kaveh farhadi کاوه فرهادی
1.85K subscribers
2.2K photos
455 videos
450 files
2.44K links
جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیست‌بوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
Download Telegram
kaveh farhadi کاوه فرهادی
<unknown> – AUD-20200127-WA0019
http://www.honaronline.ir/بخش-فرهنگ-ادبیات-8/116502-شارل-بودلر-مدرنیته-دگرگونی-ارزش-ها-شاعر-گل-های-بدی-در-نگاه-داریوش-شایگان

شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزش‌ها /
شاعر "گل‌های بدی" در نگاه داریوش شایگان


شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.


مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش می‌گوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی به‌اندازه "گل‌های بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان می‌نویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا این‌چنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوال‌ناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بی‌زمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجسته‌ای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطوره‌ای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزش‌ها پی افکند.

در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهم‌شکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانه‌ای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یک‌نفس در شیپور می‌دمیدند و بر طبل ترقی می‌کوفتند و در میدان گرایش‌های جدید چهار نعل می‌تاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظام‌های فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را می‌طلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش می‌کند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزه‌ها و نگارخانه‌ها می‌رفت.
 در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یک‌سال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانه‌روزی با همکلاسی‌هایش سازگار نبود و دچار کشمکش‌های زیادی با آن‌ها می‌شد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که می‌بایست دانش‌آموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بی‌پروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرح‌ترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او می‌گوید:
"با شعر بودلر هیجان تازه‌ای در نظم فرانسه راه یافته است".

بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشه‌های متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است.  بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گل‌های بدی"، دوم قطعه‌های شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقاله‌ها و یادداشت‌ها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار داده‌اند.
بودلر در زمانی زندگی می‌کرد که رگه‌هایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگه‌ها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.


به بهانه‌ی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰

#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان

#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزش‌‌ها

#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب

#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم

@Kaveh_farhadi
http://www.honaronline.ir/بخش-فرهنگ-ادبیات-8/116502-شارل-بودلر-مدرنیته-دگرگونی-ارزش-ها-شاعر-گل-های-بدی-در-نگاه-داریوش-شایگان

شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزش‌ها /
شاعر "گل‌های بدی" در نگاه داریوش شایگان


شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.


مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش می‌گوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی به‌اندازه "گل‌های بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان می‌نویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا این‌چنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوال‌ناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بی‌زمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجسته‌ای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطوره‌ای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزش‌ها پی افکند.

در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهم‌شکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانه‌ای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یک‌نفس در شیپور می‌دمیدند و بر طبل ترقی می‌کوفتند و در میدان گرایش‌های جدید چهار نعل می‌تاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظام‌های فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را می‌طلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش می‌کند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزه‌ها و نگارخانه‌ها می‌رفت.
 در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یک‌سال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانه‌روزی با همکلاسی‌هایش سازگار نبود و دچار کشمکش‌های زیادی با آن‌ها می‌شد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که می‌بایست دانش‌آموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بی‌پروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرح‌ترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او می‌گوید:
"با شعر بودلر هیجان تازه‌ای در نظم فرانسه راه یافته است".

بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشه‌های متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است.  بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گل‌های بدی"، دوم قطعه‌های شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقاله‌ها و یادداشت‌ها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار داده‌اند.
بودلر در زمانی زندگی می‌کرد که رگه‌هایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگه‌ها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.


به بهانه‌ی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰

#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان

#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزش‌‌ها

#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب

#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم

@Kaveh_farhadi
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
#عشق_رازیست !

توی گلدان خانه ما، هر سال تخم می‌گذارد، درست درون همین گلدان و درست همین روزهای بهمن‌ماه..

زیر برف و باران و طوفان.. می‌نشیند تا تخم‌هایش جوجه کنند.. #مادر است دیگر!
عاشق است. و "عشق رازی‌ست" ..

ولی اینبار هوا آنقدر سرد شده‌است و برف آنچنان شدید که انگار دیگر برایش رمقی نمانده‌است..
برایش کمی دانه ریختم مثل هر شب، مثل هر روز در برف!
ولی اینبار انگار به چیز دیگری نیاز داشت که گرم بشود..

به چشم‌هایش خوب نگاه کنید!

برای اشکی که از سرما یخ‌زد و هیچوقت نریخت!
و برای
#برفی_که_آب_میشود !

/ تو را دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم 
تو را به خاطر عطر نان گرم 
برای برفی که آب می شود دوست می دارم 
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم 
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم 
برای اشکی که خشک شد و هيچ وقت نريخت 
لبخندی که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست می دارم
 
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم 
برای پشت کردن به آرزوهای محال 
به خاطر نابودی توهم و خيال دوست می دارم 
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم 
تو را به خاطر بوی لاله های وحشي 
به خاطر گونه ی زرين آفتاب گردان 
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم 
تو را به جای همه کسانی که نديده ام دوست می دارم 
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها 
پرواز شيرين خا طره ها دوست می دارم
تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم ديد دوست می دارم 
اندازه قطرات باران، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم 
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم 
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم 
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام... دوست می دارم 
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زيسته ام... دوست می دارم 

برای خاطر عطر نان گرم
و
برفی که آب مي شود..

تو را به خاطر دوست داشتن... دوست می دارم 
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم.. //

#پل_الوار

#شعر #شعر_جهان #برف #عشق #راز
#پرنده #محیط_زیست

عکس از: کاوه فرهادی

https://www.instagram.com/p/Cokw6H1OXdd/?igshid=MDJmNzVkMjY=


@kaveh_farhadi
http://www.honaronline.ir/بخش-فرهنگ-ادبیات-8/116502-شارل-بودلر-مدرنیته-دگرگونی-ارزش-ها-شاعر-گل-های-بدی-در-نگاه-داریوش-شایگان

شارل بودلر، #مدرنیته و #دگرگونی_ارزش‌ها /
شاعر "گل‌های بدی" در نگاه داریوش شایگان


شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد.


مرحوم داریوش شایگان درباره نفوذ این شاعر و این کتاب سترگش می‌گوید: آندره سوارس در کتابی که سال ١٩٣٨ منتشر کرد نوشته، امروز بعد از عهد عتیق و اناجیل اربعه، هیچ کتابی به‌اندازه "گل‌های بدی" ترجمه نشده است.
شاید مهم‌ترین کتابی که در زبان فارسی درباره بودلر نگاشته شده است، "جنون هشیاری" اثر داریوش شایگان باشد که سال 94 منتشر شد. شایگان می‌نویسد: غرض از نوشتن این کتاب معرفی شاعر پرنفوذی است از فرانسه قرن نوزدهم که با فراگذشتن از مرزهای زبانی به شاعری اروپایی بدل شد و طنین و پرتوان شعرش گستره تاریخ را مقهور خود کرد تا این‌چنین شارل بودلر دوشادوش اصحاب جاودان هنر و بزرگان زوال‌ناپذیر همه ایام باز بر این حقیقت صحه گذارد که هنر راستین بی‌زمان است و ورای سرحدات جغرافیا.
ظهور شاعر برجسته‌ای چون بودلر و شأن و مرتبتی که به سرعت در سراسر اروپا نصیب او شد، از غنای فرهنگی اروپا در نیمه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حکایت دارد. در نیمه دوم قرن نوزدهم که دوران درخشش اروپا در عرصه ادبیات است، اسطوره‌ای در عالم شعر ظهور کرد که ارکان مستحکم معیارهای متعارف به لرزه درآورد و دگرگونی عظیمی در قلمرو ارزش‌ها پی افکند.

در این بزنگاه تاریخی که مصادف بود با زوال تمامی هنجارها و قواعد متافیزیکی و درهم‌شکستن چارچوب جغرافیای هستی، در زمانه‌ای که انسان مدرن، سرگشته و حیران بین سطوح مختلف علایم و تصاویر، دیگر نه از آغاز و پایان تصور و یقینی در ذهن داشت نه از ازل و ابد، در روزگار پرهیاهویی که اهالی شعر و هنر و فلسفه همگی یک‌نفس در شیپور می‌دمیدند و بر طبل ترقی می‌کوفتند و در میدان گرایش‌های جدید چهار نعل می‌تاختند تا سراسر فضای افقی را درنوردند، بودلر یگانه شاعری بود که قوس صعودی و مسیر عمودی را برگزید. او گریزان از "وحشت ارتدادهای فلسفی" از بیم ردّ و انکار دائمی نظام‌های فلسفی که چون نفرینی، جبراً ابداع ارتدادی تازه را می‌طلبد، تصمیمی سوای دیگر همتایانش اخذ کرد که خود چنین تشریحش می‌کند: "متفرعنانه به تواضع روی آوردم: به حس کردن قناعت کردم. همت بر آن گماشتم تا مگر در معصومیت خلّص و ناب مأوایی جویم."
***
بودلر در پاریس زاده شد. او تحت تاثیر پدر به سمت هنر گرایش پیدا کرد، زیرا بهترین دوستان پدرش هنرمند بودند. شارل بیشتر روزها با پدرش به دیدن موزه‌ها و نگارخانه‌ها می‌رفت.
 در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. یک‌سال بعد از مرگ پدر، مادرش با سروانی به نام ژاک اوپیک ازدواج کرد. شارل همواره از این پیوند ناخشنود بود. در ۱۱ سالگی مجبور شد همراه خانواده به لیون مهاجرت کند. در مدرسه شبانه‌روزی با همکلاسی‌هایش سازگار نبود و دچار کشمکش‌های زیادی با آن‌ها می‌شد. تا اینکه در آوریل 1839 سالی که می‌بایست دانش‌آموخته شود، از مدرسه اخراج شد. در ۲۱ سالگی میراث پدر را به ارمغان برد، اما او با بی‌پروایی این میراث را به نابودی کشاند. شارل در ۲۱ سالگی ازدواج کرد. او علاوه بر شعر به کار نقد روی آورد. شارل بودلر از مطرح‌ترین ادیبان مکتب "سمبولیسم" بود. او در سال ۱۸۶۷ بر اثر یک سکته قلبی واز کار افتادن نیمی از بدنش از دنیا رفت. شارل اولین کسی بود که واژه "مدرنیته" را در مقالات خود بکار برد. ویکتور #هوگو درباره او می‌گوید:
"با شعر بودلر هیجان تازه‌ای در نظم فرانسه راه یافته است".

بودلر در 46 سالگی درگذشت. زندگی غریب و عقاید و اندیشه‌های متناقض بودلر همیشه مورد بحث منتقدان و صاحب نظران بوده است.  بودلرکه به نسبت عمر کوتاهی داشت، آثاری نه چندان فراوان از او برجای مانده است، ولی آنچه مانده چکیده و نخبه است : یکی دیوان شعر است به نام "گل‌های بدی"، دوم قطعه‌های شعر منثور، که آنها نیز، گرچه به نثر، جوهری شاعرانه دارند، و سوم نقدهای ادبی و هنری، که این مقاله‌ها و یادداشت‌ها نیز او را در ردیف تیزبینترین نقّادان اجتماعی قرار داده‌اند.
بودلر در زمانی زندگی می‌کرد که رگه‌هایی از #اندیشه_شرقی به اروپا راه یافته بود، و او نیز نسبت به آنها بی تاثیرنماند. این رگه‌ها در آثار او جابه جا قابل تشخیصند.


به بهانه‌ی ۲۱ مارس #روز_جهانی_شعر
و سالمرگ #داریوش_شایگان
۰

#روز_جهانی_شعر
#شعر
#ادبیات
#فلسفه_شعر
#شعر_جهان
#بودلر
#داریوش_شایگان

#شعر_در_نقد_مدرنیته
#مدرنیته_و_دگرگونی_ارزش‌‌ها

#اندیشه_شرقی_در_شعر_غرب

#ما_برای_وصل_کردن_آمدیم

@Kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
🌿من از آن خویش نیستم🌿 / این دریا از آنِ من است این هوای تازه از آنِ من است این پیاده‌رو و هرچه بر اوست... ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است از آن من هستند شبحم و دوستش گلدان مسی، آیت‌الکرسی و کلید از آنِ من است در و نگهبانان و زنگ‌ها از آنِ من‌اند نعلِ اسب…
🌿من از آن خویش نیستم🌿

/ این دریا از آنِ من است
این هوای تازه از آنِ من است
این پیاده‌رو و هرچه بر اوست...
ایستگاه قدیمی اتوبوس از آنِ من است
از آن من هستند شبحم و دوستش
گلدان مسی، آیت‌الکرسی و کلید از آنِ من است
در و نگهبانان و زنگ‌ها از آنِ من‌اند
نعلِ اسب آویخته بر دیوار از آنِ من است
از آنِ من است آن‌چه از آنِ من بوده است
پاره کاغذ کنده‌شده از انجیل از آنِ من است
نمکِ اشک‌های بر روی دیوارهای خانه از آنِ من است
و نامم، حتی اگر اشتباه بخوانندش
به پنج حرف افقی‌اش از آنِ من است
میم از شیدا و یتیم و کامل‌ کننده گذشته‌ها
حاء از باغ و محبوب و دو حیرت و دو حسرت
میم از جسور، از آماده کننده و آماده
برای مرگ موعود خویش در تبعید، از بیمار آرزوها
واو از وداع، از گلی نه چندان بزرگ
از ولادت برای تولد هرجا که بیابدش، و وعده والدین
دال از راه و راهنما، از اشک، از خانه‌ای قدیمی
از گنجشکی که نوازشم می‌کند و خونینم
و این نام، از آنِ من است
و از آنِ دوستانم، هرکجا که باشند
و از آنِ من است تن موقتی‌ام، حاضر باشم یا غایب.

دو متر از این خاک اکنون کفایتم می‌کند
یک متر و هفتاد و پنج سانتی‌متر برای خودم
و باقی برای گلی رنگارنگ، که از من به آرامی می‌نوشد
و از آنِ من است آن‌چه از آنِ من بود: دیروزم
و آن‌چه از آن من خواهد شد: فردای دورم
و بازگشت روح گریزانم
گویی هرگز، هیچ نبوده  است
زخمی کوچک بر بازوی اکنونِ بیهوده
و تاریخ مسخره می‌کند قربانیان را و قهرمانانش را
و بر آن‌ها نگاهی می‌اندازد و می‌گذرد .

این دریا از آنِ من است
این هوای مرطوب از آنِ من است
و نامم، حتی اگر به اشتباه بر روی تابوت بنویسندش
از آن من است
اما من
با اینکه پر شده‌ام از هرچه دلیل برای رفتن
من، از آنِ خویش نیستم...//

#محمود_درویش

#شاعر #شاعر_معاصر #شعر #شعر_جهان #شعر_معاصر #شعر_فلسطین #خویش #خود #دیگری

https://www.instagram.com/p/Cq8kOlWNdZK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امکان_پرنده_شدن !

این "یک دقیقه و سی‌ثانیه"؛
همچون پرنده، پرواز!

مرا قشنگ بُرد به... "امکان پرنده شدن"
و خاطرم آورد:

🕊 "قشنگ یعنی چه؟
- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق ، تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ،
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن." 🕊
#سهراب_سپهری

و ذهنم پرید به:

🕊« یک پرنده هرگز قفس را نمی خواهد»
و هم:

"پرنده ای که بر درختی آشیان دارد، از شکستن شاخه آن هراسی ندارد. اعتماد او بر درخت نیست، بلکه به بالهای خویش است.

Ağaçta duran kuş, dalın kırılmasından hiç korkmaz.
Onun güveni ağaca değil, kendi kanatlarındadır... " 🕊
#هنریک_ایبسن

و به سطرهایی از نامه #ماکسیم_گورکی به #لئو_تولستوی :

🕊"پرنده ها چطورند؟
اگر تاحالا آزادشان نکرده ای آزادشان کن،حالا می فهمم که نشست در یک قفس چقدر ملال آور است و من میخواهم انسان باشم"🕊

و به پرواز در نیزار :

🕊"در نیزار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را بیاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند."🕊
#تسورا_یوکی

و عجیب به یادم آورد:

🕊"امید چونان پرنده ایست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می‌دهد با نغمه‌ای بی‌کلام"🕊
#امیلی_دیکنسون

(-کاوه فرهادی. آخرین صبح آدینه فروردین ۴۰۲)

📎 لطفا اگر این متن را پسندید بخاطر شعر، امید، موسیقی و یادهایی هنوز سرشار از پرنده و پرواز و.. به اشتراک بگذارید! 🖇

#ibsen
#Emily_Dickinson
#Maxim_Gorky
#KinoTsurayuki
#Лев_Никола‌евич_Толсто‌й
#Leo_Tolstoy
#Mozart
#poetry
^ توضیح:
* نسخه بدون موسیقی تایم لپس از "کانال تلگرامی هواشناسی ایران".

** موسیقی: انتخابِ نویسنده ( قطعه‌ای از #موتسارت )

#فروردین #صبح #پرنده #پرواز #عشق #امید #موسیقی #رمان #شعر #شعر_معاصر #شعر_کوتاه #شعر_جهان #شاعر #یادداشت #کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/CrAEu3xOt-x/?igshid=MDJmNzVkMjY=

@kaveh_farhadi