Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸علیه اعدامگستری و سیاست ارعاب
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که بهجای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیانگذار تمدن بود!»
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین انسانی که بهجای پرتاب سنگ ناسزا نثار حریف کرد، بنیانگذار تمدن بود!»
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی
⚠️ جامعهی قطبیشده و الزامات سیاستگذاری فرهنگی در ایران
🔅ما در جهانی به سر میبریم که سیاست #هویت، #سیاست تفاوت، سیاست شناسایی و حقوق فرهنگی هر روز بیش از پیش منازعات و پویاییهای بنیادین جوامع را رقم میزند. «شکافهای فرهنگی درون جوامع»، یکی از عوامل بنیادین منازعات جهان امروزند و به نظر میرسد منازعات درون جوامع بسیار رایجتر از منازعات بینالمللی و آثار آنها نیز به مراتب ویرانگرتر است (حتی بسیاری از منازعات بینالمللی نیز ادامه و دنباله همین منازعات داخلی هستند).
🔅جامعه #ایران امروز بر اثر عوامل گوناگون، امروز بیش از هر زمان دیگری ویژگیهای اصلی یک جامعهی قطبی شده (polarized society) از نظر نگرشی و فرهنگی را از خود نشان میدهد. چنانچه سیاستگذاری و مدیریت چنین جامعهای با توجه به این ویژگی بسیار مهم نباشد، جامعه قطبی شده ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد منازعه، آشفتگی و #خشونت دارد. رویکرد تکفرهنگگرایی و #تبعیض فرهنگی، از نظر اصولی مشکلساز و از نظر عملیاتی ناکارامد و ناپایدار است. این نوع از سیاستگذاری با اصول #جمهوریت نظام سیاسی در تضاد است، قطبیشدگی جامعه را تشدید و تضاد بین #حکومت و بخش بزرگی از #مردم را تعمیق میکند و با این همه، چنانکه تجربه نشان داده بسیار هزینهزا و نهایتاً ناموفق است. به همین ترتیب رویکرد چند فرهنگگرایی نیز ضمن ناسازگاری با هویت اسلامیِ نظام سیاسی، ممکن است نارضایتی بخش دیگری از جامعه را به دنبال داشته باشد.
🔅در چنین شرایطی به نظر میرسد رویکرد مطلوب در سیاستگذاری فرهنگی حاکمیت، «رویکرد مدارای فرهنگی بسترساز برای تقویت فرهنگ مطلوب» است. در این نوع سیاستگذاری، تنوع فرهنگی و به ویژه دوگانه فرهنگی رایج کشور درک و پذیرفته میشود اما در عین حال تلاش میشود در جهت حفظ هویت اسلامی نظام و کشور، بسترهای حداکثری برای تقویت فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی فراهم شود. در این رویکرد، بسترسازی، حمایت، تشویق و ترویج #فرهنگ مطلوب مجاز است؛ اما تنبیه، تبعیض، تخطئه و تحقیر سایر بدیلهای فرهنگی و سبکهای زندگی جایی ندارد.
🔅در مجموع، گذار از سیاستگذاری طرد کننده به سیاستگذاری فراگیر، گذار از #دولت سوگیر به دولت فراگیر، گذار از انکار فرهنگی به بازنمایی فرهنگی حداکثری، گذار از تبعیض فرهنگی به بسترسازی فرهنگی برای تقویت فرهنگ مطلوب و مانند آن، عناصر اصلی سیاستگذاری فرهنگی در جامعه قطبی شده ایران کنونی است. در چنین جامعهای کارکرد اصلی حکومت ایجاد امکان «عمومی» همزیستی افراد جامعه در درون جامعه است و این مستلزم نوعی از سیاستگذاری است که ضمن پذیرش تنوع هویتی، نگرشی و فرهنگی جامعه، احتمال منازعه را به حداقل رسانده و امکان ابراز فرهنگی- نگرشی را به نحوی افزایش دهد که ثبات و پایداری جامعه برای همگان تضمین شود.
✅ @Shariati_Group
📚 ماهنگار دیدهبان امنیت ملی، شماره ۸۷، تیر ۱۳۹۸.
🔅ما در جهانی به سر میبریم که سیاست #هویت، #سیاست تفاوت، سیاست شناسایی و حقوق فرهنگی هر روز بیش از پیش منازعات و پویاییهای بنیادین جوامع را رقم میزند. «شکافهای فرهنگی درون جوامع»، یکی از عوامل بنیادین منازعات جهان امروزند و به نظر میرسد منازعات درون جوامع بسیار رایجتر از منازعات بینالمللی و آثار آنها نیز به مراتب ویرانگرتر است (حتی بسیاری از منازعات بینالمللی نیز ادامه و دنباله همین منازعات داخلی هستند).
🔅جامعه #ایران امروز بر اثر عوامل گوناگون، امروز بیش از هر زمان دیگری ویژگیهای اصلی یک جامعهی قطبی شده (polarized society) از نظر نگرشی و فرهنگی را از خود نشان میدهد. چنانچه سیاستگذاری و مدیریت چنین جامعهای با توجه به این ویژگی بسیار مهم نباشد، جامعه قطبی شده ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد منازعه، آشفتگی و #خشونت دارد. رویکرد تکفرهنگگرایی و #تبعیض فرهنگی، از نظر اصولی مشکلساز و از نظر عملیاتی ناکارامد و ناپایدار است. این نوع از سیاستگذاری با اصول #جمهوریت نظام سیاسی در تضاد است، قطبیشدگی جامعه را تشدید و تضاد بین #حکومت و بخش بزرگی از #مردم را تعمیق میکند و با این همه، چنانکه تجربه نشان داده بسیار هزینهزا و نهایتاً ناموفق است. به همین ترتیب رویکرد چند فرهنگگرایی نیز ضمن ناسازگاری با هویت اسلامیِ نظام سیاسی، ممکن است نارضایتی بخش دیگری از جامعه را به دنبال داشته باشد.
🔅در چنین شرایطی به نظر میرسد رویکرد مطلوب در سیاستگذاری فرهنگی حاکمیت، «رویکرد مدارای فرهنگی بسترساز برای تقویت فرهنگ مطلوب» است. در این نوع سیاستگذاری، تنوع فرهنگی و به ویژه دوگانه فرهنگی رایج کشور درک و پذیرفته میشود اما در عین حال تلاش میشود در جهت حفظ هویت اسلامی نظام و کشور، بسترهای حداکثری برای تقویت فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی فراهم شود. در این رویکرد، بسترسازی، حمایت، تشویق و ترویج #فرهنگ مطلوب مجاز است؛ اما تنبیه، تبعیض، تخطئه و تحقیر سایر بدیلهای فرهنگی و سبکهای زندگی جایی ندارد.
🔅در مجموع، گذار از سیاستگذاری طرد کننده به سیاستگذاری فراگیر، گذار از #دولت سوگیر به دولت فراگیر، گذار از انکار فرهنگی به بازنمایی فرهنگی حداکثری، گذار از تبعیض فرهنگی به بسترسازی فرهنگی برای تقویت فرهنگ مطلوب و مانند آن، عناصر اصلی سیاستگذاری فرهنگی در جامعه قطبی شده ایران کنونی است. در چنین جامعهای کارکرد اصلی حکومت ایجاد امکان «عمومی» همزیستی افراد جامعه در درون جامعه است و این مستلزم نوعی از سیاستگذاری است که ضمن پذیرش تنوع هویتی، نگرشی و فرهنگی جامعه، احتمال منازعه را به حداقل رسانده و امکان ابراز فرهنگی- نگرشی را به نحوی افزایش دهد که ثبات و پایداری جامعه برای همگان تضمین شود.
✅ @Shariati_Group
📚 ماهنگار دیدهبان امنیت ملی، شماره ۸۷، تیر ۱۳۹۸.
Telegram
.
✴️ آیا صدای اهل تفکر شنیده میشود؟!
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
🔅قسمی #نیهیلیسم هست که کمتر از آن صحبت شده است، نیهیلیسمی که پای اهالی #فلسفه و #فرهنگ را میگیرد؛ که از آن به "نیهیلیسم بسیط" میتوان تعبیر کرد؛ در مقابل نیهیلیسم مرکب!
🔅کسانی که در دل یک فرهنگ، عمر خویش را مصروف فلسفهورزی و پژوهشهای فرهنگی کردهاند، وقتی در نهایت نتوانستهاند به واقع منشأ اثر باشند، در دل انواع تباهیها ابدا بعید نیست که دچار نوعی نیهیلیسم شوند.
🔅نیهیلیسم یک پدیدهی فراگیر هست که سرتاسر جهان ما را در نوردیده است، اما آن هنگام که اهالی تفکری که خود همین مفاهیم را به جامعه میشناسانند، با همین سلاحِ کشنده از پای درآیند، جای تأسف بیشتری دارد.
🔅بگذارید بیمقدمه، تعریفی اجمالی از "اهل تفکر" ارائه دهم. مراد نگارنده از این مفهوم، عبارت است از فئهی قلیلی که سوالات بنیادین خویش را به واسطهی رجوع به منابع اندیشگی و با توسل به متفکران هم روزگار خویش تا سر حد امکان پیگیری کرده و میکنند، حال محتمل است گذرشان به #آکادمی افتاده باشد، یا نه؛ هم آنان که با #کتاب انس دارند، پای درس اساتید تلمذ کردهاند، از #شعور متعارف تبعیت نمیکنند، زندگی را نااندیشیده گذاشته و نمیگذرند، در طبیعت ثانویهی خویش بیتوته کردهاند، با خود خلوت دارند و صاحب #وقت تفکرند، تا آنجا که ممکن است...
با #سنت تاریخی خویش قهر نکردهاند و میکوشند تا آن را در افق معاصرت فهم کنند، نه اینکه از موضع #عقل مدرن منکر آنها شوند، به جهان جدید گشودهاند، از فلسفه و #هنر بهرهها دارند، #شعر را میفهمند، راه خویش را از تودههای منتشر جدا کردهاند، به مصرفگرایی و وراجی روی خوش نشان نمیدهند، از ادا و اطوار روشنفکری بیزارند چندانکه از ظاهرگرایان و قشریاندیشان، و از ایدئولوژیهای مسلط دوران و جامعه در فاصلهی معناداری میایستند و در کل از راهی نمیروند که روندگان آن زیاد است...
🔅نگارنده معتقد است چنین فئهی قلیلی در #ایران امروز دچار «غربت» مضاعفی هستند؛
▫️اولاً هم دلسوز #دولت و هم خیرخواه #ملت هستند، اما در میان هیچ کدام مخاطب خویش را نمییابند، و به دنبال نفع شخصی نیستند.
▫️ثانیا، درد توسعهنیافتگی تاریخی را فهم کردهاند و به صورت دو جانبه از سمت افراطیون #سنتگرا و #نوگرا رانده میشوند.
▫️ثالثا نمیتوانند به تندرویها و تعصبات غیراصیل رضایت دهند،
▫️و رابعاً دچارند به #تفکر و تعقل، حتی به نحو ناخواستهای دچارند، یعنی نمیتوانند در این شرایط خطیر فرار را بر قرار ترجیح دهند. اینکه معتقدم به نحو مضاعفی غریباند چون با روزمرگی صرف در زیست-جهان جدید هم بیگانهاند...
🔅سخن آخر اینکه در اثبات مدعای خویش میتوانم سه گروه را مورد خطاب قرار دهم که آیا به اهل تفکر روزگار خویش وقعی مینهند، دولت، ملت و روشنفکران!
🔅لابد خواهند گفت که این تمنا از حیطهی این هر سه گروه بیرون است. بله، بیرون است، اما چرا باید دولتی که با بحرانهای ریز و درشت سر و کار دارد سراغ اهل تفکر را نگیرد، ملتی که به لحاظ تاریخی در عقبماندگی بسر میبرد عزمیتی به سمت اهل تفکر خویش نداشته باشد، و روشنفکری که شوربختانه با همان منطق نخ نمای پیشین از زمین و زمان گله دارد چرا نباید یک سوزن هم به خود بزند و به سمت اهل تفکر روی گردان شود؟!
🔅در واقع مسیری که کشور سخت بدان نیازمند است، رسیدن به #خودآگاهی تاریخی و دریافتن این نکتهی خطیر از سوی همهی نیروها و جریانات است که امروز باید دست بر روی اشتراکات بگذاریم، خواه از جرگهی روشنفکران، متفکران یا کارگزاران و سیاست گذاران باشیم، خواه از نیروهای گفتمان #انقلاب؛ این همان دغدغهی خطیر "گفتمان وفاق" برای عبور از بحرانهای ریز و درشتمان در این شرایط دشوار تاریخی و فائق آمدن بر #توسعه نیافتگی در بستر این رویکردهای #خشونت پرهیز است که شاه بیت همهی مدافعانش، دعوت به اجتناب از دامن زدن به انواع شکافهاست؛
🔅سخت نیست قدری از رویکردهای ایدئولوژیک خویش فاصله بگیریم تا پیام این جستار را وجدان کنیم، میتوانیم در مقام روشنفکر با اهل تفکر همدلانهتر مواجهه پیدا کنیم تا خود را از امکانات و سرمایههای محدود خویش برای #صلاح و #فلاح کشور محروم نسازیم!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)
Telegram
.
🟤 «خردمندان ایران! متحد شوید»
به نام خداوند جان و خرد
حادثهی بسیار تأثرانگیز و تروریستی #شاهچراغ #شیراز، که به کشته شدن تعداد دیگری از معصومترین و پاکترین افراد دیار پاک مان #ایران، که همواره سرزمین #حکمت و #شعر و #ادب و #عشق و یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان بوده است، و امروز به دلیل احساسات گرایی، ایدئولوژیک اندیشی و سیاست زدگی بیخردان و کوته اندیشان در دو قطب اجتماعی و سیاسی، اعم از #پوزیسیون و #اپوزیسیون، به رشد فزاینده #خشونت، اعم از خشونت حکومتی و ضد حکومتی و دخالتهای بیگانگان و قدرتهای جهانی و منطقهای، به قتلگاه #مردم نجیب و بیگناه و کشتارگاه فرزندان، پدران، مادران و خواهران و برادرانمان تبدیل گردیده است، نشان داد فجایع بزرگ بسیار بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که میاندیشیدیم و بارها و بارها از جانب خردمندان و ناصحان و عاشقان این مرز و بوم هشدار داده شده بودند.
لذا، در مقام یک #معلم ساده و به عنوان عضو بسیار کوچکی از این جامعهی بزرگ، و در مقام یکی از عاشقان این سرزمین و شیفته و والۀ #فرهنگ، #خرد، حکمت و عالمیت ایرانی، که جانم و نفس نفس حیاتم بدان وابسته است و در مقام کسی که لحظهای از حیاتش نیست که به سرنوشت و تقدیر این مردم مظلوم و عالمیت و خرد ایرانی نیندیشد، از همهی عاشقان خردمند این سرزمین دعوت کرده، به منظور «نجات ایران» عزیز و همهی میراث عظیم تاریخی، فرهنگی و معنوی آن قبل از آن که بسیار دیر شود، و قبل از آن که چهار ستون همهی شئونات حیات سیاسی و اجتماعیمان به واسطهی نابخردیهای میانمایگان و سیاست پیشهگان سیاست نااندیش، در دو جبههی حاکمیت و ضد حاکمیت، بر هم ریزد، به صحنه آیند و تمام قد در جهت تزریق «خرد» و «عقلانیت»، و مقابله با «خشونت» و «خشونت گرایی» #قیام نمایند. لذا درخواستم از همه برای مساعدت به ایران عزیزمان در این شرایط بسیار حساس تاریخی این است:
«خردمندان ایران، در برابر میانمایگان و خشونت طلبان، با یکدیگر متحد شوید».
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #بیژن_عبدالکریمی - ۱۴۰۱/۸/۶
به نام خداوند جان و خرد
حادثهی بسیار تأثرانگیز و تروریستی #شاهچراغ #شیراز، که به کشته شدن تعداد دیگری از معصومترین و پاکترین افراد دیار پاک مان #ایران، که همواره سرزمین #حکمت و #شعر و #ادب و #عشق و یکی از بزرگترین کانونهای معنوی جهان بوده است، و امروز به دلیل احساسات گرایی، ایدئولوژیک اندیشی و سیاست زدگی بیخردان و کوته اندیشان در دو قطب اجتماعی و سیاسی، اعم از #پوزیسیون و #اپوزیسیون، به رشد فزاینده #خشونت، اعم از خشونت حکومتی و ضد حکومتی و دخالتهای بیگانگان و قدرتهای جهانی و منطقهای، به قتلگاه #مردم نجیب و بیگناه و کشتارگاه فرزندان، پدران، مادران و خواهران و برادرانمان تبدیل گردیده است، نشان داد فجایع بزرگ بسیار بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که میاندیشیدیم و بارها و بارها از جانب خردمندان و ناصحان و عاشقان این مرز و بوم هشدار داده شده بودند.
لذا، در مقام یک #معلم ساده و به عنوان عضو بسیار کوچکی از این جامعهی بزرگ، و در مقام یکی از عاشقان این سرزمین و شیفته و والۀ #فرهنگ، #خرد، حکمت و عالمیت ایرانی، که جانم و نفس نفس حیاتم بدان وابسته است و در مقام کسی که لحظهای از حیاتش نیست که به سرنوشت و تقدیر این مردم مظلوم و عالمیت و خرد ایرانی نیندیشد، از همهی عاشقان خردمند این سرزمین دعوت کرده، به منظور «نجات ایران» عزیز و همهی میراث عظیم تاریخی، فرهنگی و معنوی آن قبل از آن که بسیار دیر شود، و قبل از آن که چهار ستون همهی شئونات حیات سیاسی و اجتماعیمان به واسطهی نابخردیهای میانمایگان و سیاست پیشهگان سیاست نااندیش، در دو جبههی حاکمیت و ضد حاکمیت، بر هم ریزد، به صحنه آیند و تمام قد در جهت تزریق «خرد» و «عقلانیت»، و مقابله با «خشونت» و «خشونت گرایی» #قیام نمایند. لذا درخواستم از همه برای مساعدت به ایران عزیزمان در این شرایط بسیار حساس تاریخی این است:
«خردمندان ایران، در برابر میانمایگان و خشونت طلبان، با یکدیگر متحد شوید».
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #بیژن_عبدالکریمی - ۱۴۰۱/۸/۶
Telegram
.
🔶 به جای زخم زدن، بر زخمهای «دیگری» بنگریم
🔅مشکل اساسی که در سالهای اخیر به صورت آرام و بیسر و صدا رشد کرده و کسی هم به آن توجه نمیکند، گسترش خشونت در لایههای مختلف اجتماعی است.
🔅شواهد نشان میدهد جامعهی ما روز به روز در پذیرش و احترام به «دیگری» گامی رو به عقب برداشته و قشرهای مختلف اجتماع توان برقراری دیالوگ و فهم رنج و سختی یکدیگر را از دست میدهند.
▫️میزان پروندههایی که روزانه در دادگاهها باز میشود (بیش از ۱۵ میلیون پرونده)
▫️میزان کلاه برداریهایی که صورت میگیرد.
▫️میزان آلودگی هوای شهرها و بیتفاوتی #مردم (کافیست به میزان خودروهای تک سرنشین در ماه آذر و دی که اوج وارونگی و آلودگی هواست بنگریم)
▫️میزان تصادفات جادهای (بیش از پنج برابر متوسط جهانی)
▫️گسترش فاصلهی طبقاتی و فرار مالیاتی و رانت خواری و افزایش تفاوت سطح زندگی غنی و فقیر...
▫️خشک شدن چاهها و رودها و آبهای زیرزمینی (چهارصد هزار چاه عمیق غیرقانونی در کشور مشغول فعالیت است) و مواردی از این قبیل نشان میدهد، «دیگری» و حق حیات دیگری و توجه به حقوق دیگران جایگاه خاصی در نگاه و تفکر ما ندارد.
🔅فیلسوفی که در زمینهی توجه به دیگری و دیدن «چهره دیگری» تأکید بسیار دارد، فیلسوف اخلاقگرای فرانسوی «امانوئل لِویناس» است. از دیدگاه لویناس، اخلاق به معنای توجه به حق حیات دیگری است. لویناس ما را به دیدن دیگری فرا میخواند. به عقیدهی او ما با نگاه در «چهره دیگری» به دنیای او راه مییابیم. با دیدن خستگی و شکستگی و چروک در چهره دیگری، با رفتن به عمق نگاهش میتوانیم #حق او را به رسمیت شناخته و با او ارتباط برقرار میکنیم. در مواجه با چهره دیگریست که حق او را به رسمیت میشناسیم و از خودبینی و خودخواهیِ خویش فاصله میگیریم.
🔅#عشق برای لویناس وضعیت #آگاهی انسان از مسئولیت در قبال دیگری است، مسئولیتی اخلاقی که یک تکلیف مستمر و همیشگی است و هیچگاه فراموش نمیشود. لویناس این جمله معروف «آلیوشا» در #کتاب «برادران کارمازوف» #داستایوفسکی را تکرار میکند که: «ما همگی مسئول دیگران هستیم و من بیشتر از دیگران مسئولم.»
🔅مفهوم اخلاقی زیستن در نگاه لویناس به این معناست که هر دم احساس کنیم، بار حفاظت از «دیگری» و «جامعه» بیشتر از هر کسی بر دوش ماست و این ماییم که در قبال #خشونت و #ظلم در حق «دیگری» باید از #جامعه دفاع نماییم.
🔅نگاه در چهرهی «دیگری»، فهمیدن دردهای «دیگری»، پی بردن به عمق رنجهای «دیگری» و به رسمیت شناختن و پذیرش «دیگری» تا حد بسیار زیادی از زندگیِ ما ایرانیان غایب است. ما امروز به واسطه شیوهی تربیتمان در خانه و مدرسه، به واسطهی رسانههای جمعیمان و به مانند سیاست مداران و مسئولان خودبین و خودخواهمان به انسانهایی تک بعدی و خودبین بدل گشتهایم که توان برقراری دیالوگ با یکدیگر را از دست داده و تمام امکانات جامعه را برای خود میخواهیم.
🔅ما در خیابان و در رانندگی، در نشستن بر صندلی مترو و اتوبوس، در ایستادن در صف نانوایی، در معامله و خرید و فروش، در اجاره مسکن، در هنگام بر عهده گرفتن مسئولیت، در رعایت حقوق همسایه، در برخورد با خانواده و همسر و فرزند و در تمام شئونات زندگی اجتماعیمان تصویر [و بالطبع حق]«دیگری» را نادیده میگیریم و سعی در فهم نگاه و رنجهای خفته در نگاه دیگری نداریم.
🔅ما چیزی شبیه «جامعه» و «شهروند» نیستیم، بلکه میلیونها #انسان «منفرد» هستیم که در کنار یکدیگر زندگی میکنیم و دیگری را نه در مقام انسانِ همپایه که حق حیات مستقل و زندگی قابل احترامی دارد، بلکه ابزاری میبینیم که برای کسب سود، استفاده سیاسی، لذت بردن، شهرت و..امثالهم مورد استفاده قرار میدهیم.
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
پ.ن: در زمانهای که حتی برخی از چهرههای سرشناس و موجه #دین و #قرآن پژوه، خشونت زبانی و کلامی و رفتاری جامعهی آشفته و پریشان احوال امروز #ایران را توجیه و تئوریزه میکنند، خواندن چنین متونی میتواند آگاهیبخش باشد!
🔅مشکل اساسی که در سالهای اخیر به صورت آرام و بیسر و صدا رشد کرده و کسی هم به آن توجه نمیکند، گسترش خشونت در لایههای مختلف اجتماعی است.
🔅شواهد نشان میدهد جامعهی ما روز به روز در پذیرش و احترام به «دیگری» گامی رو به عقب برداشته و قشرهای مختلف اجتماع توان برقراری دیالوگ و فهم رنج و سختی یکدیگر را از دست میدهند.
▫️میزان پروندههایی که روزانه در دادگاهها باز میشود (بیش از ۱۵ میلیون پرونده)
▫️میزان کلاه برداریهایی که صورت میگیرد.
▫️میزان آلودگی هوای شهرها و بیتفاوتی #مردم (کافیست به میزان خودروهای تک سرنشین در ماه آذر و دی که اوج وارونگی و آلودگی هواست بنگریم)
▫️میزان تصادفات جادهای (بیش از پنج برابر متوسط جهانی)
▫️گسترش فاصلهی طبقاتی و فرار مالیاتی و رانت خواری و افزایش تفاوت سطح زندگی غنی و فقیر...
▫️خشک شدن چاهها و رودها و آبهای زیرزمینی (چهارصد هزار چاه عمیق غیرقانونی در کشور مشغول فعالیت است) و مواردی از این قبیل نشان میدهد، «دیگری» و حق حیات دیگری و توجه به حقوق دیگران جایگاه خاصی در نگاه و تفکر ما ندارد.
🔅فیلسوفی که در زمینهی توجه به دیگری و دیدن «چهره دیگری» تأکید بسیار دارد، فیلسوف اخلاقگرای فرانسوی «امانوئل لِویناس» است. از دیدگاه لویناس، اخلاق به معنای توجه به حق حیات دیگری است. لویناس ما را به دیدن دیگری فرا میخواند. به عقیدهی او ما با نگاه در «چهره دیگری» به دنیای او راه مییابیم. با دیدن خستگی و شکستگی و چروک در چهره دیگری، با رفتن به عمق نگاهش میتوانیم #حق او را به رسمیت شناخته و با او ارتباط برقرار میکنیم. در مواجه با چهره دیگریست که حق او را به رسمیت میشناسیم و از خودبینی و خودخواهیِ خویش فاصله میگیریم.
🔅#عشق برای لویناس وضعیت #آگاهی انسان از مسئولیت در قبال دیگری است، مسئولیتی اخلاقی که یک تکلیف مستمر و همیشگی است و هیچگاه فراموش نمیشود. لویناس این جمله معروف «آلیوشا» در #کتاب «برادران کارمازوف» #داستایوفسکی را تکرار میکند که: «ما همگی مسئول دیگران هستیم و من بیشتر از دیگران مسئولم.»
🔅مفهوم اخلاقی زیستن در نگاه لویناس به این معناست که هر دم احساس کنیم، بار حفاظت از «دیگری» و «جامعه» بیشتر از هر کسی بر دوش ماست و این ماییم که در قبال #خشونت و #ظلم در حق «دیگری» باید از #جامعه دفاع نماییم.
🔅نگاه در چهرهی «دیگری»، فهمیدن دردهای «دیگری»، پی بردن به عمق رنجهای «دیگری» و به رسمیت شناختن و پذیرش «دیگری» تا حد بسیار زیادی از زندگیِ ما ایرانیان غایب است. ما امروز به واسطه شیوهی تربیتمان در خانه و مدرسه، به واسطهی رسانههای جمعیمان و به مانند سیاست مداران و مسئولان خودبین و خودخواهمان به انسانهایی تک بعدی و خودبین بدل گشتهایم که توان برقراری دیالوگ با یکدیگر را از دست داده و تمام امکانات جامعه را برای خود میخواهیم.
🔅ما در خیابان و در رانندگی، در نشستن بر صندلی مترو و اتوبوس، در ایستادن در صف نانوایی، در معامله و خرید و فروش، در اجاره مسکن، در هنگام بر عهده گرفتن مسئولیت، در رعایت حقوق همسایه، در برخورد با خانواده و همسر و فرزند و در تمام شئونات زندگی اجتماعیمان تصویر [و بالطبع حق]«دیگری» را نادیده میگیریم و سعی در فهم نگاه و رنجهای خفته در نگاه دیگری نداریم.
🔅ما چیزی شبیه «جامعه» و «شهروند» نیستیم، بلکه میلیونها #انسان «منفرد» هستیم که در کنار یکدیگر زندگی میکنیم و دیگری را نه در مقام انسانِ همپایه که حق حیات مستقل و زندگی قابل احترامی دارد، بلکه ابزاری میبینیم که برای کسب سود، استفاده سیاسی، لذت بردن، شهرت و..امثالهم مورد استفاده قرار میدهیم.
✅ @Shariati_Group
✍ فرهاد قنبری
پ.ن: در زمانهای که حتی برخی از چهرههای سرشناس و موجه #دین و #قرآن پژوه، خشونت زبانی و کلامی و رفتاری جامعهی آشفته و پریشان احوال امروز #ایران را توجیه و تئوریزه میکنند، خواندن چنین متونی میتواند آگاهیبخش باشد!
Telegram
.
📙 رتروتوپیا و جامعه شناسی امنیت جهانی
#معرفی_کتاب
✍ این نوشتار به بررسی یکی از مهمترین آثار منتشر شده در خصوص شرایط مخاطرهآمیز حاکم بر جامعه جهانی میپردازد. کتابی با عنوان «رتروتوپیا» که #جامعه_شناس برجسته زیگمونت باومن آن را نگاشته و بهروز گرانپایه آن را به فارسی برگردانده است. ممکن است پرسیده شود که این اثر با رویکردی جامعه شناختی چه نسبتی با مسائل امنیتی و راهبردی دارد؟ در نگاه اول اینگونه تصور میشود که باومن صرفاً مباحثی نظری در خصوص وضعیت جهان امروز بشری ارائه داده است. اما هنگامی که به صورت عمیقتر و تحلیلیتر با متن برخورد میکنیم متوجه میشویم که این اثر سرشار از دلالتهای راهبردی و امنیتی است.
🔅باومن با نگرشی آسیب شناسانه و انتقادی به ما نشان میدهد که جهانی که با ابتنای بر عقلانیت، وعده پیشرفت، #رفاه، #آزادی، #رستگاری و برپایی #بهشت بر روی زمین را داده بود، امروزه با جهنمی از «خشونت»، «قبیله گرایی»، «نابرابری»، و «تنهایی» روبه رو است. مؤلفهها و مسائل ناامن کنندهای که بیش از هر چیز جهان بشری و به تبع آن جهان ایرانی را نیز با تهدیدات امنیتی مختلف مواجه ساخته است. از این حیث شاید بتوان کتاب باومن را نوعی «جامعه شناسی امنیت جهانی» معرفی کرد که هیچ کشوری از دایره شمول آن خارج نیست. جامعه ایرانی نیز از چالشها و بحرانهای ترسیم شده توسط باومن مانند #خشونت و #تروریسم، قبیلهگرایی، نابرابری، تنهایی و اتمیسم در امان نیست و این امور به اشکال مختلفی جامعـه مـا را با تهدیدات امنیتی مواجه ساختهاند. در نتیجه، بحث حاضر میکوشد ضمن معرفی کلی #کتاب و نگرشهای انتقادی باومن، دلالتهای خطرساز، امنیتی و راهبردی بحث او را نیز در پیوند با جامعه #ایران تا حد امکان نشان دهد.
🔅زیگمونت باومن، متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۲۵ و درگذشته ۹ ژانویه ۲۰۱۷، جامعهشناس و فیلسوف یهودیِ لهستانی الاصل بود. وی از سال ۱۹۷۱ به عنوان استاد جامعهشناسی در دانشگاه لیدز #انگستان مشغول به کار شد. باومن یکی از برجستهترین نظریه پردازان اجتماعی جهان بود که در زمینه موضوعاتی چون #مدرنیته و #هولوکاست، #پستمدرنیته و هنر پسانوگرا کتاب نوشت.
🔅«رتروتوپیا» به معنای #بازگشت به یوتوپیاست. آن را بازگشت به #آرمانشهر یا بازگشت به آینده هم میتوان گفت. #رتروتوپیا فراخوانی به نوعی بازاندیشی نو، ژرف و نقادانهی شرایط موجود جامعۀ جهانی و وضعیت #مدرن #انسان امروز است؛
رتروتوپیا هشداری برای توقف در مسیری است که بیمحابا به سوی #فساد و تباهی میرود و بازگشت به گذشتهای که عینیت نیافت اما همیشه در قالب #آرمان ها و #ارزش ها یا چارچوبی نظری، الهامبخش و امیدوار کننده بوده است. مانند روح #یوتوپیا، محرک رتروتوپیا نیز از امید به #صلح و آشتی ریشه میگیرد. زیگمونت باومن، برای دستیابی به «جامعهای آزادتر، برابرتر، دموکراتیکتر و زیستپذیرتر» همگان را به برخاستن و تلاش فرا میخواند. او کتاب را با این جمله به پایان میبرد: «ما ــ ساکنان زمین ــ با یکی از این دو موقعیت روبرو خواهیم بود: یا دستهای بههم پیوسته یا گورهای مشترک...»
✅ @Shariati_Group
📚 مختار نوری، دکترای علوم سیاسی و مدیر گروه روندهای فکری مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
نویسنده: زیگمونت باومن
مترجم: بهروز گرانپایه
نشر ثالث، ۱۴۰۰
#معرفی_کتاب
✍ این نوشتار به بررسی یکی از مهمترین آثار منتشر شده در خصوص شرایط مخاطرهآمیز حاکم بر جامعه جهانی میپردازد. کتابی با عنوان «رتروتوپیا» که #جامعه_شناس برجسته زیگمونت باومن آن را نگاشته و بهروز گرانپایه آن را به فارسی برگردانده است. ممکن است پرسیده شود که این اثر با رویکردی جامعه شناختی چه نسبتی با مسائل امنیتی و راهبردی دارد؟ در نگاه اول اینگونه تصور میشود که باومن صرفاً مباحثی نظری در خصوص وضعیت جهان امروز بشری ارائه داده است. اما هنگامی که به صورت عمیقتر و تحلیلیتر با متن برخورد میکنیم متوجه میشویم که این اثر سرشار از دلالتهای راهبردی و امنیتی است.
🔅باومن با نگرشی آسیب شناسانه و انتقادی به ما نشان میدهد که جهانی که با ابتنای بر عقلانیت، وعده پیشرفت، #رفاه، #آزادی، #رستگاری و برپایی #بهشت بر روی زمین را داده بود، امروزه با جهنمی از «خشونت»، «قبیله گرایی»، «نابرابری»، و «تنهایی» روبه رو است. مؤلفهها و مسائل ناامن کنندهای که بیش از هر چیز جهان بشری و به تبع آن جهان ایرانی را نیز با تهدیدات امنیتی مختلف مواجه ساخته است. از این حیث شاید بتوان کتاب باومن را نوعی «جامعه شناسی امنیت جهانی» معرفی کرد که هیچ کشوری از دایره شمول آن خارج نیست. جامعه ایرانی نیز از چالشها و بحرانهای ترسیم شده توسط باومن مانند #خشونت و #تروریسم، قبیلهگرایی، نابرابری، تنهایی و اتمیسم در امان نیست و این امور به اشکال مختلفی جامعـه مـا را با تهدیدات امنیتی مواجه ساختهاند. در نتیجه، بحث حاضر میکوشد ضمن معرفی کلی #کتاب و نگرشهای انتقادی باومن، دلالتهای خطرساز، امنیتی و راهبردی بحث او را نیز در پیوند با جامعه #ایران تا حد امکان نشان دهد.
🔅زیگمونت باومن، متولد ۱۹ نوامبر ۱۹۲۵ و درگذشته ۹ ژانویه ۲۰۱۷، جامعهشناس و فیلسوف یهودیِ لهستانی الاصل بود. وی از سال ۱۹۷۱ به عنوان استاد جامعهشناسی در دانشگاه لیدز #انگستان مشغول به کار شد. باومن یکی از برجستهترین نظریه پردازان اجتماعی جهان بود که در زمینه موضوعاتی چون #مدرنیته و #هولوکاست، #پستمدرنیته و هنر پسانوگرا کتاب نوشت.
🔅«رتروتوپیا» به معنای #بازگشت به یوتوپیاست. آن را بازگشت به #آرمانشهر یا بازگشت به آینده هم میتوان گفت. #رتروتوپیا فراخوانی به نوعی بازاندیشی نو، ژرف و نقادانهی شرایط موجود جامعۀ جهانی و وضعیت #مدرن #انسان امروز است؛
رتروتوپیا هشداری برای توقف در مسیری است که بیمحابا به سوی #فساد و تباهی میرود و بازگشت به گذشتهای که عینیت نیافت اما همیشه در قالب #آرمان ها و #ارزش ها یا چارچوبی نظری، الهامبخش و امیدوار کننده بوده است. مانند روح #یوتوپیا، محرک رتروتوپیا نیز از امید به #صلح و آشتی ریشه میگیرد. زیگمونت باومن، برای دستیابی به «جامعهای آزادتر، برابرتر، دموکراتیکتر و زیستپذیرتر» همگان را به برخاستن و تلاش فرا میخواند. او کتاب را با این جمله به پایان میبرد: «ما ــ ساکنان زمین ــ با یکی از این دو موقعیت روبرو خواهیم بود: یا دستهای بههم پیوسته یا گورهای مشترک...»
✅ @Shariati_Group
📚 مختار نوری، دکترای علوم سیاسی و مدیر گروه روندهای فکری مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
نویسنده: زیگمونت باومن
مترجم: بهروز گرانپایه
نشر ثالث، ۱۴۰۰
Telegram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 | بغضها و هشدارهایی که شنیده نمیشوند...
📌دکتر #حسین_راغفر اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی: جریاناتی که در روزهای اخیر در خیابانها در حال رخ دادن است، کانون هدایت داخلی ندارد. خارجیها برای تداوم اغتشاشات خیابانی در #ایران نقشه کشیدهاند. آنها بهدنبال تشدید #خشونت در ایران و پس از آن زمینهسازی مداخله نظامی غربیها به اسم دفاع از #مردم معترض هستند. اعتراضات اخیر، آینده تاریکی را برای کشور و حاکمیت به بار خواهد آورد. تمامیت ارضی #ایران در خطر است...
✅ @Shariati_Group
📌دکتر #حسین_راغفر اقتصاددان و تحلیلگر مسائل اقتصادی: جریاناتی که در روزهای اخیر در خیابانها در حال رخ دادن است، کانون هدایت داخلی ندارد. خارجیها برای تداوم اغتشاشات خیابانی در #ایران نقشه کشیدهاند. آنها بهدنبال تشدید #خشونت در ایران و پس از آن زمینهسازی مداخله نظامی غربیها به اسم دفاع از #مردم معترض هستند. اعتراضات اخیر، آینده تاریکی را برای کشور و حاکمیت به بار خواهد آورد. تمامیت ارضی #ایران در خطر است...
✅ @Shariati_Group
🔴 سرکوب عدالت، جمهوریت و مردمسالاری با اَبـَر بینشها و اَبـَر سیاستهای نظام
📌 آنچه در زیر میخوانید مصاحبهای است که دکتر #سعید_زیباکلام به درخواست مجله فرهنگ امروز انجام داده است. اما فرهنگ امروز به دلیل پافشاری بر حذف حدود یک چهارم از نکات مهم و محوری مصاحبه و مخالفت ایشان، از انتشار مصاحبه انصراف جست.
♦در این مصاحبه از اخذ و ِِاعمال تدریجیِ اَبَربینشها و اَبَرسیاستهایی نام بردهام که بعد از #انقلاب منظما و مستمرا #عدالت، #جمهوریت، و #مردم_سالاری را سرکوب کردهاند. بنده مقتعدم که مقامات نظام دانسته یا بعضاً نادانسته با اخذ و اتخاذ ابربینشها و ابرسیاستهای ویرانگر، زمینهساز و محرّک این آشوب و آشفتگی چند ماهه مملکت بودهاند.
♦️بنظر میرسد این اعتراضاتِ خشونتآمیزِ #خشونت انگیزِ اخیر، هیچ رهبریِ شناخته شده وطنیِ موجّهی نداشته، بهمقدار بسیار زیادی متکی یا وابسته به حمایت سلطهطلبان آمریکاییـاروپایی و رسانههای آنهاست. فعالیتهای این جریان هیچ نسبت یا شباهتی با مبارزات مدنی و موجّه سیاسی یکصدساله گذشته #ایران که بنده میشناسم، ندارد.
♦️به استثنای جوامعی که #مردم در آنها ”رمه“ محسوب میشوند، #اعتراض در تمام جوامعی که مردم در آنها حقوق مصرّح و مدوّنی دارند، جایگاه مهم و محترمی دارد. اما چرا افراد یا گروههایی از مردم اعتراض میکنند؟ خیلی ساده، برای اینکه یا حقوق قید شده و مقررشدهشان توسط کارفرما و یا کارگزاران و مسئولان دولتی یا حکومتی نقض شده و یا درآمد و #معیشت گروهی یا قشری از مردم چنان ضعیف شده که امرار معاششان توام با رنج و عسرت شده است. لازمست حالت سوم را همه اضافه کنم: اقشاری از مردم سیاستها، سازوکارها، و یا ساختارهای حکومتی را ناعادلانه مییابند و نسبت به آنها معترض میشوند. اما هدف از اعتراض یا لغو و اصلاح آن سیاستها یا ساختارهاست و یا احقاق حقوق تضییعشده معترضان.
♦️به اعتقاد من، ما باید با این تلقّی بسیار خام از #انقلاب_اسلامی وداع کنیم که با فروریختن رژیم #شاه و متواری یا بازداشت و حبس و #اعدام شدن مقامات اعلی و عالیرتبۀ آن رژیم، به یکباره تمام هنجارها و رویهها و سیاستهای خرد و کلان تبعیضیِ اشرافیتگرایانۀ #فقر و محرومیتزایِ رژیم شاه نیز فرو ریختند و محو شدند. اصلاً و ابداً! آن هنجارها و سنّتها و سیاستهای حکمرانی به مقدار بسیار زیادی در رفتار و منشها و بینشها و آمال و امیال کثیری از رجال سیاسیِ جانشین، ادامۀ حیات دادند. ظواهر بسیاری و نام و القاب فراوانی، البته تغییر کرد امّا، هنجارها و رویههای قدیمالعهدِ عمیقاً تعبیهشده در #فرهنگ سیاسی و فرهنگ اجتماعیمان استمرار یافتند.
♦️روشن است که #عدالت ملموسترین و مهمترین شعار برای عموم مردم در جریان انقلاب بوده است. امروز نیز برای عموم مردم این شعار کماکان محسوسترین و مهمترین شعار است. آری! برای قشر فعالان سیاسی و نخبگان و تحصیلکردگان، آرمانهای #آزادی و #استقلال جایگاه ویژهتری دارد. فلذا باید سؤال کنیم پس از برداشتن گام اول انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ چه اقداماتی در این چهلواندی سال برای توزیع هر چه عادلانهتر #ثروت و #قدرت و نیز اطلاعات انجام شده است؟
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این مصاحبه
📌 آنچه در زیر میخوانید مصاحبهای است که دکتر #سعید_زیباکلام به درخواست مجله فرهنگ امروز انجام داده است. اما فرهنگ امروز به دلیل پافشاری بر حذف حدود یک چهارم از نکات مهم و محوری مصاحبه و مخالفت ایشان، از انتشار مصاحبه انصراف جست.
♦در این مصاحبه از اخذ و ِِاعمال تدریجیِ اَبَربینشها و اَبَرسیاستهایی نام بردهام که بعد از #انقلاب منظما و مستمرا #عدالت، #جمهوریت، و #مردم_سالاری را سرکوب کردهاند. بنده مقتعدم که مقامات نظام دانسته یا بعضاً نادانسته با اخذ و اتخاذ ابربینشها و ابرسیاستهای ویرانگر، زمینهساز و محرّک این آشوب و آشفتگی چند ماهه مملکت بودهاند.
♦️بنظر میرسد این اعتراضاتِ خشونتآمیزِ #خشونت انگیزِ اخیر، هیچ رهبریِ شناخته شده وطنیِ موجّهی نداشته، بهمقدار بسیار زیادی متکی یا وابسته به حمایت سلطهطلبان آمریکاییـاروپایی و رسانههای آنهاست. فعالیتهای این جریان هیچ نسبت یا شباهتی با مبارزات مدنی و موجّه سیاسی یکصدساله گذشته #ایران که بنده میشناسم، ندارد.
♦️به استثنای جوامعی که #مردم در آنها ”رمه“ محسوب میشوند، #اعتراض در تمام جوامعی که مردم در آنها حقوق مصرّح و مدوّنی دارند، جایگاه مهم و محترمی دارد. اما چرا افراد یا گروههایی از مردم اعتراض میکنند؟ خیلی ساده، برای اینکه یا حقوق قید شده و مقررشدهشان توسط کارفرما و یا کارگزاران و مسئولان دولتی یا حکومتی نقض شده و یا درآمد و #معیشت گروهی یا قشری از مردم چنان ضعیف شده که امرار معاششان توام با رنج و عسرت شده است. لازمست حالت سوم را همه اضافه کنم: اقشاری از مردم سیاستها، سازوکارها، و یا ساختارهای حکومتی را ناعادلانه مییابند و نسبت به آنها معترض میشوند. اما هدف از اعتراض یا لغو و اصلاح آن سیاستها یا ساختارهاست و یا احقاق حقوق تضییعشده معترضان.
♦️به اعتقاد من، ما باید با این تلقّی بسیار خام از #انقلاب_اسلامی وداع کنیم که با فروریختن رژیم #شاه و متواری یا بازداشت و حبس و #اعدام شدن مقامات اعلی و عالیرتبۀ آن رژیم، به یکباره تمام هنجارها و رویهها و سیاستهای خرد و کلان تبعیضیِ اشرافیتگرایانۀ #فقر و محرومیتزایِ رژیم شاه نیز فرو ریختند و محو شدند. اصلاً و ابداً! آن هنجارها و سنّتها و سیاستهای حکمرانی به مقدار بسیار زیادی در رفتار و منشها و بینشها و آمال و امیال کثیری از رجال سیاسیِ جانشین، ادامۀ حیات دادند. ظواهر بسیاری و نام و القاب فراوانی، البته تغییر کرد امّا، هنجارها و رویههای قدیمالعهدِ عمیقاً تعبیهشده در #فرهنگ سیاسی و فرهنگ اجتماعیمان استمرار یافتند.
♦️روشن است که #عدالت ملموسترین و مهمترین شعار برای عموم مردم در جریان انقلاب بوده است. امروز نیز برای عموم مردم این شعار کماکان محسوسترین و مهمترین شعار است. آری! برای قشر فعالان سیاسی و نخبگان و تحصیلکردگان، آرمانهای #آزادی و #استقلال جایگاه ویژهتری دارد. فلذا باید سؤال کنیم پس از برداشتن گام اول انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ چه اقداماتی در این چهلواندی سال برای توزیع هر چه عادلانهتر #ثروت و #قدرت و نیز اطلاعات انجام شده است؟
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این مصاحبه
Telegram
.