گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
″… اما یک اصل دیگر نیز در #تاریخ هست، و آن اینکه تحقق یک فکر و یا یک اصل مترقی در جامعه‌ای که هنوز بقایای قارونیت و بلعم باعوریت و فرعونیتِ جاهلی در آن زنده و نیرومند است، نمی‌تواند دوام بیاورد و کسانی که نگاهبان این اصل مترقی هستند یا باید بسازند و یا باید شکست بخورند؛ و اینست سرِّ شکست #علی ...

دو اصل #عدالت و #امامت برآیند کشمکش این دو گروه در طول تاریخ بشری است و به عنوان تجلی آرزوی طبقه محروم و ستمدیده در #اسلام عرضه شد، و دل‌های #مردم را با آرزوهای فراوان به امیدِ نجات به طرف خود کشانید، اما دوام نیاورد؛ برای اینکه مارهای زخمی #اشرافیت جاهلی، که به تدبیر #پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند، در گرمای خودخواهی اصحاب پیغمبر پس از وفات او جان گرفتند و بیدار شدند، و دیدیم که بعد از پانزده سال عثمان به عنوان اولين دم خروس اشرافيت بنی‌اميه روی كار آمد و بلافاصه واسط بين رژيم پیغمبر اسلام و رژیم بنی‌امیه، یعنی جاهلیت کهنه‌ی هزاران ساله‌ی عرب قرار گرفت و دیدیم که «#عدل و امامت» هر دو پایمال شد و بنی‌امیه و بنی‌عباس و کسانی که اقمار و اخلاف این دو بودند، بر مردم و بر #امت_اسلامی مسلط شدند.

#توحید را با همان معنای خلاصه‌ی «خدا یکیست و دو نیست» نگه داشتند و به شکلی در آوردند که نه به #یزید ضرری می‌رساند و نه به کار #حسین می‌آمد..!

و #نبوت هم که یعنی پیغمبر اسلام و پیغمبران دیگر را قبول داریم! و #معاد هم که یعنی بعداً حساب و کتابی وجود دارد!
این سه اصل را وقتی که به این صورت معنی کنیم، خطری ندارد. پس چه چیز بیش از همه برای اشرافیت تاریخی خطرناک است؟ عدل و امامت.

این دو اصل را باید حذف کرد، باید ندیده گرفت، باید محکوم کرد، باید کنار زد، باید مردم نفهمند و نشناسند... - و نهفمیدند و نشناختند - و اصول اسلام سه تا شد: توحید و نبوت و معاد، آن چنان که به خورد #شیعه نیز دادند...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی، حیات بارورش پس از مرگ
″... #عشق به #آزادی و تعصبی که به میهن‌ام و مردمم دارم چنان است که کمترین موج تازه‌ای که بر چهره‌ی این #امت که معشوق من است می‌نشیند؛ زندگی خودم، مسئولیت‌های خانوادگی‌ام، زن و فرزند و پدر و مادرم و قوم و خویش و کار و گرفتاری و تکالیف شخصی‌ام و حتی خورد و خوابم را فراموش می‌کنم!
هنوز همچون آن جوان مجردِ آزاد پرشور، همواره آماده‌ام که برای آزادی، برای نجات ملت‌ام، برای خوشبختی این نسل اگر بخواهد، هرچه دارم با قبول منت و شرمندگی از عجز و تهیدستی‌ام #ایثار کنم، شرمندگی!
زیرا یک #معلم، جز مغزش که کار می‌کند و جز دلش که می‌زند چه دارد؟ ″

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی

@Shariati_Group
″... هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند #آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و اراده‌ی حاکم بر وجود، و در برابر همه‌ی کائنات #مسئول است. این است دامنه‌ی مسئولیت #انسان. اما در #اسلام بزرگترین #مسئولیت متوجه #علم است. این است که در آن نهضت تازه پای اسلام در #عربستان، که برای درگیری با بُت‌پرست‌ها، و دشمنان، اشراف و قدرت‌های مهاجم، به #مجاهدین نیاز افتاده است، #رهبر نهضت با کلامی مجاهدین را آواز می‌دهد، که بشریت هنوز در دوره نبوغ و #فرهنگ و دانش‌اش فاقد چنان تعبیر درخشانی است که از سینه‌ی جامعه‌ای بی‌سواد (حتی بی خط و کتابت) می‌جوشد که:

"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"

در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمی‌شود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساس‌تر و سنگین‌تر است؟
این است که #قرآن در جامعه‌ای بی‌سواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که می‌نویسند سوگند می‌خورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.

این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیده‌ی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشته‌ای می‌دانم و نه مثل بسیاری قدما، می‌گویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگ‌ها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژی‌های مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.

"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیل‌اند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت می‌داند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنی‌اسرائیل سنگین‌تر و برتر و پر ارج‌تر می‌شمارد...

این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز می‌گوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!

چه چیز به ارث می‌برند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسأله‌ی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
⭕️ مسئله اصلی امروز ما، ایران شدن ایران و کشور شدن کشور است!

🔅دکتر #بیژن_عبدالکریمی در مراسم "عاشورا و امروز ما" تأکید کرد: مسئله‌ی اصلی امروز ما، ایران شدن #ایران و کشور شدن کشور است؛ برای اینکه یک جماعت به #ملت تبدیل شود نیازمند #تاریخ و #سنت و سنت تاریخی است؛ یک جماعت برای تبدیل شدن به ملت نیازمند غرور و افتخار ملی و حس احترام به خویش است؛ اگر فردی بی‌غرور باشد، نمی‌تواند ارتقاء یابد و اگر ملتی هم این طور باشد نمی‌تواند در صحنه بین‌المللی مواضع خوبی بگیرد؛ البته غرور ملی بی‌جهت و بی‌مبنا هم می‌تواند سبب #نژادپرستی، ستیزه‌جویی، ظهور #امپریالیسم و #ظلم به دیگران باشد.

🔅یکی از وظایف روشنفکران جامعه این است که نشان دهند چه چیز موجب افتخار و چه چیزی موجب شرمساری یک ملت است و باید مسائل تاریخی را بازسازی کنند؛ نزاع سیاسی و اجتماعی، نزاع بر سر روایت‌هاست و هر کسی بهتر بتواند این روایت را بیان کند، در ایجاد حرکت‌های اجتماعی موفق‌تر است. این #فرهنگ متاسفانه در ایران به وجود آمده که ما ایرانی‌ها چیزی نداریم و هرچه هست متعلق به #غرب و #تمدن غربی است.

🔅تاریخ ما در گذشته و حال و همین وضع کنونی، ارزش‌های والایی دارد؛ خطر این است که ما به بسط فرهنگِ خودویرانی و تمسخر از خود رو بیاوریم. روی آوردن ایرانیان به #اسلام و #شیعه و #عشق ایرانیان به #حسین (ع) یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی، و شیعه و از بزرگترین سرمایه‌های ملی ما هست؛ عشق به حسین(ع) در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست و در همان حال از دل سنت عاشورایی به‌هیچ وجه قبیله‌پرستی، ستیزه‌جویی، جنگ‌طلبی و تجاوز به حقوق دیگران بیرون نمی‌آید.

🔅حسین(ع) عامل نگهدارنده برای #امت و ملت‌کردن جامعه‌ی ایرانی است و این دفاع بدی است که حسین را به یک #رهبر فرقه‌ای تبدیل می‌کنند؛ حسین سرمایه‌ی بزرگ تاریخ بشریت و تاریخ شیعه است. حسین با #جهل و #خرافه هیچ نسبتی ندارد؛ او مظهر پاکی، نجابت، آزادگی، مبارزه با ظلم است و حتی در مبارزه با ظلم بی‌ادبی و خشونت ندارد و حتی وقتی اهل بیتش مورد هجوم هستند، کرامت انسان‌ها را حفظ می‌کنند.

🔅روشنفکران چپگرای ما، به نام مبارزه با ظلم، ظلم بزرگی به ایرانیان می‌کنند و به نام مقابله با #استبداد دینی، می‌خواهند یکی از مظاهر بزرگ مبارزه با استبداد دینی را از وجدان جمعی ایرانیان حذف کنند!

🔅شبه روشنفکران نباید به نام #علم و عقلانیت مدرن، سمبل‌های ملت ایران را که در سر بزنگاه‌های تاریخی مسیر حرکت را نشان می‌دهد، از آنان بگیرند و در برهوت «بی هویتی» رها کنند؛ چپ‌گراییِ موجود جامعه ما حاصل نوعی #نیهیلیسم است و به بی‌کنشی همه چیز منتهی خواهد شد، زیرا با نفی حسین، بنیادی برای کنش ملی باقی نخواهد ماند؛ آیا وقت آن نیست که روشنفکران چپ‌نما به مسیری غیر از مسیر یک قرن اخیر رو بیاورند؛ اینها تصور داشتند #انقلاب خواهد شد و #قدرت در دست آنان قرار می‌گیرد و حوادث تاریخی نشان داد که مسیر خود را طی می‌کند.

🔅عبدالکریمی با انتقاد از چپگرایانی که سخن از کشور و عرق ملی را به منزله‌ی تأیید وضع موجود می‌دانند و به همین دلیل سرمایه‌های ملی را انکار می‌کنند، گفت: امروز، روشنفکران ما سرشار از انزجار از خویشتن هستند در حالیکه بالیدن به #ارزش ها، انگیزه‌ی کنشگری و جدایی ملت از رخوت است.‌ ملت ما در تاریخ خطاهایی دارد، اما در رفتن به سوی اسلام و حسین(ع) درست عمل کرده‌ و سرمایه‌های بسیاری دارد. ما زمانی کانون معنوی جهان بودیم و در میان تفکر معنوی هندی و عشق شرقی و عقل یونانی و غربی، چهارراه تلاقی رویدادهای بزرگ جهان بودیم. ایرانی هرگز برده نبوده و برده‌داری هم نکرده و #بت پرست نبوده است.

🔅ملت ایران حتی در این شرایط بد تاریخی که تحت شدیدترین تحریم‌های ظالمانه است اخلاقی‌ترین ملت جهان است؛ انقلاب و بچه‌های انقلاب ما تنها نیروی «نفی» در جهان هستند، بنیادگرایی و خشونت در جامعه‌ی ما وجود دارد ولی به هیچ وجه با کشورهای اسلامی دیگر قابل مقایسه نیست؛ ما به جای اینکه ایرانی بودن را مصیبت نشان دهیم تا همه‌ی فرزندانمان آرزوی رفتن از این کشور را داشته باشند، کمک کنیم تا ایرانیان، ایرانی بودن را به منزله‌ی فرصت عالی برای خلق ارزش‌های متعالی درک کنند و معتقدم حسین‌ بن علی(ع) می‌تواند در این هویت به شدت نقش‌آفرین باشد.

🔊 شنیدن فایل صوتی این سخنرانی


@Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
🔆 فاطمه، الگوی زن مبارز در خط نهضت علوی

🔅به حق اقرار کردند، اما برای ستاندن آن عذر آوردند...

″... فاطمه راه رفتن را در مبارزه آموخته است و سخن گفتن را در تبلیغ و کودکی را در مهد طوفان #نهضت به سر آورده و جوانی را در کوره سیاست زمانه‌اش گداخته است. او یک #زن مسلمان است: زنی که عفت اخلاقی او را از مسئولیت اجتماعی مبرا نمی‌کند. اکنون چند ساعتی است که از دفن #پیغمبر می‌گذرد، در خانه او، #علی با چند تن از بنی‌هاشم و یاران محبوب و عزیز پیغمبر که به او وفادارند جمع شده‌اند، به نشانه‌ی نفی آنچه در سقیفه روی داده است و سرپیچی از بیعتی که همه را بدان می‌خوانند. در #مسجد، خلیفه خطبه #ولایت خویش را خوانده و از مردم #بیعت گرفته و عمر، کارگزار سیاست، تلاش بی‌اندازه می‌کند تا چند ناهمواری دیگر را که مانده است از پیش پای حکومت وی برگیرد و راه را بکوبد.
و اکنون #فاطمه، شخصاً به سراغ آنها می‌رود؛ هر شب، همراه علی، به مجالس آنها سر می‌زند. با آنها حرف می‌زند، فضایل علی را یکایک بر می‌شمارد، سفارش‌های پیغمبر را یکایک به یادشان می‌آورد، با نفوذ معنوی، شخصیت بزرگ انسانی، آگاهی سیاسی، شناخت دقیقی که از #اسلام و #روح و آرمان‌های اسلام دارد و بالاخره قدرت منطق و استدلال استوار خویش، حقانیت علی را ثابت می‌نماید و نشان می‌دهد؛ بطلان انتخاباتی را که شده است، اثبات می‌کند؛ فریبی را که خورده‌اند، آشکار می‌سازد؛ و عواقبی را که بر این شتابزدگی سطحی و غافل‌گیری سیاسی بار خواهد شد بر می‌شمارد و آنان را از آینده ناپایدار و تیره‌ای که در انتظار اسلام و رهبری #امت است بیم می‌دهد.
راویان #تاریخ که این داستان را نقل می‌کنند حتی یک بار هم نشان نمی‌دهند که در #مجلس در برابر منطق فاطمه و تفسیر و تلقی‌ای که از این حادثه دارد، مقاومت کرده باشند. همگی به او حق می‌دادند، همه به لغزش بزرگ خویش پیش او اعتراف می‌کردند، همه فضیلت علی و حقیقت او را اقرار داشتند و فاطمه از آنها قاطعانه می‌خواست که
«شما ابوالحسن را بر باز گرفتن حقی که در راه آن می‌کوشد یاری کنید».
اما همگی عذر می‌آوردند ...″


@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / زن /فاطمه فاطمه است
Forwarded from گروه شریعتی
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام