kaveh farhadi کاوه فرهادی
✅ نگاهی به فیلم دکتر ژیواگو به کارگردانی #دیوید_لین 🎥 🎞 🔸فیلمی حماسی درام برنده ۵ جایزه اسکار. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از #بوریس_پاسترناک در سال ۱۹۶۵ ساخته شد که به ظاهر داستان زندگی پزشکی شاعر و متعهد به نام یوری ژیواگو و عشق جاودانهاش لارا است…
(من آدمها را میبینم!)
" سرمای سخت و سوزانیست.
ریش و سبیلم
مثل ریش و سبیل #ژیواگو
یخ بسته است.
سرخها
مرا متهم به نشناختن سرخها میکنند
و سفیدها
متهم به نشناختن سفیدها.
من اصلأ هیچ رنگی را نمیشناسم،
من آدمها را میبینم
که مثل برگهای پاییزی
به زمین میریزند...
اما #لارا
آن سوی اقیانوسهاست.
شلیک نکنید...
شلیک نکنید! "
#ادوارد_حق_وردیان
#ترجمه_واهه_آرمن
#روز_پزشک
#دکتر_ژیواگو
#شعر
#ادبیات
#سینما
#من_آدمها_را_میبینم!
@kaveh_farhadi
" سرمای سخت و سوزانیست.
ریش و سبیلم
مثل ریش و سبیل #ژیواگو
یخ بسته است.
سرخها
مرا متهم به نشناختن سرخها میکنند
و سفیدها
متهم به نشناختن سفیدها.
من اصلأ هیچ رنگی را نمیشناسم،
من آدمها را میبینم
که مثل برگهای پاییزی
به زمین میریزند...
اما #لارا
آن سوی اقیانوسهاست.
شلیک نکنید...
شلیک نکنید! "
#ادوارد_حق_وردیان
#ترجمه_واهه_آرمن
#روز_پزشک
#دکتر_ژیواگو
#شعر
#ادبیات
#سینما
#من_آدمها_را_میبینم!
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
http://www.honaronline.ir/بخش-فرهنگ-ادبیات-8/116502-شارل-بودلر-مدرنیته-دگرگونی-ارزش-ها-شاعر-گل-های-بدی-در-نگاه-داریوش-شایگان
شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزشها /
شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش میگوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی بهاندازه "گلهای بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان مینویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا اینچنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوالناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بیزمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجستهای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطورهای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزشها پی افکند.
در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهمشکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانهای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یکنفس در شیپور میدمیدند و بر طبل ترقی میکوفتند و در میدان گرایشهای جدید چهار نعل میتاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظامهای فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را میطلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش میکند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزهها و نگارخانهها میرفت.
در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یکسال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانهروزی با همکلاسیهایش سازگار نبود و دچار کشمکشهای زیادی با آنها میشد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که میبایست دانشآموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بیپروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرحترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او میگوید:
"با شعر بودلر هیجان تازهای در نظم فرانسه راه یافته است".
بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشههای متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است. بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گلهای بدی"، دوم قطعههای شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقالهها و یادداشتها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار دادهاند.
بودلر در زمانی زندگی میکرد که رگههایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگهها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.
به بهانهی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰
#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان
#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزشها
#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب
#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم
@Kaveh_farhadi
شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزشها /
شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش میگوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی بهاندازه "گلهای بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان مینویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا اینچنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوالناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بیزمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجستهای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطورهای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزشها پی افکند.
در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهمشکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانهای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یکنفس در شیپور میدمیدند و بر طبل ترقی میکوفتند و در میدان گرایشهای جدید چهار نعل میتاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظامهای فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را میطلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش میکند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزهها و نگارخانهها میرفت.
در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یکسال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانهروزی با همکلاسیهایش سازگار نبود و دچار کشمکشهای زیادی با آنها میشد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که میبایست دانشآموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بیپروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرحترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او میگوید:
"با شعر بودلر هیجان تازهای در نظم فرانسه راه یافته است".
بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشههای متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است. بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گلهای بدی"، دوم قطعههای شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقالهها و یادداشتها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار دادهاند.
بودلر در زمانی زندگی میکرد که رگههایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگهها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.
به بهانهی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰
#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان
#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزشها
#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب
#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم
@Kaveh_farhadi
خبرگزاری هنر ایران
شارل بودلر، مدرنیته و دگرگونی ارزشها / شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/BkuhHLOhWnD/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1cddahg2bk5wi
"پیرمرد غمگین اما با چهره ای عمیق درون قایقش نشسته بود، نگاهمان به هم گره خورد، با لبخند پرسید: نکند شبیه ماهی ها شده ام؟" گفتم: "نه پدر جان شبیه دریا شده اید" مکثی کردم و گفتم: "شبیه ِ 'پیرمرد و دریا'..." چند کلمه ای صحبت کردیم ، او کمی به لهجه محلی مردمان شمال ، آوازی را زیر لب زمزمه کرد فهمیدم بزرگ شده دریاست اما با شعر و موسیقی محلی هم ناآشنا نیست، دوباره لبخند کوتاهی زد و خواست درون قایق اش بنشینم... نشستم و برایم از درون فلاکسش چایی ریخت و یادم هست قندش تمام شده بود... گفت: "کلاس چندمی؟" گفتم "چهارم دبستان"... گفت: "آنچه برایت خواندم شعر خودم بود..." خوشحال شدم و با همان ذوق کودکانه گفتم: " پس شما هم مثل من... اینبار که آمدم دریا حتما برایتان کتاب "پیرمرد و دریا" را می آورم، پیرمرد داستان، انگار شبیه شماست".... حدود یک سال بعد آمدم با کتاب، سراغش را از ماهیگیران پرسیدم، گفتند اواخر بهار زده به دریا و کسی دیگر او را ندیده است! حتی قایق اش را... از خانواده اش پرسیدم،
گفتند خانواده اش، همان قایق اش بود... حالا سالها گذشته است و هروقت چه هنگام #زادروز و چه #سالمرگ #ارنست_همینگوی می شود، خاطره #پیرمرد_و_دریا در ذهنم متولد می شود و تصویر غمگین اما عمیق آن پیرمرد شمالی و لهجه شیرین اش هنگامی که توی آن کیسه خالی، آوازخوانان برایم دنبال قند می گشت تا کنار استکان چایی ام بگذارد... کاش دریا بودم... دریا!"
( کاوه فرهادی.. خاطره ای از کودکی ام به بهانه #سالمرگ #ارنست_همینگوی )
#ارنست_همینگوی
#سالمرگ_ارنست_همینگوی (بیستم تیرماه)
#پیرمرد_و_دریا
#رمان
#ادبیات
** " #شادمانی در #افراد_باهوش، #کم_یاب_ترین چیزی ست که می شناسم،..." ( #ارنست_همینگوی)
#جایزه_نوبل_ادبیات (1961)
#خاطره
#کودکی
#دریا
#شمال
#پیرمرد_ماهیگیر
#HEMINGWAY
#The_Old_Man_and_the_See
#Literature
#Novels
#Novelty
@kaveh_farhadi
"پیرمرد غمگین اما با چهره ای عمیق درون قایقش نشسته بود، نگاهمان به هم گره خورد، با لبخند پرسید: نکند شبیه ماهی ها شده ام؟" گفتم: "نه پدر جان شبیه دریا شده اید" مکثی کردم و گفتم: "شبیه ِ 'پیرمرد و دریا'..." چند کلمه ای صحبت کردیم ، او کمی به لهجه محلی مردمان شمال ، آوازی را زیر لب زمزمه کرد فهمیدم بزرگ شده دریاست اما با شعر و موسیقی محلی هم ناآشنا نیست، دوباره لبخند کوتاهی زد و خواست درون قایق اش بنشینم... نشستم و برایم از درون فلاکسش چایی ریخت و یادم هست قندش تمام شده بود... گفت: "کلاس چندمی؟" گفتم "چهارم دبستان"... گفت: "آنچه برایت خواندم شعر خودم بود..." خوشحال شدم و با همان ذوق کودکانه گفتم: " پس شما هم مثل من... اینبار که آمدم دریا حتما برایتان کتاب "پیرمرد و دریا" را می آورم، پیرمرد داستان، انگار شبیه شماست".... حدود یک سال بعد آمدم با کتاب، سراغش را از ماهیگیران پرسیدم، گفتند اواخر بهار زده به دریا و کسی دیگر او را ندیده است! حتی قایق اش را... از خانواده اش پرسیدم،
گفتند خانواده اش، همان قایق اش بود... حالا سالها گذشته است و هروقت چه هنگام #زادروز و چه #سالمرگ #ارنست_همینگوی می شود، خاطره #پیرمرد_و_دریا در ذهنم متولد می شود و تصویر غمگین اما عمیق آن پیرمرد شمالی و لهجه شیرین اش هنگامی که توی آن کیسه خالی، آوازخوانان برایم دنبال قند می گشت تا کنار استکان چایی ام بگذارد... کاش دریا بودم... دریا!"
( کاوه فرهادی.. خاطره ای از کودکی ام به بهانه #سالمرگ #ارنست_همینگوی )
#ارنست_همینگوی
#سالمرگ_ارنست_همینگوی (بیستم تیرماه)
#پیرمرد_و_دریا
#رمان
#ادبیات
** " #شادمانی در #افراد_باهوش، #کم_یاب_ترین چیزی ست که می شناسم،..." ( #ارنست_همینگوی)
#جایزه_نوبل_ادبیات (1961)
#خاطره
#کودکی
#دریا
#شمال
#پیرمرد_ماهیگیر
#HEMINGWAY
#The_Old_Man_and_the_See
#Literature
#Novels
#Novelty
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"پیرمرد غمگین اما با چهره ای عمیق درون قایقش نشسته بود، نگاهمان به هم گره خورد، با لبخند پرسید: نکند شبیه ماهی ها شده ام؟" گفتم: "نه پدر جان شبیه دریا شده اید" مکثی کردم و گفتم: "شبیه ِ 'پیرمرد و دریا'..." چند کلمه ای صحبت کردیم ، او کمی به لهجه محلی مردمان…
https://www.instagram.com/p/CpiQT8wOZN1/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
#لاف_از_سخن_چو_در_توان_زد
🍀کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد🍀
#نظامی
"گفت:
عبادت ده جزء است:
نُه جزء گریختن از خلق است
و یک جزء خاموشی.."
#تذکرة_الاولیا
«زیبنده نیست حرف زدنِ زیاد، حتا از چیزهای خوب.
زیاد حرفزدن حتا در ...اندرزها و درسهای اخلاقی نیز ضرر دارد.»
#هاگاکوره
منبع:
(کتاب سامورایی)، نوشته: یاماموتو چونهتومو، ترجمه: سید رضا حسینی، نشر چشمه، چاپ دهم، شهریور ۱۴۰۱: ص ۸۸.
#کم_گویی
#گزیده_گویی
#نظام_گنجوی
#عطار_نیشابوری
#انسان #فرهنگ #تجربه #تجربه_زیسته
#رفتار #تاریخ #تاریخ_جهان #تاریخ_ایران
#فلسفه #حکمت #فلسفه_شرق #عرفان
#شعر #کتاب #ادبیات #سخنان_ناب #سخن_بزرگان #سخن
#روانشناسی #سخصیت #روانشناسی_شخصیت #روانشناسی_سیاسی
@kaveh_farhadi
#لاف_از_سخن_چو_در_توان_زد
🍀کم گوی و گزیده گوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد🍀
#نظامی
"گفت:
عبادت ده جزء است:
نُه جزء گریختن از خلق است
و یک جزء خاموشی.."
#تذکرة_الاولیا
«زیبنده نیست حرف زدنِ زیاد، حتا از چیزهای خوب.
زیاد حرفزدن حتا در ...اندرزها و درسهای اخلاقی نیز ضرر دارد.»
#هاگاکوره
منبع:
(کتاب سامورایی)، نوشته: یاماموتو چونهتومو، ترجمه: سید رضا حسینی، نشر چشمه، چاپ دهم، شهریور ۱۴۰۱: ص ۸۸.
#کم_گویی
#گزیده_گویی
#نظام_گنجوی
#عطار_نیشابوری
#انسان #فرهنگ #تجربه #تجربه_زیسته
#رفتار #تاریخ #تاریخ_جهان #تاریخ_ایران
#فلسفه #حکمت #فلسفه_شرق #عرفان
#شعر #کتاب #ادبیات #سخنان_ناب #سخن_بزرگان #سخن
#روانشناسی #سخصیت #روانشناسی_شخصیت #روانشناسی_سیاسی
@kaveh_farhadi
Instagram
11 Likes, 0 Comments - Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی (@kaveh_farhadi2000) on Instagram: ".
#لاف_از_سخن_چو_در_توان_زد
🍀کم گوی و گزیده گوی چون دُر..."
#لاف_از_سخن_چو_در_توان_زد
🍀کم گوی و گزیده گوی چون دُر..."
https://www.instagram.com/p/CplLDwOulSQ/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
سوسوی تهران از دور،
با تک تکِ کوچههایش
از چشمهای کمسویش کوچید!
( لطفا ورق بزنید! )
#عبدالله_انوار
ادیب، مترجم، تاریخدان، پژوهشگر، ریاضیدان، نسخهپژوه و فهرستنویس و تهران شناس !
✍️ از دور یا نزدیک،
پایِ بسیاری از سخنرانیهایش نشسته بودم و بسیاری ترجمهها، نوشتهها، تصحیحها و مقدمههایش را خوانده بودم. وقتی دانشآموز دبیرستانی بودم تا دانشجو و پس از آن ..
هر گاه به چشمهایش خیره میشدم، پیش خودم میگفتم، پشت آن عینکهای ذرهبینی چه جهانی را که بتماشا ننشسته است!
از دنیای #ریاضیات تا #نسخه_ها .. و تا تک تکِ کوچههای هزار پیچِ تهران!
از یاد نمیبریم قبل از آسمانی شدنِ چشمهایش، این دانشمند چونان حکمای ایرانی منشور گونه، ادیب ، مترجم و ریاضی دان و.. از طلیعهداران نسخهشناسی سرزمینی با قدمت نسخههای بسیار بود .
اری، سید عبدالله انوار نزدیک به یک قرن،
بسیار بیش ازآنکه سخن گفته باشد، نوشته و خوانده و تصحیح و ترجمه از خود به یادگار گذاشته و البته جهان را به روشنی به تماشا نشسته است..
شاید بخاطر آنکه از فرزندانِ نسلِ نابی بود که دیگر در روشنای آبها گذشتهی ایرانزمین تصویری از چشمهایشان را فقط در چشمهسارهای ادبیاتِ و علم و خرد این سرزمین به یادگار گذاشتند و رفتند.. همین!
خدایش رحمت کند!
- کاوه فرهادی.
( هجدهم اسفند ۴۰۱- درگذشت #سید_عبدالله_انوار )
** توضیحات:
کلیپ نخست پست اینستاگرامی
تهیه شده در :
موسسه #انسان_شناسی_و_فرهنگ
تصاویر بعدی:
از رسانه ها و شبکههای اجتماعی ( "شب جلال آل احمد در اندیشه اجتماعی امروز" با سخنرانی: "عبدالله انوار" )
@Anthropology_Iran
@IIAC_AV_Productions
@Radnoandish
#کتاب #فرهنگ #تاریخ #تاریخ_دان #کتاب_شناس
#منطق #ریاضی #علم #منطق_دان
#شهر #تهران #تهران_قدیم #تهرانی #تهران_شناسی #تهران_شناس
#ادبیات #ادیب
#ترجمه #مترجم
#ایران #ایرانی #ایران_دوست #عاشق_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
@kaveh_farhadi
سوسوی تهران از دور،
با تک تکِ کوچههایش
از چشمهای کمسویش کوچید!
( لطفا ورق بزنید! )
#عبدالله_انوار
ادیب، مترجم، تاریخدان، پژوهشگر، ریاضیدان، نسخهپژوه و فهرستنویس و تهران شناس !
✍️ از دور یا نزدیک،
پایِ بسیاری از سخنرانیهایش نشسته بودم و بسیاری ترجمهها، نوشتهها، تصحیحها و مقدمههایش را خوانده بودم. وقتی دانشآموز دبیرستانی بودم تا دانشجو و پس از آن ..
هر گاه به چشمهایش خیره میشدم، پیش خودم میگفتم، پشت آن عینکهای ذرهبینی چه جهانی را که بتماشا ننشسته است!
از دنیای #ریاضیات تا #نسخه_ها .. و تا تک تکِ کوچههای هزار پیچِ تهران!
از یاد نمیبریم قبل از آسمانی شدنِ چشمهایش، این دانشمند چونان حکمای ایرانی منشور گونه، ادیب ، مترجم و ریاضی دان و.. از طلیعهداران نسخهشناسی سرزمینی با قدمت نسخههای بسیار بود .
اری، سید عبدالله انوار نزدیک به یک قرن،
بسیار بیش ازآنکه سخن گفته باشد، نوشته و خوانده و تصحیح و ترجمه از خود به یادگار گذاشته و البته جهان را به روشنی به تماشا نشسته است..
شاید بخاطر آنکه از فرزندانِ نسلِ نابی بود که دیگر در روشنای آبها گذشتهی ایرانزمین تصویری از چشمهایشان را فقط در چشمهسارهای ادبیاتِ و علم و خرد این سرزمین به یادگار گذاشتند و رفتند.. همین!
خدایش رحمت کند!
- کاوه فرهادی.
( هجدهم اسفند ۴۰۱- درگذشت #سید_عبدالله_انوار )
** توضیحات:
کلیپ نخست پست اینستاگرامی
تهیه شده در :
موسسه #انسان_شناسی_و_فرهنگ
تصاویر بعدی:
از رسانه ها و شبکههای اجتماعی ( "شب جلال آل احمد در اندیشه اجتماعی امروز" با سخنرانی: "عبدالله انوار" )
@Anthropology_Iran
@IIAC_AV_Productions
@Radnoandish
#کتاب #فرهنگ #تاریخ #تاریخ_دان #کتاب_شناس
#منطق #ریاضی #علم #منطق_دان
#شهر #تهران #تهران_قدیم #تهرانی #تهران_شناسی #تهران_شناس
#ادبیات #ادیب
#ترجمه #مترجم
#ایران #ایرانی #ایران_دوست #عاشق_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
@kaveh_farhadi
Instagram
24 Likes, 0 Comments - Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی (@kaveh_farhadi2000) on Instagram: "✅ سوسوی تهران از دور،
با تک تکِ کوچههایش
از چشمهای ک..."
با تک تکِ کوچههایش
از چشمهای ک..."
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
http://www.honaronline.ir/بخش-فرهنگ-ادبیات-8/116502-شارل-بودلر-مدرنیته-دگرگونی-ارزش-ها-شاعر-گل-های-بدی-در-نگاه-داریوش-شایگان
شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزشها /
شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش میگوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی بهاندازه "گلهای بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان مینویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا اینچنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوالناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بیزمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجستهای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطورهای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزشها پی افکند.
در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهمشکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانهای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یکنفس در شیپور میدمیدند و بر طبل ترقی میکوفتند و در میدان گرایشهای جدید چهار نعل میتاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظامهای فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را میطلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش میکند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزهها و نگارخانهها میرفت.
در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یکسال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانهروزی با همکلاسیهایش سازگار نبود و دچار کشمکشهای زیادی با آنها میشد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که میبایست دانشآموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بیپروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرحترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او میگوید:
"با شعر بودلر هیجان تازهای در نظم فرانسه راه یافته است".
بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشههای متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است. بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گلهای بدی"، دوم قطعههای شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقالهها و یادداشتها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار دادهاند.
بودلر در زمانی زندگی میکرد که رگههایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگهها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.
به بهانهی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰
#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان
#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزشها
#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب
#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم
@Kaveh_farhadi
شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزشها /
شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش میگوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی بهاندازه "گلهای بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان مینویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا اینچنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوالناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بیزمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجستهای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطورهای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزشها پی افکند.
در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهمشکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانهای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یکنفس در شیپور میدمیدند و بر طبل ترقی میکوفتند و در میدان گرایشهای جدید چهار نعل میتاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظامهای فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را میطلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش میکند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزهها و نگارخانهها میرفت.
در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یکسال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانهروزی با همکلاسیهایش سازگار نبود و دچار کشمکشهای زیادی با آنها میشد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که میبایست دانشآموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بیپروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرحترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او میگوید:
"با شعر بودلر هیجان تازهای در نظم فرانسه راه یافته است".
بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشههای متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است. بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گلهای بدی"، دوم قطعههای شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقالهها و یادداشتها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار دادهاند.
بودلر در زمانی زندگی میکرد که رگههایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگهها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.
به بهانهی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰
#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان
#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزشها
#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب
#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم
@Kaveh_farhadi
خبرگزاری هنر ایران
شارل بودلر، مدرنیته و دگرگونی ارزشها / شاعر "گلهای بدی" در نگاه داریوش شایگان
شاید مهمترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.
‼ حماسه یاریگری در فلاکت ❗
🔦 رنجبران زیر زمین !
📝 تکرار #بینوایان !
وقتی این لحظاتِ تلخ را میدیدم به یاد اثر ماندگار #ژرمینال از #امیل_زولا افتادم، براستی که #ادبیات چقدر میتواند بایسته و فاخر باشد.
و این #طلا برای نظام سوداگری، چه بلائی میشود برای ملتهای کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم یا جنوب ) !
#مسئله این است:
" این رنج آیا #گنج چه کسانی در جهان است؟!
و چرا هرگز، "رنج" آنان "گنج" شان نمیشود!؟ "
در ۱۸۸۵ #ویکتو_هوگو از دنیا رفت و ژرمینال به دنیا آمد که «بینوایان» زولاست در فرانسه مدرن و صنعتی. داستان رنجبران زیر زمین است که اگر #دانته بود «دوزخش» میشد در جهانی که انسان «تا پایان شب سفر میکند» اما در پایان این راه شگفت انگیز در دل زمین، در ژرفنای خاک که انسان عمرها رنج برده و له شده است عاقبت کمر راست میکند و در شورشی سراسر امید سر برمی افرازد.
ژرمینال زیباترین و بزرگترین اثر زولاست. حماسه برادری (یاریگری) است در فلاکت:
آری، داستان #سرنوشت_بشر.!
از پشت جلد #کتاب
#امیل_زولا
اهالی #سینما و #تئاتر و منتقدین این حوزهها، خوب میدانند چه #فیلم ها و آثار نمایشی که بر اساسِ این رمان ساخته نشد که از جامعهشناسی سینما و حتی رویکردهای #هرمونوتیک میتوان کمک گرفت و ساعتها در اینباره سخن گفت.. اما آیا براستی این دو دقیقهی کوتاه تاثیرگذارتر از همهی آنان نبود؟
- کاوه فرهادی( بازخوانی یک رمان)
📎 لطفا متن را با دقت بخوانید و اگر احتمالا پسندید، بزرگوارانه به اشتراک بگذارید! 🖇
#رمان
#تاریخ
#تاریخ_ادبیات
#تاریخ_سینما
#جامعه_شناسی_سینما
#یاریگری
#کارگران
#معدن
#کارگران_معدن
#رنج
#انسان
#امید
#تجربه
#تجربه_زیسته
#خرد_جمعی
#ناخودآگاه_قومی
#انسان_شناسی_یاریگری
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CqW8xQfouRB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🔦 رنجبران زیر زمین !
📝 تکرار #بینوایان !
وقتی این لحظاتِ تلخ را میدیدم به یاد اثر ماندگار #ژرمینال از #امیل_زولا افتادم، براستی که #ادبیات چقدر میتواند بایسته و فاخر باشد.
و این #طلا برای نظام سوداگری، چه بلائی میشود برای ملتهای کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم یا جنوب ) !
#مسئله این است:
" این رنج آیا #گنج چه کسانی در جهان است؟!
و چرا هرگز، "رنج" آنان "گنج" شان نمیشود!؟ "
در ۱۸۸۵ #ویکتو_هوگو از دنیا رفت و ژرمینال به دنیا آمد که «بینوایان» زولاست در فرانسه مدرن و صنعتی. داستان رنجبران زیر زمین است که اگر #دانته بود «دوزخش» میشد در جهانی که انسان «تا پایان شب سفر میکند» اما در پایان این راه شگفت انگیز در دل زمین، در ژرفنای خاک که انسان عمرها رنج برده و له شده است عاقبت کمر راست میکند و در شورشی سراسر امید سر برمی افرازد.
ژرمینال زیباترین و بزرگترین اثر زولاست. حماسه برادری (یاریگری) است در فلاکت:
آری، داستان #سرنوشت_بشر.!
از پشت جلد #کتاب
#امیل_زولا
اهالی #سینما و #تئاتر و منتقدین این حوزهها، خوب میدانند چه #فیلم ها و آثار نمایشی که بر اساسِ این رمان ساخته نشد که از جامعهشناسی سینما و حتی رویکردهای #هرمونوتیک میتوان کمک گرفت و ساعتها در اینباره سخن گفت.. اما آیا براستی این دو دقیقهی کوتاه تاثیرگذارتر از همهی آنان نبود؟
- کاوه فرهادی( بازخوانی یک رمان)
📎 لطفا متن را با دقت بخوانید و اگر احتمالا پسندید، بزرگوارانه به اشتراک بگذارید! 🖇
#رمان
#تاریخ
#تاریخ_ادبیات
#تاریخ_سینما
#جامعه_شناسی_سینما
#یاریگری
#کارگران
#معدن
#کارگران_معدن
#رنج
#انسان
#امید
#تجربه
#تجربه_زیسته
#خرد_جمعی
#ناخودآگاه_قومی
#انسان_شناسی_یاریگری
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CqW8xQfouRB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
❗خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر‼
(ورق بزنید!)
✳ در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشتهاند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایتها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند..
✳✳ اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته میشود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان میبرم:
"فرزندان شما به حقیقت دختران و پسران #زندگی اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشههايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشهای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمیتوانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)
-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)
📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇
** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی
#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
❗خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر‼
(ورق بزنید!)
✳ در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشتهاند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایتها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند..
✳✳ اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته میشود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان میبرم:
"فرزندان شما به حقیقت دختران و پسران #زندگی اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشههايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشهای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمیتوانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)
-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)
📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇
** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی
#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
436 likes, 59 comments - Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی (@kaveh_farhadi2000) on Instagram: "🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
❗خوانشی #تاریخی از ..."
❗خوانشی #تاریخی از ..."
🍀ما همه در کودکستان او بزرگ شدیم!🍀
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🍀 خداوند عقل و تدبیر و رای ! -سعدی 🍀
✅ روز ملی #شیراز
از: "شمس و طغرا" تا "کوچه رندان"
🔰 و "از کوچه رندان" تا "سنگ صبور"
📚 نخستین رمانِ لهجهدار ایرانی !
❇ نه فقط شهر شیراز که باید گفت "کانون فرهنگی شیراز" از دو جنگ مغولان ( زمان #سعدی) و تیمور لنگ ( زمان #حافظ) با همان "عقل و تدبیر رای" که "سعدی" (علیه رحمه) فرمود، جان سالم بدر برد..
❇این همه با داستان و قرائتهای بسیاری ما را گاهی از
" از کوچه رندان " عبدالحسین زرینکوب
عبور میدهد و گاه پای نوشتههای عاشقانهی به قولی نخستین رمان تاریخ ایران " شمس و طغری" از : "محمدباقر میرزا خسروی" مینشاند!
اما در این میان، سنگ صبور صادق چوبک روایت دیگریست انگار، از شیراز دوران معاصر.
❇ می دانیم "صادق چوبک" بخشی از کودکی و شروع تحصیلات ابتدایی اش را در شیراز سپری می کند و درباره ی خاطرات کودکی اش در شیراز می نویسد:
«در شیراز برای من دنیای تازه یی بود. یخ نبود و هر روز برف از سر کوه برای مصرف مردم می آوردند. دیدن گل سرخ و نسترن و لاله عباسی و شمعدانی برایم تازه گی داشت. پالوده را در شیراز خوردم و …»
❇ در این رمان لهجه های گوناگون ثبت شده است. به قول بسیاری از اهالی رمان و ادبیات، در واقع تا پیش از «سنگ صبور» ما در ادبیات فارسی گفتوگوی لهجه دار نداریم.
❗به نظر شما "شیراز" چه قدر در شکل گیری فضاهای آثار "صادق چوبک" چشم گیر و نظرگیر است؟ ⁉️
❇ شیراز و بوشهر بخش کوچکی از جغرافیای بزرگ ایران زمین هستند که بر نویسنده ای چون چوبک تاثیر داشته، گویا مادر چوبک شیرازی بوده و پدرش هم از تجار بوشهر و او اغلب مابین این دوشهر در رفت و آمد بوده. در جایی خواندم که چوبک به کسی گفته بوده کاکل زری خودم بودم. معصومیتی که در داستان «سنگ صبور» آسیب می بیند و گویا این رنج کاکل زری همه عمر با او بوده و چیزهایی هم نوشته که نهایتن وصیت می کند به عروسش تا با جسدش در ساحل اقیانوس سوخته شوند. زهی تاسف.
- کاوه فرهادی. ( نیمه اردیبهشت ۳۰۲- روز ملی شیراز)
منبع بخش پایانی: گفت و گوی نشریه هامون با "ابوتراب خسروی"، نویسنده و داستان نویس
عکس نخست:
اردیبهشت دو سال گذشته نویسنده در شیراز.
#سنگ_صبور
#صادق_چوبک
#از_کوچه_رندان
#غلامحسین_زرین_کوب
#شمس_و_طغرا
#محمد_باقر_میرزا_خسروی_کرمانشاهی
#رمان
#رمان_لهجه_دار
#داستان
#ادبیات
#هرمونوتیک
#شیراز
#شیرازگردی
#روز_ملی_شیراز
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cr5HQe3t7Y4/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
✅ روز ملی #شیراز
از: "شمس و طغرا" تا "کوچه رندان"
🔰 و "از کوچه رندان" تا "سنگ صبور"
📚 نخستین رمانِ لهجهدار ایرانی !
❇ نه فقط شهر شیراز که باید گفت "کانون فرهنگی شیراز" از دو جنگ مغولان ( زمان #سعدی) و تیمور لنگ ( زمان #حافظ) با همان "عقل و تدبیر رای" که "سعدی" (علیه رحمه) فرمود، جان سالم بدر برد..
❇این همه با داستان و قرائتهای بسیاری ما را گاهی از
" از کوچه رندان " عبدالحسین زرینکوب
عبور میدهد و گاه پای نوشتههای عاشقانهی به قولی نخستین رمان تاریخ ایران " شمس و طغری" از : "محمدباقر میرزا خسروی" مینشاند!
اما در این میان، سنگ صبور صادق چوبک روایت دیگریست انگار، از شیراز دوران معاصر.
❇ می دانیم "صادق چوبک" بخشی از کودکی و شروع تحصیلات ابتدایی اش را در شیراز سپری می کند و درباره ی خاطرات کودکی اش در شیراز می نویسد:
«در شیراز برای من دنیای تازه یی بود. یخ نبود و هر روز برف از سر کوه برای مصرف مردم می آوردند. دیدن گل سرخ و نسترن و لاله عباسی و شمعدانی برایم تازه گی داشت. پالوده را در شیراز خوردم و …»
❇ در این رمان لهجه های گوناگون ثبت شده است. به قول بسیاری از اهالی رمان و ادبیات، در واقع تا پیش از «سنگ صبور» ما در ادبیات فارسی گفتوگوی لهجه دار نداریم.
❗به نظر شما "شیراز" چه قدر در شکل گیری فضاهای آثار "صادق چوبک" چشم گیر و نظرگیر است؟ ⁉️
❇ شیراز و بوشهر بخش کوچکی از جغرافیای بزرگ ایران زمین هستند که بر نویسنده ای چون چوبک تاثیر داشته، گویا مادر چوبک شیرازی بوده و پدرش هم از تجار بوشهر و او اغلب مابین این دوشهر در رفت و آمد بوده. در جایی خواندم که چوبک به کسی گفته بوده کاکل زری خودم بودم. معصومیتی که در داستان «سنگ صبور» آسیب می بیند و گویا این رنج کاکل زری همه عمر با او بوده و چیزهایی هم نوشته که نهایتن وصیت می کند به عروسش تا با جسدش در ساحل اقیانوس سوخته شوند. زهی تاسف.
- کاوه فرهادی. ( نیمه اردیبهشت ۳۰۲- روز ملی شیراز)
منبع بخش پایانی: گفت و گوی نشریه هامون با "ابوتراب خسروی"، نویسنده و داستان نویس
عکس نخست:
اردیبهشت دو سال گذشته نویسنده در شیراز.
#سنگ_صبور
#صادق_چوبک
#از_کوچه_رندان
#غلامحسین_زرین_کوب
#شمس_و_طغرا
#محمد_باقر_میرزا_خسروی_کرمانشاهی
#رمان
#رمان_لهجه_دار
#داستان
#ادبیات
#هرمونوتیک
#شیراز
#شیرازگردی
#روز_ملی_شیراز
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cr5HQe3t7Y4/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://youtu.be/3KwnquGVGG4
آدورنو می گوید:
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
✅ آدم از میان خرابه، خیر درآورده همیشه..
(این جمله را هر طور بچرخانید، معنایش تغییر نمیکند!)
🍀«من نه لجن را به عنوان محیط قبول میکنم و نه میخواهم کِرم لولنده توی آن باشم.. من امیدوار به انسان هستم. در طول عمر نسل، تغییر در تمام هیأت آدم به دست نمیآید. اما در هر نسل چیزی او را برای آدمیت مقصود، به سوی آدمیت مقصود میراند. باید تحمل داشت. آدم همیشه خِیر از میان خرابه درآورده. آدم از میان خرابه خیر درآورده همیشه. این جمله را هر جور بچرخانم معنای ثابتاش نمیچرخد. من امیدوار به انسان هستم.»
🍀ابراهیم گلستان در تمام داستانهایش بیش از آنکه روایتی از شکست آدمها بهدست بدهد یا گرفتارآمدن در وضعیتهایی ناگزیر، به روایت تفکری میپردازد که ناگزیر از شکست است. افکارِ جاافتاده عقیم که گلستان آن را در سر آدمهای قصه جاگذاری کرده تا مخاطب را به دیدار سرانجامش ببرد. از اینرو شاید رئالیسمِ گلستان در قیاس با نویسندگانِ هممسلک و همدورهاش تکین و متفاوت است. او چه به راهِ تمثیل رفته باشد چه سمبلیکنوشتن، رئالیسم قاعدهمند دورانش را پس زده و بهطرز دیگر نوشته است.
🍀 اگر وجه غالب ادبیات رئالیستی ما در دوران سیاستزدگی در کارِ بازنمایی یا بازتولید رنج بود، گلستان به نوشتنِ صرف از رنجها یا زیباییشناسیکردنِ فلاکت تن نداد و تلاش کرد تا شیوهای نو در انحلال رنج در اندازد. شاید شیوه او را بتوان در مفهومی سردستی «رئالیسم معکوس» خواند.. (سه روایت از در گذار روزگار، شیما بهره مند، روزنامه شرق)
🔰توضیحات:
ابراهیم گلستان، نویسنده، فیلمساز و مترجم در آستانه ۱۰۰ سالگی در مستند «تا جمعه رابینسون!»، ساخته میترا فراهانی؛ مستندی از مکاتبه و مکالمه گلستان با #ژان_لوک_گدار ، فیلمساز فرانسوی و حرفها و دردهای دو طرف.. گدار در نامهنگاریهایش با گلستان از تلخی زندگی میگوید و کلام و زبانی که دیگر گویا نیست و هدفی که معلوم نیست و روزهایی که بیهوده میگذرد و برایش مینویسد: «رستگاری زمانیست که انسان بتواند به مرگی خودخواسته تن دهد.» (کاری که چند سال بعد از این نامه انجام میدهد.)
ابراهیم گلستان که شیفته شعر و ادبیات و سینماست و روزهایش را با خواندن و نوشتن و بلعیدن زندگی به شب میرساند، پس از تقریباً یک قرن تجربه زیستن در جواب به گدار میگوید: مرگ خودخواسته قطعکردن است. چرا باید زندگی را قطع کرد؟ آدم همیشه از میان خرابه، خیر درآورده است.
🎞 فیلم و عکسها: از مستند «جمعه میبینمت، رابینسون» (تا جمعه رابینسون!)، ساخته میترا فراهانی، ۲۰۲۲
#ابراهیم_گلستان
#شعر
#ادبیات
#سینما
#خیر
https://www.instagram.com/p/CwV7v_0NLi-/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
(این جمله را هر طور بچرخانید، معنایش تغییر نمیکند!)
🍀«من نه لجن را به عنوان محیط قبول میکنم و نه میخواهم کِرم لولنده توی آن باشم.. من امیدوار به انسان هستم. در طول عمر نسل، تغییر در تمام هیأت آدم به دست نمیآید. اما در هر نسل چیزی او را برای آدمیت مقصود، به سوی آدمیت مقصود میراند. باید تحمل داشت. آدم همیشه خِیر از میان خرابه درآورده. آدم از میان خرابه خیر درآورده همیشه. این جمله را هر جور بچرخانم معنای ثابتاش نمیچرخد. من امیدوار به انسان هستم.»
🍀ابراهیم گلستان در تمام داستانهایش بیش از آنکه روایتی از شکست آدمها بهدست بدهد یا گرفتارآمدن در وضعیتهایی ناگزیر، به روایت تفکری میپردازد که ناگزیر از شکست است. افکارِ جاافتاده عقیم که گلستان آن را در سر آدمهای قصه جاگذاری کرده تا مخاطب را به دیدار سرانجامش ببرد. از اینرو شاید رئالیسمِ گلستان در قیاس با نویسندگانِ هممسلک و همدورهاش تکین و متفاوت است. او چه به راهِ تمثیل رفته باشد چه سمبلیکنوشتن، رئالیسم قاعدهمند دورانش را پس زده و بهطرز دیگر نوشته است.
🍀 اگر وجه غالب ادبیات رئالیستی ما در دوران سیاستزدگی در کارِ بازنمایی یا بازتولید رنج بود، گلستان به نوشتنِ صرف از رنجها یا زیباییشناسیکردنِ فلاکت تن نداد و تلاش کرد تا شیوهای نو در انحلال رنج در اندازد. شاید شیوه او را بتوان در مفهومی سردستی «رئالیسم معکوس» خواند.. (سه روایت از در گذار روزگار، شیما بهره مند، روزنامه شرق)
🔰توضیحات:
ابراهیم گلستان، نویسنده، فیلمساز و مترجم در آستانه ۱۰۰ سالگی در مستند «تا جمعه رابینسون!»، ساخته میترا فراهانی؛ مستندی از مکاتبه و مکالمه گلستان با #ژان_لوک_گدار ، فیلمساز فرانسوی و حرفها و دردهای دو طرف.. گدار در نامهنگاریهایش با گلستان از تلخی زندگی میگوید و کلام و زبانی که دیگر گویا نیست و هدفی که معلوم نیست و روزهایی که بیهوده میگذرد و برایش مینویسد: «رستگاری زمانیست که انسان بتواند به مرگی خودخواسته تن دهد.» (کاری که چند سال بعد از این نامه انجام میدهد.)
ابراهیم گلستان که شیفته شعر و ادبیات و سینماست و روزهایش را با خواندن و نوشتن و بلعیدن زندگی به شب میرساند، پس از تقریباً یک قرن تجربه زیستن در جواب به گدار میگوید: مرگ خودخواسته قطعکردن است. چرا باید زندگی را قطع کرد؟ آدم همیشه از میان خرابه، خیر درآورده است.
🎞 فیلم و عکسها: از مستند «جمعه میبینمت، رابینسون» (تا جمعه رابینسون!)، ساخته میترا فراهانی، ۲۰۲۲
#ابراهیم_گلستان
#شعر
#ادبیات
#سینما
#خیر
https://www.instagram.com/p/CwV7v_0NLi-/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
kaveh farhadi کاوه فرهادی
💠https://www.instagram.com/p/CxSLPsdNTvi/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🔰 در آغاز تنهایی بود..
🌾مردی که از وسعت بیانتهای تنهایی در «جهان زندگان» سخن میگفت!
🌱 برای من که برخی از آثارش را خواندهام و بسیاری دیگر را هنوز نخواندهام، این برش از سخنان این روزنامهنگار، مدرس داستاننویسی و پژوهشگر ایرانی بسیار تاملبرانگیز بود و بویژه این جمله پایانیاش که:
" اما کماکان تنهایی ماند و ماند و ماندگار شد و شد جزو سرنوشت آدمی.." مرا دوباره به یاد اثر جاودان "جهانِ زندگان"اش انداخت و زندگی او که حالا چند روزیست که در جهانِ دلهای خوانندگان آثارش، برای همیشه مانا شدهاست !
✳ "برای آن دوست دار تنهایی و کلمه. در پاسخ به یک پرسش قدیمی و کلیشه عرض می کنم برای من در آغاز کلمه نبود. تنهایی بود. من بودم و تنهایی و تنهایی و آن افق بی انتهای تنهایی. او بود و تنهایی و آن وسعت بی انتهای تنهایی. کلمه باعث فراموشی تنهایی من و تو نشد. تنهایی در درون من و تو بالید. کلمات را در خود هضم کرد و گاهی هم مغلوب آن شد. کلمات درد ما را تسکین دادند. تبادل کلمات تنهایی وسعت یافت و رنگ و وارنگ شد اما کماکان تنهایی ماند و ماند و ماندگار شد و شد جزو سرنوشت آدمی."*
* برشی از سخنان محمد محمدعلی در پنجاه و سومین جلسهی مجلهی بخارا
#محمد_محمدعلی
#ادبیات
https://www.instagram.com/p/CxSLPsdNTvi/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
🌾مردی که از وسعت بیانتهای تنهایی در «جهان زندگان» سخن میگفت!
🌱 برای من که برخی از آثارش را خواندهام و بسیاری دیگر را هنوز نخواندهام، این برش از سخنان این روزنامهنگار، مدرس داستاننویسی و پژوهشگر ایرانی بسیار تاملبرانگیز بود و بویژه این جمله پایانیاش که:
" اما کماکان تنهایی ماند و ماند و ماندگار شد و شد جزو سرنوشت آدمی.." مرا دوباره به یاد اثر جاودان "جهانِ زندگان"اش انداخت و زندگی او که حالا چند روزیست که در جهانِ دلهای خوانندگان آثارش، برای همیشه مانا شدهاست !
✳ "برای آن دوست دار تنهایی و کلمه. در پاسخ به یک پرسش قدیمی و کلیشه عرض می کنم برای من در آغاز کلمه نبود. تنهایی بود. من بودم و تنهایی و تنهایی و آن افق بی انتهای تنهایی. او بود و تنهایی و آن وسعت بی انتهای تنهایی. کلمه باعث فراموشی تنهایی من و تو نشد. تنهایی در درون من و تو بالید. کلمات را در خود هضم کرد و گاهی هم مغلوب آن شد. کلمات درد ما را تسکین دادند. تبادل کلمات تنهایی وسعت یافت و رنگ و وارنگ شد اما کماکان تنهایی ماند و ماند و ماندگار شد و شد جزو سرنوشت آدمی."*
* برشی از سخنان محمد محمدعلی در پنجاه و سومین جلسهی مجلهی بخارا
#محمد_محمدعلی
#ادبیات
https://www.instagram.com/p/CxSLPsdNTvi/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌾 تا کودکان خسته از الفبا..
"مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند"
#احمدرضا_احمدی
#کودکانه
#کودکان
#شعر
#سینما
#سینما_کودکان
#ادبیات
#ادبیات_کودک
#مهر
#بذر_مهر
https://www.instagram.com/reel/CxiCfmBNjMd/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
"مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند"
#احمدرضا_احمدی
#کودکانه
#کودکان
#شعر
#سینما
#سینما_کودکان
#ادبیات
#ادبیات_کودک
#مهر
#بذر_مهر
https://www.instagram.com/reel/CxiCfmBNjMd/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
🍀ما همه در کودکستان او بزرگ شدیم!🍀
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
kaveh farhadi کاوه فرهادی
Photo
📚بالاخره "یون فوسه" همان کسی بود که با نوبل ادبیات آمد!
✅️خالق نمایشنامه " کسی که آمد"
جایزه نوبل ادبیات امسال را هم آورد!
✍️جالب است که «فوسه» در حالی جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد که بسیاری از ادبیات دوستان چشمهایشان به مشرق زمین بود، و آرزو داشتند که «کان شوئه» نویسنده چینی و یا «هاروکی موراکامی» نویسنده ژاپنی از برندگان آن باشد.
✍️البته در خصوص آنکه چرا جایزهی نوبل ادبیات سال ۲۰۲۳ به یون فوسه نمایشنامهنویس نروژی رسید میتوان بیشتر اندیشید و گفت و شنود کرد اما نکته طنازانه اینکه به قول پروین اعتصامی، آنها را فروخت گوهری دهر نوبل و آقای "فوسه" را خرید!
( نکته در اینجاست که ما را فروخت گوهری دهر و شما را خرید..)
✍️اغلب آثار فوسه با ترجمه "محمد حامد" در نشر نیلا منتشر شده و یکی از آنها در نشر شباهنگ به چاپ رسیده است.
"حسام امامی" آلیس پای آتش را از او در نشر چشمه منتشر کرده و "تینوش نظمجو" هم یک نمایشنامه او را در نشر نی منتشر کرده است.
✍️ علاقهمندان حوزه ادبیات خوب میدانند که او نخستینبار در سال ۱۹۹۹ میلادی به دنبال اجرای نمایشنامه «کسی میآید» در پاریس نخستین گامهای بلند شهرتش را برداشت...
اگر عمری باقی باشد درباره او بیشتر خواهم نوشت.
#فوسه
#ادبیات
#نوبل_ادبیات
#نمایش
#نمایشنامه
#تیاتر
https://www.instagram.com/p/CyCBNEUNxbR/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅️خالق نمایشنامه " کسی که آمد"
جایزه نوبل ادبیات امسال را هم آورد!
✍️جالب است که «فوسه» در حالی جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد که بسیاری از ادبیات دوستان چشمهایشان به مشرق زمین بود، و آرزو داشتند که «کان شوئه» نویسنده چینی و یا «هاروکی موراکامی» نویسنده ژاپنی از برندگان آن باشد.
✍️البته در خصوص آنکه چرا جایزهی نوبل ادبیات سال ۲۰۲۳ به یون فوسه نمایشنامهنویس نروژی رسید میتوان بیشتر اندیشید و گفت و شنود کرد اما نکته طنازانه اینکه به قول پروین اعتصامی، آنها را فروخت گوهری دهر نوبل و آقای "فوسه" را خرید!
( نکته در اینجاست که ما را فروخت گوهری دهر و شما را خرید..)
✍️اغلب آثار فوسه با ترجمه "محمد حامد" در نشر نیلا منتشر شده و یکی از آنها در نشر شباهنگ به چاپ رسیده است.
"حسام امامی" آلیس پای آتش را از او در نشر چشمه منتشر کرده و "تینوش نظمجو" هم یک نمایشنامه او را در نشر نی منتشر کرده است.
✍️ علاقهمندان حوزه ادبیات خوب میدانند که او نخستینبار در سال ۱۹۹۹ میلادی به دنبال اجرای نمایشنامه «کسی میآید» در پاریس نخستین گامهای بلند شهرتش را برداشت...
اگر عمری باقی باشد درباره او بیشتر خواهم نوشت.
#فوسه
#ادبیات
#نوبل_ادبیات
#نمایش
#نمایشنامه
#تیاتر
https://www.instagram.com/p/CyCBNEUNxbR/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
kaveh farhadi کاوه فرهادی
◀️فیلم کامل "سرزمین عسل" و گفتگوی "کمیل سوهانی" با "کاوه فرهادی" 🔶 قسمت دهم؛ پخش و نقد مستند «سرزمین عسل» برنامه تلویزیونی دال Honeyland (2019) اثر: تامارا کوتوسکا و لوبومیر استفانو 🔹با حضور: کاوه فرهادی- عضو هیئت علمی دانشگاه و فعال محیط زیست https…
💠https://yek.link/kavehfarhadi
🍃سالروز تولد خالق آثار ماندگار سینمای جهان همچون "هفت سامورایی"، "ریش قرمز" و.. مبارک باد!
صد و سیزدهمین سال تولد شما جهان هنوز با حیرت به تماشای آثارتان نشسته است آقای #کوروسووا
#سینما
#ادبیات
#ژاپن
💠https://youtube.com/shorts/rCXQTaZjfQ0?si=cFmV7nv6e3k2gZak
#سینمای_جهان
#سینمای_ژاپن
Happy birthday, Akira Kurosawa💐
You are 113 years old now💚
Yes, your words are memorable memories, as well as films and philosophy of yours!
#AkiraKurosawa
#movies
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1771683613668450341?t=k8WaSZWrutfMogMbE7sftQ&s=19
🍃سالروز تولد خالق آثار ماندگار سینمای جهان همچون "هفت سامورایی"، "ریش قرمز" و.. مبارک باد!
صد و سیزدهمین سال تولد شما جهان هنوز با حیرت به تماشای آثارتان نشسته است آقای #کوروسووا
#سینما
#ادبیات
#ژاپن
💠https://youtube.com/shorts/rCXQTaZjfQ0?si=cFmV7nv6e3k2gZak
#سینمای_جهان
#سینمای_ژاپن
Happy birthday, Akira Kurosawa💐
You are 113 years old now💚
Yes, your words are memorable memories, as well as films and philosophy of yours!
#AkiraKurosawa
#movies
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1771683613668450341?t=k8WaSZWrutfMogMbE7sftQ&s=19
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1773867815130341817?t=Id-62zckhzzdWiWs5vYNOg&s=19
#philosophy
#literature
و:
💠https://www.threads.net/@kaveh_farhadi2000/post/C5HkiR7NjoH/?xmt=AQGzJCNitQuXdkpXu-Kx-RPaS_sUa15PJg1wnpYw6Hvr1w
#پرسش
#طرح_پرسش
درباره:
💠https://www.instagram.com/reel/C5DHU5NC4Kd/?igsh=MTcyY3MxMW1wa3A5Nw==
#فلسفه
#ادبیات
#philosophy
#literature
و:
💠https://www.threads.net/@kaveh_farhadi2000/post/C5HkiR7NjoH/?xmt=AQGzJCNitQuXdkpXu-Kx-RPaS_sUa15PJg1wnpYw6Hvr1w
#پرسش
#طرح_پرسش
درباره:
💠https://www.instagram.com/reel/C5DHU5NC4Kd/?igsh=MTcyY3MxMW1wa3A5Nw==
#فلسفه
#ادبیات
X (formerly Twitter)
Kaveh Farhadi (@FarhadiKaveh) on X
اما غایتِ انتظار فلسفه پرسشگریست یا روشنگری؟
و آیا براستی فلسفه و ادبیات در تقابلاند؟!
آیا این نگاه اگر قابل گزارش دهی باشد، در محدودهی پارادیمها خواهد بود؟
و آیا این نگاه تا حوزهی سینما و نمایش هم بسیط میشود؟
#Philosophy
#Literature
💠https:/…
و آیا براستی فلسفه و ادبیات در تقابلاند؟!
آیا این نگاه اگر قابل گزارش دهی باشد، در محدودهی پارادیمها خواهد بود؟
و آیا این نگاه تا حوزهی سینما و نمایش هم بسیط میشود؟
#Philosophy
#Literature
💠https:/…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1773867815130341817?t=Id-62zckhzzdWiWs5vYNOg&s=19 #philosophy #literature و: 💠https://www.threads.net/@kaveh_farhadi2000/post/C5HkiR7NjoH/?xmt=AQGzJCNitQuXdkpXu-Kx-RPaS_sUa15PJg1wnpYw6Hvr1w #پرسش #طرح_پرسش درباره:…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠https://youtube.com/shorts/HHyw6e0oppg?si=Ka4m88jZ4Wl95GsK
اما غایتِ انتظار فلسفه پرسشگریست یا روشنگری؟
و آیا براستی فلسفه و ادبیات در تقابلاند؟!
آیا این نگاه اگر قابل گزارش دهی باشد، در محدودهی پارادیمها خواهد بود؟
و این نگاه تا حوزهی سینما و نمایش هم بسیط میشود؟
#فلسفه
#ادبیات
#تقابل
#پرسش
📍https://yek.link/kavehfarhadi
اما غایتِ انتظار فلسفه پرسشگریست یا روشنگری؟
و آیا براستی فلسفه و ادبیات در تقابلاند؟!
آیا این نگاه اگر قابل گزارش دهی باشد، در محدودهی پارادیمها خواهد بود؟
و این نگاه تا حوزهی سینما و نمایش هم بسیط میشود؟
#فلسفه
#ادبیات
#تقابل
#پرسش
📍https://yek.link/kavehfarhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://youtu.be/3KwnquGVGG4
آدورنو می گوید:
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19