گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
💢 #فردوسی نقاد خِردستیزی، دین‌مداری و حکومت دینی به شیوه غزنویان

امروز به روایتی زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی است. فردوسی صاحب اثری است که به قول داریوش شایگان حجمی پنج برابر کمدی الهی دانته دارد و در حقیقت سند ملی خاطره قومی ایرانیان است.(پنج اقلیم حضور- فرهنگ معاصر) و به قول مرحوم شاهرخ مسکوب راز جاودانگی‌اش در :"کلیت جهانی و آشکار کردن ژرف‌ترین دردهای آدمی است" (مقدمه‌ای بر رستم و افراسیاب, شرکت سهامی کتاب‌های جیبی, تهران سال ۱۳۶۹) .

فردوسی در واقع هم خردگریزی غزنویان(مبارزه با معتزله) را به سخره می‌گیرد و هم استفاده ابزاری محمود غزنوی از #دین برای توسعه قدرت و افزایش قلمرو و هم تعصب دین را. سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت. او از مریدان عبدالله‌بن کرام بود و تحت تاثير او برشیعیان و اعتزالیان سخت می‌گرفت و بسیار کسان کشت و مجدالدوله را به این گناه از دم تیغ گذراند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدوالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد.”
#سهند_ایرانمهر

مطالعه ادامه مطلب

@Shariati_Group
🍂 از جانِ ما چه می‌خواهید؟


💡 این را هیچکس نمی‌تواند انکار کند که ما ملّتِ #ایران در میان بیست‌ کرور جمعیت، پنج کرور و سیصد و پنجاه و هفت هزار وزیر، امیر، سپهسالار، سردار، امیر نویان، امیر تومان، سرهنگ، سرتیپ، سلطان، یاور، میرپنجه، سفیر کبیر، شارژدافر، گنسبه، یوزباشی، ده باشی و پنجه باشی داریم.
و گذشته از اینها باز ما ملّتِ ایران در میان بیست‌ کرور جمعیت(خدا برکت بدهد) شش‌ کرور و چهارصد و پنجاه و دو هزار و ششصد و چهل و دو نفر آیة‌الله، حجت‌الاسلام، مجتهد، مجاز، امام جمعه، شیخ‌الاسلام، سید، سند، شیخ، ملا، آخوند، قطب، مرشد، خلیفه، پیر، دلیل و پیشنماز داریم؛

علاوه بر این‌ها، باز ما در میان بیست‌ کرور جمعیت چهار‌ کرور شاهزاده، آقا‌زاده، ارباب، خان، ایلخانی، ایل‌بیکی، وابه‌باشی داریم؛ زیاده بر اینها، اگر خدا بگذارد این آخری‌ها هم قریبِ دو سه هزار نفر وکیلِ مجلس، وکیلِ انجمن، وکیلِ بلدیّه، منشی و دفتر‌دار و غیره داریم.

همهٔ این طبقاتی که عرض شد دو قسم بیشتر نیستند؛ یک دسته، رؤسایِ ملّت و یک دسته اولیایِ دولت؛ ولی هر دو دسته یک مقصود بیشتر ندارند، می‌گویند شما کار کنید، زحمت بکشید آفتاب و سرما بخورید، لخت و عور بگردید، گرسنه و تشنه زندگی کنید بدهید ما بخوریم و شما را حفظ و حراست کنیم.

اگر کارهای ما را باید همه‌اش را تقدیر درست کند، امورات ما را باید باطنِ شریعت اصلاح کند، اعمال ما را دست غیبی به نظام بیندازد، پس شما میلیون‌ها رئیس، آقا، بزرگتر، از جانِ ما بیچاره‌ها چه می‌خواهید؟
پس شما کرور‌ها سردار و سپهسالار و خان، چرا ما را دم کورهٔ خورشید کباب می‌کنید؟!
پس شما چرا مثلِ زالو به تنِ ما چسبیده و خون ما را به این سمجی می‌مکید؟...

📚 میرزا علی‌اکبر خان دهخدا - چرند و پرند، صص ۱۴۰–۱۳۸ / به کوشش اکبر مرتضی‌پور



◾️اگر از #فردوسی بگذریم، معلوم نیست کدام یک از بزرگانِ ادبِ ایران زمین به اندازهٔ #دهخدا به فرهنگِ ملّی ما ایرانیان خدمت کرده است. کار عظیم و مردانهٔ استاد علی‌اکبر دهخدا دربارهٔ واژگان زبان فارسی از کارهای کارستانی است که توفیقِ انجام آن را باید موهبتیِ الاهی برای زبان فارسی و برای بنیادگذارِ آن به شمار آورد.

دهخدا در چند حوزهٔ فرهنگ ما کارهای استثنایی و بزرگ عرضه کرده است. تنها #امثال_و_حکم او، کافی است که مولفی را در زبان پارسی جاودانگی بخشد تا چه رسد به #لغت_نامه بزرگ او.
عظمت کار دهخدا وقتی آشکارتر می‌شود که می‌بینیم او در عرصهٔ خلاقیّت ادبی نیز در دو حوزهٔ شعر و نثر از پیشاهنگان تجدّد و تحوّل است.

#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی
با چراغ و آینه، صفحهٔ ۳۷۷

@Shariati_Group
🆔 @shafiei_kadkani
📚 شاید در این روزها که زمان بیشتری را در خانه سپری می‌کنیم، مطالعه آثار شعرا و عرفای #ایران زمین، خالی از لطف نباشه.


#در_خانه_بمانیم

هدیه گرانبها به دوستداران #عرفان، فرهنگ و ادب پارسی. گنجینه عرفانی شامل دیوان اشعار عرفای ایرانی و بزرگان شعر و ادب فارسی، جهت اشاعه فرهنگ ایرانی این گنجینه را به دوستانمان عیدی بدهیم 🙏

📌 با کلیک بر روی هر کدام از لینک‌های زیر دیوان شعر آن شاعر را خواهید داشت:

🌸#حافظ
http://ganjoor.net/hafez

🌺#خیام
http://ganjoor.net/khayyam

🌼#سعدی
http://ganjoor.net/saadi

🌸#فردوسی
http://ganjoor.net/ferdousi

🌺#مولوی
http://ganjoor.net/moulavi/

🌼#نظامی
http://ganjoor.net/nezami/

🌸#پروین_اعتصامی
http://ganjoor.net/parvin

🌺#عطار
http://ganjoor.net/attar

🌼#سنایی
http://ganjoor.net/sanaee

🌸#وحشی
http://ganjoor.net/vahshi

🌺#رودکی
http://ganjoor.net/naserkhosro

🌼#منوچهری
http://ganjoor.net/manoochehri

🌸#فرخی
http://ganjoor.net/farrokhi

🌺#خاقانی
http://ganjoor.net/khaghani

🌼#مسعود_سعد
http://ganjoor.net/masood

🌸#انوری
http://ganjoor.net/anvari

🌺#اوحدی
http://ganjoor.net/khajoo

🌼#عراقی
http://ganjoor.net/eraghi

🌸#صائب_تبریزی
http://ganjoor.net/saeb

🌺#شبستری
http://ganjoor.net/shabestari

🌼#جامی
http://ganjoor.net/jami

🌸#هاتف_اصفهانی
http://ganjoor.net/hatef

🌺#ابوسعید_ابوالخیر
http://ganjoor.net/abusaeed

🌼#بهار
http://ganjoor.net/bahar

🌸#باباطاهر
http://ganjoor.net/babataher

🌺#محتشم
http://ganjoor.net/mohtasham

🌼#شیخ‌بهایی
http://ganjoor.net/bahaee

🌸#سیف_فرغانی
http://ganjoor.net/forooghi

🌺#عبید_زاکانی
http://ganjoor.net/obeyd

🌼#ناصر_خسرو
http://ganjoor.net/khosro

🌸#شهریار
http://ganjoor.net/shahriar

🌺#اجبلی
http://ganjoor.net/jabali

🌼#اسعد_گرگانی
http://ganjoor.net/asad

🌸#فیض_کاشانی
http://ganjoor.net/feyz

🌸#سلمان
http://ganjoor.net/salman

🌺#رهی
http://ganjoor.net/rahi

🌼#اقبال
http://ganjoor.net/iqbal

🌸#بیدل
http://ganjoor.net/bidel

🌺#قاآنی
http://ganjoor.net/ghaani

🌼#کسایی
http://ganjoor.net/kesayee

🌸#عرفی
http://ganjoor.net/orfi/


@Shariati_Group
🟠 چند سطری در مورد روز #سعدی
«من، سعدی آخرالزمانم!»



🔸 یکی از کهن‌ترین کتاب‌ها در زمینه دستور زبان فارسی کتابی است به اسم منهاج‌الطلب به قلم «محمد بن حکیم زینیمی شندونی» (۱۶۱۰-۱۶۷۰ میلادی) که اهل سین کیانگ چین بوده است. اینکه در چین و ماچین آنقدر برفارسی مسلط باشند که برآن دستور زبان بنویسند البته چندان عجیب نیست وقتی بدانیم که ابن بطوطه طنجه‌ای(مراکش) که هم عصر سعدی بوده است، وقتی در چین مهمان امیری می‌شود، از دهان خنیاگران چینی بزم او این شعر سعدی را می‌شنود:

تا دل به مهرت داده‌ام در بحر فکر افتاده‌ام
چون در نماز استاده‌ام گویی به محراب اندری!

🔸 این وسعت و گستردگی که زبان فارسی یافته بود البته بیراه نبود وقتی کسانی چون سعدی چنان ساده و شیرین روایت دل را بر زبان می‌آوردند که دل‌ها مفتونشان و مرزها با ابیات آنان درنوردیده می‌شد، اینجاست که هانری ماسه (تحقیق درباره سعدی ص.۳۴۵) می‌گوید:
«ما غربیان وقتی اشعار شاعران بزرگ فارسی گوی را می‌خوانیم با وجود همه نبوغشان فکری ناآشنا و دیر فهم را در آنان می‌بینیم. در آثار سعدی این دیرفهمی از بین می‌رود و پیوستگی دایمی و معتدل میان عقل و تخیل، این فلسفه‌ی عقل سلیم و این اخلاق کاملا عملی و قابل فهم با سبکی سلیس مشاهده می‌شود". بنابراین ارنست رنان درست می‌گفت که : "سعدی در واقع یکی از خود ماست».

🔸 سعدی مثال خوبی برای تفوق جهانگشایی فرهنگی و تفوق تأثیر هنر و ادبیات بر تیغ و توپ است و از همین روست که اگر این قول را بپذیریم که مخاطب «سیف فرغانی»، سعدی شیرازی، ناگزیر به اعترافیم که بهترین تعبیر از رسالت و نقش جهانی شیح اجل را داشته است:

تو کشور‏گیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر
چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن

خود سعدی نیز البته به این هنر خود آگاهی کامل داشته است؛ چنانکه می‌سراید:
شنیده‌ای که مقالات سعدی از شیراز
همی برند به عالم چو نافه ختنی

برهمین اساس بیراه نیست که محمدعلی #فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌ است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم».
و «ضیاء موحد» می‌گوید: «زبان فارسی پس از #فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست».

🔸 امروز روز #سعدی است. به نظر من، سعدی دلیل کافی برای شادمانی از فارسی دانی است. مستشرقین راست گفته‌اند که نمی‌شود چیزی از زندگی گفت که سعدی نگفته باشد..!
خودش می‌گوید: "نگفتند حرفی زبان آوران...که سعدی نگوید مثالی بر آن" و چنان بر دوام خود مطمئن بوده است که می‌سراید:
«هرکس به زمانِ خویشتن بود / من سعدیِ آخر الزمان».

همیشه با خود می‌گویم، ما عشقی را که #مولوی گفته است درک نخواهیم کرد، عشقی که #حافظ گفته است را در میان استعاره‌ها و ایهام هایش گم می‌کنیم، عشق #شبستری هم ما را ناگزیر منطق(!) می‌کند و در فهم عشقی که #حلاج و منصور می‌گویند یحتمل سر بر دار خواهیم باخت، اما وقتی سعدی از #عشق می‌گوید خوب می‌فهمیم که چه گفته است، عشقی که سعدی می‌گوید همان عشق متواضعانه و به دور از تکلفی است که در زندگی روزمره جاری و در دسترس است. این عشق گره به انتزاعیات آسمانی نخورده است. این عشق از جنس لامسه است و به خوبی می‌توان به قلب پیوندش زد. این عشق همانی است که همه آدمیان اگر بخواهند امکان درکش را خواهند داشت. سعدی زمینی‌ترین و واقع گو ترین شاعری است که از عشق گفته و #مذهب عشق را برگزیده است:
در آبگینه‌اش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام...
من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی
که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام!

🔸 و زمینی‌ترین شاعر که بر مجادله‌های بی‌حاصل مبتنی بر رنگ و نژاد و مذهب خندیده است:
یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت #مسلمان گرین قباله من
درست نیست خدایا #یهود می‌رانم...
یهود گفت به تورات می‌خورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم!

#سهند_ایرانمهر

@Shariati_Group
فردوسی بزرگ به روایت #شریعتی


"... فردوسی کیست؟
یک ایرانی درمیان دوسنگ آسیای خلافت عرب و سلطنت ترک که هردو بر یک محور می‌چرخند تا او را خرد کنند و موجودیت و ماهیت و شخصیتش را نفی و تحقیر نمایند و سلطه‌ی خود را بر این "موالی" توجیه نمایند و دراین کار، همراه شمشیر غازیان و برده‌گیری خواجگان، غوغای فقیهان و قاضیان و واعظان دارالخلافه‌ی بغداد و دربار سلطان محمود همه را خاموش و هراسان کرده است.
درچنین روزگاری است که ناگاه فریادی بلند و بی‌باک مردی تنها از گوشه‌ی روستایی در #خراسان، زمان را به لرزه می‌افکند و والیان مسلط برزمان را به وحشت که:

ز ترک و ز ایران و از تازیان
نژادی پدید آمد اندر میان
نه ترک و، نه ایران، نه تازی بود
سخن‌ها به کردار بازی بود
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش!

پیداست که این نامه‌ی رستم به فرخزاد برادرش نیست، اعلامیه‌ی #فردوسی است که از روستای "باژ" به دربار غزنه و دارالخلافه‌ی خلیفه می‌فرستد و جامعه‌ای را که ساخته‌اند به رسوایی می‌کشاند و نقاب #دین را از چهره‌های کفرشان بر می‌کشد و چنین دلیری از یک روستایی تنها در برابر دو کانون اصلی قدرت در جهان، کاری است که امروز ناقدان فردوسی پهنای آن را نمی‌بینند."



"... فردوسی شاعر و سخن‌سرایی است که بی‌شک او را باید یکی از بزرگ‌ترین و بهترین خدمتگزاران سرزمین #ایران به حساب آورد.
او با آفریدن اثر فنا ناپذیر خود #شاهنامه در واقع «ملیت» ایران و آن چه را که بیگانگان درصدد از بین بردن آن بودند، به بهترین صورت خود اِحیا نموده است.

اینکه بعضی‌ها می‌گویند: فردوسی به خاطر زر و سکه شاهنامه را سروده است و برای این سروده که در مقابل از محمودغزنوی دینار و زر بستاند، سخنی کاملا نادرست و بی‌اساس است، زیرا فردوسی سرودن شاهنامه را در زمانی شروع کرد که از محمود و سلطنت محمود اثری نبود.
و فردوسی تنها به خاطر #ملیت از دست رفته و درحال اضمحلال کشورش و در مقابل دستگاه خلافت که می‌خواهد هرچه بیشتر ایران را بکوبد و تحقیر نماید، قدعلم می‌کند و اصل فلسفه‌ی شاهنامه هم دراین است که می‌خواهد آن چه را که عرب و ترک غزنوی به لجن کشیده و تحقیر می‌نماید، ازنو با صورتی عالی احیا نماید. می‌خواهد بیان نماید که اگر ایرانی شخصیت داشته باشد زیر بار زور و تحقیر نمی‌رود...″

@Shariati_Group

📚 معلم علی‌شریعتی
مجوعه آثار ۲۷ - بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی، ص ۷ و ۲۰۰

🗓 ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم #ابوالقاسم_فردوسی گرامی باد🌹
🔆 سرنوشت تختی برای شجریان تکرار شد


🔅چه چیزی #تختی را سمبل و اسوه کرد؟ تشک کشتی، مدال المپیک ملبورن، ایستادن روی سکوی قهرمانی وزن هفتم جهان؟ شاید؛ شاید اینها تختی را تختی کرد، اما حقیقت آن است که حبیبی، صنعتکاران، سوخته‌سرایی و خیلی کشتی‌گیران دیگر به‌مراتب از تختی بیشتر مدال گرفتند.

🔅پرسشی که درباره #محمدرضا_شجریان هم می‌توان تکرار کرد؛ ‌آیا آواز، #موسیقی و #هنر شجریان، آن جایگاه را که پنجشنبه و جمعه از مقابل بیمارستان جم ‌ تا بهشت‌زهرا و آرامگاه #فردوسی بزرگ دیدیم برایش به وجود آورد؟

🔅در اینکه صدای شجریان اسطوره بود، تردید نیست. در اینکه از همان ابتدا که ۵۰ سال پیش از #مشهد به #تهران آمد فقط و فقط خواند و از موسیقی جدا نشد، باز هم هیچ تردیدی نیست. در اینکه هنر را ابزار ثروتمند شدن، مشهور شدن و کیابیا ‌برای خودش دست‌وپا کردن قرار نداد نیز شکی نیست، اما این همه شجریان نبود؛ همچنان که کشتی و کسب مدال همه تختی نبود. برای #غلامرضا_تختی‌ شدن، برای محمدرضا شجریان شدن، باید چیزهای دیگری هم داشت.

🔅برای جای‌گرفتن در قلب مردم باید صفات دیگری هم داشت. وقتی ۶۰ سال پیش در بوئین‌زهرا زلزله همه چیز را نابود کرد، جهان پهلوان تختی پشت یک وانت در خیابان‌های تهران راه افتاد و یک‌تنه چندین برابر جمعیت شیروخورشید برای مصیبت‌دیدگان آن خطه، کمک‌های مردمی جمع کرد. آیا اگر همه تیم ملی کشتی #ایران آن روز جمع شده بودند، ممکن بود یک‌صدم تختی بتوانند کمک مردمی کسب کنند؟ بعید به نظر می‌رسد.

🔅وقتی تختی وارد سالن می‌شد، سالن کشتی منفجر می‌شد. همان احساسی که مردم نسبت به محمدرضا شجریان پیدا کرده بودند. او هم در زلزله بم که آن خطه را سیاه‌پوش کرد، برای ساختن آن همه کار کرد. همین‌ها بود که وقتی سازش را برمی‌داشت و مرغ سحر را ترنم می‌کرد، قیامت به پا می‌شد. برای تختی‌شدن، برای محمدرضا شجریان شدن، داشته‌های دیگری باید؛ باید دلی پاک و صاف داشت، باید با مردم صادق بود و آنان را دوست داشت، با غم ملت اشک ریخت و با شادی آنها به وجد آمد.

🔅خیلی‌ها سعی می‌کنند محبوب شوند، اما نمی‌توانند. جمله معروفی است که «‌بعضی‌ها را می‌توان سرگرم کرد، برخی را تا مدتی، اما آنچه مسلم است همه را برای همیشه نمی‌توان سرگرم کرد». مشکل آنانی که می‌خواهند اما نمی‌توانند شجریان باشند، دقیقا همین‌جاست؛ از جایی دیگر به دل مردم نمی‌نشینند. خیلی‌ها نمی‌دانند برای تختی یا شجریان‌شدن، نیازی به شق‌القمرکردن نیست. رفتن شجریان به طرف مردم برای ایجاد محبوبیت و کاریزما نبود؛ تمام دلش رفت به سوی مردم و این دقیقا چیزی بود که مردم فهمیدند؛ مثل شعر فروغ که می‌گوید: کسی می‌آید/ کسی می‌آید/ کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدایش با ماست...». تختی و شجریان هم این‌گونه بودند؛ مردم احساس کردند قصد بهره‌برداری سیاسی از عواطف و احساساتشان را ندارند و اگر «مردم، مردم» می‌گویند، نه از سر حب جاه و جلال و به‌جایی‌رسیدن است، بلکه واقعا به مردم باور دارند.

🔅مشکل خیلی‌ها این است که متوجه نیستند مردم می‌فهمند و حس می‌کنند و حس مردم در بیشتر اوقات، آدرس درست می‌دهد؛ درست مثل حس به محمدرضا شجریان. /شرق

✍️ #‌صادق_زیبا_کلام

@Shariati_Group
🔴 ۱۷ دی، سالروز آسمانی شدن جهان پهلوان تختی، گرامی باد

🔹#غلامرضا_تختی ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محله‌ی خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد. غلامرضا کودکی بیش نبود که مایملک پدرش از سوی شهردار وقت تهران مصادره به مطلوب شد. این برخورد حکومت از همان کودکی تخم کینه از ظلم حکومت را دردل تختی نشاند. بعد از آن اتفاق و مشکلات حاصل از آن ادامه تحصیل برایش ممکن نشد و مجبور به ترک تحصیل شد. #تختی از نوجوانی به کشتی روی آورد.

🔹در این سال‌ها تختی در میادین کشتی به کسب عناوینی همچون قهرمان جهان و قهرمان المپیک توفیق یافت. ولی نام‌آوری وی در عرصه کشتی تنها به دلیل عناوین به دست آمده نبود. در عرصه داخلی و جهانی چه در کشتی و چه در سایر رشته‌های ورزشی قهرمان‌های زیادی بودند که موفقیت‌های زیادتری از او کسب کردند.

🔹ماندگاری نام تختی در عرصه ورزش به دلیل اخلاق ومنش ویژه‌اش در برخورد با رقیبانش چه بر روی تشک کشتی و چه در خارج از آن بود.

🔹برخورداری از این روحیه و پایبندی به ارزش‌های اخلاقی و انسانی و کمک به محرومان جامعه اورا در عرصه اجتماع نیز به شخصیتی ویژه تبدیل کرد.

🔹مرحوم #حسین#شاه‌حسینی در اینباره می‌گوید: " در یک روز برفی به هنگام عبور از خیابان #مولوی به حسن بنا که هم دوره وهم سن پدرش بود برخورد کرد. حسن از فرط فقر و نداری برای تأمین مایحتاج خانواده خود اقدام به فروش اجناس خانه‌اش کرده بود. تختی در همان جا هرچه موجودی داشت تقدیم حسن بنا کرد. بعد هم از متمولین محل خواست که به زندگی او رسیدگی کنند"
تختی که همواره از تحصیل نکردن خود آزرده خاطر بود، حمایت از دانشجویان بی‌بضاعت را مد نظر داشت و بارها با حمایت‌های گوناگون از دانشجویان بی‌بضاعت تلاش کرد تا ادامه تحصیل آن‌ها را ممکن سازد.

🔹اقدام معروف او در جمع‌آوری کمک به آسیب دیدگان از زلزله در بوئین زهرا نیز بیش از این بارها گفته شده است.

🔹درباره حساسیت تختی درباره سرنوشت جامعه و به ویژه جوانان نقل دیدگاه خود وی که در گفت‌وگو با مجله #فردوسی بیان کرده است به خواندنش می‌ارزد : "...من جوانان وطنم را دوست دارم. مدتی بود در پی علت و دلیل ضعف و زبونی آنها بودم. می‌دانید بسیاری از آنها عزت نفس و شجاعت و شهامت را از کف داده‌اند. آرمان‌های ملی را فراموش کرده‌اند برای این که جسما علیل و خسته‌اند. توانایی اخلاقی خود را به نحو بارزی از دست داده‌اند ... ملت ما می‌تواند با بهره‌گیری از سنت‌های باستان و اعتلای جوانمردی و زنده نگهداشتن خصلت‌های بزرگی و نجابت و شرافت زیربنای محکمی برای افتخارات خود بسازد... من سعی می‌کنم تا این فکر تازه خودم را به سایر دوستان ورزشکارم تعمیم دهم که برای ترقی و تعالی ملت #ایران یک «نهضت ورزشی» به وجود بیاوریم ."

🔹تختی در عرصه سیاسی نیز حضور داشت. با شروع به فعالیت #جبهه_ملی دوم، او همکاری خود را با آن شروع کرد و درکنگره جبهه ملی به نمایندگی از سوی ورزشکاران ملی حضور یافت. در پایان جلسات کنگره، تختی از سوی حاضران در کنگره به عضویت شورای جبهه ملی انتخاب شد.

🔹حمایت از دکتر #مصدق و همکاری با جبهه ملی سبب شد تا حکومت وقت تلاش کند تا تختی را به همکاری سیاسی با خود جلب کند. اسدالله علم نخست وزیر از تختی خواست تا خود را نامزد عضویت در انجمن شهر تهران کند. پاسخ تختی به این دعوت چنین بود: " ما را هم مثل دیگران آلوده می‌کنید. ما نمی‌توانیم زیر بار حکومت‌های فردی که بکن ، نکن می‌کنند برویم... روزی اگر رسید و مردم گفتند بسیار خوب. ولی کسی که آدم را نصب می‌کند، همان طور هم می‌تواند عزل کند. "

🔹تختی دردهه ۱۳۴۰ در تظاهرات پراکنده‌ای که گاه و بی‌گاه برگزار می‌شد به همراه دوستان خود همچون حسن خرمشاهی، روح‌الله جیره بندی و حسین شاه حسینی شرکت می‌کرد.

🔹حضور تختی در مراسم چهلم دکتر مصدق در فروردین ۱۳۴۶ در #احمدآباد واکنش زیادی در درون حاکمیت با خود به همراه داشت. او همچنین ارتباط و علاقه ویژه‌ای با مرحوم آیت‌الله #طالقانی داشت و مکرر به دیدار ایشان می‌رفت.

🔹مرگ تختی در نیمه شب ۱۷ دی ۱۳۴۶ در هتل آتلانتیک #تهران به وقوع پیوست.

🔹تختی آزاد و رها از قید دنیا زیست و از این جهان رفت. یک بار به هنگام رد پیشنهاد یک شرکت برای تبلیغ محصولات آن، این شعر را خوانده بود:

عمر عزیز است و صرف غم نتوان کرد
آری بر خویشتن ستم نتوان کرد
دانش و #آزادی و رحم و مروت
این همه را بنده درم نتوان کرد

🔹هفته بعد از مرگ تختی، مجله توفیق در زیر طرحی از تختی و از زبان وی خطاب به خوانندگاه این جمله نوشته شده بود: برای من نمی‌خواد گریه کنین؛ ... واسه خودتون گریه کنین!

@Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
🔵 "درد وطن"

🔹 «... #ناسیونالیسم بلندپروازانه به نوعی اگوسنتریسم یا خودمحوری‌ و قوم‌محوری متوهم و کاذب تبدیل می‌شود. برای مللی که برای #استقلال‌ خواهی در برابر #استعمار قیام کردند، ناسیونالیسم نیروی محرکه بود و قدرت ملی را افزایش می‌داد. عموم انقلاب‌هایی که علیه استعمار در شرق و در جنوب برپاشد، عموماً آمیخته با ملی‌گرایی بودند. تشکیل جبهه‌های ملی آزادی‌بخش در قرن بیستم وامدار این گونه ناسیونالیسم مثبت بود...»

🔸 «... نژادپرستی جدید در #ایران، جداسازی فارس و ترک و عرب و..، همان مفهوم وارداتی راسیسم دوران مدرن است. ما در گذشته اصلا چنین بحثی نداشته‌ایم. «نژاد» در #شاهنامه اصلأ به این معنا نیست. بلکه #فردوسی آن را به یعنی تخمه و تبار و بزرگی و گوهر (در برابر هنر اکتسابی) بکار برده و نه به‌معنای بیولوژیک و فیزیولوژیک مفهوم...»

🔹 «... #شریعتی، هم ملی‌گراست چون قائل به سبک فرهنگی و تاریخی ملی است، و هم قائل به مشترکات فرهنگی منطقه‌ای با ملت‌های مسلمان... برخی ممکن است در اینجا فکر کنند که شریعتی امت‌گرا بود، اما نه. «امت» در نگاه او به جامعه‌ی اعتقادی (ایدئولوژیک) به‌معنای ناقد سنت فرهنگی اطلاق می‌شود و نه مسلمان بودن موروثی و میراث‌داران فرهنگ مذهبی سنتی...»

🔸 « ...دیگر بحث نصیحت اخلاقی و اصلاح‌گری فقهی نیست، بلکه بحث از بازسازی نظام‌مند ساختاری است. چراکه خطری که پس از #انقلاب پیش آمد این بود که در مقابل تهدیدهای بنیان‌ افکن خارجی و داخلی، این گرایش به‌تدریج رشد کرد که گویی می‌بایست سنت‌ها و ساختارهای سابق تجدیدتولید شوند. سنتی که همیشه بوده؛ سنت سلطنت‌ها، سنت‌ خلافت‌ها و «سیاست» به‌معنای سنتی تنبیه و جزای استبدادی...»

🔹 «... خطری که امروز در جامعه وجود دارد این است که واکنش‌گری در صفوف ملت و منتقدین و #روشنفکران به حد و شکلی غیراصولی بروز پیدا کند که نقض‌غرض شود و زمینه‌ساز بازتولید وضع و نظم گذشته و همیشگی شود و به تعبیری «همه چیز زیر-و-رو شود تا هیچ چیز تغییر نکند»!...»

🎙 #احسان_شریعتی در گفتگو با کرگدن

@Shariati_Group
🆔 @Dr_ehsanshariati

🔗 مطالعه‌ی متن کامل این گفتگو :

http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1074
🌐 "طرح هوشمند هستی"

جهان زیباتر از آن است
که فرزند بخت و اتفاق باشد!
بلکه بی‌گمان فرزند «بینش» و «دانایی» است
زیرا ذرات پراکنده و سرگردان، که بی‌مقصود در هم آمیزند، هرگز جهانی چنین خوب و خرم سرشت نخواهند آفرید...
«جان درایدن»

🔸درایدن از شاعران طرازِ اول قرن هفدهم در انگلیس است و مانند همه‌ی شاعران بزرگ جهان، نگاهی عارفانه و هنرمندانه به جهان هستی داشته است.
در یکی از اشعار معروف او با عنوان روز چچیلیای قدیس، آمده است که این طرح بدیع آفرینش، همه ازموسیقی نشأت گرفته است.

اندیشه‌ی طرح هوشمندانه برای پیدایش آفرینش، با فطرت همه‌ی مردمان از عارف و عامی هم آهنگ است.
در زبان انگلیسی کتابی هست با عنوان Signature in the Cell (امضاء در سلول)
اثر Stephen Meyer، که به تفصیل درباره اندیشه «طرح هوشمند» یا Intelligent Design سخن گفته است و در زبان فارسی در آثار همه‌ی بزرگان ادب از #فردوسی و #نظامی
تا #سعدی و #مولانا و #حافظ و #عطار همه جا به این طرح هوشمند اشاره شده است.

شهریست پر ظریفان در هر طرف نگاری
یاران صلای #عشق است گر می‌کنید کاری
«حافظ»

بر هر چه نشانۀ طرازی است
ترتیبْ گواهِ کارسازی است
بی صیقلی آینه محال است
هر دم که جز این زنی وبال است
چون نقش حواله شد به رسّام
رستی تو ز جهل و من ز دشنام
«نظامی، لیلی و مجنون»

📚 برگرفته از کتاب "در قلمرو زرین"
ترجمه و توضیح: دکتر #حسین_الهی_قمشه‌ای
ناشر: انتشارات سخن

@Shariati_Group
📌 نگاهی مختصر بر دیدگاه شریعتی در نسبت تفاوت فردوسی و مولانا

محمد حکیم پور

🔸شریعتی فرزند #خراسان است: فرزند #عرفان و ادب؛ فرزند سرزمینی که روزگاری در آن فارس و ترک در سایه‌ی تکثر فرهنگی آن، در کنار هم زیسته‌اند؛ #فردوسی از میان فارس‌های خراسان و #مولوی از میان ترکان خراسان برخاسته و در آسمان سیاست و عرفان نام آور و بلند آوازه شده‌اند؛ #شریعتی اما نماینده‌ی تمامی این کلیت فرهنگی است؛ از نظر سیاسی در شرایط خاصی - که آن را #آسیمیلاسیون فرهنگی و زبانی قوم فارس در قرون میانه اسلامی توسط جریان حاکم خلافت اسلامی می‌نامد، فردوسی را به عنوان یک «شاعر قومی - ملی» می‌ستاید که مانع اضمحلال زبان فارسی در زمان خود شد؛ اما در عین حال از نظر انسانی و از حیث برتری قایل شدن بر قوم فارس و تفضیل آن بر ترکان و اعراب، بسیار بر او می‌تازد و #شاهنامه را کتابی «سطحی»، «عادی»، «عینی»، و «بسیار راسته و یک بعدی» در مقابل #مثنوی مولوی می‌خواند که حاوی ارزش‌های اخلاقی و انسانی فرا قومی و فرا ملی و بلکه فرا جهانی است.

🔸شریعتی در «گفتگوهای تنهایی» دوباره درباره جایگاه «پایین» فردوسی، جایگاه «متوسط» #حافظ، و جایگاه «ماورایی و بلند» مولانا در ذهن و ضمیر سخن به میان می‌آورد و در مقایسه‌ی آنها با یکدیگر می‌نویسد:
«... و از شاعران فارسی ، حافظ، نمی‌گویم بزرگترین شاعر، نه! بزرگترین شاعر، #مولوی است و حافظ مرید کوچک او، و شاگرد او است؛ اما مولوی جدی‌تر عظیم‌تر از آن است که بشود با او رفیق بود، مأنوس بود، معاشرت کرد، باید به خدمتش رسید و به او ارادت ورزید و از آن کوره عظیم آفتاب، گرما و نور گرفت!
من از رفقایم صحبت می‌کنم! آری حافظ! نه مولوی که خیلی جدی و خشن است ( مرا می.ترساند، سنگینی روحش جانم را به ستوه می‌آورد، با او نمی‌توان همسفر شد. هرگاه خواسته‌ام با او به راه افتم، خود را همچون اسیران مجروح و دست و پا بسته و ضعیفی یافته‌ام که سر زنجیرشان را به اسبی وحشی و تیز پرواز بسته‌اند و پیاده از پی خویش به تاخت می‌کشانند!) و نه منوچهری و باندش که خیلی کثیف و ذلیل است: خودش، عشقش، معشوقش، ممدوحش... و نه فردوسی که متعصب است! به او احترام می‌گذارم، اما او رفیق «رستم» است و نه رفیق من! و من و رستم خیلی باهم فرق داریم! من ستایشگر #سقراط ام و #بودا و #علی و #مسیح و #محمد ... و او (فردوسی) ستایشگر رستم و گیو و گودرز و اشکبوس و کیکاووس و دیگر پادشاهان لوس! دنیایش، دنیای افتخارات هارت و پورتی است و من اهل این هارت و پورت نیستم!، هستم، اما هارت و پورت‌هایم از رنگ دیگری است!» (شریعتی: «گفتگوهای تنهایی»، جلد دوم، ص ۹۰۷)

🔸از نظر شریعتی یکی از مهمترین اسباب ماندگاری جهانی مولانا در مقایسه با فردوسی این است که مولانا برخلاف فردوسی، «فردیت» خود را به «نوعیت» خویش پیوند زده و قربانی کرده، لذا می‌بینیم که مولانا سراغ پادشاه زمانه‌اش سلطان محمد خوارزمشاه نمی‌رود و برای او «شاهنامه» نمی‌نویسد: «مولوی می‌توانسته مثنوی را در وصف سلطان خوارزمشاه بنویسد و بابت هر بیتی، یک سکه بگیرد؛ ولی بعد از نابود شدن مولوی، سکه‌ها هم نابود می‌شد و مثنوی را هم باید سلطان خوارزمشاه حفظ می‌کرد (که خودش را نتوانست حفظ کند!!!) که در این صورت، مثل دیوان انوری از بین می‌رفت! اما وقتی مولوی آن نیاز (فردی) خود را قطع می‌کند، اثر شعریش، معلوماتش، دانشش، همه بافت انسانیش را وقف وجود ناب خودش می‌کند. رابطه‌ی خود را با سلطان خوارزمشاه قطع می.کند و با «شمس» یا «مجد زرگر» پیوند می.زند!». (شریعتی: «تاریخ تمدن»، جلد ۲: ۱۲۸-۱۲۶ و نیز بنگرید: شریعتی، «ویژگی‌های قرون جدید»: ۸۹-۸۸)

🔸شریعتی، مولانا را شخصیتی معرفی می‌کند که برخلاف فردوسی - که اندیشه متعصبانه‌اش او را در چارچوب فرهنگی و فرا تاریخی/اساطیری قوم فارس متوقف کرده - از مرز زبان و ملیت فراتر رفته است.

🔗 مطالعه متن کامل

@Shariati_Group
🔆 ایران را از یاد نبریم...

چه موهبتی از این بزرگتر که کسی بتواند #فردوسی و #خیّام و #حافظ و #مولوی را به زبانِ خودِ آنان بخواند؟ برای آنکه بتوان آنان را تا مغزِ استخوان احساس کرد همان بس نیست که فارسی بیاموزند، باید ایرانی بود.

نباید بگذاریم که مشکل‌های گذرنده و نهیب‌های زمانه، گذشته را از یاد ما ببرد. ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه و غنای تاریخیِ خود الهام بگیریم زیرا در آستانه‌ی تحوّلی هستیم. خوشبختانه ضربه‌هایی که بر سرِ #ایران فرود آمده است هرگز بدانگونه نبوده که او را از گذشته‌ی خود جدا سازد. حمله‌ی تازیان، شاهنشاهیِ ساسانی را از هم فرو ریخت، کاخ‌ها خراب شد و گنج‌ها بر باد رفت، امّا روحِ ایرانی مسخّر نگردید. ایــران طیّ قرن‌ها به‌ دست فرمانروایان غیر ایرانی حکم‌گذاری شده است. ولی چه باک؟ عرب و ترک و غُز و مغول و تاتار چون میهمانانی بودند که چند صباحی بر سر سفره‌ی ایــران نشستند؛ آمدند و رفتند بی‌آنکه بتوانند ایران را با خود ببرند. در همان زمان‌هایی که پیکر ایران لخته‌لخته شده بود و هر پاره‌ی آن در سلطه‌ی حاکم خودی یا بیگانه‌ای بود، روحِ او پهناور و تجزیه ناپذیر مانده بود.

ایـــرانِ واقعی تا بدانجا گسترده می‌شد که #تمدّن و #فرهنگ و #زبان او در زیر نگین داشت. ایران همواره استوارتر و ریشه‌دار‌تر از آن بوده است که به #نژاد یا مسلکِ سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند؛ قلمروی ایران، قلمروی فرهنگی بوده و تمدّن و زبان، مرزهای او را مشخّص می‌داشته‌اند. #تاریخ جاودانیِ هر ملّتی تاریخ تمدّن و فکر اوست، مابقی وقایعِ گذرنده‌ای هستند که ارزشِ آنها سنجیده نمی‌شود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه #مردم زمان خود کرده‌اند...

@Shariati_Group

✍️ محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن
📻 رادیو BBC ابزار راهبردی کودتاچیان

🔅۶۹ سال پیش در چنین روزی برگی از #تاریخ ایران ورق خورد که پس از سال‌ها مشخص شد در سیاه کردن این برگه بازهم #انگلیس نقش آفرین بوده است. کودتایی که در تاریخ #۲۸_مرداد سال ۳۲ توسط انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها در #تهران رقم خورد، زمینه‌ای را فراهم کرد تا #محمدرضا_پهلوی ۲۵ سال دیگر در #ایران حکومت کند و در مقابل به واسطه شکست دمتر #مصدق در این #کودتا و رهاشدن طرح ملی شدن صنعت #نفت، کشورهای غربی تا سالیان بعد از آن از غارت منابع ایران منتفع شدند.

🔅ماجرای کودتای ۲۸ مرداد فقط جنبه سیاسی نداشت، بلکه در بعد رسانه‌ای هم عواملی همچون #بی‌بی‌سی فارسی (بخش رادیو) آن هم نقش آفرین بودند. جمله معروف «اکنون دقیقا نیمه شب است» رمزی بود که مجری بخش رادیو BBC در نیمه شب ۲۲ مرداد ماه [نقل از خسرو معتضد کارشناس تاریخ] به زبان آورد و در داخل به حامیان سلطنت #پهلوی امید داد که کودتا علیه #محمد_مصدق با حمایت انگلیس به پیش خواهد رفت.

🔅شب قبل از کودتا هم بی‌بی‌سی یکبار دیگر به #شاه و اطرافیانش خبر خوش حمایت انگلیس را داد، این بار در برنامه‌ای با محتوای شعر و ادب، این بیت از #فردوسی قرائت شد:

چو فردا برآید بلند آفتاب / من و گرز و میدان و افراسیاب

این بیت یکبار دیگر هم در شب سوم شهریور سال ۱۳۲۰ هنگام ورود ارتش‌های اشغالگر متفقین خوانده بود و برای پهلوی‌ها رمز آشنایی بود.

🔅#آمریکا، انگلیس و رسانه اصلی آن (بی‌بی‌سی) از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ به نفع محمدرضا پهلوی حمایت کردند و امروز این را در موضع گیری مقام‌های رسمی این کشورها هم می‌توان دید. طی همین چند سال اخیر مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا به صراحت گفت: دولت آیزنهاور به دلایل استراتژیک، اقدامات خود را درست می‌دانست،‌ اما کودتا برای توسعه سیاسی در ایران به روشنی یک پسگرد بود. اکنون به آسانی می‌توان دریافت که چرا بسیاری از ایرانیان از این مداخله‌ی امریکا در امور داخلی‌شان همچنان ناخشنودند.

🔅مارک گازیوروسکی، نویسنده کتاب «کودتای ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق» هم در مورد نقش انگلیس و به ویژه چگونگی انتقال پیام «حمایت» این کشور از دربار پهلوی می‌نویسد: اسدالله رشیدیان (جاسوس رسمی انگلیس که در هنگام انجام کودتا همراه برادرانش به خدمت سفارت آمریکا گرفته شد) در روزهای ۳۰ و ۳۱ ژوییه (۸ و ۹ مرداد) با شاه ملاقات کرد. وی برای اثبات این امر که از جانب انگلستان سخن می‌گوید ترتیبی داد که یکی از عبارت‌های انتخاب شده‌ی شاه از رادیو BBC پخش شود.

🔅حتی در شبکه چهار رادیو بی‌بی‌سی هم در سال ۲۰۰۵ (۲۲ آگوست) برنامه‌ای با عنوان یک «کودتای خیلی بریتانیایی» پخش شد که مایک تامپسون، مجری این برنامه به صراحت از حمایت BBC فارسی در کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ صحبت کرد.

@Shariati_Group
💢 فاجعه انسانی و خاموشیِ شبه روشنفکران

لحظه‌ی تاریخی که اکنون ما انسان‌ها در آن قرار داریم یعنی قتل و عام بیش از ۳۸ هزار #انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و #مردم در #غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری ‎#جریان_روشنفکری #ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه می‌شود و برای دختر بی‌گناه اوکراینی عزادار!

اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. هم‌ جلال #آل‌احمد و هم دکتر #شریعتی در دهه‌ی چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمی‌دهد.

داریوش آشوری از روشنفکران دهه ۴۰ در مقاله‌ای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقاله‌ای که در ۲۰تیر ۱۳۴۶ در مجله #فردوسی منتشر شد به شدت به امثال آشوری تاخت.

شریعتی در آن زمان می‌نویسد:

آقای داریوش خان!

رژیمی که با #اسلحه #انگلیس و #آمریکا و #فرانسه، سرزمینی را اشغال می‌کند و از سراسر #اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی می‌کشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و #اردن و سراسر #آفریقا و #خاورمیانه پراکنده می‌کند و دهقان #مسلمان را در دهات خود محبوس می‌سازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره #امپریالیسم بر آن می‌تازد، اسرای رسمی #جنگ را وحشیانه #شکنجه می‌کند، مردم را از خانه‌هاشان بیرون می‌راند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن #مذهب استوار می‌کند، #فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنی‌اش در چشم شما! این است که ملک فاروق‌ها و گلوپ پاشاها و ملک فیصل‌ها و ملک عبدالله‌ها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاه‌های امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع می‌کند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگی‌های مشکوک و آلودۀ روشنفکران فروخته شده‌ای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوام‌الناس جدا می‌کند - مجال نمی‌دهد؟

زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیم‌بند را بلغور می‌کند و طوطی‌وار کلمات رایجی را از قبیل #آزادی و #دموکراسی و انسانیت - که به قول #سارتر، خودشان در دهانشان گذاشته‌اند - در کشورهای استعمارزده واگو می‌کنند، خیانت به تودۀ عوام‌الناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.

آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرن‌هاست در فلسطین زندگی می‌کرده‌اند، کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد..!؟

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳۵ / بخش دوم، صفحات ۶۳۱ تا ۶۳۷