گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
"...آنان که #صبر را به معنی بردباری الاغ منشانه و بارکشی حمال‌ مآبانه تفسیر کرده‌اند و از آن #فلسفه تسلیم‌پذیری و ذلت و تن دادن به #زور و #ظلم و حق‌کشی و تجاوز و سکوت کردن در برابر هر فاجعه‌ای و جنایتی و هر منکری را دیدن و هر ستمی را کشیدن و هر قلدری و قداره‌بندی و غارت و خیانتی را دیدن و هر تعدی‌ای را به حقیقت، به #اسلام، به مردم، به ارزش‌های انسانی، به مقدسات اعتقادی و حتی به «شرف» خویش تحمل کردن و دم بر نیاوردن و سروکار همه را به قیامت انداختن و سرنوشت #عدالت و انتقام و #اصلاح و احقاق حق و طرد قدرت‌های ظالم و فاسد ضد #انسان را به آخرالزمان و ظهور حضرت موکول کردن... را استنباط کرده و به خورد مردم داده‌اند، همه کارگزاران جور و سحره فرعون و نفاثات فی‌العقد و خناس‌های وسوسه‌گری بوده‌اند که از خون #حسین افیونی ساختند و از صبر نیز هروئین، قرص خواب و واکسن مرگ و داروی بیهوشی تا راه تجاوز و چپاول و جنایت پیش پای تاتارهای غارتگر و ویرانگر و آدم‌کش، هموار گردد و خانه برای ورود دزدها امن و آرام باشد و نمرودها در خدایی کردن و قارون‌ها در غارت کردن، خیالشان راحت باشد و مطمئن که از هیچ کس صدایی برنمی‌خیزد؛
هیچ کس لب به #اعتراض نمی‌گشاید و هیچ کسی دستی بلند نمی‌کند و سری بالا نمی‌کند و حتی از جایش جنب نخواهد خورد که سم «صبر» به این‌ها تزریق شده و پیکرشان فلج و خونشان مسموم و سرشان گیج و بیهوش شده است و آثار حیات، جز در روده‌هایشان، به کلی محو شده است و در برابر هیچ ضربه‌ای عکس‌العمل نشان نمی‌دهند.
سم صبر! راستی هم که «صبر» نام نوعی دوای تلخ و زهر است، «صبر زرد»!
که هم برای به اسهال انداختن در طب به کار می‌رود و هم برای «رنگ کردن»! در صنعت و آن هم رنگ زرد!..."


📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱ / با مخاطب‌های آشنا / ص۲۲۷

@Shariati_Group
❇️ شریعتی باوری به ادغام دین و دولت نداشت

🔅گفت‌وگوی ایرنا پلاس با ابوطالب آدینه‌وند و بازخوانی نظریه‌ی «امت و امامت» دکتر #علی_ شریعتی و بررسی ایده او در باب سیاست و دولت

🔹نکته مهم این است که باید بین یک رخداد و پیامدهای یک رخداد تفکیک قائل شد. لزوماً رخداد با پیامدهای خود این‌همان نیست. یعنی انقلاب ۵۷ لزوماً با جمهوری اسلامی مساوی نیست. نهضت لزوماً مساوی با نهاد برآمده از آن نیست. ولی با هم نسبتی دارند و ضریب انعکاسی رخداد و نسبتی از آن را می‌توانید در پیامدهای رخداد ببینید.

🔹نکته مهم این است که خواست همه‌ی نیروهای حامل انقلاب و یا معترضین یکی نیست و در پسا انقلاب تعارضات آشکار شده و آن گاه است که ساختارها و نیروها در پرتو وزن کشی تاریخی خود تفوق می‌یابند و در چنین بزنگاه‌هایی #تاریخ، ساخت‌های تاریخی وزن خود را بر دوران بار می‌کند و بعضاً آن دقیقه‌ی تاریخی را به محاق می‌برد.

🔹سوال اینجاست آیا تاثیرات فرهنگی #شریعتی در چند سال، می‌تواند جهت همه‌ی فرایندهای تاریخی در #ایران را تغییر دهد؟ نه!
👈 آیا عینیت ساختارها و قدرت‌نمایی نهاد رسمی #دین را می‌تواند تغییر دهد؟ پاسخ منفی است.

🔹او در جایی از «امت و امامت» که مورد نقد زیادی قرار دارد می‌گوید: «یکی از اهداف من آزادسازی دین از دست متولیانش است».
یعنی عملاً این تشخیص تاریخی شریعتی به نظر من بسیار قابل تأمل و پیش‌دستانه است و او تحلیلی پیش‌دستانه از تاریخ محتمل ما دارد که چه سناریوی تاریخی می‌تواند رخ بدهد که او اینگونه آسیب‌شناسی می‌کند.

🔹او انقیاد نهاد رسمی دین را آسیب‌شناسی می‌کند و می‌گوید یکی از اهداف من آزادسازی دین از نهاد رسمی دین است: «آزاد کردن #مذهب از تولیت استبدادهای فکری و روحانی» است. در نتیجه شریعتی با بازخوانی «تشیع صفوی و علوی» عملاً تاریخ آینده ما را نقد می‌کند و گویی درباره آینده‌ای محتمل با ما وارد دیالوگ می‌شود و دینِ دولتیِ صفوی را نقد می‌کند و به طور کلی او هم‌آیی ‌این چنین پیوندی بین نهاد دین و نهاد دولت در دوران صفوی و یا در دوران پسا #پیامبر و تجلی آن در نظام #خلافت را نقد می‌کرد و تفوق ظاهرگراییِ دینی - دولتی را پیش‌دستانه آسیب شناسی می‌کرد و می‌گفت که:
«وقتی #زور لباس #تقوا بپوشد بزرگترین فاجعه رخ می‌دهد» و ائتلاف تثلیث شوم «زر و زور و تزویر» را هشدار می‌داد.

🔹این موضوع از آنجا که در ادبیات شریعتی بسیار برجسته است، نمی‌توان چنین برآیند پساانقلابی در ایران را با اندیشه‌های او متناسب دانست. بلکه عملاً در پسا انقلاب، با قدرت‌گیری نیروهای سنتی، الهیات رهایی‌بخش امثال #شریعتی و #طالقانی در محاق رفت و مطرود شد و شریعتی خود به ممنوعه‌ای بدل شد...″

🔗 مطالعه‌ی مطلب کامل

@Shariati_Group
⭕️ اصلاح جامعه اسلامی، ابوذر می‌خواهد...

″... #ابوذر می‌دانست که اگر خاموش باشد فریب، #استثمار و ذلت نیز توجیه می‌شود، برای #مردم توجیه می‌شود. لااقل من فریاد کنم تا مردم بدانند که دچار چه سرنوشتی‌اند، تا اشرافیت را و ذلت را و #بت پرستی را در جامه‌ی زیبا و نوین #توحید لااقل بشناسند. این بود که رسالتش را انجام داد.
یک روز شنید که عبدالرحمن بن عوف، رئیس مجلس شورایی که با یک حیله #علی را کنار زد و از خلافت محروم کرد و #عثمان را به جانشینی و به خلافت #پیغمبر برنشاند ـ این رئیس مجلس شورا، که #عمر انتخابش کرده بود و حق وتو در انتخابات را به او داده بود، و بزرگترین حق را بر عثمان داشت ـ مرده است و ثروت عبدالرحمن بن عوف را به مسجد آورده‌اند، آنقدر کوه شده و تپه شده که بین عثمان و مردم مسلمانی که به #مسجد آمده بودند حائل شده و عثمان بر منبر پیغمبر گفته است که #خدا بیامرزد عبدالرحمن بن عوف را که خوب زندگی کرد و پاک! ، و اکنون که مرد این همه ثروت نیز بر جای گذاشت و کعب الاحبار - روحانی ذلیلی که امروز جزء بهترین و نزدیکترین مفتیان عثمان در کنار تخت خلافت پیغمبر است ، گفته است: راست گفتی‌ ای امیرالمؤمنین..!
ابوذر می‌شنود. تنها، هیچ یاوری ندارد. بلال در گوشه‌ای از شام خاموش شده است و هیچ گونه راهی نمی‌بیند، علی در یک ضرورت و حساسیتی به سر می‌برد که فریاد و عصیان نیز برایش و برای #اسلام به جایی نمی‌رسد. اصحاب دیگر نیز گروهی فروخته شده به زر و گروهی خاموش مانده به #مصلحت یا به حقیقت و گروهی، به هرحال راه فراری در تنهایی [یافته‌اند]، و بدون توجه به سرنوشت مردم و اسلام، راه دیگران را برای به دست آوردن #بهشت، از طریق ریاضت و عبادت و گوشه نشینی انتخاب کرده‌اند.
ابوذر پیر، تنهاست که باید فریاد کند. به شتاب به طرف کاخ عثمان می‌رود، در راه سلاحی ندارد ـ حقیقت را خلع سلاح کرده‌اند ـ اما استخوان شتری را در کوچه می‌بیند، از خشم برآشفته است (ابوذر آشفتگی مطلق است در برابر باطل، گر چه پارساست و حلیم و نرم و مهربان است در برابر حق) استخوان شتر را بر می‌دارد، به شتاب وارد کاخ عثمان می‌شود، بی‌تردید و بی‌درنگ. عثمان ایستاده است و کعب الاحبار در کنارش. فریاد می‌زند‌ای عثمان تو این مردی را که این همه سرمایه و ثروت مردم را اندوخته کرده است و انبار کرده است، در حالی که مردم گرسنه هستند می‌گویی خدا او را جزای خیر داده است. آمرزیده است؟ از طرف خدا تکلیف تعیین می‌کنی؟

عثمان می‌گوید: ابوذر مگر نه این است که هر کس زکاتش را بدهد اگر کاخی بسازد که خشتی از طلا و خشتی از نقره باشد، بر او حرجی نیست؟

ابوذر می‌گوید: این آیه تند: اَلَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّهَ وَ لایُنفِقونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیمٍ، مال کسانی نیست که #زکات را نداده‌اند، مال کسانی است که گنج می‌نهند، ولو زکات را داده باشند و بیشتر از زکات نیز داده باشند. به اینهاست حمله می‌کند. و کعب الاحبار می‌گوید: که اینها مربوط به احبار و رهبانان، مربوط به رجال #دین و #دولت در #مذاهب دیگر است و در اسلام صادق نیست! ، و راست گفت امیرالمؤمنین که اگر کسی زکاتش را داده باشد بر او حرجی نیست که هر جور زندگی کند و هر جور ثروت بیندوزد.
ابوذر خشمگین می‌شود، استخوان شتر را برمی‌دارد، به طرف کعب حمله می‌کند:
ای #یهودی زاده، تو می‌خواهی دین ما را به ما بیاموزی؟ کعب الاحبار پشت سر عثمان پنهان می‌شود (همان طور که اشاره کردم این تثلیث همیشه هست. اینجا عبدالرحمن، مظهر #زر و عثمان مظهر #زور و کعب الاحبار #مذهب انحرافیِ شرک‌آلود #تزویر، هر سه پی در پی پشت سر هم و در برابرش ابوذر، تنها، مهاجم) مردی که رائد به او گفته بود که:
«از #حق نترس، بگو، ولو تلخ باشد...»

و رسول خدا گفت: « [مردی که] تنها زندگی می‌کند، تنها می‌میرد و فردا تنها برانگیخته می‌شود. هم در قیام قیامت، هم در قیام هر عصری...» ″

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳/ ابوذر
🔵 چراییِ تکیه بر سه بعد فرموله شده «زر - زور - تزویر» نزد #شریعتی

″... يکی از رفقا خيلی با حسن نيت می‌گفت که: شما اين را در نوشته‌ها و گفته‌ها خيلی تکرار می‌کنيد؛ آخر چرا اينقدر تکرار می‌کنيد؟ گفتم که: من برای اينکه زياد تکرار کرده‌ام، زياد متأسف نيستم، (بلکه) بخاطر اين متأسفم که غير از اين سه مطلب چيزهای ديگری هم گفته‌ام که اصلاً لازم نبوده! اصلاً بيخود حرف‌های ديگر زده‌ام و وقت را گرفته‌ام. می‌خواهم بگويم غير از همين بحث، اصلاً چيز ديگری نيست، يعنی من حرف ديگری ندارم، اگر علماء دارند بگويند!

📌 من چون #معلم بودم، خاصيت معلمی باعث شد که حرف‌هايم را فرموله کنم. حرف‌های متفرق زياد می‌زنم، ولی از آخر بايد آن‌ها را فرموله کنم و اين فرموله کردن، بخاطر تعليم و آموزش است، برای اينکه(اگر) شما همه بحث‌ها را تصادفاً نباشيد يا اصلاً نخواسته باشيد (گوش بدهيد)، از آخر معلوم باشد که قضيه چه شد. جمع کردن و خلاصه کردن و در آوردن آن‌ها به‌صورت يک شعار، يک فرمول و به‌صورت چهار تا اصل، چيزهائی است معين و مشخص. اين، هم برای انتقال فکر به ذهن، هم برای مشخص شدنش خيلی لازم است. اين، کار معلمی است، يعنی يک معلم بايد اين کار را بکند.

📌برای فرمول‌سازی (برای شما که در کارهای معلمی و تبليغی و فکری و ... هستيد) يک فرمول دارد و آن اينکه وقتيکه می‌خواهيد اين فرمول‌ها را فرموله کنيد و به‌صورت يک شعار و يک اصل درآوريد؛
▫️اول، جمله بايد کوتاه باشد، اگر طولانی باشد، بدرد نمی‌خورد و اثرش از بين می‌رود.
▫️دوم: با کلمات ساده و روشن باشد؛ (اگر) اصطلاح فنی و فلسفی و... داشته باشد، تأثيرگذاريش از بين می‌رود.
▫️سوم: خوش‌آهنگ باشد، يعنی برای تأثيرگذاری آهنگ بيان طوری باشد که آدم احساس می‌کند که اصلاً زيبا است.
چهارم: اين کلمات حتی يک نوع هماهنگی، يکنوع اشتقاق (شبه اشتقاق)، يکنوع هموزنی و يکنوع احساس اينکه کلمات از هم گرفته شده‌اند، در بيان داشته باشد. مثلاً وقتی‌که می‌گويم: #زر و #زور و #تزوير، اين سه کلمه بقدری با هم هماهنگ است که يک خواننده اول خيال می‌کند هر سه از هم مشتق‌اند، درصورتيکه کلمه زر و زور هيچ ربطی به هم ندارد و تزوير هم اصلاً عربی است. اين اشتراک حروفی که بين همه است، تأثيرگذاريش را بيشتر می‌کند. اين، يک بحث فنی است. اگر بجای زر و زور و تزوير بگوييم: پول و زور و تزوير (هماهنگی) از بين می‌رود، و يا (بگوئيم) #ثروت و زور و پارسائی باز خنک می‌شود و ببينيد که چقدر افتضاح می‌شود ولی مثل اينکه زر و زور و تزوير همين است و آدم در برابرش اصلاً قانع می‌شود. يا اگر بجای عبارت #طلا و #تيغ و #تسبيح (يعنی بجای زر، طلا و بجای زور، تيغ و بجای تزوير، تسبيح) بگذاريم نقره و تيغ و تسبيح يا اسکناس و تيغ و تسبيح، جور نمی‌آيد و خراب می‌شود. بايد حتماً طلا و تيغ و تسبيح باشد تا اشتقاق ظاهری داشته باشد.

📌خيلی ابعاد گوناگون دارد: #استبداد (زور) و #استثمار (زر) و #استحمار (تزوير). در خود سوره ناس هم همينطور است: اله الناس ـ رب‌الناس ـ ملک‌الناس، مگر همين سه بعد را نمی‌گويد؟ رب يعنی ارباب، سينيور، #فئودال و صاحب #مردم که بيشتر جنبه مالکيت در دوره فئوداليته دارد، اله در اينجا معنی آن بعد معنوی و #روحانيت را دارد و ملک هم که معلوم است.

📌همينطور است سمبل‌هايش در جامعه:
#فرعون ـ #قارون ـ بلعم باعورا. در منی هم سه #شيطان هست. در حيوانات گرگ ـ روباه ـ موش (هست). و همينطور است ملک و مالک و ملا. اين ابعاد گوناگون برای اينست که مسأله درست جابيفتد.

📌حالا چرا روی اين سه بعد تکيه می‌کنيم؟ اين‌ها ارزش‌های گوناگون دارد، در حاليکه #مارکسيسم به يک بعد آن تکيه می‌کند، و ليبراليست‌ها و دموکرات‌ها، آزادی‌خواه‌ها، انقلاب #مشروطه و #انقلاب کبير #فرانسه به يک بعد ديگر تکيه کردند. آن‌ها خيال می‌کردند که اگر زور را از بين ببرند (در مشروطه و در انقلاب کبير فرانسه)، ملک را از بين ببرند و تيغ را از دست او بگيرند، ديگر راحتند، در صورتيکه طلا باز دو مرتبه تيغ می‌تراشد، تزوير تيغ می‌تراشد و فوراً جايش را پر می‌کند و اين مارکسيست‌ها خيال می‌کنند که اگر زر را بگيرند، ديگر زور و تزوير وجود ندارد، در صورتيکه زر را از مردم گرفته‌اند، ولی خودشان هم تيغ دارند، هم طلا دارند و هم تسبيح دستشان است! کميسيون جهت‌‌يابی #ايدئولوژيک دارد بخشنامه می‌کند ـ حتی به استادها ـ که اينجور عقيده داشته باشيد، همه بايد همين‌جور نقاشی کنند، همين جور چيز بنويسند، همين‌جور شعر بگويند، همين جور فيلم بسازند، همين‌جور فکر کنند و همين‌جور عقيده داشته باشند. معلوم می‌شود که او هم تسبيح را گرفته و هم بلعم باعورا شده برای اينکه يک بعد را خلع سلاح کردن و دو بعد ديگر را گذاشتن، (باعث می‌شود) دو بعد ديگر يک بعد خلع سلاح شده را بسازد و بازسازی کند.

🔻ادامه

@Shariati_Group
🔷 چهار ویژگی سوسیالیسم از نظر شریعتی


🔸۱- توحیدی - دقیق‌ترین صفتی که می‌توان با الهام از آرای #شریعتی برای #سوسیالیسم او برگزید، صفت «توحیدی» است. از دیدگاه او فقط جهان‌نگری توحیدی با سوسیالیسم سازگاریِ تام دارد، و دیگر جهان‌نگری‌ها، به‌ویژه جهان‌نگری مادی_ دیالکتیکی مطلقاّ فاقد این سازگاری‌اند. #توحید در جهان هستی، توحید در جهان اجتماعی را توجیه می‌کند.

🔹صفت سوسیالیسمِ شریعتی توحیدی است، نه معنوی، نه اخلاقی و نه حتی عرفانی... زیرا توحید، #معنویت و #اخلاق و #عرفان را به تنهایی در خود دارد و به‌ویژه پشتوانه فلسفی_ اعتقادی قدرتمندی برای تحقق توحید اجتماعی است که در هیچ‌ یک از این سه مفهوم به تنهایی چنین پشتوانه‌ای وجود ندارد.

🔸۲- برآمده از #قرآن و #سنت. گاه سوسیالیسم و #دین در اندیشه‌ی او به‌گونه‌ای تحلیل می‌شود که گویی این دو، دو جزیره‌ای جدا و مستقل از یکدیگرند و فقط با راهی یا پلی باریک به هم متصل می‌شوند، و البته گاهی هم متصل نمی‌شوند. در حالی‌که سوسیالیسم و دین (سوسیالیسم و دینی که او باور داشت) در اندیشه‌ی او درهم‌آمیخته‌ و تفکیک‌ ناپذیرند. سوسیالیسم او ریشه در قرآن(قسط) و سنت #پیامبر (میثاق مدینه) دارد و اساساً با #ادبیات و گفتمان دینی توجیه، تفسیر و تبیین می‌شود. او معتقد است پیامبران ابراهیمی، همگی مبشران و مبارزان راستین راه #عدالت و #آزادی در همه‌ی ساحت‌ها بوده‌اند. بنابراین تا آن‌جا که بحث از سوسیالیسم شریعتی در میان است، نمی‌توان سوسیالیسم او را جدا از گفتمان دینی تحلیل کرد و در نهایت این دو را به‌طور مکانیکی به هم متصل نمود.

🔹۳- مقید به #دموکراسی. از نظر #علی_شریعتی دو مفهوم سوسیالیسم ( #برابری) و دموکراسی( #شورا) همچون عدالت ( #قسط) و آزادی( #فلاح) درهم‌ تنیده‌اند به گونه‌ای که نمی‌توان تقدم و تأخر ارزشی و وجودی برایشان قائل شد. او سوسیالیسم و دموکراسی را مقید به یکدیگر می‌داند و معتقد است تحقق راستین یکی بدون دیگری ممکن نیست. تز «عرفان، برابری و آزادی» هم بیانگر این پیوستگی است. بنابراین می‌توان گفت شریعتی به #سوسیالیسم_دموکراتیک_توحیدی معتقد است که در آن هر سه مفهوم مکمل یکدیگرند. #تاریخ نشان داده که تحقق جداگانه هر یک از این سه مفهوم می‌تواند به فاجعه بینجامد. حکومت‌های به‌ظاهر سوسیالیستیِ #استالین و #مائو (انسان قالبی) ، نظام‌های دموکراتیک #سرمایه‌داری غربی (انسان قلابی) و حکومت‌های بنیاد‌گرای داعشی و طالبانی (انسان قالبی و هم قلابی) از مصادیق آن به‌شمار می‌روند...

🔸۴- فلسفه‌ی زندگی . زمانی که چرایی و چگونگی و هدفِ زندگی، سوسیالیسم یا برابری شود، آرمان دین _ که پیامبران برای آن قیام کردند_ تحقق خواهد یافت. البته چنین وضعیتی بسیار آرمانی است! و در دورترین چشم‌انـداز تاریخی قرار دارد. اما برای این‌که "جهت‌گیری سوسیالیستی" #فلسفه و هدف زندگی شود، لازم است برابری از طریق جِـد و جهـد فراوان در بیرون از #انسان علیه تثلیث #زر و #زور و #تزویر و هم در درون انسان علیه ترس و نفع و جهل به‌تدریج پیش رود. در مبارزه‌ی درونی برای ریشه‌کن کردن این سه مانع بزرگ درونی، تحقق سوسیالیسم #ایمان می‌تواند نقشی اساسی ایفا کند. ایمان، که چشم گشودن به گوهر قدسی درون آدمی است و اتصال او را با #امر_قدسی برقرار می‌کند، در سرزدن "انسان خودآگاه سوسیالیستی" استعداد فراوانی دارد، زیرا ایمان که شریعتی در پاره‌ای موارد از آن به #عرفان تعبیر می‌کند_ "جان برابری‌خواه" می‌سازد تا آدمی را در مسیر تحقق سوسیالیسم به‌مثابه "فلسفـه زندگـی" یاری رساند.

#امیر_رضایی

@Shariati_Group
🆔 @Shariati40
🔴 کدام حسین؟

🔅″... اکنون #صفویه آمده است و خود بزرگترین مروج ذاکرین و تجلیل کننده‌ی ذاکرین و برگزار کننده اصلی «ذکر» است. صفویه برخلاف #بنی‌امیه و #بنی‌عباس نمی‌خواهد تا آنچه را که به وقوع پیوسته است، از خاطره‌ها بشوید، بلکه می‌خواهد بیشتر از همیشه به یاد بیاورد. آنها - بنی‌امیه و بنی‌عباس، می‌خواستند تا #مردم فراموش کنند و متوجه نباشند که چنین حادثه‌ای در #تاریخ به وجود آمده است و صفویه می‌خواهد که برعکس، مردم در تاریخ جز این حادثه چیزی به یاد نداشته باشند!

🔅اما فرق کار این است که آن‌ها می‌کوشیدند تا داستان را محو کنند و این‌ها می‌کوشند تا معنی آن را مسخ نمایند. این‌ها با ترویج و تجلیل و تعظیم #عاشورا و #کربلا می‌کوشند که این همه را از محتوا خالی کنند و فقط شکل و فرم را ارزش ببخشند و جلوه دهند.

🔅دیروز که تمام دستگاه‌های حکومتی خلیفه می‌کوشیدند تا #ولایت، #عترت، #شهادت، #امامت، #عدل، #عاشورا و... از یادها فراموش شوند، روشنفکران ذاکرین بودند و به عنوان انجام مسئولیتشان با همه‌ی آگاهی و شعور‌شان تلاش می‌کردند که عمق فاجعه‌ی تاریخ و شکوه و عظمت و عصاره و #روح #انقلاب #اسلام در یادها بیدار شود و زنده ماند و فراموش نشود. اما امروز که صفویه تمام شعار‌های #شیعه را شعار خود کرده است و دیگر نه شعار زندان‌های سندی بن شاهک و زندان‌های خلیفه #بغداد که شعار عالی‌قاپو است و در کار مسخ کردن ارزش‌هایی هستند که به قیمت آن همه خون‌های عظیم به دست آورده‌ایم، #رسالت روشنفکران شیعه چیست؟

🔅رسالت ما دیگر یادآوری نیست، چون همه به یاد دارند، چون خلیفه شیعه شده است و بیش از مردم #عدالتخواه و پیروان راستین #علی و شیفتگان #حسین به یاد می‌آورد و می‌گوید و می‌گریاند و خود را به گریه می‌زند و بر دشمنان علی لعن می‌فرستد و از آل علی مدح و منقبت می‌گوید. اکنون مردم آگاه شیعه در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه می‌کند، همان وضعی را دارند که شیعه در نظام اموی و عباسی که بر اسلام تکیه می‌کردند، داشت. اشرافیت قریش نقاب اسلام زد و شعارش #قرآن و #سنّت، تا حق علی پامال شود و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنّت مسخ شود.
شیعه بر منقبت تکیه کرد و بر ذکر، و اکنون اشرافیت قومی صفوی نقاب تشیع زده است. شعارش منقبت و ذکر تا حقیقت علی پامال شود و فکر حسین فراموش!

🔅این است که وقتی #زور هم بر ذکر تکیه می‌کند، دیگر ذکر نقشی انقلابی ندارد و ذاکر نه یک #روشنفکر مترقی، که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود می‌شود. این است که در عصر صفوی دیگر یاد رسالت نیست، رسالت شناخت است، طرح واقعه نیست، تحلیل واقعه است. محبّت نیست، معرفت است و بالاخره در نظام تشیع صفوی، نه بر تشیع مطلق، که بر تشیع علوی تکیه کردن است. زیرا پیش از صفویه، شیعه وقتی نام #محمد را می‌شنید حق داشت بپرسد: کدام محمد؟ و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را می‌شنود، باید بپرسد: کدام حسین؟ ...»

🔊 شنیدن فایل صوتی سخنرانی

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / شیعه / «نقش انقلابی یاد و یادآوران»
⭕️ تحقق وعده الهی و قانون خلقت

🔅... و یومئذ یفرح المؤمنون، این مؤمنون اسیر بیچاره و بدبخت و گرسنه نفس می‌کشند «ینصر الله» به پیروزی و یاری خداوند ینصر من یشاء هر کس را که بخواهد به نصر خودش، به یاری خود پیروز می‌کند، و این به آن معنی نیست که هر کس را دلش خواست، بلکه هر کسی که «شایستگی پیروزی» داشته باشد، خداوند پیروزش می‌کند، و هو العزیز الرحیم، این دو صفت مختلف است، و هو العزیز الرحیم، عزیز به معنای عزت‌بخش و #قدرت بخش است و توانا و مسلط، رحیم یعنی کسی که دارای رحمت است، خداوند یک چنین گروه ضعیفی را که در راه هدف و آرمانشان تلاش می‌کنند به رحمت خودش عزت می‌بخشد، هو العزیز، و هو الرحیم، هر دو صفت را دارد، تمام این صفات متناسب با مطالبی است که قبلاً مطرح می‌کند هو العزیز الرحیم...

🔅وعد الله لایخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون، این وعده‌ی خداوند است که هر فئه و هر اقلیت کوچکی را، اگر بر راه خودشان بروند، بر یک گروه بسیار نیرومند و بزرگ پیروز خواهد کرد، وعده‌ای است که همه جا، و به همه‌ی بشریت اعلام کرده، وعده‌ی خداوند هرگز خلاف نمی‌شود. اما اکثر مردم متوجه نیستند، کسانیکه #روشنفکر هستند، نمی‌دانند که وعده‌ی خداوند نسبت به قانون اصلی و ناموس خلقت راست است، اما چی را می‌دانند؟ یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا، فقط همین ظاهر مسائل و تشکیلات و قدرت‌ها را خبر دارند که دنیا دست کیست، کجا اسلحه چقدر است و کجا #سرمایه‌داری چقدر است، کجا نیرو نیست و کجا نیرو هست؛ ارزیابی مسائل، اما بر اساس ظاهر؛ عقلشان به چشمشان است.

🔅یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن آلاخره هم غافلون، اینها نمی‌دانند که آخر کار چیست و از آن غافل‌اند، پشت این ظاهر‌ها را نمی‌توانند بخوانند. یک مرتبه، همین آدم عاجز و مایوسی را که به یأس سیاسی و فلسفیٕ روشنفکرانه دچار شده و مسائل جهان را ارزیابی کرده است، به یک تفکر بزرگتر می‌خواند؛ می‌گوید اصلاً از نظر ارزیابی قدرت‌ها و تفسیر مسائل سیاسی روز بیا بیرون، جهان #انسان و نظام کائنات و ناموس حاکم بر خلقت را بیندیش، تا بتوانی مسائل را عمیق ارزیابی کنی و به جای تفسیر سیاسی اخبار روز - که تمام #ایدئولوژی و روشنفکری تو از آن گرفته شده - ریشه‌های قانونی جبر #تاریخ و جبر عالم و مشیت الهی را بفهمی.

🔅اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق...
به دو کلمه تکیه می‌کند یعنی الا بالحق - و اجل مسمی - مگر تفکر نمی‌کنید پیش خودتان که خداوند، زمین و آسمان و هر چه در میان زمین و آسمان است، جامعه، نظام، قدرت‌ها، آدم‌ها، افراد، طبقات، همه را نیافریده است مگر به دو چیز، یکی بر اساس #حق، «همین‌طور بیخودی نیست که #زور فقط غالب باشد و سرنوشت بشریت دست چند قدرت مانند قدرت قیصر و کسری باشد». نه، این‌ها یک قدرت‌هاي روزمره است و فردا نابود می‌شود، اینها حوادث و بحث روز است، قانون کلی خلقت و مسیر کل تاریخ و قانون حاکم بر جامعه و کائنات را بیندیش و بعد نتیجه‌گیری کن که بفهمی که عالم بر حق خلق شده است. بنابراین جامعه و سرنوشت انسان‌ها هم بر حق خلق شده است، و اجل مسمی، یعنی یک مدت معین، پس قدرت‌هایی که بر دنیا حکومت می‌کنند و دیگران همه اسیر آنها هستند و آنها مسلط بر همه و بر همه جا، و می‌خواهند به خودشان و به دیگران وانمود کنند که ازلی هستند و نابود ناشدنی؛ نمی‌دانند که جبر تاریخ بر این است که هر قدرتی به زوال منتهی می‌شود، و حق هم این است...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / پيام اميد به روشنفكر مسئول
⭕️ اندیشه مهدویت و فلسفه‌ی انتظار چه تأثيری بر جامعه و سرنوشت امروز و فردای ما دارد؟

🔅امام پس از ظهور و اعلام #نهضت خويش در #كعبه با ۳۱۳ تن که نخستين گروندگان و همگامان او هستند به #كوفه می‌آيد و آنجا را مركز قدرت خويش قرار می‌دهد و در پشت كوفه به قدری از علمای فاسد می‌كشد كه جوی‌های خون روان می‌شود و #مبارزه را با شمشير و #جهاد و كشتار آغاز می‌نمايد و #حكومت عدل را در «سطح جهانی» استقرار می‌دهد و از همه‌ی ستمكاران #تاريخ انتقام گرفته، شكست #كربلا را جبران می‌كند و تمام رهبران و پيشوايان به حق، انبیاء و ائمه‌ی شيعی را كه نتوانستند هدف خودشان را تحقق بخشند، و پايمال و شكست‌ خورده‌ی #ظلم و #زور شدند، به حكومت حقه‌ی خويش می‌رساند و نظام #عدالت، به جای زور، و تقوی به جای فساد، و برادری به جای نفاق و خصومت، چنان در دنيا مستقر و استوار می‌شود كه گرگ و ميش از یک آبشخور آب می‌خورند. پرچمی كه به دست دارد پرچم مسلمانان در جنگ بدر و شمشيرش، شمشير #علی (ذوالفقار) است، زرهی كه بر تن دارد زره رسول #خدا، #پيغبمر اسلام، و #پايتخت قدرتش كوفه و آغاز ظهورش كعبه است، و بعد از استقرار حكومت جهانی #عدل، كشته می‌شود.

🔅اين تمام كليات طرز تفكر #شيعه امروز درباره #امام_زمان است. من شخصاً به اين طرز تفكر، و طرح اين شكل اعتقادی بيش از طرحی كه در ذهن تحصيلكرده‌های #روشنفكر_مذهبی است و می‌كوشند تا اصل امام زمان را با اصول فيزيولوژی و فيزیک و شيمی و بيولوژی اثبات كنند، معتقدم.
مهم اين است كه دريابيم اعتقاد و يا عدم اعتقاد به اين اصل چه نقش مثبت و يا منفی می‌تواند در #رسالت، مسئوليت، سرنوشت و وظيفه فردی و اجتماعی ما داشته باشد؟ و يا در زندگی امروز ما چه تأثيری می‌تواند به جای گذارد؟

🔅من در تحقيقات اسلامی به یک اصل معتقدم و اين اصل را در تمام بحث‌هایی كه راجع به #مذهب و #اسلام می‌شود، صادق می‌دانم و آن اين است كه به جای اينكه‌‌ـ مثل علمای قديم يا جديد‌‌ ـ اعتقاد به یک اصل را از راه‌های علمی و منطقی و يا تئوری‌های فيزیک و شيمی و كلام و #فلسفه اثبات، و حق و باطل آن را به اين شكل و با اين وسائل تحليل كنيم بيایيم یک ملاک مطمئن‌تر از نظر حقيقت يابی و مفيدتر از نظر زندگی اجتماعی بيابيم و به كار بريم.

🔅به قول #عيسی «هر درختی را از ثمرش بايد شناخت» و ثمرات شجره اعتقاد ما اين نيست، پس بياييم به جای اينكه به حل مشكلات ذهنی و كلامی‌ـ كه غالباً خودمان آنها را می‌تراشيم‌‌ـ بپردازيم، از ديد ديگری مسأله را مطرح كنيم. بدين ترتيب كه از همان اول از خودمان و از كسی كه یک عقيده اسلامی را بيان می‌كند بپرسيم: فايده‌اش چيست؟ برای چه گفته شده؟ چه تأثيری بر جامعه و سرنوشت فردای ما دارد؟ و اعتقاد يا عدم اعتقاد به آن علاوه بر آثار اخروی در زندگی پيش از مرگ ما چه اثری را داراست؟

🔅چون معتقديم كه اسلام #دين زندگی است و كهنه نشده، يعنی هر قصه‌ای كه در #قرآن هست و هر عقيده‌ای كه در اسلام و مذهب #تشيع مطرح است، بايد در زندگی امروزی و سرنوشت فردی و جمعی‌مان، در آگاهی‌مان، در عزت و شخصيت و استقلال‌مان نقشی داشته باشد كه كسانی كه به آن معتقد نيستند، از اثرش محروم هستند.

🔅اگر چنين بود پس نوع برداشت مسأله درست است، والا اگر هزار دليل هم داشته باشد غلط است، زيرا «وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ـ ولله العزة ولرسوله وللمؤمنين ولكن المنافقين»، پس اگر ديديم مؤمنين «عزت» ندارند، بلكه ذليل‌اند و از نظر شعور و فرهنگ و اقتصاد و تمدن و قدرت نظامی، كفـار بر آنها برتری و بالایی دارند، بايد يقين كنيم كه ايمان‌مان عوضی است! و اسلام را وارونه به ما فهمانده‌اند...

🔅حال به سادگی می‌توان فهميد كه در مورد امام زمان بهتر است به جای اينكه اين مسأله را طرح كنيم و با استدلال ذهنی و شرح و بسط‌های كلامی و #فلسفی و عرفانی و حتی فيزيک و فيزيولوژی جديد اثبات كنيم كه #امام كجا غيب شده و چگونه غيب شده و الآن كجا است و چه جور زندگی می‌كند و چه می‌خورد و چه وضعی دارد و غيب چيست و غايب شدن چگونه است و... مسأله را بدين شكل مطرح كنيم كه اصولاً اعتقاد یک فرد، یک گروه، یک #ملت به #امام_زمان، به #انتظار و همچنين به اصل #انقلاب #آخرالزمان، چه ارزشی از نظر زندگی اجتماعی امروز دارد؟ و مفاهيم و هدف‌هایی را كه در اين اصل اعتقادی هست استخراج كنيم، مسئوليت‌های خود را در برابر اين عقيده و در عصر غيبت بفهميم، بفهمانيم، و بدان عمل كنيم.

اين یک «پيشنهاد» نيست، «نظريه» من نيست، بينش و #روح اسلام نخستين اين است...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۱۹ / فرازهایی از جزوه انتظار، مذهب اعتراض