Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۴)
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
″... یکی دیگر از علل و عوامل این بازگشت به سوی #خدا و جستجوی #ایمان در این نسل سرکش و حق طلب و حقیقت پرست این است که دیگر #مذهب را از پس پردههای زشت و کهنه و کافر #ارتجاع نمیبیند، پردههایی که صدها لکهی تیره و چرکین ریا و تخدیر و جهل و تعصب و خرافه و توجیه و محافظهکاری و مصلحتپرستی و سازشکاری و رکود و جمود و تنگاندیشی و تعبّد و تقلید و تحقیر عقل و اراده و تلاش #انسان و قرابت نامشروع با #قدرت و #ثروت حاکم- که همیشه ایمان و اخلاص و پرستش و #فقه و کلام و #قرآن و #سنت و #ولایت و #خدا و #پیغمبر و #امام و #عقل و #جهاد و #اجتهاد و #شهادت و دعا و عبادت و ایمان به #معاد و نجات و… همهی ارزشهای خالق و خلق و گنجینههای عزیز و نفیس مذهب و مردم، در کابین این نکاح حرام میشد، برآن افتاده بود. این پردهها اکنون فرو افتاده و ایمان، بیحجاب و بینقاب، چهرهی زیبا و شسته و روشن خویش را بر دیده و دل انسانهای صاحب دل و صاحبنظر نمایانده است و خدا، بیواسطهی سایهها و آیههایش ظاهر شده و جانها را پر میکند و قلبها را گرم و افقها را روشن...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / آخرین نامه به پدر
✅ @Shariati_Group
″... #اجتهاد، مسئولیت مشخص و سنگین #مذهب تشیع است که بر دوش #عالم محقق گذاشته میشود، تا بر حسب پیشرفت #علم و #آگاهی #مردم، تلقی و برداشت #مذهب را در ذهن و اندیشه و دریافت علمی زمان، تحول ببخشد و تحقق #اسلام و مکتبش را بر حسب نیاز زمان و به میزانی که در هر زمان امکان کشف و فهم آن حقایق میرود، ممکن کند. و از همه مهمتر، این #رسالت بزرگ عالم است که بر اساس احکام و اصول مکتب بزرگی که در اختیار دارد، و بر حسب نیاز و حرکت و ضرورت زمانی که در آن میزید (و مذهبش نیز باید زنده بماند) باید به احکام و برداشتها و فهم تازه متناسب با زمان (و متناسب با نیاز زمان و ضرورت بشر و نسل این زمان) دست بیازد و استنباط و استخراجشان کند، تا مذهب بر چهارچوب شرایط کهنه و گذشته (که دیگر گذشته است) نماند و منجمد نشود، و از زمانش واپس نیفتد... ″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
🔰خوانشی از جدال تاریخی و درونی مذهب شیعه و تمایز اسلام صرفاً فرهنگی با اسلام مکتبی و توحیدی
"تشیع مصلحت"، #تشیع_صفوی است و در برابرش #تشیع_علوی که "تشیع حقیقت" است. همیشه #مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، #حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به #قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ #دین و #دنیا بوده است.
...آنچه گفتی حقیقت است، راست میگویی، خوب تحلیل کردی و نظریهات "کاملا نظریه #اسلام است" اما! ...مصلحت نیست.
این منطق کیست؟ این مصلحتاندیش و منطقش، دشمن و مخالف #علی است، و با همین ابزار و ضربه است که علی، خانهنشین میشود و هنوز هم همین "مصلحت نیست"ها را چون سدی در برابر همهی جنبشها و کوششها میبینیم.
میگوید: "فلان #کتاب پر از روایت مجعول است، افکار را خراب میکند، ضررش از هر کتاب ردیهای برای عقاید #مردم این زمان بیشتر است..." میپرسیم: "پس بفرمایید تا مردم بدانند و با خواندنش منحرف نشوند، جوانان نخوانند تا با خواندنش به اسلام بدبین نشوند!" بله ، ولی ... خوب ... مصلحت نیست!
میگوید: "سینهزنی و قمهزنی و تیغزنی و جریدهکشی و نعشبندی و این حرکات با اسلام سازگار نیست، لخت شدن مردها در انظار، آسیب زدن به بدن، شرعاً جایز نیست"، میگوییم: "پس اعلام بفرمایید تا نکنند، مخالفان اسلام و تشیع نبینند، شما خودتان درستش کنید تا دیگران جور دیگری جمعش نکنند..." مىفرماید: "بله، ولی... مصلحت نیست"
اعتراف میکند که: "این جور وعظ و تبلیغ دیگر برای این زمان مؤثر نیست، در برابر هجوم تبلیغات غیرمذهبی و ضد مذهبی و مجهز به آخرین وسائل ارتباطی و آموزشی و تبلیغی و شیوههای هنری و فنی و علمی جدید نمیتواند مقاومت کند و از اسلام دفاع اثربخشی کند، باید #فیلم را، #تلویزیون را، #تئأتر را، #رادیو را در خدمت بیان جدید #مذهب آورد..."
خوشحال میشوی از اینهمه روشنبینی و هوشیاری و احساس زمان و نیاز زمان و قدرت نقد تحلیل اجتماعی و پیشنهاد میکنی که: "اشکالی ندارد ما حاضریم هر کاری از دستمان برآید در این راه انجام دهیم." بلافاصله: "بله، ولی هنوز زود است، فعلاً مصلحت نیست، مصلحت نیست ، مصلحت نیست ، مصلحت نیست...
آری، حقیقت نیست اما مصلحت است، حقیقت است اما مصلحت نیست. و این است شعار «تشیع مصلحت»...
"تشیع مصلحت"، نابود کننده "تشیع حقیقت" است، همچنانکه در #تاریخ اسلام، "اسلام حقیقت"، قربانی "اسلام مصلحت" شد، که آغاز نبرد میان مصلحت و حقیقت در سقیفه بود، و مصلحت پیروز شد و از همانجا، همچنان ادامه دارد و همچون دو خطی که از یک نقطه آغاز میشود و با زاویه یک درجهای از هم دور میشوند و هر چه میگذرد فاصله بیشتر میشود و بیشتر تا فاصله حقیقت و مصلحت، میشود فاصله #ظلم و #عدل، #امامت و #استبداد، جمود و #اجتهاد، ذلت و عزت...، یعنی گذشته و حال...
این است که برای گریز از تمامی مسئولیتهای شیعه بودن (مذهب مسئولیت) راه حلهایی ساختهاند و میسازند، تا خوابشان نیاشوبد. من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمال شدن حقیقتها، بوسیله انسانهای مصلحت پرست بودهام، در مورد "مصلحت" عقده پیدا کردهام و اعتقاد یافتهام که:
هیچ چیز غیر از حقیقت، مصلحت نیست
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۹ / تشیع علوی و تشیع صفوی
"تشیع مصلحت"، #تشیع_صفوی است و در برابرش #تشیع_علوی که "تشیع حقیقت" است. همیشه #مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، #حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به #قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ #دین و #دنیا بوده است.
...آنچه گفتی حقیقت است، راست میگویی، خوب تحلیل کردی و نظریهات "کاملا نظریه #اسلام است" اما! ...مصلحت نیست.
این منطق کیست؟ این مصلحتاندیش و منطقش، دشمن و مخالف #علی است، و با همین ابزار و ضربه است که علی، خانهنشین میشود و هنوز هم همین "مصلحت نیست"ها را چون سدی در برابر همهی جنبشها و کوششها میبینیم.
میگوید: "فلان #کتاب پر از روایت مجعول است، افکار را خراب میکند، ضررش از هر کتاب ردیهای برای عقاید #مردم این زمان بیشتر است..." میپرسیم: "پس بفرمایید تا مردم بدانند و با خواندنش منحرف نشوند، جوانان نخوانند تا با خواندنش به اسلام بدبین نشوند!" بله ، ولی ... خوب ... مصلحت نیست!
میگوید: "سینهزنی و قمهزنی و تیغزنی و جریدهکشی و نعشبندی و این حرکات با اسلام سازگار نیست، لخت شدن مردها در انظار، آسیب زدن به بدن، شرعاً جایز نیست"، میگوییم: "پس اعلام بفرمایید تا نکنند، مخالفان اسلام و تشیع نبینند، شما خودتان درستش کنید تا دیگران جور دیگری جمعش نکنند..." مىفرماید: "بله، ولی... مصلحت نیست"
اعتراف میکند که: "این جور وعظ و تبلیغ دیگر برای این زمان مؤثر نیست، در برابر هجوم تبلیغات غیرمذهبی و ضد مذهبی و مجهز به آخرین وسائل ارتباطی و آموزشی و تبلیغی و شیوههای هنری و فنی و علمی جدید نمیتواند مقاومت کند و از اسلام دفاع اثربخشی کند، باید #فیلم را، #تلویزیون را، #تئأتر را، #رادیو را در خدمت بیان جدید #مذهب آورد..."
خوشحال میشوی از اینهمه روشنبینی و هوشیاری و احساس زمان و نیاز زمان و قدرت نقد تحلیل اجتماعی و پیشنهاد میکنی که: "اشکالی ندارد ما حاضریم هر کاری از دستمان برآید در این راه انجام دهیم." بلافاصله: "بله، ولی هنوز زود است، فعلاً مصلحت نیست، مصلحت نیست ، مصلحت نیست ، مصلحت نیست...
آری، حقیقت نیست اما مصلحت است، حقیقت است اما مصلحت نیست. و این است شعار «تشیع مصلحت»...
"تشیع مصلحت"، نابود کننده "تشیع حقیقت" است، همچنانکه در #تاریخ اسلام، "اسلام حقیقت"، قربانی "اسلام مصلحت" شد، که آغاز نبرد میان مصلحت و حقیقت در سقیفه بود، و مصلحت پیروز شد و از همانجا، همچنان ادامه دارد و همچون دو خطی که از یک نقطه آغاز میشود و با زاویه یک درجهای از هم دور میشوند و هر چه میگذرد فاصله بیشتر میشود و بیشتر تا فاصله حقیقت و مصلحت، میشود فاصله #ظلم و #عدل، #امامت و #استبداد، جمود و #اجتهاد، ذلت و عزت...، یعنی گذشته و حال...
این است که برای گریز از تمامی مسئولیتهای شیعه بودن (مذهب مسئولیت) راه حلهایی ساختهاند و میسازند، تا خوابشان نیاشوبد. من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمال شدن حقیقتها، بوسیله انسانهای مصلحت پرست بودهام، در مورد "مصلحت" عقده پیدا کردهام و اعتقاد یافتهام که:
هیچ چیز غیر از حقیقت، مصلحت نیست
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۹ / تشیع علوی و تشیع صفوی
Telegram
.
جریانی تحت عنوان «جنبش مساجد» در سالهای شصت میلادی حول مساجد محلی در #مصر شکل گرفت و متأثر از جریان اصلاح دینی بود، مستقل از اخوان المسلمین است و نوع دینداریاش هم واجد شاخصهایی است از آنچه دینداری «زنانه» نامیدیم. شناخت من نسبت به این جریان از طریق کتابیست تحت عنوان "سیاست پارسایی″ از انسانشناس و نویسندهی چپ پاکستانی به نام صبا محمود. این #کتاب محصول یک تحقیق میدانی در #قاهره بین سال ۱۹۹۵ در خصوص زنانی است که در جنبش مساجد فعالیت داشتند و ورودشان به اجتماع از خلال تعلق دینیشان ممکن گردید. براساس یافتههای این کتاب، زنان جنبش مساجد، کار خود را با نقد دینداری موجود شروع کردند: یکی نقد دینداری شیوخ الازهر که سنتی بودند و دینداریای بسته و محافظه کارانه را نمایندگی میکردند و دیگری به قول خود این زنان، نقد دینداری #لیبرال. آنها منتقد اسلامی بودند که به مجموعهای از عقاید انتزاعی تقلیل یافته بود و در زندگی روزمره هیچ نقشی نداشت. از نظر آنها هدف، تبدیل اعتقادات به اخلاقیات و رفتارها بود. تبدیل ایدهها به ابیتوس یا عادتوارهها. به آنچه #وبر اتیک یا اتوس میخواند یا #ابنخلدون، "ملکه وجود".
به عنوان مثال توضیحی که آنها از «روزه» می.دهند از توجیهاتی که دینداری محافظه کار یا دینداری #مدرن شده به زعم آنان ارائه میداد متفاوت بود. از نظر آنان قرائت سیاسی از #اسلام، روزه را از موضع هویت جمعی و تاثیر سیاسیاش توضیح میدهد، زنان مدرن، روزه را به عنوان یک «فولکلور اسلامی»، و دینداری سنتی آن را یک «واجب شرعی» قلمداد میکنند. اما زنان جنبش مساجد معتقدند که روزه برای ما درس فردگرایی دینی است و ما را با آموزههایی چون "صبر"، "زهد" و "توکل" آشنا میسازد. این زنان، که گرایشات مختلف طبقاتی در آن حضور داشتند، فعالیت خود را با تشکیل جلسات دینی در خانهها آغاز کردند و سپس این جلسات به مساجد منتقل شد و در مساجد در سه وجه مشغول به فعالیت شدند: نخست آموزش دینی. سپس خدمات اجتماعی به فقرا و در نهایت درمان. اینها به عنوان داعی شناخته شدند و توانستند در متن #مردم نفوذ کنند. در ۱۹۹۶ دولت #مصر سی هزار #مسجد را ملی کرد و زنان داعی را مجبور کرد دو سال در وزارت مربوط به امور دینی درس بخوانند. در زمانیکه مردم علمای دینی را دولتی میدانستند و کمتر به سراغشان میرفتند، این زنان به عنوان نمایندگان اسلام شناخته شدند و فعالیتهایشان با استقبال بسیاری روبرو شد؛ فارغ از ارزیابی این جریان از نظر سیاسی به عنوان یک نمونهی موفق جریان زنان است که از نظر اعتقادی و اجتماعی فعال بودهاند.
در زمینهی فکری، بحث #قضاوت، #امامت، #اجتهاد زنان را مطرح کردهاند و از نظر اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای موجود، جریانی گسترده و اجتماعی در ربط مستقیم با حیات اجتماعی زنان در مصر بوجود آوردهاند و مطالبات خود را در همهی عرصهها پیش بردند.
جمعبندی میکنم: «زنان نوگرای دینی» که در حوزهی زنان فعالیت میکنند، در دو حوزه نیازمند حضور جدیتر هستند: نخست حوزهی #دین و به تعبیر #شریعتی "استخراج و پالایش منابع فرهنگی" و سپس جامعه. بدون پیوستن با زیست اجتماعی عامهی زنان و حضور در اشکال سنتی تجمعات آنان، جریان روشنفکری خود را از مهمترین منبع تغذیه و حیاتش که عامهی مردم باشند، محروم خواهد ساخت و آسیب پذیر میماند.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سارا_شریعتی
به عنوان مثال توضیحی که آنها از «روزه» می.دهند از توجیهاتی که دینداری محافظه کار یا دینداری #مدرن شده به زعم آنان ارائه میداد متفاوت بود. از نظر آنان قرائت سیاسی از #اسلام، روزه را از موضع هویت جمعی و تاثیر سیاسیاش توضیح میدهد، زنان مدرن، روزه را به عنوان یک «فولکلور اسلامی»، و دینداری سنتی آن را یک «واجب شرعی» قلمداد میکنند. اما زنان جنبش مساجد معتقدند که روزه برای ما درس فردگرایی دینی است و ما را با آموزههایی چون "صبر"، "زهد" و "توکل" آشنا میسازد. این زنان، که گرایشات مختلف طبقاتی در آن حضور داشتند، فعالیت خود را با تشکیل جلسات دینی در خانهها آغاز کردند و سپس این جلسات به مساجد منتقل شد و در مساجد در سه وجه مشغول به فعالیت شدند: نخست آموزش دینی. سپس خدمات اجتماعی به فقرا و در نهایت درمان. اینها به عنوان داعی شناخته شدند و توانستند در متن #مردم نفوذ کنند. در ۱۹۹۶ دولت #مصر سی هزار #مسجد را ملی کرد و زنان داعی را مجبور کرد دو سال در وزارت مربوط به امور دینی درس بخوانند. در زمانیکه مردم علمای دینی را دولتی میدانستند و کمتر به سراغشان میرفتند، این زنان به عنوان نمایندگان اسلام شناخته شدند و فعالیتهایشان با استقبال بسیاری روبرو شد؛ فارغ از ارزیابی این جریان از نظر سیاسی به عنوان یک نمونهی موفق جریان زنان است که از نظر اعتقادی و اجتماعی فعال بودهاند.
در زمینهی فکری، بحث #قضاوت، #امامت، #اجتهاد زنان را مطرح کردهاند و از نظر اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای موجود، جریانی گسترده و اجتماعی در ربط مستقیم با حیات اجتماعی زنان در مصر بوجود آوردهاند و مطالبات خود را در همهی عرصهها پیش بردند.
جمعبندی میکنم: «زنان نوگرای دینی» که در حوزهی زنان فعالیت میکنند، در دو حوزه نیازمند حضور جدیتر هستند: نخست حوزهی #دین و به تعبیر #شریعتی "استخراج و پالایش منابع فرهنگی" و سپس جامعه. بدون پیوستن با زیست اجتماعی عامهی زنان و حضور در اشکال سنتی تجمعات آنان، جریان روشنفکری خود را از مهمترین منبع تغذیه و حیاتش که عامهی مردم باشند، محروم خواهد ساخت و آسیب پذیر میماند.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سارا_شریعتی
Telegram
.