با من بخوان📚
180 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#برشی_از_متن_كتاب 📖

غریب است آدم در این کشور و این جامعه. وقتی با دیگران روبه‌رو می‌شوم برخوردشان چنان است که انگار می‌خواهند مرا بردارند و مثل حلوا روی سرشان بگذارند، اما در لحظه‌های دشوار زندگی چنانم که احساس می‌کنم در تمام این جهان هیچ‌کس را ندارم.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۳۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

تا امروز با عشق به انسان و با آرزوی بهروزی آدمی و زندگی آدمی کار و زندگی کرده‌ام. اما در واقعیت هر روز و هر لحظه احساس می‌کنم، می‌بینم و تجربه می‌کنم که آدم‌ها یک‌به‌یک‌شان جز به خودشان و منافع خودشان فکر نمی‌کنند و قدم برنمی‌دارند. این طبیعی‌ترین کاری‌ست که افراد انجام می‌دهند؛ اما... آیا من مشنگ نیستم؟ می‌گویم مردم عادی طبیعی‌ترین کار، یعنی حرکت در جهت منافع شخصی‌شان را دارند، اما ارباب فرهنگ و فضیلت چه؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۴۸


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

واقعاً که در عجب دنیای بی‌اخلاق و بی‌هویتی گرفتار آمده‌ام. دنیایی که دیگران نه‌فقط هیچ یاری‌ای به انسان نمی‌رسانند بلکه گیر منافع هر کدامشان که بیفتی سرت را می‌تراشند و در همان حال اکثریت مردم که دستی از دور بر آتش دارند و برخوردار از حسن نیت هم هستند، نمی‌خواهند ذره‌ای از سطح توقع خود کم کنند! واقعاً که چقدر باید ظرفیت داشته باشم؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۵۱


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

چقدر احساس تنهایی می‌کنم، چه اندوهِ کهنه‌ای مگر در من وجود دارد، و از چه‌چیز خوشحال توانم شد؟ چه اتفاقی خواهد توانست از صمیم قلب شادم کند؛ حتی برای یک‌ لحظه؟ خودم هم نمی‌دانم. جامعه چه خواهد شد؟ این کشور چه خواهد شد؟ چقدر بوی نیستی می‌آید، - حتی از همین رمان روزگار سپری‌شده... که نوشته و می‌نویسم! چقدر بوی نیستی و صدای نیستی می‌آید. چقدر می‌ارزد این بودن سپنجی که دیگران را به‌خاطرش نیست می‌کنند؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه

ص۱۵۲


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

با دریغ باید گفت که مردم پذیرفته‌اند تا دیگران درباره‌ی سرنوشتشان تصمیم بگیرند و همچنان منتظر تصمیماتی هستند که امیدوارند درباره‌شان گرفته شود. این خیلی بد است؛ خیلی بد است که یک ملت بپذیرد هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نمی‌تواند داشته باشد. پذیرفتن حالت انفعالی صِرف برای یک ملت مثل زهر او را مسموم می‌کند.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۵۵


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

در کشورهایی که جامعه و طبقات آن قانونمند هستند، پایان هر جنگی پیش‌درآمدی‌ست بر یک تغییر اصولی. اما در کشور ما، از آنجا که جامعه و طبقات اجتماعی فاقد کلاس مخصوص‌به‌خود هستند، از آنجا که همواره همه‌ی عناصر زیر فشار و تهدید و ارعاب اقتصاد - تک‌قطبی و البته دولتی قرار دارند، مسائل و معضلات هم راه برون‌رفت منطقی خود را نمی‌یابند و درنتیجه، فشارها به درونِ فردفرد مردم فشرده و متراک می‌شود تا تبدیل شود به مواد و مصالح آنارشی و هرج‌ومرج و انفجارهای اجتماعی تا به بهانه‌ی آن و به‌جایش سرکوب و اختناق تحکیم یابد.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۵۹


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

مردم ما در طول مدت اخیر، دچار پریشانیِ روحی شده‌اند به‌گونه‌ای که انگار دارند راه زوال اخلاقی را می‌پیمایند. می‌بینم و آن‌به‌آن تجربه می‌کنم که اینان به هیچ ارزش و به هیچ هنجاری پابند نیستند، و البته درک می‌کنم این نوعی واکنش طبیعی آنهاست در مقابل جزمیتی که در باورهای خود داشتند، و این بی‌اعتبارشمردن بیشتر معیارها و ارزش‌ها از جانب ایشان، ناشی از فروریختن باورهای‌شان است؛ اما چنین ادراکی نتیجه را تغییر نمی‌دهد. واقعاً بدبینانه خواهد بود اگر بگوییم ساخت این جامعه تا مفاصل و اجزای خود می‌رود دچار تباهی بشود و آنچه در مقام روحیه در یکایک افراد نضج گرفته و رشد کرده است، دو وجهِ یک خصیصه است: بغض و میل دیوانه‌وارِ به داشتن و بیشترداشتن و پامال‌کردن و گذر از هرچه وهرکس که مقدور باشد.




#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۶۸


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖

می‌خواستم درباره‌ی مرگ بگویم. هیچ‌چیز تازه‌ای نیست. یک حتمیّت است، یک وقوع حتمی. شاملو هم بارها این جمله را بر زبان آورده است که «زندگی شخص یک اتفاق ساده است و مرگ یک حتمیّت!» یقین. تجربه‌هایی دارم. از این گذشته، در فصولی از کلیدر هم در جوانی به ادراک آن رسیده و بدان پرداخته‌ام. «مرگ از تو می‌زاید، مرگ با تو می‌زاید، با تو می‌روید...» و مفاهیمی از این دست.



#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۷۴


@baamanbekhaan
«گذر زمان می‌تواند آدمی را تا حد یک کودک حساس و نازک کرده باشد.»

#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۷۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب📖

در جامعه‌ی ما یک تغییر عجیب رخ داده است که اثرات و نشانه‌های آن را در فردبه‌فرد مردم می‌توان مشاهده کرد و آنچه را اکنون می‌بینیم چیزی جز بازتاب تأثیرات همین دگرگونی نیست. اما اینجا یک نکته‌ی ظریف را نباید نادیده گرفت و آن توجه به این سؤال است که: آیا دگرگونی شرایط، خصلت‌های جدیدی پدید آورده است یا این خصائل در نهفت مردم ما وجود داشته و در شرایط تازه، بروزی تازه یافته است؟ نه؛ خصلت‌ها تازه نیستند، حادث نشده‌اند و اتفاقاً بسیار هم قدیم‌اند. دزدی، ارتشاء، مفتخواری، تنبلی، فقدان حس مسئولیت، کلاه‌گذاری، فرومایگی و دونمایگی، نوکربابی، میل به تهاجم به حقوق دیگری، فقدان حس مسئولیت اجتماعی، ندانستن و نشناختن جای خود در مناسبات اجتماعی، گرایش به تلقی یک‌شبه ره صدساله‌رفتن، حقد و حسد، نفی دیگری به استنباط اثبات خود، خواری‌پذیری تا حد یک سگ در مقابل قبله‌ی قدرت، چشم‌بستن بر ستمی که روا بر دیگری می‌شود و شانه‌خالی‌کردن از زیر بار احتمال خطر، کلاه خود را دودستی چسبیدن، دروغ‌گفتن، ریاکردن و در همه‌حال جانب قدرت را گرفتن و لازم و غیرلازم آب به آسیاب ستمگر ریختن، چشم‌ها را به‌ روی حقیقت‌ بستن، زشتی را ستودن و نیکی را خوارشمردن... این‌همه اصلاً حادث نیست، بل به طول عمر آدمیزاد، قدیم است و جزء‌جزئش در نهفت ما مردم وجود داشته که در این دوره، به شگون موجه‌شمردنِ «ریا» بروز عام یافته است. ریا و تقیّه، به‌خصوص وقتی انسان از باورهای نیکِ خود، از باورهای وجدانی‌اش جدا افتاده و فاصله گرفته باشد، همان بار می‌آورد که بار آورده است.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۸۱


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

در نظم و نظام‌های جاافتاده‌‌ی اجتماعیِ وابسته به هر دوره، مردمان دارای صفات و خصایص جاافتاده‌ای هستند که ترکیبی از نیک و بد و میانه‌ی این‌دو است؛ خصایصی عمیقاً تحت تأثیر مناسبات و شرایط اجتماعی - اقلیمی خودشان؛ و بشر به نیازِ بودگاری‌اش تعادلی را فرایند می‌کند تا زندگانی‌اش ممکن باشد. اما وقتی نظم و نظام قدیم درهم‌ شکسته و ویران شد تا نظم و نظام‌ تازه‌ای جای آن را بگیرد، شرارت غالب می‌شود و تا حد توان اوج می‌گیرد و در چنین شرایطی، بی‌حدی، حد و بی‌حسابی، حساب انگاشته می‌شود؛ چون معیار، معیارِ محک به غارت‌ رفته است و داد به بیداد جای عوض کرده. در عرصه‌ی چنین آشوبی‌ست که تمام انباشت‌ ذخایر شرارت آدمی بروز می‌یابد تا به‌کار گرفته شود؛ اکنون آن سگ هار قلاده گسسته است.



#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۸۱



@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

برکشیدن فرومایگان و فروپاشاندن و خوارداشتن فرزانگان یک طریق و شیوه‌ی قدیمی سلطه است. تقویت بُخل و حسد مردم نسبت به یکدیگر، یعنی ایجاد زمینه‌ی کینه و ستیز مردم نسبت به هم، موفق‌ترین روش برای برقراری سلطه‌ی بیگانه است و ملت ما تجربه‌ی مقهور واقع شدن کم نداشته است.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۹۵


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

برای آدمیزاد‌بودن نمی‌توانی همیشه تنها به‌سر بری؛ چون به‌درستی درک شده است که انسان به اعتبار اجتماعیت خود انسان تواند بود و فردیّت تواند داشت. و چه توان کرد در این باتلاق درماندگی؟! انسان من کجاست؟ نه خدای مرا باقی گذاشتند تا دل به او آرام بدارم، و نه انسان را به قرار وانهادند تا به آن امید ببندم. اکنون من چه کنم در این باتلاق درماندگی، در معرض چشمان وقیح و دهان‌های حریص و زبان‌های دروغ و چهره‌های ریا و دستانِ سرقت و پاهای بی‌زمین؟ اکنون چه توان کرد؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۸۳


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

شاید اگر درگیر و دچار نوشتن «روزگار سپری‌شدهٔ مردم سالخورده» نمی‌شدم، روزگار مرا درمی‌نوشت.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۹۰


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

بُخل اساس و بُنه‌ی رفتاری - روانی ما مردم است؛ بیماری مهلکی که من از دوران کودکی خود در یکایک افراد، در مناسبت‌های مختلف تشخیص داده‌ام و ازآن‌پس نیز تا کنون، در هر مرحله‌ای از زندگی خود مشاهده و تجربه کرده‌ام.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۹۴


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

در نوجوانی می‌پنداشتم بُخل داده‌ی مستقیم فقر است، آن هم در اقلیمی پر از خسّت طبیعت، در اقلیم باد و آفتاب و شن؛ اما چون به شهرها درآمدم آن را در هر کس و هر کجای و هر مناسبت دیدم. پس این خصیصه‌ی سمج از کجا آمده است که مردم از شادی و بالندگی و شایستگی «دیگری - دیگران» دچار بغض و دئانتِ رنجوری می‌شوند؟


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۹۵


@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📖

دیرزمانی است واقف شده‌ام به این نکته‌ی ساده که متأسفانه تاریخ معاصر سرزمین ما ایران، گویا بیش از یک سوء تفاهم نبوده است! دیگر چه لزومی دارد درباره‌ی تاریخچه‌ی کانون نویسندگان چیزی بنویسم؟ باشد تا دیگران اگر لازم دیدند بنویسند، آن هم با اسناد و مدارک.


#نون_نوشتن
#محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۲۱۶


@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#پیشنهاد_من برای کسانی که درصدد تهیهٔ چند کتاب‌ خوب از #نشر_چشمه هستند:

۱-#جاي_خالي_سلوچ
۲-#نون_نوشتن
۳-#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
۴-#سوختن_در_آب_غرق_شدن_در_آتش
۵-#رفتیم‌بیرون‌سیگاربکشیم‌_هفده‌سال‌طول‌کشید
۶-#برفک
۷-#عامه‌پسند
۸-#گوربه‌گور
۹-#گیل‌گمش


🔶چهار کتاب اول در این کانال معرفی شده‌اند. سایر کتاب‌ها به‌مرور معرفی خواهد شد.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan
🆔:@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#گزیده‌ی_منتخب📚


از کتاب #نون_نوشتن
نویسنده #محمود_دولت‌آبادی
#نشر_چشمه
ص۱۸۱


در نظم و نظام‌های جاافتاده‌‌ی اجتماعیِ وابسته به هر دوره، مردمان دارای صفات و خصایص جاافتاده‌ای هستند که ترکیبی از نیک و بد و میانه‌ی این‌دو است؛ خصایصی عمیقاً تحت تأثیر مناسبات و شرایط اجتماعی - اقلیمی خودشان؛ و بشر به نیازِ بودگاری‌اش تعادلی را فرایند می‌کند تا زندگانی‌اش ممکن باشد. اما وقتی نظم و نظام قدیم درهم‌ شکسته و ویران شد تا نظم و نظام‌ تازه‌ای جای آن را بگیرد، شرارت غالب می‌شود و تا حد توان اوج می‌گیرد و در چنین شرایطی، بی‌حدی، حد و بی‌حسابی، حساب انگاشته می‌شود؛ چون معیار، معیارِ محک به غارت‌ رفته است و داد به بیداد جای عوض کرده. در عرصه‌ی چنین آشوبی‌ست که تمام انباشت‌ ذخایر شرارت آدمی بروز می‌یابد تا به‌کار گرفته شود؛ اکنون آن سگ هار قلاده گسسته است.





@baamanbekhaan
#فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده📚

کتاب‌هایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:

۱- #نامه‌ای_به‌_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتاب‌خوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
۱۲-#سوختن‌درآب_غرق‌شدن‌درآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مرده‌ها_سکوت_می‌کنند
۲۹-#تابوت‌های_دست‌ساز
۳۰-#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
۳۱-#موش‌ها_و_آدم‌ها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_می‌داشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامه‌پسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنج‌های_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینه‌ی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانه‌ی_ارکستر_چوب‌ها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویده‌اند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپاره‌ها
۴۹- #از_چشم_نابینایان‌
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچ‌کس‌_مثل_‌تو‌‌_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ

🔍با‌ زدن روی هر یک از هشتگ‌ها، می‌توانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.


@baamanbekhaan