🟠 چند سطری در مورد روز #سعدی
«من، سعدی آخرالزمانم!»
🔸 یکی از کهنترین کتابها در زمینه دستور زبان فارسی کتابی است به اسم منهاجالطلب به قلم «محمد بن حکیم زینیمی شندونی» (۱۶۱۰-۱۶۷۰ میلادی) که اهل سین کیانگ چین بوده است. اینکه در چین و ماچین آنقدر برفارسی مسلط باشند که برآن دستور زبان بنویسند البته چندان عجیب نیست وقتی بدانیم که ابن بطوطه طنجهای(مراکش) که هم عصر سعدی بوده است، وقتی در چین مهمان امیری میشود، از دهان خنیاگران چینی بزم او این شعر سعدی را میشنود:
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری!
🔸 این وسعت و گستردگی که زبان فارسی یافته بود البته بیراه نبود وقتی کسانی چون سعدی چنان ساده و شیرین روایت دل را بر زبان میآوردند که دلها مفتونشان و مرزها با ابیات آنان درنوردیده میشد، اینجاست که هانری ماسه (تحقیق درباره سعدی ص.۳۴۵) میگوید:
«ما غربیان وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی گوی را میخوانیم با وجود همه نبوغشان فکری ناآشنا و دیر فهم را در آنان میبینیم. در آثار سعدی این دیرفهمی از بین میرود و پیوستگی دایمی و معتدل میان عقل و تخیل، این فلسفهی عقل سلیم و این اخلاق کاملا عملی و قابل فهم با سبکی سلیس مشاهده میشود". بنابراین ارنست رنان درست میگفت که : "سعدی در واقع یکی از خود ماست».
🔸 سعدی مثال خوبی برای تفوق جهانگشایی فرهنگی و تفوق تأثیر هنر و ادبیات بر تیغ و توپ است و از همین روست که اگر این قول را بپذیریم که مخاطب «سیف فرغانی»، سعدی شیرازی، ناگزیر به اعترافیم که بهترین تعبیر از رسالت و نقش جهانی شیح اجل را داشته است:
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر
چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن
خود سعدی نیز البته به این هنر خود آگاهی کامل داشته است؛ چنانکه میسراید:
شنیدهای که مقالات سعدی از شیراز
همی برند به عالم چو نافه ختنی
برهمین اساس بیراه نیست که محمدعلی #فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم».
و «ضیاء موحد» میگوید: «زبان فارسی پس از #فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست».
🔸 امروز روز #سعدی است. به نظر من، سعدی دلیل کافی برای شادمانی از فارسی دانی است. مستشرقین راست گفتهاند که نمیشود چیزی از زندگی گفت که سعدی نگفته باشد..!
خودش میگوید: "نگفتند حرفی زبان آوران...که سعدی نگوید مثالی بر آن" و چنان بر دوام خود مطمئن بوده است که میسراید:
«هرکس به زمانِ خویشتن بود / من سعدیِ آخر الزمان».
همیشه با خود میگویم، ما عشقی را که #مولوی گفته است درک نخواهیم کرد، عشقی که #حافظ گفته است را در میان استعارهها و ایهام هایش گم میکنیم، عشق #شبستری هم ما را ناگزیر منطق(!) میکند و در فهم عشقی که #حلاج و منصور میگویند یحتمل سر بر دار خواهیم باخت، اما وقتی سعدی از #عشق میگوید خوب میفهمیم که چه گفته است، عشقی که سعدی میگوید همان عشق متواضعانه و به دور از تکلفی است که در زندگی روزمره جاری و در دسترس است. این عشق گره به انتزاعیات آسمانی نخورده است. این عشق از جنس لامسه است و به خوبی میتوان به قلب پیوندش زد. این عشق همانی است که همه آدمیان اگر بخواهند امکان درکش را خواهند داشت. سعدی زمینیترین و واقع گو ترین شاعری است که از عشق گفته و #مذهب عشق را برگزیده است:
در آبگینهاش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام...
من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام!
🔸 و زمینیترین شاعر که بر مجادلههای بیحاصل مبتنی بر رنگ و نژاد و مذهب خندیده است:
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت #مسلمان گرین قباله من
درست نیست خدایا #یهود میرانم...
یهود گفت به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم!
✍ #سهند_ایرانمهر
✅ @Shariati_Group
«من، سعدی آخرالزمانم!»
🔸 یکی از کهنترین کتابها در زمینه دستور زبان فارسی کتابی است به اسم منهاجالطلب به قلم «محمد بن حکیم زینیمی شندونی» (۱۶۱۰-۱۶۷۰ میلادی) که اهل سین کیانگ چین بوده است. اینکه در چین و ماچین آنقدر برفارسی مسلط باشند که برآن دستور زبان بنویسند البته چندان عجیب نیست وقتی بدانیم که ابن بطوطه طنجهای(مراکش) که هم عصر سعدی بوده است، وقتی در چین مهمان امیری میشود، از دهان خنیاگران چینی بزم او این شعر سعدی را میشنود:
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری!
🔸 این وسعت و گستردگی که زبان فارسی یافته بود البته بیراه نبود وقتی کسانی چون سعدی چنان ساده و شیرین روایت دل را بر زبان میآوردند که دلها مفتونشان و مرزها با ابیات آنان درنوردیده میشد، اینجاست که هانری ماسه (تحقیق درباره سعدی ص.۳۴۵) میگوید:
«ما غربیان وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی گوی را میخوانیم با وجود همه نبوغشان فکری ناآشنا و دیر فهم را در آنان میبینیم. در آثار سعدی این دیرفهمی از بین میرود و پیوستگی دایمی و معتدل میان عقل و تخیل، این فلسفهی عقل سلیم و این اخلاق کاملا عملی و قابل فهم با سبکی سلیس مشاهده میشود". بنابراین ارنست رنان درست میگفت که : "سعدی در واقع یکی از خود ماست».
🔸 سعدی مثال خوبی برای تفوق جهانگشایی فرهنگی و تفوق تأثیر هنر و ادبیات بر تیغ و توپ است و از همین روست که اگر این قول را بپذیریم که مخاطب «سیف فرغانی»، سعدی شیرازی، ناگزیر به اعترافیم که بهترین تعبیر از رسالت و نقش جهانی شیح اجل را داشته است:
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر
چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن
خود سعدی نیز البته به این هنر خود آگاهی کامل داشته است؛ چنانکه میسراید:
شنیدهای که مقالات سعدی از شیراز
همی برند به عالم چو نافه ختنی
برهمین اساس بیراه نیست که محمدعلی #فروغی دربارهٔ سعدی مینویسد «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم».
و «ضیاء موحد» میگوید: «زبان فارسی پس از #فردوسی به هیچ شاعری بهاندازهٔ سعدی مدیون نیست».
🔸 امروز روز #سعدی است. به نظر من، سعدی دلیل کافی برای شادمانی از فارسی دانی است. مستشرقین راست گفتهاند که نمیشود چیزی از زندگی گفت که سعدی نگفته باشد..!
خودش میگوید: "نگفتند حرفی زبان آوران...که سعدی نگوید مثالی بر آن" و چنان بر دوام خود مطمئن بوده است که میسراید:
«هرکس به زمانِ خویشتن بود / من سعدیِ آخر الزمان».
همیشه با خود میگویم، ما عشقی را که #مولوی گفته است درک نخواهیم کرد، عشقی که #حافظ گفته است را در میان استعارهها و ایهام هایش گم میکنیم، عشق #شبستری هم ما را ناگزیر منطق(!) میکند و در فهم عشقی که #حلاج و منصور میگویند یحتمل سر بر دار خواهیم باخت، اما وقتی سعدی از #عشق میگوید خوب میفهمیم که چه گفته است، عشقی که سعدی میگوید همان عشق متواضعانه و به دور از تکلفی است که در زندگی روزمره جاری و در دسترس است. این عشق گره به انتزاعیات آسمانی نخورده است. این عشق از جنس لامسه است و به خوبی میتوان به قلب پیوندش زد. این عشق همانی است که همه آدمیان اگر بخواهند امکان درکش را خواهند داشت. سعدی زمینیترین و واقع گو ترین شاعری است که از عشق گفته و #مذهب عشق را برگزیده است:
در آبگینهاش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام...
من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام!
🔸 و زمینیترین شاعر که بر مجادلههای بیحاصل مبتنی بر رنگ و نژاد و مذهب خندیده است:
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت #مسلمان گرین قباله من
درست نیست خدایا #یهود میرانم...
یهود گفت به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم!
✍ #سهند_ایرانمهر
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
" صورت پرستی "
مردمی که #ایمان را در ظواهر و صورتهایی خلاصه میکنند و خواهند که به لقب مؤمن آراسته شوند، بیآنکه جوهر ایمان در ایشان متمکّن گردد، بیآنکه دست از ظلم و جور و حرص و آز و فریب و نیرنگ بردارند. جهد در راه خدا سهل کاری نیست، اما عمارت مسجد سهل است و نام و شهرت میآورد و اعتبار کسب میکند و شخص بدان اعتبار بر قدرت و ثروت خود میافزاید. نماز را میخواند اما نیاز کس را بر نمیآورد، روزه را میگیرد و درماندهای را نان و چاشت نمیدهد.
صورت پرستی اغلب نوعی ایمان گریزی و فرار از مسئولیتهای #انسان شدن و #مسلمان شدن است...
📚 برگرفته از کتاب "در صحبت #قرآن "
در تفسیر آیه ۱۹ سوره توبه، به قلم استاد #حسین_الهیقمشهای
🖼 تصویر از Keith Burroughs
✅ @Shariati_Group
مردمی که #ایمان را در ظواهر و صورتهایی خلاصه میکنند و خواهند که به لقب مؤمن آراسته شوند، بیآنکه جوهر ایمان در ایشان متمکّن گردد، بیآنکه دست از ظلم و جور و حرص و آز و فریب و نیرنگ بردارند. جهد در راه خدا سهل کاری نیست، اما عمارت مسجد سهل است و نام و شهرت میآورد و اعتبار کسب میکند و شخص بدان اعتبار بر قدرت و ثروت خود میافزاید. نماز را میخواند اما نیاز کس را بر نمیآورد، روزه را میگیرد و درماندهای را نان و چاشت نمیدهد.
صورت پرستی اغلب نوعی ایمان گریزی و فرار از مسئولیتهای #انسان شدن و #مسلمان شدن است...
📚 برگرفته از کتاب "در صحبت #قرآن "
در تفسیر آیه ۱۹ سوره توبه، به قلم استاد #حسین_الهیقمشهای
🖼 تصویر از Keith Burroughs
✅ @Shariati_Group
💢 حمله نیس؛ جوانان مسلمان فرانسوی از کلیسا محافظت میکنند
حمله با چاقو به کلسیای شهر نیس که طی آن سه شهروند فرانسوی جان خود را از دست دادند مسلمانان ساکن این کشور را بار دیگر در معرض سرخوردگی و تنگناهای تازه قرار داده است. بسیاری از شهروندان #مسلمان فرانسوی حمله یاد شده را نشانه انحراف از #دین اسلام و شاخصه اسلامگرایی افراطی میدانند و با محکوم کردن حمله نیس و حملات مشابه آن معتقدند که نباید این اقدامات را آنطور که برخی جریانهای راست افراطی قصد دارند به حساب دین #اسلام نوشت.
بسیاری از شهروندان مسلمان فرانسوی حمله یاد شده را نشانه انحراف از اسلام و شاخصهی اسلامگرایی افراطی میدانند و با محکوم کردن حمله نیس و حملات مشابه آن معتقدند که نباید این اقدامات را آنطور که برخی جریانهای ″راست افراطی″ قصد دارند به حساب دین اسلام نوشت.
🔗 بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2GAOURl
✅ @Shariati_Group
حمله با چاقو به کلسیای شهر نیس که طی آن سه شهروند فرانسوی جان خود را از دست دادند مسلمانان ساکن این کشور را بار دیگر در معرض سرخوردگی و تنگناهای تازه قرار داده است. بسیاری از شهروندان #مسلمان فرانسوی حمله یاد شده را نشانه انحراف از #دین اسلام و شاخصه اسلامگرایی افراطی میدانند و با محکوم کردن حمله نیس و حملات مشابه آن معتقدند که نباید این اقدامات را آنطور که برخی جریانهای راست افراطی قصد دارند به حساب دین #اسلام نوشت.
بسیاری از شهروندان مسلمان فرانسوی حمله یاد شده را نشانه انحراف از اسلام و شاخصهی اسلامگرایی افراطی میدانند و با محکوم کردن حمله نیس و حملات مشابه آن معتقدند که نباید این اقدامات را آنطور که برخی جریانهای ″راست افراطی″ قصد دارند به حساب دین اسلام نوشت.
🔗 بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2GAOURl
✅ @Shariati_Group
❇️ پرسشهایی از استاد عبدالکریم سروش دربارهٔ ایدهٔ «پیامبر اقتدارگرا»
🔅چرا استاد سروش که آموزگار «تبیین در علوم اجتماعی» بودهاند در این سخنرانی نوعی عدم دقت در استفاده از مفاهیم و مدعیات دارند؟ مثلا چرا از «اقتدارگرایی» که مفهومی جا افتاده و منفی برای توصیف پدیدهای سیاسی و مدرن است برای توصیف آنچه در عصر پیامبر میگذشته است استفاده میکند و تصویری مثبت از آن میسازد؟
چرا به تفاوتهای ظریف ولی مهم «قدرتآگاهی»، «مهارت در رهبری سیاسی»، «جنگ دفاعی» و «تدبیر سیاسی» (که همه مثبت و قابل دفاعاند) با «قدرتدوستی»، «بیرحمی»، «اقتدارگرایی»، «سلطهگرایی»، «حذف فیزیکی رقیبِ خشونتپرهیز»، و «خشونتگرایی» (که غیرقابل دفاعند) توجه کافی نمیکند و بعضاً این مفاهیم را به جای یکدیگر به کار میبرد؟
🔅چرا به تفاوت «خشونتِ اخلاقا روا» (از جمله در مقام دفاع) و «خشونت اخلاقا ناروا» یا تفکیک «جنگ عادلانه» و «جنگ ناعادلانه» در این سخنرانی توجه نمیشود؟ چرا شرع و فقه، آموزههای معنوی پیامبر، سنتهای جامعه و حکومت پیامبر و اخلاقِ ترویجشده توسط پیامبر بعضاً بدون دقت جایگزین هم میشوند؟ چرا تمایز شئون مختلف محمد بن عبدالله در مقامهای «نبی»، «حاکم» و «مصلح اجتماعی» مورد توجه نیست؟ چرا تفاوتهای مهم میان «منافق» (کسی که نفاق میورزد و پشت نقاب مومن و دوست، دشمنی میکند)، «پیروان سایر ادیان»، «نامسلمان»، «کافر» (کسی که حقیقت را میداند و میپوشاند)، «دشمن تجاوزکار سیاسی»، «مرتد» (که در جامعهٔ عصر پیامبر معنایی سیاسی و مشابه جاسوس در دولتملتهای کنونی داشته و اختصاصی به اجتماع مسلمانان نداشته) و «تهدیدکنندگانِ جان و مال و امنیت و #آزادی دینِ مسلمانان» گویی در این سخنرانی به رسمیت شناخته نمیشود؟
🔅دکتر #عبدالکریم_سروش به مخاطبی که به سمع قبول این سخنرانی را میشنود چه میگوید، اگر این مخاطب بپرسد: «چرا باید امروز #مسلمان بود اگر #قرآن و #اسلام محصول خواب و شمشیر یک شخصیت قدرتگرا و ناملتزم به اخلاق فرادینی در دوران «تاسیس» دینش در ۱۴۰۰ سال پیش است و اگر خدا نامتشخص است و ارسال نبی و ارتباط کلامی با او و خوشایند و بدآیند و خلقتاش معنا ندارد»؟ آیا ایدههای این سخنرانی به جای درست کردن ابروی «انحصارگرایی اسلامی و #استبداد دینی»، چشم «مسلمانیِ خادم اخلاق و معنویت و سازگار با عقلانیت» را کور نمیکند؟
🔅مسلمانی که دکتر سروش به زیبایی در «اوصاف پارسایان» و «حدیث بندگی و دلبردگی» وصف میکرد، با این تلقی سلطهجو و رعبانگیز و حکومتمحور از اسلام سازگار است؟
✍🏻 #محمدرضا_جلائیپور
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🔅چرا استاد سروش که آموزگار «تبیین در علوم اجتماعی» بودهاند در این سخنرانی نوعی عدم دقت در استفاده از مفاهیم و مدعیات دارند؟ مثلا چرا از «اقتدارگرایی» که مفهومی جا افتاده و منفی برای توصیف پدیدهای سیاسی و مدرن است برای توصیف آنچه در عصر پیامبر میگذشته است استفاده میکند و تصویری مثبت از آن میسازد؟
چرا به تفاوتهای ظریف ولی مهم «قدرتآگاهی»، «مهارت در رهبری سیاسی»، «جنگ دفاعی» و «تدبیر سیاسی» (که همه مثبت و قابل دفاعاند) با «قدرتدوستی»، «بیرحمی»، «اقتدارگرایی»، «سلطهگرایی»، «حذف فیزیکی رقیبِ خشونتپرهیز»، و «خشونتگرایی» (که غیرقابل دفاعند) توجه کافی نمیکند و بعضاً این مفاهیم را به جای یکدیگر به کار میبرد؟
🔅چرا به تفاوت «خشونتِ اخلاقا روا» (از جمله در مقام دفاع) و «خشونت اخلاقا ناروا» یا تفکیک «جنگ عادلانه» و «جنگ ناعادلانه» در این سخنرانی توجه نمیشود؟ چرا شرع و فقه، آموزههای معنوی پیامبر، سنتهای جامعه و حکومت پیامبر و اخلاقِ ترویجشده توسط پیامبر بعضاً بدون دقت جایگزین هم میشوند؟ چرا تمایز شئون مختلف محمد بن عبدالله در مقامهای «نبی»، «حاکم» و «مصلح اجتماعی» مورد توجه نیست؟ چرا تفاوتهای مهم میان «منافق» (کسی که نفاق میورزد و پشت نقاب مومن و دوست، دشمنی میکند)، «پیروان سایر ادیان»، «نامسلمان»، «کافر» (کسی که حقیقت را میداند و میپوشاند)، «دشمن تجاوزکار سیاسی»، «مرتد» (که در جامعهٔ عصر پیامبر معنایی سیاسی و مشابه جاسوس در دولتملتهای کنونی داشته و اختصاصی به اجتماع مسلمانان نداشته) و «تهدیدکنندگانِ جان و مال و امنیت و #آزادی دینِ مسلمانان» گویی در این سخنرانی به رسمیت شناخته نمیشود؟
🔅دکتر #عبدالکریم_سروش به مخاطبی که به سمع قبول این سخنرانی را میشنود چه میگوید، اگر این مخاطب بپرسد: «چرا باید امروز #مسلمان بود اگر #قرآن و #اسلام محصول خواب و شمشیر یک شخصیت قدرتگرا و ناملتزم به اخلاق فرادینی در دوران «تاسیس» دینش در ۱۴۰۰ سال پیش است و اگر خدا نامتشخص است و ارسال نبی و ارتباط کلامی با او و خوشایند و بدآیند و خلقتاش معنا ندارد»؟ آیا ایدههای این سخنرانی به جای درست کردن ابروی «انحصارگرایی اسلامی و #استبداد دینی»، چشم «مسلمانیِ خادم اخلاق و معنویت و سازگار با عقلانیت» را کور نمیکند؟
🔅مسلمانی که دکتر سروش به زیبایی در «اوصاف پارسایان» و «حدیث بندگی و دلبردگی» وصف میکرد، با این تلقی سلطهجو و رعبانگیز و حکومتمحور از اسلام سازگار است؟
✍🏻 #محمدرضا_جلائیپور
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
Telegraph
پرسشهایی از استاد عبدالکریم سروش دربارهٔ ایدهٔ «پیامبر اقتدارگرا»
محمدرضا جلائیپور دو سخنرانی اخیر استاد گرامی، جناب دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان «دین و قدرت[1]» در «حلقهٔ دیدگاه نو» به نسبت آراء سابق ایشان و دیگر نواندیشان دینی چنانکه خود ایشان تصریح کردهاند «پاک یک مسیر دیگر است». اینکه استاد سروش این بار به…
گروه شریعتی
🔰 چالش #اسلام و قدرت (۴) اظهارات شنیدنی و تأمل برانگیز دکتر #کدیور در جلسهی چهارم نقد نظریات دکتر #سروش 👈 متعلَق #اسلام در قرآن «تسلیم خداوند شدن» است نه «تسلیم قدرت یا حکومت #پیامبر شدن». از هیچ آیهی #قرآن به دست نمیآید که «پیامبر به دنبال تسلیم کردن…
🔰 چالش #اسلام و قدرت (۵)
برشی از اظهارات شنیدنی و تأمل برانگیز دکتر #کدیور در بخش پایانی جلسهی پنجم نقد نظریات دکتر #سروش
👈 تنها وظیفهی #پیامبر حتی در دوران مدینه ابلاغ، بشارت و انذار بوده، حفیظ، وکیل و مصیطر بر مردم بودن برای پیامبر ممنوع بوده؛ #دین اکراه بردار نبوده و ایشان مجاز به إعمال زور برای #مسلمان کردن مردم نبوده است.
انتساب «رذیلت اقتدارگرایی» به ایشان اشتباهی فاحش است.
👈 نتیجهی رویکرد «اقتدارگرایی» علاوه بر فاقد دلیل بودن و ادلهی محکم بر علیه آن، بیفایده کردن #اسلام و حذف محترمانه آن است... یعنی عَلَی الإِسلامِ السَلام یا الفاتحة مع الصلوات!
📄 مطالعه متن کامل PDF
🎥 مشاهده فایل تصویری
🎙 شنیدن فایل صوتی
👥 پرسش و پاسخ
✅ @Shariati_Group
برشی از اظهارات شنیدنی و تأمل برانگیز دکتر #کدیور در بخش پایانی جلسهی پنجم نقد نظریات دکتر #سروش
👈 تنها وظیفهی #پیامبر حتی در دوران مدینه ابلاغ، بشارت و انذار بوده، حفیظ، وکیل و مصیطر بر مردم بودن برای پیامبر ممنوع بوده؛ #دین اکراه بردار نبوده و ایشان مجاز به إعمال زور برای #مسلمان کردن مردم نبوده است.
انتساب «رذیلت اقتدارگرایی» به ایشان اشتباهی فاحش است.
👈 نتیجهی رویکرد «اقتدارگرایی» علاوه بر فاقد دلیل بودن و ادلهی محکم بر علیه آن، بیفایده کردن #اسلام و حذف محترمانه آن است... یعنی عَلَی الإِسلامِ السَلام یا الفاتحة مع الصلوات!
📄 مطالعه متن کامل PDF
🎥 مشاهده فایل تصویری
🎙 شنیدن فایل صوتی
👥 پرسش و پاسخ
✅ @Shariati_Group
💠 اسلام اختیاری یا اسلام جهادی
🔅فرق #اسلام جهادی با اسلام [اختیاری] این است که [اختیار] از دلها جاری میشود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب میشوند، دچار نفاق میشوند و دلشان با اسلام نیست.
🔅این منطق #تاریخ است: #دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است.
🔅در آیات #قرآن و روایات، #پیامبر رحمت [در اوج قله اخلاق (سوره قلم. آیه ۴)] و بهعنوان پیامبر صلح معرفی [شده است].
🔅پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، [ارائه] نظام گفتگو و قرارداد و #صلح است. او از ذرهذره فرصتها برای برقراری #صلح استفاده میکرد.
🔅در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از «صلح» است. کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصلهای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بودهاند، ما شاهد شکلگیری اقتدارگرایی و تخاصم بودهایم.
🔅شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقهای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید.
چنین شد که پیامبر اسلام را که #پیامبر_رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردهاند و اسلام را دین جنگ. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنان را تحمل کنیم.
🔅پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بیشتر از ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آنها قرارداد تأسیس «دولت مدینه» است.
🔅قراردادی ۴۸ مادهای که اساس دولت مدینه را بهصورت دموکراتیک شکل میدهد.
اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که همپیمان مردم یثرباند. در بند دوم آمده، چه #مسلمان و چه غیر مسلمان که قرارداد بستهاند، «امت واحد» هستند. پیامبر نهتنها اصرار نمیکرد که آنها مسلمان شوند، بلکه #آزادی مذهبی آنها را به رسمیت میشناخت.
🔅در بند ۲۵ این قرارداد میگوید:
#یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آنها شهروندان مدینه هستند و تفاوت #مذهب آنها هیچ ربطی به #حقوق_شهروندی آنها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر میگوید: هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.
🔅اگر مسیحیان چنین قراردادی از #عیسی_مسیح داشتند، ذوق میکردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم.
🔅دومین قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاههای #فقه و #سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.
پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد، اکنون وظیفهی ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که بهعنوان اسوه حسنه [و نمونه نیکوی رفتار] است. مسلمانها بهرغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.
🔅هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان، خصم خودش بداند متفاوت است.
🔅پیامبر در ۱۳۲ قراردادی که بسته، به هیچکس اصرار نکرده مسلمان شود. میتوانست اصرار کند، اما مخیّر کرد و گفت: اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی، بر اساس قرارداد عمل کن...
✍ مرحوم حجتالاسلام #داوود_فیرحی
✅ @Shariati_Group
.
🔅فرق #اسلام جهادی با اسلام [اختیاری] این است که [اختیار] از دلها جاری میشود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب میشوند، دچار نفاق میشوند و دلشان با اسلام نیست.
🔅این منطق #تاریخ است: #دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است.
🔅در آیات #قرآن و روایات، #پیامبر رحمت [در اوج قله اخلاق (سوره قلم. آیه ۴)] و بهعنوان پیامبر صلح معرفی [شده است].
🔅پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، [ارائه] نظام گفتگو و قرارداد و #صلح است. او از ذرهذره فرصتها برای برقراری #صلح استفاده میکرد.
🔅در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از «صلح» است. کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصلهای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بودهاند، ما شاهد شکلگیری اقتدارگرایی و تخاصم بودهایم.
🔅شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقهای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید.
چنین شد که پیامبر اسلام را که #پیامبر_رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردهاند و اسلام را دین جنگ. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنان را تحمل کنیم.
🔅پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بیشتر از ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آنها قرارداد تأسیس «دولت مدینه» است.
🔅قراردادی ۴۸ مادهای که اساس دولت مدینه را بهصورت دموکراتیک شکل میدهد.
اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که همپیمان مردم یثرباند. در بند دوم آمده، چه #مسلمان و چه غیر مسلمان که قرارداد بستهاند، «امت واحد» هستند. پیامبر نهتنها اصرار نمیکرد که آنها مسلمان شوند، بلکه #آزادی مذهبی آنها را به رسمیت میشناخت.
🔅در بند ۲۵ این قرارداد میگوید:
#یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آنها شهروندان مدینه هستند و تفاوت #مذهب آنها هیچ ربطی به #حقوق_شهروندی آنها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر میگوید: هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.
🔅اگر مسیحیان چنین قراردادی از #عیسی_مسیح داشتند، ذوق میکردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم.
🔅دومین قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاههای #فقه و #سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.
پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد، اکنون وظیفهی ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که بهعنوان اسوه حسنه [و نمونه نیکوی رفتار] است. مسلمانها بهرغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.
🔅هرکس دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان، خصم خودش بداند متفاوت است.
🔅پیامبر در ۱۳۲ قراردادی که بسته، به هیچکس اصرار نکرده مسلمان شود. میتوانست اصرار کند، اما مخیّر کرد و گفت: اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی، بر اساس قرارداد عمل کن...
✍ مرحوم حجتالاسلام #داوود_فیرحی
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
″… اما چه مسألهای برای ايدئولوژی #اسلام، #تشيع و طرز تفکر ايدئولوژيک مطرح است؟ عمل صالح! عمل صالح عبارتست از تغيير نظام فردی يا اجتماعی در مسير يک ايدئولوژیِ خاص که اين #ايدئولوژی ارزشها را تعيين میکند. بنابراين بايد ايدئولوژی داشت، بايد #ايمان داشت، بايد اعتقاد مذهبی داشت.
اما برای حسنه اعتقاد نمیخواهد. اينست که در #قرآن و يا در #حديث حسنات را هيچوقت(بعد از) مؤمنين نمیگويد، اما عمل صالح بخاطر رابطهاش با مسألهی ايدئولوژی، هميشه بعد از الذين آمنوا میآيد. رابطهی حسنه با هر انسانی(است) که آدم خوبی باشد؛ بد هم باشد، يک مرتبه میبينيد که (موقعيتی) گيرش میآيد و يک بيمارستان میسازد و #وقف میکند(درحاليکه) تمام عمرش هم به کثافت گذشته؛ مگر اينطور نيست؟
همهی خيرات و مبرات موقوفات را رذلترين آدمهای تاريخِ #ايران کردهاند. تمام املاک و همهی آن حسنات آستانه مقدسه #مشهد را کثيفترين سيئات مجسم #تاريخ ما ـ شاهزادههای مغول و تيموری و ايلخانی و... دادهاند؛ خوب، حسنه هم هست...!
اين را بدانيد که در همان حال که (عمل) حسنه هرگز نه افتخار است، نه نشانهای از #شيعه بودن و #مسلمان بودن است، نه به اسلام ارتباط دارد، نه کوچکترين ارتباطی با طرز تفکر (ايدئولوژيک) دارد، نه نقشی در عمل صالح و در روی ايمان دارد و حتی ممکن است بهصورت يک عمل ضد صلاح در بيايد ـ چنانچه الان در فرد يا جامعه میفهميم و میبينيم ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۸/ روش شناخت اسلام / صالحات و حسنات در قرآن
✅ @Shariati_Group
اما برای حسنه اعتقاد نمیخواهد. اينست که در #قرآن و يا در #حديث حسنات را هيچوقت(بعد از) مؤمنين نمیگويد، اما عمل صالح بخاطر رابطهاش با مسألهی ايدئولوژی، هميشه بعد از الذين آمنوا میآيد. رابطهی حسنه با هر انسانی(است) که آدم خوبی باشد؛ بد هم باشد، يک مرتبه میبينيد که (موقعيتی) گيرش میآيد و يک بيمارستان میسازد و #وقف میکند(درحاليکه) تمام عمرش هم به کثافت گذشته؛ مگر اينطور نيست؟
همهی خيرات و مبرات موقوفات را رذلترين آدمهای تاريخِ #ايران کردهاند. تمام املاک و همهی آن حسنات آستانه مقدسه #مشهد را کثيفترين سيئات مجسم #تاريخ ما ـ شاهزادههای مغول و تيموری و ايلخانی و... دادهاند؛ خوب، حسنه هم هست...!
اين را بدانيد که در همان حال که (عمل) حسنه هرگز نه افتخار است، نه نشانهای از #شيعه بودن و #مسلمان بودن است، نه به اسلام ارتباط دارد، نه کوچکترين ارتباطی با طرز تفکر (ايدئولوژيک) دارد، نه نقشی در عمل صالح و در روی ايمان دارد و حتی ممکن است بهصورت يک عمل ضد صلاح در بيايد ـ چنانچه الان در فرد يا جامعه میفهميم و میبينيم ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۸/ روش شناخت اسلام / صالحات و حسنات در قرآن
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🔅 مخاطب قرآن نه مردان است و نه زنان، مخاطب قرآن انسان است
✍️ محمدعلی ایازی
🔹یکی از دغدغههای نواندیشان نقد نگاه جنسیتی به انسان و نقد توراتی آفرینش #زن از دنده چپ مرد بوده است؛ با مفروض گرفتن تساوی میان زن و مرد از سوی این متفکران سه نظریه مطرح شده است.
۱)تساوی در آفرینش و تفاوت در منزلت،
۲)تساوی در آفرینش و منزلت و اختلاف در حقوق و
۳) تساوی زن و مرد در هویت، منزلت و حقوق عامه و اختلاف در برخی احکام به لحاظ اقتضائات خاص با تحفظ #عدالت جسیتی. براساس مجموع این آرا زن جنس دوم نیست. زائده و برای به خدمت مرد بودن نیست. زن برای مرد و مرد برای زن در نظام تکوین است.
🔹به نظر اغلب نواندیشان دینی، نگاهی که در گذشته نسبت به حقوق زن در کتابهای فقهی شده، اشکالات اساسی داشته است. این مسئله معلول عواملی است، یکی به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی است که در جوامع و به خصوص جامعههای اسلامی وجود داشته و نوعی مردسالاری و یک نوع نگاه کمینهانگاری نسبت به زن را جاری شده تا جایی که تلقی آنها حتی این بوده است که همانطور که بین #مسلمان و غیرمسلمان شهروند یک و شهروند دو وجود داشته است، وقتی که بحث انسان هم میشده است میگفتند جنس ۱ و جنس ۲؛ جنس زن در حقیقت جنس دوم در حقوق بوده است. این دو در کنار هم نبودند. یکی هم به دلیل شکاف تغییر در مناسبات اجتماعی و تحول در شرایط علمی، آموزشی و حضور سیاسی زنان در جامعه که همه این اتفاقات موضوع زن را از گذشته به حال دگرگون کرده و این زن، آن زن پیشین بیسواد، خانهنشین و طفیل مرد نیست. این زن میتواند از خود دفاع کند.
🔹وقتی به #قرآن مراجعه میکنیم همه جا بحث از #انسان میکند. بحث از خلافت و مسئولیت انسان میکند، بحث از فضیلت انسان میکند یا وقتی که سخن از کرنش ملائکه و یا حق حیات و یا خصوصیات و صفات هشدار دهنده او را میآورد، بدون اینکه تفکیک جنسیتی بکند مخاطب او انسان است. قرآن وقتی میگوید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ». (احزاب: ۷۳)؛
ما امانت خود را عرضه بر آسمان و زمین و کوهها کردیم، نمیگوید بر مردها هم عرضه کردیم، بلکه میگوید انسان آن را پذیرفت.
🔹درباره برخی از آیات این نگاه تبعیضآمیز وجود دارد پاسخ اینکه این آیات را برخلاف تفاسیر سنتی میتوان به گونه دیگری تفسیر کرد، نواندیشان دینی از آن جمله علامه فضلالله در تفسیر من #وحی القرآن و برخی دیگر از مفسران معاصر این دسته از آیات را به مفهوم برتری مردان بر زنان تفسیر نکردهاند. پیش از بیان برخی از آیات نکته قابل توجه آن دسته از آیاتی است که در باره آفرینش و منزلت انسان سخن میگوید. در حقیقت این آیات محکمات و گوهریات قرآن هستند و هر تفسیری که معارض با این محکمات باشد به نفع این آیات تأویل میشود.
🔹بنیادهای اصلی قرآن امور عارضی مناسبات و شرایط اجتماعی و تاریخی را به معنای اصل تساوی تفسیر میکند. به عنوان نمونه آیه: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»(نساء: ۳۴)؛
مردان قوام بر زنان هستند، اما هیچ کسی تردیدی ندارد که این آیه به قرینه نفقه و کلماتی مانند صالحات و قانتات و یا مقابل آن نشوز در رابطه با خانواده است، چون انفاق به زن مربوط به کل مردان نیست و نشوز زن ناظر به همسر اوست. مفهوم آیه هم این است که چون برخی از مردان بر زنان برتری دارند و نفقه خانواده را پرداخت میکنند مدیریت خانه بهعهده آنان است. علامه #طباطبایی با پذیرش این استدلال باز میگوید: ملاک این آیه شامل همه مردان و زنان میشود و لذا در مقام مدیریت این حق مردان در اداره کلان جامعه است. اما چرا ایشان اینگونه استدلال میکنند، با این که کلمه: «بما» در آیه در مقام تعلیل است؛ چون هنوز آن ذهنیت فرهنگی و تاریخی وجود دارد.
🔹استدلال ما این است که آن آیات کلی که بحث انسان را مطرح میکند، بمنزله قرینه منفصل و بیان محکم قرآن در تساوی جایگاه و منزلت و حقوق انسان است و فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی قرآن کرامت را مطرح میکند فرقی بین زن و مرد نیست؛ یا زمانی که بار مسئولیت یا خلافت انسان را مطرح میکند، باز هم فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی حق حیات را مطرح میکند، با تعبیر به نفس فرقی نمیگذارد.
✅ @Shariati_Group
✍️ محمدعلی ایازی
🔹یکی از دغدغههای نواندیشان نقد نگاه جنسیتی به انسان و نقد توراتی آفرینش #زن از دنده چپ مرد بوده است؛ با مفروض گرفتن تساوی میان زن و مرد از سوی این متفکران سه نظریه مطرح شده است.
۱)تساوی در آفرینش و تفاوت در منزلت،
۲)تساوی در آفرینش و منزلت و اختلاف در حقوق و
۳) تساوی زن و مرد در هویت، منزلت و حقوق عامه و اختلاف در برخی احکام به لحاظ اقتضائات خاص با تحفظ #عدالت جسیتی. براساس مجموع این آرا زن جنس دوم نیست. زائده و برای به خدمت مرد بودن نیست. زن برای مرد و مرد برای زن در نظام تکوین است.
🔹به نظر اغلب نواندیشان دینی، نگاهی که در گذشته نسبت به حقوق زن در کتابهای فقهی شده، اشکالات اساسی داشته است. این مسئله معلول عواملی است، یکی به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی است که در جوامع و به خصوص جامعههای اسلامی وجود داشته و نوعی مردسالاری و یک نوع نگاه کمینهانگاری نسبت به زن را جاری شده تا جایی که تلقی آنها حتی این بوده است که همانطور که بین #مسلمان و غیرمسلمان شهروند یک و شهروند دو وجود داشته است، وقتی که بحث انسان هم میشده است میگفتند جنس ۱ و جنس ۲؛ جنس زن در حقیقت جنس دوم در حقوق بوده است. این دو در کنار هم نبودند. یکی هم به دلیل شکاف تغییر در مناسبات اجتماعی و تحول در شرایط علمی، آموزشی و حضور سیاسی زنان در جامعه که همه این اتفاقات موضوع زن را از گذشته به حال دگرگون کرده و این زن، آن زن پیشین بیسواد، خانهنشین و طفیل مرد نیست. این زن میتواند از خود دفاع کند.
🔹وقتی به #قرآن مراجعه میکنیم همه جا بحث از #انسان میکند. بحث از خلافت و مسئولیت انسان میکند، بحث از فضیلت انسان میکند یا وقتی که سخن از کرنش ملائکه و یا حق حیات و یا خصوصیات و صفات هشدار دهنده او را میآورد، بدون اینکه تفکیک جنسیتی بکند مخاطب او انسان است. قرآن وقتی میگوید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ». (احزاب: ۷۳)؛
ما امانت خود را عرضه بر آسمان و زمین و کوهها کردیم، نمیگوید بر مردها هم عرضه کردیم، بلکه میگوید انسان آن را پذیرفت.
🔹درباره برخی از آیات این نگاه تبعیضآمیز وجود دارد پاسخ اینکه این آیات را برخلاف تفاسیر سنتی میتوان به گونه دیگری تفسیر کرد، نواندیشان دینی از آن جمله علامه فضلالله در تفسیر من #وحی القرآن و برخی دیگر از مفسران معاصر این دسته از آیات را به مفهوم برتری مردان بر زنان تفسیر نکردهاند. پیش از بیان برخی از آیات نکته قابل توجه آن دسته از آیاتی است که در باره آفرینش و منزلت انسان سخن میگوید. در حقیقت این آیات محکمات و گوهریات قرآن هستند و هر تفسیری که معارض با این محکمات باشد به نفع این آیات تأویل میشود.
🔹بنیادهای اصلی قرآن امور عارضی مناسبات و شرایط اجتماعی و تاریخی را به معنای اصل تساوی تفسیر میکند. به عنوان نمونه آیه: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»(نساء: ۳۴)؛
مردان قوام بر زنان هستند، اما هیچ کسی تردیدی ندارد که این آیه به قرینه نفقه و کلماتی مانند صالحات و قانتات و یا مقابل آن نشوز در رابطه با خانواده است، چون انفاق به زن مربوط به کل مردان نیست و نشوز زن ناظر به همسر اوست. مفهوم آیه هم این است که چون برخی از مردان بر زنان برتری دارند و نفقه خانواده را پرداخت میکنند مدیریت خانه بهعهده آنان است. علامه #طباطبایی با پذیرش این استدلال باز میگوید: ملاک این آیه شامل همه مردان و زنان میشود و لذا در مقام مدیریت این حق مردان در اداره کلان جامعه است. اما چرا ایشان اینگونه استدلال میکنند، با این که کلمه: «بما» در آیه در مقام تعلیل است؛ چون هنوز آن ذهنیت فرهنگی و تاریخی وجود دارد.
🔹استدلال ما این است که آن آیات کلی که بحث انسان را مطرح میکند، بمنزله قرینه منفصل و بیان محکم قرآن در تساوی جایگاه و منزلت و حقوق انسان است و فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی قرآن کرامت را مطرح میکند فرقی بین زن و مرد نیست؛ یا زمانی که بار مسئولیت یا خلافت انسان را مطرح میکند، باز هم فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی حق حیات را مطرح میکند، با تعبیر به نفس فرقی نمیگذارد.
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادرها و خواهرها، عاشق شوید...!
زندگی به #عشق است
#عقل به انسان زندگی نمیدهد...
#مسلمان عاشق است؛ عاشق خداست...
عاشق #حق است، عاشق #عدل است، عاشق #انسان شدن است، عاشق #ملکوت است
🎬 سید #محمد_بهشتی
✅ @Shariati_Group
زندگی به #عشق است
#عقل به انسان زندگی نمیدهد...
#مسلمان عاشق است؛ عاشق خداست...
عاشق #حق است، عاشق #عدل است، عاشق #انسان شدن است، عاشق #ملکوت است
🎬 سید #محمد_بهشتی
✅ @Shariati_Group
🟢 بهمناسبت میلاد امیرالمومنین علی(ع)
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
Telegraph
آیا لفظ «علی مولود کعبه» خطاست؟
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان،…
💠 مصدق، اسلام و ایران
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
Telegram
.
🟠 اگر "شریعتی" نبود ...
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
Telegram
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅چگونه میشود از این آفت که گریبان همهی ما را گرفته است و همه را تهدید میکند- مقصود همهی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب تودهاند- رها شد؟ با کار.
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
Telegram
.
⭕️ چنگیزخان نتوانست #بخارا را تسخیر کند؛ نامهای نوشت که هرکس با ما باشد، در امان است!
▪️اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند.
▪️چنگیز به آنها نوشت: با همشهریان مخالف بجنگید، و هر چه غنیمت بهدست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز به شما میدهیم!
▪️ایشان پذیرفتند و آتش #جنگ بین این دو گروه #مسلمان شعلهور شد... و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدند. اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!
▪️چنگیز گفتهی مشهورش را چنین گفت:
اگر اینان وفا میداشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمیکردند!
*این عاقبت خود فروشان است*
📚 الكامل فی التاريخ - عزالدینبناثیر
✅ @Shariati_Group
▪️اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدند.
▪️چنگیز به آنها نوشت: با همشهریان مخالف بجنگید، و هر چه غنیمت بهدست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز به شما میدهیم!
▪️ایشان پذیرفتند و آتش #جنگ بین این دو گروه #مسلمان شعلهور شد... و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدند. اما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!
▪️چنگیز گفتهی مشهورش را چنین گفت:
اگر اینان وفا میداشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادرانشان خیانت نمیکردند!
*این عاقبت خود فروشان است*
📚 الكامل فی التاريخ - عزالدینبناثیر
✅ @Shariati_Group
💢 فاجعه انسانی و خاموشیِ شبه روشنفکران
لحظهی تاریخی که اکنون ما انسانها در آن قرار داریم یعنی قتل و عام بیش از ۳۸ هزار #انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و #مردم در #غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری #جریان_روشنفکری #ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه میشود و برای دختر بیگناه اوکراینی عزادار!
اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. هم جلال #آلاحمد و هم دکتر #شریعتی در دههی چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمیدهد.
داریوش آشوری از روشنفکران دهه ۴۰ در مقالهای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقالهای که در ۲۰تیر ۱۳۴۶ در مجله #فردوسی منتشر شد به شدت به امثال آشوری تاخت.
✍ شریعتی در آن زمان مینویسد:
آقای داریوش خان!
رژیمی که با #اسلحه #انگلیس و #آمریکا و #فرانسه، سرزمینی را اشغال میکند و از سراسر #اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی میکشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و #اردن و سراسر #آفریقا و #خاورمیانه پراکنده میکند و دهقان #مسلمان را در دهات خود محبوس میسازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره #امپریالیسم بر آن میتازد، اسرای رسمی #جنگ را وحشیانه #شکنجه میکند، مردم را از خانههاشان بیرون میراند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن #مذهب استوار میکند، #فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنیاش در چشم شما! این است که ملک فاروقها و گلوپ پاشاها و ملک فیصلها و ملک عبداللهها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاههای امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع میکند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگیهای مشکوک و آلودۀ روشنفکران فروخته شدهای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوامالناس جدا میکند - مجال نمیدهد؟
زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیمبند را بلغور میکند و طوطیوار کلمات رایجی را از قبیل #آزادی و #دموکراسی و انسانیت - که به قول #سارتر، خودشان در دهانشان گذاشتهاند - در کشورهای استعمارزده واگو میکنند، خیانت به تودۀ عوامالناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.
آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرنهاست در فلسطین زندگی میکردهاند، کلمهای بر زبان نمیآورد..!؟
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۵ / بخش دوم، صفحات ۶۳۱ تا ۶۳۷
لحظهی تاریخی که اکنون ما انسانها در آن قرار داریم یعنی قتل و عام بیش از ۳۸ هزار #انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و #مردم در #غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری #جریان_روشنفکری #ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه میشود و برای دختر بیگناه اوکراینی عزادار!
اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. هم جلال #آلاحمد و هم دکتر #شریعتی در دههی چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمیدهد.
داریوش آشوری از روشنفکران دهه ۴۰ در مقالهای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقالهای که در ۲۰تیر ۱۳۴۶ در مجله #فردوسی منتشر شد به شدت به امثال آشوری تاخت.
✍ شریعتی در آن زمان مینویسد:
آقای داریوش خان!
رژیمی که با #اسلحه #انگلیس و #آمریکا و #فرانسه، سرزمینی را اشغال میکند و از سراسر #اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی میکشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و #اردن و سراسر #آفریقا و #خاورمیانه پراکنده میکند و دهقان #مسلمان را در دهات خود محبوس میسازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره #امپریالیسم بر آن میتازد، اسرای رسمی #جنگ را وحشیانه #شکنجه میکند، مردم را از خانههاشان بیرون میراند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن #مذهب استوار میکند، #فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنیاش در چشم شما! این است که ملک فاروقها و گلوپ پاشاها و ملک فیصلها و ملک عبداللهها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاههای امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع میکند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگیهای مشکوک و آلودۀ روشنفکران فروخته شدهای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوامالناس جدا میکند - مجال نمیدهد؟
زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیمبند را بلغور میکند و طوطیوار کلمات رایجی را از قبیل #آزادی و #دموکراسی و انسانیت - که به قول #سارتر، خودشان در دهانشان گذاشتهاند - در کشورهای استعمارزده واگو میکنند، خیانت به تودۀ عوامالناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.
آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرنهاست در فلسطین زندگی میکردهاند، کلمهای بر زبان نمیآورد..!؟
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۵ / بخش دوم، صفحات ۶۳۱ تا ۶۳۷
Telegram
.
⭕️ دکتر علی شریعتی و آیتالله خمینی در آیینه خاطرات
🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایتها است. او را میتوان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیستهای دوآتشه دههی چهل و روحانیون عوام زدهای دانست که در کلام آیتالله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شدهاند. شریعتی که نمونهی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بیمهری مذهبیهای سطحی نگر و قشری و ناسیونالیستها و سوسیالیستهای مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دههی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عدهای تلاش داشتند بیتوجه به همهی خدمات بیاندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر میآید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روحالله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوشفکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را میدانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب میشناخت. آنچه در ذیل میآید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانهی امام به شریعتی برداشته شده است.
🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی میکردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود کسی که نیایشهای امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی که در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمسالدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمیدانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» میگوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشهاش میشود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میکنند و میگویند که چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.
🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی میگوید: آقای فاکر که از منتقدین کتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی دربارهی کتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همهی مطالبی که شما میگویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
✅ @Shariati_Group
📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲
🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایتها است. او را میتوان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیستهای دوآتشه دههی چهل و روحانیون عوام زدهای دانست که در کلام آیتالله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شدهاند. شریعتی که نمونهی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بیمهری مذهبیهای سطحی نگر و قشری و ناسیونالیستها و سوسیالیستهای مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دههی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عدهای تلاش داشتند بیتوجه به همهی خدمات بیاندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر میآید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روحالله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوشفکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را میدانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب میشناخت. آنچه در ذیل میآید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانهی امام به شریعتی برداشته شده است.
🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی میکردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود کسی که نیایشهای امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی که در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمسالدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمیدانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» میگوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشهاش میشود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میکنند و میگویند که چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.
🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی میگوید: آقای فاکر که از منتقدین کتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی دربارهی کتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همهی مطالبی که شما میگویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
✅ @Shariati_Group
📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲
Telegram
.
📕 عاشورا چگونه و چرا
#معرفی_کتاب
حادثه عظیم #عاشورا و اتفاقاتی که در پی آن رخ داد، یکی از بزرگترین حوادث صدر #اسلام و به عبارت دقیقتر جامعه بشری است که آثار و نتایج آن تا روز قیامت باقی خواهند ماند و الگوی جهانی را شکل داده که همواره #انسان خود را میتواند در یک سوی این #جنگ و حادثه بزرگ ببیند و بداند که برای #حق در حال شمشیر زدن است یا باطل؟
اساتید #عرفان و #اخلاق بسیاری در طول این چهارده قرن به تحلیل و بررسی این حادثه بزرگ پرداختهاند و سعی کردهاند ابعاد پیچیده و دقیق این ماجرا را با نگاه و دانش خود تبیین نمایند. گرچه فهم کامل و اتم این واقعه تاریخ ساز و شناخت حرکت امام #حسین کاری است که در عقل و اندیشهی عوام و انسانهای سطحی اندیش نمیگنجد...
#کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟» در چند بخش به مسأله واقعه عاشورا پرداخته است. در بخش اول این اثر، استاد به بررسی مقاتل مختلفی پرداخته که در مورد حادثه عاشورا نوشتهاند، سپس طبق تحقیق شخصی خود ماجرای #کربلا را از زمان حرکت امام از #مدینه شروع میکند و بعد از آن به بیان تحلیل علل و چرایی وقوع این حادثه و اینکه عاشورا چه نتایجی را در پی داشته است میپردازد. در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
این که میگوییم تشکیل حکومت اسلام بر پایهی شرایطی واجب و لازم است وجوب آن مطلق نیست؛ به این معنا نیست که #پیامبر و یا #امام لحظهای از عمر مبارکشان حکومت #عدل را نمیخواهند؛ یا آرزوی برپا شدن چنین حکومتی را ندارند یا کاری در این راستا نمیکنند و هیچ وظیفهی عملی در راه ایجاد آن ندارند. یک #مسلمان چون مسلمان است، نمیتواند چنین آرزویی را نداشته باشد و برای رسیدن به آن کاری نکند و قدمی برندارد؛ اما این قدم برداشتن و کاری کردن با حفظ مراتب و مراحل است؛ در ابتدا تبلیغ اصل #دین انجام خواهد گرفت و در این مرحله باید بکوشند که #مردم همهی دین را بیاموزند و بفهمند، ناگزیر مرحلهی عالیتردین که برپایی حکومت عدل است نیز در این مرحله باید آموخته و فهمیده شود...
✅ @Shariati_Group
📖 نشر واژهپرداز اندیشه
✍ نويسنده: محمدعلی جاودان
#معرفی_کتاب
حادثه عظیم #عاشورا و اتفاقاتی که در پی آن رخ داد، یکی از بزرگترین حوادث صدر #اسلام و به عبارت دقیقتر جامعه بشری است که آثار و نتایج آن تا روز قیامت باقی خواهند ماند و الگوی جهانی را شکل داده که همواره #انسان خود را میتواند در یک سوی این #جنگ و حادثه بزرگ ببیند و بداند که برای #حق در حال شمشیر زدن است یا باطل؟
اساتید #عرفان و #اخلاق بسیاری در طول این چهارده قرن به تحلیل و بررسی این حادثه بزرگ پرداختهاند و سعی کردهاند ابعاد پیچیده و دقیق این ماجرا را با نگاه و دانش خود تبیین نمایند. گرچه فهم کامل و اتم این واقعه تاریخ ساز و شناخت حرکت امام #حسین کاری است که در عقل و اندیشهی عوام و انسانهای سطحی اندیش نمیگنجد...
#کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟» در چند بخش به مسأله واقعه عاشورا پرداخته است. در بخش اول این اثر، استاد به بررسی مقاتل مختلفی پرداخته که در مورد حادثه عاشورا نوشتهاند، سپس طبق تحقیق شخصی خود ماجرای #کربلا را از زمان حرکت امام از #مدینه شروع میکند و بعد از آن به بیان تحلیل علل و چرایی وقوع این حادثه و اینکه عاشورا چه نتایجی را در پی داشته است میپردازد. در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
این که میگوییم تشکیل حکومت اسلام بر پایهی شرایطی واجب و لازم است وجوب آن مطلق نیست؛ به این معنا نیست که #پیامبر و یا #امام لحظهای از عمر مبارکشان حکومت #عدل را نمیخواهند؛ یا آرزوی برپا شدن چنین حکومتی را ندارند یا کاری در این راستا نمیکنند و هیچ وظیفهی عملی در راه ایجاد آن ندارند. یک #مسلمان چون مسلمان است، نمیتواند چنین آرزویی را نداشته باشد و برای رسیدن به آن کاری نکند و قدمی برندارد؛ اما این قدم برداشتن و کاری کردن با حفظ مراتب و مراحل است؛ در ابتدا تبلیغ اصل #دین انجام خواهد گرفت و در این مرحله باید بکوشند که #مردم همهی دین را بیاموزند و بفهمند، ناگزیر مرحلهی عالیتردین که برپایی حکومت عدل است نیز در این مرحله باید آموخته و فهمیده شود...
✅ @Shariati_Group
📖 نشر واژهپرداز اندیشه
✍ نويسنده: محمدعلی جاودان
Telegram
.
Forwarded from ✿⃟ ﻛـاﻧﻭن ﺗﻓﻛﺭ ﺑﺭﻫـان
💠 تا کجا؟
🔹امروز که این کلمات را مینویسم ساعاتی از شهادت #یحیی_سنوار گذشته، #محمد_ضیف سرنوشت نامعلومی دارد، سیدحسن #نصرالله #ترور شده، فواد شکر، ابراهیم عقیل و بزرگانی از #حزبالله #شهید شدهاند، #اسماعیل_هنیه و فرزندانش ترور شدهاند. #رئیسی مظلوم و #امیرعبداللهیان جایشان را به #پزشکیان و #ظریف دادهاند، جریان عادیسازی #اسرائیل از #سعودی و #ترکیه حتی تا #تهران بیپرده شده، ۴۲۰۰ انسان جلوی چشم دنیا کشته شدند، چند میلیون نفر آواره شدهاند، #غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده زنده سوختن آدمها هیچ قیامتی نمیسازد.
🔹ما به #اسراییل حمله مستقیم کردیم، آن هم دو بار، رسماً پایگاههای #تلآویو را هدف قرار دادیم، گنبد آهنین و فلاخن داود را افسانه کردیم، شمال اسراییل یکسال تخلیه شده است، #ارتش اسراییل در مرز #لبنان زمینگیر شده، زدن پهپاد آمریکایی کار روزمره #یمن شده، #انصارالله به راحتی به اسراییل #موشک میزند، مسیر دریایی اسرائیل از سمت یمن قطع شده…
🔻چه کسی باور میکند همهی اینها فقط در عرض ۳۶۵ روز اتفاق افتاده باشد؟!
🔹کمی به عقبتر برگردیم. وقتی #نتانیاهو به #عمان رفت و کلید تطبیع (عادیسازی) زده شد. با #سودان توافق کرد، و چند ماه بعد با #امارات چنان برادر شد که فقط در فیلم هندی امکان داشت. حالا از مسیر #دهلی و عمان و #دبی فقط یک سعودی مانده بود.
🔻۷ اکتبر فقط چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو در #سازمان_ملل رخ داد که علنآ اعلام کرد: ما «عادی» شدهایم و #فلسطین تمام.
🔹اینجا بود که فریادی از عمق چاه غزه بلند شد که ما هنوز زندهایم حرامزادهها! اتفاقاً آنها که #۷_اکتبر را دسیسه میدانند، درست میگویند. آن طوفان تمام صحنه را غیرعادی کرد. انگار پرده نمایش افتاد. برای چه شورش کردند؟ برای عادی نشدن. برای واقعیت.
فکر میکنید #سنوار و #ضیف شب قبل از هفت اکتبر نمیدانستند تصمیمشان چه عواقبی دارد؟ میدانستند. این حدس و تحلیل نیست. بیانیهشان را بخوانید، میدانستند غزه نابود میشود، میدانستند تک تکشان آواره میشوند. میدانستند ماهها و شاید سالها باید بجنگند. قتل عام را میدانستند، ولی تا کجا؟
سؤال اصلی این قضیه «تا کجا؟» است نه «چرا؟». تا کجا میشود ادامه داد؟
🔹#جنگ ۲۰۲۳ خود کربلاست. #حق خالص در برابر #باطل خالص. صحنه #جنگ غزه هیچ شبههای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین #کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای #شیطان. هر ساعت #خون جدید برای #ضحاک. #ظلم خالص. بدون جلوههای ویژه، جنایت ناب. عریان عریان. عین کربلا...
تا کجا میتوانی چشمهایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا میتوانی #اعتراض کنی و هزینه ندهی؟
🔹امکان ندارند کسی به این معرکه کشیده نشود. معرکه یقهاش را میگیرد. یا این طرفی یا آن طرف. وسط بازی هم ندارد. یا ظالمی یا مبارز. عین کربلا. میآید دنبالت پشت میز، گوشه کافه، پای صفحه #اینستاگرام، کنار رختخواب، پای تخته، در صف اتوبوس، پای گلدان، در دورترین نقطهها، سراغ بیربطترین آدمها و سریعترین فراریها. یقهات را میگیرد و میپرسد: «تا کجا؟» چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی، #مسلمان یا بیدین، هیچ فرقی ندارد، حتی خود اسرائیل را هم مخاطب میکند: تا کجا #جنایت را جلو میبری؟ تا کجا ترور میکنی و خون میخوری؟ توای #دولت #آمریکا تا کجا پای اسراییل میایستی؟ ای #تمدن غربی و #اروپا تا کجا پشتیبانی میکنی؟ آهای کشور اسلامی تا کجا نگاه میکنی؟ ای #باکو و ترکیه و سعودی تا کجا به اسرائیل کمک میکنی؟ هیچ کس از این سؤال مصون نیست. ای یمنیها تا کجا هزینه میدهید؟ ایرانیها تا کجا صبر میکنید؟ تا کجا در #تله_جنگ نمیافتید؟ جوابها در این یکسال پیداست.
🔹حالا نوبت امتحان ماست. اشتباه نکنید، مسأله نه صرفا آخرتی و اعتقادی بلکه عمیقا انسانی و اکنونی است. اگر عادیسازی پسا کربلا دنیایی داشتند ما نیز در فردای تماشا دنیایی خواهیم داشت.
بله این جعبه پاندورایی بود که ضیف و سنوار و حماس آگاهانه بازش کردند، اما شاید تصور نمیکردند که پخش زنده #قتل یک #ملت، این #نسل_کشی عیان، این #هلوکاست واقعی، کک جامعه #عرب و #ترک مسلمان را هم نگزد! حتی در پایتختهای غربی تظاهرات شد اما کشورهای مسلمان در کمال آرامش و #اسلام_رحمانی و مناسک عبادی به همکاری با قاتل ادامه دادند! جز بعضی شیعیان، عین کربلا.
تا کجا اسلام مرده است؟
تا کجا انسان مرده است؟
🔹شاید اینجا بود که سنوار، این #اسطوره زمان، خالق ۷ اکتبر، زاده اردوگاه، پرورده زندان، #دشمن شیطان، در پیامی به مذاکره کنندگان گفت: «باید راهی را که آغاز کردهایم ادامه دهیم و اگر نه، بگذار این یک کربلای دیگر بشود.»
🔻تازه آغاز ماجراست و این سؤال ما را رها نمیکند، تا کجا؟ تا آخر #تاریخ، عین کربلا...
✍ #سلمان_معمار
@Kaateb313 ║ ڪـانونتفڪربرهـان
🔹امروز که این کلمات را مینویسم ساعاتی از شهادت #یحیی_سنوار گذشته، #محمد_ضیف سرنوشت نامعلومی دارد، سیدحسن #نصرالله #ترور شده، فواد شکر، ابراهیم عقیل و بزرگانی از #حزبالله #شهید شدهاند، #اسماعیل_هنیه و فرزندانش ترور شدهاند. #رئیسی مظلوم و #امیرعبداللهیان جایشان را به #پزشکیان و #ظریف دادهاند، جریان عادیسازی #اسرائیل از #سعودی و #ترکیه حتی تا #تهران بیپرده شده، ۴۲۰۰ انسان جلوی چشم دنیا کشته شدند، چند میلیون نفر آواره شدهاند، #غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده زنده سوختن آدمها هیچ قیامتی نمیسازد.
🔹ما به #اسراییل حمله مستقیم کردیم، آن هم دو بار، رسماً پایگاههای #تلآویو را هدف قرار دادیم، گنبد آهنین و فلاخن داود را افسانه کردیم، شمال اسراییل یکسال تخلیه شده است، #ارتش اسراییل در مرز #لبنان زمینگیر شده، زدن پهپاد آمریکایی کار روزمره #یمن شده، #انصارالله به راحتی به اسراییل #موشک میزند، مسیر دریایی اسرائیل از سمت یمن قطع شده…
🔻چه کسی باور میکند همهی اینها فقط در عرض ۳۶۵ روز اتفاق افتاده باشد؟!
🔹کمی به عقبتر برگردیم. وقتی #نتانیاهو به #عمان رفت و کلید تطبیع (عادیسازی) زده شد. با #سودان توافق کرد، و چند ماه بعد با #امارات چنان برادر شد که فقط در فیلم هندی امکان داشت. حالا از مسیر #دهلی و عمان و #دبی فقط یک سعودی مانده بود.
🔻۷ اکتبر فقط چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو در #سازمان_ملل رخ داد که علنآ اعلام کرد: ما «عادی» شدهایم و #فلسطین تمام.
🔹اینجا بود که فریادی از عمق چاه غزه بلند شد که ما هنوز زندهایم حرامزادهها! اتفاقاً آنها که #۷_اکتبر را دسیسه میدانند، درست میگویند. آن طوفان تمام صحنه را غیرعادی کرد. انگار پرده نمایش افتاد. برای چه شورش کردند؟ برای عادی نشدن. برای واقعیت.
فکر میکنید #سنوار و #ضیف شب قبل از هفت اکتبر نمیدانستند تصمیمشان چه عواقبی دارد؟ میدانستند. این حدس و تحلیل نیست. بیانیهشان را بخوانید، میدانستند غزه نابود میشود، میدانستند تک تکشان آواره میشوند. میدانستند ماهها و شاید سالها باید بجنگند. قتل عام را میدانستند، ولی تا کجا؟
سؤال اصلی این قضیه «تا کجا؟» است نه «چرا؟». تا کجا میشود ادامه داد؟
🔹#جنگ ۲۰۲۳ خود کربلاست. #حق خالص در برابر #باطل خالص. صحنه #جنگ غزه هیچ شبههای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین #کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای #شیطان. هر ساعت #خون جدید برای #ضحاک. #ظلم خالص. بدون جلوههای ویژه، جنایت ناب. عریان عریان. عین کربلا...
تا کجا میتوانی چشمهایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا میتوانی #اعتراض کنی و هزینه ندهی؟
🔹امکان ندارند کسی به این معرکه کشیده نشود. معرکه یقهاش را میگیرد. یا این طرفی یا آن طرف. وسط بازی هم ندارد. یا ظالمی یا مبارز. عین کربلا. میآید دنبالت پشت میز، گوشه کافه، پای صفحه #اینستاگرام، کنار رختخواب، پای تخته، در صف اتوبوس، پای گلدان، در دورترین نقطهها، سراغ بیربطترین آدمها و سریعترین فراریها. یقهات را میگیرد و میپرسد: «تا کجا؟» چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی، #مسلمان یا بیدین، هیچ فرقی ندارد، حتی خود اسرائیل را هم مخاطب میکند: تا کجا #جنایت را جلو میبری؟ تا کجا ترور میکنی و خون میخوری؟ توای #دولت #آمریکا تا کجا پای اسراییل میایستی؟ ای #تمدن غربی و #اروپا تا کجا پشتیبانی میکنی؟ آهای کشور اسلامی تا کجا نگاه میکنی؟ ای #باکو و ترکیه و سعودی تا کجا به اسرائیل کمک میکنی؟ هیچ کس از این سؤال مصون نیست. ای یمنیها تا کجا هزینه میدهید؟ ایرانیها تا کجا صبر میکنید؟ تا کجا در #تله_جنگ نمیافتید؟ جوابها در این یکسال پیداست.
🔹حالا نوبت امتحان ماست. اشتباه نکنید، مسأله نه صرفا آخرتی و اعتقادی بلکه عمیقا انسانی و اکنونی است. اگر عادیسازی پسا کربلا دنیایی داشتند ما نیز در فردای تماشا دنیایی خواهیم داشت.
بله این جعبه پاندورایی بود که ضیف و سنوار و حماس آگاهانه بازش کردند، اما شاید تصور نمیکردند که پخش زنده #قتل یک #ملت، این #نسل_کشی عیان، این #هلوکاست واقعی، کک جامعه #عرب و #ترک مسلمان را هم نگزد! حتی در پایتختهای غربی تظاهرات شد اما کشورهای مسلمان در کمال آرامش و #اسلام_رحمانی و مناسک عبادی به همکاری با قاتل ادامه دادند! جز بعضی شیعیان، عین کربلا.
تا کجا اسلام مرده است؟
تا کجا انسان مرده است؟
🔹شاید اینجا بود که سنوار، این #اسطوره زمان، خالق ۷ اکتبر، زاده اردوگاه، پرورده زندان، #دشمن شیطان، در پیامی به مذاکره کنندگان گفت: «باید راهی را که آغاز کردهایم ادامه دهیم و اگر نه، بگذار این یک کربلای دیگر بشود.»
🔻تازه آغاز ماجراست و این سؤال ما را رها نمیکند، تا کجا؟ تا آخر #تاریخ، عین کربلا...
✍ #سلمان_معمار
@Kaateb313 ║ ڪـانونتفڪربرهـان
Telegram
.