گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
گروه شریعتی
🔰 چالش #اسلام و قدرت (۱۲) اظهارات شنیدنی و تأمل برانگیز دکتر #کدیور در جلسه‌ی دوازدهم نقد نظریات دکتر #سروش 🔹اقتدارگرایی (یا قدرت پرستی، یا تقدم #قدرت بر #حقیقت ) یعنی تسلیم و اطاعت کورکورانه به قدرت مرکزی غیرمسئول در برابر مردم که فرامین او از ترس مجازات…
🔰 چالش #اسلام و قدرت (۱۳)
اظهارات شنیدنی و تأمل برانگیز دکتر #کدیور در جلسه‌ی سیزدهم نقد نظریات دکتر #سروش

🔹آنچه در طول #تاریخ_اسلام اتفاق افتاده معلول عوامل مختلف بوده است، نه تک عامل، آن هم شخصیت پیامبر.

🔸لازمه پدیدارشناسی عدم داوری است. ادعای #پیامبر اقتدارگرا که در بنیاد آن داوری صریح نهفته است، به هیچ وجه پدیدارشناسانه نیست.

🔹جمع رویکردهای صوفیانه و فلسفه‌ی تحلیلی در یک دستگاه فکری اندیشه‌ای ناسازگار را باعث شده است.

🔸زیگزاگهای فرااخلاقی مدعی: نسبی‌گرایی، اخلاق واقع‌گرا، و بار دیگر نسبی‌گرایی.

🔹آقای #خمینی برای مدعی پلی شده تا بتواند شخصیت پیامبر را درک کند..!
ادعای پیامبر اقتدارگرا به منزله عقبه ایدئولوژیک #اسلام_طالبانی است.

🔸عنوان «عارف مسلح» زیبنده آقای خمینی است. مدعی شیفته شخصیت آقای خمینی بوده و هست و او را جلوه‌ی پیامبر فرض کرده! و در حقیقت آقای خمینی برای وی پلی شده تا بتواند شخصیت پیامبر را درک کند.

🔹وجوه مشترک جمهوری اسلامی و طالبان:
هر دو طرفدار اقتدارگرایی، حکومت اسلامی، جامعه بسته، و شریعت به مثابه قانون هستند.



📄 مطالعه متن کامل PDF

🎥 مشاهده فایل تصویری

🎙 شنیدن فایل صوتی

👥 پرسش و پاسخ

@Shariati_Group
⭕️ «امت و امامت» از نگاه دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔹بحث امت و امامت، نخستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با #کنفرانس_باندونگ ۱۹۵۵ ، که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد‌ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و... آمدند و در آنجا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متأثر از نتایج آن بحث‌ها بود که برایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم، اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی #لیبرال صوری می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود.

🔹مثلاً با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی‌گیری #انتخابات مجلس پیش آمد که فئودال‌ها آمدند و دهقان‌ها را بسیج کردند و #رأی سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد. این جا دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود در یک جامعه‌ی ناآگاه عقب‌مانده، رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد؟

🔹شریعتی می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ ولی در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه‌ایست که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکران انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند.

🔹یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌ه‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه باید آگاه شوند؟ مردم باید تمرین #دموکراسی کنند.

🔹این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی خود مانند بازگشت به خویش و سایر آثارش، در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهی‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم، رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه‌ی نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مساله است که اصلأ #فلسفه_سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن_خلدون مطرح کرده است.

🔹باید گفت که ما متون اندیشه‌ی سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف #سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام، متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد، یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در #تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته، تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این‌ها اندیشمندان فلسفه‌ی سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم #ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی. و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم.

🔹اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است. و بویژه در تشیع، این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این کتاب بود، این است که دوره‌ی غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، دوره دموکراسی است؛ دوره مردم سالاری که رهبری فرهمند موروثیِ دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود، دوران #غیبت_کبری و راه رأی و #مردم‌_سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 دکتر #احسان_شریعتی در مصاحبه با روزنامه آرمان / به مناسبت ۳۶مین سالگرد شهادت دکتر #علی_شريعتی - ۲۹ خرداد ۹۳
″... می‌خواهم به هم‌ درس خودم، همکار خودم، استاد خودم، به هنرمندان و روشنفکران، معتقدان به ایدئولوژی‌های مختلف، خوانندگان ترجمه‌های بسیار بزرگ و شاهکارهای #فلسفه، #اومانیسم، #دموکراسی، آزادی‌خواهی، طرفداران #عدالت و آنهایی که مسئولیت #آزادی و نجات بشریت را حس می‌کنند و در طبقه‌ی من هستند و #دین ندارند، و دین را عامل انحطاط توده می‌دانند، بگویم:
اسلام این جور نیست، من فقط یک عقیده علمی و مسئولیت انسانی است که رابطه‌ام را با دین حفظ کرده واِلا، از دین نه ارتزاق می‌کنم، نه حیثیت می‌گیرم و نه موقعیت اجتماعی، بلکه به خاطر عقاید مذهبی‌ام به همه‌ی این‌ها صدمه هم می‌خورد، ولی من به عنوان یک #حقیقت (نه مصلحت شغلی و اجتماعی و اقتصادی) معتقد شده‌ام، و مثل تو هم روشنفکرام، به آن هدف‌ها و شعارهای تو هم معتقدم، من هم دنبال این هستم که تبعیض و #ظلم را ریشه کن بکنیم، آزادی #انسان را تأمین بکنیم، دنبال مذهبی هستم که #فقر را و تضاد طبقاتی را براندازد، به دنبال مذهبی هستم که به انسان‌ها در همین دنیا نجات و آزادی دهد، و دنبال مسئولیتی هستم که در همین جهان #زندگی و #فرهنگ و #کمال برای همه فراهم آورد، و دنبال مذهبی هستم که ترازوی عدالت را در جامعه امروز، پیش از مرگ بر پا دارد، و برای همین هم هست که مسلمانم، و برای همین هم هست که #شیعه ام.

یکی از دانشجویان من با لحن گوشه داری گفت: #مذهب تشیعی را که تو اینجوری توجیه می‌کنی، واقعاً یک مذهب مترقی و انقلابی است؟ یا نه، به مصلحت آنرا این چنین توجیه می‌کنی؟ گفتم: چه مصلحتی...؟

آنچه مرا به مذهب و #تشیع می‌کشد یک حقیقت «عقلی و انسانی» است، نه مصلحتی اجتماعی و شخصی...!

من، نه به عنوان یک شیعه موروثی و متعصب مذهبی، که بعنوان یک انتلکتوئل مسئول و متعهد اجتماعی، روشنفکری مثل تو و با احساسات انسانی و آرزوهای مترقی ضد ارتجاعی و ضد طبقاتی که تو داری، معتقد شده‌ام و از راه تحقیق علمی و تاریخی و با شناخت مکتب #اسلام و #تاریخ اسلام و آشنایی با ادیان گذشته و ایدئولوژی‌های جدید، به این واقعیت عینی رسیده‌ام که تشیع، از نظر اعتقادی، مترقی‌ترین تلقی از "مکتب اسلام" و، از نظر #اجتماعی و #سیاسی، مترقی‌ترین #نهضت و مردمی‌ترین جناح در "تاریخ اسلام" بوده است.

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
نیایش به‌عنوان نیاز آدمی و هم‌چنین احساس عاشقانه و عارفانه آدمی، دو نوع دعا را بوجود آورده که ما با هر دو نوعش آشنا هستیم.
اما #اسلام، این دو بعد اساسیِ #دعا را حفظ کرده و بعد سومی نیز بر آن افزوده که (تا آنجایی که من آشنائی دارم) ویژه‌ی دعای اسلامی است و آن عبارتست از: بعد #آگاهی فکری و یا بخش #حکمت باصطلاح خود اسلام، که بر دو بخش دیگری که ابزار احساس و #عشق و همچنین ارائه احتیاج ونیاز و #فقر نیایش‌گر باشد، افزوده است، به این معنا که یک متن کامل از یک دعای مستند اسلامی شامل سه بعد است که سه نیاز را برآورده می‌کند. یکی تجلی فقر - نیاز ، و یکی تجلی احساس عارفانه و عاشقانه که فقط راز و نیاز یک عاشق است، و سوم "آموزش فکری، علمی و ایجاد #خودآگاهی فلسفی و اعتقادی در متن دعا برای نیایش‌گر است.

اینجاست که کاملاً جهت دعا فرق می‌کند؛ همیشه دعا جهتش ازطرف #انسان بطرف مجرد، بطرف خداست، در بعد آگاهی برعکس نیایش‌گر در حالی‌ که دعا می‌کند، در حقیقت مخاطب خود اوست، برای اینکه دراین قسمت حکمت ( که نمونه‌اش خواهد آمد و در این بعد سوم که بعد آگاهی است، یا بعد #ایدئولوژی، یا بعد اعتقادی، (که آموزش فکری اسمش را می‌گذارم) در حالی‌که من #خدا را می‌خواهم در شکلی که نامش دعاست، خودم، مخاطبم، و دغا، متن درس است. و اینجاست که در حقیقت دعا کننده خود طرف سخن است. و این‌ست بعد سومی که در دعای اسلامی اضافه می‌شود...

اما #شیعه، که در عالی‌ترین شکلش، دعای #امام_سجاد (بعد از پدرانش) می‌باشد ، بخاطر سر نوشت تاریخی و اجتماعی خاص شیعه که مبارزه با دستگاه حاکم بوده، و هم چنین نداشتن هیچ‌گونه وسیله جهاد، ونیز نداشتن حق بیان و قلم برای بیان دردهای اجتماعی، شعارهای طبقاتی، اجتماعی، اجتهادی، فکری، گروهی، ارائه خواست‌ها، ايده‌آل‌ها، اصول عقاید خودش، و عرضه کردن اساسی‌ترین رنج‌ها و اساسی‌ترین آرزوهای گروه خودش، بـرخودش و دیگران، فرم دعا را بعنوان وسیله‌ی #جهاد و نیز وسیله‌ی ارائه و بیان افکار اجتماعی، رنج‌ها، دردها، و هم‌چنین سرنوشت خاص شیعه، گذشته‌اش، مصیبت‌ها، فاجعه‌ها، اراده‌ها، آرزوها، تسليم ها، جنایات، ظلم‌ها، مظلوميت‌ها، جلادی‌ها، و شهادت‌ها که مجموعا سرنوشت تاریخی شیعه را در #تاریخ اسلام شکل می‌داده، همه‌ی آن‌ها در متن «دعای شیعی» تجلی دارد. و می‌بینیم که در اینجا، دعا هم یک نوع حرف زدن است با خدا، چنانکه همیشه بوده و در شیعه «یک نوع حرف‌ها را زدن» بنابراین دعای شیعه بصورت کامل‌ترین مکتب خودش در چهار بعد مشخص است:

نیاز - عشق - آگاهی - مبارزه

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۸ / نیایش / زیباترین روح پرستنده
🟢 نحوه‌ شهادت و ترور بیولوژیک امام حسن مجتبی

🔹یکی از مرگ‌های رازآلود #قرون_وسطی، مرگ [شهادت] #حسن بن علی است. او که فرزند #فاطمه دختر #پیامبر اسلام بود، در سال ۶۶۱ به‌عنوان جانشین مشروع پدرش #علی بن ابی‌طالب (آخرین خلیفه‌ای که مورّخان #عرب، آن را مشروع و به #حق می‌دانند) معرفی شد. او در سال ۶۶۰ در مقابل رقیبش #معاویة بن ابی‌سفیان که در همان سال در #اورشلیم اعلام خلافت کرده بود کنار کشید و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد:
«من صلاح را در این می‌بینم که با او #صلح کنم و #بیعت نمایم چرا که بر این باورم هرچیزی که مانع از خون‌ریزی شود بهتر از چیزی است که باعث ریختن #خون شود.»

🔹او هشت سال در عزلت در #مدینه (#عربستان کنونی) زندگی کرد و در ۶۶۹ میلادی در ۴۵ سالگی رحلت کرد. این ادعا را که حسن بن علی به‌صورت عادی رحلت کرده است همه‌ی کارشناسان #تاریخ_اسلام رد نکرده‌اند، اما به‌صورت کلی متکلمین مسلمان بر این باورند که مرگ [شهادت] وی در اثر یک اقدام منجر به مسمومیت صورت گرفته است.

🔹با توجه به در دسترس نبودن اطلاعات مربوط به کالبدشکافی، اسناد تاریخی تنها شواهد موجود برای بررسی علمیِ مواردی همچون موردِ #شهادت حسن بن علی هستند. چند نمونه از متون تاریخی از جمله متنی که در ادامه می‌آید می‌گویند که وقتی امام حسن در بستر مرگ بود، برادر کوچکترش امام #حسین از وی خواست که عامل مسمومیتش را شناسایی نماید، اما او از این کار امتناع کرد (چرا که نمی‌خواست یک بی‌گناه به غلط متهم یا کشته شود):
«شاید او [فرد مسموم‌ کننده] واقعاً آن فردی نباشد که من به وی شک دارم و از این رو نمی‌خواهم فردی بی‌گناه به‌خاطر من کشته شود.»

🔹از چارچوب سم‌شناختی، این امر تا چه حد ممکن است؟ طلا عنصری تقریباً فاقد #قدرت کنش شیمیایی بوده و یکی از کاربردهای مهم آن در دندانپزشکی است. این ماده در حضور یک عامل اکسید کننده قوی، در اسید هیدروکلریک متمرکز یعنی (در نسبت ۳ به ۱ اسید هیدروکلریک متمرکز و نیتریک اسید متمرکز) حل می‌شود. هیدروکلریک اسید در معده‌ی #انسان نه تمرکز یافته است و نه در حضور یک ماده‌ی اکسید کننده‌ی قوی قرار دارد. اگر پودر جامد ماده‌ی سمّی که امام حسن بلعیده است، فقط شبیه به براده‌های طلا باشد، ماهیت واقعی سم چه می‌تواند باشد؟
برای پاسخ دقیق به این سؤال اول بهتر است منبع جغرافیایی سم برای این #ترور تاریخی (#بیوتروریسم) مشخص شود.

@Shariati_Group

🔗 مطالعه ادامه این مطلب
.
🔰خوانشی از جدال تاریخی و درونی مذهب شیعه و تمایز اسلام صرفاً فرهنگی با اسلام مکتبی و توحیدی

"تشیع مصلحت#تشیع_صفوی است و در برابرش #تشیع_علوی که "تشیع حقیقت" است. همیشه #مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است، تا دشمنان"حقیقت"، #حقیقت را در درونش مدفون کنند. و همیشه "مصلحت" تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به #قبله ذبح کنند. که مصلحت همیشه مونتاژ #دین و #دنیا بوده است.

...آنچه گفتی حقیقت است، راست می‌گویی، خوب تحلیل کردی و نظریه‌ات "کاملا نظریه #اسلام است" اما! ...مصلحت نیست.

این منطق کیست؟ این مصلحت‌اندیش و منطقش، دشمن و مخالف #علی است، و با همین ابزار و ضربه است که علی، خانه‌نشین می‌شود و هنوز هم همین "مصلحت نیست"ها را چون سدی در برابر همه‌ی جنبش‌ها و کوشش‌ها می‌بینیم.

می‌گوید: "فلان #کتاب پر از روایت مجعول است، افکار را خراب می‌کند، ضررش از هر کتاب ردیه‌ای برای عقاید #مردم این زمان بیشتر است..." می‌پرسیم: "پس بفرمایید تا مردم بدانند و با خواندنش منحرف نشوند، جوانان نخوانند تا با خواندنش به اسلام بدبین نشوند!" بله ، ولی ... خوب ... مصلحت نیست!

می‌گوید: "سینه‌زنی و قمه‌زنی و تیغ‌زنی و جریده‌کشی و نعش‌بندی و این حرکات با اسلام سازگار نیست، لخت شدن مردها در انظار، آسیب زدن به بدن، شرعاً جایز نیست"، می‌گوییم: "پس اعلام بفرمایید تا نکنند، مخالفان اسلام و تشیع نبینند، شما خودتان درستش کنید تا دیگران جور دیگری جمعش نکنند..." مى‌فرماید: "بله، ولی... مصلحت نیست"

اعتراف می‌کند که: "این جور وعظ و تبلیغ دیگر برای این زمان مؤثر نیست، در برابر هجوم تبلیغات غیرمذهبی و ضد مذهبی و مجهز به آخرین وسائل ارتباطی و آموزشی و تبلیغی و شیوه‌های هنری و فنی و علمی جدید نمی‌تواند مقاومت کند و از اسلام دفاع اثربخشی کند، باید #فیلم را، #تلویزیون را، #تئأتر را، #رادیو را در خدمت بیان جدید #مذهب آورد..."

خوشحال می‌شوی از اینهمه روشن‌بینی و هوشیاری و احساس زمان و نیاز زمان و قدرت نقد تحلیل اجتماعی و پیشنهاد می‌کنی که: "اشکالی ندارد ما حاضریم هر کاری از دستمان برآید در این راه انجام دهیم." بلافاصله: "بله، ولی هنوز زود است، فعلاً مصلحت نیست، مصلحت نیست ، مصلحت نیست ، مصلحت نیست...

آری، حقیقت نیست اما مصلحت است، حقیقت است اما مصلحت نیست. و این است شعار «تشیع مصلحت»...

"تشیع مصلحت"، نابود کننده "تشیع حقیقت" است، همچنانکه در #تاریخ اسلام، "اسلام حقیقت"، قربانی "اسلام مصلحت" شد، که آغاز نبرد میان مصلحت و حقیقت در سقیفه بود، و مصلحت پیروز شد و از همانجا، همچنان ادامه دارد و همچون دو خطی که از یک نقطه آغاز می‌شود و با زاویه یک درجه‌ای از هم دور می‌شوند و هر چه می‌گذرد فاصله بیشتر می‌شود و بیشتر تا فاصله حقیقت و مصلحت، می‌شود فاصله #ظلم و #عدل، #امامت و #استبداد، جمود و #اجتهاد، ذلت و عزت...، یعنی گذشته و حال...

این است که برای گریز از تمامی مسئولیت‌های شیعه بودن (مذهب مسئولیت) راه حل‌هایی ساخته‌اند و می‌سازند، تا خوابشان نیاشوبد. من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمال شدن حقیقت‌ها، بوسیله انسان‌های مصلحت پرست بوده‌ام، در مورد "مصلحت" عقده پیدا کرده‌ام و اعتقاد یافته‌ام که:
هیچ چیز غیر از حقیقت، مصلحت نیست

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۹ / تشیع علوی و تشیع صفوی
"... وقتی می‌گویم "علی" حیاتی پس از مماتش آغاز کرد، یعنی #تشیع، مذهبی که بنام او در #تاریخ_اسلام نامیده شد، یعنی نهضتی، شخصیت‌هائی، نبوغ‌هائی و دل‌هائی که برای #علی و بنام علی و در راه علی در #تاریخ تجلی کردند؛ یعنی تأثیر شخصیت علی و راه علی و #اسلام علی در تاریخ اسلام و بخصوص در تاریخ ما ایرانی‌ها، همه حیاتی بود که پس از مرگ علی آغاز شد.
ما ایرانی‌ها در مساله‌ی تشیع و محبت علی دارای جایگاه و موقعیت خاصی هستیم. در این مسأله بسیاری از حرف‌ها و نظریات متناقض زشت و زیبا چنان مخلوط و درهم شده که شناختن و تشخیص خوب و بدش برای ما بسیار مشکل و بسیار فوری و حیاتی و ضروری است. یکی از اتهاماتی که برخی دانشمندان اروپایی و علمای اهل تسنن، متفقأ به تشیع می‌زنند اینست که می‌گویند: "تشیع عبارتست از مذهبی که ایرانی‌ها بنام اسلام ساختند، تا در پوشش تشیع بتوانند سنت‌های #ملی و قومی خود را حفظ کنند و بنام تشيع اسلام را از بین ببرند. بنابراین بنظر آنها تشیع عبارت بود از پناهگاهی که عنصر ملی و نژادی ایرانی‌ها در درون آن خود را از هجوم #دین اسلام و حمله #عرب مصون می‌داشتند و چنین نتیجه می‌گرفتند که خود بخود تشیع ساخته تمايلات و مصالح و عقاید ایرانی در برابر اسلام و در درون اسلام است.
این یک نظریه‌ی بسیار رایج است که متأسفانه کیفیت تلقی عوام ما و كیفیت تجلی تشیع موجود در میان ما می‌تواند بهانه‌های فراوانی بدست کسانیکه چنین نظریه‌ای را علیه تشیع و عليه ما اختراع کرده‌اند بدهد و مصداق‌های فراوان پیدا کند و بالنتيجه ثابت کنند که تشیع، چنانکه آنها می‌بافند و اتهام می‌زنند، ساخته‌ی قوم ایرانی است و با خصوصیات قومی و نژادی و تاریخی ایرانی‌ها ساخته شده و با اسلام هماهنگ و منطبق نیست.
بنابراین یکی از فوری‌ترین نیازهای ما اینست که تشیع را، تشیعی دور از سنت قومی و نژادی و دور از مذاهب قبلی‌مان نشان دهیم، زیرا که این دو عامل دست بدست هم داده و یک تشیع منجمد و راکدی ساخته است که هیچ شباهتی با تشیع نخستین ندارد.
امروز ما بیش از هر زمان محتاج به شناختن علمی و دقیق تشیعِ حقیقی و بنیانگذار آن، علی، هستیم ..."

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی / ص ۳۹۴ 
📙 تشیع لندنـی

#معرفی_کتاب

▫️در مقدمه این #کتاب آمده است، یکی از تأکیدات قرآن کریم و سفارش بزرگان #دین در همه‌ی عصرها و نسل‌ها، حفظ وحدت و انسجام در سایه اعتصام به حبل الله است؛ اما این تأکید راهبردی و محوری #قرآن و #اسلام همواره مورد حمله و هجمه قرار گرفته و به وسیله‌ی دشمنان قسم خورده و نشان.دار خارجی و جهال داخلی در معرض تهدید جدی واقع شده است. مسئله‌ای به نام بدعت و موضوعی بنام انحراف و همین طور خرافات، حکایت از همین وحدت شکنی دارد که با نام‌های مختلف و ادبیات متنوع در #تاریخ اسلام از آغاز تا کنون خود را نشان داده است. فرقه‌هایی مانند #وهابیت، #شیخیه، #بهاییت، #خوارج، گروه‌های تکفیری #طالبان و #داعش و نوجریانی معروف به «جریان شیرازی» از جمله‌ی این موارد کهنه و جدید در طول تاریخ گذشته و حال ماست.

▫️با توجه به پیروزی‌های پی در پی جبهه #انقلاب_اسلامی در عرصه‌های مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، نظام استکبار جهانی و #صهیونیسم بین‌المللی برای تضعیف این جبهه و ام القرای آن یعنی جمهوری اسلامی #ایران از هیچ توطئه‌ای فروگذاری نمی‌کند و مترصد حمله از مواضع مختلف به این #انقلاب حیات بخش است؛ خلق داعش در بین اهل #سنت و به وجود آوردن جریان معروف به #تشیع لندنی در بین شیعیان در همین راستا قابل تحلیل است...

@Shariati_Group

📖 نشر آوای تمدن
نويسنده: میکائیل جمالپور
📚 معرفی، ‌اهداف و برنامه‌های تشیع لندنی
⭕️ دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔅بحث «امت و امامت»، نحستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و ... آمدند و در آن جا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متاثر از نتایج آن بحث‌ها بود که یرایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی لیبرال صوري می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود. مثلا با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی گیری #انتخابات #مجلس پیش آمد که #فئودال ها آمدند و دهقان ها را بسیج کردند و رای‌سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد.

🔅دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود #رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد، در یک جامعهٔ نآگاه عقب‌مانده؟ در این جا می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ اما در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه است که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکرانِ انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند، یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، #مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و #انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟

🔅مردم باید تمرین دموکراسی کنند. این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مانند «بازگشت به خویش» و سایر آثار در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهي‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مسأله است که اصلا #فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن‌خلدون مطرح کرده است. و باید گفت که ما متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این ها اندیشمندان #فلسفه_سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم...

🔅اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است؛ و بویژه در تشیع این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این #کتاب بود، این است که دوره #غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، به نحوی دوره دموکراسی است، دوره #مردم_سالاری که رهبریِ فرهمند موروثی دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود دوران غیبت کبری و راه رأی و مردم‌سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 مصاحبه با دکتر #احسان_شریعتی