختلاف دارند. اعتقاد به منجی و موعود جهانی یک اشتیاق و میل باطنی است.

🔅علی‌رغم تحریف کتاب‌های دینی ادیان گذشته، در بخش‌های زیادی از آنها به نمونه‌هایی از نویدهایی که توسط انبیای الهی به تمام امت‌هایشان رسیده است، بر می‌خوریم. در کتب عهد عتیق #تورات و ملحقات آن (زبور داود)، كتب عهد جديد (اناجیل چهارگانه و ملحقات آن) و کتاب‌های مقدس آیین‌های #زرتشت، #بودا، #هندو... که رهبران آنها خود را پیامبر آسمانی معرفی کرده‌اند نیز مباحث زیادی در زمینه‌ی منجی جهان بیان شده است.

🔅همواره آشفتگی اوضاع و ناامنی حاصل از فشار و تبعیض و ستم در جامعه، عقیده به ظهور منجی بزرگ جهان را تشدید نموده است. این شوق و انتظار دیرینه در لحظات فشار و اختناق تبدیل به التهاب سوزان و نیاز شدید می‌شود که خرمن اشتیاق #مردم را برای ظهور امام موعود شعله‌ور می‌سازد.

🔅در همین راستا هر دین و مذهبی با الهام گرفتن از سخنان انبیاء کتب آسمانی خود دم از «حکومت واحد جهانی» می‌زند و معتقد است که فردی مصلح خواهد آمد و جهان را پر از #عدل و داد خواهد کرد چنانچه پر از #ظلم و جور شده باشد.

🔅با بررسی افکار و عقاید ملل جهان باستان مانند: #مصر، #هند، #یونان و #ایران و نگاهی به افسانه‌های دیگر اقوام مختلف این حقیقت به خوبی نمایان است که همه در انتظار «مصلح موعود» به سر برده‌اند.

🔅فی‌المثل ایرانیان باستان معتقد بودند که
«گزراسپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در #کابل خوابیده و صدهزار فرشته از او نگهبانی می‌کنند تا روزی که بیدار شود و #قیام کند و جهان را #اصلاح نماید. گروهی دیگر از ایرانیان می‌پنداشتند که «کیخسرو» پس از استوار ساختن شالوده‌ی فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفته و در آن جا آرمیده است تا روزی که ظاهر شود و #اهریمن را از گیتی برهاند. زرتشتیان اعتقاد دارند که «سوشیانس»، #دین را در جهان رواج می‌دهد، #فقر و تنگدستی را ریشه کن می‌سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم‌فکر و هم‌گفتار و هم‌کردار می‌کند.

🔅مجوسی ها به زنده بودن و بازگشت «هوشیدر» اعتقاد راسخ دارند. / یهودیان معتقدند که در #آخرالزمان «ماشیح» ظهور می‌کند و تا ابد الآباد در جهان حکومت می‌کند. / مسیحیان نیز معتقدند که «مسیح» در آخرالزمان دوباره ظهور خواهد کرد. / برهمائیان از دیر زمانی به این معتقدند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور می‌نماید و ...

@Shariati_Group

🔗 مشاهده متن کامل این نوشتار
″... اکنون دیگر کسی به #علی دشنام نمی‌دهد، نامش را همراه نام #خدا و #محمد بر مناره معبد اعلام می‌کنند و علی که همواره صدای #اذان خلیفه را بر این مناره می‌شنیده است، اکنون می‌بیند و هر صبح و ظهر و غروب و شامگاهی نام خویش را از لبان مناره معبد خدا می‌شنود.

▫️و #تاریخ با شگفتگی چشم بر این مناره دوخته است؛ باور نمی‌کند، چگونه مناره مسجدی که در چنگ خلیفه است شب و روز در قلب شهر، بر سر خلق و در زیر گنبد نیلگون آسمان فریاد می‌زند: من گواهی می‌دهم که علی مولای من، پیشوای من، حجت خدا و امیر بر حق اهل #ایمان است. آیا علی پیروز شده است؟

▫️تاریخ چرا لبهایت را به افسوس می‌گزی؟
چرا بر چهره‌ات ناگهان سایه‌ی سنگین اندوهی تیره نشست؟ مگر صدای #مسجد را نمی‌شنوی؟
هر صبح و ظهر و مغرب و شام نمی‌بینی که لب‌های مناره معبد، با نام علی باز می‌شود. موذن را نمی‌بینی که به نام علی که می‌رسد چگونه از دل فریاد می‌کشد، چنانکه مناره مسجد، و در و دیوار مسجد به لرزه می‌افتد؟ نمی‌بینی که نام علی از عمق محراب مسجد بر می‌خیزد و در حلقوم مناره می‌پیچد و در فضا پخش می‌شود؟

اما تو مرددی تاریخ؟

بگو؟ تو بگو که بهتر از هر کسی بر این سرگذشت دردناک آگاهی.

▫️تاریخ! علی همچون #سقراط دنیا را در جست و جوی #عدالت و در تکاپوی #حقیقت می‌پنداشت. سقراط می‌گوید، در آن دنیا، دنیایی که پیش از این بوده است، روح‌ها همچون سیبی بوده‌اند و خدایان سیب‌ها را از میانه به دو نیم می‌کرده‌اند و سپس سیب‌های نیمه را از آنجا به سوی این دنیا، بروی این زمین سرازیر کردند و نیمه‌های سیب بر روی سطح زمین پخش شدند و از آن لحظه سراسیمه می‌گردند و هر نیمه‌ای نیمه‌ی گم شده خویش را می‌جوید و تا نیمه‌ی خود را نیابد آرام نمی‌گیرد. و همچنان در پی آن در تکاپوی مضطربانه خود همه جا را در می‌نوردد تا نیمه گم شده خویش را که ناگهان در انبوه نیمه‌های بیشمار سیب‌ها یافت، به او بپیوندد و سیبی همچنان که در دنیای پیشین بود باز پدیداید. بدینگونه دو نیمه یکی می‌شوند و نقصان به‌کمال و اضطراب به اطمینان و نگرانی به رضایت و تشنگی به سیرابی و بالاخره حرکت به سکون می‌انجامد.

▫️و علی خود را نیمه‌ی سیب می‌دانست و حق خود را نیمه‌ی دیگر سیب و یقین داشت که دو نیمه یک سیب، آن یک سیب را در این دنیا تجدید خواهند کرد و علی هر کس را نیمه سیبی می‌دانست و آنچه را که شایسته‌ی او بود نیمه‌ی دیگر سیب که در جست و جوی آن است، و این جست‌وجویی است که همچنان‌که سقراط معتقد بود سنت #طبیعت و ناموس خلقت است و از این رو بی‌شک نیمه‌ی خویش را خواهد یافت.

▫️علی خود را نیمه‌ی سیب و #ولایت (به‌معنی #حکومت بر حق و نیز دوستی و سرپرستی و تصاحب است که به جای #خلافت که رژیم حکومت و تسلط غاصبانه است، برای حکومت علی #اصلاح شده است) را نیمه‌ی دیگر خویش که طبیعتاً به هم خواهند رسید و یک سیب، آنچنان که بیش از این بوده‌اند و باید باشد، پدید خواهند آورد.

▫️اما دیدیم که داستان سیب سقراط و حرف‌هایی که در #فلسفه این سیب گفته‌اند همه حرف‌های پرت و حرف‌های دور بود و تعریف سیب‌های گلشایی! ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی - برگرفته از ضميمه كتاب
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
⭕️ مشتی نمونه‌ی خـروار...

🔸یکی از چهره‌های #نئولیبرال، مستقر در توییتر افاضات فوق را بیان کرده.

▫️شوربختانه اما، این جماعت شعارشان #آزادی است، نسخه‌شان دیکتاتوری.
▫️عربده‌شان #ایران ایران است... اما پس ذهن‌شان سرزمینی بدوی و نیازمند توسری، بدتر از همه صحاری در #خاورمیانه.
▫️پرچم #حقوق‌بشر به دست اما، افق‌شان #حکومت استبدادی، از جنس بن‌سلمان‌!
▫️ژست نویسنده و اقتصاددان می‌گیرند اما، مثل قزاق و‌ چماقدار در کمین آینده نشسته‌اند...
▫️با روشنفکری و اطوارهای کارشناسی طرفدار سرکوب توسط بیسوادترین‌ها می‌شوند.
▫️از حکومت #قانون و مکانیسم بازار حرف می‌زنند و شعارهای #لیبرال می‌دهند، یک خط در میان از «دخالت دولت» شاکی هستند، سرآخـر اقتدارگراییِ شخص‌محور از جنس #آل‌سعود و #پهلوی و #پینوشه را آرزو می‌کنند!

🗯 چقدر پلشت و نگون بخت‌اند آنان که نفهمد ته #نئولیبرالیسم چیست و قرار است به کجا برسد. تکلیف نوکیسه‌ها مشخص است، چون وابستگی به غرب منافع‌شان را تأمین می‌کند، دیکتاتوری هم که باشد نور علی نور!
اما آنها که در بدبختی و انحطاط دست و پا می‌زنند و با این موجودات همراه شده‌اند و می‌شوند را چه باید گفت!؟

@Shariati_Group
⭕️ اندرحکایت انتخابات و «قاعده تداول»

🔹دیروز روزی از روزهای #خدا بود؛ امروز نیز روز خداست و فردا نیز روز خدا خواهد بود و این روزها همگی می‌گذرد و همه ما زندگی‌ای ابدی در پیش داریم و به محضر خدا خواهیم رفت. #انتخابات امسال نیز گذشت و تا چهار سال آینده، بخشی از مسئولیت #حکومت به دست عده‌ای از افراد خواهد بود اما چند نکته در این زمینه به ذهنم رسید که عرض کنم:

1️⃣ اولاً خلأ مشهود، خلأ معرفتی بود. گفتمان‌هایی که وارد میدان شدند، به جز عده‌ای اندک، #قرآن را بوسیده و کنار گذاشته بودند، معرفتشان عمق نداشت و صرفاً دنباله‌رو افراد پیشین در پیاده‌سازی #لیبرالیسم بودند. عدم معرفت توحیدی، عدم معرفت آیت‌مدار، ضعف در تزکیه نفس، ضعف #دشمن‌شناسی، عدم شناخت جریانات باطل و لیبرال و #نئولیبرال، و عدم شناخت نسبت به #جنگ ارزی و جنگ‌های شناختی و هیبریدی و جنگ سرد جدید، بخشی از مشکلات شناختی در میان این نامزدها بود. پس مهم‌ترین ضعف، ضعف معرفت بود و لذا بهترین و تنها راه ارتقای کیفی و کمّی انتخابات، افزایش معرفت است.

2️⃣ هرچه می‌گذرد «نفاق» عمیق‌تر می‌شود. در هر دوره انتخابات نسبت به دوره قبل شاهد خالص‌سازی بیشتر جریان حق از جریانات باطل هستیم و لذا جریان‌های مختلف انقلابی از یکدیگر منفک و جداسازی می‌شوند. این علامت خوبی است چون #انقلاب دارد «تمحیص» و خالص می‌شود. اما شاخص نفاق‌شناسی چیست؟ شاخص نفاق را خداوند در قرآن کریم در سوره مائده، گرایش به کفار عنوان می‌کند. اما گرایش به کفار مراتبی دارد. اوایل گرایش به حاکمیت کفار مطرح بود. کم‌کم گرایش به مذاکره و مصالحه با کفار مطرح شد. اما آن نیز به حاشیه رفت. هم‌اکنون گرایش به علوم انسانی کفار، گرایش به نهادهای اقتصادی و اجتماعی کفار و گرایش به فرهنگ کفار مطرح است. تبری از هرگونه رنگ و بوی وابستگی به کفار، راه نجات از این نفاق است.

3️⃣ لزوم توجه به «قاعده‌ی تداول»؛ آیه ۱۴۰ آل عمران می‌فرماید: وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ. این یک قاعده الهی است به نام «قاعده تداول». خداوند ایام را می‌گذراند و روزگار را به گردش درمی‌آورد و هربار روزگار را به دست عده‌ای می‌سپارد. اما هدف چیست؟ هدفِ «قاعده تداول» و گردش ایام در بین افراد مختلف مبتنی بر آیه فوق، این است که خداوند از ما #شهید بگیرد. هدف همین است. خداوند دنبال افرادی می‌گردد تا آن‌ها را بخرد و آن‌ها را بعنوان شهید برگزیند. هدف همه‌ی این فرازونشیب‌ها و گردش نخبگان در عرصه سیاسی همین است: اصطناعت انسان‌های ترازی به نام شهید.

✍️ امیر حسینی / اندیشکده تثبیت

@Shariati_Group
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی

🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پیوند می‌دهد و این پیوند است که تجلی‌گاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار می‌آید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس می‌کند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت می‌ورزد، آنرا تأیید می‌کند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت می‌کند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.

🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعه‌ها مسلط بوده‌اند، همواره از سیاسی شدن توده‌ها وحشت داشته‌اند. «سیاست‌زدایی» #مردم شیوه‌ای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرت‌های استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزش‌های بی‌شمار یا توسعه آزادی‌های جنسی، و یا مصرف‌پرستی و یا ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمی‌های ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشه‌ها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.

🔸در جامعه ما دوران بنی‌عباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاست‌زدایی جامعه اسلامی است. #بنی‌امیه علی‌رغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علی‌رغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث می‌شد که انبوه توده‌ها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنی‌عباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنی‌امیه را قربانی خویش ساخت، به سیاست‌زدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفت‌هایی که به نام #اسلام در جهان به دست می‌آوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقه‌ای.

🔹این بود که جنگ‌ها و مبارزات مردم در دوران بنی‌امیه، که همه جنگ‌های سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنی‌عباس تبدیل به جنگ‌های فرقه‌ای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایه‌داری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژی‌های رنگارنگ، تشدید خصومت‌های فرقه‌ای، قبیله‌ای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقت‌های ورزشی، مصرف‌پرستی، ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفه‌های پوچ، تئاترها، سینماها، کاباره‌ها، رادیو تلویزیون‌ها، موسیقی‌ها، تجمل‌ پرستی‌ها، مدسازی‌ها، آزادی‌های جنسی و هزاران چشم‌بندی دیگر و صدها هزار شعبده‌بازی و جنگ‌های زرگری دیگر بدان می‌رسد، همان چیزها که حتی صمیمی‌ترین و آگاه‌ترین روشنفکران ما را هم سرگرم می‌سازد. چنانکه می‌بینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیری‌های مذهبی و تنازع‌های ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمی‌کنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیری‌ها مشغول کرده‌اند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان‌ ها و #آتاتورک‌ ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقی‌زاده‌ ها و #میرزاملکم‌ ها آغاز کرده بودند، و نمی‌توانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه می‌پندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزش‌های اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.

@Shariati_Group

🔻ادامـه
Forwarded from گروه شریعتی
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام