ایرانیان زرتشتی
1.68K subscribers
3.99K photos
1.5K videos
23 files
1.29K links
مزدا اهورا
که دانش بیکران هستی‌مند است
بنیاد آفرینش است‌.
اهورامزدا هیچ فرمان و احکامی برای مردم ندارد.

فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti
اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
Download Telegram
- این سخنان را به شما نوعروسان و تازه دامادان می‌گویم، پند و اندرزم را دریابید و در اندیشه خود به‌یاد بسپارید و همیشه در نهاد خویش به‌کار ببندید. هر کدام از شما در زندگانی با منش پاک و مهرورزی و راستی و درستی از دیگری پیشی جویید که بی‌گمان از زندگی سرشار از خوشی و خوشبختی برخوردار خواهید شد.
(سرود۱۷ هات۵۳بند۵)
.
- نزد من هر کس که از روی راستی رفتار کند مزدای دانا او را در برابر ستایش و خدمت بهتر می‌شناسد از چنین کسانی، چه آنان که بودند و چه هستند من با نام یاد می‌کنم و با مهر گرد آنان می‌گردم.
(سرود۱۶ هات۵۱بند۲۲).

(✍️گردآورنده و نگارنده: مهندس موبد #کامران_جمشیدی)

(با سپاس از همه‌ی گرامیانی که بخش‌هایی از نوشتار/سخنان آنان را در این نوشتار/سخنان به وام گرفته‌ام).

ایدون باد - ایدون‌تر باد - شادزی مهرافزون.
@persianzoroastrians 🔥
جشن‌های سالانه🌍 #جشن_سیزده‌به‌در🍀

فلسفه #سیزﺩﻩبدر ﻭ روز #زاستار(:طبیعت).
#ﺗﻴﺮ_ﺭﻭﺯ - #ﭼﻬﺮ_ﺭﻭﺯ

✍️گردآورنده و نگارنده: موبد مهندس #کامران_جمشیدی

می‌دﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺳﻴﺰﺩﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﺎهی ﺩﺭ ﮔﺎﻫﻨﺎﻣﻪ زرتشتی(ﺍﻳﺮﺍنی) ﺗﻴﺮ ﻳﺎ ﺗﻴﺸﺘﺮ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﮔﻔﺘﮕﻮی ﭼﺮﺍیی ﻭ ﭼﮕﻮنگی ﻧﺎﻡگزﺍﺭی ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺸﻮﻳﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻛﻮﺗﺎهی ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻭ ذوق ﻭ پسنده ﻧﻴﺎﻛﺎﻥﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎیی ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ هرآینه ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﺟﺎی ﺁﻥ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎی ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﺳﺖ.
هرآینه میﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻭﻳﮋﻩ ﺭﺍ ﺑﺮخی ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻛﻪ ﺁﮔﺎهی ﻛﻤﺘﺮی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﺯ ﺑﺪﺷﮕﻮﻥ ﻳﺎ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪﻩ و ﻧﺤﺲ می‌دﺍﻧﻨﺪ یعنی ﺍﺯ ﭘﺎﻳﻪ ﺷﻤﺎﺭ #۱۳ ﺭا ﭼﻨﻴﻦ می‌دﺍﻧﻨﺪ ﻭ گمان می‌کنند ﻛﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﺩی ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺩﺭ‌ ﭼﻬﺮ ﺑﺮﺍی ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﺷﮕﻮنی از خانه و کاشانه است.
ﻣﺎ می‌دﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻧﻴﺎﻛﺎﻥ ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ سخنی ﺍﺯ ﺑﺪﺷﮕﻮنی ﻭ نحسی ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﺒﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﺍﺭﻭﻥ ﺁﻥﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﺍﻣﺸﺎﺳﭙﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﺍﻳﺰﺩﺍﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎی زیستگاه ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺧﺠﺴﺘﻪ میﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯی ﺯﺍﻳﺶ ﻭ ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ یک ﺍﻳﺰﺩ ﻳﺎ ﺳﺘﺎﻳﺶﺳﺰﺍ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺯﺍﺩﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍی ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻳﺎﺩﺁﻭﺭی ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺟﺸﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻮﺩﺍﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺟﻨﺒﺶ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻭ ﻫﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍی ﭘﻴﺸﺒﺮﺩ بهینه ﺯﻧﺪﮔﺎنی ﻭ ﺟﻮﺍﻥﺷﻮی ﻭ ﻧﻮﺯﺍیی همیشگی ﻳﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺮﺷﮕﺮﺩ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﻫﻴﭻ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪی ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺪﺷﮕﻮنی #ﺳﻴﺰﺩﻩ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﭼﻴﺰی ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ چنانچه ﻛﻤﺎﺑﻴﺶ همگی ﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪﺍﻧﺪ.

📝ﻧﺎﻡگزﺍﺭی ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ:
ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭه ﭼﺮﺍیی ﻧﺎﻡگزﺍﺭی ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ یعنی ﺗﻴﺮ ﺭﻭﺯ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﭘﻴﻮﻧﺪﺵ ﺑﺎ ﺭﻭﺯ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﻳﺪ ﺍﺳﺘﻮﺭﻩﺍی ﭼﻴﺴﺖ.
ﺩﺭ یک ﺭﻭﺍﻳﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻴﺰﺩﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺗﻴﺮﻣﺎﻩ، ﺁﺭﺵ ﻛﻤﺎﻧﮕﻴﺮ ﭘﻬﻠﻮﺍﻥ ﺍﻳﺮﺍنی ﺑﺎ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺗﻴﺮ ﻣﺮﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ پی ﺁﻥ ﺁشتی ﻣﺮﺩمی ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻛﻪ ﺳﺎلﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺳﺎﺧﺖ. ﺑﻪ ﻳﺎﺩﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺟﺸﻦ ﺗﻴﺮﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺗﻴﺮ ﺑﺮﭘﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﻴﺰﺩﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﺎهی ﺭﺍ ﺗﻴﺮ ﻳﺎ ﺗﻴﺸﺘﺮ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ.
ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻨﺪ #ﺟﻤﺸﻴﺪ_ﺷﺎﻩ ﭘﻴﺸﺪﺍﺩی ﻫﻢ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ سیزده ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﺷﺖ سرﺳﺒﺰ ﻭ ﺧﺮﻡ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﺮﭘﺎ میﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﮕﺎنی می‌دﺍﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﭙﺲ بگوﻧﻪی ﺁﻳﻴﻦ ﺩﺭمیﺁﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭی ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ ﻛﻨﺎﺭ ﺳﺒﺰﻩﻫﺎ، ﭼﺸﻤﻪﺳﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﻳﺒﺎﺭﻫﺎ میﺭﻭﻧﺪ ﻭ بوﻳﮋﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩی ﺁﻧﺎﻫﻴﺘﺎ ﺍﻳﺰﺩﺑﺎﻧﻮی ﺁﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺳﺒﺰﻩﻫﺎ ﻭ ﮔﺮﻩﺯﺩﻥ ﺁﻧﺎﻥ {ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮﻩﺯﺩﻥ ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﻴﻦﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ} ﭘﺸﺘﻴﺒﺎنی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﺰﺩ ﺑﺎﻧﻮی ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ میﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻣﻴﻨﻮ ﺑﺎﺯمیﮔﺮﺩﻧﺪ.

ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺁﮔﺎهی میﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ نخستین ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﺟﺸﻦ ﺯﺍﻳﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﮔﻮﻳﺎ ﻧﻤﺎﺩی ﺍﺯ دوازده ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪگی ﺍﻧﺴﺎنهاست ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ ﻧﻤﺎﺩی ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ میﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺭﻫﺎﻳﺶ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ گیتایی(:مادی) ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦﺭﻭ رﻭﺯ ﺳﻴﺰﺩﻫﻢ میﺗﻮﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍﻣﺶ ﻛﻴﻬﺎنی ﺑﺎﺷﺪ.

ﺍﻧﮕﺎﺭه٢- ﻫﻤﺎﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺁﺭﺵ ﻛﻤﺎﻧﮕﻴﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺗﻴﺮ، ﻣﺮﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪ، هرآینه ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ جان ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪگی ﺭﻭﺯ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻧﻴﺎﻛﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻋﺪﺩ١٣ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ، ﺑﺮﺍی ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺮﮒ ﺁﺭﺵ ﻛﻤﺎﻧﮕﻴﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍﺳﺖ.

ﺍﻧﮕﺎﺭه ٣- ﺩﺭﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻫﻴﭻ یک ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎی ﺳﺎﻝ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪﻩ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ هرآینه ﭼﻮﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺖ ﺗﺎﺯﻳﺎﻥ مسلمان ﺑﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪﻩ می‌دﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻴﺰﺩﻩﻫﻢ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻩ، ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪگی ﺳﻴﺰﺩﻩ ﺍﺯ اینجا ﺭﻳﺸﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
👇ادامه‌اش👇
#جشن_فروردین‌گان
جشن هَماروانان و هَمافرَوَهران شادباد

رفتن و روان بودن زیربنا و خود هستی است.
روندگی و بالندگی بر بال فروهر، رسایی یافتن است.
فروهری که خود گوهر اهورایی رستاخیز همیشگی و هستی جاودان است.
بر فروهر همگی پارسایان و اشوان از گذشته تا به امروز و آینده درود باد
روان همه درگذشتگان شادباد
فروهرهایمان همواره روان باد

دیر زیویم، شاد زیویم
تا زیویم به کامه زیویم
اَتَ جَمیات - یَتَ آفرینامی
چنان باد که ما خواهانیم

Happy Farvardingân
The celebration time for
Hamâ-ravân-an and Hamâ-Fravahar-ân
Existence is based on movement and growth,
Growing on the wings of Fravahar,
The Fravahar, which is the Ahuraic essence of the ever-lasting rejuvenation and eternal existence.
Hereby we salute the Fravahars of all Ashavans of all times, the past-the present-the future
Happiness upon Urvâns of all our passed ones
Ever growth to all of our Fravahars.

May we live long - May we live happy – may we dwell in prosper as long as we live
Ata jamyât - yata âfrinâmi
Be as we wish
✍️موبد #کامران_جمشیدی
@Persianzoroastrians
جشن‌های ماهانه💚
#جشن_اردیبهشت‌گان🥀

اردیبهشت‌گان جشن راستی و داد، جشن زندگی و مهر(عشق).

روز سوم از هر ماه باستانی به‌ نام اردیبهشت می‌باشد و بر پایه گاه‌شماری امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشت‌گان است.

این را می‌دانیم که جشن‌های ماهیانه ایرانی/زرتشتی در روزهای همسانی و برابری نام روز و ماه برگزار می‌شود.
پس روز اردیبهشت از ماه اردیبهشت را اردیبهشت‌گان می‌نامیم و جشن می‌گیریم.
اردیبهشت، همان اَشَ وهیشتَAsha Vahishta می‌باشد یا
َه‌ترین بهترین اَشَ. اَشَ نیز همان اَرتَArta و اَردArd می‌باشد.
بنیاد یا مفهوم اَشَ یا اَشا در فرهنگ و آیین ایرانی بسیار دیرینه است و می‌توان گفت که پایه و مایه و افشره و شیره جهان‌بینی ایرانی می‌باشد.
برای
#اشا می‌توان دست‌کم چهار مفهوم یا درونمایه کلی یادآور شد:

١- هنجار و سامان کیهانی، که با سامان و چگونگی کیهان و سپهر و قوانین برپا دارنده آن سروکار دارد.

٢- هنجار و سامان انسانی، که با هنجار و هماهنگی تنی و روانی انسان کار دارد. ارزش‌هایی مانند اخلاق، راستی، روراستی(:صداقت) و… می‌توانند در این راستا باره گفتگو قرار گیرند.

٣- هنجار و سامان جامعه انسانی مردمی، جامعه یا همبودگاه مردمی نیاز به هنجاری بر پایه‌های راستی و درستی، داد(:عدالت)، آزادی، مردمسالاری و... دارد تا
#مردمی و آباد کننده و پیش‌رو باشد.

۴- آنچه که مایه سازنده هستی و پایدار نگاهدارنده آن و پیوند دهنده این هنجار و هماهنگی با نیکی و زیبایی است همانا مهر و عشق و گرماست، و همانا خرد، آنهم از گونه نیک و بِه و بِهمَنشانه که آگاه شونده است و به روشنایی رساننده.

واژه عِشق امروزی، همان عَشَقَ = اَشَکَ = اَشَ است که واژه اَشک نیز از آن می‌آید. مهر، نیز همان عشق و اش و پیوند است.
از همین‌روست که در آیین ایرانی، آتش نماد گیتاییِ اشا شناخته شده و گرامی داشته می‌شود زیرا که هم یکی از آخشیج‌ها(:عنصرها) و یا بهتر است بگوییم بنیادی‌ترین آنها برای برپایی هستی است و هم در خود نور دارد و گرما. هم نماد مهر است و هم خرد. آن همه را گِردِ خود می‌آورد، به‌ هم پیوند می‌دهد و به جنبش می‌اندازد.
پس به‌راستی که گرامی‌داشتِ آتش همانا ارج‌گزاری به همه‌ی این مفاهیم و ارزش‌هایی است که یاد شد.
درود بر نیاکان فرهیخته ما ایرانیان و درودی بزرگ‌تر بر فروهر اشوزرتشت که به نماد چکاد(:اوج) فرهنگ و جهان‌بینی و کیش و آیین ایرانی، این ارج‌گزاری را در دین بهی آورده خویش جاودانه کرده و به ما رسانده است.
.
پس ما نیز بر پایه این باور اهورایی خویش، در این روز، سپید جامه بر تن می‌کنیم، که نماد خرد وهومنی و بینش راست و دین بهی است و یا به آتشکده می‌رویم و یا در خانه آتشی بر می‌افرازیم، و یا همان مهر و آتش درونی خویش را در کنار یاران‌مان، در میان گزاشته و بر گِرد آن به نیایش می‌ایستیم. نیایش می‌کنیم و از خدای خرد خویش، از خویشتن خویش، از گرمای زندگی درون خویش سپاسگزاری می‌کنیم و از آن می‌خواهیم تا گرمای مهر را درونمان زنده نگاه دارد و ما را از میان آزمون‌های زندگی بپروراند و ببالاند تا خرد وهومنی‌مان افزون گردد و روشن گردیم.
سپاس می‌گزاریم اهورامزدا، خداوند جان و خرد، خرد جان‌ بخش و نگاهبان جان، و جان برفرازنده خرد را، جان جانان را.
باشد که مهر و گرما و خرد،
روشنایی بخش خرد و کاشانه‌مان،
جامعه‌مان، شهرمان، کشورمان و جهان‌مان باشد
تا همه در آن از زندگی و خانمان خود برخوردار گردیم.
اَتَ جَمیات - یَتَ آفرینامی
چنان باد که ما خواهانیم.

✍️مهندس موبد
#کامران_جمشیدی

#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
جشن‌های ماهانه ایرانی‌مان🌸
#جشن_خوردادگان(خردادگان)🌺

روز خرداد ششمین روز ماه باستانی از ماه خرداد و سومین ماه سال برابر با چهارم خرداد در گاه‌شماری خورشیدی.
خرداد یا هَئوروَتات Xordâd – Haurvatât.
برای واژه خرداد این معنی آمده‌: #رسایی #تندرستی #خوشباشی #بهزیستی و #خوشبختی.

اکنون آن را کمی بگشاییم.
این واژه از دو بخش درست شده‌است.
بخش نخست که هَئوروَ (Haurva) بوده‌است کم‌کم دگرگون شده‌است به هرَ Hra یا خرَ Xra که به معنی همه یا کل است که از بن و ریشه پیدا می‌شود. خرد یا خرَتو Xra-tow به معنی تابش همه چیز از کل و بن وجود انسان نیز از همین ریشه می‌آید.
بخش دوم واژه خرداد، دات یا داد می‌باشد که از ریشه #دادن می‌آید و به معنی‌های داده شده، زاده شده، پیدا شده و یا دهنده و زاینده بیان شده‌است.
پس خرداد را می‌توان هم به معنی همه دهنده، همه کننده و یا کامل و کامل کننده برداشت کرد و یا پیدا شده، زاده شده و داده شده از کل و بن وجود و اینها چنانچه همه یک دریافته دارند و آن این است که: هنگامی‌که بن و ریشه و دانه سرشتی و گوهری انسان در او آزادانه گسترش می‌یابد و در هماهنگی همه نیروهای درونی او و کل وجودش خرد می‌شکفد و به بار می‌نشیند، او به خرداد دست یافته است چم در این هماهنگی و هارمونی و همکاری درستی تن و روان خود را یافته و با خوشی و بهی در این جهان می‌زید. این آرمان و ایده‌آل فرهنگ زرتشتی است.

شایسته یادآوری است که خرداد کم‌وبیش همه‌جا همراه و دست در دست #امردادAmordâd یا #امرتاتAmeretât می‌آید.
این واژه به معنی بی‌مرگی و جاودانگی آمده‌است که یکی از مفهوم‌های آن همیشگی و دیرپا می‌باشد.
روی‌همِ این دو واژه‌ی #خرداد و #امرداد به معنی خوش‌زیستیِ دیرپا و همیشگی می‌باشد.
همانا این را نیز گفته باشیم که هر کسی شاید از اندریافت امرداد یا بی‌مرگی برداشت خود را داشته باشد اما اگر آن‌را در پیوند با کل فرهنگ بنیادین ایرانی در نگر بگیریم، می‌بینیم که به معنی بی‌مرگی تَنی نیست که چنانچه شاید این هم یک روز راسینگی یابد! همانا نامیرا بودن هم به معنی #زنده_نام ماندن و همچنین زندگانی با نوشوی و رستاخیز همیشگی (فرشوکرتی frasho kereti) است.
مرگ نقطه آغاز زندگانی است همانگونه که در استوره‌های ما آمده که قُقنوس Ghoghnous که همان سیمرغ باشد را می‌توان کشت اما نمی‌توان نابود کرد و او همیشه از خاکستر خود برمی‌خیزد.
این دیالکتیکِ شکست و پیروزی و یا اینکه هر شکستی پیش درآمدِ یک پیروزی است یک از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی است.

اکنون از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم.
در فرهنگ ما برای هر یک از دریافته‌های بنیادین نمادی گیتایی یا تنی گمان رفته است. نمادِ خرداد، آب می‌باشد.
بی‌گمان تا کنون بارها شنیده‌ایم که می‌گویند: آب، روشنایی است! چرا؟
برای پاسخ دادن به این پرسش نیاز به نوشتار و گفتاری بیشتری می‌باشد هرآینه در اینجا تلاش می‌شود که به کوتاهی توضیح داده شود.
اندریافت روشنایی، که آگاهی یافتن و فهمیدن می‌باشد در فرهنگ ایران ویژگی «آبگونه» یا «نَمی» و تازگی دارد.
در آب (مایع =مایه) همه چیز درهم آمیخته می‌شوند و باهم یکی می‌شوند و به‌هم می‌پیوندند و در این درباره این به چمار هماهنگی و پیوند نیروهای درونی انسان است که رویهم، خرد او را می‌سازند. در این هماهنگی است که خرد به آگاهی دست می‌یابد و انسان همه می‌شود، آگاه می‌شود، روشن می‌شود.
در این‌باره گیراست اشاره‌ای شود به داستانی که درباره دو شخصیت، یکی استوره‌ای و دیگری تاریخی شده‌است.
در بن دهشِ استوره‌شناسی ایرانی این داستان درباره جمشید آمده‌است که به اشوزرتشت نیز نسبت داده شده‌است، بدینگونه که: جمشید / زرتشت با گزشتن از رودِ «وَه دائیتی» به آگاهی یا روشنایی رسید. این گذر از رود آب در چهار گامه انجام یافت. آب نخست تا مچ پا، سپس تا کمر، سپس تا سینه و سرانجام تا به‌سر رسید.
این بدان اندریافت است که این آب، چهار بخش وجود او را، که فرنود از چهار نیروی درونی انسان است در خود آمیخت و به‌هم پیوند داد و از این پیوند بود که جمشید / زرتشت به خرد کل یا خرداد رسید و روشن شد.
شاید این پرسش برای شما پیش آمده باشد که این چهار نیروی درونی چه هستند؟
پاسخ این است:
فروهر یا فروشی، دَئِنا یا دین، جان و روان.
می‌دانید نام‌های دیگر این چهار نیرو چه هستند؟
وهمن - ماه - گوش - رام.
این نام‌ها شما را یاد چه می‌اندازند؟

✍️مهندس موبد #کامران_جمشیدی

#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians 🔥
جشن‌های ماهانه #جشن_شهریورگان
به✍️موبد مهندس
#کامران_جمشیدی

جشن روز و ماه شهریور:
می‌دانیم که در فرهنگ شادزیستی ایرانی رسم آن است که در هر ماه که نام روز و ماه یکسان می‌شود آن روز، آن نام و آنچه که نماد و بازگوی آن است، ارج گزاشته شده و جشن گرفته می‌شود. فلسفه جشن را هم که دانستیم. ببینیم فلسفه جشن شهریورگان و معنی و مفهوم شهریور که برایش جشن می‌گیریم چیست.

شهرآرایی - جهان آرایی:
واژه شهریور، دگرگون شده ریشه اوستایی خود خشتر وئیریهvairya Khshathra می‌باشد که فرنام(:عنوان) یکی از پایه‌های جهان‌بینی و فرهنگ ایرانی می‌باشد.
اگر بخواهیم مانا و مفهوم آن را بدانیم باید نگاهی ژرف‌تر به آن داشته باشیم.
خشتر از ریشه خشیKhshi گرفته شده است و به معنی ساختن ـ بنا کردن ـ آبادکردن می‌باشد.
از این واژه، واژگانی مانند خشت: سنگ بنای آبادانی و سازندگی، شهر: جایی‌که ساخته و آباد شده‌است، شهریار: سازنده، آباد کننده، شهرآرا و مانند آنها ساخته شده‌است. پس خشتر، همانا سازندگی، آبادگری و شهرآرایی یا سازنده و آبادگر و شهرآرا است.

وئیریه از ریشه ورVar می‌آید که به‌گفته بسیاری از زبانشناسان، به معنی گزینش است. پس وئیریه همانا برگزیدنی است.
رویهم این دو واژه، یا خشتر وئیریه به معنی‌های زیر درمی‌آید:
- سازندگی خواسته شده، آبادگری آرمانی
- آبادگر (شهریار) برگزیدنی
- آرمان آرزوشده و آرمان سازنده.

گونه دیگری نیز که می‌توان به این مفهوم و معنی آن نگاه کرد، مانند دیگر بنیادهای این فلسفه، مفهوم درونی آن است، یعنی نیروهای سازنده و راننده درونی انسان، یا بخش‌هایی از روان انسان.
از این دیدگاه خشتر آن نیروی روانی سازنده و پیش‌برنده درونی است و آن نیرو و توانایی چیرگی بر بخش منفی یا آز و نیازهای ویرانگر روانی است که با واژگانی مانند چیرگی یا شهریاری بر خویشتن نیز معنی می‌شوند.
همانگونه نیز که گفته شد بر بنیاد این فرهنگ، قانون، مهر، جنبش و خرد را نمی‌توان از هم جدا کرد.
قانون و دادی که درونمایه‌اش مهر نباشد و شهریاری که استوار بر خرد نباشد و هنجاری را که در آن جنبش نباشد به سازندگی و آبادانی نمی‌انجامند. پس جشن، جنبشی خردمندانه، سازنده و سامانمند می‌باشد که باید همه این سازه‌ها(فاکتورها) را در خود داشته باشد.
شهریورگان، جشن شهرآرایی، آبادگری و سازندگی است، چه آرایش درون و چه بیرون. شهریور و شهریورگان به یادمان می‌آورند که بنیان هستی و آفرینش بر پایه پیشرفت و سازندگی و تازه شوی و آبادانی است. هر کاری که در این زمینه‌ها انجام شود نیکوست.
اینکه نیاکان و پیشینیان ما در این جشن چه می‌کردند، که افسوسمندانه از آن چیز فراوانی به ما نرسیده است به‌جای خود اما در هر زمان و مکان هم می‌توان راه‌های تازه و مناسب برای جشن گیری و بزرگداشت اندیشید و به کنش کشید. از الهام خود بهره بگیرید.
دستکم می‌دانیم که از یکسو شهریاران نیک کردار و یار شهروندان در این جشن بیشتر با شهروندان خود پیوند می‌گرفتند و یاری می‌رساندند. همچنین کشاورزان هم فرآورده‌های خود را گردآوری می‌کردند که همیشه با جشن و شادمانی همراه بوده‌است و هم پاییزه کاری را آغاز می‌کردند که آنهم جشن آبادسازی زمین می‌باشد.
پس همه رده‌های هازمانی در این جشن‌ها هنباز و همکار و همراستا بوده‌اند و به‌گفته‌ای دیگر همه هازمان در آنها شرکت می‌کردند و این راه همدلی و همازوری و همشهری بودن را که به کشور هم شهر می‌گفتند مانند ایرانشهر نیرویی نو می‌بخشیدند.
ما هم اگر به فرهنگ آبادگر و شادکن خویش باور داریم و دلبسته‌ایم این جشن‌ها را، با نگرش به درونمایه و فلسفه آنها جشن بگیریم و با همازوری یکدیگر نیروهای مثبت و سازنده را نیرورسانی کرده و از میوه‌های نیک آن همگی بهره‌مند شویم.

شهریورگان بر همه شما آبادگران هستی شاد و پیروز باد.
ایدون باد.

@Persianzoroastrians 🔥
در این روز برای تازه دامادان و نامزدان پارچه و شیرینی و غیره می‌بردند و به نیازمندان یاری می‌کردند.
.
مهرگان در این زمان:
امروزه مهرگان بوسیله‌ی همه‌ی ایرانیان از زرتشتی و دیگران، جشن گرفته می‌شود.
تفاوتی که چگونگی برگزاری این جشن در میان مردم با گزشته نموده است این است که رسم رسوم آن مانند گزشته نیست. برای نمونه شاید دیگر سفره‌ی مهرگانی بگونه‌ی گزشته چیده نشود و چیزهایی که روی سفره گزاشته می‌شود کمتر شده باشد اما ارزش و اهمیت این جشن، مانند دیگر جشن‌ها و آیین‌هایی که از گذشته‌ی تاریخی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ـ دینی همه‌ی ما نشان و گفتگو دارد، دوباره برای ایرانیان و این‌بار به‌گونه‌ی تازه‌ای زنده شده‌است و در واقع نقش راستین خود را در زنده کردن و بزرگداشت ارزش‌های راستین و بنیادین فرهنگی ایرانیان در امید دادن به امروز و آینده آنها به‌درستی بازی می‌کند.
در هنگام برگزاری جشن می‌توان خوانی گسترد که در آن چیزهایی مانند آتشدان یا نور بگونه‌ی شمع یا لاله، نسک سپنت(درباره زرتشتیان گات‌های ورجاوند)، آیینه، آب و آویشن، میوه بویژه انار و سیب؛ گل و سبزی(سرو یا مورت)، شیرینی، شراب، سکه و همچنین لرک[۶] فراهم باشد. فراموش نباید کرد که فلسفه‌ی راستین جشن و جشن گرفتن از سویی ایجاد پیوند میان مردم در شادی و امید است برای گرفتن نیرو و ادامه‌ی کار و کوشش در زندگانی و از سوی دیگر بازگویی و پافشاری بر روی آن بنیادها و ارزش‌هایی که در فلسفه‌ی هر جشنی نهفته است. با توجه به چنین اصول مینویی و فلسفه‌ی اخلاقی آن به‌جاست که ما ایرانیان به خود ببالیم و در هر کجا که هستیم این جشن باستانی و دیگر جشن‌ها که ما را به گزشته‌ی پر افتخار خود پیوند می‌دهد و وسیله‌ی همبستگی ما ایرانیان است هر سال با شکوه بیشتری برپا سازیم. بنابراین جشن مهرگان را با مهر و امید، هر کجا که هستیم برگزار کنیم و فرزندانمان را به ویژگی و انگیزه‌های بنیادی جشن‌ها آشنا سازیم و فروغ مهرورزی به فرهنگ و آیین ایران‌زمین را در دل آنها برافروزیم تا شناسنامه فرهنگی خود را خوب بشناسند و بدان سرافراز باشند.

📗بن‌مایه‌ها
[۱]- کهن‌ترین سند نوشته‌ای که نام این خدای کهن هند و ایرانی در آن به ثبت و به ما رسیده‌است، در لوحه‌های گلینی است از ۱۴۰۰سال پ.م. به سال۱۹۰۷ میلادی در کاپاتوکا، از شهرهای آسیای کوچک، در جایی به‌نام بغازکوی لوحه‌های گلینی پیدا شد. در یکی از این لوحه‌ها پیمانی است میان هیتی‌ها و میتانی‌ها(از نژادهای آریایی) که در آنها از میترا و وارونا کمک خواسته شده است.
[۲]- کتاب‌های مقدس هندوها.
[۳]- پاپ(پدر)، درخت کریسمس، بابانوئل و بسیاری بورها و رسوم دیگر از این دست هستند.
[۴]- لازم به یادآوری است که پدیده‌های ملت، هویت ملی، پرچم، میهن، کشور و استقلال که با مهرگان پدید آمدند شاید تا مدتها پس از مهرگان، واژه‌ای پذیرفته شده نباشند و مقصود نویسنده از بکار بردن واژه‌هایی که امروز برای پدیده‌ها متداول است، جود خود پدیده است نه نام آن.
[۵]- امروزه روز مهر به روز دهم ماه جابجا شده‌است که دلیل آن دگرگونی در گاهنامه(سالنامه) است در سال۱۳۰۴خورشیدی که ۶ماه نخست سال را ۳۱روز گرفتند و بدین ترتیب۶روز به شش ماه نخست افزون شد و روز شانزدهم ماه هفتم، یعنی مهرماه شش روز به پس رفت و بر روز دهم قرار گرفت. لرک به درهمی از میوه‌های خشک مانند: پسته، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو، نارگیل، سنجد گویند که می‌توان روی آن را با نقل و شیرینی نیز تزیین کرد.

✍️موبد مهندس #کامران_جمشیدی🥂

@persianzoroastrians🔥
Happy Mehregan

مهرگان بر همه شما شاد و فرخنده باد.

مهرگان نماد داد است و داد، همانا نگاهداری این سه ارزش است در هازمان:
پیوند ـ پیمان ـ پیمانه

پیوند: همانا یگانگی است، که زیربنای همه چیز است، یگانگی در بن و ریشه، هم ارزش بودن همه در انسانیت، در هم سرنوشت بودن همه انسان‌ها با هم و جهان پیرامون خویش.

پیمان: همانا گفتار نیک است و کردار نیک، سخن سنجیده بر زبان آوردن و سپس پاسخگو بودن در برابر آن (پذیرش خویشکاری یا مسئولیت).
در زندگی و کار اجتماعی، چه در دوستی‌ها و چه در زناشویی و همسری و چه در همکاری‌های گروهی هازمانی، بر گفته و پیمان خود ایستادن و آن را نشکستن

پیمانه: همانا میانه و مرز است و نگاهداری آنها.
مرزهایی را باید نگاهداشت در میان گروه، لیک مرزهایی را باید شکست در درون خویش، مرزهای ترس و از خودبیگانگی را.

موبد
#کامران_جمشیدی

@Persianzoroastrians🔥
جشن‌های سالانه🌎 #ﺟﺸﻦ_شب_ﭼﻠﻪ🍉

به✍️موبد مهندس #کامران_جمشیدی🍷

شب چله زادروز ﻧﻮر و روﺷﻨﺎﯾﯽ ـ روز ﭘﯿﺮوزی ﺧﻮرﺷﯿﺪ:

اﯾﺮاﻧﯿﺎن از روزﮔﺎران ﮐﻬﻦ ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ درﺳﺘﯽ ﮐﻪ از ﮔﺎهشناﺳﯽ داﺷﺘﻨﺪ و ﺑﺮﭘﺎﯾﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺸﺎورزی و داﻣﭙﺮوریﺷﺎن از ﯾﮑﺴﻮ و ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﮐﯿﺶ و ﺑﺎورﺷﺎن از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻫﻤﻪ ﻫﻨﮕﺎمه‌ﻫﺎ و ﺑﺰﻧﮕﺎه‌ﻫﺎی ﻃﺒﯿﻌﯽ و «ﺗﺮﯾﻦﻫﺎ» را ﺟﺸﻦ می‌گرﻓﺘﻨﺪ و اﻧﮕﯿﺰه‌ای می‌ساﺧﺘﻨﺪ ﺑﺮای ﮔﺮدﻫﻢ آﻣﺪن، ﻫﻤﺎزور ﺷﺪن، ﺑﺎﻫﻢ ﺷﺎد ﺑﻮدن و ﺳﭙﺎﺳﮕﺰاری از داده‌ﻫﺎی اﯾﺰدی و اﻣﯿﺪ و ﻧﯿﺮو ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺮای ﭘﯿﮕﯿﺮی ﮐﺎر و ﮐﻮﺷﺶ زﻧﺪﮔﺎﻧﯽ.
در ﻣﯿﺎن اﯾﻦ ﺟﺸﻦﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ درازﺗﺮﯾﻦ ﺷﺐ ﺳﺎل ﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﭘﺎﯾﺎن ﺗﺎرﯾﮑﯽ و آﻏﺎز درازﺗﺮ ﺷﺪن روزﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎن اﺳﺖ ﺑﺎ واﭘﺴﯿﻦ ﺷﺐ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﯾﺎ آذر ﻣﺎه و ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ روز زﻣﺴﺘﺎن ﯾﺎ دیﻣﺎه.
از ﻫﻤﯿﻦ روز اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻠﻪ ﺑﺰرگ، ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺮﻣﺎی ﺑﺰرگ آﻏﺎز می‌شود. ﺗﺎ روز ١٠ﺑﻬﻤﻦ ﻣﺎه ﮐﻪ ﺳﺮدﺗﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺳﺎل اﺳﺖ و آن هنگام ﺟﺸﻦ ﺳﺪه ﯾﺎ آﺗﺶ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﺎد ﮔﺮمﺗﺮ ﺷﺪن ﻫﻮا زان ﭘﺲ اﺳﺖ و ﺳﭙﺲ ﭼﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ آﻏﺎز می‌شود ﮐﻪ ﺗﺎ٢٠ اﺳﭙﻨﺪﻣﺎه.
ﭘﺲ اﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎم و اﯾﻦ ﺟﺸﻦ، ﺟﺸﻦﺷﺐﭼﻠﻪ اﺳﺖ.
از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ و از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻧﻮر و روﺷﻨﺎﯾﯽ زاﯾﺸﯽ دوﺑﺎره ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ ﺑﻪ آن زادروز ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ می‌شود.
در اﯾﻦ ﺷﺐ ﻣﺮدم در ﺧﺎنه‌ﻫﺎ و ﺧﺎﻧﻮاده‌ﻫﺎ ﮔﺮدﻫﻢ آﻣﺪه و ﺑﺎ ﺧﻮردن، ﻧﻮﺷﯿﺪن، ﺷﺎدی و ﭘﺎﯾﮑﻮﺑﯽ و ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺷﺐ را به‌ﺳﺮ ﻣﯽآورﻧﺪ و ﺧﻮاﻧﯽ وﯾﮋه می‌گسترﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ آنﻫﻢ ﻣﯿﻮهﻫﺎی ﺗﺎزه ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻧﺎر و ﻫﻨﺪواﻧﻪ و ﻫﻢ ﻣﯿﻮهﻫﺎی ﺧﺸﮏ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺧﻮردﻧﯽﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﻣﺎﻧﻨﺪ آﺟﯿﻞ و ﺷﯿﺮﯾﻨﯽﻫﺎ ﻣﯽﻧﻬﺎدﻧﺪ.
ﺧﻮان شب چله، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺴﯿﺎری ﺧﻮانﻫﺎی دﯾﮕﺮ آﯾﯿﻨﯽ در ﻣﯿﺎن زرﺗﺸﺘﯿﺎن «ﻣﯿﺰد»myazd ﻧﺎﻣﯿﺪه می‌شود ﮐﻪ اﻓﺰونﺑﺮ آﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺑﺮ روی آﻧﻬﺎ ﻟﺮکlork ﻫﻢ گزاﺷﺘﻪ می‌شود.
داﺳﺘﺎنﮔﻮﯾﯽ، ﻣﺘﻞﮔﻮﯾﯽ، ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪﺧﻮاﻧﯽ و ﺣﺎﻓﻆﺧﻮاﻧﯽ در اﯾﻦ ﺷﺐ رواج دارد ﺗﺎ ﻫﻢ ﺳﺮﻫﺎ ﮔﺮم ﺷﻮد و ﻫﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ زﻧﺪه ﻧﮕﺎﻫﺪاﺷﺘﻪ ﺷﻮد. از دﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺧﻮان ﭼﻠﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮگﻫﺎی درﺧﺖ ﺳﺮو اﺳﺖ.
در ﻗﺪﯾﻢ ﻣﺮدم در ﺑﺮاﺑﺮ درﺧﺖ ﺳﺮو ﻣﯽاﯾﺴﺘﺎدﻧﺪ و ﭘﯿﻤﺎن ﻣﯽﺑﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺳﺎل دﯾﮕﺮ ﺳﺮوی ﺑﮑﺎرﻧﺪ. درﺧﺖ ﺳﺮو ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺒﺰ اﺳﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﺎد اﯾﺴﺘﺎدﮔﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ اﻫﺮﯾﻤﻦ ﺳﺮﻣﺎ و ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﺑﻮد و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﻤﺎد اهورامزداست ﮐﻪ ﻧﺎمﻫﺎﯾﯽ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﻣﻬﺮ، رام، وای ﺑﻪ، ﺳﺌﻨﺎ و ﯾﺎ ﺳﯿﻤﺮغ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻓﺮخ و ﺑﻬﺮوز و ﺧﺮم. در ﻗﺪﯾﻢ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ روز ﻣﺎه، ﮐﻪ اﻣﺮوز اورﻣﺰد ﯾﺎ اﻫﻮرا ﻣﺰدا اﺳﺖ ﺧﺮم ﺑﻮده‌اﺳﺖ. روزﻫﺎی ﻫﺸﺘﻢ، ﭘﺎﻧﺰدﻫﻢ و ﺑﯿﺴﺖوﺳﻮم ﻫﻢ ﮐﻪ دی ﻧﺎم دارﻧﺪ این همانی ﺑﺎ ﺧﺮم داشته‌اﻧﺪ.
از ﻫﻤﯿﻦرو در این روزﻫﺎی ﺧﺮم روز در ﻣﺎه دی، ﺟﺸﻦ ﺧﺮم روز ﺑﻮده‌اﺳﺖ و ﭘﺎدﺷﺎﻫﺎن ﺟﺎﻣﻪ ﺳﭙﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﻦ می‌کردﻧﺪ و به‌ﻫﻤﺮاه ﮐﺸﺎورزان ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﻣﯽﻧﺸﺴﺘﻨﺪ و می‌گفتند: ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﮑﯽ از ﺷﻤﺎ و ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎﯾﯿﻢ. ﮐﺎر ﺟﻬﺎن ﺑﺮ ﮐﺸﺎورزی و آﺑﺎداﻧﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ و اﯾﻦ ﻫﺮ دو ﺑﺪون ﺷﻤﺎ نمی‌شود. ﻣﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازه ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ. ﭘﺲ ﻣﺎ و ﺷﻤﺎ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ.

ﻣﺴﯿﺤﯿﺎن در ﻣﺎه دﺳﺎﻣﺒﺮ آﯾﯿﻨﯽAdvent ljusدارﻧﺪ ﮐﻪ در ﭘﺎﯾﺎن ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ در روز ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ(ﻣﻬﺮ روز، روز ﺧﻮرﺷﯿﺪ) ﺳﭙﻨﺪاری ﻣﯽاﻓﺮوزﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ واﭘﺴﯿﻦ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ۴ﺳﭙﻨﺪار اﻓﺮوﺧﺘﻪ می‌شود. اﯾﻦ آﯾﯿﻦ این همانی دارد ﺑﺎ ﻫﻤﺎن آﯾﯿﻦ اﯾﺮاﻧﯽ ﭼﻬﺎر ﺟﺸﻦ دﯾﮕﺎن در ﻣﺎه دی، ﻣﺎه پروردگار.

ﻣﻬﺮ و ﻣﯿﺘﺮا ـ ﻣﯿﺘﺮاﯾﯿﺴﻢ:

ﻧﺎم دﯾﮕﺮ ﻧﻮر ﺧﻮرﺷﯿﺪ در زﺑﺎن و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﮐﻬﻦ اﯾﺮاﻧﯽ «ﻣﻬﺮ» اﺳﺖ. از ﻫﻤﯿﻦرو اﯾﻦ روز را زادروز ﻣﻬﺮ ﻧﯿﺰ می‌گوﯾﻨﺪ. درباره ﻣﻬﺮ ﯾﺎ ﻣﯿﺘﺮا ﮔﻔﺘﻪﺷﺪه و ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه‌اﺳﺖ ﮐﻪ همانا از دﯾﺪﮔﺎه ﻣﻦ ﻫﻨﻮز ﺗﻤﺎم ﮐﺮاﻧﻪﻫﺎی ﭘﯿﺪا و ﻧﺎﭘﯿﺪای آن ﺑﺮای ﻣﺎ روﺷﻦ ﻧﯿﺴﺖ و ﺑﺴﯿﺎری از دانستنی‌های اﻣﺮوز ﻣﺎ ﮐﻪ ﮐﺴﺎن ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از روی ﻫﻢ می‌نوﯾﺴﻨﺪ و می‌گوﯾﻨﺪ ﮔﻮﯾﺎی ﻫﻤﻪی راﺳﺘﯽﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ و ﺑﺎزﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﺳﺨﻨﺎن و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺑﺎﺧﺘﺮی اﺳﺖ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻻژارد Lajarde ﺑﺎﺳﺘﺎنﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧﺴﻮی و از ﭘﯿﺸﮕﺎﻣﺎن داﻧﺶ«ﻣﯿﺘﺮاﺷﻨﺎﺳﯽ» ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ۵۰ ﺳﺎل در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﮐﺎر ﮐﺮد و ﯾﺎ ﻓﺮاﻧﺘﺰ ﮐﻮﻣﻮنFranz Cumont ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﺑﻠﮋﯾﮑﯽ ﺑﻮد و در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻧﺎﻣﯽ دارد. او ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎر ﺑﻪ ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺧﺎوری ﺳﻔﺮ ﮐﺮد و ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻧﺴﮑﯽ زﯾﺮ ﻧﺎم «رازﻫﺎی ﻣﯿﺘﺮا» ﻧﻮﺷﺖ و در اروﭘﺎ ﺑﻪﭼﺎپ رﺳﺎﻧﯿﺪ.
ﺷﺎدروان اﺑﺮاﻫﯿﻢ ﭘﻮرداوود در ﭘﻮﺷﻨﻪ ﯾﮑﻢ از دﻓﺘﺮ ﯾﺸﺖﻫﺎﯾﺶ(ﭼﺎپ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان ﺳﺎل۲۵۳۶ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ) زﯾﺮ ﻧﺎم «آﯾﯿﻦ ﻣﻬﺮ در رم» ﮔﺰارﺷﯽ از اﯾﻦ آﯾﯿﻦ را ﮐﻪ ﺧﻮد از ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎی ﮐﻮﻣﻮن ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﻓﺮادﺳﺖ ﻣﺎ گزاﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻫﻤﺎن دﻓﺘﺮ «رازﻫﺎی ﻣﯿﺘﺮا» ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮐﻮﻣﻮن ﺑﻪ دﺳﺘﯿﺎری اﺣﻤﺪ آﺟﻮداﻧﯽ ﺑﻪزﺑﺎن ﭘﺎرﺳﯽ ﺳﺮه ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪه ﺷﺪ و از ﺳﻮی «اﻧﺠﻤﻦ ﭘﺎﺳﺪاری از زﺑﺎن و ﻓﺮﻫﻨﮓ اﯾﺮاﻧﯽ» در ﺳﺎل١٩٩۶ در ﻟﺲآﻧﺠﻠﺲ ﺑﻪﭼﺎپ رﺳﯿﺪ.
در اﯾﺮان ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﺷﺎد روان ذﺑﯿﺢ ﺑﻬﺮوز ﺑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎی اﯾﻦ داﻧﺸﻤﻨﺪ ﺑﻠﮋﯾﮑﯽ ﺧﺮده ﮔﺮﻓﺖ و ﻧﻮﺷﺖ: در ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎی ﮐﻮﻣﻮن ﺻﻔﺤﻪای ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ از ﻋﺒﺎرات «ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺖ»و«آﺗﺶ ﭘﺮﺳﺖ» و«دﯾﻦ ﺑﺮﺑﺮ»و«دﯾﻦ ﺷﺮﻗﯽ» ﭘﺮﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ. ﭼﻮن اروﭘﺎﯾﯿﺎن از اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ واژگان در ﻧﺘﯿﺠﻪی آگهی‌ها بیزارند او ﻫﻢ در ﺑﮑﺎر ﺑﺮدن آﻧﻬﺎ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻧﮑﺮده اﺳﺖ.
👇ادامه‌اش👇
عقد و ازدواج ایرانی یا تازی(عربی اسلامی)؟

در خبرها خواندیم و دیدیم که حکومت فریبکار ستمگر ویرانگر غارتگر و جنایتکار اسلامی چندین محضر و دفترخانه عقد و ازدواج را به دلیل عقد #آریایی_ایرانی بسته‌اند و ایرانیانی که به هوش آمده و بیدار شده‌اند و رو آورده‌اند به آیین شاد و نیک نیاکان ایرانی خود و گریزان از آیین و مذهب زشت تازیان تازشگر وحشی، ما را واداشت تا برای چندمین بار به این مسئله بپردازیم و باز روشنگری نماییم.

🔺متن عقد و پیوند زناشویی #ایرانی(زرتشتی) و عربی(اسلامی).
🔺سنجش آیین عقد و گواه‌گیری #ایرانی و تازی(اسلامی).
🔺مراسم عقد #ایرانی و عربی(اسلامی).
🔺معانی واژگان زشت عربی در خطبه عقد اسلامی.
🔺و...
.
نخست متن و مراسم عقد به شیوه زرتشتی:
موبد با سرودن گزیده‌ای از اوستا به زبان اوستایی مراسم را آغاز می‌کند. سپس متن زیر را به پارسی می‌خواند:
در خجسته پیوند زن و شویی که به روش نیک مزدیسنی
به گاه فرخنده .....
در فرخ روز .....
از ماه .....
به سال .....
در اینجا برپاست.
به خشنودی دادار اورمزد رایومند خروهمند.
به یاری امشایپندان پیروزگر.
به شادی فروهر اشوزرتشت اسپنتمان.
به گواهی نیکان باشنده در این جشن.

و در ادامه‌ی سخن خود، از عروس خانوم می‌پرسد:
من که موبد #کامران هستم از شما بانو #شیرین، دُخت #شاپور و #میترا می‌پرسم که #بابک، پور #خسرو و #پریسا را به داد و آیین دین وه مزدیسنی، به هم‌تنی و هم‌روانی و همسری خود می‌پذیرید؟

در سومین مرتبه این پرسش، عروس خانوم #آری را می‌گوید و شرکت‌کنندگان هم‌آوا و شادمانه «هابیرو شاباش» می‌گویند و کف(دست) می‌زنند.

پس از آن نوبت پرسش از آقا داماد فرا می‌رسد که می‌پرسد:
از شما #بابک، پور #خسرو و #پریسا می‌پرسم که بهدین #شیرین، دُخت #شاپور و #میترا را به داد و آیین دین وه مزدیسنی به هم‌تنی و هم‌روانی و به همسری خود می‌پذیرید؟

داماد نیز در پاسخ #آری را می‌گوید و باز هم شرکت کنندگان هابیرو شاباش می‌گویند.

سپس موبد ادامه می‌دهد:
به خجستگی و فرخندگی، من و همه‌ی وهان این انجمن، از اورمزد دانا و توانا آرزومندیم که به این پیوند ناشویی، پایندگی، استواری ، پویایی، مهر و شادمانی همراه با فرزندان نیک و خواسته‌ی فرارون شادی‌آور، دیر زیوشنی و سرانجام نیک ارزانی بدارد.


❇️اینک یک گونه متن دیگر از عقد و پیوند زناشویی به شیوه ایرانی:

#داماد:
به نام نامی یزدان
تو را من برگزیدم
از میان این همه خوبان
برای زیستن با تو
میان این گواهان
بر لب آرم این سخن با تو
وفادار تو خواهم بود
در هر لحظه در هر جا
پذیرا می‌شوی آیا؟

#عروس:
به نام نامی یزدان.
آری،
پذیرا می‌شوم
مهر تو را از جان
هم اکنون باز می‌گویم
میان انجمن با تو
وفادار تو خواهم ماند
در هر لحظه‌ در هر جا.


🔴 اکنون خطبه عقد عربی(اسلامی):
نخست عاقد و ملا و آخوند یک چیزهایی به زبان عربی بلغور می‌کند که کسی معنی آن را نمی‌داند. سپس از عروس و داماد وکالت می‌گیرد که هر دو را به هم مرهم و زن و شوهر نماید و حلال کند.
سپس ملا و عاقد از سوی عروس به زبان عربی می‌خواند:
«ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ».
معنی این جمله را نه تنها عروس و داماد نمی‌فهمند بلکه حاضران در مراسم عقدکنان هم معنی آن را نمی‌فهمند.


🔴 «ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ».
برگردان و ترجمه درست و کامل پارسی این گفتار و نوشتار که از سوی عروس به داماد از زبان عاقد اسلامی به عربی خوانده می‌شود چنین است:
👈 «من در برابر مهریه معینی که به من می‌دهی خود را به تو به گ‌ای‌ی‌دن می‌دهم».

🔴برخی از مرتجمان مسلمان تازی‌پرست آن جمله زشت عربی را به پارسی اینگونه ترجمه کرده‌اند:
«من در برابر مهریه معینی که به من می‌دهی خودم را در اختیار تو می‌گزارم» که کامل نیست.

🔴البته از مهریه هم که خبری نیست تا به هنگام طلاق که زن اگر بتواند آن را بگیرد.

🔴جدای از اینها خانواده عروس به مبلغی تعیین شده نگرفته، دختر خود را در واقع می‌فروشد. و زن نیز که یک برده و ابزار جنسی برای مرد است.

باری،
🔴واژه نکاح عربی در پیوند زناشویی چیست که در هنگام متن عقد اسلامی می‌خوانند؟
عاقد پس از خواندن سخنانی بیهوده و پوچ به زبان عربی از عروس می‌پرسد:
آیا وکیلم شما خانوم فاطمه‌زهرا را به عقد آقای علی‌اصغر درآورم؟
هنگامی که عروس پاسخ مثبت می‌دهد، آنگاه رو به داماد کرده و همین پرسش را از او هم می‌کند.

🔴واژه «انکحتک» از ریشه «نکح» می‌آید و واژه «نکاح» هم از همین ریشه است.

🔴عروس در برابر شنیدن جمله عربی «ﺍَﻧﮑَﺤﺘَﮏ َزَوَّجتُکَ نَفسي ﺍِﻟﯽ ﺻِﺪﺍﻕِ ِ ﺍﻟﻤَﻌﻠﻮﻡ» که از سوی وکیلش یعنی آخوند و عاقد خوانده می‌شود می‌گوید: می‌پذیرم.
که با پذیرفتن این جمله پیمان عقد اسلامی میان مرد و زن مسلمان بسته می‌شود.
👇ادامه‌اش👇
درود.

برای هم‌میهنانی که پرسیده‌اند نسک(:کتاب) گات‌های #اشوزرتشت و دیگر نسک‌های درباره آیین نیک نیاکان ایرانی‌مان و همین‌گونه سالنامه و گاهشمار(:تقویم) ایرانی‌مان(زرتشتی) را چگونه و از کجا فراهم نماییم، ما آدرس و نشانی‌شان را برای شما در اینجا می‌گذاریم تا بتوانید تماس بگیرید و فراهم نمایید:

انتشارات فروهر:
تهران خیابان انقلاب، اول خیابان کاخ جنوبی، پلاک۶ تلفن۶۶۴۶۲۷۰۴-۰۲۱

فروشگاه راستی:
تهران پایین‌تر از خیابان کریمخان زند، ابتدای پل حافظ شمالی، نبش کوچه ولدی شماره ۵۲۴ تلفن ۸۸۹۳۸۸۱۲-۰۲۱

کتابسرای فروهر:
یزد خیابان کاشانی، جنب آتشکده، روبروی سینما ایران، تلفن۳۶۲۹۰۸۸۶-۰۳۵

کتابفروشی آدریان:
کرمان، خیابان زریسف. خیابان برزو آمیغی- آتشکده کرمان.

و اینکه شما می‌توانید
همه‌ی سخنان #اشوزرتشت را در این وبلاگ نیز بخوانید👇
https://iranianzorosatrians.blogsky.com/1399/03/25/post-246/%d8%b3%d8%ae%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d8%b1%d8%aa%d8%b4%d8%aa

❇️ اکنون برگردان نسک(:کتاب) گات‌های اشوزرتشت:👇

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد موبد #فیروز_آذرگشسپ.

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد دکتر #آبتین_ساسانفر.

📗 #گات‌ها برگردان روانشاد موبد #رستم_شهزادی.

📗 #گات‌ها برگردان #خسرو_خزاعی(پردیس).

📗 #گات‌ها نغمه‌های ایران باستان، #کورش_نیکنام.
.

حال معرفی چند نسک(:کتاب) درباره آیین زرتشتی👇

📘 زرتشت و مزدیسنان
✍️نوشته: موبد #کورش_نیکنام

📙 زرتشت و آموزه‌های او
✍️نوشته: روانشاد موبد #رستم_شهزادی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/zartosht_va_amoozesh_haye_oo.pdf

📒 دیدی نو از دینی کهن
✍️نوشته: دکتر #فرهنگ_مهر:
http://californiazoroastriancenter.org/Professor_Mehr/viewer2.htm

📕 بدانیم و سربلند باشیم
✍️نوشته: دکتر #منوچهر_منوچهرپور
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Bedanim_Va_Sarboland_Bashim.pdf

📔 فروغ مزدیسنی
✍️نوشته: زنده‌یاد ارباب #کیخسرو_شاهرخ
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/forooghe_mazdeyasni.rar

📓 سیری در آموزش‌های گات‌ها
✍️نوشته: روانشاد موبد #رستم_شهزادی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Seyri_dar_Amoozesh_Gatha_Shahzadi.pdf

📖 شناخت زرتشت
✍️نوشته: دکتر حسین وحیدی
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Shenakhte_Zartosht.pdf

📚مراسم آیینی و آداب زرتشتیان:
✍️نوشته: روانشاد موبد #اردشیر_آذرگشسپ
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/maraseme_mazhabi_va_adabe_zartoshtian.pdf

📗 نگاهی به دین زرتشتی
✍️به کوشش: انجمن موبدان تهران
http://www.dinebehi.com/dl/dl/pdf/another2/Negaah_Be_Dine_Ashu_Zartosht.pdf

📘 پیام پاک زرتشت
✍️نوشته: موبد #کامران_جمشیدی
http://www.aavesta.blogfa.com/post/27/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%be%d8%a7%da%a9-%d8%b2%d8%b1%d8%aa%d8%b4%d8%aa

📙 مزدا خدا نیست بنیان آفرینش است
✍️نوشته: #کیخسرو_کشاورز.
نويسنده در اين كتاب كوشيده است تا با استفاده و تفسير گفته‌های اشوزرتشت در گات‌ها، نشان دهد كه مزدا جوهر هستى است و نسبت دادن ويژگی‌های آن به خدا يا خدايان دروغين كارى است كه می‌تواند زرتشت را از مقام والاى انديشمندانه‌اش فرو كشد و او را به حد «مردى حقه باز» فرو كاهد.
https://books.google.de/books/about/%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%A7_%D8%AE%D8%AF%D8%A7_%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA_%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D9%81.html?id=bq2ChhVM_VsC&redir_esc=y
https://shop.ketab.com/book-detail.aspx?item=2798&title=%D9%85%D8%B2%D8%AF%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D8%8C%20%D8%A8%D9%86%D9%8A%D8%A7%D9%86%20%D8%A2%D9%81%D8%B1%D9%8A%D9%86%D8%B4%20%D8%A7%D8%B3%D8%AA&author=%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%8C%20%DA%A9%D9%8A%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88

♻️ اینک نشانی چند تارنما(:وبسایت)👇

🟩 تارنمای موبد کورش نیکنام
http://www.kniknam.com/Fa/Effort
بخش پرسش و پاسخ درباره دین زرتشتی در تارنمای موبد کورش نیکنام👇
http://www.kniknam.com/faq

🟩 تارنمای موبد کامران جمشیدی
http://mobedjamshidi.com/

🟩 تارنمای انجمن موبدان
http://www.anjomanemobedan.com/

🟩 تارنمای دکتر خسرو پردیس
http://www.gatha.org/index.php

🟩 تارنمای برساد
https://www.berasad.com/?p=115299

🟩 تارنمای همازور
http://hamazoor.ir/persian/

🟩 تارنمای ارشتاد
https://arshtad.wordpress.com/

🟩 تارنمای امرداد
http://www.amordadnews.com/

با ی،
✳️ این هم چند نسک(:کتاب) و تارنما برای شما هم میهنان ایرانی‌مان که می‌خواهید درباره باور و آیین نیک نیاکان ایرانی خود(آیین زرتشتی) بدانند در اینجا گنجاندیم و گذاشتیم.
جشن‌های ماهانه ایرانی‌مان💚🤍❤️
#جشن_بهمن‌گان🐓🦜🕊🐏🐎🐄🐕

به✍️موبد مهندس
#کامران_جمشیدی


ایرانیان در درازای سال چندین‌گونه جشن داشته‌اند و دارند که یکی از اینگونه‌ها جشن‌ها جشن‌های ماهیانه هستند و برابر هستند با روزهایی که نام روز و نام ماه یکی می‌شوند.
در گاهشمار زرتشتی/ ایرانی هر ماه ۳۰روز دارد و هر روز هم نامی دارد. در میان این نام‌های ۳۰گانه روزها، نام‌های ۱۲ماه سال نیز وجود دارند.
بر این پایه در هر ماه دستکم یک روز است که نام روز و نام ماه یکسان است. آن روز را جشن می‌گیرند و با افزودن پسوند «گان» به پایان آن نام جشن آن ماه را نام‌گزاری می‌کنند مانند:
۱-
#فروردین‌گان ۲- #اردیبهشت‌گان ۳- #خردادگان ۴- #تیرگان ۵- #امردادگان ۶- #شهریورگان ۷- #مهرگان ۸- #آبان‌گان ۹- #آذرگان ۱۰- #دی‌گان ۱۱- #بهمن‌گان ۱۲- #اسفندگان.
هر کدام از این جشن‌ها را نیز رسم و آیینی بوده و هست و مناسبت‌های چندی را نیز به آنها نسبت داده‌اند.
گونه کهن و اوستایی واژه بهمن، وُهومَنَVohu Mana می‌باشد وُهو به چَمار(:معنی) نیک یا خوب است همانی که در پارسی امروزه «بَه» شده‌است. مَنَ به چمار اندیشه می‌باشد. پس وهومن روی‌هم می‌شود اندیشه نیک و منش پاک و خرد.
در فلسفه و جهان‌بینی زرتشتی/ ایرانی بهمن، نشان و نماد آن خرد و دانایی و آگاهی است که هم از درون و گوهر هرکس می‌جوشد و هم از دانش‌های روز مایه می‌گیرد و روی‌هم نیرویی می‌شود برای راهنمایی مَرتو(:انسان) به دریافت آگاهی و شناخت بیشتر از خویشتن، جهان و هستی.
این بهمن است که به خودشناسی راه می‌یابد و آنچه را که در فلسفه زرتشتی اَشاAshâ یا آرتاÂrtâ نامیده می‌شود به آدمی می‌شناساند.
اشا قانومندی آفرینش و هستی است.
اشا پاکی و راه راستینی است.
بنابراین یکی از مناسبت‌های بهمن‌گان، گرامیداشت و جشن گرفتن برای خرد و اندیشه نیک و آگاهی است که به مَرتوگان(:بشر) شیوه درست زیستن را می‌نمایاند.
بهمن و اشا به همراه چند بنیان یا پرنسیپ دیگر مانند شهریور، اسفند، خرداد و امرداد پایه‌های فلسفه زرتشتی را تشکیل می‌دهند که به آنها بنیادهای آفرینش یا هستی نیز گفته می‌شود.
در فرهنگ فولکلور یا مردمی زرتشتی این بنیان‌ها به‌نام امشاسپندانAmeshâ spentâ نامیده می‌شوند که به چمار «جاودانان افزاینده» می‌باشند.
در این فرهنگ، هر کدام از این امشاسپندان نماد و نگاهبان بخشی از جهان هستی و زاستار(:طبیعت) گشته‌اند و به آنها گره خورده‌اند.
امشاسپند بهمن نماد و نگاهبان جانوران است. از اینروست که در روزهای بهمن و سه روز دیگر در هر ماه زرتشتیان از گوشت خوردن پرهیز می‌کنند که به این روزها نَبُر می‌گویند که به معنی نبریدن سر جانوران و یا نکشتن آنها برای خوراکشان است.
در گات‌های اشوزرتشت کشتن جانوران کاری نکوهیده به‌شمار آمده‌است. هم از اینرو و هم از برای گرامیداشت زیست‌گاه و جهان زنده است که بسیاری از زرتشتیان گیاهخوار هستند.
هر مَرتو(:انسان) خردمند و آگاهی که به کمترین شناخت راستینی از خود و جهان دست یافته باشد می‌داند که او و همه‌ی دیگر نمودهای هستی از یک گوهر و بن و ریشه بوده و درهم تنیده‌اند و سرنوشتشان از هم جدایی ندارد.
هر آسیبی که به زاستار(:طبیعت)، چه هوایی و گیاهی و یا دامی و جانوری برسد زیانش را مرتو(:انسان)، دیر یا زود نیز خواهد دید و از آن گریزی نیست. پس جشن بهمن‌گان برای یادآوری و گرامیداشت این دو بنیان ارجمند هست که انسان بهتر است خرد را در زندگی پیشه کند و به جهان پیرامون نیز آسیب نرساند، چه گیاه و جانور و چه مرتو(:انسان).

#ایـرانـیـان_زرتـشـتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
❇️ آتشکده‌های نامی در ایران🔥:
نامی‌ترین آتشکده‌هایی که در تاریخ‌ها از آنها نام برده شده‌است چنین می‌باشند:
آتشکده آذرگشسپ Azargoshasb در شهر شیز آذربایجان.
آتشکده‌ی آذر فرنبغ Azarfranbagh یا ناهید پارس، در کاریان پارس یا لارستان کنونی.
آتشکده‌ی آذر برزین‌مهر Azarborzinmehr در ریوند خراسان.
برای گرفتن آگاهی‌های بیشتر درباره آتش و آتشکده می‌توانید به نسک‌هایی که از سوی دانشمندان در این‌باره نگاشته شده‌است مراجعه فرمایید.
در پایان اجازه دهید با نیایش کوتاهی به این نوشتار پایان داده و برای همگی نور و روشنایی خرد نیک و تابان و افزاینده را خواستار باشیم:
ای آذر پاک، ای ارمغان بزرگ اهورامزدا، ای روشنی بخش خانه‌ها، همیشه فروزان و گلگون باش در خانه‌های ما، روشنایی و پاکی تو را می‌ستاییم، در پرتو فروغ درخشان و دلنشین تو، با بداندیشی، ناپاکی و هرگونه پلیدی پیکار می‌کنیم.
با بهره‌گیری از فروغ تابان تو، با زبان دل و جانمان، اهورامزدای یگانه را به‌پاس این دهش و پرشمار داده‌های زندگی ساز دیگر، سپاس می‌گوییم.
ایدون باد.

گردآورنده و نگارنده:
✍️موبد مهندس #کامران_جمشیدی 🍷
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی🔥
@Persianzoroastrians 🔥
جشن‌های سالانه‌مان
🔥 #جشن_سده🔥

به مناسبت فرار سیدن #جشن_سده،

جشن پیدایش و مهار #آتش:🔥

در داستان #هوشنگ، از برخورد سنگ با سنگ اخگر آتش پدید می‌آید.
واژه‌ی سنگ، در اوستا سنگه sangha، چیم‌های دیگری هم دارد مانند آسمان و سرود. پس آتش از ابر (بر پایه بندهش)، از آب پدید می‌آید. (میترا نیز از سنگ پیدایش می‌یابد).
آتشی که از آب می‌زاید هر دو نماد جوانی‌اند. آتش نرینه است و آب مادینه.
هنگامی‌که آتش از آب سرچشمه می‌گیرد، پرورنده‌ی زندگی است و روند آگاهی یافتن از راستی‌ها(:حقیقت) است.
در بهرام(ورهرام) آتشی است که زندگی را در گیتی نگاه می‌دارد و دروغ و فریب را نابود می‌سازد.
آتش نمادی است از آگاهی و دانشی که زندگی پرور است.
انسان در فرهنگ ایرانی تخمه‌ی آتش است، همانا سرچشمه خودزای آتش.
انسان وجودی است که از یک آهنگ و ترانه و آواز (سنگ) می‌افروزد و روشنی (آگاهی) می‌بخشد.

#جشن سده بر همگان فرخنده باد.
نیروی زندگانی و آتش درونی در همگان افزون باد
✍️موبد #کامران_جمشیدی

@persianzoroastrians🔥
- این سخنان را به شما نوعروسان و تازه دامادان می‌گویم، پند و اندرزم را دریابید و در اندیشه خود به‌یاد بسپارید و همیشه در نهاد خویش به‌کار ببندید. هر کدام از شما در زندگانی با منش پاک و مهرورزی و راستی و درستی از دیگری پیشی جویید که بی‌گمان از زندگی سرشار از خوشی و خوشبختی برخوردار خواهید شد.
(سرود۱۷ هات۵۳بند۵)
.
- نزد من هر کس که از روی راستی رفتار کند مزدای دانا او را در برابر ستایش و خدمت بهتر می‌شناسد از چنین کسانی، چه آنان که بودند و چه هستند من با نام یاد می‌کنم و با مهر گرد آنان می‌گردم.
(سرود۱۶ هات۵۱بند۲۲).

(✍️گردآورنده و نگارنده: مهندس موبد #کامران_جمشیدی)

(با سپاس از همه‌ی گرامیانی که بخش‌هایی از نوشتار/سخنان آنان را در این نوشتار/سخنان به وام گرفته‌ام).

ایدون باد - ایدون‌تر باد - شادزی مهرافزون.
@persianzoroastrians 🔥
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی:
ﺟﺸﻦ ﺗﻴﺮ ﺭﻭﺯ/ ﺭﻭﺯ زیستگاه - ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪﻫﻢ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺳﺒﺰﻩ ﻭ ﺁﺏ / ﭘﺎﻳﺎﻥ ﮔﺎمه ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺟﺸﻦ ﭘﺎﻳﺎنی ﺭﻭﺯﻫﺎی ﻧﻮﺭﻭﺯی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺎﺩی ﺑﺮﺍی ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍنی ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺁﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻫﻢ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﺎلیﻧﻮ ﻭ ﺟﻮﺍﻥﺷﻮی ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻭ همیشگی.
ﺁﺏ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺯﺭتشتی ﻧﻤﺎﺩ ﻫﺌﻮﺭﻭﺗﺎﺕ / ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻭ ﻳﺎﺭﺳﺎیی ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺷﺪﻥ(ﺧﺮﺩ) ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻴﺎﻩ ﻭ ﺭﺳﺘنتیﻫﺎ ﻧﻤﺎﺩ ﺍﻣﺮﺗﺎﺕ/ﺍﻣﺮﺩﺍﺩ ﻭ ﻳﺎ بیﻣﺮﮒ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﻨﺶ ﺭﻭﺍﻥﺷﺪﻥ، ﺭﺷﺪﻛﺮﺩﻥ، ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺎﻫﻢ (ﺳﺒﺰﻩ ﺑﻪ ﺁﺏ گزﺍﺷﺘﻦ) ﺑﻪ ﻣﻴﻨﺶ ﺟﻮﺍﻥ ﺷﺪﻥ همیشگی ﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ می‌باﺷﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ می‌توﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﻨﺶ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﮔﺎمه ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﭘﺎی ﮔزﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﮔﺎمه ﺗﺎﺯﻩﺍی ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩ. ﺗﻴﺮ ﺑﻪ ﻧﺸﺎنه ﺍﻓﺰﺍﺭ ﺟﺎﻥ بخشی ﻭ ﻧﻪ ﺟﺎﻥﮔﻴﺮی/ﺟﺎﻥﻓﺸﺎنی ﺁﺭﺵ.
ﻣﺎ ﺩﻳﻦ بهی ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﺟﻨﮓﺍﻓﺰﺍﺭ ﺭﺍ ﺯﻣﻴﻦ میﮔزﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶﺧﻮﺍﻩ ﻭ ﺁشتی‌ﺟﻮی ﺍﺳﺖ.
چنانچه ﻫﻤﻴﻦ ﺗﻴﺮ ﻧﻴﺰ ﺍﮔﺮ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﺯﺍﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ میﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻛﻴﻦ ﻭ ﺩشمنی بکار ﺭﻭﺩ هرآینه همین که ﻛﻴﻦ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻧﻐﺶ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﻥبخشی ﻭ ﺯﻧﺪگی ﺧﻮﺍهی ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ.

💚ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺎﺳﺘﺎنی ﺍﻳﺮﺍﻥ:
ﭘﻴﺶ ﺍﺯ #اشوﺯﺭﺗﺸﺖ ﻧﻴﺰ ﻛﺎﺭ ﺗﻴﺮ ﻭ ﺑﺎد ﺑﺮﺩﻥ ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﻪﺟﺎی ﮔﻴتی ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ شیوﻩ ﻧﻴﺰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﺸﻦ ﺗﻴﺮﮔﺎﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺗﻴﺮ ﻭ ﺑﺎﺩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪﺍی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻴﻦ ﻛﻬﻦ میﺑﺎﺷﺪ. ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻮﺭه ﺁﺭﺵ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻴﺮ ﺍﺯ ﻛﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﺁﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺩﺳﺖ میﺑﺮﺩ تا ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ میﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩی ﺩﻭﺭ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪه ﺟﻨﮓ ﻭ ﻫﻢکشی ﻭ ﺑﺮﭘﺎ ﻛﻨﻨﺪه ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﻫﻤﺰیستی ﺷﻮﺩ.

در اینجا این نکته ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭی میﺷﻮﺩ که ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭباره ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺧﺘﻦ ﻭ ﻳﺎ ﻣﺮﮒ ﺁﺭﺵ ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﻓﺮﺧﻨﺪﻩ میﺷﻤﺎﺭﻧﺪ، ﺑﻪﺩﺭستی ﻭﺍﺭﻭﻥ(:خلاف) ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﻧﺰﺩ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺭﺵ ﻧمیﻣﻴﺮﺩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻧمیﺑﺎﺯﺩ چنانچه ﺟﺎﻥ میﺍﻓﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ میﺑﺨﺸﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ میﺍﻓﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ میﺑﺎﻟﺪ ﻭ میﺍﻓﺰﺍﻳﺪ.

🍀ﺳﺒﺰﻩ ﮔﺮﻩﺯﺩﻥ:
ﻣﻴﺘﺨﺖﻫﺎ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﺯﺩﻥ ﻭﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﻻﻳﺶ مشی ﻭ ﻣﺸﻴﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻭ ﮔﻴﺎﻩ ﺩﺭﻫﻢ ﺗﻨﻴﺪﻩ ﻭ بهم ﭘﻴﭻ ﻭ ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺘﻮﺭﻩﺍی میﺑﺎﺷﻨﺪ. ﭘﺲ ﺳﺒﺰﻩ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﺎﺩی ﺍﺯ ﭘﻴﻮﻧﺪ سرشتی ﻭ ﺑﻨﻴﺎﺩﻳﻦ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍی ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺯﻧﺪی ﻭ هستی است.

🙊ﺩﺭﻭﻍ ﺳﻴﺰﺩﻩ:
ﻣﺎ ﻧﻴﺎﺯی ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭی ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻢ ﻧﺎﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ، ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﻪ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ ﺷﻤﺮﺩﻩ میﺷﻮﺩ چه‌بسا که ﺍﮔﺮ هم ﺑﺮﺍی ﺷﻮخی ﺑﺎﺷﺪ هرآینه ﻣﻬﻤﺘﺮ و با ارزش‌تر ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻪﮔﻔﺘﻪﺍی ﺷﻮخی ﻛﻪ ﺑﻪرﺍﺳتی ﺷﻮخی ﻧﺒﻮﺩﻩ همانا ﮔﻮﻧﻪﺍی ﻛﻮﭼک ﺷﻤﺎﺭی ﻭ خوار ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯی یک ﺁﻳﻴﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﺎ یک ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﻪ ﺳﻴﺎسی، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻛﻨﺴﺘﺎﻧﺘﻴﻦ.
ﭘﺲ میﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﺁﻟﺖ ﺩﺳﺖ یک ﺑﺎﺯی ﺁﻟﻮﺩه فرهنگی- ﺳﻴﺎسی ﺷﺪﻩﺍﻳﻢ ﻭ به‌رﺍستی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ میﺍﻧﺪﺍﺯﻳﻢ ﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ میﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺭﺍﺳتیﺧﻮﺍﻩ ﻭ ﺭاستیﺟﻮی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به‌زﻳﺮ میﻛﺸﻴﻢ ﻭ ﺑﻬﺎنه ﺁن ﺭﺍ ﻫﻢ ﺷﺎﺩی میﺷﻤﺎﺭﻳﻢ.

✍️گردآورنده و نگارنده: موبد مهندس #کامران_جمشیدی

------------------

برای پاسداشت زاستار و زیستگاه خود و دیگر جانوارن کوشا باشیم و آن را آلوده و ویران نکنیم تا همه در تندرستی و آرامش و آسایش به‌سر ببرند.

پیشاپیش
#جشن_سیزده‌بدر
بر شما
خوش و خرم باد
شادباش و شادباد
فرخنده و خجسته باد.
@persianzoroastrians🔥
جشن‌های ماهانه💚
#جشن_اردیبهشت‌گان🥀

اردیبهشت‌گان جشن راستی و داد، جشن زندگی و مهر(عشق).

روز سوم از هر ماه باستانی به‌ نام اردیبهشت می‌باشد و بر پایه گاه‌شماری امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشت‌گان است.

این را می‌دانیم که جشن‌های ماهیانه ایرانی/زرتشتی در روزهای همسانی و برابری نام روز و ماه برگزار می‌شود.
پس روز اردیبهشت از ماه اردیبهشت را اردیبهشت‌گان می‌نامیم و جشن می‌گیریم.
اردیبهشت، همان اَشَ وهیشتَAsha Vahishta می‌باشد یا
َه‌ترین بهترین اَشَ. اَشَ نیز همان اَرتَArta و اَردArd می‌باشد.
بنیاد یا مفهوم اَشَ یا اَشا در فرهنگ و آیین ایرانی بسیار دیرینه است و می‌توان گفت که پایه و مایه و افشره و شیره جهان‌بینی ایرانی می‌باشد.
برای
#اشا می‌توان دست‌کم چهار مفهوم یا درونمایه کلی یادآور شد:

١- هنجار و سامان کیهانی، که با سامان و چگونگی کیهان و سپهر و قوانین برپا دارنده آن سروکار دارد.

٢- هنجار و سامان انسانی، که با هنجار و هماهنگی تنی و روانی انسان کار دارد. ارزش‌هایی مانند اخلاق، راستی، روراستی(:صداقت) و… می‌توانند در این راستا باره گفتگو قرار گیرند.

٣- هنجار و سامان جامعه انسانی مردمی، جامعه یا همبودگاه مردمی نیاز به هنجاری بر پایه‌های راستی و درستی، داد(:عدالت)، آزادی، مردمسالاری و... دارد تا
#مردمی و آباد کننده و پیش‌رو باشد.

۴- آنچه که مایه سازنده هستی و پایدار نگاهدارنده آن و پیوند دهنده این هنجار و هماهنگی با نیکی و زیبایی است همانا مهر و عشق و گرماست، و همانا خرد، آنهم از گونه نیک و بِه و بِهمَنشانه که آگاه شونده است و به روشنایی رساننده.

واژه عِشق امروزی، همان عَشَقَ = اَشَکَ = اَشَ است که واژه اَشک نیز از آن می‌آید. مهر، نیز همان عشق و اش و پیوند است.
از همین‌روست که در آیین ایرانی، آتش نماد گیتاییِ اشا شناخته شده و گرامی داشته می‌شود زیرا که هم یکی از آخشیج‌ها(:عنصرها) و یا بهتر است بگوییم بنیادی‌ترین آنها برای برپایی هستی است و هم در خود نور دارد و گرما. هم نماد مهر است و هم خرد. آن همه را گِردِ خود می‌آورد، به‌ هم پیوند می‌دهد و به جنبش می‌اندازد.
پس به‌راستی که گرامی‌داشتِ آتش همانا ارج‌گزاری به همه‌ی این مفاهیم و ارزش‌هایی است که یاد شد.
درود بر نیاکان فرهیخته ما ایرانیان و درودی بزرگ‌تر بر فروهر اشوزرتشت که به نماد چکاد(:اوج) فرهنگ و جهان‌بینی و کیش و آیین ایرانی، این ارج‌گزاری را در دین بهی آورده خویش جاودانه کرده و به ما رسانده است.
.
پس ما نیز بر پایه این باور اهورایی خویش، در این روز، سپید جامه بر تن می‌کنیم، که نماد خرد وهومنی و بینش راست و دین بهی است و یا به آتشکده می‌رویم و یا در خانه آتشی بر می‌افرازیم، و یا همان مهر و آتش درونی خویش را در کنار یاران‌مان، در میان گزاشته و بر گِرد آن به نیایش می‌ایستیم. نیایش می‌کنیم و از خدای خرد خویش، از خویشتن خویش، از گرمای زندگی درون خویش سپاسگزاری می‌کنیم و از آن می‌خواهیم تا گرمای مهر را درونمان زنده نگاه دارد و ما را از میان آزمون‌های زندگی بپروراند و ببالاند تا خرد وهومنی‌مان افزون گردد و روشن گردیم.
سپاس می‌گزاریم اهورامزدا، خداوند جان و خرد، خرد جان‌ بخش و نگاهبان جان، و جان برفرازنده خرد را، جان جانان را.
باشد که مهر و گرما و خرد،
روشنایی بخش خرد و کاشانه‌مان،
جامعه‌مان، شهرمان، کشورمان و جهان‌مان باشد
تا همه در آن از زندگی و خانمان خود برخوردار گردیم.
اَتَ جَمیات - یَتَ آفرینامی
چنان باد که ما خواهانیم.

✍️مهندس موبد
#کامران_جمشیدی
@Persianzoroastrians🔥
جشن‌های ماهانه ایرانی‌مان🌸
#جشن_خوردادگان(خردادگان)🌺

به✍️مهندس موبد #کامران_جمشیدی

روز خرداد ششمین روز ماه باستانی از ماه خرداد و سومین ماه سال برابر با چهارم خرداد در گاه‌شماری خورشیدی.
خرداد یا هَئوروَتات Xordâd – Haurvatât.
برای واژه خرداد این معنی آمده‌: #رسایی #تندرستی #خوشباشی #بهزیستی و #خوشبختی.

اکنون آن را کمی بگشاییم.
این واژه از دو بخش درست شده‌است.
بخش نخست که هَئوروَ (Haurva) بوده‌است کم‌کم دگرگون شده‌است به هرَ Hra یا خرَ Xra که به معنی همه یا کل است که از بن و ریشه پیدا می‌شود. خرد یا خرَتو Xra-tow به معنی تابش همه چیز از کل و بن وجود انسان نیز از همین ریشه می‌آید.
بخش دوم واژه خرداد، دات یا داد می‌باشد که از ریشه #دادن می‌آید و به معنی‌های داده شده، زاده شده، پیدا شده و یا دهنده و زاینده بیان شده‌است.
پس خرداد را می‌توان هم به معنی همه دهنده، همه کننده و یا کامل و کامل کننده برداشت کرد و یا پیدا شده، زاده شده و داده شده از کل و بن وجود و اینها چنانچه همه یک دریافته دارند و آن این است که: هنگامی‌که بن و ریشه و دانه سرشتی و گوهری انسان در او آزادانه گسترش می‌یابد و در هماهنگی همه نیروهای درونی او و کل وجودش خرد می‌شکفد و به بار می‌نشیند، او به خرداد دست یافته است چم در این هماهنگی و هارمونی و همکاری درستی تن و روان خود را یافته و با خوشی و بهی در این جهان می‌زید. این آرمان و ایده‌آل فرهنگ زرتشتی است.

شایسته یادآوری است که خرداد کم‌وبیش همه‌جا همراه و دست در دست #امردادAmordâd یا #امرتاتAmeretât می‌آید.
این واژه به معنی بی‌مرگی و جاودانگی آمده‌است که یکی از مفهوم‌های آن همیشگی و دیرپا می‌باشد.
روی‌همِ این دو واژه‌ی #خرداد و #امرداد به معنی خوش‌زیستیِ دیرپا و همیشگی می‌باشد.
همانا این را نیز گفته باشیم که هر کسی شاید از اندریافت امرداد یا بی‌مرگی برداشت خود را داشته باشد اما اگر آن‌را در پیوند با کل فرهنگ بنیادین ایرانی در نگر بگیریم، می‌بینیم که به معنی بی‌مرگی تَنی نیست که چنانچه شاید این هم یک روز راسینگی یابد! همانا نامیرا بودن هم به معنی #زنده_نام ماندن و همچنین زندگانی با نوشوی و رستاخیز همیشگی (فرشوکرتی frasho kereti) است.
مرگ نقطه آغاز زندگانی است همانگونه که در استوره‌های ما آمده که قُقنوس Ghoghnous که همان سیمرغ باشد را می‌توان کشت اما نمی‌توان نابود کرد و او همیشه از خاکستر خود برمی‌خیزد.
این دیالکتیکِ شکست و پیروزی و یا اینکه هر شکستی پیش درآمدِ یک پیروزی است یک از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی است.

اکنون از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم.
در فرهنگ ما برای هر یک از دریافته‌های بنیادین نمادی گیتایی یا تنی گمان رفته است. نمادِ خرداد، آب می‌باشد.
بی‌گمان تا کنون بارها شنیده‌ایم که می‌گویند: آب، روشنایی است! چرا؟
برای پاسخ دادن به این پرسش نیاز به نوشتار و گفتاری بیشتری می‌باشد هرآینه در اینجا تلاش می‌شود که به کوتاهی توضیح داده شود.
اندریافت روشنایی، که آگاهی یافتن و فهمیدن می‌باشد در فرهنگ ایران ویژگی «آبگونه» یا «نَمی» و تازگی دارد.
در آب (مایع =مایه) همه چیز درهم آمیخته می‌شوند و باهم یکی می‌شوند و به‌هم می‌پیوندند و در این درباره این به چمار هماهنگی و پیوند نیروهای درونی انسان است که رویهم، خرد او را می‌سازند. در این هماهنگی است که خرد به آگاهی دست می‌یابد و انسان همه می‌شود، آگاه می‌شود، روشن می‌شود.
در این‌باره گیراست اشاره‌ای شود به داستانی که درباره دو شخصیت، یکی استوره‌ای و دیگری تاریخی شده‌است.
در بن دهشِ استوره‌شناسی ایرانی این داستان درباره جمشید آمده‌است که به اشوزرتشت نیز نسبت داده شده‌است، بدینگونه که: جمشید / زرتشت با گزشتن از رودِ «وَه دائیتی» به آگاهی یا روشنایی رسید. این گذر از رود آب در چهار گامه انجام یافت. آب نخست تا مچ پا، سپس تا کمر، سپس تا سینه و سرانجام تا به‌سر رسید.
این بدان اندریافت است که این آب، چهار بخش وجود او را، که فرنود از چهار نیروی درونی انسان است در خود آمیخت و به‌هم پیوند داد و از این پیوند بود که جمشید / زرتشت به خرد کل یا خرداد رسید و روشن شد.
شاید این پرسش برای شما پیش آمده باشد که این چهار نیروی درونی چه هستند؟
پاسخ این است:
فروهر یا فروشی، دَئِنا یا دین، جان و روان.
می‌دانید نام‌های دیگر این چهار نیرو چه هستند؟
وهمن - ماه - گوش - رام.
این نام‌ها شما را یاد چه می‌اندازند؟

@Persianzoroastrians 🔥
#سدر_‌پوشی و #کشتی_بستن،
نوشتاری از
مهندس موبد #کامران_جمشیدی
را در این کانال برای هم‌میهنان گرامی که خواهان دانستن و گرویدن و بازگشت به آیین نیک نیاکان ایرانی‌شان هستند می‌گزاریم تا بخوانند و بیاموزند و بدانند.

@Persianzoroastrians🔥
ایرانیان زرتشتی
#سدر_‌پوشی و #کشتی_بستن، نوشتاری از مهندس موبد #کامران_جمشیدی را در این کانال برای هم‌میهنان گرامی که خواهان دانستن و گرویدن و بازگشت به آیین نیک نیاکان ایرانی‌شان هستند می‌گزاریم تا بخوانند و بیاموزند و بدانند. @Persianzoroastrians🔥
🥼 #سدره_پوشی و #کشتی_بستن،
نوشتاری از مهندس موبد #کامران_جمشیدی👍🥂

#تاریخچه_سدره‌پوشی:
ایرانی از دور دست‌های تاریخ، از زمانی‌که به زندگی گروهی روی آورد، نوجوانان خود را با برپایی آیین‌های ساده‌ای به دنیای بزرگتران راه می‌داد. این نوجوانان از آن زمان در انجام کارها شرکت جسته و خویشکاری می‌پذیرفتند. این آیین‌های ویژه را می‌شود به پروانه ورودمانند کرد که به نسبت جا و زمان ساده بوده‌اند و برای نمونه با بستن ریسمانی به کمر نوجوانان انجام می‌شده‌اند. همین کار ساده، به جوانان گونه‌ای باور به خویشتن می‌داد تا دوش به دوش پدران و مادران خویش به کارزار زندگی خانوادگی و گروهی وارد شوند. سن جوانان برای انجام چنین آیینی کمابیش ۱۵سالگی بوده است که آن را سن رسیدگی برای پذیرش خویشکاری می‌دانسته‌اند.
از نگر استوره‌ای و تاریخی کمر بستن را به #جمشید پیشدادی پیوند می‌دهند که جمشید خود از سویی نماد انسان و همچنین شهریاری نیک و از سوی دیگر نشانه یک دوره دراز از تاریخ و زندگی آریاییان، پیش از جابجایی بزرگشان بوده‌است.
اشاره شود که پوشش و جامه ایرانیان در روزگار باستان یک سَره بوده است(در آغاز چیزی مانند شلوار امروزی نبوده‌است)، که هنگام کار و تلاش روزانه برای آنکه دست و پاگیر نباشد، میان آن را با یک بند یا چیزی مانند به آن بر کمر خود تنگ می‌کردند. از همین‌رو «کمر بستن یا میان بستن» نشانه وارد شدن به دنیای کار و تلاش بوده‌است.

هنگام پیدایش #اشوزرتشت و دین بهی نیز این آیین رواج داشته است. از ویژگی‌های اشوزرتشت آن بود که در کنار برانداختن نشانه‌های بت‌پرستی و خرافه‌ها، پذیرای آیین‌های خوب و سازنده زمان خود نیز بود. یکی از این آیین‌ها همین کمر بستن بود که پس از برپایی دین بهی و پذیرش آن از سوی مردم به‌گونه آیین به دین آمدن و پذیرش آن درآمد و با نیایش‌های ساده‌ای همراه گشت.
اشوزرتشت در گات‌های خویش از گزینش دین بهی از سوی پسر عموی خویش میدیوماه و همچنین شاه گشتاسپ، فرشوشتر و جاماسپ سحن می‌گوید. از اینگونه پذیرش دین در بخش «هفت هات» نیز سخن رفته است. در پاره اوستایی «فَروَرد» چندین بند آمده است که دربردارنده گزاره‌ها و فرازهایی است که یک گرونده به دین بهی با گفتن آنها، بازگشت خویش از کارهای نادرست پیشین خود و همزمان پذیرش راه بهی و نیکویی را بیان می‌داشته است. بخش بنیادین نیایش یا اوستایی که برای انجام این آیین امروزه بکار می‌رود از همین بخش اوستا برداشت شده‌است.

سِدرِه و کُشتی:
سدره‌پوشی نشانه‌ی بيرونی زرتشتی شدن است. با پوشيدن سدره و بستن كشتی آدمی بیان می‌دارد که به پیوستگی خویش با گیتی و هستی از راه مهر آگاه گشته است و می‌پذیرد که با دیگر بسته کشتیان و مردمان نیک گیتی هم‌ پیوند و هم پیمان گردد و راه زرتشت و دین بهی را پیگيری كند.
سدره‌پوشی زايشی نو و تولدی ديگر است. زايشی مينويی(:معنوی) در يک دين بهساز و آباد كننده. با پوشيدن سدره و بستن كشتی گامه‌ی كوشای(:جدی) زرتشتی شدن آغاز می‌گردد.

#سدره:
سِدرِه پيراهنی است بی‌یقه و بی‌آستين از پارچه نازک سفيد رنگ و نخستین جامه‌ای است که بدن را می‌پوشاند. سدره، جامه‌ی نازش(تفاخر) نيست بلکه جامه ساده‌ای است كه نشان سادگی و پاکی است و رنگ و ريا در آن راهی ندارد. (يقه و آستين بلند هر دو نشانه خودنمايی بوده و آستين بلند و گشاد در گذشته اسباب نازش دارنده آن به‌شمار می‌آمده است).
سادگی و سپيدی اين جامه نشان می‌دهد كه شخص نمی‌خواهد با دربركردن آن به جاه و مقامی برسد و آنرا وسيله‌ای برای رسيدن به بلندپروازی‌های خود قرار دهد.
با پوشيدن اين جامه‌ی ساده، سفيد و پاک، انسان همانند و هم‌رنگ آن می‌گردد. هم‌رنگ ديگر زرتشتيان می‌شود. بهدين می‌شود. سپیدی، خود آمیختگیِ رنگ‌های دیگر است بدین معنی که رنگارنگی زیبای باشنده در گیتی در یگانگی سپید باهم آمیخته می‌شوند.
یکی از نام‌های کهن‌تری که برای این جامه وجود داشته است، «وُهو مَنو وَسترَVohu manu vastra» می‌باشد به‌ معنی پوشش یا جامه وُهومنی / نیک اندیشی.
نقش بنیادین و نمادین وهومن، پیوند دادن گوناگونی و هتا هم‌یستاری‌ها(:تضادها) در یکرنگی و هماهنگی می‌باشد بگونه‌ای که خود دیده نمی‌شود و در یکرنگی و بی‌رنگی آمیخته می‌شود.
در پیش و پس سدره، در بخش‌های سینه و گردنِ، دو کیسه کوچک می‌باشد که آنکه در پیش است، «گریبان و یا کیسه کرفه»(کار نیک) نامیده می‌شود و یادآور آن است که همه‌ی کردارهای نیک انسان روی هم انباشته شده و او را به شادی و خوشبختی می‌رساند. کیسه‌ای که در بخش گردن وجود دارد «گُردِه» نامیده می‌شود که نشانگر خویش‌کاری یک بهدین در کار و تلاش برای نو کردن همیشگی جهان و پیش‌برد نیکی در گیتی است.
سدره، پوشش مناسبی است برای بستن کشتی بر روی آن.
👇ادامه‌‌اش👇