گروه شریعتی
568 subscribers
1.65K photos
551 videos
66 files
1.55K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
💠 شریعتی و مواجهه‌ی با هستی

🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریه‌پرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری می‌شناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفته‌وار و مقلدانه، به عرصه‌ها و آموزه‌های جدید وارد شوند!

🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “توده‌های اجتماع” و “مردم”، اندیشه‌ی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع می‌بیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیده‌ها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.

🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم می‌تواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر می‌رسد که شریعتی بدین‌گونه با هستی برخورد می‌کرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچ‌کدام از شاخه‌های آگاهی و دانش بشر نمی‌توانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمی‌تواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی می‌توان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانسته‌های اندیشه و فلسفه‌ی نوین نظری را لحاظ می‌کرد اما ضمن بهره‌گیری از آنها عبور می‌کرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب می‌پرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره می‌گیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.

🔅با آنکه او دغدغه‌های اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر می‌کرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح می‌نمود. با این تلقی که ما نمی‌توانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمی‌توانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در می‌یابیم. شریعتی در هستی شناسی‌اش از فنومنولوژی وام و کمک می‌گیرد و می‌گوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید می‌کند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او می‌گوید:
بهترین و انقلابی‌ترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندی‌ها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین می‌بریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.

🔅یکی از دیدگاه‌های دیگر شریعتی بحث جهت‌داری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور می‌داند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهت‌داری و غایت‌مندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر می‌گیرد.

🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهان‌بینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او می‌گوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینی‌اش اثر می‌گذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعی‌مان را در جهان بینی‌مان می‌بینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروف‌ترین آثار شریعتی است. او می‌گوید:
“جهان بینی تأویل می‌شود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینی‌مان می‌بینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسان‌ها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسان‌ها در جهان بینی‌شان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظام‌های حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهان‌بینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسان‌ها نیز گفته‌اند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفه‌هایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفه‌ها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا می‌کرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.

عباد عموزاد
@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل
📌 به‌مناسبت ۲۹ اردیبهشت تولد دکتر مصدق؛ چرا هنوز #مصدق می‌درخشد؟

دکتر #محمد_مصدق در شرایطی پا به صحنه گذارد که #استعمار #انگلستان آفتابش در جهان غروب نمی‌کرد و در بسیاری از نقاط ‏جهان، دولت می‌آورد و می‌برد، حتی سرمایه‌ی ملی ما را به راحتی و ثمن بخس می‌برد. تا جایی که #چرچیل نخست وزیر ملکه در کتاب ‌‏”طوفان نزدیک می‌شود” نوشت: “اگر #نفت تقریباً مجانی #ایران نبود ما در #جنگ اول و دوم جهانی برنده نبودیم”. درحالی که در همان ‏زمان ما جنبش گرسنگان را تجربه کردیم که در جلوی #مجلس فریاد می‌کردند “ما #نان می‌خواهیم”

🔗 مطالعه متن کامل

@Shariati_Group
⭕️ زندگی همچون مطالبه

📌 بر سر #زندگی و معانی مختلف آن در خیابان‌های شهر صف‌آرایی شده است. بر سر گونه‌های مختلف زیستن. شاید هیچ‌وقت تاکنون «زندگی» این‌چنین بر صدر مطالبات ننشسته باشد، بوده است. لحظات آغازین #انقلاب هم درباره زندگی و تعاریف مختلف آن شعارهایی شنیده می‌شد. مثلا اینکه «زندگی یعنی: کار، مسکن، آزادی» و یا اینکه «زندگی، #عقیده است و #جهاد» و همین معانی نسلی را به زندان‌ها و به خیابان‌ها کشاند. اما همیشه یک تبصره داشت: «یعنی»...چه کسی گمان می‌کرد چهل سال بعد، چهار نسل بعد بر سر این «بدیهی»-زندگی- خود را مجبور به مردن ببیند؟ بر سر «چگونه زیستن» شده بود بمیریم و یا بمیرانیم، اما مردن برای زندگی کردن خیر.

📌 همه‌ی قوانین ما تابع همین چگونه زیستن بوده و بر همین اساس ریخته شده است. چهل‌وچند سال پیش، چگونگی‌اش یک بار تعیین شده و شده است قالب و چهار نسل است که بر تن نسل‌ها می‌شود. به نام اکثریت باشد و یا به نام ارزش‌های لایزال. امروز هم بر سر مشروعیت اکثریت بحث است، هم صحبت از حق مسلم اقلیت است و هم در قطعیت قرائت‌ها از ارزش‌های لایزال تردید افتاده است. اما قوانین، کور و کر اند. قالبِ تنگ است که خفقان می‌آورد و به یک بار می‌بینی که فریادها برخاسته است. این قوانین هستند که از شهروند شورشی می‌سازند و از متولیِ قانون سرکوبگر. در اتاق‌های خیابان وزرا باشد و یا بر سر کوی و برزن. این اولین بار نیست که #قانون خاصیت «چتر بودگی» خود را از دست می‌دهد و بدل به سپر و سلاح می‌شود و به صف‌آرایی می‌انجامد و برای مجری قانون نیز امکانات فراهم می‌آورد: خشم، تعرض، اعمال سلیقه‌های شخصی و...

📌 این بار نوع دیگری از جوانی با شعار زندگی به فتح پیاده‌روها آمده است. با دستان خالی و دلی پر. حضور پررنگ دختران بی‌دلیل نیست. زندگی معلوم شده است امر پیش‌پا افتاده و بدیهی‌ای نیست. آبستن غیر مترقبه، ابداعات بی‌پایان و وعده‌های امید است. زندگی ارجاع مدام به یک دیروز دروغین نیست (...«روحت شاد»های نوستالژیک) سرسپردگی به اکثریت‌های مشروعیت‌بخش پیشینی نیست؛ دست به دست شدن میان دوگانه‌های سیاسی و فرهنگی مسلط نیست. (#اصلاح‌طلب - #اصول‌گرا /#سنت - #مدنیته و..) شاید از همین رو است که همگی را سورپریز کرده است. می‌ترساند و به شوق می‌آورد. منبع انرژی است. با این همه ما مجبور به تعریف زندگی هستیم. وقتی از زندگی سخن می‌گوییم از چه چیز سخن می‌گوییم؟ #شریعتی در روزهای یایانی زندگی‌اش نوشته بود که در خواب این تعریف را از زندگی داده است:
«زندگی یعنی: #نان، #آزادی، #فرهنگ، #ایمان، دوست داشتن» (م.آ. ۱ -با مخاطب‌های آشنا)

📌 سوال این است؟ چرا ما مجبوریم هر بار برای پیش برد هر یک از این مطالبات انقلاب کنیم؟ تقصیر قانون آنها است و یا بی‌قانونی ما؟

@Shariati_Group

دکتر #سوسن_شریعتی
⭕️ دکتر مصدق و "حق اعتصاب" کارگران!

″... من عرض می‌کنم هرکس که از ابتدایی‌ترین حق خود که داشتن یک لقمه #نان برای امرار حیات است محروم شد، حق دارد از حقوق دفاع مشروع یعنی «لژی تیم دفانس» استفاده نماید که آن "اعتصاب" است و به این وسیله با هم متفق شوند تا بتوانند حق خود را استیفاء نمایند و هیچ‌کس نمی‌تواند منتظر و امیدوار باشد که عده‌ای با شکم خالی کار کنند و کیسه سرمایه داران #انگلیس را مملو از لیره‌های طلا نمایند!

و من در این موضوع وارد نمی‌شوم چه اشخاصی سبب شده‌اند که آنها #اعتصاب کنند و چه اشخاصی با آنهایی که هیچ نداشتند کمک کنند که تلگراف شکایات خود را به‌مرکز مخابره نمایند. فقط به این ضرب‌المثل متوسل می‌شوم که گفته‌اند شکم گرسنه عقیده و #ایمان ندارد و هر آدم غریق یا بیچاره‌ای ناچار است به حشیش توسل نماید...

من چون با بعضی از اصول #کمونیسم از آن جمله مخالفت با #آزادی فردی که حق غیر قابل انکار افراد هر جامعه ‌است و بطوری که گفته‌اند «برای آزادی حدی نیست مگر آنجایی که آزادی دیگران شروع می‌شود» موافق نیستم - خصوصاً اینکه پیروان این اصول برای پیشرفت عقیده و مرام خود از بعضی مراکز استفاده می‌کنند که با ما نه وحدت زبانی، نه نژادی، نه مذهبی و نه هدف مشترک که #استقلال ایران است، دارند - ولی صاف و پوست کنده و بی پروا عرض می‌کنم :

در آنچه مربوط به #حقوق_کارگری ست از صمیم قلب موافقم و هیچ وقت نمی‌توانم حتی کوچکترین مخالفتی بنمایم و این اصل اختصاص به کمونیسم ندارد که آنها برای خود یک مفاخری قرار دهند، بلکه از بدو اجتماع بشر هر فرد با عاطفه و هر شخص با وجدانی راضی نشده که یک فردی برای ادامه‌ی زندگی، از نان خالی محروم شود و عده‌ای دیگر آنقدر بخورند که از سیری شکم خود را بترکانند!

مگر نبود که مولای متقیان و امیر مؤمنان صلی الله علیه وآله وسلم شبها نان به کول خود می‌گذاشت و به خانه اشخاص ناتوان تسلیم می‌کرد؟ اصول حمایت از کارگران در ممالک #اروپا با اختراع ماشین توأم است و چنانچه در #ایران این اصول رعایت نشده، علت این است که مملکت ما از کار با ماشین محروم بوده ‌است و اکنون که ماشینیسم در این مملکت رو به توسعه می‌گذارد، چه مانعی دارد که ما خود این اصول را همچنان که ملت انگلیس و بعضی از ملل مترقی نموده‌اند، اجرا نمائیم؟ ...″

@Shariati_Group

📚 از نطق دکتر #محمد_مصدق در مجلس شانزدهم، نشست ۱۳۶، ۲۷ فروردین ۱۳۳۰
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)