با من بخوان📚
191 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#پیشنهاد_من برای کسانی که درصدد تهیهٔ چند کتاب‌ خوب از #نشر_چشمه هستند:

۱-#جاي_خالي_سلوچ
۲-#نون_نوشتن
۳-#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
۴-#سوختن_در_آب_غرق_شدن_در_آتش
۵-#رفتیم‌بیرون‌سیگاربکشیم‌_هفده‌سال‌طول‌کشید
۶-#برفک
۷-#عامه‌پسند
۸-#گوربه‌گور
۹-#گیل‌گمش


🔶چهار کتاب اول در این کانال معرفی شده‌اند. سایر کتاب‌ها به‌مرور معرفی خواهد شد.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan
🆔:@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_کتاب 📚

#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
تعداد صفحات: ۲۰۰
چاپ اول: ۱۳۸۸
چاپ هفدهم: ۱۳۹۶


#نظر_شخصی📝

«آدم‌های دیگه رو نمی‌دونم، ولی من وقتی صبح‌ها خم می‌شم کفشمو بپوشم، با خودم فکر می‌کنم، یا عیسی مسیح، خب حالا که چی؟؟ »

این جمله‌ از چارلز بوکفسکی، تفکرات و نگرش ‌تقریباً نهیلیستیِ او را بیان می‌کند. بوکفسکی که بارها و بارها با مرگ دست‌وپنجه نرم کرده بود، در حال نوشتن این کتاب ناگهان متوجه می‌شود که به سرطان خون مبتلا شده است و بی‌تردید دیدگاهی که در این کتاب به مرگ دارد، تحت تأثیر بیماری‌اش قرار گرفته است.
بوکفسکی چند ماه پس از نوشتن این کتاب در ۷۴ سالگی، غزل خداحافظی را می‌خواند.

نام کتاب pulp است. پالپ به روزنامه‌ها و مجلات زرد گفته می‌شود که هیچ ربطی به عامهپسند ندارد، اما مترجم کتاب، پیمان خاکسار، از اسم فیلم pulp fiction به کارگردانی تارِنتینو الهام می‌گیرد و این عنوان را برای کتاب برمی‌گزیند. (به‌نقل از مترجم)

عامهپسند داستان زندگی کاراگاهی‌ به نام نیک بلان است. (تلفظ صحیح آن بلِین Belane است)
بلین در ابتدای داستان به‌دنبال شخصی به نام سلین می‌گردد. نمی‌داند سلین مُرده یا هنوز زنده است، اما تصمیم دارد او را پیدا کند. در این میان، زنی با نام بانوی مرگ، با شخصیت‌پردازی بسیار قوی به خواننده معرفی می‌شود که در تمام داستان بلین را می‌پاید. وقتی سروکله‌ی بانوی مرگ پیدا می‌شود، بلین فکر می‌کند دارد می‌میرد، شاید همان دیدگاهی که بوکفسکی از مرگ داشته، در قالب شخصیت بلین عیان می‌شود.

بلین بیشتر وقت‌ها حالت عادی ندارد. وقتی مست ‌است، طوری اتفاقات را در ذهنش پردازش می‌کند که با عالم واقعیت متفاوت است. حس می‌کند یک عده موجودات فضایی که روی شکمشان یک چشم دارند، به همه‌جا سرک کشیده‌اند و از آدم‌ها برای اهداف خودشان استفاده می‌کنند. بلین از هفت‌تیرش برای کشتن آنها استفاده می‌کند، اما این فرازمینی‌ها با تفنگ نمی‌میرند.

بلین هم‌زمان مسئول رسیدگی به چند پرونده‌ی دیگر هم هست. مثلاً به‌دنبال کشف پرونده‌ی یک خیانت زن‌و‌شوهری‌ست. یا اینکه دنبال ‌چیزی با اسم مستعار گنجشک قرمز است، که اشاره‌ای به انتشارات بلک اسپَرو (گنجشک سیاه) دارد که به بوکفسکی پیشنهاد می‌دهد کارش در اداره‌ی پست را رها کند و فقط بنویسد. و بوکفسکی به درخواست مدیر انتشارات یک رمان می‌نویسد تا مقرری صددلاری‌اش قطع نشود. او پس از نوشتن رمان به مارتین، مدیر انتشارات زنگ می‌زند و می‌گوید:
«تمومش کردم.»
«چی رو؟»
«رمانی که خواسته بودی.»
«چه‌جوری دوهفته‌ای رمان نوشتی؟»
«از ترسم!»

در صفحه‌ی ۱۴۰ کاراگاه‌بلین، بیشتر آدم‌ها را در سه دسته قرار می‌دهد: دیوانه، عصبی و احمق.
تصورش این است که آدم با اوهامش زندگی می‌کند:

گفت «آدم‌ها با اوهامشون زندگی می‌کنند.»
گفتم «چرا که نه؟ مگه چیزی غیر از وهم هم وجود داره؟»
گفت «به پایان رسیدن اوهام.»
از ص۱۰۲ کتاب

بلین کاراگاهی ناامید است، از آدم‌ها بیزار است، و فکر می‌کند مردمْ همه حقه‌های حقیر سر هم سوار می‌کنند. در قسمتی از کتاب در خیابان راه می‌رود و تعداد احمق‌های دوروبرش را می‌شمرد تا به خانه برسد!
معتقد است «همیشه یک نفر هست که روز آدم را خراب کند. البته اگر به‌قصد نابود‌کردن کل زندگی‌ات نیامده باشد.»
از ص ۱۱۲ کتاب

بلین آدم عجیبی‌ست، حتی خواب‌هایش هم عجیب است. دوستش او را دیوانه خطاب می‌کند، چون در تابوت‌ها به‌دنبال موجودات فضایی می‌گردد که در جسد مردگان مخفی شده‌اند.

داستان پُر از جملات کوتاه و قابل تأمل است، گاهی طنز بسیار خوبی دارد و گاهی کاملاً‌ تلخ است.
فضای داستان به‌شکلی ساده اما عمیق پرداخته شده است و دیالوگ‌ها درعین سادگی، مخاطب را به فکر وامی‌دارد.

جایی مقدمه‌ی مترجم دیگری به نام «آرش یگانه» را خواندم که به مسئله‌ی بسیار مهمی اشاره کرده بود. معتقد بود برای ترجمه‌ی آثار بوکفسکی، مترجم باید ابتدا زبانِ او را بشناسد، زندگی‌نامه‌ی اوا را بخواند و با خط‌به‌خط آثارش زندگی کند تا توانایی معرفی یک بوکفسکیِ تمام‌عیار را به زبان فارسی داشته باشد.

این کتاب اشکالات متعددی در ترجمه داشته که در چاپ‌های جدید تا حدودی برطرف شده، اما سانسورهای وزارت ارشاد هنوز دست از سرِ کتاب بر نداشته است.

@baamanbekaan
«تو‌ خل شدی گراورز. من به دردت نمی‌خورم، باید بری پیش روان‌پزشک.»
«پیش روان‌پزشک هم رفتم.»
«چی گفت؟»
«هیچی. فقط بیشتر از ساعتی شیش دلار سرکیسه‌م کرد.»
«چقدر ازت گرفت؟»
«ساعتی ۱۷۵ دلار.»
«همین ثابت می‌کنه که تو دیوونه‌ای.»
«چرا؟»
«کسی که همچین پولی بده باید خل باشه.»

#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۷۱


“Grovers, you’re crazy. You don’t need me, you need a shrink.”
“I’ve been to the shrinks.”
“And what do they say?”
“Nothing. Only they charge more than 6 dollars an hour.”
“What do they charge?”
“One-hundred-seventy-five dollars an hour.”
“That proves you’re crazy.”
“Why?”
“Anybody pays that has got to be crazy.”

@baamanbekhaan
چیزی که می‌توانم به شما بگویم این است که میلیاردها زن روی زمین زندگی می‌کنند. درست است؟ بعضی‌هایشان خوب‌اند. خیلی‌هایشان زیادی خوب‌اند. ولی گاه‌گداری طبیعت تمام حقه‌هاش را به‌کار می‌بندد تا زنی ویژ بسازد، زنی باورنکردنی، منظورم این است که نگاهش می‌کنی ولی نمی‌توانی باور کنی. همه‌ی حرکاتش مثل موج زیباست و بی‌نقص. مثل جیوه، مثل مار. مچ پایش را می‌بینی، بازویش یا زانویش را. تمامشان در کلیّتی بی‌نقص و باشکوه به‌هم آمیخته‌اند. با چشمانی خندان و زیبا، دهانی خوش‌حالت و لب‌هایی که انگار هرلحظه منتظرند تا به خنده بر درماندگی‌ات باز شود. این‌جور زن‌ها می‌دانند که چطور باید لباس پوشید. موهایشان هوا را به‌آتش می‌کشد.

#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۷۲


Now all that I can tell you is that there are billions of women on earth, right? Some look all right. Most look pretty good. But every now and then nature pulls a wild trick, she puts together a special woman, an unbelievable woman. I mean, you look and you can’t believe. Everything is perfect undulating motion, quicksilver, snake-like, you see an ankle, you see an elbow, you see a breast, you see a knee, it all melds into a giant, taunting totality, with such beautiful eyes smiling, the mouth turned down a bit, the lips held there as if they were about to burst into laughter over your helplessness. And they know how to dress and their long hair burns the air. Too goddamned much.


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب📖

تنهاماندن با خودِ مزخرفم بهتر از بودن با یک نفر دیگر بود. هر کسی که باشد. همه‌شان آن بیرون دارند حقه‌های حقیر سرِ همدیگر سوار می‌کنند و کله‌معلق می‌زنند.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۸۷


@baamanbekhaan
صبر کردیم و صبر کردیم. همه‌مان. آیا دکتر نمی‌دانست یکی از چیزهایی که آدم را دیوانه می‌کند همین انتظارکشیدن است؟ مردم تمام عمرشان انتظار می‌کشیدند. انتظار می‌کشیدند که زندگی کنند، انتظار می‌کشیدند که بمیرند. توی صف انتظار می‌کشیدند تا کاغذتوالت بخرند. توی صف برای پول منتظر می‌ماندند و اگر پولی در کار نبود، سراغ صف‌های درازتر می‌رفتند. صبر می‌کردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر می‌کردی تا بیدار شوی. انتظار می‌کشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق‌گرفتن می‌شدی. منتظر باران می‌شدی و بعد هم صبر می‌کردی تا بند بیاید. منتظر غذاخوردن می‌شدی و وقتی سیر می‌شدی باز هم صبر می‌کردی تا نوبت دوباره به خوردن برسد. توی مطبِ روان‌پزشک با بقیه‌ی روانی‌ها انتظار می‌کشیدی و‌ نمی‌دانستی آیا تو هم جزء آنها هستی یا نه.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۹۷

“We waited and waited. All of us. Didn’t the shrink know that waiting was one of the things that drove people crazy? People waited all their lives. They waited to live, they waited to die. They waited in line to buy toilet paper. They waited in line for money. And if they didn’t have any money, they waited in longer lines. You waited to go to sleep and then you waited to awaken. You waited to get married and you waited to get divorced. You waited for it to rain, you waited for it to stop. You waited to eat and then you waited to eat again. You waited in a shrink’s office with a bunch of psychos and you wondered if you were one.

@baamanbekhaan
چند جمله‌ی برگزیده از کتاب:

-مشکلات و رنجْ تنها چیزهایی هستند که یک مرد را زنده نگه می‌دارد. یا شاید هم اجتناب‌کردن از مشکلات و رنج.

-بعضی‌وقت‌ها آدم موقع خواب هم آسایش ندارد.

-بعضی‌وقت‌ها چیزها همانی هستند که می‌بینی، نمی‌شود انتظار بیشتری ازشان داشت.

-بهترین کسی که می‌تواند خوابی را تعبیر کند، خودِ همان کسی است که خواب را دیده.

-چیزها وقتی برعکس حرکت می‌کنند، راه را درست می‌روند.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب📖

گفت «آدم‌ها با اوهامشون زندگی می‌کنند.»
گفتم «چرا که نه؟ مگ چیزی غیر از وهم هم وجود داره؟»
گفت «به پایان رسیدن اوهام.»


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۰۲


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب📖

همیشه یک نفر هست که روز آدم را خراب کند. البته اگر به قصد نابودکردن کل زندگی‌ات نیامده باشد.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۱۲


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب📖

اغلب بهترین قسمت‌های زندگی اوقاتی بوده‌اند که هیچ کار نکرده‌ای و نشسته‌ای و درباره‌ی زندگی فکر کرده‌ای.
منظورم این است که مثلاً می‌فهمی همه‌چیز بی‌معناست، بعد به این نتیجه می‌رسی که خیلی هم نمی‌تواند بی‌معنا باشد، چون تو‌ می‌دانی که بی‌معناست و همین آگاهیِ تو از بی‌معنابودن تقریباً معنایی به آن می‌دهد.
می‌دانی منظورم چیست؟ بدبختی خوش‌بینانه.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۴۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖

تعریف محله‌ی خوب: جایی که وسعت نمی‌رسد در آن زندگی کنی.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۴۹


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖

تمام غم دنیا در دلم ریخته و روی صندلی نشسته‌ام و لیوان پنجم هم کنار دستم است. تلویزیون را روشن نکردم. به این نتیجه رسیده‌ام که وقتی حال آدم بد است این حرام‌زاده فقط حال آدم را بدتر می‌کند. یک مشت چهره‌ی خالی از روح که پشت‌سر‌هم می‌آیند و می‌روند و تمامی هم ندارند. احمق پشت احمق، احمق‌هایی که بعضاً مشهور هم هستند.


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۶۲


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖

پدرم به من گفته بود برو سراغ جایی که اول بهت پول می‌دهند و بعد امید اینکه می‌تونی پول را برگردانی. این یعنی بانک‌داری و بیمه. آن‌چیزی که واقعی است ازشان بگیر و به‌جایش یک تکه کاغذ تحویلشان بده. پولشان را خرج کن. باز هم خواهد رسید. دو چیز محرک آنهاست: طمع و ترس. یک چیز محرک توست: فرصت. به‌نظر نصیحت خوبی می‌رسید. فقط مسئله این بود که پدرم وقتی مُرد کاملاً ورشکسته بود.

#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۶۳


@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📖

«چطور شما عوضی‌ها می‌تونید این‌قدر بی‌احساس باشید؟»
«ساده‌ست، ما همین‌جوری به‌دنیا اومدیم.»


#عامه‌پسند
#چارلز_بوکوفسکی
#پیمان_خاکسار
#نشر_چشمه
ص۱۹۵


@baamanbekhaan
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 📚📚📚

کتاب #عامه‌پسند (پالپ) از #چارلز_بوکوفسکی که توسط #نشر_چشمه و با ترجمهٔ #پیمان_خاکسار منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده می‌توانید نظر شخصی من و حدود ۱۳ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید.
@baamanbekhaan
#فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده📚

کتاب‌هایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:

۱- #نامه‌ای_به‌_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتاب‌خوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفت‌سین
۱۲-#سوختن‌درآب_غرق‌شدن‌درآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مرده‌ها_سکوت_می‌کنند
۲۹-#تابوت‌های_دست‌ساز
۳۰-#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
۳۱-#موش‌ها_و_آدم‌ها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_می‌داشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامه‌پسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنج‌های_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینه‌ی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانه‌ی_ارکستر_چوب‌ها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویده‌اند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپاره‌ها
۴۹- #از_چشم_نابینایان‌
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچ‌کس‌_مثل_‌تو‌‌_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ

🔍با‌ زدن روی هر یک از هشتگ‌ها، می‌توانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.


@baamanbekhaan