لیبراسیون/لیبرالیسم
7.41K subscribers
2.68K photos
813 videos
89 files
516 links
🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#بازگشت_به_مشروطه
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ناسیونالیسم_لیبرال
Download Telegram
#خشونت_سیاسی

خشونت سیاسی بمعنای سوءاستفاده از قدرت سیاسی و اعمال سلطه فردی و بکارگیری شیوه های خشونت بار مانند مداخله نظامی و #تروریسم و کودتای نظامی و #اعدام و قتل سیاسی و شکنجه و زندان و آزار روحی و تعرض تبلیغاتی و تصمیمات غیرعادلانه دستگاه قضائی است. این خشونت در دو شکل، یا بصورت خشونت جسمانی و بطور مستقیم بمنظور نابودی و صدمه زدن فیزیکی است یا بشکل سمبولیک بوده و با اعمال فشارهای روحی و روانی تجلی مییابد. در واقع خشونت سیاسی بکارگیری قهر و زور در نظام سیاسی بمنظور باطاعت کشاندن افراد و خفه کردن اعتراض های اجتماعی میباشد.

#خشونت_فیزیکی استفاده خودسرانه از قهر برای زخمی کردن یا نابودساختن فیزیکی است. این خشونت بمعنای نفی حقوق افراد و ضربه زدن به حق حیات میباشد. تمامی #دیکتاتورها و جنایتکاران سیاسی راه اصلی برتری و قدرت خود را بر خشونت بنیاد کرده اند. همیشه خشونت فیزیکی با خشونت سمبولیک همراه است. بقول "فلیپ برو" جامعه شناس فرانسوی، در اثر خود "خشونت در سیاست"، خشونت سمبولیک همیشه مورد توجه لازم قرار نمیگیرد حال آنکه این خشونت در محیطی سیاسی با احساسات قوی به ایجاد #ترس در افراد دست زده و برای دسترسی به هدف خود انواع و اقسام مراسم و آئین های گوناگون را بکار میگیرد.

"ژوژ سورل" فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی در اثر خود "تفکرات درباره خشونت" میگوید خشونت بمعنای تخریب نظم اجتماعی است. البته او به قهر دستگاه دولتی بورژوائی نقد کرده زیرا به بیان دیگر این خشونت شیرازه مناسبات را بهم ریخته، کینه ها و انتقام کشی را حادتر نموده و سلطه متکی بر زور را تحمیل میکند. "والتر بنجامین" در "تزهای خود در مفهوم تاریخ" "از قهر انقلابی" صحبت میکند. البته خشونت از جانب برخی متفکران بطور کلی رد نمیشود و گاه جنبه مشروع و لازم پیدا میکند. ادبیات مارکسیستی سرشار از ستایش قهر انقلابی و انقلاب است، جنبش های ضد استعماری اغلب به قهر روی آورده اند تا اشغالگر را بیرون رانند، ژان پل سارتر از خشونت لازم بندگان در مستعمرات علیه استعمارگر حرف میزند و بر آنست که اینگونه خشونت همانند خشونت و قهر علیه نازیسم و اشغالگر درست است، زیرا نازیسم قهر متمرکز ویرانگر است.

در جوامع استبدادی خشن، اعمال خشونت و اقدام مسلحانه از جانب قدرت حاکم از جمله روشهای مورد استفاده حکومتداری بوده است و زمانیکه که هرگونه عدالتخواهی با وسائل نظامی و اسلحه گرم و کشتار توام است، مقاومت نظامی گزینه تحمیلی نهائی است. ولی آنچه مسلم است در رژیم #دمکراسی و دولت حقوقی نمی توان خشونت بکار بست و قدرت سیاسی در صورت اعمال قهر به تخریب اساس مقررات و قواعد دست زده و به استبداد روی میاورد.

در ایران نظام حکومتی در بنیاد خود طرفدار #تبعیض و خشونت دینی و سیاسی بوده است و بطور مدام تنش و بحران ناشی از استبداد از خصوصیات مناسبات حاکم بوده است. سراسر عمر حکومت اسلامی با خشونت سیاسی عجین بوده و این خشونت وجه مشخصه #توتالیتاریسم_مذهبی موجود میباشد. طبقه حاکم اعمال خشونت مستقیم را وسیله اصلی #بقا و ادامه قدرت سیاسی خود میداند و برای او سانسور و شکنجه و زندان و اعدامهای مکرر مخالفان بعنوان تنها راه کنترل جامعه بشمار میاید. در این نظام بسیاری از انسانها دارای اضطراب و نگرانی هستند زیرا خود را در امنیت نمی بینند.

قدرت سیاسی در ایران منشا هراس است، حال آنکه در شرایط دمکراتیک قدرت مرکزی قدرت آرامش بخش و نظم دهند بحساب میاید. اقدام های خودسرانه پاسدار و بسیجی و پلیس، تهدید های تبلیغاتی حکومتی، احتمال حملات نظامی خارجی علیه مراکز اتمی، خبر و نمایش اعدامهای فردی و جمعی در میدانهای عمومی و غیره، یک فضای سنگین ترس و نگرانی بوجود آورده و احساس تشویش فلج کننده را گسترش داده است. این احساس منفی زیر پوست اعضای جامعه رفته و تمایل به آفرینش و چابکی فرهنگی و اجتماعی را کند نموده است.
@cafe_andishe95
باری...؛ زنانی که از جانب همسرانشان مورد خشونت قرار می گیرند پنج برابر بیشتر از سایر زنان در معرض آسیبهای روانی و خطر خودکشی و شش برابر بیشتر در معرض اختلالات روانی قرار دارند.

در خانواده هایی که اعتیاد به مواد مخدر و الکل، بیکاری و تنش وجود دارد، خشونت نیز بیشتر به چشم می خورد. مردانی که از کودکی در خانواده شاهد کتک خوردن زنان خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران خود می شوند. الگوهای #پرخاشگری در جامعه ابعاد پرخاشگری و خشونت را عمیقتر می‌کنند.

در جامعه ای که قدرت سیاسی و طبقات حاکم از #اخلاق_اجتماعی بی بهره هستند و دستگاه دولتی فاقد مشروعیت دمکراتیک است، بدآموزی ها آسانتر میباشند. متاسفانه ایران سرزمین اعدام و زورگوئی است زیرا از روح دمکراسی دور بوده و خشونت ها در اعماق ذهن تاریخی جامعه نفوذ دارند. جامعه ایران سراسر آسیب دیده است و کنشگران سندیکائی و سیاسی و جمعی خاموشند. این خشونت از تاریخ استبدادی و شاهان و روحانیونی که به خون ریزی خوکرده بودند و نیز از قوانین و دینی که دارای طبیعت استبدادی و تبعیض آمیز بوده و بالاخره از فساد و بیعدالتی موجود سرچشمه میگیرد.

🔚 پایان...

#خشونت #آسیب #اجتماعی #زنان #زندان #شکنجه #تجاوز #تحقیر #توهین #تهدید #ترساندن #تروریسم #ترس #تبعیض #توتالیتاریسم_مذهبی #تولیدمثل #جامعه #اخلاق_اجتماعی #استرس #اعتیاد #اعدام #امنیت_اقتصادی #استقلال_اقتصادی #اسلام #استبداد #امنیت #ایران #اجتماعی #پرخاشگری #سکسیسم #دمکراسی #دیکتاتورها #فرهنگ_مذهبی #سنتهای_کهنه #مردسالارانه #فساد #بیکاری #بیعدالتی
@cafe_andishe95
منظور این خانم از حمله و رفتار #فالانژ گونه این است که کاربران به ایشان گفته اند کمونیسم ایدئولوژی خطرناک و ارتجاعی است و حمایت شما از تروریست های تجزیه طلب و کمونیست شایسته نیست!
و این دل نازکشان را به درد اورده که چرا اجازه نمیدهیم ایران را تجزیه و دیکتاتوری پرولتریا راه بیندازند!

🔷زندان رفتن برای کسی حقانیت ایجاد نمیکند!
ایشان نه برای مردم که برای یک ایدئولوژی ارتجاعی زندانی شدند و هزینه دادند!
#تروریسم و #تجزیه_طلبی در همه جای دنیا جرم است!
@cafe_andishe95
🔴‍«خشاب‌های سرخ»🔴
#تروریسم_چپگرا

🔻چهاردهم شهریور ۱۳۵۶، ساعت ۱۷:۱۰، آلمان غربی، کُلن ــ خیابان خلوت و آرام بود. از آن بعدازظهرهای شهریور که گاه نسیمی در هوا می‌پیچد و بوی پاییز را به مشام می‌رساند. اما این‌جا در آلمان پاییز دلهره‌آوری در راه بود؛ نامش را در تاریخ گذاشته‌اند «پاییز آلمانی» و این خیابان ساکت و خلوت پردۀ اول آن بود. آن سکوت هم آرامش قبل از توفان بود. رگبار در راه بود، رگباری سربی که تا ثانیه‌هایی دیگر از خشاب مسلسل‌ها باریدن می‌گرفت. فقط کافی بود آن دو مرسدس به این خیابان برسند... که رسیدند...

بنز زردرنگی با سرعت از پارکینگ جلوی یکی از خانه‌ها بیرون آمد و خیابان را بست. دو مرسدسی که از خیابان گذشتند ترمز زدند و پشتی به جلویی کوبید. تفنگ‌ها کشیده شد و رگبار آغاز شد. چهار جوان دو مرسدس را به رگبار بستند. دو نفر در ماشین جلو بودند و سه نفر در ماشین پشتی. با دقت چهار نفر را کشتند تا نفر پنجم را زنده بگیرند. همین هم شد. شکار موفقیت‌آمیز بود. چهار همراه کشته شدند و شکار اصلی که مردی ۶۲ ساله بود اسیر شد. این آغاز پاییز آلمانی بود، بی‌رحم و مرگبار.

این جوان‌های تروریست اعضای گروهی بودند به نام «فراکسیون ارتش سرخ» (مخفف: راف)؛ یک گروه چریکی و افراط‌گرای چپ با آرمان‌های ضدکاپیتالیستی. مردی که گروگان گرفته شد، هانس مارتین اشلایر نام داشت؛ او هم رئیس اتحادیۀ صنایع آلمان و هم رئیس کارفرمایان آلمان بود. اگر در چنین مقامی شاخص‌ترین چهرۀ اقتصاد کاپیتالیستی آلمان غربی محسوب می‌شد، پس بهترین شکار چریک‌های چپ‌گرا هم می‌توانست باشد! انتخاب او به عنوان قربانی به همین دلیل بود. سه مردی هم که در ماشین پشتی بودند محافظان شخصی او بودند. و راننده‌اش... مرد چهل‌ویک‌سالۀ ساده‌ای بود که گناهش فقط این بود که «رانندۀ یک سرمایه‌دار کثیف» شده بود، به همین دلیل ۶۰ گلوله در کالبدش کاشتند...

آدم‌ربایان اشلایر را به مخفی‌گاه بردند، ویدئویی از او تهیه کردند و از دولت آلمان خواستند یازده زندانی از گروه راف (فراکسیون ارتش سرخ) را در ازای آزادی اشلایر آزاد کند. این یازده زندانی در واقع «نسل نخست راف» بودند. اما دولت آلمان غربی به رهبری صدراعظم هلموت اشمیت قصد نداشت به خواست گروگانگیران عمل کند. زیرا دو سال پیش گروه راف در عملیاتی مشابه سیاستمداری به نام پتر لورنتس را گروگان گرفته بود و دولت را مجبور کرده بود زندانیان راف را آزاد کند. دولت به خواست گروگانگیران تن داده بود و زندانیان را آزاد کرده بود و در هواپیمایی به یمن جنوبی فرستاده بود، اما آزادشدگان دوباره دست به اقدامات تروریستی زده بودند. بنابراین دولت این بار مقاومت کرد.

روزها می‌گذشت و اشلایر در مخفیگاه گروگانگیران (که نامش را «زندان خلق» گذاشته بودند) روزبه‌روز به مرگ نزدیک‌تر می‌شد. اما آنچه سرنوشت را رقم زد سکانس دیگری از پاییز آلمانی بود که نه در آلمان، بلکه در سومالی رخ داد! بیست‌ویکم مهر گروهی فلسطینی که همفکران فراکسیون ارتش سرخ بودند به کمک رفقای آلمانی خود شتافت تا دولت آلمان را بیش‌تر تحت فشار قرار دهند. چهار فلسطینی از جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین (که گروهی چپ‌گرا بود) یک هواپیمای مسافربری آلمانی شرکت لوفتهانزا را ربودند و با ۸۳ مسافر و خدمه به موگادیشو (سومالی) بردند. آن‌ها هم همان خواسته‌ای را مطرح کردند که رفقای آلمانی‌شان گفته بودند: آزادی محکومان راف!

اما دولت آلمان باز هم زیر بار نرفت. گروهی کماندویی به موگادیشو فرستاد و پنج روز بعد در عملیاتی موفق‌آمیز گروگانگیران را کشته شدند و گروگان‌ها را آزاد شدند. همان شب سکانس بعدی این نمایش چریکی در آلمان و در سلول‌ها رخ داد... وقتی خبر شکست هواپیماربایی به زندان اشتامهایم رسید، چهار نفر از اعضای راف در سلولشان خودکشی کردند (که البته برخی این خودکشی را مشکوک می‌دانند). هدف از همۀ گروگانگیری‌ها آزادیِ از جمله این افراد بود که حالا سه نفرشان مرده بودند.

صبح ۲۲ مهر ۱۳۵۶ (۱۹ اکتبر ۱۹۷۷) وقتی خبر خودکشی چند زندانی راف پخش شد، مرگ اشلایر هم قطعی بود. گروگانگیران سه گلوله از پشت بر سرش شلیک کردند و جنازه‌اش را در صندوق عقب یک آئودی سبز قرار دادند. در بیانیه‌ای کوتاه خونسردانه اعلام کردند: «ما پس از ۴۳ روز به زندگی فاسد و رقت‌انگیز هانس مارتین اشلایر پایان دادیم... در قبال خشم و درد ما بابت کشتار در موگادیشو و زندان اشتامهایم، مرگ او برایمان بی‌اهمیت است.»

هانس مارتین اشلایر، یکی از آن ۳۴ نفری بود که گروه تروریستی راف در آلمان در طول حیات خود با شعارهای چپ به قتل رساند
مهدی تدینی
🔮 @cafe_andishe95
رفیق نجف دریابندری، هنگام ترجمه کتاب "قدرت" راسل، دو فصل از این کتاب را به دلیل محتوای ضد استالینیستی اش حذف کرد و آن ها را ترجمه ننمود!
#کمونیسم
#مارکسیسم
#چپگرایی
#سانسور
#تروریسم
@cafe_andishe95
🔻رامون مرکادر تروریست تحسین شدۀ کمونیست🔻

#تروریسم_کمونیستی
خایمه رامون مرکادر دل ریو ( Jaime Ramón Mercader del Río) فعال سیاسی و کمونیست اسپانیایی، مامور پلیس سیاسی شوروی ان.کا.وِ.دِ و قاتل لئون تروتسکی بود.

📄پدر و مادر مرکادر از هم جدا شده بودند بنابراین بیشتر دوران کودکی را همراه مادرش در فرانسه گذراند. مادرش ماریو دل ریو هرناندز، یک نجیب‌زاده اسپانیایی بود که اصلیت کوبایی داشت. از طرف پدر، پسر عموی ماریا مرکادر همسر دوم ویتوریو دسیکا کارگردان ایتالیایی است.

از سال ۱۹۳۰ به کمونیسم گرایش پیدا کرد و با سازمان‌های چپ اسپانیایی همکاری می‌کرد. برای مدت کوتاهی هم زندانی شد ولی با روی کار آمدن دولت جبهه ملی از زندان آزاد شد.

همچون مادرش به عضویت حزب کمونیست در آمد و به عنوان تک تیرانداز برای ان.کا.وِ.دِ خدمت می‌کرد تا تروتسکیست‌های اسپانیایی را ترور کنند (او به شخصه ۲۰ نفر را به قتل رساند). از سال ۱۹۳۷ به شوروی رفت تا برای ترور و خرابکاری آموزش ببیند.

📈تروتسکی، رقیب اصلی ژوزف استالین بود. پس از به قدرت رسیدن استالین، تروتسکی اقدام به تشکیل یک اپوزیسیون علیه استالین کرده‌بود. اکثر اعضای این اپوزیسیون، زندان، اخراج یا تبعید شدند. تروتسکی نیز که هدایت این اپوزیسیون را بر عهده داشت سرانجام در سال ۱۹۲۹ به همراه همسرش از شوروی اخراج شد. بریا از سال ۱۹۳۶ طرح قتل تروتسکی را ریخته و اجرای آن را به معشوقه‌اش یعنی مادر رامون مرکادر سپرده بود. پسر بزرگ ماریا مرکادر در اسپانیا کشته شده بود بنابراین انجام این عملیات به رامون مرکادر سپرده شد.

📍اولین اقدام به ترور تروتسکی، توسط رامون مرکادر و دیگر مأموران ان‌کاوه‌ده در ۲۴ مه ۱۹۴۰ شکست خورد. بار دوم رامون مرکادر با منشی تروتسکی (سیلویا آگلف) طرح دوستی ریخت تا از طریق او بتواند به عنوان یک تحسین کننده کانادایی عقاید تروتسکی، با او ملاقات خصوصی داشته باشد.

مرکادر در ۲۰ اوت ۱۹۴۰، با نام مستعار «آقای جکسون» در مکزیک به دیدار لئون تروتسکی رفت که آخرین مهمان او بود. او به نظر مردی متشخص می‌آمد و برای همین کسی به او شک نکرد و او را بازرسی نکردند. او با تروتسکی مشغول گپ زدن بود که ناگهان صدای فریاد تروتسکی بلند شد. وقتی محافظان به اتاق رفتند دیدند یخ‌شکنی یا به روایتی کلنگی در گردن تروتسکی بود و در دست جکسون چاقویی دیده می‌شد. تروتسکی در اثر شدت جراحات وارده کشته شد.

تروتسکی پیش از مرگ گفت: «او را نکشید، باید همه چیز را اعتراف کند.» معلوم شد که جکسون می‌خواسته بعد از ترور تروتسکی خودکشی کند.

محافظان تروتسکی، رامون را به مقامات مکزیکی تحویل دادند.

رامون هویت واقعی‌اش را بر ملا نکرد و قتل تروتسکی را نتیجه‌ی یک اختلاف شخصی با او توصیف کرد، چون می‌خواست با منشی تروتسکی ازدواج کند. سرانجام رامون مرکادر به بیست سال زندان محکوم شد.

ژوزف استالین گفته بود: «من در ترور تروتسکی هیچ نقشی ندارم.» اما بعد از ۲۰ سال مرکادر به شوروی رفت و نشان لنین که بالاترین نشان شوروی بود را دریافت کرد

در سال ۱۹۶۰ از زندان آزاد شد و به هاوانا رفت و از طرف فیدل کاسترو از او استقبال شد. یک سال بعد به شوروی رفت و به عنوان یک قهرمان در اتحاد جماهیر شوروی از او تقدیر شد و نشان لنین را دریافت کرد. باقی عمر را بین شوروی و کوبا گذراند و برای کا گ ب کار می‌کرد و مشاور فیدل کاسترو بود.

📍مرکادر در سال ۱۹۷۸ میلادی در هاوانا درگذشت ولی پیکر او با نام رامون ایوانویچ لوپز در مسکو به خاک سپرده شد. او در موزه کا گ ب شهر مسکو جایگاه افتخاری دارد
@cafe_andishe95
▪️آنارشیسم (بیحکومتگرایی)چپگرا و خشونت و ترور◼️

📍باکونین آنارشیست روس، لااقل در برهه ای از حیاتش واعظ انقلاب وحشیانه و بی اغماض علیه متنعمین بود. او را به حق باید مخترع این روش«تبلیغ بوسیله ی عمل»(=ترورهای فردی)‌ شناخت، که با اجرایش در حدود سالهای 1890 و 1895، به دست بعضی از افراد متعصب و از جان گذشته، تمام افکار عمومی را علیه مسلک بیحکومت گرائی برانگیخت. از آن جمله وی در جائی چنین می نویسد:

«ما انقلاب را به معنی طغیان و از بندگسیختن آنچه را امروزه غرایز پست، و ویران ساختن آنچه را به همین زبان نظم عمومی می نامند، می فهمیم». و باز می گوید، «راهزنی یکی از شرافتمندانه ترین صورت حیات سیاسی روسیه است... راهزن یک قهرمان است، یک حامی و یک ناجی ملت است». و در اعلامیه مانندی، تحت عنوان«اصول انقلاب» هرچند انتساب آنرا به او انکار کرده اند، ولی با وجود این ظاهراً، بطور موقت لااقل، مترجم افکار او بود، باکونین بی قید و شرط خرابکاری برای خاطر خرابکاری را موعظه می کند.


در اعلامیه مذکور گفته شده است:« نسل کنونی بایدبی تفاوت و چشم بسته هرچه را موجود است ویران سازد و تنها با این فکر: هرچه بیشتر و هرچه زودتر». اما از جهت وسایل، همه چیز مجاز است:« سم، دشنه،‌ کمند و غیره.

انقلاب در این راه، هر وسیله را تطهیر می کند و بنابراین میدان عمل باز است».

باکونین پیوسته به نقش توطئه گر مهر ورزیده است. در «اساسنامه برادران بین الملل»اتحادیه ی انقلابی که وی بسال 1864 تأسیس کرد، مضامین تند و خشونت آمیز و حتی تقریباً به همان درجه وحشیانه دیده می شود که در «تعلیمات آئین انقلاب» نچائیف. به هر حال بس مشکل است برای تحریک و تهییج احساسات انقلابی بیانی تندتر از این قطعه «اساسنامه اتحادیه ی سوسیالیست بین المللی» یافت که یک برنامه آشوبگری واقعی و ظاهراً نماینده حقیقی فکر باکونین بوده است، که ما با نقل آن به این شرح پایان می دهیم:« ما خواهان انقلاب جهانی در عین حال اجتماعی، فلسفی اقتصادی و سیاسی هستیم، با این هدف که تمام نظام کنونی مبتنی بر مالکیت و استثمار و استیلاء، و بر اصل قدرت، خواه دینی باشد و خواه ماوراء الطبیعی مربوط به معتقدات بورژوازی، و حتی خواه منسوب به طریقه ی انقلابی ژاکوبینی، ‌ویران گردد و نخست در تمام اروپا و سپس در بقیه ی جهان سنگی بر روی سنگ باقی نماند.
به فرایند صلح برای کارگران، رهائی برای همه ی ستمدیدگان، مرگ بر استیلاء گران و استثمارکنندگان و آدم کشان از هر قبیل؛ می خواهیم تمام دولت ها و تمام کلیساها را با همه ی تأسیسات آنها و تمام قوانین دینی،‌ سیاسی، حقوقی، مالی، امنیتی، دانشگاهی، اقتصادی و اجتماعی آنها ویران کنیم، تا این میلیونها نفوس مستمند انسانی فریب خورده، اسیر شده، زجردیده، استثمارشده، سرانجام از قید و بند تمام مدیران و نیکوکاران رسمی و نیمه رسمی آنها، خواه سازمانی باشند و خواه فردی رهائی یابند و بتوانند با آزادی کامل نفس بکشند.».
#آنارشیسم_چپگرا
#تروریسم
@cafe_andishe95