عشق در دوران مدرن
@Naqdagin
🎧 تمرین جامعهشناسی با #گئورگ_زیمل
— ج ۹: عشق در دوران مدرن
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— ج ۹: عشق در دوران مدرن
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
کلانشهر و انسان مدرن
@Naqdagin
🎧 تمرین جامعهشناسی با #گئورگ_زیمل
— ج ۱۰: کلانشهر و انسان مدرن
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— ج ۱۰: کلانشهر و انسان مدرن
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
کلانشهر و آزادی
@Naqdagin
🎧 تمرین جامعهشناسی با #گئورگ_زیمل
— ج ۱۱: کلانشهر و آزادی
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— ج ۱۱: کلانشهر و آزادی
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
ویرانه و موضوع زوال
@Naqdagin
🎧 تمرین جامعهشناسی با #گئورگ_زیمل
— ج ۱۲: ویرانه و موضوع زوال
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— ج ۱۲: ویرانه و موضوع زوال
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
تاریخ چگونه ساخته میشود؟
@Naqdagin
🎧 تمرین جامعهشناسی با #گئورگ_زیمل
— ج ۱۴: تاریخ چگونه ساخته میشود؟
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— ج ۱۴: تاریخ چگونه ساخته میشود؟
🎙 #امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
📘اذان صبح
✍️#امین_بزرگیان
۱. نماز صبح در بین آداب دینی در طول تاریخ اسلام، جایگاهی ویژه در میان عرفا و فقهای اسلامی داشتهاست.
🍂 پرستش پروردگار پیش از طلوع آفتاب و آغاز روز بگونهای شماتیک، بخش عمدهای از معناهای نمادین مسلمانی را در خود داشتهاست.
🍂 عنصری بیش از بقیه عبادات در نماز بامدادان در متون عرفانی همواره وجود دارد؛ تکانهای از خلوص و سرسپردگی به امر متعال، «برخاستن از خواب و ستودنِ زندگی که موهبت حق تعالی است».
🍂 عطار در تذکرهالاولیا مینویسد: «روزی شاگردی، وی (ابوحنیفه) را گفت: مردمان میگویند که امام، شب نمیخسبد. گفت: نیت کردم که دگر در شب هرگز نخسبم. گفتند: چرا؟ گفت: خدای تعالی میفرماید: ویحبّون أن یحمدوا بمالم یفعلوا (بندگانیاند که دوست دارند که ایشان را ستایند به چیزی که نکردهاند). اکنون من پهلو بر زمین ننهم تا از آن قوم نباشم. و بعد از آن سی سال نمازصبح به طهارت نمازِ خفتن ساخت».
🍂 این تصویر و معنا امروز بهغایت مخدوش است. نماز صبح بهگونهای ملموس نه تنها با سیاهی و ستم که با مردگی همراه شده است و اذان صبح دیگر، نه با نشئه مؤمنان که با رعشه مادران، آمیخته شدهاست.
🍂 قدرت دولتی دامنههای خود را هرجایی میگستراند. میتواند ایماژها و تصاویر تاریخی را حتی از نو ابداع کند و مثل بمبی در دل فرهنگ عمل نماید و خب، حقیقتاً جالب است که حکومت دینی به سبب حکومت بودنش، اینکار را با شاخصترین و برجستهترین عناصر دین و اسلام و مسلمانی میکند. در واقع چیزهایی که قرنها به زندگی آدمها معنا دادهاست را تفاله کند. در فرایند اعدام، چیزهایی بیشتر از آن تنهای مستأصل، بیجان میشوند.
🍂 وقت اعدام، پیش از اذان صبح است و بانگ اذانش برای انسانهایی حی علیالموت. معنا دیگر چیز دیگری است. اطراف زندان، خانواده زندانی میگردد و خدایی را به نجات، فریادرسی میکند که قرار است ساعتی بعد گردن بزند.
🍂 این فرایند نزول از بیدار کردن بهزور کودکان خوابزده، به حربه حس گناه و نمره پرورشی، برای بهجا آوردن نماز صبح آغاز شد، به صبح روزهای تابستان ۶۷ و نماز جماعت انبوه مأموران اعدام در حیاط زندان -براساس خاطرات آقای منتظری- رسید و حال هر ماه و هر هفته. بیشک نماز صبح چهارشنبهها سیاهترین فریضه تاریخ ماست.
۲. اضطراب زندانی با صدای اذان و نماز صبح در هم میپیچد. شاید این نشانهای باشد برای ما که به «نهاد دین» در این موضوع نیز جز خود حکومت، توجه کنیم.
🍂 دین که در قوانین دولت تجلی عینی یافته است، قصاص را به عنوان حق خانواده مقتول و اعدام را به مثابه حق حاکم شرع در نظر میگیرد. علاوه بر اعدامهای سیاسی باید به مشروعیت یافتن خود اعدام فارغ از فرد اعدامی، بیش از هرچیز دقت کرد.
🍂 اعدام، شیوهای است برای قصاص و قصاص چیزی نیست جز شکل مشروع قتل؛ قتلی که یک جامعه انجام میدهد. در واقع اسلامِ تحقق یافته، با قصاص، به کشتن تداوم میبخشد. کشتنی که البته خالی از هرگونه احساس گنهکاری است.
🍂 حکم قصاص به اعصار پیشین و جامعه پیش از پیامبر باز میگردد. هنگامی که فردی از قبیلهای کشته میشد، هم قوم و قبیلهاش به خون خواهیاش بر میخواستند و نزاعی بزرگ در میگرفت. پیامبر اسلام که این سازوکار را برای اتحاد قبایل نامناسب و مضر میدید، حکم کرد که یک فرد در برابر یک فرد. این حکم مثل تمامی احکام سیاسی دیگر در بدو اسلام برای اتحاد قبایل و تشکیل امت و در واقع تشکیل حکومت اسلامی بود. چیزی که کاملاً مشخص است نقش سیاسی این قانون و حکم است.
🍂 رعیت، ضامن بقای پادشاه است. به تعبیری دیگر هر رعیتی گسترهی اِعمال قدرت پادشاه است.
🍂 دوم اینکه، پادشاه حافظ جان رعیت و تنها کسی است که قانونا اجازه دارد زندگی آنان را بگیرد. وقتی کسی کشته میشود هم از دامنهی قدرت پادشاه کاسته میشود و هم فردی یافت میشود (همان قاتل) که موقعیت پادشاه را پیدا میکند.
🍂 این وضعیت برای حکومت تحملناپذیر است. اعدام در دورههای گذشته مکانیزم خونخواهی حاکمیست که از کم شدن محکومین یا همان بندگانش و نیز شریک پیدا کردن به خشم آمده است. در واقع مکانیزمی بودهاست برای تنظیم روابط قدرت.
🍂 قاتل نه ازآن جهت که قتلی انجام داده است، بلکه بدان سبب که حق انحصاری کشتن را از حاکم سلب کرده است، اعدام میشود.
🍂 حکم اعدام، که از سوی نهاد دین حمایت میشود، مانع واقعیست برای گسترش درون و خودآیینی فردی و اجتماعی. حکمیست که با تاکید بر فرد خطاکار و تبدیل ساختن او به موجودی ذاتاً اهریمنی که نظم جامعه را به هم ریخته و لزوم دفع سریع او، امکان اندیشیدن فرد و جامعه به نقشش را در وقوع آن فاجعه به کل از میان میبرد و اساساً به همین دلیل است که نه تنها از وقوع جنایت نمیتواند جلوگیری کند، بلکه کثافت را بازتولید میکند.
#حکومت_اسلامی
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
✍️#امین_بزرگیان
۱. نماز صبح در بین آداب دینی در طول تاریخ اسلام، جایگاهی ویژه در میان عرفا و فقهای اسلامی داشتهاست.
🍂 پرستش پروردگار پیش از طلوع آفتاب و آغاز روز بگونهای شماتیک، بخش عمدهای از معناهای نمادین مسلمانی را در خود داشتهاست.
🍂 عنصری بیش از بقیه عبادات در نماز بامدادان در متون عرفانی همواره وجود دارد؛ تکانهای از خلوص و سرسپردگی به امر متعال، «برخاستن از خواب و ستودنِ زندگی که موهبت حق تعالی است».
🍂 عطار در تذکرهالاولیا مینویسد: «روزی شاگردی، وی (ابوحنیفه) را گفت: مردمان میگویند که امام، شب نمیخسبد. گفت: نیت کردم که دگر در شب هرگز نخسبم. گفتند: چرا؟ گفت: خدای تعالی میفرماید: ویحبّون أن یحمدوا بمالم یفعلوا (بندگانیاند که دوست دارند که ایشان را ستایند به چیزی که نکردهاند). اکنون من پهلو بر زمین ننهم تا از آن قوم نباشم. و بعد از آن سی سال نمازصبح به طهارت نمازِ خفتن ساخت».
🍂 این تصویر و معنا امروز بهغایت مخدوش است. نماز صبح بهگونهای ملموس نه تنها با سیاهی و ستم که با مردگی همراه شده است و اذان صبح دیگر، نه با نشئه مؤمنان که با رعشه مادران، آمیخته شدهاست.
🍂 قدرت دولتی دامنههای خود را هرجایی میگستراند. میتواند ایماژها و تصاویر تاریخی را حتی از نو ابداع کند و مثل بمبی در دل فرهنگ عمل نماید و خب، حقیقتاً جالب است که حکومت دینی به سبب حکومت بودنش، اینکار را با شاخصترین و برجستهترین عناصر دین و اسلام و مسلمانی میکند. در واقع چیزهایی که قرنها به زندگی آدمها معنا دادهاست را تفاله کند. در فرایند اعدام، چیزهایی بیشتر از آن تنهای مستأصل، بیجان میشوند.
🍂 وقت اعدام، پیش از اذان صبح است و بانگ اذانش برای انسانهایی حی علیالموت. معنا دیگر چیز دیگری است. اطراف زندان، خانواده زندانی میگردد و خدایی را به نجات، فریادرسی میکند که قرار است ساعتی بعد گردن بزند.
🍂 این فرایند نزول از بیدار کردن بهزور کودکان خوابزده، به حربه حس گناه و نمره پرورشی، برای بهجا آوردن نماز صبح آغاز شد، به صبح روزهای تابستان ۶۷ و نماز جماعت انبوه مأموران اعدام در حیاط زندان -براساس خاطرات آقای منتظری- رسید و حال هر ماه و هر هفته. بیشک نماز صبح چهارشنبهها سیاهترین فریضه تاریخ ماست.
۲. اضطراب زندانی با صدای اذان و نماز صبح در هم میپیچد. شاید این نشانهای باشد برای ما که به «نهاد دین» در این موضوع نیز جز خود حکومت، توجه کنیم.
🍂 دین که در قوانین دولت تجلی عینی یافته است، قصاص را به عنوان حق خانواده مقتول و اعدام را به مثابه حق حاکم شرع در نظر میگیرد. علاوه بر اعدامهای سیاسی باید به مشروعیت یافتن خود اعدام فارغ از فرد اعدامی، بیش از هرچیز دقت کرد.
🍂 اعدام، شیوهای است برای قصاص و قصاص چیزی نیست جز شکل مشروع قتل؛ قتلی که یک جامعه انجام میدهد. در واقع اسلامِ تحقق یافته، با قصاص، به کشتن تداوم میبخشد. کشتنی که البته خالی از هرگونه احساس گنهکاری است.
🍂 حکم قصاص به اعصار پیشین و جامعه پیش از پیامبر باز میگردد. هنگامی که فردی از قبیلهای کشته میشد، هم قوم و قبیلهاش به خون خواهیاش بر میخواستند و نزاعی بزرگ در میگرفت. پیامبر اسلام که این سازوکار را برای اتحاد قبایل نامناسب و مضر میدید، حکم کرد که یک فرد در برابر یک فرد. این حکم مثل تمامی احکام سیاسی دیگر در بدو اسلام برای اتحاد قبایل و تشکیل امت و در واقع تشکیل حکومت اسلامی بود. چیزی که کاملاً مشخص است نقش سیاسی این قانون و حکم است.
🍂 رعیت، ضامن بقای پادشاه است. به تعبیری دیگر هر رعیتی گسترهی اِعمال قدرت پادشاه است.
🍂 دوم اینکه، پادشاه حافظ جان رعیت و تنها کسی است که قانونا اجازه دارد زندگی آنان را بگیرد. وقتی کسی کشته میشود هم از دامنهی قدرت پادشاه کاسته میشود و هم فردی یافت میشود (همان قاتل) که موقعیت پادشاه را پیدا میکند.
🍂 این وضعیت برای حکومت تحملناپذیر است. اعدام در دورههای گذشته مکانیزم خونخواهی حاکمیست که از کم شدن محکومین یا همان بندگانش و نیز شریک پیدا کردن به خشم آمده است. در واقع مکانیزمی بودهاست برای تنظیم روابط قدرت.
🍂 قاتل نه ازآن جهت که قتلی انجام داده است، بلکه بدان سبب که حق انحصاری کشتن را از حاکم سلب کرده است، اعدام میشود.
🍂 حکم اعدام، که از سوی نهاد دین حمایت میشود، مانع واقعیست برای گسترش درون و خودآیینی فردی و اجتماعی. حکمیست که با تاکید بر فرد خطاکار و تبدیل ساختن او به موجودی ذاتاً اهریمنی که نظم جامعه را به هم ریخته و لزوم دفع سریع او، امکان اندیشیدن فرد و جامعه به نقشش را در وقوع آن فاجعه به کل از میان میبرد و اساساً به همین دلیل است که نه تنها از وقوع جنایت نمیتواند جلوگیری کند، بلکه کثافت را بازتولید میکند.
#حکومت_اسلامی
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
Telegram
نقدآگین
📘اذان صبح
✍️#امین_بزرگیان
🗄 پست مرتبط:
📕در باب عبادت
📕در نقد مجازات قصاص
📕ملاحظاتی انتقادی در آیهٔ قصاص
📻 ملاحظاتی انتقادی پیرامون شیوهٔ عبادت در اسلام
📻 آزادی و بتپرستی
📻 عبودیت بتپرستی است
📻 پدیدارشناسی قرآن؛ معنویت یا ارادهٔ قدرت؟
➖➖➖
🌾@Naqdagin…
✍️#امین_بزرگیان
🗄 پست مرتبط:
📕در باب عبادت
📕در نقد مجازات قصاص
📕ملاحظاتی انتقادی در آیهٔ قصاص
📻 ملاحظاتی انتقادی پیرامون شیوهٔ عبادت در اسلام
📻 آزادی و بتپرستی
📻 عبودیت بتپرستی است
📻 پدیدارشناسی قرآن؛ معنویت یا ارادهٔ قدرت؟
➖➖➖
🌾@Naqdagin…
#فهرست هشتگهای نقدآگین
✍️هر یک از این هشتگها، یک صفحه از صفحات ویژه نقدآگین هستند که علاقهمندان به هر دسته موضوعی، بسادگی میتوانند با دنبال کردن آن هشتگ، راحتتر به محتوای مطلوب خود دسترسی پیدا کنند👇
۱- #نقد_اسلام، با مطالبی از #حجتالله_نیکویی، #علیرضاموثق، #محمد_رضوانی #ایمان_سلیمانی، #اسکپتیک و...
۲. #نقد_قرآن، با مطالبی از #حجتالله_نیکویی، #علیرضاموثق، #ایمان_سلیمانی و...
۳. #بازاندیشی: نگاه تجدیدنظرطلبانه در دین یا تاریخنگاری سنتی، با مطالبی از #زهیر_میرکریمی، #مدی، #محسن_بنائی، #آرمین_لنگرودی، #امین_قضایی، #احمد_قبانچی، #دن_گیبسون، #امیرحسین_ترکاشوند، #محمدعلی_امیرمعزی
۴. #روشنفکری_دینی: طرح مباحث نواندیشان مسلمان یا بهاصطلاح روشنفکران دینی برای فهم بهتر قرائتهای مدرن از اسلام و نقد و بررسی عقلانیتر اسلام، با مطالبی از #عبدالکریم_سروش، #سروش_دباغ، #آرش_نراقی و...
۵. #نقد_روشنفکران: نقد روشنفکران و نواندیشان (اعم از مسلمان و دیندار یا غیر آن)، با مطالبی از #علیرضاموثق و #حجتالله_نیکویی و..
۶- #نقد_ادیان، با مطالبی از #محمد_رضوانی، #مدی، #ریچارد_داوکینز و..
۷- #اسطورهشناسی: نگاهی همدلانه با اسطورهها جهت فهم بهتر انسان، تاریخ و جامعه ایرانی، با مطالبی از #مدی، #راتین_مهراسپند و #شروین_وکیلی و...
۸. #ایران
۹. #حکومت_اسلامی، با مطالبی از #رضا_زمان، #علیرضاموثق، #محمد_رضوانی و...
۱۰. #استمرارطالبان: پیرامون ابزارهای فریب و سرکوب نرم حکومت داعشی
۱۱. #روشیعه: پیرامون سلطهگری و نفوذ روسیه (و چین و دیگر قدرتها) در منطقهٔ میانرودان، خصوصن روی (حکومت) شیعه
۱۲. #نقد_شیعه، با مطالبی از #کمال_حیدری، #محمد_رضوانی و...
۱۳. #آخوندیسم
۱۴. #زنان: بررسی مسائل حوزه زنان، با تأکید بیشتر بر جامعه ایران و مشکلاتی که اسلام و حکومت اسلامی برای آنها افزوده، با مطالبی از: #علیرضاموثق و...
۱۵. #نقد_فرهنگ
۱۶. #اپوزیشنقد: نقد و بررسی بهاصطلاح اپوزیسون و عوامل درجا زدن یا انحطاط آن و گاردهای خطای کوچک و بزرگش
۱۷. #نقد_چپ با تأکید بیشتر بر #چپ_ایرانی
۱۸. #نقد_رسانه
۱۹. #مغلطجات: آموزش مغالطههای رایچ و یا طرح مثالهایی از مغالطات
۲۰. #تفکر_انتقادی
۲۱. #فلسفیدن: مباحث مربوط به اندیشه و فلسفه
۲۲. #چیستا: مباحث علمی، اعم از آنکه به دین و فلسفه مرتبط باشد یا نباشد.
۲۳. #درسگفتار، با مطالبی از #امین_بزرگیان، #علینجات_غلامی، #حجتالله_نیکویی، #محمد_رضوانی و...
۲۴. #خیالپرسه: ادبیات، اعم از ادبیات داستانی یا مباحث نظری پیرامون نویسندگان/شاعران
#صادق_هدایت #فردوسی #شاهنامه #حافظ #خیام و...
۲۵. #شعرانه
۲۶. #نقد_ادبی: نقد ادبی آثار، اعم از کتب بهاصطلاح مقدس (چون قرآن) و آثار ادبی معاصر یا کلاسیک ایران/جهان
۲۷. #تئاتر
۲۸. #پرفورمنسآرت
۲۹. #بزمگه: رقص و شادیهای تنانه
۳۰. #بوقت_آواز
۳۱. #نوا
۳۲. #نگار_نو: تکثیر تصاویر زیبا، جالب یا تابوشکنانه
۳۳. #گزیدهفیلم
۳۴. #نقد_فیلم
۳۵. #گزیدهسخن
۳۶. #پادکستکش: جستجویی برای شکار از دنیای پادکستها و بازنشر و معرفی آنها
۳۷. #پادکست_نقدآگین: پادکست اختصاصی نقدآگین که متون ارزشمند و برگزیده انتقادی را با کمک همیاران گویندهای از میان مخاطبان، بازخوانی میکنیم.
۳۸. #مصاحبه و #گفتگو
۳۹. #مستند
۴۰. #کتاب: کتابخانه نقدآگین
۴۱. #نقد_کتاب: نقد یا معرفی یک کتاب ارزشمند
۴۲. اشارات و تنبیهات (هشتگ نیست و میتوان با سرچ در کانال یافتش و دنبال کرد): یادداشتهایی مختصر پیرامون موضوعات مختلف
۴۳. #نقدخند: لبخندی برای رهایی موقت
۴۴. #تجربه_زیسته
۴۵. #زیستروان: بررسی مباحث مربوط به روان و زندگی، با مطالبی از #محمدرضا_ابراهیمی و...
۴۶. #خورنقد: بررسی عادات غذایی از منظر علمی و اخلاقی، با مطالبی از #مایکل_گرگر و...
۴۷. #حیواندوستی: کوششی برای تجدیدنظر در رابطهٔ وحشیانه و غیرصمیمی ما با دیگر فرزندان مام زمین
۴۸. #آینه_تاریخ: بررسی حوادث مهم تاریخی
۴۹. #در_چنین_روزی: گزارشی فشرده از برخی حوادث تاریخ ایران و جهان در هر روز تقویم
۵۰. #ویدیو_تحلیل: نقد و بررسی جزئیتر برخی کلیپها
۵۱. #گزارش
۵۲. #ترجمه
۵۳. #فهرست: گردآوری مطالب در موضوعی خاص
🗄فهرست پادکست نقدآگین
🗄فهرست پروندههای روی میز
۵۴. #خبر_نقدآگین: اطلاعرسانی از امور مهم چنل
۵۵. #اختصاصی_نقدآگین: کتابها، ترجمهها و مصاحبههای اختصاصی کانال، با مطالبی از #فریدون_فرخ، #بابک_ایرانی، #عبدالله، #بابک و...
📓مرگ مسمای اسلام و بقای نامش؛ پیرامون امتناع اسلام در جهان جدید (مناظرات علیرضا موثق)
🎙مصاحبه با دکتر محسن بنائی (جلسه ۱: قسمت ۱ | قسمت ۲؛ جلسه ۲: قسمت ۱| قسمت ۲)
۵۶. #خلاصهکلیپ (طرح آتی نقدآگین): ارائه خلاصهای از کلیپهای ارزنده جهان تا آخرین محتوای روز انتقادی را بشکل اجمالی درمیان گذاریم.
✍️هر یک از این هشتگها، یک صفحه از صفحات ویژه نقدآگین هستند که علاقهمندان به هر دسته موضوعی، بسادگی میتوانند با دنبال کردن آن هشتگ، راحتتر به محتوای مطلوب خود دسترسی پیدا کنند👇
۱- #نقد_اسلام، با مطالبی از #حجتالله_نیکویی، #علیرضاموثق، #محمد_رضوانی #ایمان_سلیمانی، #اسکپتیک و...
۲. #نقد_قرآن، با مطالبی از #حجتالله_نیکویی، #علیرضاموثق، #ایمان_سلیمانی و...
۳. #بازاندیشی: نگاه تجدیدنظرطلبانه در دین یا تاریخنگاری سنتی، با مطالبی از #زهیر_میرکریمی، #مدی، #محسن_بنائی، #آرمین_لنگرودی، #امین_قضایی، #احمد_قبانچی، #دن_گیبسون، #امیرحسین_ترکاشوند، #محمدعلی_امیرمعزی
۴. #روشنفکری_دینی: طرح مباحث نواندیشان مسلمان یا بهاصطلاح روشنفکران دینی برای فهم بهتر قرائتهای مدرن از اسلام و نقد و بررسی عقلانیتر اسلام، با مطالبی از #عبدالکریم_سروش، #سروش_دباغ، #آرش_نراقی و...
۵. #نقد_روشنفکران: نقد روشنفکران و نواندیشان (اعم از مسلمان و دیندار یا غیر آن)، با مطالبی از #علیرضاموثق و #حجتالله_نیکویی و..
۶- #نقد_ادیان، با مطالبی از #محمد_رضوانی، #مدی، #ریچارد_داوکینز و..
۷- #اسطورهشناسی: نگاهی همدلانه با اسطورهها جهت فهم بهتر انسان، تاریخ و جامعه ایرانی، با مطالبی از #مدی، #راتین_مهراسپند و #شروین_وکیلی و...
۸. #ایران
۹. #حکومت_اسلامی، با مطالبی از #رضا_زمان، #علیرضاموثق، #محمد_رضوانی و...
۱۰. #استمرارطالبان: پیرامون ابزارهای فریب و سرکوب نرم حکومت داعشی
۱۱. #روشیعه: پیرامون سلطهگری و نفوذ روسیه (و چین و دیگر قدرتها) در منطقهٔ میانرودان، خصوصن روی (حکومت) شیعه
۱۲. #نقد_شیعه، با مطالبی از #کمال_حیدری، #محمد_رضوانی و...
۱۳. #آخوندیسم
۱۴. #زنان: بررسی مسائل حوزه زنان، با تأکید بیشتر بر جامعه ایران و مشکلاتی که اسلام و حکومت اسلامی برای آنها افزوده، با مطالبی از: #علیرضاموثق و...
۱۵. #نقد_فرهنگ
۱۶. #اپوزیشنقد: نقد و بررسی بهاصطلاح اپوزیسون و عوامل درجا زدن یا انحطاط آن و گاردهای خطای کوچک و بزرگش
۱۷. #نقد_چپ با تأکید بیشتر بر #چپ_ایرانی
۱۸. #نقد_رسانه
۱۹. #مغلطجات: آموزش مغالطههای رایچ و یا طرح مثالهایی از مغالطات
۲۰. #تفکر_انتقادی
۲۱. #فلسفیدن: مباحث مربوط به اندیشه و فلسفه
۲۲. #چیستا: مباحث علمی، اعم از آنکه به دین و فلسفه مرتبط باشد یا نباشد.
۲۳. #درسگفتار، با مطالبی از #امین_بزرگیان، #علینجات_غلامی، #حجتالله_نیکویی، #محمد_رضوانی و...
۲۴. #خیالپرسه: ادبیات، اعم از ادبیات داستانی یا مباحث نظری پیرامون نویسندگان/شاعران
#صادق_هدایت #فردوسی #شاهنامه #حافظ #خیام و...
۲۵. #شعرانه
۲۶. #نقد_ادبی: نقد ادبی آثار، اعم از کتب بهاصطلاح مقدس (چون قرآن) و آثار ادبی معاصر یا کلاسیک ایران/جهان
۲۷. #تئاتر
۲۸. #پرفورمنسآرت
۲۹. #بزمگه: رقص و شادیهای تنانه
۳۰. #بوقت_آواز
۳۱. #نوا
۳۲. #نگار_نو: تکثیر تصاویر زیبا، جالب یا تابوشکنانه
۳۳. #گزیدهفیلم
۳۴. #نقد_فیلم
۳۵. #گزیدهسخن
۳۶. #پادکستکش: جستجویی برای شکار از دنیای پادکستها و بازنشر و معرفی آنها
۳۷. #پادکست_نقدآگین: پادکست اختصاصی نقدآگین که متون ارزشمند و برگزیده انتقادی را با کمک همیاران گویندهای از میان مخاطبان، بازخوانی میکنیم.
۳۸. #مصاحبه و #گفتگو
۳۹. #مستند
۴۰. #کتاب: کتابخانه نقدآگین
۴۱. #نقد_کتاب: نقد یا معرفی یک کتاب ارزشمند
۴۲. اشارات و تنبیهات (هشتگ نیست و میتوان با سرچ در کانال یافتش و دنبال کرد): یادداشتهایی مختصر پیرامون موضوعات مختلف
۴۳. #نقدخند: لبخندی برای رهایی موقت
۴۴. #تجربه_زیسته
۴۵. #زیستروان: بررسی مباحث مربوط به روان و زندگی، با مطالبی از #محمدرضا_ابراهیمی و...
۴۶. #خورنقد: بررسی عادات غذایی از منظر علمی و اخلاقی، با مطالبی از #مایکل_گرگر و...
۴۷. #حیواندوستی: کوششی برای تجدیدنظر در رابطهٔ وحشیانه و غیرصمیمی ما با دیگر فرزندان مام زمین
۴۸. #آینه_تاریخ: بررسی حوادث مهم تاریخی
۴۹. #در_چنین_روزی: گزارشی فشرده از برخی حوادث تاریخ ایران و جهان در هر روز تقویم
۵۰. #ویدیو_تحلیل: نقد و بررسی جزئیتر برخی کلیپها
۵۱. #گزارش
۵۲. #ترجمه
۵۳. #فهرست: گردآوری مطالب در موضوعی خاص
🗄فهرست پادکست نقدآگین
🗄فهرست پروندههای روی میز
۵۴. #خبر_نقدآگین: اطلاعرسانی از امور مهم چنل
۵۵. #اختصاصی_نقدآگین: کتابها، ترجمهها و مصاحبههای اختصاصی کانال، با مطالبی از #فریدون_فرخ، #بابک_ایرانی، #عبدالله، #بابک و...
📓مرگ مسمای اسلام و بقای نامش؛ پیرامون امتناع اسلام در جهان جدید (مناظرات علیرضا موثق)
🎙مصاحبه با دکتر محسن بنائی (جلسه ۱: قسمت ۱ | قسمت ۲؛ جلسه ۲: قسمت ۱| قسمت ۲)
۵۶. #خلاصهکلیپ (طرح آتی نقدآگین): ارائه خلاصهای از کلیپهای ارزنده جهان تا آخرین محتوای روز انتقادی را بشکل اجمالی درمیان گذاریم.
Telegram
نقدآگین
#فهرست #پادکست_نقدآگین
📻 در آخرین روز سال، سپاسگزاریم از تمامی گویندگان بزرگواری که متون برگزیدهٔ کانال نقدآگین را با همت و هنرشان بدل به پادکستهای ارزشمندی کردند تا مخاطبان از این مجرا نیز بتوانند مواجههٔ تفکر «استدلالی-انتقادی» با وجوه مختلف پدیدارهای…
📻 در آخرین روز سال، سپاسگزاریم از تمامی گویندگان بزرگواری که متون برگزیدهٔ کانال نقدآگین را با همت و هنرشان بدل به پادکستهای ارزشمندی کردند تا مخاطبان از این مجرا نیز بتوانند مواجههٔ تفکر «استدلالی-انتقادی» با وجوه مختلف پدیدارهای…
📘نئولیبرالیسم و #حکومت_اسلامی؟
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
📘نئولیبرالیسم و #حکومت_اسلامی؟
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
🍂 اجازه بدهید به خلاصه و با مثالی نسبت نظام موجود در ایران با نئولیبرالیسم را توضیح دهم. نئولیبرالیسم بر خلاف تصور رایج به معنای لیبرالیسم جدید نیست. حتی با تأسی از دیوید هاروی میتوان گفت که ارتباط انتولوژیکی هم با لیبرالیسم ندارد. به این معنا نیست که نئولیبرالیسم مرحله بعد از لیبرالیسم است و بدون داشتن دولت و جامعهای لیبرال نمیتوان بدان دست یافت. نئولیبرالیسم یک برنامه اقتصادی مشخص، یک چشمانداز سیاسی و در مجموع یک تئوری نیست بلکه نوعی متاایدئولوژی است که با هر نوع نظام سیاسی و اقتصادی میتواند خود را هماهنگ کند: با لیبرالیسم، سوسیالیسم، اسلامگرایی و حتی کمونیسم درآمیخته شود و مکانیزمهای خود را مستقر کند. به همین دلیل است که از فرانسه سوسیالیستی تا آمریکای لیبرال، از چین کمونیستی تا ایران اسلامی و غیره حرکت میکند و به قدر مشترک نظم امروز جهانی تبدیل شده است.
🍂 نئولیبرالیسم، مجموعه دیدگاههای نظری و سیاستهای اجرایی است که به طور خلاصه میخواهد با تضعیف نقش دولت در حفاظت از برابری اجتماعی، حافظ سروری طبقه خاص اقتصادی بر جامعه و بازار باشد. اشتباه نکنید؛ دولت میتواند همچنان در اقتصاد مداخله کند اما با نئولیبرالیسم روبرو باشیم. دولتی که به تشدید نابرابری خدمت کند از نظر این متاایدئولوژی دولتی است کارآمد، بازاری که برای طبقه فراثروتمند آزاد باشد و نه همگان بازاری است مطلوب، و سیاستی که به چیزی تحت عنوان «جامعه» کمترین باوری داشته باشد، سیاستی است ایدهآل.
🍂 به عنوان مثال دولت جمهوری اسلامی، بیحجابی را به عنوان حکمی فقهی باید به کالایی برای درآمدزایی تبدیل کند. هر چیزی در نظام نئولیبرال قابل خرید و فروش و تبدیل شدن به کالاست. هیچ ارزشی، هیچ دستورالعملی و هیچ ایدئولوژی نمیتواند ورای ارزش مادی و مالی قرار گیرد. اصل این است که در نظام اسلامی هم بتوان با اسلام کسب درآمد کرد و آن را فروخت.
🍂 نئولیبرالیسم به طبقه حاکم در سراسر دنیا پیامی روشن دارد: اگر شما خود را با نظم مالی و جهانی هماهنگ کنید برای هر کاری مجاز هستید و میتوانید تا ابد باقی بمانید. فقر عمومی، توحش پلیس، نفی ارزشهای روشنگری، بیتفاوتی عملی دولتها نسبت به سرکوبها و کشتارها و غیره بیراه نیست؛ ما در عصر نئولیبرال زندگی میکنیم. به قوانین حجاب با دقت نگاه کنید.
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
🍂 اجازه بدهید به خلاصه و با مثالی نسبت نظام موجود در ایران با نئولیبرالیسم را توضیح دهم. نئولیبرالیسم بر خلاف تصور رایج به معنای لیبرالیسم جدید نیست. حتی با تأسی از دیوید هاروی میتوان گفت که ارتباط انتولوژیکی هم با لیبرالیسم ندارد. به این معنا نیست که نئولیبرالیسم مرحله بعد از لیبرالیسم است و بدون داشتن دولت و جامعهای لیبرال نمیتوان بدان دست یافت. نئولیبرالیسم یک برنامه اقتصادی مشخص، یک چشمانداز سیاسی و در مجموع یک تئوری نیست بلکه نوعی متاایدئولوژی است که با هر نوع نظام سیاسی و اقتصادی میتواند خود را هماهنگ کند: با لیبرالیسم، سوسیالیسم، اسلامگرایی و حتی کمونیسم درآمیخته شود و مکانیزمهای خود را مستقر کند. به همین دلیل است که از فرانسه سوسیالیستی تا آمریکای لیبرال، از چین کمونیستی تا ایران اسلامی و غیره حرکت میکند و به قدر مشترک نظم امروز جهانی تبدیل شده است.
🍂 نئولیبرالیسم، مجموعه دیدگاههای نظری و سیاستهای اجرایی است که به طور خلاصه میخواهد با تضعیف نقش دولت در حفاظت از برابری اجتماعی، حافظ سروری طبقه خاص اقتصادی بر جامعه و بازار باشد. اشتباه نکنید؛ دولت میتواند همچنان در اقتصاد مداخله کند اما با نئولیبرالیسم روبرو باشیم. دولتی که به تشدید نابرابری خدمت کند از نظر این متاایدئولوژی دولتی است کارآمد، بازاری که برای طبقه فراثروتمند آزاد باشد و نه همگان بازاری است مطلوب، و سیاستی که به چیزی تحت عنوان «جامعه» کمترین باوری داشته باشد، سیاستی است ایدهآل.
🍂 به عنوان مثال دولت جمهوری اسلامی، بیحجابی را به عنوان حکمی فقهی باید به کالایی برای درآمدزایی تبدیل کند. هر چیزی در نظام نئولیبرال قابل خرید و فروش و تبدیل شدن به کالاست. هیچ ارزشی، هیچ دستورالعملی و هیچ ایدئولوژی نمیتواند ورای ارزش مادی و مالی قرار گیرد. اصل این است که در نظام اسلامی هم بتوان با اسلام کسب درآمد کرد و آن را فروخت.
🍂 نئولیبرالیسم به طبقه حاکم در سراسر دنیا پیامی روشن دارد: اگر شما خود را با نظم مالی و جهانی هماهنگ کنید برای هر کاری مجاز هستید و میتوانید تا ابد باقی بمانید. فقر عمومی، توحش پلیس، نفی ارزشهای روشنگری، بیتفاوتی عملی دولتها نسبت به سرکوبها و کشتارها و غیره بیراه نیست؛ ما در عصر نئولیبرال زندگی میکنیم. به قوانین حجاب با دقت نگاه کنید.
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
Telegram
نقدآگین
📘نئولیبرالیسم و #حکومت_اسلامی؟
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
— بهبهانه انتشار متن لایه حجاب
✍️#امین_بزرگیان
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @AminBozorgiyan
◼️ در مواجهه با شرایط ناگوار فردی و جمعی، راههای برونرفت عمدهای وجود دارد:
▪️انقلاب: یعنی آن پدیدار جمعی که روند ناگوار موجود را متوقف کند و نظمی نو بیفکند.
▪️ادبیات و هنر و فلسفه: ساختن جهانی موازی که بتوان به آن پناهنده شد و حیاتی مستقل از «واقعیت» را از طریق داستانها و ایدهها سامان داد.
▪️مذهب: یک فضای قدیمی برای معنا بخشیدن به رنجها و فقدانها از طریق تصور زندگی شخصی به عنوان عنصری از یک نظم سراسری و متعالی.
▪️مواد مخدر - الکل: تأثیرگذاری شیمیایی بر ذهن به هدف فارغ شدن از «واقعیت» و خلاصی از معضلات غیر قابل تحمل آن.
◼️ بدین معنا، معتاد به مواد مخدر -غالباً- محصولی اجتماعی و نتیجه مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم بر آن است. او ابژهای عمیقاً سیاسی است؛ کسی که در برابر «وضعیت»، پیشتر خلع سلاح شده و در فقدان انقلاب و ناکارآمدیِ بقیه پناهگاههای حیات، کاری عاقلانه را برای صیانت از خود برگزیده است. برخلاف تصورات رایج، اعتیاد به مواد مخدر، روشی عقلانی در برابر شرایط و تصمیمی در حد امکانات برای تداوم حیات است.
◼️ چه تفاوتی وجود دارد بین معتاد به مواد مخدر و یک انقلابی؟ یا بین او و یک مؤمن؟ اگر تفاوتی وجود دارد، بدون اینکه بخواهم در دام «ساختارگرایی» بیفتم، بیش از هر چیز، مربوط به امکاناتیست که جهان بیرون برای انقلابی بودن یا مؤمن و فرهیخته بودن در اختیار آدمی میگذارند. در فقدان این امکانات، آیا تزریق مادهای شیمیایی برای لختی رها شدن از واقعیت، عاقلانه نیست؟
◼️ سوختن معتادان در کمپی در لنگرود، در این معنا، همچون اعدام انقلابیون، کشتار مؤمنان در یک مراسم مذهبی و حتی قتل روشنفکران است. این ارتباط، چیزی ورای مسأله انسانی این واقعه است: با مرگ افرادی روبروییم که پیشتر، ناگواری زیستن را درک کرده و برای رهایی از آن دست به اقدامی زدهاند، و حال به سبب همین آگاهی و اقدامشان، کشته شدهاند. ما با مسألهای اجتماعی و سیاسی روبرو هستیم.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#حکومت_اسلامی
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @AminBozorgiyan
▪️انقلاب: یعنی آن پدیدار جمعی که روند ناگوار موجود را متوقف کند و نظمی نو بیفکند.
▪️ادبیات و هنر و فلسفه: ساختن جهانی موازی که بتوان به آن پناهنده شد و حیاتی مستقل از «واقعیت» را از طریق داستانها و ایدهها سامان داد.
▪️مذهب: یک فضای قدیمی برای معنا بخشیدن به رنجها و فقدانها از طریق تصور زندگی شخصی به عنوان عنصری از یک نظم سراسری و متعالی.
▪️مواد مخدر - الکل: تأثیرگذاری شیمیایی بر ذهن به هدف فارغ شدن از «واقعیت» و خلاصی از معضلات غیر قابل تحمل آن.
◼️ بدین معنا، معتاد به مواد مخدر -غالباً- محصولی اجتماعی و نتیجه مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم بر آن است. او ابژهای عمیقاً سیاسی است؛ کسی که در برابر «وضعیت»، پیشتر خلع سلاح شده و در فقدان انقلاب و ناکارآمدیِ بقیه پناهگاههای حیات، کاری عاقلانه را برای صیانت از خود برگزیده است. برخلاف تصورات رایج، اعتیاد به مواد مخدر، روشی عقلانی در برابر شرایط و تصمیمی در حد امکانات برای تداوم حیات است.
◼️ چه تفاوتی وجود دارد بین معتاد به مواد مخدر و یک انقلابی؟ یا بین او و یک مؤمن؟ اگر تفاوتی وجود دارد، بدون اینکه بخواهم در دام «ساختارگرایی» بیفتم، بیش از هر چیز، مربوط به امکاناتیست که جهان بیرون برای انقلابی بودن یا مؤمن و فرهیخته بودن در اختیار آدمی میگذارند. در فقدان این امکانات، آیا تزریق مادهای شیمیایی برای لختی رها شدن از واقعیت، عاقلانه نیست؟
◼️ سوختن معتادان در کمپی در لنگرود، در این معنا، همچون اعدام انقلابیون، کشتار مؤمنان در یک مراسم مذهبی و حتی قتل روشنفکران است. این ارتباط، چیزی ورای مسأله انسانی این واقعه است: با مرگ افرادی روبروییم که پیشتر، ناگواری زیستن را درک کرده و برای رهایی از آن دست به اقدامی زدهاند، و حال به سبب همین آگاهی و اقدامشان، کشته شدهاند. ما با مسألهای اجتماعی و سیاسی روبرو هستیم.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#حکومت_اسلامی
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @AminBozorgiyan
Telegram
نقدآگین
🍂 یکی از مهمترین موضوعات و خواستههای زنان، «رفع پردهپوشی» بود. تمام تلاشها که از مشروطه آغاز شده بودند، به جایی رسید که به طور بارزی، نحوهی پوشش زنان در اواخر قاجاریه و اوایل دوران پهلوی با پیش از آن دوران، متفاوت شده بود.
🍂 اما ورق با نخستوزیری و بهویژه با آغاز سلطنت رضاخان برگشت و دولت مستقر جدید نشریات و انجمنهای زنان را تعطیل کرد. در این میان، مخالفت با حجاب، بیش از هر موضوع دیگری برای دولت ناپذیرفتنی بود.
🍂 به عنوان مثال، درکنگره نسوان شرق، ۳ سال پیش از قانون کشف حجاب، مسئولان به برگزارکنندگان کنگره تذکر دادند که دربارهی حجاب نباید سخنی به میان آید.
🍂 در سال ۱۳۰۲ رضاخان ابراهیم خواجهنوری را، به خاطر مقالهای دربارهی کنار گذاشتن چادر، به زندان و جریمه نقدی محکوم کرد و تجمع زنانی که به حمایت از او برخاسته بودند را به شدت سرکوب کرد.
🍂 در واقع یکی از مهمترین اقدامات نظمیه رضاخان، برخورد با زنانی بود که پوششی ترکیبی از لباسهای ایرانی و فرنگی به تن داشتند. برخی زنان بالأخص از طبقات بالا، در ادامه جنبشی که از مشروطه شروع شده بود، پیش از قانون کشف حجاب، خواستار الغای پردهنشینی و روی پوشاندن بودند، اما رضاخان با هر ایدهای در این باره به شدت برخورد میکرد تا اینکه ۷ سال پیش از پایان سلطنتش، قانون کشف حجاب را یکباره و با زور ملوکانه تصویب و اجرایی کرد. پرسشی که اینجا مطرح میشود، این است که چرا وی ناگهان چنین کرد؟
🍂 رضاخان در موقع تصویب قانون کشف حجاب، در شرایط سیاسی ناگواری بود. محبوبیت او به موجب سرکوبهایی مثل تختقاپو کردن عشایر، حذف بسیاری از رجال سیاسی و کشتار مسجد گوهرشاد، به ویژه در میان طبقهی تازهتأسیس متوسط، افول کرده بود.
🍂 در بحران سیاسی آن زمان، ایدهی «کشف حجاب»، به گمان شاه و دستگاه، راهی بود برای همراه کردن روشنفکران و طبقه متوسط با حکومت. روشن است که در اینجا با پروژهای سیاسی روبرو هستیم که با سرمایهگذاری بر روی زنان، میخواهد بر بحران مشروعیت خود غلبه پیدا کند؛ رضاخان برای منافع سیاسیاش خواست آزادی پوشش زنان را منحرف و دولتی کرد. سنتی که تا به امروز ادامه یافته است. اگر فرایند آزادی حجاب بدون مداخله پلیسی رضاشاه ادامه پیدا میکرد، در سالهای بعد و بر اساس مکانیزمهای اجتماعی موجود در جامعه ایران، شاهد پذیرش تنوع بیشتری در پوشش میبودیم.
🍂 آنچه از ما امروزه پنهان میکنند این است که در همان زمان نیز اکثر مخالفان پردهنشینی و حجاب، با رویۀ رضاخان مخالف بودند. بعدها فهمیدیم که تا چه حد، مداخلۀ دولتی و قانون کنترل پوشش، اخلال در جنبش زنان و تضعیفکننده آن بودهاست.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#آینه_تاریخ #زنان
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
🍂 اما ورق با نخستوزیری و بهویژه با آغاز سلطنت رضاخان برگشت و دولت مستقر جدید نشریات و انجمنهای زنان را تعطیل کرد. در این میان، مخالفت با حجاب، بیش از هر موضوع دیگری برای دولت ناپذیرفتنی بود.
🍂 به عنوان مثال، درکنگره نسوان شرق، ۳ سال پیش از قانون کشف حجاب، مسئولان به برگزارکنندگان کنگره تذکر دادند که دربارهی حجاب نباید سخنی به میان آید.
🍂 در سال ۱۳۰۲ رضاخان ابراهیم خواجهنوری را، به خاطر مقالهای دربارهی کنار گذاشتن چادر، به زندان و جریمه نقدی محکوم کرد و تجمع زنانی که به حمایت از او برخاسته بودند را به شدت سرکوب کرد.
🍂 در واقع یکی از مهمترین اقدامات نظمیه رضاخان، برخورد با زنانی بود که پوششی ترکیبی از لباسهای ایرانی و فرنگی به تن داشتند. برخی زنان بالأخص از طبقات بالا، در ادامه جنبشی که از مشروطه شروع شده بود، پیش از قانون کشف حجاب، خواستار الغای پردهنشینی و روی پوشاندن بودند، اما رضاخان با هر ایدهای در این باره به شدت برخورد میکرد تا اینکه ۷ سال پیش از پایان سلطنتش، قانون کشف حجاب را یکباره و با زور ملوکانه تصویب و اجرایی کرد. پرسشی که اینجا مطرح میشود، این است که چرا وی ناگهان چنین کرد؟
🍂 رضاخان در موقع تصویب قانون کشف حجاب، در شرایط سیاسی ناگواری بود. محبوبیت او به موجب سرکوبهایی مثل تختقاپو کردن عشایر، حذف بسیاری از رجال سیاسی و کشتار مسجد گوهرشاد، به ویژه در میان طبقهی تازهتأسیس متوسط، افول کرده بود.
🍂 در بحران سیاسی آن زمان، ایدهی «کشف حجاب»، به گمان شاه و دستگاه، راهی بود برای همراه کردن روشنفکران و طبقه متوسط با حکومت. روشن است که در اینجا با پروژهای سیاسی روبرو هستیم که با سرمایهگذاری بر روی زنان، میخواهد بر بحران مشروعیت خود غلبه پیدا کند؛ رضاخان برای منافع سیاسیاش خواست آزادی پوشش زنان را منحرف و دولتی کرد. سنتی که تا به امروز ادامه یافته است. اگر فرایند آزادی حجاب بدون مداخله پلیسی رضاشاه ادامه پیدا میکرد، در سالهای بعد و بر اساس مکانیزمهای اجتماعی موجود در جامعه ایران، شاهد پذیرش تنوع بیشتری در پوشش میبودیم.
🍂 آنچه از ما امروزه پنهان میکنند این است که در همان زمان نیز اکثر مخالفان پردهنشینی و حجاب، با رویۀ رضاخان مخالف بودند. بعدها فهمیدیم که تا چه حد، مداخلۀ دولتی و قانون کنترل پوشش، اخلال در جنبش زنان و تضعیفکننده آن بودهاست.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#آینه_تاریخ #زنان
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📘«من سلیطهام»: زبانی رادیکال و عملی محافظهکارانه
✍🏻 #امین_بزرگیان
🍂 ارجاعاتِ کمپین «من سلیطهام» بهنوعی از مقاومت مدنی حائز توجه است. کمپین را میتوان اینگونه خلاصه کرد: متلک انداختن به زنی که در برابر تعرض سکوت نکرد، پاسخی جمعی پیدا کرد. او سلیطه خطاب شد و در مقابل، در یک همراهی جمعی، خود آن متلک معنای تازهای یافت و به نمادی از مقاومت در برابر سازوکاری مبدل شد که به شکلهای مختلف آلوده به زنستیزی است.
🍂 اما این سازوکار لیبرال و قدرتمندِ مواجهه با قدرت، علاوه بر تمامی معناهایی که با خود حمل میکند، واجد نشانهایست که به شناخت جامعۀ ایران (بهخصوص طبقات میانی) کمک میکند. در واقع، ما میتوانیم از این کمپین به فهم هژمونی مسلط (به معنای گرامشی آن) در نزد جامعۀ مدنی نزدیک شویم. به جز اینکه این کمپین نشان میدهد که مکانیزمهای زبانیِ کنترل جامعه (در این مورد، زنان)، تا چه حد فرسوده شده و توان خود را از دست دادهاند، نوع پاسخ به این تعرض هم مهم است.
🍂 جامعه در قبال تصویری که از یک تعرض دیده، کمپین خود را حول و حوش پاسخی زبانی، سامان میدهد و پا فراتر از آن نمیگذارد. افراد، آخوند متعرض را جستجو نمیکنند و این رویداد را میانجی یک «اقدام عملی» نمیکنند، بلکه خشم خود را ترجیح میدهند از طریق «معنابخشی تازه به کلمات» نشان دهند. در یک وضعیت بدیل، در قبال این اتفاقات، گروههایی را میتوان مفروض گرفت که سازماندهیشده، متعرض را پیدا کرده و او را تنبیه میکنند، و سپس این تنبیه را سعی میکنند بهتمامی ارکان طبقهی حاکم گسترش دهند. این وضعیت فرضی، که پا فراتر از نزاع گفتمانی میگذارد، به اِعمال خشونت در قبال ستمکاران گشودهاست و کنش سیاسی را نوعی مبارزۀ مستقیم، تنانه و سازماندهیشده ادراک میکند، «وضعیت انقلابی» میگویند.
🍂 سوژۀ سیاسی اما با کمپین «من سلیطهام»، همزمان با اینکه مخالفت خود را با نظام موجود نشان میدهد، اما آن را در سطحِ مبارزۀ هژمونیک نگه میدارد، به فراسوی آن نمیرود و به ابراز عقیده بسنده میکند. بهواقع، همبستگی را در همراهی نظرگاهها در-مییابد. در این جا، ما شاهد برجسته شدن نوعی از «انقلاب اجتماعی» هستیم که عمق پیدا کرده، اما از «انقلاب سیاسی» مدام دوری میکند. این سرشت سیاسی را در همۀ این سالها و در طبقات میانی دیدهایم، و کمپین حاضر هم بخشی از آن است. در واقع، هژمونی حاکم بر کنش طبقۀ متوسط، همچنان «اصلاحی» است و نه «انقلابی». هرچند در ساحت نظر، افراد بیشتری به تغییر بنیادین نظام باور پیدا کردهاند، اما در ساحت عمل، همچنان از شیوههایی استقبال میکنند که پا فراتر از ابراز نظر نمیگذارد.
#زنان #اپوزیشنقد
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
✍🏻 #امین_بزرگیان
🍂 ارجاعاتِ کمپین «من سلیطهام» بهنوعی از مقاومت مدنی حائز توجه است. کمپین را میتوان اینگونه خلاصه کرد: متلک انداختن به زنی که در برابر تعرض سکوت نکرد، پاسخی جمعی پیدا کرد. او سلیطه خطاب شد و در مقابل، در یک همراهی جمعی، خود آن متلک معنای تازهای یافت و به نمادی از مقاومت در برابر سازوکاری مبدل شد که به شکلهای مختلف آلوده به زنستیزی است.
🍂 اما این سازوکار لیبرال و قدرتمندِ مواجهه با قدرت، علاوه بر تمامی معناهایی که با خود حمل میکند، واجد نشانهایست که به شناخت جامعۀ ایران (بهخصوص طبقات میانی) کمک میکند. در واقع، ما میتوانیم از این کمپین به فهم هژمونی مسلط (به معنای گرامشی آن) در نزد جامعۀ مدنی نزدیک شویم. به جز اینکه این کمپین نشان میدهد که مکانیزمهای زبانیِ کنترل جامعه (در این مورد، زنان)، تا چه حد فرسوده شده و توان خود را از دست دادهاند، نوع پاسخ به این تعرض هم مهم است.
🍂 جامعه در قبال تصویری که از یک تعرض دیده، کمپین خود را حول و حوش پاسخی زبانی، سامان میدهد و پا فراتر از آن نمیگذارد. افراد، آخوند متعرض را جستجو نمیکنند و این رویداد را میانجی یک «اقدام عملی» نمیکنند، بلکه خشم خود را ترجیح میدهند از طریق «معنابخشی تازه به کلمات» نشان دهند. در یک وضعیت بدیل، در قبال این اتفاقات، گروههایی را میتوان مفروض گرفت که سازماندهیشده، متعرض را پیدا کرده و او را تنبیه میکنند، و سپس این تنبیه را سعی میکنند بهتمامی ارکان طبقهی حاکم گسترش دهند. این وضعیت فرضی، که پا فراتر از نزاع گفتمانی میگذارد، به اِعمال خشونت در قبال ستمکاران گشودهاست و کنش سیاسی را نوعی مبارزۀ مستقیم، تنانه و سازماندهیشده ادراک میکند، «وضعیت انقلابی» میگویند.
🍂 سوژۀ سیاسی اما با کمپین «من سلیطهام»، همزمان با اینکه مخالفت خود را با نظام موجود نشان میدهد، اما آن را در سطحِ مبارزۀ هژمونیک نگه میدارد، به فراسوی آن نمیرود و به ابراز عقیده بسنده میکند. بهواقع، همبستگی را در همراهی نظرگاهها در-مییابد. در این جا، ما شاهد برجسته شدن نوعی از «انقلاب اجتماعی» هستیم که عمق پیدا کرده، اما از «انقلاب سیاسی» مدام دوری میکند. این سرشت سیاسی را در همۀ این سالها و در طبقات میانی دیدهایم، و کمپین حاضر هم بخشی از آن است. در واقع، هژمونی حاکم بر کنش طبقۀ متوسط، همچنان «اصلاحی» است و نه «انقلابی». هرچند در ساحت نظر، افراد بیشتری به تغییر بنیادین نظام باور پیدا کردهاند، اما در ساحت عمل، همچنان از شیوههایی استقبال میکنند که پا فراتر از ابراز نظر نمیگذارد.
#زنان #اپوزیشنقد
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🍂 صدیقه وسمقی سوژۀ مهمی در تاریخ جهان اسلام خواهد بود. علاوه بر نقشی که امروزه در کنار بسیاری از زنان و مردان در جنبش فمنیستی ایران دارد، وی نقشی خاص و تأثیرگذار در تضعیف پدرسالاری و مردسالاری در جامعۀ مسلمانان خواهد داشت.
🍂 زنانی در جهان اسلام بودهاند همچون فاطمه مرنیسی که سعی کردهاند با تفسیر اسلام، راههایی را برای نجات مسلمانان از تفاسیر مسلطِ مردسالارانه از کتاب و سنت نشان بدهند، اما غالباً آنان در مقام یک نظریهپرداز و محقق باقی ماندهاند.
🍂 جنبش زن زندگی آزادی، یعنی همان حرکت جمعی اعتراضی ایرانیان در مقابل با تبعیضهای موجود در ساحت زندگی اجتماعی و سیاسی زنان، امکانی را فراهم کرد که فقیه نوگرای دینی، پا فراتر از تفسیر گذاشته و در مقام یک سوژه سیاسی ظاهر شود. این ویژگی جنبشهای اجتماعی است که میتوانند مرز میان ایده و عمل را کمرنگ کنند و لحظاتی برای عینیت بخشیدن به تئوری را فراهم سازند.
🍂 وسمقی از معدود زنان متکلم در تاریخ اسلام است و شاید تنها زن متکلمی است در این تاریخ که این فرصت را یافته که دیدگاهش دربارۀ حقّ زن را عینیت بخشد و مادی کند.
🍂 رد تفسیر غالب فقها درباره حجاب اسلامی، ایدهای بود که از سالها قبلتر او درباره پوشش داشت، اما آنچیزی که تحقق دیدگاهش درباره حجاب را برای خود شخص او فراهم کرد، امکانی بود که یک جنبش اجتماعی به او داد. جمعیت زنان به وسمقی این توان را بخشید که جلوهای از دیالکتیک نظر و عمل یا همان پراکسیس شود. این واقعه با سوژگی یک زن فقیهِ مسلمان در تاریخ جهان اسلام، لحظهای تاریخی خواهد بود.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#زنان #ایران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
🍂 زنانی در جهان اسلام بودهاند همچون فاطمه مرنیسی که سعی کردهاند با تفسیر اسلام، راههایی را برای نجات مسلمانان از تفاسیر مسلطِ مردسالارانه از کتاب و سنت نشان بدهند، اما غالباً آنان در مقام یک نظریهپرداز و محقق باقی ماندهاند.
🍂 جنبش زن زندگی آزادی، یعنی همان حرکت جمعی اعتراضی ایرانیان در مقابل با تبعیضهای موجود در ساحت زندگی اجتماعی و سیاسی زنان، امکانی را فراهم کرد که فقیه نوگرای دینی، پا فراتر از تفسیر گذاشته و در مقام یک سوژه سیاسی ظاهر شود. این ویژگی جنبشهای اجتماعی است که میتوانند مرز میان ایده و عمل را کمرنگ کنند و لحظاتی برای عینیت بخشیدن به تئوری را فراهم سازند.
🍂 وسمقی از معدود زنان متکلم در تاریخ اسلام است و شاید تنها زن متکلمی است در این تاریخ که این فرصت را یافته که دیدگاهش دربارۀ حقّ زن را عینیت بخشد و مادی کند.
🍂 رد تفسیر غالب فقها درباره حجاب اسلامی، ایدهای بود که از سالها قبلتر او درباره پوشش داشت، اما آنچیزی که تحقق دیدگاهش درباره حجاب را برای خود شخص او فراهم کرد، امکانی بود که یک جنبش اجتماعی به او داد. جمعیت زنان به وسمقی این توان را بخشید که جلوهای از دیالکتیک نظر و عمل یا همان پراکسیس شود. این واقعه با سوژگی یک زن فقیهِ مسلمان در تاریخ جهان اسلام، لحظهای تاریخی خواهد بود.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#زنان #ایران
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🍂 پارِسیا (Parrhesia) عبارتیست یونانی بهمعنای «حقیقتگویی». تاریخ این عبارت به ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بر میگردد، که البته از قرن پنجم میلادی اهمیت فراموششدهی آن دوباره احیا میشود. یکی از بهترین تفسیرها از «پارسیا» در قرون ابتدای مسیحیت متعلق است به دورتیوس از غزه.
🍂 پارسیا نوعی تقریر حقیقت است، اما در اینجا ما با «حقیقت بهماهو حقیقت» روبرو نیستیم بلکه پارسیا «شیوه خاصی از تقریر حقیقت» است. حقیقتگو در پارسیا کسی نیست که در خلال یک مباحثه و گفتگو موضوعی عقلانی را ثابت میکند. پارسیا را نباید به معنای «استدلالآوری» فهمید. از سوی دیگر لزوماً او نمیخواهد چیزی را تعلیم و آموزش دهد، بلکه حقیقت در اینجا فارغ از فنون رتوریک (بلاغی) به چهرهی شخصی «پرتاب» میشود که طرف گفتوگوی اوست. اما چه کسی؟
🍂 حقیقتگو در پارسیا کسیست که «حقیقت را به حاکم میگوید، یعنی کسی که این خطر را دارد که فرد حقیقتگو را به شدت مجازات کند»؛ بنابراین میبینیم که پارسیا فضیلتی سیاسیست که فضیلت دیگری در آن ذخیره است: فضیلت «شجاعت».
🍂 نکتۀ مهم دیگر این است که موقعیت حقیقتگو در پارسیا، نزدیک به حاکم جبار است؛ یعنی هر حقیقتگویی پارسیا نیست، جای حقیقتگو هم مهم است. حقیقتگوی پارسیا چشم در چشم حاکم حقیقت را بگونهای خشن و صریح به او میگوید؛ او در دسترس حاکم است. در موقعیتِ اقتدار حاکم است. آنکس که از فاصله دور حقیقتی را میگوید، شامل فضیلت پارسیا نمیشود.
🍂 حقیقتگویی پارسیا یک فضیلت است چون نهتنها نگهبان حقیقت است بلکه آن را با شجاعت و علیرغم تبعات آن به یاد میآورد و از دیگران نیز میخواهد که آن را در محضر حاکم تکرار کنند.
🍂 میشل فوکو در تفسیر مطوّلش از پارسیا نتیجه میگیرد که پارسیا تبار چیزیست که تحت عنوان آزادی بیان میشناسیم. اگر ما فضیلتی را بنام آزادی بیان قدر میدانیم (چیزی که امروز بهوضوح توسط پلیس در سراسر دنیا مورد حمله قرار گرفتهاست) باید در نسبتی با پارسیا باشد: یعنی حقیقتگویی در محضر حاکم یا سیستم مسلط؛ چیزی نه برآمده و تعیینشده بوسیله قانون، که فضیلتی مربوط به رشد و ارتقای نفس انسانی و به هدف خیر جمعی.
✍🏻 #امین_بزرگیان
پینوشت: دو تصویر را از دو حقیقتگو ضمیمه کردهام: توماج صالحی که از فقر و ستم در ایران گفتهاست و نیز یانیس واروفاکیس، اقتصاددان یونانی، که بر ضد سیاستهای رسمی غرب دربارۀ اسراییل سخن گفت و توسط دولت آلمان ممنوعالورود و ممنوعالتصویر شد.
#ایران #فلسفیدن
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
🍂 پارسیا نوعی تقریر حقیقت است، اما در اینجا ما با «حقیقت بهماهو حقیقت» روبرو نیستیم بلکه پارسیا «شیوه خاصی از تقریر حقیقت» است. حقیقتگو در پارسیا کسی نیست که در خلال یک مباحثه و گفتگو موضوعی عقلانی را ثابت میکند. پارسیا را نباید به معنای «استدلالآوری» فهمید. از سوی دیگر لزوماً او نمیخواهد چیزی را تعلیم و آموزش دهد، بلکه حقیقت در اینجا فارغ از فنون رتوریک (بلاغی) به چهرهی شخصی «پرتاب» میشود که طرف گفتوگوی اوست. اما چه کسی؟
🍂 حقیقتگو در پارسیا کسیست که «حقیقت را به حاکم میگوید، یعنی کسی که این خطر را دارد که فرد حقیقتگو را به شدت مجازات کند»؛ بنابراین میبینیم که پارسیا فضیلتی سیاسیست که فضیلت دیگری در آن ذخیره است: فضیلت «شجاعت».
🍂 نکتۀ مهم دیگر این است که موقعیت حقیقتگو در پارسیا، نزدیک به حاکم جبار است؛ یعنی هر حقیقتگویی پارسیا نیست، جای حقیقتگو هم مهم است. حقیقتگوی پارسیا چشم در چشم حاکم حقیقت را بگونهای خشن و صریح به او میگوید؛ او در دسترس حاکم است. در موقعیتِ اقتدار حاکم است. آنکس که از فاصله دور حقیقتی را میگوید، شامل فضیلت پارسیا نمیشود.
🍂 حقیقتگویی پارسیا یک فضیلت است چون نهتنها نگهبان حقیقت است بلکه آن را با شجاعت و علیرغم تبعات آن به یاد میآورد و از دیگران نیز میخواهد که آن را در محضر حاکم تکرار کنند.
🍂 میشل فوکو در تفسیر مطوّلش از پارسیا نتیجه میگیرد که پارسیا تبار چیزیست که تحت عنوان آزادی بیان میشناسیم. اگر ما فضیلتی را بنام آزادی بیان قدر میدانیم (چیزی که امروز بهوضوح توسط پلیس در سراسر دنیا مورد حمله قرار گرفتهاست) باید در نسبتی با پارسیا باشد: یعنی حقیقتگویی در محضر حاکم یا سیستم مسلط؛ چیزی نه برآمده و تعیینشده بوسیله قانون، که فضیلتی مربوط به رشد و ارتقای نفس انسانی و به هدف خیر جمعی.
✍🏻 #امین_بزرگیان
پینوشت: دو تصویر را از دو حقیقتگو ضمیمه کردهام: توماج صالحی که از فقر و ستم در ایران گفتهاست و نیز یانیس واروفاکیس، اقتصاددان یونانی، که بر ضد سیاستهای رسمی غرب دربارۀ اسراییل سخن گفت و توسط دولت آلمان ممنوعالورود و ممنوعالتصویر شد.
#ایران #فلسفیدن
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🍂 جمعیت حاضر در مراسم تشییع جنازه ابراهیم رییسی، همانگونه که انتظار میرفت، به مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی معنا شدهاست. مخالفان حکومت اما، این جمعیت را بیاهمیت ارزیابی کرده و میزان آرای رییسی و مشارکت در انتخابات را مطرح کردهاند.
🍂 با هر نگاهی، ازین موضوع نمیتوان چشمپوشی کرد که جمعیت حاضر در تشییع جنازه، قابل توجه بودهاست، هرچند تعدادی که در رسانههای رسمی تخمین زده شدهاست بهشوخی میماند.
🍂 بخاطر میآوریم که در میانه اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی، حکومت این توان را نداشت که جمعیت زیادی را در حمایت از خود جمع کند، تا جایی که اپوزیسیون اعلام کرد که دیگر حتی حامیان همیشگی هم از او حمایت نمیکنند. حالا سؤالی که اپوزیسیون باید از خود بپرسد این است که جمعیت تشییع جنازه از کجا آمدهاند؟ یکی، دو سال پیش کجا بودند؟
🍂 نمیتوان این جمعیت را به اتوبوس و برنامه دولتی تقلیل داد، آنگونه که برخی علاقه دارند چنین فهمی از آن داشته باشند؛ زیرا که بهسرعت این پرسش مطرح میشود چگونه است که در میانهی جنبش، این برنامه وجود نداشتهاست؟حامیان نظم حاکم (نه لزوماً طرفداران حکومت)، افرادی هستند که بهسبب پیوستگیها به نهادهای دولتی، مثل بانک، هرچند که مخالف حکومت باشند، حامی تغییرات بنیادی و کامل نیستند. آنها همچنان چیزهایی برای از دست دادن دارند. این افراد و گروهها که میتوان «حامیان ثبات» نامید و بخشی از طبقۀ متوسط را تشکیل میدهند، هم مخالف حکومتاند و هم موافق ثبات. این وضعیت متناقضنما اگر شناخته نشود، تحلیلگر سیاسی دچار روانپریشی و گزافهگویی میشود.
🍂 این بخش از طبقۀ متوسط، مثل بخشهای دیگر این طبقه، در مواقع مخاطرهآمیز مشارکت نمیکند و حاضر نیست حمایتش از ثبات را در میانهی یک جنبش اجتماعی نشان دهد؛ آنچه در این لحظات برای او با اهمیت میشود، خصلت نارضایتی او از حکومت است، اما در وضعیت پساجنبش، ایدۀ ثبات دوباره مهم میشود که میتوان آن را در اهمیتیافتنِ دوبارۀ انتخابات برای او نیز رصد کرد.
🍂 جمعیت حاضر در تشییع جنازه هرچند از حامیان حکومت تشکیل شده که کم هم نیستند، اما لزوماً همۀ آنان حامی حکومت نیستند، حامی «ثبات»اند. از سوی دیگر، محیط برای اعلان این دیدگاه را مناسب میبینند؛ همانطور که اگر محیط را امن بیابند، مخالفتشان با حکومت را نیز اعلام میکنند و احتمالاً کردهاند. مواجهۀ سادهگیرانه در نامیدن این جمعیت به «حامیان حکومت»، کاری بیشتر تبلیغاتیست، همانطور که نادیدهگرفتن آنان.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#اجتماعی
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
🍂 با هر نگاهی، ازین موضوع نمیتوان چشمپوشی کرد که جمعیت حاضر در تشییع جنازه، قابل توجه بودهاست، هرچند تعدادی که در رسانههای رسمی تخمین زده شدهاست بهشوخی میماند.
🍂 بخاطر میآوریم که در میانه اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی، حکومت این توان را نداشت که جمعیت زیادی را در حمایت از خود جمع کند، تا جایی که اپوزیسیون اعلام کرد که دیگر حتی حامیان همیشگی هم از او حمایت نمیکنند. حالا سؤالی که اپوزیسیون باید از خود بپرسد این است که جمعیت تشییع جنازه از کجا آمدهاند؟ یکی، دو سال پیش کجا بودند؟
🍂 نمیتوان این جمعیت را به اتوبوس و برنامه دولتی تقلیل داد، آنگونه که برخی علاقه دارند چنین فهمی از آن داشته باشند؛ زیرا که بهسرعت این پرسش مطرح میشود چگونه است که در میانهی جنبش، این برنامه وجود نداشتهاست؟حامیان نظم حاکم (نه لزوماً طرفداران حکومت)، افرادی هستند که بهسبب پیوستگیها به نهادهای دولتی، مثل بانک، هرچند که مخالف حکومت باشند، حامی تغییرات بنیادی و کامل نیستند. آنها همچنان چیزهایی برای از دست دادن دارند. این افراد و گروهها که میتوان «حامیان ثبات» نامید و بخشی از طبقۀ متوسط را تشکیل میدهند، هم مخالف حکومتاند و هم موافق ثبات. این وضعیت متناقضنما اگر شناخته نشود، تحلیلگر سیاسی دچار روانپریشی و گزافهگویی میشود.
🍂 این بخش از طبقۀ متوسط، مثل بخشهای دیگر این طبقه، در مواقع مخاطرهآمیز مشارکت نمیکند و حاضر نیست حمایتش از ثبات را در میانهی یک جنبش اجتماعی نشان دهد؛ آنچه در این لحظات برای او با اهمیت میشود، خصلت نارضایتی او از حکومت است، اما در وضعیت پساجنبش، ایدۀ ثبات دوباره مهم میشود که میتوان آن را در اهمیتیافتنِ دوبارۀ انتخابات برای او نیز رصد کرد.
🍂 جمعیت حاضر در تشییع جنازه هرچند از حامیان حکومت تشکیل شده که کم هم نیستند، اما لزوماً همۀ آنان حامی حکومت نیستند، حامی «ثبات»اند. از سوی دیگر، محیط برای اعلان این دیدگاه را مناسب میبینند؛ همانطور که اگر محیط را امن بیابند، مخالفتشان با حکومت را نیز اعلام میکنند و احتمالاً کردهاند. مواجهۀ سادهگیرانه در نامیدن این جمعیت به «حامیان حکومت»، کاری بیشتر تبلیغاتیست، همانطور که نادیدهگرفتن آنان.
✍🏻 #امین_بزرگیان
#اجتماعی
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین