💥 جنگِ مذهب علیهِ مذهب
"... ما، تا کنون، میپنداشتهایم که، #مذهب همواره در مقابلِ کفر بوده است، و در طولِ تاریخ، جنگ، میانِ مذهب و بیمذهبی بوده است! و از این جهت، تعبیرِ "مذهب علیهِ مذهب"، یک تعبیرِ غریب، مبهم، شگفتآور، و غیرِ قابلِ قبول بوده است. در حالی که، من اخیراً متوجه شدهام، و شاید، از دیرباز متوجه بودم، ولی، نه به این روشنی و دقتی که الان احساس میکنم، که برخلافِ این تصور، در طولِ تاریخ، همیشه، مذهب با مذهب میجنگیده، و نه هیچگاه، به معنایی که امروز میفهمیم، مذهب با بیمذهبی!...
همواره، در تمامِ صحنهها، "مذهب" علیهِ "مذهب" قد علم کرده، و همواره، بدونِ استثناء، مذهب بوده است، که علیهِ مذهب، مقاومت کرده است. چرا؟
به خاطرِ این که، تاریخ، جامعه یا دورهی خالی از مذهب، نمیشناسد، یعنی، جامعهی بی مذهب، در تاریخ سابقه ندارد، انسانِ بی مذهب، در هیچ نژاد، و در هیچ دوره، و در هیچ مرحله از تحولِ اجتماعی، و در هیچ نقطهای از زمین، وجود نداشته است.
در آن اواخر، یعنی از قرونی که تمدن و تفکر و تعقل و #فلسفه رشد کرده، گاه، به افرادی بر میخوریم، که #معاد یا #خدا را قبول نداشتهاند، اما، این افراد، هرگز، در طولِ #تاریخ، به شکلِ یک طبقه، یک گروه، و یک جامعه، نبودهاند.
به قولِ کارِل: "تاریخ، همواره، دارای جامعههایی بوده است که، این جامعهها، به طورِ کلی، یک سازمانِ مذهبی بودهاند".
محور و قلب و ملاکِ هر جامعه، معبود، ایمانِ مذهبی، پیغمبر، یا کتابِ مذهبی، (بوده است). و حتی، شکلِ مادیِ هر شهر، هر مدینه، نشاندهندهی وضعِ روحیِ آن جامعه بوده است..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۲۲ / مذهب علیه مذهب / ص ۳
"... ما، تا کنون، میپنداشتهایم که، #مذهب همواره در مقابلِ کفر بوده است، و در طولِ تاریخ، جنگ، میانِ مذهب و بیمذهبی بوده است! و از این جهت، تعبیرِ "مذهب علیهِ مذهب"، یک تعبیرِ غریب، مبهم، شگفتآور، و غیرِ قابلِ قبول بوده است. در حالی که، من اخیراً متوجه شدهام، و شاید، از دیرباز متوجه بودم، ولی، نه به این روشنی و دقتی که الان احساس میکنم، که برخلافِ این تصور، در طولِ تاریخ، همیشه، مذهب با مذهب میجنگیده، و نه هیچگاه، به معنایی که امروز میفهمیم، مذهب با بیمذهبی!...
همواره، در تمامِ صحنهها، "مذهب" علیهِ "مذهب" قد علم کرده، و همواره، بدونِ استثناء، مذهب بوده است، که علیهِ مذهب، مقاومت کرده است. چرا؟
به خاطرِ این که، تاریخ، جامعه یا دورهی خالی از مذهب، نمیشناسد، یعنی، جامعهی بی مذهب، در تاریخ سابقه ندارد، انسانِ بی مذهب، در هیچ نژاد، و در هیچ دوره، و در هیچ مرحله از تحولِ اجتماعی، و در هیچ نقطهای از زمین، وجود نداشته است.
در آن اواخر، یعنی از قرونی که تمدن و تفکر و تعقل و #فلسفه رشد کرده، گاه، به افرادی بر میخوریم، که #معاد یا #خدا را قبول نداشتهاند، اما، این افراد، هرگز، در طولِ #تاریخ، به شکلِ یک طبقه، یک گروه، و یک جامعه، نبودهاند.
به قولِ کارِل: "تاریخ، همواره، دارای جامعههایی بوده است که، این جامعهها، به طورِ کلی، یک سازمانِ مذهبی بودهاند".
محور و قلب و ملاکِ هر جامعه، معبود، ایمانِ مذهبی، پیغمبر، یا کتابِ مذهبی، (بوده است). و حتی، شکلِ مادیِ هر شهر، هر مدینه، نشاندهندهی وضعِ روحیِ آن جامعه بوده است..."
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علیشریعتی
مجموعه آثار ۲۲ / مذهب علیه مذهب / ص ۳
Telegram
.
⭕️ من جامع معقول و منقول نيستم!
✍ یکی از پررنگترین و پرتکرارترین انتقادات و گاه، اتهاماتی که به دکتر #شریعتی وارد میدانند، بحث ورود او به مسائل و مباحث عمیق اسلامی و تحلیل و تفسیر او از این مبانی چند ساحتی است؛ هرچند که هر متفکر و صاحب نظری بنا بر مطالعات، تحقیق و پژوهش خود میتواند پیرامون هر موضوعی که لازم میداند، اظهارنظر و روشنگری نماید و این یک امر پیچیده و تازهای نیست؛ اما شریعتی معتقد بود که در مسائل مهم و حساسی نظیر #دین و #تاریخ و فلسفهی ادیان، باید با تخصص و اشراف و آگاهی وارد شد و او نیز جدای از سبقه دینی و معرفتیِ خاندان و خانواده خود، بصورت مجزا و البته میان رشتهای، به مطالعه، تحقیق و بررسی دقیق این علوم پرداخت.
اما همواره دو گروه از منتقدان و گاه، مخالفان فکری او بودند که خواه عالمانه و عامدانه و یا بشکلی مقلد گونه و ناآگاهانه، او را متهم به عدم دانش و بینش کافی برای ورود به این حوزهی پرمخاطره میکردند!
جدای از گروههای معاند و مخالفان گفتمان دینی و مذهبی و یا نواندیشان شبه سکولار که از اساس با نفس تفکر دینی مشکل ساختاری و بنیادی دارند، اما این متولیان رسمی #مذهب و بسیاری از اقشار به اصطلاح معمم بودند و هستند که حتی تا به امروز، همچنان شریعتی را متهم به عدم دانش کافی برای بیان و تحلیل اسلامی میکنند، حال آنکه خود دکتر شریعتی، هیچگاه نه مدعی این مسئله بود و نه خود را عالم دینی! [به تعبیری که خود شریعتی از مفهوم مذکور ارایه کرده است] معرفی مینمود؛ هرچند با گذر زمان و آشکار شدن دست مغرضان و حاسدان، و اثبات بسیاری از نظریات و رویکردهای اسلام شناسانهی شریعتی مبتنی بر روشمندی جامعهشناسانه، و اشرافی که او در امر تاریخ و جامعهشناسی داشت، بخوبی روشن ساخت که بسیاری از این اتهامات و تنگنظریها، تا چه حد بیاساس، غیرعلمی و بغض آلود بوده است و جایگاه و پایگاه اندیشه شریعتی نزد مردم، بینیاز از حمایت دولت و تأیید حاکمیت اسلامی، توانسته است مرزهای گسترده قلبهای مردم و خردمندان و دانشوران عرصه علم و تحقیق و تفکر را فتح کند.
(برگرفته از مقاله در امتداد شریعتی - ع.م)
″... من جامع معقول و منقول نيستم و فقط در يک رشتهی خاص چيزی بلدم و همهی مسائل را از همان وجهه، كه وجهه اجتماعی و #جامعه_شناسی است، مطرح میكنم و وجوه ديگر مسأله را متخصصين و كسانی كه در اين رشتهها كار كردهاند و آگاهی دارند بايد طرح كنند. بنابراين، اين را بايد يادآوری كنم كه آنچه میگويم، تمام آنچه دراين باب بايد گفته شود نيست، بلكه آن چيزی است كه من میتوانم در اين باب بگويم و اين يادآوری برای همهی مسائلی كه در #اسلام مطرح میكنم صادق است و اين بدیهی است؛ ولی بسياری از مؤمنينی كه به مسائل علمی و تحقيقی آشنايی ندارند، اين نكته را متوجه نيستند، بخصوص كه در مسائل دينی، هنوز اصل تخصص برای همه روشن نيست، گرچه تخصص در فرهنگ قديم اسلامیِ ما وجود داشته است و فقيه، محدث، متكلم، فيلسوف، مورخ، عالم اخلاقیات، ادبيات، عرفان، معارف الهی و... و حتی رشتههای ديگری كه امروز از حوزه علوم اسلامی خارج شده است، از قبيل طب، از يكديگر جدا بودهاند، ولی امروز همه فقيهاند (جز افراد استثنایی) ولی متأسفانه با اينكه عالم روحانیِ ما غالباً متخصص رشته خاص فقه است، مردم عادت كردهاند كه مسائل گوناگون اسلامی را در هر موضوعی و رشتهای و از هر بعدی از زبان وی بشنوند. ولی چون اسلام برخلاف مذاهب ديگر، مثل مسيحيت، در همهی زمينههای زندگیِ فردی و اجتماعی، معنوی و مادی دخالت میكند و نظر دارد، و از طرفی فقه به معنی اصطلاحی امروز يک رشتهی خاصی از علوم اسلامی است، طبعاً بسیاری از مسائل اسلامی و يا ابعاد بسياری از یک مسأله اسلامی اساساً مطرح نمیشود و مجهول میماند و یا اگر هم مطرح شود در محدوده فقهی و یا سطحی و مجمل بيان میشود و اين است كه امروز بخش عظيمی از حقايق قرآن كه مربوط به انسان شناسی، فلسفهی #تاريخ و جامعه شناسی و علوم طبيعی است و قسمت اعظم عناصر تشكيل دهندهی مكتب اسلام كه جنبه اقتصادی، روانشناسی، اخلاقی، فلسفی، سياسی دارد يا تاريک مانده است، يا بد و كج و بی اثر در ذهنها عنوان شده است.
مثلاً عقايدی چون #توحيد، #معاد، #عدالت، #امامت، #شفاعت، اجتهاد، عبادت، سنت، وصايت، تقوی، يا احكامی چون #حج، زكات، جهاد، #تقيه، #تقليد، امر به معروف، نهی از منكر و... مسائلی است كه غير از جنبههای فقهی يا روايی آن، جنبههای جامعه شناسی، اقتصادی، سياسی، اخلاقی، انسان شناسی، فكری و عملی بسيار عميق و قوی دارد كه تنها به اين دليل كه مسائلی مذهبیاند، مردم از مقام روحانی كه فقيه است، توقع دارند كه از همه جهت بياموزند. درصورتی كه بايد در اين مسائل هم تخصص، به معنی وسيع و علمی و امروزی به وجود آيد.″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹/ #انتظار، مذهب اعتراض
✅ @Shariati_Group
✍ یکی از پررنگترین و پرتکرارترین انتقادات و گاه، اتهاماتی که به دکتر #شریعتی وارد میدانند، بحث ورود او به مسائل و مباحث عمیق اسلامی و تحلیل و تفسیر او از این مبانی چند ساحتی است؛ هرچند که هر متفکر و صاحب نظری بنا بر مطالعات، تحقیق و پژوهش خود میتواند پیرامون هر موضوعی که لازم میداند، اظهارنظر و روشنگری نماید و این یک امر پیچیده و تازهای نیست؛ اما شریعتی معتقد بود که در مسائل مهم و حساسی نظیر #دین و #تاریخ و فلسفهی ادیان، باید با تخصص و اشراف و آگاهی وارد شد و او نیز جدای از سبقه دینی و معرفتیِ خاندان و خانواده خود، بصورت مجزا و البته میان رشتهای، به مطالعه، تحقیق و بررسی دقیق این علوم پرداخت.
اما همواره دو گروه از منتقدان و گاه، مخالفان فکری او بودند که خواه عالمانه و عامدانه و یا بشکلی مقلد گونه و ناآگاهانه، او را متهم به عدم دانش و بینش کافی برای ورود به این حوزهی پرمخاطره میکردند!
جدای از گروههای معاند و مخالفان گفتمان دینی و مذهبی و یا نواندیشان شبه سکولار که از اساس با نفس تفکر دینی مشکل ساختاری و بنیادی دارند، اما این متولیان رسمی #مذهب و بسیاری از اقشار به اصطلاح معمم بودند و هستند که حتی تا به امروز، همچنان شریعتی را متهم به عدم دانش کافی برای بیان و تحلیل اسلامی میکنند، حال آنکه خود دکتر شریعتی، هیچگاه نه مدعی این مسئله بود و نه خود را عالم دینی! [به تعبیری که خود شریعتی از مفهوم مذکور ارایه کرده است] معرفی مینمود؛ هرچند با گذر زمان و آشکار شدن دست مغرضان و حاسدان، و اثبات بسیاری از نظریات و رویکردهای اسلام شناسانهی شریعتی مبتنی بر روشمندی جامعهشناسانه، و اشرافی که او در امر تاریخ و جامعهشناسی داشت، بخوبی روشن ساخت که بسیاری از این اتهامات و تنگنظریها، تا چه حد بیاساس، غیرعلمی و بغض آلود بوده است و جایگاه و پایگاه اندیشه شریعتی نزد مردم، بینیاز از حمایت دولت و تأیید حاکمیت اسلامی، توانسته است مرزهای گسترده قلبهای مردم و خردمندان و دانشوران عرصه علم و تحقیق و تفکر را فتح کند.
(برگرفته از مقاله در امتداد شریعتی - ع.م)
″... من جامع معقول و منقول نيستم و فقط در يک رشتهی خاص چيزی بلدم و همهی مسائل را از همان وجهه، كه وجهه اجتماعی و #جامعه_شناسی است، مطرح میكنم و وجوه ديگر مسأله را متخصصين و كسانی كه در اين رشتهها كار كردهاند و آگاهی دارند بايد طرح كنند. بنابراين، اين را بايد يادآوری كنم كه آنچه میگويم، تمام آنچه دراين باب بايد گفته شود نيست، بلكه آن چيزی است كه من میتوانم در اين باب بگويم و اين يادآوری برای همهی مسائلی كه در #اسلام مطرح میكنم صادق است و اين بدیهی است؛ ولی بسياری از مؤمنينی كه به مسائل علمی و تحقيقی آشنايی ندارند، اين نكته را متوجه نيستند، بخصوص كه در مسائل دينی، هنوز اصل تخصص برای همه روشن نيست، گرچه تخصص در فرهنگ قديم اسلامیِ ما وجود داشته است و فقيه، محدث، متكلم، فيلسوف، مورخ، عالم اخلاقیات، ادبيات، عرفان، معارف الهی و... و حتی رشتههای ديگری كه امروز از حوزه علوم اسلامی خارج شده است، از قبيل طب، از يكديگر جدا بودهاند، ولی امروز همه فقيهاند (جز افراد استثنایی) ولی متأسفانه با اينكه عالم روحانیِ ما غالباً متخصص رشته خاص فقه است، مردم عادت كردهاند كه مسائل گوناگون اسلامی را در هر موضوعی و رشتهای و از هر بعدی از زبان وی بشنوند. ولی چون اسلام برخلاف مذاهب ديگر، مثل مسيحيت، در همهی زمينههای زندگیِ فردی و اجتماعی، معنوی و مادی دخالت میكند و نظر دارد، و از طرفی فقه به معنی اصطلاحی امروز يک رشتهی خاصی از علوم اسلامی است، طبعاً بسیاری از مسائل اسلامی و يا ابعاد بسياری از یک مسأله اسلامی اساساً مطرح نمیشود و مجهول میماند و یا اگر هم مطرح شود در محدوده فقهی و یا سطحی و مجمل بيان میشود و اين است كه امروز بخش عظيمی از حقايق قرآن كه مربوط به انسان شناسی، فلسفهی #تاريخ و جامعه شناسی و علوم طبيعی است و قسمت اعظم عناصر تشكيل دهندهی مكتب اسلام كه جنبه اقتصادی، روانشناسی، اخلاقی، فلسفی، سياسی دارد يا تاريک مانده است، يا بد و كج و بی اثر در ذهنها عنوان شده است.
مثلاً عقايدی چون #توحيد، #معاد، #عدالت، #امامت، #شفاعت، اجتهاد، عبادت، سنت، وصايت، تقوی، يا احكامی چون #حج، زكات، جهاد، #تقيه، #تقليد، امر به معروف، نهی از منكر و... مسائلی است كه غير از جنبههای فقهی يا روايی آن، جنبههای جامعه شناسی، اقتصادی، سياسی، اخلاقی، انسان شناسی، فكری و عملی بسيار عميق و قوی دارد كه تنها به اين دليل كه مسائلی مذهبیاند، مردم از مقام روحانی كه فقيه است، توقع دارند كه از همه جهت بياموزند. درصورتی كه بايد در اين مسائل هم تخصص، به معنی وسيع و علمی و امروزی به وجود آيد.″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹/ #انتظار، مذهب اعتراض
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
″... یکی دیگر از علل و عوامل این بازگشت به سوی #خدا و جستجوی #ایمان در این نسل سرکش و حق طلب و حقیقت پرست این است که دیگر #مذهب را از پس پردههای زشت و کهنه و کافر #ارتجاع نمیبیند، پردههایی که صدها لکهی تیره و چرکین ریا و تخدیر و جهل و تعصب و خرافه و توجیه و محافظهکاری و مصلحتپرستی و سازشکاری و رکود و جمود و تنگاندیشی و تعبّد و تقلید و تحقیر عقل و اراده و تلاش #انسان و قرابت نامشروع با #قدرت و #ثروت حاکم- که همیشه ایمان و اخلاص و پرستش و #فقه و کلام و #قرآن و #سنت و #ولایت و #خدا و #پیغمبر و #امام و #عقل و #جهاد و #اجتهاد و #شهادت و دعا و عبادت و ایمان به #معاد و نجات و… همهی ارزشهای خالق و خلق و گنجینههای عزیز و نفیس مذهب و مردم، در کابین این نکاح حرام میشد، برآن افتاده بود. این پردهها اکنون فرو افتاده و ایمان، بیحجاب و بینقاب، چهرهی زیبا و شسته و روشن خویش را بر دیده و دل انسانهای صاحب دل و صاحبنظر نمایانده است و خدا، بیواسطهی سایهها و آیههایش ظاهر شده و جانها را پر میکند و قلبها را گرم و افقها را روشن...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
″… اما یک اصل دیگر نیز در #تاریخ هست، و آن اینکه تحقق یک فکر و یا یک اصل مترقی در جامعهای که هنوز بقایای قارونیت و بلعم باعوریت و فرعونیتِ جاهلی در آن زنده و نیرومند است، نمیتواند دوام بیاورد و کسانی که نگاهبان این اصل مترقی هستند یا باید بسازند و یا باید شکست بخورند؛ و اینست سرِّ شکست #علی ...
دو اصل #عدالت و #امامت برآیند کشمکش این دو گروه در طول تاریخ بشری است و به عنوان تجلی آرزوی طبقه محروم و ستمدیده در #اسلام عرضه شد، و دلهای #مردم را با آرزوهای فراوان به امیدِ نجات به طرف خود کشانید، اما دوام نیاورد؛ برای اینکه مارهای زخمی #اشرافیت جاهلی، که به تدبیر #پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند، در گرمای خودخواهی اصحاب پیغمبر پس از وفات او جان گرفتند و بیدار شدند، و دیدیم که بعد از پانزده سال عثمان به عنوان اولين دم خروس اشرافيت بنیاميه روی كار آمد و بلافاصه واسط بين رژيم پیغمبر اسلام و رژیم بنیامیه، یعنی جاهلیت کهنهی هزاران سالهی عرب قرار گرفت و دیدیم که «#عدل و امامت» هر دو پایمال شد و بنیامیه و بنیعباس و کسانی که اقمار و اخلاف این دو بودند، بر مردم و بر #امت_اسلامی مسلط شدند.
#توحید را با همان معنای خلاصهی «خدا یکیست و دو نیست» نگه داشتند و به شکلی در آوردند که نه به #یزید ضرری میرساند و نه به کار #حسین میآمد..!
و #نبوت هم که یعنی پیغمبر اسلام و پیغمبران دیگر را قبول داریم! و #معاد هم که یعنی بعداً حساب و کتابی وجود دارد!
این سه اصل را وقتی که به این صورت معنی کنیم، خطری ندارد. پس چه چیز بیش از همه برای اشرافیت تاریخی خطرناک است؟ عدل و امامت.
این دو اصل را باید حذف کرد، باید ندیده گرفت، باید محکوم کرد، باید کنار زد، باید مردم نفهمند و نشناسند... - و نهفمیدند و نشناختند - و اصول اسلام سه تا شد: توحید و نبوت و معاد، آن چنان که به خورد #شیعه نیز دادند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی، حیات بارورش پس از مرگ
دو اصل #عدالت و #امامت برآیند کشمکش این دو گروه در طول تاریخ بشری است و به عنوان تجلی آرزوی طبقه محروم و ستمدیده در #اسلام عرضه شد، و دلهای #مردم را با آرزوهای فراوان به امیدِ نجات به طرف خود کشانید، اما دوام نیاورد؛ برای اینکه مارهای زخمی #اشرافیت جاهلی، که به تدبیر #پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند، در گرمای خودخواهی اصحاب پیغمبر پس از وفات او جان گرفتند و بیدار شدند، و دیدیم که بعد از پانزده سال عثمان به عنوان اولين دم خروس اشرافيت بنیاميه روی كار آمد و بلافاصه واسط بين رژيم پیغمبر اسلام و رژیم بنیامیه، یعنی جاهلیت کهنهی هزاران سالهی عرب قرار گرفت و دیدیم که «#عدل و امامت» هر دو پایمال شد و بنیامیه و بنیعباس و کسانی که اقمار و اخلاف این دو بودند، بر مردم و بر #امت_اسلامی مسلط شدند.
#توحید را با همان معنای خلاصهی «خدا یکیست و دو نیست» نگه داشتند و به شکلی در آوردند که نه به #یزید ضرری میرساند و نه به کار #حسین میآمد..!
و #نبوت هم که یعنی پیغمبر اسلام و پیغمبران دیگر را قبول داریم! و #معاد هم که یعنی بعداً حساب و کتابی وجود دارد!
این سه اصل را وقتی که به این صورت معنی کنیم، خطری ندارد. پس چه چیز بیش از همه برای اشرافیت تاریخی خطرناک است؟ عدل و امامت.
این دو اصل را باید حذف کرد، باید ندیده گرفت، باید محکوم کرد، باید کنار زد، باید مردم نفهمند و نشناسند... - و نهفمیدند و نشناختند - و اصول اسلام سه تا شد: توحید و نبوت و معاد، آن چنان که به خورد #شیعه نیز دادند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی، حیات بارورش پس از مرگ
Telegram
.
گروه شریعتی
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری 🧩 بخش ۱ 🔅در بین مفاهیم رایج در علوم انسانی، برخی واژگان و عبارات بسیار پرتکرار، چشمگیر و راهبردی است؛ بهعنوان نمونه مبحث «آزادی عقیده» و در پی آن، «آزادی بیان» که در دنیای امروز، یکی از معیارهای مرزبندی…
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری
🧩 بخش ۲
🔅در بخش نخست این نوشتار به این نکته کلیدی رسیدیم که احترام به تمامی عقاید، در عمل و با دیدگاهی واقعبینانه دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیدهای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام است، بلکه صرفاً بیان آنها آزاد است (برای روشن شدن مواضع و از میان رفتن شبهات) و نه ترویج و تبیین و تقلید آنها...
🔅این مهم در اغلب جوامع غربی بخوبی قابل ارزیابی است، چراکه تریبونها، رسانهها و ابزارهای فراوانی برای بیان عقاید و حتی مؤسسات و زیرساختهای بسیاری برای بحث و تفحص پیرامون عقاید چه بصورت علمی - آکادمیک و چه بصورت عمومی و غیر تخصصی وجود دارد، اما در عمل آنچه که بروز و ظهور نهایی مییابد و عملاً تمام عقاید و اندیشهها را در خود هضم میکند و تحت سیطره خود قرار میدهد، در اصل هژمونی و سلطهی تفکرات و اندیشههایی است که حاکمان پدیدار کننده نظم نوین جهانی و یا به تعبیر #شریعتی، صاحبان تاریخیِ «تیغ و طلا و تسبیح» بصورت انحصاری مورد نظر دارند، خواهد بود!
🔅در بیانی عریانتر شاید بتوان گفت، مقصود نظامات سلطه و #کفر جهانی از "آزادی عقیده"، این است که شما آزادید به #توحید، #معاد و ادیان الهی و بهویژه #اسلام نگروید؛ اما نه تنها تمامی عقاید خود را به اشکال مختلف و به هر وسیلهای که شده تحمیل میکنند؛ بلکه برای استیلای این عقاید هدفمند مادی، و به غایت #فراماسونی و صهیونیستی، از هر حیله و نیرنگ و دسیسهای فروگذار نخواهند کرد، حتی به قیمت ایجاد #کودتا ها، #انقلاب ها، جنگها و ترورها و... که راه میاندازند و #تاریخ معاصر بشری پر است از ردپای گوناگون حاکمان و حامیان این عقاید مخرب و انحرافی در حوزههای #سیاست و #مدنیت و #مذهب و...!
🔅با یک مطالعۀ ساده، برای همگان مشخص و مبرهن میگردد که ترویج و گرایش جماعات بسیاری از مردم جهان به جهانبینیهای مادی، و اصول و فروع مکاتبی چون: داروینیسم، فرویدیسم، هگلیسم، اومانیسم، ماکیاولیسم، لیرالیسم، فمینیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، پسا پست مدرنیسم و ...؛ هیچ کدام مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نبوده و نمیباشد؛ بلکه ریشه در سلب آزادیهای عقیدتی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، تدریس اجباری در دانشگاهها، شستشوی مغزی از طریق رسانهها، تبلیغات گسترده، بکارگیری روشهای نوظهور تکنولوژیکی و ... و حتی عملیات سیاسی، نظامی و اقتصادی دارد.
🔅شعار "آزادی عقیده"، برای حاکمان #نظم_نوین_جهانی، که در اصل همان نظامات طاغوت در #قرآن کریم و هژمونی استکبار و سلطۀ جهانی میباشد، مانند شعار "آزادی در پوشش" است که طبق آن، بانوان و دختران آزادند که عریان شوند و اندام خود را رایگان به همگان عرضه کنند! ، اما در بسیاری از موقعیتهای خاص و حساس اجتماعی و مدنی، آزاد نیستند که خود را بپوشانند! و در معرض پسند عوام و نگاهها و اندیشههای مریض و مغرض قرار ندهند...
🔅 اما، در هر حال باید بدانیم که "آزادی عقیده"، به مفهوم واقعی یعنی چه و آیا انسانها در عقاید خود آزاد و مخیر هستند یا خیر؟ و باید دقت و توجه داشته باشیم که "آزادی در عقیده" الزاماً به معنای درست بودن آن نمیباشد!
🔅خداوند متعال فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، یعنی در #دین (روش زیست و انتخاب اصول عقاید) هیچ اجباری وجود ندارد؛ و البته دقت نماییم که "اجبار و اکراه" هر دو کلمات عربی هستند، پس میتوانست بفرماید: «لا اجبار فی الدین»، اما واژۀ "اکراه" را آورد که هم به معنای بدآمدنی و ناخوشایند است و هم به معنای اجبار. یعنی در پذیرش اصول عقاید توحیدی [اسلامی]، نه چیز ناخوشایندی وجود دارد و نه اجباری تحمیل شده است. اما، برخی فقط همین یک فراز از آیه را میخوانند، در حالی که علت عدم اجبار را چنین میفرماید:
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – به درستی که راه رشد و روشنی از گمراهی تفکیک شده است».
در نظام ارزشی و باورهای #توحید الهی چنین بیان میشود که: وقتی به تو عقل و شعور دادم، سمع و بصر دادم، قلب و فئواد دادم، علم دادم و راه را از چاه نشانت دادم، دیگر "اجبار" موضوعیت و لزومی ندارد، بلکه اگر از این موهبات درست استفاده کنی، خودت راه درست را میشناسی و انتخاب خواهی کرد.
اما، هرگز نفرمود که چون "آزادی عقیده" دادهام، پس هر عقیدهای درست، خوب و مفید میباشد و هر عقیدهای محترم است! اینها دروغهایی است که مستکبرانِ جاهل و ظالم، القا کردهاند!
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
🧩 بخش ۲
🔅در بخش نخست این نوشتار به این نکته کلیدی رسیدیم که احترام به تمامی عقاید، در عمل و با دیدگاهی واقعبینانه دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیدهای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام است، بلکه صرفاً بیان آنها آزاد است (برای روشن شدن مواضع و از میان رفتن شبهات) و نه ترویج و تبیین و تقلید آنها...
🔅این مهم در اغلب جوامع غربی بخوبی قابل ارزیابی است، چراکه تریبونها، رسانهها و ابزارهای فراوانی برای بیان عقاید و حتی مؤسسات و زیرساختهای بسیاری برای بحث و تفحص پیرامون عقاید چه بصورت علمی - آکادمیک و چه بصورت عمومی و غیر تخصصی وجود دارد، اما در عمل آنچه که بروز و ظهور نهایی مییابد و عملاً تمام عقاید و اندیشهها را در خود هضم میکند و تحت سیطره خود قرار میدهد، در اصل هژمونی و سلطهی تفکرات و اندیشههایی است که حاکمان پدیدار کننده نظم نوین جهانی و یا به تعبیر #شریعتی، صاحبان تاریخیِ «تیغ و طلا و تسبیح» بصورت انحصاری مورد نظر دارند، خواهد بود!
🔅در بیانی عریانتر شاید بتوان گفت، مقصود نظامات سلطه و #کفر جهانی از "آزادی عقیده"، این است که شما آزادید به #توحید، #معاد و ادیان الهی و بهویژه #اسلام نگروید؛ اما نه تنها تمامی عقاید خود را به اشکال مختلف و به هر وسیلهای که شده تحمیل میکنند؛ بلکه برای استیلای این عقاید هدفمند مادی، و به غایت #فراماسونی و صهیونیستی، از هر حیله و نیرنگ و دسیسهای فروگذار نخواهند کرد، حتی به قیمت ایجاد #کودتا ها، #انقلاب ها، جنگها و ترورها و... که راه میاندازند و #تاریخ معاصر بشری پر است از ردپای گوناگون حاکمان و حامیان این عقاید مخرب و انحرافی در حوزههای #سیاست و #مدنیت و #مذهب و...!
🔅با یک مطالعۀ ساده، برای همگان مشخص و مبرهن میگردد که ترویج و گرایش جماعات بسیاری از مردم جهان به جهانبینیهای مادی، و اصول و فروع مکاتبی چون: داروینیسم، فرویدیسم، هگلیسم، اومانیسم، ماکیاولیسم، لیرالیسم، فمینیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، پسا پست مدرنیسم و ...؛ هیچ کدام مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نبوده و نمیباشد؛ بلکه ریشه در سلب آزادیهای عقیدتی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، تدریس اجباری در دانشگاهها، شستشوی مغزی از طریق رسانهها، تبلیغات گسترده، بکارگیری روشهای نوظهور تکنولوژیکی و ... و حتی عملیات سیاسی، نظامی و اقتصادی دارد.
🔅شعار "آزادی عقیده"، برای حاکمان #نظم_نوین_جهانی، که در اصل همان نظامات طاغوت در #قرآن کریم و هژمونی استکبار و سلطۀ جهانی میباشد، مانند شعار "آزادی در پوشش" است که طبق آن، بانوان و دختران آزادند که عریان شوند و اندام خود را رایگان به همگان عرضه کنند! ، اما در بسیاری از موقعیتهای خاص و حساس اجتماعی و مدنی، آزاد نیستند که خود را بپوشانند! و در معرض پسند عوام و نگاهها و اندیشههای مریض و مغرض قرار ندهند...
🔅 اما، در هر حال باید بدانیم که "آزادی عقیده"، به مفهوم واقعی یعنی چه و آیا انسانها در عقاید خود آزاد و مخیر هستند یا خیر؟ و باید دقت و توجه داشته باشیم که "آزادی در عقیده" الزاماً به معنای درست بودن آن نمیباشد!
🔅خداوند متعال فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، یعنی در #دین (روش زیست و انتخاب اصول عقاید) هیچ اجباری وجود ندارد؛ و البته دقت نماییم که "اجبار و اکراه" هر دو کلمات عربی هستند، پس میتوانست بفرماید: «لا اجبار فی الدین»، اما واژۀ "اکراه" را آورد که هم به معنای بدآمدنی و ناخوشایند است و هم به معنای اجبار. یعنی در پذیرش اصول عقاید توحیدی [اسلامی]، نه چیز ناخوشایندی وجود دارد و نه اجباری تحمیل شده است. اما، برخی فقط همین یک فراز از آیه را میخوانند، در حالی که علت عدم اجبار را چنین میفرماید:
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – به درستی که راه رشد و روشنی از گمراهی تفکیک شده است».
در نظام ارزشی و باورهای #توحید الهی چنین بیان میشود که: وقتی به تو عقل و شعور دادم، سمع و بصر دادم، قلب و فئواد دادم، علم دادم و راه را از چاه نشانت دادم، دیگر "اجبار" موضوعیت و لزومی ندارد، بلکه اگر از این موهبات درست استفاده کنی، خودت راه درست را میشناسی و انتخاب خواهی کرد.
اما، هرگز نفرمود که چون "آزادی عقیده" دادهام، پس هر عقیدهای درست، خوب و مفید میباشد و هر عقیدهای محترم است! اینها دروغهایی است که مستکبرانِ جاهل و ظالم، القا کردهاند!
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
🔺 ادامـه
🔅کفارِ مستکبر، پیش از هر بیان، استدلال و برهانی، برای خودشان یک "حق" ایجاد میکنند و میگویند: «این حق ماست که شما به عقیده ما نیز احترام بگذاری»! و البته در عمل و تجربه اثبات شده است که خودشان هیچ حق و احترامی برای عقاید دیگران قائل نیستند!
تمامی شیطانپرستان، نظامات زیرمجموعه فراماسونی و صهیونیستی، نحلههای نژاد پرستی، خاندانهای بدنام اشرافی، کفار، ظالمان و جنایتکاران جهان، به ساختار و اهداف خود و تعریفشان از عالم هستی، #انسان و آن چه میکنند، #عقیده دارند؛ آیا عقاید آنها باید محترم شمرده شود؟! #شیطان، چه #ابلیس لعین باشد و چه سایر شیاطین #جنّ و انس، همگی در ساختار جهان دو قطبی و آفرینش براساس تضاد، عملٱ در زمره گمراه کنندگان و دشمنان #خدا و #مردم هستند؛ آیا باید دشمن را محترم شمرد و به عقایدش احترام گذاشت؟!
دزد، جنایتکار، زناکار، قمارباز، حقهباز، کلاهبردار و...، به آن چه میکنند عقیده دارند و خود را مُحقّ میدانند، آیا باید خودشان و عقایدشان مورد احترام باشند؟! طبیعتاً چنین نیست...
🔅از زاویهای دیگر نیز چنین برداشت میشود که اگر هر مدل عقیدهای محترم بود، ابتدا خداوند سبحان هر عقیدهای را محترم میشمرد و بالتبع نه #پیامبر و #وحی میفرستاد – نه امر به دوری، بیزاری و مقابله با کفار مینمود – و نه #معاد، #بهشت و جهنمی برپا مینمود. پس، "آزادی عقیده" وجود دارد و کسی هم نمیتواند این #آزادی را از کسی سلب کند، اما هر عقیدهای محترم نیست. لذا در همان آیهای که فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، بیان نمود که کدام عقیدهای درست، محکم و مفید میباشد:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، ۲۵۶)
- در قبول #دين، اكراهى نيست (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است؛ بنابر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا #ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست....
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
✅ @Shariati_Group
🚩 ادامه دارد...
🔅کفارِ مستکبر، پیش از هر بیان، استدلال و برهانی، برای خودشان یک "حق" ایجاد میکنند و میگویند: «این حق ماست که شما به عقیده ما نیز احترام بگذاری»! و البته در عمل و تجربه اثبات شده است که خودشان هیچ حق و احترامی برای عقاید دیگران قائل نیستند!
تمامی شیطانپرستان، نظامات زیرمجموعه فراماسونی و صهیونیستی، نحلههای نژاد پرستی، خاندانهای بدنام اشرافی، کفار، ظالمان و جنایتکاران جهان، به ساختار و اهداف خود و تعریفشان از عالم هستی، #انسان و آن چه میکنند، #عقیده دارند؛ آیا عقاید آنها باید محترم شمرده شود؟! #شیطان، چه #ابلیس لعین باشد و چه سایر شیاطین #جنّ و انس، همگی در ساختار جهان دو قطبی و آفرینش براساس تضاد، عملٱ در زمره گمراه کنندگان و دشمنان #خدا و #مردم هستند؛ آیا باید دشمن را محترم شمرد و به عقایدش احترام گذاشت؟!
دزد، جنایتکار، زناکار، قمارباز، حقهباز، کلاهبردار و...، به آن چه میکنند عقیده دارند و خود را مُحقّ میدانند، آیا باید خودشان و عقایدشان مورد احترام باشند؟! طبیعتاً چنین نیست...
🔅از زاویهای دیگر نیز چنین برداشت میشود که اگر هر مدل عقیدهای محترم بود، ابتدا خداوند سبحان هر عقیدهای را محترم میشمرد و بالتبع نه #پیامبر و #وحی میفرستاد – نه امر به دوری، بیزاری و مقابله با کفار مینمود – و نه #معاد، #بهشت و جهنمی برپا مینمود. پس، "آزادی عقیده" وجود دارد و کسی هم نمیتواند این #آزادی را از کسی سلب کند، اما هر عقیدهای محترم نیست. لذا در همان آیهای که فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، بیان نمود که کدام عقیدهای درست، محکم و مفید میباشد:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، ۲۵۶)
- در قبول #دين، اكراهى نيست (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است؛ بنابر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا #ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست....
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
✅ @Shariati_Group
🚩 ادامه دارد...
Telegram
.
«قیامت» و «معاد» یک «سنت» است؛ #سنت، یک #قانون خدایی حاکم بر هستی است و حاکم بر حیات و بر انسان. #قیامت و #معاد، در همین جهان در زندگی هر فردی هست، در زندگی هر جامعهای، در هر عصری، هر تاریخی. وحی، #بعثت پیامبران و دعوت آنان به قیام برای «قسط» در هر زمانی، هر زمینی، صور اسرافیلی است که بر «قبرستان سرد و ساکت یک عصر» میدمد و روحی است که بر کالبدهای مرده، فضیلتهای فلج شده و نبوغهای مدفون و انسانهای مرگزده و تنهایان زندان خفقان و سیاهی و پوسیدگی و مرگ بر پا میشود و «میزانی» بر پا میگردد و آدمها بدان سنجیده میشوند و صفها را از هم مشخص میگردند و جبههها در برابر هم قرار میگیرند و آنگاه، حق و باطل، خدمت و خیانت، زشتی و زیبایی، با هم درگیر میشوند و #جهاد آغاز میشود و حساب و کتاب و بهشت و دوزخ و...
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۴ / نامهها
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۴ / نامهها
✅ @Shariati_Group