گروه شریعتی
562 subscribers
1.66K photos
554 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
″... وقتی که #انسان به وسیله «جبر» نفی می‌شود، ديگر در این حالت نفی‌کننده هر چه باشد فرق نمی‌کند؛ زیرا که دیگر «انسان» منتفی است. انسانی که #عشق و اراده و #آگاهی و #قدرت دارد و می‌تواند بسازد و بیافریند و خداگونه‌ایست در زمین، وقتی‌که این عنوان از او نفی شد، دیگر چه به وسیله «جبر علمی» باشد و چه به وسیله «قدر الهی»، در هر حال «انسان مرده» است!

▫️انسان از دید «ایستوریسم» (Historisme)، چنان‌که #هگل می‌گوید و چنان‌که بینشی از #اگزیستانسیالیسم می‌گوید «برآیند جبری جریان‌هایی است که از گذشته به هم گره خورده و او را ساخته‌اند». بنابراین، من به وسیله جریان‌هایی که از گذشته ادامه داشته است، سر به هم داده و شده‌ام «من»؛ و بی این و غیر این، نمی‌توانم چیزی باشم؛ چرا که من ساخته تاریخی هستم که در آن #تاریخ نمی‌توانم دخالت کنم؛ پس در «خود» نمی‌توانم دخالت کنم و بنابراین «من» هیچ چیز نیستم!

▫️بر حسب «سوسیولوژیسم» (Sociologisme) روابط جمعی است که آدمی را می‌سازد: انسان گیاهی است که در زمینی به نام «جامعه» می‌روید! چگونه؟ درست آنچنان‌که آب و هوا و زمین جامعه اقتضا می‌کند؛ نه آنچنان‌که خود، می‌خواهد؛ زیرا «خود» و «می‌خواهد»ش هر دو میوه‌ای جبری است، روئیده از جامعه. بنابراین «خود» در سرنوشت نمی‌تواند دخالت داشته باشد، چون «خود» چیزی جز انعکاس جامعه نیست!
«او» «جمع» را نساخته، بلکه این «جمع» است که «او» را ساخته است! انسان در سوسیولوژیسم هم منتفی است.

▫️در «ناتورالیسم» (Naturalisme)، که جبر دیگری است، طبیعت انسان را می‌سازد، می‌رویاند و می‌میراند، بدان‌گونه که خربزه را یا شاه‌توت را! آدمی کوچکترین دخالتی در ساختمان خود ندارد، چرا که او چیزی است مانند سایر پدیده‌های طبیعت، که از آب و هوا و جغرافیا روئیده است. اینست «منتفی شدن» آدمی به وسیله «جبر طبیعت»، یعنی #ناتوریسم.

▫️اما «الیناسیون» به وسیله «ماتریالیسم» (Matérialisme): انسان به وسیله #ماتریالیسم از خویشتن ساقط می‌شود؛ چرا که در ماتریالیسم، مجموعه‌ای از عناصر سر به هم داده‌ایست که کیفیت سر به هم دادنش، کیفیت انسانی او را می‌سازد. انسانی که خود را یک پدیده «جبر مادی» حس کند، از خود بیگانه شده است؛ خود را به عنوان «اراده»یی «آگاه» و «سازنده» و «انتخاب‌کننده» نمی‌یابد، انسان «شیء» می‌شود، یک شیء مادی، طبیعی، تاریخی، اجتماعی و وراثتی!

▫️این علوم و این فلسفه‌هاست که انسان را ذلیل و خاضع می‌کند یا #مذهب، که انسان را در فلسفه خلقت، خداگونه می‌شناسد و برخلاف همه فرشتگان و همه اشراف کائنات، باید معبود فرشتگان باشد و همه فرشتگان مقرب بپای او بیفتند؟

▫️آیا این علوم و فلسفه‌هاست که آدمی را در بند کرده است یا مذهب، که قدرت عصیان را در انسان، علی‌رغم دستور و اراده خداوند، اعتراف می‌کند و انسان را «سازنده»، «آگاه»، «عالم» و «برگونه خدا»، یعنی دارای اراده مستقلِ توانا و آفریننده‌ای می‌داند که به کوشش «علم» و به کوشش «روح»، و به تلطیف «معنا» و «تکامل خویش»، می‌تواند هر چه بیشتر به شکل «اراده مطلق» در آید یا به آن نزدیکتر شود؟

▫️کدام یک جلال و قداست و ارزش عظیم انسانی را اعتراف می‌کنند؟
ما روشنفکریم، یعنی ترجمه و قول و تحکم علمی و دستور فکری و بخشنامه و امثال این‌ها نباید ملاک قضاوت ما باشد. باید بیندیشیم، فکر کنیم و قضاوت کنیم...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۵/ انسان بی‌خود
📌 شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست!

🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همه‌ی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند #نقد شریعتی؛

🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بی‌خداییِ جهان جدید، مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔅گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل‌واندی سال که از شریعتی می‌گذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!

🔅شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحران‌های ما دامن می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم؛

🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی در مجموعه‌ی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

دکتر #محمدحسن_علایی

@Shariati_Group
⭕️ میـراث شریعتـی

▫️این روزها مصادف بود با چهل و پنجمین سالگرد دکتر #علی_شریعتی مردی که به جد روشنفکر زمانه خود بود. اینکه شریعتی چه آموزه‌هایی را برای آیندگان باقی گذاشت که امروز به‌عنوان میراث‌اش دست‌مایه‌ی نقد و بررسی نوظهوران عرصه‌ی روشنفکری باشد، شاید خیلی به‌کار نیاید و شاید هم به‌کار عده‌ای بیاید تا از آن نان بخورند و آبی در دلوشان ذخیره کنند. اما #شریعتی یک میراث بزرگ برجا گذاشت که همیشه هست و خواهد بود که امروز البته به کار برخی روشنفکران نمی‌آید، اما بزرگترین نیاز ما است و آن هم دردمندی است؛ چیزی که شریعتی را چون موج خروشانی برانگیخت تا به ما بیاموزد #روشنفکر بی‌درد مفت هم نمی‌ارزد. پفیوزی است که #فلسفه می‌خواند، #تاریخ می‌داند، #ادبیات بلد است، #عالم و #دانشمند است، #معلم اخلاق است، اما با واقعیت و جامعه و #مردم فاصله دارد. آن‌ها را نمی‌فهمد. بلد نیست بر سر ظالم فریاد بکشد. نمی‌تواند #عدالت و تبعیض را بیان و توصیف کند. خلاصه روشنفکری است که بود و نبودش را نه مردم می‌فهمند و نه حکومت‌های ظالم۔.؛

▫️شریعتی روشنفکری بود که درد را به علم، فلسفه و #جامعه‌_شناسی درآمیخت و از یک معلم تاریخ دین و جامعه‌شناسی یک روشنفکر پیشرو ساخت. آن‌چه میراث شریعتی است خود اوست و زیست اوست، نه کتاب‌ها و سخنرانی‌هایش۔ به همین دلیل امروز روشنفکرانی که دائم ابتذال تولید می‌کنند، توانایی درک و فهم مسائل جامعه و مردم را ندارند، چون درد ندارند. به همین دلیل نمی‌توانند پیشاهنگ مردم و جامعه باشند.

▫️این روشنفکران همان‌هایی هستند که دائم نق می‌زنند، اما تصورشان این است که منتقداند. دائم فلسفه‌بافی می‌کنند و تصور می‌کنند نظریه‌‌ی خلاقانه‌ای آفریده‌اند۔ در کنج خلوت خود از لابه‌لای کتاب‌ها می‌خواهند واقعیت‌ها را کشف کنند۔ اما واقعیت‌های اجتماعی لابه‌لای کتاب‌ها نیست۔ کف خیابان است. در کوچه و بازار است. در همان زباله‌دانی است که فرزندان و نوجوانان این مملکت از آن ارتزاق می‌کنند. در کوچه باغ‌هایی است که درختان‌اش خشک شده. واقعیت اجتماعی دست‌های پینه بسته‌‌‌ی باغ‌دار و کشاورز است که دیگر رمق خشک کردن عرق‌هایش را هم ندارد۔ واقعیت اجتماعی جامعه‌ای است که دیگر جامعه نیست، چون همدردی نیست. همه بی‌رحم شده‌ایم. هوای هم‌دیگر را نداریم‌۔ واقعیت اجتماعی زندان‌هایی است که پر شده و کسی به کسی نیست. بی‌عدالتی و تبعیض است که کسی حرفی در باره‌ی آن نمی‌زند.

▫️واقعیت اجتماعی #دولت و رسانه‌ای است که دغدغه‌اش تغییر قیمت ماست و پنیر است، اما از له شدن ۹ میلیون خانواده‌ی بی‌مسکن چیزی نمی‌گوید. واقعیت اجتماعی جوان‌هایی هستند که اشتیاق زندگی دارند اما توان‌شان بریده است. آن‌وقت همه‌ی همت مدیران جامعه مصروف این شده است که به خانوارهای سه نفره به بالا خودروی خارج از نوبت بدهند یا سقط جنین زیر چهار ماه را جرم تلقی کنند۔ واقعیت اجتماعی کارگرانی هستند که ماه‌ها است حقوق نگرفته‌اند اما برخی دغدغه‌ی #حجاب و بدحجابی آن‌ها را نگران کرده است۔

▫️روشنفکرانی که راه حلی برای این واقعیت‌ها نداشته باشند یا حداقل جسارت طرح و بیان آن را نداشته باشد و دائم فریاد نکشند و سرشان را به سمینار و نشست‌های بی‌خاصیت و پرطمطراق داخل و خارج گرم کنند، دائم با الهیات و اوهام ور بروند و #نیچه و #هگل را به رخ بکشند، درد ندارند. اگر هم دارند، درد مردم و امروز جامعه نیست و البته به‌ درد هیچ چیز نمی‌خورند۔

@Shariati_Group
✍️ مجید یونسیان
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت؛ ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی

🔷 مصاحبه‌ی ایران فردا با #احسان_شریعتی

🔅الان در حاکمیت دینی #ایران نسبت #دین و #سیاست، دین و #قدرت به چالش تبدیل شده است. #هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب #مسیح» می‌گوید، قوانین دینی و شریعت نمی‌توانند، قانون عمومی باشند، بلکه می‌تواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به #قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد می‌انجامد و یا با توجه به اینکه بحث‌های متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش‌هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از  بنیادگراها  که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر #شریعتی و یا مهندس #بازرگان که دین را موید #آزادی و #دموکراسی و زندگی مسالمت آمیز می‌دانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می‌کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادل‌هایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونه‌ای پوشش را اجبار می‌کرد و یا حکومتی فعلی که گونه‌ای دیگر را اجبار می‌کند. با توجه به عدم تعادل‌ها، این نسبت را چگونه می‌توان تعریف کرد که با نقطه تعادل‌های جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟

🔸احسان شریعتی: #میشل_فوکو، در مورد #انقلاب ایران، زمانی که از او می‌پرسند که چگونه از انقلابی دفاع می‌کنید که حکومت دینی می‌خواهد؟ می‌گوید من منتقد فهم آنها از «حکومت‌» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از #حکومت است. یعنی حکومت پدیده‌ای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر #ماکس_وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون #فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر #افلاطون نمی‌تواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی #شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحت‌ها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمی‌تواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در #آریستوکراسی دینی و #تئوکراسی وجود دارد که ما می‌توانیم به عنوان نماینده #خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترین‌ها!

▪️از نظر افلاطون، بهترین‌ها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینه‌ی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت این‌که دین در نهضت‌های گذشته، از #مشروطه و #نهضت_ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز می‌شود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهایی‌بخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث #مذهب و شعار الله اکبر در پشت بام‌ها مطرح بود!

ا.ف: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟

🔸ا.ش: دین رهایی‌بخش انتقادی نمود و فعالیت عمده‌ی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان می‌خواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالب‌های سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. می‌گویند اینها را نمی‌پذیرند. روایتی که چند دهه در آموزش‌وپرورش و #فرهنگ و مدیریت توسعه‌ی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد #عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و این‌که جوانان آن را نفی ‌کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنوی‌ای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعه‌خواهی) برمی‌گردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنت‌گرایی قرار می‌گیرد  و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیره‌ی محافظه‌کاری و #استبداد ‌شود!.....


@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)