گروه شریعتی
564 subscribers
1.65K photos
554 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🟠 "فطر" در فرهنگ اسلامی به چه معناست؟

🔅واژه "عيد" از ريشه "عود" به معنای بازگشت پی‌در‌پی و در عرف و شرع به ايامی اطلاق می‌شود که دربردارنده سرور و شادمانی باشد. در #قرآن کريم از زبان حضرت #عيسی آمده است: "انزل علينا مائده من اسماء تکون لنا عيدا” يعنی: بر ما مائده و سفره آسمانی نازل فرما تا آن روز عيد ما باشد.

🔅در دين مبين #اسلام عيد به هنگامی گفته می‌شود که فضل و رحمت پروردگار يکتا مشمول حال فرد يا جامعه‌ای قرار گيرد و سرور حقيقی زمانی فرا می‌رسد که آدمی به مرتبه‌ی تقرب و کسب رضايت #حق نايل گردد. چنانکه در آيه ۱۷۰ سوره مبارکه آل عمران که به شهدا اشاره دارد، از آنجا که شهيدان مشمول رحمت و عنايت بی‌منتهای خداوند تبارک و تعالی قرار گرفته‌اند، آن‌ها را همواره مسرور و شادمان معرفی فرموده است.

🔅واژه «فطر»از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است. بنابراین عید فطر، یعنی بازگشت به #فطرت و سرشت. بازگشت از این نظر که آیا رابطه‌ی ما با فطرت پاک انسانی به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق #روح و فطرت پاکی که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب های جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رویش نشسته، در کلاس ماه #رمضان زنگارها زدوده شده‌اند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتدای نجات و آغاز پیروزی بر #طاغوت نفس را در #نماز #عید_فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. چراکه برای #انسان «بازگشت به خویشتن»، فرا رسیدن بهار معنویت است؛ مانند درختانی که پس از گذران زمستان سرد، به بهار رسیده‌اند و در مسیر حرکت قرار گرفته‌اند. به‌راستی چه عیدی شیرین‌تر و چه پیروزی ای شکوهمندتر از #بازگشت به خویشتن، و پیروزی بر طاغوت نفس؟ که فطرت را زیر پای سهمگین خود منکوب کرده است..؟

🔅بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله‌ی عید به عنوان محور پاکسازی و بهسازی بنگریم. عید #فطر وقتی برای ما عید واقعی است که در مسیر #خودسازی پیروز شده باشیم و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد!

🔅اما در مورد فطرت، باید توجه داشت که قرآن با صراحت، #خدا شناسی و #دین را مسئله‌ای فطری می‌شمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد، ازجمله در آیه ۳۰ روم می‌خوانیم: «ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.»
این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد #انسان می‌باشد، و دستورهای آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیت‌های ناسالم، محفوظ باشد، همان را می‌خواهد که آیین ناب اسلام آن را می‌خواهد، و خداوند آئین‌اش را بر اساس نیازهای فطری #بشر تدوین نموده است.

🔅اگر انسان دارای فطرت نخستین، به دور از حجاب‌ها و زنگارها باشد، بدون هیچ‌گونه تردید و دغدغه، راه #توحید و دستورهای صحیح الهی را می‌پسندد و بر می‌گزیند. معنای #جهاد اکبر و مبارزه بی‌امان با طاغوت نفس این است که پرده‌ها و حجاب‌ها و زنگارها را از روی فطرت پاک برداریم و از آن پیروی کنیم.

🔅فطرت در تعبیرات دانشمندان نیز بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت #عقل یعنی استدلال روشن عقلی، که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستی، بی درنگ به این حقیقت منتقل می‌شود که محال است این نظام و اسرار شگفت‌انگیز معلول مبدئی فاقد #عقل و #شعور باشد و این «عقل فطری» بدون نیاز به استاد و #معلم به مقصود می‌رسد، ولی فطرت مفهوم دیگری نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» می‌شود، که تفسیر فطری بودن دین با این تعبیر، صحیح‌تر و مناسب‌تر به نظر می‌رسد و منظور از آن این است که انسان وقتی به اعماق جانش می‌نگرد، نور حق را می‌بیند، و ندایی را با گوش دل می‌شنود، ندایی که او را به سوی مبدأ #علم و #قدرت بی‌نظیر هستی دعوت می‌کند، که گاهی از آن تعبیر به «درک وجدانی» می‌شود.


@Shariati_Group

🔗 مطالعه‌ی متن کامل
🔅چگونه می‌شود از این آفت که گریبان همه‌ی ما را گرفته است و همه را تهدید می‌کند- مقصود همه‌ی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب توده‌اند- رها شد؟ با کار.

🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومی‌برد و با سرشت او می‌آمیزد و عجین می‌کند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان می‌شود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همه‌ی عمق، پهنا و سرمایه‌ای که در این کلمه وجود دارد.

🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربه‌ای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایده‌آل، مجموعه‌ای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار می‌کنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.

🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجه‌ی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانی‌ترین و عمیق‌ترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادی‌شان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستی‌اش فاصله‌ای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.

🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطه‌ی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):

«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»

«از ایمان به عمل راه برده می‌شود و از عمل نیز به ایمان راه برده می‌شود.»

🔅روشنفکر از این نظر در لبه‌ی پرتگاه است که آگاهی‌اش را از #کتاب می‌گیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتاب‌زدگی را به وجود می‌آورد، بیماری‌ای که در آن، ارزش‌های انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن می‌گویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول می‌گیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفره‌های هزار و یک شبی غذا می‌خورند و از زهد علی ستایش‌ها می‌کنند و می‌پندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمان‌وار زندگی می‌کنند، اما به #ابوذر عشق می‌ورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین می‌گریند و آنان که فاطمه‌وار سخن می‌گویند، اما شیوه زندگی‌شان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!

🔅از #حج بازمی‌گردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز می‌خوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت می‌شوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیست‌های با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعف‌های وجودی خویش می‌جویند. همانطور که آن مارکسیست‌ها نیز در #مارکسیسم راه‌هایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل می‌کند، می‌جویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
 
💠 خدا اِنگاری #انسان در عصر سلطه #نیهیلیسم

🔸روزی روزگاری #مدرنیته میدان‌دار بهت‌آوری جهانی بود. #تکنولوژی و اختراعات به‌عنوان معجزات انسان‌های قرن بیستمی شد تا جایی که گفتند جز خودشان هیچ خدایی را بنده نیستند..!

🔹مروجین #معنویت جدید یا به تعبیری پیامبران #دین مدرنیته با صدای بلند #انسان را به‌عنوان «خدای عصر جدید» معرفی کردند. در مدح قدرت انسان همچون هومر حماسه‌های افسانه‌ای سرودند. هر بار با اختراع جدید علمی این خدای بادکنکی فربه‌تر می‌شد و سرمستانه ادیان الهی را به هماوردی و تحدّی فرا می‌خواندند تا #علم را بهانه‌ای برای حذف دین و #خدا به نفع خدای جدید یعنی «انسان» فراهم آورند.

🔸نیل دونالدوالش یکی از مروجین معنویت جدید که به #پیامبر عصر جدید معروف است، در کتاب «ابداع زندگی» گفتگویی با باربارا مارکس‌هابرد، یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته‌ی معنویت جدید در محور عصر جدید دارد.

🔹وی در این #کتاب، عصر جدید را عصر بازپس‌گیری قدرت انسان از خدا بیان می‌کند و تکنولوژی را موجب این #خودآگاهی متوهمانه می‌داند. «ما عادت داشتیم تمام توانایی‌های جدید را به خدایانمان نسبت دهیم ولی از وقتی‌که ما خودمان داریم یاد می‌گیریم هوش خود را از طریق ارتباطات سریع‌تر و گسترده‌تر گسترش دهیم، یاد می‌گیریم جسم‌مان را تغییر دهیم؛ یاد می‌گیریم در فضا زندگی کنیم، حتی دنیاهای جدید در فضا می‌سازیم. متوجه شدم که چیز حیرت‌آوری دارد اتفاق می‌افتد. ما قابلیت‌مان را به خدایان‌مان نسبت می‌دادیم و حالا این قابلیت را به اصل خودش یعنی خودمان. ما داریم چیزی می‌شویم که عادت داشتیم خدایان بخوانیم. چرا حالا، چرا سال پیش، دهه‌ی پیش یا قرن پیش نه؟ چرا این امر دارد اتفاق می‌افتد؟ چون وقتش است. چرا که علم و فناوری، قدرت‌های تازه‌ای به ما داده‌اند که عظیم‌تر از قدرت‌هایی است که بشر تاکنون داشته است؛ حالا می‌توانیم حقیقتاً خودمان را بشرهای جهانی خیلی کم سن و سال بخوانیم. زمین به‌ مثل یک کودکستان برای خدایان کوچک است، ولی باید تکامل آگاهانه را سریع یاد بگیریم”. (کتاب ابداع زندگی ص ۸۳)

🔸اما با ظهور سلاحی بیولوژیک تحت عنوان ویروسی ناشناخته و فراگیر به نام #کرونا، عمر تفرعن «انسان‌ - خدای مدرنیته» کوتاه شد. انسان کودک‌خدا، تنازع بقاء را به تکامل شعوری ترجیح داد.

🔹غول‌های رسانه‌ای اگر خاطرات کرونایی را در حافظه‌ی تاریخی خود ثبت کنند، مرور خاطرات صف‌های خرید اسلحه برای تنازع بقاء، به‌مرگی سالمندان، غارت فروشگاه‌ها و عجز علم برای حفظ جان هزاران انسان در برابر یک ویروس نادیده دیگر هیچ‌وقت سودای خدایی را در ذهن هیچ بنی‌بشری نمی‌آورد. انسان پسا کرونا ندای #فطرت خود را واضح‌تر شنید. قدرت الهی و عجز خود را به عیان مشاهده کرد و دست تسلیم بالا برد...

@Shariati_Group
رسول حسن‌زاده
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدان‌ها که عمق و دامنه‌ی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثرترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همه‌ی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیم‌هایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!

🔅و علم هم که به جای آن‌که جانشین شایسته‌تری برای #مذهب شود، که ادعا می‌کرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایه‌داری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بی‌مهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همه‌ی ارزش‌های انسانی...

🔅تمامیِ این تجربه‌های تلخ زمینه را برای «طلوع دوباره‌ی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه‌ی «حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچه‌های علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی‌ #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرف‌پرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفه‌ی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظام‌های معاصر… به بن‌بست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش‌‌ آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همه‌ی کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه‌‌ی غول‌آسای #تکنولوژی بی‌رحم و قتال افکند...

🔅و طبیعی است که اندیشه‌ای بیدار و روح‌های آزاد و وجدان‌های سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشده‌اند و انگیزه‌های اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشته‌اند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق می‌سوزد و از منشور بلورینش خدا می‌تابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی می‌دهد و به همه چیز معنی می‌بخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی