ایرانیان زرتشتی
1.67K subscribers
3.99K photos
1.5K videos
23 files
1.29K links
مزدا اهورا
که دانش بیکران هستی‌مند است
بنیاد آفرینش است‌.
اهورامزدا هیچ فرمان و احکامی برای مردم ندارد.

فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti
اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
Download Telegram
عقد و ازدواج ایرانی یا تازی(عربی اسلامی)؟

در خبرها خواندیم و دیدیم که حکومت فریبکار ستمگر ویرانگر غارتگر و جنایتکار اسلامی چندین محضر و دفترخانه عقد و ازدواج را به دلیل عقد #آریایی_ایرانی بسته‌اند و ایرانیانی که به هوش آمده و بیدار شده‌اند و رو آورده‌اند به آیین شاد و نیک نیاکان ایرانی خود و گریزان از آیین و مذهب زشت تازیان تازشگر وحشی، ما را واداشت تا برای چندمین بار به این مسئله بپردازیم و باز روشنگری نماییم.

🔺متن عقد و پیوند زناشویی #ایرانی(زرتشتی) و عربی(اسلامی).
🔺سنجش آیین عقد و گواه‌گیری #ایرانی و تازی(اسلامی).
🔺مراسم عقد #ایرانی و عربی(اسلامی).
🔺معانی واژگان زشت عربی در خطبه عقد اسلامی.
🔺و...
.
نخست متن و مراسم عقد به شیوه زرتشتی:
موبد با سرودن گزیده‌ای از اوستا به زبان اوستایی مراسم را آغاز می‌کند. سپس متن زیر را به پارسی می‌خواند:
در خجسته پیوند زن و شویی که به روش نیک مزدیسنی
به گاه فرخنده .....
در فرخ روز .....
از ماه .....
به سال .....
در اینجا برپاست.
به خشنودی دادار اورمزد رایومند خروهمند.
به یاری امشایپندان پیروزگر.
به شادی فروهر اشوزرتشت اسپنتمان.
به گواهی نیکان باشنده در این جشن.

و در ادامه‌ی سخن خود، از عروس خانوم می‌پرسد:
من که موبد #کامران هستم از شما بانو #شیرین، دُخت #شاپور و #میترا می‌پرسم که #بابک، پور #خسرو و #پریسا را به داد و آیین دین وه مزدیسنی، به هم‌تنی و هم‌روانی و همسری خود می‌پذیرید؟

در سومین مرتبه این پرسش، عروس خانوم #آری را می‌گوید و شرکت‌کنندگان هم‌آوا و شادمانه «هابیرو شاباش» می‌گویند و کف(دست) می‌زنند.

پس از آن نوبت پرسش از آقا داماد فرا می‌رسد که می‌پرسد:
از شما #بابک، پور #خسرو و #پریسا می‌پرسم که بهدین #شیرین، دُخت #شاپور و #میترا را به داد و آیین دین وه مزدیسنی به هم‌تنی و هم‌روانی و به همسری خود می‌پذیرید؟

داماد نیز در پاسخ #آری را می‌گوید و باز هم شرکت کنندگان هابیرو شاباش می‌گویند.

سپس موبد ادامه می‌دهد:
به خجستگی و فرخندگی، من و همه‌ی وهان این انجمن، از اورمزد دانا و توانا آرزومندیم که به این پیوند ناشویی، پایندگی، استواری ، پویایی، مهر و شادمانی همراه با فرزندان نیک و خواسته‌ی فرارون شادی‌آور، دیر زیوشنی و سرانجام نیک ارزانی بدارد.


❇️اینک یک گونه متن دیگر از عقد و پیوند زناشویی به شیوه ایرانی:

#داماد:
به نام نامی یزدان
تو را من برگزیدم
از میان این همه خوبان
برای زیستن با تو
میان این گواهان
بر لب آرم این سخن با تو
وفادار تو خواهم بود
در هر لحظه در هر جا
پذیرا می‌شوی آیا؟

#عروس:
به نام نامی یزدان.
آری،
پذیرا می‌شوم
مهر تو را از جان
هم اکنون باز می‌گویم
میان انجمن با تو
وفادار تو خواهم ماند
در هر لحظه‌ در هر جا.


🔴 اکنون خطبه عقد عربی(اسلامی):
نخست عاقد و ملا و آخوند یک چیزهایی به زبان عربی بلغور می‌کند که کسی معنی آن را نمی‌داند. سپس از عروس و داماد وکالت می‌گیرد که هر دو را به هم مرهم و زن و شوهر نماید و حلال کند.
سپس ملا و عاقد از سوی عروس به زبان عربی می‌خواند:
«ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ».
معنی این جمله را نه تنها عروس و داماد نمی‌فهمند بلکه حاضران در مراسم عقدکنان هم معنی آن را نمی‌فهمند.


🔴 «ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ».
برگردان و ترجمه درست و کامل پارسی این گفتار و نوشتار که از سوی عروس به داماد از زبان عاقد اسلامی به عربی خوانده می‌شود چنین است:
👈 «من در برابر مهریه معینی که به من می‌دهی خود را به تو به گ‌ای‌ی‌دن می‌دهم».

🔴برخی از مرتجمان مسلمان تازی‌پرست آن جمله زشت عربی را به پارسی اینگونه ترجمه کرده‌اند:
«من در برابر مهریه معینی که به من می‌دهی خودم را در اختیار تو می‌گزارم» که کامل نیست.

🔴البته از مهریه هم که خبری نیست تا به هنگام طلاق که زن اگر بتواند آن را بگیرد.

🔴جدای از اینها خانواده عروس به مبلغی تعیین شده نگرفته، دختر خود را در واقع می‌فروشد. و زن نیز که یک برده و ابزار جنسی برای مرد است.

باری،
🔴واژه نکاح عربی در پیوند زناشویی چیست که در هنگام متن عقد اسلامی می‌خوانند؟
عاقد پس از خواندن سخنانی بیهوده و پوچ به زبان عربی از عروس می‌پرسد:
آیا وکیلم شما خانوم فاطمه‌زهرا را به عقد آقای علی‌اصغر درآورم؟
هنگامی که عروس پاسخ مثبت می‌دهد، آنگاه رو به داماد کرده و همین پرسش را از او هم می‌کند.

🔴واژه «انکحتک» از ریشه «نکح» می‌آید و واژه «نکاح» هم از همین ریشه است.

🔴عروس در برابر شنیدن جمله عربی «ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ» که از سوی وکیلش یعنی آخوند و عاقد خوانده می‌شود می‌گوید: می‌پذیرم.
که با پذیرفتن این جمله پیمان عقد اسلامی میان مرد و زن مسلمان بسته می‌شود.
👇ادامه‌اش👇
#پاپک_خرمدین💚🤍❤️
آیا پاپک خرمدین ایرانی‌ست یا ترک (نژاد اغوز انیرانی)؟

پانترکیسم در روند استوره‌سازی برای هویت ساختگی خود #بابک_خرمدین سردار بزرگ ایرانی را یک قهرمان ترک می‌شناساند و کشنده پاپک را پارس؟!(افشین اسروشنه).

شگفتا که وقاحت این شریران و کرپنان را پایانی نیست، دریغ از یک سند مستند!!!
این در حالی‌ست که جریان گسترده ورود زبان ترکی به آذربایجان و ترکیزه کردن مردمان آذری از «نیمه دوم سده پنجم ه.ق» آغاز می‌شود و #بابک پیش از این جریان یعنی در «نیمه دوم سده دوم ه.ق» زاده شده است. یعنی زمانی که مردمان آذری پیوند چندانی با زبان و مردمان ترک نداشته‌اند، درست ۳۰۰سال پیش از روند ترکیزه شدن آذربایجان.

در زیر ریشه‌شناسی علمی واژه «بابک» را نشان خواهیم داد. اما اگر قرار است که بگوییم بابک نامی ترکی است، پس باید بگوییم ساسانیان و نیای بزرگ آنها یعنی «بابک ساسانی، موبد آتشکده آناهیتا و پدر اردشیر هم ترک بوده‌اند و یا بابک وزیر #خسرو_انوشیروان، یا بابک پدر مانی پیامبر مانوییت، و شخصیت‌های بزرگ دیگری در تاریخ پیش از تازش اسلام، ایران که نام‌شان بابک بوده است. گذشته از اینها در تاریخ پیش از میلاد مردمان آلتایی چه کسانی را می‌توان یافت که نام‌شان بابک بوده؟ ترکی دانستن واژه بابک همچون روز دانستن شب است.
.
ریشه‌یابی واژه #بابک:

واژه #بابک در زبان امروزی پارسی، معرب واژه #پاپک است،که برگرفته از زبان «پارسی میانه» است. این نام هم در پارسی میانه کتیبه‌ای (در کتیبه‌های ساسانیان) و هم در پارسی میانه زرتشتی (یعنی متون بجامانده از زرتشتیان) به صورت «pāpak» و «pābag» بکار رفته است.

نمونه‌های کاربرد واژه پاپک در متون پارسی میانه = کتیبه شاپور یکم در کعبه زرتشت: نام بابک چندین بار در این کتیبه آمده است، مانند «من شاپور، پسر اردشیر، نوه بابک» که واژه بابک در این متن بصورت pābāg خوانده شده است.
در کتیبه پایکولی، نوشته نرسی هفتمین پادشاه ساسانی در اوایل ۳۰۰میلادی: واژه بابک بصورت pābag به کار رفته است.
یک ظرف زینتی با نوشته‌ی پهلوی از پایتخت باستانی گرجستان در پیوند با اواخر سده سوم میلادی که واژه بابک بگونه pābag در آن به کار رفته است.
در کارنامه اردشیر بابکان که بارها واژه بابک و بابکان در آن با خوانش pāpak بکار رفته است. برای نمونه در جمله: پاپَک مرزپان او شَتردآر ای پارس بوت.
و نمونه‌های بسیار دیگر از کاربرد واژه بابک یا همان پاپک. افزون‌بر این پاپک به عنوان یک نام مردانه و هم به چم و معنی پدر در نوشته‌های سایر زبان‌های ایرانی میانه هم به کار رفته است. برای نمونه در سکایی ختنی از زبان‌های ایرانی‌شرقی، بگونه pāba آمده است.

واژه پاپک pāpak در ایرانی میانه خود از ایرانی باستان آمده است. زبان پارسی باستان (هخامنشی) یکی از زبان‌های ایرانی باستان است که واژه پاپک با خوانش pāpaka در متون آن بکار رفته است. در حقیقت «اَک» در بابک پارسی‌نو و «اَک ، اَگ» در پاپَک، پابَگ پارسی‌میانه و «اَکَ» در پاپَکَ پارسی‌باستان، یک پسوند است و ریشه اصلی واژه بابک (( باب )) است که به چم بابا و پدر است و در پارسی نو و میانه تنها آن را در واژه بابک می‌بینیم، اما در پارسی باستان در چند واژه دیگر هم آمده است. در پارسی باستان «pāpa» بمعنای «پدر» است که افزون‌بر واژه pāpaka در واژگان pāpaya pāpēna و pāpainaka هم به کار رفته است.

واژه «بابا و باب» در زبان پارسی‌نو هم بازمانده همین pāpa در زبان پارسی‌باستان است (نیبرگ ص ۱۵۰). پس چکیده سخن آن که واژه «بابک» به عنوان یک نام مردان ‌ایرانی بازمانده pāpaka در پارسی باستان و واژه «باب و بابا» به عنوان لقبی خودمانی برای پدر، بازمانده pāpa در پارسی باستان هستند.
گذشته از اینکه واژه «بابک» در پارسی نو به عنوان یک «نام مردانه» کاربرد داشته، برای اشاره به «پدر» هم به کار رفته است که واژه همراه آن در اشعار پارسی #مامک است. به کاربردهای «بابک، باب، بابا» به چم پدر در اشعار پارسی توجه کنید. (حتا خود واژه پاپا هم امروزه در برخی گویش‌های ایرانی برای اشاره به پدربزرگ به کار می‌رود).

ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﻃﻠﺐ
ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺏ ﺩﺍﻥ ﻭ ﺗﺎﺯﯼ ﺍَﺏ
✍️ #ﻓﺮﻫﻨﮓ_ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮﯼ

ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﺍﺯ اﻭ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩ
ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺑﮏﺵ ﺭﺍﻩ ﺑﻨﻤﻮﺩ ﮔﺮﺩ
✍️ #فردوسی_توسی

ﺑﺎﺑﮑﺖ ﺑﺎﺩ ﻗﺪﺱ ﺷﺪ ﭼﻪ ﻋﺠﺐ
ﻋﯿﺴا ﻗﺪﺱ ﺑﺎﺩ ﺑﺎﺑﮏ ﺗوﺴﺖ
✍️ #ﺧﺎﻗﺎﻧﯽ

ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻃﺒﻊ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﮔﯿﺮ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ
ﮔﺮ ﺁﺩﻣﺴﺖ ﺑﺎﺑﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺎﺑﮑﯽ
✍️ #ﻓﺮﻫﻨﮓ_ﺍﺳﺪﯼ‏ ‏

ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺘﺶ ﺍﯼ ﺑﺎﺑﮏ ﻧﺎﻡ ﺟﻮﯼ
ﯾﮑﯽ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﻣﯽﭘﺮﺳﻢ ﺑﮕﻮﯼ ‏
✍️ #ﺳﻌﺪﯼ_شیرازی

ﻭﺯ ﺑﺎﺏ ﻭ ﺯ ﻣﺎﻡ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺑﻮﺩﺵ
ﺗﺎ ﺯﻭ ﺑﺮﺑﻮﺩ ﺑﺎﺏ ﻭ ﻣﺎﻣﺶ
✍️ #ﻧﺎﺻﺮ_ﺧﺴﺮﻭ

ﭼﻮ ﮐﻬﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺳﻮﯼ ﺑﺎﺑﮏ ﺭﺳﯿﺪ
ﺑﻪ ﺩﺷﺖ ﺍﻧﺪﺭﻭﻥ ﺳﺮ ﺷﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﯾﺪ
✍️ #فردوسی

ﺳﺮ ﻣﺎﻣﮏ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﺒﺎﺯﯾﺪﻡ ﭼﻮ ﻃﻔﻞ
ﺯﺍﻧﮑﻪ ﻫﻢ ﻣﺎﻣﮏ ﺭﻗﯿﺒﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ
✍️ #ﺧﺎﻗﺎﻧﯽ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﻔﻘﺖ ﭘﯿﺮﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺤﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
✍️ #ﻧﻈﺎﻣﯽ

👇ادامه👇
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﯾﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ
ﺑﺸﻨﻮﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﻮ ﭘﻨﺪ ﭘﺪﺭ
✍️ #ﻣﻮﻟﻮﯼ

ﻃﻔﻞ ﺗﺎ ﮔﯿﺮﺍ ﻭ ﺗﺎ پوﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﺮﮐﺒﺶ ﺟﺰ ﺷﺎﻧﻪ ٔﺑﺎﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩ
#ﻣﻮﻟﻮﯼ

ﺳﺮ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﭘﯿﺮ ﮐﻬﻦ
ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﮑﻦ
✍️ #ﺳﻌﺪﯼ

ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ ﺗﻬﯽ ﮐﯿﺴﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺯﯾﺒﺎ
ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﮐﻨﺪ ﭘﺮ ﺑﺎﺑﺎ
✍️ #ﺍﻭحدی

ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﭘﺪﺭ ﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻣﻪ ﭘﺎﮎ
ﻫﻤﯽ به آﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﭘﺮﺍﮔﻨﺪ ﺧﺎﮎ
ﺑﺪﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺏ ﮐﺎﺭ ﺁﺯﻣﺎﯼ
ﭼﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ
✍️ #ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ

ریشه هندواروپایی این واژه:

جولیوس_پکرنی زبان‌شناس به نام و شناخته شده، ریشه پرتو هند و اروپایی این واژه را در پارسی و سایر زبان‌های اروپایی pap(p)a بمعنای daddy و meal دانسته. واژگان páppas در یونانی باستان و pāpa در لاتین و سایر خوانش‌های این واژه در زبان‌های اروپایی و ایرانی برگرفته از همین ریشه‌اند.
.
نکات تکمیلی :

#سوان_نیشانیان، زبان‌شناس شناخته شده ترکیه‌ای هم واژه baba به معنای بابا را در ترکی برگرفته از زبان‌های هند و اروپایی همچون پارسی دانسته و یاد کرده است که واژه بابا در پارسی نو از پارسی کهن papak گرفته شده است.

#ارکان_کیراز هم در برگه ۴۴ فرهنگ اتیمولوژی خود واژه bab و‌ baba در ترکی را پارسی دانسته است.

در سایر بنمایه‌های زبان‌شناسی و بنمایه‌هایی همچون دانشنامه جهان اسلام، بابا و ماما واژگانی جهانی با ریشه نوستراتیک دانسته شده‌اند که برگرفته از زبان کودکان‌اند و در زبان‌های گوناگون جهان ریتمی یکسان دارند.
با حرف ب: baba و abba با حرف پ: papa و appa . با حرف م: mama و amma با حرف د: dada و adda با حرف ت: tata و atta و... برای نمونه همین واژه atta در بسیاری از زبان‌های هند و اروپایی همچون یونانی باستان، لاتین، هیتی، آلمانی و... کاربرد داشته و دارد. همچنین واژه tata در زبان‌های پارسی باستان و سانسکریت کاربرد داشته و هنوز هم در برخی گویش‌های ایرانی همچون لری، تات بمعنای عمو و پدر به کار می‌رود.

#مایکل_هش آذری‌شناس آلمانی در encyclopaedia of islam واژه بابا را از ریشه‌ای روشن دانسته که برای اشاره به پاژنام لروحانی در میان ترکان و سایر مردمان کاربرد داشته و نخستین بار در «پارسی نو» دیده شده است و آن را در پیوند با نام «بابک خرمدین» دانسته‌اند.
همچنین واژه چینی 爸爸 با خوانش bàba و به چم پدر را بنمایه‌ای دیگر برای بابا دانسته، بیک‌به شوند عدم حضور این واژه در متون متون کلاسیک چینی، این دیدگاه را ضعیف دانسته است.
وی همچنین اشاره می‌کند که تا پیش از سده هشتم میلادی واژه بابا در میان ترکان کاربردی نداشته است.
brillonline.nl/entries/encyclopaedia-of-islam-3/baba-COM_25077

واژه بابا در متون موجود از زبان‌های ترکی، نخستین بار در کتاب الادراک ابوحیان در 1312میلادی دیده شده است و در نوشته‌های کهن به خط اویغوری و یا اورخون دیده نشده است و این نشان میدهد که بابک ریشه‌ای در میان ترکان نداشته است:
www.etimolojiturkce.com/kelime/baba

بابک به عنوان یک نام در گذشته ایران‌زمین، افراد بسیاری نام بابک و یا همان پاپک را داشته‌اند:
@pasoookh

۱- #بابک وزیر #خسرو_انوشیروان:
ﺑﺎﺑﮏ ﺍﺻﻼﺡﮔﺮ ﺍﺭﺗﺶ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻭﺯﺍﺭﺗﺨﺎﻧﻪ ﺟﻨﮕﻮﯾﺎﻥ ﺩﺭ درازای ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ ﺧﺴﺮﻭ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺪﻩ ۶ﻣﯿﻼﺩﯼ‏ ﺍﺳﺖ. ﻃﺒﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺻﯿﻞﺯﺍﺩﻩ نامبردار ﺑﺮﺍﯼ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﻭ شایستگی‌اش ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﺎﺑﮏ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺟﻨﮕﺠﻮﯾﺎن ﺗﻮﺳﻂ ﺧﺴﺮﻭ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ برای بخشی ﺍﺯ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽﺍﺵ ﺷﺪ.
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺩﺭ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺬﻫﺒﯽ ‏ﻭ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺳﭙﺎﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺍﺳﺖ:
ﻭُﺭﺍ ﻣﻮﺑﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺑﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﻫُﺸﯿﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺩﻝ ﻭ ﺷﺎﺩﮐﺎﻡ‏.

۲- بابک خرمدین:
ﺩﺭ همه بنمایه‌ها ﻧﺎﻡ ﺑﺎﺑﮏ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ. تاریخ نگاران ﺍﺭﻣﻨﯽ، ﺑﺎﺑﮏ ﺧﺮﻣﺪﯾﻦ ﺭﺍ ﮔﺎﻫﯽ ‏«ﺑﺎﺏ»، ﮔﺎﻫﯽ ‏«ﺑﺎﺑﻦ» ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ‏«ﺑﺎﺑﮏ» نگاشته‌‌ﺍﻧﺪ.
ﺑﻪ باور #ﮐﺮﻭﻥ، او ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﮊ ﺑﺬ، ﻧﺎﻡ ﺑﺎﺑﮏ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪ. ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﮏ ﯾﺎ ﭘﺎﭘﮏ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﻧﯿﺎﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ.

مقاله‌ای مستند از بابک خرمدین:
rch.ac.ir/article/Details/5470

۳- بابک موبد آتشکده آناهیتا و پدر اردشیر ساسانی:
پاپک(ﺑﺎﺑﮏ) ﻣﻮﺑﺪ ﺁﺗﺸﮑﺪﻩ ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺩﻭ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﻫﺎﯼ ﺷﺎﭘﻮﺭ ﻭ ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﺵ، ﺍﺭﺩﺷﯿﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻩ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ، ﺍﺭﺩﻭﺍﻥ ﭘﻨﺠﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪﺵ #ﺷﺎﭘﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﯾﺎﻟﺖ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ. ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺍﺭﺩﻭﺍﻥ ﭘﻨﺠﻢ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ.

بابک ساسانی در ایرانیکا :
www.webcitation.org/6BcrHoqQO

۴- بابک پدر مانی، پیامبر ایرانی:
ﻓﺎﺗﮏ ﯾﺎ ﭘﺎﺗﮏ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ بنمایه‌ها ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﻧﯽ یاد ﺷﺪﻩ است. ﺍﻭ ﺍﻫﻞ ﺷﻬﺮ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﯿﺴﻔﻮﻥ کانون ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﮐﻮﭼﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ‏ﻓﺎﺗﮏ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﺮﯾﻢ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﺷﺮﺍﻓﯽ ﺑﻨﺎﻡ ﮐﻤﺴﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ تباﺭ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺷﮑﺎﻧﯽ ﺧﻮﯾﺸﺎﻭﻧﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
👇ادامه👇
درود.

برای هم‌میهنانی که پرسیده‌اند نسک(:کتاب) گات‌های #اشوزرتشت و دیگر نسک‌های درباره آیین نیک نیاکان ایرانی‌مان و همین‌گونه سالنامه و گاهشمار(:تقویم) ایرانی‌مان(زرتشتی) را چگونه و از کجا فراهم نماییم، ما آدرس و نشانی‌شان را برای شما در اینجا می‌گذاریم تا بتوانید تماس بگیرید و فراهم نمایید:

انتشارات فروهر:
تهران خیابان انقلاب، اول خیابان کاخ جنوبی، پلاک۶ تلفن۶۶۴۶۲۷۰۴-۰۲۱

فروشگاه راستی:
تهران پایین‌تر از خیابان کریمخان زند، ابتدای پل حافظ شمالی، نبش کوچه ولدی شماره ۵۲۴ تلفن ۸۸۹۳۸۸۱۲-۰۲۱

کتابسرای فروهر:
یزد خیابان کاشانی، جنب آتشکده، روبروی سینما ایران، تلفن۳۶۲۹۰۸۸۶-۰۳۵

کتابفروشی آدریان:
کرمان، خیابان زریسف. خیابان برزو آمیغی- آتشکده کرمان.

و اینکه شما می‌توانید
همه‌ی سخنان #اشوزرتشت را در این وبلاگ نیز بخوانید👇
https://iranianzorosatrians.blogsky.com/1399/03/25/post-246/%d8%b3%d8%ae%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d8%b1%d8%aa%d8%b4%d8%aa

❇️ اکنون برگردان نسک(:کتاب) گات‌های اشوزرتشت:👇

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد موبد #فیروز_آذرگشسپ.

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد دکتر #آبتین_ساسانفر.

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد موبد #رستم_شهزادی.

📗 #گات‌ها برگردان #خسرو_خزاعی(پردیس).

📗 #گات‌ها نغمه‌های ایران باستان، #کورش_نیکنام.
.

حال معرفی چند نسک(:کتاب) درباره آیین زرتشتی👇

📘 زرتشت و مزدیسنان
✍️نوشته: موبد #کورش_نیکنام

📙 زرتشت و آموزه‌های او
✍️نوشته: روانشاد موبد #رستم_شهزادی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/zartosht_va_amoozesh_haye_oo.pdf

📒 دیدی نو از دینی کهن
✍️نوشته: دکتر #فرهنگ_مهر:
http://californiazoroastriancenter.org/Professor_Mehr/viewer2.htm

📕 بدانیم و سربلند باشیم
✍️نوشته: دکتر #منوچهر_منوچهرپور
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Bedanim_Va_Sarboland_Bashim.pdf

📔 فروغ مزدیسنی
✍️نوشته: زنده‌یاد ارباب #کیخسرو_شاهرخ
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/forooghe_mazdeyasni.rar

📓 سیری در آموزش‌های گات‌ها
✍️نوشته: روانشاد موبد #رستم_شهزادی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Seyri_dar_Amoozesh_Gatha_Shahzadi.pdf

📖 شناخت زرتشت
✍️نوشته: دکتر حسین وحیدی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Shenakhte_Zartosht.pdf

📚مراسم آیینی و آداب زرتشتیان:
✍️نوشته: روانشاد موبد #اردشیر_آذرگشسپ
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/maraseme_mazhabi_va_adabe_zartoshtian.pdf

📗 نگاهی به دین زرتشتی
✍️به کوشش: انجمن موبدان تهران
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Negaah_Be_Dine_Ashu_Zartosht.pdf

📘 پیام پاک زرتشت
✍️نوشته: موبد #کامران_جمشیدی
http://www.aavesta.blogfa.com/post/27/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%be%d8%a7%da%a9-%d8%b2%d8%b1%d8%aa%d8%b4%d8%aa

📙 مزدا خدا نیست بنیان آفرینش است
✍️نوشته: #کیخسرو_کشاورز.
نويسنده در اين كتاب كوشيده است تا با استفاده و تفسير گفته‌های اشوزرتشت در گات‌ها، نشان دهد كه مزدا جوهر هستى است و نسبت دادن ويژگی‌های آن به خدا يا خدايان دروغين كارى است كه می‌تواند زرتشت را از مقام والاى انديشمندانه‌اش فرو كشد و او را به حد «مردى حقه باز» فرو كاهد.
https://books.google.de/books/about/%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%A7_%D8%AE%D8%AF%D8%A7_%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA_%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D9%81.html?id=bq2ChhVM_VsC&redir_esc=y
https://shop.ketab.com/book-detail.aspx?item=2798&title=%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%8C%20%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D9%81%D8%B1%D9%8A%D9%86%D8%B4%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA&author=%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%8C%20%DA%A9%D9%8A%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88

♻️ اینک نشانی چند تارنما(:وبسایت)👇

🟩 تارنمای موبد کورش نیکنام
http://www.kniknam.com/Fa/Effort
بخش پرسش و پاسخ درباره دین زرتشتی در تارنمای موبد کورش نیکنام👇
http://www.kniknam.com/faq

🟩 تارنمای موبد کامران جمشیدی
http://mobedjamshidi.com/

🟩 تارنمای انجمن موبدان
http://www.anjomanemobedan.com/

🟩 تارنمای دکتر خسرو پردیس
http://www.gatha.org/index.php

🟩 تارنمای برساد
https://www.berasad.com/?p=115299

🟩 تارنمای همازور
http://hamazoor.ir/persian/

🟩 تارنمای ارشتاد
https://arshtad.wordpress.com/

🟩 تارنمای امرداد
http://www.amordadnews.com/

با ی،
✳️ این هم چند نسک(:کتاب) و تارنما برای شما هم میهنان ایرانی‌مان که می‌خواهید درباره باور و آیین نیک نیاکان ایرانی خود(آیین زرتشتی) بدانند در اینجا گنجاندیم و گذاشتیم.
#خسرو_شیرین🤵🏻👰🏻‍♀️
از
#نظامی_گنجوی

چنین گفت آن سخنگوی کهن زاد
که بودش داستان‌های کهن یاد

که چون شد ماه کسرا در سیاهی
به هرمز داد تخت پادشاهی

جهان افروز هرمز داد می‌کرد
به داد خود جهان آباد می‌کرد

همان رسم پدر بر جای می‌داشت
دهش بر دست و دین بر پای می‌داشت

نسب را در جهان پیوند می‌خواست
به قربان از خدا فرزند می‌خواست

به چندین نذر و قربانش خداوند
نرینه داد فرزندی چه فرزند

گرامی دری از دریای شاهی
چراغی روشن از نور الهی

مبارک طالعی فرخ سریری
به طالع تاج‌داری تخت‌گیری

پدر در خسروی دیده تمامش
نهاده خسرو پرویز نامش

از آن شد نام آن شهزاده پرویز
که بودی دایم از هر کس پر آویز

گرفته در حریرش دایه چون مشک
چو مروارید تر در پنبه خشک

رخی از آفتاب اندوه کش تر
شکر خندیدنی از صبح خوشتر

چو میل شکرش در شیر دیدند
به شیر و شکرش می‌پروریدند

به بزم شاهش آوردند پیوست
بسان دسته گل دست بر دست

چو کار از مهد با میدان فتادش
جهان از دوستی در جان نهادش

به هر سالی که دولت می‌فزودش
خرد تعلیم دیگر می‌نمودش

چو سالش پنج شد در هر شگفتی
تماشا کردی و عبرت گرفتی

چو سال آمد به شش چون سرو می‌رست
رسوم شش جهت را باز می‌جست

چنان مشهور شد در خوبرویی
که مطلق یوسف مصرست گویی

پدر ترتیب کرد آموزگارش
که تا ضایع نگردد روزگارش

بر این گفتار بر بگذشت یک چند
که شد در هر هنر خسرو هنرمند

چنان قادر سخن شد در معانی
که بحری گشت در گوهرفشانی

فصیحی کو سخن چون آب گفتی
سخن با او به اصطرلاب گفتی

چو از باریک بینی موی می‌سفت
به باریکی سخن چون موی می‌گفت

پس از نه سالگی مکتب رها کرد
حساب جنگ شیر و اژدها کرد

چو بر ده سالگی افکند بنیاد
سر سی سالگان می‌داد بر باد

به سر پنجه شدی با پنجه شیر
ستونی را قلم کردی به شمشیر

به تیر از موی بگشادی گره را
به نیزه حلقه بربودی زره را

در آن آماج کو کردی کمان باز
ز طبل زهره کردی طبلک باز

کسی کو ده کمان حالی کشیدی
کمانش را به حمالی کشیدی

ز ده دشمن کمندش خام‌تر بود
ز نه قبضه خدنگش تام‌تر بود

بدی گر خود بدی دیو سپیدی
به پیش بید برگش برگ بیدی

چو برق نیزه را بر سنگ راندی
سنان در سینه خارا نشاندی

چو عمر آمد به حد چارده سال
بر آمد مرغ دانش را پر و بال

نظر در جستنی‌های نهان کرد
حساب نیک و بدهای جهان کرد

بزرگ امید نامی بود دانا
بزرگ امید از عقل و توانا

زمین جو جو شده در زیر پایش
فلک را جو به جو پیموده رایش

بدست آورده اسرار نهانی
کلید گنج‌های آسمانی

طلب کردش به خلوت شاهزاده
زبان چون تیغ هندی بر گشاده

جواهر جست از آن دریای فرهنگ
به چنگ آورد و زد بر دامنش چنگ

دل روشن به تعلیمش برافروخت
وزو بسیار حکمت‌ها در آموخت

ز پرگار زحل تا مرکز خاک
فرو خواند آفرینش‌های افلاک

به اندک عمر شد دریا درونی
به هر فنی که گفتی ذو فنونی

دل از غفلت به آگاهی رسیدش
قدم بر پایه شاهی رسیدش

چو پیدا شد بر آن جاسوس اسرار
نهانی‌های این گردنده پرگار

ز خدمت خوشترش نامد جهانی
نبودی فارغ از خدمت زمانی

جهاندار از جهانش دوستر داشت
جهان چبود ز جانش دوستر داشت

ز بهر جان درازیش از جهان شاه
ز هر دستی درازی کرد کوتاه

منادی را ندا فرمود در شهر
که وای آنکس که او بر کس کند قهر

اگر اسبی چرد در کشتزاری
و گر غصبی رود بر میوه‌داری

و گر کس روی نامحرم به بیند
همان در خانه ترکی نشیند

سیاست را ز من گردد سزاوار
بر این سوگندهایی خورد بسیار

چو شه در عدل خود ننمود سستی
پدید آمد جهان را تندرستی

خرابی داشت از کار جهان دست
جهان از دستکار این جهان رست.


@persianzoroastrians🔥
کشور من جایی‌ست که در آن دانش‌آموزان را تنبیه می‌کنند تا یاد بگیرند که خوب بنویسند و هنگام بزرگ‌سالی به جرم خوب نوشتن، قلم‌هایشان را شکسته و آنها را زندانی یا اعدام می‌کنند.

✍️ #خسرو_قشقایی

@Persianzoroastrians🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمامه دار،
کاری از جاوید نام
#شاهرخ_شاهید🔥🕯️🔥

باری،
جمهوری جنایتکار اسلامی:
حکومت فریبکار اسلامی:
سیستم غارتگر اسلامی:
رژیم ویرانگر اسلامی:
نظام فاسد اسلامی:
👇
خون ایرانیان را ریختند
#رای_بی‌_رای
تن ایرانیان را زخم زدند
#رای_بی‌_رای
روان ایرانیان را آسیب زدند
#رای_بی‌_رای
جسم و روح ایرانیان را بیمار کردند
#رای_بی‌_رای
ایرانیت و انسانیت را از میان بردند
#رای_بی‌_رای
و…و…و…
#رای_بی‌_رای
ایران‌مان را ویران کردند
#رای_بی‌_رای
سرزمین‌مان را به آتش کشیدند
#رای_بی‌_رای
میهن‌مان را غارت کردند
#رای_بی‌_رای
وطن‌مان را به حراج ‌گذاشتند
#رای_بی‌_رای
ما را به جان هم انداختند
#رای_بی‌_رای
زندگی‌ و آزادی‌مان را گرفتند
#رای_بی‌_رای
و…و…و…
#رای_بی‌_رای
زبان شیرین و آیین نیک و تمدن بزرگ و تاریخ کهن و فرهنگ ناب ایران‌زمین‌مان را ‌نابود کرده و می‌کنند.
#رای_بی‌_رای

تنها و تنها به سرنگونی ملاهای فرومایه اسلامی و آخوندهای اهریمن تازی بیاندیش و تلاش کن ایرانی.

✍️
#خ‌س‌رو
@persianzoroastrians🔥

@shahrokhmusic1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#عمو_فیروز_جشن_نوروز🍀
«عمو پیروز» در دمادم نوروز و روزهای پایانی سال با گیوه بر پا و جامه سرخ بر تن، چهره‌ای سیاه شده و دایره‌ای در دست نمایان می‌شود که نوید سال نو را نیز می‌دهد. او سروده و ترانه‌هایی را با واژگان شکسته در کوچه و خیابان‌های ایران‌زمین کهن پرگهر اهورایی‌مان می‌خواند و می‌رقصد و مردم را سرگرم و شادمان می‌کند 🕺💃
و اینکه واژه #فیروز همان #پیروز است که پس از تازش وحشیانه اعراب مسلمان به کشور عزیزمان ایران دگرگون شد.(مانند پارس و فارس و…) چون اعراب وات «‌پ» در زبانشان ندارند همین‌گونه «چ»«ژ»«گ». زیرا که نمی‌توانند این چهار وات را تلفظ کنند. برایشان سخت است.
به به چه زبان کاملی!!!؟؟؟ چه زبان بهشتی!!!؟؟؟ و چه خدایی دارند که تلفظ چند وات برایش ناممکن است!!!؟؟؟ ایمان بیاورید تا سنگ نشدید😉
✍️ #خ‌س‌رو

باری:
عمو فیروزم
سالی یه روزم
همه می‌دونند
منم می‌دونم
جشن نوروزِ
سالی یه روزِ
اربابِ خودم
سامبولی بلیکم
ارباب خودم
سرِتو بالا کن
ارباب خودم
لطفی به ما کن
ارباب خودم
به من نیگا کن
ارباب خودم
بزبز قندی
ارباب خودم
چرا نمی‌خندی؟
بشکن بشکن
بشکن بشکنِ
بشکن
من نمی‌شکنم
بشکن
و....

@persianzoroastrians🔥
#سور در عبارت «چهارشنبه سوری» به چه معنی است؟

در زبان‌های ایرانی یک «سور» داریم به معنای «جشن و مهمانی و ضیافت»:

ورا موبدش نام شاپور کرد،
بران شادمانی یکی سور کرد.
✍️ #فردوسی_توسی
از پهلوی ساسانی sūr و از اوستایی sūirya و...
🔥
و یک «سور» داریم که تلفظ کهن واژه «سرخ» است که هنوز در بسیاری از مناطق ایران به رنگ سرخ می‌‌گویند «سور».
در ادبیات پارسی به رنگ «سرخ آتشین» گفته می‌شد و عبارت‌های «می سوری» و «گل سوری» بسیار معروف بوده‌اند.

در ادبیات پارسی «گل سوری» با نوروز و بهار همراه است، شاید عبارت سوری در آخرین چهارشنبه پیش از بهار نیز به معنای «رنگ سرخ آتشین» باشد، چون در این شب آتش جایگاه ویژه‌ای دارد.
🔥
سرکش بربست رود، باربدی زد سرود
وز می سوری درود، سوی بنفشه رسید
✍️ #اسحاق_کسایی (سده ۴)
🔥
گل سوری به دست باد بهار
سوی باده همی دهد پیغام.

همیشه تا گل سوری بود به فصل بهار
چنانکه نرگس مشکین بودبه وقت خزان.

اندرین نوروز خرم، بر گل سوری، به باغ
یاد خواجه خورد می می، گر مرا یاراستی.

راست گفتی رخش گلستان بود
می سوری بهار گل پرور.
✍️ #فرخی_سیستانی (سده ۴-۵)
🔥
گذری اگر توانی به بهار عاشقان کن
که ز اشک من به صحرا همه لاله است و سوری
✍️ #خسرو_دهلوی (سده ۷-۸)
🔥
آمد نوروز ماه با گل سوری به هم
باده سوری بگیر، بر گل سوری بچم
#منوچهری_دامغانی (سده ۴-۵)
🔥
تا بلبل هر نو بهار خواند
وصف گل سوری بگلبن بر
از طلعت تو فر خجسته نوروز
فرخنده تر از جشن پور آذر
✍️ #قطران_تبریزی (سده ۵)
🔥
شعر محلی
«زردی من از تو، سرخی تو از من » نیز شاید ریشه در همین «سرخی و زردی رنگ آتش» داشته باشد.

همچنین بخوانید درباره واژه سهرورد (گل سرخ)
(https://t.me/iranzamin777/14588?single)

@iranzamin777 🆔
@persianzoroastrians🔥
#نوروز در #شاهنامه:💚🤍❤️

🍀داستان فرود #سیاوش💚
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو #نوروز باد.
.
🍀داستان #جمشید💚
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشيد تابان ميان هوا
نشسته برو شاه فـرمان روا
جهان انجمن شد برِ تخت او
فرو مانده از فره‌ی بخت او
به جمشيد بر گوهر افشاندند
مرآن روز را #روز #نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودين
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگـان به شادی بياراستنـد
مِی و جام و رامشگران خاستند
چنين جشن فرخ از آن روزگار
به مانده از آن خسروان يادگار.
.
🍀داستان #رستم و #اسفندیار💚
همه دشمنان از تو پر بیم باد
دل بدسگالان به دو نیم باد
همه ساله بخت تو پیروز باد
شبان سیه بر تو #نوروز باد
به دیبا بیاراست آتشکده
هم ایوان #نوروز و کاخ سده.
.
🍀پادشاهی #داراب💚
مگر زو ببینی یکی نامدار
کجا نو کند نام اسفندیار
بیاراید این آتش زرتشت
بگیرد همان زند و استا بمشت
نگه دارد این فال جشن سده
همان فر #نوروز و آتشکده
همان اورمزد و مه و روز مهر
بشوید به آب خرد جان و چهر.
.
🍀پادشاهی #بهرام_گور💚
برفتند یک سر به آتشکده
به ایوان #نوروز و جشن سده
همی مشک بر آتش افشاندند
به بهرام بر آفرین خواندند
چو شد ساخته کار آتشکده
همان جای #نوروز و جشن سده
بیامد سوی آذرآبادگان
خود و نامداران و آزادگان.
.
🍀داستان #بیژن و #منیژه💚
که خسرو بهر کار پیروز باد
همه روزگارش چو #نوروز باد
چو گیو از بر گاه خسرو برفت
ز هر سو سواران فرستاد تفت.
چو #نوروز فرخ فراز آمدش
بدان جام روشن نیاز آمدش
می آورد و نار و ترنج و بهی
زدوده یکی جام شاهنشهی
مرا گفت برخیز و دل شاددار
روان را ز درد و غم آزاد دار
نگر تا که دل را نداری تباه
ز اندیشه و داد فریاد خواه
جهان چون گزاری همی بگزرد
خردمند مردم چرا غم خورد
گهی می گسارید و گه چنگ ساخت
تو گفتی که هاروت نیرنگ ساخت
دلم بر همه کام پیروز کرد
که بر من شب تیره #نوروز کرد
بدان سرو بن گفتم ای ماهروی
یکی داستان امشبم بازگونی
که دل گیرد از مهر او فر و مهر
بدو اندرون خیره ماند سپهر.
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
بدین #شاه‌نوروز فرخنده باد
دل بد سگالان او کنده باد.
.
🍀پادشاهی #قباد💚
نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگی به #نوروز و جشن سده
مداین پی افگند جای کیان
پراگنده بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان
بکرد و برآورد بیمارستان
اران خواند آن شارستان را قباد
که تازی کنون نام حلوان نهاد
گشادند هر جای رودی ز آب
زمین شد پر از جای آرام و خواب.
.
🍀پادشاهی #خسرو_انوشیروان💚
همان گر نبارد به #نوروز نم
ز خشکی شود دشت خرم دژم
مخواهید با ژاندران بوم و رست
که ابر بهاران به باران نشست.
ز یزدان وز ما بدان کس درود
که از داد و مهرش بود تار و پود
اگر دادگر باشدی شهریار
بماند به گیتی بسی پایدار.
.
🍀پادشاهی #هرمزد💚
بیاورد زان پس سدوسی هزار
ز گنجی که بود از پدر یادگار
سه یک زان نخستین بدرویش داد
پرستندگان را درم بیش داد
سه یک دیگر از بهر آتشکده
همان بهر #نوروز و جشن سده
فرستاد تا هیربد را دهند
که در پیش آتشکده برنهند.
.
🍀پادشاهی #خسرو_پرویز💚
من از تخمه نامور آرشم
چو جنگ آورم آتش سرکشم
به ایران بران رای بُد ساوه‌شاه
که نه تخت ماند نه مهر وکلاه
کند با زمین راست آتشکده
نه #نوروز ماند نه جشن سده.
ابا فر و با برز و پیروز باد
همه روزگارانش #نوروز باد
بدان باغ رفتی به #نوروز شاه
دو هفته به بودی بدان جشنگاه
همه جامه را باربد سبز کرد
همان به ربط و رود ننگ و نبرد
بشد تابجایی که خسرو شدی
بهاران نشستن گهی نو شدی
ز ایوان بیامد بدان جشنگاه
بیاراست پیروزگر جای شاه
بیامد پری چهره می گسار
یکی جام بر کف بر شهریار.
همی ‌کرد هرکس به ایوان نگاه
به #نوروز رفتی بدان جایگاه
به #نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت.
.
🍀پادشاهی #شیرویه💚
روان تو را دادگر یار باد
سر بد سگالان نگونسار باد
به یزدان و نام تو ای شهریار
به #نوروز و مهر و بخرم بهار
که گر دست من زین سپس نیز رود
بساید مبادا به من بر درود.

🍀پادشاهی یزدگرد💚
به دژخیم فرمود کو را ببر
کزین پس نبیند کلاه و کمر
بدو خانه زندان کن و بازگرد
نزیبد برو گاه و ننگ و نبرد
به ایوان همی بود خسته جگر
ندید اندران سال روی پدر
مگر مهر و #نوروز و جشن سده
که او پیش رفتی میان رده.
چنان دید کز تازیان ۱۰۰هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره #نوروز و جشن سده.

و...

گردآورنده:
@persianzoroastrians🔥☘️
وصیت‌نامه #خسرو_انوشیروان از زبان #سعدی_شیرازی:
👇
شنیدم که در وخت نزع روان
به هرمز چنین گفت نوشیروان

که خاطر نگهدار درویش باش
نه در بند آسایش خویش باش

نیاساید اندر دیار تو کس
چو آسایش خویش جویی و بس

نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند

برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بوَد تاجدار

رعیت چو بیخند و سلطان درخت
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت

مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر میکُنی، میکَنی بیخ خویش

اگر جاده‌ای بایدت مستقیم
ره پارسایان امید است و بیم

طبیعت شود مرد را بخردی
به امید نیکی و بیم بدی

گر این هر دو در پادشه یافتی
در اقلیم و ملکش پنه یافتی

که بخشایش آرد بر امیدوار
به امید بخشایش کردگار

گزند کسانش نیاید پسند
که ترسد که در ملکش آید گزند

در آن کشور آسودگی بوی نیست
وگر در سرشت وی این خوی نیست

اگر پای بندی، رضای پیش گیر
وگر یک سواره سر خویش گیر

فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی رعیت ز شاه

ز مستکبران دلاور بترس
از آن کو نترسد ز داور، بترس

دگر کشور آباد بیند به خواب
که دارد دل اهل کشور خراب

خرابی و بدنامی آید ز جور
رسد پیش‌بین این سخن را به غور

مراعات دهقان کن از بهر خویش
که مزدورِ خوشدل کند کار بیش

مروت نباشد بدی با کسی
کز او نیکویی دیده باشی بسی

الا تا نپیچی سر از عدل و رای
که مردم ز دستت نپیچند پای

گریزد رعیت ز بیدادگر
کند نام زشتش به گیتی سمر

بسی برنیاید که بنیاد خود
بکند آن که بنهاد بنیاد بد

خرابی کند مرد شمشیرزن
نه چندان که دود دل کودک و زن

چراغی که بیوه‌ زنی بر فروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت

از آن بهره‌ورتر در آفاق نیست
که در ملکرانی به انصاف زیست

چو نوبت رسد زین جهان غربتش
ترحم فرستند بر تربتش

بدو نیک مردم چو می‌بگذرند
همان بهْ که نامت به نیکی برند

خدا ترس را بر رعیت گمار
که معمار ملک است پرهیزگار

بد اندیش توست آن و خونخوار خلق
که نفع تو جوید در آزار خلق

ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست

نکوکار پرور نبیند بدی
چو بد پروری، خصم خون خودی

مکن صبر بر عامل ظلم دوست
چه از فربهی بایدش کند پوست

شهنشه که بازارگان را بخَست
در خیر بر شهر و لشگر ببست

کی آنجا دگر هوشمندان روند
چو آوازه رسم بد بشنوند ؟

نکو بایدت نام و نیکو قبول
نکو دار بازارگان و رسول

بزرگان مسافر به جان پرورند
که نام نکویی به عالم برند

تبه گردد آن مملکت عن قریب
کز او خاطرآزرده آید غریب

غریب‌ آشنا باش و سیاح‌دوست
که سیاح، جُلاب نام نکوست

نکو دار ضیف و مسافر عزیز
وز آسیبشان بر حذر باش نیز

ز بیگانه پرهیز کردن نکوست
که دشمن توان بود در زی دوست

قدیمان خود را بی‌افزای قدر
که هرگز نیاید ز پرورده، غدر

چو خدمتگزاریت گردد کهن
حق سالیانش فرامش مکن

جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش

نیامد کس اندر جهان کو بماند
مگر آن کز او نام نیکو بماند

نمرد آن که ماند پس از وی بجای
پل و خانی و خان و مهمانسرای

هر آن کو نماند از پسش یادگار
درخت وجودش نیاورد بار

چو خواهی که نامت بود جاودان
مکن نام نیک بزرگان نهان

همین نقش بر خوان پس از عهد خویش
که دیدی پس از عهد شاهان پیش

یکی نام نیکو ببرد از جهان
یکی رسم بد ماند از او جاودان.

✍️ #سعدی_شیرازی
@Persianzoroastrians🔥
با افسوس بسیار فراوان
دکتر #کورش_نیکنام درگذشت😔

زنده یاد موبد #کورش_نیکنام شامگاه پنج‌شنبه ۲۰ اردیبهشت‌ ماه، به روز رام ایزد از ماه اردیبهشت ماه، به سال ۳۷۶۲ زرتشتی به دور از زادگاهش در غربت(فرانسه) به علت بیماری سرطان، چشم از جهان فرو بست.

روانشان شاد باد🕯️🌹🕯️
یادشان گرامی باد 🌹🕯️🌹
نام‌شان جاودان باد🔥🕯️🔥


« ایریس‌ تنام. اوروانو. یَزَمیَیده. یا اشه اونام. فرَوَشَیو »
👇
«بر روان و فروهر پاکان و نیکوکاران درود و ستایش باد».

🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥

فراموش شدنی نیستی
ای مرد نیک ایران‌زمین💚
ای اندیشمند روشن بین🤍
ای آگاه مرد نوگرای به روز❤️

براستی که ایرانیان به شما نویسنده و پژوهشگر آیین و تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران‌زمین کهن پرگهرمان نیازمند بودند.
هر چند بسیار آموختید و شناساندید.

برای من جایتان خالی خواهد بود.
نوشتن این پست به مانند خبر شندیدن درگذشت‌‌تان برایم براستی چقدر سخت است.
✍️ #خ‌س‌رو
@Persianzoroastrians🔥🕯️🔥