لیبراسیون/لیبرالیسم
7.41K subscribers
2.68K photos
813 videos
89 files
516 links
🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#بازگشت_به_مشروطه
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ناسیونالیسم_لیبرال
Download Telegram
#خشونت_روانی_جسمی_و_اجتماعی

خشونت روانی و اجتماعی در جامعه را چگونه تعریف کنیم؟ خشونت روانشناسانه و احساسی نوعی رفتار سوء و تعرضی یک فرد علیه فرد دیگر ارزیابی میگردد. این رفتار نزد فرد نتیجه رفتار آشفته یا اختلال روانی بوده که با نگرانی و افسردگی و استرس "فرا خشونتی" همراه است. تجلی این خشونت در کلام به شکل ناسزا و درشتگوئی و تهمت و در رفتار، عملی بشمار میاید که منجر به ضربه به سلامتی جسم و روان یک فرد است. خشونت روانشناسانه به خشونت فیزیکی یا جسمی تمایل پیدا میکند. خشونت فیزیکی به عنوان ابزاری برای کنترل استفاده می‌شود، در واقع نوعی تلاش برای سرکوب و متوقف کردن یک فرد است. هرگونه رفتاری که که با هدف آسیب رساندن به یک انسان و جاندار صورت گیرد رفتار خشونت آمیز فیزیکی نام میگیرد. ناسزا گوئی و توهین، واکنش روانی است که فرد را از تعقل به احساس سوق داده و روند پایش درونی و روانشناسانه فرد را ناتوان ساخته و در چنین حالت فرد را از درماندگی در کلام به تنزل شخصیت و بی ارزش نشاندن فرد دیگر جهت بخشیده و سپس سوژه را برای صدمه زدن به دیگری و حتا قتل آماده میسازد.

این تمایل به خشونت در اعماق ذهن و ضمیر ناخودآگاه شکل گرفته، با روندهای عقده ها و گره های روانی پیوند خورده و با تاریخ #کودکی و #خانوادگی و #فرهنگی و #مذهبی درهم آمیخته وبالاخره در واکنش منفی نسبت به خود و دیگری خود را نشان میدهد. روشن است افرادی که دستخوش اعمال خشونت میشوند چه بسا درگیر ناملایمات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بوده و در چنین بستری دارای آمادگی برای روی آوری به خشونت روانشناسانه هستند. بعلاوه این تمایل به خشونت، با استرس و اضطراب و تنهائی همراه است. تئوری "آبراهام ماسلو" درباره نیازهای انسانی و نیز "هانس سلی" درباره کارجمعی و همکاری و آموزش مشترک و استرس، نشان میدهد که افراد در شرایط سازنده و همیاری جمعی، میتوانند اعتماد به نفس پیدا کرده و شخصیت آرامتر داشته و قربانی تنهائی و استرس شکننده نشوند.

از نظر "آلیس میلر" و "کارن اورنه" خشونت در زمان کودکی و نوجوانی در بسیاری از مواقع از خشونت خانوادگی سرچشمه گرفته و این آسیب دیدگی در شخصیت عمیق فرد جای میگیرد. ریشه خشونت گرائی در بسیاری موارد از زمینه های پاره گی خانوادگی و الگوی های منفی پرورشی و اجتماعی مایه میگیرند و یک فرهنگ و مذهب خشونتگرا بر روح این الگوها میدمد و آنها را تقویت میکند. تعالیم اسلامی در قرآن و تاریخ آن آرامش بخش روح نیستند. در تمام جوامع مسلمان، بسیار از کسانی که به این دین دل میبندند افراد آرام و صلح دوست هستند، ولی در ضمن اکثریت گروههای تروریستی، جریانات بنیادگرای اسلامی میباشند، دولتهای اسلامی مستبد هستند و فرهنگ تبعیض گرای آیات قرآنی، خشونت و خودآزاری و عدم توجه به آسایش دیگران را افزایش میدهند.

خشونت در جوامع و فرهنگ های گوناگون از عوامل مختلف مایه میگیرند، ولی در جامعه ما تاریخ #استبداد طولانی و نیز #اسلام نقش ویژه و بارز دارند و این عوامل در ما خشونتگرائی و بی احترامی به حقوق دیگران را زمینه سازی کرده و در ما عادت به بدی را عادی کرده اند.

در مناسبات زناشوئی دو فرد در خانواده، خشونت روانی و روحی با تحمیل انتخاب به یک فرد، #تحقیر کردن، #توهین کردن، #کنترل کردن، #عذاب دادن، #تهدید نمودن، #ترساندن، خط و نشان کشیدن و غیره مشخص میشود. اغلب در مناسبات زناشوئی، خشونت جسمانی یا صدمه وارد آوردن به جسم، با #خشونت_جنسی که با تجاوز جنسی همراه است و بالاخره با #خشونت_اقتصادی که حذف هر امتیاز و #استقلال_اقتصادی است، در کنار هم قرار دارند و در هم تنیده میباشند.

#خشونت_رفتاری در اشکال گوناگون مانند تخطئه نمودن فرد، فحاشی کردن، تهدید جسمی و روحی فرد، محدود نمودن آزادی فرد، تطمیع نمودن و استثمار جسمانی و سکسی فرد، محروم کردن از مناسبات انسانی و رفتار شایسته، آغاز شده و بمرور با وخیمتر شدن مناسبات و خرد کردن شخصیت تا خشونت جسمانی علیه فرد دیگر پیش رفته و در شرایطی به قتل یک فرد می انجامد.

@cafe_andishe95
#خشونت_اقتصادی

خشونت اقتصادی عبارت از سوءاستفاد از موقعیت برتر و نقض حق فرد بر مالکیت و نفی حقوق اقتصادی او میباشد. روشن است که خشونت اقتصادی بسیار گسترده و عمیق است زیرا در شرایط امتیازات طبقاتی عظیم طبقات حاکم و ثروتمند، #بیعدالتی اقتصادی، بیکران بوده و بینوایان و تهیدستان پیوسته شلاق زندگی کمرشکن و تورم را بر دوش خود حس میکنند. #فساد مالی حاکمان سیاسی و نظامی در شرایط تنگدستی میلیونها ایرانی، بیعدالتی اقتصادی را تشدید کرده و با خشونت و ناهنجاری به طبقات تهیدست نشان میدهد که آنها همیشه بازندگان اصلی باید باقی بمانند. در ایران کارگرانی که در تحت فشار اقتصادی بوده و حتا از حقوق ماهیانه خود در آخر ماه محروم میگردند، قربانیان خشونت اقتصادی میباشند.

در محیط خانوادگی خلع مالکیت و فعالیت شغحذفلی و قطع درآمد و انتقال دستمزد زن به حساب مرد و محروم شدن از چک و کارت اعتباری و پول روزمره و جلوگیری از #استقلال_اقتصادی_زن، اشکال مختلف این سوء استفاده میباشد. زنانی که در خانواده از هرگونه درآمدی محروم هستند و مدام باید از همسر خود درخواست پول کرده و پیوسته با متلک و کنایه و نصیحت او مواجه بوده، در شرایط خشونت اقتصادی قرار داشته و هدف این فشار از جانب مرد شکستن روحیه استقلال و مقاومت زنان است.

قدرت مرد در قدرت مالی است و این قدرت با کلمات قهرآمیز و استهزا نسبت به زن و اجرای تبعیض دینی مانند حکم ارث کامل میشود. لذت پنهانی و چه بسا ناخودآگاه مرد ادامه وابستگی اقتصادی زن به مرد است و بنابراین تلاش مرد در انحصار امکانات مالی تمرکز پیدا میکند. در زمینه اقتصادی و مطابق قانون ایران، در اغلب موارد، مرد "نان‌آور خانواده" حق نفقه همسر یا فرزند خود را نمی‌پردازد. بعضی مردان به هیچ وجه قانع نمی‌شوند که نفقه حق زن است. آنها این حق نفقه که شامل مخارج مسکن، پوشاک و خوراک خانواده است و در قوانین جمهوری اسلامی رایج است را از زن دریغ می‌کنند. در ایران در موارد متعددی دیده میشود زمانیکه زن شغل و درآمد دارد، شوهر اجازه استفاده از درآمد زن را به او نمی‌دهد. در این شرایط زن به این دلیل که اختیار مالی ندارد و تحت فشار است، تقاضای طلاق می‌کند.

در بسیاری از نقاط جهان، زنان بی آنکه #امنیت_اقتصادی داشته باشند، نیروی کار مجانی هستند و باید تا آخر عمر از خانواده خود نگهداری کنند. آنان دسترسی به منابع مالی و اقتصادی نداشته و بطور کامل وابسته به مرد خانواده باقی می مانند و چنانچه مردان در این امر کوتاهی کنند، ادامه زندگی زنان بشکل جدی به مخاطره می افتد. این وضعیت ناشی از تقسیم کار اجتماعی تاریخی و #مردسالارانه و #سنتهای_کهنه و #فرهنگ_مذهبی میباشد و تغییر آن به دگرگونی اساسی در جامعه و فرهنگ مسلط آن بستگی دارد. 
از یاد نرود که تبلیغات مذهبی و خرافی و مردسالار مبنی بر اینکه زنان "جادوگر و فتنه گر" هستند، یا اینکه " زنان دارای استقلال فکری نیستند و افرادی احساسی" میباشند، متلک ها و #سکسیسم رایج در جامعه، انتشار عقاید تبعیض آمیز قرآنی و دینی و آخوندی علیه زنان و نیز قوانین غیر عادلانه کشوری و دولتی که سعی در محدود نمودن نقش اقتصادی و سیاسی زنان دارند، همگی در پی بی اعتبار نمودن شخصیت مستقل زن بوده و زمینه سوء استفاده مالی و فشار اقتصادی سنگین علیه زن را تقویت مینماید.

خشونت اقتصادی با خشونت روانشناسانه و تحقیر زن همراه است و راهی برای تسلط خشن یا "مهربانانه" مرد است. مرد دمکرات تقسیم میکند، برای زن جا را باز میکند، موافق سوادآموزی شغلی و پیشروی در کسب مسئولیت های جدید توسط زن است، او اهل کنترل نیست و اعتماد ساز است، ولی در عین حال او محصول تاریخ است و بازگشت به گرایش یک جانبه قدرت در روانش امکان پذیر است. آگاهی زن به حقوقش و استقلال اقتصادی واقعی او و رهائی او از ارزشهای اسلامی و مردسالارانه، ضامن مقاومت زن در برابر خشونت اقتصادی است. البته این آگاهی همیشه مهیا نیست و از خود بیگانگی و عقب ماندگی ذهنی نزد زنان واقعیت دلخراشی است که به تاریخ اجتماعی و فرهنگ مذهبی تکیه داده است.

@cafe_andishe95