لیبراسیون/لیبرالیسم
7.41K subscribers
2.68K photos
813 videos
89 files
516 links
🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#بازگشت_به_مشروطه
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ناسیونالیسم_لیبرال
Download Telegram
#خشونت_روانی_جسمی_و_اجتماعی

خشونت روانی و اجتماعی در جامعه را چگونه تعریف کنیم؟ خشونت روانشناسانه و احساسی نوعی رفتار سوء و تعرضی یک فرد علیه فرد دیگر ارزیابی میگردد. این رفتار نزد فرد نتیجه رفتار آشفته یا اختلال روانی بوده که با نگرانی و افسردگی و استرس "فرا خشونتی" همراه است. تجلی این خشونت در کلام به شکل ناسزا و درشتگوئی و تهمت و در رفتار، عملی بشمار میاید که منجر به ضربه به سلامتی جسم و روان یک فرد است. خشونت روانشناسانه به خشونت فیزیکی یا جسمی تمایل پیدا میکند. خشونت فیزیکی به عنوان ابزاری برای کنترل استفاده می‌شود، در واقع نوعی تلاش برای سرکوب و متوقف کردن یک فرد است. هرگونه رفتاری که که با هدف آسیب رساندن به یک انسان و جاندار صورت گیرد رفتار خشونت آمیز فیزیکی نام میگیرد. ناسزا گوئی و توهین، واکنش روانی است که فرد را از تعقل به احساس سوق داده و روند پایش درونی و روانشناسانه فرد را ناتوان ساخته و در چنین حالت فرد را از درماندگی در کلام به تنزل شخصیت و بی ارزش نشاندن فرد دیگر جهت بخشیده و سپس سوژه را برای صدمه زدن به دیگری و حتا قتل آماده میسازد.

این تمایل به خشونت در اعماق ذهن و ضمیر ناخودآگاه شکل گرفته، با روندهای عقده ها و گره های روانی پیوند خورده و با تاریخ #کودکی و #خانوادگی و #فرهنگی و #مذهبی درهم آمیخته وبالاخره در واکنش منفی نسبت به خود و دیگری خود را نشان میدهد. روشن است افرادی که دستخوش اعمال خشونت میشوند چه بسا درگیر ناملایمات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بوده و در چنین بستری دارای آمادگی برای روی آوری به خشونت روانشناسانه هستند. بعلاوه این تمایل به خشونت، با استرس و اضطراب و تنهائی همراه است. تئوری "آبراهام ماسلو" درباره نیازهای انسانی و نیز "هانس سلی" درباره کارجمعی و همکاری و آموزش مشترک و استرس، نشان میدهد که افراد در شرایط سازنده و همیاری جمعی، میتوانند اعتماد به نفس پیدا کرده و شخصیت آرامتر داشته و قربانی تنهائی و استرس شکننده نشوند.

از نظر "آلیس میلر" و "کارن اورنه" خشونت در زمان کودکی و نوجوانی در بسیاری از مواقع از خشونت خانوادگی سرچشمه گرفته و این آسیب دیدگی در شخصیت عمیق فرد جای میگیرد. ریشه خشونت گرائی در بسیاری موارد از زمینه های پاره گی خانوادگی و الگوی های منفی پرورشی و اجتماعی مایه میگیرند و یک فرهنگ و مذهب خشونتگرا بر روح این الگوها میدمد و آنها را تقویت میکند. تعالیم اسلامی در قرآن و تاریخ آن آرامش بخش روح نیستند. در تمام جوامع مسلمان، بسیار از کسانی که به این دین دل میبندند افراد آرام و صلح دوست هستند، ولی در ضمن اکثریت گروههای تروریستی، جریانات بنیادگرای اسلامی میباشند، دولتهای اسلامی مستبد هستند و فرهنگ تبعیض گرای آیات قرآنی، خشونت و خودآزاری و عدم توجه به آسایش دیگران را افزایش میدهند.

خشونت در جوامع و فرهنگ های گوناگون از عوامل مختلف مایه میگیرند، ولی در جامعه ما تاریخ #استبداد طولانی و نیز #اسلام نقش ویژه و بارز دارند و این عوامل در ما خشونتگرائی و بی احترامی به حقوق دیگران را زمینه سازی کرده و در ما عادت به بدی را عادی کرده اند.

در مناسبات زناشوئی دو فرد در خانواده، خشونت روانی و روحی با تحمیل انتخاب به یک فرد، #تحقیر کردن، #توهین کردن، #کنترل کردن، #عذاب دادن، #تهدید نمودن، #ترساندن، خط و نشان کشیدن و غیره مشخص میشود. اغلب در مناسبات زناشوئی، خشونت جسمانی یا صدمه وارد آوردن به جسم، با #خشونت_جنسی که با تجاوز جنسی همراه است و بالاخره با #خشونت_اقتصادی که حذف هر امتیاز و #استقلال_اقتصادی است، در کنار هم قرار دارند و در هم تنیده میباشند.

#خشونت_رفتاری در اشکال گوناگون مانند تخطئه نمودن فرد، فحاشی کردن، تهدید جسمی و روحی فرد، محدود نمودن آزادی فرد، تطمیع نمودن و استثمار جسمانی و سکسی فرد، محروم کردن از مناسبات انسانی و رفتار شایسته، آغاز شده و بمرور با وخیمتر شدن مناسبات و خرد کردن شخصیت تا خشونت جسمانی علیه فرد دیگر پیش رفته و در شرایطی به قتل یک فرد می انجامد.

@cafe_andishe95
باری...؛ زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.

در خانواده هایی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل، بیکاری و تنش وجود دارد، خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد. مردانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند. الگوهای #پرخاشگری در جامعه ابعاد پرخاشگری و خشونت را عمیقتر می‌کنند.

در جامعه ای که قدرت سیاسی و طبقات حاکم از #اخلاق_اجتماعی بی بهره هستند و دستگاه دولتی فاقد مشروعیت دمکراتیک است، بدآموزی ها آسانتر میباشند. متاسفانه ایران سرزمین اعدام و زورگوئی است زیرا از روح دمکراسی دور بوده و خشونت ها در اعماق ذهن تاریخی جامعه نفوذ دارند. جامعه ایران سراسر آسیب دیده است و کنشگران سندیکائی و سیاسی و جمعی خاموشند. این خشونت از تاریخ استبدادی و شاهان و روحانیونی که به خون ریزی خوکرده بودند و نیز از قوانین و دینی که دارای طبیعت استبدادی و تبعیض آمیز بوده و بالاخره از فساد و بیعدالتی موجود سرچشمه میگیرد.

🔚 پایان...

#خشونت #آسیب #اجتماعی #زنان #زندان #شکنجه #تجاوز #تحقیر #توهین #تهدید #ترساندن #تروریسم #ترس #تبعیض #توتالیتاریسم_مذهبی #تولیدمثل #جامعه #اخلاق_اجتماعی #استرس #اعتیاد #اعدام #امنیت_اقتصادی #استقلال_اقتصادی #اسلام #استبداد #امنیت #ایران #اجتماعی #پرخاشگری #سکسیسم #دمکراسی #دیکتاتورها #فرهنگ_مذهبی #سنتهای_کهنه #مردسالارانه #فساد #بیکاری #بیعدالتی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
کتابی موسوم به ‎#ایران_محور_امید که توسط ‎#کمال_آذری به نگارش درآمده و توسط ‎#فرمالیته_نیوز در اختیار عموم قرار گرفته را خواندم، نقدهایی بر این کتاب دارم که یادداشت کرده ام و امروز و طی روزهای آینده به اشتراک خواهم گذاشت!اما نقد جانسوز من فعلا ازین قرار است:…
ادامه پست پیشین👇

اساسا در کشورهایی که حکومت قانون تثبیت نشده و نهادهای دموکراتیکی استقرار‌ پیدا نکرده باشد،حدود و ثغور شرکت مردم در حیات سیاسی روشن نخواهد شد و ‎#استبداد‌_اکثریت می‌تواند جانشین حکومت قانون شود.

وانگهی پیامدهای نامطلوب استبداد اکثریت برای مردم و اجتماع از استبداد فردی خطرناک‌تر است.الکسی دوتوکویل، بر آن بود که زمانی که در انقلاب فرانسه خواست و اراده توده‌ها، جای ‎#قانون را گرفت، حاصل آن، جز استبداد جدید نبود!
‏در این صورت الکسی‌دوتوکویل، به دنبال منتسکیو، خودکامگی اکثریت را یکی از خطرهای نظام‌های دموکراتیکی تلقی می‌کرد.
خاورمیانه تشنه دمکراسی است نه فدرالیسم معکوس!


حکایت امروزی پاره ای از نخبگان محلی ایران، به ویژه در بلاد غریبه بی شباهت به گفته یکی از ملی گرایان افراطی فرانسه نیست که گفته بود:
من ایتالیائی ها، روسیها، اسپانیولی ها، انگلیسی ها و فرانسوی ها را دیده ام
اما تاکنون با بشر برخورد و آشنایی نداشته ام!
نخبگان محلی، به ویژه غربت نشینان،آن چنان راجع به گروههای گوناگون قومی و اقلیت بودن آنان داد سخن می دهند که دیدار با ایرانی غیر وابسته به یک گروه قومی و یا اقلیتی کم کم، دارد به آرزوئی حسرت آور تبدیل میشود."
‏اگر اصطلاح رایج نخبگان گروههای قومی را درباره شوونیسم فارسی با توجه به این که قومی به نام فارس وجود ندارد!بپذیریم! محلی گرایی افراد به درجه ای است که امروزه می توان آن را به وطن پرستی ولایتی_محلی تعبیر کرد!

چنین به نظر می رسد که پاره ای از نخبگان شکست خورده در عرصه سیاسی شاید به هوای غنیمتی و نصیبی، به هواداری سرسختانه از محلیگرایی قومگرایی پرداخته اند. زیرا، گفتار و کردار آنان چنین القا می کند که می خواهد در سرزمین خود اگر نه رهبر، حداقل، از سرکردگان آن باشد
‏از این روی، در ایران، بحث درباره فدرالیسم بیشتر از آنچه مورد درخواست گروه قومی باشد؛ محدود به نخبگانی شده است که خود را برگزیده از گروهی قومی می دانند. اغلب اینان به دام اغراق و مبالغه در مورد محلی گرائی افتاده اند. و به گفته هابس باوم گرفتار پیش ملی گرایی خلقی و مردمی هستند.
‏(populaier Protonationalismc)جمع بندی استدلال های این گروه از نخبگان را می توان به شرح زیر بیان کرد(که در ادامه خواهم گفت):در نزد آنان، فدرالیسم، آن اعظمی است که با توسل به آن، طلسم همه خودکامگی دولتمردان، محرومیت ها و عقب افتادگی ها شکسته خواهد شد!!

اما کمتر دیده شده است که علت وجودی، مسئولیت ها، ابزار، صلاحیت ها، ارکان و نوع فدرالیسم را تعیین کنند.آنان خود را نماینده مردم و خلق دانسته و هواداری از خودمختاری و فدرالیسم را برای خود واجب عینی می دانند تا با آن حد و مرزجداگانه ای بیافریند.

‏اقلیت سازی و ملت سازی یکی دیگر از اشتغالات فكری این نخبگان است درحالی که این مسئله در سده نوزدهم میلادی، اساسا مربوط به ملت های اروپایی زیر ستم بود که در سده بیستم به آسیا و آفریقا منتقل شد و در آنجا جنبه استعماری به خود گرفت.
‏این گروه از نخبگان ماهم بدلایل مختلف اقوام ایرانی را ملت نامیده و از استعمار داخلی داد سخن میدهندآنان با این پنداربافی ها از داخل و خارج کشور، زهرابه بدگمانی و کینه توزی قومی را می پراکنند!
‏تقلید از کشورهای دیگر بوسیله برخی از باصطلاح نخبگان! بی توجه به تاریخ ایران یکی از علل آشفتگی اش در مفهوم تمرکز زداییست که پیشینه ای تاریخی دارد!
این چنین نخبگانی، به این نکته ساده و روشن توجه ندارند که از تاریخ دولت به معنای نوین آن در ایران هیچ گروه قومی غیر بومی (Allogene) در ایران زندگی نمی کند، گروه های قومی بومی ما تا به امروز، در حالی که اغلب اوقات به نام خود آنها نامیده می شود، زندگی میکنند و شاید به همین علت است که رقابت، کینه توزی و جنگ میان اقوام، در کشور ما کمتر سابقه دارد.

‏چنین وضعی نه تنها در منطقه، بل، در اغلب کشورهای اروپایی هم کم مانند است
کردهای ساکن ترکیه، عراق، ارمنستان، سوریه و آذربایجان، غیر بومیان آن کشورها هستند! در حالی که در کشور ما چنین نیست. وجود هویت های گوناگون در همزیستی اقوام با یکدیگر در ایران بسی ریشه دارتر از کشورهای اروپایی است که اواخر سده نوزدهم موضوع هویت های گوناگون و اقلیت سازی را به کشورهای شرقی (اعم از اروپا و آسیا صادر کردند و سبب برهم خوردن بافت اجتماعی و فرهنگ همزیستی در این منطقه ها شدند.)
برخی از نخبگان محلی، فراموش میکنند که تار و پود ملی هر کشور تاریخی،ساخته و پرداخته مردم در درازای تاریخ آن کشور است ماکس وبر مینویسد: تنها ادراک و دریافت تفاوت ها با جوامع دیگر است که می تواند اخلاق و آداب مشترک را پایه گذاری کند.
@cafe_andish95
⚜️لیبرال دموکراسی⚜️

🔅انقلاب فرانسه نقطه عطفی در تعهد به حقوق طبیعی حقوق بشر و شهروندان بود که بعدها در نظریه لیبرالیسم حفظ شد.اعتقادی راسخ به این نظریۀ لیبرال قوام گرفت که قضاوت در مورد مشروعیت دولت باید بر ظرفیت آن برای تسهیل اهداف و بلندپروازی های #افراد استوار باشد.این موضع باید با توجه به نکوهش منتقدان محافظه کار و مرتجع انقلاب تعدیل شود که اغلب فردگرایی لگام گسیخته را ریشه اصلی ناامنی و ترور می دانستند.اما لیبرالیست ها منابعی برای سازگاری با این اعتراضات در اختیار داشتند آنها می توانستند از نظریه قانونی دیرپای اقتباس شده از لاک و مونتسکیو،برای مقابله با هر نوع سو استفاده از قدرت استفاده کنند.

🔻این اصل اساسی لیبرالیسم است که هر قدرتی و نه فقط قدرت خودسرانۀ پادشاهان موروثی و مستبدان،ممکن است مورد سواستفاده قرار گیرد.چیزی که در لیبرال دموکراسی شاهد آنیم،تلفیقی ماهرانه از سنتهای متفاوتی است که در دفاعی سخت از حکومت محدود به اوج خود می رسد.
🔶بنیامین کنستان شخصیت کلیدی در این جهتگیری مجدد لیبرالیسم بود.قرائت او از انقلاب فرانسه به رغم بلندپروازی متکبرانه تندروها و اصلاحطلبان،او را به ربط دادن حکومن مردمی با استبداد سوق داد.کنستان در 1819در یک سخنرانی تاثیرگذار مشخصن به مقایسه آزادی سابق ،که بر مشارکت مستقیم مردم در حکومت تاکید داشت ،با آزادی معاصر ،که بر اندیشه حکومت قانون و نهادهای نمایندۀ متمرکز بود پرداخت.او آرمان جمهوری مدنی را به خصوص مناسب دولتهای کوچک باستانی می دانست،که آنها بخش معتنابهی از مجموعه شهروندان به شکل موجهی برای حل موضوعات در مجامع عمومی گرد هم می آیند
🔻به نظر کنستان کاری که #روسو و بویژه پیروان #ژاکوبنی او انجام دادند،ارتقای دیدگاه مستقلانه دیدگاه باستانی شهروندی بود که در این راه از دیدگاه مسئولیت جمعی الهام می گرفت که همان تکلیف حیات عمومی بود.جمهوری های معاصر در تلاش برای اِعمال آرمانهای مشارکتی باستانی بر دنیای امروز،نتوانستند دشواریهای عملی را که دولت امروزین را یک گونۀ سیاسی متفاوت از پولیس باستانی میکند را درک کنند.

🔘اندازه دولت امروزی و تنوع منافعی که مظهر آنهاست،تعدیلی در اصول سیاسی و قانونی را می طلبد؛مثلن ممکن است کیشِ فضیلت از نوع مرتبط با روبسپیر،با انعکاسِ همگنیِ فرهنگیِ یک جمهوری باستانی سازگار باشد، اما در دولتی در مقیاس فرانسۀ قرن 19 اصرار بر یکپارچگی اخلاقی یا سیاسی به ناچار مستلزم سرکوب بسیاری از منافع و دیدگاه هاست.
به نظر کنستان شهروندان امروز برای آزادی فردی بیش از هر چیز دذیگری ارج قائلند.آنها به تنوع غنی منافع و وابستگی های خصوصیشان می بالند.آنها کاملن آماده اند که مسئولیت سعادتمند بودن را بر عهده گیرند.
🔴نکته اصلی مورد نظر کنستان در مقایسه آزادی باستانی و امروزین ،توصیف روابط میان فرد و دولت است.روسو و ژاکوبی ها تاکید داشتند که هر فرد حق دارد در حکومت شرکت کند یا حداقل اَعمال حکومت را تجویز کند.معنای این گفته در عمل آن است که حکومتی که از جانب مردم اقتدار یافته،از اختیارات نامحدود برخوردار می گردد.فرد مستقل مخالف برخی سیاستهای دولت،خود را در وضعیت مخالفت با ارادۀ جمعی دیده و منکوب میگردد.
بنیامین کنستانت به عنوان یک لیبرال دموکرات این شیوه را نسخه روشنی برای #استبداد میداند.او نقش دولت را حفظ نظامی از ضمانت های قانونی میداند که افراد میتوانند با آن به انجام کار خود بپردازند.آنچنان که دیگر لیبرال دموکراتها مثل مدیسون ابزار های سیاسی دولت را در خدمت تضمین ثبات و امنیت کافی برای پیگیری اهداف فردی و تسهیل و تقویت حوزۀ خصوصی زندگی شهروندان می داند.
📚تاریخ اندیشۀ سیاسی
—————-
پس خودلیبرال دموکراتها در قرن 19 بوده اند که به دموکراسی روسویی و توده گرا نقد داشته و آن را رد می کردند.نقد برخی ضددموکراتها به دموکراسی چیزی فسیل شده در حد اینست که دموکراسی حقوق اقلیت را فدای اکثریت میکند!غافل از اینکه احقاق حقوق اقلیتها در دموکراسی خود از پارامترهای مهم سنجش سلامت دموکراسی امروزی است.
@cafe_andishe95
🔴تخریب بیش از ۲۰ مسجد در چین در دو سال اخیر

#استبداد_کمونیستی_چین
🔻تحقیقات گاردین و وبسایت «بلینگ کت» نشان می‌دهد، بیش از ۲۰ مورد از اماکن عبادتی مسلمانان کشور چین از سال ۲۰۱۶ تاکنون تخریب و یا به طور کامل نابود شده‌اند.

به نقل از گاردین، معمولاً در این زمان از سال، بیابان «تکله‌مکان» واقع در غرب چین باید مملواز حضور مردم باشد چرا که برای دهه‌های متوالی، بهار هر سال مسلمانان «اویغور» در حرمی که شامل چندین ساختمان کوچک است و حصاری که گردا گرد آن را فرا گرفته است، جمع می‌شدند. زائران بسیاری از شهر کوچک «ختن» به این زیارتگاه سفر می‌کردند. اما این حرم عبادتی امسال خالی است. مسجد «‌خانگاه» این حرم همچون دیگر ساختمان‌های این مکان، از بین رفته و تنها مقبره‌ی این حرم باقی مانده است. دیگر اثری از زائران در این مکان دیده نمی‌شود.

🔻این حرم تنها یکی از چندین مکان عبادتی مسلمانان «سین‌کیانگ» است که یا بخشی از آن تخریب شده و یا به طور کامل از بین رفته است. تحقیقات گاردین و وبسایت «بلینگ کت»، شواهدی در خصوص نابودی تعداد قابل توجهی از مساجد مناطق تحت حکومت چین، جایی که به گفته‌ی گروه‌های حامی حقوق بشر اقلیت مسلمانان تحت فشارهای شدید سرکوب می‌شوند، ارائه داده است.
🔻موقعیت مکانی بیش از ۱۰۰ مسجد و اماکن عبادتی مسلمانان با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای بررسی شده و نتایج حاصل از آن نشان می‌دهد، بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ آسیب‌های بسیار جدی به ۳۱ مسجد و دو مکان عبادتی مهم وارد شده است. ۱۵ مسجد نیز به طور کامل تخریب شده‌اند، اما دیگر مساجد نیز با تخریب دروازه‌ها، مناره‌ها و گنبد روبه رو بوده‌اند.

🔻مسجد «کار گیلیک» که در جنوب شهر «سین کیانگ» قرار داشت، بزرگ‌ترین مسجد در این منطقه محسوب می‌شد. مردم بسیاری از روستاهای مختلف هر هفته در این مکان گرد هم جمع می‌شدند. پیش از این مشخص شده بود که بخش اعظمی از این مسجد در سال ۲۰۱۸ نابود شده بود.
🔻مسجد بزرگ دیگری به نام «کریا آیتیکا» نیز در مارس سال گذشته به طور کامل نابود شده بود. این مسجد که یکی از بزرگترین مساجد در منطقه خود محسوب می‌شد قدمت ۱۲۰۰ ساله داشت. با این که این مکان جزو میراث ملی این کشور نیز محسوب می‌شد، دروازه‌ها و دیگر ساختمان‌های این مسجد بدون توجه به این مسئله اواخر سال ۲۰۱۸ تخریب شدند.
🔻منتقدان این اقدام معتقدند، از بین بردن مساجد و اماکن عبادتی‌، نسل جوان مسلمانان «اویغور» را در ارتباط برقرار کردن با ریشه‌های سنتی شأن با مشکل رو به رو می‌کند.
چین اتهامات خود را منی بر تحت فشار قرار دادن اقلیت مسلمانان کشور را رد می‌کند و سخنگوی وزارت خارجه این کشور در پاسخ به سوالات مطرح شده در خصوص مساجد تخریب شده بیان کرده بود که از این رویداد اطلاعی ندارد.
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دیکتاتورها چگونه سرنگون می‌شوند؟

✍🏼دیکتاتورها گمان می‌کنند که می‌توان تاریخ را دور زد، اما با تکرار اشتباهات فاحش گذشتگان، آن‌ها صرفاً به فهرست مستبدان بازنده تاریخ افزوده می‌شوند و میراثی از کینه، دشمنی، تفرقه و حماقت را برای دیگران به جا می‌گذارند.

🔻دو سوم مردم جهان در نظام‌های دیکتاتوری زندگی می‌کنند، با این وجود اطلاعات ما درباره این نظام‌ها بسیار اندک است. در این سخنرانی دکتر ناتاشا ازرو درباره تفاوت نظام‌های دیکتاتوری، اهمیت این تفاوت‌ها و چگونگی سرنگونی آن‌ها سخن می‌گوید.

🔻دکتر ناتاشا ازرو استاد ارشد علوم سیاسی دانشگاه اسکس و پژوهشگر متخصص در حکومت‌های دیکتاتوری است. او تاکنون دو کتاب درباره رژیم‌های دیکتاتوری و رهبران آنها نوشته است: «دیکتاتورها و نظام‌های دیکتاتوری: شناخت رژیم‌های استبدادی و رهبران آنها» و «سیاست نظام دیکتاتوری: نهادها و پیامدها در رژیم‌های استبدادی».

ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی و علی نانوایی
بازبینی و ادیت: شهاب غدیری

Source: Tedx Talks. (2014, Nov 5)


#هم_پرسه #سیاست #دیکتاتوری #استبداد #کودتا #اصلاحات #انقلاب #قانون #قانون_اساسی #همپرسه