Forwarded from عکس نگار
#رازِ مناظرهی مناظرهها در #خانه_وارطان!
" از رونمایی کتابی، با نابسامانی ذهنی ، از نمایشگاه کتاب پرشتاب به خانه وارطان ( خانهی گفتوگویِ شهر) رسیدم.
ازآنجاییکه خیلی زود رسیده بودم مانند یک معلم پسکسوت رفتار سازمانی، به تک تک چهرههای که میآمدند نگاه میکردم.
یک حس مشترک در همهی آنان وجود داشت -بدونِ لحاظ تفاوتی که در لباسها و نگاهها و حتی گاهی لهجههایشان موج می زد- و آن همانا دغدغهمندیشان بود. اگر قرار بود سمفونی حضور آدمها، آنجا نواخته شود، من پیشنهاد میکردم: "سمفونی دریاچهی قو" باشد نه بخاطر زیبایی اثر چایکوفسکی، به خاطر شباهت چشم هایشان به آدمهایی که انگار یک دریاچه گریسته بودند و رقصِ فویی به چشم نیامدهبود!"
در آن میان اما چشمهای محمد درویش را بیشتر میشناختم ، و آن "دریاچهی قو" که گاهی قطره، قطره بر گونههایش میریخت برایم آشناتر بود، برای همین لحظاتی کنارش نشستم و قبل از شروع جلسه با او گپی کوتاه زدم ، شبیه همان گبهای کوتاه، قبل از آغاز جلسههای پردیسان! یادش بخیر درست شبیه روزهایی که میخواست گفتگو را در محیطِزیست این سرزمین نهادینه کند، بله درست شبیه همان روزها پر شور نشسته بود و مانند "شبِ پرخاطرهی #محمد_درویش" به همهی میهمانان، حتی به جمع سدسازان که از منتقدان جدیشان بود با احترام سلام میکرد.
جلسه که شروع شد ، گویی جنگی سخت درگرفته بود، نه فقط به خاطر اختلاف سلیقهها که شاید به خاطر همان نیروی گرانش طرح مسئلههای توسعهایِ از غرب کپی شده و بومی نشده که مانند سیاهچالهها همهچیز را درون خود میکشد، حتی آرامش را..
اما در آن میان تحمل خوب اعضای پنل بخصوص صبوری و بزرگمنشی "بزرگزاده و درویش" آنقدر بود که آن دریاچهی طوفانی را آرام آرام،
آرام میکرد...
و من آنجا دیگر فراتر از #سیل و #سد به #اخلاق میاندیشیدم که گویی با آن میتوان دوباره از همه سدها گذشت و فارغ از تفاوت نگاهها و رویکردها، #قناتهای #خردجمعی را #یاریگرانه از نو ساخت و من فراتر از سیلاب به تابآوردن در برابر نگاههای متضاد میاندیشیدم که چونان چراغ روشنی در آن شبِ طوفانیِ مناظره با وجود همهی بادهای مخالف که هر سو به وزیدن میگرفت در خانه وارطان، برافروخته ماند! تا خوب بیاموزیم، میشود با فهم همه اختلافها در شکلِ نگاه کردن و شیوهی #گفتن، به خاطر این سرزمین، #کنشکرانه #شنید!
و راز مناظره در خانهی وارطان شاید پایان این #کری_کنشی بود، پایان دور ایستادن دغدغهمندان محیط زیستی و هنرمندان و مستندسازان آن از مدیران دولتی و تصمیمسازی، راز مناظره خانه وارطان رسیدن همه دغدغهمندان آب و خاک این سرزمین در هر جایگاهی به فهم شاهبیتِ #اقبال_لاهوری بود که حُسنِ ختامِ کلام دکتر #مرتضی_فرهادی در رونمایی از سیسال نقد #مکتب_نوسازی با عنوان :صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن" هم بود که:
"مثلِ نی، خود را ز خود کردی تهی
بر نوایِ دیگران دل مینهی!" ( اقبال لاهوری)
( یادداشتی از کاوه فرهادی- در خصوص مناظرهی محیطزیستی "هفتم اردیبهشت ۹۸" در خانهی وارطان- اگر پسندید به اشتراک بگذارید!)
توضیح عکس: دیدار نوروز ۹۸ مهندس #محمد_درویش با دکتر #مرتضی_فرهادی
و گفت و گویی مفصل دربارهی کتاب:
#صنعت_برفزاز_سنت_یا_در_برابر_آن
@kaveh_farhadi
" از رونمایی کتابی، با نابسامانی ذهنی ، از نمایشگاه کتاب پرشتاب به خانه وارطان ( خانهی گفتوگویِ شهر) رسیدم.
ازآنجاییکه خیلی زود رسیده بودم مانند یک معلم پسکسوت رفتار سازمانی، به تک تک چهرههای که میآمدند نگاه میکردم.
یک حس مشترک در همهی آنان وجود داشت -بدونِ لحاظ تفاوتی که در لباسها و نگاهها و حتی گاهی لهجههایشان موج می زد- و آن همانا دغدغهمندیشان بود. اگر قرار بود سمفونی حضور آدمها، آنجا نواخته شود، من پیشنهاد میکردم: "سمفونی دریاچهی قو" باشد نه بخاطر زیبایی اثر چایکوفسکی، به خاطر شباهت چشم هایشان به آدمهایی که انگار یک دریاچه گریسته بودند و رقصِ فویی به چشم نیامدهبود!"
در آن میان اما چشمهای محمد درویش را بیشتر میشناختم ، و آن "دریاچهی قو" که گاهی قطره، قطره بر گونههایش میریخت برایم آشناتر بود، برای همین لحظاتی کنارش نشستم و قبل از شروع جلسه با او گپی کوتاه زدم ، شبیه همان گبهای کوتاه، قبل از آغاز جلسههای پردیسان! یادش بخیر درست شبیه روزهایی که میخواست گفتگو را در محیطِزیست این سرزمین نهادینه کند، بله درست شبیه همان روزها پر شور نشسته بود و مانند "شبِ پرخاطرهی #محمد_درویش" به همهی میهمانان، حتی به جمع سدسازان که از منتقدان جدیشان بود با احترام سلام میکرد.
جلسه که شروع شد ، گویی جنگی سخت درگرفته بود، نه فقط به خاطر اختلاف سلیقهها که شاید به خاطر همان نیروی گرانش طرح مسئلههای توسعهایِ از غرب کپی شده و بومی نشده که مانند سیاهچالهها همهچیز را درون خود میکشد، حتی آرامش را..
اما در آن میان تحمل خوب اعضای پنل بخصوص صبوری و بزرگمنشی "بزرگزاده و درویش" آنقدر بود که آن دریاچهی طوفانی را آرام آرام،
آرام میکرد...
و من آنجا دیگر فراتر از #سیل و #سد به #اخلاق میاندیشیدم که گویی با آن میتوان دوباره از همه سدها گذشت و فارغ از تفاوت نگاهها و رویکردها، #قناتهای #خردجمعی را #یاریگرانه از نو ساخت و من فراتر از سیلاب به تابآوردن در برابر نگاههای متضاد میاندیشیدم که چونان چراغ روشنی در آن شبِ طوفانیِ مناظره با وجود همهی بادهای مخالف که هر سو به وزیدن میگرفت در خانه وارطان، برافروخته ماند! تا خوب بیاموزیم، میشود با فهم همه اختلافها در شکلِ نگاه کردن و شیوهی #گفتن، به خاطر این سرزمین، #کنشکرانه #شنید!
و راز مناظره در خانهی وارطان شاید پایان این #کری_کنشی بود، پایان دور ایستادن دغدغهمندان محیط زیستی و هنرمندان و مستندسازان آن از مدیران دولتی و تصمیمسازی، راز مناظره خانه وارطان رسیدن همه دغدغهمندان آب و خاک این سرزمین در هر جایگاهی به فهم شاهبیتِ #اقبال_لاهوری بود که حُسنِ ختامِ کلام دکتر #مرتضی_فرهادی در رونمایی از سیسال نقد #مکتب_نوسازی با عنوان :صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن" هم بود که:
"مثلِ نی، خود را ز خود کردی تهی
بر نوایِ دیگران دل مینهی!" ( اقبال لاهوری)
( یادداشتی از کاوه فرهادی- در خصوص مناظرهی محیطزیستی "هفتم اردیبهشت ۹۸" در خانهی وارطان- اگر پسندید به اشتراک بگذارید!)
توضیح عکس: دیدار نوروز ۹۸ مهندس #محمد_درویش با دکتر #مرتضی_فرهادی
و گفت و گویی مفصل دربارهی کتاب:
#صنعت_برفزاز_سنت_یا_در_برابر_آن
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/B0mZz7VBK2I/?igshid=16as41ax4teub
آقای #پمپئو!
آیا #خردجمعی و #خردمندی_جهانی را هم میشود #تحریم کرد؟!
سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ از شهری در اروپا با مترو به سمت شهر دیگری در حرکت بودم، جوانی اروپایی حدود ۳۵ سال کنارم و روی صندلی سمت راست نشسته بود ، من کتاب #موزههایی_در_باد را روی کیف دستیام گذاشته بودم و داشتم صفحاتی از آن را به دلالیلی مجددا مطالعه میکردم ، متوجه شدم روی جلد این کتاب توجه ایشان را جلب کرده و بالاخره از من دربارهاش چند سوال تخصصی پرسید و باب گفتوگو درباره #،تاریخ_ایران و بخصوص #تاریخ_هنر_ایران و... باز شد... پس از دقایقی نه چندان طولانی که از گفتگویمان میگذشت ، متوجه شدم که هنر میخواند و به هنر و ادبیات ایران هم بسیار علاقهمند است. از او پرسیدم : فقط با هنر و ادبیات ایران آشنا هستی؟ خندید... و بعد روزنامهای از کیف کوجکش بیرون آورد (تا آنجا که بخاطرم میآید به احتمال زیاد روزنامهی تایمز بود.) و به مقالهای اشاره کرد که در ذیل آن نام آشنایی بود که در توضیح نامش قید شدهبود: :نمایدهی ایران در سازمان ملل متحد" و... دستش را روی شانهام گذاشت و گفت : بله ، ایشان را هم خوب میشناسم! و... تعجب کردم ، گفتم شما که سیاست و اقتصاد نمیخوانی؟ گفت: "بله ، من هنر میخوانم و این مرد ( به نامش اشاره کرد: " محمد جواد ظریف") یک هنرمند است... " با لبخند گفتم : چطور؟! مکثی کرد و گفت : "به نظرم هنرش ، #بیانِ #خرد_ایرانیان در جهان است ..." و من تمام مسیر به این واژه
#هنر_بیان_خرد_ایرانیان در جهان می اندیشیدم و حالا پس از سالها که یک دولت به غایت #فردگرا #سودمحور و #ستیزهجو در آمریکا که به دشمنی با #صلح، #اخلاق و #محیط_زیست شهرهی آفاق است، او را تحریم میکند، من به دور از سیاست و هیاهوی آن، بیش از پیش به #خردجمعی ایرانیان باور میآورم و مردی که سخنگوی این #خردجمعی در جهان بوده، هست و خواهد بود. و بر ذیل توئیت وزیر خارجه #ترامپ، مبنی بر تحریم دکتر #محمد_جواد_ظریف می نویسم: " آقای #پمپئو! آیا #خردجمعی و #خردمندی_جهانی را هم میشود تحریم کرد؟!" براستی میشود؟!
( -کاوه فرهادی. دهم مرداد ۹۸. یادداشتی در ذیل توئیت وزیر امور خارجهی #ترامپ، آقای #پمپئو، مبنی بر #تحریم دکتر #محمد_جواد_ظریف)
#پاسخ_به_پمپئو
#تحریم_دکتر_محمد_جواد_ظریف
#محمد_جواد_ظریف
#هنر_بیان_خرد_ایرانیان
#خرد_جمعی_ایرانیان
#خردمندی_جهانی
@kaveh_farhadi
آقای #پمپئو!
آیا #خردجمعی و #خردمندی_جهانی را هم میشود #تحریم کرد؟!
سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ از شهری در اروپا با مترو به سمت شهر دیگری در حرکت بودم، جوانی اروپایی حدود ۳۵ سال کنارم و روی صندلی سمت راست نشسته بود ، من کتاب #موزههایی_در_باد را روی کیف دستیام گذاشته بودم و داشتم صفحاتی از آن را به دلالیلی مجددا مطالعه میکردم ، متوجه شدم روی جلد این کتاب توجه ایشان را جلب کرده و بالاخره از من دربارهاش چند سوال تخصصی پرسید و باب گفتوگو درباره #،تاریخ_ایران و بخصوص #تاریخ_هنر_ایران و... باز شد... پس از دقایقی نه چندان طولانی که از گفتگویمان میگذشت ، متوجه شدم که هنر میخواند و به هنر و ادبیات ایران هم بسیار علاقهمند است. از او پرسیدم : فقط با هنر و ادبیات ایران آشنا هستی؟ خندید... و بعد روزنامهای از کیف کوجکش بیرون آورد (تا آنجا که بخاطرم میآید به احتمال زیاد روزنامهی تایمز بود.) و به مقالهای اشاره کرد که در ذیل آن نام آشنایی بود که در توضیح نامش قید شدهبود: :نمایدهی ایران در سازمان ملل متحد" و... دستش را روی شانهام گذاشت و گفت : بله ، ایشان را هم خوب میشناسم! و... تعجب کردم ، گفتم شما که سیاست و اقتصاد نمیخوانی؟ گفت: "بله ، من هنر میخوانم و این مرد ( به نامش اشاره کرد: " محمد جواد ظریف") یک هنرمند است... " با لبخند گفتم : چطور؟! مکثی کرد و گفت : "به نظرم هنرش ، #بیانِ #خرد_ایرانیان در جهان است ..." و من تمام مسیر به این واژه
#هنر_بیان_خرد_ایرانیان در جهان می اندیشیدم و حالا پس از سالها که یک دولت به غایت #فردگرا #سودمحور و #ستیزهجو در آمریکا که به دشمنی با #صلح، #اخلاق و #محیط_زیست شهرهی آفاق است، او را تحریم میکند، من به دور از سیاست و هیاهوی آن، بیش از پیش به #خردجمعی ایرانیان باور میآورم و مردی که سخنگوی این #خردجمعی در جهان بوده، هست و خواهد بود. و بر ذیل توئیت وزیر خارجه #ترامپ، مبنی بر تحریم دکتر #محمد_جواد_ظریف می نویسم: " آقای #پمپئو! آیا #خردجمعی و #خردمندی_جهانی را هم میشود تحریم کرد؟!" براستی میشود؟!
( -کاوه فرهادی. دهم مرداد ۹۸. یادداشتی در ذیل توئیت وزیر امور خارجهی #ترامپ، آقای #پمپئو، مبنی بر #تحریم دکتر #محمد_جواد_ظریف)
#پاسخ_به_پمپئو
#تحریم_دکتر_محمد_جواد_ظریف
#محمد_جواد_ظریف
#هنر_بیان_خرد_ایرانیان
#خرد_جمعی_ایرانیان
#خردمندی_جهانی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
آقای #پمپئو آیا #خردجمعی و #خردمندی_جهانی را هم میشود #تحریم کرد؟! سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ از شهری در اروپا با مترو به سمت شهر دیگری در حرکت بودم، جوانی اروپایی حدود ۳۵ سال کنارم و روی صندلی سمت راست نشسته بود ، من کتاب #موزههایی_در_باد را روی کیف دستیام گذاشته…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
نگاهی #جامعهشناسانه به #سینمای_ایران 🎞 رونمایی از کتاب " سینما و بازتولید ارزش ها" 🕓 زمان :چهارشنبه 27 آذرماه ساعت 16 📝اثر خانم مینا حسنی از فارغ التحصیلان رشته کارگردانی دارالفنون مکان: میدان انقلاب ابتدای خیابان آزادی خیابان جمالزاده جنوبی خیابان کلهر…
🔻 "روشان" #چراغ را #روشن_کرد!🔻
https://www.instagram.com/p/B6gYrmgJFt7/?igshid=cbs7v9f2xaz1
@kaveh_farhadi
#تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد، یک بار دیگر مطالعه میکردم، اما اکثر چراغها همچنان خاموش بودند، دوست کنار من هم چشمانش را بسته بود و فکر کردم شاید مثل بسیار دیگر از مسافران، خواب باشد، چند صندلی جلوتر کودکی زیبا ناگهان از جای بلند شد و بیدرنگ، چراغ بالای سرش را روشن کرد! زیبایی نگاهش در زیر نور چراغ همه را آنچنان به وجد آورد که حتی دوست مسافر کناری هم لبخند زنان چشمانش را گشود و نگاهم کرد و به آرامی گفت: "کریسمس شما مبارک!" .. لحظاتی بعد فهمیدم، این دوست مهربان از هموطنان خوب مسیحیمان است که از خواب برخاسته است.
#تصویر_سوم: درحالیکه به آن دخترکِ زیبا، زیر نور چراغ نگاه میکردم ، کتاب پیش رویم را گشودم.. براستی اثر #سینما_و_بازتولید_ارزشها کار عمیق و شجاعانهای است که چراغ فهم و بازاندیشی دوبارهی #ارزشها را با نگاهی #جامعهشناسانه در دریای خروشان تغییرات رویکردهای سینمایی جهان و ایران، فراروی همهی آنانی که به ادراک #متن در امواج خروشانِ #تولید_محتوا میاندیشند، میگشاید.. نویسنده اثر، #مینا_حسنی آنچنان متن را روشن و روان نوشته بود که من هم مانند #روشان، (بعدا دانستم نام آن دخترک، "روشان" بود.) چراغ بالای سرم را روشن کردم. و برداشتهای نویسنده را در بسط مفهوم ارزش #خردجمعیِ در تولید آثار سینمای معاصر ایران بویژه دهههای اخیر، دنبال کردم.
#تصویر_چهارم : خلبان از درون کابین بیرون آمد و با مسافران خوش و بشی کوتاه کرد، شاید چراغی که "روشان" روشن کرده بود او را هم به درون مسافران کشاند! وقتی نگاهم به مکالمهی کوتاه خلبان و "روشان" افتاد، صحنههایی از #شازده_کوچولو اثر:#اگزوپری و دیالوگاش با خلبان و نقشی را که در کودکی بازی کردم و تصویر سال گذشته، زمانی که کنار مجسمهاش ایستاده بودم، همه به خاطرم آمد..
#تصویر_پنجم: هواپیما در فرودگاه مهرآباد آرام گرفت اما دریای افکارم همچنان خروشان مانده بود و به باز تولید ارزشها در روزگاری میاندیشیدم که "روشان" در آن بزرگ خواهد شد و سالهایی که نو میشود.. و به لبخند آن دوست و هموطن مسیحی که با هم از یک هواپیما پیاده شدیم و شاید او هم مثل من، به چراغی میاندیشید که "روشان" ، روشن کرد! (#یادداشتی از:
#کاوه_فرهادی/ کریسمس سال ۲۰۲۰)
#سینما_و_بازتولید_ارزشها
#کتاب/ #جامعه_شناسی_سینما/#مینا_حسنی
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/B6gYrmgJFt7/?igshid=cbs7v9f2xaz1
@kaveh_farhadi
#تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد، یک بار دیگر مطالعه میکردم، اما اکثر چراغها همچنان خاموش بودند، دوست کنار من هم چشمانش را بسته بود و فکر کردم شاید مثل بسیار دیگر از مسافران، خواب باشد، چند صندلی جلوتر کودکی زیبا ناگهان از جای بلند شد و بیدرنگ، چراغ بالای سرش را روشن کرد! زیبایی نگاهش در زیر نور چراغ همه را آنچنان به وجد آورد که حتی دوست مسافر کناری هم لبخند زنان چشمانش را گشود و نگاهم کرد و به آرامی گفت: "کریسمس شما مبارک!" .. لحظاتی بعد فهمیدم، این دوست مهربان از هموطنان خوب مسیحیمان است که از خواب برخاسته است.
#تصویر_سوم: درحالیکه به آن دخترکِ زیبا، زیر نور چراغ نگاه میکردم ، کتاب پیش رویم را گشودم.. براستی اثر #سینما_و_بازتولید_ارزشها کار عمیق و شجاعانهای است که چراغ فهم و بازاندیشی دوبارهی #ارزشها را با نگاهی #جامعهشناسانه در دریای خروشان تغییرات رویکردهای سینمایی جهان و ایران، فراروی همهی آنانی که به ادراک #متن در امواج خروشانِ #تولید_محتوا میاندیشند، میگشاید.. نویسنده اثر، #مینا_حسنی آنچنان متن را روشن و روان نوشته بود که من هم مانند #روشان، (بعدا دانستم نام آن دخترک، "روشان" بود.) چراغ بالای سرم را روشن کردم. و برداشتهای نویسنده را در بسط مفهوم ارزش #خردجمعیِ در تولید آثار سینمای معاصر ایران بویژه دهههای اخیر، دنبال کردم.
#تصویر_چهارم : خلبان از درون کابین بیرون آمد و با مسافران خوش و بشی کوتاه کرد، شاید چراغی که "روشان" روشن کرده بود او را هم به درون مسافران کشاند! وقتی نگاهم به مکالمهی کوتاه خلبان و "روشان" افتاد، صحنههایی از #شازده_کوچولو اثر:#اگزوپری و دیالوگاش با خلبان و نقشی را که در کودکی بازی کردم و تصویر سال گذشته، زمانی که کنار مجسمهاش ایستاده بودم، همه به خاطرم آمد..
#تصویر_پنجم: هواپیما در فرودگاه مهرآباد آرام گرفت اما دریای افکارم همچنان خروشان مانده بود و به باز تولید ارزشها در روزگاری میاندیشیدم که "روشان" در آن بزرگ خواهد شد و سالهایی که نو میشود.. و به لبخند آن دوست و هموطن مسیحی که با هم از یک هواپیما پیاده شدیم و شاید او هم مثل من، به چراغی میاندیشید که "روشان" ، روشن کرد! (#یادداشتی از:
#کاوه_فرهادی/ کریسمس سال ۲۰۲۰)
#سینما_و_بازتولید_ارزشها
#کتاب/ #جامعه_شناسی_سینما/#مینا_حسنی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
#"روشان" #چراغ را #روشن_کرد! #تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد،…
https://www.instagram.com/p/CSnTGKFoqnR/?utm_medium=copy_link
#فرار_یک_سیاستمدار !
یا
#فرار_اخلاق_فضیلت_از_سیاست ؟!
1️⃣ کوتاه و موجز آنکه اخلاق فضیلت، نظریهای در علم اخلاق است که فضیلت را مهمتر از قاعده یا وظیفه و تکلیف میداند!
❗گذشته از منظرهای سیاسی و فلسفه سیاسی، یکی از اثرگذارترین پرسشهای اخلاقی، از زمان ارسطو تا فیلسوفان متاخر، این بوده و هست که انسان چگونه میتواند به تحقق خواستههایش دست پیدا کند و براستی چنین چیزی در کدام شرایط محسوس و ملموس دست میدهد؟ ⁉️
2️⃣ در واقع، در چارچوپِِِ مفاهیم بنیادی پرسش بالا است که قضاوت اعمال فردی (چه سیاستمدار باشد، چه هنرمند، روشنفکر و یا...) یا گزارهها، نقش خود را ایفا میکنند.
✔ این بدان معناست که نه فقط آثار یک هنرمند، نویسنده، فیلسوف یا..، اَشکال متنوع و متفاوت بروز و ظهور معرفت اخلاقیاند! که صداالبته تصمیمها و رفتارهای یک سیاستمدار!
✔ بیشک این مقوله نه فقط از منظر انتزاعی و مفهومی که اینبار از نگاه عینی و عملی آن قابل بحث است.
همانطور که اینک همه ما و همه جهانیان با آن درگیر هستند..
🔴 لذا پرسش میتواند از منظری دیگر اینگونه مطرح شود که فرار "آقای اشرف غنی" قبل از آنکه به عنوان یک سیاستمدار از افغانستان، یعنی سرزمینی که مردمان وطنش در این شرایط محسوس و ملموسِ پیچیده و دشوار، چشم به او دوختهبودند، باشد! به عنوان یک انسان، همانا فرار از اخلاق و "اخلاق فضیلت" نبود؟!
🔺️ایشان وقتی با هواپیما از سرزمینِ مادریشان میگریختند آیا به مادران و فرزندانِ پابرهنه افغانستان، پشتِ مرزهای سرزمینشان هم میاندیشند؟!
یا سیاستمداران عصر سوداگری، هر سودای دیگری در سر دارند غیر از #دیگری ؟! 🔻
❗و آیا وقتی #خردجمعی از سرزمینی رخت برمیبندد آنچه بیش از همه فدا میشود اخلاق و یا اخلاق فضیلت نیست؟⁉️
شما خوانندگان داننده و خردمند این یادداشتِ کوتاه، چه فکر میکنید؟ لطفا برایمان بنویسید تا بیشتر بیندیشیم!
** یا اگر این متن را مفید دانستید لطفا بزرگوارانه به اشتراک بگذارید تا دیگران نیز در این لحظهی اندیشیدن و گفت و شنود درباره آن با ما شریک شوند!
◀️ پینوشت: "آقای اشرف غنی" بر بام آخرین پلهی پلکان، درست قبل از ورود به هواپیما، دستش را دقیقا برای چه کسی (یا چه کسانی) تکان میدهد؟! ملت افغانستان؟!
#اخلاق
#اخلاق_فضیلت
#فلسفه_اخلاق
#اخلاق_یک_سیاستمدار
#افغانستان
#ملت_افغانستان
#آینده_افغانستان
#فرار_اشرف_غنی
@kaveh_farhadi
#فرار_یک_سیاستمدار !
یا
#فرار_اخلاق_فضیلت_از_سیاست ؟!
1️⃣ کوتاه و موجز آنکه اخلاق فضیلت، نظریهای در علم اخلاق است که فضیلت را مهمتر از قاعده یا وظیفه و تکلیف میداند!
❗گذشته از منظرهای سیاسی و فلسفه سیاسی، یکی از اثرگذارترین پرسشهای اخلاقی، از زمان ارسطو تا فیلسوفان متاخر، این بوده و هست که انسان چگونه میتواند به تحقق خواستههایش دست پیدا کند و براستی چنین چیزی در کدام شرایط محسوس و ملموس دست میدهد؟ ⁉️
2️⃣ در واقع، در چارچوپِِِ مفاهیم بنیادی پرسش بالا است که قضاوت اعمال فردی (چه سیاستمدار باشد، چه هنرمند، روشنفکر و یا...) یا گزارهها، نقش خود را ایفا میکنند.
✔ این بدان معناست که نه فقط آثار یک هنرمند، نویسنده، فیلسوف یا..، اَشکال متنوع و متفاوت بروز و ظهور معرفت اخلاقیاند! که صداالبته تصمیمها و رفتارهای یک سیاستمدار!
✔ بیشک این مقوله نه فقط از منظر انتزاعی و مفهومی که اینبار از نگاه عینی و عملی آن قابل بحث است.
همانطور که اینک همه ما و همه جهانیان با آن درگیر هستند..
🔴 لذا پرسش میتواند از منظری دیگر اینگونه مطرح شود که فرار "آقای اشرف غنی" قبل از آنکه به عنوان یک سیاستمدار از افغانستان، یعنی سرزمینی که مردمان وطنش در این شرایط محسوس و ملموسِ پیچیده و دشوار، چشم به او دوختهبودند، باشد! به عنوان یک انسان، همانا فرار از اخلاق و "اخلاق فضیلت" نبود؟!
🔺️ایشان وقتی با هواپیما از سرزمینِ مادریشان میگریختند آیا به مادران و فرزندانِ پابرهنه افغانستان، پشتِ مرزهای سرزمینشان هم میاندیشند؟!
یا سیاستمداران عصر سوداگری، هر سودای دیگری در سر دارند غیر از #دیگری ؟! 🔻
❗و آیا وقتی #خردجمعی از سرزمینی رخت برمیبندد آنچه بیش از همه فدا میشود اخلاق و یا اخلاق فضیلت نیست؟⁉️
شما خوانندگان داننده و خردمند این یادداشتِ کوتاه، چه فکر میکنید؟ لطفا برایمان بنویسید تا بیشتر بیندیشیم!
** یا اگر این متن را مفید دانستید لطفا بزرگوارانه به اشتراک بگذارید تا دیگران نیز در این لحظهی اندیشیدن و گفت و شنود درباره آن با ما شریک شوند!
◀️ پینوشت: "آقای اشرف غنی" بر بام آخرین پلهی پلکان، درست قبل از ورود به هواپیما، دستش را دقیقا برای چه کسی (یا چه کسانی) تکان میدهد؟! ملت افغانستان؟!
#اخلاق
#اخلاق_فضیلت
#فلسفه_اخلاق
#اخلاق_یک_سیاستمدار
#افغانستان
#ملت_افغانستان
#آینده_افغانستان
#فرار_اشرف_غنی
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🔰آقای پزشکیان نهمین رئیسجمهور منتخب ایران شد🌱 یاد گفتهای افتادم: "هیچ قدرتی وجود ندارد بجز قدرتی که #مردم به شما اجازه میدهد داشته باشید!" پس #امید را مطالبه بمطلوب نکنیم بلکه با یاری پروردگار و #خرد_جمعی ،چشماندازی نو برای آگاهی و آینده سرزمینمان بسازیم🌈…
📝به هر روی، معتقدم در لیست دکتر #پزشكیان جای جوانترها خالیست بویژه درحوزهایی که انرژی جوانان، عبور از شرایط دشوار کنونی را تسریع میبخشد!
بهرهجستن از " #خردجمعی ایرانیان" باتعامل بیشتر نسلها و سویههای گوناگون درچارچوب قانوناساسی #ایران امکانپذیرست.
#برای_ایران
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1822613544141037679?t=PX8OsOJtz-y4CbM4e0qeNQ&s=19
بهرهجستن از " #خردجمعی ایرانیان" باتعامل بیشتر نسلها و سویههای گوناگون درچارچوب قانوناساسی #ایران امکانپذیرست.
#برای_ایران
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1822613544141037679?t=PX8OsOJtz-y4CbM4e0qeNQ&s=19
kaveh farhadi کاوه فرهادی
📝 اما فراموش نکنیم #امید ، متغیریست که بر بسیاری از برآیندهای بازی بر روی زمینِ فرآیندهای تصمیمگیری، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و..در چشماندازهای نوین ایران و چه بسا ساختاری، همهی" #ما " را با تنوع رویکردها و سلیقهها و هم " #برد " را معنا میبخشد.🌈 آری،…
https://www.threads.net/@kaveh_farhadi2000/post/C-ip0tSNLfi/?xmt=AQGzhqdDAlXfYGanAjnRABhkQiYOm0PCPdgx47n1vmsPwQ
📝امیدوارم این سازوکار که میتواند درآینده منجر به تبدیل گفتوگو به گفتمانسازی دراین سرزمین شود، باهمهاحتلافنظرها و سویهها درچارچوب قانوناساسی ادامهیابد!
و مفاهیماصلی که دکتر #پزشکیان یعنی "وفاقملی"، "خردجمعی" و نهادسازی برآن تاکید داشتند درهمین چارچوب، ادامه یابد.
#خردجمعی
#نهادسازی
#آینده
#آینده_پژوهی
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1822712085186269629?t=Ohbz4n2zFv2ic-DObhwEBw&s=19
📝امیدوارم این سازوکار که میتواند درآینده منجر به تبدیل گفتوگو به گفتمانسازی دراین سرزمین شود، باهمهاحتلافنظرها و سویهها درچارچوب قانوناساسی ادامهیابد!
و مفاهیماصلی که دکتر #پزشکیان یعنی "وفاقملی"، "خردجمعی" و نهادسازی برآن تاکید داشتند درهمین چارچوب، ادامه یابد.
#خردجمعی
#نهادسازی
#آینده
#آینده_پژوهی
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1822712085186269629?t=Ohbz4n2zFv2ic-DObhwEBw&s=19
Threads
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی (@kaveh_farhadi2000) on Threads
امیدوارم این سازوکار که میتواند درآینده منجر به تبدیل گفتوگو به گفتمانسازی دراین سرزمین شود، باهمه احتلافنظرها و سویهها درچارچوب قانوناساسی ادامهیابد
و مفاهیماصلی که
دکتر پزشکیان
بر آن...
و مفاهیماصلی که
دکتر پزشکیان
بر آن...