kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.85K subscribers
2.2K photos
455 videos
450 files
2.44K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
#ساخت
#سیناپس_مصنوعی
که
#خود_به_خود #یاد_می‌گیرد!

ماشین‌هایی که عملکردی #شبیه به #مغز دارند و با قابلیت‌هایی شبیه به انسان می‌توانند مسائل را حل کنند، یکی از آرزوهای بزرگ انسان به شمار می‌روند اما اکنون با دستاورد جدید محققان، احتمال دستیابی انسان به این امر بیشتر شده است.

دانشمندان فرانسوی ابزارمیکروسکوپیکی را ابداع کرده‌اند که از اتصالات میان نورون‌های مغزی تقلید می‌کند.

تحولات و پیشرفت‌ها در زمینه
#هوش_مصنوعی کمک بزرگی به توسعه تکنولوژی‌هایی کرده است که نحوه عملکرد مغز انسان را تقلید می‌کنند. در دنیای فناوری اطلاعات، چنین سیستم‌های هوش مصنوعی را شبکه عصبی می‌نامند. این امر شامل الگوریتم‌هایی می‌شود که قابل آموزش، در میان چیزهای دیگر، هستند تا نحوه تشخیص گفتار و تصاویر توسط مغز را تقلید کند. با این حال اجرای یک #شبکه_عصبی_مصنوعی کار و انرژی زیادی می‌طلبد.

حالا، دانشمندان مرکز تحقیقات علمی در تالس از دانشگاه بوردو و اوری موفق شدند یک سیناپس مصنوعی به نام ممریستور(memristor) را به طور مستقیم روی یک تراشه بسازند. این امر راه را برای سیستم‌های هوشمندی که به زمان و انرژی کم‌تری برای یادگیری نیاز دارند، هموار می‌کند و قادر به یادگیری مستقل است. در مغز انسان، سیناپس رابط میان نورون‌ها است. هرچه سیناپس بیشتر تحریک شود، روند یادگیری پیشرفت بیشتری دارد...

مقاله::: 👇
bigbangpage.com/?p=65326

#هوش_مصنوعی
#علوم_شناختی

@kaveh_farhadi
#معرفی_یک_کتاب:


📖 "اگر نگاه به پروردگار را به هر بهانه ای حذف کنیم، آن وقت دیگر هیچ چیزی مجاز نخواهد بود."


... ملحد مدرن فکر می کند که اعتقاد به خدا مربوط به گذشته‌هاست؛ آنچه او نمی‌داند اینست که او، ناخودآگاهانه، هنوز هم به خدا معتقدست. آنچه #مدرنیته را مشخص می‌کند دیگر شاکلۀ استاندارد مومنی نیست که در خفا به معتقدات خود شک دارد و در عالم وهم و خیال انواع مناهی را مرتکب می‌شود؛ ما امروزه برعکس، شخصی را داریم که خود را خوش باش متسامحی نشان می‌دهد که تمام‌وقت در جست‌و‌جوی لذت و سعادت است و ناخودآگاهش مقرّیست برای انواع مناهی. در اینجا آنچه واپسزده می‌شود نه لذّت یا تمنیّات غیرمجاز بلکه همان نفس منهی بودن آنهاست. گفتۀ " اگر خدا وجود نداشته باشد، آن وقت دیگر هیچ چیزی مجاز نخواهد بود" بدین معناست که هر چه بیشتر خودتان را بی اعتقاد به خدا بدانید، ناخودآگاه شما بیشتر تحت سلطۀ #منهیاتی قرار می‌گیرد که در خوشی شما #خرابکاری کند.

... بدین ترتیب، سقوط اقتدار قدیمی به جای آنکه برای ما آزادی را به ارمغان بیاورد، به منهیاتی تازه و خشن‌تر منجر می‌شود. به این وضعیت بیندیشید: کودک بینوایی که بعد از ظهر روز یکشنبه، به جای آنکه اجازۀ بازی با دوستانش را پیدا کند مجبورست به دیدار مادربزرگ برود. پیام پدر اقتدارگرای قدیمی مسلک به این کودک بی‌میل چنین بود: "مهم نیست چه احساسی داری. فقط وظیفه‌ات را انجام بده، برو پیش مادربزرگ و آنجا هم مودّب باش." در اینجا مخمصۀ کودک چندان هم ناجور نیست: درست است که او مجبور به کاریست که آشکارا میل انجامش را ندارد، اما می‌تواند آزادی درونی خود و نیز این امکان را داشته باشد که بعداً در برابر اقتدار والدینش شورش کند.

پیام یک پدر پسامدرن غیراقتدارگرا به مرتب رندانه ترست: "می‌دانی که مادربزرگت چقدر تو را دوست دارد. من وادارت نمی کنم بروی دیدنش- فقط اگر خودت دوست داشتی برو پیشش." هر بچه ای که احمق نباشد (و این یعنی اکثر بچه ها) بلافاصله متوجه دام این طرز رفتار آزادمنشانه خواهد شد: در زیر ظاهر انتخاب آزادانه، تقاضایی به مراتب ستمگرانه تر از تقاضای پدر اقتدارگرای سنتی نهفته است، چرا که بدین ترتیب به طور ضمنی به کودک دستور داده می‌شود نه تنها به دیدار مادربزرگ برود بلکه به ارادۀ مختار خود این کار را بکند.

چنین انتخاب آزادانۀ کاذبی همانا فرمان سوپرایگو ضاله است. این امر کودک را حتی از آزادی درونی خود محروم می‌کند، و نه تنها به او می‌گوید چه کند، بلکه اصلاً میل انجام چه کاری را داشته باشد.

کتاب چگونه #لاکان بخوانیم،
#اسلاوی_ژیژک، ترجمه علی بهروزی، انتشارات رخ‌داد‌نو، ۱۳۹۱

#روانکاوی
#خود_کوک
#اسلاوی_ژیژک

#فلسفه_اخلاق
#اخلاق
#خدا_باوری


@kaveh_farhadi

http://ow.ly/AG9k30dneNW
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#سخنرانی_تاثیرگذار #پروفسور_دنیل_دنت عنوان: #مکانیزم_هشیاری_در_مغز_انسان این سخنرانی نشان می دهد که #مغز_انسان دارای چه استعداد عجیبی در #ندیدن_جزییات است. #علوم_شناختی #مغز_انسان @kaveh_farhadi
فرازهایی از سخنرانی دیوید چالمرز در
#تد_تاک: #آگاهی را چگونه توضیح می‌دهید؟

همین الان یک فیلم توی سر همگی شما در حال نمایش است. یک فیلم شگفت انگیز چند بخشی با نمایی سه-بعدی و صدایی فراگیر به این دلیل که الان می توانید ببینید و بشنوید. فیلم شما همراه با بو و مزه و حس لامسه است. و حسی از بدن شما: درد، گرسنگی و ارضاء شدنها. اون احساسات داره: خشم و خوشحالی. حافظه داره ، مثلا تصاویری که از دوران کودکی‌تان جلو چشمتان به حرکت در میان. و این روایت همیشگی و صامتی که در جریان فکرکردن آگاهانه تان قرار دارد. شما در قلب این نمایش قرار دارید و همه این ها را مستقیما تجربه می کنید. این فیلم، همان جریان فکر شماست، مسئله آزمودن ذهن ودنیا.
هوشیاری یکی از ویژگی های بنیادی وجود انسان است. همه ما از هوشیاری برخورداریم. همه ما نمایشی در درون خویش داریم. چیزی از این نزدیکتر نیست که قادر به شناختش باشیم.

بعضی مردم میگن هوشیاری ذهن را از طریق علم نمی شود بررسی کرد. علم، ذاتا، امری عینی است. و هوشیاری ذهن، ذاتا، امری درونی و ذهنی. بنابراین هیچوقت نمی شود علم بررسی هوشیاری ذهن را بوجود آورد. این نظر در بیشتر قرن بیستم، دیدگاه حاکم بود. اما، حدود ۲۰ سال پیش همه چیز شروع به تغییر کرد. دانشمندان عصب شناس مانند فرانسیس کریک و فیزیکدانانی مانند راجر پنروز گفتند وقت آن شده که علم سراغ مسئله هوشیاری برود. و از آن زمان به بعد، انفجار واقعی رخ داد، شکوفایی فعالیت های علمی انجام شده در مورد هوشیاری. در سال های اخیر، هسته مرکزی علم مطالعه هوشیاری جست و جوی ارتباطات بوده است، ارتباطات بین بخش های خاصی از مغز و وضعیت های مشخصی از هوشیاری. اما این علم ارتباطات است. علم توضیحات نیست.

چرا همه #فرآیندهای_فیزیکی در #مغز باید با #خود_آگاهی همراه باشد؟ این نمایش درونی و ذهنی چرا باید وجود داشته باشد؟ در حال حاضر، هیچ سر نخی از آن نداریم. در مواجه با خلاف قاعده ای مثل این، ایده های اساسی لازم اند، و حتی معتقدم شاید احتیاج به یک یا دو ایده داشته باشیم که در شروع دیوانه وار به نظر می رسند.
دوستم دنیل دنت، که امروز اینجاست، ایده دیوانه وارش این است که اصلا مشکل سختی به اسم هوشیاری وجود ندارد. کل ایده فیلم فردی درونی نوعی توهم یا سردرگمی است.
ایده دیوانه وار دیگر این است که هوشیاری بنیادی است. فیزیکدانها گاهی جنبه هایی از جهان را بعنوان بلوکهای سازنده بنیادین در نظر می گیرند: فضا و زمان و جرم. آنها قوانین بنیادی را مبنا قرار می دهند، مثل قوانین جاذبه یا مکانیک کوانتوم.
اگر نتوانید هوشیاری را در قالب تشکیل دهنده های موجود موجود یعنی فضا، زمان، جرم، شارژ توضیح دهید، در نتیجه به حکم عقل لازم است که فهرست را گسترش دهید، طبیعی ترین کار مبنا قرار دادن خود هوشیاری بعنوان عنصری بنیادی است، جزء بنیادی سازنده طبیعت. این به معنای کنار گذاشتن علم در این مقوله نیست. بلکه راهگشای علمی کردن آن است.

ایده دیوانه وار دومی این است که #هوشیاری شاید جهانی باشد. هر سیستمی ممکن است تا حدودی از هوشیاری برخوردار باشد. دیدگاهی که بعضا «همه ذهنی» نامیده میشود: Pan برای همه و psych برای ذهن، هر سیستمی هوشمند است، نه فقط انسانها، سگها، موشها، مگسها بلکه میکروبها.

یکی از موارد واقعا هیجان انگیز در سالهای اخیر این است که یک دانشمند عصب شناس بنام جیولیو تونینی، نظریه مشابه ای را اتخاذ کرده و آن را با استفاده از یک
#نظریه_ریاضی شدیدا گسترش داده است. وی دارای یک معیار اندازه گیری از یکپارچگی اطلاعات است که آن را فی می نامد، از آن برای سنجش میزان اطلاعات یکپارچه شده درون یک سیستم استفاده می کند. و تصورش بر این است که فی هم راستا با هوشیاری است. الان من نمی دانم که این نظریه صحت دارد یا نه، اما احتمالا برجسته ترین نظریه حال حاضر در علم هوشیاری است، و از آن برای یکپارچه سازی دامنه وسیعی از داده های علمی استفاده شده است.

#علوم_شناختی
#تد_تاک
#TED

@kaveh_farhadi

https://www.ted.com/talks/david_chalmers_how_do_you_explain_consciousness/transcript
https://www.instagram.com/p/BpYij0jnrnS/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=pwu2j7hszqzx


صبج چهارشنبه دوم آبان ماه ۱۳۹۷ برای بیش از "دویست و ده" نفر از مدیران محترم هلدینگ های کشور از ضرورت #کار_گروهی و #تیمی با توجه به مفاهیم #خود #خودشناسی #دیگری #یاریگری #همیاری و نیز ضرورت #خرد_جمعی ، در سازمان‌های ایرانی سخن گفتم.

در بخش نخست سخنرانی ام و در فصل #فلسفه_اخلاق و کار گروهی اشاره کوتاهی نیز به #در_ستایش_دیگری از "فیلسوف دیگری" #لویناس داشتم.

در بخش پایانی نیز به مفاهیم #فرهنگ_یاریگری_در_ایران، #انواع_یاریگری و ضرورت #برساخت آن در سازمان‌های ایرانی اشاره شد.

دوست فرهیخته ام "دکتر پیمان متقی" عزیز نیز از ضرورت حضور روح کار گروهی در سازمان های ایرانی سخن گفت.

#کار_تیمی
#تفکر_گروهی
#خرد_جمعی

#خود
#دیگری
#در_ستایش_دیگری
#امانوئل‌_لویناس

#فرهنگ_یاریگری_در_ایران
#انسانشناسی_یاریگری
#یاریگری
#همیاری
#دگریاری
#مرتضی_فرهادی

#برساخت
#سازمان

#سخنرانی:
#سمینار_کارگروهی_و_تفکر_تیمی
#کاوه_فرهادی

#آبان_۹۷
#تهران

#Self
#Other

#Teamwork
#Groups

#Organization

#Construction
#re_construction

@kaveh_farhadi
Forwarded from اتچ بات
" اگر بود حالا #نود_سالگی رویای‌اش را می دید
و شاید می‌دید که رویاها چگونه دوباره متولد می شوند.‌‌
و می دید که رویاها هرگز نمی‌میرند، حتی ۹۰ سال دیگر

و گویی رویای او، رویای انسان مدرن است انسان مدرنی که نه فقط نگاه اخلاق‌جوی ادیان، که خاطره‌ی خوب نسل‌های پیشین‌اش را هم از یاد برده است

به شهادت درخت‌ها و جنگل‌ها
به شهادت خاک ها و رودخانه‌ها
او زمین را هم از یاد‌برده است...

از یاد برده است که می خواست "انسان برای انسان برادری باشد.." فارغ از تفاوت رنگ‌ها، سلیقه‌ها، قبیله‌ها، باورها و نگاه‌ها ...
آری آدمی، همه را از یاد برده است!
اما رویاهایش را، هرگز!

و اینک در زادروزش من نیز می خواهم چون او،
دستم را بالا بگیرم و فریاد زنم:
#من نیز چون #تو رویایی دارم!
و #ما نیز چون #شما رویایی داریم!

در زادروز مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان آمریکا، که تولد دوباره‌ی #رویای_مارتین_لوترکینگ است

بیایید رؤیاهایمان را به خاطر بیاوریم!
بیایید رؤیاهایمان را با دیگری تقسیم کنیم
و رویاهای #دیگری را هم، از آنِ #خود بدانیم...

رویای زمینی سبز، انسانی آزاد
رویای حضور اخلاق در همه ییلاق‌های و قشلاق‌های خاک!

رویای صلح، کودکان شاد! ( از یمن، ...خاورمیانه... تا شاخ آفریقا)
مادران امیدوار، پدرانی استوارِ با آرزوهایی نرفته از یاد!

و به خاطر بیاوریم که می‌توانیم جهانی را از رویا تا واقعیت‌اش دوباره از نو بسازیم!

از جنگل ها و رودخانه‌ها تا قنات‌ها و کاریزها
از روستایی دور تا شهری نزدیک...

آری، هر کجا که دلی می‌تپد و دستی رو به آسمان می رود
من نیز رویایی دارم!... و ما نیز رویایی داریم ، نداریم؟!"
(کاوه فرهادی.سالروز نود سالگی تولد مارتین لوترکینگ)
https://t.me/kaveh_farhadi

#رویایی_دارم
#I_have_a_dream

#مارتین_لوترکینگ__نود_ساله_شد!
 #Martin_Luther_King, Jr.


@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/BxDjyYinu1F/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1n5jlsni5o6bh

#سدسازان به #خود #باختند!

مناظره پریشب ( مورخ ۱۳ اردی‌بهشت ۹۸) هر چند به داغی مناظره‌های ریاست جمهوری نبود، اما برای آغاز چنین رویکردهایی در حوزه‌ی محیط زیستِ این سرزمین، از سوی رسانه‌ی ملی قابل تقدیر است.

اما شاید پرداختن به نکاتی پیرامون آن برای تجربیات بعدی، قابل تامل باشد.

نخست :
آیا آسیب‌شناسی بحث سد و سدسازی به عنوان یک #نگاه_سازه‌ای در توسعه پایدار نیاز به حضور اندیشمندان و منتقدین حوزه علوم انسانی ندارد؟

یعنی آیا جا نداشت و بهتر نبود از اندیشمندان دغدغه‌مندی که نگاه نقادانه‌ای به شیوه‌های سازه‌ایِ #مکتب_نوسازی و تقلیدی توسعه‌‌ای از غرب و بویژه آمریکای شمالی ( همچون دکتر #فرشاد_مومنی) داشته‌اند نیز دعوت به عمل می‌آ‌مد؟ و از آن سو البته هم‌نظران و هم نگاهان چنین رویکردی بر روی صندلی مقابل می‌نشستند؟

دوم:
ضمن سپاس از شرکت‌کنندگان ارزشمند این بحث ماندگار، باید خاطر نشان نمود که این مناظره در برگیرنده‌ی بسیاری از چهره‌های جدی دغدغه مند و متعهد محیط‌زیستی این سرزمین که سکان‌داریِ اندیشه‌ای آن را از منظرهای توسعه‌ای به عهده‌ داشته و دارند، نبود و ای کاش در مناظره‌‌های بعدی از دیگر دلسوزان شاخص این حوزه نیز دعوت به عمل آید.

نکته آخر:
به نظر می‌آید آمدن مدیران میانی حوزه‌‌های سدسازی به عنوان صرفا تماشاچیانی که قرار است برای رده‌های بالاتر از خود کف بزنند و هورا بکشند تقلیل دادن حتی همان رویکردهای مهندسی باورانه‌است... و در این میان رعایت نکردن حتی حق سخن گفتن طرف مقابل و به تمسخر گرفتن آن ، نه هرگز #ستایش_دیگری که حتی تحقیر آن، براستی #باختن از #خود است! (- کاوه فرهادی. یادداشتی کوتاه بر مناظره‌ی ۱۳ اردی‌بهشت ۹۸ از شبکه اول سیما.)


@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#سخنرانی_تاثیرگذار #پروفسور_دنیل_دنت عنوان: #مکانیزم_هشیاری_در_مغز_انسان این سخنرانی نشان می دهد که #مغز_انسان دارای چه استعداد عجیبی در #ندیدن_جزییات است. #علوم_شناختی #مغز_انسان @kaveh_farhadi
آیا #کنترل_مغز ممکن است؟

موفقیت دانشمندان درزمینه ایجاد ارتباط #مستقیم_مغز_با_مغز


با انتقال فعالیت الکتریکی مغز فرد فرستنده به مغز فرد گیرنده، او توانست وظیفه‌ای خاص را به روشی انجام دهد که در مغز فرد فرستنده تعیین می‌شد.

در طول تکامل انسان، انواع مختلفی از ابزارهای ارتباطی از ژست‌های بدن گرفته تا زبان‌های پیچیده ایجاد شده است. تمامی این اشکال ارتباطی افراد را به طریقی به‌هم پیوند می‌زند تا بتوانند تجارب فردی خود را به‌اشتراک بگذارد و آن‌ها را بیان کند و باهم همکاری بیشتری کنند. در مطالعه‌ای جدید، فناوری به‌عنوان ابزار ارتباطی جدید جایگرین زبان می‌شود و ازطریق آن، فعالیت مغزی انسان‌ها به‌طور مستقیم و بدون نیاز به زبان به‌هم پیوند می‌خورد.

فعالیت الکتریکی مغز دو انسان به‌شکل سیگنال‌های مغناطیسی به مغز انسان دیگری منتقل شد. این سیگنال‌ها حاوی دستورالعمل‌هایی برای انجام وظیفه‌ای به روش خاص بودند. این مطالعه درهای تازه‌ای به روی توسعه‌ی ابزارهای جدید ارتباط بشری بازمی‌کند؛ درحالی‌که در همین حین، مفاهیم بنیادین مرتبط با هویت و استقلال فردی را به‌چالش می‌کشاند.

#ارتباط_مستقیم_مغز_با_مغز سال‌ها است مدنظر دانشمندان بوده است و انگیزه‌های متنوعی مانند اشتیاق #آینده‌نگرانه و مسائل نظامی مشوق آن بوده است. میگوئل نیکوللیس، نویسنده‌ی کتاب «فراتر از مرزها»، ادغام فعالیت مغز انسان‌ها را به‌عنوان آینده‌ی بشر و مرحله‌ی بعدی در تکامل گونه‌ی ما معرفی می‌کند. او قبلا در یکی از پژوهش‌های خود، مغز چندین موش را با استفاده از الکترودهای کاشته‌شده یا رابط مغز با مغز به‌هم متصل کرده است.

نیکوللیس و همکارانش از این دستاورد با عنوان نخستین « #کامپیوتر_ارگانیک» یاد می‌کنند که در آن، مغزهای زنده طوری به‌هم متصل بودند که گویی آن‌ها تعداد زیادی ریزپردازنده باشند. حیوانات مشارکت‌کننده در این شبکه یاد گرفتند فعالیت الکتریکی سلول‌های عصبی خود را به‌شکل فعالیت‌های عصبی مغز واحد هماهنگ کنند. مغزهای شبکه‌شده ازنظر وظایفی مانند توانایی تمایز بین دو الگوی مختلف تحریک الکتریکی آزمایش شدند و درمقایسه‌با حیوانات انفرادی عملکرد بهتری داشتند.....

ادامه مطلب : https://bit.ly/2JBXFZL

منابع:
کانال تلگرام: #افق_رویداد



@kaveh_farhadi

#شناخت
#علوم_شناختی
#مغز

#هوش
#آگاهی
#خود_آگاهی
Forwarded from اتچ بات
" اگر بود حالا #نود_سالگی رویای‌اش را می دید
و شاید می‌دید که رویاها چگونه دوباره متولد می شوند.‌‌
و می دید که رویاها هرگز نمی‌میرند، حتی ۹۰ سال دیگر

و گویی رویای او، رویای انسان مدرن است انسان مدرنی که نه فقط نگاه اخلاق‌جوی ادیان، که خاطره‌ی خوب نسل‌های پیشین‌اش را هم از یاد برده است

به شهادت درخت‌ها و جنگل‌ها
به شهادت خاک ها و رودخانه‌ها
او زمین را هم از یاد‌برده است...

از یاد برده است که می خواست "انسان برای انسان برادری باشد.." فارغ از تفاوت رنگ‌ها، سلیقه‌ها، قبیله‌ها، باورها و نگاه‌ها ...
آری آدمی، همه را از یاد برده است!
اما رویاهایش را، هرگز!

و اینک در زادروزش من نیز می خواهم چون او،
دستم را بالا بگیرم و فریاد زنم:
#من نیز چون #تو رویایی دارم!
و #ما نیز چون #شما رویایی داریم!

در زادروز مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان آمریکا، که تولد دوباره‌ی #رویای_مارتین_لوترکینگ است

بیایید رؤیاهایمان را به خاطر بیاوریم!
بیایید رؤیاهایمان را با دیگری تقسیم کنیم
و رویاهای #دیگری را هم، از آنِ #خود بدانیم...

رویای زمینی سبز، انسانی آزاد
رویای حضور اخلاق در همه ییلاق‌های و قشلاق‌های خاک!

رویای صلح، کودکان شاد! ( از یمن، ...خاورمیانه... تا شاخ آفریقا)
مادران امیدوار، پدرانی استوارِ با آرزوهایی نرفته از یاد!

و به خاطر بیاوریم که می‌توانیم جهانی را از رویا تا واقعیت‌اش دوباره از نو بسازیم!

از جنگل ها و رودخانه‌ها تا قنات‌ها و کاریزها
از روستایی دور تا شهری نزدیک...

آری، هر کجا که دلی می‌تپد و دستی رو به آسمان می رود
من نیز رویایی دارم!... و ما نیز رویایی داریم ، نداریم؟!"
(کاوه فرهادی.سالروز نود سالگی تولد مارتین لوترکینگ)
https://t.me/kaveh_farhadi

#رویایی_دارم
#I_have_a_dream

#مارتین_لوترکینگ__نود_ساله_شد!
 #Martin_Luther_King, Jr.


@kaveh_farhadi
#زندگی_اخلاقی
و #دیگری

امانوئل لویناس: #فیلسوف_دیگری
✍️ #حسین_حسینی

لویناس(۱۹۹۵-۱۹۰۶)، یکی از مهم‌ترین فیلسوفان در فرانسه بود، که از قضا، بیشترین تأکید او بر #زندگی_اخلاقی است. در این‌جا به اجمال به برخی آرای او اشاره می‌شود:

لویناس منتقد بسیاری از جریان‌های فلسفی است. به نظر او مشخصه‌ی فلسفه همواره آن بوده که نتوانسته به غیر و “دیگری” بیندیشد و همه را به “ #خود” فروکاسته است. این داستان غم‌انگیز فلسفه‌ی غرب است؛ از پارمنیدس که همه‌ی تکثرها را به وحدتی فراگیر فرومی‌کاست تا «منِ» کانت و هگل که جایی برای دیگران نمی‌گذاشت و همه چیز را زاییده و طفیلیِ «من» می‌دانست....

نزد لویناس، زندگی اخلاقی، با شکوه‌ترین جلوه‌ی تاریخ حیات انسان است؛ اینکه برای نمونه، آدمی وقت گرانبهای خود را ساعتی در هفته به خواندن کتاب برای نابینایان اختصاص دهد، یا کاری داوطلبانه برای دیگران انجام دهد، یا بدون روی و ریا بخششی داشته باشد و...

یکی از دل‌مشغولی‌های بسیاری از فیلسوفان جدید بحث از « #دیگری» و رابطه با او است. این دغدغه بیشتر میان فیلسوفان قاره‌ای مطرح است. شاید به دلیل اینکه آنها بیشتر از فیلسوفان تحلیلی از مباحث ملموس و متعارف سخن می‌گویند و کمتر درگیر بازی‌های آکادمیک و مباحث دانشگاهی هستند. در این نوشته‌هایی که می‌آید بحث از «دیگری» را نزد فیلسوفانی مانند لویناس، بوبر، دریدا و ماریون به کوتاهی بررسی می‌کنیم...

متن کامل👇:
https://3danet.ir/emmanuel-levinas-the-other/

#دیگری
#فیلسوف_دیگری

#امانوئل_لویناس


@kaveh_farhadi
📝 #مقاله : پرده پنهان پول

گفتاری از دکتر #مرتضی_فرهادی درباره تاثیرات پول بر زندگی انسانی

مقدمه

تاکنون دربارۀ ماهیت و عملکرد اقتصادی و تأثیرات اجتماعی و اخلاقی پول سخن بسیار رفته، اما از زاویۀ مورد نظر ما به آن پرداخته نشده است؛ اقتصاد دانان تعاون طلب نیز بین خودخواهی و #رقابت و سود و پول و درنتیجه بین پول و تعاون ارتباط نزدیکی یافته اند. مؤلف این سطور نیز از حدود ربع قرن قبل، با طرح جنبۀ واسطهای و #استتاری_پول، به عنوان مانعی برای فهم میزان و عظمت همکاری میان آدمیان پرداخته، و لذا لازم است برای توضیح بیشتر و جلب توجه بیشتری از مخاطبان از سویی و تشویق جامعه شناسان، مردم شناسان و روان شناسان اجتماعی، به درگیری فکری با اثرات توهم زایی آن، کمی به این پدیده ظاهراً اقتصادی محض بیش تر بپردازیم.

دربارۀ تأثیر آگاهی در رفتار آدمی سخن بسیار رفته است. حتی اندیشه ورزانی که به شکل افراطی به شرایط عینی جامعه بها می دهند، منکر نقش تأثیرات آگاهی در تاریخ آدمی و سرنوشت طبقات و جامعه نیستند.

در جامعۀ سنتی، انسان ها آگاهی دقیق تری از میزان مدیونی خود نسبت به دیگران دارند ؛ و این احساس دِین به خاطر #درک_فرهنگی و تاریخی درست تر آن ها از اهمیت و اثرات دائمی کمک دیگران، و فهم برخاسته از زیست در جامعه ای پر از شبکه عظیمی از انواع همکاری های مستقیم و به شکل آشکارتر است. امروزه از این احساس دِین حتی نسبت به افراد خانواده نیز در میان آدمیان بسیار کاسته شده است.

احساس طلب خواهی از جامعه و از دیگران حتی از خانواده، به جای احساسِ دین نسبت به آن ها دامنۀ فردگرایی، خودخواهی، خود شیفتگی و پرخاشگری را وسعت داده است. البته کاهشِ سریعِ احساسِ دین نسبت به دیگران و حتی والدین در ایران، به مسائل دیگری هم باز می گردد، که امیدوارم بتوانم آن را در جایی جداگانه مطرح کنم.

چنین به نظر می رسد پول که ابزار واسطۀ مبادله بوده است، امروزه خود به هدف مبادله تبدیل شده و روابط انسان ها که رابطۀ دو طرفه و متقابل انسان ها با یکدیگر بوده است، به روابط انسانِ ) انسان / پول ( پول تقلیل یافته است. اکنون پول بر تخت هدف تکیه داده و انسان ها به ابزاری در جایگاه خدمت آن، خواهش و ستایش آن و اگر نگوییم پرستش آن ایستاده اند. اگر این وضعیت واقعیت داشته باشد، نشان می دهد که پول با وجود کارکردهای اقتصادی بسیارش، به دلایلی که در فرازهای قبلی به آن ها پرداخته شد، به رهیافت شناختی و ادراک آدمی از زندگی اجتماعی لطمات شدید وارد کرده و کارکرد مبادله را که به قول لوی اشتراوس از شئ مبادله شده مهم تر بوده است، به شدت کاهش داده است.

پول همچون حجابی اکبر بین فرد و دایرۀ اجتماعی وی )#خود و #دیگران( و بین انسان و طبیعت و بین انسان و جامعه و در نتیجه بین انسان و جهان هستی گاه دانسته و در بسیاری از موارد ندانسته، حایل ایجاد کرده است. پرده ای از جنس سیاه چاله ها که همۀ پرتوهای رنگارنگ #فرهنگ_بشری را جذب و تنها پرتو استاندارد شدۀ اقتصادی را باز می تاباند. فوکوگفته بود قدرت در روزگار ما برای صیانت از خود، خود را پنهان می کند. به نظر می رسد پول می تواند یکی از بهترین مخفی گاه های مافوق سری قدرت باشد.

پول، آینۀ قدی موج دار تمام نمایی است که همۀ اندازه های واقعی در نگاه ما به هم می ریزد تا اندازۀ خود را – که در روزگار ما – هم قد قدرت است به همۀ جهان بقبولاند.... ادامه در👇👇




به نقل از کانال جامعه شناسی

متن کامل را در فایل زیر بخوانید 👇👇👇

#پول
#رهیافت_شناختی
#فرهنگ_بشری
#درک_فرهنگی

#مرتضی_فرهادی

@kaveh_farhadi
Forwarded from اتچ بات
" اگر بود حالا #نود_سالگی رویای‌اش را می دید
و شاید می‌دید که رویاها چگونه دوباره متولد می شوند.‌‌
و می دید که رویاها هرگز نمی‌میرند، حتی ۹۰ سال دیگر

و گویی رویای او، رویای انسان مدرن است انسان مدرنی که نه فقط نگاه اخلاق‌جوی ادیان، که خاطره‌ی خوب نسل‌های پیشین‌اش را هم از یاد برده است

به شهادت درخت‌ها و جنگل‌ها
به شهادت خاک ها و رودخانه‌ها
او زمین را هم از یاد‌برده است...

از یاد برده است که می خواست "انسان برای انسان برادری باشد.." فارغ از تفاوت رنگ‌ها، سلیقه‌ها، قبیله‌ها، باورها و نگاه‌ها ...
آری آدمی، همه را از یاد برده است!
اما رویاهایش را، هرگز!

و اینک در زادروزش من نیز می خواهم چون او،
دستم را بالا بگیرم و فریاد زنم:
#من نیز چون #تو رویایی دارم!
و #ما نیز چون #شما رویایی داریم!

در زادروز مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان آمریکا، که تولد دوباره‌ی #رویای_مارتین_لوترکینگ است

بیایید رؤیاهایمان را به خاطر بیاوریم!
بیایید رؤیاهایمان را با دیگری تقسیم کنیم
و رویاهای #دیگری را هم، از آنِ #خود بدانیم...

رویای زمینی سبز، انسانی آزاد
رویای حضور اخلاق در همه ییلاق‌های و قشلاق‌های خاک!

رویای صلح، کودکان شاد! ( از یمن، ...خاورمیانه... تا شاخ آفریقا)
مادران امیدوار، پدرانی استوارِ با آرزوهایی نرفته از یاد!

و به خاطر بیاوریم که می‌توانیم جهانی را از رویا تا واقعیت‌اش دوباره از نو بسازیم!

از جنگل ها و رودخانه‌ها تا قنات‌ها و کاریزها
از روستایی دور تا شهری نزدیک...

آری، هر کجا که دلی می‌تپد و دستی رو به آسمان می رود
من نیز رویایی دارم!... و ما نیز رویایی داریم ، نداریم؟!"
(کاوه فرهادی.سالروز نود سالگی تولد مارتین لوترکینگ)
https://t.me/kaveh_farhadi

#رویایی_دارم
#I_have_a_dream

#مارتین_لوترکینگ__نود_ساله_شد!
 #Martin_Luther_King, Jr.


@kaveh_farhadi
ردیابی تکامل نظامهای اجتماعی
🔸بخشی از صحبتهای مدرسه تکامل؛

🔻بحث را با این سوال آغاز کنیم که تفاوت اساسی میان جوامع و تمدن انسانی با سایر جوامع چیست؟
جوامعی که گاهی از برخی جنبه ها پیچیده تر و پیشرفته تر هستند. جوامع حشراتی مثل زنبور عسل یا مورچه با مهندسی و معماری پیچیده ای که دارند از لحاظ زیستی کاملا با وظایف تطابق یافته و به لحاظ انرژی مصرفی برای تولیداتشان ذره ای پرت انرژی ندارند. میتوان گفت که بارزترین تفاوت وجه تکاملی جوامع انسانی است.
زندگی گروهی در جوامع حشرات و حیوانات از لحاظ ساخت فوق العاده ثابت هستند. زنبورها همان زنبورهایی هستندکه 200 یا 500 سال پیش بودند.

🔻اما عنصری که جوامع انسانی را تا این حد در معرض تحول و تغییر قرار داده چیست؟ خود انسانها و ویژگی ای به نام "تعامل با خود"!
تعامل با خود یک جزء اجتناب ناپذیر در کنش متقابل اجتماعی در جامعه بشری تلقی میشود. تفاوتی که بین جوامع حشرات و جوامع بشری وجود دارد ناشی از حضور و غیاب تعامل با خود هست. جوامع حشرات بدون داشتن #خود ها فقط به وسیله ی تخصص زیستی اعضایشان ساختهای اجتماعی پیچیده را گسترش میدهند اما جوامع انسانی با داشتن خودها میتوانند ساختهای اجتماعی خیلی پیچیده ای را توسعه دهند که ممکن است از یک جامعه به جامعه ای دیگر تا حد زیادی متنوع باشد. هر خود بخشی دارد به نام "دیگری تعمیم یافته" که انعکاسی از جامعه در فرد است، بخش اجتماعی شده ی خود و بخش دیگری دارد که اجتماعی نشده(من فاعل) و خلاقیت و تنوع و آزادی از آن نقطه سرچشمه میگیرد. تنوعات در جوامع انسانی از طیف شکنجه دادن و قتل عامهای نژادی هست تا رفتارهای تعاونی و ایجاد نهادهای حمایتی مثل مالکیت خصوصی، پلیس، دادگستری، قانون گذاران، کارمندان ثبت املاک و غیره.

✳️جهت دریافت فایل صوتی بر روی
کلمه 👈 "تکامل" کلیک نمایید.

#جامعه‌شناسی
#تکامل
#هرمنوتیک_میناحسنی
@hemenotic
https://www.instagram.com/p/CSuqe7utxXi/?utm_medium=copy_link

#کربلا ؛
#اینجا_و_اکنون_ماست !

هفت روز پیش، یا روزها پیشتر از این در
دهم محرم شصت و یکم ه‍.ق، برای درس گرفتن از تاریخ چه فرق می‌کند، "حسین ابن علی علیه السلام" درست همانجایی ایستاده بود که "ما" ایستاده‌ایم، همانجاییکه "ملت مظلوم افغانستان" و همه‌ی آزاداندیشانِ جهان ایستاده‌اند.
آنجاییکه زنان و کودکان و مادران و دخترانِ بی‌پناه افغانستانی، در حیطه‌ی نرده‌ها، پایه‌ها، تابوت‌ها و مقبره‌ها سالهاست که مظلومانه ایستاده‌اند!
همانا برای آنانکه درست شنیده‌اند:
" اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!"
و آنانکه که #خود را در #دیگری، یافته‌اند
دیگریِ بی‌سرزمین و بی‌پناه!
در بطنِ باتلاقیِ خاک از هرسو،
باتلاقِ استعمار،
باتلاقِ میهمانانِ حریص
بر گردِ میزی وسیع،
و دستانی تنگ
با اندیشه‌هایی سرشار از مرگ و مرگ و جنگ!
آری، آری؛
کربلا همانا "اینجا و اکنون ماست!"
اینجا و اکنونی‌که مردان و زنانِ آزاده جهان در دره #پنجشیر گردِ هم آمدند... در دره‌ای که خود قله‌ای است!

اینجا و اکنونی‌که #احمد_مسعود و احمد مسعود‌ها ایستاده‌اند.
و #احمد_شاه_مسعود و احمد شاه مسعود‌ها سالها پیش و همه آزادگان و آزادی‌خواهان.. و بالاخره آنجا که "حسین بن علی علیه السلام" و یارانش، قرن‌ها پیش دربرابر جهل و ظلم برای همه‌ی تاریخ، جاودانه ایستادند!

و چه خوب گفت مولانا:
"دیده‌ای خواهم که باشد شه‌شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس.."

- کاوه فرهادی.
(عاشورای هزار و چهارصد)


@kaveh_farhadi
Forwarded from اتچ بات
" اگر بود حالا #نود_سالگی رویای‌اش را می دید
و شاید می‌دید که رویاها چگونه دوباره متولد می شوند.‌‌
و می دید که رویاها هرگز نمی‌میرند، حتی ۹۰ سال دیگر

و گویی رویای او، رویای انسان مدرن است انسان مدرنی که نه فقط نگاه اخلاق‌جوی ادیان، که خاطره‌ی خوب نسل‌های پیشین‌اش را هم از یاد برده است

به شهادت درخت‌ها و جنگل‌ها
به شهادت خاک ها و رودخانه‌ها
او زمین را هم از یاد‌برده است...

از یاد برده است که می خواست "انسان برای انسان برادری باشد.." فارغ از تفاوت رنگ‌ها، سلیقه‌ها، قبیله‌ها، باورها و نگاه‌ها ...
آری آدمی، همه را از یاد برده است!
اما رویاهایش را، هرگز!

و اینک در زادروزش من نیز می خواهم چون او،
دستم را بالا بگیرم و فریاد زنم:
#من نیز چون #تو رویایی دارم!
و #ما نیز چون #شما رویایی داریم!

در زادروز مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان آمریکا، که تولد دوباره‌ی #رویای_مارتین_لوترکینگ است

بیایید رؤیاهایمان را به خاطر بیاوریم!
بیایید رؤیاهایمان را با دیگری تقسیم کنیم
و رویاهای #دیگری را هم، از آنِ #خود بدانیم...

رویای زمینی سبز، انسانی آزاد
رویای حضور اخلاق در همه ییلاق‌های و قشلاق‌های خاک!

رویای صلح، کودکان شاد! ( از یمن، ...خاورمیانه... تا شاخ آفریقا)
مادران امیدوار، پدرانی استوارِ با آرزوهایی نرفته از یاد!

و به خاطر بیاوریم که می‌توانیم جهانی را از رویا تا واقعیت‌اش دوباره از نو بسازیم!

از جنگل ها و رودخانه‌ها تا قنات‌ها و کاریزها
از روستایی دور تا شهری نزدیک...

آری، هر کجا که دلی می‌تپد و دستی رو به آسمان می رود
من نیز رویایی دارم!... و ما نیز رویایی داریم ، نداریم؟!"
(کاوه فرهادی.سالروز نود سالگی تولد مارتین لوترکینگ)
https://t.me/kaveh_farhadi

#رویایی_دارم
#I_have_a_dream

#مارتین_لوترکینگ__نود_ساله_شد!
 #Martin_Luther_King, Jr.


@kaveh_farhadi
🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر

(‌ورق بزنید!)

در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال  «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته‌اند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده‌اند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکرده‌اند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافته‌است. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایت‌ها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدام‌یک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم می‌دانند..

اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست‌، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته می‌شود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان می‌برم:

"فرزندان شما به‌ حقیقت دختران و پسران #زندگی‌ اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه‌هايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشه‌ای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمی‌توانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)

-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)

📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇

** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی

#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران

#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🌿من از آن خویش نیستم🌿 / این دریا از آنِ من است این هوای تازه از آنِ من است این پیاده‌رو و هرچه بر اوست... ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است از آن من هستند شبحم و دوستش گلدان مسی، آیت‌الکرسی و کلید از آنِ من است در و نگهبانان و زنگ‌ها از آنِ من‌اند نعلِ اسب…
🌿من از آن خویش نیستم🌿

/ این دریا از آنِ من است
این هوای تازه از آنِ من است
این پیاده‌رو و هرچه بر اوست...
ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است
از آن من هستند شبحم و دوستش
گلدان مسی، آیت‌الکرسی و کلید از آنِ من است
در و نگهبانان و زنگ‌ها از آنِ من‌اند
نعلِ اسب آویخته بر دیوار از آنِ من است
از آنِ من است آن‌چه از آنِ من بوده است
پاره کاغذ کنده‌شده از انجیل از آنِ من است
نمکِ اشک‌های بر روی دیوارهای خانه از آنِ من است
و نامم، حتی اگر اشتباه بخوانندش
به پنج حرف افقی‌اش از آنِ من است
میم از شیدا و یتیم و کامل‌ کننده گذشته‌ها
حاء از باغ و محبوب و دو حیرت و دو حسرت
میم از جسور، از آماده کننده و آماده
برای مرگ موعود خویش در تبعید، از بیمار آرزوها
واو از وداع، از گلی نه چندان بزرگ
از ولادت برای تولد هرجا که بیابدش، و وعده والدین
دال از راه و راهنما، از اشک، از خانه‌ای قدیمی
از گنجشکی که نوازشم می‌کند و خونینم
و این نام، از آنِ من است
و از آنِ دوستانم، هرکجا که باشند
و از آنِ من است تن موقتی‌ام، حاضر باشم یا غایب.

دو متر از این خاک اکنون کفایتم می‌کند
یک متر و هفتاد و پنج سانتی‌متر برای خودم
و باقی برای گلی رنگارنگ، که از من به آرامی می‌نوشد
و از آنِ من است آن‌چه از آنِ من بود: دیروزم
و آن‌چه از آن من خواهد شد: فردای دورم
و بازگشت روح گریزانم
گویی هرگز، هیچ نبوده  است
زخمی کوچک بر بازوی اکنونِ بیهوده
و تاریخ مسخره می‌کند قربانیان را و قهرمانانش را
و بر آن‌ها نگاهی می‌اندازد و می‌گذرد .

این دریا از آنِ من است
این هوای مرطوب از آنِ من است
و نامم، حتی اگر به اشتباه بر روی تابوت بنویسندش
از آن من است
اما من
با اینکه پر شده‌ام از هرچه دلیل برای رفتن
من، از آنِ خویش نیستم...//

#محمود_درویش

#شاعر #شاعر_معاصر #شعر #شعر_جهان #شعر_معاصر #شعر_فلسطین #خویش #خود #دیگری

https://www.instagram.com/p/Cq8kOlWNdZK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Forwarded from اتچ بات
" اگر بود حالا #نود_سالگی رویای‌اش را می دید
و شاید می‌دید که رویاها چگونه دوباره متولد می شوند.‌‌
و می دید که رویاها هرگز نمی‌میرند، حتی ۹۰ سال دیگر

و گویی رویای او، رویای انسان مدرن است انسان مدرنی که نه فقط نگاه اخلاق‌جوی ادیان، که خاطره‌ی خوب نسل‌های پیشین‌اش را هم از یاد برده است

به شهادت درخت‌ها و جنگل‌ها
به شهادت خاک ها و رودخانه‌ها
او زمین را هم از یاد‌برده است...

از یاد برده است که می خواست "انسان برای انسان برادری باشد.." فارغ از تفاوت رنگ‌ها، سلیقه‌ها، قبیله‌ها، باورها و نگاه‌ها ...
آری آدمی، همه را از یاد برده است!
اما رویاهایش را، هرگز!

و اینک در زادروزش من نیز می خواهم چون او،
دستم را بالا بگیرم و فریاد زنم:
#من نیز چون #تو رویایی دارم!
و #ما نیز چون #شما رویایی داریم!

در زادروز مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش مدنی سیاهان آمریکا، که تولد دوباره‌ی #رویای_مارتین_لوترکینگ است

بیایید رؤیاهایمان را به خاطر بیاوریم!
بیایید رؤیاهایمان را با دیگری تقسیم کنیم
و رویاهای #دیگری را هم، از آنِ #خود بدانیم...

رویای زمینی سبز، انسانی آزاد
رویای حضور اخلاق در همه ییلاق‌های و قشلاق‌های خاک!

رویای صلح، کودکان شاد! ( از یمن، ...خاورمیانه... تا شاخ آفریقا)
مادران امیدوار، پدرانی استوارِ با آرزوهایی نرفته از یاد!

و به خاطر بیاوریم که می‌توانیم جهانی را از رویا تا واقعیت‌اش دوباره از نو بسازیم!

از جنگل ها و رودخانه‌ها تا قنات‌ها و کاریزها
از روستایی دور تا شهری نزدیک...

آری، هر کجا که دلی می‌تپد و دستی رو به آسمان می رود
من نیز رویایی دارم!... و ما نیز رویایی داریم ، نداریم؟!"
(کاوه فرهادی.سالروز نود سالگی تولد مارتین لوترکینگ)
https://t.me/kaveh_farhadi

#رویایی_دارم
#I_have_a_dream

#مارتین_لوترکینگ__نود_ساله_شد!
 #Martin_Luther_King, Jr.


@kaveh_farhadi
چگونه می‌توانیم خود را به نحوی بنیادی تغییر دهیم؟
شخصیت بر روی ژن‌ها اثر دارد!
عنوان مقاله‌ای که اخیراً در نشریه‌ی روانپزشکی ملکولی از مجموعه‌ی نیچر منتشر شده آن‌قدر عجیب است که خواننده را مجبور به دوباره خواندن عنوان می‌کند: آیا منظور این است که ژن‌ها بر روی شخصیت اثر دارند؟! خیر. اگر این بود نکته‌ی جدیدی نبود. دهه‌هاست می‌دانیم ژن‌ها بر روی شخصیت اثر دارند. اما عنوان مقاله این است: «شبکه‌های بیان ژن توسط شخصیت فرد کنترل می‌شوند»! به عبارتی شخصیت بر ژن‌ها اثر دارد!
در مقاله، دو دسته از شبکه ژن‌های تنظیم کننده معرفی می‌شوند: شبکه‌ی تنظیم‌کننده‌ی درونی که شامل ۴۳ ژن مرتبط با خودکنترلی در تفسیرِ معنایِ مفاهیم است؛ و شبکه‌ی تنظیم‌کننده‌ی بیرونی که شامل ۴۵ ژن مرتبط با خودتنظیمی واکنش‌های هیجانی، از جمله کنترل خشم و اضطراب، است. هر دو شبکه از طریق شش ژن مرکزی تنظیم‌کننده هماهنگ می‌شوند که با پلاستسیته‌ی (انعطافِ) عصبی ربط دارند. پژوهشگران متوجه شدند که این هسته‌ی مرکزیِ متشکل از شش ژن، با یک‌صد ژن شناخته‌شده‌ای که قبلاً ربط آنها را با ویژگی‌های شخصیتی می‌دانستیم در ارتباط‌اند. به‌علاوه در تنظیم بیش از چهارهزار ژن دیگر نیز نقش دارند. این بدان معناست که ما می‌توانیم از راه خودآگاهی و تنظیم هیجانات خود بر بیان بسیاری از ژن‌های‌مان اثر گذاریم و به این ترتیب بر روی دسته‌ی بسیار بزرگی از حالات بدنی و احوالات روانیِ خود مؤثر باشیم!
 مقاله به ما نوید می‌دهد که می‌توانیم تغییر کنیم، و در این تغییرات خالق وضعیت‌های مطلوب باشیم. حداقل در ساحت انسانی، جهانی هراکلیتی را شاهدیم که هیچ چیز ثابت نیست. ما اسیر ژن‌های خود نیستیم. آیا بی‌هیچ محدودیتی می‌توانیم چنین کنیم؟ خیر. نویسندگان مقاله چنین چیزی نمی‌گویند: به وضوح ژن‌ها و محدودیت‌های محیطی گرایش‌های رفتاری ما را جهت می‌دهند. اما با تغییر در افکار و محیط پیرامونی می‌توانیم پا را از جبر ژنتیکی، لااقل در حوزه‌ی ژن‌هایی که قرار است شخصیت را به ما دیکته کنند، فراتر نهیم. اما دامنه‌ی تأثیرِ بسیار بزرگِ چهارهزار ژنی (و از آنجا که ژن‌ها به صورت تیمی عمل می‌کنند، بنابراین دامنه‌ی تأثیر این چهارهزار ژن احتمالاً کلیت ژنوم ما را دربر می‌گیرد)  نوید می‌دهد که در سایر حوزه‌‌های فیزیولوژیک‌تر نیز بتوان از جبر ژنتیکی فراتر رفت. (در یکی از پست‌های قبلی دیدیم که چگونه با تغییر در سبک زندگی حتی می‌توانیم عمر فعالیت ژن‌ها را افزایش دهیم.)
زمان آن رسیده است که توصیه‌ی پراگماتیست‌هایی مانند دیویی را جدی بگیریم و دوگانه‌ی دکارتی ذهن/بدن را کنار بگذاریم: ذهن و بدن در اندرکنشی دائم یک کل منسجم را شکل می‌دهند. به گفته‌ی نویسندگان مقاله اکنون شواهد تجربی برای این دعوی فلسفی در اختیار داریم. دیویی همچنین از اندرکنش وثیق ارگانیسم و محیط‌زیست پیرامونی سخن می‌گفت. نویسندگان مقاله نیز از نقش خودآگاهی در این اندرکنش انسان با جهان سخن می‌گویند و دلایلی تجربی عرضه می‌کنند که این خودآگاهی بر نحوه‌ی بیان ژن‌هایمان اثر دارد. ما فعالانه در چیستی احوالات روانی و بدنی خود نقش داریم. سطح خودآگاهی ما بر تنظیم هیجانات ما اثر دارد و از این طریق بر شش ژن تنظیم‌کننده که بیان ژن‎های مربوط به شخصیت را تنظیم می‌کنند اثر دارند، اما شخصیت ما نیز بر سطح خودآگاهی ما اثر می‌گذارد و چرخه‌ای از اندرکنش ما با جهان آغاز می‌شود که ژن‌ها، خودآگاهی، و ویژگی‌های شخصیتی بر یکدیگر اثر دارند.
توصیه‌های کاربردی:
اما چگونه می‌توانیم خالق شخصیت مطلوب‌تری برای خود باشیم؟
در مقاله سه راه‌کار معرفی می‌شود که در ادبیات روزِ روان‌شناسی هر سه در حوزه‌ی «مهارت‌های نرم» طبقه‌بندی می‌شوند:
یک. مدیریت هیجان‌ها: نه باید جلوی هیجان‌ها را به طور کامل گرفت و نه هرطور که به نظرمان راحت هستیم آنها را بروز دهیم. در مدیریت هیجان تکنیک‌هایی آموزش داده می‌شود تا راهی بینابین را پی بگیریم و هیجان‌های خود را به نحوی سنجیده بروز دهیم.
دو. تقویت خودکنترلی در تنظیم رفتارها: از جمله در نحوه‌ی ارتباط خود با اطرافیان یا هدف‌گذاری متناسب با محیط و توانایی‌های خود. بخش مهمی از آموزش مهارت‌های نرم در همین راستا است.
سه. تقویت خودآگاهیِ خلاق در خود: اینکه ابتدا به شناختی از حدود توانایی‌های خود برسیم و سپس از این آگاهی برای زندگی بهتر بهره گیریم. از آنجا که گفته شد هیچ چیزی در مورد ما ثابت نیست، بنابراین این خودشناسی همانند طی‌طریق‌کردن، فرایندی دائمی‌ست.
علاقمندان به این مطلب اینجا را نیز ببینند.
(خواندن اصل مقاله به روان‌شناسان و... دانشجویان روانشناسی، مکاتب روانشناسی، روانشناسی سیاسی و فلسفه نیز که به رابطه ذهن/بدن علاقمندند پیشنهاد میشود.)
✔️منبع:
هادی صمدی
کانال‌:
@evophilosophy
#روانشناسی
#فلسفه
#مکانب_روانشناسی
#شخصیت
#ژن
#آگاهی
#خود_آگاهی
#روانشناسی_سیاسی

@kaveh_farhadi