Forwarded from ایرانیان زرتشتی
#نوروز در #شاهنامه:
🍀داستان فرود #سیاوش💚
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد.
.
🍀داستان #جمشید💚
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فـرمان روا
جهان انجمن شد برِ تخت او
فرو مانده از فرهی بخت او
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مرآن روز را #روز #نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگـان به شادی بياراستنـد
مِی و جام و رامشگران خاستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
به مانده از آن خسروان يادگار.
.
🍀داستان #رستم و #اسفندیار💚
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده.
.
🍀پادشاهی #داراب💚
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زرتشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر.
.
🍀پادشاهی #بهرام_گور💚
برفتند یک سر به آتشکده
به ایوان #نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای #نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
.
🍀داستان #بیژن و #منیژه💚
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
چو گیو از بر گاه خسرو برفت
ز هر سو سواران فرستاد تفت.
چو #نوروز فرخ فراز آمدش
بدان جام روشن نیاز آمدش
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گزاری همی بگزرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره #نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
که دل گیرد از مهر او فر و مهر
بدو اندرون خیره ماند سپهر.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدین #شاهنوروز فرخنده باد
دل بد سگالان او کنده باد.
.
🍀پادشاهی #قباد💚
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی به #نوروز و جشن سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب.
.
🍀پادشاهی #خسرو_انوشیروان💚
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست.
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار.
.
🍀پادشاهی #هرمزد💚
بیاورد زان پس سدوسی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند.
.
🍀پادشاهی #خسرو_پرویز💚
من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه جشن سده.
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان به ربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهره می گسار
یکی جام بر کف بر شهریار.
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت.
.
🍀پادشاهی #شیرویه💚
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود.
🍀پادشاهی یزدگرد💚
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و جشن سده
که او پیش رفتی میان رده.
چنان دید کز تازیان ۱۰۰هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و جشن سده.
و...
گردآورنده: #ایرانیان_زرتشتی🔥☘️
@persianzoroastrians🔥☘️
🍀داستان فرود #سیاوش💚
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد.
.
🍀داستان #جمشید💚
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فـرمان روا
جهان انجمن شد برِ تخت او
فرو مانده از فرهی بخت او
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مرآن روز را #روز #نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگـان به شادی بياراستنـد
مِی و جام و رامشگران خاستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
به مانده از آن خسروان يادگار.
.
🍀داستان #رستم و #اسفندیار💚
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده.
.
🍀پادشاهی #داراب💚
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زرتشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر.
.
🍀پادشاهی #بهرام_گور💚
برفتند یک سر به آتشکده
به ایوان #نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای #نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
.
🍀داستان #بیژن و #منیژه💚
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
چو گیو از بر گاه خسرو برفت
ز هر سو سواران فرستاد تفت.
چو #نوروز فرخ فراز آمدش
بدان جام روشن نیاز آمدش
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گزاری همی بگزرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره #نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
که دل گیرد از مهر او فر و مهر
بدو اندرون خیره ماند سپهر.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدین #شاهنوروز فرخنده باد
دل بد سگالان او کنده باد.
.
🍀پادشاهی #قباد💚
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی به #نوروز و جشن سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب.
.
🍀پادشاهی #خسرو_انوشیروان💚
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست.
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار.
.
🍀پادشاهی #هرمزد💚
بیاورد زان پس سدوسی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند.
.
🍀پادشاهی #خسرو_پرویز💚
من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه جشن سده.
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان به ربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهره می گسار
یکی جام بر کف بر شهریار.
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت.
.
🍀پادشاهی #شیرویه💚
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود.
🍀پادشاهی یزدگرد💚
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و جشن سده
که او پیش رفتی میان رده.
چنان دید کز تازیان ۱۰۰هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و جشن سده.
و...
گردآورنده: #ایرانیان_زرتشتی🔥☘️
@persianzoroastrians🔥☘️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👆آهنگ #سیزدهبهدر🍀
ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان
نرم نرمک میخزی از هر شکاف و روزنی
ای شکوه سبز افسونساز بزم افروز من
ای بهار آرزو ای جلوهی نوروز من
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها، از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آن گندم نورسته در دیس سپید
از نشاط کودکانه، از سرور صبح عید
با من از سیب و سرود و سبزه و سرو و سبو
با من از آلالههای رنگارنگ خندهرو
از کتاب حافظ شیراز آن دانای راز
از ترنمهای تار و از نوازشهای ساز
با من از گشت و گذار سیزده در کوهسار
با من از شوق نسیم و لالههای بیقرار
با من از رقص لطیف و چابک پروانهها
بوسهی باران به روی سبزهزار باصفا
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نو بهاری با من از ایران بگو.
✍️ #هما_ارژنگی💚
روز تشتر، روز باران، دیدن دشت و بهاران
با همه یاران میان کوه و صحرا شاد و خندان
هدیه دادن سبزهها را با خوشیها راد بودن
آرزو کردن جهان را مهربانی شاد بودن.
✍️ #سیاوش_تات💚
#جشن_سیزدهبهدر_شاد_باد
@persianzoroastrians🔥🍀
ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان
نرم نرمک میخزی از هر شکاف و روزنی
ای شکوه سبز افسونساز بزم افروز من
ای بهار آرزو ای جلوهی نوروز من
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها، از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آن گندم نورسته در دیس سپید
از نشاط کودکانه، از سرور صبح عید
با من از سیب و سرود و سبزه و سرو و سبو
با من از آلالههای رنگارنگ خندهرو
از کتاب حافظ شیراز آن دانای راز
از ترنمهای تار و از نوازشهای ساز
با من از گشت و گذار سیزده در کوهسار
با من از شوق نسیم و لالههای بیقرار
با من از رقص لطیف و چابک پروانهها
بوسهی باران به روی سبزهزار باصفا
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نو بهاری با من از ایران بگو.
✍️ #هما_ارژنگی💚
روز تشتر، روز باران، دیدن دشت و بهاران
با همه یاران میان کوه و صحرا شاد و خندان
هدیه دادن سبزهها را با خوشیها راد بودن
آرزو کردن جهان را مهربانی شاد بودن.
✍️ #سیاوش_تات💚
#جشن_سیزدهبهدر_شاد_باد
@persianzoroastrians🔥🍀
«دیکتاتور را چه کسی بوجود میآورد؟ خود مردم با قبول کورکورانهشان، با جدی گرفتنشان؟
مردمی که از جنس خاکسترند.
مردمی که خود را به خواب زدهاند.
مردمی که به شنیدن دروغ عادت کردن و فکر میکنند دارند زندگی میکنند.
پس بیدار باشید و آگاه که دیکتاتور هیچ ترس و قدرت ندارد. این قدرت رو مردم ناآگاه با باورهای غلط برای آنها بوجود میآورند. اما اگر مردم با هم همبستگی داشته باشند، باهم و کنارهم باشند، میشود قدرت واقعی، که میتوانیم باهم ایرانی آباد و آزاد داشته باشیم».
به چهرههای پاک و معصوم فرزندان ایران نگاه کنید. سیاوش، نيكا، مهسا، مهرشاد، سارينا، حميدرضا، يلدا، خدانور، حديث، کیان و... جوانان رعنای این سرزمین که بدست ضحاک پیر کشته شدند خوب نگاه کنید و یادمان نرود.
ظلم و ستم را ببينید و بىتفاوت نباشید.
✍️لیلا مهدوی، مادر زندهیاد #سیاوش محمودی💚🤍❤️
مادر جاویدنام #سیاوش محمودی، با انتشار چند استوری مردم را به اتحاد و همبستگی و بیتفاوت نبودن فراخوانده است. او قبول کورکورانه، باورهای غلط و عادت به شنیدن دروغ و ترس را از عوامل ایجاد دیکتاتوری خوانده است.
@persianzoroastrians🔥
@Tavaana_TavaanaTech
مردمی که از جنس خاکسترند.
مردمی که خود را به خواب زدهاند.
مردمی که به شنیدن دروغ عادت کردن و فکر میکنند دارند زندگی میکنند.
پس بیدار باشید و آگاه که دیکتاتور هیچ ترس و قدرت ندارد. این قدرت رو مردم ناآگاه با باورهای غلط برای آنها بوجود میآورند. اما اگر مردم با هم همبستگی داشته باشند، باهم و کنارهم باشند، میشود قدرت واقعی، که میتوانیم باهم ایرانی آباد و آزاد داشته باشیم».
به چهرههای پاک و معصوم فرزندان ایران نگاه کنید. سیاوش، نيكا، مهسا، مهرشاد، سارينا، حميدرضا، يلدا، خدانور، حديث، کیان و... جوانان رعنای این سرزمین که بدست ضحاک پیر کشته شدند خوب نگاه کنید و یادمان نرود.
ظلم و ستم را ببينید و بىتفاوت نباشید.
✍️لیلا مهدوی، مادر زندهیاد #سیاوش محمودی💚🤍❤️
مادر جاویدنام #سیاوش محمودی، با انتشار چند استوری مردم را به اتحاد و همبستگی و بیتفاوت نبودن فراخوانده است. او قبول کورکورانه، باورهای غلط و عادت به شنیدن دروغ و ترس را از عوامل ایجاد دیکتاتوری خوانده است.
@persianzoroastrians🔥
@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت #جشن_تیرگان و استوره مرد ایرانزمین#آرش_کمانگیر
سروده زیبای #آرش_کمانگیر از زندهیاد #سیاوش_کسرایی را میخوانیم: :
برف میبارد
برف میبارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش، درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمیشد گر زبام کلبهها دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامیمان نمیآورد،
ردپاها گر نمیافتاد روی جادهها لغزان
ما چه میکردیم در کولاک دل آشفتهی دمسرد؟
آنک، آنک کلبهای روشن،
روی تپه، روبروی من
در گشودندم
مهربانیها نمودندم
زود دانستم که دور از این داستانِ خشم برف و سوز
در کنار شعلهی آتش
قصه میگوید برای بچههای خود عمو نوروز:
گفته بودم زندگی زیباست
گفته و ناگفته، ای بس نکتهها کاینجاست
آسمانِ باز
آفتابِ زر
باغهای گل
دشتهای بی در و پیکر
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
بوی خاک عطر باران خورده در کهسار
خواب گندمزار در چشمهی مهتاب
آمدن، رفتن، دویدن، عشق وزیدن
در غم انسان نشستن
پابه پای شادمانیهای مردم پای کوبیدن
کار کردن، کارکردن، آرمیدن
چشم انداز بیابانهای خشک و تشنه را دیدن
جرعههایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
همنفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
و رهانیدن
نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن
گاه گاهی
زیر سقف سقف این سفالین بامهای مه گرفته،
قصههای در هم غم را ز نمنمهای باران شنیدن
بی تکان گهوارهی رنگین کمان را
در کنار بام دیدن
یا شب برفی
پیش آتشها نشستن،
دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیافروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
پیرمرد، آرام و با لبخند
کندهای در کورهی افسرده جان افکند
چشمهایش را در سیاهیهای کومه جستوجو میکرد
زیر لب آهسته با خود گفتوگو میکرد
زندگی را شعله باید بر فروزنده
شعلهها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو، ای انسان
جنگل، ای روییده آزاده
بیدریغ افکنده روی کوهها دامن
آشیانها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمهها در سایبانهای تو جوشنده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سربلند و سبز باش، ای جنگلِ انسان
زندگانی شعله میخواهد،
صدا سر داد عمو نوروز
شعلهها را هیمه باید روشنی افروز
کودکانم، داستان ما ز آرش بود
او به جان خدمتگزار باغ آتش بود
روزگاری بود
روزگار تلخ و تاری بود
بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره
دشمنان بر جان ما چیره
شهر سیلی خورده هذیان داشت
بر زبان بس داستانهای پریشان داشت
زندگی سرد و سیه چون سنگ
روز بدنامی
روزگار ننگ
غیرت اندر بندهای بندگی پیچان
عشق در بیماریِ دلمردگی بیجان
فصلها فصل زمستان شد
صحنهی گلگشتها گم شد
نشستن در شبستان شد
در شبستانهای خاموشی،
میتراوید از گل اندیشهها عطر فراموشی
ترسی بود و بالهای مرگ
کس نمیجنبید، چون بر شاخه برگ از برگ
سنگر آزادگان خاموش
خیمهگاه دشمنان پرجوش
مرزهای ملک
همچو سرحدات دامنگستر اندیشه، بیسامان
برجهای شهر،
همچو باروهای دل، بشکسته و ویران
دشمنان بگذشته از سرحد و از بارو
هیچ سینه کینهای در بر نمی اندوخت
هیچ دل مهری نمیورزید
هیچ کس دستی به سوی کس نمیآورد
هیچ کس در روی دیگر کس نمیخندید
باغهای آرزو بیبرگ
آسمان اشکها پربار
گر مرو آزادگان در بند
روسپی نامردمان در کار
انجمنها کرد دشمن
رایزنها گرد هم آورد دشمن
تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند،
هم به دست ما شکست ما بر اندیشند
نازک اندیشانشان بیشرم
که مباداشان دگر روزِ بهی در چشم
یافتند آخر فسونی را که میجستند
چشمها با وحشتی در چشمخانه
هر طرف را جستجو میکرد
وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو میکرد:
آخرین فرمان، آخرین تحقیر
مرز را پرواز تیری میدهد سامان
گر به نزدیکی فرود آید
خانههامان تنگ،
آرزومان کور،
ور بپرد دور،
تا کجا؟ تاچند؟
آه کو بازوی پولادین و کو سرپنجهی ایمان
هر دهانی این خبر را بازگو میکرد
چشمها بیگفتوگویی هر طرف را جستوجو میکرد
پیرمرد اندوهگین دستی به دیگر دست میسایید
از میان درههای دور گرگی خسته مینالید
برف روی برف میبارید
باد بالش را به پشت شیشه میمالید
صبح میآمد پیرمرد آرام کرد آغاز
پیش روی لشگر دشمن سپاه دوست
دشت نه، دریایی از سرباز
آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست
بینفس میشد سیاهی در دهان صبح
باد پر میریخت روی دشت باز دامن البرز
لشگر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور
دودو و سهسه به پچپچ گرد یکدیگر
کودکان بربام
دختران بنشسته بر روزن
مادران غمگین کنار در
👇ادامهاش👇
سروده زیبای #آرش_کمانگیر از زندهیاد #سیاوش_کسرایی را میخوانیم: :
برف میبارد
برف میبارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش، درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمیشد گر زبام کلبهها دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامیمان نمیآورد،
ردپاها گر نمیافتاد روی جادهها لغزان
ما چه میکردیم در کولاک دل آشفتهی دمسرد؟
آنک، آنک کلبهای روشن،
روی تپه، روبروی من
در گشودندم
مهربانیها نمودندم
زود دانستم که دور از این داستانِ خشم برف و سوز
در کنار شعلهی آتش
قصه میگوید برای بچههای خود عمو نوروز:
گفته بودم زندگی زیباست
گفته و ناگفته، ای بس نکتهها کاینجاست
آسمانِ باز
آفتابِ زر
باغهای گل
دشتهای بی در و پیکر
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
بوی خاک عطر باران خورده در کهسار
خواب گندمزار در چشمهی مهتاب
آمدن، رفتن، دویدن، عشق وزیدن
در غم انسان نشستن
پابه پای شادمانیهای مردم پای کوبیدن
کار کردن، کارکردن، آرمیدن
چشم انداز بیابانهای خشک و تشنه را دیدن
جرعههایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
همنفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
و رهانیدن
نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن
گاه گاهی
زیر سقف سقف این سفالین بامهای مه گرفته،
قصههای در هم غم را ز نمنمهای باران شنیدن
بی تکان گهوارهی رنگین کمان را
در کنار بام دیدن
یا شب برفی
پیش آتشها نشستن،
دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن
آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیافروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
پیرمرد، آرام و با لبخند
کندهای در کورهی افسرده جان افکند
چشمهایش را در سیاهیهای کومه جستوجو میکرد
زیر لب آهسته با خود گفتوگو میکرد
زندگی را شعله باید بر فروزنده
شعلهها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو، ای انسان
جنگل، ای روییده آزاده
بیدریغ افکنده روی کوهها دامن
آشیانها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمهها در سایبانهای تو جوشنده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سربلند و سبز باش، ای جنگلِ انسان
زندگانی شعله میخواهد،
صدا سر داد عمو نوروز
شعلهها را هیمه باید روشنی افروز
کودکانم، داستان ما ز آرش بود
او به جان خدمتگزار باغ آتش بود
روزگاری بود
روزگار تلخ و تاری بود
بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره
دشمنان بر جان ما چیره
شهر سیلی خورده هذیان داشت
بر زبان بس داستانهای پریشان داشت
زندگی سرد و سیه چون سنگ
روز بدنامی
روزگار ننگ
غیرت اندر بندهای بندگی پیچان
عشق در بیماریِ دلمردگی بیجان
فصلها فصل زمستان شد
صحنهی گلگشتها گم شد
نشستن در شبستان شد
در شبستانهای خاموشی،
میتراوید از گل اندیشهها عطر فراموشی
ترسی بود و بالهای مرگ
کس نمیجنبید، چون بر شاخه برگ از برگ
سنگر آزادگان خاموش
خیمهگاه دشمنان پرجوش
مرزهای ملک
همچو سرحدات دامنگستر اندیشه، بیسامان
برجهای شهر،
همچو باروهای دل، بشکسته و ویران
دشمنان بگذشته از سرحد و از بارو
هیچ سینه کینهای در بر نمی اندوخت
هیچ دل مهری نمیورزید
هیچ کس دستی به سوی کس نمیآورد
هیچ کس در روی دیگر کس نمیخندید
باغهای آرزو بیبرگ
آسمان اشکها پربار
گر مرو آزادگان در بند
روسپی نامردمان در کار
انجمنها کرد دشمن
رایزنها گرد هم آورد دشمن
تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند،
هم به دست ما شکست ما بر اندیشند
نازک اندیشانشان بیشرم
که مباداشان دگر روزِ بهی در چشم
یافتند آخر فسونی را که میجستند
چشمها با وحشتی در چشمخانه
هر طرف را جستجو میکرد
وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو میکرد:
آخرین فرمان، آخرین تحقیر
مرز را پرواز تیری میدهد سامان
گر به نزدیکی فرود آید
خانههامان تنگ،
آرزومان کور،
ور بپرد دور،
تا کجا؟ تاچند؟
آه کو بازوی پولادین و کو سرپنجهی ایمان
هر دهانی این خبر را بازگو میکرد
چشمها بیگفتوگویی هر طرف را جستوجو میکرد
پیرمرد اندوهگین دستی به دیگر دست میسایید
از میان درههای دور گرگی خسته مینالید
برف روی برف میبارید
باد بالش را به پشت شیشه میمالید
صبح میآمد پیرمرد آرام کرد آغاز
پیش روی لشگر دشمن سپاه دوست
دشت نه، دریایی از سرباز
آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست
بینفس میشد سیاهی در دهان صبح
باد پر میریخت روی دشت باز دامن البرز
لشگر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور
دودو و سهسه به پچپچ گرد یکدیگر
کودکان بربام
دختران بنشسته بر روزن
مادران غمگین کنار در
👇ادامهاش👇
بینصیب از شبرویهایش همه خاموش
در دل هر کوی و هر برزن
سر به هر ایوان و هر در زد
آفتاب و ماه را در گشت
سالها بگذشت
سالها و باز
در تمام پهنهی البرز
وین سراسر قلهی مغموم و خاموشی که میبینید،
وندرون درههای برف آلودی که میدانید
رهگذرهایی که شب در راه میمانند
نام آرش را پیاپی در دل کهسار میخوانند
و نیاز خویش میخواهند
با دهان سنگهای کوه آرش میدهد پاسخ
میکندشان از فراز و از نشیب جادهها آگاه
میدهد امید، مینماید راه
در برون کلبه میبارد
برف میبارد به روی خار و خارا سنگ
کوهها خاموش، درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
کودکان دیری است در خوابند،
در خواب است عمو نوروز
میگذارم کندهای هیزم در آتشدان
شعله بالا میرود پرسوز.
✍️ #سیاوش_کسرایی🌹🕯 🌹
#استورهها
#پهلوانان
#قهرمانان
#دلاوران
#ایران_زمین💚🤍❤️
#آرش_کمانگیر ❤️
#جشن_تیرگان💧
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
در دل هر کوی و هر برزن
سر به هر ایوان و هر در زد
آفتاب و ماه را در گشت
سالها بگذشت
سالها و باز
در تمام پهنهی البرز
وین سراسر قلهی مغموم و خاموشی که میبینید،
وندرون درههای برف آلودی که میدانید
رهگذرهایی که شب در راه میمانند
نام آرش را پیاپی در دل کهسار میخوانند
و نیاز خویش میخواهند
با دهان سنگهای کوه آرش میدهد پاسخ
میکندشان از فراز و از نشیب جادهها آگاه
میدهد امید، مینماید راه
در برون کلبه میبارد
برف میبارد به روی خار و خارا سنگ
کوهها خاموش، درهها دلتنگ
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
کودکان دیری است در خوابند،
در خواب است عمو نوروز
میگذارم کندهای هیزم در آتشدان
شعله بالا میرود پرسوز.
✍️ #سیاوش_کسرایی🌹🕯 🌹
#استورهها
#پهلوانان
#قهرمانان
#دلاوران
#ایران_زمین💚🤍❤️
#آرش_کمانگیر ❤️
#جشن_تیرگان💧
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#جشن_تیرگان💧
و دلاوری و از خودگذشتگی #آرش_کمانگیر، قهرمان و استوره #ایرانزمین.
و اینک میشنویم سروده زیبای #آرش_کمانگیر از زندهیاد #سیاوش_کسرایی با آوای خود ایشان👍🌹
#سیاوش_کسرایی🕯
#آرش_کمانگیر ❤️ #جشن_تیرگان💧
#استورهها #پهلوانان #قهرمانان #دلاوران #ایران_زمین💚🤍❤️
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
و دلاوری و از خودگذشتگی #آرش_کمانگیر، قهرمان و استوره #ایرانزمین.
و اینک میشنویم سروده زیبای #آرش_کمانگیر از زندهیاد #سیاوش_کسرایی با آوای خود ایشان👍🌹
#سیاوش_کسرایی🕯
#آرش_کمانگیر ❤️ #جشن_تیرگان💧
#استورهها #پهلوانان #قهرمانان #دلاوران #ایران_زمین💚🤍❤️
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
(منشور حقوق بشر کورش بزرگ ۲۹ اکتبر ۵۳۹ پیش از میلاد)
✍️#سیاوش_تات
ز کورش پیام آمده در جهان
که بانگش بماند همی جاودان
که منشور او در جهان ماندنی است
نوایش به گوش همه خواندنی است
نوشته است بر لوح بابل چنین
حقوقی که انسان شود نازنین
نخستین ستونش بر آزادگی است
همه سربلندی و دلدادگی است
برابر ، برادر همه مرد و زن
به اندیشه باید بود جان و تن
رهایی ز بیدادمان دادهای
به آزادگی داد بنهادهای
به فرمان تو بردگان رستهاند
ز چنگال اهریمنان جستهاند
شکنجه، ستم، خوار شد در جهان
شکسته شده اژدهای دمان
گر انسان حقوقش بُوَد در زمین
نباشد به هر گوشهای دل غمین
برابر ، برادر همه ملتی
ندارد قوانین او علتی
هر آنکس که رفته ستمها بر او
حقوقش بُوَد، گر کند جستجو
به داور گهی داد و نیکو روش
بخواهد ز داد آورانی منش
رهایی ز تبعید و زندان همه
هوس را به زندان رود چون رمه
گناهی کند هر کسی در جهان
که پادافرهاش را بود با مهان
گناهی نباشد کسی را اگر
نیفتد گناهش به گردن مگر
مخوانش تو مجرم، کنون تا خطر
از او دور گردد خطر در سفر
نباید درون شد کند هر کسی
نگردد شکسته ، حرمها بسی
شرافت، نوشته، سخن هر نفس
هوس را نباید شود در قفس
شدن سوی هر کشوری میتوان
به آزادگی زیستن در جهان
سفر میتوان کند هر کسی
به دور جهان با دلی خوش بسی
هر آنکس ستم بیند ای مهربان
پناهی تواند برد در جهان
پناهنده گردد به هر کشوری
نباشد چنین دیدهای سرسری
اگر بشکند حرمتی در جهان
چنین کس به زندان رود بیگمان
تو پیرو توانی به هر کشوری
نشاید، بگیرد ز تو خودسری
همه مردمان با خرد در جهان
به دور از نژاد و رها از مهان
به گرمی بسازی تو کاشانه را
به مهری توان ساختن خانه را
تو بنیان هستی همین خانهدان
بنایی بُوَد در جهان جاودان
بُوَد هرکسی صاحب مال خویش
نباید که محروم گردد به ریش
بُوَد بیگمان مالک ملک خود
شود هر کسی در پی سلک خود
حقوقی بود، هرکه را جاودان
به آزادگی دین و ایمانمان
رها فکر و اندیشه باید رها
درونی بُوَد دین و ایمان ما
هر آنکس که دارد توان بیان
عقیده و اندیشهای در جهان
بگوید به آزادگی با مهان
نباشد هراسی ز دست شهان
به هر انجمن میتوان دل سپرد
به گرمی همه دست یاران فشرد
به تهدید و وحشت نباید کنون
نهی پای بر انجمن با جنون
به آزادگی مرد و زن همنفس
رها و شکسته در هر قفس
به شایستگی در پی ساختن
نگهدار ایران، پی انداختن
بنای شهی گرچه بر شوکت است
به رای و به اندیشهی ملت است
بنای درستی هر کشوری
به فرهنگ و ثروت، نه بر هر دری
حقوق همه مردمان استوار
بنایی چنین میشود پایدار
حقوق همه ملتی پشتِ کار
ز شادی نباشد کسی بر کنار
هر آنکس که اندیشه دارد به سر
بود همدلی کار او سربهسر
سرافراز و شادان دل و نیک بخت
به شادی کند برتن خویش رخت
حمایت کند مرد و زن در جهان
که باشد حقی در جهان جاودان
به دانش توان ساختن خانه را
زنان، کودکان، مردمان باخدا
به اندیشه، گفتار و کردار نیک
کند مرد و زن بیگمان کار نیک
به کردار آزادگان بیگمان
نهادن همه ارج تا جاودان
حمایت ز اندیشه مردان مرد
نگردد دل دانشی مرد، سرد
برای رسیدن به نیکی و داد
به داد و دهش بایدت مرد راد
«بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم»
همه مردمی در پی کار و بار
چنین کوششی هر زمان استوار
همه مرد وزن در پی ساختن
برای وطن جان و دل باختن
چنین باشد این رسم دیرینه دین
به دولت به ملت رها خود همین.
هفتم آبان روز #کوروش بزرگ، پدر ایران زمین خجسته باد💚🤍❤️
@Persianzoroastrians🔥
✍️#سیاوش_تات
ز کورش پیام آمده در جهان
که بانگش بماند همی جاودان
که منشور او در جهان ماندنی است
نوایش به گوش همه خواندنی است
نوشته است بر لوح بابل چنین
حقوقی که انسان شود نازنین
نخستین ستونش بر آزادگی است
همه سربلندی و دلدادگی است
برابر ، برادر همه مرد و زن
به اندیشه باید بود جان و تن
رهایی ز بیدادمان دادهای
به آزادگی داد بنهادهای
به فرمان تو بردگان رستهاند
ز چنگال اهریمنان جستهاند
شکنجه، ستم، خوار شد در جهان
شکسته شده اژدهای دمان
گر انسان حقوقش بُوَد در زمین
نباشد به هر گوشهای دل غمین
برابر ، برادر همه ملتی
ندارد قوانین او علتی
هر آنکس که رفته ستمها بر او
حقوقش بُوَد، گر کند جستجو
به داور گهی داد و نیکو روش
بخواهد ز داد آورانی منش
رهایی ز تبعید و زندان همه
هوس را به زندان رود چون رمه
گناهی کند هر کسی در جهان
که پادافرهاش را بود با مهان
گناهی نباشد کسی را اگر
نیفتد گناهش به گردن مگر
مخوانش تو مجرم، کنون تا خطر
از او دور گردد خطر در سفر
نباید درون شد کند هر کسی
نگردد شکسته ، حرمها بسی
شرافت، نوشته، سخن هر نفس
هوس را نباید شود در قفس
شدن سوی هر کشوری میتوان
به آزادگی زیستن در جهان
سفر میتوان کند هر کسی
به دور جهان با دلی خوش بسی
هر آنکس ستم بیند ای مهربان
پناهی تواند برد در جهان
پناهنده گردد به هر کشوری
نباشد چنین دیدهای سرسری
اگر بشکند حرمتی در جهان
چنین کس به زندان رود بیگمان
تو پیرو توانی به هر کشوری
نشاید، بگیرد ز تو خودسری
همه مردمان با خرد در جهان
به دور از نژاد و رها از مهان
به گرمی بسازی تو کاشانه را
به مهری توان ساختن خانه را
تو بنیان هستی همین خانهدان
بنایی بُوَد در جهان جاودان
بُوَد هرکسی صاحب مال خویش
نباید که محروم گردد به ریش
بُوَد بیگمان مالک ملک خود
شود هر کسی در پی سلک خود
حقوقی بود، هرکه را جاودان
به آزادگی دین و ایمانمان
رها فکر و اندیشه باید رها
درونی بُوَد دین و ایمان ما
هر آنکس که دارد توان بیان
عقیده و اندیشهای در جهان
بگوید به آزادگی با مهان
نباشد هراسی ز دست شهان
به هر انجمن میتوان دل سپرد
به گرمی همه دست یاران فشرد
به تهدید و وحشت نباید کنون
نهی پای بر انجمن با جنون
به آزادگی مرد و زن همنفس
رها و شکسته در هر قفس
به شایستگی در پی ساختن
نگهدار ایران، پی انداختن
بنای شهی گرچه بر شوکت است
به رای و به اندیشهی ملت است
بنای درستی هر کشوری
به فرهنگ و ثروت، نه بر هر دری
حقوق همه مردمان استوار
بنایی چنین میشود پایدار
حقوق همه ملتی پشتِ کار
ز شادی نباشد کسی بر کنار
هر آنکس که اندیشه دارد به سر
بود همدلی کار او سربهسر
سرافراز و شادان دل و نیک بخت
به شادی کند برتن خویش رخت
حمایت کند مرد و زن در جهان
که باشد حقی در جهان جاودان
به دانش توان ساختن خانه را
زنان، کودکان، مردمان باخدا
به اندیشه، گفتار و کردار نیک
کند مرد و زن بیگمان کار نیک
به کردار آزادگان بیگمان
نهادن همه ارج تا جاودان
حمایت ز اندیشه مردان مرد
نگردد دل دانشی مرد، سرد
برای رسیدن به نیکی و داد
به داد و دهش بایدت مرد راد
«بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم»
همه مردمی در پی کار و بار
چنین کوششی هر زمان استوار
همه مرد وزن در پی ساختن
برای وطن جان و دل باختن
چنین باشد این رسم دیرینه دین
به دولت به ملت رها خود همین.
هفتم آبان روز #کوروش بزرگ، پدر ایران زمین خجسته باد💚🤍❤️
@Persianzoroastrians🔥
بخوانید بخشی از نامهای زیبای ایرانی را در این چکامه زیبا:
باغبانها به روی گلهاشان
نامهای زیبا و قشنگ بگزارند
نامی از جنس #آفتاب و #بهار
نام خوش آب و رنگ بگرارند
تا شبت را #سپيده گل بزند
نام #مهتاب و #ژاله را بنويس
شور #شهناز تا #دلارام است
#نسترن را و #لاله را بنويس
عشق #هنگامه میكند برپا
با #نگار و #نگين و #ركسانا
با #هما و #شراره و #نوشين
با #پريسا و #هستی و #مينا
با #پريا و #مهری و #مينو
#مهرناز و #مهرشاد و #مهشيد
با #دلافروز و #نازنين و #بهار
باز #نوشآفرين شود #خورشيد
مانده طرحی قشنگ در يادم
روی دستان آب، #نيلوفر
بيشتر از #شكوفه بنويسيم
از #زری، از #فرشته، از #زيور
#روشنک را به #پرنيان بسپار
تا به #دريا به #آرزو برسی
نام #آزاده را #رها بنويس
تا به گلها به عطر و بو برسی
#ارغوان و #ستايش و #مهناز
#شهرزاد و #بهاره و #مهسا
نام #رودابه خوب و خوشآواست
همچو لبخند يار خوشسيما
#ماهرخسار و #ماهرخ زيباست
نامهایی قشنگ و پر شورند
#شهربانو و #مهرنوش و #پری
همچو #فيروزه نشابورند
همچنان مانده است در يادم
#شاهرخ، #پارسا و #گوهرشاد
#مهربانو به #نازگل میگفت
نام #ايران ما گرامی باد
بنويسيد #هومن و #فرشيد
يا #كيان و #كيارش و #نيما
#آرمين #آريا #سروش #ارژنگ
#مهرزاد #بهزاد و #بهمن یا #سپهر
#داريوش اين گل هخامنشی
#شهريار بزرگ #ايران است
#باربد، #برديا، #نكیسا، حال
نوبت #آرمان و #اشكان است
#مانی و #ماهيار با #مزدک
از گذرگاه جاده میآيند
شاه #انوشيروان و #شروين
با #آبتين هم پياده میآيند
روی گلدختران آبادی
بگزاريد نام #بارانی
چون #فروغ و #فرانک و #پوران
نامهایی هميشه #ايرانی
نام #سودابه و #كتايون را
نام #آذر #سیمین و #ماندانا
#شهرناز #انوشه و #سيندخت
#ياسمين و #نسرين و #تنناز
غصه دارد هنوز #تهمينه
داغ #سهراب در دلش جاریست
با #فرنگيس و #فریده آشنا باشیم
ياد آنان نشان بيداریست
تا به ياد #منيژه میافتم
#بيژن آزاد میشود از چاه
نام #جمشيد و #ايرج و #هوشنگ
میشود با #بهار و گل همراه
شاه #تهمورس #سيامک و #سام
رنگ و بوی گل میهن دارند
#گيو #بهرام #آرش و #مهران
ريشه در كشوری كهن دارند
ياد #فرهاد و بيستون باشيد
بلكه #شيرين شود روان شما
با #كيومرس جان قدم بزنيد
گل كند باز ، باغ جان شما
به #منوچهرِ عشق، دل بدهيم
نام او همرديف #باران است
#سورنا را به ياد بسپاريم
آبرودار خاک #ايران است
نام #كوروش ز يادمان نرود
با #خشايار هم عنان باشيم
با #فرامرز و #اردشير و #قباد
زير چتری از آسمان باشيم
بايد از #مازيار بنويسيم
از #فريدون و #تورج و #سامان
از #فريبرز و #بابک و #شاپور
از #رهام و #سيامک و #ساسان
#آریوبرزن این شهید وطن
قهرمان همیشهی #ایران
#رستم و #یزدگرد و #فیروزان
نامشان سربلند و جاویدان
بنویسید #کاوه را با شوق
نام #شایان و نام #شاهین را
نام #افشین #بابک و #خسرو
نگرارید جا نام #سیاوش را
پارسی این زبان ایرانی
افتخار و نماد اتحادمان باشد
نام این سرزمین جاویدان
تا همیشه به یادمان باشد.
(✍️سراینده ناشناس )
ما ایرانی هستیم پس نامهای زیبای ایرانی را بر فرزندان ایرانی خویش برمیگزینیم.
نه نامهای زشت تازیان تازشگر وحشی مسلمان را که به کشورمان ایران حمله کردند و ستمها، غارتها، ویرانیها، تجاوزها و جنایتها کردند.
به امید آگاهی و دانایی و خردمندی بخش دیگری از ایرانیان.
@Persianzoroastrians🔥
باغبانها به روی گلهاشان
نامهای زیبا و قشنگ بگزارند
نامی از جنس #آفتاب و #بهار
نام خوش آب و رنگ بگرارند
تا شبت را #سپيده گل بزند
نام #مهتاب و #ژاله را بنويس
شور #شهناز تا #دلارام است
#نسترن را و #لاله را بنويس
عشق #هنگامه میكند برپا
با #نگار و #نگين و #ركسانا
با #هما و #شراره و #نوشين
با #پريسا و #هستی و #مينا
با #پريا و #مهری و #مينو
#مهرناز و #مهرشاد و #مهشيد
با #دلافروز و #نازنين و #بهار
باز #نوشآفرين شود #خورشيد
مانده طرحی قشنگ در يادم
روی دستان آب، #نيلوفر
بيشتر از #شكوفه بنويسيم
از #زری، از #فرشته، از #زيور
#روشنک را به #پرنيان بسپار
تا به #دريا به #آرزو برسی
نام #آزاده را #رها بنويس
تا به گلها به عطر و بو برسی
#ارغوان و #ستايش و #مهناز
#شهرزاد و #بهاره و #مهسا
نام #رودابه خوب و خوشآواست
همچو لبخند يار خوشسيما
#ماهرخسار و #ماهرخ زيباست
نامهایی قشنگ و پر شورند
#شهربانو و #مهرنوش و #پری
همچو #فيروزه نشابورند
همچنان مانده است در يادم
#شاهرخ، #پارسا و #گوهرشاد
#مهربانو به #نازگل میگفت
نام #ايران ما گرامی باد
بنويسيد #هومن و #فرشيد
يا #كيان و #كيارش و #نيما
#آرمين #آريا #سروش #ارژنگ
#مهرزاد #بهزاد و #بهمن یا #سپهر
#داريوش اين گل هخامنشی
#شهريار بزرگ #ايران است
#باربد، #برديا، #نكیسا، حال
نوبت #آرمان و #اشكان است
#مانی و #ماهيار با #مزدک
از گذرگاه جاده میآيند
شاه #انوشيروان و #شروين
با #آبتين هم پياده میآيند
روی گلدختران آبادی
بگزاريد نام #بارانی
چون #فروغ و #فرانک و #پوران
نامهایی هميشه #ايرانی
نام #سودابه و #كتايون را
نام #آذر #سیمین و #ماندانا
#شهرناز #انوشه و #سيندخت
#ياسمين و #نسرين و #تنناز
غصه دارد هنوز #تهمينه
داغ #سهراب در دلش جاریست
با #فرنگيس و #فریده آشنا باشیم
ياد آنان نشان بيداریست
تا به ياد #منيژه میافتم
#بيژن آزاد میشود از چاه
نام #جمشيد و #ايرج و #هوشنگ
میشود با #بهار و گل همراه
شاه #تهمورس #سيامک و #سام
رنگ و بوی گل میهن دارند
#گيو #بهرام #آرش و #مهران
ريشه در كشوری كهن دارند
ياد #فرهاد و بيستون باشيد
بلكه #شيرين شود روان شما
با #كيومرس جان قدم بزنيد
گل كند باز ، باغ جان شما
به #منوچهرِ عشق، دل بدهيم
نام او همرديف #باران است
#سورنا را به ياد بسپاريم
آبرودار خاک #ايران است
نام #كوروش ز يادمان نرود
با #خشايار هم عنان باشيم
با #فرامرز و #اردشير و #قباد
زير چتری از آسمان باشيم
بايد از #مازيار بنويسيم
از #فريدون و #تورج و #سامان
از #فريبرز و #بابک و #شاپور
از #رهام و #سيامک و #ساسان
#آریوبرزن این شهید وطن
قهرمان همیشهی #ایران
#رستم و #یزدگرد و #فیروزان
نامشان سربلند و جاویدان
بنویسید #کاوه را با شوق
نام #شایان و نام #شاهین را
نام #افشین #بابک و #خسرو
نگرارید جا نام #سیاوش را
پارسی این زبان ایرانی
افتخار و نماد اتحادمان باشد
نام این سرزمین جاویدان
تا همیشه به یادمان باشد.
(✍️سراینده ناشناس )
ما ایرانی هستیم پس نامهای زیبای ایرانی را بر فرزندان ایرانی خویش برمیگزینیم.
نه نامهای زشت تازیان تازشگر وحشی مسلمان را که به کشورمان ایران حمله کردند و ستمها، غارتها، ویرانیها، تجاوزها و جنایتها کردند.
به امید آگاهی و دانایی و خردمندی بخش دیگری از ایرانیان.
@Persianzoroastrians🔥
سروده زیبای #شب_چله🍉
از✍️ #سیاوش_تات🍷
پهلوانان را درود و زنده باد
سد هزاران آفرین از بنده باد
ماه آذر چون به پایان میرود
آخرین شب تیرهگیها میدمد
مردمانی از گذشته در جهان
گرد آتش، مانده آیین مهان
شام یلدا، مهربانی مهربان
یادگاری از نیاکان جاودان
واژهی یل سال باشد، تو بدان
سال هم خورشید رخشان را بخوان
روز فردا را تو دی خوانی کنون
دی همان دا روز زادن بیفسون
در شبی تاریک مردم گرد هم
سر زند خورشید، آنها دمبهدم
در نبردی مردمان با اهرمن👹
پای کوبان، دست افشان جان و تن
گرد هم پیمانههای جام می🍷
سر کشند تا بامداد روز دی
گرد آتش مردمان تا بامداد
در نبرد اهرمن، پیروز و شاد
هر نگاهی شوق بودن میپَراند
دشمنیها را ز دلها میرَماند
زایش عیسای مریم در دی است؟
این چنین روزی که فرخنده پی است
پاپ اگر پوشد ردای سرخرنگ
یک نشانی باشد از این فرِ هنگ
رخت بابا گر چنین باشد عزیز
با پگاه و با پسین یک ریشه نیز
روز خورشیدش بود یک روز هم
روز شادی، مهربانی دم به دم
خوان یلدا گسترد هر خانهای
میوههای رنگ رنگ هر دانهای
خشکباری، هندوانه سرخ گون
میگذارد یک اناری، رنگ خون
سفرههای رنگرنگ از خوردنی
ارمغان، نوشیدنی و بُردنی
در شبانی تیره باهم رهسپار
تیرهگیها میرود، ما بیقرار
ما همه شهنامه خوانان مستِ مست
جام می🍷میگردد اینجا دست دست
جام می🍷در دستمان مستانه مست
پایکوبی میکنیم با هر که هست
دست هم بگرفته ما جانانه دست
هر سیاهی با نگاهی گشته پست
مهربانی یک نوا شهنامه خوان
روز روشن از پی یلدا بدان
گوش جان بر داستان پهلوان
میسپارم تا بماند جاودان
رنگ سرخ مهربانی در تن است
مهر ورزیدن همیشه هومن است
سرخ رنگی پهلوانی در نبرد
رنگ پیروزی در این شبهای سرد
در نبردی این چنین پیروز شد
از پس شب رنگ فردا، روز شد
مهربانی ارمغانی یادگار
میدهد امشب برامان روزگار
دل تهی میگردد از آز و نیاز
رشک را با کینه دربندیم باز
زندگی بیخشم، چون آب روان
گلستان میگردد اینجا جاودان
روز روشن سر زند از پشت شب
درد و رنج و کینهها ماند به تب
نمنمک خورشید تابانتر شود
زندگی با مهربانی سر زند
برف و باران این زمین را جان دهد
هر نفس گرما و خان و مان دهد
چله امشب میرسد، فردا دی است
روشنیها، مهربانی، در پی است
در دلم باشد همیشه تا جهان
مهربانیهای یلدا جاودان
مهر پیوندی میان مردمان
همدلی با مهربانی بیگمان
چله امشب میرسد دل شاد دار
جام می🍷 پر کن لبالب بیقرار
هر دم از خوبان بگو همراه دار
چونکه فردا روشن است از کار و بار
روز فردا، روز زادن، زندگی
پهلوان بودن بهدور از بندهگی.
پیشاپیش
#شب_چله بر شما خجسته باد🍷🍉🍇
@Persianzoroastrians 🔥
از✍️ #سیاوش_تات🍷
پهلوانان را درود و زنده باد
سد هزاران آفرین از بنده باد
ماه آذر چون به پایان میرود
آخرین شب تیرهگیها میدمد
مردمانی از گذشته در جهان
گرد آتش، مانده آیین مهان
شام یلدا، مهربانی مهربان
یادگاری از نیاکان جاودان
واژهی یل سال باشد، تو بدان
سال هم خورشید رخشان را بخوان
روز فردا را تو دی خوانی کنون
دی همان دا روز زادن بیفسون
در شبی تاریک مردم گرد هم
سر زند خورشید، آنها دمبهدم
در نبردی مردمان با اهرمن👹
پای کوبان، دست افشان جان و تن
گرد هم پیمانههای جام می🍷
سر کشند تا بامداد روز دی
گرد آتش مردمان تا بامداد
در نبرد اهرمن، پیروز و شاد
هر نگاهی شوق بودن میپَراند
دشمنیها را ز دلها میرَماند
زایش عیسای مریم در دی است؟
این چنین روزی که فرخنده پی است
پاپ اگر پوشد ردای سرخرنگ
یک نشانی باشد از این فرِ هنگ
رخت بابا گر چنین باشد عزیز
با پگاه و با پسین یک ریشه نیز
روز خورشیدش بود یک روز هم
روز شادی، مهربانی دم به دم
خوان یلدا گسترد هر خانهای
میوههای رنگ رنگ هر دانهای
خشکباری، هندوانه سرخ گون
میگذارد یک اناری، رنگ خون
سفرههای رنگرنگ از خوردنی
ارمغان، نوشیدنی و بُردنی
در شبانی تیره باهم رهسپار
تیرهگیها میرود، ما بیقرار
ما همه شهنامه خوانان مستِ مست
جام می🍷میگردد اینجا دست دست
جام می🍷در دستمان مستانه مست
پایکوبی میکنیم با هر که هست
دست هم بگرفته ما جانانه دست
هر سیاهی با نگاهی گشته پست
مهربانی یک نوا شهنامه خوان
روز روشن از پی یلدا بدان
گوش جان بر داستان پهلوان
میسپارم تا بماند جاودان
رنگ سرخ مهربانی در تن است
مهر ورزیدن همیشه هومن است
سرخ رنگی پهلوانی در نبرد
رنگ پیروزی در این شبهای سرد
در نبردی این چنین پیروز شد
از پس شب رنگ فردا، روز شد
مهربانی ارمغانی یادگار
میدهد امشب برامان روزگار
دل تهی میگردد از آز و نیاز
رشک را با کینه دربندیم باز
زندگی بیخشم، چون آب روان
گلستان میگردد اینجا جاودان
روز روشن سر زند از پشت شب
درد و رنج و کینهها ماند به تب
نمنمک خورشید تابانتر شود
زندگی با مهربانی سر زند
برف و باران این زمین را جان دهد
هر نفس گرما و خان و مان دهد
چله امشب میرسد، فردا دی است
روشنیها، مهربانی، در پی است
در دلم باشد همیشه تا جهان
مهربانیهای یلدا جاودان
مهر پیوندی میان مردمان
همدلی با مهربانی بیگمان
چله امشب میرسد دل شاد دار
جام می🍷 پر کن لبالب بیقرار
هر دم از خوبان بگو همراه دار
چونکه فردا روشن است از کار و بار
روز فردا، روز زادن، زندگی
پهلوان بودن بهدور از بندهگی.
پیشاپیش
#شب_چله بر شما خجسته باد🍷🍉🍇
@Persianzoroastrians 🔥
سروده زیبای #بابک_خرمدین🔥🕯🔥💚🤍❤️
از زندهیاد #سیاوش_کسرایی👍🕯🌹
دستهایش بسته بود از پشت
اما مشت جامهاش از جنس خون
و جامش از خمخانهی #زرتشت
خسته تن، جان در خطر، آزرده دل خاموش
مهر را در سینه میپرورد
کینه را در خویشتن میکشت
ارغوان دیدگانش
با شفقها و شقایقهای میهن
گفتگو میکرد:
تیرباران نگاهش بارگاه معتصم را
زیر و رو میکرد
دل به فرمان دلیری داشت
ترس را بیآبرو میکرد
اهرمن از خشم میلرزید
دژ دل و دژ خو و دژ آهنگ
بانگ زد، با واژههایی زشت و بیفرهنگ
ای سگ، ای زندیق
کامت چیست؟
ای موالی ای عجم
سودای خامت چیست؟
پس چرا از ما نمیترسی؟
پس چرا بر خود نمیلرزی؟
بابک اما رای دیگر داشت
کشتی اندیشه در دریای دیگر داشت
در نگاهش مرگ آسان مینمود اما
زندگی در ذهن او معنای دیگر داشت
زیر لب نجوای دیگر داشت
زنده باید بود و شادی کرد
مام بوم خویش را باید نگهبان بود
با پیام راستی
با مردمان بایست رادی کرد
اهرمن فریاد زد:
افشین چه میگوید؟
و افشین، آه افشین، وای افشین
آن گنهکار پریشان روزگار
شرمسار از برگ برگ خونی تاریخ
آن همان آکنده از هر گند،
آن همان بیریشه بیپیوند
شرمسار از کرده خود
سر به زیر افکند
اهرمن با تیز خندی گفت:
البابک هراسانا؟
و بابک آن گو نستوه
آن نستوه سبلان کوه
آن استوره بیگانه با اندوه
آن همان آیینه دار مزدک و مانی
خسته جان و مانده از نیرنگ و تزویر مسلمانی
چشم در چشم ستم فریاد زد:
بسیار آسانا !!
بار دیگر نعره زد تندیس استبداد
و پژواک خروشش رفت تا ژرفای عالم
که دستش را بزن، گرما
و دژخیم سیه بنیاد
همان مزدور ظلمت کامه بیداد
با یک ضربه از پهلو
چنان زد تا که خون فواره زد از پارهی بازو
تهم دل درهم کشید ابرو
سهم دل خر خنده زد بر او
اختران کی میبرند از یاد
آن شبی که شیون شمشیر
پیچید در بغداد
و بابک، آه بابک، باز هم بابک
تا نبیند اهرمن سرخی او را زرد
تا نخواند از نگاهش درد
تا نه پندارد که پایان یافت این آورد
چهره را با خون ناب و تابناکش
ارغوانی کرد
و آنگاه ...
تا نیافتد پیش پای اهرمن
خود را به پشت انداخت
چشمها را بست
شهپر اندیشه را وا کرد
بال در بال همای عشق
گشت و گشت و گشت تا جان را
بر فراز قله سیمرغ پیدا کرد
هر طرف هر سو نگه افکند
یکسو #کورش #سیاوش #کاوه چون خورشید
سوی دیگر #رستم و #گردآفرید و #آرش و #جمشید
و با نورافکن امید
پیر توس و خیزش يعقوب را هم دید
و دیگر گاه...
بر لبانش خنجر لبخند
چشم در چشم هزاران بابک آزاد یا دربند
به آسودگی جان باخت
بابک اما خون بها پرداخت
و با این کارِ کارستان پرچم آزادگی را
بر بلند آسمان افراخت
او روانش را ز ننگ بندگی پرداخت
تا ز خشت جان پاک خویش
ایران ساخت
ایران ساخت
ایران ساخت.
بر روان و فروهر پاک #بابک_خرمدین❤️درود باد🌹🕯🌹
@Persianzoroastrians🔥
از زندهیاد #سیاوش_کسرایی👍🕯🌹
دستهایش بسته بود از پشت
اما مشت جامهاش از جنس خون
و جامش از خمخانهی #زرتشت
خسته تن، جان در خطر، آزرده دل خاموش
مهر را در سینه میپرورد
کینه را در خویشتن میکشت
ارغوان دیدگانش
با شفقها و شقایقهای میهن
گفتگو میکرد:
تیرباران نگاهش بارگاه معتصم را
زیر و رو میکرد
دل به فرمان دلیری داشت
ترس را بیآبرو میکرد
اهرمن از خشم میلرزید
دژ دل و دژ خو و دژ آهنگ
بانگ زد، با واژههایی زشت و بیفرهنگ
ای سگ، ای زندیق
کامت چیست؟
ای موالی ای عجم
سودای خامت چیست؟
پس چرا از ما نمیترسی؟
پس چرا بر خود نمیلرزی؟
بابک اما رای دیگر داشت
کشتی اندیشه در دریای دیگر داشت
در نگاهش مرگ آسان مینمود اما
زندگی در ذهن او معنای دیگر داشت
زیر لب نجوای دیگر داشت
زنده باید بود و شادی کرد
مام بوم خویش را باید نگهبان بود
با پیام راستی
با مردمان بایست رادی کرد
اهرمن فریاد زد:
افشین چه میگوید؟
و افشین، آه افشین، وای افشین
آن گنهکار پریشان روزگار
شرمسار از برگ برگ خونی تاریخ
آن همان آکنده از هر گند،
آن همان بیریشه بیپیوند
شرمسار از کرده خود
سر به زیر افکند
اهرمن با تیز خندی گفت:
البابک هراسانا؟
و بابک آن گو نستوه
آن نستوه سبلان کوه
آن استوره بیگانه با اندوه
آن همان آیینه دار مزدک و مانی
خسته جان و مانده از نیرنگ و تزویر مسلمانی
چشم در چشم ستم فریاد زد:
بسیار آسانا !!
بار دیگر نعره زد تندیس استبداد
و پژواک خروشش رفت تا ژرفای عالم
که دستش را بزن، گرما
و دژخیم سیه بنیاد
همان مزدور ظلمت کامه بیداد
با یک ضربه از پهلو
چنان زد تا که خون فواره زد از پارهی بازو
تهم دل درهم کشید ابرو
سهم دل خر خنده زد بر او
اختران کی میبرند از یاد
آن شبی که شیون شمشیر
پیچید در بغداد
و بابک، آه بابک، باز هم بابک
تا نبیند اهرمن سرخی او را زرد
تا نخواند از نگاهش درد
تا نه پندارد که پایان یافت این آورد
چهره را با خون ناب و تابناکش
ارغوانی کرد
و آنگاه ...
تا نیافتد پیش پای اهرمن
خود را به پشت انداخت
چشمها را بست
شهپر اندیشه را وا کرد
بال در بال همای عشق
گشت و گشت و گشت تا جان را
بر فراز قله سیمرغ پیدا کرد
هر طرف هر سو نگه افکند
یکسو #کورش #سیاوش #کاوه چون خورشید
سوی دیگر #رستم و #گردآفرید و #آرش و #جمشید
و با نورافکن امید
پیر توس و خیزش يعقوب را هم دید
و دیگر گاه...
بر لبانش خنجر لبخند
چشم در چشم هزاران بابک آزاد یا دربند
به آسودگی جان باخت
بابک اما خون بها پرداخت
و با این کارِ کارستان پرچم آزادگی را
بر بلند آسمان افراخت
او روانش را ز ننگ بندگی پرداخت
تا ز خشت جان پاک خویش
ایران ساخت
ایران ساخت
ایران ساخت.
بر روان و فروهر پاک #بابک_خرمدین❤️درود باد🌹🕯🌹
@Persianzoroastrians🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جشن_سده
پر از جشن است و شادی سرزمینم
به ایرانم هزاران هزار آفرینم
به آیینی که مانده از نیاکان
به شادی تا بماند این تو بر خوان
که ایران گوهر پاکی ز شادیست
مرام پهلوانانش به رادی است
به آیین سده پُر کن تو هر جام
برافروز آتشی در سینه با نام
خجسته باد این جشن کیانی
بنوش و سر بگیر از نو جوانی
بیافروز آتش از مهرت دوباره
به شادی دردها را کن تو چاره
ز بهمن بگذرد ده روز از ماه
فروزان میکند آتش همه راه
سده جشن شهان نامدار است
ز هوشنگ و کیان او یادگار است.
✍️دکتر #سیاوش_تات
✅ زنده باد فرهنگ ناب ایرانزمینمان.
✅ جاودان باد تمدن بزرگ ایرانزمینمان.
✅ پایدار باد تاریخ کهن ایرانزمینمان.
✅ پاینده باد آیین نیک نیاکان ایرانیمان.
#جشن_سده جشن آتش، جشن مهر، جشن پیروزی فروغ بر تاریکی شادباد.🔥
#دهم_بهمنماه_گرامی_باد❄️
#جشن_سده_شادباد🔥
@Persianzoroastrians🔥
پر از جشن است و شادی سرزمینم
به ایرانم هزاران هزار آفرینم
به آیینی که مانده از نیاکان
به شادی تا بماند این تو بر خوان
که ایران گوهر پاکی ز شادیست
مرام پهلوانانش به رادی است
به آیین سده پُر کن تو هر جام
برافروز آتشی در سینه با نام
خجسته باد این جشن کیانی
بنوش و سر بگیر از نو جوانی
بیافروز آتش از مهرت دوباره
به شادی دردها را کن تو چاره
ز بهمن بگذرد ده روز از ماه
فروزان میکند آتش همه راه
سده جشن شهان نامدار است
ز هوشنگ و کیان او یادگار است.
✍️دکتر #سیاوش_تات
✅ زنده باد فرهنگ ناب ایرانزمینمان.
✅ جاودان باد تمدن بزرگ ایرانزمینمان.
✅ پایدار باد تاریخ کهن ایرانزمینمان.
✅ پاینده باد آیین نیک نیاکان ایرانیمان.
#جشن_سده جشن آتش، جشن مهر، جشن پیروزی فروغ بر تاریکی شادباد.🔥
#دهم_بهمنماه_گرامی_باد❄️
#جشن_سده_شادباد🔥
@Persianzoroastrians🔥
اسفندگان روز مهر ایرانی
esfandgan-roz-mehr-iran
آهنگ و ترانههای زیبا از جشنهای ملیمان
از کانال ایرانیان زرتشتی.
اینک آهنگ و ترانه #اسپندگان(سپندارمزگان)💔
سراینده: #سیاوش_تهرانی🍷
با آوای زیبای بانو #یسنا🍷 #امیر_جاوید🍷
آهنگساز: #یسنا👍
صدابردار: #امید🍷
کاری از کارگروه اسفندگان💔
#جشن_سپندارمزگان
روز #عشق_ایرانیان بر #عاشقان و #شیدایان شادباد و شادباش
💔💔🍷🍷🌻🌻
🌸🌸🌺🌺🔥🔥
#جشن_اسپندگان
روز بزرگداشت #زن و #زمین باور و زندگیبخش فرخنده و خجسته باد
💞💞🍷🍷🌻🌻
🌺🌺🌸🌸🔥🔥
#ایرانیان_زرتشتی❤️🔥
@Persianzoroastrians 🔥❤️
از کانال ایرانیان زرتشتی.
اینک آهنگ و ترانه #اسپندگان(سپندارمزگان)💔
سراینده: #سیاوش_تهرانی🍷
با آوای زیبای بانو #یسنا🍷 #امیر_جاوید🍷
آهنگساز: #یسنا👍
صدابردار: #امید🍷
کاری از کارگروه اسفندگان💔
#جشن_سپندارمزگان
روز #عشق_ایرانیان بر #عاشقان و #شیدایان شادباد و شادباش
💔💔🍷🍷🌻🌻
🌸🌸🌺🌺🔥🔥
#جشن_اسپندگان
روز بزرگداشت #زن و #زمین باور و زندگیبخش فرخنده و خجسته باد
💞💞🍷🍷🌻🌻
🌺🌺🌸🌸🔥🔥
#ایرانیان_زرتشتی❤️🔥
@Persianzoroastrians 🔥❤️
#سپندارمزگان در اشعار برخی از شاعران #ایرانزمین:
#سپندارمز پاسبان تو باد
ز خرداد روشنروان تو باد.
✍️ #فردوسی_توسی
چو خرم شد به شیرین جان خسرو
جهان میکرد عهد خرمی نو.
✍️ #نظامی_گنجوی
سپندارمز روز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر.
می آر از پی آنکه بی می نشد
دلی شادمان و تنی شاد خوار.
سپند آر پی آنکه چشم بدان
بگرداند ایزد از این روزگار.
✍️ #مسعود_سعدسلمان
به شهریور اندر شوی شادخوار
کنی در سپندارمز کشت و کار.
✍️ #ملکالشعرا_بهار
روز اسپندارمزد ز اسفند ماه
دوستت دارم بگو با هر نگاه
دوستت دارم ز دریا بیشتر
از زمین و از کهکشانها بیشتر
دوستت دارم تو در جان منی
پارهای از جان ایران منی.
شاخهای گل پیش دلدارت ببر
بوسهای از گونهی یارت بخر
سیب سرخی هم فراهم آوریم
هر یکی یک بوسه بر رویش زنیم
کین نمادی گشته از اسفندگان
دوستت دارم فراوانتر ز جان.
دلبرم، ای ماه ایرانی نژاد
سرزمینت را مبر هرگز ز یاد
کین زمین جای سپند مهر بود
جای نیکویان روشن چهر بود
این چنین کن تا که چون بیمایگان
ره نپویی بر ره بیگانگان
سرزمیت را بکوش آباد کن
روز و شب از فر ایران یاد کن.
✍️ #سیاوش_تهرانی
سپندارمزگان بر تو فرخنده باد
ز شادی دل و جانت آکنده باد
ز بغدخت همواره مهر آفرین
به رامش دل و جان تو زنده باد
در این روز، ای بانوی پارسی
تو را بخت سالار و بد بنده باد
تو را زیست با شوی فرخنده خوی
بر اندازه باد و بر ازنده باد
سپندارمزگان که جشن زن است
لب مرد و زن هر دو پر خنده باد
در این جشن فرخنده، بیخ غمان
ز جان و دل هر دوان کنده باد
چو کندهست مرد و ستاکش زن است
خجسته (ستاک) و نکو کنده باد
هر آنکس که نشناخت ارج زنان
روانش نژند و تنش ژنده باد
هلا ای گرامی، گرانمایه زن
که مغز بد اندیش تو گنده باد
در این جشن(زروان) که نزد خدای
ز هر لغزشش پاک پرونده باد
بگوید بدین آریایی سرود
سپندارمز بر تو فرخنده باد.
✍️ #میرجلالالدین_کزازی🍷
جشن اسفند است و روزی خوش
کهن آیین نیک و شاد ایرانی
خاک در جنبش و زمین در جوش
جشن بانوی راد ایرانی
سال نو در کمین سال کهن
گاه جشن و زمان بیداریست
سبز پوشان خاک در راهند
زندگی در تن زمین جاریست
میستاییم و پاس میداریم
این کهن مام نرمخوی زمین
خاستگاه تمام آدمیان
ایرتن گاهوار مهر آیین
به جز آیین پاسداری خاک
سخن از روز زن بباید گفت
زان فروتن نماد زایش و مهر
شمع هر انجمن بباید گفت
خاک پر بار و بانوی دانا
از سپندارمز نشان دارد
مزدگیران فرا رسید و کنون
بر زنان شادی ارمغان آرد
زن نیکو به هر سرای که هست
شادی افزا و مجلس افروز است
آن وفا پیشهی نکو کردار
همچو خورشید تیرگی سوز است
با همه مهر و نازکیهایش
بار هستی به شانهها دارد
هر شرنگی به کام او ریزد
بهر آن چاره و دوا دارد
خاک و زن در جهان کج رفتار
تکیهگاه سپند انسانند
باد تا در پناه ایزد پاک
شاد زیوند و شادمان مانند.
✍️ #هما_ارژنگی🍷
یک گلی گفتا به زیبا دختری
ره مده بر خود که از گل برتری
هر کسی یک شاخه گل آرد بدست
شاد و خندان میشود چون بلبلی
گر روی در مجلسی یا محفلی
سرنشـین باشد در آن دسـته گلی
گفت آن دختر که من والاترم
از همه گل در جهان زیباترم
چون که آمد یک جوانی در میان
شیر مردی سررسید و گفت هان
هر دو دلدار بر و هر دو دلستان
یک به بلبل دیگری هر یک جوان
گل که در زیبایی عالم سر است
چهرهی دختر ز گل زیباتر است.
✍️ #اردشیر_ماندگاری
در ایران باستان گرفتند ایرانیان
به روز عشق جشن عاشقان
سپندارمزگان نهادند نامش که این
بشد جشن پیروزی عشق بر آز و کین
شمردند روزهای ماه را به سی
اهورا خوانند روز یک تا به سی
اهورا مزدا بود نام روز نخسـت
به دوم روز بهمن، اندیشه و تندرست
نهاندند نام روز سوم اردیبهـشت
بمعنای پاکی و راستی در سرشت
به چهارم روز نام شهریور گزیدند
به روز پنج سپندارمز را گشودند
سپندارمز جشن زمین و حب مادری
بورزد عشق بر کودکان چون گوهری
سپندارمز کنیه زمین و سرشت
نماد روز عشق بر زیبا و زشت
به هر ماه نام روز و ماه یکسان شدی
به شادی آن روز جشنی بر پا شدی
به ماه مهر همنام روز شانزده
گرفتند مهرگان جشن، بعد از پانزده
سپندارمز نماد زمین، چو نامیدند پنجم روز
مصادف به اسفند گردیدند آن ماه و روز
گرفتنـد جشن بزرگی دگر، که ایرانیان
خوش اندیشه و شاد زیستند چون قوم کیان
چنین بود که مردان در آن روزگار
به روز سپندارمز عاشق کردگار
به بانو دادند بوسه عشق، زینت و هدیه
به دختر عطا کرده از مهر پیرایهای مهدیه
به مهر و محبت، جشن و شادی در آن پردهها
در ایران باستان بود پایکوبی و رقصها
سـپندارمزگان گیرند آگاه ایرانیان
بیاموزند عشق را نه از غرب کز قوم کیان.
✍️ #مهیار_فرآورده
@Persianzoroastrians🔥
#سپندارمز پاسبان تو باد
ز خرداد روشنروان تو باد.
✍️ #فردوسی_توسی
چو خرم شد به شیرین جان خسرو
جهان میکرد عهد خرمی نو.
✍️ #نظامی_گنجوی
سپندارمز روز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر.
می آر از پی آنکه بی می نشد
دلی شادمان و تنی شاد خوار.
سپند آر پی آنکه چشم بدان
بگرداند ایزد از این روزگار.
✍️ #مسعود_سعدسلمان
به شهریور اندر شوی شادخوار
کنی در سپندارمز کشت و کار.
✍️ #ملکالشعرا_بهار
روز اسپندارمزد ز اسفند ماه
دوستت دارم بگو با هر نگاه
دوستت دارم ز دریا بیشتر
از زمین و از کهکشانها بیشتر
دوستت دارم تو در جان منی
پارهای از جان ایران منی.
شاخهای گل پیش دلدارت ببر
بوسهای از گونهی یارت بخر
سیب سرخی هم فراهم آوریم
هر یکی یک بوسه بر رویش زنیم
کین نمادی گشته از اسفندگان
دوستت دارم فراوانتر ز جان.
دلبرم، ای ماه ایرانی نژاد
سرزمینت را مبر هرگز ز یاد
کین زمین جای سپند مهر بود
جای نیکویان روشن چهر بود
این چنین کن تا که چون بیمایگان
ره نپویی بر ره بیگانگان
سرزمیت را بکوش آباد کن
روز و شب از فر ایران یاد کن.
✍️ #سیاوش_تهرانی
سپندارمزگان بر تو فرخنده باد
ز شادی دل و جانت آکنده باد
ز بغدخت همواره مهر آفرین
به رامش دل و جان تو زنده باد
در این روز، ای بانوی پارسی
تو را بخت سالار و بد بنده باد
تو را زیست با شوی فرخنده خوی
بر اندازه باد و بر ازنده باد
سپندارمزگان که جشن زن است
لب مرد و زن هر دو پر خنده باد
در این جشن فرخنده، بیخ غمان
ز جان و دل هر دوان کنده باد
چو کندهست مرد و ستاکش زن است
خجسته (ستاک) و نکو کنده باد
هر آنکس که نشناخت ارج زنان
روانش نژند و تنش ژنده باد
هلا ای گرامی، گرانمایه زن
که مغز بد اندیش تو گنده باد
در این جشن(زروان) که نزد خدای
ز هر لغزشش پاک پرونده باد
بگوید بدین آریایی سرود
سپندارمز بر تو فرخنده باد.
✍️ #میرجلالالدین_کزازی🍷
جشن اسفند است و روزی خوش
کهن آیین نیک و شاد ایرانی
خاک در جنبش و زمین در جوش
جشن بانوی راد ایرانی
سال نو در کمین سال کهن
گاه جشن و زمان بیداریست
سبز پوشان خاک در راهند
زندگی در تن زمین جاریست
میستاییم و پاس میداریم
این کهن مام نرمخوی زمین
خاستگاه تمام آدمیان
ایرتن گاهوار مهر آیین
به جز آیین پاسداری خاک
سخن از روز زن بباید گفت
زان فروتن نماد زایش و مهر
شمع هر انجمن بباید گفت
خاک پر بار و بانوی دانا
از سپندارمز نشان دارد
مزدگیران فرا رسید و کنون
بر زنان شادی ارمغان آرد
زن نیکو به هر سرای که هست
شادی افزا و مجلس افروز است
آن وفا پیشهی نکو کردار
همچو خورشید تیرگی سوز است
با همه مهر و نازکیهایش
بار هستی به شانهها دارد
هر شرنگی به کام او ریزد
بهر آن چاره و دوا دارد
خاک و زن در جهان کج رفتار
تکیهگاه سپند انسانند
باد تا در پناه ایزد پاک
شاد زیوند و شادمان مانند.
✍️ #هما_ارژنگی🍷
یک گلی گفتا به زیبا دختری
ره مده بر خود که از گل برتری
هر کسی یک شاخه گل آرد بدست
شاد و خندان میشود چون بلبلی
گر روی در مجلسی یا محفلی
سرنشـین باشد در آن دسـته گلی
گفت آن دختر که من والاترم
از همه گل در جهان زیباترم
چون که آمد یک جوانی در میان
شیر مردی سررسید و گفت هان
هر دو دلدار بر و هر دو دلستان
یک به بلبل دیگری هر یک جوان
گل که در زیبایی عالم سر است
چهرهی دختر ز گل زیباتر است.
✍️ #اردشیر_ماندگاری
در ایران باستان گرفتند ایرانیان
به روز عشق جشن عاشقان
سپندارمزگان نهادند نامش که این
بشد جشن پیروزی عشق بر آز و کین
شمردند روزهای ماه را به سی
اهورا خوانند روز یک تا به سی
اهورا مزدا بود نام روز نخسـت
به دوم روز بهمن، اندیشه و تندرست
نهاندند نام روز سوم اردیبهـشت
بمعنای پاکی و راستی در سرشت
به چهارم روز نام شهریور گزیدند
به روز پنج سپندارمز را گشودند
سپندارمز جشن زمین و حب مادری
بورزد عشق بر کودکان چون گوهری
سپندارمز کنیه زمین و سرشت
نماد روز عشق بر زیبا و زشت
به هر ماه نام روز و ماه یکسان شدی
به شادی آن روز جشنی بر پا شدی
به ماه مهر همنام روز شانزده
گرفتند مهرگان جشن، بعد از پانزده
سپندارمز نماد زمین، چو نامیدند پنجم روز
مصادف به اسفند گردیدند آن ماه و روز
گرفتنـد جشن بزرگی دگر، که ایرانیان
خوش اندیشه و شاد زیستند چون قوم کیان
چنین بود که مردان در آن روزگار
به روز سپندارمز عاشق کردگار
به بانو دادند بوسه عشق، زینت و هدیه
به دختر عطا کرده از مهر پیرایهای مهدیه
به مهر و محبت، جشن و شادی در آن پردهها
در ایران باستان بود پایکوبی و رقصها
سـپندارمزگان گیرند آگاه ایرانیان
بیاموزند عشق را نه از غرب کز قوم کیان.
✍️ #مهیار_فرآورده
@Persianzoroastrians🔥
💚 #نوروز در سرودههای بخشی از چکامهسرایان(:شاعران) #ایرانزمین:👇
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
✍️ #فردوسی_توسی
🍀
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد.
✍️ #عطار_نیشاپوری
🍀
بر آمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز.
✍️ #سعدی_شیرازی
🍀
شکفته چون گل نوروز و نو رنگ
به نوروز این غزل درساخت با چنگ.
به نوروز بنشست و می نوش کرد
سرود سرایندگان گوش کرد.
به جشن فریدون و نوروز جم
که شادی سترد از جهان نام غم.
✍️ #نظامی_گنجوی
🍀
چون به نوروز کَند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو میبینم.
✍️ #شهریار
🍀
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد.
✍️ #منوچهری_دامغانی
🍀
به نوروز جمشید و جشن سده
که نو گشتی آیین آتشکده
✍️ #نظامی_گنجوی
🍀
خیمه نوروز بر صحرا زدند
چارتاق لعل بر خضرا زدند.
✍️ #خواجوی_کرمانی
🍀
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین
دهقان جهان دیدهاش پرورده ببر بر
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم.
✍️ #خاقانی_شروانی
🍀
به باغ صبح در هنگام نوروز
صبایی کرد و بر گلبن نظر کن.
✍️ #سنایی
🍀
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
✍️ #عنصری
🍀
باد نوروزت فرخنده و پیروزت روز
تو بشادی ز بر گاه و عدو در ته چاه
✍️ #قطران_تبریزی
🍀
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
بی گفت زبان تو بیحرف و بیان تو
از باطن تو گوشت بشنیده مبارک باد.
نوروز و نو بهار و حمل میزند صلا
هرگز ندیده چشم جهان این چنین بهار.
✍️ #مولوی(مولانا)
🍀
نوروز مهین «جم همایون» آورد
چـون فـرخ مهـرگان فریـدون آورد
همیشه روز تو نوروز و بخت تو پیروز
مخالفانت بی آرام و کار تو پدرام.
✍️ #قطران_تبریزی
🍀
ازین فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی
✍️ #فرخی_سیستانی
🍀
بهار آمد کنون بلبل برای گل نواخوان شد
جهان رنگی دگر پوشید و جانان را همه جان شد
بیا ای دل دراین یکدم همیشه مهربان باهم
که فردا را کسی ضامن نخواهد شد که چونان شد.
✍️ #سیاوش_تات
🍀
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده.
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ.
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو نوروز باد.
✍️ #فردوسی_توسی
🍀
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
✍️ #سعدی_شیرازی
🍀
همرهی طالع فیروز بین
دولت جان پرور نوروز بین.
✍️ #پروین_اعتصامی
🍀
نوروز باد روزت و پیروز باد بخت
جودت ولی نواز و جلالت عدو فکن
✍️ #ادیب_صابر (سده ۶)
🍀
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مددخواهی چراغ دل برافروزی.
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه مِی میخواهم و مطرب که میگوید رسید.
✍️ #حافظ_شیرازی
🍀
جشن نوروزت مبارک بخت پیروزت دلیل
مجلس تو بزم خرم همچنین تا جاودان.
جشن نوروزت همایون بخت پیروزت ندیم
خوشتر امروزت زِ دی و بهتر امسالت زِ پار
✍️ #امیر_معزی
🍀
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است.
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لاله رخی اگر تو را فرصت هست.
✍️ #خیام_نیشاپوری
🍀
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ.
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روی زمین.
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار.
✍️ #فردوسی_توسی
#روزت_نوروز_و_بختت_پیروز_باد
گردآورنده:
@persianzoroastrians🔥🍀
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
✍️ #فردوسی_توسی
🍀
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد.
✍️ #عطار_نیشاپوری
🍀
بر آمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز.
✍️ #سعدی_شیرازی
🍀
شکفته چون گل نوروز و نو رنگ
به نوروز این غزل درساخت با چنگ.
به نوروز بنشست و می نوش کرد
سرود سرایندگان گوش کرد.
به جشن فریدون و نوروز جم
که شادی سترد از جهان نام غم.
✍️ #نظامی_گنجوی
🍀
چون به نوروز کَند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو میبینم.
✍️ #شهریار
🍀
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد.
✍️ #منوچهری_دامغانی
🍀
به نوروز جمشید و جشن سده
که نو گشتی آیین آتشکده
✍️ #نظامی_گنجوی
🍀
خیمه نوروز بر صحرا زدند
چارتاق لعل بر خضرا زدند.
✍️ #خواجوی_کرمانی
🍀
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین
دهقان جهان دیدهاش پرورده ببر بر
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم.
✍️ #خاقانی_شروانی
🍀
به باغ صبح در هنگام نوروز
صبایی کرد و بر گلبن نظر کن.
✍️ #سنایی
🍀
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث بنزدیک ملوک عجم از جم
✍️ #عنصری
🍀
باد نوروزت فرخنده و پیروزت روز
تو بشادی ز بر گاه و عدو در ته چاه
✍️ #قطران_تبریزی
🍀
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
بی گفت زبان تو بیحرف و بیان تو
از باطن تو گوشت بشنیده مبارک باد.
نوروز و نو بهار و حمل میزند صلا
هرگز ندیده چشم جهان این چنین بهار.
✍️ #مولوی(مولانا)
🍀
نوروز مهین «جم همایون» آورد
چـون فـرخ مهـرگان فریـدون آورد
همیشه روز تو نوروز و بخت تو پیروز
مخالفانت بی آرام و کار تو پدرام.
✍️ #قطران_تبریزی
🍀
ازین فرخنده فروردین و خرم جشن نوروزی
نصیب خسرو عادل سعادت باد و پیروزی
✍️ #فرخی_سیستانی
🍀
بهار آمد کنون بلبل برای گل نواخوان شد
جهان رنگی دگر پوشید و جانان را همه جان شد
بیا ای دل دراین یکدم همیشه مهربان باهم
که فردا را کسی ضامن نخواهد شد که چونان شد.
✍️ #سیاوش_تات
🍀
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده.
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ.
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو نوروز باد.
✍️ #فردوسی_توسی
🍀
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
✍️ #سعدی_شیرازی
🍀
همرهی طالع فیروز بین
دولت جان پرور نوروز بین.
✍️ #پروین_اعتصامی
🍀
نوروز باد روزت و پیروز باد بخت
جودت ولی نواز و جلالت عدو فکن
✍️ #ادیب_صابر (سده ۶)
🍀
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مددخواهی چراغ دل برافروزی.
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه مِی میخواهم و مطرب که میگوید رسید.
✍️ #حافظ_شیرازی
🍀
جشن نوروزت مبارک بخت پیروزت دلیل
مجلس تو بزم خرم همچنین تا جاودان.
جشن نوروزت همایون بخت پیروزت ندیم
خوشتر امروزت زِ دی و بهتر امسالت زِ پار
✍️ #امیر_معزی
🍀
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است.
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لاله رخی اگر تو را فرصت هست.
✍️ #خیام_نیشاپوری
🍀
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ.
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر نوروز و آتشکده.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روی زمین.
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار.
✍️ #فردوسی_توسی
#روزت_نوروز_و_بختت_پیروز_باد
گردآورنده:
@persianzoroastrians🔥🍀
✅ #نوروز در #شاهنامه:💚🤍❤️
🍀داستان فرود #سیاوش💚
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد.
.
🍀داستان #جمشید💚
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فـرمان روا
جهان انجمن شد برِ تخت او
فرو مانده از فرهی بخت او
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مرآن روز را #روز #نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگـان به شادی بياراستنـد
مِی و جام و رامشگران خاستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
به مانده از آن خسروان يادگار.
.
🍀داستان #رستم و #اسفندیار💚
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده.
.
🍀پادشاهی #داراب💚
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زرتشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر.
.
🍀پادشاهی #بهرام_گور💚
برفتند یک سر به آتشکده
به ایوان #نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای #نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
.
🍀داستان #بیژن و #منیژه💚
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
چو گیو از بر گاه خسرو برفت
ز هر سو سواران فرستاد تفت.
چو #نوروز فرخ فراز آمدش
بدان جام روشن نیاز آمدش
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گزاری همی بگزرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره #نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
که دل گیرد از مهر او فر و مهر
بدو اندرون خیره ماند سپهر.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدین #شاهنوروز فرخنده باد
دل بد سگالان او کنده باد.
.
🍀پادشاهی #قباد💚
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی به #نوروز و جشن سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب.
.
🍀پادشاهی #خسرو_انوشیروان💚
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست.
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار.
.
🍀پادشاهی #هرمزد💚
بیاورد زان پس سدوسی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند.
.
🍀پادشاهی #خسرو_پرویز💚
من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه جشن سده.
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان به ربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهره می گسار
یکی جام بر کف بر شهریار.
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت.
.
🍀پادشاهی #شیرویه💚
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود.
🍀پادشاهی یزدگرد💚
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و جشن سده
که او پیش رفتی میان رده.
چنان دید کز تازیان ۱۰۰هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و جشن سده.
و...
گردآورنده:
@persianzoroastrians🔥☘️
🍀داستان فرود #سیاوش💚
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد.
.
🍀داستان #جمشید💚
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فـرمان روا
جهان انجمن شد برِ تخت او
فرو مانده از فرهی بخت او
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مرآن روز را #روز #نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگـان به شادی بياراستنـد
مِی و جام و رامشگران خاستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
به مانده از آن خسروان يادگار.
.
🍀داستان #رستم و #اسفندیار💚
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده.
.
🍀پادشاهی #داراب💚
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زرتشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر.
.
🍀پادشاهی #بهرام_گور💚
برفتند یک سر به آتشکده
به ایوان #نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای #نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
.
🍀داستان #بیژن و #منیژه💚
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
چو گیو از بر گاه خسرو برفت
ز هر سو سواران فرستاد تفت.
چو #نوروز فرخ فراز آمدش
بدان جام روشن نیاز آمدش
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گزاری همی بگزرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره #نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
که دل گیرد از مهر او فر و مهر
بدو اندرون خیره ماند سپهر.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدین #شاهنوروز فرخنده باد
دل بد سگالان او کنده باد.
.
🍀پادشاهی #قباد💚
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی به #نوروز و جشن سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب.
.
🍀پادشاهی #خسرو_انوشیروان💚
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست.
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار.
.
🍀پادشاهی #هرمزد💚
بیاورد زان پس سدوسی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند.
.
🍀پادشاهی #خسرو_پرویز💚
من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوهشاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه جشن سده.
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان به ربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهره می گسار
یکی جام بر کف بر شهریار.
همی کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت.
.
🍀پادشاهی #شیرویه💚
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود.
🍀پادشاهی یزدگرد💚
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و جشن سده
که او پیش رفتی میان رده.
چنان دید کز تازیان ۱۰۰هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و جشن سده.
و...
گردآورنده:
@persianzoroastrians🔥☘️
#نوروز سرافراز در نبردهاست.
پس از حملهی اسکندر گجستک به ایرانزمین و به آتش کشیدن #تخت_جمشید جانشینان اسکندر دهها سال بر تمام امور ایران چیره شدند و در آخر پای سفرهی #هفت_سین ایرانیها نشستند.
در بهاری دیگر ایرانیها در جنگ نهاوند و قادسیه در تازش مسلمانان تازی و در کنار شعلههای مداین نوروز را پاس داشتند.
و #نوروزی دیگر در #بخار #نیشاپور #ری و... در میانهی یورش مغول و در چالدران و روبروی لشگر عثمانی.
ایرانیها نوروز را بپا داشتند در #گنجه و #قفقاز در نبردهای نافرجام با #روسیهی تزاری و در #تنگستان و در برابر تفنگداران #انگلیسی.
ایرانیها در سالهای تاریک جنگ جهانی دوم، دستهای #لهستانیهایی که به ایران پناه آورده بودند را گرفتند و رقصیدند و نوروز را جشن گرفتند.
ایرانیها بهاری دیگر سفرههای هفت سینشان را در #اندیمشک و #خرمشهر #و... چیدند. زیر باران آتش و روی سبزههای مینگذاری شده حافظ خواندند.
ایرانیها نوروز را در تنگناها و روزهای تاریک میهن زنده نگه داشتند، و از پس نبردهای نابرابر و استبداد سربلند بیرون آمدند.
در داستان #بیژن و #منیژه آمده است وقتی میخواهند #بیژن را پیدا کنند #کیخسرو صبر میکند تا نوروز فرا برسد و سپس به جام جهاننما بنگرد چه آنکه جام گیتی نما در فروردین رازها را میگشاید. این یعنی نوروز هنگامهی سعادت و نیکبختی است و چهبسا از همینروست که فصل نوروز را بِه آر(بهار)، یعنی آورندهی بهترینها نامیدهاند.
در #نوروز است که #داریوش بار عام میپذیرد، از مصر و مدیترانه و پنجاب و هند.از اشنونا و بابل و یونان و تراکیه و اسپارتا.
#نوروز امسال را نیز در برابر این همه تاریکی دوام میآوریم و به بزم مینشینیم تا آواز برآریم که ما فرزندان همان #ایرانیها هستیم.
#نوروز برای ما ایرانیها تنها یک جشن ملی نیست.
#نوروز کهن برای ما هویتی تاریخی است.
چیزی که ما را به اصل خویش پیوند میدهد.
شخصیت تاریخی و مرام و آیین زیستن ما با نوروز توضیح داده میشود و به بار ترانهگی و نو شدن مینشیند.
#نوروز، شکارگاه یلان بزرگ ایران است به شکار یکی اهریمن.
آری ما همانهایی هستیم که از پس آن همه نبرد سربلند بیرون آمدهایم.
ما از قبیلهی #سیاوش هستیم. از تبار #بابک و #ماهک مازیاریم.
#نوروز تنها راه گذر ما از این تاریکی و برهوت است.
#نوروز، نیاکان ما را نجات داد و رهایی بخشید.
ما نیز به یاری #نوروز دستهای یکدیگر را بگیریم و ایران را از این نبرد عبور دهیم.
که به قول #هما_میرافشار:
بند بند ما همه از خاک توست
تار و پود ما ز خاک پاک توست.
نوروز فرخنده باد.☘️
✍️ #سعید_نفری
@persianzoroastrians🔥🍀
پس از حملهی اسکندر گجستک به ایرانزمین و به آتش کشیدن #تخت_جمشید جانشینان اسکندر دهها سال بر تمام امور ایران چیره شدند و در آخر پای سفرهی #هفت_سین ایرانیها نشستند.
در بهاری دیگر ایرانیها در جنگ نهاوند و قادسیه در تازش مسلمانان تازی و در کنار شعلههای مداین نوروز را پاس داشتند.
و #نوروزی دیگر در #بخار #نیشاپور #ری و... در میانهی یورش مغول و در چالدران و روبروی لشگر عثمانی.
ایرانیها نوروز را بپا داشتند در #گنجه و #قفقاز در نبردهای نافرجام با #روسیهی تزاری و در #تنگستان و در برابر تفنگداران #انگلیسی.
ایرانیها در سالهای تاریک جنگ جهانی دوم، دستهای #لهستانیهایی که به ایران پناه آورده بودند را گرفتند و رقصیدند و نوروز را جشن گرفتند.
ایرانیها بهاری دیگر سفرههای هفت سینشان را در #اندیمشک و #خرمشهر #و... چیدند. زیر باران آتش و روی سبزههای مینگذاری شده حافظ خواندند.
ایرانیها نوروز را در تنگناها و روزهای تاریک میهن زنده نگه داشتند، و از پس نبردهای نابرابر و استبداد سربلند بیرون آمدند.
در داستان #بیژن و #منیژه آمده است وقتی میخواهند #بیژن را پیدا کنند #کیخسرو صبر میکند تا نوروز فرا برسد و سپس به جام جهاننما بنگرد چه آنکه جام گیتی نما در فروردین رازها را میگشاید. این یعنی نوروز هنگامهی سعادت و نیکبختی است و چهبسا از همینروست که فصل نوروز را بِه آر(بهار)، یعنی آورندهی بهترینها نامیدهاند.
در #نوروز است که #داریوش بار عام میپذیرد، از مصر و مدیترانه و پنجاب و هند.از اشنونا و بابل و یونان و تراکیه و اسپارتا.
#نوروز امسال را نیز در برابر این همه تاریکی دوام میآوریم و به بزم مینشینیم تا آواز برآریم که ما فرزندان همان #ایرانیها هستیم.
#نوروز برای ما ایرانیها تنها یک جشن ملی نیست.
#نوروز کهن برای ما هویتی تاریخی است.
چیزی که ما را به اصل خویش پیوند میدهد.
شخصیت تاریخی و مرام و آیین زیستن ما با نوروز توضیح داده میشود و به بار ترانهگی و نو شدن مینشیند.
#نوروز، شکارگاه یلان بزرگ ایران است به شکار یکی اهریمن.
آری ما همانهایی هستیم که از پس آن همه نبرد سربلند بیرون آمدهایم.
ما از قبیلهی #سیاوش هستیم. از تبار #بابک و #ماهک مازیاریم.
#نوروز تنها راه گذر ما از این تاریکی و برهوت است.
#نوروز، نیاکان ما را نجات داد و رهایی بخشید.
ما نیز به یاری #نوروز دستهای یکدیگر را بگیریم و ایران را از این نبرد عبور دهیم.
که به قول #هما_میرافشار:
بند بند ما همه از خاک توست
تار و پود ما ز خاک پاک توست.
نوروز فرخنده باد.☘️
✍️ #سعید_نفری
@persianzoroastrians🔥🍀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👆آهنگ #سیزدهبهدر🍀
ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان
نرم نرمک میخزی از هر شکاف و روزنی
ای شکوه سبز افسونساز بزم افروز من
ای بهار آرزو ای جلوهی نوروز من
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها، از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آن گندم نورسته در دیس سپید
از نشاط کودکانه، از سرور صبح عید
با من از سیب و سرود و سبزه و سرو و سبو
با من از آلالههای رنگارنگ خندهرو
از کتاب حافظ شیراز آن دانای راز
از ترنمهای تار و از نوازشهای ساز
با من از گشت و گذار سیزده در کوهسار
با من از شوق نسیم و لالههای بیقرار
با من از رقص لطیف و چابک پروانهها
بوسهی باران به روی سبزهزار باصفا
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نو بهاری با من از ایران بگو.
✍️ #هما_ارژنگی💚
روز تشتر، روز باران، دیدن دشت و بهاران
با همه یاران میان کوه و صحرا شاد و خندان
هدیه دادن سبزهها را با خوشیها راد بودن
آرزو کردن جهان را مهربانی شاد بودن.
✍️ #سیاوش_تات💚
#جشن_سیزدهبهدر_شاد_باد
@persianzoroastrians🔥🍀
ای نسیم گل فشان کز ناکجا و بی نشان
نرم نرمک میخزی از هر شکاف و روزنی
ای شکوه سبز افسونساز بزم افروز من
ای بهار آرزو ای جلوهی نوروز من
با من از جمشید از زرتشت از فر کیان
از سرود گاتها، از روزگار باستان
با من از پندار نیک و با من از کردار نیک
با من از بخشایش آن مهربان دادار نیک
با من از آن گندم نورسته در دیس سپید
از نشاط کودکانه، از سرور صبح عید
با من از سیب و سرود و سبزه و سرو و سبو
با من از آلالههای رنگارنگ خندهرو
از کتاب حافظ شیراز آن دانای راز
از ترنمهای تار و از نوازشهای ساز
با من از گشت و گذار سیزده در کوهسار
با من از شوق نسیم و لالههای بیقرار
با من از رقص لطیف و چابک پروانهها
بوسهی باران به روی سبزهزار باصفا
با من از خاک وطن از خطهی شیران بگو
ای نسیم نو بهاری با من از ایران بگو.
✍️ #هما_ارژنگی💚
روز تشتر، روز باران، دیدن دشت و بهاران
با همه یاران میان کوه و صحرا شاد و خندان
هدیه دادن سبزهها را با خوشیها راد بودن
آرزو کردن جهان را مهربانی شاد بودن.
✍️ #سیاوش_تات💚
#جشن_سیزدهبهدر_شاد_باد
@persianzoroastrians🔥🍀
به نام اهورای مَزدِ بهی
نگارندهی خوبی و فرّهی
یکی مرد دانای بود، اهل توس
که درعلم ودانش برآورد کوس
به قرنِ چهارم ز شمسی شمار
همی بود فردوسی نامدار
یکی نامهی خسروانی نوشت
که بودَش پی پهلوانی سِرشت
به وقتی که ایران به تاراج بود
که حاکم فقط فکرتش باج بود
چنان کرد فردوسی نامور
کز او گشت پارسی بهرهور
بنا کرد کاخی ز سودای دل
کز او ماند پای دشمن به گل
چو تاریخ ایران نگارش نمود
همه خلق او را ستایش نمود
پسِ قرنهایی کز آن بگذرد
همی درجهان گوی سِبقَت بَرد
زِ ایران و تاجیک تا تُرکَمان
به افغان و هندو به زابُلسِتان
زده کوس مردانگی در جهان
به شَهنامه این نامهی باستان.
✍️ سروده #سیاوش_کریمی
۲۵ اردیبهشتماه روز بزرگداشت ابرمرد سخن و زنده نگهدارنده #زبان_پارسی و #هویت_ایرانی، #فردوسی_توسی گرامی باد💚🤍❤️
@Persianzoroastrians🔥
نگارندهی خوبی و فرّهی
یکی مرد دانای بود، اهل توس
که درعلم ودانش برآورد کوس
به قرنِ چهارم ز شمسی شمار
همی بود فردوسی نامدار
یکی نامهی خسروانی نوشت
که بودَش پی پهلوانی سِرشت
به وقتی که ایران به تاراج بود
که حاکم فقط فکرتش باج بود
چنان کرد فردوسی نامور
کز او گشت پارسی بهرهور
بنا کرد کاخی ز سودای دل
کز او ماند پای دشمن به گل
چو تاریخ ایران نگارش نمود
همه خلق او را ستایش نمود
پسِ قرنهایی کز آن بگذرد
همی درجهان گوی سِبقَت بَرد
زِ ایران و تاجیک تا تُرکَمان
به افغان و هندو به زابُلسِتان
زده کوس مردانگی در جهان
به شَهنامه این نامهی باستان.
✍️ سروده #سیاوش_کریمی
۲۵ اردیبهشتماه روز بزرگداشت ابرمرد سخن و زنده نگهدارنده #زبان_پارسی و #هویت_ایرانی، #فردوسی_توسی گرامی باد💚🤍❤️
@Persianzoroastrians🔥
پرسش:
چرا زرتشتیان نامهای عربی را برای فرزندان خود انتخاب نمیکنند؟
پاسخ:
بیگمان شهروندان(:ملت) هر کشوری به فرهنگ و باورهای خویش میبالند و جدا شدن از فرهنگ خویش را پدیدهای ناشایست و نکوهیده میدانند.
مردمی که با فرهنگ خویش بیگانه گردد، هویتی سرگردان خواهد داشت و همیشه گم کردهای در سرشت آنان آشکار است.
بدینروی چه نیکو خواهد بود تا ایرانیان پارسی را پاس بدارند و به سوی فرهنگ خویش بازگشتی جانانه را در پیش بگیرند.
گویش پارسی باشد، خوراک و پوشش، نشست و برخاست، آداب و رسوم، جشن و آیینهای ایرانی و بویژه نام پسران و دختران ایرانی از فرهنگ ایرانی باشد.
آنگاه هر ایرانی شایستگی دارد به ایرانی بودن و نیاکان فرهیخته بر خود ببالد و نامآور گردد.
آیا عربها از نامهای ایرانی برای فرزندان خود استفاده میکنند؟
بیگمان خیر، آنان این شیوه را ننگ میدانند.
زادگاه #زرتشت و زرتشتیان، سرزمین #ایران است.
این سرزمین دارای تمدن و فرهنگ پربار و شکوهمندی بوده و نامهایی زیبا و با ارزش در فرهنگ و استورههای باستانی ایران به یادگار مانده است که برای فرزندان که هر کدام یادآور رویدادها، فداکاریها و سلحشوریهای نیاکان است.
بدینروی چرا با گزینش نامهای ایرانی به فداکاری و نیرومندی #آرش، پاکی #سیاوش، پهلوانی #رستم، دلاوری #گردآفرید، مهر #سودابه، تلاش #منیژه، شکیبایی #بیژن، دادگستری #کوروش و دیگر نامآوران ایرانی یاد نکنیم و نامهای دیگران را برخود داشته باشیم بویژه نامهای عربی که در گذر تاریخ خود هیچگاه نگاهی دوستانه و مهربان بر ایرانیان نداشتهاند.
در حمله ویرانگر و چندگانه خود به ایران که بیش از دویست سال ادامه داشت، ما را موالی و عجم(= نفهم. کسی که زبان عربی را نمیفهمد) نامیدند.
گفتنی است اکنون نیز بیزاری(:نفرت) دارند تا نام شاخاب پارس را به کار ببرند، هرگاه دم از خلیج پارس میگویند. چیرگی(:تصرف) جزایر سه گانه ایرانی را در سر میپرورانند.
هیچ عرب زادهای را سراغ نداریم که نامهای زیبای ایرانی را برای فرزندان خویش گزینش کند، و ما ایرانیان چرا به نام و فرهنگ بیگانه روی آوریم.
✍زنده یاد #کورش_نیکنام، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان.
@Persianzoroastrians🔥
چرا زرتشتیان نامهای عربی را برای فرزندان خود انتخاب نمیکنند؟
پاسخ:
بیگمان شهروندان(:ملت) هر کشوری به فرهنگ و باورهای خویش میبالند و جدا شدن از فرهنگ خویش را پدیدهای ناشایست و نکوهیده میدانند.
مردمی که با فرهنگ خویش بیگانه گردد، هویتی سرگردان خواهد داشت و همیشه گم کردهای در سرشت آنان آشکار است.
بدینروی چه نیکو خواهد بود تا ایرانیان پارسی را پاس بدارند و به سوی فرهنگ خویش بازگشتی جانانه را در پیش بگیرند.
گویش پارسی باشد، خوراک و پوشش، نشست و برخاست، آداب و رسوم، جشن و آیینهای ایرانی و بویژه نام پسران و دختران ایرانی از فرهنگ ایرانی باشد.
آنگاه هر ایرانی شایستگی دارد به ایرانی بودن و نیاکان فرهیخته بر خود ببالد و نامآور گردد.
آیا عربها از نامهای ایرانی برای فرزندان خود استفاده میکنند؟
بیگمان خیر، آنان این شیوه را ننگ میدانند.
زادگاه #زرتشت و زرتشتیان، سرزمین #ایران است.
این سرزمین دارای تمدن و فرهنگ پربار و شکوهمندی بوده و نامهایی زیبا و با ارزش در فرهنگ و استورههای باستانی ایران به یادگار مانده است که برای فرزندان که هر کدام یادآور رویدادها، فداکاریها و سلحشوریهای نیاکان است.
بدینروی چرا با گزینش نامهای ایرانی به فداکاری و نیرومندی #آرش، پاکی #سیاوش، پهلوانی #رستم، دلاوری #گردآفرید، مهر #سودابه، تلاش #منیژه، شکیبایی #بیژن، دادگستری #کوروش و دیگر نامآوران ایرانی یاد نکنیم و نامهای دیگران را برخود داشته باشیم بویژه نامهای عربی که در گذر تاریخ خود هیچگاه نگاهی دوستانه و مهربان بر ایرانیان نداشتهاند.
در حمله ویرانگر و چندگانه خود به ایران که بیش از دویست سال ادامه داشت، ما را موالی و عجم(= نفهم. کسی که زبان عربی را نمیفهمد) نامیدند.
گفتنی است اکنون نیز بیزاری(:نفرت) دارند تا نام شاخاب پارس را به کار ببرند، هرگاه دم از خلیج پارس میگویند. چیرگی(:تصرف) جزایر سه گانه ایرانی را در سر میپرورانند.
هیچ عرب زادهای را سراغ نداریم که نامهای زیبای ایرانی را برای فرزندان خویش گزینش کند، و ما ایرانیان چرا به نام و فرهنگ بیگانه روی آوریم.
✍زنده یاد #کورش_نیکنام، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان.
@Persianzoroastrians🔥