kaveh farhadi کاوه فرهادی
شعر از شهرام شیدایی دکلمه از علی فلاحت میکس و مستر از سهیل سرافرازی منبع: کانال "شهرام شیدایی" و سپاس از: کانال "واژه ی خاک گرفته" @kaveh_farhadi
"در این اتاق"
از: شهرام شیدایی
میترسم شعرهایی را که زیرِ خاک خواهم گفت
نتوانم برای کسی بخوانم
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم
کسی که سرِ قبرم میآید
و میپذیرد که مُردهام
مرا در خویش کشته است
خوابهای آیندهام را دیدهام
سالهای بعدیام را زیستهام
و این اضافهگی آزارم میدهد
کاش اینهمه عجله نمیداشتم
دستِکم آنوقت مثلِ همه
در زمان میگنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنارمیآمدم
اینهمه بَردَر کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمیکنند
نه کسی میبیند تو را
و نه صدایت را میشنوند
عجله کردهام
و آنقدر جلو رفتهام
که نمیپذیرند زنده باشم
در این اتاق زیرِ خاکم
و مینویسم.
چون یقین دارم که نمیتوانم مُردهای باشم
چهگونه ممکن است که بگویند تمام شده
دیگر نمیتوانی برگردی
این برایم مثلِ شوخیایست که با همه دست میدهد
و من دستهایم را قایم میکنم
حقیقتی که با آدم شوخی میکند
کاملاً مشکوک است
من مرگ را به زندهگی آوردهام
و از آن بیرون بُردهام
و عجیب است که هر شب بیرون میآیم
و بر سنگِ قبرم شعری تازه مینویسم
و دوباره میخوابم
و از اینکه روز را در میانِ شماها هستم
در خانه با مادرم
و سرِ کار با همکارانم
شگفتزده میشوم
درِ کودکیام باز مانده
و زمان چون نتوانست گُمَم کند
از جوانِ بیستوهفت سالۀ من بیرون رفت
کودکیام با بیستوهفت سالهگیام حرف میزند:
ــ امروز اولین روز بود که به مدرسه رفتم
بیستوهفت سالهگیام چشمانِ برقزدهاش را میبوسد
ــ راهِ خانه تا مدرسه را میپرستم
کودکم به عکسهای بیستوهفت سالهاش نگاه میکند
و نمیدانم چه درمییابد
که چند شب پُشتِسرِ هم
در خواب فریاد میکشد
باید نمیگذاشتم داستانِ بلندی را که نوشتهام بخواند
باید نمیگذاشتم به عکسهای آیندهاش نگاه کند
من عجله دارم
چه در گذشته چه در آینده
سنگِ روی سینهام بیتابی میکند
حتماً، شعری نوشتهام
3 / 11 / 1373
@kaveh_farhadi
#شعر_معاصر
منبع: کانال "شهرام شیدایی"
با سپاس از: کانال "واژه ی خاک گرفته"
از: شهرام شیدایی
میترسم شعرهایی را که زیرِ خاک خواهم گفت
نتوانم برای کسی بخوانم
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم
کسی که سرِ قبرم میآید
و میپذیرد که مُردهام
مرا در خویش کشته است
خوابهای آیندهام را دیدهام
سالهای بعدیام را زیستهام
و این اضافهگی آزارم میدهد
کاش اینهمه عجله نمیداشتم
دستِکم آنوقت مثلِ همه
در زمان میگنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنارمیآمدم
اینهمه بَردَر کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمیکنند
نه کسی میبیند تو را
و نه صدایت را میشنوند
عجله کردهام
و آنقدر جلو رفتهام
که نمیپذیرند زنده باشم
در این اتاق زیرِ خاکم
و مینویسم.
چون یقین دارم که نمیتوانم مُردهای باشم
چهگونه ممکن است که بگویند تمام شده
دیگر نمیتوانی برگردی
این برایم مثلِ شوخیایست که با همه دست میدهد
و من دستهایم را قایم میکنم
حقیقتی که با آدم شوخی میکند
کاملاً مشکوک است
من مرگ را به زندهگی آوردهام
و از آن بیرون بُردهام
و عجیب است که هر شب بیرون میآیم
و بر سنگِ قبرم شعری تازه مینویسم
و دوباره میخوابم
و از اینکه روز را در میانِ شماها هستم
در خانه با مادرم
و سرِ کار با همکارانم
شگفتزده میشوم
درِ کودکیام باز مانده
و زمان چون نتوانست گُمَم کند
از جوانِ بیستوهفت سالۀ من بیرون رفت
کودکیام با بیستوهفت سالهگیام حرف میزند:
ــ امروز اولین روز بود که به مدرسه رفتم
بیستوهفت سالهگیام چشمانِ برقزدهاش را میبوسد
ــ راهِ خانه تا مدرسه را میپرستم
کودکم به عکسهای بیستوهفت سالهاش نگاه میکند
و نمیدانم چه درمییابد
که چند شب پُشتِسرِ هم
در خواب فریاد میکشد
باید نمیگذاشتم داستانِ بلندی را که نوشتهام بخواند
باید نمیگذاشتم به عکسهای آیندهاش نگاه کند
من عجله دارم
چه در گذشته چه در آینده
سنگِ روی سینهام بیتابی میکند
حتماً، شعری نوشتهام
3 / 11 / 1373
@kaveh_farhadi
#شعر_معاصر
منبع: کانال "شهرام شیدایی"
با سپاس از: کانال "واژه ی خاک گرفته"
kaveh farhadi کاوه فرهادی
از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر ... چند کلمه ای به مناسبت #زادروز #استاد_دکتر_محمدرضا_شفیعی_کدکنی👇 @kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. شعری برای شعر از دکتر #محمدرضا_شفیعی_کدکنی گر چراغ شعر، روشن در شبِ تارم نبود رای رفتن، روی گفتن، چشم بیدارم نبود گر نبود این شبچراغ جاودان قرن ها در ظلام این شبستان راهِ دیدارم نبود گر نبود آن پرسشِ خیّام ز اسرار وجود راه بر هر یاوه ای اکنون جز اقرارم…
https://www.instagram.com/p/BatHTeanjz7/
" شادروان #دکتر_طاهره_صفارزاده را از کودکی و با اثر ماندگار #سفر_پنجم شان می شناسم. به یاد دارم که در انشای دوره دبستان و راهنماییام از آثار ایشان چقدر بهرهها میجستم.
آنجا که از #دهبان_پارسی (سلمان فارسی) چنان به زیبایی یاد می کرد، که گویی ما را دست در دست آن بزرگوار به دیدار نگاه متعالی پیامبر اعظم( ص) میبرد و آنچنان شعر را با تاریخ و حقیقت آن لحظات با شکوه ایمان آوردن #سلمان درآمیخته بود که انگار با هر سطر شعرش همراه با این یار فارسیزبان تازه مسلمان شده، ما نیز دوباره ایمان میآوردیم و تا غربت لحظه، لحظه های آزاد اندیشی یاران رسول اکرم(ص) هجرت میکردیم ...
تا اینکه در دوران متوسطه با زندگی مرحوم دکتر طاهره صفارزاده بیشتر آشنا شدم ( البته زندگی ایشان نیز خود شعر بلندی است از #تجربه_زیسته منحصر بفرد این بانوی خردمند که کیمیای کلام و نگاهش گویی همیشه کیمیاگرانه لحظات همه آنانی که میشناسندش را ناب می کند...) و خوشا به سعادتش که سالهاست امامزاده صالح (ع) میزبان آن قلب تپنده ی مومن است... " ( کاوه فرهادی)
t.me/kaveh_farhadi
#سالروز_درگذشت_بانوی_شعر_ایران
#اولین_مترجم_قران_مجید
#دکتر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
" شادروان #دکتر_طاهره_صفارزاده را از کودکی و با اثر ماندگار #سفر_پنجم شان می شناسم. به یاد دارم که در انشای دوره دبستان و راهنماییام از آثار ایشان چقدر بهرهها میجستم.
آنجا که از #دهبان_پارسی (سلمان فارسی) چنان به زیبایی یاد می کرد، که گویی ما را دست در دست آن بزرگوار به دیدار نگاه متعالی پیامبر اعظم( ص) میبرد و آنچنان شعر را با تاریخ و حقیقت آن لحظات با شکوه ایمان آوردن #سلمان درآمیخته بود که انگار با هر سطر شعرش همراه با این یار فارسیزبان تازه مسلمان شده، ما نیز دوباره ایمان میآوردیم و تا غربت لحظه، لحظه های آزاد اندیشی یاران رسول اکرم(ص) هجرت میکردیم ...
تا اینکه در دوران متوسطه با زندگی مرحوم دکتر طاهره صفارزاده بیشتر آشنا شدم ( البته زندگی ایشان نیز خود شعر بلندی است از #تجربه_زیسته منحصر بفرد این بانوی خردمند که کیمیای کلام و نگاهش گویی همیشه کیمیاگرانه لحظات همه آنانی که میشناسندش را ناب می کند...) و خوشا به سعادتش که سالهاست امامزاده صالح (ع) میزبان آن قلب تپنده ی مومن است... " ( کاوه فرهادی)
t.me/kaveh_farhadi
#سالروز_درگذشت_بانوی_شعر_ایران
#اولین_مترجم_قران_مجید
#دکتر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. . . 🔻به مناسبت سالروز درگذشت #طاهره_صفارزاده شعری بخوانید از این بزرگبانوی شعر امروز: « زبان زنده » در موج تند وسوسهی رفتن هست وسوسهی برگشتن و همهمهی امواج همگام تند رفتنها و تند می برگشتنهاست و در محاورهی امواج مجموعى از حروف و الفبا در متن آن کتیبهی…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/mMa8A6rg1b/ #سالگرد_درگذشت_طاهره_صفارزاده #شعری_بر_مزار_طاهره_صفارزاده #امامزاده_صالح #مزار_طاهره_صفارزاده @kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/Batcex4n73i/
#دفتر_اشعار_طاهره_صفارزاده
#طنین_شعر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
#دفتر_اشعار_طاهره_صفارزاده
#طنین_شعر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. 🔻«شعر او نگاهی منحصر بهفرد و پیشرو دارد؛ او از شعرش بهخاطر این ویژگی با عنوان «طنین» یاد کردهاست. همین ویژگی شعرش باعث شده که دفتر اشعار صفارزاده در این روزها، پاسخگوی سلطۀ جهانی بهخصوص آمریکای مستکبر باشد. از ویژگیهای اساسی شعر صفارزاده،…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/BbPmU4yl2kF/ @kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. «اربعین، به عنوان یکی از مهم ترین مناسبتهای مذهبی تقویمی شیعی، همواره مورد توجه شاعران مذهبی سرا بوده و هست؛ امّا با در سال های اخیر با ترویج و گسترش قابل توجه پیاده روی اربعین، شاعران تعهّد و علاقه بیشتری برای به شعر در آوردن این سوژه و موضوع خاص…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
به بهانه ی زاد روز زنده یاد #طاهره_صفارزاده معناي صلح چيست در سرزمين من در سرزمين تو در سرزمين ما و شما در سرزمين ايشان معلولهاي جنگ كه دنبال گمشدهشان ميگردند پاهاي گمشده دستان گمشده چشمان گمشده معناي صلح را بهتر ميدانند معلولهاي دروني دستهي…
https://www.instagram.com/p/BboqQQDH6zK/
#مرحوم_دکتر_طاهره_صفارزاده
#اولین_مترجم_قرآن_کریم
#شاعر
#پروهشگر_و_استاد_دانشگاه
@kaveh_farhadi
#مرحوم_دکتر_طاهره_صفارزاده
#اولین_مترجم_قرآن_کریم
#شاعر
#پروهشگر_و_استاد_دانشگاه
@kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. گذری بر سوابق مبارزاتی #طاهره_صفارزاده . از جمله روشهایی که ساواک برای برخورد با صفّارزاده در پیش گرفتهبود، شکستن اعتبار ادبی او در نزد مخاطبانش بود؛ از اینرو به راههای مختلف، از جمله نوشتن یادداشتها و مقالههای ژورنالیستی یا انجام مصاحبههای هدفمند…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/BatHTeanjz7/
" شادروان #دکتر_طاهره_صفارزاده را از کودکی و با اثر ماندگار #سفر_پنجم شان می شناسم. به یاد دارم که در انشای دوره دبستان و راهنماییام از آثار ایشان چقدر بهرهها میجستم.
آنجا که از #دهبان_پارسی (سلمان فارسی) چنان به زیبایی یاد می کرد، که گویی ما را دست در دست آن بزرگوار به دیدار نگاه متعالی پیامبر اعظم( ص) میبرد و آنچنان شعر را با تاریخ و حقیقت آن لحظات با شکوه ایمان آوردن #سلمان درآمیخته بود که انگار با هر سطر شعرش همراه با این یار فارسیزبان تازه مسلمان شده، ما نیز دوباره ایمان میآوردیم و تا غربت لحظه، لحظه های آزاد اندیشی یاران رسول اکرم(ص) هجرت میکردیم ...
تا اینکه در دوران متوسطه با زندگی مرحوم دکتر طاهره صفارزاده بیشتر آشنا شدم ( البته زندگی ایشان نیز خود شعر بلندی است از #تجربه_زیسته منحصر بفرد این بانوی خردمند که کیمیای کلام و نگاهش گویی همیشه کیمیاگرانه لحظات همه آنانی که میشناسندش را ناب می کند...) و خوشا به سعادتش که سالهاست امامزاده صالح (ع) میزبان آن قلب تپنده ی مومن است... " ( کاوه فرهادی)
t.me/kaveh_farhadi
#سالروز_درگذشت_بانوی_شعر_ایران
#اولین_مترجم_قران_مجید
#دکتر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
" شادروان #دکتر_طاهره_صفارزاده را از کودکی و با اثر ماندگار #سفر_پنجم شان می شناسم. به یاد دارم که در انشای دوره دبستان و راهنماییام از آثار ایشان چقدر بهرهها میجستم.
آنجا که از #دهبان_پارسی (سلمان فارسی) چنان به زیبایی یاد می کرد، که گویی ما را دست در دست آن بزرگوار به دیدار نگاه متعالی پیامبر اعظم( ص) میبرد و آنچنان شعر را با تاریخ و حقیقت آن لحظات با شکوه ایمان آوردن #سلمان درآمیخته بود که انگار با هر سطر شعرش همراه با این یار فارسیزبان تازه مسلمان شده، ما نیز دوباره ایمان میآوردیم و تا غربت لحظه، لحظه های آزاد اندیشی یاران رسول اکرم(ص) هجرت میکردیم ...
تا اینکه در دوران متوسطه با زندگی مرحوم دکتر طاهره صفارزاده بیشتر آشنا شدم ( البته زندگی ایشان نیز خود شعر بلندی است از #تجربه_زیسته منحصر بفرد این بانوی خردمند که کیمیای کلام و نگاهش گویی همیشه کیمیاگرانه لحظات همه آنانی که میشناسندش را ناب می کند...) و خوشا به سعادتش که سالهاست امامزاده صالح (ع) میزبان آن قلب تپنده ی مومن است... " ( کاوه فرهادی)
t.me/kaveh_farhadi
#سالروز_درگذشت_بانوی_شعر_ایران
#اولین_مترجم_قران_مجید
#دکتر_طاهره_صفارزاده
@kaveh_farhadi
Instagram
شهرستان ادب
. . . 🔻به مناسبت سالروز درگذشت #طاهره_صفارزاده شعری بخوانید از این بزرگبانوی شعر امروز: « زبان زنده » در موج تند وسوسهی رفتن هست وسوسهی برگشتن و همهمهی امواج همگام تند رفتنها و تند می برگشتنهاست و در محاورهی امواج مجموعى از حروف و الفبا در متن آن کتیبهی…
VID-20230213-WA0044.mp4
14.2 MB
به خاطر دستهایش🌷
و
به خاطر #تولدی_دیگر !
🍀"دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد ، می دانم ، می دانم ، می دانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت..." 🍀
راستی پس از او چه کسی دوباره دستهایش در باغچه خواهد کاشت و پرستوها در گودیِ انگشتانِ جوهریاش تخم خواهند گذاشت؟..
چه کسی اینچنین "دلش برای باغچه میسوزد" :
"کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکر ماهیها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که باغچه دارد میمیرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاست
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیدهست.
حیاط خانهٔ ما تنهاست
حیاط خانهٔ ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه میکشد
و حوض خانهٔ ما خالیست.."
** توضیح:
فیلمی تاریخی از تشییع جنازه ی فروغ فرخزاد....🥀
سال 1345..
با حضور احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، جلال آل احمد و،...
فروغزمان فرخزاد (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران – درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)
#شعر
#شعر_معاصر
#فروغ_فرخزاد
https://www.instagram.com/reel/ConWrFkuG_J/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
@kaveh_farhadi
و
به خاطر #تولدی_دیگر !
🍀"دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد ، می دانم ، می دانم ، می دانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت..." 🍀
راستی پس از او چه کسی دوباره دستهایش در باغچه خواهد کاشت و پرستوها در گودیِ انگشتانِ جوهریاش تخم خواهند گذاشت؟..
چه کسی اینچنین "دلش برای باغچه میسوزد" :
"کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکر ماهیها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که باغچه دارد میمیرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کردهاست
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیدهست.
حیاط خانهٔ ما تنهاست
حیاط خانهٔ ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس
خمیازه میکشد
و حوض خانهٔ ما خالیست.."
** توضیح:
فیلمی تاریخی از تشییع جنازه ی فروغ فرخزاد....🥀
سال 1345..
با حضور احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، جلال آل احمد و،...
فروغزمان فرخزاد (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران – درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)
#شعر
#شعر_معاصر
#فروغ_فرخزاد
https://www.instagram.com/reel/ConWrFkuG_J/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CqDHofguk7n/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🌺 دریچه را بگشا،
بهار میآید!
🍀 درختِ سیبِِ گُلابِِ #خانه_پدری 🍀
"میانِ بهتِ کبود هزار چشمِ سیاه ،
درخت کوچک سیبِ گُلاب خانه ما ،
اگرچه،
در پاییز،
دوباره پر گُل شد.
ولی بهار نیامد ؛
ولی بهار نشد! "
#مرتضی_فرهادی ( پاییز ۴۶)
** نخستین سروده دفتر شعر #در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
و چهار دفتر شعر در دست چاپ:
#با_شعله_شقایق_رخشان
🌿چنانکه با گُل دادن "درخت سیبِ گُلاب خانهی پدری" ،
بهار نیامد! امید که بهار همگانی برای هَمگِنان و کشورهای همسایه و همزبان چونان #تاجیکستان و #افغانستان و..
به سویِ بهاری جهانی روان باد!🌿
#بهار
#عید
#نوروز
#فروردین_۴۰۲
#ایران
#شعر
#دفتر_شعر
#شعر_معاصر
#شعر_کوتاه
#پدر
#خانه_ی_پدری
#درخت_سیب
#درخت_سیب_گلاب
#استاد_مرتضی_فرهادی
#دکتر_مرتضی_فرهادی
*عکس از : کاوه فرهادی. نخستین روز فروردین ۴۰۲ ( ده ترکمن- جنگلهای سرخهحصار)
@kaveh_farhadi
🌺 دریچه را بگشا،
بهار میآید!
🍀 درختِ سیبِِ گُلابِِ #خانه_پدری 🍀
"میانِ بهتِ کبود هزار چشمِ سیاه ،
درخت کوچک سیبِ گُلاب خانه ما ،
اگرچه،
در پاییز،
دوباره پر گُل شد.
ولی بهار نیامد ؛
ولی بهار نشد! "
#مرتضی_فرهادی ( پاییز ۴۶)
** نخستین سروده دفتر شعر #در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
و چهار دفتر شعر در دست چاپ:
#با_شعله_شقایق_رخشان
🌿چنانکه با گُل دادن "درخت سیبِ گُلاب خانهی پدری" ،
بهار نیامد! امید که بهار همگانی برای هَمگِنان و کشورهای همسایه و همزبان چونان #تاجیکستان و #افغانستان و..
به سویِ بهاری جهانی روان باد!🌿
#بهار
#عید
#نوروز
#فروردین_۴۰۲
#ایران
#شعر
#دفتر_شعر
#شعر_معاصر
#شعر_کوتاه
#پدر
#خانه_ی_پدری
#درخت_سیب
#درخت_سیب_گلاب
#استاد_مرتضی_فرهادی
#دکتر_مرتضی_فرهادی
*عکس از : کاوه فرهادی. نخستین روز فروردین ۴۰۲ ( ده ترکمن- جنگلهای سرخهحصار)
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🌿من از آن خویش نیستم🌿 / این دریا از آنِ من است این هوای تازه از آنِ من است این پیادهرو و هرچه بر اوست... ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است از آن من هستند شبحم و دوستش گلدان مسی، آیتالکرسی و کلید از آنِ من است در و نگهبانان و زنگها از آنِ مناند نعلِ اسب…
🌿من از آن خویش نیستم🌿
/ این دریا از آنِ من است
این هوای تازه از آنِ من است
این پیادهرو و هرچه بر اوست...
ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است
از آن من هستند شبحم و دوستش
گلدان مسی، آیتالکرسی و کلید از آنِ من است
در و نگهبانان و زنگها از آنِ مناند
نعلِ اسب آویخته بر دیوار از آنِ من است
از آنِ من است آنچه از آنِ من بوده است
پاره کاغذ کندهشده از انجیل از آنِ من است
نمکِ اشکهای بر روی دیوارهای خانه از آنِ من است
و نامم، حتی اگر اشتباه بخوانندش
به پنج حرف افقیاش از آنِ من است
میم از شیدا و یتیم و کامل کننده گذشتهها
حاء از باغ و محبوب و دو حیرت و دو حسرت
میم از جسور، از آماده کننده و آماده
برای مرگ موعود خویش در تبعید، از بیمار آرزوها
واو از وداع، از گلی نه چندان بزرگ
از ولادت برای تولد هرجا که بیابدش، و وعده والدین
دال از راه و راهنما، از اشک، از خانهای قدیمی
از گنجشکی که نوازشم میکند و خونینم
و این نام، از آنِ من است
و از آنِ دوستانم، هرکجا که باشند
و از آنِ من است تن موقتیام، حاضر باشم یا غایب.
دو متر از این خاک اکنون کفایتم میکند
یک متر و هفتاد و پنج سانتیمتر برای خودم
و باقی برای گلی رنگارنگ، که از من به آرامی مینوشد
و از آنِ من است آنچه از آنِ من بود: دیروزم
و آنچه از آن من خواهد شد: فردای دورم
و بازگشت روح گریزانم
گویی هرگز، هیچ نبوده است
زخمی کوچک بر بازوی اکنونِ بیهوده
و تاریخ مسخره میکند قربانیان را و قهرمانانش را
و بر آنها نگاهی میاندازد و میگذرد .
این دریا از آنِ من است
این هوای مرطوب از آنِ من است
و نامم، حتی اگر به اشتباه بر روی تابوت بنویسندش
از آن من است
اما من
با اینکه پر شدهام از هرچه دلیل برای رفتن
من، از آنِ خویش نیستم...//
#محمود_درویش
#شاعر #شاعر_معاصر #شعر #شعر_جهان #شعر_معاصر #شعر_فلسطین #خویش #خود #دیگری
https://www.instagram.com/p/Cq8kOlWNdZK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
/ این دریا از آنِ من است
این هوای تازه از آنِ من است
این پیادهرو و هرچه بر اوست...
ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است
از آن من هستند شبحم و دوستش
گلدان مسی، آیتالکرسی و کلید از آنِ من است
در و نگهبانان و زنگها از آنِ مناند
نعلِ اسب آویخته بر دیوار از آنِ من است
از آنِ من است آنچه از آنِ من بوده است
پاره کاغذ کندهشده از انجیل از آنِ من است
نمکِ اشکهای بر روی دیوارهای خانه از آنِ من است
و نامم، حتی اگر اشتباه بخوانندش
به پنج حرف افقیاش از آنِ من است
میم از شیدا و یتیم و کامل کننده گذشتهها
حاء از باغ و محبوب و دو حیرت و دو حسرت
میم از جسور، از آماده کننده و آماده
برای مرگ موعود خویش در تبعید، از بیمار آرزوها
واو از وداع، از گلی نه چندان بزرگ
از ولادت برای تولد هرجا که بیابدش، و وعده والدین
دال از راه و راهنما، از اشک، از خانهای قدیمی
از گنجشکی که نوازشم میکند و خونینم
و این نام، از آنِ من است
و از آنِ دوستانم، هرکجا که باشند
و از آنِ من است تن موقتیام، حاضر باشم یا غایب.
دو متر از این خاک اکنون کفایتم میکند
یک متر و هفتاد و پنج سانتیمتر برای خودم
و باقی برای گلی رنگارنگ، که از من به آرامی مینوشد
و از آنِ من است آنچه از آنِ من بود: دیروزم
و آنچه از آن من خواهد شد: فردای دورم
و بازگشت روح گریزانم
گویی هرگز، هیچ نبوده است
زخمی کوچک بر بازوی اکنونِ بیهوده
و تاریخ مسخره میکند قربانیان را و قهرمانانش را
و بر آنها نگاهی میاندازد و میگذرد .
این دریا از آنِ من است
این هوای مرطوب از آنِ من است
و نامم، حتی اگر به اشتباه بر روی تابوت بنویسندش
از آن من است
اما من
با اینکه پر شدهام از هرچه دلیل برای رفتن
من، از آنِ خویش نیستم...//
#محمود_درویش
#شاعر #شاعر_معاصر #شعر #شعر_جهان #شعر_معاصر #شعر_فلسطین #خویش #خود #دیگری
https://www.instagram.com/p/Cq8kOlWNdZK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امکان_پرنده_شدن !
این "یک دقیقه و سیثانیه"؛
همچون پرنده، پرواز!
مرا قشنگ بُرد به... "امکان پرنده شدن"
و خاطرم آورد:
🕊 "قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن." 🕊
#سهراب_سپهری
و ذهنم پرید به:
🕊« یک پرنده هرگز قفس را نمی خواهد»
و هم:
"پرنده ای که بر درختی آشیان دارد، از شکستن شاخه آن هراسی ندارد. اعتماد او بر درخت نیست، بلکه به بالهای خویش است.
Ağaçta duran kuş, dalın kırılmasından hiç korkmaz.
Onun güveni ağaca değil, kendi kanatlarındadır... " 🕊
#هنریک_ایبسن
و به سطرهایی از نامه #ماکسیم_گورکی به #لئو_تولستوی :
🕊"پرنده ها چطورند؟
اگر تاحالا آزادشان نکرده ای آزادشان کن،حالا می فهمم که نشست در یک قفس چقدر ملال آور است و من میخواهم انسان باشم"🕊
و به پرواز در نیزار :
🕊"در نیزار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را بیاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند."🕊
#تسورا_یوکی
و عجیب به یادم آورد:
🕊"امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر میدهد با نغمهای بیکلام"🕊
#امیلی_دیکنسون
(-کاوه فرهادی. آخرین صبح آدینه فروردین ۴۰۲)
📎 لطفا اگر این متن را پسندید بخاطر شعر، امید، موسیقی و یادهایی هنوز سرشار از پرنده و پرواز و.. به اشتراک بگذارید! 🖇
#ibsen
#Emily_Dickinson
#Maxim_Gorky
#KinoTsurayuki
#Лев_Николаевич_Толстой
#Leo_Tolstoy
#Mozart
#poetry
^ توضیح:
* نسخه بدون موسیقی تایم لپس از "کانال تلگرامی هواشناسی ایران".
** موسیقی: انتخابِ نویسنده ( قطعهای از #موتسارت )
#فروردین #صبح #پرنده #پرواز #عشق #امید #موسیقی #رمان #شعر #شعر_معاصر #شعر_کوتاه #شعر_جهان #شاعر #یادداشت #کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CrAEu3xOt-x/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@kaveh_farhadi
این "یک دقیقه و سیثانیه"؛
همچون پرنده، پرواز!
مرا قشنگ بُرد به... "امکان پرنده شدن"
و خاطرم آورد:
🕊 "قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن." 🕊
#سهراب_سپهری
و ذهنم پرید به:
🕊« یک پرنده هرگز قفس را نمی خواهد»
و هم:
"پرنده ای که بر درختی آشیان دارد، از شکستن شاخه آن هراسی ندارد. اعتماد او بر درخت نیست، بلکه به بالهای خویش است.
Ağaçta duran kuş, dalın kırılmasından hiç korkmaz.
Onun güveni ağaca değil, kendi kanatlarındadır... " 🕊
#هنریک_ایبسن
و به سطرهایی از نامه #ماکسیم_گورکی به #لئو_تولستوی :
🕊"پرنده ها چطورند؟
اگر تاحالا آزادشان نکرده ای آزادشان کن،حالا می فهمم که نشست در یک قفس چقدر ملال آور است و من میخواهم انسان باشم"🕊
و به پرواز در نیزار :
🕊"در نیزار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را بیاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند."🕊
#تسورا_یوکی
و عجیب به یادم آورد:
🕊"امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر میدهد با نغمهای بیکلام"🕊
#امیلی_دیکنسون
(-کاوه فرهادی. آخرین صبح آدینه فروردین ۴۰۲)
📎 لطفا اگر این متن را پسندید بخاطر شعر، امید، موسیقی و یادهایی هنوز سرشار از پرنده و پرواز و.. به اشتراک بگذارید! 🖇
#ibsen
#Emily_Dickinson
#Maxim_Gorky
#KinoTsurayuki
#Лев_Николаевич_Толстой
#Leo_Tolstoy
#Mozart
#poetry
^ توضیح:
* نسخه بدون موسیقی تایم لپس از "کانال تلگرامی هواشناسی ایران".
** موسیقی: انتخابِ نویسنده ( قطعهای از #موتسارت )
#فروردین #صبح #پرنده #پرواز #عشق #امید #موسیقی #رمان #شعر #شعر_معاصر #شعر_کوتاه #شعر_جهان #شاعر #یادداشت #کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CrAEu3xOt-x/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CvE7_RwNWSY/?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ==
🍀میگفت: "حضور قلب میخواهد..."
( لطفا ورق بزنید! )
و امروز درست از همین لحظات در چند سال پیش،
حضور قلبش را فقط در تپش مدامِ شعرهایش میتوان شنید، .
درست مانند آن "پرنده"..
چه زندگیاش را دوست داشته باشیم و چه نه!
او همچنان با بیت بیت شعرهایش، در سرمان نجوا میکند..
خوب گوش کنید!
آری، درست مثل آن "پرنده"..
🍀آن پرنده را
که در سر ِ من نجوا می کند و
به تکرار می گوید که دوستم داری و
به تکرار می گوید که دوستت دارم
همان آوازهخوان همیشگی ِِ پُر اندوه را
هماو را من
صبح ِ فردا خواهم کُشت."
L'oiseau qui chante dans ma tête
Et me répète que je t'aime
Et me répète que tu m'aimes
L'oiseau au fastidieux refrain
Je le tuerai demain matin.
#Jacques_Préver
(1900-1977)
#پرنده
#ژاک_پره_ور
(ترجمه: مریم قربانی)
#احمد_شاملو
#سالمرگ_احمد_شاملو
#شعر
#شعر_معاصر
#زبان_پارسی
#شاعر
#مرگ_شاعر
https://yek.link/kavehfarhadi
🍀میگفت: "حضور قلب میخواهد..."
( لطفا ورق بزنید! )
و امروز درست از همین لحظات در چند سال پیش،
حضور قلبش را فقط در تپش مدامِ شعرهایش میتوان شنید، .
درست مانند آن "پرنده"..
چه زندگیاش را دوست داشته باشیم و چه نه!
او همچنان با بیت بیت شعرهایش، در سرمان نجوا میکند..
خوب گوش کنید!
آری، درست مثل آن "پرنده"..
🍀آن پرنده را
که در سر ِ من نجوا می کند و
به تکرار می گوید که دوستم داری و
به تکرار می گوید که دوستت دارم
همان آوازهخوان همیشگی ِِ پُر اندوه را
هماو را من
صبح ِ فردا خواهم کُشت."
L'oiseau qui chante dans ma tête
Et me répète que je t'aime
Et me répète que tu m'aimes
L'oiseau au fastidieux refrain
Je le tuerai demain matin.
#Jacques_Préver
(1900-1977)
#پرنده
#ژاک_پره_ور
(ترجمه: مریم قربانی)
#احمد_شاملو
#سالمرگ_احمد_شاملو
#شعر
#شعر_معاصر
#زبان_پارسی
#شاعر
#مرگ_شاعر
https://yek.link/kavehfarhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/CvE7_RwNWSY/?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ==
🍀میگفت: "حضور قلب میخواهد..."
( لطفا ورق بزنید! )
و امروز درست از همین لحظات در چند سال پیش،
حضور قلبش را فقط در تپش مدامِ شعرهایش میتوان شنید، .
درست مانند آن "پرنده"..
چه زندگیاش را دوست داشته باشیم و چه نه!
او همچنان با بیت بیت شعرهایش، در سرمان نجوا میکند..
خوب گوش کنید!
آری، درست مثل آن "پرنده"..
🍀آن پرنده را
که در سر ِ من نجوا می کند و
به تکرار می گوید که دوستم داری و
به تکرار می گوید که دوستت دارم
همان آوازهخوان همیشگی ِِ پُر اندوه را
هماو را من
صبح ِ فردا خواهم کُشت."
L'oiseau qui chante dans ma tête
Et me répète que je t'aime
Et me répète que tu m'aimes
L'oiseau au fastidieux refrain
Je le tuerai demain matin.
#Jacques_Préver
(1900-1977)
#پرنده
#ژاک_پره_ور
(ترجمه: مریم قربانی)
#احمد_شاملو
#سالمرگ_احمد_شاملو
#شعر
#شعر_معاصر
#زبان_پارسی
#شاعر
#مرگ_شاعر
https://yek.link/kavehfarhadi
🍀میگفت: "حضور قلب میخواهد..."
( لطفا ورق بزنید! )
و امروز درست از همین لحظات در چند سال پیش،
حضور قلبش را فقط در تپش مدامِ شعرهایش میتوان شنید، .
درست مانند آن "پرنده"..
چه زندگیاش را دوست داشته باشیم و چه نه!
او همچنان با بیت بیت شعرهایش، در سرمان نجوا میکند..
خوب گوش کنید!
آری، درست مثل آن "پرنده"..
🍀آن پرنده را
که در سر ِ من نجوا می کند و
به تکرار می گوید که دوستم داری و
به تکرار می گوید که دوستت دارم
همان آوازهخوان همیشگی ِِ پُر اندوه را
هماو را من
صبح ِ فردا خواهم کُشت."
L'oiseau qui chante dans ma tête
Et me répète que je t'aime
Et me répète que tu m'aimes
L'oiseau au fastidieux refrain
Je le tuerai demain matin.
#Jacques_Préver
(1900-1977)
#پرنده
#ژاک_پره_ور
(ترجمه: مریم قربانی)
#احمد_شاملو
#سالمرگ_احمد_شاملو
#شعر
#شعر_معاصر
#زبان_پارسی
#شاعر
#مرگ_شاعر
https://yek.link/kavehfarhadi