kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.85K subscribers
2.2K photos
455 videos
450 files
2.44K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
Forwarded from WaterDiplomacy
#هیدروپلیتیک ایران و واردات آب به کشور
بخش #اول
@WaterDiplomacy

کشور ایران با داشتن حداقل 15 همسایه، بیشترین تعداد همسایه را پس از کشورهای روسیه و چین در دنیا دارا می‌باشد که با تمام همسایه‌های خود نیز مرز مشترک آبی دارد (عکس ذیل). حدود 22 درصد از مرزهای کشور به وسیله 26 رودخانه کوچک و بزرگ مرزبندی شده است. شرایط اقلیمی خشک و بحران آب در این منطقه، صلح و امنیت پایدار را به شدت تهدید می‌نماید. با توجه به نیاز آبی شدید منطقه، پیش‌بینی می‌گردد که بحران آب، عاملی مهم در #تنش ‌ها و تضادهای آتی خواهد بود.

علاوه بر تعدد همسایگان و داشتن مرز آبی با تمام این همسایگان و قرارگیری در منطقه خشک و نیمه خشک دنیا، همسایگی با #عراق و #افغانستان که سال هاست در شرایط جنگ و ناامنی به سر می برند و به شدت به #رودخانه های_مرزی و بین المللی خود وابسته هستند نیز بر اهمیت مسأله افزوده و شرایط مرزی ایران را از منظر هیدروپولیتیک و مدیریت رودخانه های مرزی، بحرانی‌تر کرده است. علاوه بر این، موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران و قرار گرفتن در بین ذخایر انرژی خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر بر اهمیت مسائل هیدروپلیتیک ایران افزوده است.

در کنار موارد اشاره شده، موقعیت متفاوت #هیدروپلیتیک ایران در شرق و غرب کشور نیز باعث پیچیدگی بیشتر این مسأله شده است. برخلاف رودخانه‌های شرق کشور، که در اکثر آنها ایران در پائین دست رودخانه قرار دارد، در #رودخانه‌های_مرزی غرب کشور، ایران در بالادست رودخانه ها قرار گرفته است. این بدان معناست که ایران هر گونه ادعایی از کشورهای بالادست خود در شرق کشور داشته باشد، باید به بخش زیادی از آن ها در غرب کشور به عنوان کشور بالادست عمل نماید.

قرار گرفتن ایران بین دو حوضه بسیار پرتنش هیدروپولیتیک آمودریا-سیردریا از یک سو و دجله-فرات از سوی دیگر و همچنین تنش های سیاسی و بحران های ژئوپولیتیک در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)، پیچیدگی های #هیدروپولیتیک ایران را تشدید کرده است. برخی محققان معتقدند که هیچ نقطه ای از دنیا به اندازه آسیای مرکزی (شامل حوضه های آبریز #آمودریا و #سیردریا) مستعد درگیری و تنش بر سر منابع مشترک نیست. در این حوضه، رودخانه آمودریا یکی از پرتنش ترین رودخانه های بین المللی دنیاست که بین کشورهای تاجیکستان، افغانستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ایران و ازبکستان مشترک است. بیش از 77 درصد از کل جریان آب حوضه آبریز دریای آرال توسط کشورهای تاجیکستان و قرقیزستان تأمین می شود. این در حالی است که این دو کشور تنها حدود 15 درصد و کشورهای ازبکستان و ترکمنستان حدود 71 درصد از این آب را استفاده می نمایند. به دلیل قدرت سیاسی ازبکستان در منطقه و وابستگی صد در صد ترکمنستان به آب هایی که از خارج از این کشور سرچمشه می گیرند، بیشترین تنش های موجود در این حوضه بین کشورهای ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان بر سر نحوه استفاده از این منابع آبی مشترک می باشد. از این رو، در این حوضه تنش ها و اختلافات شدیدی بین کشورهای ساحلی بر سر استفاده از منابع آب مشترک وجود دارد.

حوضه #دجله و #فرات نیز به دلیل تنش های سیاسی و قومی پتانسیل بالایی برای تنش و درگیری بر سر منابع آبی مشترک دارد. تنش بین عراق و سوریه در سال 1975 در بهره‌برداری سوریه از سد الثوره و کاهش دبی رودخانه فرات تا مرز یک جنگ تمام عیار پیش رفت و عراق، سوریه را تهدید به بمباران سد الثوره کرد. این اختلاف باعث شد که دو کشور نیروهای خود را در مرزها مستقر نمایند. علاوه براین، نوری مالکی، نخست وزیر عراق در اوایل سال 2012 هشدار داد که در صورت عدم انجام اقدامی سریع برای رفع کمبود منابع آب، ممکن است کشورهای عرب بر سر این موضوع به جنگ با یکدیگر کشیده شوند. درنظر گرفتن مجموعه عوامل ذکر شده فوق بیانگر آن است که ایران یکی از خاص ترین نقاط دنیا از منظر #هیدروپولیتیک می باشد که نیازمند مطالعات عمیق و جدی در این زمینه است که متأسفانه در کشور مورد توجه کافی قرار نگرفته است.
پایان بخش #اول
@WaterDiplomacy
Forwarded from محمد درویش
بیاییم همه به احترام این جوان اهل #افغانستان، کلاه از سربرداریم.

🔶 ممنون از #روزنامه_وقایع_اتفاقیه که این روزها #پرچم_محیط_زیست را سزاوارانه بالا نگه داشته است.

@darvishnameh
Forwarded from محمد درویش
🇮🇷: @darvishnameh

🔴این ۲۶ ثانیه را دست به دست بچرخانید تا برسد به عیسی کلانتری!🔴

https://instagram.com/p/Ba2JrF8HImR

1⃣ در طول چهارسال گذشته، بیش از سه برابرِ بودجه ای که به سازمان حفاظت محیط زیست اختصاص یافت، به #عیسی_کلانتری در ستاد احیاء دریاچه ارومیه پرداخت شد تا شاهد چنین منظره تاسف باری باشیم!

2⃣ ایشان در گفتگو با رادیو ایران به صراحت گفتند: در سازمان حفاظت محیط زیست جایی برای افرادی که به #توسعه_پایدار اعتقادی ندارند، نیست.
👇
https://t.me/darvishnameh/6356

3⃣ بنابراین، به نظر می رسد نخستین واجدان شرایط ترک پردیسان، شخص عیسی کلانتری و معاون محیط انسانی وی، #مسعود_تجریشی هستند که با کوبیدن بر طبل انتقال آب بین حوضه ای از #زاب به ارومیه و از #ارس به ارومیه، تدارک لازم برای تداوم این هدررفتِ تاسف بار سرمایه ملی را ممکن ساخته و می سازند.

4⃣ مسعود تجریشی، مرد شماره ۲ ستاد احیاء دریاچه ارومیه، همواره و با افتخار از مهار آبهای مرزی دفاع کرده و اینک باید پاسخگوی تشدید ناپایداری بومشناختی و افزایش چشمه های تولید گرد و خاک در #میانرودان باشد. وقتی ما خود بر طبل مهار آبهای مشترک می کوبیم، معلوم است که نمی توانیم از حقوق ملی خود در برابر آزمندی دولت #ترکیه یا درد و رنج مردم در #سیستان و #خراسان_رضوی ناشی از ساخت سدهای بیشتر بر روی #هریررود و #هیرمند در #افغانستان دفاع کنیم!

5⃣ و اینگونه است که از توسعه پایدار به سمت امنیت ناپایدار و #جنگ_آب تغییر مسیر داده و مهاجرتهای محیط زیستی را در پسِ این اندیشه های خطرناک سازه محورانه شتاب می بخشیم.

6⃣ متاسفم که در راس سازمان متولی محیط زیست ایران، اینک شاهد حضور چنین افراد طبیعت ستیزی هستیم که از #اخلاق_محیط_زیستی بویی نبرده اند! برده اند؟

7⃣ به زودی در سلسله یادداشتهایی مصادیق عدم درک آموزه های توسعه پایدار را از سوی عیسی کلانتری و همفکرانش شرح خواهم داد.
Forwarded from محمد درویش
🔴امروز برای بیست و چهارمین بار، روز جهانی مقابله با بیابان زایی است!🔴

🇮🇷: @darvishnameh

1⃣ در ۱۹۹۴ میلادی، سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا برگی از تقویم جهانی را معطوفِ هشدار نسبت به گسترش شتابناک #خطر_بیابان_زایی در جهان کند. آن برگ به نام هفدهم ژوئن - ۲۷ خرداد - رقم خورد.

2⃣ البته فقط بخش کوچکی از آن خطر متاثر از پیشروی بیابان بود! چه خطرِ بزرگتر، اُفت کارایی سرزمین در هیبت شورشدن اراضی، کاهش سطح سفره های آب زیرزمینی، نزول حاصلخیزی خاک، افزایش چشمه های تولید گرد و خاک، شتاب پرشدن مخازن سدها از رسوب، نشست زمین و متروکه شدن روستاها بود که از آن با عنوان " تخریب سرزمین - Land Degradation - یاد می شود. اما نخبگان جهان تصمیم گرفتند از دانش واژه "بیابان زایی" - Desertification - استفاده کنند که بارِ احساسی آن برای مردم و دولتمردان بیشتر و قوی تر بود.

3⃣ مشابه چنین رخدادی در مورد واژه #ریزگرد هم رخ داد و در طول دو دهه گذشته، این واژه وارد ادبیات بیابانی شد تا ایرانیان به شکلی محسوس تر از گرد و غبار، متوجه پیامدهای این فرآیند ویرانگر شوند. از این رو، تلاش اخیر، سازمان حفاظت محیط زیست برای جایگزینی دوباره ریزگرد با #گردوغبار، آن هم در قالب صدور یک بخشنامه، آشکار است که از پیش شکست خورده و نه تنها مردم از آن استقبال نکرده و نمی کنند؛ بل اصولاً ضرورتی هم نداشته و بارِ احساسی و معنایی ریزگرد، به مراتب بیشتر از "گردوغبار" در نزد عوام و سیاستمداران است.

4⃣ شایسته تر آن است که به جای صدور بخشنامه برای مقابله با بیابان زایی، بکوشیم تا عملاً جریان شتابناک بیابان زایی را مهار کنیم. به عنوان مثال، دولت جمهوری اسلامی ایران تاکنون چه اقدامهای عملی برای مهار غلبه تفکر سازه ای در مدیریت آب، به ویژه در مرزهای شرقی و غربی خود انجام داده است؟ وقتی کشور #افغانستان مشغول افزایش ظرفیت سدهای ساخته شده خود روی دو رودخانه مرزی با ایران، یعنی: #هیرمند و #هریررود است و آشکارا دو منطقه راهبردی #سیستان و #خراسان در ایران را با تنش آبی مواجه کرده، تالاب ها را خشکانده و بر شدت و غلظت پراکنش ریزگردها افزوده است؛ ما دقیقاً داریم چه می کنیم؟ یا وقتی، دولت #ترکیه در آن سوی مرز باختری، در ابعادی بزرگتر از افغانستان خود را سرگرم پروژه #گاپ کرده و ۱۲۰ میلیارد متر مکعب مخزن روی دو رودخانه #دجله و #فرات زده، واکنش ما چیست؟ مگر افغانستان و ترکیه هم چون ایران، عراق، سوریه، کویت، اردن و عربستان عضو کنوانسیون مقابله با ببابان زایی سازمان ملل متحد - UNCCD - نیستند؟ چگونه سکوت کرده ایم در برابر چنین فاجعه ای که هیچ؛ خود نیز با مهار آبهای مرزی، بر همین طبل غلط و رقابت ناسالم می کوبیم! نمی کوبیم؟

5⃣ شعار امسال #روزجهانی_مقابله_با_بیابانزایی، تاکید بر ارزش بی رقیب سرزمین و دعوت به سرمایه گذاری برای بازگرداندن توان تاب آوری به آن است. برای بازگشت این #ژینایی، باید به ظرفیت های ملی توجه کرده، سرمایه های اجتماعی را محترم شمرده، به تشکلهای مدنی اجازه فعالیت های آزادانه تر داده و به مدد تقویت بدنه اجتماعی، ایران را آماده عبور از این مرحله گذر کرد. یادمان باشد باید از قدم های کوچک شروع کنیم. تشدید #جزیره_گرمایی شهرها ناشی از مصرف رکوردشکنانه بنزین توسط ایرانیان - ۶ برابر متوسط جهانی و ۱۱ برابر مردم ترکیه - منجر به کاهش ظرفیت گرمایی ویژه، افزایش تفاوت دمای شب و روز و تشدید بیابان زایی خواهد شد. از همین رو، سازمان ملل متحد امسال پس از گذشت ۲۴ سال از اعلام روز جهانی مقابله با بیابان زایی، سوم ژوئن را روز جهانی دوچرخه نامید، زیرا به درستی دریافته بود که دوچرخه ابزاری کارآمدتر برای مقابله عملی و عینی با بیابان زایی است تا شعارها و برنامه های توخالی و سخنرانی های صرفاً آتشین اما بی پشتوانه. چقدر خوب است مسوولین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، سازمان حفاظت محیط زیست، مرکز حفاظت خاک و آبخیزداری، معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی، سازمان تات و موسسه های اقماری آن با بیش از ۱۲هزار پژوهشگر، در یک اقدام هماهنگ و عملی اعلام کنند: برای مقابله با روند شتابناک تخریب سرزمین و تشدید بیابان زایی، از خود شروع کرده و به کارمندانی که به جای استفاده از خودروهای شخصی برای تردد به اداره متبوع خویش، از وسایل حمل و نقل عمومی یا دوچرخه استفاده کنند، پاداشی درخور منظور می کند.

6⃣ گمان برم ۲۴ سال، زمان کافی بوده تا دریابیم چرا در طول همه این سالها، نه تنها نتوانستیم از شدت بیابان زایی در ایران بکاهیم، بل شوربختانه بر ابعاد کمی و کیفی آن هم افزودیم. بیاییم از خود شروع کنیم و در این روزهای فوتبالی نشان دهیم: #باهم_قهرمانیم.

🔴 همین و تمام.

http://iana.ir/بخش-علم-محیط-زیست-121/53720-از-خود-شروع-کنیم
https://www.instagram.com/p/CSnTGKFoqnR/?utm_medium=copy_link

#فرار_یک_سیاستمدار‌ !
یا
#فرار_اخلاق‌_فضیلت_از_سیاست ؟!

1️⃣ کوتاه و موجز آنکه اخلاق فضیلت، نظریه‌ای در علم اخلاق است که فضیلت را مهمتر از قاعده یا وظیفه و تکلیف می‌داند!

گذشته از منظرهای سیاسی و فلسفه سیاسی، یکی از اثرگذارترین پرسش‌های اخلاقی، از زمان ارسطو تا فیلسوفان متاخر، این بوده و هست که انسان چگونه می‌تواند به تحقق خواسته‌هایش دست پیدا کند و براستی چنین چیزی در کدام شرایط محسوس و ملموس دست می‌دهد؟ ⁉️

2️⃣ در واقع، در چارچوپِِِ مفاهیم بنیادی پرسش بالا است که قضاوت اعمال فردی (چه سیاستمدار باشد، چه هنرمند، روشنفکر و یا...) یا گزاره‌ها، نقش خود را ایفا می‌کنند.

این بدان معناست که نه فقط آثار یک هنرمند، نویسنده، فیلسوف یا..، اَشکال متنوع و متفاوت بروز و ظهور معرفت اخلاقی‌اند! که صداالبته تصمیم‌ها و رفتارهای یک سیاستمدار!

بی‌شک این مقوله نه فقط از منظر انتزاعی و مفهومی که اینبار از نگاه عینی و عملی آن قابل بحث است.
همانطور که اینک همه ما و همه جهانیان با آن درگیر هستند..

🔴 لذا پرسش می‌تواند از منظری دیگر اینگونه مطرح شود که فرار "آقای اشرف غنی" قبل از آنکه به عنوان یک سیاستمدار از افغانستان، یعنی سرزمینی که مردمان وطنش در این شرایط محسوس و ملموسِ پیچیده و دشوار، چشم به او دوخته‌بودند، باشد! به عنوان یک انسان، همانا فرار از اخلاق و "اخلاق فضیلت" نبود؟!

🔺️ایشان وقتی با هواپیما از سرزمینِ مادری‌شان می‌گریختند آیا به مادران و فرزندانِ پابرهنه افغانستان، پشتِ مرزهای سرزمینشان هم می‌اندیشند؟!
یا سیاستمداران عصر سوداگری، هر سودای دیگری در سر دارند غیر از #دیگری ؟! 🔻

و آیا وقتی #خردجمعی از سرزمینی رخت بر‌می‌‌بندد آنچه بیش از همه فدا می‌شود اخلاق و یا اخلاق فضیلت نیست؟⁉️

شما خوانندگان داننده و خردمند این یادداشتِ کوتاه، چه فکر می‌کنید؟ لطفا برایمان بنویسید تا بیشتر بیندیشیم!

** یا اگر این متن را مفید دانستید لطفا بزرگوارانه به اشتراک بگذارید تا دیگران نیز در این لحظه‌ی اندیشیدن و گفت و شنود درباره آن با ما شریک شوند!

◀️ پی‌نوشت: "آقای اشرف غنی" بر بام آخرین پله‌ی پلکان، درست قبل از ورود به هواپیما، دستش را دقیقا برای چه کسی (یا چه کسانی) تکان می‌دهد؟! ملت افغانستان؟!

#اخلاق
#اخلاق_فضیلت

#فلسفه_اخلاق
#اخلاق_یک_سیاستمدار

#افغانستان
#ملت_افغانستان

#آینده_افغانستان

#فرار_اشرف_غنی


@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CTDR5uWN448/?utm_medium=copy_link


از #کنفرانس_خبری
تا #واقعیت_افغانستان !

سرافکندگی برای پسا استعمار !
و‌
اقتدار نظامی بدون ملت افغانستان !

ترس از آینده
و
لزوم آینده پژوهیِ افغانستان

🖤 تسلیت عمیق به ملت مظلوم‌ و بزرگ افغانستان🖤

آیا اتفاقات امروز، قابل پیش‌بینی نبود؟
آیا در کنفرانس‌های خبری، خبری هست یا در میدان افغانستان؟

انفجارهایی درست نزدیک و جلوی درب اصلی فرودگاه کابل ، یعنی امنیتی‌ترین جای افغانستان بلکه جهان متاسفانه رخ داد. اما پرسش این است که:
در شرایطِ امروز کابل و افغانستان آیا انفجارات اخیر، شمارش معکوس برای آغاز مرحله‌ای دیگر در وضعیت افغانستان خواهد بود یا ادامه‌ی تشدیدِ مسیر قبلی‌ست؟ ⁉️

اگر براستی چنین پیش‌بینی بود چرا میدان هوایی کابل آنچنان بی‌‌نظارتِ دقیق رها شد؟

هرچند سریع‌ترین پیام تلخ این اتفاقات، ادامه شرایط دشوار و پیچیده‌تر شدن آن در افغانستان خواهد بود‌ اما اگر این انفجار در میانِ کابل اتفاق افتاده بود و نه در نزدیکی فرودگاه و حتی تعداد بیشتری جان خود را از دست داده بودند آیا چنین حساسیتی میانِ رسانه‌ها و سیاستمدارانِ غرب اتفاق می‌افتاد؟
آیا زمانِ تحلیلِ فرآیندها در افغانستان نباید ار سوی کنشگران و تحلیل گران به طور جدی آغاز شود؟

فارغ از هر گونه قضاوتی، وقتی همین چند دقیقه پست‌ها را کنار هم می‌گذاریم‌ چه پرسش‌های جدیدی در هر ذهن پرسش‌گری شکل خواهد گرفت؟ آیا زمانِ پایانِ اقتدارِ نظامی بدونِ حضور همه اقشار ملت افغانستان فرا نرسیده است؟

( وقتی سال "هزار و سیصد و نود" مقاله‌ای را با عنوان: " آینده‌پژوهی با تاکید بر دانش‌ضمنی" برای جشنواره‌ی بین‌المللی فارابی آماده می‌کردم، آرزو داشتم ای کاش این نگاه با تاکید بر تحلیل روند به دلیل حساسیت ویژه آن، برای افغانستان هم انجام بگیرد.)

بدونِ تحلیل و فهم روندهای گذشته در افغانستان از منظرهای گوناگون، هرگز نمی‌توان تحلیلی دقیق از وضعیت حال حاضر افغانستان ارائه داد و راهبردهای موفقی را برای وضعیتِ آینده افغانستان پیشنهاد داد، اما بی‌شک، بدونِ حضورِ همه رویکردهای متنوع افغانستان، اقتدار نظامی به تنهایی هرگز نمی‌تواند آینده این کشور را رقم بزند! و در این میان، آنچه در #میدانِ_افغانستان در طول این سالها اتفاق افتاده است، بیش از همه‌ی کنفرانس‌های خبری سیاستمداران مهم خواهد بود.

* پی‌نوشت:
با سپاس از دوستانِ هنرمندم "علیرضا دهقانی" و "محسن سخا" .

#ملت_افغانستان
#افغانستان

#تسلیت_به_ملت_افغانستان
#با_شما_همدردیم

#لزوم_آینده_پژوهی_افغانستان
#لزوم_تحلیل_میدان_افغانستان

@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CTl7wOBtolF/?utm_medium=copy_link

آزادی پیش‌بازتان خواهد بود!

از #احمد_شاه_مسعود تا #فهیم_دشتی
#شهیدان_راه_آزادی

🌷احمد شاه مسعود را به خاطر نگاهِ متفاوتش با همه جوانی دوست می‌داشتم و مثل بسیار دیگر از علاقه‌مندانش سعی می‌کردم در مطبوعات ایران، فرانسه و جهان و کشورهای اسلامی هر مطلبی در خصوص او، نگاه و زندگی‌اش بیرون می‌آید را ببینم و بخوانم. وقتی خبر ترورش را شنیدم، یادم است بیش از هر چیزی در پی کاغذی می‌گشتم تا برایش چیزی بنویسم هرچند بغض فروخورده طاقتِ نوشتن نداشت..

🌷چند سال بعد در کنفرانسی با موضوع ایرانشناسی در تهران، در میانِ شلوغی آنتراکت پس از پنل، یکی از شرکت‌کنندگان کنفرانس که من را می‌شناخت به پشتم زد و گفت نگاه کن آقای "فهیم دشتی".. نام "فهیم دشتی" را شنیده بودم و کم و بیش با فعالیت‌هایش و "هفته‌نامه کابل" آشنا بودم، اطرافش چند نفری ایستاده بودند و با لبخندی در چهره صحبت می‌کرد.. آن دوستِ هم‌کنفرانسی سلام و علیک گرمی کرد ( فهمیدم انگار از قبل همدیگر را می‌شناسند) بعد بزرگوارانه معرفی‌ام کرد، با ایشان گپ و گفتِ کوتاهی داشتیم و گفتم: "چقدر دلم می‌خواهد " احمد شاه مسعود" را کوتاه هم شده روزی از زبان شما بشنوم..." و دورمان دوباره شلوغ شد و اعلام ادامه پنل‌های کنفرانس..، همراهِ جمعیت رفتیم داخل.. فاصله‌مان زیاد و زیادتر می‌شد.. بعد دیدم لحظه‌ای توی جمعیت به عقب بازگشته و انگار دنبالِ کسی می‌‌گردد، همان دوستِ شرکت‌کننده دوباره به پشتم زد و گفت: "فهیم! با شماست!"
دستش را بالا برد تا از هم خداحافظی کنیم، من هم دستم را بالا بردم و بلند گفتم: "خداحافظ آقای دشتی، امید به دیدار..."
دیداری که دیگر هرگز پیش نیامد..

🌷هرچند امروز، نه "احمد شاه مسعود" هست و نه "فهیم دشتی"! که البته راهشان زنده است و نگاهشان، تنها نگاهِ تابناکِ رسیدن به اخلاق و اتحاد اقوام و صلح و آزادی ملت بزرگ افغانستان..
اما پرسشم از او که شبیه یک آرزو بود هنوز در ذهنم مانده است که ای کاش "فهیم دشتی" و فهیمِ دشتی‌ها بیشتر از "احمد شاه مسعود" می‌گفتند و بگویند..

🌷و کاش حالا همه‌مان دستمان را برای خداحافظی از" فهمیمِ دشتی" و "فهیم دشتی" ها بالا ببریم و در دل بگوئیم که اگر شما دیگر نیستید، ما هستیم!
(نامشان قرین رحمت پروردگار باد!)

"این زنجیرهای گران،
فرو خواهند ریخت
سیاه‌چاله‌ها،
آوار خواهند شد
و آزادی پیشبازتان خواهد بود..."
- الکساندر پوشکین( از کتاب: "برایم ترانه بخوان"، ترجمه بابک شهاب و بهمن حمیدی، نشر لاهیتا، پاییز ۸۷)

#احمد_شاه_مسعود #احمد_مسعود #فهیم_دشتی #افغانستان #ملت_بزرگ_افغانستان #پنجشیر #خاطره

@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CVmwE3zNlnd/?utm_medium=copy_link


#مهمان_خانه_کابل

و به بهانه‌ی حضور اخیر همسایگان #أفغانستان
در تهران.

مهمان خانه کابل بودن، یعنی مهمان همه آن چیز‌هایی که در کهن فرهنگ این سرزمین داشته‌ایم .مهمان خانه کابل بودن یعنی به یاد آوردن "بادی وزید و دشت سترون درست شد"
و هم تک تک بیت‌های بعدی‌اش که:

" بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شكست و سنگ فلاخن درست شد

شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید
این‌سان برای ما و تو میهن درست شد

یعنی كه از مصالح دیوار دیگران
یك خاكریز بین تو و من درست شد

بین تمام مردم دنیا گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد

آن طاق‌های گنبدی لاجوردگون
این‌گونه شد كه سنگ فلاخن درست شد

آن حله‌های بافته از تار و پود جان
بندی كه می‌نشست به گردن درست شد

آن حوض‌های كاشی گلدار باستان
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد

آن لایه‌های گچبری رو به آفتاب
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب
سنگی به قبر مردم كدكن درست شد

سازی بزن كه دیر زمانی‌ست نغمه‌ها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد

دستی بده كه گرچه به دنیا امید نیست
شاید پلی برای رسیدن درست شد

شاید كه باز یك نفر از بلخ و بامیان
با كاروان حله بیاید به سیستان

وقت وصال یار دبستانی آمده‌ست
بویی عجیب می‌رسد از جوی مولیان

سیمرغ سالخورده گشوده‌ست بال و پر
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان

ما شاخه‌های توام سیبیم و دور نیست
باری دگر شكوفه بیاریم توامان

با هم رها كنیم دو تا سیب سرخ را
در حوض‌های كاشی گلدار باستان

بر نقشه‌های كهنه خطی تازه می‌كشیم
از كوچه‌های قونیه تا دشت خاوران

تیر و كمان به دست من و توست هموطن!
لفظ دری بیاور و بگذار در كمان"

#محمد_کاظم_کاظمی.

* چندی پیش به دعوت رستوران خانه کابل همراه با "محمد درویش" عزیز درباره فرهنگ و زیست‌بوم و #تاب آوری و #رواداری سخن گفتیم و پس از آن به دعوت استاد متقدم فلسفه‌ام جناب آقای دکتر "علی اصغر مصلح" که بسیار دغدغه‌مند وضعیت افغانستان هستند و همچنین خانه کابل، رشته‌های عمیق و سترگ فلسفی، فرهنگی، ادبی و غصه‌های آن سرزمین را قصه کردیم. .

سپاس بیکران از همه آنانکه چراغ افروخته خانه کابل را روشن نگاه می‌دارند بویژه برادر شاعرم جواد شیخ‌الاسلام همیشه دغدغه‌مند و بزرگوار.

*
متن کامل این گفتگو را می‌توانید در
کانال #یوتیوپ من به آدرس ذیل مشاهده فرمایید:
https://youtube.com/channel/UCD6bfmutUinIsn3TV76S0aw

#غذا #فرهنگ #فرهنگ_غذا #غذای_ایرانی #غذای_افغانستانی #فرهنگ_مشارکتی #افغانستان #کابل_افغانستان #صنایع_دستی #خانه_کابل #دیگری #فرهنگ_یاریگری_در_ایران #گفتمان #رواداری #فلسفه #شعر




@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CqDHofguk7n/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

🌺 دریچه را بگشا،
بهار می‌آید!

🍀 درختِ سیبِِ گُلابِِ #خانه_پدری 🍀

"میانِ بهتِ کبود هزار چشمِ سیاه ،
درخت کوچک سیبِ گُلاب خانه ما ،
اگرچه،
در پاییز،
دوباره پر گُل شد.
ولی بهار نیامد ؛
ولی بهار نشد! "

#مرتضی_فرهادی ( پاییز ۴۶)

** نخستین سروده دفتر شعر #در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
و چهار دفتر شعر در دست چاپ:
#با_شعله_شقایق_رخشان

🌿چنانکه با گُل دادن "درخت سیبِ گُلاب خانه‌ی پدری" ،
بهار نیامد! امید که بهار همگانی برای هَمگِنان و کشورهای همسایه و هم‌‌زبان چونان #تاجیکستان و #افغانستان و..
به سویِ بهاری جهانی روان باد!🌿

#بهار
#عید
#نوروز
#فروردین_۴۰۲

#ایران

#شعر
#دفتر_شعر
#شعر_معاصر
#شعر_کوتاه

#پدر
#خانه_ی_پدری
#درخت_سیب
#درخت_سیب_گلاب

#استاد_مرتضی_فرهادی
#دکتر_مرتضی_فرهادی

*عکس از : کاوه فرهادی. نخستین روز فروردین ۴۰۲ ( ده ترکمن- جنگل‌های سرخه‌حصار)


@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CTl7wOBtolF/?utm_medium=copy_link

آزادی پیش‌بازتان خواهد بود!

از #احمد_شاه_مسعود تا #فهیم_دشتی
#شهیدان_راه_آزادی

🌷احمد شاه مسعود را به خاطر نگاهِ متفاوتش با همه جوانی دوست می‌داشتم و مثل بسیار دیگر از علاقه‌مندانش سعی می‌کردم در مطبوعات ایران، فرانسه و جهان و کشورهای اسلامی هر مطلبی در خصوص او، نگاه و زندگی‌اش بیرون می‌آید را ببینم و بخوانم. وقتی خبر ترورش را شنیدم، یادم است بیش از هر چیزی در پی کاغذی می‌گشتم تا برایش چیزی بنویسم هرچند بغض فروخورده طاقتِ نوشتن نداشت..

🌷چند سال بعد در کنفرانسی با موضوع ایرانشناسی در تهران، در میانِ شلوغی آنتراکت پس از پنل، یکی از شرکت‌کنندگان کنفرانس که من را می‌شناخت به پشتم زد و گفت نگاه کن آقای "فهیم دشتی".. نام "فهیم دشتی" را شنیده بودم و کم و بیش با فعالیت‌هایش و "هفته‌نامه کابل" آشنا بودم، اطرافش چند نفری ایستاده بودند و با لبخندی در چهره صحبت می‌کرد.. آن دوستِ هم‌کنفرانسی سلام و علیک گرمی کرد ( فهمیدم انگار از قبل همدیگر را می‌شناسند) بعد بزرگوارانه معرفی‌ام کرد، با ایشان گپ و گفتِ کوتاهی داشتیم و گفتم: "چقدر دلم می‌خواهد " احمد شاه مسعود" را کوتاه هم شده روزی از زبان شما بشنوم..." و دورمان دوباره شلوغ شد و اعلام ادامه پنل‌های کنفرانس..، همراهِ جمعیت رفتیم داخل.. فاصله‌مان زیاد و زیادتر می‌شد.. بعد دیدم لحظه‌ای توی جمعیت به عقب بازگشته و انگار دنبالِ کسی می‌‌گردد، همان دوستِ شرکت‌کننده دوباره به پشتم زد و گفت: "فهیم! با شماست!"
دستش را بالا برد تا از هم خداحافظی کنیم، من هم دستم را بالا بردم و بلند گفتم: "خداحافظ آقای دشتی، امید به دیدار..."
دیداری که دیگر هرگز پیش نیامد..

🌷هرچند امروز، نه "احمد شاه مسعود" هست و نه "فهیم دشتی"! که البته راهشان زنده است و نگاهشان، تنها نگاهِ تابناکِ رسیدن به اخلاق و اتحاد اقوام و صلح و آزادی ملت بزرگ افغانستان..
اما پرسشم از او که شبیه یک آرزو بود هنوز در ذهنم مانده است که ای کاش "فهیم دشتی" و فهیمِ دشتی‌ها بیشتر از "احمد شاه مسعود" می‌گفتند و بگویند..

🌷و کاش حالا همه‌مان دستمان را برای خداحافظی از" فهمیمِ دشتی" و "فهیم دشتی" ها بالا ببریم و در دل بگوئیم که اگر شما دیگر نیستید، ما هستیم!
(نامشان قرین رحمت پروردگار باد!)

"این زنجیرهای گران،
فرو خواهند ریخت
سیاه‌چاله‌ها،
آوار خواهند شد
و آزادی پیشبازتان خواهد بود..."
- الکساندر پوشکین( از کتاب: "برایم ترانه بخوان"، ترجمه بابک شهاب و بهمن حمیدی، نشر لاهیتا، پاییز ۸۷)

#احمد_شاه_مسعود #احمد_مسعود #فهیم_دشتی #افغانستان #ملت_بزرگ_افغانستان #پنجشیر #خاطره

@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CTl7wOBtolF/?utm_medium=copy_link

آزادی پیش‌بازتان خواهد بود!

از #احمد_شاه_مسعود تا #فهیم_دشتی
#شهیدان_راه_آزادی

🌷احمد شاه مسعود را به خاطر نگاهِ متفاوتش با همه جوانی دوست می‌داشتم و مثل بسیار دیگر از علاقه‌مندانش سعی می‌کردم در مطبوعات ایران، فرانسه و جهان و کشورهای اسلامی هر مطلبی در خصوص او، نگاه و زندگی‌اش بیرون می‌آید را ببینم و بخوانم. وقتی خبر ترورش را شنیدم، یادم است بیش از هر چیزی در پی کاغذی می‌گشتم تا برایش چیزی بنویسم هرچند بغض فروخورده طاقتِ نوشتن نداشت..

🌷چند سال بعد در کنفرانسی با موضوع ایرانشناسی در تهران، در میانِ شلوغی آنتراکت پس از پنل، یکی از شرکت‌کنندگان کنفرانس که من را می‌شناخت به پشتم زد و گفت نگاه کن آقای "فهیم دشتی".. نام "فهیم دشتی" را شنیده بودم و کم و بیش با فعالیت‌هایش و "هفته‌نامه کابل" آشنا بودم، اطرافش چند نفری ایستاده بودند و با لبخندی در چهره صحبت می‌کرد.. آن دوستِ هم‌کنفرانسی سلام و علیک گرمی کرد ( فهمیدم انگار از قبل همدیگر را می‌شناسند) بعد بزرگوارانه معرفی‌ام کرد، با ایشان گپ و گفتِ کوتاهی داشتیم و گفتم: "چقدر دلم می‌خواهد " احمد شاه مسعود" را کوتاه هم شده روزی از زبان شما بشنوم..." و دورمان دوباره شلوغ شد و اعلام ادامه پنل‌های کنفرانس..، همراهِ جمعیت رفتیم داخل.. فاصله‌مان زیاد و زیادتر می‌شد.. بعد دیدم لحظه‌ای توی جمعیت به عقب بازگشته و انگار دنبالِ کسی می‌‌گردد، همان دوستِ شرکت‌کننده دوباره به پشتم زد و گفت: "فهیم! با شماست!"
دستش را بالا برد تا از هم خداحافظی کنیم، من هم دستم را بالا بردم و بلند گفتم: "خداحافظ آقای دشتی، امید به دیدار..."
دیداری که دیگر هرگز پیش نیامد..

🌷هرچند امروز، نه "احمد شاه مسعود" هست و نه "فهیم دشتی"! که البته راهشان زنده است و نگاهشان، تنها نگاهِ تابناکِ رسیدن به اخلاق و اتحاد اقوام و صلح و آزادی ملت بزرگ افغانستان..
اما پرسشم از او که شبیه یک آرزو بود هنوز در ذهنم مانده است که ای کاش "فهیم دشتی" و فهیمِ دشتی‌ها بیشتر از "احمد شاه مسعود" می‌گفتند و بگویند..

🌷و کاش حالا همه‌مان دستمان را برای خداحافظی از" فهمیمِ دشتی" و "فهیم دشتی" ها بالا ببریم و در دل بگوئیم که اگر شما دیگر نیستید، ما هستیم!
(نامشان قرین رحمت پروردگار باد!)

"این زنجیرهای گران،
فرو خواهند ریخت
سیاه‌چاله‌ها،
آوار خواهند شد
و آزادی پیشبازتان خواهد بود..."
- الکساندر پوشکین( از کتاب: "برایم ترانه بخوان"، ترجمه بابک شهاب و بهمن حمیدی، نشر لاهیتا، پاییز ۸۷)

#احمد_شاه_مسعود #احمد_مسعود #فهیم_دشتی #افغانستان #ملت_بزرگ_افغانستان #پنجشیر #خاطره

@kaveh_farhadi