🔰 خوانشی بر نقش مخرب فراماسونری در قراردادهای سیاسیِ تاریخ معاصر ایران
اولین #فراماسون ایرانی فردی به نام «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» است که متعلق به خانوادهی کلانتری است که در زمان اینها یهودیان وارد دستگاه سیاست شدند و قصد داشتند #ایران را به تصرف خود درآورند. سفیر وقت انگلیس «سرگوراوزلی» در ایران با دو دستور وارد کشور میشود. یک دستور از جانب «جرج سوم» پادشاه انگلیس که مأمور میشود اطلاعات جامعی از ایران تهیه و ارسال کند و دستور دوم او تأسیس لژ فراماسونری در ایران به نام «لژ اصفهان» بود. سرگوراوزلی طی نامهای که به لندن میفرستد، مینویسد که برای حفظ مستعمرات انگلیس، باید ایران در یک توحش و بربریت دائم نگه داشته شود. شاید منظور او حفظ جامعهی ایرانی در وضعی آشفته، بی قانون و پراکنده است. به همین دلیل هرگاه ما خواستیم پیشرفتی به دست بیاوریم انگلیسیها مانع شدند و حتی بعد از #انقلاب هم آنها این سیاست را دنبال کردند.
ابوالحسن خان ایلچی وقتی فراماسون میشود به عنوان سفیر ایران به دربار معرفی میشود و وقتی از فرانسه برمیگردد سرگراوزلی به ایران میآید تا در ایران شبکه سازی کند. وقتی مأموریت او تمام میشود در گزارشی مینویسد نتوانستم تشکیلات در ایران درست کنم، اما اکثر افرادی که اطراف فتحلی شاه هستند فراماسوناند. برادر او نیز به ایران آمد و به کارهای باستان شناسی پرداخت. یکی از اقدامات او این بود که قبر مادر حضرت سلیمان را به عنوان قبر کوروش معرفی کند..!
قرارداد «رویترز» را میرزا ملکم خان و میرزا حسن خان سپهسالار با شخصی به نام «اسرائیل یوسفات» یک یهودی ظاهرا هندی تابع انگلستان منعقد میکنند که در طی آن منابع زیرزمینی و روی زمینی ایران به مدت ۷۰ سال در اختیار بیگانگان قرارداده میشود. کاری که حتی امپراطور انگلستان هم آن را باور نمیکرد که واقعاً چطور ممکن است یک حکومتی چنین کاری بکند؛ رییسجمهور فرانسه وقتی مطلع میشود میگوید: که ایرانیان فقط هوایی که تنفس میکنند را واگذار نکردهاند!
پای امضای فراماسونها در قرارداد #ترکمنچای و #گلستان نیز دیده میشود. با اینکه روسیه از ایران قوی تر بود در سال اولِ جنگ دوم، ما تمام سرزمینهای خود را بازپس گرفته بودیم اما به تدریج براساس فرماندهی نرمافزاری ایران که دست فراماسونها بود شکست خوردیم و عوامل انگلستان در دربار، #شاه ایران را دوره کردند به طوریکه در ماجرای هرات شاه را مجبور به مذاکره با انگلستان کردند، در این مذاکره که ملکم خان نیز عضویت داشت، هرات از دست میرود و این جزو سیاست تجزیهطلبانه فراماسونها بود.
برای نابودی ایران نیز فراماسونهایی که همکاری کردند: وثوقالدوله و نصرتالدوله فیروز و صارمالدوله بودند که قرارداد ۱۹۱۹ را امضاء کردند تا در آخر جنگ جهانی اول ایران مستعمره و به انگلستان واگذار شود.
بعد از انقلاب #مشروطه به مدت پانزده سال مشروطه در ایران وجود داشت و در آن پانزده سال ماسونها در ایران کاری کردند که ایران به شدت تضعیف و ناامن شد به طوریکه زمینهی آمدن #رضاخان را فراهم کردند. رضاخان مجلس چهارم را طویله میدانست و نمایندگان مجلس پنجم را خودش مشخص کرد. اکثر ترورها در زمان مشروطه به وسیلهی فراماسونها انجام شد. آخوند خراسانی وقتی فتوا داد که مشروطه باید اجرا شود و هنگامی که اقدامات فراماسونها را دید گفت: خدا پدر شاه سابق را بیامرزد لااقل به #دین مردم کار نداشت.
بعد از مشروطه فراماسونها غالبأ همه کاره مملکت بودند. رضاخان را ماسونها برای #کودتا انتخاب کردند و یک نگهبان ساده را به شاه کشور تبدیل کردند؛ در دوره رضاخان ۵۳ نفر ماسون کشور را اداره میکردند، از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۴ کاملاً پشت اقدامات رضاخان بودند. #ایدئولوژی شاهنشاهی را برای رضاخان مستبد تعیین میکردند و او را ″معمار کبیر ایران نوین″ که عبارتی به غایت ماسونی است، به جامعه معرفی کردند...
در سال ۱۳۱۷ هجری، بعد از مرگ ناصرالدین شاه یک انجمن به نام انجمن اخوت در ایران تشکیل میشود که صورت ظاهری آن فعالیتهای درویشی است و در خفا محل تجمع و تشکیل جلسات فراماسونری است. فراماسونری با تأکید بر پلورالسیم و نسبیگرایی فرصتی ایجاد میکند تا دگراندیشان و ساختارشکنان بتوانند در آن حضور پیدا کنند. سال ۱۳۲۲ هجری قمری زمینههای تأسیس اولین لژ رسمی به وجود میآید. عقیده بر این است که لژ ملکم خان رسمی نبود. در تأسیس لژ بیداری عناصر دگراندیش و یهودیان نقش داشتند.
یهودیان مدارسی در سراسر جهان ایجاد کردند به نام آژانس اسرائیلیان. این مدارس را یهودیان فرانسه در ایران تأسیس کردند، هفت استاد این مدارس در زمره مؤسسین لژ بیداری هستند. به اضافه اردشیر #جی جاسوس و محمدعلی #فروغی و #تقیزاده و بقیه که در لیست لژ بیداری اسامی شان ذکر شده است.
🔻ادامه
✅ @Shariati_Group
اولین #فراماسون ایرانی فردی به نام «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» است که متعلق به خانوادهی کلانتری است که در زمان اینها یهودیان وارد دستگاه سیاست شدند و قصد داشتند #ایران را به تصرف خود درآورند. سفیر وقت انگلیس «سرگوراوزلی» در ایران با دو دستور وارد کشور میشود. یک دستور از جانب «جرج سوم» پادشاه انگلیس که مأمور میشود اطلاعات جامعی از ایران تهیه و ارسال کند و دستور دوم او تأسیس لژ فراماسونری در ایران به نام «لژ اصفهان» بود. سرگوراوزلی طی نامهای که به لندن میفرستد، مینویسد که برای حفظ مستعمرات انگلیس، باید ایران در یک توحش و بربریت دائم نگه داشته شود. شاید منظور او حفظ جامعهی ایرانی در وضعی آشفته، بی قانون و پراکنده است. به همین دلیل هرگاه ما خواستیم پیشرفتی به دست بیاوریم انگلیسیها مانع شدند و حتی بعد از #انقلاب هم آنها این سیاست را دنبال کردند.
ابوالحسن خان ایلچی وقتی فراماسون میشود به عنوان سفیر ایران به دربار معرفی میشود و وقتی از فرانسه برمیگردد سرگراوزلی به ایران میآید تا در ایران شبکه سازی کند. وقتی مأموریت او تمام میشود در گزارشی مینویسد نتوانستم تشکیلات در ایران درست کنم، اما اکثر افرادی که اطراف فتحلی شاه هستند فراماسوناند. برادر او نیز به ایران آمد و به کارهای باستان شناسی پرداخت. یکی از اقدامات او این بود که قبر مادر حضرت سلیمان را به عنوان قبر کوروش معرفی کند..!
قرارداد «رویترز» را میرزا ملکم خان و میرزا حسن خان سپهسالار با شخصی به نام «اسرائیل یوسفات» یک یهودی ظاهرا هندی تابع انگلستان منعقد میکنند که در طی آن منابع زیرزمینی و روی زمینی ایران به مدت ۷۰ سال در اختیار بیگانگان قرارداده میشود. کاری که حتی امپراطور انگلستان هم آن را باور نمیکرد که واقعاً چطور ممکن است یک حکومتی چنین کاری بکند؛ رییسجمهور فرانسه وقتی مطلع میشود میگوید: که ایرانیان فقط هوایی که تنفس میکنند را واگذار نکردهاند!
پای امضای فراماسونها در قرارداد #ترکمنچای و #گلستان نیز دیده میشود. با اینکه روسیه از ایران قوی تر بود در سال اولِ جنگ دوم، ما تمام سرزمینهای خود را بازپس گرفته بودیم اما به تدریج براساس فرماندهی نرمافزاری ایران که دست فراماسونها بود شکست خوردیم و عوامل انگلستان در دربار، #شاه ایران را دوره کردند به طوریکه در ماجرای هرات شاه را مجبور به مذاکره با انگلستان کردند، در این مذاکره که ملکم خان نیز عضویت داشت، هرات از دست میرود و این جزو سیاست تجزیهطلبانه فراماسونها بود.
برای نابودی ایران نیز فراماسونهایی که همکاری کردند: وثوقالدوله و نصرتالدوله فیروز و صارمالدوله بودند که قرارداد ۱۹۱۹ را امضاء کردند تا در آخر جنگ جهانی اول ایران مستعمره و به انگلستان واگذار شود.
بعد از انقلاب #مشروطه به مدت پانزده سال مشروطه در ایران وجود داشت و در آن پانزده سال ماسونها در ایران کاری کردند که ایران به شدت تضعیف و ناامن شد به طوریکه زمینهی آمدن #رضاخان را فراهم کردند. رضاخان مجلس چهارم را طویله میدانست و نمایندگان مجلس پنجم را خودش مشخص کرد. اکثر ترورها در زمان مشروطه به وسیلهی فراماسونها انجام شد. آخوند خراسانی وقتی فتوا داد که مشروطه باید اجرا شود و هنگامی که اقدامات فراماسونها را دید گفت: خدا پدر شاه سابق را بیامرزد لااقل به #دین مردم کار نداشت.
بعد از مشروطه فراماسونها غالبأ همه کاره مملکت بودند. رضاخان را ماسونها برای #کودتا انتخاب کردند و یک نگهبان ساده را به شاه کشور تبدیل کردند؛ در دوره رضاخان ۵۳ نفر ماسون کشور را اداره میکردند، از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۴ کاملاً پشت اقدامات رضاخان بودند. #ایدئولوژی شاهنشاهی را برای رضاخان مستبد تعیین میکردند و او را ″معمار کبیر ایران نوین″ که عبارتی به غایت ماسونی است، به جامعه معرفی کردند...
در سال ۱۳۱۷ هجری، بعد از مرگ ناصرالدین شاه یک انجمن به نام انجمن اخوت در ایران تشکیل میشود که صورت ظاهری آن فعالیتهای درویشی است و در خفا محل تجمع و تشکیل جلسات فراماسونری است. فراماسونری با تأکید بر پلورالسیم و نسبیگرایی فرصتی ایجاد میکند تا دگراندیشان و ساختارشکنان بتوانند در آن حضور پیدا کنند. سال ۱۳۲۲ هجری قمری زمینههای تأسیس اولین لژ رسمی به وجود میآید. عقیده بر این است که لژ ملکم خان رسمی نبود. در تأسیس لژ بیداری عناصر دگراندیش و یهودیان نقش داشتند.
یهودیان مدارسی در سراسر جهان ایجاد کردند به نام آژانس اسرائیلیان. این مدارس را یهودیان فرانسه در ایران تأسیس کردند، هفت استاد این مدارس در زمره مؤسسین لژ بیداری هستند. به اضافه اردشیر #جی جاسوس و محمدعلی #فروغی و #تقیزاده و بقیه که در لیست لژ بیداری اسامی شان ذکر شده است.
🔻ادامه
✅ @Shariati_Group
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی
🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعهای که در آن زندگی میکند پیوند میدهد و این پیوند است که تجلیگاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار میآید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس میکند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت میورزد، آنرا تأیید میکند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت میکند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.
🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعهها مسلط بودهاند، همواره از سیاسی شدن تودهها وحشت داشتهاند. «سیاستزدایی» #مردم شیوهای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرتهای استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزشهای بیشمار یا توسعه آزادیهای جنسی، و یا مصرفپرستی و یا ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمیهای ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشهها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.
🔸در جامعه ما دوران بنیعباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاستزدایی جامعه اسلامی است. #بنیامیه علیرغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علیرغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث میشد که انبوه تودهها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنیعباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنیامیه را قربانی خویش ساخت، به سیاستزدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفتهایی که به نام #اسلام در جهان به دست میآوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقهای.
🔹این بود که جنگها و مبارزات مردم در دوران بنیامیه، که همه جنگهای سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنیعباس تبدیل به جنگهای فرقهای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایهداری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژیهای رنگارنگ، تشدید خصومتهای فرقهای، قبیلهای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقتهای ورزشی، مصرفپرستی، ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفههای پوچ، تئاترها، سینماها، کابارهها، رادیو تلویزیونها، موسیقیها، تجمل پرستیها، مدسازیها، آزادیهای جنسی و هزاران چشمبندی دیگر و صدها هزار شعبدهبازی و جنگهای زرگری دیگر بدان میرسد، همان چیزها که حتی صمیمیترین و آگاهترین روشنفکران ما را هم سرگرم میسازد. چنانکه میبینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیریهای مذهبی و تنازعهای ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمیکنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیریها مشغول کردهاند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان ها و #آتاتورک ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقیزاده ها و #میرزاملکم ها آغاز کرده بودند، و نمیتوانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه میپندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزشهای اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامـه
🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعهای که در آن زندگی میکند پیوند میدهد و این پیوند است که تجلیگاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار میآید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس میکند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت میورزد، آنرا تأیید میکند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت میکند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.
🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعهها مسلط بودهاند، همواره از سیاسی شدن تودهها وحشت داشتهاند. «سیاستزدایی» #مردم شیوهای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرتهای استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزشهای بیشمار یا توسعه آزادیهای جنسی، و یا مصرفپرستی و یا ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمیهای ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشهها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.
🔸در جامعه ما دوران بنیعباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاستزدایی جامعه اسلامی است. #بنیامیه علیرغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علیرغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث میشد که انبوه تودهها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنیعباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنیامیه را قربانی خویش ساخت، به سیاستزدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفتهایی که به نام #اسلام در جهان به دست میآوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقهای.
🔹این بود که جنگها و مبارزات مردم در دوران بنیامیه، که همه جنگهای سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنیعباس تبدیل به جنگهای فرقهای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایهداری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژیهای رنگارنگ، تشدید خصومتهای فرقهای، قبیلهای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقتهای ورزشی، مصرفپرستی، ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفههای پوچ، تئاترها، سینماها، کابارهها، رادیو تلویزیونها، موسیقیها، تجمل پرستیها، مدسازیها، آزادیهای جنسی و هزاران چشمبندی دیگر و صدها هزار شعبدهبازی و جنگهای زرگری دیگر بدان میرسد، همان چیزها که حتی صمیمیترین و آگاهترین روشنفکران ما را هم سرگرم میسازد. چنانکه میبینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیریهای مذهبی و تنازعهای ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمیکنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیریها مشغول کردهاند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان ها و #آتاتورک ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقیزاده ها و #میرزاملکم ها آغاز کرده بودند، و نمیتوانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه میپندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزشهای اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامـه