Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" #توت و #طعم_زندگی
و آخر...،
#طعم_گیلاس و #فلسفۀ_زندگی" ( کاوه فرهادی)
https://t.me/kaveh_farhadi
گزیده فیلم: دکتر سید مهیار هاشمی
@seyedmahyarhashemi
#طعم_گیلاس | #عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
و آخر...،
#طعم_گیلاس و #فلسفۀ_زندگی" ( کاوه فرهادی)
https://t.me/kaveh_farhadi
گزیده فیلم: دکتر سید مهیار هاشمی
@seyedmahyarhashemi
#طعم_گیلاس | #عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/BkUPzy0hYg-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=mn20znvi47ef
@kaveh_farhadi
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
" #زندگی، #تجربه_زندگی #تغییر #تجربه_زیسته #مشاهده #محیط_زندگی #محیط_اطراف #محیط #فلسفه_زیستن #زندگی درسهایی که از #زندگی او [ #عباس_کیارستمی ] آموختیم و آموختم... امروز جمعه، ابتدای تیرماه تولد اوست... تولد مردی که هنوز و همیشه در قلب و ذهنمان زنده خواهد…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
در #سومین سالگرد سفرت به #خانه_دوست استاد، درختهای #جنگل_هیرکانی #ثبت_جهانی شدند! ولی آیا حال درختهای سرزمینم خوب است؟!
وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی سومین سالگرد سفر #عباس_کیارستمی و ثبت جهانی جنگل هیرکانی)
منبع فیلم اول: يادي از #عباس_کیارستمی ؛
كاري از: حامد كلجه اي
#انتشارات_ديداري_شنيداري #انسان_شناسي_و_فرهنگ
فیلم دوم: #لحظه_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در اجلاس کمیته #میراث_طبیعی_یونسکو در باکو
تصویر سوم: #خبر_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در
#توییتر_یونسکو
https://www.instagram.com/p/BzjIHWQBu_b/?igshid=vm4fjb9gq85u
#چهارمین_سالگرد_درگذشت_عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی سومین سالگرد سفر #عباس_کیارستمی و ثبت جهانی جنگل هیرکانی)
منبع فیلم اول: يادي از #عباس_کیارستمی ؛
كاري از: حامد كلجه اي
#انتشارات_ديداري_شنيداري #انسان_شناسي_و_فرهنگ
فیلم دوم: #لحظه_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در اجلاس کمیته #میراث_طبیعی_یونسکو در باکو
تصویر سوم: #خبر_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در
#توییتر_یونسکو
https://www.instagram.com/p/BzjIHWQBu_b/?igshid=vm4fjb9gq85u
#چهارمین_سالگرد_درگذشت_عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
در سومین سالگرد سفرت به #خانه_دوست استاد، درختهای #جنگل_هیرکانی #ثبت_جهانی شدند! ولی آیا حال درختهای سرزمینم خوب است؟! وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی…
Forwarded from هرمنوتیک🔅میناحسنی
🎞 تحلیل فیلم کپی برابر اصل (2)
ساخته #عباس_کیارستمی
🔸 "اصل" آن چیزی بود که قداست داشت و ریشه این قداست مناسک دینی بود. هنر و دین آمیخته بودند. در دوران مدرن هنر از بستر دینی اش جدا شده است. #بنیامین
🔻 خانم بینوش، شخصیت مقابل جیمز است کسی که در ابتدا به شدت با ایده ی یکی بودن کپی و اصل مخالفت دارد . زنی که فروشنده عتیقه جات است و نه تنها از محتوای کتاب آقای میلر خوشش نیامده بلکه نظر مخالفش را در طول گفتگویی که با هم دارند به عناوین مختلف بازگو میکند. اما از جایی به بعد گویی خانم بینوش دچار وقفه ای در روند فکری خود میشود. زمانی که او و جیمز در قهوه خانهای نشسته اند و جیمز از خاطرهای متناوب صحبت میکند که از دیدن یک مادر و کودک داشته، در این صحنه بینوش ناگهان داستان زندگی آن مادر و کودک را داستان زندگی خود میبیند و در ادامه با پرسشهای زن صاحب قهوهخانه (که جیمز را با شوهر بینوش اشتباه گرفته ) به آزمون کپی بودن یک رابطه تن در میدهد و جیمز را به جای شوهر خود به نمایش میگذارد. جیمز نیز که اصولا با هر گونه امر کپی حداقل به لحاظ تئوریک موافق است پا به پای بینوش در این بازی قدم برمیدارد.
در نهایت فیلم با صدای زنگ کلیسا هر دو شخصیت را در کنار هم اما تنها در دنیای خویش به حال خود میگذارد درحالی که هر کدام دریچه ای تازه از آگاهی به رویشان باز شده است.
#کپی_برابر_اصل
#عباس_کیارستمی
#هرمنوتیک_میناحسنی
@hemenotic
https://t.me/Hemenotic/81
ساخته #عباس_کیارستمی
🔸 "اصل" آن چیزی بود که قداست داشت و ریشه این قداست مناسک دینی بود. هنر و دین آمیخته بودند. در دوران مدرن هنر از بستر دینی اش جدا شده است. #بنیامین
🔻 خانم بینوش، شخصیت مقابل جیمز است کسی که در ابتدا به شدت با ایده ی یکی بودن کپی و اصل مخالفت دارد . زنی که فروشنده عتیقه جات است و نه تنها از محتوای کتاب آقای میلر خوشش نیامده بلکه نظر مخالفش را در طول گفتگویی که با هم دارند به عناوین مختلف بازگو میکند. اما از جایی به بعد گویی خانم بینوش دچار وقفه ای در روند فکری خود میشود. زمانی که او و جیمز در قهوه خانهای نشسته اند و جیمز از خاطرهای متناوب صحبت میکند که از دیدن یک مادر و کودک داشته، در این صحنه بینوش ناگهان داستان زندگی آن مادر و کودک را داستان زندگی خود میبیند و در ادامه با پرسشهای زن صاحب قهوهخانه (که جیمز را با شوهر بینوش اشتباه گرفته ) به آزمون کپی بودن یک رابطه تن در میدهد و جیمز را به جای شوهر خود به نمایش میگذارد. جیمز نیز که اصولا با هر گونه امر کپی حداقل به لحاظ تئوریک موافق است پا به پای بینوش در این بازی قدم برمیدارد.
در نهایت فیلم با صدای زنگ کلیسا هر دو شخصیت را در کنار هم اما تنها در دنیای خویش به حال خود میگذارد درحالی که هر کدام دریچه ای تازه از آگاهی به رویشان باز شده است.
#کپی_برابر_اصل
#عباس_کیارستمی
#هرمنوتیک_میناحسنی
@hemenotic
https://t.me/Hemenotic/81
Telegram
هرمنوتیک🔅مینا حسنی
✅ آیا میتوانید کپی را از اصل تشخیص دهید؟
🎞 تحلیل فیلم کپی برابر اصل (1)
ساخته #عباس_کیارستمی
🔸 #والتر_بنیامین عصر مدرن را عصر یکی شدن و هم ارزی کپی و اصل میداند. او استدلال میکند که بخش عظیمی از توان زیبایی شناختی اثر هنری سنتی ریشه در جایگاه آن به عنوان…
🎞 تحلیل فیلم کپی برابر اصل (1)
ساخته #عباس_کیارستمی
🔸 #والتر_بنیامین عصر مدرن را عصر یکی شدن و هم ارزی کپی و اصل میداند. او استدلال میکند که بخش عظیمی از توان زیبایی شناختی اثر هنری سنتی ریشه در جایگاه آن به عنوان…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
در #سومین سالگرد سفرت به #خانه_دوست استاد، درختهای #جنگل_هیرکانی #ثبت_جهانی شدند! ولی آیا حال درختهای سرزمینم خوب است؟!
وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی سومین سالگرد سفر #عباس_کیارستمی و ثبت جهانی جنگل هیرکانی)
منبع فیلم اول: يادي از #عباس_کیارستمی ؛
كاري از: حامد كلجه اي
#انتشارات_ديداري_شنيداري #انسان_شناسي_و_فرهنگ
فیلم دوم: #لحظه_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در اجلاس کمیته #میراث_طبیعی_یونسکو در باکو
تصویر سوم: #خبر_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در
#توییتر_یونسکو
https://www.instagram.com/p/BzjIHWQBu_b/?igshid=vm4fjb9gq85u
#چهارمین_سالگرد_درگذشت_عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی سومین سالگرد سفر #عباس_کیارستمی و ثبت جهانی جنگل هیرکانی)
منبع فیلم اول: يادي از #عباس_کیارستمی ؛
كاري از: حامد كلجه اي
#انتشارات_ديداري_شنيداري #انسان_شناسي_و_فرهنگ
فیلم دوم: #لحظه_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در اجلاس کمیته #میراث_طبیعی_یونسکو در باکو
تصویر سوم: #خبر_ثبت_جهانی_جنگلهای_هیرکانی در
#توییتر_یونسکو
https://www.instagram.com/p/BzjIHWQBu_b/?igshid=vm4fjb9gq85u
#چهارمین_سالگرد_درگذشت_عباس_کیارستمی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
در سومین سالگرد سفرت به #خانه_دوست استاد، درختهای #جنگل_هیرکانی #ثبت_جهانی شدند! ولی آیا حال درختهای سرزمینم خوب است؟! وقتی #درخت #الوار میشود؛ آنگاه شاید #تک_درخت، #جنگلی ست انبوه که تمام درختهایش را بریدهاند الا یک درخت! (-کاوه فرهادی/ به بهانهی…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/BgaSfQbHbaE/
" از کودکی با آثارش بزرگ شدم، چه اسفندهایی که به شوق دیدن اثری از او به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سری نزدم... و آری او همیشه در پی همان #معصومیت_کودکانه بود.. حالا "اسفند نود و شش" شده است و یاد #عباس_کیارستمی مثل باران از همان چشم های کودکی ام آرام و آهسته و قطره قطره می بارد ... و یقین دارم که او هم، زیر همین باران اسفند ماه، ایستاده است و به چشم های خیس ما نگاه می کند...
آنجاست! می بینیدش؟" ( کاوه فرهادی. اسفند ۹۶)
فیلم از: سایت انجمن انسان شناسی ایران/ کانال تلگرام انسان شناسی
@kaveh_farhadi
" از کودکی با آثارش بزرگ شدم، چه اسفندهایی که به شوق دیدن اثری از او به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سری نزدم... و آری او همیشه در پی همان #معصومیت_کودکانه بود.. حالا "اسفند نود و شش" شده است و یاد #عباس_کیارستمی مثل باران از همان چشم های کودکی ام آرام و آهسته و قطره قطره می بارد ... و یقین دارم که او هم، زیر همین باران اسفند ماه، ایستاده است و به چشم های خیس ما نگاه می کند...
آنجاست! می بینیدش؟" ( کاوه فرهادی. اسفند ۹۶)
فیلم از: سایت انجمن انسان شناسی ایران/ کانال تلگرام انسان شناسی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
" از #کودکی با آثارش بزرگ شدم، چه اسفندهایی که به شوق دیدن اثری از او به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سری نزدم... و آری او همیشه در پی همان #معصومیت_کودکانه بود.. حالا "اسفند نود و شش" شده است و یاد #عباس_کیارستمی مثل باران از همان چشم های کودکی ام…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است:
....
👇👇
@kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
« #عباس_کیارستمی و #فیلم_فلسفه» به قلم مَتیو اَبوت در سال 2017 میلادی منتشر شده، و صالح نجفی آن را به فارسی برگردانده است.
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
مَتیو اَبوت در ابتدای کتاب آورده است: «هنگامی که این کتاب مراحل نمونهخوانی را میگذراند عباس کیارستمی از دنیا رفت. باشد که این کتاب ادای احترامی باشد به خاطرۀ او، و به فیلمهای عمیق و سرشار از حس شفقت و مودّتی که او برای ما به یادگار گذاشت».
کتاب «عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه» به یاری وارسی سینمای عباس کیارستمی، فیلم ـ فلسفهای نو و قدرتمند عرضه میکند. مَتیو اَبوت نشان میدهد فیلمهای کیارستمی #تفکرِ_سینمایی را به #میدان_عمل میآورند. فیلمهای او صرفاً گزارش مصور بعضی ایدههای ازپیش موجود فلسفی نیستند بلکه در عمل #کار_فلسفی میکنند، نوعی فعالیت واقعی فلسفی.
اَبوت با عبور از مرزهایی که بین
#فلسفۀ_تحلیلی (انگلوساکسن) و فلسفۀ اروپایی ترسیم شده است، از افکار و آرای لودویگ ویتگنشتاین، استنلی کاول، جان مکداول، آلیس کرری، نوئل کرول، جورجو آگامبن و مارتین هایدگر بهره میگیرد تا تفکر جاری در فیلمهای متأخر کیارستمی را روشن گرداند: طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ایبیسی آفریقا، ده، پنج، شیرین، کپی برابر اصل و مثل یک عاشق.
رابرت سینربرینک، استاد دانشگاه مک کواری، دربارۀ این کتاب نوشته است:
«عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه پژوهشی است روشنگر و تأثیرگذار دربارۀ یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای جهان. اَبوت نهتنها کارهای کیارستمی را با باریکبینی و مویشکافی میکاود بلکه گامی پرقدرت و بدیع در مسیر بحثهای مربوط به اهمیت و معنای فلسفی سینما ـ یعنی، ایدۀ «فیلم به #مثابۀ_فلسفه» ـ برمیدارد. خواندن این کتاب برای هرکس که دغدغۀ فیلم، فلسفه و #سینماهای_جهان دارد واجب است.»
عباس کیارستمی و فیلم ـ فلسفه نشان میدهد معنای فلسفی فیلمها بیش از آنکه ناشی از توانایی آنها در برداشتن قدمهای مثبت در مسیر نظریهپردازی باشد ناشی از آن است که فیلمها میتوانند #نظریهپردازی را اغوا، تحریک و مؤاخذه کنند.
«برگرفته از متن کتاب»ـ :
تسلّی یعنی دلخوشیدادن ـ تسکیندادن یا دلداریدادن ـ و بهویژه سبککردن بار اندوه یا نومیدی. #فیلمهای_کیارستمی بدینمعنی تسلیبخش نیستند. فیلمهای او دقیقاً به لطف توانایی ناامیدکردنشان به مقصود خود میرسند، در ما میلی برمیانگیزند که در نهایت خود از بین میبرندش. با اینحال، فیلمهای او صرفاً نشانمان نمیدهند که چگونه با محدودبودن #دایرۀ_شناخت خویش کنار آییم یا چگونه خود را با این معنی وفق دهیم که هرگز نمیتوانیم به آن آرامش فلسفی که میجوییم یا مایۀ تسلّایی از این نوع دست یابیم. نومیدیِ مورد نظر بههیچروی نتیجۀ آن نیست که آنچه میخواهیم از ما مضایقه میشود ـ یا نشانمان میدهند که قرار نیست به آن برسیم ـ بلکه نتیجۀ ثابتشدن این حقیقت است که خود بهراستی نمیدانستیم چه میخواستهایم، چراکه آنچه (فکر میکردیم) میخواهیم همیشه از پیش موهوم و مخلوق خیالپردازی است. قضیه این نیست که ما نیاز نداریم جاپایی در واقعیتی که میجستیم پیدا کنیم یا میتوانیم بدون آن جاپا یا تکیهگاه سر کنیم (قضیه این نیست که باید با طیب خاطر شکاک بمانیم یا دستکم به شکاکیت خو کنیم): نه، قضیه این است که در وهلۀ اول اصلاً معنای پیداکردن چنین جاپا یا تکیهگاهی روشن نیست و بدیناعتبار حرفهای آدم شکاک (و حرفهای مخالفان او) معنایی را که خود او گمان میکند (یا مخالفانش گمان میکنند) افاده نمیکند. از این روست که ویرانگری حیاتبخش و رهاییآور است. با پذیرفتن خطر تناقضگویی، میتوان آن را ویرانکردنی وصف کرد که با ویراننکردن ویران میکند [...]
در این سیاق، ایراد اصلی تسلّی آن است که به ساختارهایی که در چارچوبشان به آدمها تسکین میبخشد دست نمیزند ـ و عملاً با #معنابودن و استواربودن و توپربودن آنها را مفروض میگیرد.
از: نشر لگا
@kaveh_farhadi
🌾 ایستاده با دروربین؛
روبهروی همهی جهانِ سوداگری !
💠 مردی که با موجِ نوی سینما، بیگدار دل به دریا زد !
✅ به خاطر #ژان_لوک_گدار و شجاعتش !
❓#مسئله_این_است :
❗بیش ازآنکه به راهحلی برسیم جهان را ترک میکنیم!‼
1️⃣ عباس کیارستمی:
"گدار میگوید، در سینما حقیقت را خُرد میکنیم تا از نو تکههای آن را سر هم کنیم. این کاری است که میخواهم بکنم. حقیقت جنبههای متعددی دارد ولی دروغها هم رگهای از حقیقت دارند. هنر به شیء اجازه میدهد واقعیتِ خودش را طبق خواهشها و معیارهای خودش خلق کند. من فکر میکنم زندگی یک آزمون است، یک مسئله است، و ما پیش از آنکه به راه حلی برسیم، جهان را ترک میکنیم. دنبال دلیلی میگردم برای خوشبین بودن. تلاشم را میکنم تا به آن مرتبه برسم. اگر آدم خوشبینی بودم، دیگر کار نمیکردم. برگمان در تاریکی دنبال نقطهای روشن میگردد و آن نقطۀ روشن چیزی است که به کار او اصالت و صداقت میبخشد. مسئله به قول خیام این است: «این سبزه که امروز تماشاگه ماست/ تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست» زندگی گذرا است و آدم باید دم را غنیمت بشمارد."
2️⃣ سینماگری که از دوران نوجوانی عمیقا به آثار و نگاهش اندیشه میکردم امروز از پیش ما رفت. او میگفت: "ما بدون آنکه به راه حلی برسیم، جهان را ترک میکنیم.."
اما آیا شجاعتش در مواجه با اینجا و اکنون و جهان سوداگری، به ویژه در دنیای هنر و سینما ، خود اشاره به راه حلی نبود که باید فراروی انسانِ کنشگر و پرسشگر قرار گیرد؟
و آیا همین شجاعت او نبود که الهابخش کارگردانان بزرگی چون
«برناردو برتولوچی»، «مارتین اسکورسیزی»، «کوئنتین تارانتینو» و... شد؟
3️⃣ ما میتوانیم با او و برخی رویکردهایش هم نگاه نباشیم و یا حتی اختلاف سلیقهای جدی داشته باشیم، اما هرگز نمیتوانیم به احترام مردی که سالها با موج نوی سینمای فرانسه، شجاعانه دل به دریا زد، کلاه از سر بر نداریم !
آری، امروز مردی جهانِ سینما را تنها گذاشت و " از نفس افتاد" که به تنهایی خود، جهانی از سینمای پرخون و هستی دار بود!
** توضیح پست نخست:
می 1968 پاریس
#ژان_لوک_گدار
#فرانسوا_تروفو
موضوع: تحریم فستیوال کن سال ۱۹۶۸ توسط کارگردانان موج نوی سینمای فرانسه
#jeanlucgodard
#francoistruffaut
#cinema
#france
#french
#frenchmovie
#عباس_کیارستمی #هنر #سینما #جهان #فستیوال_کن #سینماگران #سینمای_جهان #فرانسه #سینمای_فرانسه #موج_نوی_فرانسه #موج_نوی_سینمای_فرانسه #هنرمند #کارگردان #بازیگر #روشنفکر #نویسنده #فیلسوف #سینماگر #جاودانه #تسلیت
#مسئله_این_است !
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CidJ74Hvjs1/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@kaveh_farhadi
روبهروی همهی جهانِ سوداگری !
💠 مردی که با موجِ نوی سینما، بیگدار دل به دریا زد !
✅ به خاطر #ژان_لوک_گدار و شجاعتش !
❓#مسئله_این_است :
❗بیش ازآنکه به راهحلی برسیم جهان را ترک میکنیم!‼
1️⃣ عباس کیارستمی:
"گدار میگوید، در سینما حقیقت را خُرد میکنیم تا از نو تکههای آن را سر هم کنیم. این کاری است که میخواهم بکنم. حقیقت جنبههای متعددی دارد ولی دروغها هم رگهای از حقیقت دارند. هنر به شیء اجازه میدهد واقعیتِ خودش را طبق خواهشها و معیارهای خودش خلق کند. من فکر میکنم زندگی یک آزمون است، یک مسئله است، و ما پیش از آنکه به راه حلی برسیم، جهان را ترک میکنیم. دنبال دلیلی میگردم برای خوشبین بودن. تلاشم را میکنم تا به آن مرتبه برسم. اگر آدم خوشبینی بودم، دیگر کار نمیکردم. برگمان در تاریکی دنبال نقطهای روشن میگردد و آن نقطۀ روشن چیزی است که به کار او اصالت و صداقت میبخشد. مسئله به قول خیام این است: «این سبزه که امروز تماشاگه ماست/ تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست» زندگی گذرا است و آدم باید دم را غنیمت بشمارد."
2️⃣ سینماگری که از دوران نوجوانی عمیقا به آثار و نگاهش اندیشه میکردم امروز از پیش ما رفت. او میگفت: "ما بدون آنکه به راه حلی برسیم، جهان را ترک میکنیم.."
اما آیا شجاعتش در مواجه با اینجا و اکنون و جهان سوداگری، به ویژه در دنیای هنر و سینما ، خود اشاره به راه حلی نبود که باید فراروی انسانِ کنشگر و پرسشگر قرار گیرد؟
و آیا همین شجاعت او نبود که الهابخش کارگردانان بزرگی چون
«برناردو برتولوچی»، «مارتین اسکورسیزی»، «کوئنتین تارانتینو» و... شد؟
3️⃣ ما میتوانیم با او و برخی رویکردهایش هم نگاه نباشیم و یا حتی اختلاف سلیقهای جدی داشته باشیم، اما هرگز نمیتوانیم به احترام مردی که سالها با موج نوی سینمای فرانسه، شجاعانه دل به دریا زد، کلاه از سر بر نداریم !
آری، امروز مردی جهانِ سینما را تنها گذاشت و " از نفس افتاد" که به تنهایی خود، جهانی از سینمای پرخون و هستی دار بود!
** توضیح پست نخست:
می 1968 پاریس
#ژان_لوک_گدار
#فرانسوا_تروفو
موضوع: تحریم فستیوال کن سال ۱۹۶۸ توسط کارگردانان موج نوی سینمای فرانسه
#jeanlucgodard
#francoistruffaut
#cinema
#france
#french
#frenchmovie
#عباس_کیارستمی #هنر #سینما #جهان #فستیوال_کن #سینماگران #سینمای_جهان #فرانسه #سینمای_فرانسه #موج_نوی_فرانسه #موج_نوی_سینمای_فرانسه #هنرمند #کارگردان #بازیگر #روشنفکر #نویسنده #فیلسوف #سینماگر #جاودانه #تسلیت
#مسئله_این_است !
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/p/CidJ74Hvjs1/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://youtu.be/3KwnquGVGG4
آدورنو می گوید:
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📠 خبرنگار و مفهومِ " ایمان داشتن" !
📰 نام خبرنگار که میآید، یاد مفهوم "ایمان داشتن" میافتم و عمقِ "دشواریِ" کار!
و این دیالوگ از "اینگمار برگمان" در اثر "the seventh seal 1957" که:
:
📰 "ایمان داشتن، کار دشواری است.
مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی که هیچگاه خودش را به تو نشان نمیدهد."
📰 آری، خبرنگار گویی کسی را در تاریکی دوست میدارد که هیچگاه خودش را به او نشان نداده است، کسی شبیه درختی در آن دورها یا روشنایی حقیقتی شبیه "خانهی دوست" کجاست؟!
در فلق بود که پرسید سوار..
#روز_خبرنگار
#خبرنگار
#ایمان
#دشواری
#حقیقت
* توضیح کلیپ کوتاه:
لحظاتی از آثار قدیمی "کیارستمی" که با استفاده از هوش مصنوعی، عمودی شدهاند!
#اینگمار_برگمان
#عباس_کیارستمی
#سینما
#دیالوگ
#یادداشت_کوتاه
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/Cvsk3UNMVui/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
📰 نام خبرنگار که میآید، یاد مفهوم "ایمان داشتن" میافتم و عمقِ "دشواریِ" کار!
و این دیالوگ از "اینگمار برگمان" در اثر "the seventh seal 1957" که:
:
📰 "ایمان داشتن، کار دشواری است.
مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی که هیچگاه خودش را به تو نشان نمیدهد."
📰 آری، خبرنگار گویی کسی را در تاریکی دوست میدارد که هیچگاه خودش را به او نشان نداده است، کسی شبیه درختی در آن دورها یا روشنایی حقیقتی شبیه "خانهی دوست" کجاست؟!
در فلق بود که پرسید سوار..
#روز_خبرنگار
#خبرنگار
#ایمان
#دشواری
#حقیقت
* توضیح کلیپ کوتاه:
لحظاتی از آثار قدیمی "کیارستمی" که با استفاده از هوش مصنوعی، عمودی شدهاند!
#اینگمار_برگمان
#عباس_کیارستمی
#سینما
#دیالوگ
#یادداشت_کوتاه
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/Cvsk3UNMVui/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
- عباس کیارستمی: پدرت سواد داره؟
+ دانش آموز: نه
- مادرت چطور؟
+نه
- پس تو خونه کی به درس و مشقت میرسه؟
+ صابخونمون !
- چجوری؟
+ هر وقت دیکته دارم، میرم پیشش... بعد خودِ صابخونمون نمیگه، دختراش میگن
- تو وقتی مشقاتُ خوب نمی نویسی، تنبیهت میکنن یا نه؟
+ مشقامو خوب نمی نویسم، تنبیهم میکنن
- کی؟
+ خانوممون
- تو خونه چی؟ پدر مادرت چی؟
+می زنن!
- چجوری میزنن؟
+ نمیدونم!
- مگه میشه آدم کتک بخوره، بعد ندونه چجوری کتک خورده؟!
+ با کمربند
- اونا از کجا میفهمن که تو مشقتُ بد نوشتی؟... خودشون که سواد ندارن!
+ وقتی دفترمو باز میکنم، بهش نشون میدم، میگه بده
- میگه بده؟!... اونکه سواد نداره، از کجا میگه بده؟
+ چونکه درشته!
- پس چون درشته، به نظرش بد میاد !
+ تشویق چطور؟... تشویقت کردن تا حالا؟
- نه
+ ولی تنبیه کردن؟
- تنبیه آره
+ حالا کارتونو بیشتر دوس داری یا مشقو؟
- مشق!
+ یکی از کارتونایی که دوس داری رو میتونی تعریف کنی؟
- پسر شجاع دوس دارم، پینوکیو دوس دارم...
+ اگه نمره خوب گرفتی، یه ٢٠ گرفتی، انتظار داری چجوری تشویقت کنن؟... مثلا چی برات بخرن؟
- شیرینی
+ دیگه چی دوس داری برات بخرن، اگه ٢٠ گرفتی؟
- ٢ تا شیرینی
+ وقتی ٣ تا بیست گرفتی چی؟
- شیرینی دیگه
+ چنتا؟
- ٣ تا شیرینی...
#مشق_شب
#عباس_کیارستمی
💠https://youtube.com/shorts/DltomK3SR5k?si=oR4VPz799N9gk0e4
+ دانش آموز: نه
- مادرت چطور؟
+نه
- پس تو خونه کی به درس و مشقت میرسه؟
+ صابخونمون !
- چجوری؟
+ هر وقت دیکته دارم، میرم پیشش... بعد خودِ صابخونمون نمیگه، دختراش میگن
- تو وقتی مشقاتُ خوب نمی نویسی، تنبیهت میکنن یا نه؟
+ مشقامو خوب نمی نویسم، تنبیهم میکنن
- کی؟
+ خانوممون
- تو خونه چی؟ پدر مادرت چی؟
+می زنن!
- چجوری میزنن؟
+ نمیدونم!
- مگه میشه آدم کتک بخوره، بعد ندونه چجوری کتک خورده؟!
+ با کمربند
- اونا از کجا میفهمن که تو مشقتُ بد نوشتی؟... خودشون که سواد ندارن!
+ وقتی دفترمو باز میکنم، بهش نشون میدم، میگه بده
- میگه بده؟!... اونکه سواد نداره، از کجا میگه بده؟
+ چونکه درشته!
- پس چون درشته، به نظرش بد میاد !
+ تشویق چطور؟... تشویقت کردن تا حالا؟
- نه
+ ولی تنبیه کردن؟
- تنبیه آره
+ حالا کارتونو بیشتر دوس داری یا مشقو؟
- مشق!
+ یکی از کارتونایی که دوس داری رو میتونی تعریف کنی؟
- پسر شجاع دوس دارم، پینوکیو دوس دارم...
+ اگه نمره خوب گرفتی، یه ٢٠ گرفتی، انتظار داری چجوری تشویقت کنن؟... مثلا چی برات بخرن؟
- شیرینی
+ دیگه چی دوس داری برات بخرن، اگه ٢٠ گرفتی؟
- ٢ تا شیرینی
+ وقتی ٣ تا بیست گرفتی چی؟
- شیرینی دیگه
+ چنتا؟
- ٣ تا شیرینی...
#مشق_شب
#عباس_کیارستمی
💠https://youtube.com/shorts/DltomK3SR5k?si=oR4VPz799N9gk0e4
YouTube
درسی کوتاه چون "مشق شب"!
- عباس کیارستمی: پدرت سواد داره؟+ دانش آموز: نه- مادرت چطور؟+نه- پس تو خونه کی به درس و مشقت میرسه؟+ صابخونمون !- چجوری؟+ هر وقت دیکته دارم، میرم پیشش... ب...
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://youtu.be/3KwnquGVGG4
آدورنو می گوید:
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
«هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند».
#سینما
#عباس_کیارستمی
#هرمونوتیک
#فلسفه
#ادبیات
https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
kaveh farhadi کاوه فرهادی
آدورنو می گوید: «هنرمندان پیشرو میتوانند به کمک نوپردازی و آزمایشِ شکلهای جدید با تک بُعدی شدن مقابله کنند». #سینما #عباس_کیارستمی #هرمونوتیک #فلسفه #ادبیات https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1671992573852876801?t=GC5uivR4FgXS_-LhJX9ohA&s=19
📝نخستین شب مهتابی تیرماه که زادروز #عباس_کیارستمی هم هست، مهتاب چونان پیامبری بالای ابرها، "درمیانِ بهتِ کبودِ هزار چشمِ سیاه" فردایِ سرشار را بخاطرمان میآورد..
و تکرار واژهها را:
"میتراود مهتاب
میتراود شبتاب
نیست یکدم شکند خواب
به چشم من و تو"-نیما
📸عکس:کاوه فرهادی.
۴۰۳/۴/۱
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1804291490224406665?t=UNZyVEZkhkR19FGQfTw9OA&s=19
📝نخستین شب مهتابی تیرماه که زادروز #عباس_کیارستمی هم هست، مهتاب چونان پیامبری بالای ابرها، "درمیانِ بهتِ کبودِ هزار چشمِ سیاه" فردایِ سرشار را بخاطرمان میآورد..
و تکرار واژهها را:
"میتراود مهتاب
میتراود شبتاب
نیست یکدم شکند خواب
به چشم من و تو"-نیما
📸عکس:کاوه فرهادی.
۴۰۳/۴/۱
💠https://twitter.com/FarhadiKaveh/status/1804291490224406665?t=UNZyVEZkhkR19FGQfTw9OA&s=19
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📠 خبرنگار و مفهومِ " ایمان داشتن" !
📰 نام خبرنگار که میآید، یاد مفهوم "ایمان داشتن" میافتم و عمقِ "دشواریِ" کار!
و این دیالوگ از "اینگمار برگمان" در اثر "the seventh seal 1957" که:
:
📰 "ایمان داشتن، کار دشواری است.
مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی که هیچگاه خودش را به تو نشان نمیدهد."
📰 آری، خبرنگار گویی کسی را در تاریکی دوست میدارد که هیچگاه خودش را به او نشان نداده است، کسی شبیه درختی در آن دورها یا روشنایی حقیقتی شبیه "خانهی دوست" کجاست؟!
در فلق بود که پرسید سوار..
#روز_خبرنگار
#خبرنگار
#ایمان
#دشواری
#حقیقت
* توضیح کلیپ کوتاه:
لحظاتی از آثار قدیمی "کیارستمی" که با استفاده از هوش مصنوعی، عمودی شدهاند!
#اینگمار_برگمان
#عباس_کیارستمی
#سینما
#دیالوگ
#یادداشت_کوتاه
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/Cvsk3UNMVui/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==
📰 نام خبرنگار که میآید، یاد مفهوم "ایمان داشتن" میافتم و عمقِ "دشواریِ" کار!
و این دیالوگ از "اینگمار برگمان" در اثر "the seventh seal 1957" که:
:
📰 "ایمان داشتن، کار دشواری است.
مثل این است که کسی را در تاریکی دوست داشته باشی که هیچگاه خودش را به تو نشان نمیدهد."
📰 آری، خبرنگار گویی کسی را در تاریکی دوست میدارد که هیچگاه خودش را به او نشان نداده است، کسی شبیه درختی در آن دورها یا روشنایی حقیقتی شبیه "خانهی دوست" کجاست؟!
در فلق بود که پرسید سوار..
#روز_خبرنگار
#خبرنگار
#ایمان
#دشواری
#حقیقت
* توضیح کلیپ کوتاه:
لحظاتی از آثار قدیمی "کیارستمی" که با استفاده از هوش مصنوعی، عمودی شدهاند!
#اینگمار_برگمان
#عباس_کیارستمی
#سینما
#دیالوگ
#یادداشت_کوتاه
#کاوه_فرهادی
https://www.instagram.com/reel/Cvsk3UNMVui/?igshid=NjZiM2M3MzIxNA==