🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
❗خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر‼
(ورق بزنید!)
✳ در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشتهاند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایتها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند..
✳✳ اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته میشود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان میبرم:
"فرزندان شما به حقیقت دختران و پسران #زندگی اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشههايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشهای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمیتوانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)
-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)
📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇
** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی
#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
❗خوانشی #تاریخی از #سیزده_بدر‼
(ورق بزنید!)
✳ در کهن فرهنگ #ایرانی ، هیچ یک از روزهای سال «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از #مظاهر_طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشتهاند
و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز
« #تیر_روز » نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی #باران آور می باشد و #ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کردهاند.
همچنین در هیچ یک از متون کهن، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها ، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای نمونه کتاب « #آثار_الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم #نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است. برخی از پژوهشگران معتقدند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت نیز روایت شده ( یکی از روایتها) که:
"یهودای اسخر یوطی" یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار شد و.. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند..
✳✳ اما کوتاه سخن، مفهوم "دیگری" به عنوان #طبیعت ، #حیات_وحش ، #محیط_زیست، #خانواده ، #فرزندان و.. که امروز،
روز #ادبیات_کودک هم هست، برجسته میشود پس این یادداشت را با تلخیص اینگونه به پایان میبرم:
"فرزندان شما به حقیقت دختران و پسران #زندگی اند
در سودای خويش.. #عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشههايتان را برای #خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشهای #ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ "فردا" زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمیتوانيد به ديدار آن فردا برويد.."
(.#جبران_خليل_جبران)
-کاوه فرهادی. ( سیزده فروردین ۴۰۲)
📎 اگر این پست را پسندید لطفا به اشتراک بگذارید🖇
** سپاس از مهندس یاسر طاهرخانی
#امید
#تاریخ
#فرهنگ
#ایران
#فتوت
#مرتضی_فرهادی
#فرهنگ_یاریگری_در_ایران
#یادداشت
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CqiDSSWO6tD/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Instagram
436 likes, 59 comments - Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی (@kaveh_farhadi2000) on Instagram: "🌿 سیزده بدر ، #دیگری و #یاریگری 🌿
❗خوانشی #تاریخی از ..."
❗خوانشی #تاریخی از ..."
🍀ما همه در کودکستان او بزرگ شدیم!🍀
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌾 تا کودکان خسته از الفبا..
"مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند"
#احمدرضا_احمدی
#کودکانه
#کودکان
#شعر
#سینما
#سینما_کودکان
#ادبیات
#ادبیات_کودک
#مهر
#بذر_مهر
https://www.instagram.com/reel/CxiCfmBNjMd/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
"مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشتهام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مدادرنگی بسازید
گوشهایم را بگذارید
تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کنند
چشمانم را گلمیخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی ست بیاویزید
در سینهام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند"
#احمدرضا_احمدی
#کودکانه
#کودکان
#شعر
#سینما
#سینما_کودکان
#ادبیات
#ادبیات_کودک
#مهر
#بذر_مهر
https://www.instagram.com/reel/CxiCfmBNjMd/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
🍀ما همه در کودکستان او بزرگ شدیم!🍀
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=
⚘هستیدارترین معلم جهان!⚘
«توران میرهادی» یکی از چهره های موثر ادبیات کودک و نوجوان ایران و چهره برجسته آموزش و پرورش نوین ایران بود که به او لقب «مادر ادبیات کودکان» را داده بودند. او در سال ۱۳۰۶ از یک مادر آلمانی و پدری ایرانی در تهران متولد شد. پدرش از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود و همان جا با دختری آلمانی ازدواج کرده بود. مادرش بعد از ازدواج به همراه آقای میرهادی به ایران آمد و ۵۰ سال در این جا زندگی کرد. «مادرم اصرار داشت من باغبانی بخوانم و مرتب می گفت همه که نباید دکتر و مهندس بشوند، باغبان هم لازم داریم.» خواهر و برادر توران در اتریش پزشکی می خواندند و توران میرهادی هم فکر می کرد در نهایت باید پزشک بشود، نه باغبان...
به همین دلیل هم در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته طبیعی ثبت نام کرد. سال دوم دانشگاه تصمیم گرفت از ایران برود و در اروپا درسش را ادامه بدهد. پدرش با این شراط که بعد از تمام شدن تحصیلش به ایران برگردد، به او اجازه رفتن داد. توران نوزده ساله، یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم روی صندلی های «دانشگاه سوربن» فرانسه نشست تا رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش دبستان و ابتدایی را بخواند. همزمان دوره های اختصاصی آموزش ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را گذراند و در مدارس ابتدایی و کودکستان های شهر پاریس کارآموز شد. در همان سال های دور از وطن بود که به او خبر دادند برادر کوچک ترش، فرهاد، در تصادف رانندگی فوت کرده است.
همان جا با خودش قرار گذاشت بعد از برگشتن به ایران کاری برای بچه ها بکند و نام برادرش را زنده نگه دارد. توران میرهادی بعد از چهار سال درس خواندن در فرانسه و یک سال کار در آلمان، به ایران بازگشت و شروع به تدریس در مدارس ابتدایی و پیش دبستانی کرد. «یک روز پدر من را صدا کرد و گفت توران تو حیفی با این کارهایت. گفتم چرا؟ مگر من چه کار دارم می کنم؟ گفت تو رفته ای درس خوانده ای، تجربه پیدا کرده ای و آمده ای شده ای یک معلم ساده توی یک دبستان؟» پدر و مادرش کمکش کردند تا با وجود شرایط سخت زندگی، یک کودکستان برای خودش دایر کند و تجربیاتی را که در فرنگ یاد گرفته بود، در آن به کار بگیرد. اسم کودکستان هم به یاد برادر از دست رفته اش «فرهاد». کودکستان با دو کلاس در کنار خانه کودکی های میرهادی شکل گرفت.
خودش بچه های کوچک را از همه جای شهر جمع می کرد و طبق آموخته هایش به آن ها آموزش می داد. تلاش های توران میرهادی نتیجه داد و کودکستان بزرگ و بزرگ تر شد....
#ادبیات_کودک
#توران_میرهادی
#مادر_ادبیات_کودک
https://www.instagram.com/p/Cqm0cXEOWj3/?igshid=MDJmNzVkMjY=