کسی که فقط پیش پاشو ببینه از دیدن عاجزه، اما دوراندیشی که جلوی پاشو نبینه ممکنه با سر بخوره زمین!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۴
@baamanbekhaan
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۴
@baamanbekhaan
سبز: کاش حرف میزد، بیمبالغه به لفظ خود میگفت وجودش مدیون کیست؟
سرخ: اونکه ترکیبش کرد.
زرد: اون که بهش فکر داد.
سبز: آنکه ادعیهی حیاتبخشش او را زندگی بخشید.
سیاه: اونکه حمالیشو کرد
همه: من... من!
زرد: خب، ما این افتخار رو یکسان در نظر میگیریم و از همه متشکریم.
سرخ: دستخوش! حالا میتونیم با خیال راحت به کسبوکارمون برسیم. برو که رفتیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۵
@baamanbekhaan
سرخ: اونکه ترکیبش کرد.
زرد: اون که بهش فکر داد.
سبز: آنکه ادعیهی حیاتبخشش او را زندگی بخشید.
سیاه: اونکه حمالیشو کرد
همه: من... من!
زرد: خب، ما این افتخار رو یکسان در نظر میگیریم و از همه متشکریم.
سرخ: دستخوش! حالا میتونیم با خیال راحت به کسبوکارمون برسیم. برو که رفتیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۵
@baamanbekhaan
مترسک: نباید بشود همقَدَری ساخت. در عظمت باید تک بود. و وقتی تکی... تنهایی!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۶
@baamanbekhaan
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۱۶
@baamanbekhaan
سرخ: میدونید که من تاجر ناچیزی بیشتر نیستم.
مترسک: اجازه میدم که همون تاجر ناچیزی باقی بمونی.
سرخ: خدایا چه لطفی!... قربان اجازه بدین افتخار بوسیدن دستتونو...
مترسک: [عصبانی] خوشم نمیآد کسی دستمو ببوسه.
سرخ: [مسحور] چه فروتنی بزرگی.
مترسک: [خشم] اما بوسیدن کفشم آزاده!
سرخ: [جا میخورد] بله؟ هان، بله، کفش! [با کراهت] چه افتخاری.
[پای او را میبوسد و برمیخیزد.]
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۲۹
@baamanbekhaan
مترسک: اجازه میدم که همون تاجر ناچیزی باقی بمونی.
سرخ: خدایا چه لطفی!... قربان اجازه بدین افتخار بوسیدن دستتونو...
مترسک: [عصبانی] خوشم نمیآد کسی دستمو ببوسه.
سرخ: [مسحور] چه فروتنی بزرگی.
مترسک: [خشم] اما بوسیدن کفشم آزاده!
سرخ: [جا میخورد] بله؟ هان، بله، کفش! [با کراهت] چه افتخاری.
[پای او را میبوسد و برمیخیزد.]
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۲۹
@baamanbekhaan
مترسک: تو میدونی آزادی چیه؟ نه، نمیدونی. ازاینبهبعد تو آزادی.
سیاه: که چی؟
مترسک: آزادی یعنی که از وضعت راضی باشی. آزادی که بیشتر کار کنی و در حق نجاتدهندهی خودت دعا کنی.
سیاه: آره، دعا... خوب گفتی. خدایا لطفی کن و به این موجود وحشتناک یه جو عقل بده.
مترسک: آمین.
سیاه: یه جو شرف.
مترسک: آمین.
سیاه: یه جو غیرت.
مترسک: چی گفتی؟
سیاه: نمیخوای نخواه!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۴۰
@baamanbekhaan
سیاه: که چی؟
مترسک: آزادی یعنی که از وضعت راضی باشی. آزادی که بیشتر کار کنی و در حق نجاتدهندهی خودت دعا کنی.
سیاه: آره، دعا... خوب گفتی. خدایا لطفی کن و به این موجود وحشتناک یه جو عقل بده.
مترسک: آمین.
سیاه: یه جو شرف.
مترسک: آمین.
سیاه: یه جو غیرت.
مترسک: چی گفتی؟
سیاه: نمیخوای نخواه!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۴۰
@baamanbekhaan
سرخ: شریکته! نه؟ اگه تو جاسوس نباشی پس اونه. اینام حقهس.
زرد: من که ده مرتبه گفتم؛ هیچ جاسوسی در بین نیست!
سرخ: هر جاسوسی همینو میگه.
زرد: اینو گفته که ما رو بههم بندازه.
سبز: به قول عقلای سلف بنده قانع نشدم.
زرد: اونم همینو میخواد. چرا نمی فهمین؛ اون داره ما رو از هم جدا میکنه!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۴۲
@baamanbekhaan
زرد: من که ده مرتبه گفتم؛ هیچ جاسوسی در بین نیست!
سرخ: هر جاسوسی همینو میگه.
زرد: اینو گفته که ما رو بههم بندازه.
سبز: به قول عقلای سلف بنده قانع نشدم.
زرد: اونم همینو میخواد. چرا نمی فهمین؛ اون داره ما رو از هم جدا میکنه!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۴۲
@baamanbekhaan
[سبز با پریشانی خارج میشود.]
زرد: گوش کنید من فکری دارم.
[به سیاه]چرا رفت؟
سیاه: لابد از فکرت خوشش نیومده.
زرد: من که هنوز نگفتم.
سیاه: پس وای به وقتی که میگفتی.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۳۴
@baamanbekhaan
زرد: گوش کنید من فکری دارم.
[به سیاه]چرا رفت؟
سیاه: لابد از فکرت خوشش نیومده.
زرد: من که هنوز نگفتم.
سیاه: پس وای به وقتی که میگفتی.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۳۴
@baamanbekhaan
مترسک: صندوق دو، اوضاع چطوره؟
زرد*: خیلی خوب. در صندوق من همهگونه وسایل امن و آسایش فراهم شده. ما مجهز به حرارتسنج برقی و سرماسنج خودکار، بلیط بختآزمایی و مطبوعات آزاد هستیم.
مترسک: و همهی اینها...
زرد: بله، و همهی اینها البته از این حکایت میکند که ما مجهز به حرارتسنج برقی و سرماسنج خودکار، و انواع پردهها برای جلوگیری از نور آفتاب هستیم. یخچالهای ما سردتر از محیط اطراف نیست. ما صاحب یخ قالبی، کرهی قالبی، افکار قالبی، و همهی چیزهای قالبی هستیم، و این نشون میده که غمی روی زمین باقی نمونده، غیر از غمهای قالبی.
مترسک: پیامی ندارید؟
زرد: پیام من این است که همیشه باید پیامی داشت.
مترسک: متشکرم!
*زرد نماد قشر فرهیخته است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۰
@baamanbekhaan
زرد*: خیلی خوب. در صندوق من همهگونه وسایل امن و آسایش فراهم شده. ما مجهز به حرارتسنج برقی و سرماسنج خودکار، بلیط بختآزمایی و مطبوعات آزاد هستیم.
مترسک: و همهی اینها...
زرد: بله، و همهی اینها البته از این حکایت میکند که ما مجهز به حرارتسنج برقی و سرماسنج خودکار، و انواع پردهها برای جلوگیری از نور آفتاب هستیم. یخچالهای ما سردتر از محیط اطراف نیست. ما صاحب یخ قالبی، کرهی قالبی، افکار قالبی، و همهی چیزهای قالبی هستیم، و این نشون میده که غمی روی زمین باقی نمونده، غیر از غمهای قالبی.
مترسک: پیامی ندارید؟
زرد: پیام من این است که همیشه باید پیامی داشت.
مترسک: متشکرم!
*زرد نماد قشر فرهیخته است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۰
@baamanbekhaan
مترسک: صندوق چهار!
توی صندوقت چه خبره دوست عزیز؟
سیاه*: بهترین خبرها.
مترسک: بگو تا ما هم مثل تو خوشحال و امیدوار و بانشاط بشیم.
سیاه: بله دیگه بله، صدالبته ما الان وضعمون فرق کرده، ما دیگه همونایی نیستیم که بودیم، ما اینایی هستیم که هستیم. یعنی که نه خیال کنین؛ ما الان شرکت داریم، بیطار داریم، هرجا میریم چند نفر ما رو میپان...
مترسک: شما رو میپان؟
سیاه: که مبادا بهمون بد بگذره... بله دیگه علفها خیلی تندتر از اونوقتا رشد میکنن، به لطف الطاف شما درآمدمون سهبرابر شده...
مترسک: باعث افتخار! قبلاً چقدر درآمد داشتی؟
سیاه: هیچی قربان.
مترسک: میبینید؟ قبلاً هیچی نمیگرفته و حالا درست سهبرابرش میگیره. خب دیگه بگو چه احساسی میکنی؟
سیاه: بنده خیلی خوشوقتم که به من و امثال من فرصت داده شده که از انواع فرصتها، در هر فرصتی که پیش بیآد، احساس خوشحالی کنیم!
مترسک: با لبخند به جنگ بدبختی برو!
سیاه: چه بدبختی بزرگی برای بدبختی، که البته برای ما باعث کلی خوشوقتی است.
مترسک: پس راضی هستی!
سیاه: نکنه قدغنه؟
مترسک: شوخی هم که میکنی.
سیاه: درست به اندازهی جیرهمون.
مترسک: ها ها هاه؛ آفرین، آفرین!
*سیاه نماد مردم است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۱،۵۲
@baamanbekhaan
توی صندوقت چه خبره دوست عزیز؟
سیاه*: بهترین خبرها.
مترسک: بگو تا ما هم مثل تو خوشحال و امیدوار و بانشاط بشیم.
سیاه: بله دیگه بله، صدالبته ما الان وضعمون فرق کرده، ما دیگه همونایی نیستیم که بودیم، ما اینایی هستیم که هستیم. یعنی که نه خیال کنین؛ ما الان شرکت داریم، بیطار داریم، هرجا میریم چند نفر ما رو میپان...
مترسک: شما رو میپان؟
سیاه: که مبادا بهمون بد بگذره... بله دیگه علفها خیلی تندتر از اونوقتا رشد میکنن، به لطف الطاف شما درآمدمون سهبرابر شده...
مترسک: باعث افتخار! قبلاً چقدر درآمد داشتی؟
سیاه: هیچی قربان.
مترسک: میبینید؟ قبلاً هیچی نمیگرفته و حالا درست سهبرابرش میگیره. خب دیگه بگو چه احساسی میکنی؟
سیاه: بنده خیلی خوشوقتم که به من و امثال من فرصت داده شده که از انواع فرصتها، در هر فرصتی که پیش بیآد، احساس خوشحالی کنیم!
مترسک: با لبخند به جنگ بدبختی برو!
سیاه: چه بدبختی بزرگی برای بدبختی، که البته برای ما باعث کلی خوشوقتی است.
مترسک: پس راضی هستی!
سیاه: نکنه قدغنه؟
مترسک: شوخی هم که میکنی.
سیاه: درست به اندازهی جیرهمون.
مترسک: ها ها هاه؛ آفرین، آفرین!
*سیاه نماد مردم است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۱،۵۲
@baamanbekhaan
مترسک: صندوق سه!
[سبز بیرون میآید.]
مترسک: شما هنوز هستید؟
سبز*: آه آه، مرهون عواطفم... کدام طرفید؟ نور چشمم را زد!
مترسک: چند وقته بیرون نیومدید؟
سبز: درون کجاست و بیرون کجا؟ خبر از من و ما نیست! میدانید، ما دانشمندان به سکوت و انزوا علاقه داریم.
مترسک: شما متولی خوبی هستید!
سبز: لوح و قلم! از طرفی مگه مشاغل متعدد اجازهی عرض ارادت میده؟ بنده الان در تمام زمینههای علمی، قضائی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، طبی ، دینی و بسیاری علوم کشفنشده صاحب کرسی هستم. تألیفات متعدد، پیروان بیشمار، دیگه فرصتی نمیمونه.
مترسک: آخرین کار شما؟
سبز: تاریخ باد مینویسم.
مترسک: پس شاید مایل باشید مدتی بیرون از صندوق زندگی کنید. مایل نیستید؟
سبز: بیرون از... آه، مگه زندگی بیرون از صندوق هم هست؟ بیرون از صندوق، در دنیای غریب بیپایان، گمگشته و سرگردان، چه باید بکنم؟ نه نه، این بدخواهی دشمنان است. مرا معاف کنید!
*سبز نماد مذهبیون است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۲،۵۳
@baamanbekhaan
[سبز بیرون میآید.]
مترسک: شما هنوز هستید؟
سبز*: آه آه، مرهون عواطفم... کدام طرفید؟ نور چشمم را زد!
مترسک: چند وقته بیرون نیومدید؟
سبز: درون کجاست و بیرون کجا؟ خبر از من و ما نیست! میدانید، ما دانشمندان به سکوت و انزوا علاقه داریم.
مترسک: شما متولی خوبی هستید!
سبز: لوح و قلم! از طرفی مگه مشاغل متعدد اجازهی عرض ارادت میده؟ بنده الان در تمام زمینههای علمی، قضائی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، طبی ، دینی و بسیاری علوم کشفنشده صاحب کرسی هستم. تألیفات متعدد، پیروان بیشمار، دیگه فرصتی نمیمونه.
مترسک: آخرین کار شما؟
سبز: تاریخ باد مینویسم.
مترسک: پس شاید مایل باشید مدتی بیرون از صندوق زندگی کنید. مایل نیستید؟
سبز: بیرون از... آه، مگه زندگی بیرون از صندوق هم هست؟ بیرون از صندوق، در دنیای غریب بیپایان، گمگشته و سرگردان، چه باید بکنم؟ نه نه، این بدخواهی دشمنان است. مرا معاف کنید!
*سبز نماد مذهبیون است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۲،۵۳
@baamanbekhaan
مترسک: خوبه، خوبه؛ همه راضی هستند. راستی یکی موند.
سرخ*: وضع بازار بسیار خوب است. همهچیز رو به ترقی است. پیشرفت میبارد. سفته و چک اعتبار خاصی پیدا کردهاند؛ اعتبارشان حتی از اعتبار خود آدمی بیشتر است. اقساط و وامهای طویلالمدت این عصر طلائی را بیشازپیش درخشان کرده. بازار قالی عین بازار مویز است. ما خوشحالیم؛ چون سر و شکل سواریها هر سال عوض میشود؛ یعنی درست وقتی که آدمی از قبل سیر شده...
مترسک: شکایتی ندارید؟
سرخ: نه قربان،
مترسک: ندارید؟ اینکه نمیشه.
سرخ: جسارت نمیکنم قربان.
مترسک: ولی بالاخره لازمه یه نفر شکایتی داشته باشه.
سرخ: ندارم قربان.
مترسک: به شما امر میکنم شکایتی بکنید.
سرخ: چشم قربان. الان قربان. بذارین فکر کنم قربان؛ ها... صافکاری خیابانها!
مترسک: حرفشم نزنید. اون تقدیر الهی است؛ کاریش نمیشه کرد.
سرخ: همینطوره قربان. درسته قربان. عجب کورباطنم من که داشتم میافتادم توی دستانداز!
*سرخ نماد قشر مرفه است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۳
@baamanbekhaan
سرخ*: وضع بازار بسیار خوب است. همهچیز رو به ترقی است. پیشرفت میبارد. سفته و چک اعتبار خاصی پیدا کردهاند؛ اعتبارشان حتی از اعتبار خود آدمی بیشتر است. اقساط و وامهای طویلالمدت این عصر طلائی را بیشازپیش درخشان کرده. بازار قالی عین بازار مویز است. ما خوشحالیم؛ چون سر و شکل سواریها هر سال عوض میشود؛ یعنی درست وقتی که آدمی از قبل سیر شده...
مترسک: شکایتی ندارید؟
سرخ: نه قربان،
مترسک: ندارید؟ اینکه نمیشه.
سرخ: جسارت نمیکنم قربان.
مترسک: ولی بالاخره لازمه یه نفر شکایتی داشته باشه.
سرخ: ندارم قربان.
مترسک: به شما امر میکنم شکایتی بکنید.
سرخ: چشم قربان. الان قربان. بذارین فکر کنم قربان؛ ها... صافکاری خیابانها!
مترسک: حرفشم نزنید. اون تقدیر الهی است؛ کاریش نمیشه کرد.
سرخ: همینطوره قربان. درسته قربان. عجب کورباطنم من که داشتم میافتادم توی دستانداز!
*سرخ نماد قشر مرفه است.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۳
@baamanbekhaan
مترسک: اونا به صندوقهاشون عادت کرده بودن، و حالا حتی میشه گفت که علاقهمند شدهن. دلیلش هم اینه که سالها بیرون نیومدهن. شایدم دیگه یادشون رفته که میشه بیرون اومد. بنابراین حالا دیگه میتونم یه خواب راحت بکنم. شیپورزن... های... شیپور خواب مرا بزن!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۴
@baamanbekhaan
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۴
@baamanbekhaan
زرد: من از صندوقم بیزارم.
سبز: چرا آقا، مگر آنجا چه خبر است؟
زرد: فقط خفقان!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۶
@baamanbekhaan
سبز: چرا آقا، مگر آنجا چه خبر است؟
زرد: فقط خفقان!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۵۶
@baamanbekhaan
سرخ: منو بگو خیال میکردم تنها هستم.
سبز: آدمی با جهل خود تنهاست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰
@baamanbekhaan
سبز: آدمی با جهل خود تنهاست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰
@baamanbekhaan
سبز: ما بیرون آمدیم چون دیگه طاقت صندوقهامونو نداشتیم. همین.
زرد: این کافی نیست. بعدش.
سبز: نمیفهمم.
زرد: ما باید دلیل قانعکنندهای برای حضورمون در اینجا پیدا کنیم.
سرخ: خوب التفات کردین؟ دلیل قانعکنندهای!
زرد: منطقیه که ما خواسته باشیم کاری بکنیم.
سرخ: چطوری میشه بیکار ایستاد؟
سبز: کمکم دارم به این موضوع علاقهمند میشم.
زرد: اصلاً همین کافی نیست؟
سرخ: چی؟
زرد: همینکه فهمیدیم میشه کاری کرد.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰،۶۱
@baamanbekhaan
زرد: این کافی نیست. بعدش.
سبز: نمیفهمم.
زرد: ما باید دلیل قانعکنندهای برای حضورمون در اینجا پیدا کنیم.
سرخ: خوب التفات کردین؟ دلیل قانعکنندهای!
زرد: منطقیه که ما خواسته باشیم کاری بکنیم.
سرخ: چطوری میشه بیکار ایستاد؟
سبز: کمکم دارم به این موضوع علاقهمند میشم.
زرد: اصلاً همین کافی نیست؟
سرخ: چی؟
زرد: همینکه فهمیدیم میشه کاری کرد.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۰،۶۱
@baamanbekhaan
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
زرد: با فکر هرجور برگشتنی مخالفم.
سبز: بااین وجود میشه صندوقها را دوباره ساخت.
سرخ: میشه، ولی دیگه اون اولی نیست. ایندفعه تنگتره، خفهتر، شاید یه قفل دهمنی هم به درش!
سبز: حق با شماست. بیفایدهست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۵
@baamanbekhaan
سبز: بااین وجود میشه صندوقها را دوباره ساخت.
سرخ: میشه، ولی دیگه اون اولی نیست. ایندفعه تنگتره، خفهتر، شاید یه قفل دهمنی هم به درش!
سبز: حق با شماست. بیفایدهست.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۵
@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب 📖
سبز: بهنظر شما ما قبلاً همدیگر رو دیده بودیم؟
زرد: نمیدونم.
سبز: ولی بعید نیست.
زرد: پس یعنی ما اینقدر عوض شدیم؟ اینقدر که اصلاً همدیگر رو نشناسیم؟
سرخ: چی باعث شده که ما اینقدر عوض بشیم؟
سیاه: این صندوقا.
زرد: این صندوقا که به ما تحمیل شده.
سیاه: باید همهشو بشکنیم.
سرخ: آره، باید کاری بکنیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۶
@baamanbekhaan
سبز: بهنظر شما ما قبلاً همدیگر رو دیده بودیم؟
زرد: نمیدونم.
سبز: ولی بعید نیست.
زرد: پس یعنی ما اینقدر عوض شدیم؟ اینقدر که اصلاً همدیگر رو نشناسیم؟
سرخ: چی باعث شده که ما اینقدر عوض بشیم؟
سیاه: این صندوقا.
زرد: این صندوقا که به ما تحمیل شده.
سیاه: باید همهشو بشکنیم.
سرخ: آره، باید کاری بکنیم.
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۸۶
@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#گزیدهی_منتخب📖
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
سبز: چارهای نیست جانم. اون (مترسک) خودش کار رو به اینجا رسوند. خواستِ نخواستهاش این بود که ما توی محیط تنگ آن صندوقها بپوسیم... درحالیکه ما به فضا و حرکت احتیاج داریم.
زرد: اون میخواد خودش جای ما فکر کنه؛ این قابل تحمل نیست!
سیاه: و تازه فکر هم نمیکنه.
سرخ: اون میخواد مجیزشو بگیم. پای کارهاش مهر بگذاریم!
سبز: تحسینش کنیم، براش قصیده بسازیم.
سرخ: باید بفهمه که ما گردن نمیذاریم. باید بفهمه که ما کی بودیم و چی بودیم!
سیاه: مگه ما راست راستی کسی بودیم؟
سبز: بعضی از ما، البته!
زرد: از همینجا اعلام میکنم که ما برای حداقل زندگی میجنگیم.
سیاه: حداقل زندگی چیه؟
زرد: تنفس!
#چهار_صندوق
#بهرام_بیضایی
#انتشارات_روشنگران_و_مطالعات_زنان
ص۶۸،۶۹
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#فهرست_کتابهای_معرفیشده📚
کتابهایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:
۱- #نامهای_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتابخوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفتسین
۱۲-#سوختندرآب_غرقشدندرآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مردهها_سکوت_میکنند
۲۹-#تابوتهای_دستساز
۳۰-#جنگ_چهرهی_زنانه_ندارد
۳۱-#موشها_و_آدمها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_میداشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامهپسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنجهای_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینهی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانهی_ارکستر_چوبها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویدهاند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپارهها
۴۹- #از_چشم_نابینایان
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچکس_مثل_تو_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ
🔍با زدن روی هر یک از هشتگها، میتوانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.
@baamanbekhaan
کتابهایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:
۱- #نامهای_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتابخوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفتسین
۱۲-#سوختندرآب_غرقشدندرآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مردهها_سکوت_میکنند
۲۹-#تابوتهای_دستساز
۳۰-#جنگ_چهرهی_زنانه_ندارد
۳۱-#موشها_و_آدمها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_میداشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامهپسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنجهای_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینهی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانهی_ارکستر_چوبها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویدهاند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپارهها
۴۹- #از_چشم_نابینایان
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچکس_مثل_تو_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ
🔍با زدن روی هر یک از هشتگها، میتوانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.
@baamanbekhaan