🔴 در ستایش علامه حکیمی هرچه بگویم کم است
🎙 #رضا_داوری_اردکانی
▫️فرزانه #خراسان استاد #محمدرضا_حکیمی که از مفاخر بزرگ یزد و اردکان نیز بود، به دیار دوست رحلت کرد.
او دانایی بزرگ بود که گرچه شاگردی حوزه و مکتب فکری میرزای اصفهانی کرده بود و به او و شاگردان بزرگش احترام میگذاشت، هرگز قید پیروی از هیچ گروه و فرقهای را نپذیرفت و به گمان من اگر #مذهب میرزا را تفکیک نامید، میخواست بگوید که با فلسفه مخالفت و ضدیتی ندارد بلکه به تفکیک میان #دین و #فلسفه قائل است.
▫️وجه امتیاز خاص استاد #حکیمی، تعلق خاطرش به #توحید و #عدالت بود. توحید و عدالت مسأله بزرگ متفکران دین و مخصوصاً ما به الاختلاف متکلمان بوده است، اما نظر حکیمی بیشتر به شأن اجتماعی عدالت بود که متقدمان کمتر به آن اعتنا داشتند.
▫️وجه توجه ایشان به عدالت هرچه باشد، سخنش در این باب، رنگ و فحوای کلام مولای متقیان #علی علیهالسلام دارد. در ستایش مرحوم آقای حکیمی هرچه بگویم کم است. او جامع علم، دین، فلسفه و صاحب فضائل اخلاقی بود و لحن گفتار و طرز رفتار و ظاهرش همه نشان از سماحت و شجاعت و آزادگی داشت.
▫️بی وجه نبود که #اخوان_ثالث شعر نمازش را با ادای احترام به او هدیه کرد و دکتر #شریعتی اصلاح آثارش را به او سپرد.
🔗 مطلب کامل در فایل صوتی ضمیمه
✅ @Shariati_Group
📚 سمینار ملی "علامه حکیمی در آیینه آثارش"
به کوشش "انجمن جامعه شناسی ایران" و "موسسه فرهنگی هنری الحیات" / ۲۷ مهر ۱۴۰۰
🎙 #رضا_داوری_اردکانی
▫️فرزانه #خراسان استاد #محمدرضا_حکیمی که از مفاخر بزرگ یزد و اردکان نیز بود، به دیار دوست رحلت کرد.
او دانایی بزرگ بود که گرچه شاگردی حوزه و مکتب فکری میرزای اصفهانی کرده بود و به او و شاگردان بزرگش احترام میگذاشت، هرگز قید پیروی از هیچ گروه و فرقهای را نپذیرفت و به گمان من اگر #مذهب میرزا را تفکیک نامید، میخواست بگوید که با فلسفه مخالفت و ضدیتی ندارد بلکه به تفکیک میان #دین و #فلسفه قائل است.
▫️وجه امتیاز خاص استاد #حکیمی، تعلق خاطرش به #توحید و #عدالت بود. توحید و عدالت مسأله بزرگ متفکران دین و مخصوصاً ما به الاختلاف متکلمان بوده است، اما نظر حکیمی بیشتر به شأن اجتماعی عدالت بود که متقدمان کمتر به آن اعتنا داشتند.
▫️وجه توجه ایشان به عدالت هرچه باشد، سخنش در این باب، رنگ و فحوای کلام مولای متقیان #علی علیهالسلام دارد. در ستایش مرحوم آقای حکیمی هرچه بگویم کم است. او جامع علم، دین، فلسفه و صاحب فضائل اخلاقی بود و لحن گفتار و طرز رفتار و ظاهرش همه نشان از سماحت و شجاعت و آزادگی داشت.
▫️بی وجه نبود که #اخوان_ثالث شعر نمازش را با ادای احترام به او هدیه کرد و دکتر #شریعتی اصلاح آثارش را به او سپرد.
🔗 مطلب کامل در فایل صوتی ضمیمه
✅ @Shariati_Group
📚 سمینار ملی "علامه حکیمی در آیینه آثارش"
به کوشش "انجمن جامعه شناسی ایران" و "موسسه فرهنگی هنری الحیات" / ۲۷ مهر ۱۴۰۰
Telegram
.
استاد داوری اردکان
″... #اسلام شام و بغداد را رها کنیم؛ در حرا و در #مسجدالنبی بگردیم. #تشیع چهارباغ اصفهان را رها کنیم؛ تشیعی را که در خانهی #فاطمه رویید و در صحرای خاموش و خلوت ربذه مرد، در محراب کوفه #شهید شد و در کنار فرات، باز جوشید، بجوییم.
در نظام طبقاتی، #توحید حاکم نیز، نقش #شرک را دارد. در حاکمیت زور، #قرآن نیز، جانشین بت میشود.
نه مگر ابوسفیان، در احد، بت عزی را بر سر دست بلند کرده بود و به جنگ (#محمد) آمده بود؟ و فرزندش #معاویه، پس از اسلام، در حکومت اسلامی، قرآن را بر سر نیزه، پرچم کرد و به جنگ #علی آمد؟ ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۳/ گفتگوهای تنهایی
✅ @Shariati_Group
در نظام طبقاتی، #توحید حاکم نیز، نقش #شرک را دارد. در حاکمیت زور، #قرآن نیز، جانشین بت میشود.
نه مگر ابوسفیان، در احد، بت عزی را بر سر دست بلند کرده بود و به جنگ (#محمد) آمده بود؟ و فرزندش #معاویه، پس از اسلام، در حکومت اسلامی، قرآن را بر سر نیزه، پرچم کرد و به جنگ #علی آمد؟ ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳۳/ گفتگوهای تنهایی
✅ @Shariati_Group
⭕️ اصلاح جامعه اسلامی، ابوذر میخواهد...
″... #ابوذر میدانست که اگر خاموش باشد فریب، #استثمار و ذلت نیز توجیه میشود، برای #مردم توجیه میشود. لااقل من فریاد کنم تا مردم بدانند که دچار چه سرنوشتیاند، تا اشرافیت را و ذلت را و #بت پرستی را در جامهی زیبا و نوین #توحید لااقل بشناسند. این بود که رسالتش را انجام داد.
یک روز شنید که عبدالرحمن بن عوف، رئیس مجلس شورایی که با یک حیله #علی را کنار زد و از خلافت محروم کرد و #عثمان را به جانشینی و به خلافت #پیغمبر برنشاند ـ این رئیس مجلس شورا، که #عمر انتخابش کرده بود و حق وتو در انتخابات را به او داده بود، و بزرگترین حق را بر عثمان داشت ـ مرده است و ثروت عبدالرحمن بن عوف را به مسجد آوردهاند، آنقدر کوه شده و تپه شده که بین عثمان و مردم مسلمانی که به #مسجد آمده بودند حائل شده و عثمان بر منبر پیغمبر گفته است که #خدا بیامرزد عبدالرحمن بن عوف را که خوب زندگی کرد و پاک! ، و اکنون که مرد این همه ثروت نیز بر جای گذاشت و کعب الاحبار - روحانی ذلیلی که امروز جزء بهترین و نزدیکترین مفتیان عثمان در کنار تخت خلافت پیغمبر است ، گفته است: راست گفتی ای امیرالمؤمنین..!
ابوذر میشنود. تنها، هیچ یاوری ندارد. بلال در گوشهای از شام خاموش شده است و هیچ گونه راهی نمیبیند، علی در یک ضرورت و حساسیتی به سر میبرد که فریاد و عصیان نیز برایش و برای #اسلام به جایی نمیرسد. اصحاب دیگر نیز گروهی فروخته شده به زر و گروهی خاموش مانده به #مصلحت یا به حقیقت و گروهی، به هرحال راه فراری در تنهایی [یافتهاند]، و بدون توجه به سرنوشت مردم و اسلام، راه دیگران را برای به دست آوردن #بهشت، از طریق ریاضت و عبادت و گوشه نشینی انتخاب کردهاند.
ابوذر پیر، تنهاست که باید فریاد کند. به شتاب به طرف کاخ عثمان میرود، در راه سلاحی ندارد ـ حقیقت را خلع سلاح کردهاند ـ اما استخوان شتری را در کوچه میبیند، از خشم برآشفته است (ابوذر آشفتگی مطلق است در برابر باطل، گر چه پارساست و حلیم و نرم و مهربان است در برابر حق) استخوان شتر را بر میدارد، به شتاب وارد کاخ عثمان میشود، بیتردید و بیدرنگ. عثمان ایستاده است و کعب الاحبار در کنارش. فریاد میزندای عثمان تو این مردی را که این همه سرمایه و ثروت مردم را اندوخته کرده است و انبار کرده است، در حالی که مردم گرسنه هستند میگویی خدا او را جزای خیر داده است. آمرزیده است؟ از طرف خدا تکلیف تعیین میکنی؟
عثمان میگوید: ابوذر مگر نه این است که هر کس زکاتش را بدهد اگر کاخی بسازد که خشتی از طلا و خشتی از نقره باشد، بر او حرجی نیست؟
ابوذر میگوید: این آیه تند: اَلَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّهَ وَ لایُنفِقونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیمٍ، مال کسانی نیست که #زکات را ندادهاند، مال کسانی است که گنج مینهند، ولو زکات را داده باشند و بیشتر از زکات نیز داده باشند. به اینهاست حمله میکند. و کعب الاحبار میگوید: که اینها مربوط به احبار و رهبانان، مربوط به رجال #دین و #دولت در #مذاهب دیگر است و در اسلام صادق نیست! ، و راست گفت امیرالمؤمنین که اگر کسی زکاتش را داده باشد بر او حرجی نیست که هر جور زندگی کند و هر جور ثروت بیندوزد.
ابوذر خشمگین میشود، استخوان شتر را برمیدارد، به طرف کعب حمله میکند:
ای #یهودی زاده، تو میخواهی دین ما را به ما بیاموزی؟ کعب الاحبار پشت سر عثمان پنهان میشود (همان طور که اشاره کردم این تثلیث همیشه هست. اینجا عبدالرحمن، مظهر #زر و عثمان مظهر #زور و کعب الاحبار #مذهب انحرافیِ شرکآلود #تزویر، هر سه پی در پی پشت سر هم و در برابرش ابوذر، تنها، مهاجم) مردی که رائد به او گفته بود که:
«از #حق نترس، بگو، ولو تلخ باشد...»
و رسول خدا گفت: « [مردی که] تنها زندگی میکند، تنها میمیرد و فردا تنها برانگیخته میشود. هم در قیام قیامت، هم در قیام هر عصری...» ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳/ ابوذر
″... #ابوذر میدانست که اگر خاموش باشد فریب، #استثمار و ذلت نیز توجیه میشود، برای #مردم توجیه میشود. لااقل من فریاد کنم تا مردم بدانند که دچار چه سرنوشتیاند، تا اشرافیت را و ذلت را و #بت پرستی را در جامهی زیبا و نوین #توحید لااقل بشناسند. این بود که رسالتش را انجام داد.
یک روز شنید که عبدالرحمن بن عوف، رئیس مجلس شورایی که با یک حیله #علی را کنار زد و از خلافت محروم کرد و #عثمان را به جانشینی و به خلافت #پیغمبر برنشاند ـ این رئیس مجلس شورا، که #عمر انتخابش کرده بود و حق وتو در انتخابات را به او داده بود، و بزرگترین حق را بر عثمان داشت ـ مرده است و ثروت عبدالرحمن بن عوف را به مسجد آوردهاند، آنقدر کوه شده و تپه شده که بین عثمان و مردم مسلمانی که به #مسجد آمده بودند حائل شده و عثمان بر منبر پیغمبر گفته است که #خدا بیامرزد عبدالرحمن بن عوف را که خوب زندگی کرد و پاک! ، و اکنون که مرد این همه ثروت نیز بر جای گذاشت و کعب الاحبار - روحانی ذلیلی که امروز جزء بهترین و نزدیکترین مفتیان عثمان در کنار تخت خلافت پیغمبر است ، گفته است: راست گفتی ای امیرالمؤمنین..!
ابوذر میشنود. تنها، هیچ یاوری ندارد. بلال در گوشهای از شام خاموش شده است و هیچ گونه راهی نمیبیند، علی در یک ضرورت و حساسیتی به سر میبرد که فریاد و عصیان نیز برایش و برای #اسلام به جایی نمیرسد. اصحاب دیگر نیز گروهی فروخته شده به زر و گروهی خاموش مانده به #مصلحت یا به حقیقت و گروهی، به هرحال راه فراری در تنهایی [یافتهاند]، و بدون توجه به سرنوشت مردم و اسلام، راه دیگران را برای به دست آوردن #بهشت، از طریق ریاضت و عبادت و گوشه نشینی انتخاب کردهاند.
ابوذر پیر، تنهاست که باید فریاد کند. به شتاب به طرف کاخ عثمان میرود، در راه سلاحی ندارد ـ حقیقت را خلع سلاح کردهاند ـ اما استخوان شتری را در کوچه میبیند، از خشم برآشفته است (ابوذر آشفتگی مطلق است در برابر باطل، گر چه پارساست و حلیم و نرم و مهربان است در برابر حق) استخوان شتر را بر میدارد، به شتاب وارد کاخ عثمان میشود، بیتردید و بیدرنگ. عثمان ایستاده است و کعب الاحبار در کنارش. فریاد میزندای عثمان تو این مردی را که این همه سرمایه و ثروت مردم را اندوخته کرده است و انبار کرده است، در حالی که مردم گرسنه هستند میگویی خدا او را جزای خیر داده است. آمرزیده است؟ از طرف خدا تکلیف تعیین میکنی؟
عثمان میگوید: ابوذر مگر نه این است که هر کس زکاتش را بدهد اگر کاخی بسازد که خشتی از طلا و خشتی از نقره باشد، بر او حرجی نیست؟
ابوذر میگوید: این آیه تند: اَلَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّهَ وَ لایُنفِقونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیمٍ، مال کسانی نیست که #زکات را ندادهاند، مال کسانی است که گنج مینهند، ولو زکات را داده باشند و بیشتر از زکات نیز داده باشند. به اینهاست حمله میکند. و کعب الاحبار میگوید: که اینها مربوط به احبار و رهبانان، مربوط به رجال #دین و #دولت در #مذاهب دیگر است و در اسلام صادق نیست! ، و راست گفت امیرالمؤمنین که اگر کسی زکاتش را داده باشد بر او حرجی نیست که هر جور زندگی کند و هر جور ثروت بیندوزد.
ابوذر خشمگین میشود، استخوان شتر را برمیدارد، به طرف کعب حمله میکند:
ای #یهودی زاده، تو میخواهی دین ما را به ما بیاموزی؟ کعب الاحبار پشت سر عثمان پنهان میشود (همان طور که اشاره کردم این تثلیث همیشه هست. اینجا عبدالرحمن، مظهر #زر و عثمان مظهر #زور و کعب الاحبار #مذهب انحرافیِ شرکآلود #تزویر، هر سه پی در پی پشت سر هم و در برابرش ابوذر، تنها، مهاجم) مردی که رائد به او گفته بود که:
«از #حق نترس، بگو، ولو تلخ باشد...»
و رسول خدا گفت: « [مردی که] تنها زندگی میکند، تنها میمیرد و فردا تنها برانگیخته میشود. هم در قیام قیامت، هم در قیام هر عصری...» ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳/ ابوذر
Telegram
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 خداوندا توفیق فریاد عدالت را از ما مگیر و محرومان را از یادِ ما مبر...
خداوندا چنان کن که #توحید را از #عدالت جدا نکنیم، که در حقیقت جدا شدنی نیست و زندگیهای سراسر تبعیض و تكاثر و اِتراف و اسراف و اجحاف را به #دین پاک تو نسبت ندهیم...
#مناجات
📚 زندهیاد علامه #محمدرضا_حکیمی / پیام جاودانه ص ۳۸۹
✅ @Shariati_Group
🆔 @allamehhakimi
خداوندا چنان کن که #توحید را از #عدالت جدا نکنیم، که در حقیقت جدا شدنی نیست و زندگیهای سراسر تبعیض و تكاثر و اِتراف و اسراف و اجحاف را به #دین پاک تو نسبت ندهیم...
#مناجات
📚 زندهیاد علامه #محمدرضا_حکیمی / پیام جاودانه ص ۳۸۹
✅ @Shariati_Group
🆔 @allamehhakimi
″… اما یک اصل دیگر نیز در #تاریخ هست، و آن اینکه تحقق یک فکر و یا یک اصل مترقی در جامعهای که هنوز بقایای قارونیت و بلعم باعوریت و فرعونیتِ جاهلی در آن زنده و نیرومند است، نمیتواند دوام بیاورد و کسانی که نگاهبان این اصل مترقی هستند یا باید بسازند و یا باید شکست بخورند؛ و اینست سرِّ شکست #علی ...
دو اصل #عدالت و #امامت برآیند کشمکش این دو گروه در طول تاریخ بشری است و به عنوان تجلی آرزوی طبقه محروم و ستمدیده در #اسلام عرضه شد، و دلهای #مردم را با آرزوهای فراوان به امیدِ نجات به طرف خود کشانید، اما دوام نیاورد؛ برای اینکه مارهای زخمی #اشرافیت جاهلی، که به تدبیر #پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند، در گرمای خودخواهی اصحاب پیغمبر پس از وفات او جان گرفتند و بیدار شدند، و دیدیم که بعد از پانزده سال عثمان به عنوان اولين دم خروس اشرافيت بنیاميه روی كار آمد و بلافاصه واسط بين رژيم پیغمبر اسلام و رژیم بنیامیه، یعنی جاهلیت کهنهی هزاران سالهی عرب قرار گرفت و دیدیم که «#عدل و امامت» هر دو پایمال شد و بنیامیه و بنیعباس و کسانی که اقمار و اخلاف این دو بودند، بر مردم و بر #امت_اسلامی مسلط شدند.
#توحید را با همان معنای خلاصهی «خدا یکیست و دو نیست» نگه داشتند و به شکلی در آوردند که نه به #یزید ضرری میرساند و نه به کار #حسین میآمد..!
و #نبوت هم که یعنی پیغمبر اسلام و پیغمبران دیگر را قبول داریم! و #معاد هم که یعنی بعداً حساب و کتابی وجود دارد!
این سه اصل را وقتی که به این صورت معنی کنیم، خطری ندارد. پس چه چیز بیش از همه برای اشرافیت تاریخی خطرناک است؟ عدل و امامت.
این دو اصل را باید حذف کرد، باید ندیده گرفت، باید محکوم کرد، باید کنار زد، باید مردم نفهمند و نشناسند... - و نهفمیدند و نشناختند - و اصول اسلام سه تا شد: توحید و نبوت و معاد، آن چنان که به خورد #شیعه نیز دادند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی، حیات بارورش پس از مرگ
دو اصل #عدالت و #امامت برآیند کشمکش این دو گروه در طول تاریخ بشری است و به عنوان تجلی آرزوی طبقه محروم و ستمدیده در #اسلام عرضه شد، و دلهای #مردم را با آرزوهای فراوان به امیدِ نجات به طرف خود کشانید، اما دوام نیاورد؛ برای اینکه مارهای زخمی #اشرافیت جاهلی، که به تدبیر #پیغمبر کوفته و افسرده شده بودند، در گرمای خودخواهی اصحاب پیغمبر پس از وفات او جان گرفتند و بیدار شدند، و دیدیم که بعد از پانزده سال عثمان به عنوان اولين دم خروس اشرافيت بنیاميه روی كار آمد و بلافاصه واسط بين رژيم پیغمبر اسلام و رژیم بنیامیه، یعنی جاهلیت کهنهی هزاران سالهی عرب قرار گرفت و دیدیم که «#عدل و امامت» هر دو پایمال شد و بنیامیه و بنیعباس و کسانی که اقمار و اخلاف این دو بودند، بر مردم و بر #امت_اسلامی مسلط شدند.
#توحید را با همان معنای خلاصهی «خدا یکیست و دو نیست» نگه داشتند و به شکلی در آوردند که نه به #یزید ضرری میرساند و نه به کار #حسین میآمد..!
و #نبوت هم که یعنی پیغمبر اسلام و پیغمبران دیگر را قبول داریم! و #معاد هم که یعنی بعداً حساب و کتابی وجود دارد!
این سه اصل را وقتی که به این صورت معنی کنیم، خطری ندارد. پس چه چیز بیش از همه برای اشرافیت تاریخی خطرناک است؟ عدل و امامت.
این دو اصل را باید حذف کرد، باید ندیده گرفت، باید محکوم کرد، باید کنار زد، باید مردم نفهمند و نشناسند... - و نهفمیدند و نشناختند - و اصول اسلام سه تا شد: توحید و نبوت و معاد، آن چنان که به خورد #شیعه نیز دادند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی، حیات بارورش پس از مرگ
Telegram
.
🔷 چهار ویژگی سوسیالیسم از نظر شریعتی
🔸۱- توحیدی - دقیقترین صفتی که میتوان با الهام از آرای #شریعتی برای #سوسیالیسم او برگزید، صفت «توحیدی» است. از دیدگاه او فقط جهاننگری توحیدی با سوسیالیسم سازگاریِ تام دارد، و دیگر جهاننگریها، بهویژه جهاننگری مادی_ دیالکتیکی مطلقاّ فاقد این سازگاریاند. #توحید در جهان هستی، توحید در جهان اجتماعی را توجیه میکند.
🔹صفت سوسیالیسمِ شریعتی توحیدی است، نه معنوی، نه اخلاقی و نه حتی عرفانی... زیرا توحید، #معنویت و #اخلاق و #عرفان را به تنهایی در خود دارد و بهویژه پشتوانه فلسفی_ اعتقادی قدرتمندی برای تحقق توحید اجتماعی است که در هیچ یک از این سه مفهوم به تنهایی چنین پشتوانهای وجود ندارد.
🔸۲- برآمده از #قرآن و #سنت. گاه سوسیالیسم و #دین در اندیشهی او بهگونهای تحلیل میشود که گویی این دو، دو جزیرهای جدا و مستقل از یکدیگرند و فقط با راهی یا پلی باریک به هم متصل میشوند، و البته گاهی هم متصل نمیشوند. در حالیکه سوسیالیسم و دین (سوسیالیسم و دینی که او باور داشت) در اندیشهی او درهمآمیخته و تفکیک ناپذیرند. سوسیالیسم او ریشه در قرآن(قسط) و سنت #پیامبر (میثاق مدینه) دارد و اساساً با #ادبیات و گفتمان دینی توجیه، تفسیر و تبیین میشود. او معتقد است پیامبران ابراهیمی، همگی مبشران و مبارزان راستین راه #عدالت و #آزادی در همهی ساحتها بودهاند. بنابراین تا آنجا که بحث از سوسیالیسم شریعتی در میان است، نمیتوان سوسیالیسم او را جدا از گفتمان دینی تحلیل کرد و در نهایت این دو را بهطور مکانیکی به هم متصل نمود.
🔹۳- مقید به #دموکراسی. از نظر #علی_شریعتی دو مفهوم سوسیالیسم ( #برابری) و دموکراسی( #شورا) همچون عدالت ( #قسط) و آزادی( #فلاح) درهم تنیدهاند به گونهای که نمیتوان تقدم و تأخر ارزشی و وجودی برایشان قائل شد. او سوسیالیسم و دموکراسی را مقید به یکدیگر میداند و معتقد است تحقق راستین یکی بدون دیگری ممکن نیست. تز «عرفان، برابری و آزادی» هم بیانگر این پیوستگی است. بنابراین میتوان گفت شریعتی به #سوسیالیسم_دموکراتیک_توحیدی معتقد است که در آن هر سه مفهوم مکمل یکدیگرند. #تاریخ نشان داده که تحقق جداگانه هر یک از این سه مفهوم میتواند به فاجعه بینجامد. حکومتهای بهظاهر سوسیالیستیِ #استالین و #مائو (انسان قالبی) ، نظامهای دموکراتیک #سرمایهداری غربی (انسان قلابی) و حکومتهای بنیادگرای داعشی و طالبانی (انسان قالبی و هم قلابی) از مصادیق آن بهشمار میروند...
🔸۴- فلسفهی زندگی . زمانی که چرایی و چگونگی و هدفِ زندگی، سوسیالیسم یا برابری شود، آرمان دین _ که پیامبران برای آن قیام کردند_ تحقق خواهد یافت. البته چنین وضعیتی بسیار آرمانی است! و در دورترین چشمانـداز تاریخی قرار دارد. اما برای اینکه "جهتگیری سوسیالیستی" #فلسفه و هدف زندگی شود، لازم است برابری از طریق جِـد و جهـد فراوان در بیرون از #انسان علیه تثلیث #زر و #زور و #تزویر و هم در درون انسان علیه ترس و نفع و جهل بهتدریج پیش رود. در مبارزهی درونی برای ریشهکن کردن این سه مانع بزرگ درونی، تحقق سوسیالیسم #ایمان میتواند نقشی اساسی ایفا کند. ایمان، که چشم گشودن به گوهر قدسی درون آدمی است و اتصال او را با #امر_قدسی برقرار میکند، در سرزدن "انسان خودآگاه سوسیالیستی" استعداد فراوانی دارد، زیرا ایمان که شریعتی در پارهای موارد از آن به #عرفان تعبیر میکند_ "جان برابریخواه" میسازد تا آدمی را در مسیر تحقق سوسیالیسم بهمثابه "فلسفـه زندگـی" یاری رساند.
✍ #امیر_رضایی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
🔸۱- توحیدی - دقیقترین صفتی که میتوان با الهام از آرای #شریعتی برای #سوسیالیسم او برگزید، صفت «توحیدی» است. از دیدگاه او فقط جهاننگری توحیدی با سوسیالیسم سازگاریِ تام دارد، و دیگر جهاننگریها، بهویژه جهاننگری مادی_ دیالکتیکی مطلقاّ فاقد این سازگاریاند. #توحید در جهان هستی، توحید در جهان اجتماعی را توجیه میکند.
🔹صفت سوسیالیسمِ شریعتی توحیدی است، نه معنوی، نه اخلاقی و نه حتی عرفانی... زیرا توحید، #معنویت و #اخلاق و #عرفان را به تنهایی در خود دارد و بهویژه پشتوانه فلسفی_ اعتقادی قدرتمندی برای تحقق توحید اجتماعی است که در هیچ یک از این سه مفهوم به تنهایی چنین پشتوانهای وجود ندارد.
🔸۲- برآمده از #قرآن و #سنت. گاه سوسیالیسم و #دین در اندیشهی او بهگونهای تحلیل میشود که گویی این دو، دو جزیرهای جدا و مستقل از یکدیگرند و فقط با راهی یا پلی باریک به هم متصل میشوند، و البته گاهی هم متصل نمیشوند. در حالیکه سوسیالیسم و دین (سوسیالیسم و دینی که او باور داشت) در اندیشهی او درهمآمیخته و تفکیک ناپذیرند. سوسیالیسم او ریشه در قرآن(قسط) و سنت #پیامبر (میثاق مدینه) دارد و اساساً با #ادبیات و گفتمان دینی توجیه، تفسیر و تبیین میشود. او معتقد است پیامبران ابراهیمی، همگی مبشران و مبارزان راستین راه #عدالت و #آزادی در همهی ساحتها بودهاند. بنابراین تا آنجا که بحث از سوسیالیسم شریعتی در میان است، نمیتوان سوسیالیسم او را جدا از گفتمان دینی تحلیل کرد و در نهایت این دو را بهطور مکانیکی به هم متصل نمود.
🔹۳- مقید به #دموکراسی. از نظر #علی_شریعتی دو مفهوم سوسیالیسم ( #برابری) و دموکراسی( #شورا) همچون عدالت ( #قسط) و آزادی( #فلاح) درهم تنیدهاند به گونهای که نمیتوان تقدم و تأخر ارزشی و وجودی برایشان قائل شد. او سوسیالیسم و دموکراسی را مقید به یکدیگر میداند و معتقد است تحقق راستین یکی بدون دیگری ممکن نیست. تز «عرفان، برابری و آزادی» هم بیانگر این پیوستگی است. بنابراین میتوان گفت شریعتی به #سوسیالیسم_دموکراتیک_توحیدی معتقد است که در آن هر سه مفهوم مکمل یکدیگرند. #تاریخ نشان داده که تحقق جداگانه هر یک از این سه مفهوم میتواند به فاجعه بینجامد. حکومتهای بهظاهر سوسیالیستیِ #استالین و #مائو (انسان قالبی) ، نظامهای دموکراتیک #سرمایهداری غربی (انسان قلابی) و حکومتهای بنیادگرای داعشی و طالبانی (انسان قالبی و هم قلابی) از مصادیق آن بهشمار میروند...
🔸۴- فلسفهی زندگی . زمانی که چرایی و چگونگی و هدفِ زندگی، سوسیالیسم یا برابری شود، آرمان دین _ که پیامبران برای آن قیام کردند_ تحقق خواهد یافت. البته چنین وضعیتی بسیار آرمانی است! و در دورترین چشمانـداز تاریخی قرار دارد. اما برای اینکه "جهتگیری سوسیالیستی" #فلسفه و هدف زندگی شود، لازم است برابری از طریق جِـد و جهـد فراوان در بیرون از #انسان علیه تثلیث #زر و #زور و #تزویر و هم در درون انسان علیه ترس و نفع و جهل بهتدریج پیش رود. در مبارزهی درونی برای ریشهکن کردن این سه مانع بزرگ درونی، تحقق سوسیالیسم #ایمان میتواند نقشی اساسی ایفا کند. ایمان، که چشم گشودن به گوهر قدسی درون آدمی است و اتصال او را با #امر_قدسی برقرار میکند، در سرزدن "انسان خودآگاه سوسیالیستی" استعداد فراوانی دارد، زیرا ایمان که شریعتی در پارهای موارد از آن به #عرفان تعبیر میکند_ "جان برابریخواه" میسازد تا آدمی را در مسیر تحقق سوسیالیسم بهمثابه "فلسفـه زندگـی" یاری رساند.
✍ #امیر_رضایی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati40
Telegram
.
گروه شریعتی
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری 🧩 بخش ۱ 🔅در بین مفاهیم رایج در علوم انسانی، برخی واژگان و عبارات بسیار پرتکرار، چشمگیر و راهبردی است؛ بهعنوان نمونه مبحث «آزادی عقیده» و در پی آن، «آزادی بیان» که در دنیای امروز، یکی از معیارهای مرزبندی…
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری
🧩 بخش ۲
🔅در بخش نخست این نوشتار به این نکته کلیدی رسیدیم که احترام به تمامی عقاید، در عمل و با دیدگاهی واقعبینانه دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیدهای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام است، بلکه صرفاً بیان آنها آزاد است (برای روشن شدن مواضع و از میان رفتن شبهات) و نه ترویج و تبیین و تقلید آنها...
🔅این مهم در اغلب جوامع غربی بخوبی قابل ارزیابی است، چراکه تریبونها، رسانهها و ابزارهای فراوانی برای بیان عقاید و حتی مؤسسات و زیرساختهای بسیاری برای بحث و تفحص پیرامون عقاید چه بصورت علمی - آکادمیک و چه بصورت عمومی و غیر تخصصی وجود دارد، اما در عمل آنچه که بروز و ظهور نهایی مییابد و عملاً تمام عقاید و اندیشهها را در خود هضم میکند و تحت سیطره خود قرار میدهد، در اصل هژمونی و سلطهی تفکرات و اندیشههایی است که حاکمان پدیدار کننده نظم نوین جهانی و یا به تعبیر #شریعتی، صاحبان تاریخیِ «تیغ و طلا و تسبیح» بصورت انحصاری مورد نظر دارند، خواهد بود!
🔅در بیانی عریانتر شاید بتوان گفت، مقصود نظامات سلطه و #کفر جهانی از "آزادی عقیده"، این است که شما آزادید به #توحید، #معاد و ادیان الهی و بهویژه #اسلام نگروید؛ اما نه تنها تمامی عقاید خود را به اشکال مختلف و به هر وسیلهای که شده تحمیل میکنند؛ بلکه برای استیلای این عقاید هدفمند مادی، و به غایت #فراماسونی و صهیونیستی، از هر حیله و نیرنگ و دسیسهای فروگذار نخواهند کرد، حتی به قیمت ایجاد #کودتا ها، #انقلاب ها، جنگها و ترورها و... که راه میاندازند و #تاریخ معاصر بشری پر است از ردپای گوناگون حاکمان و حامیان این عقاید مخرب و انحرافی در حوزههای #سیاست و #مدنیت و #مذهب و...!
🔅با یک مطالعۀ ساده، برای همگان مشخص و مبرهن میگردد که ترویج و گرایش جماعات بسیاری از مردم جهان به جهانبینیهای مادی، و اصول و فروع مکاتبی چون: داروینیسم، فرویدیسم، هگلیسم، اومانیسم، ماکیاولیسم، لیرالیسم، فمینیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، پسا پست مدرنیسم و ...؛ هیچ کدام مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نبوده و نمیباشد؛ بلکه ریشه در سلب آزادیهای عقیدتی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، تدریس اجباری در دانشگاهها، شستشوی مغزی از طریق رسانهها، تبلیغات گسترده، بکارگیری روشهای نوظهور تکنولوژیکی و ... و حتی عملیات سیاسی، نظامی و اقتصادی دارد.
🔅شعار "آزادی عقیده"، برای حاکمان #نظم_نوین_جهانی، که در اصل همان نظامات طاغوت در #قرآن کریم و هژمونی استکبار و سلطۀ جهانی میباشد، مانند شعار "آزادی در پوشش" است که طبق آن، بانوان و دختران آزادند که عریان شوند و اندام خود را رایگان به همگان عرضه کنند! ، اما در بسیاری از موقعیتهای خاص و حساس اجتماعی و مدنی، آزاد نیستند که خود را بپوشانند! و در معرض پسند عوام و نگاهها و اندیشههای مریض و مغرض قرار ندهند...
🔅 اما، در هر حال باید بدانیم که "آزادی عقیده"، به مفهوم واقعی یعنی چه و آیا انسانها در عقاید خود آزاد و مخیر هستند یا خیر؟ و باید دقت و توجه داشته باشیم که "آزادی در عقیده" الزاماً به معنای درست بودن آن نمیباشد!
🔅خداوند متعال فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، یعنی در #دین (روش زیست و انتخاب اصول عقاید) هیچ اجباری وجود ندارد؛ و البته دقت نماییم که "اجبار و اکراه" هر دو کلمات عربی هستند، پس میتوانست بفرماید: «لا اجبار فی الدین»، اما واژۀ "اکراه" را آورد که هم به معنای بدآمدنی و ناخوشایند است و هم به معنای اجبار. یعنی در پذیرش اصول عقاید توحیدی [اسلامی]، نه چیز ناخوشایندی وجود دارد و نه اجباری تحمیل شده است. اما، برخی فقط همین یک فراز از آیه را میخوانند، در حالی که علت عدم اجبار را چنین میفرماید:
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – به درستی که راه رشد و روشنی از گمراهی تفکیک شده است».
در نظام ارزشی و باورهای #توحید الهی چنین بیان میشود که: وقتی به تو عقل و شعور دادم، سمع و بصر دادم، قلب و فئواد دادم، علم دادم و راه را از چاه نشانت دادم، دیگر "اجبار" موضوعیت و لزومی ندارد، بلکه اگر از این موهبات درست استفاده کنی، خودت راه درست را میشناسی و انتخاب خواهی کرد.
اما، هرگز نفرمود که چون "آزادی عقیده" دادهام، پس هر عقیدهای درست، خوب و مفید میباشد و هر عقیدهای محترم است! اینها دروغهایی است که مستکبرانِ جاهل و ظالم، القا کردهاند!
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
🧩 بخش ۲
🔅در بخش نخست این نوشتار به این نکته کلیدی رسیدیم که احترام به تمامی عقاید، در عمل و با دیدگاهی واقعبینانه دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیدهای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام است، بلکه صرفاً بیان آنها آزاد است (برای روشن شدن مواضع و از میان رفتن شبهات) و نه ترویج و تبیین و تقلید آنها...
🔅این مهم در اغلب جوامع غربی بخوبی قابل ارزیابی است، چراکه تریبونها، رسانهها و ابزارهای فراوانی برای بیان عقاید و حتی مؤسسات و زیرساختهای بسیاری برای بحث و تفحص پیرامون عقاید چه بصورت علمی - آکادمیک و چه بصورت عمومی و غیر تخصصی وجود دارد، اما در عمل آنچه که بروز و ظهور نهایی مییابد و عملاً تمام عقاید و اندیشهها را در خود هضم میکند و تحت سیطره خود قرار میدهد، در اصل هژمونی و سلطهی تفکرات و اندیشههایی است که حاکمان پدیدار کننده نظم نوین جهانی و یا به تعبیر #شریعتی، صاحبان تاریخیِ «تیغ و طلا و تسبیح» بصورت انحصاری مورد نظر دارند، خواهد بود!
🔅در بیانی عریانتر شاید بتوان گفت، مقصود نظامات سلطه و #کفر جهانی از "آزادی عقیده"، این است که شما آزادید به #توحید، #معاد و ادیان الهی و بهویژه #اسلام نگروید؛ اما نه تنها تمامی عقاید خود را به اشکال مختلف و به هر وسیلهای که شده تحمیل میکنند؛ بلکه برای استیلای این عقاید هدفمند مادی، و به غایت #فراماسونی و صهیونیستی، از هر حیله و نیرنگ و دسیسهای فروگذار نخواهند کرد، حتی به قیمت ایجاد #کودتا ها، #انقلاب ها، جنگها و ترورها و... که راه میاندازند و #تاریخ معاصر بشری پر است از ردپای گوناگون حاکمان و حامیان این عقاید مخرب و انحرافی در حوزههای #سیاست و #مدنیت و #مذهب و...!
🔅با یک مطالعۀ ساده، برای همگان مشخص و مبرهن میگردد که ترویج و گرایش جماعات بسیاری از مردم جهان به جهانبینیهای مادی، و اصول و فروع مکاتبی چون: داروینیسم، فرویدیسم، هگلیسم، اومانیسم، ماکیاولیسم، لیرالیسم، فمینیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، پسا پست مدرنیسم و ...؛ هیچ کدام مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نبوده و نمیباشد؛ بلکه ریشه در سلب آزادیهای عقیدتی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، تدریس اجباری در دانشگاهها، شستشوی مغزی از طریق رسانهها، تبلیغات گسترده، بکارگیری روشهای نوظهور تکنولوژیکی و ... و حتی عملیات سیاسی، نظامی و اقتصادی دارد.
🔅شعار "آزادی عقیده"، برای حاکمان #نظم_نوین_جهانی، که در اصل همان نظامات طاغوت در #قرآن کریم و هژمونی استکبار و سلطۀ جهانی میباشد، مانند شعار "آزادی در پوشش" است که طبق آن، بانوان و دختران آزادند که عریان شوند و اندام خود را رایگان به همگان عرضه کنند! ، اما در بسیاری از موقعیتهای خاص و حساس اجتماعی و مدنی، آزاد نیستند که خود را بپوشانند! و در معرض پسند عوام و نگاهها و اندیشههای مریض و مغرض قرار ندهند...
🔅 اما، در هر حال باید بدانیم که "آزادی عقیده"، به مفهوم واقعی یعنی چه و آیا انسانها در عقاید خود آزاد و مخیر هستند یا خیر؟ و باید دقت و توجه داشته باشیم که "آزادی در عقیده" الزاماً به معنای درست بودن آن نمیباشد!
🔅خداوند متعال فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، یعنی در #دین (روش زیست و انتخاب اصول عقاید) هیچ اجباری وجود ندارد؛ و البته دقت نماییم که "اجبار و اکراه" هر دو کلمات عربی هستند، پس میتوانست بفرماید: «لا اجبار فی الدین»، اما واژۀ "اکراه" را آورد که هم به معنای بدآمدنی و ناخوشایند است و هم به معنای اجبار. یعنی در پذیرش اصول عقاید توحیدی [اسلامی]، نه چیز ناخوشایندی وجود دارد و نه اجباری تحمیل شده است. اما، برخی فقط همین یک فراز از آیه را میخوانند، در حالی که علت عدم اجبار را چنین میفرماید:
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – به درستی که راه رشد و روشنی از گمراهی تفکیک شده است».
در نظام ارزشی و باورهای #توحید الهی چنین بیان میشود که: وقتی به تو عقل و شعور دادم، سمع و بصر دادم، قلب و فئواد دادم، علم دادم و راه را از چاه نشانت دادم، دیگر "اجبار" موضوعیت و لزومی ندارد، بلکه اگر از این موهبات درست استفاده کنی، خودت راه درست را میشناسی و انتخاب خواهی کرد.
اما، هرگز نفرمود که چون "آزادی عقیده" دادهام، پس هر عقیدهای درست، خوب و مفید میباشد و هر عقیدهای محترم است! اینها دروغهایی است که مستکبرانِ جاهل و ظالم، القا کردهاند!
✅ @Shariati_Group
🔻 ادامـه
🟢 بهمناسبت میلاد امیرالمومنین علی(ع)
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
🔸آیا لفظ «علی مولود کعبه»، خطاست؟
آیا این فقط یک خطای لفظی و انشایی است، یا وارونه کردن هدفدار یک #حقیقت است!
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان، به طرزی معجزهگونه، در داخل بنای #کعبه معظمه متولد شدهاند، شعار «علی، مولود کعبه» را بسیار گفتهاند و شنیدهاید. بیتردید، این تعبیر حتی در معنا، مفهوم و مصداق نیز غلط است، چراکه ایشان "مولود – فرزند" کعبه نمیباشند، بلکه داخل کعبه متولد شدهاند که صد البته این مقام و این جایگاه و موقعیت، بسیار عزیز و ارزشمند است، اما نباید ما را از فهم یک بینش عمیقتر محروم سازد، چنان که در زیارات میگوییم: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَنْ وُلِدَ فِي الْكَعْبَةِ – سلام بر تو! این کسی که در کعبه متولد شدی».
🔅فرق است بین این که شخصی فرزند کیست، با این که در کجا متولد شده است. آیا اگر کسی در بیمارستان، خانه، یا حتی بین راه به دنیا آید، به او «فرزند بیمارستان، خانه یا بینراه» میگویند؟!
🔅مهم است که #انسان بداند و دقت کند که آیا مکان، به مکین مشرف شده و ارزش مییابد، و یا آن که ارزش شخص به مکان اوست؟!
و اینکه آیا شخص محترم است، یا مکان او؟!
🔅آیا خاک دیوار #مکه و زمین منا، بالذاته #مقدس هستند، یا چون بیتالله و محل ذکر #الله قرار گرفتهاند، مکرم شدهاند؟
هرچند طبق آخرین دستاوردهای علمی و جغرافیایی، اطلاعاتی بدست آمده است که آن خطه از زمین در منطقهی مکه مکرمه بلحاظ مغناطیس زمین و عرض جغرافیایی و موارد دیگر، ارزشی خاص و فیزیکال هم کسب کرده است و حتی شماری از اسلامشناسان نیز بر این عقیده شدهاند که حکمت و چرایی ایجاد بنای کعبه در دوره #ابراهیم خلیلالله و حفظ آن توسط دستان غیبی الهی و سپس بعثت نبی مکرم اسلام در آن منطقه و بسیاری از تحولات تدریجی و تاریخی در آن خطه (بهخصوص در بحث ظهور موعود آخرالزمان)، تماماً براساس یک خط سیر مشخص و هدفمند تاریخی و علمی صورت پذیرفته و حتی دلیل تعظیم مسلمانان از سرتاسر جهان به سوی خانه خدا در مکه و انتقال این مکان از منطقه قدس به مکه نیز جدای از مفاهیم دینی و معرفتی و تاریخی، امروزه دلایل و استدلالات خاص علمی و فرامذهبی هم پیدا کرده که جای تأمل و بازنگری فراوان دارند؛ اما بههر روی، خانه کعبه معلی و معظم است؛ اما نه در و دیوارش که صدها بار در طول تاریخ ویران و تعمیر شده است، بلکه بدان جهت که به امر خداوند متعال، توسط اولیایش، حضرات ابراهیم و اسماعیل(ع)، معمور شد، برای عبادت و طواف بندگان مؤمن، و اراده و مشیّت خداوند علیم و حکیم، بر آن قرار گرفت که "زادگاه ولیّ الله" و بالتبع قبلهی مسلمانان گردد.
🔅وقتی ارزش "مکان"، بیشتر از "مکین" شد، و خاک و سنگ و دیوار، شرافت بیشتری نسبت به #انسان_کامل و ولیّ الله پیدا کرد، گشتن به دور دیوار، ارزشمندتر از اطاعت و پیروی از "ولیّ الله" میشود و مردم #مسلمان به بهانهی ادامه و تکمیل فرائض #حج خودشان، سیدالشهداء امام #حسین (ع) را تبعیت و حمایت نمیکنند و نتیجه این میشود که #کفار، #مشرکان، #منافقان، #مستکبران، #فاسقان و #ظالمان، با حمایت یک مشت بهظاهر مسلمانِ احمق، دنیاگرا و طماع و حریصِ به مادیات، الله اکبر گویان سر امام #حق را میبرند و بر جسد مطهرش نیز شمشیر زده و میتازند، تا به درجات بالاتری از #بهشت توهمی خود برسند!
🔅نتیجهی این #بینش و شعار غلط این میشود که در طول تاریخ، میلیاردها مسلمان، دیوار کعبه را چسبیدند و به دورش چرخیدند، اما روح کعبه را که "ولیّالله″ و امام #توحید باشد را رها کردند و در نتیجه یازده امام #ترور شده و به شهادت رسیدند و طواغیت، صاحب ولایت آنان شدند!
🔅علی مولود کعبه نیست؛ علی نتیجه و محصول تفکر توحیدیِ بناگذاران کعبه الهی است...
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_و_جهتگیری / ع.م
Telegraph
آیا لفظ «علی مولود کعبه» خطاست؟
🔅۱۳ رجب، سالروز ولادت امام #علی علیهالسلام را خدمت فرزند عزیزشان، خاتم الاوصیاء، حضرت امام #مهدی علیهالسلام و شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض مینماییم. از آنجا که حضرت امیر به گواهی #تاریخ و تمامی منابع معتبر تاریخی، اعم از شیعی، سنی و حتی غیر مسلمانان،…
پیام #زینب به ما:
«... ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری، و ای هرکس که به پیام #محمد مومنی، خود بیندیش، انتخاب کن!
در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدهای، پیام شهیدان #کربلا را بشنو، بشنو که گفتهاند: کسانی میتوانند خوب زندگی کنند که میتوانند خوب بمیرند... بگو ای همهی کسانی که به پیام #توحید، پیام #قرآن، و به راه #علی و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما، ای همهی کسانی که پس از ما میآیید این است که این خاندانی است که هم هنر خوب زیستن را به بشریت آموخته است و هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند...»
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / پس از شهادت
✅ @Shariati_Group
«... ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمان داری، و ای هرکس که به پیام #محمد مومنی، خود بیندیش، انتخاب کن!
در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدهای، پیام شهیدان #کربلا را بشنو، بشنو که گفتهاند: کسانی میتوانند خوب زندگی کنند که میتوانند خوب بمیرند... بگو ای همهی کسانی که به پیام #توحید، پیام #قرآن، و به راه #علی و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما، ای همهی کسانی که پس از ما میآیید این است که این خاندانی است که هم هنر خوب زیستن را به بشریت آموخته است و هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آنچنان میمیرد که زندگی میکند...»
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / پس از شهادت
✅ @Shariati_Group
💠 شریعتی و مواجههی با هستی
🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریهپرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری میشناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفتهوار و مقلدانه، به عرصهها و آموزههای جدید وارد شوند!
🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “تودههای اجتماع” و “مردم”، اندیشهی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع میبیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیدهها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.
🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم میتواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر میرسد که شریعتی بدینگونه با هستی برخورد میکرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچکدام از شاخههای آگاهی و دانش بشر نمیتوانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمیتواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی میتوان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانستههای اندیشه و فلسفهی نوین نظری را لحاظ میکرد اما ضمن بهرهگیری از آنها عبور میکرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب میپرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره میگیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.
🔅با آنکه او دغدغههای اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر میکرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح مینمود. با این تلقی که ما نمیتوانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمیتوانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در مییابیم. شریعتی در هستی شناسیاش از فنومنولوژی وام و کمک میگیرد و میگوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید میکند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او میگوید:
” بهترین و انقلابیترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندیها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین میبریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.”
🔅یکی از دیدگاههای دیگر شریعتی بحث جهتداری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور میداند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهتداری و غایتمندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر میگیرد.
🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهانبینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او میگوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینیاش اثر میگذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعیمان را در جهان بینیمان میبینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروفترین آثار شریعتی است. او میگوید:
“جهان بینی تأویل میشود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینیمان میبینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسانها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسانها در جهان بینیشان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظامهای حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهانبینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسانها نیز گفتهاند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفههایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفهها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا میکرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.
✍ عباد عموزاد
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🔅دکتر #علی_شریعتی تنها نظریهپرداز و مروج چپ مذهبی در #ایران نیست، اما عده زیادی او را مروج این پارادایم فکری میشناسند. از همین منظر به دوستدارانش بایستی تأکید نمود در این میراثِ گذار، متوقف نشوند و گامی فراپیش نهند و با سفرهایی در این نحله، به بررسی تحلیلی انتقادی، نه برخورد شیفتهوار و مقلدانه، به عرصهها و آموزههای جدید وارد شوند!
🔅پیدا کردن افکار بنیادی در اندیشه #شریعتی سخت است ولی بنظر نگارنده “تودههای اجتماع” و “مردم”، اندیشهی محوری و دغدغه بنیادی اندیشه شریعتی است. او #انسان را در جمع میبیند، در جامعه و #مردم، این دغدغه اصلی اوست. به بیانی دیگر او دغدغه معنا و حرکت و دغدغه معنا و تغییر را در سر می پروراند. یعنی هم بدنبال تفسیر پدیدهها، هستی و انسان و جامعه است و هم بدنبال تغییر آنها است.
🔅اگر هستی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم، هستی شناسی هم میتواند رویکردی هرمونوتیکی و تأویلی داشته باشد و بنظر میرسد که شریعتی بدینگونه با هستی برخورد میکرد. از نظر او در تعیین هستی، هیچکدام از شاخههای آگاهی و دانش بشر نمیتوانند حرف دقیق و نهایی را بزنند. یعنی نه #فلسفه عقلی، نه دانش بشری، نه علم نمیتواند به تعیین نهایی هستی بپردازد. با همین قرینه سازی میتوان به این نتیجه رسید که رویکرد شریعتی در هستی شناسی نوعی رویکرد ماوراء فلسفی و ماوراء علمی است. با این مضمون که هم ملاحضات و هم دانستههای اندیشه و فلسفهی نوین نظری را لحاظ میکرد اما ضمن بهرهگیری از آنها عبور میکرد و به تبعیین ویژه خود با الهام از #مذهب میپرداخت. بنابرین هستی شناسی او نه نقلی شهودی و نه صرفاً علمی عقلی است. شریعتی در عین حال که از دانش بشر بهره میگیرد؛ در نهایت رویکرد او تأویلی و هرمونوتیکی است.
🔅با آنکه او دغدغههای اکثراً فلسفی نداشت اما بندرت هستی شناسی را فنومنولوژی تعبیر میکرد. او با تکیه بر فنومنولوژی یا پدیدارشناسی، نکات و اصولی را مطرح مینمود. با این تلقی که ما نمیتوانیم به ذات واقعیت و هستی دسترسی پیدا کنیم، به بود نمیتوانیم برسیم، بلکه نمودهایی از هستی را در مییابیم. شریعتی در هستی شناسیاش از فنومنولوژی وام و کمک میگیرد و میگوید در این جهان ذاتی وجود دارد و این ذات برای ما دست نایافتنی است. شریعتی تأکید میکند که هستی شناسی، نمودشناسی و نوعی فنومنولوژی است. او میگوید:
” بهترین و انقلابیترین کار این است که ذهنیت خویش را از این مرزبندیها نجات دهیم و در عین حال با یک نگاه عظیم و توحیدی به هستی و انسان بنگریم و در همان حال که مرز بین فیزیک و متافیزیک را از بین میبریم، مرز میان نیاز انسانی را به #عشق و #نان از میان برداریم.”
🔅یکی از دیدگاههای دیگر شریعتی بحث جهتداری و معناداری هستی است. او معتقد است تمام اجزای هستی دارای شعوری پیش برنده هستند. یعنی هستی یک لش مرده نیست. او هستی ماقبل انسان را فاقد شعور میداند. او بیشتر در مجموع، معنا و جهتداری و غایتمندی هستی را در رابطه با کارکردی که برای انسان دارد در نظر میگیرد.
🔅علی شریعتی قائل به ارتباط بین هستی شناسی و هستی اجتماعی است. یعنی معتقد است #جهانبینی و #هستی_شناسی ما با زندگی عینی و مادی مرتبط است. او میگوید زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بشر در جهان بینیاش اثر میگذارد و ما گاهی عکس برگردان زندگی واقعیمان را در جهان بینیمان میبینیم. در این رابطه بحث جامعه شناسی #شرک و #توحید یکی از معروفترین آثار شریعتی است. او میگوید:
“جهان بینی تأویل میشود به جامعه بینی”. یعنی دقیقاً ما تاثیر جامعه را در جهان بینیمان میبینیم. و همان روابط که در نظام اجتماعی، سیاسی، طبقاتی یا نژاد پرستانه حاکم بین انسانها وجود دارد، در بین خدایان نیز همین رابطه برقرار است. یعنی داستان زندگی زمینی انسانها در جهان بینیشان بازتولید شده است. به عبارت دیگر نظامهای حاکم یا طبقات حاکم برای اینکه نظم موجود را ابدی، مقدس و غیرقابل تغییر جلوه دهند سیمای مشابه جامعه را به آسمان برده یک جهانبینی نژادی - طبقاتی با تبعیضات مختلف در جهان ساخته و به انسانها نیز گفتهاند همان گونه که این روابط در بین خدایان وجود دارد باید در بین آدمیان نیز این روابط حاکم باشد. نازیسم و فاشیسم بر فلسفههایی استوار بود که از دیدگاه شریعتی این فلسفهها همان نقش شرک را در دنیای امروز ایفا میکرد. در اینجاست که شریعتی به نوعی آگاهی کاذب و نوعی #تزویر و #استحمار معتقد است.
✍ عباد عموزاد
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
Telegram
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 اساس #دین چیست؟
.
برشی از سخنرانی تصویری استاد #حسین_الهی_قمشهای با موضوع #توحید حقیقی و تجلی خداوند.
🔗 در صورت تمایل نسخه کامل آن را از ایـنـجــا مشاهده و یا دانلود فرمایید.
✅ @Shariati_Group
.
برشی از سخنرانی تصویری استاد #حسین_الهی_قمشهای با موضوع #توحید حقیقی و تجلی خداوند.
🔗 در صورت تمایل نسخه کامل آن را از ایـنـجــا مشاهده و یا دانلود فرمایید.
✅ @Shariati_Group
🟠 "فطر" در فرهنگ اسلامی به چه معناست؟
🔅واژه "عيد" از ريشه "عود" به معنای بازگشت پیدرپی و در عرف و شرع به ايامی اطلاق میشود که دربردارنده سرور و شادمانی باشد. در #قرآن کريم از زبان حضرت #عيسی آمده است: "انزل علينا مائده من اسماء تکون لنا عيدا” يعنی: بر ما مائده و سفره آسمانی نازل فرما تا آن روز عيد ما باشد.
🔅در دين مبين #اسلام عيد به هنگامی گفته میشود که فضل و رحمت پروردگار يکتا مشمول حال فرد يا جامعهای قرار گيرد و سرور حقيقی زمانی فرا میرسد که آدمی به مرتبهی تقرب و کسب رضايت #حق نايل گردد. چنانکه در آيه ۱۷۰ سوره مبارکه آل عمران که به شهدا اشاره دارد، از آنجا که شهيدان مشمول رحمت و عنايت بیمنتهای خداوند تبارک و تعالی قرار گرفتهاند، آنها را همواره مسرور و شادمان معرفی فرموده است.
🔅واژه «فطر»از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است. بنابراین عید فطر، یعنی بازگشت به #فطرت و سرشت. بازگشت از این نظر که آیا رابطهی ما با فطرت پاک انسانی به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق #روح و فطرت پاکی که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب های جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه #رمضان زنگارها زدوده شدهاند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتدای نجات و آغاز پیروزی بر #طاغوت نفس را در #نماز #عید_فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. چراکه برای #انسان «بازگشت به خویشتن»، فرا رسیدن بهار معنویت است؛ مانند درختانی که پس از گذران زمستان سرد، به بهار رسیدهاند و در مسیر حرکت قرار گرفتهاند. بهراستی چه عیدی شیرینتر و چه پیروزی ای شکوهمندتر از #بازگشت به خویشتن، و پیروزی بر طاغوت نفس؟ که فطرت را زیر پای سهمگین خود منکوب کرده است..؟
🔅بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئلهی عید به عنوان محور پاکسازی و بهسازی بنگریم. عید #فطر وقتی برای ما عید واقعی است که در مسیر #خودسازی پیروز شده باشیم و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد!
🔅اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، #خدا شناسی و #دین را مسئلهای فطری میشمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد، ازجمله در آیه ۳۰ روم میخوانیم: «ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.»
این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد #انسان میباشد، و دستورهای آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهای ناسالم، محفوظ باشد، همان را میخواهد که آیین ناب اسلام آن را میخواهد، و خداوند آئیناش را بر اساس نیازهای فطری #بشر تدوین نموده است.
🔅اگر انسان دارای فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید و دغدغه، راه #توحید و دستورهای صحیح الهی را میپسندد و بر میگزیند. معنای #جهاد اکبر و مبارزه بیامان با طاغوت نفس این است که پردهها و حجابها و زنگارها را از روی فطرت پاک برداریم و از آن پیروی کنیم.
🔅فطرت در تعبیرات دانشمندان نیز بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت #عقل یعنی استدلال روشن عقلی، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستی، بی درنگ به این حقیقت منتقل میشود که محال است این نظام و اسرار شگفتانگیز معلول مبدئی فاقد #عقل و #شعور باشد و این «عقل فطری» بدون نیاز به استاد و #معلم به مقصود میرسد، ولی فطرت مفهوم دیگری نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» میشود، که تفسیر فطری بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر میرسد و منظور از آن این است که انسان وقتی به اعماق جانش مینگرد، نور حق را میبیند، و ندایی را با گوش دل میشنود، ندایی که او را به سوی مبدأ #علم و #قدرت بینظیر هستی دعوت میکند، که گاهی از آن تعبیر به «درک وجدانی» میشود.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعهی متن کامل
🔅واژه "عيد" از ريشه "عود" به معنای بازگشت پیدرپی و در عرف و شرع به ايامی اطلاق میشود که دربردارنده سرور و شادمانی باشد. در #قرآن کريم از زبان حضرت #عيسی آمده است: "انزل علينا مائده من اسماء تکون لنا عيدا” يعنی: بر ما مائده و سفره آسمانی نازل فرما تا آن روز عيد ما باشد.
🔅در دين مبين #اسلام عيد به هنگامی گفته میشود که فضل و رحمت پروردگار يکتا مشمول حال فرد يا جامعهای قرار گيرد و سرور حقيقی زمانی فرا میرسد که آدمی به مرتبهی تقرب و کسب رضايت #حق نايل گردد. چنانکه در آيه ۱۷۰ سوره مبارکه آل عمران که به شهدا اشاره دارد، از آنجا که شهيدان مشمول رحمت و عنايت بیمنتهای خداوند تبارک و تعالی قرار گرفتهاند، آنها را همواره مسرور و شادمان معرفی فرموده است.
🔅واژه «فطر»از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است. بنابراین عید فطر، یعنی بازگشت به #فطرت و سرشت. بازگشت از این نظر که آیا رابطهی ما با فطرت پاک انسانی به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق #روح و فطرت پاکی که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب های جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه #رمضان زنگارها زدوده شدهاند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتدای نجات و آغاز پیروزی بر #طاغوت نفس را در #نماز #عید_فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. چراکه برای #انسان «بازگشت به خویشتن»، فرا رسیدن بهار معنویت است؛ مانند درختانی که پس از گذران زمستان سرد، به بهار رسیدهاند و در مسیر حرکت قرار گرفتهاند. بهراستی چه عیدی شیرینتر و چه پیروزی ای شکوهمندتر از #بازگشت به خویشتن، و پیروزی بر طاغوت نفس؟ که فطرت را زیر پای سهمگین خود منکوب کرده است..؟
🔅بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئلهی عید به عنوان محور پاکسازی و بهسازی بنگریم. عید #فطر وقتی برای ما عید واقعی است که در مسیر #خودسازی پیروز شده باشیم و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد!
🔅اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، #خدا شناسی و #دین را مسئلهای فطری میشمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد، ازجمله در آیه ۳۰ روم میخوانیم: «ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.»
این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد #انسان میباشد، و دستورهای آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیتهای ناسالم، محفوظ باشد، همان را میخواهد که آیین ناب اسلام آن را میخواهد، و خداوند آئیناش را بر اساس نیازهای فطری #بشر تدوین نموده است.
🔅اگر انسان دارای فطرت نخستین، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هیچگونه تردید و دغدغه، راه #توحید و دستورهای صحیح الهی را میپسندد و بر میگزیند. معنای #جهاد اکبر و مبارزه بیامان با طاغوت نفس این است که پردهها و حجابها و زنگارها را از روی فطرت پاک برداریم و از آن پیروی کنیم.
🔅فطرت در تعبیرات دانشمندان نیز بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت #عقل یعنی استدلال روشن عقلی، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستی، بی درنگ به این حقیقت منتقل میشود که محال است این نظام و اسرار شگفتانگیز معلول مبدئی فاقد #عقل و #شعور باشد و این «عقل فطری» بدون نیاز به استاد و #معلم به مقصود میرسد، ولی فطرت مفهوم دیگری نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» میشود، که تفسیر فطری بودن دین با این تعبیر، صحیحتر و مناسبتر به نظر میرسد و منظور از آن این است که انسان وقتی به اعماق جانش مینگرد، نور حق را میبیند، و ندایی را با گوش دل میشنود، ندایی که او را به سوی مبدأ #علم و #قدرت بینظیر هستی دعوت میکند، که گاهی از آن تعبیر به «درک وجدانی» میشود.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعهی متن کامل
Telegram
.
″... تمامی تشیع بر این دو اصل استوار است:
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
Telegram
.
″… میخواهم بگویم: #اسلام من،... اسلام #ابوذر است، تشیع ابوذر! که با شعارش نه علیه نظام #کفر، بلکه نظام #عثمان، #خلافت اسلام، جامع و ناشر #قرآن علیه او قیام میکند و میجنگد!!
آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایهداری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آوردهاید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیتهای مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را بهناحق میخورند و مردم را از راه #خدا باز میدارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج میسازند و در راه خدا #انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)
عثمان و #کعبالاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر میکرد!) میگفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایهداران و برده فروشان ادیان دیگر است!
ابوذر میگفت: از کجای آیه بر میآید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایهداری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آوردهاید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیتهای مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را بهناحق میخورند و مردم را از راه #خدا باز میدارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج میسازند و در راه خدا #انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)
عثمان و #کعبالاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر میکرد!) میگفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایهداران و برده فروشان ادیان دیگر است!
ابوذر میگفت: از کجای آیه بر میآید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
Telegram
.
🔴 چرا حکیمی مهم است؟
🔸اولین آشنایی من با مرحوم علامه #محمدرضا_حکیمی به دورانی باز میگردد که میخواستم با چهرهی فردی که پدرم تا آخر عمر برایش نامه مینوشت و میراثاش را به او واگذار کرد، آشنا شوم و او را بشناسم؛ اما بعدها کتاب «منهای فقر» ایشان مرا بیشتر با شخصیتش آشنا کرد. با این #کتاب در دوران #دانشگاه انس قابل توجهی داشتم و برایم بسیار جالب بود فردی که باید درگیر مسائل #فقه و اصول و مسائل مذهبی باشد، چنین کتابی را نگاشته و معتقد است #انقلاب در ساخت یک جامعهی #منهای_فقر موثر نبوده است و باید به آن پرداخته شود.
🔸ساختن این نوع جامعه یعنی برداشت حقیقی از دین چراکه مرحوم #علامه_حکیمی #دین را با #عدالت تعریف و تفسیر میکند. علامه حکیمی با تأکید معتقد است در رأس همهی عبادات، خدمت به #خلق و خدمت به جامعه است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به #حجاب، #نماز و #روزه و... ختم نمیشود و اولویت آن قبل از هر چیز، مبارزه با #فقر، بیعدالتی و نابرابری است.
🔸حکیمی وقتی از «عدالت» صحبت میکند میگوید اولین وجه عدالت، وجه اقتصادی و معیشتی است. ایشان در نامهای نوشته است تمام حرف #قرآن در دو کلمهی #توحید و #عدالت خلاصه میشود. در جامعهای که عدالت نباشد پس دین، #اسلام و #ایمان هم نیست.
🔸من وقتی نامهی پدرم (#علی_شریعتی) به علامه حکیمی را میخواندم، ایشان علامه حکیمی را مرد #تقوا و وارث دین و #اخلاص معرفی میکند و از او میخواهد این میدان خالی #عدالتطلبی را پر کند.
🔸 اندیشهی حکیمی دعوت میکند به #واقعیت و عمل به آنچه امروز میگذرد و باید نتایج را بررسی کنیم که آیا #حکومت ما همان حکومت عامل به #عدل است و میتوانیم جامعهمان را یک جامعهای اسلامی بدانیم؟!
در زندگی علامه حکیمی توجه به مناطق و اقشار مختلف و همچنین زهد واقعی دیده میشود و او همیشه تأکید میکند که ندای قرآن بانگ توحید و عدالت است.
✅ @Shariati_Group
📚 گزیده سخنان دکتر #سارا_شریعتی در همایش چهارسوی #مشهد / آئین بزرگداشت نخستین سالگرد درگذشتِ علامه حکیمی
🔸اولین آشنایی من با مرحوم علامه #محمدرضا_حکیمی به دورانی باز میگردد که میخواستم با چهرهی فردی که پدرم تا آخر عمر برایش نامه مینوشت و میراثاش را به او واگذار کرد، آشنا شوم و او را بشناسم؛ اما بعدها کتاب «منهای فقر» ایشان مرا بیشتر با شخصیتش آشنا کرد. با این #کتاب در دوران #دانشگاه انس قابل توجهی داشتم و برایم بسیار جالب بود فردی که باید درگیر مسائل #فقه و اصول و مسائل مذهبی باشد، چنین کتابی را نگاشته و معتقد است #انقلاب در ساخت یک جامعهی #منهای_فقر موثر نبوده است و باید به آن پرداخته شود.
🔸ساختن این نوع جامعه یعنی برداشت حقیقی از دین چراکه مرحوم #علامه_حکیمی #دین را با #عدالت تعریف و تفسیر میکند. علامه حکیمی با تأکید معتقد است در رأس همهی عبادات، خدمت به #خلق و خدمت به جامعه است و در نتیجه، اعمال دینی فقط به #حجاب، #نماز و #روزه و... ختم نمیشود و اولویت آن قبل از هر چیز، مبارزه با #فقر، بیعدالتی و نابرابری است.
🔸حکیمی وقتی از «عدالت» صحبت میکند میگوید اولین وجه عدالت، وجه اقتصادی و معیشتی است. ایشان در نامهای نوشته است تمام حرف #قرآن در دو کلمهی #توحید و #عدالت خلاصه میشود. در جامعهای که عدالت نباشد پس دین، #اسلام و #ایمان هم نیست.
🔸من وقتی نامهی پدرم (#علی_شریعتی) به علامه حکیمی را میخواندم، ایشان علامه حکیمی را مرد #تقوا و وارث دین و #اخلاص معرفی میکند و از او میخواهد این میدان خالی #عدالتطلبی را پر کند.
🔸 اندیشهی حکیمی دعوت میکند به #واقعیت و عمل به آنچه امروز میگذرد و باید نتایج را بررسی کنیم که آیا #حکومت ما همان حکومت عامل به #عدل است و میتوانیم جامعهمان را یک جامعهای اسلامی بدانیم؟!
در زندگی علامه حکیمی توجه به مناطق و اقشار مختلف و همچنین زهد واقعی دیده میشود و او همیشه تأکید میکند که ندای قرآن بانگ توحید و عدالت است.
✅ @Shariati_Group
📚 گزیده سخنان دکتر #سارا_شریعتی در همایش چهارسوی #مشهد / آئین بزرگداشت نخستین سالگرد درگذشتِ علامه حکیمی
Telegram
.
◾️درگذشت کریم باهری از دوستداران راه آزادی،برابری، عرفان
مردی از تبار عارفان دردآشنا و از دیار آگاهی و پایداری دزفول، که زیستنی عاشقانه وار داشت و آن هنگام که توفیق یارمان بود و به سخن بر میخواست، از هر ده واژهای که میگفت یکی #توحید بود و دیگر رهایی... و چه رستگار شد موحدی دردآشنا از اهالی امروز و پیرو اندیشهی «نوزایی فرهنگ ملی» و پویندهی جنبش #دین پیرایی و...
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
مردی از تبار عارفان دردآشنا و از دیار آگاهی و پایداری دزفول، که زیستنی عاشقانه وار داشت و آن هنگام که توفیق یارمان بود و به سخن بر میخواست، از هر ده واژهای که میگفت یکی #توحید بود و دیگر رهایی... و چه رستگار شد موحدی دردآشنا از اهالی امروز و پیرو اندیشهی «نوزایی فرهنگ ملی» و پویندهی جنبش #دین پیرایی و...
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
Telegraph
درگذشت کریم باهری از دوستداران راه آزادی،برابری، عرفان
مردی از تبار عارفان دردآشنا و از دیار آگاهی و پایداری دزفول، که زیستنی عاشقانه وار داشت و آن هنگام که توفیق یارمان بود و به سخن بر میخواست از هر ده واژه ای که می گفت یکی توحید بود و دیگر رهایی... و چه رستگار شد موحدی دردآشنا از اهالی امروز و پیرو اندیشه ی…
🔅چگونه میشود از این آفت که گریبان همهی ما را گرفته است و همه را تهدید میکند- مقصود همهی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب تودهاند- رها شد؟ با کار.
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
Telegram
.
⭕️ چرایی اهمیت توحید در جوامع بشری
🔅چرا #توحید در زندگی بشر این همه اهمیت دارد؟ من از نظر فلسفی روی آن بحث نمیکنم، برای اینکه اولاً متخصص #فلسفه نیستم و ثانیاً بحث دیگری میخواهم بکنم، برای اینکه بحث فلسفیاش غالباً شده است و بیش و کم اطلاع دارید. از لحاظ کلامی دربارهاش نمیخواهم بحث بکنم برای اینکه کلام بلد نیستم. فقط از لحاظ رشته کار خودم بحث میکنم و آن این است که #توحید و #شرک، این دو فکر ـ در #تاریخ بشر، در زندگی ملتها، در زندگی اجتماعات، در تمدنها و فرهنگهای انسانی هر کدام چه نقشی داشته است؟
🔅همان طوری که عرض کردم امکان ندارد ارزش اجتماعی و نقش تاریخی توحید را بفهمیم، مگر اینکه ضدش یعنی شرک را بفهمیم و وقتی که شرک را فهمیدیم خود به خود توحید، ابعاد #جامعهشناسی و نقش تاریخی آن در زندگی بشر کاملاً هویدا و مشخص میشود.
🔅اصولاً در مطالعهای که روی تاریخ، روی تمدنها و روی جامعهها میکردم مسئلهای را متوجه شدم، مسئلهای خیلی ساده و خیلی معمولی است که همه شما متوجه آن هستید و آن این است که در تاریخ و جامعه شناسی که در همهی جامعهها بیش و کم شناخته شدهاند، همۀ تمدنها شناخته شدهاند، حتی #انسان ابتدایی که اول دسته جمعی شروع کرده به زندگی (بسیار ساده شبیه به حیوان یا شبیه به انسان)- شناخته شده، همهی تاریخها، بدون شک و همۀ جامعه شناسان مادی یا غیر مادی، مذهبی یا ضد مذهبی، بدون استثناء ـ به این اصل معتقد شدند که در تاریخ بشر هیچ جامعهای نیست که #دین نداشته باشد. بنابراین در روی زمین جامعهای که انسان در آن زندگی بکند اما همراه آن #مذهب نباشد نیست.
🔅از اینجا چه نتیجه گرفته میشود؟ نتیجهای که گرفته میشود خیلی مهم است و آن این است که پس پیغمبران ما از #ابراهیم تا پیغمبر #اسلام و پیش از ابراهیم نیامدهاند تا بشر را متدین بکنند؛ برای اینکه بشر به فطرت خودش متدین است. نتیجهای که گرفته میشود این است که این پیغمبران نیامدهاند در جامعههای انسانی احساس مذهبی ایجاد کنند؛ زیرا هر پیغمبری در هر جامعهای که مبعوث شده، در جامعهای مذهبی مبعوث شده است ـ آن جامعه مذهبی بوده و مذهب داشته است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که هیچ کدام از این پیغمبران بزرگ ما که میشناسیم، نیامدهاند تا #خدا پرستی را در جامعهها تبلیغ کنند، چون همه جامعه ها بدون هیچ شک، پیش از #بعثت پیغمبرانی که ما میشناسیم خدا پرست بودهاند. پس آمدهاند چه کار بکنند؟
🔅آمدهاند فقط یک کار بکنند و نه هیچ کار دیگر ... و هر کار دیگری هم که کردهاند برای تحقق همان کار اولیه است و آن اینکه «توحید» را جانشین شرک کنند.
🔅شرک یعنی چه؟
شرک برخلاف آنچه که ما تصور میکنیم لامذهبی نیست، مذهب است. برخلاف آنچه که فکر میکنیم، مشرک دیندار است، معتقد است و پرستنده و عابد است. مشرک کسی است که در #چین وقتی که بتهایشان را که روی ارابههای بزرگ از معبد بیرون میآوردند زنان و مردان، زیباترین دختران و پسران خودشان را نذر میکردند که در پای #بت سر ببرند و این خون، #خون متبرکی میشد که در دعاها و نذرها و مراسم مذهبی مصرف میشد و از آن شراب متبرک ساخته میشد. این شرک است؟ این بی دینی است؟ قربانی در برابر بت و برای بت در جاهلیت همین #عرب وجود داشته. قربانی چی؟ قربانی انسان نه قربانی گوسفند؛ بسیار نذر میکردند که اگر من مثلاً چند تا پسر داشتم، پسر اولم را قربانی میکنم برای بتم؛ نذر میکرده که بت، او را پسردار بکند و به ازای این پاداشی که بتش و معبودش به او میدهد اولین پسر را در برابرش ذبح کند.
🔅میبینیم مقام مذهبی اینها از ماها که موحدیم خیلی محکمتر است! پس چرا این همه تکیه میشود به سوزاندن و از بین بردن و ریشهکن کردن شرک؟ بنابراین توحید در برابر شرک، دین در برابر بی دینی نیست، مذهب در برابر لامذهبی نیست، پرستش خدا دربرابر عدم وجود خدا نیست.
🔅نه تنها پیغمبران ما نیامدهاند تا پرستش خدا را جانشین عدم پرستش بکنند، بلکه اینها آمدهاند تا پرستش را تخفیف بدهند؛ یعنی همه جا جامعهها بیشتر از پیغمبران ما خدا پرست بودند! برای اینکه اینها میگفتند «یکی بپرستید» و آنها صد تا میپرستیدند!
🔅اینها نیامدند خدا پرستی را ایجاد کنند، یعنی پرستش معبود ایجاد بکنند، برای اینکه انسانها همواره از #توتم گرفته، از مهره گرد و قرمز رنگ و خوشرنگ گرفته به اسم فتی شیسم، از روح جدش گرفته به اسم آنیمیسم، از اشیاء طبیعی گرفته، از ستارهها گرفته، از بعضی درختها گرفته، از ربالانواع گرفته، از یک تکه سنگ گرفته، همهٔ اینها را میپرستیده است و مجسمه میساخته و پرستش میکرده و تمام مدت عمرش را در راه آنها فداکاری میکرده، بلکه خون خودش را به سادگی میداده.
✅ @Shariati_Group
🔅چرا #توحید در زندگی بشر این همه اهمیت دارد؟ من از نظر فلسفی روی آن بحث نمیکنم، برای اینکه اولاً متخصص #فلسفه نیستم و ثانیاً بحث دیگری میخواهم بکنم، برای اینکه بحث فلسفیاش غالباً شده است و بیش و کم اطلاع دارید. از لحاظ کلامی دربارهاش نمیخواهم بحث بکنم برای اینکه کلام بلد نیستم. فقط از لحاظ رشته کار خودم بحث میکنم و آن این است که #توحید و #شرک، این دو فکر ـ در #تاریخ بشر، در زندگی ملتها، در زندگی اجتماعات، در تمدنها و فرهنگهای انسانی هر کدام چه نقشی داشته است؟
🔅همان طوری که عرض کردم امکان ندارد ارزش اجتماعی و نقش تاریخی توحید را بفهمیم، مگر اینکه ضدش یعنی شرک را بفهمیم و وقتی که شرک را فهمیدیم خود به خود توحید، ابعاد #جامعهشناسی و نقش تاریخی آن در زندگی بشر کاملاً هویدا و مشخص میشود.
🔅اصولاً در مطالعهای که روی تاریخ، روی تمدنها و روی جامعهها میکردم مسئلهای را متوجه شدم، مسئلهای خیلی ساده و خیلی معمولی است که همه شما متوجه آن هستید و آن این است که در تاریخ و جامعه شناسی که در همهی جامعهها بیش و کم شناخته شدهاند، همۀ تمدنها شناخته شدهاند، حتی #انسان ابتدایی که اول دسته جمعی شروع کرده به زندگی (بسیار ساده شبیه به حیوان یا شبیه به انسان)- شناخته شده، همهی تاریخها، بدون شک و همۀ جامعه شناسان مادی یا غیر مادی، مذهبی یا ضد مذهبی، بدون استثناء ـ به این اصل معتقد شدند که در تاریخ بشر هیچ جامعهای نیست که #دین نداشته باشد. بنابراین در روی زمین جامعهای که انسان در آن زندگی بکند اما همراه آن #مذهب نباشد نیست.
🔅از اینجا چه نتیجه گرفته میشود؟ نتیجهای که گرفته میشود خیلی مهم است و آن این است که پس پیغمبران ما از #ابراهیم تا پیغمبر #اسلام و پیش از ابراهیم نیامدهاند تا بشر را متدین بکنند؛ برای اینکه بشر به فطرت خودش متدین است. نتیجهای که گرفته میشود این است که این پیغمبران نیامدهاند در جامعههای انسانی احساس مذهبی ایجاد کنند؛ زیرا هر پیغمبری در هر جامعهای که مبعوث شده، در جامعهای مذهبی مبعوث شده است ـ آن جامعه مذهبی بوده و مذهب داشته است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که هیچ کدام از این پیغمبران بزرگ ما که میشناسیم، نیامدهاند تا #خدا پرستی را در جامعهها تبلیغ کنند، چون همه جامعه ها بدون هیچ شک، پیش از #بعثت پیغمبرانی که ما میشناسیم خدا پرست بودهاند. پس آمدهاند چه کار بکنند؟
🔅آمدهاند فقط یک کار بکنند و نه هیچ کار دیگر ... و هر کار دیگری هم که کردهاند برای تحقق همان کار اولیه است و آن اینکه «توحید» را جانشین شرک کنند.
🔅شرک یعنی چه؟
شرک برخلاف آنچه که ما تصور میکنیم لامذهبی نیست، مذهب است. برخلاف آنچه که فکر میکنیم، مشرک دیندار است، معتقد است و پرستنده و عابد است. مشرک کسی است که در #چین وقتی که بتهایشان را که روی ارابههای بزرگ از معبد بیرون میآوردند زنان و مردان، زیباترین دختران و پسران خودشان را نذر میکردند که در پای #بت سر ببرند و این خون، #خون متبرکی میشد که در دعاها و نذرها و مراسم مذهبی مصرف میشد و از آن شراب متبرک ساخته میشد. این شرک است؟ این بی دینی است؟ قربانی در برابر بت و برای بت در جاهلیت همین #عرب وجود داشته. قربانی چی؟ قربانی انسان نه قربانی گوسفند؛ بسیار نذر میکردند که اگر من مثلاً چند تا پسر داشتم، پسر اولم را قربانی میکنم برای بتم؛ نذر میکرده که بت، او را پسردار بکند و به ازای این پاداشی که بتش و معبودش به او میدهد اولین پسر را در برابرش ذبح کند.
🔅میبینیم مقام مذهبی اینها از ماها که موحدیم خیلی محکمتر است! پس چرا این همه تکیه میشود به سوزاندن و از بین بردن و ریشهکن کردن شرک؟ بنابراین توحید در برابر شرک، دین در برابر بی دینی نیست، مذهب در برابر لامذهبی نیست، پرستش خدا دربرابر عدم وجود خدا نیست.
🔅نه تنها پیغمبران ما نیامدهاند تا پرستش خدا را جانشین عدم پرستش بکنند، بلکه اینها آمدهاند تا پرستش را تخفیف بدهند؛ یعنی همه جا جامعهها بیشتر از پیغمبران ما خدا پرست بودند! برای اینکه اینها میگفتند «یکی بپرستید» و آنها صد تا میپرستیدند!
🔅اینها نیامدند خدا پرستی را ایجاد کنند، یعنی پرستش معبود ایجاد بکنند، برای اینکه انسانها همواره از #توتم گرفته، از مهره گرد و قرمز رنگ و خوشرنگ گرفته به اسم فتی شیسم، از روح جدش گرفته به اسم آنیمیسم، از اشیاء طبیعی گرفته، از ستارهها گرفته، از بعضی درختها گرفته، از ربالانواع گرفته، از یک تکه سنگ گرفته، همهٔ اینها را میپرستیده است و مجسمه میساخته و پرستش میکرده و تمام مدت عمرش را در راه آنها فداکاری میکرده، بلکه خون خودش را به سادگی میداده.
✅ @Shariati_Group