🔷 شریعتی و چالـشهای هویتی
📌 به کوشش دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر #علی_شریعتی
🔹"علی شریعتی، تنها به دلیل مدرک دانشگاهی و نحوۀ شهادتش "شریعتی" نشده است. بلکه به دلیل تزهایی که داده، سوالهایی که در افکنده و پاسخهایی که بدان داده و راهی که گشوده است، مهم است. پس در گام نخست باید او را بهتر بشناسیم:
🔸شریعتی فردی #ملی است. عضو #جبهه_ملی و مسٸول نشریۀ "ایران آزاد" بوده است. افزون بر این در #نهضت_ملی به رهبری دکتر #مصدق فعالانه حضور داشته و نظریۀ "ملی - مصدقی" را او مطرح میکند، که درکی بهتر و متعالیتر و مترقیتر از نظریۀ پانایرانیستهای طرفدار رژیم #پهلوی بود. البته او این بینش را با تکیه به فرهنگ مذهبی مردم #ایران پی میافکند و چون در میان ملی - مذهبیها، مباحث تٸوریک بسیار کم فروغ بود، ترکیب موفقی هم از کار در میآید و گل میکند. ..."( احسان شریعتی، ۱۴۰۱: ۷۹)
کتاب «شریعتی و چالشهای هویتی»، گامی بلند برای شناخت بهتر #شریعتی است. زیرا در نگاه شریعتی «ملیت و مذهب» دو واقعیتی هستند که به هم آمیختهاند و نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد، یعنی ما ایرانی و مسلمانیم. اینها دو جزء #هویت ما و در عین حال دو مقولهٔ جداگانهاند. او در سازگاری و آمیزش اسلامیت و ایرانیت بسیار موفق بود. به این دلیل که به #ناسیونالیسم همپذیر نزدیک میشود. عظمتی که او از ایران تعریف میکند قرین عظمتی است که از #اسلام تعریف میکند.
🔹او پارههایی از #هویت_ملی و #هویت_مذهبی را به صورت سازواره در کنار هم قرار میدهد و ترکیب واقعبینانهای از این دو به دست میدهد که اگر چه مسئلهٔ زمان خودش بود، مسئلهٔ امروز ما و شاید بتوان گفت مسئلهٔ فردای جامعهٔ ما هم هست.
🔸این #کتاب مجموعه سخنرانیهایی است که طی نشستهای سالهای ۱۳٨۷ تا ۱۳۹٨ در دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی برگزار شده است و شامل ۲۴ سخنرانی است. گفتارها همه در باب هویت ملی و مذهبی جامعه ایرانی در اندیشۀ شریعتی است:
🔹هویت ملی از دیدگاه شریعتی و چالشهای پیش رو، احسان هوشمند/ هویت نزد شریعتی و ادوارد سعید، محمدکاظم تفته/ شریعتی و هویت گرایی، احسان شریعتی/ سیری در آرای شریعتی دربارۀ هویت ملی، فاطمه گوارایی/ شریعتی و مسٸله شناسی هویت ما، غلامرضا کاشی/ رویکرد شریعتی به ملیت، محمدعلی اکبری/ شریعتی و مسٸله هویت، محمدعلی مرادی/ چیستی هویت ایرانی - اسلامی، تقی آزاد ارمکی/ رابطۀ ناسیونالیسم و دین در اندیشۀ شریعتی، سیدعلی محمودی/ شریعتی و ناسیونالیسم ایرانی، ناصر تکمیل همایون/ تٲملی در باب هویت ملی از منظر شریعتی، هادی خانیکی/ شریعتی و هویت ایرانی، فاطمه صادقی/ یکسانی هویت گرایی و ملیت گرایی، محمدامین قانعیراد/ هویت ملی از دیدگاه شریعتی، حبیبالله پیمان/ دیالکتیک خویشتن به مثابه پاسخ به پرسش هویت، عباس منوچهری/ نسبت میان ملیت و مذهب، سیدمحمد میرموسوی/ تٲملی در نظریۀ هویت شریعتی، ملیت، دین و رنسانس ایرانی، مقصود فراستخواه/ شریعتی و سیاست هویت، محمدرضا تاجیک/ نزاع گفتار فلسفی، گفتار روشنفکری، پروبلماتیک "خود" مهسا اسدالله نژاد/ شریعتی و هویت منشوری، سوسن شریعتی/ شریعتی در کشاکش ناسیونالیسم فرهنگی و هویت گرایی دینی، نرگس سوری/ شریعتی و فقدان نظریۀ دولت، احمد زیدآبادی/ مفهوم وجودی ملیت در اندیشۀ شریعتی، فرید خاتمی/ نگاهی به روایت شریعتی در باب هویت ایرانی، سیدجواد میری.
🔹هدف از این نشستها برای "دفتـر" این بود که رویکرد شریعتی به مفاهیم ملیت و هویت از افقها و زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا از رهگذر آن پرتوی جدیدی بر این رویکرد او افکنده شود. از این رو "دفتر" از اغلب صاحب نظران و روشنفکران که با افکار و آرای شریعتی در این زمینه به نسبتهای مختلف آشنایی یا نسبت فکری و یا افق مشترک داشتند، دعوت کرد تا خوانش خود را از این مفاهیم در گفتمان شریعتی بنا بر تخصص یا علاقهشان اراٸه دهند.
👈 از ویژگیهای این سخنرانیها به جز تنوع رویکرد و گرایشها، "پرسش و پاسخ" هایی است که در پایان هر سخنرانی به تفصیل صورت گرفته است و این به ایضاح بحث مورد نظر کمک میکند.
🔸ویراستار: #امیر_رضایی / چاپ اول، قصیده سرا، تهران ۱۴۰۱
🔹سید خلیل حسینی عطار/ نویسنده و فعال فرهنگی
#تازه_نشر
#چهل_پنجمین_یادمان
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
📌 به کوشش دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر #علی_شریعتی
🔹"علی شریعتی، تنها به دلیل مدرک دانشگاهی و نحوۀ شهادتش "شریعتی" نشده است. بلکه به دلیل تزهایی که داده، سوالهایی که در افکنده و پاسخهایی که بدان داده و راهی که گشوده است، مهم است. پس در گام نخست باید او را بهتر بشناسیم:
🔸شریعتی فردی #ملی است. عضو #جبهه_ملی و مسٸول نشریۀ "ایران آزاد" بوده است. افزون بر این در #نهضت_ملی به رهبری دکتر #مصدق فعالانه حضور داشته و نظریۀ "ملی - مصدقی" را او مطرح میکند، که درکی بهتر و متعالیتر و مترقیتر از نظریۀ پانایرانیستهای طرفدار رژیم #پهلوی بود. البته او این بینش را با تکیه به فرهنگ مذهبی مردم #ایران پی میافکند و چون در میان ملی - مذهبیها، مباحث تٸوریک بسیار کم فروغ بود، ترکیب موفقی هم از کار در میآید و گل میکند. ..."( احسان شریعتی، ۱۴۰۱: ۷۹)
کتاب «شریعتی و چالشهای هویتی»، گامی بلند برای شناخت بهتر #شریعتی است. زیرا در نگاه شریعتی «ملیت و مذهب» دو واقعیتی هستند که به هم آمیختهاند و نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد، یعنی ما ایرانی و مسلمانیم. اینها دو جزء #هویت ما و در عین حال دو مقولهٔ جداگانهاند. او در سازگاری و آمیزش اسلامیت و ایرانیت بسیار موفق بود. به این دلیل که به #ناسیونالیسم همپذیر نزدیک میشود. عظمتی که او از ایران تعریف میکند قرین عظمتی است که از #اسلام تعریف میکند.
🔹او پارههایی از #هویت_ملی و #هویت_مذهبی را به صورت سازواره در کنار هم قرار میدهد و ترکیب واقعبینانهای از این دو به دست میدهد که اگر چه مسئلهٔ زمان خودش بود، مسئلهٔ امروز ما و شاید بتوان گفت مسئلهٔ فردای جامعهٔ ما هم هست.
🔸این #کتاب مجموعه سخنرانیهایی است که طی نشستهای سالهای ۱۳٨۷ تا ۱۳۹٨ در دفتر پژوهشهای فرهنگی دکتر علی شریعتی برگزار شده است و شامل ۲۴ سخنرانی است. گفتارها همه در باب هویت ملی و مذهبی جامعه ایرانی در اندیشۀ شریعتی است:
🔹هویت ملی از دیدگاه شریعتی و چالشهای پیش رو، احسان هوشمند/ هویت نزد شریعتی و ادوارد سعید، محمدکاظم تفته/ شریعتی و هویت گرایی، احسان شریعتی/ سیری در آرای شریعتی دربارۀ هویت ملی، فاطمه گوارایی/ شریعتی و مسٸله شناسی هویت ما، غلامرضا کاشی/ رویکرد شریعتی به ملیت، محمدعلی اکبری/ شریعتی و مسٸله هویت، محمدعلی مرادی/ چیستی هویت ایرانی - اسلامی، تقی آزاد ارمکی/ رابطۀ ناسیونالیسم و دین در اندیشۀ شریعتی، سیدعلی محمودی/ شریعتی و ناسیونالیسم ایرانی، ناصر تکمیل همایون/ تٲملی در باب هویت ملی از منظر شریعتی، هادی خانیکی/ شریعتی و هویت ایرانی، فاطمه صادقی/ یکسانی هویت گرایی و ملیت گرایی، محمدامین قانعیراد/ هویت ملی از دیدگاه شریعتی، حبیبالله پیمان/ دیالکتیک خویشتن به مثابه پاسخ به پرسش هویت، عباس منوچهری/ نسبت میان ملیت و مذهب، سیدمحمد میرموسوی/ تٲملی در نظریۀ هویت شریعتی، ملیت، دین و رنسانس ایرانی، مقصود فراستخواه/ شریعتی و سیاست هویت، محمدرضا تاجیک/ نزاع گفتار فلسفی، گفتار روشنفکری، پروبلماتیک "خود" مهسا اسدالله نژاد/ شریعتی و هویت منشوری، سوسن شریعتی/ شریعتی در کشاکش ناسیونالیسم فرهنگی و هویت گرایی دینی، نرگس سوری/ شریعتی و فقدان نظریۀ دولت، احمد زیدآبادی/ مفهوم وجودی ملیت در اندیشۀ شریعتی، فرید خاتمی/ نگاهی به روایت شریعتی در باب هویت ایرانی، سیدجواد میری.
🔹هدف از این نشستها برای "دفتـر" این بود که رویکرد شریعتی به مفاهیم ملیت و هویت از افقها و زوایای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا از رهگذر آن پرتوی جدیدی بر این رویکرد او افکنده شود. از این رو "دفتر" از اغلب صاحب نظران و روشنفکران که با افکار و آرای شریعتی در این زمینه به نسبتهای مختلف آشنایی یا نسبت فکری و یا افق مشترک داشتند، دعوت کرد تا خوانش خود را از این مفاهیم در گفتمان شریعتی بنا بر تخصص یا علاقهشان اراٸه دهند.
👈 از ویژگیهای این سخنرانیها به جز تنوع رویکرد و گرایشها، "پرسش و پاسخ" هایی است که در پایان هر سخنرانی به تفصیل صورت گرفته است و این به ایضاح بحث مورد نظر کمک میکند.
🔸ویراستار: #امیر_رضایی / چاپ اول، قصیده سرا، تهران ۱۴۰۱
🔹سید خلیل حسینی عطار/ نویسنده و فعال فرهنگی
#تازه_نشر
#چهل_پنجمین_یادمان
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
Telegram
.
📌 شریعتی مظهر تعارضات تاریخی ماست!
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔅رفاه؛ برخورداری؛ آب و نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ قدرت ملی؛ حکومت عدل؛ جامعه مدنی؛ سرآمدی در علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را #شریعتی با وسط کشیدن پای #دین به وسط، از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند #نقد شریعتی؛
🔅هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم، چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم، چقدر #مدرن هستیم؛
#خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتیِ پیشامدرن خویش و بیخداییِ جهان جدید، مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل اروپا بعد مسیح؛ #کانت، #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و...داشتیم! و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهانِ تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔅گذشتهها گذشته! حالا پس از چهلواندی سال که از شریعتی میگذرد، اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند! ؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، اما نیست!
🔅شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی مظهرالمسائل ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائل هستیم. از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکیم؛ روندهای جهانی هم بر بحرانهای ما دامن میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت! #ایران #بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم؛
🔅نـه! گاه متفکر، مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک #فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود. دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری...
هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخیِ خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی در مجموعهی آثار شریعتی، امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
⭕️ به مناسبت سالروز درگذشت محمد بستهنگار
💡آیا نوگرایی دینی آیندهای دارد؟
🔅آنچه در #ایران به نام ملی - مذهبی شهرت یافته است، در واقع ترجمان سیاسی شاخهای از #نوگرایی_دینی یا اسلام روشنفکری است. نوگرایی دینی به عنوان تلاشی برای سازگاری و آشتی فکری و عملی بین دستاوردهای عصر #مدرن و #هویت تاریخی جامعه و نظامِ اخلاقی و معنوی #اسلام، در قرن نوزدهم در بیشتر کشورهای مسلماننشین ظهور کرد و در ایران نیز از میانۀ عصر #قاجار آغاز شد.
نوگرایی دینی البته جریانی یکدست نبود و هر کدام از چهرههای منادی آن، بر وجوهی خاص از دستاوردهای عصر روشنگری و نحوۀ ربط آنها با سنتهای اجتماعی و اخلاقیات دینی تأکید میکردند و از همین رو خودشان به گرایشهای گوناگون تقسیم شدند.
🔅داوری منصفانه در مورد میزان توفیق نظری و عملی جریان نوگرایی دینی در تلفیق بین دو رویکردِ استوار بر بنیادهای متفاوت و چه بسا متضاد، در این شرایط سیاسی تبدار و ملتهب، مقدور نیست و من هم در این یادداشت آن را دنبال نمیکنم. منظورم از این نوشتار گرامیداشت یاد و خاطرۀ زندهیاد #محمد_بستهنگار و اشارهای به کوششهای او در این زمینه و ارائۀ چشماندازی از آیندۀ نوگرایی دینی به مناسبت چهارمین سالگرد رحلت اوست.
🔅شادروان بستهنگار از چهرههای فعال و زحمتکش جریان ملی - مذهبی به عنوان شاخۀ سیاسیترِ نوگرایی دینی بود که تمام زندگی خود را وقف ترویج این جریان کرد و به واقع با ایده و مرام ملی - مذهبی میزیست؛ زیستی همراه با فعالیت سیاسی، کار فکری، تمهید امکانات لجستیکی و امور نوعدوستانه و خیریه. از آنجا که محمد بستهنگار داماد زندهیاد آیتالله #طالقانی و از دلبستگان شدید وی بود، تا اندازهای در سایۀ او قرار گرفت و فعالیتهای شخص خودش از نگاهها مغفول ماند.
🔅بستهنگار سالهای طولانی زندان را تجربه کرد وبخصوص آثار فکری قابل اعتنایی به جا گذاشت. دغدغۀ فکری او عمدتاً #دموکراسی و #حقوق_بشر و تلفیق این دو با قرائتی از اسلام بود. عموم آثار آن مرحوم را میتوان معطوف به همین موضوعات دانست اما دو اثر او به نامهای "مبانی دمکراسی و جامعۀ مدنی در حکومت علی" و "حقوق بشر از نظر اندیشمندان" به طور خاص در این زمینه نوشته و گردآوری و تدوین شده است.
🔅با توجه به شرایط خاص سیاسی امروز ایران، تصور بسیاری بر این است که دورۀ این نوع تفکرات و اندیشهها سپری شده است. شاید در کوتاه مدت چنین باشد، اما از یک چشمانداز تاریخی، جریان نوگرای دینی به شرط تکیۀ خاص بر اسلام فرهنگی و تبلور هویتی آن در #تاریخ ایران، به احتمال زیاد در آینده ظهوری دوباره خواهد داشت. در واقع تمام نیازها و عناصری که سبب پیدایش نوگرایی دینی در یک و نیم قرن پیش شد، همچنان در جامعۀ ایرانی پابرجاست و اینکه روند تحولات سیاسی در کشورمان، چه سمت و سویی به خود خواهد گرفت، در این واقعیت تأثیر عمدهای نخواهد داشت.
🔅به نظرم اگر جمهوری اسلامی در جهت تطبیق خود با نیازهای جامعه تغییر مسیر دهد، در روند این حرکت، نوگرایی دینی به معنای احیای اسلام فرهنگی، جانی دوباره خواهد گرفت و چنانچه تحولات فرضاً به سمت پیدایش دولتی با مظاهر ضد دینی میل پیدا کند، پس از چندی، عنصر #هویتخواهی ایرانی بر مبنای اسلام فرهنگی، بعثتی دوباره خواهد داشت و این #بعثت دیگر از جنس بنیادگرایی و سنتی و اسلام سیاسی نخواهد بود و در قالب نوگرایی دینی فرهنگی و یا روشنفکری اسلامِ مدنی ظاهر خواهد شد.
🔅طرفداران اسلام سیاسی که حامی ادغام دین و دولتاند و به #دولت به عنوان دستگاه اجرای احکام #شریعت مینگرند و همینطور #دین ستیزانی که خود را با بنیادهای فرهنگ و هویتِ ایرانی و اخلاقیات دینی جامعه درگیر میکنند، ظاهراً نمیدانند که نقطۀ اعتدال و ثبات طولانی مدت جامعۀ ایرانی منوط به تأسیس دولتِ معتدل عرفگرا از یک طرف و پیوند عقلایی با مواریث هویتی و فرهنگی تاریخ ایران بخصوص نظام اخلاقی و معنوی اسلام از طرف دیگر است. هر کدام از آنها به واقع یک سر محورِ افراطند و از همین رو گرچه توانستهاند در ستیز و تقابل با هم دستگاه دولت را تسخیر کنند، اما در نهایت نیروی ضد خود را در جامعه پرورش داده و از این طریق موقعیت خود را به خطر انداختهاند. بر همین مبنا، #تاریخ_معاصر ایران گرچه با حرکت پاندولی خود بین آن دو در نوسان بوده، اما در زمان اقتدار هیچکدام از آنها به توازن و تعادل و ثبات لازم دست نیافته است.
🔅در واقع آرامش و ثبات اجتماعی و سیاسی بلند مدت ایران، تفسیر همان دو نکتۀ فوق است و از این جهت، تلاشهای فکری و عملی چهرههای نوگرای دینی از جمله مرحوم محمد بستهنگار بیهود نبوده و در آینده در قالب و ترکیبِ خوشنقشتر و کارآمدتر و مقبولتری احیاء خواهد شد.
✍ #احمد_زیدآبادی
✅ @Shariati_Group
🆔 @ahmadzeidabad
💡آیا نوگرایی دینی آیندهای دارد؟
🔅آنچه در #ایران به نام ملی - مذهبی شهرت یافته است، در واقع ترجمان سیاسی شاخهای از #نوگرایی_دینی یا اسلام روشنفکری است. نوگرایی دینی به عنوان تلاشی برای سازگاری و آشتی فکری و عملی بین دستاوردهای عصر #مدرن و #هویت تاریخی جامعه و نظامِ اخلاقی و معنوی #اسلام، در قرن نوزدهم در بیشتر کشورهای مسلماننشین ظهور کرد و در ایران نیز از میانۀ عصر #قاجار آغاز شد.
نوگرایی دینی البته جریانی یکدست نبود و هر کدام از چهرههای منادی آن، بر وجوهی خاص از دستاوردهای عصر روشنگری و نحوۀ ربط آنها با سنتهای اجتماعی و اخلاقیات دینی تأکید میکردند و از همین رو خودشان به گرایشهای گوناگون تقسیم شدند.
🔅داوری منصفانه در مورد میزان توفیق نظری و عملی جریان نوگرایی دینی در تلفیق بین دو رویکردِ استوار بر بنیادهای متفاوت و چه بسا متضاد، در این شرایط سیاسی تبدار و ملتهب، مقدور نیست و من هم در این یادداشت آن را دنبال نمیکنم. منظورم از این نوشتار گرامیداشت یاد و خاطرۀ زندهیاد #محمد_بستهنگار و اشارهای به کوششهای او در این زمینه و ارائۀ چشماندازی از آیندۀ نوگرایی دینی به مناسبت چهارمین سالگرد رحلت اوست.
🔅شادروان بستهنگار از چهرههای فعال و زحمتکش جریان ملی - مذهبی به عنوان شاخۀ سیاسیترِ نوگرایی دینی بود که تمام زندگی خود را وقف ترویج این جریان کرد و به واقع با ایده و مرام ملی - مذهبی میزیست؛ زیستی همراه با فعالیت سیاسی، کار فکری، تمهید امکانات لجستیکی و امور نوعدوستانه و خیریه. از آنجا که محمد بستهنگار داماد زندهیاد آیتالله #طالقانی و از دلبستگان شدید وی بود، تا اندازهای در سایۀ او قرار گرفت و فعالیتهای شخص خودش از نگاهها مغفول ماند.
🔅بستهنگار سالهای طولانی زندان را تجربه کرد وبخصوص آثار فکری قابل اعتنایی به جا گذاشت. دغدغۀ فکری او عمدتاً #دموکراسی و #حقوق_بشر و تلفیق این دو با قرائتی از اسلام بود. عموم آثار آن مرحوم را میتوان معطوف به همین موضوعات دانست اما دو اثر او به نامهای "مبانی دمکراسی و جامعۀ مدنی در حکومت علی" و "حقوق بشر از نظر اندیشمندان" به طور خاص در این زمینه نوشته و گردآوری و تدوین شده است.
🔅با توجه به شرایط خاص سیاسی امروز ایران، تصور بسیاری بر این است که دورۀ این نوع تفکرات و اندیشهها سپری شده است. شاید در کوتاه مدت چنین باشد، اما از یک چشمانداز تاریخی، جریان نوگرای دینی به شرط تکیۀ خاص بر اسلام فرهنگی و تبلور هویتی آن در #تاریخ ایران، به احتمال زیاد در آینده ظهوری دوباره خواهد داشت. در واقع تمام نیازها و عناصری که سبب پیدایش نوگرایی دینی در یک و نیم قرن پیش شد، همچنان در جامعۀ ایرانی پابرجاست و اینکه روند تحولات سیاسی در کشورمان، چه سمت و سویی به خود خواهد گرفت، در این واقعیت تأثیر عمدهای نخواهد داشت.
🔅به نظرم اگر جمهوری اسلامی در جهت تطبیق خود با نیازهای جامعه تغییر مسیر دهد، در روند این حرکت، نوگرایی دینی به معنای احیای اسلام فرهنگی، جانی دوباره خواهد گرفت و چنانچه تحولات فرضاً به سمت پیدایش دولتی با مظاهر ضد دینی میل پیدا کند، پس از چندی، عنصر #هویتخواهی ایرانی بر مبنای اسلام فرهنگی، بعثتی دوباره خواهد داشت و این #بعثت دیگر از جنس بنیادگرایی و سنتی و اسلام سیاسی نخواهد بود و در قالب نوگرایی دینی فرهنگی و یا روشنفکری اسلامِ مدنی ظاهر خواهد شد.
🔅طرفداران اسلام سیاسی که حامی ادغام دین و دولتاند و به #دولت به عنوان دستگاه اجرای احکام #شریعت مینگرند و همینطور #دین ستیزانی که خود را با بنیادهای فرهنگ و هویتِ ایرانی و اخلاقیات دینی جامعه درگیر میکنند، ظاهراً نمیدانند که نقطۀ اعتدال و ثبات طولانی مدت جامعۀ ایرانی منوط به تأسیس دولتِ معتدل عرفگرا از یک طرف و پیوند عقلایی با مواریث هویتی و فرهنگی تاریخ ایران بخصوص نظام اخلاقی و معنوی اسلام از طرف دیگر است. هر کدام از آنها به واقع یک سر محورِ افراطند و از همین رو گرچه توانستهاند در ستیز و تقابل با هم دستگاه دولت را تسخیر کنند، اما در نهایت نیروی ضد خود را در جامعه پرورش داده و از این طریق موقعیت خود را به خطر انداختهاند. بر همین مبنا، #تاریخ_معاصر ایران گرچه با حرکت پاندولی خود بین آن دو در نوسان بوده، اما در زمان اقتدار هیچکدام از آنها به توازن و تعادل و ثبات لازم دست نیافته است.
🔅در واقع آرامش و ثبات اجتماعی و سیاسی بلند مدت ایران، تفسیر همان دو نکتۀ فوق است و از این جهت، تلاشهای فکری و عملی چهرههای نوگرای دینی از جمله مرحوم محمد بستهنگار بیهود نبوده و در آینده در قالب و ترکیبِ خوشنقشتر و کارآمدتر و مقبولتری احیاء خواهد شد.
✍ #احمد_زیدآبادی
✅ @Shariati_Group
🆔 @ahmadzeidabad
📌 خانمها، آقایان، شما ایرانی هستید!
🔸این روزها در کمال شگفتی، عدهای از خانمها و آقایان ایرانی همکار با رسانهها را میبینیم که در کسوت مجری یا کارشناس به صورت بیست و چهار ساعته برای #ملکه نوحه سرایی میکنند. ملکهی کشوری که سابقهی چند قرن #استعمار کشورهای جهان از جمله #ایران را در کارنامهی خود دارد. ابراز احساسات شدید و خنده آور این مجریان و کارشناسان به حدی اغراق آمیز و حیرت آور است که ایرانی بودن آنان را برای مخاطب زیر سؤال میبرد.
🔸از خصومت تاریخی دولت #بریتانیا با ایران نیز که بگذریم، آیا این نمایشهای دیکته شده از طرف گردانندگان شبکههای بیگانه، با الفبای ایرانی بودن و پایبندی به #هویت خویشتن در تضاد کامل نیست؟ باید به این عده از هموطنان گفت اگر شما به هر دلیل همکاری با بنگاه خبرپراکنی کشوری دیگر را برگزیدهاید، اصالتتان را فراموش نکنید. آیا مخالفت با جمهوری اسلامی، شما را به جایی رسانده است که مثل صحنه گردانان اجارهای مجالس عزا، در غم فقدان ملکهی کشوری بیگانه جامه درانی کنید؟!
🔸البته نوحه سرایی سخیف مجریان ایرانی BBC و سایر شبکههای لندنی همچنان ادامه دارد. شاید من خودآزاری دارم که مینشینم و این نمایش مضحک از تشریفات قرون وسطایی غرب در #لندن را تماشا میکنم! اما سختتر از تماشای این صحنهها، تحمل یاوههایی است که با زبان شیرین فارسی میشنوم. حالا این خانمها و آقایان، جوانند و خام، تعجب من از رسانهای حرفهای مثل #بیبیسی فارسی است که به چنین خطای محاسباتی بزرگی دچار شده است! آیا گردانندگان کارکشتهی این رسانه نمیدانند #مردم ایران با هر گرایشی اعم از موافق و مخالف نظام، آن قدر از #انگلستان بیزارند و آن قدر سختی کشیدهاند که این نمایشهای مضحک، آنها را به خنده میاندازد؟ درست است که ایرانیها از اوضاع داخلی کشور دل خوشی ندارند، اما فکر میکنید برای فوت ملکهی ۹۶ سالهی کشوری استعمارگر که به روباه پیر معروف است، دل میسوزانند؟!
🔸بس است دیگر! واقعا خجالت نمیکشید؟! میخواهید با این حرفها ده روز برای آن زن ۹۶ ساله عزاداری کنید؟ برای ۹۶ سال مال اندوزی و خوردن و خوابیدن و شیک پوشی و تفریح و دست تکان دادن؟! برای ۹۶ سال همراهی با جنایات دولتهای غربی؟ برای ۹۶ سال حمایت از #دیکتاتور ها و #کودتا علیه دولتهای مردمی در سراسر جهان؟
ما که هیچ، جواب زنده یاد دکتر #مصدق را چه میدهید؟!
✍ افشین علا
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🔸این روزها در کمال شگفتی، عدهای از خانمها و آقایان ایرانی همکار با رسانهها را میبینیم که در کسوت مجری یا کارشناس به صورت بیست و چهار ساعته برای #ملکه نوحه سرایی میکنند. ملکهی کشوری که سابقهی چند قرن #استعمار کشورهای جهان از جمله #ایران را در کارنامهی خود دارد. ابراز احساسات شدید و خنده آور این مجریان و کارشناسان به حدی اغراق آمیز و حیرت آور است که ایرانی بودن آنان را برای مخاطب زیر سؤال میبرد.
🔸از خصومت تاریخی دولت #بریتانیا با ایران نیز که بگذریم، آیا این نمایشهای دیکته شده از طرف گردانندگان شبکههای بیگانه، با الفبای ایرانی بودن و پایبندی به #هویت خویشتن در تضاد کامل نیست؟ باید به این عده از هموطنان گفت اگر شما به هر دلیل همکاری با بنگاه خبرپراکنی کشوری دیگر را برگزیدهاید، اصالتتان را فراموش نکنید. آیا مخالفت با جمهوری اسلامی، شما را به جایی رسانده است که مثل صحنه گردانان اجارهای مجالس عزا، در غم فقدان ملکهی کشوری بیگانه جامه درانی کنید؟!
🔸البته نوحه سرایی سخیف مجریان ایرانی BBC و سایر شبکههای لندنی همچنان ادامه دارد. شاید من خودآزاری دارم که مینشینم و این نمایش مضحک از تشریفات قرون وسطایی غرب در #لندن را تماشا میکنم! اما سختتر از تماشای این صحنهها، تحمل یاوههایی است که با زبان شیرین فارسی میشنوم. حالا این خانمها و آقایان، جوانند و خام، تعجب من از رسانهای حرفهای مثل #بیبیسی فارسی است که به چنین خطای محاسباتی بزرگی دچار شده است! آیا گردانندگان کارکشتهی این رسانه نمیدانند #مردم ایران با هر گرایشی اعم از موافق و مخالف نظام، آن قدر از #انگلستان بیزارند و آن قدر سختی کشیدهاند که این نمایشهای مضحک، آنها را به خنده میاندازد؟ درست است که ایرانیها از اوضاع داخلی کشور دل خوشی ندارند، اما فکر میکنید برای فوت ملکهی ۹۶ سالهی کشوری استعمارگر که به روباه پیر معروف است، دل میسوزانند؟!
🔸بس است دیگر! واقعا خجالت نمیکشید؟! میخواهید با این حرفها ده روز برای آن زن ۹۶ ساله عزاداری کنید؟ برای ۹۶ سال مال اندوزی و خوردن و خوابیدن و شیک پوشی و تفریح و دست تکان دادن؟! برای ۹۶ سال همراهی با جنایات دولتهای غربی؟ برای ۹۶ سال حمایت از #دیکتاتور ها و #کودتا علیه دولتهای مردمی در سراسر جهان؟
ما که هیچ، جواب زنده یاد دکتر #مصدق را چه میدهید؟!
✍ افشین علا
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🟢 چرا ادامه گشت ارشاد، یک سیاست غیر عقلانی است؟
1️⃣ پیشداشت این نوشتار این است که یک حکمرانی خوب، یک حکمرانی عقلانی است. هر جا الگوهای حکمرانی و نظم رفتاری #دولت از عقلانیت تهی شود یا حظ کمتری از عقلانیت داشته باشد، به همان میزان از حکمرانی خوب فاصله گرفته است. بدون عقلانیت، حیات «دولت- ملت» به مخاطره میافتد و در نهایت دولت بهسان کسی عمل میکند که بر شاخهای نشسته و بن مایهی حیات خویش را واژگون میکند.
2️⃣ اما عقلانیت که بدون آن جان در عذاب است، چیست؟ مسلما بحث در باب حدود و ثغور این مفهوم ما را به دنیایی از مباحث ناتمام میکشاند، با این حال مولفههایی هستند جزء لاینفک عقلانیت به حساب میآیند. بدون این مولفهها رد پایی از عقلانیت را نخواهیم یافت. صیانت نفس، حسابگری، عاقبت اندیشی و درسآموزی از عمل مولفههای لاجرم عقلانیت به حساب میآیند.
3️⃣ یک دولت عقلانی، پیش از هر چیز باید از تمامیت دولت- ملت خویش حراست و پاسبانی کند. بدون این کار اساس #هویت خویش را بیمبنا و تهی خواهد ساخت. بدین ترتیب هر عملکردی که به تضعیف #ملت، دولت و ایجاد شکاف بین این دو منتهی شود، کنشی غیر عقلانی است. #رسالت دولت، حراست از خیر عمومی است. خیر عمومی در دولت- ملت در سه جلوه خودش را آشکار میکند: بقاء و ثبات دولت- ملت، شادکامی عمومی در قلمرو دولت- ملت و در نهایت اقتدار و اعتبار بینالمللی.
4️⃣ یک دولت عقلانی، دولتی حسابگر است و پیامدهای اقدامات خود را حسابگرانه ارزیابی میکند و به دنبال بیشینه ساختن منافع دولت- ملتی است که حراست و پاسبانی از آن را برعهده دارد. این حسابگری مستلزم آن است که اولاً دولت بقاء، شادکامی و اقتدار دولت- ملت را بیشینه کند و از ابزارهایی بهره ببرد که سازگار با اهداف باشد.
5️⃣ یک دولت عقلانی عاقبت اندیش است. دولت عقلانی عاقبت اندیشی میکند که پیامدهای کنشهای آن، ممکن است چه آثار ناخواستهای را به همراه داشته باشد. بدون عاقبتاندیشی، تمامیت دولت- ملت و منافع آن تضعیف میشود و غایت حکمرانی عقلانی محقق نمیشود.
6️⃣ در نهایت یک دولت عقلانی، به درسآموزی از عمل اشتغال دارد. چنانچه یک رفتار به پیامد مطلوبی منتهی نشد، لازم است که آن الگوی رفتاری اصلاح شود. بدون درسآموزی از عمل، دولت از عقلانیت تهی میگردد.
7️⃣ حال بازگردیم به مساله #گشت_ارشاد. این الگوی رفتاری عامل ازدیاد شکاف دولت و ملت است. این رفتار اعتبار دولت نزد مردمان را کاهش میدهد. اعتبار #پلیس نزد #مردم را از بین میبرد. علاوه بر این تصویری خشن و قهرآمیز از دولت #ایران در عرصه بینالمللی ارائه میکند. همهی اینها دور از حکمرانی عقلانی است.
8️⃣ گشت ارشاد، یک #سیاست به دور از حسابگری است. نه منجر به رشد #حجاب استاندارد حاکمان در جامعه میشود! و نه #عفاف و #حیا را در جامعه افزایش میدهد، بلکه تنها بدبینی عمومی نسبت به حجاب ایجاد میکند.
9️⃣ گشت ارشاد، یک سیاست فاقد عاقبت اندیشی است چراکه پیامدهای ناخواسته را نمیبیند. عاملان گشت ارشاد، شخصیتهای به دور از خطا نیستند و مانند همیشه #شیطان در جزئیات ظاهر میشود. البته در باب این سیاست، شیطان نه تنها در جزئیات بلکه در کلیت آن نهفته است..!
🔟 در نهایت سیاست گشت ارشاد با درس آموزی از عمل سازگار نیست. چندین بار این سیاست اعمال شده و در نهایت به شکست انجامیده است. این که حاکمیت هنوز از چنین سیاستی دست نمیکشد، تجلی نقصی بنیادین در خرد حکمرانی است.
✅ @Shariati_Group
📚 اندیشکده هاتف
1️⃣ پیشداشت این نوشتار این است که یک حکمرانی خوب، یک حکمرانی عقلانی است. هر جا الگوهای حکمرانی و نظم رفتاری #دولت از عقلانیت تهی شود یا حظ کمتری از عقلانیت داشته باشد، به همان میزان از حکمرانی خوب فاصله گرفته است. بدون عقلانیت، حیات «دولت- ملت» به مخاطره میافتد و در نهایت دولت بهسان کسی عمل میکند که بر شاخهای نشسته و بن مایهی حیات خویش را واژگون میکند.
2️⃣ اما عقلانیت که بدون آن جان در عذاب است، چیست؟ مسلما بحث در باب حدود و ثغور این مفهوم ما را به دنیایی از مباحث ناتمام میکشاند، با این حال مولفههایی هستند جزء لاینفک عقلانیت به حساب میآیند. بدون این مولفهها رد پایی از عقلانیت را نخواهیم یافت. صیانت نفس، حسابگری، عاقبت اندیشی و درسآموزی از عمل مولفههای لاجرم عقلانیت به حساب میآیند.
3️⃣ یک دولت عقلانی، پیش از هر چیز باید از تمامیت دولت- ملت خویش حراست و پاسبانی کند. بدون این کار اساس #هویت خویش را بیمبنا و تهی خواهد ساخت. بدین ترتیب هر عملکردی که به تضعیف #ملت، دولت و ایجاد شکاف بین این دو منتهی شود، کنشی غیر عقلانی است. #رسالت دولت، حراست از خیر عمومی است. خیر عمومی در دولت- ملت در سه جلوه خودش را آشکار میکند: بقاء و ثبات دولت- ملت، شادکامی عمومی در قلمرو دولت- ملت و در نهایت اقتدار و اعتبار بینالمللی.
4️⃣ یک دولت عقلانی، دولتی حسابگر است و پیامدهای اقدامات خود را حسابگرانه ارزیابی میکند و به دنبال بیشینه ساختن منافع دولت- ملتی است که حراست و پاسبانی از آن را برعهده دارد. این حسابگری مستلزم آن است که اولاً دولت بقاء، شادکامی و اقتدار دولت- ملت را بیشینه کند و از ابزارهایی بهره ببرد که سازگار با اهداف باشد.
5️⃣ یک دولت عقلانی عاقبت اندیش است. دولت عقلانی عاقبت اندیشی میکند که پیامدهای کنشهای آن، ممکن است چه آثار ناخواستهای را به همراه داشته باشد. بدون عاقبتاندیشی، تمامیت دولت- ملت و منافع آن تضعیف میشود و غایت حکمرانی عقلانی محقق نمیشود.
6️⃣ در نهایت یک دولت عقلانی، به درسآموزی از عمل اشتغال دارد. چنانچه یک رفتار به پیامد مطلوبی منتهی نشد، لازم است که آن الگوی رفتاری اصلاح شود. بدون درسآموزی از عمل، دولت از عقلانیت تهی میگردد.
7️⃣ حال بازگردیم به مساله #گشت_ارشاد. این الگوی رفتاری عامل ازدیاد شکاف دولت و ملت است. این رفتار اعتبار دولت نزد مردمان را کاهش میدهد. اعتبار #پلیس نزد #مردم را از بین میبرد. علاوه بر این تصویری خشن و قهرآمیز از دولت #ایران در عرصه بینالمللی ارائه میکند. همهی اینها دور از حکمرانی عقلانی است.
8️⃣ گشت ارشاد، یک #سیاست به دور از حسابگری است. نه منجر به رشد #حجاب استاندارد حاکمان در جامعه میشود! و نه #عفاف و #حیا را در جامعه افزایش میدهد، بلکه تنها بدبینی عمومی نسبت به حجاب ایجاد میکند.
9️⃣ گشت ارشاد، یک سیاست فاقد عاقبت اندیشی است چراکه پیامدهای ناخواسته را نمیبیند. عاملان گشت ارشاد، شخصیتهای به دور از خطا نیستند و مانند همیشه #شیطان در جزئیات ظاهر میشود. البته در باب این سیاست، شیطان نه تنها در جزئیات بلکه در کلیت آن نهفته است..!
🔟 در نهایت سیاست گشت ارشاد با درس آموزی از عمل سازگار نیست. چندین بار این سیاست اعمال شده و در نهایت به شکست انجامیده است. این که حاکمیت هنوز از چنین سیاستی دست نمیکشد، تجلی نقصی بنیادین در خرد حکمرانی است.
✅ @Shariati_Group
📚 اندیشکده هاتف
Telegram
.
⚠️ جامعهی قطبیشده و الزامات سیاستگذاری فرهنگی در ایران
🔅ما در جهانی به سر میبریم که سیاست #هویت، #سیاست تفاوت، سیاست شناسایی و حقوق فرهنگی هر روز بیش از پیش منازعات و پویاییهای بنیادین جوامع را رقم میزند. «شکافهای فرهنگی درون جوامع»، یکی از عوامل بنیادین منازعات جهان امروزند و به نظر میرسد منازعات درون جوامع بسیار رایجتر از منازعات بینالمللی و آثار آنها نیز به مراتب ویرانگرتر است (حتی بسیاری از منازعات بینالمللی نیز ادامه و دنباله همین منازعات داخلی هستند).
🔅جامعه #ایران امروز بر اثر عوامل گوناگون، امروز بیش از هر زمان دیگری ویژگیهای اصلی یک جامعهی قطبی شده (polarized society) از نظر نگرشی و فرهنگی را از خود نشان میدهد. چنانچه سیاستگذاری و مدیریت چنین جامعهای با توجه به این ویژگی بسیار مهم نباشد، جامعه قطبی شده ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد منازعه، آشفتگی و #خشونت دارد. رویکرد تکفرهنگگرایی و #تبعیض فرهنگی، از نظر اصولی مشکلساز و از نظر عملیاتی ناکارامد و ناپایدار است. این نوع از سیاستگذاری با اصول #جمهوریت نظام سیاسی در تضاد است، قطبیشدگی جامعه را تشدید و تضاد بین #حکومت و بخش بزرگی از #مردم را تعمیق میکند و با این همه، چنانکه تجربه نشان داده بسیار هزینهزا و نهایتاً ناموفق است. به همین ترتیب رویکرد چند فرهنگگرایی نیز ضمن ناسازگاری با هویت اسلامیِ نظام سیاسی، ممکن است نارضایتی بخش دیگری از جامعه را به دنبال داشته باشد.
🔅در چنین شرایطی به نظر میرسد رویکرد مطلوب در سیاستگذاری فرهنگی حاکمیت، «رویکرد مدارای فرهنگی بسترساز برای تقویت فرهنگ مطلوب» است. در این نوع سیاستگذاری، تنوع فرهنگی و به ویژه دوگانه فرهنگی رایج کشور درک و پذیرفته میشود اما در عین حال تلاش میشود در جهت حفظ هویت اسلامی نظام و کشور، بسترهای حداکثری برای تقویت فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی فراهم شود. در این رویکرد، بسترسازی، حمایت، تشویق و ترویج #فرهنگ مطلوب مجاز است؛ اما تنبیه، تبعیض، تخطئه و تحقیر سایر بدیلهای فرهنگی و سبکهای زندگی جایی ندارد.
🔅در مجموع، گذار از سیاستگذاری طرد کننده به سیاستگذاری فراگیر، گذار از #دولت سوگیر به دولت فراگیر، گذار از انکار فرهنگی به بازنمایی فرهنگی حداکثری، گذار از تبعیض فرهنگی به بسترسازی فرهنگی برای تقویت فرهنگ مطلوب و مانند آن، عناصر اصلی سیاستگذاری فرهنگی در جامعه قطبی شده ایران کنونی است. در چنین جامعهای کارکرد اصلی حکومت ایجاد امکان «عمومی» همزیستی افراد جامعه در درون جامعه است و این مستلزم نوعی از سیاستگذاری است که ضمن پذیرش تنوع هویتی، نگرشی و فرهنگی جامعه، احتمال منازعه را به حداقل رسانده و امکان ابراز فرهنگی- نگرشی را به نحوی افزایش دهد که ثبات و پایداری جامعه برای همگان تضمین شود.
✅ @Shariati_Group
📚 ماهنگار دیدهبان امنیت ملی، شماره ۸۷، تیر ۱۳۹۸.
🔅ما در جهانی به سر میبریم که سیاست #هویت، #سیاست تفاوت، سیاست شناسایی و حقوق فرهنگی هر روز بیش از پیش منازعات و پویاییهای بنیادین جوامع را رقم میزند. «شکافهای فرهنگی درون جوامع»، یکی از عوامل بنیادین منازعات جهان امروزند و به نظر میرسد منازعات درون جوامع بسیار رایجتر از منازعات بینالمللی و آثار آنها نیز به مراتب ویرانگرتر است (حتی بسیاری از منازعات بینالمللی نیز ادامه و دنباله همین منازعات داخلی هستند).
🔅جامعه #ایران امروز بر اثر عوامل گوناگون، امروز بیش از هر زمان دیگری ویژگیهای اصلی یک جامعهی قطبی شده (polarized society) از نظر نگرشی و فرهنگی را از خود نشان میدهد. چنانچه سیاستگذاری و مدیریت چنین جامعهای با توجه به این ویژگی بسیار مهم نباشد، جامعه قطبی شده ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد منازعه، آشفتگی و #خشونت دارد. رویکرد تکفرهنگگرایی و #تبعیض فرهنگی، از نظر اصولی مشکلساز و از نظر عملیاتی ناکارامد و ناپایدار است. این نوع از سیاستگذاری با اصول #جمهوریت نظام سیاسی در تضاد است، قطبیشدگی جامعه را تشدید و تضاد بین #حکومت و بخش بزرگی از #مردم را تعمیق میکند و با این همه، چنانکه تجربه نشان داده بسیار هزینهزا و نهایتاً ناموفق است. به همین ترتیب رویکرد چند فرهنگگرایی نیز ضمن ناسازگاری با هویت اسلامیِ نظام سیاسی، ممکن است نارضایتی بخش دیگری از جامعه را به دنبال داشته باشد.
🔅در چنین شرایطی به نظر میرسد رویکرد مطلوب در سیاستگذاری فرهنگی حاکمیت، «رویکرد مدارای فرهنگی بسترساز برای تقویت فرهنگ مطلوب» است. در این نوع سیاستگذاری، تنوع فرهنگی و به ویژه دوگانه فرهنگی رایج کشور درک و پذیرفته میشود اما در عین حال تلاش میشود در جهت حفظ هویت اسلامی نظام و کشور، بسترهای حداکثری برای تقویت فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی فراهم شود. در این رویکرد، بسترسازی، حمایت، تشویق و ترویج #فرهنگ مطلوب مجاز است؛ اما تنبیه، تبعیض، تخطئه و تحقیر سایر بدیلهای فرهنگی و سبکهای زندگی جایی ندارد.
🔅در مجموع، گذار از سیاستگذاری طرد کننده به سیاستگذاری فراگیر، گذار از #دولت سوگیر به دولت فراگیر، گذار از انکار فرهنگی به بازنمایی فرهنگی حداکثری، گذار از تبعیض فرهنگی به بسترسازی فرهنگی برای تقویت فرهنگ مطلوب و مانند آن، عناصر اصلی سیاستگذاری فرهنگی در جامعه قطبی شده ایران کنونی است. در چنین جامعهای کارکرد اصلی حکومت ایجاد امکان «عمومی» همزیستی افراد جامعه در درون جامعه است و این مستلزم نوعی از سیاستگذاری است که ضمن پذیرش تنوع هویتی، نگرشی و فرهنگی جامعه، احتمال منازعه را به حداقل رسانده و امکان ابراز فرهنگی- نگرشی را به نحوی افزایش دهد که ثبات و پایداری جامعه برای همگان تضمین شود.
✅ @Shariati_Group
📚 ماهنگار دیدهبان امنیت ملی، شماره ۸۷، تیر ۱۳۹۸.
Telegram
.
📡 گروگان رسانه
💡عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای #میهن و #مردم خود را شناسانده باشند، از طریق رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند. در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند و جامعه شناختی از آنها نمیداشت. حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است. (به یاد داشته باشیم #اپوزسیون عصر #پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر #عربستان و #اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی #رادیو و #تلویزیون معرفی کرده بود)
💡ژان بودریار در کتاب «توهم فرجام» میگوید: «ما در مقام مصرفکنندهٔ ایماژهایی که رسانهها به ما میدهند، در واقع توسط رسانهها به گروگان گرفته شدهایم.»
💡باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب #رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند.
💡دولت غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند. این روزها کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم. امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان #دشمن یا #منجی ملت معرفی مینمایند، امروز حتی این رسانهها هستند که برای #ملت ما #تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند. امروز این رسانهها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب میدهند. امروز این رسانهها هستند که با جعل #هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و #جنگ قومی میان مردم هستند و..
💡به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانهها حاضرند بنگریم.
▫️چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
▫️چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ #ایران انتخاب کردهاست؟
▫️منبع درآمدشان کجاست؟
💡آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و #اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
از برکت این رسانهها است که امروز حامی و عضو گروه #تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی که نتیجهای جز جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکند و ما مردمان بیگانه با #کتاب و #اندیشه به مصرفکنندگان صِرف هر اندیشهٔ بنجل و خطرناکی بدل گشتهایم...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
💡عمده چهرههای برجستهٔ «اپوزسیون» که امروز میشناسیم بیش از آنکه از طریق کنشگری سیاسی و دلسوزی برای #میهن و #مردم خود را شناسانده باشند، از طریق رسانههای فارسیزبان غربی به ما معرفی شدهاند. در واقع اگر این رسانهها نبودند و این چهرهها به عنوان مهمان و کارشناس و مجری و... حضور پیدا نمیکردند و جامعه شناختی از آنها نمیداشت. حال اینکه این افراد چگونه و با چه توافقی سر از این شبکهها درآوردهاند و چه تعهداتی را پذیرفته و چه نقشی را بر عهده گرفتهاند، چیزی است که از چشم مخاطب بیرونی پنهان است. (به یاد داشته باشیم #اپوزسیون عصر #پهلوی نه توسط بیبیسی و شبکههای فارسیزبان تحت نظر #عربستان و #اسرائیل و... بلکه اپوزسیونی بود که خود را با کنشگری سیاسی در داخل کشور و بدون تبلیغ آنچنانی #رادیو و #تلویزیون معرفی کرده بود)
💡ژان بودریار در کتاب «توهم فرجام» میگوید: «ما در مقام مصرفکنندهٔ ایماژهایی که رسانهها به ما میدهند، در واقع توسط رسانهها به گروگان گرفته شدهایم.»
💡باید اذعان کرد همهٔ ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که رسانهها حرف اول و آخر را میزنند و آنها هستند که دوست و دشمن، خوب و بد، گذشته و آینده، دلسوز و خائن و همه چیز ما را تعریف میکنند. در جهان امروز «زبان» از آن کسانی است که صاحب #رسانه هستند و بازندهٔ بزرگ کشورها و ملتهایی هستند که رسانه و زبانی برای رساندن صدای خود در اختیار ندارند.
💡دولت غربیها سالهاست به قدرت رسانهها آگاهند و به همین دلیل با سرمایهگذاری فراوان در این عرصه اهداف بینالمللی خود را دنبال میکنند. این روزها کافیست به شبکههای تلویزیونی فارسیزبان دقت داشته باشیم تا بهتر متوجه شویم که آنها چگونه ما را به گروگان گرفتهاند و ما همچون بیچارگانی در گِلفرورفته صبح تا شب از دریچهٔ ذهنی آنها حیات و ممات خود را تعریف میکنیم. امروزه آنها هستند که «چهرهسازی» میکنند و هر کسی را که دلشان بخواهد بهعنوان #دشمن یا #منجی ملت معرفی مینمایند، امروز حتی این رسانهها هستند که برای #ملت ما #تاریخ جعل میکنند و بدیهیترین مفاهیم سیاسی را دوباره تعریف میکنند. امروز این رسانهها هستند که عضو گروه تروریستی را به عنوان فعال مدنی و سیاسی به خورد مخاطب میدهند. امروز این رسانهها هستند که با جعل #هویت برای اقوام ایرانی دنبال ایجاد نزاع و #جنگ قومی میان مردم هستند و..
💡به برخی از چهرههایی که همه روزه در این رسانهها حاضرند بنگریم.
▫️چه کسی آنها را بزرگ کردهاست؟
▫️چه کسی آنها را نمایندهٔ جامعهٔ #ایران انتخاب کردهاست؟
▫️منبع درآمدشان کجاست؟
💡آیا بهغیر این است که یک روز تلویزیون و #اینترنت خود را روشن کرده و با این چهرهها بهعنوان ناجیان و فعالان مدنی و سیاسی برخورد کردهایم؟
از برکت این رسانهها است که امروز حامی و عضو گروه #تجزیهطلب و تروریستی، شبکهٔ تلگرامی وسیعی راه انداخته و هر روز برای ما نسخههای جدیدی که نتیجهای جز جنگ داخلی و تجزیهٔ کشور ندارد صادر میکند و ما مردمان بیگانه با #کتاب و #اندیشه به مصرفکنندگان صِرف هر اندیشهٔ بنجل و خطرناکی بدل گشتهایم...
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
🔰 فشار اقتصادی، نارضایتی سیاسی و شکاف نسلی؛ مثلث شکلدهنده اعتراضات
🔸اگر مشروعیت نظام سیاسی بالا باشد، شکاف بین #دولت و #مردم نباشد و رضایت مردم در سطح نسبتا مطلوبی باشد، این ثبات و استحکام داخلی مانع از یارگیری عامل خارجی و پذیرش دعوت آنها میشود و اساسا امکان فعال شدن عامل خارجی در داخل منتفی میشود. اینجاست که اهمیت مسئلهی ارتباط میان #توسعه و #امنیت مشخص میشود. اگر دولتها در جمهوری اسلامی توسعهخواه بودند، کارکرد توسعهای داشتند، با نگاه توسعهای حل ریشهای مشکل فقر و بیکاری را دنبال میکردند، #فساد و #بیعدالتی را کاهش میدادند و شایستگان از طریق رقابت در مدیریت کشور روی کار میآمدند، «اقتدار ملی» شکل میگرفت.
🔸#قدرت جنبه سخت و فیزیکی کنترل جامعه است که اگر با رضایت مردم فراهم شود، اقتدار تولید میشود و لذا این توسعه است که #امنیت_ملی ایجاد میکند و اینگونه نیست که امنیت آن هم به معنای محدود کلمه و سخت آن، توسعه را ایجاد کند، از قضا این چنین امنیتی به دلیل عدم ایجاد توسعه، منشأ ناامنی میشود و امکان و احتمال سرمایهگذاری را در کشور کاهش میدهد.
🔸جنبه اقتصادی اعتراضات اخیر ریشه در سیاستهای تعدیل و نئولیبرالی اقتصادی دارد که با آزادسازی قیمتها، #تورم را به شدت بالا برد، قدرت خرید را پایین آورد و این به گسترش #فقر و بیکاری و شکاف طبقاتی انجامید. در واقع این زمینه عمومی اقتصادی نیز در دامن زدن به این اعتراضات تأثیرگذار بود که در کنار نارضایتیهای سیاسی و شکاف نسلی قرار گرفت و این عوامل بر روی هم سوار شدند و این اقشار به تدریج احساس بیگانگی و بحران #هویت کردند که میتواند به بحران مشروعیت بینجامد.
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍️ سید احمد موثقی، عضو هیئت دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
🔸اگر مشروعیت نظام سیاسی بالا باشد، شکاف بین #دولت و #مردم نباشد و رضایت مردم در سطح نسبتا مطلوبی باشد، این ثبات و استحکام داخلی مانع از یارگیری عامل خارجی و پذیرش دعوت آنها میشود و اساسا امکان فعال شدن عامل خارجی در داخل منتفی میشود. اینجاست که اهمیت مسئلهی ارتباط میان #توسعه و #امنیت مشخص میشود. اگر دولتها در جمهوری اسلامی توسعهخواه بودند، کارکرد توسعهای داشتند، با نگاه توسعهای حل ریشهای مشکل فقر و بیکاری را دنبال میکردند، #فساد و #بیعدالتی را کاهش میدادند و شایستگان از طریق رقابت در مدیریت کشور روی کار میآمدند، «اقتدار ملی» شکل میگرفت.
🔸#قدرت جنبه سخت و فیزیکی کنترل جامعه است که اگر با رضایت مردم فراهم شود، اقتدار تولید میشود و لذا این توسعه است که #امنیت_ملی ایجاد میکند و اینگونه نیست که امنیت آن هم به معنای محدود کلمه و سخت آن، توسعه را ایجاد کند، از قضا این چنین امنیتی به دلیل عدم ایجاد توسعه، منشأ ناامنی میشود و امکان و احتمال سرمایهگذاری را در کشور کاهش میدهد.
🔸جنبه اقتصادی اعتراضات اخیر ریشه در سیاستهای تعدیل و نئولیبرالی اقتصادی دارد که با آزادسازی قیمتها، #تورم را به شدت بالا برد، قدرت خرید را پایین آورد و این به گسترش #فقر و بیکاری و شکاف طبقاتی انجامید. در واقع این زمینه عمومی اقتصادی نیز در دامن زدن به این اعتراضات تأثیرگذار بود که در کنار نارضایتیهای سیاسی و شکاف نسلی قرار گرفت و این عوامل بر روی هم سوار شدند و این اقشار به تدریج احساس بیگانگی و بحران #هویت کردند که میتواند به بحران مشروعیت بینجامد.
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍️ سید احمد موثقی، عضو هیئت دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
Telegram
.
💢 درباره ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»
•بخش اول / دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد #فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی:
ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر #سیدجواد_طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرح کنم:
🔸به نظر میرسد که مواجههی دکتر طباطبایی با #سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای #ایدئولوژیک است. ایشان در واقع #تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و #مدرنیته به جامعه و #تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیک کند از عوامل رشد و بالندگی #تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپا محور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش #هویت و خرد ایرانی است، اعم از «تفسیر معنوی از جهان»، #عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند!
🔸دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیک شوند که #ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع، اگر این خرد معنوی را از ایران حذف کنیم، چیزی از ایرانیت باقی نمیماند. به دلیلِ همین نادیده گرفتن خرد و هویت خاص و معنوی ایرانی است که ایشان سرمایههای بزرگ فرهنگی و اجتماعیای چون #شریعتی یا #فردید یا فهم اندیشمندانی چون #هانری_کربن از ایران به منزلۀ یک سنت عظیم تاریخی و نوعی #انتولوژی را، به تبع #پوپولیسم حاکم بر جامعه، مورد سختترین و تلخترین حملات قرار میدهند. به نظر من، بیتردید، کربن، شریعتی و فردید، علیرغم انتقاداتی که احیاناً میتوان به آنها داشت، ایران را به عنوان یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان درک کرده، به خرد و امر ایرانی نزدیکترند.
🔸متأسفانه نگاه تجددمآبانه، شرقشناسانه، و منطق اروپاسالارانۀ [غربزدگی مفرط] دکتر طباطبایی عزیز خود را در تحلیل مسائل اخیر نیز نشان داد. من میتوانم با آقای طباطبایی همسو و همدل باشم که جامعهی جدیدی در ایران در حال شکلگیری است و ایران جدیدی متولد شده است. اما به گمانم ما با دومین شکاف تمدنی خودمان مواجه شدهایم، بدین معنا که اگر با رویارویی با مدرنیته در صدر تاریخ #مشروطه و قبل از آن وجدان اجتماعیـتاریخی ما شکاف برداشت و برج و باروهای قلعه #ایمان سنتی برسر سوبژه مدرن نوظهور ایرانی ویران شد، امروز با ظهور جهان پسامدرن، ما با دومین شکاف تمدنیمان مواجه هستیم و همگام با نسلهای جدید دومین شکاف و گسست تاریخی و تمدنیمان از میراث، سنت، زیستجهان سنتی و هویت ملی و تاریخیمان تجربه میشود. البته ما امروز فقط شاهد نوعی شکاف و گسست تاریخی نیستیم، بلکه نوعی خشم، کینه، نفرت و طغیان نسبت به هویت اجتماعیـتاریخی و میراث و مآثر ما ظهور یافته است. با #انقلاب سال ۱۳۵۷، که قرار بود نوعی بازگشت به خویش صورت گیرد، متأسفانه به دلیل بسیاری عوامل داخلی همچون حاکمیت فرهنگ جهل و ظاهرپرستی مذهبی، انحصارگرایی دینی و تفسیر ایدئولوژیک از دین در قرائتهای رسمی از امر دینی، تجسم مادی بخشیدن به ارزشهای بزرگ باطنی و معنوی و عدم درک حقیقت خرد ایرانی و همسوییهای این عوامل بومی با عوامل جهانیای چون ظهور جهان پسامدرن، بسط #سوبژکتیویسم متافیزیکی و دومین انقلاب صنعتی، یعنی تحولات در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و شکلگیری شبکههای جهانی شاهد بروز نوعی خودزنی و خشم و نفرت نسبت به هر آن چیزی هستیم که متعلق به خودمان است، خشم و نفرتی که به لحاظ اجتماعی و روانشناختی کاملاً قابل فهم است لیکن به لحاظ متافیزیکی و تاریخی به هیچوجه قابل تأیید نیست.
🔸در همینجا، باید متذکر شوم که هیچ یک از جریانات فکری و اجتماعی ما، اعم از حوزههای علمیه، گفتمان انقلاب، حاکمیت سیاسی و نیز دانشگاهها، روشنفکران و #اپوزیسیون ما از جمله خود دکتر طباطبایی و اندیشههای ایشان به هیچ وجه آمادگی مواجهه با بحرانهای ایران جدید را نداشته و نداریم. متأسفانه، اپوزیسیون ما و اکثر قریب به اتفاق روشنفکران از جمله آقای سیدجواد طباطباییِ نیز، که همواره کوشیدهاند بر خلاف روشنفکران، مواجههای فلسفی با مسائل داشته، از رویکردهای سطحی و ایدئولوژیک فاصله گیرند، اسیر مواجههای احساسی و ایدئولوژیک با جامعه ایران شده،
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
•بخش اول / دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد #فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی:
ضمن احترام به شخصیت علمی و تلاشهای نظری دکتر #سیدجواد_طباطبایی، میکوشم در خصوص اظهارات ایشان پیرامون وقایع و ناآرامیهای اخیر و طرح ایده «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» نکاتی را طرح کنم:
🔸به نظر میرسد که مواجههی دکتر طباطبایی با #سنت تاریخی ما بیش از آنکه مواجههای فلسفی باشد، مواجههای #ایدئولوژیک است. ایشان در واقع #تجدد و عقل مدرن را مطلق میکنند و از چشمانداز خرد یونانی، تجدد و #مدرنیته به جامعه و #تاریخ ما مینگرند و هر آنچه که ما را به تجدد نزدیک کند از عوامل رشد و بالندگی #تاریخ ما و هرآنچه که ما را از تجدد دور کند، عامل انحطاط ما میدانند. در واقع طباطبایی، به منطق شرقشناسان تن دادهاند، و نگاهشان اروپا محور است و به همین دلیل، علیرغم احترامی که برای تلاشهای سترگ ایشان قائلم، لیکن باید اظهار کنم که ایشان نمیتوانند تاریخ ما را به درستی مفهومسازی کرده و به درستی به سرشت خرد ایرانی نزدیک شوند. در این راستا، ایشان تمام مؤلفههایی که قوامبخش #هویت و خرد ایرانی است، اعم از «تفسیر معنوی از جهان»، #عرفان و خرد دینی ایرانی، را عامل انحطاط تلقی میکنند!
🔸دکتر طباطبایی اصلاً نتوانستهاند به این حقیقت نزدیک شوند که #ایران یکی از کانونهای معنوی جهان است. درواقع، اگر این خرد معنوی را از ایران حذف کنیم، چیزی از ایرانیت باقی نمیماند. به دلیلِ همین نادیده گرفتن خرد و هویت خاص و معنوی ایرانی است که ایشان سرمایههای بزرگ فرهنگی و اجتماعیای چون #شریعتی یا #فردید یا فهم اندیشمندانی چون #هانری_کربن از ایران به منزلۀ یک سنت عظیم تاریخی و نوعی #انتولوژی را، به تبع #پوپولیسم حاکم بر جامعه، مورد سختترین و تلخترین حملات قرار میدهند. به نظر من، بیتردید، کربن، شریعتی و فردید، علیرغم انتقاداتی که احیاناً میتوان به آنها داشت، ایران را به عنوان یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان درک کرده، به خرد و امر ایرانی نزدیکترند.
🔸متأسفانه نگاه تجددمآبانه، شرقشناسانه، و منطق اروپاسالارانۀ [غربزدگی مفرط] دکتر طباطبایی عزیز خود را در تحلیل مسائل اخیر نیز نشان داد. من میتوانم با آقای طباطبایی همسو و همدل باشم که جامعهی جدیدی در ایران در حال شکلگیری است و ایران جدیدی متولد شده است. اما به گمانم ما با دومین شکاف تمدنی خودمان مواجه شدهایم، بدین معنا که اگر با رویارویی با مدرنیته در صدر تاریخ #مشروطه و قبل از آن وجدان اجتماعیـتاریخی ما شکاف برداشت و برج و باروهای قلعه #ایمان سنتی برسر سوبژه مدرن نوظهور ایرانی ویران شد، امروز با ظهور جهان پسامدرن، ما با دومین شکاف تمدنیمان مواجه هستیم و همگام با نسلهای جدید دومین شکاف و گسست تاریخی و تمدنیمان از میراث، سنت، زیستجهان سنتی و هویت ملی و تاریخیمان تجربه میشود. البته ما امروز فقط شاهد نوعی شکاف و گسست تاریخی نیستیم، بلکه نوعی خشم، کینه، نفرت و طغیان نسبت به هویت اجتماعیـتاریخی و میراث و مآثر ما ظهور یافته است. با #انقلاب سال ۱۳۵۷، که قرار بود نوعی بازگشت به خویش صورت گیرد، متأسفانه به دلیل بسیاری عوامل داخلی همچون حاکمیت فرهنگ جهل و ظاهرپرستی مذهبی، انحصارگرایی دینی و تفسیر ایدئولوژیک از دین در قرائتهای رسمی از امر دینی، تجسم مادی بخشیدن به ارزشهای بزرگ باطنی و معنوی و عدم درک حقیقت خرد ایرانی و همسوییهای این عوامل بومی با عوامل جهانیای چون ظهور جهان پسامدرن، بسط #سوبژکتیویسم متافیزیکی و دومین انقلاب صنعتی، یعنی تحولات در فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و شکلگیری شبکههای جهانی شاهد بروز نوعی خودزنی و خشم و نفرت نسبت به هر آن چیزی هستیم که متعلق به خودمان است، خشم و نفرتی که به لحاظ اجتماعی و روانشناختی کاملاً قابل فهم است لیکن به لحاظ متافیزیکی و تاریخی به هیچوجه قابل تأیید نیست.
🔸در همینجا، باید متذکر شوم که هیچ یک از جریانات فکری و اجتماعی ما، اعم از حوزههای علمیه، گفتمان انقلاب، حاکمیت سیاسی و نیز دانشگاهها، روشنفکران و #اپوزیسیون ما از جمله خود دکتر طباطبایی و اندیشههای ایشان به هیچ وجه آمادگی مواجهه با بحرانهای ایران جدید را نداشته و نداریم. متأسفانه، اپوزیسیون ما و اکثر قریب به اتفاق روشنفکران از جمله آقای سیدجواد طباطباییِ نیز، که همواره کوشیدهاند بر خلاف روشنفکران، مواجههای فلسفی با مسائل داشته، از رویکردهای سطحی و ایدئولوژیک فاصله گیرند، اسیر مواجههای احساسی و ایدئولوژیک با جامعه ایران شده،
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
💢 سکولاریسم و زبانِ اغواگر سیاست
✍ #محمدجواد_غلامرضاکاشی
وطن پرستی در برابر بیگانه پرستی، #اسلام در برابر #غرب، #دموکراسی در برابر #دیکتاتوری و... از جمله دوگانهها و برابر نهادهایی است که در زبان سیاسی ما رواج دارد. زبان عالم سیاست در #ایران مملو از این سنخ برابرنهادهای «عامهپسند» است. برابر نهادها بیش از آنکه نسبتی با واقعیت داشته باشند، عناوینی هستند که به کار #هویت سازیهای ستیزنده آمدهاند. گروهی خواستهاند پرچم هویتی برپا کنند که از بنیاد با وضع موجود یا موجودیت یک گروه دیگر در تعارض باشد. پس نامی اختیار کردهاند که ریشه و بنیاد حریف را بسوزاند. واقعیت اما با تصویر ساده شده این دوگانهسازیها نسبتی ندارد. ما با این برابرنهادها، مردمان را در خلسه خروج رادیکال از وضع موجود قرار میدهیم. هر دوره از #تاریخ ایران را میتوان ذیل یکی از این برابرنهادها تعریف کرد. امروز ما ذیل سایه برابر نهاد حکومت دینی و حکومت سکولار قرار داریم. این برابر نهاد، چه نسبتی با واقعیت اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی امروز ایران دارد و گذر از یکی و وصول تام به دیگری تا چه حد ممکن است؟
🔗 مطالعه متن کامل
✅ @Shariati_Group
✍ #محمدجواد_غلامرضاکاشی
وطن پرستی در برابر بیگانه پرستی، #اسلام در برابر #غرب، #دموکراسی در برابر #دیکتاتوری و... از جمله دوگانهها و برابر نهادهایی است که در زبان سیاسی ما رواج دارد. زبان عالم سیاست در #ایران مملو از این سنخ برابرنهادهای «عامهپسند» است. برابر نهادها بیش از آنکه نسبتی با واقعیت داشته باشند، عناوینی هستند که به کار #هویت سازیهای ستیزنده آمدهاند. گروهی خواستهاند پرچم هویتی برپا کنند که از بنیاد با وضع موجود یا موجودیت یک گروه دیگر در تعارض باشد. پس نامی اختیار کردهاند که ریشه و بنیاد حریف را بسوزاند. واقعیت اما با تصویر ساده شده این دوگانهسازیها نسبتی ندارد. ما با این برابرنهادها، مردمان را در خلسه خروج رادیکال از وضع موجود قرار میدهیم. هر دوره از #تاریخ ایران را میتوان ذیل یکی از این برابرنهادها تعریف کرد. امروز ما ذیل سایه برابر نهاد حکومت دینی و حکومت سکولار قرار داریم. این برابر نهاد، چه نسبتی با واقعیت اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی امروز ایران دارد و گذر از یکی و وصول تام به دیگری تا چه حد ممکن است؟
🔗 مطالعه متن کامل
✅ @Shariati_Group
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.
💠 هویت اسلامی در ایران و نقش امام رضا و شاه اسماعیل و آیتالله خمینی در تکوین روایت اسلامگرایانه از امر جمعی
🔸اگر هندسه #هویت ایرانی را سه ضلعی ببینیم که یک ضلع آن "امر باستانی" و ضلع دوم آن "امر اسلامی" و ضلع سوم آن "امر جدید" باشد، آنگاه سخن از سه روایت در بستر معاصر در باب "امر جمعی ایرانیان" قابل بحث خواهد بود.
🔸اما اینجا شاید پرسشی قابل طرح باشد و آن این است که روایت دینی از هویت ایرانی که مبنای خوانش اسلامگرایانه از امر جمعی قرار گرفته است مبتنی بر چه مولفههایی میتواند باشد؟
🔸در خوانش من، روایت اسلامگرایانه از هویت جمعی سه محور بنیادین دارد؛ ۱) #امام علی بن موسی الرضا، ۲) #شاه اسماعیل #صفوی و ۳) آیتالله #خمینی
به سخن دیگر، ما با سه مفهوم "امام" و "شاه-صوفی" و "ولی-فقیه" روبرو هستیم که در تکوین هویت جمعی ایرانیان در روایت اسلامگرایانه از امر جمعی تاثیرات بنیادین داشته است.
🔸حال پرسش اینجاست که این روایت تا چه پایه ظرفیت شمولیت دارد و در رقابت با دو کلانروایت دیگر چه امکانها و چه محدودیتهایی دارد؟
✍ دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
🔸اگر هندسه #هویت ایرانی را سه ضلعی ببینیم که یک ضلع آن "امر باستانی" و ضلع دوم آن "امر اسلامی" و ضلع سوم آن "امر جدید" باشد، آنگاه سخن از سه روایت در بستر معاصر در باب "امر جمعی ایرانیان" قابل بحث خواهد بود.
🔸اما اینجا شاید پرسشی قابل طرح باشد و آن این است که روایت دینی از هویت ایرانی که مبنای خوانش اسلامگرایانه از امر جمعی قرار گرفته است مبتنی بر چه مولفههایی میتواند باشد؟
🔸در خوانش من، روایت اسلامگرایانه از هویت جمعی سه محور بنیادین دارد؛ ۱) #امام علی بن موسی الرضا، ۲) #شاه اسماعیل #صفوی و ۳) آیتالله #خمینی
به سخن دیگر، ما با سه مفهوم "امام" و "شاه-صوفی" و "ولی-فقیه" روبرو هستیم که در تکوین هویت جمعی ایرانیان در روایت اسلامگرایانه از امر جمعی تاثیرات بنیادین داشته است.
🔸حال پرسش اینجاست که این روایت تا چه پایه ظرفیت شمولیت دارد و در رقابت با دو کلانروایت دیگر چه امکانها و چه محدودیتهایی دارد؟
✍ دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri