گروه شریعتی
568 subscribers
1.65K photos
551 videos
66 files
1.55K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
سرنگونی مصدق سرنوشت مردم ایران و خاورمیانه را دگرگون کرد و به قهقرا برد. اگر #مصدق سرنگون نمی شد...

اندکی از دخالت‌های خارجیان در خاورمیانه به اندازه کودتای ۱۹۵۳(۱۳۳۲) ننگین و بی شرمانه بود.
درک مصدق از استقلال و دموکراسی حاصل جلب و جذب دراز مدت اندیشه‌های غرب و نیز شناخت عمیق جامعه و مردم خودش بود. در آن زمان، ناسیونالیسم در طول چند دهه به صورت نیروی غالب در آن منطقه درآمده بود، ولی او نخستین رهبری بود که تلاش کرد مملکتی برپایه آزادی‌های عمومی و فردی در خاورمیانه بنا کند.
اکثر دولت ها بر پایه فشار داخلی و خارجی مدعی آزادی بیان و تجمع و تحزب شوند، که چیزی به جز ادا درآوردن حاصل نخواهد شد. به همین دلیل بود که تلاش جورج دبلیو بوش برای برقرار کردن اصلاحات دموکراتیک در دنیای عرب بی‌اعتمادی برانگیخت؛ تلاش او با خشونت و اعمال زور آمیخته بود و تاکتیک‌های ماموران استعماری بریتانیا را تکرار می‌کرد.

با سقوط مصدق، ایران به ربع قرن جباریتی زشت و شرم آور محکوم شد، که یکی ازدلایل انفجار ۱۹۷۹ (انقلاب ۵۷) بود. این سخن بدین معنا نیست که هر آینه اگر کودتایی اتفاق نمی‌افتاد دنیایی بهشت گونه پدید می‌آمد، زیرا دولت مصدق ممکن بود به خاطر فاجعه‌های دیگر سرنگون شود. اما تاریخ ایران احتمالا بسیار شادمانه‌تر از آنچه دیدیم می‌شد.

ایران مصدق بسا که نمونه‌ای مثبت برای کشورهای دیگر می‌شد و توسعه انسانی منطقه سرعت می‌گرفت، زیرا آرمان او عمدتا با آرمان بهارعربی در ۲۰۱۱ شباهت داشت در واقع، شصت سال بر این رویدادها تقدم داشت.
چیزی که با اطمینان می‌توان گفت و آرشیوهای روسیه با همه کدر بودن و ابهام خود تایید می‌کنند این است که ایران در اوت ۱۹۵۳[ مردادماه ۱۳۳۲] در خطر کمونیست شدن نبود. زیرا حزب توده، با وجود همه توانایی‌اش برای ایجاد شکاف و مختل کردن امور، اساسا در موقعیتی نبود که به تنهایی قدرت کافی برای قبضه کردن مملکت داشت باشد، و مصدق هم به هیچ وجه نمی‌خواست گربه دست آموز توده‌ای ها شود. با رکودی که پس از درگذشت استالین در سیاست خارجی شوروی پیش آمد، مسکو از دومین کودتا غافلگیر شد و به همین دلیل، واکنش آن با شگفت زدگی و سردرگمی آمیخته بود. سال ها بعد، مقامات امریکایی مسئول نظارت بر حزب توده پذیرفتند که این حزب ‌«به واقع خیلی هم نیرومند‌» نبود، و ‌«مقامات بالای دولت امریکا همیشه نسبت به قدرت آن اغراق می‌کردند.‌»

#مارکسیسم، درغایت امر، فقط وقتی خود را با عناصری از اسلام تطبیق می‌داد برای توده‌های مردم ایران جاذبه‌ای پیدا می‌کرد که در آن مرحله، البته، به چیزی به جز مارکسیسم تبدیل شده بود.
...سال ها گذشت، جنگ[ایران] با عراق به پایان رسید و جمهوری اسلامی پایدار ماند. یادآوری مصدق هم دشوار شد. کتاب‌ها و مقالاتی در رد و تکذیب او منتشر شد، و پیروان آیت‌الله کاشانی ادعا کردند که ملی شدن نفت دستاورد آیت‌الله بوده و مصدق از همان آغاز عامل انگلیس بوده است..!
من وقتی که اوضاع آرام تر شد و دوست داشتن مصدق دوباره امکان پذیر گردید به ایران وارد شدم. همچنین، هنگامی که آرامش پایان یافت و بردباری نسبت به قهرمان سکولار درگذشته دوباره از میان رفت نیز در آنجا بودم.
نام مصدق دیگر بر خیابان ها نیست و از چهره او روی تمبرها خبری نیست، اما خاطره او درنزد ایرانی‌ها محفوظ است، زیرا آرمان‌های او جهانی و همه زمانی است و قدرت‌های زودگذر را به سخره می‌گیرد.

او یک بار به شاه گفت: «روزهای خوب و بد می‌گذرند، آن چه باقی می‌ماند نام خوب یا بد است.»

📚 میهن‌پرست ایرانی؛ #محمد_مصدق و کودتای انگلیسی-آمریکایی، #کریستوفر_دوبلیگ، ص۴۵۱، ۴۵۲ و ۴۵۷

@Shariati_Group

http://yon.ir/POxNN
🔆 کنکاشی بر نفرت از شریعتی!

🔅 یکی از منتقدان شناخته شده #دین و نواندیشی دینی اخیراً برایم از «پیش‌ داوری‌های دردناک» در مورد دکتر #شریعتی گفت و افزود «کافی است نگاه کنید به کامنت‌های پای مقالات مربوط به شریعتی در فیس‌بوک و جاهای دیگر. این همه جهل آمیخته با نفرت وحشتناک است».

تعبیر ایشان (جهل آمیخته به نفرت) گویی تمام تجربه‌ام در مورد شریعتی در خارج از کشور (البته باز نمی‌خواهم ساده سازی و یکسان سازی کنم) را یکجا صورت‌بندی کرد. فکر کردم مطلبی در همین باره در مقایسه‌ی تجربه داخل و خارج از کشور بنویسم.

🔅 اگر «روندی» به جامعه #ایران بنگریم، تصور می‌کنم از اواخر دوران قاجار جامعه #ایران از یک جامعه‌ی تقریبا یکدست سنتی تبدیل به جامعه‌ای «ناموزون با غلبه وجه سنتی» شد. به گمان من این وضعیت تا اواسط دهه شصت شمسی ادامه پیدا کرد. جامعه ایرانی با پشت سر گذاشتن تجارب مهمی چون #انقلاب #مشروطه و #نهضت_ملی و انقلاب اسلامی وارد مرحله تازه‌ای در این دهه شد: جامعه ناموزون با غلبه وجه مدرن.

🔅 چالش #سنت و #مدرنیته در عمق و با تفاوت‌هایی، چالش اقتدارگرایی و جمهوری خواهی در سیاست، مسئله‌ی محوری این دوران است. در خارج از کشور اما بسیاری از این چالش عبور کرده و دید و سبک زندگی ولو تقلیدی و کم عمق، ولی کم و بیش مدرن را پذیرفته‌اند. به علاوه یک نکته دیگر که فضای سیاسی- روشنفکری تبعیدیان را اینک کسانی ساخته‌اند که مرحله به مرحله مهاجرت کرده‌اند.

🔅 سلطنت‌طلبان، چپ‌ها و مجاهدین
قبل از همه سلطنت طلبان که زخم خورده «انقلاب» هستند (یک انقلاب به گمان آنها شدیداً «مذهبی») راهی تبعید شدند. شریعتی برای بسیار از این‌ها نماد انقلاب و #مذهب است که از هر دو به شدت عصبانی‌اند و نفرت دارند..!

سری بعد عمدتا مجاهدین هستند که کاست بسته‌ای را برای خود تشکیل داده و با دیگر بخش‌های مخالفان همیشه برخورد و تنش داشته‌اند، و طیف گسترده‌ای از چپ‌های #مارکسیست (باز بدون یکدست کردن آنها)، که خود انقلابی بوده‌اند اما اینک رانده شده توسط حکومتی «مذهبی»‌اند، حکومتی که از ابتدا آنها را طرد و حذف و بعد نیز به شدت سرکوب کرده و در دهه شصت یاران بسیاری شان را به خصوص در فاجعه ۶۷ قتل عام نموده است. این دسته از دست مجاهدین نیز ناراحت و عصبانی است و از سوی این جریان «مذهبی» نیز کم دچار ناملایمات و برخوردهای گزنده نشده است (جدا از هر داوری که در رابطه با چالش بین مجاهدین و جناح‌های مختلف چپ داشته باشیم).

🔅 حال نفرت از حکومت «مذهبی» را بر عصبانیت و کینه ناراحتی از یک جریان «مذهبی» دیگر که در خارج از کشور نیز دست از سرآنها بر نمی‌دارد، اضافه کنید. و البته بیفزایید بر آن سابقه دیرینه و رسوب کرده نفرت ضد مذهبی دوران نوجوانی و جوانی را که اگر از خودآگاه رانده شده باشد اما سخت در ناخودآگاه جاخوش کرده است. گرایش ماتریالیستی ضد مذهبی دوران قدیم که تصور می‌کند شریعتی فضای مذهبی زیادی را به ضرر آنها از دستشان گرفته بود؛ بر آن بیفزایید نقدهای گاه تند شریعتی بر #مارکسیسم و نیز روشنفکری چپ در ایران؛ به علاوه ستم دیدگی از یک حکومت مذهبی و آزردگی مضاعف از یک جریان مذهبی حتی در تبعیدگاه که می‌توانست باز شریعتی را نماد و سیبل همه‌ی این زخم‌های قدیم و جدید کند.

🔅اصلاح طلبان
در دهه‌ی اخیر اما دسته جدیدی نیز به هجرت و تبعیدگاه آمدند: رانده شدگان به ستم پس از جنبش سبز. بخش مهمی از این نسل نو و جوان متاثر از اندیشه‌های دوران اصلاحات‌اند. واین جا باز نسبتی برقرار می‌شود بین آنها و شریعتی. این نقطه را شاید باید بیشتر از دو مورد قبلی (سلطنت‌طلبان و چپ‌ها) واکاوید.

اصلاحات (همچون خود انقلاب) برخاسته از برخی تغییرات عینی جامعه ایران بود. در این باره بحث‌های زیادی صورت گرفته است. اما از جنبه اندیشگی و فرهنگی #اصلاحات نیز ریشه‌های فراوانی داشت که به گمان من همه طیف‌های فکری که در آن هنگام در نشریاتی چون ایران فردا و کیان و آدینه و دنیای سخن و سلام و… با جامعه‌ی مخاطب ارتباط داشتند در شکل‌گیری گفتمانش موثر بودند. اما آنهایی که در رأس روند اصلاحات قرار داشتند و از قدرت وامکانات ارتباطی و تبلیغی رسمی و علنی بیشتری برخوردار بودند، اصلاح طلبانی بودند که بیشتر از سلام و کیان و نظایر آنها متأثر بودند. این‌ها عمدتاً خط امامی‌های دهه اول انقلاب بودند...

🔅 دسته‌ی دیگری اما از معبر آراء دکتر سروش تغییرشان را آغاز کرده بودند. تغییری که در خود سروش نیز در حال اتفاق بود. دکتر سروش تجانس بیشتری با آنها داشت. پیشینه مشترک این تجانس را تشدید می‌کرد. برخی نیز ساده وار تفاوت چندانی بین شریعتی و سروش نمی‌دیدند!

#رضا_علیجانی

@Shariati_Group

🔗 مطالعه‌ی ادامه مطلب:
https://www.radiozamaneh.com/349722
⭕️ شریعتی متفکر دوران تعلیق است

📄 علی شریعتی همچنان زنده است، چون مخالفان و منتقدان و هوادارانش هنوز از او می‌گویند. شریعتی منحصر در نام چند خیابان و ایستگاه مترو نشده و هنوز مسئله‌آفرین است. شاید بیشترین خدمت را منتقدانش به او کردند؛ اتفاقی که برای دیگرانی چون مطهری و بهشتی و بازرگان کمتر افتاد. ۲۶ اردیبهشت، سالگرد هجرت اوست و آنچه در پی می‌آید، گفت‌وگو با ابوطالب آدینه‌وند، پژوهشگر و محقق حوزه اندیشه در باب میراث فکری #علی_شریعتی است.

♦️از متن: در این شرایط #شریعتی ابتدا به تولید گفتار تاریخی و اجتماعی آکادمیکی در دانشگاه دست زد تا رفتار جامعه را با ارائه یک خودآگاهی تاریخی و اجتماعی و با میانجی زبان فرهنگی قوم تغییر دهد و سپس برای پیگیری و تحقق تغییر به عرصه‌ی عمومی کوچ کرد. او در تحلیل تاریخی که دارد، می‌گوید علت شکست #مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، فقدان #ایدئولوژی انسجام‌بخش بوده است و در پس چنین تحلیل تاریخی به کاری ایدئولوژیک دست می‌زند و صرفاً بحث بر سر اعتقاد یا ذوق او نبوده است، بلکه او تحلیلی تاریخی و استراتژیک داشت. به نظر شریعتی کار معرفتی و مکتبی ضرورت دورانی بود و به نقد ایدئولوژی گفتمان مسلط در نظم سیاسی مستقر و همچنین گفتمان‌های رقیب مدرن چون #مارکسیسم کلاسیک پرداخت و سنتزی از فرهنگ ملی و مذهبی را با افق‌های نو در دنیای مدرن در آمیخت. این ترکیب و امتزاج از چنان قدرت و نفوذی برخوردار شد که عملاً شریعتی را در قامت معلم طبقه‌ی متوسط شهری #ایران مطرح کرد.

گرچه نفوذ شریعتی در فرآیندی چنان شد که به یکی از مهم‌ترین نمادهای چپ دموکرات مذهبی در بین مسلمانان جهان تبدیل شد، به نظرم افکار او به‌مثابه بخشی از گفتار ایرانیان و متفکران نواندیش مسلمان سهمی از آینده‌ی جهان چند فرهنگی دارد و نیز بخشی از گفتمان «مقاومت فرهنگی» در جهان است که در چارچوب علوم انسانیِ پسااستعماری قابل تبیین است.

#ابوطالب_آدینه‌وند

@Shariati_Group
🆔 @mellimazzhabi

🔗 مطالعه‌ی ادامه مطلب در لینک:
https://b2n.ir/145705
📘 اسلام‌گرایی: سومین جنبش مقاومت رادیکال

کتابی که بسیار مشتاق انتشارش بودم، به زودی منتشر می‌شود. هیچ‌گاه خواندن هیچ‌یک از کتاب‌هایم را به کسی توصیه نمی‌کردم، اما برای نخستین بار کتابی منتشر می‌کنم که خواندنش را به همه توصیه می‌کنم. پروفسور #ارنست_نولته، اندیشمند و تاریخ‌نگار آلمانی که تاکنون چند کتاب از او ترجمه کرده‌ام، پس از نیم‌قرن کار علمی دربارۀ #مارکسیسم، #فاشیسم، #فلسفۀ تاریخ و تاریخ‌اندیشی، در دهۀ هشتاد عمرش به موضوع «اسلام‌گرایی» روی آورد و در ۸۶ سالگی این کتاب را منتشر کرد. حیرت‌انگیز است که او در دهۀ هشتاد عمرش چنین کوشیده دکتر «علی شریعتی» را بشناسد، #انقلاب ایران و آیت‌الله #خمینی را درک کند. کتاب دویست سال تاریخ #سیاسی و فکری دنیای #اسلام را بررسی می‌کند تا به یازدهم سپتامبر برسد و در این میان از #ایران نیز بسیار صحبت می‌شود.
در پشت‌جلد معرفی کوتاهی از کتاب آمده است. این کتاب لبریز از سرنخ‌هایی برای مطالعۀ تطبیقی است: ایران، ترکیه (عثمانی)، عراق و سوریه، عربستان و مصر... #علی_شریعتی و #سیدقطب، آل سعود و خاندان هاشمی، #پهلوی‌ ها و #آتاتورک، جمال عبدالناصر و #محمد_مصدق... همه هستند! تردید ندارم که این کتاب فهم ما از #تاریخ معاصرمان را ارتقا می‌بخشد.

#مهدی_تدینی

@Shariati_Group
🆔 @tarikhandishi
″... #اگزیستانسیالیسم در برابر #ماتریالیسم دیالکتیک، که #انسان را موجودی بازیچه جبر #تاریخ می‌داند و در برابر #ناتورالیسم، که انسان را یک شنی طبیعی می‌شناسد، و در برابر جبر، که انسان را بازیچه قوانینی که در دسترس او نیست معرفی می‌کند، و در برابر #مارکسیسم که می‌پندارد تنها با حل شدن سیستم اقتصادی تمام رنج‌های بشری حل خواهند شد و همه‌ی آمال بشری تحقق پیدا خواهند کرد، و در برابر مکتب‌های نیهیلیستی و بدبینی‌های مبتنی بر پوچی مطلق عالم - مکتب‌هایی که در قرون ۱۹ و ۲۰ برای بشریت عرضه می‌کنند، عالی‌ترین مکتب هاست. دیدیم که #علم، بعد از اینکه #مذهب را از جامعه راند و رسالت رهبری بشریت را برای خودش عنوان کرد، جنگ‌های بزرگ جهانی را براه انداخت و بعد به یک دستگاه اداره تولید و مصرف کالاهای اقتصادی تبدیل شد و نوکر صنعت شد، نه نوکر «حقیقت» و بقول برشت «علم فجيع‌تر و رسواتر از کلیسای قرون وسطی شکست خورد». در سال ۱۹۳۳ علم به این صورت در آمده بود. مذهب هم به آن صورت از جامعه‌ی اروپائی رخت بربسته بود و از همه مهم‌تر، انسان گرفتار یک زندگی‌ای شد که در جمله‌ی «فدا کردن آسایش برای ساختن وسائل آسایش» خلاصه می‌شود.
برای انسانی که به چنین گرفتاری‌ای دچار شده و در چنین وضعی و در چنین جو بیمارگونه غیرانسانی که انسان گرفتارش است و در برابر آن مکتب‌های قرن ۱۹ که انسان امروز را نمی‌فهمند(چون نسلی که بعد از جنگ پیدا شده، به مکتب دیگر و رسالت دیگری نیازمند است)، اگزیستانسیالیسم بزرگ‌ترین ارزش علمی و انسانی‌اش اینست که - برخلاف مارکسیسم، ماتریالیسم و ناتوراليسم - انسان را آزاد اعلام می‌کند و مسئول خودش وسازنده و تربیت کننده‌ی ماهیت خودش معرفی می‌نماید.
تا اینجا از همه‌ی مکتب‌ها به نیاز انسان بیچاره‌ی امروز بهتر پاسخ می‌دهد، ولی از آنجا که در برابر «انسان متعالی» و همچنین برای نجات انسان از این گردونه ابلهانه‌ی «تناسخی - بودائی» صنعتی هیچ راهی و هیچ مسئولیتی و هیچ الگوی مطلقی، که همه‌ی انسان‌ها به آن #ایمان داشته باشند و در برابر آن احساس مسئولیت جدی کنند، ارائه نمی‌دهد، مکتب ضعیفی است...″

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۴ / اگزیستانسیالیسم

@Shariati_Group
🔴 گرامی‌داشت بیست و شش‌امین سالروز درگذشت مهندس #مهدی_بازرگان

💠 چه نیازی است به روشنفکری مذهبی؟
وظیفه عمل و ضرورت اندیشه ورزی!

🔻بار دیگر پرسش این است: چه نیازی است به روشنفکری مذهبی؟ بعضی پرسش‌ها، در اینجا که ماییم و طی دهه‌ها مزمن می‌شوند و ماندگار. مثل همین ترکیب «روشنفکر مذهبی»: یا برای اینکه کارکرد روشنفکری مدام دستخوش تغییر و تفسیر است (پیامبری است، هدایت است، آگاهی بخشی است و یا تاریخش به انقضاء رسیده) و یا از آنجا که جایگاه و موقعیت #مذهب موضوع نزاع است (برای آخرت است یا برای دنیا؟ تکیه گاه اجتماعی است و یا چشم انداز آینده و...) و البته بحث‌های فراوان بر سر شدنی بودن جمعی که نقیضین است.
#شریعتی این موقعیت سیال و فرار را در ۴۵ سال پیش در رساله‌ی کوتاه «چگونه ماندن» به «عمر کوتاه تکوینی» این نحله مربوط می‌داند: «اسلام نوزاد»

🔻«قضیه‌ای که باید اول مطرح کرد این است که موقع و موضع تاریخی این #اسلام نوزاد چیست؟ موقع تاریخی این اسلام عبارت است از این جمله: «مرحله‌ی تکوین ایدئولوژیک».
ما الان در مرحله‌ی تکوین #ایدئولوژیک هستیم. #مارکسیسم صد سال است که این مرحله را گذرانده است. از موقعی که مانیفست چاپ شده است تاکنون بیش از صدسال می‌گذرد، در صورتی که ما هنوز داریم زمینه‌سازی می‌کنیم...
در مقام کشف فکر اسلامی بر اساس همان اسلامی که وحی شده است، بر اساس همان اسلامی که در آن #علی ساخته شده است، باید عناصرش را، عناصر این مذهب را، این علی را، این محمد را از درون این فرهنگ عظیم مسلمانی بیرون بکشیم و دومرتبه تجدید بنا کنیم...» ...«احتیاج به کاری است نه از نوع بزک‌کاری و کاغذ دیواری چسباندن و رنگ‌آمیزی کردن، بلکه کاری از بنیاد، درست مثل یک کار تازه، منتها تجدید بنای یک بنایی که حتی شاید دو تا آجرش هم درست روی هم گذاشته نشده است.» (م.آ.۲)

🔻«ما اکنون هنوز در مرحله کشف و تحقیق و تجزیه و تحلیل هستیم برای تصفیه فرهنگ اسلامی و تصحیح بینش مذهبی موجودمان .. این کار علمی و تا حدی تخصصی است. یعنی برای دست یافتن به «اسلام امی» باید از مرحله «اسلام علمی» بگذریم. وانگهی مکتب مذهبی ما هنوز در مرحله ای است که برای خودمان ـ یعنی یک گروه روشنفکر مسئول اسلامی ـ کاملاً تدوین شده و شناخته شده نیست... می‌بینیم دومرحله است [اول یک گروه و بعد جامعه] و ما هنوز در مرحله اولیم..»(م.آ. ۳۳ -ص ۱۰۲۴)

🔻شریعتی البته این مراحل را دستخوش تفکیک زمانی نمی‌داند: «اینها همه با هم باید آغاز شود.» روشنفکری مذهبی یعنی چندین همزمانی:
• هم آغازی پروژه‌ی نخبه گرای فرهنگی و مردمی (علمی و امی)
• هم آغازی بازگشت به سرچشمه‌ها و نقد و تصفیه آن.
• هم آغازی فراخوان علوم و دستاوردهای جدید به مثابه دیگری و فاصله‌گذاری با آنها.
• هم آغازی رفرم اجتماعی و به بلوغ رساندن تفکری «نوزاد».

🔻 یکی از معانی فلسفیدن شاید همین باشد: شناسایی خطرها و نقصان‌ها در میدان فرهنگی و اجتماعی و جستجوی کادرهای جدید مفهومی و عملی ( تجربیات دیگر، محاسبات جدید، تجدیدنظر در مفاهیم) اما این خطرها و نقصان ها به بیرون از خود محدود نمی‌شود.

🔻به تعبیر شریعتی روشنفکری دینی اگر چه متکی است بر یک میراث تاریخی سنتی و نیز بهره می‌برد از علوم جدید انسانی، اما «نوزاد» است و دلنگران شکل تغدیه او؛ می‌خواهد دچار آلودگی تغدیه‌ای نشود و سر نسپرد به اتوریته‌های نظری مستقر. روشنفکری دینی مجبور است برای طرح اندازی و گشایش افق‌های جدید فکری با همین حفظ تعادل میان دوگانه‌ها، به ضد خود نیز بیندیشد. همین پراتیک است که به او سیالیت داده و در معرض تحول می نشاند. روشنفکری دینی عابر مرزها است؛ در رفت و آمد میان سنت‌های مستقر، ناظر به جغرافیاهای گوناگون حرف و فراهم آورنده فرصت‌هایی برای کشف جهان‌شمولیت‌های ممکن دیگر...

🔻بر این اساس «روشنفکری مذهبی» اگرچه عمر کوتاهی دارد، اگرچه در مرحله‌ی کشف و تحقیق است و تصفیه فرهنگ و تصحیح، اما همزمان می‌خواهد با تکیه بر #دین «رسالت روشنفکری» و نقش اجتماعی خود را نیز بازی کند و آن عبور دادن جامعه است از قرون وسطای فرهنگی به زمانه‌ای دیگر؛ زمانه‌ای که تقلید و تکرار نباشد.

🔻 این هم زمانیِ وظیفه عمل از یک سو و ضرورت اندیشه ورزی از سوی دیگر است که روشنفکری دینی را همواره در معرض نقد و ضعف و بحران قرار می‌دهد و در عین حال ضروری و ماندگار می‌کند. گاه مفید است در صحنه‌ی عمل و گفته می‌شود به کار دوران عبور و گذار می‌آید و گاه در میدان‌های نظری ورود می‌کند(جامعه شناسی، فلسفه، الهیات، ...) و در مقام عالم و پژوهشگر و متخصص ظاهر می‌شود و متهم می‌گردد به رها کردن میدان.

🔗 مطالعه ادامه‌ی مطلب در اینجا

#سوسن_شریعتی

@Shariati_Group
آراء #علی_شریعتی و والتر بنیامین، هر دو تاثیر پذیرفته از سنت ادیان ابراهیمی و همچنین #سوسیالیسم مدرن اند؛ هر دو از #مارکسیسم علمی مسلط دوره‌ی #استالین فاصله گرفتند و تلاش کردند رابطه‌ی #فرهنگ و #اقتصاد را موضوع مطالعه‌ی انتقادی قرار دهند؛ هر دو به کارکردهای انتقادی #موعودگرایی توجه کردند و "الهیات" ادیان ابراهیمی را جدی گرفتند و از سنت‌های عرفانی این ادیان بهره بردند؛ یکی از سنت یهودی و دیگری از سنت شیعی.

در برنامه‌ای با عنوان "مدرنیته عرفانی: خوانش والتربنیامین از خلال علی شریعتی" که به همت موسسه مطالعات پارسی روشن برگزار می‌شود، بهروز قمری تبریزی، استاد دانشگاه پرینستون، به خوانش آراء این دو متفکر خواهد پرداخت.

@Shariati_Group
🔰بنی‌صدر و «اقتصاد توحیدی»

✍🏻 #علیرضا_علوی‌تبار

🔸درگذشت سیدابوالحسن بنی‌صدر، نخستین رئیس‌جمهور #ایران، زمینه‌ای فراهم کرد که افراد و جریان‌های مختلفی، با انگیزه‌هایی متفاوت به معرفی و نقد دیدگاه‌ها و عملکرد او بپردازند. دیدگاه‌های اقتصادی او بیش از سایر مباحث موضوع نقد و نظر شد. اغلب مباحث با نام مرحوم بنی‌صدر آغاز می‌شد اما به طرح دیدگاه‌های خود افراد در مورد اقتصاد و ابعاد آن تبدیل می‌گشت.

🔸مستقل از دیدگاه بنی‌صدر نقدها نشان می‌داد که اقتصاد خوانده‌های ما تا چه حد از مباحث #فلسفه علم و فلسفه علم #اقتصاد بی‌اطلاع‌اند و نگاه‌شان به مباحث اقتصادی نیز تا چه حد سطحی و ناسنجیده است. نقدهای مطرح‌شده را بهانه کرده و با طرح و نقد ادعاهای آن‌ها می‌کوشم تا باب گفت‌وگو را باز کنم، شاید کمکی به مقابله با برخورد احساسی و سطحی سیطره‌یافته بر سخنان و نوشته‌های ما باشد.

🔸قبل از ورود به بحث اصلی، یادآوری یک نکته را ضروری می‌دانم. کتاب «اقتصاد ما» نوشته مرحوم سیدمحمدباقر صدر را باید نقطه عطفی در طرح مباحث «اقتصاد اسلامی» دانست. پرسش‌ها و چارچوب‌های ارائه شده توسط صدر، در شکل‌دهی به مباحث به‌ویژه در حوزه اندیشه شیعی، نقشی پایدار و تاثیرگذار داشت.

🔸این تاثیر را در «اقتصاد توحیدی» بنی‌صدر نیز می‌توان دید. البته روشن است که اقتصاد توحیدی به زبان و قرائت #بنی‌صدر است و همه مشخصات آثار او را دارد. توجه به محورهای اصلی کتاب «اقتصاد ما» امکان فهم بهتر بسیاری از آثار منتشر شده در مورد اقتصاد اسلامی را فراهم می‌آورد.

🔸درک درست کتاب «اقتصاد ما» ورودی مناسبی برای تفسیر بسیاری از آثار اقتصادی پس از آن است. حال به بحث اصلی (ادعاهای مطرح‌شده در نقد اقتصاد توحیدی) و بررسی آنها می‌پردازیم.

🔸یکم. ادعا شده است که نظام اقتصادی مطلوب «اقتصاد توحیدی» متاثر از #مارکسیسم، نظامی سوسیالیستی است.

🔸این ادعا دقیق نیست و بسیاری از مباحث را نادیده می‌گیرد. همان‌طور که صدر در کتاب «اقتصاد ما» به‌روشنی نشان داده است، آنچه اقتصاد اسلامی نامیده می‌شود، نظام اقتصادی «مختلط» است. به این معنا که در زمینه «مالکیت عوامل تولید»، هم مالکیت خصوصی داریم و هم مالکیت عمومی (دولتی). عامل تولید چون نیروی کار در مالکیت خصوصی است، اما بخش‌های مهمی از منابع طبیعی در مالکیت دولت قرار دارند.

🔸پس، از نظر مالکیت عوامل تولید با یک اقتصاد مختلط مواجهیم. در زمینه «سازوکار ایجاد هماهنگی و تخصیص منابع» نیز هم «سازوکار بازار» (مبادله آزاد میان افراد) و هم «سازوکار برنامه‌ریزی دستوری مرکزی» را داریم.

🔸نظام‌های مختلط اقتصادی روی پیوستار گسترده‌ای قرار می‌گیرند. اما نظام‌های اقتصادی خالص ذیل چهار عنوان دسته‌بندی می‌شوند. نکته مهم این است که در جهان واقعی «همه اقتصادها،‌ اقتصاد مختلط هستند». هیچ‌یک از نظام‌های اقتصادی جهان از نوع نظام‌های خالص نیستند. البته ممکن است یک نظام اقتصادی واقعا مختلط، یکی از نظام‌های اقتصادی خالص را به‌عنوان آرمان خویش در نظر گرفته و بکوشد تا به سوی آن حرکت کند.

🔸از سخنان #محمدباقر_صدر و #ابوالحسن_بنی‌صدر چنین بر می‌آید که نظام اقتصادی مطلوب آنها، آرمانش نیز «اقتصاد مختلط» است، هم در واقعیت مختلط و هم در آرمان مختلط. این وجه تمایز نظام اقتصادی مورد نظر آنها از سایر نظام‌های اقتصادی است!

🔸اقتصاد توحیدی،‌ نوعی اقتصاد «مختلط» است و نه «التقاطی». اقتصاد مختلط شناخته‌شده و معنای روشنی نیز دارد. ممکن است آن را دوست نداشته باشیم، اما نمی‌توانیم آن را بی‌معنا تلقی کنیم.

🔸در میان گروه‌های فعال سیاسی که اندیشه راهنمای خود را #اسلام معرفی می‌کردند، گروه‌هایی بودند که نظام اقتصادی مطلوب خود را «سوسیالیسم دولتی» معرفی می‌کردند (مانند #مجاهدین_خلق ایران، #آرمان_مستضعفین و #فرقان) اما بنی‌صدر را نمی‌توان در میان این جریان‌ها طبقه‌بندی کرد.

🔸نظام‌های اقتصادی مختلط، برای دفاع از خویش از منطق اقتصادی موجهی برخوردارند. برخی از عناوین شناخته در دانش اقتصادی چون «درماندگی بازار»، «درماندگی دولت»، «اهمیت نهادها به‌عنوان علل بنیادی رشد اقتصادی» به‌خوبی در خدمت دفاع از اقتصادهای مختلط قرار می‌گیرند.

🔸با جمع‌بندی تجربه قرن بیستم به نظر می‌رسد که قاعده راهنمای طراحی نظام‌های اقتصادی دستیابی به ترکیب بهینه «دولت» و «بخش خصوصی» و «سازوکار بازار» و «سازوکار برنامه‌ریزی» است و نه دفاع بنیادگرایانه از یکی از این دو وجه.

🔰در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=18446


@Shariati_Group
⭕️ رفع اتـهام از شریعتـی

📂 در این پرونده در صفحه اینستاگرامی به رد اتهامات علیه #شریعتی پرداخته می‌شود.


🔅شریعتی و اتهام ایدئولوژیک اندیشی :

https://www.instagram.com/p/CFZI2Y4JZmI/?igshid=1cy3nn2k23yel

https://www.instagram.com/tv/B6s5YevpeYs/?igshid=1psx9nm8flzy4


🔅شریعتی و اتهام ضدیت با #فلسفه :

https://www.instagram.com/p/CI8NnXJhcZ5/?igshid=eua3pucg2esl

https://www.instagram.com/s/aGlnaGxpZ2h0OjE3ODUyNzI0Mjk2NDIyOTcy?igshid=14g04zh7p5x0e



🔅شریعتی و اتهام ترویج اسلام‌گرایی:

https://www.instagram.com/p/B34TUu2JlY1/?igshid=1kcpldzj54i8b

https://www.instagram.com/tv/CGSOGaUpMvj/?igshid=1li0bobe97r89


🔅شریعتی و #مارکسیسم :

https://www.instagram.com/p/CN7mupOJ-fy/?utm_medium=copy_link


🔅شریعتی معلم کدام #انقلاب ؟

https://www.instagram.com/p/CZFAgNOq8x_/?utm_medium=copy_link

https://www.instagram.com/p/CZcmyIxK5Aa/?utm_medium=copy_link


به‌روزرسانی این پرونده ادامه خواهد یافت.

@Shariati_Group
🆔 @noandishi_dini
⭕️ روایت مرحوم بنی‌صدر از جلسه‌اش با دکتر شریعتی در اواسط دهه‌ی ۴۰

🔅وقتی من از #ایران می‌خواستم به #اروپا بیایم، او را به من و مرا به او معرفی کرده بودند. با آقای #شریعتی دیدار کردیم و طی چند جلسه گفتگو با هم آشنا شدیم و با هم انس گرفتیم. قبل از این‌که او از اروپا به ایران برگردد، یک جلسه هم تشکیل دادیم که رسیدگی کنیم به این‌که چه باید بکنیم.
«چه باید کرد لنین؟» [خنده با هم] نشستیم و گفتیم: #دین اسلام، اسلامی که چهارده قرن زندگی کرده وافی نیست و محل کلام نبود به لحاظ این‌که حتی پهلوی‌ایسم بر این #اسلام غلبه کرده بود، حالا بقیه مثل #مارکسیسم به کنار. حتی پهلوی‌ایسم اسلامی که #رضاخان بتونه، یعنی یک #قزاق بی‌سوادی به عنوان این‌که بگه من طرفدار مدرن کردن ایرانم، این را بکنه توی لوله هنگ پس، این اسلام غیرکافی است. اگر اسلام این است و چیزی جز این نیست، می‌باید با شجاعت گفت که این کافی نیست. اما اگر غیر از این است، پس چیست؟ آن وقت آن را باید پیدا کرد و گفت.

🔅البته آن وقت این را که الان دارم می‌گویم، بیان #آزادی و بیان #قدرت، توی ذهن ما نبود، باید انصاف داد. آن وقت توی ذهن ما همان قدرت خوب و بد بود. هنوز موازنه‌ی عدمی هم، چیزی توی ذهن من که بتوانم در آن گفتگو‌ها مطرح کنم نبود. جز همین سیاست خارجی نه #روسیه و نه #آمریکا. بیش‌تر از این توی ذهن ما نبود.

🔅درواقع همان دیدگاه دکتر #مصدق. در آن گفتگو قرار شد دکتر شریعتی انتقاد از اسلام موجود را بر عهده بگیرد و پیشنهاد اسلام دیگری را پیگیری کند، و اگر راه‌حلی باشد برای نجات ایران و دنیای امروز، این را هم من بر عهده بگیرم.

🔅البته، خب، این یک کار خیلی شاقی بود نسبت به سن و سال آن روز ما، معلومات و امکانات آن روز ما، ولی به هر حال این خودش یک دل و جرأتی می‌خواست. خود شریعتی می‌گفت: «از غرب نترسیم، بدون اجازه‌ی غرب فکر کنیم.» ثانیاً یک میلیارد انسان‌اند و چهارده قرن کار هست. تمام کتابخانه‌های دنیا پر از آثار موافق و مخالف است. حالا بعد از چهارده قرن بیایید و بگویید اسلام این است، یعنی در همه‌ی این چهارده قرن دیگرانی نفهمیدند و شما فهمیدید و چنان‌که بار‌ها هم گفتند...
با این حال جرأت می‌خواست و ما گفتیم، جرأت کردیم، بلکه اگر توانستیم آن مقدار را می‌کنیم، و اگر نتوانستیم آیندگان خواهند کرد.
شریعتی برگشت به ایران. گرچه بخش عمده‌ی کار او انتقاد از اسلام موجود بود، اما پیشنهاد هم داد؛ و راجع به اسلام چیست، پیشنهاد هم کرده، مثل #شیعه چیست؟ مثل برداشت از اسلام و به قول شما قرائت شما قرائت از اسلام به مثابه #ایدئولوژی ، فاطمه فاطمه است و غیره...

🔅به اصطلاح یک ایدئولوژی با یک سازمان‌دهی برای یک قدرت جدید. مثلاً فرض کنید کاری که #لنین کرده با این تفاوت که کار لنین نفی همه‌ی دین‌ها و ایدئولوژی‌های غیرمارکسیسم است و نوعی برداشت از مارکسیسم است و کار شریعتی نوعی برداشت جدید از اسلام است.

@Shariati_Group

📚 خاطرات #ابوالحسن_بنی‌صدر / درس تجربه؛ ۱۳۸۰، ۵۰-۵۱ - به کوشش حمید احمدی
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔅چگونه می‌شود از این آفت که گریبان همه‌ی ما را گرفته است و همه را تهدید می‌کند- مقصود همه‌ی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب توده‌اند- رها شد؟ با کار.

🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومی‌برد و با سرشت او می‌آمیزد و عجین می‌کند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان می‌شود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همه‌ی عمق، پهنا و سرمایه‌ای که در این کلمه وجود دارد.

🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربه‌ای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایده‌آل، مجموعه‌ای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار می‌کنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.

🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجه‌ی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانی‌ترین و عمیق‌ترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادی‌شان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستی‌اش فاصله‌ای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.

🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطه‌ی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):

«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»

«از ایمان به عمل راه برده می‌شود و از عمل نیز به ایمان راه برده می‌شود.»

🔅روشنفکر از این نظر در لبه‌ی پرتگاه است که آگاهی‌اش را از #کتاب می‌گیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتاب‌زدگی را به وجود می‌آورد، بیماری‌ای که در آن، ارزش‌های انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن می‌گویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول می‌گیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفره‌های هزار و یک شبی غذا می‌خورند و از زهد علی ستایش‌ها می‌کنند و می‌پندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمان‌وار زندگی می‌کنند، اما به #ابوذر عشق می‌ورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین می‌گریند و آنان که فاطمه‌وار سخن می‌گویند، اما شیوه زندگی‌شان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!

🔅از #حج بازمی‌گردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز می‌خوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت می‌شوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیست‌های با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعف‌های وجودی خویش می‌جویند. همانطور که آن مارکسیست‌ها نیز در #مارکسیسم راه‌هایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل می‌کند، می‌جویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
 
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدان‌ها که عمق و دامنه‌ی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثرترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همه‌ی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیم‌هایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!

🔅و علم هم که به جای آن‌که جانشین شایسته‌تری برای #مذهب شود، که ادعا می‌کرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایه‌داری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بی‌مهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همه‌ی ارزش‌های انسانی...

🔅تمامیِ این تجربه‌های تلخ زمینه را برای «طلوع دوباره‌ی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه‌ی «حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچه‌های علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی‌ #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرف‌پرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفه‌ی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظام‌های معاصر… به بن‌بست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش‌‌ آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همه‌ی کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه‌‌ی غول‌آسای #تکنولوژی بی‌رحم و قتال افکند...

🔅و طبیعی است که اندیشه‌ای بیدار و روح‌های آزاد و وجدان‌های سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشده‌اند و انگیزه‌های اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشته‌اند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق می‌سوزد و از منشور بلورینش خدا می‌تابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی می‌دهد و به همه چیز معنی می‌بخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
⭕️ دکتر علی شریعتی و آیت‌الله خمینی در آیینه خاطرات

🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایت‌ها است. او را می‌توان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیست‌های دوآتشه دهه‌ی چهل و روحانیون عوام زده‌ای دانست که در کلام آیت‌الله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شده‌اند. شریعتی که نمونه‌ی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سال‌ها مورد بی‌مهری مذهبی‌های سطحی نگر و قشری و ناسیونالیست‌ها و سوسیالیست‌های مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دهه‌ی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عده‌ای تلاش داشتند بی‌توجه به همه‌ی خدمات بی‌اندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر می‌آید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روح‌الله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوش‌فکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را می‌دانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب می‌شناخت. آنچه در ذیل می‌آید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانه‌ی امام به شریعتی برداشته شده است.

🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاش‌ها و مجاهدت‌های فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی می‌کردند و می‌دیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیح‌الجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمی‌شود کسی که نیایش‌های امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.

🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگراف‌های زیادی که در سوگ او از سوی انجمن‌های اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمس‌الدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمی‌دانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»


🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» می‌گوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگ‌ام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام می‌روند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان می‌خواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکته‌ای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشه‌اش می‌شود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیت‌الله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد می‌کنند و می‌گویند که چون درباره شریعتی در جناح‌های مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.

🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی می‌گوید: آقای فاکر که از منتقدین کتاب‌های شریعتی‌اند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی درباره‌‌ی کتاب‌های شریعتی معروض می‌دارد: "این نوشته‌ها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتاب‌ها جمع‌آوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همه‌ی مطالبی که شما می‌گویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همه‌ی مطالب خوبش را بخوانند".

@Shariati_Group

📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲