نرمک نرمک به دیدار بهار و نوروز میرویم.
به پیشواز بهاران شکوفه باران
روزگار تابیدن بنفشههاست
روزگار خیزش سبزههاست.
هزاران سال است که مردمان در این دیار کهن پرگهر، #ایران با آتش و نور و شور و سور به پیشواز سال نو رفتهاند و میروند و خواهند رفت.
مردمانی:
چون #دشت سرسبز و شاداب
چون #کوه استوار و پایدار
چون #رود روان و زلال
چون #آتش گرم و روشن
چون #گل زیبا و خوشبو
چون #درخت تنومند ریشهدار.
🌱هنگام کاشت #سبزه_نوروز🍀
#عدس👈۱۵ اسفند ماه
#شنبلیله👈۱۶ اسفندماه
#ارزن👈۱۶ اسفند ماه
#ماش👈۱۸ اسفند ماه
#گندم 👈۲۰ اسفند ماه
#شاهی👈۲۲ اسفند ماه
#عدس که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شنبلیله که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ارزن که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ماش که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#گندم که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شاهی که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۲ تا ۵ساعت خیس کنید
تا اینکه سبزه نوروزیتان بِرویَد و سبز گردد و پرورش یابد و زینت بخش سفره هفتسین نوروزتان شود.
به پیشواز بهاران شکوفه باران
روزگار تابیدن بنفشههاست
روزگار خیزش سبزههاست.
هزاران سال است که مردمان در این دیار کهن پرگهر، #ایران با آتش و نور و شور و سور به پیشواز سال نو رفتهاند و میروند و خواهند رفت.
مردمانی:
چون #دشت سرسبز و شاداب
چون #کوه استوار و پایدار
چون #رود روان و زلال
چون #آتش گرم و روشن
چون #گل زیبا و خوشبو
چون #درخت تنومند ریشهدار.
🌱هنگام کاشت #سبزه_نوروز🍀
#عدس👈۱۵ اسفند ماه
#شنبلیله👈۱۶ اسفندماه
#ارزن👈۱۶ اسفند ماه
#ماش👈۱۸ اسفند ماه
#گندم 👈۲۰ اسفند ماه
#شاهی👈۲۲ اسفند ماه
#عدس که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شنبلیله که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ارزن که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ماش که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#گندم که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شاهی که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۲ تا ۵ساعت خیس کنید
تا اینکه سبزه نوروزیتان بِرویَد و سبز گردد و پرورش یابد و زینت بخش سفره هفتسین نوروزتان شود.
بنا به باورهای کهن ایرانی انسان تخم و گوهر #آتش🔥 است.
📗در #گاتهای_اشوزرتشت آمده است كه:
«در آغاز آفرینش، آتش نیز هستی یافت.»🔥
📘در #اوستا نیز آمده است:
آذر پسر اهورامزدا، ای آذر مقدس ارتشتاران، ای ایزد پر از فر، ای ایزد پر از درمان، آذر پسر اهورامزدا، با همه آتشها در جای دیگر اوستا: آذر پسر اهورامزدا، فر و سود مزدا آفریده، فر ایرانی مزدا آفریده، فر كیانی مزدا آفریده در اساتیر ایرانی، آتش نمودی از اهورامزدا و دود نمودی از اهریمن است كه در مبارزه با اهورامزدا به آن راه یافت.🔥
✅ ترانههای چهارشنبهسوری:
ترانههای چهارشنبهسوری پر از شادی است.
آرزوی سرخی و خنده و شادمانی در این ترانههای ساده موج میزند.
زردی ما از تو
سرخی تو از ما:
یا اینكه:
آلا بدر بلا بدر
دزد هیز از درها بدر.
آتش را بربلندی پشت بامها میافروختند ویا بر تپهها تا به بالندگی آتش كمک كرده باشند كه در سرکشی و بلند پروازی تواناتر شود.
کودکان در کوچهها و پس کوچهها به در خانهها رفته و هیزم میخاستند و در ستایش صاحبخانهی بخشنده ترانهها میخاندند:
پاشنهی خونه آجره
صابخونه تاجره
اینچنین است روایت آن روزگاران:
✅ بوته افروزی
پیش از پریدن آفتاب از لب بام خانهها، هر خانواده بوتههایی را كه از پیش فراهم كردهاند روی بام یا زمین خانه، در سه یا پنج یا هفت #گُله كپه میكنند. با پریدن آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد گرد هم میآیند و بوتهها را آتش میزنند.
در این هنگام از بزرگ تا كوچک هر كدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند و در هر بار چنین میخانند:
زردی من از تو ـ سرخی تو از من.
بوتهها كه سوخت و خاكستر شد، زنی خاكستر آن را در خاکانداز جمع میكند و آنرا از خانه بیرون میبرد و در سر چهار راه میریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را سخت میكوبد.
كسی از درون خانه میپرسد:
كیه؟
میگوید: منم
میپرسد: از كجا آمدهای؟
میگوید: از عروسی
میپرسد: چی آوردهای؟
میگوید: تندرستی.
در این هنگام در خانه را به رویش میگشایند و همراه او تندرستی را برای یک سال به درون خانه میآورند.
✅ قاشقزنی
زنان و دختران آرزومند و حاجتدار، قاشقی با كاسهی مسی برمیدارند و شب هنگام در كوچه و پس كوچه به راه میافتند. در برابر در هفت خانه خاموش و بیسخن، قاشق را پیدرپی بر كاسه میزنند.
صاحبخانه كه با چنین رسمی آشناست و میداند قاشقزنان چه میخاهند، چیزی در كاسه آنان میگذارند. این چیز ممكن است پول باشد یا شیرینی و آجیل و برنج و بنشن یا چیزهای دیگر. قاشقزنان اگر در قاشقزنی چیزی بدست نیاوردند از برآورده شدن آرزو ی خود ناامید خواهند شد.
✅ آجیل مشگلگشا :
آجیل مشگلگشا و نخودچی پای مهم چهارشنبهسوری بود. دستها را حنا میگزاشتیم و کوچه باغها پر میشد از ولولهی ما که شادمانه به پیشواز نوروز میرفتیم: سله بازی. استابه دوش. عمو زنجیرباف و... بر سینی بقالیهای محل از آن شب زولبیا میآمد و پشمک. رنگ کردن تخممرغ نیز در این شب بود. فالگوش ایستادن و فال کوزه رونق داشت و مادران ما بودند که آیندهی ما و آرزوهایشان را با آب و شعر و آینه و اسفند درمیان مینهادند و جواب میخاستند. پس از آتش افروزی، مهمترین بخش برای ما آجیل مشگلگشا بود. زنانی كه نذر و نیازی كرده بودند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیلی هفت مغز یا تنها نخودچی بنام آجیل چهارشنبهسوری از دكان میخریدند و پاک میكردند و میان همه پخش میكردند و میخوردند.
به هنگام پاک کردن آجیل، داستانی را نقل میکردند و آن داستان پیر خارکن بود. پس از آجیل مشگلگشا، فال است که رونق شب چهارشنبهسوری است.
👇ادامهاش👇
📗در #گاتهای_اشوزرتشت آمده است كه:
«در آغاز آفرینش، آتش نیز هستی یافت.»🔥
📘در #اوستا نیز آمده است:
آذر پسر اهورامزدا، ای آذر مقدس ارتشتاران، ای ایزد پر از فر، ای ایزد پر از درمان، آذر پسر اهورامزدا، با همه آتشها در جای دیگر اوستا: آذر پسر اهورامزدا، فر و سود مزدا آفریده، فر ایرانی مزدا آفریده، فر كیانی مزدا آفریده در اساتیر ایرانی، آتش نمودی از اهورامزدا و دود نمودی از اهریمن است كه در مبارزه با اهورامزدا به آن راه یافت.🔥
✅ ترانههای چهارشنبهسوری:
ترانههای چهارشنبهسوری پر از شادی است.
آرزوی سرخی و خنده و شادمانی در این ترانههای ساده موج میزند.
زردی ما از تو
سرخی تو از ما:
یا اینكه:
آلا بدر بلا بدر
دزد هیز از درها بدر.
آتش را بربلندی پشت بامها میافروختند ویا بر تپهها تا به بالندگی آتش كمک كرده باشند كه در سرکشی و بلند پروازی تواناتر شود.
کودکان در کوچهها و پس کوچهها به در خانهها رفته و هیزم میخاستند و در ستایش صاحبخانهی بخشنده ترانهها میخاندند:
پاشنهی خونه آجره
صابخونه تاجره
اینچنین است روایت آن روزگاران:
✅ بوته افروزی
پیش از پریدن آفتاب از لب بام خانهها، هر خانواده بوتههایی را كه از پیش فراهم كردهاند روی بام یا زمین خانه، در سه یا پنج یا هفت #گُله كپه میكنند. با پریدن آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد گرد هم میآیند و بوتهها را آتش میزنند.
در این هنگام از بزرگ تا كوچک هر كدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند و در هر بار چنین میخانند:
زردی من از تو ـ سرخی تو از من.
بوتهها كه سوخت و خاكستر شد، زنی خاكستر آن را در خاکانداز جمع میكند و آنرا از خانه بیرون میبرد و در سر چهار راه میریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را سخت میكوبد.
كسی از درون خانه میپرسد:
كیه؟
میگوید: منم
میپرسد: از كجا آمدهای؟
میگوید: از عروسی
میپرسد: چی آوردهای؟
میگوید: تندرستی.
در این هنگام در خانه را به رویش میگشایند و همراه او تندرستی را برای یک سال به درون خانه میآورند.
✅ قاشقزنی
زنان و دختران آرزومند و حاجتدار، قاشقی با كاسهی مسی برمیدارند و شب هنگام در كوچه و پس كوچه به راه میافتند. در برابر در هفت خانه خاموش و بیسخن، قاشق را پیدرپی بر كاسه میزنند.
صاحبخانه كه با چنین رسمی آشناست و میداند قاشقزنان چه میخاهند، چیزی در كاسه آنان میگذارند. این چیز ممكن است پول باشد یا شیرینی و آجیل و برنج و بنشن یا چیزهای دیگر. قاشقزنان اگر در قاشقزنی چیزی بدست نیاوردند از برآورده شدن آرزو ی خود ناامید خواهند شد.
✅ آجیل مشگلگشا :
آجیل مشگلگشا و نخودچی پای مهم چهارشنبهسوری بود. دستها را حنا میگزاشتیم و کوچه باغها پر میشد از ولولهی ما که شادمانه به پیشواز نوروز میرفتیم: سله بازی. استابه دوش. عمو زنجیرباف و... بر سینی بقالیهای محل از آن شب زولبیا میآمد و پشمک. رنگ کردن تخممرغ نیز در این شب بود. فالگوش ایستادن و فال کوزه رونق داشت و مادران ما بودند که آیندهی ما و آرزوهایشان را با آب و شعر و آینه و اسفند درمیان مینهادند و جواب میخاستند. پس از آتش افروزی، مهمترین بخش برای ما آجیل مشگلگشا بود. زنانی كه نذر و نیازی كرده بودند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیلی هفت مغز یا تنها نخودچی بنام آجیل چهارشنبهسوری از دكان میخریدند و پاک میكردند و میان همه پخش میكردند و میخوردند.
به هنگام پاک کردن آجیل، داستانی را نقل میکردند و آن داستان پیر خارکن بود. پس از آجیل مشگلگشا، فال است که رونق شب چهارشنبهسوری است.
👇ادامهاش👇
🔥 #چهارشنبهسوری و زرتشتیان:
در اینباره باید گفت كه زرتشتیان از دیرباز در پایان چهره #همسپد_میدیم_گاه و سحرگاه روز بعد از آن (اورمزد و فروردینماه) به جهت پیشوازی از سال نو و در ارتباط با فرود یا بدرقه فروهر درگذشتگان بر بام خانه آتش میافروختند كه این خود باوری آیینی و استورهای بههمراه دارد و از دیرباز زرتشتیان این مراسم را به انجام رسانیدهاند. باور زرتشتیان كنونی آن است كه در سپیدهدم روز آتش افروزی فروهر و روان نیاكان كه پنج روز پنجه یا به عبارتی با احتساب پنجه بزرگ و كوچک ده روز به دیدار فرزندان و خانه و كاشانه خویش آمدهاند به مامن خود باز میگردند و پاشیدن آب و آویشن پس از آتش افروزی سحرگاه در سپیدهدم و پیش از طلوع آفتاب بر سراسر پشتبام خانهیشان از وداع با فروهر درگذشتگان دارد. ولی باور استورهای آن است كه با آتش افروزی بر پشتبام هر خانواده به راهنمایی فروهرهای درگذشتگان خویش میپردازد تا بهسرای خود فرود آیند و در روزهای خوشی و سالنو در جوار اخلاف خود باشند و در جشن فروردینگان(فرودگ) كه جشن مخصوص روان و فروهر درگذشتگان است از آنان بصورت همگانی و مفصل تجلیل میشود. در اوستا «فروردین یشت پاره ۹» چنین آمده:
«فروهرهای نیک توانای پاكان در هنگام همسپتمدم از آسمان بهسوی زمین فرود آیند و ده شب پیدرپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در اینجا به سر برند». با وجود آیین آتش افروزی بر بامها كه هنوز میان زرتشتیان روستانشین(در سحرگاه روز اورمزد و فروردین ماه گاهشماری بدون كبیسه) مرسوم است درباره ۴شنبهسوری میتوان نتیجه گرفت كه بنمایه این جشن به آتش افروزی سحرگاه اورمزد و فروردین ماه برمیگردد كه یادآور پذیرایی و راهنمایی فروهر درگذشتگان است اما اینكه این آتش افروزی به شب ۴شنبه منتقل شده و با پریدن از روی آن اشعاری با مضمونی موهن سر میدهند نمیتواند ربطی به زرتشتیان داشته باشد چون اولا در گاهشماری زرتشتی باستانی ایران شنبه و چهارشنبه وجود نداشته و نیز پریدن از روی آتش بیارزشی به یكی از چهار آخشیج(:عنصر) سپنت ایرانی- زرتشتی محسوب میشود. در مجموع میتوان
گفت نفس آتش افروزی میتواند بازمانده آتش افروزی آخر سال زرتشتیان و همراه و هم جهت با آن تلقی شود ولی بردن مراسم آتش افروزی به چهارشنبه و پریدن از روی آن و خواندن اشعاری توهین آمیز را نمی توان در مقوله باور و فرهنگ زرتشتی- ایرانی گنجاند.
✍️ #مهرداد_قدردان پژوهشگر زرتشتی.
.
در باور ایرانی #آتش نماد #اشا یعنی راستی و پاکی و عشق است. پس بایستی همانند آخشیجهای آب و هوا و زمین دیگر مقدس شناخته شده و گرامی داشته شود. جشن چهارشنبهسوری جشن به استقبال رفتن فروهرهای نیاکانی و هر آنچه فره ایزدی و راستی و پیشرفت نامیده میشود میباشد. آتش پلیدیها را میسوزاند. همواره بهسوی بالا میرود و گرما و نور میافشاند و بر شادیها میافزاید و بدیها و کژیها و ناراستیها را به ما شناسانیده، شور و عشق میآموزد و میگستراند. پس چه بهتر که با درک این همه حقایق راستین، بیش از پیش به آیینهای نیاکانی از روی شناخت باورمند بوده و با پایبندی کامل به اجرای درست و دقیق آیینها، برشکوه جشنها بیافزاییم.
در فرهنگ ایرانی جشن از ریشه #یسن به مفهوم ستایش خداوند یکتا و بیهمتا میباشد و چهار آخشیج از جمله آتش مقدس است. پس بایستی این چهار را پاک نگاه داشت تا جهان به ناپاکیها آلوده نگردد و نباید آتش را با هیچگونه مواد آتش زایی که خطرزا یا آلوده کننده است پلید نمود و به محیطزیست و دیگر انسانها و موجودات سود رسان دیگر، زیان رسانید.
ایرانی با فرهنگ، در شب چهارشنبه پیش از تحویل سال نو با برافروختن آتش، به استقبال بهار و فروهرهای نیاکانی میرود. به سور و جشن میپردازد و خداوند بزرگ را از نعمتهایی که در اختیارش قرار داده است سپاسگزاری مینماید. ایرانی همه جشنها را با شادی توام با عشق و فروتنی و مهر و دوستی برگزار میکند و از همه ناشایستها بهراستی پرهیز مینماید. براستی چرا ؟ ما ایرانیان که از بنیانگذاران این فرهنگ انسانی و سازنده بودهایم با انداختن اجسامی همچون آمپول و کپسول گاز و بمبهای دست ساز در آتش، هم بر ضد فرهنگ متعالی خود عمل کرده و هم این عنصر مقدس را آلوده کنیم؟ هم موجب آسیب رسانی به خود و دیگران گردیم؟ و این جشن بسیار زیبا و فرح انگیز و روح افزا را به فاجعه تبدیل نماییم.👇
در اینباره باید گفت كه زرتشتیان از دیرباز در پایان چهره #همسپد_میدیم_گاه و سحرگاه روز بعد از آن (اورمزد و فروردینماه) به جهت پیشوازی از سال نو و در ارتباط با فرود یا بدرقه فروهر درگذشتگان بر بام خانه آتش میافروختند كه این خود باوری آیینی و استورهای بههمراه دارد و از دیرباز زرتشتیان این مراسم را به انجام رسانیدهاند. باور زرتشتیان كنونی آن است كه در سپیدهدم روز آتش افروزی فروهر و روان نیاكان كه پنج روز پنجه یا به عبارتی با احتساب پنجه بزرگ و كوچک ده روز به دیدار فرزندان و خانه و كاشانه خویش آمدهاند به مامن خود باز میگردند و پاشیدن آب و آویشن پس از آتش افروزی سحرگاه در سپیدهدم و پیش از طلوع آفتاب بر سراسر پشتبام خانهیشان از وداع با فروهر درگذشتگان دارد. ولی باور استورهای آن است كه با آتش افروزی بر پشتبام هر خانواده به راهنمایی فروهرهای درگذشتگان خویش میپردازد تا بهسرای خود فرود آیند و در روزهای خوشی و سالنو در جوار اخلاف خود باشند و در جشن فروردینگان(فرودگ) كه جشن مخصوص روان و فروهر درگذشتگان است از آنان بصورت همگانی و مفصل تجلیل میشود. در اوستا «فروردین یشت پاره ۹» چنین آمده:
«فروهرهای نیک توانای پاكان در هنگام همسپتمدم از آسمان بهسوی زمین فرود آیند و ده شب پیدرپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در اینجا به سر برند». با وجود آیین آتش افروزی بر بامها كه هنوز میان زرتشتیان روستانشین(در سحرگاه روز اورمزد و فروردین ماه گاهشماری بدون كبیسه) مرسوم است درباره ۴شنبهسوری میتوان نتیجه گرفت كه بنمایه این جشن به آتش افروزی سحرگاه اورمزد و فروردین ماه برمیگردد كه یادآور پذیرایی و راهنمایی فروهر درگذشتگان است اما اینكه این آتش افروزی به شب ۴شنبه منتقل شده و با پریدن از روی آن اشعاری با مضمونی موهن سر میدهند نمیتواند ربطی به زرتشتیان داشته باشد چون اولا در گاهشماری زرتشتی باستانی ایران شنبه و چهارشنبه وجود نداشته و نیز پریدن از روی آتش بیارزشی به یكی از چهار آخشیج(:عنصر) سپنت ایرانی- زرتشتی محسوب میشود. در مجموع میتوان
گفت نفس آتش افروزی میتواند بازمانده آتش افروزی آخر سال زرتشتیان و همراه و هم جهت با آن تلقی شود ولی بردن مراسم آتش افروزی به چهارشنبه و پریدن از روی آن و خواندن اشعاری توهین آمیز را نمی توان در مقوله باور و فرهنگ زرتشتی- ایرانی گنجاند.
✍️ #مهرداد_قدردان پژوهشگر زرتشتی.
.
در باور ایرانی #آتش نماد #اشا یعنی راستی و پاکی و عشق است. پس بایستی همانند آخشیجهای آب و هوا و زمین دیگر مقدس شناخته شده و گرامی داشته شود. جشن چهارشنبهسوری جشن به استقبال رفتن فروهرهای نیاکانی و هر آنچه فره ایزدی و راستی و پیشرفت نامیده میشود میباشد. آتش پلیدیها را میسوزاند. همواره بهسوی بالا میرود و گرما و نور میافشاند و بر شادیها میافزاید و بدیها و کژیها و ناراستیها را به ما شناسانیده، شور و عشق میآموزد و میگستراند. پس چه بهتر که با درک این همه حقایق راستین، بیش از پیش به آیینهای نیاکانی از روی شناخت باورمند بوده و با پایبندی کامل به اجرای درست و دقیق آیینها، برشکوه جشنها بیافزاییم.
در فرهنگ ایرانی جشن از ریشه #یسن به مفهوم ستایش خداوند یکتا و بیهمتا میباشد و چهار آخشیج از جمله آتش مقدس است. پس بایستی این چهار را پاک نگاه داشت تا جهان به ناپاکیها آلوده نگردد و نباید آتش را با هیچگونه مواد آتش زایی که خطرزا یا آلوده کننده است پلید نمود و به محیطزیست و دیگر انسانها و موجودات سود رسان دیگر، زیان رسانید.
ایرانی با فرهنگ، در شب چهارشنبه پیش از تحویل سال نو با برافروختن آتش، به استقبال بهار و فروهرهای نیاکانی میرود. به سور و جشن میپردازد و خداوند بزرگ را از نعمتهایی که در اختیارش قرار داده است سپاسگزاری مینماید. ایرانی همه جشنها را با شادی توام با عشق و فروتنی و مهر و دوستی برگزار میکند و از همه ناشایستها بهراستی پرهیز مینماید. براستی چرا ؟ ما ایرانیان که از بنیانگذاران این فرهنگ انسانی و سازنده بودهایم با انداختن اجسامی همچون آمپول و کپسول گاز و بمبهای دست ساز در آتش، هم بر ضد فرهنگ متعالی خود عمل کرده و هم این عنصر مقدس را آلوده کنیم؟ هم موجب آسیب رسانی به خود و دیگران گردیم؟ و این جشن بسیار زیبا و فرح انگیز و روح افزا را به فاجعه تبدیل نماییم.👇
Forwarded from روستای دمسیاه(دَممُرسیاه) (خسرو)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چهارشنبه_سوری بازمانده
از آیین #تش_بوم ایران باستان🔥
نیاکان گرامی ما چهار عنصر زندگی بخش طبیعت، آب، هوا، خاک و آتش را گرامی داشتنه و در گاهشمار ما ایرانیان جشنهایی برای هر یک از این چهار عنصر وجود دارد.
#آتش نیز بعنوان یکی از چهار آخشیج، برای ما ایرانیان گرامیست زیرا آنرا پاک کننده، زندگی بخش، انرژی دهنده، روشنایی بخش و بالا رونده میدانیم.
جشن چهارشنبهسوری نیز از جشنهای آتش است و در پاسداشت آتش پاک برگزار میگردد.
نیاکان ایرانیمان آتش را گرامی داشته و از روی آن نمیپریدند، بلکه آتش را بر بلندیها و بر بام خانهها افروخته و بر گرد آن جمع شده و اوستاخوانی میکردند و ترانههای شاد کهن را زمزمه میکردند.
این آتش در شب پایانی سال، بر بام خانهها در کنار سبزه و دیگر اجزای خوان نوروزی افروخته میشد و به این آیین #تش_بوم میگفتند.
معمولن سه آتش به نشان #اندیشه_نیک #گفتار_نیک و #کردار_نیک، و یا هفت آتش به نماد هفت امشاسپندان، میافروختند و افراد خانواده در گرد آن همازور میشدند.
ایرانیان زرتشتی پس از آیین «تَشُ بوم» آتش خانه خود را به نشان همازوری (پیوند و اتحاد) به دَرِمِهر محله خود میبرند.
✍ #ناشناس
از آیین #تش_بوم ایران باستان🔥
نیاکان گرامی ما چهار عنصر زندگی بخش طبیعت، آب، هوا، خاک و آتش را گرامی داشتنه و در گاهشمار ما ایرانیان جشنهایی برای هر یک از این چهار عنصر وجود دارد.
#آتش نیز بعنوان یکی از چهار آخشیج، برای ما ایرانیان گرامیست زیرا آنرا پاک کننده، زندگی بخش، انرژی دهنده، روشنایی بخش و بالا رونده میدانیم.
جشن چهارشنبهسوری نیز از جشنهای آتش است و در پاسداشت آتش پاک برگزار میگردد.
نیاکان ایرانیمان آتش را گرامی داشته و از روی آن نمیپریدند، بلکه آتش را بر بلندیها و بر بام خانهها افروخته و بر گرد آن جمع شده و اوستاخوانی میکردند و ترانههای شاد کهن را زمزمه میکردند.
این آتش در شب پایانی سال، بر بام خانهها در کنار سبزه و دیگر اجزای خوان نوروزی افروخته میشد و به این آیین #تش_بوم میگفتند.
معمولن سه آتش به نشان #اندیشه_نیک #گفتار_نیک و #کردار_نیک، و یا هفت آتش به نماد هفت امشاسپندان، میافروختند و افراد خانواده در گرد آن همازور میشدند.
ایرانیان زرتشتی پس از آیین «تَشُ بوم» آتش خانه خود را به نشان همازوری (پیوند و اتحاد) به دَرِمِهر محله خود میبرند.
✍ #ناشناس
#ششم_فروردین_ماه #گرامی_میداریم #زادروز_اشوزرتشت_اسپنتمان_را
اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی(آریایی) #زرتشت از خاندان و خانواده «اِسپَنتَمان» که فرنام و نام نیای نهم ایشان بودهاست.
نام پدرش «پُوروشَسپ» فرزند «پیترسَپ» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیمرَوا» است.
اشوزرتشت در دوران امپراتوری و فرمانروایی لهراسپ شاه در ایرانزمین زاده شد و چشم به جهان گشود و پرورش یافت.
در نوشتههای زبان اوستایی واژه و نام زرتشت «زراسوشترا - زره ئوشتره» و در پهلوی «زردشت» آمده است.
زرتشت به معنی ستاره درخشان و روشنایی زرین(:طلایی) است.
زیرا که «زَرَت» به معنی درخشان و آسترا به معنی اختر(:ستاره) است.
واژه زرتشت را برخیها «پسر ستاره» یا «دارنده شتر زرین» هم معنی کردهاند.
واژه #اشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شدهاست. اَشو کوتاه شدهی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته میشود که پایبند اشا باشد یعنی پیرو اشا(راه راستینی و هنجار هستی) باشد. براین پایه اَشه یا اشا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود.
#اشوزرتشت در سرودههایش در نسک(:کتاب) #گاتها خود را اشه و اشون خوانده است و به کسانی هم که گفتارهایش را فهمیدن و پذیرفتند و بهکار بستند آنان را اشون نامیده است.
اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردار نیک است و اشو دربرگیرنده فروزههای راستگويی و درستكرداری و نیکویی است. برای همین است که ما به زرتشت بزرگ ایرانی میگوییم: «اشو زرتشت» و این زیبندهترین و ارزندهترین و شایستهترین فرنام برای ایشان است.
برخیها اشوزرتشت را وابسته به شهر و زبان و تبار خود میدانند. باید بدانیم آنچه که برای ما ایرانیان مهم و با ارزش است این است که اشوزرتشت یک انسان والای ایرانی هستند و کجای ایرانزمین بزرگ آن دوران زاده و بزرگ شده هم مهم نیست. آنچه که مهم و با ارزش این است که ایشان ایرانیاند و آدمی نیکوسرشت، نیکومنش و پیامش به نیکی برای مردمان جهان است.
آری اشوزرتشت تنها وابسته به یک تبار و زبان نیست بلکه اندیشهها و گفتارها و کردارهای نیک و مَرتویی(:انسانی) او جهانیست.
اشوزرتشـت ایرانی وخشور و پدر مینویی(:معنوی) ایرانیان نیز به شمار میروند.
اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی خود را در نسک گاتها: پیامآور، آموزگار، راهنما، سوشیانت(سود رسان، نجات دهنده) نام بردهاند.
اشوزرتشت ایرانی را بزرگان جهان نخستین انسان اندیشمند، بینشمند، فرهیخته و فیلسوف جهان دانستهاند که بهراستی نیز چنین است.
اشوزرتشت انسانی هوشمند و بینشوری بودند. او از نیکخویی و نیکمنشی و نیکسرشتی بهرهمند بودند.
اشوزرتشت آدم باسواد و از دانش بالایی برخوردار بودند.
اشوزرتشت اندیشهای نیک و زیبا، گفتاری نیک و شیرین، کرداری نیک و درستی داشتند.
اشوزرتشت در برابر دشمنانش و آنانیکه سخنانش را نپذیرفتند شمشیر و جنگافزار بدست نگرفتند. او از جنگ و کشتار، از نابرابری و بیدادگری، از زور و ستم، از تازش و چپاول، از نادانی و ناروایی، از دروغ و نیرنگ، از کژی و نادرستی، از کاهلی و سستی، از تباهی و ویرانی، از ناآگاهی و خرافات و... رنج برده و دوری میکردند و بیزار بودند.
اشوزرتشت هیچ آدمی را نکشت و فرمان آدمکشی و تازشگری و تاراج و... ندادند. یک واژه و سهان(:جمله) هم از کشتن هیچ انسانی و جانواری سخن به میان نیاوردهاند.
از آنجایی هم که معجزه دور از عقل و خرد است. دور از علم و دانش است خوشبختانه اشوزرتشت ایرانی هیچ معجزهای نداشتهاند.
اشوزرتشت هیچ زور و بایستگی برای پذیرفتن آیین و دین و باورش بر کسی سربار و تحمیل نکردند.
پند و آموزههای اشوزرتشت برای مردمان جهان چنین است:
برابری و دادگری در پهنه جهان میان مردمان،
آزاد زیستن و زیر بار زور و ستم نرفتن،
به نیکی و به راستی و درستی بودن،
عشق و مهرورزی و دوست داشتن،
با سازش و آشتی زندگی کردن،
در شادمانی و خوشی زیستن،
به پیشرفت و پویایی رسیدن،
بهسوی خوشبختی و بهروزی گام برداشتن،
پاسداشت و ارج گزاشتن به چهار آخشیج: #آب #آتش #هوا #خاک.
به سازندگی و آبادانی زاستار(:طبیعت) و زیستبوم و جهان پرداختن، و... همینگونه نگفتن دروغ، ریاکاری نکردن، نیرنگ و فریب ندادن، تازشگری و چپاول نکردن، دیکتاتوری و ستمگری نکردن، حق و راشن(:حقوق) مردمان را پایمال نکردن، دوری کردن از خرافات و فرومایگی و عقب ماندگی و... بوده است.
👇ادامهاش👇
اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی(آریایی) #زرتشت از خاندان و خانواده «اِسپَنتَمان» که فرنام و نام نیای نهم ایشان بودهاست.
نام پدرش «پُوروشَسپ» فرزند «پیترسَپ» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیمرَوا» است.
اشوزرتشت در دوران امپراتوری و فرمانروایی لهراسپ شاه در ایرانزمین زاده شد و چشم به جهان گشود و پرورش یافت.
در نوشتههای زبان اوستایی واژه و نام زرتشت «زراسوشترا - زره ئوشتره» و در پهلوی «زردشت» آمده است.
زرتشت به معنی ستاره درخشان و روشنایی زرین(:طلایی) است.
زیرا که «زَرَت» به معنی درخشان و آسترا به معنی اختر(:ستاره) است.
واژه زرتشت را برخیها «پسر ستاره» یا «دارنده شتر زرین» هم معنی کردهاند.
واژه #اشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شدهاست. اَشو کوتاه شدهی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته میشود که پایبند اشا باشد یعنی پیرو اشا(راه راستینی و هنجار هستی) باشد. براین پایه اَشه یا اشا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود.
#اشوزرتشت در سرودههایش در نسک(:کتاب) #گاتها خود را اشه و اشون خوانده است و به کسانی هم که گفتارهایش را فهمیدن و پذیرفتند و بهکار بستند آنان را اشون نامیده است.
اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردار نیک است و اشو دربرگیرنده فروزههای راستگويی و درستكرداری و نیکویی است. برای همین است که ما به زرتشت بزرگ ایرانی میگوییم: «اشو زرتشت» و این زیبندهترین و ارزندهترین و شایستهترین فرنام برای ایشان است.
برخیها اشوزرتشت را وابسته به شهر و زبان و تبار خود میدانند. باید بدانیم آنچه که برای ما ایرانیان مهم و با ارزش است این است که اشوزرتشت یک انسان والای ایرانی هستند و کجای ایرانزمین بزرگ آن دوران زاده و بزرگ شده هم مهم نیست. آنچه که مهم و با ارزش این است که ایشان ایرانیاند و آدمی نیکوسرشت، نیکومنش و پیامش به نیکی برای مردمان جهان است.
آری اشوزرتشت تنها وابسته به یک تبار و زبان نیست بلکه اندیشهها و گفتارها و کردارهای نیک و مَرتویی(:انسانی) او جهانیست.
اشوزرتشـت ایرانی وخشور و پدر مینویی(:معنوی) ایرانیان نیز به شمار میروند.
اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی خود را در نسک گاتها: پیامآور، آموزگار، راهنما، سوشیانت(سود رسان، نجات دهنده) نام بردهاند.
اشوزرتشت ایرانی را بزرگان جهان نخستین انسان اندیشمند، بینشمند، فرهیخته و فیلسوف جهان دانستهاند که بهراستی نیز چنین است.
اشوزرتشت انسانی هوشمند و بینشوری بودند. او از نیکخویی و نیکمنشی و نیکسرشتی بهرهمند بودند.
اشوزرتشت آدم باسواد و از دانش بالایی برخوردار بودند.
اشوزرتشت اندیشهای نیک و زیبا، گفتاری نیک و شیرین، کرداری نیک و درستی داشتند.
اشوزرتشت در برابر دشمنانش و آنانیکه سخنانش را نپذیرفتند شمشیر و جنگافزار بدست نگرفتند. او از جنگ و کشتار، از نابرابری و بیدادگری، از زور و ستم، از تازش و چپاول، از نادانی و ناروایی، از دروغ و نیرنگ، از کژی و نادرستی، از کاهلی و سستی، از تباهی و ویرانی، از ناآگاهی و خرافات و... رنج برده و دوری میکردند و بیزار بودند.
اشوزرتشت هیچ آدمی را نکشت و فرمان آدمکشی و تازشگری و تاراج و... ندادند. یک واژه و سهان(:جمله) هم از کشتن هیچ انسانی و جانواری سخن به میان نیاوردهاند.
از آنجایی هم که معجزه دور از عقل و خرد است. دور از علم و دانش است خوشبختانه اشوزرتشت ایرانی هیچ معجزهای نداشتهاند.
اشوزرتشت هیچ زور و بایستگی برای پذیرفتن آیین و دین و باورش بر کسی سربار و تحمیل نکردند.
پند و آموزههای اشوزرتشت برای مردمان جهان چنین است:
برابری و دادگری در پهنه جهان میان مردمان،
آزاد زیستن و زیر بار زور و ستم نرفتن،
به نیکی و به راستی و درستی بودن،
عشق و مهرورزی و دوست داشتن،
با سازش و آشتی زندگی کردن،
در شادمانی و خوشی زیستن،
به پیشرفت و پویایی رسیدن،
بهسوی خوشبختی و بهروزی گام برداشتن،
پاسداشت و ارج گزاشتن به چهار آخشیج: #آب #آتش #هوا #خاک.
به سازندگی و آبادانی زاستار(:طبیعت) و زیستبوم و جهان پرداختن، و... همینگونه نگفتن دروغ، ریاکاری نکردن، نیرنگ و فریب ندادن، تازشگری و چپاول نکردن، دیکتاتوری و ستمگری نکردن، حق و راشن(:حقوق) مردمان را پایمال نکردن، دوری کردن از خرافات و فرومایگی و عقب ماندگی و... بوده است.
👇ادامهاش👇
🌸اردیبهشتگان🌺 و 🍃جشن گیاه آوری🍃
#آیینهای_شادمانی در #ایرانزمین_باستان💚🤍❤️
#جشنهای_ماه_اردیبهشت
#جشن_گیاه_آوری🌸🍃
به نام خداوند اردیبهشت
که با یاد و نامش روان شد بهشت
خودآگاه آگاهی و روشنی
روان در روان چشمهی بهمنی
به نام شکوفا خرد نور مهر
گل بردمیده به چشم سپهر
به نام اشه مندی و راستی
فزایندگی، دوری از کاستی.
#جشن_گیاه_آوری یکی از جشنهای زیبای باستانی است که نیاکان نیک اندیش ما ایرانیان برای پاسداشت زمین، آب و گیاه همچنین برای پاسبانی از زاستار(:طبیعت)و گسترش سرسبزی و آبادانی زمین برگزار میکردند.
این جشن در روز دوم اردیبهشت به فرادید(:منظور )گردآوری گلها و گیاهان دارویی در دامان کوه و دشت و رودسار بر پا میشده و به راستی نیکوترین پاسداشت درختان و گیاهان و زمین و نیز برای نگاهبانی از تن و روان بوده است که با فراموشی ما ایرانیان، امروزه اروپاییان این روز را دریافته و نام روز #زمین_پاک بر آن نهادهاند.
«جشن گیاه آوری» آیینی زاستارمدار بوده است.
در این روز مردم ایرانزمین به دامان کوه و دشت و بیابان رفته و زمان خود را با گلها و گیاهان سپری کرده و با آگاهی از ویژگیهای گیاهان دارویی برای درمان دردها به گردآوری گیاهان دارویی میپرداختند.
همچنین مرمان خردمند ایرانی در گردآوری گیاهان از بیابان با درک ارزشمندی آن گیاهان، اندازهی نیکو در برداشت آن گیاهان را با آیینهای ویژه و فرزان ژرف در نگر داشتهاند تا گیاهان و پوششهای گیاهی دچار کاستی و نابودی نگردند. از اینرو گردآوری بیش از اندازه و آزمندانه از زاستار(:طبیعت) را گناهی بزرگ میپنداشتند.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
فروزان دمی که رخ آراستی
نخستین سپیدهدم از راستی
به نام اهورا خرد باغ جان
بهشتی شد اردیبهشت روان
و در روز دوم که او بهمن است
به اندیشهی نیک جان روشن است
سپیدهدمان مردمان شادمان
به پا خاسته سوی بیابان روان
به جشن گیاهآوری سرفراز
نشینند در بزم گلهای ناز
که زیبا گرامی بدارند گل
بنوشند آوای بلبل به مُل
و گردآورند از دل دشتها
گیاهان دارویی جانفزا
بگیرند از شانهی کوه نور
نوادر گیاهان چنان کوه نور
که درمان دردند و آرام جان
برویند از قلب اردیبهشتگان.
کوه نور = فرادید(:منظور) الماس ارزشمند و درخشانیست که نادرشاه همراه با تخت تاووس از هند به ایران آورد و نیز در اینجا گیاهان دارویی که همچو نور درمانگر بر شانهی کوهها میرویند.
در این بزم زیبای جان پروری
بهین جشن شاد گیاه آوری
نیاکانمان نیک میداشتند
زمین را و گل را که میکاشتند
زمین زام و میهن همان مام بود
به آغوش پاک تو مادر درود
که از هر چهار آخشیجان تو را
چنان آتش عشق در جان رسا
گرامی بداریمت ای مهرسا
که بخت خوش آید به آغوش ما.
نیاکان نیک پندار ما شادترین مردمان جهان و ستایشگر سرسبزی و شادبختی بودهاند. آنان نخستین اندیشه ورزانی بودند که ارزش زمین و آب و گیاه را دانستند و به پاسداشت چهار آخشیججان(چهار عنصر سازندهی جهان #آب #خاک #باد #آتش) جشنها بر پا نمودند و با نامزذاری آن جشنها و روزها به نامها و با نماد گلها، زمین، آسمان و بهترین راستیها و خوی و نیکیهای انسانی به گسترش فرزان(:فلسفه) پاسبانی و پرستاری از زاستار و زیست بوم خویش و جهان جان پرور پرداختند.
آن خردمندان که گنجینهها و کانهای پر از گوهر فر و فرهنگشان پس از گذر از توفانهای فراوان و از زیر تازش تازیان و اهریمنان، کم و بیش به ما رسیده است، نگاهبانان راستین داشتههای گیتی بودهاند. از اینرو بهنام آن دادههای اهورا خرد و با برپایی جشنهای فراوان به شوند سپاسگزاری از زاستار(:طبیعت) به خوشبختی خویش و فرزندان آیندهی خویش که ما باشیم، نیکو اندیشیدهاند.
امید که ما با آبادگری و زنده کردن و زنده نگاهداشتن آن آیینهای شادآفرینی و شادبختی، جهان را جایی زیبا برای خود و مرتوگان(:بشریت) بسازیم.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
به نام گل افروز گلسار و دشت
وَهیشتای اردیبهشت یشت
فروزنده افروزگان خرد
که میخوانمش با زبان خرد
هم او را که امشاسپند اشاست
رسای ستایشگریهای ماست.
سومین روز از ماه زرتشتی برابر با دومین روز ماه خورشیدی اردیبهشت نام دارد. جشن اردیبهشتگان در ماه اردیبهشت و به هنگام همسانی نام ماه اردیبهشت با روز اردیبهشت برگزار میشود. یکی از هزاران داده و دارایی زیبا و ارزشمندی که از نیاکان نیک اندیشمان به ما رسیده است نامگزاری ۳۰روز ماه، با نامهایی فرهمند و با فرزان(:فلسفه) همراه با نمادی از یک گل زیباست که نشان از خردورز بودن و ژرف نگریستن به جان جهان و کیانا و کیهان و نیز نگر داشتن به این فرزان است که به گل بیاندیش تا گل شوی.
به اندیشهی نیک جانت بهشت
به اندیشهی بد شوی بد کنشت
به گلها بیاندیش تا گل شوی
که جز نغمهی بلبلان نشنوی.
👇ادامهاش👇
#آیینهای_شادمانی در #ایرانزمین_باستان💚🤍❤️
#جشنهای_ماه_اردیبهشت
#جشن_گیاه_آوری🌸🍃
به نام خداوند اردیبهشت
که با یاد و نامش روان شد بهشت
خودآگاه آگاهی و روشنی
روان در روان چشمهی بهمنی
به نام شکوفا خرد نور مهر
گل بردمیده به چشم سپهر
به نام اشه مندی و راستی
فزایندگی، دوری از کاستی.
#جشن_گیاه_آوری یکی از جشنهای زیبای باستانی است که نیاکان نیک اندیش ما ایرانیان برای پاسداشت زمین، آب و گیاه همچنین برای پاسبانی از زاستار(:طبیعت)و گسترش سرسبزی و آبادانی زمین برگزار میکردند.
این جشن در روز دوم اردیبهشت به فرادید(:منظور )گردآوری گلها و گیاهان دارویی در دامان کوه و دشت و رودسار بر پا میشده و به راستی نیکوترین پاسداشت درختان و گیاهان و زمین و نیز برای نگاهبانی از تن و روان بوده است که با فراموشی ما ایرانیان، امروزه اروپاییان این روز را دریافته و نام روز #زمین_پاک بر آن نهادهاند.
«جشن گیاه آوری» آیینی زاستارمدار بوده است.
در این روز مردم ایرانزمین به دامان کوه و دشت و بیابان رفته و زمان خود را با گلها و گیاهان سپری کرده و با آگاهی از ویژگیهای گیاهان دارویی برای درمان دردها به گردآوری گیاهان دارویی میپرداختند.
همچنین مرمان خردمند ایرانی در گردآوری گیاهان از بیابان با درک ارزشمندی آن گیاهان، اندازهی نیکو در برداشت آن گیاهان را با آیینهای ویژه و فرزان ژرف در نگر داشتهاند تا گیاهان و پوششهای گیاهی دچار کاستی و نابودی نگردند. از اینرو گردآوری بیش از اندازه و آزمندانه از زاستار(:طبیعت) را گناهی بزرگ میپنداشتند.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
فروزان دمی که رخ آراستی
نخستین سپیدهدم از راستی
به نام اهورا خرد باغ جان
بهشتی شد اردیبهشت روان
و در روز دوم که او بهمن است
به اندیشهی نیک جان روشن است
سپیدهدمان مردمان شادمان
به پا خاسته سوی بیابان روان
به جشن گیاهآوری سرفراز
نشینند در بزم گلهای ناز
که زیبا گرامی بدارند گل
بنوشند آوای بلبل به مُل
و گردآورند از دل دشتها
گیاهان دارویی جانفزا
بگیرند از شانهی کوه نور
نوادر گیاهان چنان کوه نور
که درمان دردند و آرام جان
برویند از قلب اردیبهشتگان.
کوه نور = فرادید(:منظور) الماس ارزشمند و درخشانیست که نادرشاه همراه با تخت تاووس از هند به ایران آورد و نیز در اینجا گیاهان دارویی که همچو نور درمانگر بر شانهی کوهها میرویند.
در این بزم زیبای جان پروری
بهین جشن شاد گیاه آوری
نیاکانمان نیک میداشتند
زمین را و گل را که میکاشتند
زمین زام و میهن همان مام بود
به آغوش پاک تو مادر درود
که از هر چهار آخشیجان تو را
چنان آتش عشق در جان رسا
گرامی بداریمت ای مهرسا
که بخت خوش آید به آغوش ما.
نیاکان نیک پندار ما شادترین مردمان جهان و ستایشگر سرسبزی و شادبختی بودهاند. آنان نخستین اندیشه ورزانی بودند که ارزش زمین و آب و گیاه را دانستند و به پاسداشت چهار آخشیججان(چهار عنصر سازندهی جهان #آب #خاک #باد #آتش) جشنها بر پا نمودند و با نامزذاری آن جشنها و روزها به نامها و با نماد گلها، زمین، آسمان و بهترین راستیها و خوی و نیکیهای انسانی به گسترش فرزان(:فلسفه) پاسبانی و پرستاری از زاستار و زیست بوم خویش و جهان جان پرور پرداختند.
آن خردمندان که گنجینهها و کانهای پر از گوهر فر و فرهنگشان پس از گذر از توفانهای فراوان و از زیر تازش تازیان و اهریمنان، کم و بیش به ما رسیده است، نگاهبانان راستین داشتههای گیتی بودهاند. از اینرو بهنام آن دادههای اهورا خرد و با برپایی جشنهای فراوان به شوند سپاسگزاری از زاستار(:طبیعت) به خوشبختی خویش و فرزندان آیندهی خویش که ما باشیم، نیکو اندیشیدهاند.
امید که ما با آبادگری و زنده کردن و زنده نگاهداشتن آن آیینهای شادآفرینی و شادبختی، جهان را جایی زیبا برای خود و مرتوگان(:بشریت) بسازیم.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
به نام گل افروز گلسار و دشت
وَهیشتای اردیبهشت یشت
فروزنده افروزگان خرد
که میخوانمش با زبان خرد
هم او را که امشاسپند اشاست
رسای ستایشگریهای ماست.
سومین روز از ماه زرتشتی برابر با دومین روز ماه خورشیدی اردیبهشت نام دارد. جشن اردیبهشتگان در ماه اردیبهشت و به هنگام همسانی نام ماه اردیبهشت با روز اردیبهشت برگزار میشود. یکی از هزاران داده و دارایی زیبا و ارزشمندی که از نیاکان نیک اندیشمان به ما رسیده است نامگزاری ۳۰روز ماه، با نامهایی فرهمند و با فرزان(:فلسفه) همراه با نمادی از یک گل زیباست که نشان از خردورز بودن و ژرف نگریستن به جان جهان و کیانا و کیهان و نیز نگر داشتن به این فرزان است که به گل بیاندیش تا گل شوی.
به اندیشهی نیک جانت بهشت
به اندیشهی بد شوی بد کنشت
به گلها بیاندیش تا گل شوی
که جز نغمهی بلبلان نشنوی.
👇ادامهاش👇
ناسزا و دروغهای دشمنانِ فرهنگِ ایران به پیروان اندیشه #اشوزرتشت:
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان آتش پرستند» زیرا آتش پیش از اشوزرتشت و در زمان هوشنگ مهار شده است.
زرتشتیان بهسوی نور و روشنایی نیایش میکنند و چهار آخشیج(:عنصر) #آب، #خاک، #هوا و #آتش را گرامی داشته و آنها را آلوده نمیسازند.
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان دوگانه پرستند». اهریمن در برابر اهورامزدا نیست.
در همین تارنما و در بخش نوشتارها، گزینه جستارها، نوشته «دو گوهر همزاد، زاینده نیکی و بدی را نگاه کنید. تا جایگاه اهریمن را دریابید.
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان ازدواج با محارم داشتهاند».
در بخش نوشتهها از این تارنما، مقاله «خوات و دَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست» را نگاه کنید.
دروغ است که میگویند: «احکامِ نوشته وَندیداد، برگرفته از منش اشوزرتشت است».
بنابراین آشکار است که شیوه برخورد با جسدِ مردگان، بیرون راندنِ و خوار شمردن زنان در دورانِ ویژه ماهیانه، کیفر کشتنِ سگ آبی و مانند اینها که در وندیداد آمده، از تراداد(:سنت) زرتشتیان نیست.
در بخش نوشتارها، مقاله «جایگاه وندیداد درادبیات اوستایی» را به ژرفی بنگرید.
نمونهای از اینگونه «پندارهای ناروا و ناآشنا با پیام اشوزرتشت» را در گزینه جستارها، بخش نوشتارها، آورده این بنگرید و نگران نباشید.
آشکار است که خورشید برای همیشه پشت ابرها نخواهد ماند.
✍️ #کورش_نیکنام پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان
http://www.kniknam.com/
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی
@persianzoroastrians🔥
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان آتش پرستند» زیرا آتش پیش از اشوزرتشت و در زمان هوشنگ مهار شده است.
زرتشتیان بهسوی نور و روشنایی نیایش میکنند و چهار آخشیج(:عنصر) #آب، #خاک، #هوا و #آتش را گرامی داشته و آنها را آلوده نمیسازند.
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان دوگانه پرستند». اهریمن در برابر اهورامزدا نیست.
در همین تارنما و در بخش نوشتارها، گزینه جستارها، نوشته «دو گوهر همزاد، زاینده نیکی و بدی را نگاه کنید. تا جایگاه اهریمن را دریابید.
دروغ است که میگویند: «زرتشتیان ازدواج با محارم داشتهاند».
در بخش نوشتهها از این تارنما، مقاله «خوات و دَتام اوستایی، ازدواج با محارم نیست» را نگاه کنید.
دروغ است که میگویند: «احکامِ نوشته وَندیداد، برگرفته از منش اشوزرتشت است».
بنابراین آشکار است که شیوه برخورد با جسدِ مردگان، بیرون راندنِ و خوار شمردن زنان در دورانِ ویژه ماهیانه، کیفر کشتنِ سگ آبی و مانند اینها که در وندیداد آمده، از تراداد(:سنت) زرتشتیان نیست.
در بخش نوشتارها، مقاله «جایگاه وندیداد درادبیات اوستایی» را به ژرفی بنگرید.
نمونهای از اینگونه «پندارهای ناروا و ناآشنا با پیام اشوزرتشت» را در گزینه جستارها، بخش نوشتارها، آورده این بنگرید و نگران نباشید.
آشکار است که خورشید برای همیشه پشت ابرها نخواهد ماند.
✍️ #کورش_نیکنام پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان
http://www.kniknam.com/
#ایــرانـیـان_زرتـشــتــی
@persianzoroastrians🔥
امروز آدینه، سوم آذر ماه، روز آذر از ماه آذر، #جشن_آذرگان را پیشرو داریم🔥
#آذر
نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان #آذر نام دارد.
#آذر یا آتش در باور نیاکان ایرانیمان نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان #آتش را در کنار سه آخشیج(:عنصر) #آب و #خاک و #هوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمیکنند.
پورشیراز(حافظ) میفرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
مولانا میسراید:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد.
باری،
امیدوارم که یک #جشن دیگر نیز در آذر ماه به دیگر جشنهای ایرانیمان افزوده شود و آن جشن #پیروزی_ایرانیان بر تازیان باشد و جشن #آزادی_ایرانزمین کهن پرگهر اهوراییمان از دست رژیم فریبکار و ستمگر و اسلامی، نظام کثیف و فاسد اسلامی، سیستم غارتگر و ویرانگر اسلامی، حکومت تبهکار و جنایتکار اسلامی، در ماهی که نامش آذر است و بانوان ایرانی پیشرو در جنبش و رستاخیز در ایرانزمین هستند💚🤍❤
پس به امید سرنگونی جمهوری ننگین و جنایتکار اسلامی در ایرانزمینمان🙏
#آذر
نهمین روز هر ماه سی روزه در گاهشماری ترادادی زرتشتیان #آذر نام دارد.
#آذر یا آتش در باور نیاکان ایرانیمان نماد پاکی، راستی و اشغ درونی بوده است.
زرتشتیان #آتش را در کنار سه آخشیج(:عنصر) #آب و #خاک و #هوا گرامی داشته به ناپاکی آلوده نمیکنند.
پورشیراز(حافظ) میفرماید:
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
مولانا میسراید:
آتش اشغ است که اندر نی فتاد
جوشش اشغ است که اندر می افتاد.
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد.
باری،
امیدوارم که یک #جشن دیگر نیز در آذر ماه به دیگر جشنهای ایرانیمان افزوده شود و آن جشن #پیروزی_ایرانیان بر تازیان باشد و جشن #آزادی_ایرانزمین کهن پرگهر اهوراییمان از دست رژیم فریبکار و ستمگر و اسلامی، نظام کثیف و فاسد اسلامی، سیستم غارتگر و ویرانگر اسلامی، حکومت تبهکار و جنایتکار اسلامی، در ماهی که نامش آذر است و بانوان ایرانی پیشرو در جنبش و رستاخیز در ایرانزمین هستند💚🤍❤
پس به امید سرنگونی جمهوری ننگین و جنایتکار اسلامی در ایرانزمینمان🙏
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔥 #جشن_سده🔥در یونسکو ثبت شد👍
جشن سده از سوی ایران و تاجیکستان در فهرست میراث یونسکو ثبت جهانی شد.
پیشتر جشن سده در فهرست ملی ایران نیز ثبت شده بود.
جشن سده از آیینهای مهم ایران باستان ماست که همچنان در ایرانزمین کهن پرگهر اهوراییمان برگزار میشود.
#جشن_سده که دهم بهمن ماه، برگزار میشود، جشن پیدایش و مهار #آتش:
در داستان #هوشنگ، از برخورد سنگ با سنگ اخگر آتش پدید میآید.
واژهی سنگ، در اوستا سنگه sangha، چیمهای دیگری هم دارد مانند آسمان و سرود. پس آتش از ابر (بر پایه بندهش)، از آب پدید میآید. (میترا نیز از سنگ پیدایش مییابد).
آتشی که از آب میزاید هر دو نماد جوانیاند. آتش نرینه است و آب مادینه.
هنگامیکه آتش از آب سرچشمه میگیرد، پرورندهی زندگی است و روند آگاهی یافتن از راستیها(:حقیقت) است.
در ورهرام آتشی است که زندگی را در گیتی نگاه میدارد و دروغ و فریب را نابود میسازد.
آتش نمادی است از آگاهی و دانشی که زندگی پرور است.
انسان در فرهنگ ایرانی تخمهی آتش است، همانا سرچشمه خودزای آتش.
انسان وجودی است که از یک آهنگ و ترانه و آواز (سنگ) میافروزد و روشنی (آگاهی) میبخشد
@persianzoroastrians🔥
جشن سده از سوی ایران و تاجیکستان در فهرست میراث یونسکو ثبت جهانی شد.
پیشتر جشن سده در فهرست ملی ایران نیز ثبت شده بود.
جشن سده از آیینهای مهم ایران باستان ماست که همچنان در ایرانزمین کهن پرگهر اهوراییمان برگزار میشود.
#جشن_سده که دهم بهمن ماه، برگزار میشود، جشن پیدایش و مهار #آتش:
در داستان #هوشنگ، از برخورد سنگ با سنگ اخگر آتش پدید میآید.
واژهی سنگ، در اوستا سنگه sangha، چیمهای دیگری هم دارد مانند آسمان و سرود. پس آتش از ابر (بر پایه بندهش)، از آب پدید میآید. (میترا نیز از سنگ پیدایش مییابد).
آتشی که از آب میزاید هر دو نماد جوانیاند. آتش نرینه است و آب مادینه.
هنگامیکه آتش از آب سرچشمه میگیرد، پرورندهی زندگی است و روند آگاهی یافتن از راستیها(:حقیقت) است.
در ورهرام آتشی است که زندگی را در گیتی نگاه میدارد و دروغ و فریب را نابود میسازد.
آتش نمادی است از آگاهی و دانشی که زندگی پرور است.
انسان در فرهنگ ایرانی تخمهی آتش است، همانا سرچشمه خودزای آتش.
انسان وجودی است که از یک آهنگ و ترانه و آواز (سنگ) میافروزد و روشنی (آگاهی) میبخشد
@persianzoroastrians🔥
#دیگان، میوه چشم بهراهی:
زمین را هنجاری است که بر بنیاد آن، هر شبانه روز را یک دور بر گرد خویش گردد و بدینسان به دیدگاه انسان خورشید بر گردونه مهر سوار و از خاور بدر آید.
امروز که سپیده سر زد و دیده انسان توانا بهدیدن کف دست خویش شد، گاههاون که سرآغاز روز در گاهشماری زرتشتی است، نوید بخش روز خجسته و ماه فرخندهای گردید.
روزی که در پس خود ۲۷۰ روز دارد از روز بزرگ هستیبخش دانا و آغاز سال. ۲۷۰ که نشان از ۹ دارد که بنیاد دین است و زمان چشم بهراهی و ۳۰ که نشان از روزهای ماه دارد به دین بهی.
روزی که ۲۵۱روز از #فروردینگان گذشته تا #شادی که آرمان فروهر #نیاکانمان بوده است را به یاد داشته باشیم.
روزی که ۲۳۷روز از #اردیبهشتگان سپری شده تا #راستی و #عشق را به آتش #اهورا داده پاسبان باشیم.
روزی که ۲۰۴روز از #خردادگان گزراندیم تا به امید دستیابی به #دانش و #رسایی، تلاش نماییم.
روزی که ۱۶۷روز از #تیرگان گذشته تا با تیر #دانش، آزادگی #آرش را به یاد آوریم.
روزی که ۱۴۳روز از #امردادگان گذشته تا #بیمرگی گیاه را بشناسیم و گشایش کنیم حساب #جاودانگی را.
روزی که ۱۱۷روز از #شهریورگان سپری شد تا حساب #جاودانگی را با سکه آزمون #اهورایی لبریز نماییم.
روزی که ۷۵روز از #مهرگان گزراندیم تا پایبند باشیم به #مهر و #وفاداری و #عشق و دریابیم شوند بپاخیزی #کاوه و #فریدون را.
روزی که ۵۱روز از #آبانگان گذشته است تا آب د#انش را خوراکی برای #آتش عشق داشته باشیم.
روزی که ۲۲ روز از# آذرگان سپری شده است تا #آتش عشق را که نتیجه #دانش اندوزی و #مهرورزی است را نویدبخش امروز بدانیم که اورمزد و دی ماه فرا رسیده است و دیگان دمیده که روز با هستیبخش آغاز میگردد و ماه به دادار تا به هفتهای دیگر پرودگار آتش عشق باشد و هشتهای پس آن آفریدگار مهر و پیمان و هشتهای در پی آن برپاکننده وجدان بیدار. و از این رو است که دیگان را میوه نه ماه چشم بهراهی از آغاز سال باید دانست که چون ۹ بنیاد دین را سپری نمودی و بر هر جشنی توشهای از اندیشه و شناخت یافتی به دیگان که آفریدگار آتش و وجدان و مهرورزی است، رسی که بدانی با اندیشه نیک و پاسداشت زمین، سالی دگر را بر این چرخه دیدار خواهی داشت.
✍️موبد دکتر #مهراب_وحیدی
#جشن_دیگان_گرامی_باد
@Persianzoroastrians🔥
زمین را هنجاری است که بر بنیاد آن، هر شبانه روز را یک دور بر گرد خویش گردد و بدینسان به دیدگاه انسان خورشید بر گردونه مهر سوار و از خاور بدر آید.
امروز که سپیده سر زد و دیده انسان توانا بهدیدن کف دست خویش شد، گاههاون که سرآغاز روز در گاهشماری زرتشتی است، نوید بخش روز خجسته و ماه فرخندهای گردید.
روزی که در پس خود ۲۷۰ روز دارد از روز بزرگ هستیبخش دانا و آغاز سال. ۲۷۰ که نشان از ۹ دارد که بنیاد دین است و زمان چشم بهراهی و ۳۰ که نشان از روزهای ماه دارد به دین بهی.
روزی که ۲۵۱روز از #فروردینگان گذشته تا #شادی که آرمان فروهر #نیاکانمان بوده است را به یاد داشته باشیم.
روزی که ۲۳۷روز از #اردیبهشتگان سپری شده تا #راستی و #عشق را به آتش #اهورا داده پاسبان باشیم.
روزی که ۲۰۴روز از #خردادگان گزراندیم تا به امید دستیابی به #دانش و #رسایی، تلاش نماییم.
روزی که ۱۶۷روز از #تیرگان گذشته تا با تیر #دانش، آزادگی #آرش را به یاد آوریم.
روزی که ۱۴۳روز از #امردادگان گذشته تا #بیمرگی گیاه را بشناسیم و گشایش کنیم حساب #جاودانگی را.
روزی که ۱۱۷روز از #شهریورگان سپری شد تا حساب #جاودانگی را با سکه آزمون #اهورایی لبریز نماییم.
روزی که ۷۵روز از #مهرگان گزراندیم تا پایبند باشیم به #مهر و #وفاداری و #عشق و دریابیم شوند بپاخیزی #کاوه و #فریدون را.
روزی که ۵۱روز از #آبانگان گذشته است تا آب د#انش را خوراکی برای #آتش عشق داشته باشیم.
روزی که ۲۲ روز از# آذرگان سپری شده است تا #آتش عشق را که نتیجه #دانش اندوزی و #مهرورزی است را نویدبخش امروز بدانیم که اورمزد و دی ماه فرا رسیده است و دیگان دمیده که روز با هستیبخش آغاز میگردد و ماه به دادار تا به هفتهای دیگر پرودگار آتش عشق باشد و هشتهای پس آن آفریدگار مهر و پیمان و هشتهای در پی آن برپاکننده وجدان بیدار. و از این رو است که دیگان را میوه نه ماه چشم بهراهی از آغاز سال باید دانست که چون ۹ بنیاد دین را سپری نمودی و بر هر جشنی توشهای از اندیشه و شناخت یافتی به دیگان که آفریدگار آتش و وجدان و مهرورزی است، رسی که بدانی با اندیشه نیک و پاسداشت زمین، سالی دگر را بر این چرخه دیدار خواهی داشت.
✍️موبد دکتر #مهراب_وحیدی
#جشن_دیگان_گرامی_باد
@Persianzoroastrians🔥
جشنهای ماهانه🌓 #جشن_بهمنگان🐓
✅ بهمن(وهومن یا وهمن)، فرشته پاسدار و نگهبان جانوران:
بسياری از دانشمندان و رویدادنگاران از اشوزرتشت و آیین نیک نیاکان ایرانیمان بهعنوان نخستين دین و آیینی كه به پاسداشت و نگهداری زيستبوم و زاستار(:طبیعت) نگرش و توجه كردهاست، ياد میكنند بهگونهای كه وسواس ايرانيان باستان در پاک نگهداشتن چهار آخشیج #آب #آتش #هوا #خاک همواره زبانزد جهانيان بودهاست.
هردوت و گزنفون یونانی درباره آن مینويسند:
«ايرانيان هيچ چيز آلوده را در آب نمیريزند و در پاک نگهداشتن چهار آخشیج #آب #آتش #خاک #هوا میکوشند»
.
دكتر #فرهنگ_مهر در كتاب فلسفه زرتشت به ۶ فرشته بزرگ اهورامزدا در گاتها اشاره میكند كه بهگونه گروهی «امشاسپانتا» نام دارد و فرشتههای پاسداران زيستبوم و مَرتوها(:انسانها) نام گرفتهاند و هر یک پشتيبان يكی از عناصر و يا موجودات طبيعی و حمایتگر چيزهای وابسته به مَرتوگان(:بشر) شدهاند.
نخستين فرشته وهومن يا بهمن فرشته پاسدار جانوران و نگهدارنده تندرستی انديشه در آدمهاست.
#اشا پاسدار #آتش،
#خشترا پاسدار #فلزات،
#آرميتی يا اسفند پاسدار #زمين،
#هاروتات يا خرداد پاسدار #آب،
#امرتات يا امرداد پاسدار #گياهان نام گرفتهاند.
ايرانيان همه ساله به مناسبت همزمانی روز بهمن در ماه بهمن جشنی بهنام بهمنگان يا بهمنجه برپا میكردند و از آنجا كه باورمند بودند فروزه پاک و جاويد بهمن در جهان مادی موكل جانوران است. در اين جشن بيش از هر جشن و آیين ديگری به پاسداشت حقوق جانوران و پرهيز از كشتن آنها توجه نشان میدادند.
اگرچه برخی از آداب و رسوم اين جشن زيبا از ياد رفته و به ما نرسيده، هرآینه خوشبختانه بخش بزرگی از اين مراسم توسط آثار نوشته شده تاريخنگاران و نويسندگان همچون #ابوريحان_بيرونی #اسدی_توسی #فرخی #منوچهری و... نگاشته شده و در گذر زمان از ياد نرفته است.
این جشنهای زیبا و نیک تا پیش از هجوم و یورش مذهب تازشگر و ستمگر تازیان در سرتاسر ایرانزمین برپا بوده و بهگونه فراگیر بوده و برگزار میشده است و باز اين جشنها کموبیش تا پيش از یورش ویرانگر مغول در ايران بوده و آداب و تشريفات آن رواج همگانی داشته و حتا پس از آن دوران نيز بهگونه پراكنده برگزار میشده است.
✅ بهمن، روزی برای جانوران و انديشههای نيک:
رعايت حقوق جانوران در ايرانيان تا سدهها چنان در ميان مردم اين سرزمين ريشه دوانده بود كه جزيی جدا نشدنی از فرهنگ مردم بهشمار میآمد و مردم در همه مراسم و آیينها نوعی پايبندی خود را به اين فرهنگ پيشتاز نشان میدادند و در نهادينه شدن آن كوشا بودند و به هر بهانه و به هر مناسبت و در هر جشن و آیينی علاقه و دلبستگی خود را به اين باورها بروز میدادند.
بهمن در اصل يكی از فروزههای جاودان اهوراییست و ضمن اينكه نام دومين ماه زمستان نيز هست.
دومين روز هر ماه را نيز بهمن میناميدند. در اين روز كه برپایه دو نگرش گوناگون در سالنامه رسمی امروزی برابر با ٢۶دیماه یا ٢بهمن خواهد بود، ايرانيان بيش از هرروز ديگر به پاسداشت حقوق جانوران و كشتار نکردن آنها توجه نشان میدادند و بهجای آن مراسم پختن آش و خوردن خوراکیهای گياهی همچون نان پنير و سبز، نوشيدن شير شربتهای گياهی بسيار رايج و معمول بودهاست.
يكی ديگر از مراسم اين روز پوشيدن رخت سپيد بود.
پوشندگان جامه سپيد بهراستی با اينکار نمادین بيزاری خود را از هرگونه ناپاكی و پليدی، خونريزی و كشتار، آزار و اذيت جانوران نشان داده با دسته گلهای سپيد به ديدار يكديگر میرفتند و اين گلها را به يكديگر پیشکش میدادند.
نشان يا آرم ويژه اين روز ویژه، خروس بود چون باور داشتند كه از ميان جانوران اين خروس همانند سروش با بانگ هوشياری دهنده و بيدار كننده خود نويدبخش روزی روشن با انديشهای روشن و سپيد بوده و آنان را به سپيدی، روشنی و پاكی در انديشه و کردار و بيزاری از خونريزی و كشتار جانوران و پايمال نكردن حقوق آنها فرا میخواند.
بهمن به معنی انديشه نيک و خرد است و هماورد و دشمن او اكومن يا اكمن ديو(=انديشه ناپاک) است.
از ديگر ديوان مخالف بهمن، ايشمه(=خشم) و آز(=نادرست انديش) است. بهمن راستكرداران پرهيزگار را در سرای نور و پردیس میپذيرد.
در ادبيات پهلوی بهمن نخستين آفريده اهورامزداست. يعنی بهمن است كه اشوزرتشت را به هنگام زادن نگهبانی میکند و از آسيب ديوان رهايی میبخشد.
گمان بر اين است كه بهمن در آیین زرتشت، جانشين مهر ايزد بزرگ آريایيان شدهاست. او پشتيبان جانوران سودمند در جهان است و با ايشان نيز سروكار دارد.
(شناخت اساتير ايران از جان هيلنز. رویه٧٣).
👇ادامهاش👇
✅ بهمن(وهومن یا وهمن)، فرشته پاسدار و نگهبان جانوران:
بسياری از دانشمندان و رویدادنگاران از اشوزرتشت و آیین نیک نیاکان ایرانیمان بهعنوان نخستين دین و آیینی كه به پاسداشت و نگهداری زيستبوم و زاستار(:طبیعت) نگرش و توجه كردهاست، ياد میكنند بهگونهای كه وسواس ايرانيان باستان در پاک نگهداشتن چهار آخشیج #آب #آتش #هوا #خاک همواره زبانزد جهانيان بودهاست.
هردوت و گزنفون یونانی درباره آن مینويسند:
«ايرانيان هيچ چيز آلوده را در آب نمیريزند و در پاک نگهداشتن چهار آخشیج #آب #آتش #خاک #هوا میکوشند»
.
دكتر #فرهنگ_مهر در كتاب فلسفه زرتشت به ۶ فرشته بزرگ اهورامزدا در گاتها اشاره میكند كه بهگونه گروهی «امشاسپانتا» نام دارد و فرشتههای پاسداران زيستبوم و مَرتوها(:انسانها) نام گرفتهاند و هر یک پشتيبان يكی از عناصر و يا موجودات طبيعی و حمایتگر چيزهای وابسته به مَرتوگان(:بشر) شدهاند.
نخستين فرشته وهومن يا بهمن فرشته پاسدار جانوران و نگهدارنده تندرستی انديشه در آدمهاست.
#اشا پاسدار #آتش،
#خشترا پاسدار #فلزات،
#آرميتی يا اسفند پاسدار #زمين،
#هاروتات يا خرداد پاسدار #آب،
#امرتات يا امرداد پاسدار #گياهان نام گرفتهاند.
ايرانيان همه ساله به مناسبت همزمانی روز بهمن در ماه بهمن جشنی بهنام بهمنگان يا بهمنجه برپا میكردند و از آنجا كه باورمند بودند فروزه پاک و جاويد بهمن در جهان مادی موكل جانوران است. در اين جشن بيش از هر جشن و آیين ديگری به پاسداشت حقوق جانوران و پرهيز از كشتن آنها توجه نشان میدادند.
اگرچه برخی از آداب و رسوم اين جشن زيبا از ياد رفته و به ما نرسيده، هرآینه خوشبختانه بخش بزرگی از اين مراسم توسط آثار نوشته شده تاريخنگاران و نويسندگان همچون #ابوريحان_بيرونی #اسدی_توسی #فرخی #منوچهری و... نگاشته شده و در گذر زمان از ياد نرفته است.
این جشنهای زیبا و نیک تا پیش از هجوم و یورش مذهب تازشگر و ستمگر تازیان در سرتاسر ایرانزمین برپا بوده و بهگونه فراگیر بوده و برگزار میشده است و باز اين جشنها کموبیش تا پيش از یورش ویرانگر مغول در ايران بوده و آداب و تشريفات آن رواج همگانی داشته و حتا پس از آن دوران نيز بهگونه پراكنده برگزار میشده است.
✅ بهمن، روزی برای جانوران و انديشههای نيک:
رعايت حقوق جانوران در ايرانيان تا سدهها چنان در ميان مردم اين سرزمين ريشه دوانده بود كه جزيی جدا نشدنی از فرهنگ مردم بهشمار میآمد و مردم در همه مراسم و آیينها نوعی پايبندی خود را به اين فرهنگ پيشتاز نشان میدادند و در نهادينه شدن آن كوشا بودند و به هر بهانه و به هر مناسبت و در هر جشن و آیينی علاقه و دلبستگی خود را به اين باورها بروز میدادند.
بهمن در اصل يكی از فروزههای جاودان اهوراییست و ضمن اينكه نام دومين ماه زمستان نيز هست.
دومين روز هر ماه را نيز بهمن میناميدند. در اين روز كه برپایه دو نگرش گوناگون در سالنامه رسمی امروزی برابر با ٢۶دیماه یا ٢بهمن خواهد بود، ايرانيان بيش از هرروز ديگر به پاسداشت حقوق جانوران و كشتار نکردن آنها توجه نشان میدادند و بهجای آن مراسم پختن آش و خوردن خوراکیهای گياهی همچون نان پنير و سبز، نوشيدن شير شربتهای گياهی بسيار رايج و معمول بودهاست.
يكی ديگر از مراسم اين روز پوشيدن رخت سپيد بود.
پوشندگان جامه سپيد بهراستی با اينکار نمادین بيزاری خود را از هرگونه ناپاكی و پليدی، خونريزی و كشتار، آزار و اذيت جانوران نشان داده با دسته گلهای سپيد به ديدار يكديگر میرفتند و اين گلها را به يكديگر پیشکش میدادند.
نشان يا آرم ويژه اين روز ویژه، خروس بود چون باور داشتند كه از ميان جانوران اين خروس همانند سروش با بانگ هوشياری دهنده و بيدار كننده خود نويدبخش روزی روشن با انديشهای روشن و سپيد بوده و آنان را به سپيدی، روشنی و پاكی در انديشه و کردار و بيزاری از خونريزی و كشتار جانوران و پايمال نكردن حقوق آنها فرا میخواند.
بهمن به معنی انديشه نيک و خرد است و هماورد و دشمن او اكومن يا اكمن ديو(=انديشه ناپاک) است.
از ديگر ديوان مخالف بهمن، ايشمه(=خشم) و آز(=نادرست انديش) است. بهمن راستكرداران پرهيزگار را در سرای نور و پردیس میپذيرد.
در ادبيات پهلوی بهمن نخستين آفريده اهورامزداست. يعنی بهمن است كه اشوزرتشت را به هنگام زادن نگهبانی میکند و از آسيب ديوان رهايی میبخشد.
گمان بر اين است كه بهمن در آیین زرتشت، جانشين مهر ايزد بزرگ آريایيان شدهاست. او پشتيبان جانوران سودمند در جهان است و با ايشان نيز سروكار دارد.
(شناخت اساتير ايران از جان هيلنز. رویه٧٣).
👇ادامهاش👇
🔥 برپایی #جشن_سده 🔥
جشن سده همانند #نوروز، #مهرگان، #سیزدهبهدر #شب_چله و... از آیینهای ملی و باستانی ایران است که بنا به گزارش شاهنامه فردوسی، از زمان هوشنگ شاه به یادگار مانده است.
هنگامی که مردمان و نیاکانمان برای نخستین بار آموختند که برای افروختن آتش بایستی سنگهایی ویژه برهم زده شود تا فروغی پدیدار گردد و فهمیدند که آتش نیاز به خوراک دارد، پس برایش چوب و هیزم فراهم کردند و دریافتند که اگر هوا نیز به آتش نرسد خاموش خواهد شد، آتش گرامی شد.
شاهنامه میافزاید که به پیشنهاد هوشنگ آن شب را همگی به شادمانی پرداخته و جشن سده نامیدهاند که تا امروز نیز پایدار مانده است.
از آنجا که آتش، مرتوگان(:بشر) را از غارنشینی، تاریکی شب، سرمای زمستان و آسیب جانوران رهایی بخشیده بود، از آن روزگار آتش در باور و نگاه ایرانیان، ورجاوند و سپنت(:مقدس) گشته است.
نیاکان فرهمند ما چندی پس از آن دریافتند که باد و باران نیز آتش را ناپدید میکند. این شد که بناهایی برپا کردند تا آتش را به میان آن آورده، نگهداری و پرستاری کنند.
از زمانی که از غارنشینی به شهرنشینی روی آوردند #آتشکدهها در کنار رودخانهها و چشمهها بنا گردید تا چهار آخشیج(:عنصر) #آب، #خاک، #هوا، #آتش در کنار هم گرامی داشته شود.
به زودی در هر خانه جایگاهی برای پختن و تهیه نان و خوراک آماده شد و چون ابزاری ساده برای افروختن آتش در کار نبود، اجاق هر خانه با آتشی که از آتشکدهها دریافت میشد پیوسته فروزان میگشت.
زرتشتیان ایران بر خود میبالند که نه تنها از دیرباز تاکنون، مرده ریگ(:میراث) گذشتگان را ویران نکرده بلکه آیینهای آتش بویژه جشن سده را همچنان پاسداری کردهاند.
برخی از هممیهنان خردمند که در پی پاسداشت فرهنگ نیاکان خود خشنود و شادمان میشوند. هر ساله به دنبال جستجوی جایگاه آتش افروزی سده زرتشتیان بوده که از راه دور و نزدیک خود را به پای گرما و روشنایی جشن سده آنان برسانند.
هر چند هم اکنون زرتشتیان در برخی از شهرهای ایران بویژه کرمان، یزد و تهران، آتش پر هیمهای را در جشن سده فروزان میکنند. لیکن جایگاهی برای باشندگی میهمانان بیشتری ندارند. به همین انگیزه از باشندگی مهمانان پوزش میخواهند.
آشکار است که در آشکار است که در روزگار باستان، در همه شهرها و روستاها، جشنها و آیینهای ملی به شایستگی برگزار میشده است. همچنین یادآوری میشود که برای برپایی جشن نوروز، سیزدهبهدر، شبچله، مهرگان، سپندارمزگان، چهارشنبهسوری و... به سراغ سفره آیینی و جایگاه زرتشتیان مهمان نخواهیم بود بلکه هر خانواده ایرانی با خواسته خویش در برگزاری آیینها پیشگام شده و هر سال باشکوهتر آنها را برگزار کردهایم.
به همین روی پیشنهاد میشود تا همچنان دست به دست هم داده و جشنهای دیگر بویژه جشن سده را نیز بازخوانی و پاسداری کنیم.
به روز #دهم بهمن ماه که روز مهر از ماه بهمن و شانزدهمین روز در گاهشماری ویژه زرتشتیان است. بوتههای خار، هیزم و چوبهای خشک فراهم آورده، در جایی باز و مناسب که پیرامون آن آتش سوزی رخ ندهد، انباشته گردانیم. با پوششهای سپید و روشن در شامگاه گردهم آمده و هیمه خویش را فروزان سازیم. سپید پوشی خوش بیانتر، گزیده برگردان سرود نیایش آتش را بر خواند تا همگان بازگوییم. سپس به روان و فروهر نیاکان خود درود فرستیم که فرهنگ ساز و شادی آفرین بودهاند. آنگاه به شادمانی روی آورده و باورداشته باشیم که نیازی به جشن و شادمانی برگرفته از فرهنگ بیگانه بویژه اروپا و آمریکا نداریم.
(✍️موبد #کورش_نیکنام نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان)
#جشن_سده_فرخنده_و_خجسته_باد.
@Persianzoroastrians 🔥
جشن سده همانند #نوروز، #مهرگان، #سیزدهبهدر #شب_چله و... از آیینهای ملی و باستانی ایران است که بنا به گزارش شاهنامه فردوسی، از زمان هوشنگ شاه به یادگار مانده است.
هنگامی که مردمان و نیاکانمان برای نخستین بار آموختند که برای افروختن آتش بایستی سنگهایی ویژه برهم زده شود تا فروغی پدیدار گردد و فهمیدند که آتش نیاز به خوراک دارد، پس برایش چوب و هیزم فراهم کردند و دریافتند که اگر هوا نیز به آتش نرسد خاموش خواهد شد، آتش گرامی شد.
شاهنامه میافزاید که به پیشنهاد هوشنگ آن شب را همگی به شادمانی پرداخته و جشن سده نامیدهاند که تا امروز نیز پایدار مانده است.
از آنجا که آتش، مرتوگان(:بشر) را از غارنشینی، تاریکی شب، سرمای زمستان و آسیب جانوران رهایی بخشیده بود، از آن روزگار آتش در باور و نگاه ایرانیان، ورجاوند و سپنت(:مقدس) گشته است.
نیاکان فرهمند ما چندی پس از آن دریافتند که باد و باران نیز آتش را ناپدید میکند. این شد که بناهایی برپا کردند تا آتش را به میان آن آورده، نگهداری و پرستاری کنند.
از زمانی که از غارنشینی به شهرنشینی روی آوردند #آتشکدهها در کنار رودخانهها و چشمهها بنا گردید تا چهار آخشیج(:عنصر) #آب، #خاک، #هوا، #آتش در کنار هم گرامی داشته شود.
به زودی در هر خانه جایگاهی برای پختن و تهیه نان و خوراک آماده شد و چون ابزاری ساده برای افروختن آتش در کار نبود، اجاق هر خانه با آتشی که از آتشکدهها دریافت میشد پیوسته فروزان میگشت.
زرتشتیان ایران بر خود میبالند که نه تنها از دیرباز تاکنون، مرده ریگ(:میراث) گذشتگان را ویران نکرده بلکه آیینهای آتش بویژه جشن سده را همچنان پاسداری کردهاند.
برخی از هممیهنان خردمند که در پی پاسداشت فرهنگ نیاکان خود خشنود و شادمان میشوند. هر ساله به دنبال جستجوی جایگاه آتش افروزی سده زرتشتیان بوده که از راه دور و نزدیک خود را به پای گرما و روشنایی جشن سده آنان برسانند.
هر چند هم اکنون زرتشتیان در برخی از شهرهای ایران بویژه کرمان، یزد و تهران، آتش پر هیمهای را در جشن سده فروزان میکنند. لیکن جایگاهی برای باشندگی میهمانان بیشتری ندارند. به همین انگیزه از باشندگی مهمانان پوزش میخواهند.
آشکار است که در آشکار است که در روزگار باستان، در همه شهرها و روستاها، جشنها و آیینهای ملی به شایستگی برگزار میشده است. همچنین یادآوری میشود که برای برپایی جشن نوروز، سیزدهبهدر، شبچله، مهرگان، سپندارمزگان، چهارشنبهسوری و... به سراغ سفره آیینی و جایگاه زرتشتیان مهمان نخواهیم بود بلکه هر خانواده ایرانی با خواسته خویش در برگزاری آیینها پیشگام شده و هر سال باشکوهتر آنها را برگزار کردهایم.
به همین روی پیشنهاد میشود تا همچنان دست به دست هم داده و جشنهای دیگر بویژه جشن سده را نیز بازخوانی و پاسداری کنیم.
به روز #دهم بهمن ماه که روز مهر از ماه بهمن و شانزدهمین روز در گاهشماری ویژه زرتشتیان است. بوتههای خار، هیزم و چوبهای خشک فراهم آورده، در جایی باز و مناسب که پیرامون آن آتش سوزی رخ ندهد، انباشته گردانیم. با پوششهای سپید و روشن در شامگاه گردهم آمده و هیمه خویش را فروزان سازیم. سپید پوشی خوش بیانتر، گزیده برگردان سرود نیایش آتش را بر خواند تا همگان بازگوییم. سپس به روان و فروهر نیاکان خود درود فرستیم که فرهنگ ساز و شادی آفرین بودهاند. آنگاه به شادمانی روی آورده و باورداشته باشیم که نیازی به جشن و شادمانی برگرفته از فرهنگ بیگانه بویژه اروپا و آمریکا نداریم.
(✍️موبد #کورش_نیکنام نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و آیین ایران باستان)
#جشن_سده_فرخنده_و_خجسته_باد.
@Persianzoroastrians 🔥
جشنهای سالانهمان
🔥 #جشن_سده🔥
به مناسبت فرار سیدن #جشن_سده،
جشن پیدایش و مهار #آتش:🔥
در داستان #هوشنگ، از برخورد سنگ با سنگ اخگر آتش پدید میآید.
واژهی سنگ، در اوستا سنگه sangha، چیمهای دیگری هم دارد مانند آسمان و سرود. پس آتش از ابر (بر پایه بندهش)، از آب پدید میآید. (میترا نیز از سنگ پیدایش مییابد).
آتشی که از آب میزاید هر دو نماد جوانیاند. آتش نرینه است و آب مادینه.
هنگامیکه آتش از آب سرچشمه میگیرد، پرورندهی زندگی است و روند آگاهی یافتن از راستیها(:حقیقت) است.
در بهرام(ورهرام) آتشی است که زندگی را در گیتی نگاه میدارد و دروغ و فریب را نابود میسازد.
آتش نمادی است از آگاهی و دانشی که زندگی پرور است.
انسان در فرهنگ ایرانی تخمهی آتش است، همانا سرچشمه خودزای آتش.
انسان وجودی است که از یک آهنگ و ترانه و آواز (سنگ) میافروزد و روشنی (آگاهی) میبخشد.
#جشن سده بر همگان فرخنده باد.
نیروی زندگانی و آتش درونی در همگان افزون باد
✍️موبد #کامران_جمشیدی
@persianzoroastrians🔥
🔥 #جشن_سده🔥
به مناسبت فرار سیدن #جشن_سده،
جشن پیدایش و مهار #آتش:🔥
در داستان #هوشنگ، از برخورد سنگ با سنگ اخگر آتش پدید میآید.
واژهی سنگ، در اوستا سنگه sangha، چیمهای دیگری هم دارد مانند آسمان و سرود. پس آتش از ابر (بر پایه بندهش)، از آب پدید میآید. (میترا نیز از سنگ پیدایش مییابد).
آتشی که از آب میزاید هر دو نماد جوانیاند. آتش نرینه است و آب مادینه.
هنگامیکه آتش از آب سرچشمه میگیرد، پرورندهی زندگی است و روند آگاهی یافتن از راستیها(:حقیقت) است.
در بهرام(ورهرام) آتشی است که زندگی را در گیتی نگاه میدارد و دروغ و فریب را نابود میسازد.
آتش نمادی است از آگاهی و دانشی که زندگی پرور است.
انسان در فرهنگ ایرانی تخمهی آتش است، همانا سرچشمه خودزای آتش.
انسان وجودی است که از یک آهنگ و ترانه و آواز (سنگ) میافروزد و روشنی (آگاهی) میبخشد.
#جشن سده بر همگان فرخنده باد.
نیروی زندگانی و آتش درونی در همگان افزون باد
✍️موبد #کامران_جمشیدی
@persianzoroastrians🔥
Forwarded from ایرانیان زرتشتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آتش ما پارسیان آتش سوزنده نیست
آتش عشق است و شور زندگیست
مشعل نور است و مهر و دوستی
پرتویش بر تیرهگی تابندهگیست
گرم میسازد حیات و زندگی
گرمیاش بر زندگی پایندگیست
چهار عنصر آب و آتش باد و خاک
پاس میداریم و بهر ما یکیست
در خصوص مردم ایران زمین
مطلب آتش پرستی تهمتیست
چونکه ایزد خالق هستی بود
جمله هستی ز فر ایزدیست
گفت پویا حرمت ایرانیان
بر طبیعت از سر فرزانگیست.
✍️ #ناشناس
#جشن_سالانه_سده_فرخنده_باد🔥
#جشن_ملی_میهنی_سده_شادباد🔥
#جشن_آتش_سده_خجسته_باد🔥
#گرامی_باد_آتش_اهوراییمان🔥
#همايون_باد_جشن_سدهمان🔥
#بهمن_ماه❄️
#جشن_سده 🔥
#ایران_زمین💚
#اهورا_مزدا🤍
#اشوزرتشت❤️
#آتش_آتشکده🔥
#ایـرانـیـان_زرتـشـتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
آتش عشق است و شور زندگیست
مشعل نور است و مهر و دوستی
پرتویش بر تیرهگی تابندهگیست
گرم میسازد حیات و زندگی
گرمیاش بر زندگی پایندگیست
چهار عنصر آب و آتش باد و خاک
پاس میداریم و بهر ما یکیست
در خصوص مردم ایران زمین
مطلب آتش پرستی تهمتیست
چونکه ایزد خالق هستی بود
جمله هستی ز فر ایزدیست
گفت پویا حرمت ایرانیان
بر طبیعت از سر فرزانگیست.
✍️ #ناشناس
#جشن_سالانه_سده_فرخنده_باد🔥
#جشن_ملی_میهنی_سده_شادباد🔥
#جشن_آتش_سده_خجسته_باد🔥
#گرامی_باد_آتش_اهوراییمان🔥
#همايون_باد_جشن_سدهمان🔥
#بهمن_ماه❄️
#جشن_سده 🔥
#ایران_زمین💚
#اهورا_مزدا🤍
#اشوزرتشت❤️
#آتش_آتشکده🔥
#ایـرانـیـان_زرتـشـتــی🔥
@Persianzoroastrians🔥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
✍️ #فردوسی_بزرگ
🔥 آتش روشن کننده تاریکیست.
روشن بین باشیم.
🔥 آتش گرمابخش زندگیست.
گرم و زندگیبخش باشیم.
🔥 آتش فروزان و درخشنده است.
پاک و بیآلایش باشیم.
🔥 آتش نیرو و انرژیبخش است.
مثبت و سود رسان باشیم.
🔥 آتش زداینده آلودگیست.
با آلودگی و بدی در ستیز باشیم.
🔥 آتش بالا رونده است.
بهسوی ترقی و پیشرفت باشیم.
بهسوی انسانیت و مرتوگانی گام برداریم.
🔥 آتش پرتو اهوراییست.
«ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد مینگرند و هرگز آن را آلوده نمیکنند».
✍️#هرودوت
گرامی میداریم
#آتش🔥جشنها را
#آتش🔥جشن سده را
#آتش🔥آتشکدهها را
#آتش🔥آیین نیک نیاکانی را.
میستاییم
#فرهنگ_ناب، #تمدن_بزرگ، #تاریخ_کهن و #آیین_نیک #نیاکان_ایرانیمان_را.
#جشن_سده گرامی باد🔥
#پیروزی_روشنایی بر #تاریکی خجسته باد🔥
#همهی
#جشنهای_ملی_میهنیمان_شادباد💚🤍❤️
#ایرانزمین🔥
#اشوزرتشت🔥
#آتش_آتشکده🔥
#جشن_سده🔥
@Persianzoroastrians🔥✍️
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
✍️ #فردوسی_بزرگ
🔥 آتش روشن کننده تاریکیست.
روشن بین باشیم.
🔥 آتش گرمابخش زندگیست.
گرم و زندگیبخش باشیم.
🔥 آتش فروزان و درخشنده است.
پاک و بیآلایش باشیم.
🔥 آتش نیرو و انرژیبخش است.
مثبت و سود رسان باشیم.
🔥 آتش زداینده آلودگیست.
با آلودگی و بدی در ستیز باشیم.
🔥 آتش بالا رونده است.
بهسوی ترقی و پیشرفت باشیم.
بهسوی انسانیت و مرتوگانی گام برداریم.
🔥 آتش پرتو اهوراییست.
«ایرانیان به آتش به چشم یک ایزد مینگرند و هرگز آن را آلوده نمیکنند».
✍️#هرودوت
گرامی میداریم
#آتش🔥جشنها را
#آتش🔥جشن سده را
#آتش🔥آتشکدهها را
#آتش🔥آیین نیک نیاکانی را.
میستاییم
#فرهنگ_ناب، #تمدن_بزرگ، #تاریخ_کهن و #آیین_نیک #نیاکان_ایرانیمان_را.
#جشن_سده گرامی باد🔥
#پیروزی_روشنایی بر #تاریکی خجسته باد🔥
#همهی
#جشنهای_ملی_میهنیمان_شادباد💚🤍❤️
#ایرانزمین🔥
#اشوزرتشت🔥
#آتش_آتشکده🔥
#جشن_سده🔥
@Persianzoroastrians🔥✍️
نرمک نرمک به دیدار بهار و نوروز میرویم.
به پیشواز بهاران شکوفه باران
روزگار تابیدن بنفشههاست
روزگار خیزش سبزههاست.
هزاران سال است که مردمان در این دیار کهن پرگهر، #ایران با آتش و نور و شور و سور به پیشواز سال نو رفتهاند و میروند و خواهند رفت.
مردمانی:
چون #دشت سرسبز و شاداب
چون #کوه استوار و پایدار
چون #رود روان و زلال
چون #آتش گرم و روشن
چون #گل زیبا و خوشبو
چون #درخت تنومند ریشهدار.
🌱هنگام کاشت #سبزه_نوروز🍀
#عدس👈۱۵ اسفند ماه
#شنبلیله👈۱۶ اسفندماه
#ارزن👈۱۶ اسفند ماه
#ماش👈۱۸ اسفند ماه
#گندم 👈۲۰ اسفند ماه
#شاهی👈۲۲ اسفند ماه
#عدس که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شنبلیله که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ارزن که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ماش که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#گندم که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شاهی که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۲ تا ۵ساعت خیس کنید
تا اینکه سبزه نوروزیتان بِرویَد و سبز گردد و پرورش یابد و زینت بخش سفره هفتسین نوروزتان شود.
به پیشواز بهاران شکوفه باران
روزگار تابیدن بنفشههاست
روزگار خیزش سبزههاست.
هزاران سال است که مردمان در این دیار کهن پرگهر، #ایران با آتش و نور و شور و سور به پیشواز سال نو رفتهاند و میروند و خواهند رفت.
مردمانی:
چون #دشت سرسبز و شاداب
چون #کوه استوار و پایدار
چون #رود روان و زلال
چون #آتش گرم و روشن
چون #گل زیبا و خوشبو
چون #درخت تنومند ریشهدار.
🌱هنگام کاشت #سبزه_نوروز🍀
#عدس👈۱۵ اسفند ماه
#شنبلیله👈۱۶ اسفندماه
#ارزن👈۱۶ اسفند ماه
#ماش👈۱۸ اسفند ماه
#گندم 👈۲۰ اسفند ماه
#شاهی👈۲۲ اسفند ماه
#عدس که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شنبلیله که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ارزن که ۳ تا ۴روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#ماش که ۳ تا ۵روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#گندم که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۱۰ تا ۱۸ساعت خیس کنید
#شاهی که ۲ تا ۳روز جوانه میزند را به مدت ۲ تا ۵ساعت خیس کنید
تا اینکه سبزه نوروزیتان بِرویَد و سبز گردد و پرورش یابد و زینت بخش سفره هفتسین نوروزتان شود.
Forwarded from ایرانیان زرتشتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چهارشنبه_سوری بازمانده
از آیین #تش_بوم ایران باستان🔥
نیاکان گرامی ما چهار عنصر زندگی بخش طبیعت، آب، هوا، خاک و آتش را گرامی داشتنه و در گاهشمار ما ایرانیان جشنهایی برای هر یک از این چهار عنصر وجود دارد.
#آتش نیز بعنوان یکی از چهار آخشیج، برای ما ایرانیان گرامیست زیرا آنرا پاک کننده، زندگی بخش، انرژی دهنده، روشنایی بخش و بالا رونده میدانیم.
جشن چهارشنبهسوری نیز از جشنهای آتش است و در پاسداشت آتش پاک برگزار میگردد.
نیاکان ایرانیمان آتش را گرامی داشته و از روی آن نمیپریدند، بلکه آتش را بر بلندیها و بر بام خانهها افروخته و بر گرد آن جمع شده و اوستاخوانی میکردند و ترانههای شاد کهن را زمزمه میکردند.
این آتش در شب پایانی سال بر بام خانهها در کنار سبزه و دیگر اجزای خوان نوروزی افروخته میشد و به این آیین #تش_بوم میگفتند.
معمولن سه آتش به نشان #اندیشه_نیک #گفتار_نیک و #کردار_نیک و یا هفت آتش به نماد هفت امشاسپندان، میافروختند و افراد خانواده در گرد آن همازور میشدند.
ایرانیان زرتشتی پس از آیین «تَشُ بوم» آتش خانه خود را به نشان همازوری (پیوند و اتحاد) به دَرِمِهر محله خود میبرند
✍کانال #منوچهر_وثوق
از آیین #تش_بوم ایران باستان🔥
نیاکان گرامی ما چهار عنصر زندگی بخش طبیعت، آب، هوا، خاک و آتش را گرامی داشتنه و در گاهشمار ما ایرانیان جشنهایی برای هر یک از این چهار عنصر وجود دارد.
#آتش نیز بعنوان یکی از چهار آخشیج، برای ما ایرانیان گرامیست زیرا آنرا پاک کننده، زندگی بخش، انرژی دهنده، روشنایی بخش و بالا رونده میدانیم.
جشن چهارشنبهسوری نیز از جشنهای آتش است و در پاسداشت آتش پاک برگزار میگردد.
نیاکان ایرانیمان آتش را گرامی داشته و از روی آن نمیپریدند، بلکه آتش را بر بلندیها و بر بام خانهها افروخته و بر گرد آن جمع شده و اوستاخوانی میکردند و ترانههای شاد کهن را زمزمه میکردند.
این آتش در شب پایانی سال بر بام خانهها در کنار سبزه و دیگر اجزای خوان نوروزی افروخته میشد و به این آیین #تش_بوم میگفتند.
معمولن سه آتش به نشان #اندیشه_نیک #گفتار_نیک و #کردار_نیک و یا هفت آتش به نماد هفت امشاسپندان، میافروختند و افراد خانواده در گرد آن همازور میشدند.
ایرانیان زرتشتی پس از آیین «تَشُ بوم» آتش خانه خود را به نشان همازوری (پیوند و اتحاد) به دَرِمِهر محله خود میبرند
✍کانال #منوچهر_وثوق
جشنهای سالانه🔥 #جشن_چهارشنبهسوری🔥
آیین آتش افروزی، به پیشواز از سال نو چند سال دارد؟ کسی نمیداند.
اما این آیین از هنگامی به غروب آخرین سه شنبه سال افتاده است كه زرتشت، به تنظیم دقیق تقویم توفیق یافت.
آن سالی بود كه تحویل سال با سهشنبهای برابر شد كه نیمه آن سهشنبه، تا نیمروز، جزیی از سال كهنه، و نیمه پس از ظهر، سال نو بهحساب میآمد.
به یک باور دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از آمدن اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار دادهاند تا از باور اعراب مسلمان پیروی كرده باشند. این باور با مراسم کهن چهارشنبهسوری همخوانی چندانی ندارد.و شاید این شب شادی و آتش افروزی گونهای مقاومت و در افتادن با تازیان نیز بوده است یعنی که چون عرب این روز را شوم میدانست ایرانی همان روز را برای شادمانی برگزید.
تازیان نیز در این راههاب سیار کوشیده بودند. برای نمونه آنان مهراب را که مکان چشمهی مهر بود به محراب که معنی مکان جنگ دارد برگرداندند و یا به گدا فرزند ساسانیان میگفتند.
برخی میگویند که ایرانیان تا آمدن تازیان مسلمان روزهای هفته را نمیدانستند و پس چهارشنبهسوری از آمدن اعراب مسلمان به بعد رایج شده است. این نیز سخن درستی نیست.
در شاهنامه فردوسی بیشتر از ۱۲۰بار واژه هفته بكار رفته است. از آنجا كه شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستانها ی دوران باستان میدانند، دور است كه استاد توس بدون اینكه چنین مفهومی در متون مبنا بكار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد.
متون مانوی نیز، كاربرد گسترده روزهای هفته را نشان میدهد. در نوشتارهای مانوی یافتشده در #تورفان و نیز در #موگتاگ از روزهای یكشنبه و دوشنبه با نامهای مهر روزیاخور روز و ماه روز یاد شده و این دو، روزهای روزهداری مانوی دانسته شده است. در متون مانوی، همراه با روزهای هفته، از نامهای سیگانه برای روزهای ماه نیز استفاده میشده است و همچنین میدانیم كه روز دوشنبه، روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است.
متون و منابع كهن چینی نیز كاربرد هفته در ایران باستان و نام روزهای آن را گزارش كردهاند.
یک متن كهن بودایی از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها با روزهای هفته در پارسی میانه و سغدی یاد كرده است.
در این متن، نام ایرانی روزهای هفته كه از یكشنبه آغاز میشوند بدینگونه بازگو شده است: یوشمبت روز تعطیل، دوشمبت، سهشمبت، چرشمبت، پنجشمبت، شششمبت، شمبت.
در همان متن، معادل سغدی این نامها بدینگونه آمده است: مهر روز یا خورشید روز، ماه روز، بهرام روز، تیر روز، اورمزد روز، ناهید روز و كیوان روز. این نامها از نام هفت اختر سیار آسمان، در آن زمان برگرفته شده است. تعطیلی روز یكشنبه در تقویم میلادی نیز از روز تعطیل ایرانی برگرفته شده است.
میدانیم كه نام روز یكشنبه در هر دوی آنها به یک معنا است و به معنای #خورشید_روز است.
در دوره ساسانیان و همراه با دیگر تحریفهای بیشمار آنان از آیین و فرهنگ ایران باستان، روزهای هفته را نیز از گاهشماری خود حذف میكنند و نام روزهای ماه را بكار میگیرند.
بنا به گمانی شب چهارشنبهسوری را به مناسبت آتش افروزی در آن شب #سوری نامیدهاند.
بنا به باوری دیگر #سور از واژه #سوییریه به معنی چاشت اوستایی است كه در پهلوی و پارسی به معنی مهمانی بزرگ گرفته شده است.
سور به معنی سرخ هم آمده است. در چند گویش ایرانی سور همین معنی سرخ را دارد.
چنانکه #سهراب همان سورآب یا رود و آب سرخ است.
سور به معنی مهمانی وبزم هم آمده است.
در پهلوی سور هم به معنی سرخ و هم مهمانی و جشن و شادی آمده است. در گویشهای گوناگون هم سور به معنی بزم و شادی میآید. این معنی را هم میتوان از چهارشنبهسوری دریافت یعنی #چهارشنبه_شادی. در پارهای و جاها از جمله در اصفهان این شب را #چهارشنبه_سرخی مینامند.
اینک بخشی از نوشتههای صادق هدایت را در این باره میخانیم:
چند روز به نوروز مانده در كوچهها آتش افروز میگردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر كه رخت رنگ به رنگ میپوشند به كلاه دراز و لباسشان زنگوله آویزان میكنند و به رویشان صورتک میزنند. یکی از آنها دو تخته را بههم میزند و اشعاری میخواند:
آتش افروز اومده
سالی یک روز اومده
آتش افروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم
روده و پوده اومده
هرچه که بوده اومده.
آتش افروزی و میمون و خرس بازی نیز رایج بوده است. پیشینه این باور را میشود در روزگاری كه ایرانیان و هندیان هنوز با هم میزیستند جستجو كرد. آنان نور، آسمان، آفتاب و نیز آتش را میستودند و آفرین میگفتند. #ریگ_ودا كتاب مقدس هندوان با سرود آتش آغاز شده است و آریاییان خدای آتش را فرزند خدای بزرگ میدانستند.
بنا به باورهای کهن ایرانی انسان تخم و گوهر #آتش🔥 است.
📗در #گاتهای_اشوزرتشت آمده است كه:
«در آغاز آفرینش، آتش نیز هستی یافت.»🔥
👇ادامهاش👇
آیین آتش افروزی، به پیشواز از سال نو چند سال دارد؟ کسی نمیداند.
اما این آیین از هنگامی به غروب آخرین سه شنبه سال افتاده است كه زرتشت، به تنظیم دقیق تقویم توفیق یافت.
آن سالی بود كه تحویل سال با سهشنبهای برابر شد كه نیمه آن سهشنبه، تا نیمروز، جزیی از سال كهنه، و نیمه پس از ظهر، سال نو بهحساب میآمد.
به یک باور دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از آمدن اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار دادهاند تا از باور اعراب مسلمان پیروی كرده باشند. این باور با مراسم کهن چهارشنبهسوری همخوانی چندانی ندارد.و شاید این شب شادی و آتش افروزی گونهای مقاومت و در افتادن با تازیان نیز بوده است یعنی که چون عرب این روز را شوم میدانست ایرانی همان روز را برای شادمانی برگزید.
تازیان نیز در این راههاب سیار کوشیده بودند. برای نمونه آنان مهراب را که مکان چشمهی مهر بود به محراب که معنی مکان جنگ دارد برگرداندند و یا به گدا فرزند ساسانیان میگفتند.
برخی میگویند که ایرانیان تا آمدن تازیان مسلمان روزهای هفته را نمیدانستند و پس چهارشنبهسوری از آمدن اعراب مسلمان به بعد رایج شده است. این نیز سخن درستی نیست.
در شاهنامه فردوسی بیشتر از ۱۲۰بار واژه هفته بكار رفته است. از آنجا كه شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستانها ی دوران باستان میدانند، دور است كه استاد توس بدون اینكه چنین مفهومی در متون مبنا بكار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد.
متون مانوی نیز، كاربرد گسترده روزهای هفته را نشان میدهد. در نوشتارهای مانوی یافتشده در #تورفان و نیز در #موگتاگ از روزهای یكشنبه و دوشنبه با نامهای مهر روزیاخور روز و ماه روز یاد شده و این دو، روزهای روزهداری مانوی دانسته شده است. در متون مانوی، همراه با روزهای هفته، از نامهای سیگانه برای روزهای ماه نیز استفاده میشده است و همچنین میدانیم كه روز دوشنبه، روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است.
متون و منابع كهن چینی نیز كاربرد هفته در ایران باستان و نام روزهای آن را گزارش كردهاند.
یک متن كهن بودایی از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها با روزهای هفته در پارسی میانه و سغدی یاد كرده است.
در این متن، نام ایرانی روزهای هفته كه از یكشنبه آغاز میشوند بدینگونه بازگو شده است: یوشمبت روز تعطیل، دوشمبت، سهشمبت، چرشمبت، پنجشمبت، شششمبت، شمبت.
در همان متن، معادل سغدی این نامها بدینگونه آمده است: مهر روز یا خورشید روز، ماه روز، بهرام روز، تیر روز، اورمزد روز، ناهید روز و كیوان روز. این نامها از نام هفت اختر سیار آسمان، در آن زمان برگرفته شده است. تعطیلی روز یكشنبه در تقویم میلادی نیز از روز تعطیل ایرانی برگرفته شده است.
میدانیم كه نام روز یكشنبه در هر دوی آنها به یک معنا است و به معنای #خورشید_روز است.
در دوره ساسانیان و همراه با دیگر تحریفهای بیشمار آنان از آیین و فرهنگ ایران باستان، روزهای هفته را نیز از گاهشماری خود حذف میكنند و نام روزهای ماه را بكار میگیرند.
بنا به گمانی شب چهارشنبهسوری را به مناسبت آتش افروزی در آن شب #سوری نامیدهاند.
بنا به باوری دیگر #سور از واژه #سوییریه به معنی چاشت اوستایی است كه در پهلوی و پارسی به معنی مهمانی بزرگ گرفته شده است.
سور به معنی سرخ هم آمده است. در چند گویش ایرانی سور همین معنی سرخ را دارد.
چنانکه #سهراب همان سورآب یا رود و آب سرخ است.
سور به معنی مهمانی وبزم هم آمده است.
در پهلوی سور هم به معنی سرخ و هم مهمانی و جشن و شادی آمده است. در گویشهای گوناگون هم سور به معنی بزم و شادی میآید. این معنی را هم میتوان از چهارشنبهسوری دریافت یعنی #چهارشنبه_شادی. در پارهای و جاها از جمله در اصفهان این شب را #چهارشنبه_سرخی مینامند.
اینک بخشی از نوشتههای صادق هدایت را در این باره میخانیم:
چند روز به نوروز مانده در كوچهها آتش افروز میگردد و آن عبارت است از دو یا سه نفر كه رخت رنگ به رنگ میپوشند به كلاه دراز و لباسشان زنگوله آویزان میكنند و به رویشان صورتک میزنند. یکی از آنها دو تخته را بههم میزند و اشعاری میخواند:
آتش افروز اومده
سالی یک روز اومده
آتش افروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم
روده و پوده اومده
هرچه که بوده اومده.
آتش افروزی و میمون و خرس بازی نیز رایج بوده است. پیشینه این باور را میشود در روزگاری كه ایرانیان و هندیان هنوز با هم میزیستند جستجو كرد. آنان نور، آسمان، آفتاب و نیز آتش را میستودند و آفرین میگفتند. #ریگ_ودا كتاب مقدس هندوان با سرود آتش آغاز شده است و آریاییان خدای آتش را فرزند خدای بزرگ میدانستند.
بنا به باورهای کهن ایرانی انسان تخم و گوهر #آتش🔥 است.
📗در #گاتهای_اشوزرتشت آمده است كه:
«در آغاز آفرینش، آتش نیز هستی یافت.»🔥
👇ادامهاش👇
💚 #اشوزرتشت_بزرگ_ایرانی💚
💚 #اشوزرتشت_اسپنتمان_آریایی💚
✳️ #زرتشت از خاندان و خانواده «اِسپَنتَمان» که فرنام و نام نیای نهم ایشان بودهاست.
نام پدرش «پُوروشَسپ» فرزند «پیترسَپ» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیمرَوا» است.
اشوزرتشت در دوران امپراتوری و فرمانروایی لهراسپ شاه در ایرانزمین زاده شد و چشم به جهان گشود و پرورش یافت.
در نوشتههای زبان اوستایی واژه و نام زرتشت «زراسوشترا - زره ئوشتره» و در پهلوی «زردشت» آمده است.
✳️ زرتشت به معنی ستاره درخشان و روشنایی زرین(:طلایی) است.
زیرا که «زَرَت» به معنی درخشان و آسترا به معنی اختر(:ستاره) است.
واژه زرتشت را برخیها «پسر ستاره» یا «دارنده شتر زرین» هم معنی کردهاند.
واژه #اشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شدهاست. اَشو کوتاه شدهی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته میشود که پایبند اشا باشد یعنی پیرو اشا(راه راستینی و هنجار هستی) باشد. براین پایه اَشه یا اشا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود.
#اشوزرتشت در سرودههایش در نسک(:کتاب) #گاتها خود را اشه و اشون خوانده است و به کسانی هم که گفتارهایش را فهمیدن و پذیرفتند و بهکار بستند آنان را اشون نامیده است.
اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردار نیک است و اشو دربرگیرنده فروزههای راستگويی و درستكرداری و نیکویی است. برای همین است که ما به زرتشت بزرگ ایرانی میگوییم: «اشو زرتشت» و این زیبندهترین و ارزندهترین و شایستهترین فرنام برای ایشان است.
✳️ برخیها اشوزرتشت را وابسته به شهر و زبان و تبار خود میدانند. باید بدانیم آنچه که برای ما ایرانیان مهم و با ارزش است این است که اشوزرتشت یک انسان والای ایرانی هستند و کجای ایرانزمین بزرگ آن دوران زاده و بزرگ شده هم مهم نیست. آنچه که مهم و با ارزش این است که ایشان ایرانیاند و آدمی نیکوسرشت، نیکومنش و پیامش به نیکی برای مردمان جهان است.
آری اشوزرتشت تنها وابسته به یک تبار و زبان نیست بلکه اندیشهها و گفتارها و کردارهای نیک و مَرتویی(:انسانی) او جهانیست.
✳️ اشوزرتشـت ایرانی وخشور و پدر مینویی(:معنوی) ایرانیان نیز به شمار میروند.
✅ اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی خود را در نسک گاتها: پیامآور، آموزگار، راهنما، سوشیانت(سود رسان، نجات دهنده) نام بردهاند.
✅ اشوزرتشت ایرانی را بزرگان جهان نخستین انسان اندیشمند، بینشمند، فرهیخته و فیلسوف جهان دانستهاند که بهراستی نیز چنین است.
✅ اشوزرتشت انسانی هوشمند و بینشوری بودند. او از نیکخویی و نیکمنشی و نیکسرشتی بهرهمند بودند.
✅ اشوزرتشت آدم باسواد و از دانش بالایی برخوردار بودند.
اشوزرتشت اندیشهای نیک و زیبا، گفتاری نیک و شیرین، کرداری نیک و درستی داشتند.
✅ اشوزرتشت در برابر دشمنانش و آنانیکه سخنانش را نپذیرفتند شمشیر و جنگافزار بدست نگرفتند. او از جنگ و کشتار، از نابرابری و بیدادگری، از زور و ستم، از تازش و چپاول، از نادانی و ناروایی، از دروغ و نیرنگ، از کژی و نادرستی، از کاهلی و سستی، از تباهی و ویرانی، از ناآگاهی و خرافات و... رنج برده و دوری میکردند و بیزار بودند.
✅ اشوزرتشت هیچ آدمی را نکشت و فرمان آدمکشی و تازشگری و تاراج و... ندادند. یک واژه و سهان(:جمله) هم از کشتن هیچ انسانی و جانواری سخن به میان نیاوردهاند.
از آنجایی هم که معجزه دور از عقل و خرد است. دور از علم و دانش است خوشبختانه اشوزرتشت ایرانی هیچ معجزهای نداشتهاند.
اشوزرتشت هیچ زور و بایستگی برای پذیرفتن آیین و دین و باورش بر کسی سربار و تحمیل نکردند.
✅ پند و آموزههای اشوزرتشت برای مردمان جهان چنین است:
برابری و دادگری در پهنه جهان میان مردمان،
آزاد زیستن و زیر بار زور و ستم نرفتن،
به نیکی و به راستی و درستی بودن،
عشق و مهرورزی و دوست داشتن،
با سازش و آشتی زندگی کردن،
در شادمانی و خوشی زیستن،
به پیشرفت و پویایی رسیدن،
بهسوی خوشبختی و بهروزی گام برداشتن،
پاسداشت و ارج گزاشتن به چهار آخشیج: #آب #آتش #هوا #خاک.
به سازندگی و آبادانی زاستار(:طبیعت) و زیستبوم و جهان پرداختن، و...
همینگونه نگفتن دروغ، ریاکاری نکردن، نیرنگ و فریب ندادن، تازشگری و چپاول نکردن، دیکتاتوری و ستمگری نکردن، حق و راشن(:حقوق) مردمان را پایمال نکردن، دوری کردن از خرافات و فرومایگی و عقب ماندگی و... بوده است.
👇ادامهاش👇
💚 #اشوزرتشت_اسپنتمان_آریایی💚
✳️ #زرتشت از خاندان و خانواده «اِسپَنتَمان» که فرنام و نام نیای نهم ایشان بودهاست.
نام پدرش «پُوروشَسپ» فرزند «پیترسَپ» و نام مادرش «دُوغدو» فرزند «فَراهیمرَوا» است.
اشوزرتشت در دوران امپراتوری و فرمانروایی لهراسپ شاه در ایرانزمین زاده شد و چشم به جهان گشود و پرورش یافت.
در نوشتههای زبان اوستایی واژه و نام زرتشت «زراسوشترا - زره ئوشتره» و در پهلوی «زردشت» آمده است.
✳️ زرتشت به معنی ستاره درخشان و روشنایی زرین(:طلایی) است.
زیرا که «زَرَت» به معنی درخشان و آسترا به معنی اختر(:ستاره) است.
واژه زرتشت را برخیها «پسر ستاره» یا «دارنده شتر زرین» هم معنی کردهاند.
واژه #اشو از واژه اَشه یا اشا گرفته شدهاست. اَشو کوتاه شدهی واژه اشون است و اشو یا اوشو به کسی گفته میشود که پایبند اشا باشد یعنی پیرو اشا(راه راستینی و هنجار هستی) باشد. براین پایه اَشه یا اشا برابر است با هنجارهستی و نظم کیهانی و راه راستینی. کسی که با این هنجار رفتار کند او را اشو مینامند که جمع آن اشوان خواهد بود.
#اشوزرتشت در سرودههایش در نسک(:کتاب) #گاتها خود را اشه و اشون خوانده است و به کسانی هم که گفتارهایش را فهمیدن و پذیرفتند و بهکار بستند آنان را اشون نامیده است.
اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردار نیک است و اشو دربرگیرنده فروزههای راستگويی و درستكرداری و نیکویی است. برای همین است که ما به زرتشت بزرگ ایرانی میگوییم: «اشو زرتشت» و این زیبندهترین و ارزندهترین و شایستهترین فرنام برای ایشان است.
✳️ برخیها اشوزرتشت را وابسته به شهر و زبان و تبار خود میدانند. باید بدانیم آنچه که برای ما ایرانیان مهم و با ارزش است این است که اشوزرتشت یک انسان والای ایرانی هستند و کجای ایرانزمین بزرگ آن دوران زاده و بزرگ شده هم مهم نیست. آنچه که مهم و با ارزش این است که ایشان ایرانیاند و آدمی نیکوسرشت، نیکومنش و پیامش به نیکی برای مردمان جهان است.
آری اشوزرتشت تنها وابسته به یک تبار و زبان نیست بلکه اندیشهها و گفتارها و کردارهای نیک و مَرتویی(:انسانی) او جهانیست.
✳️ اشوزرتشـت ایرانی وخشور و پدر مینویی(:معنوی) ایرانیان نیز به شمار میروند.
✅ اشوزرتشت اسپنتمان ایرانی خود را در نسک گاتها: پیامآور، آموزگار، راهنما، سوشیانت(سود رسان، نجات دهنده) نام بردهاند.
✅ اشوزرتشت ایرانی را بزرگان جهان نخستین انسان اندیشمند، بینشمند، فرهیخته و فیلسوف جهان دانستهاند که بهراستی نیز چنین است.
✅ اشوزرتشت انسانی هوشمند و بینشوری بودند. او از نیکخویی و نیکمنشی و نیکسرشتی بهرهمند بودند.
✅ اشوزرتشت آدم باسواد و از دانش بالایی برخوردار بودند.
اشوزرتشت اندیشهای نیک و زیبا، گفتاری نیک و شیرین، کرداری نیک و درستی داشتند.
✅ اشوزرتشت در برابر دشمنانش و آنانیکه سخنانش را نپذیرفتند شمشیر و جنگافزار بدست نگرفتند. او از جنگ و کشتار، از نابرابری و بیدادگری، از زور و ستم، از تازش و چپاول، از نادانی و ناروایی، از دروغ و نیرنگ، از کژی و نادرستی، از کاهلی و سستی، از تباهی و ویرانی، از ناآگاهی و خرافات و... رنج برده و دوری میکردند و بیزار بودند.
✅ اشوزرتشت هیچ آدمی را نکشت و فرمان آدمکشی و تازشگری و تاراج و... ندادند. یک واژه و سهان(:جمله) هم از کشتن هیچ انسانی و جانواری سخن به میان نیاوردهاند.
از آنجایی هم که معجزه دور از عقل و خرد است. دور از علم و دانش است خوشبختانه اشوزرتشت ایرانی هیچ معجزهای نداشتهاند.
اشوزرتشت هیچ زور و بایستگی برای پذیرفتن آیین و دین و باورش بر کسی سربار و تحمیل نکردند.
✅ پند و آموزههای اشوزرتشت برای مردمان جهان چنین است:
برابری و دادگری در پهنه جهان میان مردمان،
آزاد زیستن و زیر بار زور و ستم نرفتن،
به نیکی و به راستی و درستی بودن،
عشق و مهرورزی و دوست داشتن،
با سازش و آشتی زندگی کردن،
در شادمانی و خوشی زیستن،
به پیشرفت و پویایی رسیدن،
بهسوی خوشبختی و بهروزی گام برداشتن،
پاسداشت و ارج گزاشتن به چهار آخشیج: #آب #آتش #هوا #خاک.
به سازندگی و آبادانی زاستار(:طبیعت) و زیستبوم و جهان پرداختن، و...
همینگونه نگفتن دروغ، ریاکاری نکردن، نیرنگ و فریب ندادن، تازشگری و چپاول نکردن، دیکتاتوری و ستمگری نکردن، حق و راشن(:حقوق) مردمان را پایمال نکردن، دوری کردن از خرافات و فرومایگی و عقب ماندگی و... بوده است.
👇ادامهاش👇
🌸اردیبهشتگان🌺 و 🍃جشن گیاه آوری🍃
#آیینهای_شادمانی در #ایرانزمین_باستان💚🤍❤️
#جشنهای_ماه_اردیبهشت
#جشن_گیاه_آوری🌸🍃
به نام خداوند اردیبهشت
که با یاد و نامش روان شد بهشت
خودآگاه آگاهی و روشنی
روان در روان چشمهی بهمنی
به نام شکوفا خرد نور مهر
گل بردمیده به چشم سپهر
به نام اشه مندی و راستی
فزایندگی، دوری از کاستی.
#جشن_گیاه_آوری یکی از جشنهای زیبای باستانی است که نیاکان نیک اندیش ما ایرانیان برای پاسداشت زمین، آب و گیاه همچنین برای پاسبانی از زاستار(:طبیعت)و گسترش سرسبزی و آبادانی زمین برگزار میکردند.
این جشن در روز دوم اردیبهشت به فرادید(:منظور )گردآوری گلها و گیاهان دارویی در دامان کوه و دشت و رودسار بر پا میشده و به راستی نیکوترین پاسداشت درختان و گیاهان و زمین و نیز برای نگاهبانی از تن و روان بوده است که با فراموشی ما ایرانیان، امروزه اروپاییان این روز را دریافته و نام روز #زمین_پاک بر آن نهادهاند.
«جشن گیاه آوری» آیینی زاستارمدار بوده است.
در این روز مردم ایرانزمین به دامان کوه و دشت و بیابان رفته و زمان خود را با گلها و گیاهان سپری کرده و با آگاهی از ویژگیهای گیاهان دارویی برای درمان دردها به گردآوری گیاهان دارویی میپرداختند.
همچنین مرمان خردمند ایرانی در گردآوری گیاهان از بیابان با درک ارزشمندی آن گیاهان، اندازهی نیکو در برداشت آن گیاهان را با آیینهای ویژه و فرزان ژرف در نگر داشتهاند تا گیاهان و پوششهای گیاهی دچار کاستی و نابودی نگردند. از اینرو گردآوری بیش از اندازه و آزمندانه از زاستار(:طبیعت) را گناهی بزرگ میپنداشتند.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
فروزان دمی که رخ آراستی
نخستین سپیدهدم از راستی
به نام اهورا خرد باغ جان
بهشتی شد اردیبهشت روان
و در روز دوم که او بهمن است
به اندیشهی نیک جان روشن است
سپیدهدمان مردمان شادمان
به پا خاسته سوی بیابان روان
به جشن گیاهآوری سرفراز
نشینند در بزم گلهای ناز
که زیبا گرامی بدارند گل
بنوشند آوای بلبل به مُل
و گردآورند از دل دشتها
گیاهان دارویی جانفزا
بگیرند از شانهی کوه نور
نوادر گیاهان چنان کوه نور
که درمان دردند و آرام جان
برویند از قلب اردیبهشتگان.
کوه نور = فرادید(:منظور) الماس ارزشمند و درخشانیست که نادرشاه همراه با تخت تاووس از هند به ایران آورد و نیز در اینجا گیاهان دارویی که همچو نور درمانگر بر شانهی کوهها میرویند.
در این بزم زیبای جان پروری
بهین جشن شاد گیاه آوری
نیاکانمان نیک میداشتند
زمین را و گل را که میکاشتند
زمین زام و میهن همان مام بود
به آغوش پاک تو مادر درود
که از هر چهار آخشیجان تو را
چنان آتش عشق در جان رسا
گرامی بداریمت ای مهرسا
که بخت خوش آید به آغوش ما.
نیاکان نیک پندار ما شادترین مردمان جهان و ستایشگر سرسبزی و شادبختی بودهاند. آنان نخستین اندیشه ورزانی بودند که ارزش زمین و آب و گیاه را دانستند و به پاسداشت چهار آخشیججان(چهار عنصر سازندهی جهان #آب #خاک #باد #آتش) جشنها بر پا نمودند و با نامزذاری آن جشنها و روزها به نامها و با نماد گلها، زمین، آسمان و بهترین راستیها و خوی و نیکیهای انسانی به گسترش فرزان(:فلسفه) پاسبانی و پرستاری از زاستار و زیست بوم خویش و جهان جان پرور پرداختند.
آن خردمندان که گنجینهها و کانهای پر از گوهر فر و فرهنگشان پس از گذر از توفانهای فراوان و از زیر تازش تازیان و اهریمنان، کم و بیش به ما رسیده است، نگاهبانان راستین داشتههای گیتی بودهاند. از اینرو بهنام آن دادههای اهورا خرد و با برپایی جشنهای فراوان به شوند سپاسگزاری از زاستار(:طبیعت) به خوشبختی خویش و فرزندان آیندهی خویش که ما باشیم، نیکو اندیشیدهاند.
امید که ما با آبادگری و زنده کردن و زنده نگاهداشتن آن آیینهای شادآفرینی و شادبختی، جهان را جایی زیبا برای خود و مرتوگان(:بشریت) بسازیم.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
به نام گل افروز گلسار و دشت
وَهیشتای اردیبهشت یشت
فروزنده افروزگان خرد
که میخوانمش با زبان خرد
هم او را که امشاسپند اشاست
رسای ستایشگریهای ماست.
سومین روز از ماه زرتشتی برابر با دومین روز ماه خورشیدی اردیبهشت نام دارد. جشن اردیبهشتگان در ماه اردیبهشت و به هنگام همسانی نام ماه اردیبهشت با روز اردیبهشت برگزار میشود. یکی از هزاران داده و دارایی زیبا و ارزشمندی که از نیاکان نیک اندیشمان به ما رسیده است نامگزاری ۳۰روز ماه، با نامهایی فرهمند و با فرزان(:فلسفه) همراه با نمادی از یک گل زیباست که نشان از خردورز بودن و ژرف نگریستن به جان جهان و کیانا و کیهان و نیز نگر داشتن به این فرزان است که به گل بیاندیش تا گل شوی.
به اندیشهی نیک جانت بهشت
به اندیشهی بد شوی بد کنشت
به گلها بیاندیش تا گل شوی
که جز نغمهی بلبلان نشنوی.
👇ادامهاش👇
#آیینهای_شادمانی در #ایرانزمین_باستان💚🤍❤️
#جشنهای_ماه_اردیبهشت
#جشن_گیاه_آوری🌸🍃
به نام خداوند اردیبهشت
که با یاد و نامش روان شد بهشت
خودآگاه آگاهی و روشنی
روان در روان چشمهی بهمنی
به نام شکوفا خرد نور مهر
گل بردمیده به چشم سپهر
به نام اشه مندی و راستی
فزایندگی، دوری از کاستی.
#جشن_گیاه_آوری یکی از جشنهای زیبای باستانی است که نیاکان نیک اندیش ما ایرانیان برای پاسداشت زمین، آب و گیاه همچنین برای پاسبانی از زاستار(:طبیعت)و گسترش سرسبزی و آبادانی زمین برگزار میکردند.
این جشن در روز دوم اردیبهشت به فرادید(:منظور )گردآوری گلها و گیاهان دارویی در دامان کوه و دشت و رودسار بر پا میشده و به راستی نیکوترین پاسداشت درختان و گیاهان و زمین و نیز برای نگاهبانی از تن و روان بوده است که با فراموشی ما ایرانیان، امروزه اروپاییان این روز را دریافته و نام روز #زمین_پاک بر آن نهادهاند.
«جشن گیاه آوری» آیینی زاستارمدار بوده است.
در این روز مردم ایرانزمین به دامان کوه و دشت و بیابان رفته و زمان خود را با گلها و گیاهان سپری کرده و با آگاهی از ویژگیهای گیاهان دارویی برای درمان دردها به گردآوری گیاهان دارویی میپرداختند.
همچنین مرمان خردمند ایرانی در گردآوری گیاهان از بیابان با درک ارزشمندی آن گیاهان، اندازهی نیکو در برداشت آن گیاهان را با آیینهای ویژه و فرزان ژرف در نگر داشتهاند تا گیاهان و پوششهای گیاهی دچار کاستی و نابودی نگردند. از اینرو گردآوری بیش از اندازه و آزمندانه از زاستار(:طبیعت) را گناهی بزرگ میپنداشتند.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
فروزان دمی که رخ آراستی
نخستین سپیدهدم از راستی
به نام اهورا خرد باغ جان
بهشتی شد اردیبهشت روان
و در روز دوم که او بهمن است
به اندیشهی نیک جان روشن است
سپیدهدمان مردمان شادمان
به پا خاسته سوی بیابان روان
به جشن گیاهآوری سرفراز
نشینند در بزم گلهای ناز
که زیبا گرامی بدارند گل
بنوشند آوای بلبل به مُل
و گردآورند از دل دشتها
گیاهان دارویی جانفزا
بگیرند از شانهی کوه نور
نوادر گیاهان چنان کوه نور
که درمان دردند و آرام جان
برویند از قلب اردیبهشتگان.
کوه نور = فرادید(:منظور) الماس ارزشمند و درخشانیست که نادرشاه همراه با تخت تاووس از هند به ایران آورد و نیز در اینجا گیاهان دارویی که همچو نور درمانگر بر شانهی کوهها میرویند.
در این بزم زیبای جان پروری
بهین جشن شاد گیاه آوری
نیاکانمان نیک میداشتند
زمین را و گل را که میکاشتند
زمین زام و میهن همان مام بود
به آغوش پاک تو مادر درود
که از هر چهار آخشیجان تو را
چنان آتش عشق در جان رسا
گرامی بداریمت ای مهرسا
که بخت خوش آید به آغوش ما.
نیاکان نیک پندار ما شادترین مردمان جهان و ستایشگر سرسبزی و شادبختی بودهاند. آنان نخستین اندیشه ورزانی بودند که ارزش زمین و آب و گیاه را دانستند و به پاسداشت چهار آخشیججان(چهار عنصر سازندهی جهان #آب #خاک #باد #آتش) جشنها بر پا نمودند و با نامزذاری آن جشنها و روزها به نامها و با نماد گلها، زمین، آسمان و بهترین راستیها و خوی و نیکیهای انسانی به گسترش فرزان(:فلسفه) پاسبانی و پرستاری از زاستار و زیست بوم خویش و جهان جان پرور پرداختند.
آن خردمندان که گنجینهها و کانهای پر از گوهر فر و فرهنگشان پس از گذر از توفانهای فراوان و از زیر تازش تازیان و اهریمنان، کم و بیش به ما رسیده است، نگاهبانان راستین داشتههای گیتی بودهاند. از اینرو بهنام آن دادههای اهورا خرد و با برپایی جشنهای فراوان به شوند سپاسگزاری از زاستار(:طبیعت) به خوشبختی خویش و فرزندان آیندهی خویش که ما باشیم، نیکو اندیشیدهاند.
امید که ما با آبادگری و زنده کردن و زنده نگاهداشتن آن آیینهای شادآفرینی و شادبختی، جهان را جایی زیبا برای خود و مرتوگان(:بشریت) بسازیم.
به نام خرد دفتری از بهشت
گشوده شد از ماه اردیبهشت
به نام گل افروز گلسار و دشت
وَهیشتای اردیبهشت یشت
فروزنده افروزگان خرد
که میخوانمش با زبان خرد
هم او را که امشاسپند اشاست
رسای ستایشگریهای ماست.
سومین روز از ماه زرتشتی برابر با دومین روز ماه خورشیدی اردیبهشت نام دارد. جشن اردیبهشتگان در ماه اردیبهشت و به هنگام همسانی نام ماه اردیبهشت با روز اردیبهشت برگزار میشود. یکی از هزاران داده و دارایی زیبا و ارزشمندی که از نیاکان نیک اندیشمان به ما رسیده است نامگزاری ۳۰روز ماه، با نامهایی فرهمند و با فرزان(:فلسفه) همراه با نمادی از یک گل زیباست که نشان از خردورز بودن و ژرف نگریستن به جان جهان و کیانا و کیهان و نیز نگر داشتن به این فرزان است که به گل بیاندیش تا گل شوی.
به اندیشهی نیک جانت بهشت
به اندیشهی بد شوی بد کنشت
به گلها بیاندیش تا گل شوی
که جز نغمهی بلبلان نشنوی.
👇ادامهاش👇