❇️ شریعتی باوری به ادغام دین و دولت نداشت
🔅گفتوگوی ایرنا پلاس با ابوطالب آدینهوند و بازخوانی نظریهی «امت و امامت» دکتر #علی_ شریعتی و بررسی ایده او در باب سیاست و دولت
🔹نکته مهم این است که باید بین یک رخداد و پیامدهای یک رخداد تفکیک قائل شد. لزوماً رخداد با پیامدهای خود اینهمان نیست. یعنی انقلاب ۵۷ لزوماً با جمهوری اسلامی مساوی نیست. نهضت لزوماً مساوی با نهاد برآمده از آن نیست. ولی با هم نسبتی دارند و ضریب انعکاسی رخداد و نسبتی از آن را میتوانید در پیامدهای رخداد ببینید.
🔹نکته مهم این است که خواست همهی نیروهای حامل انقلاب و یا معترضین یکی نیست و در پسا انقلاب تعارضات آشکار شده و آن گاه است که ساختارها و نیروها در پرتو وزن کشی تاریخی خود تفوق مییابند و در چنین بزنگاههایی #تاریخ، ساختهای تاریخی وزن خود را بر دوران بار میکند و بعضاً آن دقیقهی تاریخی را به محاق میبرد.
🔹سوال اینجاست آیا تاثیرات فرهنگی #شریعتی در چند سال، میتواند جهت همهی فرایندهای تاریخی در #ایران را تغییر دهد؟ نه!
👈 آیا عینیت ساختارها و قدرتنمایی نهاد رسمی #دین را میتواند تغییر دهد؟ پاسخ منفی است.
🔹او در جایی از «امت و امامت» که مورد نقد زیادی قرار دارد میگوید: «یکی از اهداف من آزادسازی دین از دست متولیانش است».
یعنی عملاً این تشخیص تاریخی شریعتی به نظر من بسیار قابل تأمل و پیشدستانه است و او تحلیلی پیشدستانه از تاریخ محتمل ما دارد که چه سناریوی تاریخی میتواند رخ بدهد که او اینگونه آسیبشناسی میکند.
🔹او انقیاد نهاد رسمی دین را آسیبشناسی میکند و میگوید یکی از اهداف من آزادسازی دین از نهاد رسمی دین است: «آزاد کردن #مذهب از تولیت استبدادهای فکری و روحانی» است. در نتیجه شریعتی با بازخوانی «تشیع صفوی و علوی» عملاً تاریخ آینده ما را نقد میکند و گویی درباره آیندهای محتمل با ما وارد دیالوگ میشود و دینِ دولتیِ صفوی را نقد میکند و به طور کلی او همآیی این چنین پیوندی بین نهاد دین و نهاد دولت در دوران صفوی و یا در دوران پسا #پیامبر و تجلی آن در نظام #خلافت را نقد میکرد و تفوق ظاهرگراییِ دینی - دولتی را پیشدستانه آسیب شناسی میکرد و میگفت که:
«وقتی #زور لباس #تقوا بپوشد بزرگترین فاجعه رخ میدهد» و ائتلاف تثلیث شوم «زر و زور و تزویر» را هشدار میداد.
🔹این موضوع از آنجا که در ادبیات شریعتی بسیار برجسته است، نمیتوان چنین برآیند پساانقلابی در ایران را با اندیشههای او متناسب دانست. بلکه عملاً در پسا انقلاب، با قدرتگیری نیروهای سنتی، الهیات رهاییبخش امثال #شریعتی و #طالقانی در محاق رفت و مطرود شد و شریعتی خود به ممنوعهای بدل شد...″
🔗 مطالعهی مطلب کامل
✅ @Shariati_Group
🔅گفتوگوی ایرنا پلاس با ابوطالب آدینهوند و بازخوانی نظریهی «امت و امامت» دکتر #علی_ شریعتی و بررسی ایده او در باب سیاست و دولت
🔹نکته مهم این است که باید بین یک رخداد و پیامدهای یک رخداد تفکیک قائل شد. لزوماً رخداد با پیامدهای خود اینهمان نیست. یعنی انقلاب ۵۷ لزوماً با جمهوری اسلامی مساوی نیست. نهضت لزوماً مساوی با نهاد برآمده از آن نیست. ولی با هم نسبتی دارند و ضریب انعکاسی رخداد و نسبتی از آن را میتوانید در پیامدهای رخداد ببینید.
🔹نکته مهم این است که خواست همهی نیروهای حامل انقلاب و یا معترضین یکی نیست و در پسا انقلاب تعارضات آشکار شده و آن گاه است که ساختارها و نیروها در پرتو وزن کشی تاریخی خود تفوق مییابند و در چنین بزنگاههایی #تاریخ، ساختهای تاریخی وزن خود را بر دوران بار میکند و بعضاً آن دقیقهی تاریخی را به محاق میبرد.
🔹سوال اینجاست آیا تاثیرات فرهنگی #شریعتی در چند سال، میتواند جهت همهی فرایندهای تاریخی در #ایران را تغییر دهد؟ نه!
👈 آیا عینیت ساختارها و قدرتنمایی نهاد رسمی #دین را میتواند تغییر دهد؟ پاسخ منفی است.
🔹او در جایی از «امت و امامت» که مورد نقد زیادی قرار دارد میگوید: «یکی از اهداف من آزادسازی دین از دست متولیانش است».
یعنی عملاً این تشخیص تاریخی شریعتی به نظر من بسیار قابل تأمل و پیشدستانه است و او تحلیلی پیشدستانه از تاریخ محتمل ما دارد که چه سناریوی تاریخی میتواند رخ بدهد که او اینگونه آسیبشناسی میکند.
🔹او انقیاد نهاد رسمی دین را آسیبشناسی میکند و میگوید یکی از اهداف من آزادسازی دین از نهاد رسمی دین است: «آزاد کردن #مذهب از تولیت استبدادهای فکری و روحانی» است. در نتیجه شریعتی با بازخوانی «تشیع صفوی و علوی» عملاً تاریخ آینده ما را نقد میکند و گویی درباره آیندهای محتمل با ما وارد دیالوگ میشود و دینِ دولتیِ صفوی را نقد میکند و به طور کلی او همآیی این چنین پیوندی بین نهاد دین و نهاد دولت در دوران صفوی و یا در دوران پسا #پیامبر و تجلی آن در نظام #خلافت را نقد میکرد و تفوق ظاهرگراییِ دینی - دولتی را پیشدستانه آسیب شناسی میکرد و میگفت که:
«وقتی #زور لباس #تقوا بپوشد بزرگترین فاجعه رخ میدهد» و ائتلاف تثلیث شوم «زر و زور و تزویر» را هشدار میداد.
🔹این موضوع از آنجا که در ادبیات شریعتی بسیار برجسته است، نمیتوان چنین برآیند پساانقلابی در ایران را با اندیشههای او متناسب دانست. بلکه عملاً در پسا انقلاب، با قدرتگیری نیروهای سنتی، الهیات رهاییبخش امثال #شریعتی و #طالقانی در محاق رفت و مطرود شد و شریعتی خود به ممنوعهای بدل شد...″
🔗 مطالعهی مطلب کامل
✅ @Shariati_Group
ایرنا پلاس
شریعتی باوری به ادغام دین و دولت نداشت
تهران - ایرنا پلاس - بخش سوم گفتوگوی ایرنا پلاس با ابوطالب آدینهوند به بازخوانی نظریه امت و امامت شریعتی، و بررسی ایده شریعتی در باب سیاست و دولت میپردازد.
🌹دوم آذر ماه، سالروز ولادت معلم شهید، دکتر علےشریعتےمزینانے، اندیشمندی از دیار #سربداران و آموزگار راستین «عرفان - برابری - آزادی» و راهنمای مکتب #اسلام_نبوی و #تشیع_علوی ، نیک و گرامی باد
″... آنگاه که خدا کالبدم را ساخت، تو را ای #آزادی بجای #روح در من دمید، و بدین گونه با تو زنده شدم، با تو دّم زدم، با تو به جنبش آمدم، با تو دیدم و گفتم و شِنُفتم و حس کردم و فهمیدم و اندیشیدم ....
و تو.... ای روح گرفتار من، میدانی، میدانی که در همهی آفرینش چه نیازی دشوارتر و دیوانهتر از نیاز کالبدی است به روحش؟
اما.... تو را که میرغضبهای #استبداد، فراشان #خلافت از من باز گرفتند و مرا که به "تنهایی دردمندم" تبعید کردند و به زنجیر بستند، چگونه میتوانند از یکدیگر بگسلند، که نگاه را از چشم باز نمیتوانند گرفت و چشم را از نگاهش باز نمیتوانند گرفت و من ای آزادی! با تو میبینم! ...″
📚 معلم علےشریعتے
✅ @Shariati_Group
″... آنگاه که خدا کالبدم را ساخت، تو را ای #آزادی بجای #روح در من دمید، و بدین گونه با تو زنده شدم، با تو دّم زدم، با تو به جنبش آمدم، با تو دیدم و گفتم و شِنُفتم و حس کردم و فهمیدم و اندیشیدم ....
و تو.... ای روح گرفتار من، میدانی، میدانی که در همهی آفرینش چه نیازی دشوارتر و دیوانهتر از نیاز کالبدی است به روحش؟
اما.... تو را که میرغضبهای #استبداد، فراشان #خلافت از من باز گرفتند و مرا که به "تنهایی دردمندم" تبعید کردند و به زنجیر بستند، چگونه میتوانند از یکدیگر بگسلند، که نگاه را از چشم باز نمیتوانند گرفت و چشم را از نگاهش باز نمیتوانند گرفت و من ای آزادی! با تو میبینم! ...″
📚 معلم علےشریعتے
✅ @Shariati_Group
″... تمامی تشیع بر این دو اصل استوار است:
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
۱- عدل
۲- امامت
این همان نیست که تو در مکتبهای دیگر میجویی؟ و همان نیست که برای جامعهی خویش و برای بشریت آرزو میکنی؟
#شیعه بر همین دو پایه استوار است، اما چه کنم که این دو اصل را از معنی خودش انداختند، یعنی اسم آن را حفظ کردند و رسمش را نفی!!!
اگر فریبکاران که این دو را، بی معنی و بی اثر کردند، بجای اینکه معنی این دو را برداشتند، اصلأ لفظ آن را بر میداشتند و بجایش اصطلاح دیگری، مثل تقیه و عبادت و ریاضت و غیره را میگذاشتند، من میتوانستم امروز خطاب به روشنفکران و خطاب به توده نیز فریاد بزنم که: نه! اصول شیعه اینها نیست، #عدل است و #امامت است!
اما بدبختی ما این است که، این دو لفظ را گذاشتند، اما، معنی آن را #مسخ کردند، طوری که نه عدالتش به درد #عدالت میخورد و نه امامتش بدرد امامت؛ امامتش نصیب شاه عباس میشود و عدالتش بهره "ظلمه"! و آنچه پس از هزار سال #جهاد و #شکنجه و #عشق و پایداری و گذراندن قرنهای سیاه #خلافت عرب و #سلطنت مغول، دستگیر توده محروم شیعه شد، #ظلم خان بود و جور خاقان، این بار در لباس "محبت مولا علی"!
همه چیز را مسخ کردهاند، ظاهرش را نگه داشتهاند و معنی و #روح و جهتش را عوض کردهاند و در جهت حفظ مصالح و منافع طبقاتی و سیاسی و اقتصادی خودشان تغییر دادهاند. اصطلاحات مذهبی را که هر کدام ظرفی هستند که یک فکر و یک عقیده را در خود دارند، از محتوی خالی کردهاند، پوک و پوچ و بی مغز و بی روح ساختهاند! و کاش خالی و بی مغز میکردند، نه به جای آن از مواد تخدیر کنندهی خرافی و ضد اسلامی و ضد شیعی پر کردند!
#توحید را، #قرآن را، #نیایش را، #حج را، #شفاعت را، #قضا و #قدر را، #توسل را، #انتظار #موعود را، و همه را بصورت الفاظی در آوردهاند مبهم، خالی و یا مسخ شده و تخدیر کننده و حتی درست ضد آنچه معنی دارد! و درست در عکس جهتی که نشان میدهد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
Telegram
.
″… میخواهم بگویم: #اسلام من،... اسلام #ابوذر است، تشیع ابوذر! که با شعارش نه علیه نظام #کفر، بلکه نظام #عثمان، #خلافت اسلام، جامع و ناشر #قرآن علیه او قیام میکند و میجنگد!!
آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایهداری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آوردهاید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیتهای مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را بهناحق میخورند و مردم را از راه #خدا باز میدارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج میسازند و در راه خدا #انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)
عثمان و #کعبالاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر میکرد!) میگفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایهداران و برده فروشان ادیان دیگر است!
ابوذر میگفت: از کجای آیه بر میآید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایهداری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:
«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آوردهاید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیتهای مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را بهناحق میخورند و مردم را از راه #خدا باز میدارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج میسازند و در راه خدا #انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)
عثمان و #کعبالاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر میکرد!) میگفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایهداران و برده فروشان ادیان دیگر است!
ابوذر میگفت: از کجای آیه بر میآید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
Telegram
.
⭕️ چه کسانی حق ارشاد ندارید!
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
Telegram
.
″... اکنون دیگر کسی به #علی دشنام نمیدهد، نامش را همراه نام #خدا و #محمد بر مناره معبد اعلام میکنند و علی که همواره صدای #اذان خلیفه را بر این مناره میشنیده است، اکنون میبیند و هر صبح و ظهر و غروب و شامگاهی نام خویش را از لبان مناره معبد خدا میشنود.
▫️و #تاریخ با شگفتگی چشم بر این مناره دوخته است؛ باور نمیکند، چگونه مناره مسجدی که در چنگ خلیفه است شب و روز در قلب شهر، بر سر خلق و در زیر گنبد نیلگون آسمان فریاد میزند: من گواهی میدهم که علی مولای من، پیشوای من، حجت خدا و امیر بر حق اهل #ایمان است. آیا علی پیروز شده است؟
▫️تاریخ چرا لبهایت را به افسوس میگزی؟
چرا بر چهرهات ناگهان سایهی سنگین اندوهی تیره نشست؟ مگر صدای #مسجد را نمیشنوی؟
هر صبح و ظهر و مغرب و شام نمیبینی که لبهای مناره معبد، با نام علی باز میشود. موذن را نمیبینی که به نام علی که میرسد چگونه از دل فریاد میکشد، چنانکه مناره مسجد، و در و دیوار مسجد به لرزه میافتد؟ نمیبینی که نام علی از عمق محراب مسجد بر میخیزد و در حلقوم مناره میپیچد و در فضا پخش میشود؟
اما تو مرددی تاریخ؟
بگو؟ تو بگو که بهتر از هر کسی بر این سرگذشت دردناک آگاهی.
▫️تاریخ! علی همچون #سقراط دنیا را در جست و جوی #عدالت و در تکاپوی #حقیقت میپنداشت. سقراط میگوید، در آن دنیا، دنیایی که پیش از این بوده است، روحها همچون سیبی بودهاند و خدایان سیبها را از میانه به دو نیم میکردهاند و سپس سیبهای نیمه را از آنجا به سوی این دنیا، بروی این زمین سرازیر کردند و نیمههای سیب بر روی سطح زمین پخش شدند و از آن لحظه سراسیمه میگردند و هر نیمهای نیمهی گم شده خویش را میجوید و تا نیمهی خود را نیابد آرام نمیگیرد. و همچنان در پی آن در تکاپوی مضطربانه خود همه جا را در مینوردد تا نیمه گم شده خویش را که ناگهان در انبوه نیمههای بیشمار سیبها یافت، به او بپیوندد و سیبی همچنان که در دنیای پیشین بود باز پدیداید. بدینگونه دو نیمه یکی میشوند و نقصان بهکمال و اضطراب به اطمینان و نگرانی به رضایت و تشنگی به سیرابی و بالاخره حرکت به سکون میانجامد.
▫️و علی خود را نیمهی سیب میدانست و حق خود را نیمهی دیگر سیب و یقین داشت که دو نیمه یک سیب، آن یک سیب را در این دنیا تجدید خواهند کرد و علی هر کس را نیمه سیبی میدانست و آنچه را که شایستهی او بود نیمهی دیگر سیب که در جست و جوی آن است، و این جستوجویی است که همچنانکه سقراط معتقد بود سنت #طبیعت و ناموس خلقت است و از این رو بیشک نیمهی خویش را خواهد یافت.
▫️علی خود را نیمهی سیب و #ولایت (بهمعنی #حکومت بر حق و نیز دوستی و سرپرستی و تصاحب است که به جای #خلافت که رژیم حکومت و تسلط غاصبانه است، برای حکومت علی #اصلاح شده است) را نیمهی دیگر خویش که طبیعتاً به هم خواهند رسید و یک سیب، آنچنان که بیش از این بودهاند و باید باشد، پدید خواهند آورد.
▫️اما دیدیم که داستان سیب سقراط و حرفهایی که در #فلسفه این سیب گفتهاند همه حرفهای پرت و حرفهای دور بود و تعریف سیبهای گلشایی! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی - برگرفته از ضميمه كتاب
▫️و #تاریخ با شگفتگی چشم بر این مناره دوخته است؛ باور نمیکند، چگونه مناره مسجدی که در چنگ خلیفه است شب و روز در قلب شهر، بر سر خلق و در زیر گنبد نیلگون آسمان فریاد میزند: من گواهی میدهم که علی مولای من، پیشوای من، حجت خدا و امیر بر حق اهل #ایمان است. آیا علی پیروز شده است؟
▫️تاریخ چرا لبهایت را به افسوس میگزی؟
چرا بر چهرهات ناگهان سایهی سنگین اندوهی تیره نشست؟ مگر صدای #مسجد را نمیشنوی؟
هر صبح و ظهر و مغرب و شام نمیبینی که لبهای مناره معبد، با نام علی باز میشود. موذن را نمیبینی که به نام علی که میرسد چگونه از دل فریاد میکشد، چنانکه مناره مسجد، و در و دیوار مسجد به لرزه میافتد؟ نمیبینی که نام علی از عمق محراب مسجد بر میخیزد و در حلقوم مناره میپیچد و در فضا پخش میشود؟
اما تو مرددی تاریخ؟
بگو؟ تو بگو که بهتر از هر کسی بر این سرگذشت دردناک آگاهی.
▫️تاریخ! علی همچون #سقراط دنیا را در جست و جوی #عدالت و در تکاپوی #حقیقت میپنداشت. سقراط میگوید، در آن دنیا، دنیایی که پیش از این بوده است، روحها همچون سیبی بودهاند و خدایان سیبها را از میانه به دو نیم میکردهاند و سپس سیبهای نیمه را از آنجا به سوی این دنیا، بروی این زمین سرازیر کردند و نیمههای سیب بر روی سطح زمین پخش شدند و از آن لحظه سراسیمه میگردند و هر نیمهای نیمهی گم شده خویش را میجوید و تا نیمهی خود را نیابد آرام نمیگیرد. و همچنان در پی آن در تکاپوی مضطربانه خود همه جا را در مینوردد تا نیمه گم شده خویش را که ناگهان در انبوه نیمههای بیشمار سیبها یافت، به او بپیوندد و سیبی همچنان که در دنیای پیشین بود باز پدیداید. بدینگونه دو نیمه یکی میشوند و نقصان بهکمال و اضطراب به اطمینان و نگرانی به رضایت و تشنگی به سیرابی و بالاخره حرکت به سکون میانجامد.
▫️و علی خود را نیمهی سیب میدانست و حق خود را نیمهی دیگر سیب و یقین داشت که دو نیمه یک سیب، آن یک سیب را در این دنیا تجدید خواهند کرد و علی هر کس را نیمه سیبی میدانست و آنچه را که شایستهی او بود نیمهی دیگر سیب که در جست و جوی آن است، و این جستوجویی است که همچنانکه سقراط معتقد بود سنت #طبیعت و ناموس خلقت است و از این رو بیشک نیمهی خویش را خواهد یافت.
▫️علی خود را نیمهی سیب و #ولایت (بهمعنی #حکومت بر حق و نیز دوستی و سرپرستی و تصاحب است که به جای #خلافت که رژیم حکومت و تسلط غاصبانه است، برای حکومت علی #اصلاح شده است) را نیمهی دیگر خویش که طبیعتاً به هم خواهند رسید و یک سیب، آنچنان که بیش از این بودهاند و باید باشد، پدید خواهند آورد.
▫️اما دیدیم که داستان سیب سقراط و حرفهایی که در #فلسفه این سیب گفتهاند همه حرفهای پرت و حرفهای دور بود و تعریف سیبهای گلشایی! ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی - برگرفته از ضميمه كتاب