#خوانشهای_خانوادگی از تقدس تا تنفر:
#تحلیل_جامعهشناختی_فیلم_خانه_پدری
📝 #مینا_حسنی
سینمای این دوره، سینمای تعارضها و درگیریهاست. محور فیلمنامه ها هر چه قدر بیشتر بر تعارضهای اجتماعی و سرکوبهای عقده ساز تمرکز کند از اقبال عمومی بهتری برخوردار خواهند بود، گویی جوانان این نسل به دنبال یافتن درد خود در محتوای آثارند، ناکامیها، سرخوردگیها، سرپوشها و حقارتها روز به روز با رنگ و لعاب بیشتری عرضه ی بازار هنر و فرهنگ می شود. در این میان افزایش تفکر دو قطبی به عنوان دفاعی در برابر شعارهای قدیمی و رادیکال اخلاقی پدیده ای رو به رشد است. اگر زمانی خانواده پناهگاه و مرهم درد بوده و به شکل افراطی هاله ای از تقدس را به نمایش می گذاشته، پس وقت آن رسیده که آماده پذیرش نگاه و قطب متفاوتی از تفسیر و درک باشد. فیلم خانواده پدری ساخته کیانوش عیاری همان قطبی است که در ادامه جریان واکنش به شعارهای قدیمی به نگاه مخاطب جوان و روشنفکر امروزی خوش نشسته و از خستگیهای او نسبت به فرآیند قدسی سازی سخن می گوید. اینکه یک فیلم جدا از نقاط قوت فیلمنامه، ساختار ، تکنیک و بازیهای قوی و درخور مورد توجه قرار گیرد، قطعا ابعادی از نوع جامعه شناختی دارد که قابل ردیابی و تحلیل است. لئون فستینگر از نظریه پردازان مکتب #روانشناسی_اجتماعی در نظریه خود " #ناهماهنگی_شناختی" به این اصل اشاره دارد که هر چه افراد در رسیدن به هدف و خواسته خود با موانع و ناخوشیهای بیشتری مواجه شوند، آن هدف برایشان بزرگتر و ارزشمندتر جلوه می کند. حال اگر یک نگاه کلی به روند گزینش و رد آثار سینمایی توسط نهادهای مربوطه بیندازیم متوجه می شویم که ممیزیها، سانسورها و توقیفهای مداوم این نهادها به آفرینش نسلی تشنه به نمایش و تماشای تعرضها و تقدس زداییها کمک شایانی کرده است، جدای از اینکه آیا این نگاههای رادیکال و سیاه به پدیده های اجتماعی ( که تا پیش از آن از سوی همین نهادها اصرار بر معصوم جلوه دادنشان بود) تا چه حد به واقعیتهای اجتماعی نزدیک اند.
حال #خانه_پدری پایش را از جدیترین این خط قرمزها رد کرده، یعنی خانواده سنتی و مذهبی، و با این کار در سیستم تصمیم گیری و خط مشی فرهنگی، آشفتگی و تعلیقی جدی ایجاد کرده است. عملا در اکثر گروههای اجتماعی دو نگرش قطبی شده را می بینیم، نگرش اول این فیلم را رسما یک توهین به نهاد خانواده و اضمحلال فرهنگی دانسته و نگرش دوم با آفرینها و تبریکات بسیار آن را نماینده واقعی و مستند از خانواده سنتی ایرانی می داند. این شکافها با سیاستهای نادرست و شل و سفت کنهای نهادهای نظارتی، عمیقتر و وسیعتر نیز شده است. از نظر نگارنده، فیلم خانواده پدری همانند فیلم عروس آتش ( هرچند باز از دید نگارنده فیلم عروس آتش از ظرافت و پیچیدگی بیشتری در نوع و شیوه روایت داستان برخوردار است) در دسته آثار اجتماعی قرار می گیرد و به معضل محدودیتهای زنان و اجبارهای محیطی می پردازد و همانطور که اکران عروس آتش به تنشی اجتماعی نینجامید، خانه پدری هم می توانست به راحتی از این تنشها عبور کند اگر با بینش و سیاست فرهنگی درست رو به رو می.شد و عملا این توقیفها و رفع توقیفها، تبلیغی بود (هر چند ناخواسته ) برای بیشتر دیده شدن فیلم.
خانواده (چه از نوع مذهبی و چه سکولار) از ریشه ای ترین و قدیمی ترین نهادهای اجتماعی است که دارای کارکردهای مثبت است به همان نسبت که از کژکارکردها هم رنج می برد. اگر قرار باشد جامعه علمی و عملی عرصه هنر و سینما بلافاصله درگیر تب و تابهای تبلیغاتی و نگاه های رادیکال (از هر دو نوع واپسگرا و روشنفکرانه) شوند و نگاه کنجکاو و نقادانه خود را فدای شور و احساس بر آمده از این تعارضها کنند، به ناچار آتیه نامطلوبی برای عرصه سیاستگذاریهای فرهنگی رقم خواهد خورد.
وقتی از خانواده سنتی ایرانی صحبت می کنیم، یعنی فرم غالبی که در دوران قاجار و پهلوی اول در جامعه دیده می شد، باید کلیت آن را در متن جامعه در نظر بگیریم. یک فیلمساز ممکن است هوس نشان دادن نقاط تاریک و کژکارکردهای آن را داشته باشد، اختیار با اوست اما مسئولیت بر گردن تحلیلگر، منتقد و سینماگری است که این اثر را نماینده ی خانواده ی غالب ایرانی ( از نوع مذهبی و در دوره ای خاص) می داند؛ سوال اینجاست که چه مقدار با تاریخ جامعه ایرانی آشنایی داریم و آیا این واقعیت را نیز در نظر می گیریم که افرادی چون پروین اعتصامی (که با اختیار خود از شوهرش جدا شد و دوباره به آغوش خانواده بازگشته و با احترام پذیرفته شد)، مصدق، فروغی، عارف قزوینی، محمدتقی بهار، صادق هدایت، سهراب سپهری و بیشمار اسامی دیگر از دل همین خانواده های سنتی برآمده، رشد یافته و سردمدار رشد فرهنگی یک ملت شده اند؟
#مینا_حسنی
#تحلیل_جامعه_شناختی_فیلم
#خانه_پدری
منبع: کانال نشانهشناسی و تحلیل فیلم
@kaveh_farhadi
#تحلیل_جامعهشناختی_فیلم_خانه_پدری
📝 #مینا_حسنی
سینمای این دوره، سینمای تعارضها و درگیریهاست. محور فیلمنامه ها هر چه قدر بیشتر بر تعارضهای اجتماعی و سرکوبهای عقده ساز تمرکز کند از اقبال عمومی بهتری برخوردار خواهند بود، گویی جوانان این نسل به دنبال یافتن درد خود در محتوای آثارند، ناکامیها، سرخوردگیها، سرپوشها و حقارتها روز به روز با رنگ و لعاب بیشتری عرضه ی بازار هنر و فرهنگ می شود. در این میان افزایش تفکر دو قطبی به عنوان دفاعی در برابر شعارهای قدیمی و رادیکال اخلاقی پدیده ای رو به رشد است. اگر زمانی خانواده پناهگاه و مرهم درد بوده و به شکل افراطی هاله ای از تقدس را به نمایش می گذاشته، پس وقت آن رسیده که آماده پذیرش نگاه و قطب متفاوتی از تفسیر و درک باشد. فیلم خانواده پدری ساخته کیانوش عیاری همان قطبی است که در ادامه جریان واکنش به شعارهای قدیمی به نگاه مخاطب جوان و روشنفکر امروزی خوش نشسته و از خستگیهای او نسبت به فرآیند قدسی سازی سخن می گوید. اینکه یک فیلم جدا از نقاط قوت فیلمنامه، ساختار ، تکنیک و بازیهای قوی و درخور مورد توجه قرار گیرد، قطعا ابعادی از نوع جامعه شناختی دارد که قابل ردیابی و تحلیل است. لئون فستینگر از نظریه پردازان مکتب #روانشناسی_اجتماعی در نظریه خود " #ناهماهنگی_شناختی" به این اصل اشاره دارد که هر چه افراد در رسیدن به هدف و خواسته خود با موانع و ناخوشیهای بیشتری مواجه شوند، آن هدف برایشان بزرگتر و ارزشمندتر جلوه می کند. حال اگر یک نگاه کلی به روند گزینش و رد آثار سینمایی توسط نهادهای مربوطه بیندازیم متوجه می شویم که ممیزیها، سانسورها و توقیفهای مداوم این نهادها به آفرینش نسلی تشنه به نمایش و تماشای تعرضها و تقدس زداییها کمک شایانی کرده است، جدای از اینکه آیا این نگاههای رادیکال و سیاه به پدیده های اجتماعی ( که تا پیش از آن از سوی همین نهادها اصرار بر معصوم جلوه دادنشان بود) تا چه حد به واقعیتهای اجتماعی نزدیک اند.
حال #خانه_پدری پایش را از جدیترین این خط قرمزها رد کرده، یعنی خانواده سنتی و مذهبی، و با این کار در سیستم تصمیم گیری و خط مشی فرهنگی، آشفتگی و تعلیقی جدی ایجاد کرده است. عملا در اکثر گروههای اجتماعی دو نگرش قطبی شده را می بینیم، نگرش اول این فیلم را رسما یک توهین به نهاد خانواده و اضمحلال فرهنگی دانسته و نگرش دوم با آفرینها و تبریکات بسیار آن را نماینده واقعی و مستند از خانواده سنتی ایرانی می داند. این شکافها با سیاستهای نادرست و شل و سفت کنهای نهادهای نظارتی، عمیقتر و وسیعتر نیز شده است. از نظر نگارنده، فیلم خانواده پدری همانند فیلم عروس آتش ( هرچند باز از دید نگارنده فیلم عروس آتش از ظرافت و پیچیدگی بیشتری در نوع و شیوه روایت داستان برخوردار است) در دسته آثار اجتماعی قرار می گیرد و به معضل محدودیتهای زنان و اجبارهای محیطی می پردازد و همانطور که اکران عروس آتش به تنشی اجتماعی نینجامید، خانه پدری هم می توانست به راحتی از این تنشها عبور کند اگر با بینش و سیاست فرهنگی درست رو به رو می.شد و عملا این توقیفها و رفع توقیفها، تبلیغی بود (هر چند ناخواسته ) برای بیشتر دیده شدن فیلم.
خانواده (چه از نوع مذهبی و چه سکولار) از ریشه ای ترین و قدیمی ترین نهادهای اجتماعی است که دارای کارکردهای مثبت است به همان نسبت که از کژکارکردها هم رنج می برد. اگر قرار باشد جامعه علمی و عملی عرصه هنر و سینما بلافاصله درگیر تب و تابهای تبلیغاتی و نگاه های رادیکال (از هر دو نوع واپسگرا و روشنفکرانه) شوند و نگاه کنجکاو و نقادانه خود را فدای شور و احساس بر آمده از این تعارضها کنند، به ناچار آتیه نامطلوبی برای عرصه سیاستگذاریهای فرهنگی رقم خواهد خورد.
وقتی از خانواده سنتی ایرانی صحبت می کنیم، یعنی فرم غالبی که در دوران قاجار و پهلوی اول در جامعه دیده می شد، باید کلیت آن را در متن جامعه در نظر بگیریم. یک فیلمساز ممکن است هوس نشان دادن نقاط تاریک و کژکارکردهای آن را داشته باشد، اختیار با اوست اما مسئولیت بر گردن تحلیلگر، منتقد و سینماگری است که این اثر را نماینده ی خانواده ی غالب ایرانی ( از نوع مذهبی و در دوره ای خاص) می داند؛ سوال اینجاست که چه مقدار با تاریخ جامعه ایرانی آشنایی داریم و آیا این واقعیت را نیز در نظر می گیریم که افرادی چون پروین اعتصامی (که با اختیار خود از شوهرش جدا شد و دوباره به آغوش خانواده بازگشته و با احترام پذیرفته شد)، مصدق، فروغی، عارف قزوینی، محمدتقی بهار، صادق هدایت، سهراب سپهری و بیشمار اسامی دیگر از دل همین خانواده های سنتی برآمده، رشد یافته و سردمدار رشد فرهنگی یک ملت شده اند؟
#مینا_حسنی
#تحلیل_جامعه_شناختی_فیلم
#خانه_پدری
منبع: کانال نشانهشناسی و تحلیل فیلم
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/CqDHofguk7n/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🌺 دریچه را بگشا،
بهار میآید!
🍀 درختِ سیبِِ گُلابِِ #خانه_پدری 🍀
"میانِ بهتِ کبود هزار چشمِ سیاه ،
درخت کوچک سیبِ گُلاب خانه ما ،
اگرچه،
در پاییز،
دوباره پر گُل شد.
ولی بهار نیامد ؛
ولی بهار نشد! "
#مرتضی_فرهادی ( پاییز ۴۶)
** نخستین سروده دفتر شعر #در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
و چهار دفتر شعر در دست چاپ:
#با_شعله_شقایق_رخشان
🌿چنانکه با گُل دادن "درخت سیبِ گُلاب خانهی پدری" ،
بهار نیامد! امید که بهار همگانی برای هَمگِنان و کشورهای همسایه و همزبان چونان #تاجیکستان و #افغانستان و..
به سویِ بهاری جهانی روان باد!🌿
#بهار
#عید
#نوروز
#فروردین_۴۰۲
#ایران
#شعر
#دفتر_شعر
#شعر_معاصر
#شعر_کوتاه
#پدر
#خانه_ی_پدری
#درخت_سیب
#درخت_سیب_گلاب
#استاد_مرتضی_فرهادی
#دکتر_مرتضی_فرهادی
*عکس از : کاوه فرهادی. نخستین روز فروردین ۴۰۲ ( ده ترکمن- جنگلهای سرخهحصار)
@kaveh_farhadi
🌺 دریچه را بگشا،
بهار میآید!
🍀 درختِ سیبِِ گُلابِِ #خانه_پدری 🍀
"میانِ بهتِ کبود هزار چشمِ سیاه ،
درخت کوچک سیبِ گُلاب خانه ما ،
اگرچه،
در پاییز،
دوباره پر گُل شد.
ولی بهار نیامد ؛
ولی بهار نشد! "
#مرتضی_فرهادی ( پاییز ۴۶)
** نخستین سروده دفتر شعر #در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
و چهار دفتر شعر در دست چاپ:
#با_شعله_شقایق_رخشان
🌿چنانکه با گُل دادن "درخت سیبِ گُلاب خانهی پدری" ،
بهار نیامد! امید که بهار همگانی برای هَمگِنان و کشورهای همسایه و همزبان چونان #تاجیکستان و #افغانستان و..
به سویِ بهاری جهانی روان باد!🌿
#بهار
#عید
#نوروز
#فروردین_۴۰۲
#ایران
#شعر
#دفتر_شعر
#شعر_معاصر
#شعر_کوتاه
#پدر
#خانه_ی_پدری
#درخت_سیب
#درخت_سیب_گلاب
#استاد_مرتضی_فرهادی
#دکتر_مرتضی_فرهادی
*عکس از : کاوه فرهادی. نخستین روز فروردین ۴۰۲ ( ده ترکمن- جنگلهای سرخهحصار)
@kaveh_farhadi