kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.85K subscribers
2.2K photos
455 videos
450 files
2.44K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ #رازِ مناظره‌ی مناظره‌ها در #خانه_وارطان!

" از رونمایی کتابی، با نابسامانی ذهنی ، از نمایشگاه کتاب پرشتاب به خانه وارطان ( خانه‌ی گفت‌و‌گویِ شهر) رسیدم.

ازآنجاییکه خیلی زود رسیده بودم مانند یک معلم پس‌کسوت رفتار سازمانی، به تک تک چهره‌های که می‌آمدند نگاه می‌کردم.

یک حس مشترک در همه‌ی آنان وجود داشت -بدونِ لحاظ تفاوتی که در لباس‌ها و نگاه‌ها و حتی گاهی لهجه‌هایشان موج می زد- و آن همانا دغدغه‌مندی‌شان بود. اگر قرار بود سمفونی حضور آدم‌ها، آنجا نواخته شود، من پیشنهاد می‌کردم: "سمفونی دریاچه‌‌ی قو" باشد نه بخاطر زیبایی اثر چایکوفسکی، به خاطر شباهت چشم‌ هایشان به آدم‌هایی که انگار یک دریاچه گریسته بودند و رقصِ فویی به چشم نیامده‌بود!"

در آن میان اما چشم‌های محمد درویش را بیشتر می‌شناختم ، و آن "دریاچه‌ی قو" که گاهی قطره، قطره بر گونه‌هایش می‌ریخت برایم آشنا‌تر بود، برای همین لحظاتی کنارش نشستم و قبل از شروع جلسه با او گپی کوتاه زدم ، شبیه همان گب‌های کوتاه، قبل از آغاز جلسه‌های پردیسان! یادش بخیر درست شبیه روز‌هایی که می‌خواست گفتگو را در محیطِزیست این سرزمین نهادینه کند، بله درست شبیه همان روزها پر شور نشسته بود و مانند "شبِ پرخاطره‌ی #محمد_درویش" به همه‌ی میهمانان، حتی به جمع سدسازان که از منتقدان جدی‌شان بود با احترام سلام می‌کرد.

جلسه که شروع شد ، گویی جنگی سخت در‌گرفته بود، نه فقط به خاطر اختلاف سلیقه‌ها که شاید به خاطر همان نیروی گرانش طرح مسئله‌های توسعه‌ایِ از غرب کپی شده و بومی نشده که مانند سیاه‌چاله‌ها همه‌چیز را درون خود می‌کشد، حتی آرامش را..

اما در آن میان تحمل خوب اعضای پنل بخصوص صبوری و بزرگ‌منشی "بزرگزاده و درویش" آنقدر بود که آن دریاچه‌ی طوفانی را آرام آرام،
آرام می‌کرد...

و من آنجا دیگر فراتر از #سیل و #سد به #اخلاق می‌اندیشیدم که گویی با آن می‌توان دوباره از همه سد‌ها گذشت و فارغ از تفاوت نگاه‌ها و رویکرد‌ها، #قنات‌های #خرد‌جمعی را #یاریگرانه از نو ساخت و من فراتر از سیلاب به تاب‌آوردن در برابر نگاه‌های متضاد می‌‌اندیشیدم که چونان چراغ روشنی در آن شبِ طوفانیِ مناظره با وجود همه‌ی بادهای مخالف که هر سو به وزیدن می‌گرفت در خانه وارطان، برافروخته ماند! تا خوب بیاموزیم، می‌شود با فهم همه اختلاف‌‌ها در شکلِ نگاه کردن‌‌ و شیوه‌ی #گفتن‌، به خاطر این سرزمین، #کنشکرانه #شنید!

و راز مناظره در خانه‌ی وارطان شاید پایان این #کری_کنشی بود،‌ پایان دور ایستادن دغدغه‌مندان محیط زیستی و هنرمندان و مستندسازان آن از مدیران دولتی و تصمیم‌سازی، راز مناظره خانه وارطان رسیدن همه دغدغه‌مندان آب و خاک این سرزمین در هر جایگاهی به فهم شاه‌بیتِ #اقبال_لاهوری بود که حُسنِ ختامِ کلام دکتر #مرتضی_فرهادی در رونمایی از سی‌سال نقد #مکتب_نوسازی با عنوان :صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن" هم بود که:

"مثلِ نی، خود را ز خود کردی تهی
بر نوایِ دیگران دل می‌نهی!" ( اقبال لاهوری)

( یادداشتی از کاوه فرهادی- در خصوص مناظره‌ی محیط‌زیستی "هفتم اردی‌بهشت ۹۸" در خانه‌ی وارطان- اگر پسندید به اشتراک بگذارید!)

توضیح عکس: دیدار نوروز ۹۸ مهندس #محمد_درویش با دکتر #مرتضی_فرهادی
و گفت و گویی مفصل درباره‌ی کتاب:

#صنعت_برفزاز_سنت_یا_در_برابر_آن


@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/Cc0movYNYL1/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


"بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد سپس شما را به‌سوی پروردگارتان بازمی‌گردانند." #قرآن_كريم/ #سوره_سجده/ آیه ۱۱

#دیدن_دگر_آموز_شنیدن_دگر_آموز

آوازی بلند از آسمان شنیدم
پشت پنجره‌ام، کیلومترها دورتر از حضورِ صدایِ تو،
طوفانی به پا شده است
چقدر تلخ است که خبر تلخ پرواز تو را می‌شنوم،
هر چند خوب می‌دانم، "مرگ پایان کبوتر نیست.." 🍃

و با نیش اشکی در چشم، همراه بادها زیر لب می‌خوانم:

" از داغِ فراقِ او در دل چمنی دارم
ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم

این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به
لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم"

🥀مردی که براستی در قول و عمل عاشق فرهنگ، شعر ، ادبیات، و تاریخ کهن فرهنگ مشرق‌زمین و ایرانِ جان بود و بویژه در اثر ماندگار: "دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز " این عشقِ تابناک را می‌توان در تمامیِ واژه‌های مقدمه‌‌ی این اثر، براستی کشف کرد،
و این نخستین اثری بود که از کودکی، من را با استاد #محمد_علی_اسلامی_ندوشن عمیقا آشنا کرد!

آری، او نخستین اندیشمندی در زندگی‌ام بود که از زبان #اقبال_لاهوری، جاری و ساری بودن را اینگونه به من آموخت:

/ ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت

هستم اگر میروم گر نروم نیستم//

-کاوه فرهادی- پنجم اردی‌بهشت۴۰۱
( درگذشت محمد علی اسلامی ندوشن)

#محمد_علی_اسلامی_ندوشن

#یادداشت
#کاوه_فرهادی

@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/Cc0movYNYL1/?igshid=YmMyMTA2M2Y=


"بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد سپس شما را به‌سوی پروردگارتان بازمی‌گردانند." #قرآن_كريم/ #سوره_سجده/ آیه ۱۱

#دیدن_دگر_آموز_شنیدن_دگر_آموز

آوازی بلند از آسمان شنیدم
پشت پنجره‌ام، کیلومترها دورتر از حضورِ صدایِ تو،
طوفانی به پا شده است
چقدر تلخ است که خبر تلخ پرواز تو را می‌شنوم،
هر چند خوب می‌دانم، "مرگ پایان کبوتر نیست.." 🍃

و با نیش اشکی در چشم، همراه بادها زیر لب می‌خوانم:

" از داغِ فراقِ او در دل چمنی دارم
ای لالهٔ صحرائی با تو سخنی دارم

این آه جگر سوزی در خلوت صحرا به
لیکن چکنم کاری با انجمنی دارم"

🥀مردی که براستی در قول و عمل عاشق فرهنگ، شعر ، ادبیات، و تاریخ کهن فرهنگ مشرق‌زمین و ایرانِ جان بود و بویژه در اثر ماندگار: "دیدن دگر آموز، شنیدن دگر آموز " این عشقِ تابناک را می‌توان در تمامیِ واژه‌های مقدمه‌‌ی این اثر، براستی کشف کرد،
و این نخستین اثری بود که از کودکی، من را با استاد #محمد_علی_اسلامی_ندوشن عمیقا آشنا کرد!

آری، او نخستین اندیشمندی در زندگی‌ام بود که از زبان #اقبال_لاهوری، جاری و ساری بودن را اینگونه به من آموخت:

/ ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم

موج ز خود رفته ئی تیز خرامید و گفت

هستم اگر میروم گر نروم نیستم//

-کاوه فرهادی- پنجم اردی‌بهشت۴۰۱
( درگذشت محمد علی اسلامی ندوشن)

#محمد_علی_اسلامی_ندوشن

#یادداشت
#کاوه_فرهادی

@kaveh_farhadi