جریانی تحت عنوان «جنبش مساجد» در سالهای شصت میلادی حول مساجد محلی در #مصر شکل گرفت و متأثر از جریان اصلاح دینی بود، مستقل از اخوان المسلمین است و نوع دینداریاش هم واجد شاخصهایی است از آنچه دینداری «زنانه» نامیدیم. شناخت من نسبت به این جریان از طریق کتابیست تحت عنوان "سیاست پارسایی″ از انسانشناس و نویسندهی چپ پاکستانی به نام صبا محمود. این #کتاب محصول یک تحقیق میدانی در #قاهره بین سال ۱۹۹۵ در خصوص زنانی است که در جنبش مساجد فعالیت داشتند و ورودشان به اجتماع از خلال تعلق دینیشان ممکن گردید. براساس یافتههای این کتاب، زنان جنبش مساجد، کار خود را با نقد دینداری موجود شروع کردند: یکی نقد دینداری شیوخ الازهر که سنتی بودند و دینداریای بسته و محافظه کارانه را نمایندگی میکردند و دیگری به قول خود این زنان، نقد دینداری #لیبرال. آنها منتقد اسلامی بودند که به مجموعهای از عقاید انتزاعی تقلیل یافته بود و در زندگی روزمره هیچ نقشی نداشت. از نظر آنها هدف، تبدیل اعتقادات به اخلاقیات و رفتارها بود. تبدیل ایدهها به ابیتوس یا عادتوارهها. به آنچه #وبر اتیک یا اتوس میخواند یا #ابنخلدون، "ملکه وجود".
به عنوان مثال توضیحی که آنها از «روزه» می.دهند از توجیهاتی که دینداری محافظه کار یا دینداری #مدرن شده به زعم آنان ارائه میداد متفاوت بود. از نظر آنان قرائت سیاسی از #اسلام، روزه را از موضع هویت جمعی و تاثیر سیاسیاش توضیح میدهد، زنان مدرن، روزه را به عنوان یک «فولکلور اسلامی»، و دینداری سنتی آن را یک «واجب شرعی» قلمداد میکنند. اما زنان جنبش مساجد معتقدند که روزه برای ما درس فردگرایی دینی است و ما را با آموزههایی چون "صبر"، "زهد" و "توکل" آشنا میسازد. این زنان، که گرایشات مختلف طبقاتی در آن حضور داشتند، فعالیت خود را با تشکیل جلسات دینی در خانهها آغاز کردند و سپس این جلسات به مساجد منتقل شد و در مساجد در سه وجه مشغول به فعالیت شدند: نخست آموزش دینی. سپس خدمات اجتماعی به فقرا و در نهایت درمان. اینها به عنوان داعی شناخته شدند و توانستند در متن #مردم نفوذ کنند. در ۱۹۹۶ دولت #مصر سی هزار #مسجد را ملی کرد و زنان داعی را مجبور کرد دو سال در وزارت مربوط به امور دینی درس بخوانند. در زمانیکه مردم علمای دینی را دولتی میدانستند و کمتر به سراغشان میرفتند، این زنان به عنوان نمایندگان اسلام شناخته شدند و فعالیتهایشان با استقبال بسیاری روبرو شد؛ فارغ از ارزیابی این جریان از نظر سیاسی به عنوان یک نمونهی موفق جریان زنان است که از نظر اعتقادی و اجتماعی فعال بودهاند.
در زمینهی فکری، بحث #قضاوت، #امامت، #اجتهاد زنان را مطرح کردهاند و از نظر اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای موجود، جریانی گسترده و اجتماعی در ربط مستقیم با حیات اجتماعی زنان در مصر بوجود آوردهاند و مطالبات خود را در همهی عرصهها پیش بردند.
جمعبندی میکنم: «زنان نوگرای دینی» که در حوزهی زنان فعالیت میکنند، در دو حوزه نیازمند حضور جدیتر هستند: نخست حوزهی #دین و به تعبیر #شریعتی "استخراج و پالایش منابع فرهنگی" و سپس جامعه. بدون پیوستن با زیست اجتماعی عامهی زنان و حضور در اشکال سنتی تجمعات آنان، جریان روشنفکری خود را از مهمترین منبع تغذیه و حیاتش که عامهی مردم باشند، محروم خواهد ساخت و آسیب پذیر میماند.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سارا_شریعتی
به عنوان مثال توضیحی که آنها از «روزه» می.دهند از توجیهاتی که دینداری محافظه کار یا دینداری #مدرن شده به زعم آنان ارائه میداد متفاوت بود. از نظر آنان قرائت سیاسی از #اسلام، روزه را از موضع هویت جمعی و تاثیر سیاسیاش توضیح میدهد، زنان مدرن، روزه را به عنوان یک «فولکلور اسلامی»، و دینداری سنتی آن را یک «واجب شرعی» قلمداد میکنند. اما زنان جنبش مساجد معتقدند که روزه برای ما درس فردگرایی دینی است و ما را با آموزههایی چون "صبر"، "زهد" و "توکل" آشنا میسازد. این زنان، که گرایشات مختلف طبقاتی در آن حضور داشتند، فعالیت خود را با تشکیل جلسات دینی در خانهها آغاز کردند و سپس این جلسات به مساجد منتقل شد و در مساجد در سه وجه مشغول به فعالیت شدند: نخست آموزش دینی. سپس خدمات اجتماعی به فقرا و در نهایت درمان. اینها به عنوان داعی شناخته شدند و توانستند در متن #مردم نفوذ کنند. در ۱۹۹۶ دولت #مصر سی هزار #مسجد را ملی کرد و زنان داعی را مجبور کرد دو سال در وزارت مربوط به امور دینی درس بخوانند. در زمانیکه مردم علمای دینی را دولتی میدانستند و کمتر به سراغشان میرفتند، این زنان به عنوان نمایندگان اسلام شناخته شدند و فعالیتهایشان با استقبال بسیاری روبرو شد؛ فارغ از ارزیابی این جریان از نظر سیاسی به عنوان یک نمونهی موفق جریان زنان است که از نظر اعتقادی و اجتماعی فعال بودهاند.
در زمینهی فکری، بحث #قضاوت، #امامت، #اجتهاد زنان را مطرح کردهاند و از نظر اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای موجود، جریانی گسترده و اجتماعی در ربط مستقیم با حیات اجتماعی زنان در مصر بوجود آوردهاند و مطالبات خود را در همهی عرصهها پیش بردند.
جمعبندی میکنم: «زنان نوگرای دینی» که در حوزهی زنان فعالیت میکنند، در دو حوزه نیازمند حضور جدیتر هستند: نخست حوزهی #دین و به تعبیر #شریعتی "استخراج و پالایش منابع فرهنگی" و سپس جامعه. بدون پیوستن با زیست اجتماعی عامهی زنان و حضور در اشکال سنتی تجمعات آنان، جریان روشنفکری خود را از مهمترین منبع تغذیه و حیاتش که عامهی مردم باشند، محروم خواهد ساخت و آسیب پذیر میماند.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سارا_شریعتی
Telegram
.
⭕️ دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی
🔅بحث «امت و امامت»، نحستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و ... آمدند و در آن جا بحثهایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متاثر از نتایج آن بحثها بود که یرایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، میتوانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی لیبرال صوري میتواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود. مثلا با تجربهای که زمان دکتر #مصدق در رأی گیری #انتخابات #مجلس پیش آمد که #فئودال ها آمدند و دهقان ها را بسیج کردند و رایسازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد.
🔅دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه میشود #رأی را به یک رأی آگاهانهی مستقل تبدیل کرد، در یک جامعهٔ نآگاه عقبمانده؟ در این جا میخواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهیبخشی میتوان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوقاش چیست، وظایفش چیست؟ اما در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه است که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکرانِ انقلابی تا اطلاع ثانوی میتوانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند، یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، #مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحلهی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دورهای انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامهها آشنا میشوند و آگاهی بخشیده میشود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و #انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد میشود و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟
🔅مردم باید تمرین دموکراسی کنند. این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مانند «بازگشت به خویش» و سایر آثار در این تز و نظر تجدیدنظر میکند. یعنی میگوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهيبخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه نهایی شریعتی است، و نکتهای که از «امت و امامت» باقی میماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مسأله است که اصلا #فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابنخلدون مطرح کرده است. و باید گفت که ما متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم. اینکه به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که میگوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیرسیاسی میداند، بزرگترین متفکرین سیاسی در تاریخ آن به وجود آمدهاند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این ها اندیشمندان #فلسفه_سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم ماكياول و تئوریسینهای قرارداد اجتماعی و حق طبیعی و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم...
🔅اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است؛ و بویژه در تشیع این دورهها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این #کتاب بود، این است که دوره #غیبت که ما در آن بسر میبریم، به نحوی دوره دموکراسی است، دوره #مردم_سالاری که رهبریِ فرهمند موروثی دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود دوران غیبت کبری و راه رأی و مردمسالاری را باز میکند و نیز در سویهٔ دیگر اینکه علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند...
✅ @Shariati_Group
📚 مصاحبه با دکتر #احسان_شریعتی
🔅بحث «امت و امامت»، نحستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و ... آمدند و در آن جا بحثهایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متاثر از نتایج آن بحثها بود که یرایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، میتوانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی لیبرال صوري میتواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود. مثلا با تجربهای که زمان دکتر #مصدق در رأی گیری #انتخابات #مجلس پیش آمد که #فئودال ها آمدند و دهقان ها را بسیج کردند و رایسازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد.
🔅دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه میشود #رأی را به یک رأی آگاهانهی مستقل تبدیل کرد، در یک جامعهٔ نآگاه عقبمانده؟ در این جا میخواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهیبخشی میتوان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوقاش چیست، وظایفش چیست؟ اما در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه است که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکرانِ انقلابی تا اطلاع ثانوی میتوانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند، یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، #مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحلهی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دورهای انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامهها آشنا میشوند و آگاهی بخشیده میشود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و #انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد میشود و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟
🔅مردم باید تمرین دموکراسی کنند. این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مانند «بازگشت به خویش» و سایر آثار در این تز و نظر تجدیدنظر میکند. یعنی میگوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهيبخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه نهایی شریعتی است، و نکتهای که از «امت و امامت» باقی میماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مسأله است که اصلا #فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابنخلدون مطرح کرده است. و باید گفت که ما متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم. اینکه به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که میگوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیرسیاسی میداند، بزرگترین متفکرین سیاسی در تاریخ آن به وجود آمدهاند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این ها اندیشمندان #فلسفه_سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم ماكياول و تئوریسینهای قرارداد اجتماعی و حق طبیعی و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم...
🔅اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است؛ و بویژه در تشیع این دورهها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این #کتاب بود، این است که دوره #غیبت که ما در آن بسر میبریم، به نحوی دوره دموکراسی است، دوره #مردم_سالاری که رهبریِ فرهمند موروثی دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود دوران غیبت کبری و راه رأی و مردمسالاری را باز میکند و نیز در سویهٔ دیگر اینکه علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند...
✅ @Shariati_Group
📚 مصاحبه با دکتر #احسان_شریعتی