نقدآگین
9.24K subscribers
2.42K photos
1.47K videos
63 files
4.05K links
«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح»
— بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی

🔗 نقدآگين در پلتفرم‌ها:
t.me/Naqdagin/6435
⚡️⚡️توضیح ضروری:
t.me/Naqdagin/6155
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 سرگذشت مزدک: نخستین جنبش کمونیستی در #ایران باستان (+)


#نقد_چپ #نقد_ادیان


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 قسمت اول از مجموعۀ #ایران_اشغالی
گزارش تحقیقی از «جنایت تلفات جاده‌ای در ایران»


🗄پست‌ مرتبط
📕 ۹ مافیای متشکل که جلوی هرگونه اصلاحات اساسی ایستاده‌اند

#حکومت_اسلامی


🌾 @Naqdagin
📘سرِ داستان نامِ کیومرث بود

✍🏻#آرمان_امیری

🍂 مرور و شناخت تاريخ و فرهنگ باستانی ايران‌زمين، همواره آميخته بوده‌است با بازخوانی آيين زرتشتی، كيش ديرينۀ ايرانيان. نسک تاریخی‌ای که به پیشینۀ باستانی ایران می‌پردازند، سرشار هستند از نمادها و باورهایی که ریشه در کیش زرتشتی دارند. در این میان، شاهنامۀ #فردوسی، این شاهکار جاودان ادب ایرانی، را می‌توان نمونه‌ای بی‌مانند در بکارگیری از این باورها به بهترین و استادانه‌ترین شیوه ممکن دانست. اين نوشتار، به بررسی داستان کیومرث -اولین داستان #شاهنامه-، و ریشه‌های زرتشتی آن می‌پردازد.

🌐 مطالعۀ ادامه و متن کامل
زمان مطالعه: ۵ دقیقه
🔖 ۱۰۰۰ واژه


#خیالپرسه #اسطوره‌شناسی #ایران



🌾 @Naqdagin | @DivaneSara
📘شاهنامه و ساسانیان
— پیرامون سخنان #مراد_فرهادپور

✍🏻#آرمان_امیری

🍂
چند وقت پیش، مقاله‌ای در مورد شاهنامه‌ی فردوسی از جناب مراد فرهادپور خواندم. مقاله‌ی بسیار جالبی بود. فارغ از محتوا و نتیجه‌گیری مقاله، نفس اينکه جناب فرهادپور، تاکید کرده‌بودند که اندیشۀ سیاسی در ایران، باید به #فردوسی بازگشت کند، به‌نظرم بسیار فرخنده‌بود.

🍂 این کلیپ هم که به‌تازگی منتشر شده، نشان می‌دهد اثرات آشتیِ جناب فرهادپور با شاهنامه، چقدر جدی و چشم‌گیر است و در استدلال و کلام روزمره‌شان نیز کاملا بازتاب یافته‌است.

🍂 فقط یک نکته‌ی کوچک در مورد پرسش ایشان در همین کلیپ که می‌فرمایند «از ساسانیان چه برای ما مانده‌است؟». به نظرم اگر جناب فرهادپور بدانند که همان شاهنامه‌ی فردوسی، که ایشان به خوبی مرجع اندیشه و استدلال خودشان قرار داده‌اند، میراث گران‌بهای انديشه و تاریخچه‌ی ساسانیان است، بهترین پاسخ خود را دریافت خواهند کرد. برای توضیحات بیشتر، می‌توانند به منابع فردوسی برای سرایش شاهنامه، و بویژه نقش خداینامگ‌های عصر ساسانی مراجعه کنند تا بدانند از آن دوران، برای ما چه چیز به یادگار مانده‌است؟

🍂 جالب است بدانید که اساسا عنوان «شاهنامه» که «ابومنصوری» برای اثر خود انتخاب کرد و بعدها به منبع بزرگی برای فردوسی بدل شد، تکرار همان معنای «خداینامه» (خدایناامگ) است که ساسانیان به‌کار می‌بردند، اما جون در عصر اسلامی، معنای «خدا» بیشتر به سمت پروردگار متمایل شد و بار معنایی آن بعنوان «پادشاه و بزرگ» کاهش پیدا کرد (هرچند از بین نرفت)، منصوری ترجیح داد بجای «خدای‌نامه» از «شاهنامه » استفاده کند.

🍂 به‌هر حال، در زمانه‌ای که نسل جدید چپ‌گرایان ایرانی، یکجور کپی‌کاری بی‌مسما از هویت‌گرایی مد شده در جهان غرب را الگو قرار داده‌اند، من همچنان جهت حرکت جناب فرهادپور را به سمت توجه به میراث فرهنگی و تاریخی ایرانیان، بسیار مثبت و امیدوارکننده می‌دانم و شک ندارم اگر ده به یک آن عمری را که به پای فلسفه‌ی غرب گذاشتند، صرف تاریخ انديشه و فرهنگ ایران هم بکنند، با دانش و اشراف خوبی که از ایشان به مبانی اندیشه سراغ داریم، در آینده نتایج بسیار ارزشمندتری هم حاصل خواهد شد.


#نقد_چپ #چپ_ایرانی #ایران


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 شاهنامۀ #فردوسی

🍂 در این #مستند داستانی، روایت #شاهنامه از ابتدا تا انتها پرداخته شده‌است. این مستند طبق خود داستان شاهنامه که از آغاز جهان شروع می‌شود تا به تمدن بزرگ می‌رسد و دوران ایرج و فریدون زال و رستم و... را به تصویر می‌کشد. در این اثر، فریدون کل جهان را بین فرزندانش تقسیم می‌کند و قسمتِ ناب را به ایرج می‌دهد. «ایر» بمعنای آزاده و نجیب است. داستان ایرج یکی از داستان‌های اندوهبار شاهنامه است. فردوسی در این داستان، ایرج را انسانی صلح‌دوست و مهربان و اهل مدارا معرفی کرده‌است. فریدون برای سه پسر، پس از آن‌ که در پی آزمونی همسرانی از یمن برمی‌گزیند، با آزمونی دیگر که آستانه هشیاری و بیدار ماندن بود، ایرج سربلند بیرون آمد؛ پس روم و خاور را به سلم، توران و چین را به تور و ایران و دشت نیزه‌وران (تا اندازه ای برابر میانرودان یا عراق امروزی) را به ایرج می‌بخشد. ایران از دیگر قلمروها آبادتر است و پادشاهی بر این نقطه بمنزله پادشاهی بر هفت کشور بود و کسی که فرمانروای #ایران باشد فرمانروای جهان بود. این مسئله برای سلم و تور گران آمد.



🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 حسن صباح و حشاشین (۲) (+)

🗓 #در_چنین_روزی به سال ۵۵۵ خورشیدی، فداییان اسماعیلی، صلاح‌الدین ایوبی را در نزدیکی حلب ترور کردند، اما او جان سالم به در برد.

▬▬
00:00 حسن صباح رو چرا باید شناخت
00:49 کودکی حسن صباح
03:17 حسن صباح در مصر
04:00 بازگشت از مصر به ایران
05:41 حمایت از زو پادکست
06:10 قلعۀ الموت و تسخیر آن به دست حسن صباح
08:36 قهستان در تسخیر اسماعیلیان و حسن صباح
11:37 اختلاف بر سر جانشینی المستنصر در خلافت فاطمی
13:57 حشاشین چه کسانی بودن؟
16:59 سلسله‌مراتب فرقۀ نزاری اسماعیلیان
18:22 سیاست‌ها و انگیزه‌های حسن صباح
20:30 دلایل به قدرت رسیدن اسماعیلیان و حسن صباح
22:04 دورالستر و نایب امام شدن حسن صباح

#آینه_تاریخ #ایران #نقد_شیعه


🌾 @Naqdagin
🍂 امثالِ #مراد_فرهادپور از تاریخ‌ندانی مردم سواستفاده می‌کنند و آب می‌بندند به تاریخ که بتونن به مفهوم میهن حمله کنند. این کار هم متاسفانه روی زبان ما نیز پیاده شده‌است؛ وقتی تعلق خاطر شدید و ارتباط عمیق عاطفی انسان به میهن خود که نشانه‌ی نوعی «غیرت‌مندی هستی‌شناختی» و یا شکلی از «ناموس در ساحت معرفت‌شناختی» تعریف می‌شد و کلماتی مثل «ناموس و غیرت» به ادبیات دینی اغشته شد و آن روح حماسی انسان در برابر کشورش از بین رفت و به‌جای آن، به غیرت و ناموس جنسی تقلیل پیدا کرد؛ خب کسی هم مقاومت نکرد تا از شور و احساس به تاریخش دفاع کنه و نگذاره ادبیات را تصاحب کنند و اين شد که یکی‌یکی کلماتی که ارجاعات تاریخی به جایگاه انسان در برابر و طنش داشت، از درون تهی شدند و به‌تبع اون، خود مفهوم میهن هم نسبی شد. جای این احساس تعلق خاطر شدید داشتن رو چه چیزی گرفت؟ جهان‌وطنی و گلوبالیسم.

🍂 تمام واژه‌ها وارونه شدند؛ وقتی این وضعیت رخ می‌ده، درک انسان از ماهیت خودش و محیطش هم نسبی می‌شه. وضعیت طوریه که اگه مثل این بی‌غیرت‌ها حرف بزنیم، زندگیِ راحت‌تر و اجتماعِ بیشتری داریم تا وقتی که از اهمیت «نسبت خود با کشور خود و تاریخ‌ آن» بگیم. تا زبان خودتون رو پس نگیربد، نمی‌تونید ایندۀ کشورتون رو تضمین کنید.

🍂 این نکته را هم بیافزایم. قبلتر گفته‌ام که نام "ایران" رو به مفهوم تبدیل نکنید. چقدر هم بسیاری بهشون برخورد. شما نمی تونید "نام و اسم" رو به "مفهوم" بدل کنید. در هر اسمی حتا اسم خودمون یک محتوایی و جود داره که همون مفهوم اسم ماست، اما اسم، مفهوم نیست، نشانه و نماده. این رو دیگه توی همون ترم اول دروس منطق و ترم اول دروس جامعه‌شناسی خونده‌ایم. حالا امثال این شارلاتان نمی‌آد بگه اصلا اسم، مفهوم نیست، ولی ما که خوندیم می‌دونیم؛ نتیجه می‌دونید چی میشه؟ نتیجه این ميشه که مفاهیم «نسبی» هستند؛ یعنی زمان شاملٍ حالش می‌شه. علاوه بر این، تجربه‌ی انسانی هم شامل حالش میشه؛ یعنی مفهوم متغیره و بر اساس تجربۀ زیسته، تغییر معنایی داره. الان این شارلاتان چون مبنا رو بر این گذاشته که ایران یک «مفهوم» هست، پس حرفش در واقع بر اساس این معنا درسته، اما... ما در علم با حقبقت به معنای مصداق درست چیزها سروکار داریم؛ بنابراین اگه اسم رو به مفهوم تقلیل بدید، پیشاپیش پذیرفتید که هم متفیره و می‌تونه حتا اصلا برای یک نسل معنا نداشته باشه، هم نسبی‌ست؛ یعنی ممکنه فردا روزی دیگه این تعبیر رو نداشته‌باشه. خیلی خیلی مهمه داریم از چه روشی استفاده می‌کنيم؟‌ آیا روش ما علمی‌ست يا پای دروغ رو به میدان باز می‌کنه؟

✍🏻 #محبوبه_زمانیان


🗄پست مرتبط

📺 ساسانیان، سلسله‌ای که باید از نو شناخت
📕ایران‌اندیشان سرافکنده در برابر ایران‌بانان سرافراز
📕ایران فرهنگی، در برابر ایران سیاسی
📕درنگی در معنای «فرهنگ ایران»
📕پیرامون سخنان فرهادپور دربارۀ «شاهنامه و ساسانیان»
📕سرافرازی یا سرافکندگی؟ مسئله این است!
📕تاریخ‌زدایان: طالبان‌های قلمروی تاریخ‌پژوهی

#ایران #نقد_چپ #چپ_ایرانی


🌾 @Naqdagin
🍂 از #مراد_فرهادپور محترم، ترجمه‌های جانانه‌ای درباره آدورنو و کلا چپ‌ِ نویی‌ها که در مکتب‌ِفرانکفورت خلاصه می‌شود را خوانده‌ام. نگرشی که این متون به مفاهیمی همچون صنعت فرهنگ و ضد قدرت، بالاخص قدرت سرمایه، دولت، نقد هنر عامه‌پسند تا تقدس‌زدایی از هنر و کلا هرآنچه چپ در سرش می‌آید و در کلام بازنمایی می‌کند،‌اما این شاهکار ویژه‌ که دود کرده دودمانی را و در مجازی‌سرا ترند شده، دیگر اوج خماری و دور ماندن از مواد تاریخی خویش و بسنده کردن به مواد صنعتی تاریخ‌گرایی نوِ، که هر روز می‌خواهد تاریخ جدیدی نگارش کند، جای تامل که نه جای تعجب دارد؛ تمام ویدئوهای مرتبط با این سخرانی را از گوشه و کنار دیدم تا نهایتا کلش را.

🍂 استاد از ساسانیان می‌نالد و حضور موبدانِ در حکومت، آزارش داده؛ به هخامنشی که می‌رسد با همان لحن آهنگین استاد در یک جمله "حالا غیر از هخامنشی" کنار گذاشته می‌شود که البته، هگل جای او چند قرن قبل از کنار، برداشته و مبنای تحلیلی دولت مدرنش می‌داند.

🍂 اشکانیان هم که به همان سرنوشت دودآلود کل تاریخ ایران می‌پیوندد و نهایتا در جایی از ننه‌جان یا مادرجانی یاد می‌کند که در خانه‌ی استاد، خدمتکار بوده که گفته، اصلا ایرانی وجود داشته؟ و او در حین مصاحبه جواب آن خدمه‌اش را هم می‌دهد: ایران هزار سال هم در تصرف ترکان بوده و ایران همچون کام سنگینی بلعیده و محو شده و اصلا ایرانی نبوده‌است.

🍂 گویا استاد، ایرانِ واحد فرهنگی که وحدتی بوده و هست از کثرات قومی و فرهنگی را در چند شاه و حکومت، ساده‌سازی کرده، که ساده‌سازی، به حاشیه بردن مفاهیم است. او نخواسته، لحظات امنتاع و گسست و پیوست فکری‌ در این سرزمین را برای مخاطب بازاندیشی کند. در جایی از گزارش، استاد، ارزش‌گذاری بر اسلام می‌کند و مواهبی که در علم‌ و فکر و سیاست برای این سرزمین داشته؛ غافل از آنکه هر پادشاه، حاکم و روشنفکری که در نقش و مشی‌اش، دیالوگی میان ایرانیت، اسلامیت و مدرنیته (واضح، مشروطه به این طرف) نداشته‌باشد، میهمان کوتاه‌مدتِ این سرزمین است، نه میزبانش.

✍🏻 #علیرضا_موحد


🗄پست مرتبط

📺 ساسانیان، سلسله‌ای که باید از نو شناخت
📕ایران‌اندیشان سرافکنده در برابر ایران‌بانان سرافراز
📕ایران فرهنگی، در برابر ایران سیاسی
📕درنگی در معنای «فرهنگ ایران»
📕پیرامون سخنان فرهادپور دربارۀ «شاهنامه و ساسانیان»

#ایران #نقد_چپ #چپ_ایرانی


🌾 @Naqdagin
📘ایرانی شاهزاده‌‌ است، نه موالی‌زاده!
— در باب جسارت و عظمتِ کار #فردوسی در مواجهه با اسلام

✍🏻 #سپاس_ریوندی

🍂 تاریخ‌نگاری در ایرانِ پس از اسلام، با یک مشکل بزرگ مواجه بوده‌است. مورخ، چه طبری باشد که ایرانی‌ست و به عربی می‌نویسد، چه یکی از فارسی‌نویسان دربار هند، باید تصمیم بگیرد که تاریخ جهان را از کجا شروع کند. از حضرت آدم؟ یا از کیومرث شاه؟

🍂 در روایت اسلامی، جهان از آدم و حوا آغاز می‌شود و بعد از وقایع هابیل و قابیل، از طریق شیث و نوح و ابراهیم و موسی و ... به ظهور اسلام و وقایع پس از آن می‌رسد. در این سلسله، هیچ جایی برای شاهان افسانه‌ای کیانی و شاهان تاریخی ساسانی نیست. از سوی دیگر، روایت دیگری از تاریخ جهان در دست است که از کیومرث در مقام نخستین انسان آغاز می‌شود و با نقش‌آفرینی مشی و مشیانه، هوشنگ و جمشید و شاهان کیان به دارا و سکندر (داریوش سوم و اسکندر) و اشکانیان و ساسانیان می‌رسد.

🍂 این دو روایت از تاریخ اساطیری جهان، تنها در نقطه‌ی پایان (ختم نبوت بر پیامبر اسلام و فروپاشی ساسانیان و دین ایرانی) با هم تلاقی می‌کنند. دو خط اغلب موازی هستند که قرن‌های قرن اگر هم برخوردی دارند، تصادمی ندارند (یهودیان با کورش و داریوش و خشایارشا برخوردی دارند و آن را در کتاب مقدس خود منعکس کرده‌اند، اما اینها تاریخ قوم یهود است و در کتاب مقدس مسلمانان منعکس نیست).

🍂 وقتی نوحِ قرآن در کشتی می‌نشیند که تمام جهان را آب ببرد، کمترین صحبتی از ایرانیان نیست و معلوم نیست آنها چه دینی دارند و بالاخره سوار کشتی می‌شوند یا نه؟ وقتی جمشید وَرِ جمکَرد (نوعی پناهگاه زیرزمینی) را می‌سازد که نوع انسان را از طوفان نجات دهد، خبری از انبیاء بنی‌اسرائیل و قرآن نیست. در واقع، ما در اینجا با دو نظام اسطوره‌ای/تاریخی متفاوت و غیرخویشاوند طرفیم، نظام سامی که روایت عربی/قرآنی یکی از شاخه‌های آن است و نظامی آریایی که روایت ایرانی یکی از شاخه‌های آن است.

🍂 مورخان اغلب برای حل این مشکل، به نوعی پاره‌دوزی و وصله‌پینه متوسل شده‌اند. کمی از این و کمی از آن گفته‌اند. مونتاژ موازی کرده‌اند و در مواردی مثلاً گفته‌اند، جمشید همان نوح است، به آن نشان که می‌بینیم هر دو برای نجات بشر از طوفان چیزی ساخته‌اند.

🍂 در جهان اسلام، برای مورخ، میان این دو گزینه چندان "انتخاب"ی در بین نبود. اگر کسی تاریخ جهان را از کیومرث آغاز می‌کرد، طبعاً با روایت قرآنی در تعارض قرار می‌گرفت و «مرتد» شناخته می‌شد و معلوم نبود چه بر سرش بیاید. در واقع، مشکل مورخان این بود که چطور ضمن تمکین به روایت قرآنیِ آفرینشِ از آدم تا خاتم، در آن میان جایی هم برای شاهان افسانه‌ای و تاریخی ایرانی باز کنند؛ با این تذکر که آنچه ما امروز افسانه‌ای می‌نامیم (از قبیل جمشید) از نظر آنها تاریخی بوده‌است. کم نبودند کسانی که به کلی روایت ایرانی را حذف و خیال خودشان را راحت می‌کردند. اینان مسلمانانی بودند که جهان برایشان از آدم و حوا در بهشت آغاز می‌شد و به روزگار خودشان می‌رسید، اما یک نفر هم بود که تصمیمی متفاوت گرفت: فردوسی.

🍂 او که به زعم خودش «تاریخ» می‌نوشت، نه «داستان و افسانه»، در کتاب خود، «اسطوره‌ی آفرینش سامی» را به‌کلی حذف می‌کند. در روایت وی، از آفرینش جهان و انسان، کوچک‌ترین اثری از باغ عدن و وسوسه‌ی آدم و غیره نیست. در روایت سامی، نخستین انسان (آدم) پیامبر است، در کتاب او نخستین انسان (کیومرث) شاه است؛ زیرا در اسطوره‌ی ایرانی پدرِ یک قوم، «شاه» است؛ حال آنکه در اساطیر سامی، پدر یک قوم «پیامبر» است. امت یهود عملاً اختراع موسی است و امت اسلام عملاً اختراع محمد، اما قوم ایرانی -اگرچه فردوسی به نخستین انسان بودن کیومرث تصریح نمی‌کند- با کیومرث‌شاه آغاز می‌شود و روایت وی با داستانِ «هوشنگ و فریدون و جمشید و کیکاووس» و غیره ادامه می‌یابد، تا سرانجام برسد به بخش‌هایی که تاریخی‌ست؛ یعنی همان آخرین هخامنشیان (دارا) و اشکانیان و ساسانیان، و با مرگ یزدگرد، آخرین شاه ایران، تمام شود.

🔺به جسارت عجیبی که در پس این تصمیم است، کمتر توجه شده‌است. اما روایت فردوسی نبض تپنده یا خاطره‌ی بازگردنده‌ای است که در تمام مدت سیطره‌ی اسلام بر ایران، مدام به ایرانی یادآوری می‌کند تو مسلمان صرف نیستی؛ تو ایرانی هم هستی! تو تاریخ داری؛ سنت داری؛ اسطوره داری؛ تو آنطور که فاتح مسلمان می‌گوید موالی (برده) نیستی؛ تو شاهزاده‌ای!

🔺تا فردوسی هست، ایرانی بخت این را دارد که به خود نهیب بزند و بگوید من شاهزاده‌ام و زندگیِ لایقِ گدایان در شأن من نیست. بارها گفته‌ام که اهمیت شاهنامه به‌مراتب بیش از «حفظ زبان فارسی» است. دشمنان فردوسی در ایران، این را یا آگاهانه یا به غریزه خوب می‌دانند و اگر با او دشمنی می‌کنند، بیهوده نیست.


#ایران #نقد_اسلام


🌾 @Naqdagin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📻 ریشه‌های شکست ایرانیان

🍂 ویژه‌برنامۀ «ریشه‌های شکست» مهم‌ترین اپیزود «پادکست میدان فردوسی» است که در آستانۀ پایان این پادکست منتشر می‌شود.

🍂 ریشه‌های شکست، چکیده‌ای از تمام آن چیزی‌ست که در این «۴ سال» در قالب «۸۵ ساعت» گفتار پژوهشی گفته‌ایم. حتی اگر هیچ‌کدام از اپیزودهای ما را گوش نکرده‌اید، این اپیزود اهمیت شاهنامه را همراه با جزئیاتی تماماً کاربردی و معاصر برای ایران امروز بیان می‌دارد و به بررسی عوامل شکست ما می‌پردازد؛ عواملی که از زمان آغاز ساسانیان وارد فرهنگ ملّی ما شد و در دوره‌ی اسلامی به اوج خود رسید و در نتیجه، شکست‌های پیاپی ما را تا امروز رقم زد.

🍂 ریشه‌های شکست از منظر «تحلیل تفکر حاکم» در تمام طول این گستره‌ی ۱۸۰۰ ساله در اشتراکی واحد بوده‌اند که عدم پرداخت به آن، برابر با عدم توجه به بخش‌های بحران‌زای ناخودآگاه ملی ما و ریشه‌های عمیق و پنهان روانِ تاریخی ما می‌باشد؛ چرا که ریشه‌های شکست، چیزی نیست جز تحلیل «اندیشه‌های شکست‌آفرین در تاریخ تفکر جامعه‌ی ایرانی» و بررسی سیر بروز و تسلط آن بر فرهنگ ملی ایران.

🔻در این اپیزود، دو نوع اندیشه که هم در #شاهنامه و هم در تاریخ فرهنگی #ایران نمایان است، با جزئیاتی تاریخی بررسی می‌شود و تضاد این دو اندیشه مورد تحلیل قرار می‌گیرد:
۱- اندیشۀ پهلوانی که ریشه در گاهان دارد و نماد تاریخی آن هخامنشیان و اشکانیان می‌باشند و نماد شاهنامه‌ای آن رستم
۲- اندیشه‌ی عرفانی که ریشه در آرای بودایی، عرفان افلاطونی و عرفان مسیحی دارد و با ورود به اوستای نو، باعث تأسیس اندیشه‌ی نوزرتشتی در زمان ساسانیان شد و پس از شکست آن دودمان، در دوره‌ی اسلامی ادامه پیدا کرد و در قالب عرفان اسلامی بازتولید شد. نماد شاهنامه‌ای این اندیشه، ایرج و سیاوش هستند.
🔺این دو اندیشه که توسط جناب استاد #مرتضی_ثاقب‌فر با عنوان «اندیشۀ گاهانی» و «اندیشۀ ایرجی» نام‌گذاری شده‌اند، ستون‌های فرهنگی تاریخ تفکر ایرانیان را تشکیل می‌دهند که نتایج تاریخی هر کدام از این دو اندیشه در این ایپزود بررسی شده‌است. کتاب مورد استفاده در این اپیزود: «شاهنامۀ #فردوسی و فلسفۀ تاریخ» اثر مرتضی ثاقب‌فر



🌾 @Naqdagin |‌ میدانِ فردوسی
📓شاهنامۀ فردوسی و فلسفۀ تاریخ ایران

✍🏻 #مرتضی_ثاقب‌فر

🍂 این کتاب با فلسفۀ تاریخ و خودآگاهی تاریخی پیوند دارد و ویژگی‌هایی را به تصویر می‌کشد که همگی نشان از آگاهی و خودآگاهی ایرانیان دارند. #شاهنامه #فردوسی دریای حکمت، معرفت، فلسفه، اخلاق و درس زندگی است و خودآگاهی تاریخی و حماسی در ایران و بازتاب آن در شاهنامه در این کتاب بررسی می‌شود؛ زیرا خودآگاهی ایرانی در تمام تاریخ و فرهنگِ ایران پدیدار است. آفرینش حماسهٔ ملی ایران نیز آمیزه‌ای از اسطوره و تاریخ است و افسانه‌های کهن که بیشتر اساطیری‌اند به شیوه‌ای نو و حماسی بازگو شده‌اند.

🍂 نویسنده پیش از طرح مباحث کتاب، بحث دربارهٔ موضوعاتی را پیش می‌کشد که با فلسفه تاریخ و خودآگاهی تاریخی پیوند دارند. در این بحث، آنچه پایۀ استدلالی او را شکل می‌دهد، نظریۀ «هگل» فیلسوف آلمانی درباره تاریخ و فلسفه آن است. فلسفۀ تاریخ می‌کوشد تا جویای علت و منطق ویژه‌ای برای تاریخ باشد و رویدادها را تبیین و گزارش کند. در پایان این بخش نیز به «آگاهی و خودآگاهی حماسی» می‌پردازد تا به پاسخ این پرسش اساسی برسد که فردوسی تا چه اندازه توانسته‌است به فلسفۀ تاریخ ایران دست یابد.

🍂 فصل آغازین کتاب به موضوع «خودآگاهی ایرانی و پیدایش شاهنامه» اختصاص دارد. در این فصل، نخست به پیشینه خودآگاهی تاریخی و حماسی در ایران و بازتاب آن در شاهنامه اشاره می‌شود. ثاقب‌فر می‌نویسد که خودآگاهی ایرانی در تمام تاریخ و فرهنگ ایران پدیدار است. همانند «باور به مینوهای دینی، اعتقاد به نبرد نیکی و بدی و راستی و دروغ، ایمان به رسالت آدمی از سوی خداوند برای پیکار با بدی، اتکای به یزدان، گروش به نظام دادگرانه سیاسی، نقش طبقات اجتماعی» و موارد دیگری که همگی نشان از آگاهی و خودآگاهی ایرانی دارند.

🍂 نویسنده برای کندوکاو بیشتر در این باره به خودآگاهی ایرانی پس از اسلام می‌پردازد و به پیدایی حماسه‌های ملی ایران اشاره می‌کند. آنگاه خواننده را از زمانه فردوسی و مآخذی که او برای تدوین و سرایش شاهنامه در اختیار داشته است، آگاه می‌سازد. ثاقب‌فر سرایش شاهنامه را نیز گامی برای دستیابی به همان هدف‌هایی می‌داند که در ناخودآگاه ایرانی ثبت شده‌اند؛ پیداست که چنین بینش خودآگاهانه‌ای که در سراسر شاهنامه موج می‌زند، بیش از هر چیز دیگر نشان از آگاهی تاریخی فردوسی دارد.


🗄پست مرتبط
📻
ریشه‌های شکست ایرانیان

#کتاب #ایران
#فلسفیدن #نقد_فرهنگ


🌾 @Naqdagin
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 نهضت شعوبیه
— گروهی که زبان و فرهنگ #ایران را از خطر نابودی نجات داد


#آینه_تاریخ #نقد_اسلام


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 نقش حسن صباح و اوضاع جامعه در زمان ترکان سلجوقی و تاثیر آنها در تشکیل فرقۀ اسماعیلیه

🎙دکتر #زند


🗄پست مرتبط

📺 حسن صباح و حشاشین (قسمت یکم - قسمت دوم)

#آینه_تاریخ #ایران


🌾 @Naqdagin
حسن صباح و حشاشین
@Naqdagin
🎧حسن صباح و حشاشین (+)
— از پایه‌گذاران #ایران بعد از اسلام

دلیل دشمنی دیرینۀ حسن صباح و خواجه نظام‌الملک چه بود؟ و سوال مهم‌تر، حسن صباح چه کسی بود؟


⌚️فهرست زمانی - اهم مطالب

02:52 سریال حشاشین مصر
04:54 اسماعیلیان و کودکی حسن صباح
07:19 اسماعیلیان که بودند؟
08:29 حسن صباح در مصر
09:46 فاطمیان مصر
11:24 صباح، حجت امام فاطمیان
15:03 قدرت گرفتن سلجوقیان
15:58 الموت
17:19 قلعه‌های حسن صباح
19:58 صباح و نزاریان
23:30 خواجه نظام الملک
29:10 خواجه نظام الملک و وزارت سلجوقیان
30:51 مدارس نظامیه
32:15 حشاشین
34:33 قلعه الموت
36:03 ریاضیات التقاطی اسماعیلیه
39:08 فداییان حسن صباح
40:23 مذاکره ملکشاه و صباح
41:41 افسانه فداییان
43:05 ریشه اسم حشاشین
44:32 ایدئولوژی صباح و افسانه Assassins
50:01 آشنایی اولیه نظام الملک و صباح
52:24 مرگ خواجه نظام الملک
54:01 آشوب در دربار سلجوقیان
56:15 صلح صباح و سلطان سنجر
57:42 حشاشین و امام فخر رازی
59:59 مرگ صباح و ادامه تشکیلات الموت
01:01:18 ایران‌سازی صباح و خواجه نظام الملک

#نقد_شیعه #آینه_تاریخ


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 کیومرث؛ نخستین انسانِ ایرانی (+)

🍂 کیومرث در روایت‌های شاهنامه، اولین پادشاه ایران زمین خوانده شده‌است که در کوه خانه داشت و لباس‌هایی از جنس پوست حیوانات می‌پوشید. اما در روایت آفرینش ایرانیان باستان، کیومرث نخستین انسانی بود که از بخشی از یک بدن ساخته شده از آتش مینویی خلق شد و در جریان حملۀ اهریمن و نیروهایش به دنیای آفریدۀ اورمزد، جان خود را از دست داد. از نطفۀ کیومرث مشی و مشیانه پدید آمدند که معادل آدم و حوا در روایت‌های سامیِ آفرینش هستند.

⌚️فهرست زمانی
00:00 نخستین انسان ایرانی
00:41 آغازگر پادشاهی در ایران‌زمین
03:04 نخستین انسان
07:50 مرگ کیومرث

🗄
پست‌های مرتبط

#اسطوره‌شناسی #ایران


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 آدم و حوا در اساطیر ایران (+)
— پرده‌ای از نخستین دروغگوهای تاریخ

🍂 مشی و مشیانه، نخستین زن و مرد در اساطیر ایران، چهل سال بعد از آن به دنیا آمدند که کیومرث در پی توطئه‌های اهریمن، کشته‌شد و تخمه‌اش بر زمین ریخت. از این تخمه، مشی و مشیانه همچون یک ریواس سبز شدند و بعد از آن که به پیکر آدمیان درآمدند، روان به درون آنها وارد شد.


🗄پست مرتبط
📺 کیومرث؛ نخستین انسانِ ایرانی

#اسطوره‌شناسی #ایران


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 خالقِ واقعی آدم و حوا
— آفرینشِ انسان در باورِ مانی

🍂 در باور مانی، اهریمن بعد از حسادتی که به دنیای نور، تحتِ امر زروان داشت، در پی آن برآمد که با دزدیدنِ بخشی از نورهای دنیای زروان، نسخۀ مشابهی از این دنیا را بسازد. او اولین انسان‌ها را که تحت عنوان آدم و حوا در روایت‌های مذهبی معرفی می‌شوند، بعنوان نسخه‌هایی کپی شده از دو ایزد آفریدۀ زروان ساخت.


🗄پست مرتبط
📕چگونگی خَلق شخصیت محمد از روی الگوی مانی پیامبر

#اسطوره‌شناسی #ایران


🌾 @Naqdagin