💡 مهندس #عزتالله_سحابی هیچگاه فضایل اخلاقی و صداقت را ذبح شرعی نکرد. برای روشن شدن مطلب مثالی بیاورم: اگر شما برای رسیدن به یک هدف مقدس و بزرگ اجتماعی، خود را ناچار از گفتن یک دروغ ببینی، تکلیف چیست؟ آیا به خاطر آن هدف مقدس و بزرگ اجتماعی حاضری موقتا یک دروغی هم بگویی یا نه؟
بسیاری از مردمان ظاهرا فرهیخته و مؤمن را سراغ داریم که برای پرهیز از آلوده شدن هیچگاه پای به میدان سیاست نمیگذارند، و به تعبیر خودشان «دنیا را به اهلش واگذاشتهاند» بسیاری کسان دیگر را سراغ داریم که ابتدا واقعا آدمهای پاک و منزهی بودند اما با ورود به میدان سیاست و عمل سیاسی، اندک اندک به دروغزنان و شعبدهبازان بزرگ تبدیل شدند. اما مهندس #سحابی از معدود سیاست ورزانی بود که توانسته بود هم در میدان سیاست حضور داشته باشد و هم با هوشیاری بتواند صداقت و فضیلتهای اخلاقی خود را پاس بدارد؛ بدیهی است برای چنین رویکردی به ویژه در عرصهی سیاسی - اجتماعی باید هزینههای سنگینی را متحمل میشد، که شد.
✍ #علی_طهماسبی
✅ @Shariati_Group
بسیاری از مردمان ظاهرا فرهیخته و مؤمن را سراغ داریم که برای پرهیز از آلوده شدن هیچگاه پای به میدان سیاست نمیگذارند، و به تعبیر خودشان «دنیا را به اهلش واگذاشتهاند» بسیاری کسان دیگر را سراغ داریم که ابتدا واقعا آدمهای پاک و منزهی بودند اما با ورود به میدان سیاست و عمل سیاسی، اندک اندک به دروغزنان و شعبدهبازان بزرگ تبدیل شدند. اما مهندس #سحابی از معدود سیاست ورزانی بود که توانسته بود هم در میدان سیاست حضور داشته باشد و هم با هوشیاری بتواند صداقت و فضیلتهای اخلاقی خود را پاس بدارد؛ بدیهی است برای چنین رویکردی به ویژه در عرصهی سیاسی - اجتماعی باید هزینههای سنگینی را متحمل میشد، که شد.
✍ #علی_طهماسبی
✅ @Shariati_Group
🔰 آموزه سحابیها؛ سیاست ورزی در حین زیستن اخلاقی/ #سوسن_شریعتی : تداوم و بقای مهندس #سحابی در این راه زبانزد بود.
📌 امتداد، سعید گیتیآرا: صبح چهارشنبه ۱۱ خرداد سال ۱۳۹۰ بود که مراسم تشییع پیکر مرحوم مهندس #عزتالله_سحابی برگزار شد. مراسمی که وقوع اتفاقی تلخ، آن را تبدیل به یک تراژدی کرد. ظهر همان روز رسانهها نوشتند « #هاله_سحابی، دختر مرحوم سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش، جان خود را از دست داده است.» چندی بعد، وزارت اطلاعات در پاسخ به سوال علی مطهری درباره چگونگی مرگ هاله سحابی اعلام کرد: «آنها نمیخواستند که او از دنیا برود و آنچه اتفاق افتاده، بی توجهی مأمور بوده است».
در همین رابطه، سوسن #شریعتی در گفت و گو با امتداد درباره مرحوم هاله سحابی گفت:
📌 گاهی به چنین حوادثی به عنوان یک تذکر مینگریم و گاهی نیز به جای جامعه نگاه میکنیم و طرح این پرسش که آیا جامعه نسبت به عزیزانی مانند سحابیها احساس خلاء میکند یا خیر؟
بیتردید گذشت ٩ سال از این اتفاق تکان دهنده است و نشان میدهد کیفیتِ زمانی که میگذرد گاه چقدر سریع و گاه چقدر کُند است.
📌 در جامعهای زندگی میکنیم که سرعت تغییر و تنوع و وقوع حوادث غیرمترقبه در آن به حدی بالاست که فرصت تأمل بر سر هر کدام از آنها محدود میشود. چه پیش از کرونا و چه حالا که #کرونا نیز بر آن افزون شده، این مسأله وجود داشته و دارد. جامعه شناسان میگويند؛ جامعهای که مدام حالتی «اورژانسی» دارد، یکی از معایبش این است که فرصت تأمل و اندیشیدن کافی نسبت به حوادثی که از سر میگذراند، ندارد. همچنین نمیتواند از تجربیات تکان دهندهای که هر کدامش میتواند مقطعی باشد و گسستی در امر روزمره اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند، درس بگیرد.
📌ما مدام چه از لحاظ روحی و عاطفی و چه از نظر فرهنگی و تاریخی در حال دست به دست شدن در میان حوادث هستیم. از این رو، شاید به همین دلیل باشد که با تعجب میپرسم؛ آیا واقعا ٩سال از این اتفاق گذشت؟ همین که میگوییم ٩سال قبل، بلافاصله ذهن به این سو میرود که طی این ٩سال چه بر ما گذشت؟ یا اینکه چه اتفاقاتی افتاد که مسائلی از این دست را تحت الشعاع قرار داد؟
میبایست امیدوار به #تاریخ درازمدت تری باشیم که بازگردد و به هر کدام از غیبتها و خلاءها بیندیشد و ببیند که به چه معنا این خلاء ها دورههای پس و پیش یک حادثه را ایجاد میکنند.
📌 مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله به مثابه دو ماجرای متفاوت است. درگذشت مهندس سحابی، مرگ عزیزی است که نمونهی دو نسل ماندن و پافشاری بر سر یکسری ارزشهای اخلاقی بوده است. او سیاست ورزی بی بدیل و جاودانی بود که دستخوش ناامیدی، انفعال و بریدن و انزوا نمیشد.
📌 میدانیم که آن پدر و دختر نیم قرن در تاریخ پرتلاطم ما حضور داشتند و هیچکدامشان دستخوش ابتلائاتی که برای سیاست ورزی در جامعه ما وجود دارد، نشدند.
📌 این ابتلائات عمیق هستند. به نحوی که عدهای میگویند: اصلا سیاست برای چه؟ یا برای چه کسانی؟ و میبُرند. گروهی دیگر نیز با اشاره به فراموش کار بودن مردم، از سیاست جدا میشوند. برخی هم وضعیت سیاست ورزی در #ایران را بیفایده تلقی میکنند و دل میبُرند. اما تداوم و بقای مهندس سحابی در این راه زبانزد است. او میتواند الگویی از سیاست ورزی را برای ما نمادین کند.
📌 هاله سحابی با اینکه نسل سومی بود، اما نشان داد که میتواند در تداوم دو نسل قبلی زندگی کند. او وضعیتی متفاوت داشت. به این دلیل که جوانمرگ شد و به فاصلهی تنها چند ساعت از لحظه تراژيک مرگ پدر، به واسطه حادثهای از دنیا رفت. سوال اینجاست که دلیل رفتن او چه بود؟ و چگونه تشییع جنازه شبانهاش زیر نور ماه نمادین شد؟
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل این گفت و گو را در "INSTANT" بخوانید:
yun.ir/i4lpqc
📌 امتداد، سعید گیتیآرا: صبح چهارشنبه ۱۱ خرداد سال ۱۳۹۰ بود که مراسم تشییع پیکر مرحوم مهندس #عزتالله_سحابی برگزار شد. مراسمی که وقوع اتفاقی تلخ، آن را تبدیل به یک تراژدی کرد. ظهر همان روز رسانهها نوشتند « #هاله_سحابی، دختر مرحوم سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش، جان خود را از دست داده است.» چندی بعد، وزارت اطلاعات در پاسخ به سوال علی مطهری درباره چگونگی مرگ هاله سحابی اعلام کرد: «آنها نمیخواستند که او از دنیا برود و آنچه اتفاق افتاده، بی توجهی مأمور بوده است».
در همین رابطه، سوسن #شریعتی در گفت و گو با امتداد درباره مرحوم هاله سحابی گفت:
📌 گاهی به چنین حوادثی به عنوان یک تذکر مینگریم و گاهی نیز به جای جامعه نگاه میکنیم و طرح این پرسش که آیا جامعه نسبت به عزیزانی مانند سحابیها احساس خلاء میکند یا خیر؟
بیتردید گذشت ٩ سال از این اتفاق تکان دهنده است و نشان میدهد کیفیتِ زمانی که میگذرد گاه چقدر سریع و گاه چقدر کُند است.
📌 در جامعهای زندگی میکنیم که سرعت تغییر و تنوع و وقوع حوادث غیرمترقبه در آن به حدی بالاست که فرصت تأمل بر سر هر کدام از آنها محدود میشود. چه پیش از کرونا و چه حالا که #کرونا نیز بر آن افزون شده، این مسأله وجود داشته و دارد. جامعه شناسان میگويند؛ جامعهای که مدام حالتی «اورژانسی» دارد، یکی از معایبش این است که فرصت تأمل و اندیشیدن کافی نسبت به حوادثی که از سر میگذراند، ندارد. همچنین نمیتواند از تجربیات تکان دهندهای که هر کدامش میتواند مقطعی باشد و گسستی در امر روزمره اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند، درس بگیرد.
📌ما مدام چه از لحاظ روحی و عاطفی و چه از نظر فرهنگی و تاریخی در حال دست به دست شدن در میان حوادث هستیم. از این رو، شاید به همین دلیل باشد که با تعجب میپرسم؛ آیا واقعا ٩سال از این اتفاق گذشت؟ همین که میگوییم ٩سال قبل، بلافاصله ذهن به این سو میرود که طی این ٩سال چه بر ما گذشت؟ یا اینکه چه اتفاقاتی افتاد که مسائلی از این دست را تحت الشعاع قرار داد؟
میبایست امیدوار به #تاریخ درازمدت تری باشیم که بازگردد و به هر کدام از غیبتها و خلاءها بیندیشد و ببیند که به چه معنا این خلاء ها دورههای پس و پیش یک حادثه را ایجاد میکنند.
📌 مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله به مثابه دو ماجرای متفاوت است. درگذشت مهندس سحابی، مرگ عزیزی است که نمونهی دو نسل ماندن و پافشاری بر سر یکسری ارزشهای اخلاقی بوده است. او سیاست ورزی بی بدیل و جاودانی بود که دستخوش ناامیدی، انفعال و بریدن و انزوا نمیشد.
📌 میدانیم که آن پدر و دختر نیم قرن در تاریخ پرتلاطم ما حضور داشتند و هیچکدامشان دستخوش ابتلائاتی که برای سیاست ورزی در جامعه ما وجود دارد، نشدند.
📌 این ابتلائات عمیق هستند. به نحوی که عدهای میگویند: اصلا سیاست برای چه؟ یا برای چه کسانی؟ و میبُرند. گروهی دیگر نیز با اشاره به فراموش کار بودن مردم، از سیاست جدا میشوند. برخی هم وضعیت سیاست ورزی در #ایران را بیفایده تلقی میکنند و دل میبُرند. اما تداوم و بقای مهندس سحابی در این راه زبانزد است. او میتواند الگویی از سیاست ورزی را برای ما نمادین کند.
📌 هاله سحابی با اینکه نسل سومی بود، اما نشان داد که میتواند در تداوم دو نسل قبلی زندگی کند. او وضعیتی متفاوت داشت. به این دلیل که جوانمرگ شد و به فاصلهی تنها چند ساعت از لحظه تراژيک مرگ پدر، به واسطه حادثهای از دنیا رفت. سوال اینجاست که دلیل رفتن او چه بود؟ و چگونه تشییع جنازه شبانهاش زیر نور ماه نمادین شد؟
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل این گفت و گو را در "INSTANT" بخوانید:
yun.ir/i4lpqc
Telegraph
آموزه سحابی ها؛ سیاست ورزی در حین زیستن اخلاقی/ سوسن شریعتی: تداوم و بقای مهندس سحابی در این راه زبانزد بود
امتداد، سعید گیتی آرا: صبح چهارشنبه 11خرداد سال 1390 بود که مراسم تشییع پیکر مرحوم مهندس عزت الله سحابی برگزار شد. مراسمی که وقوع اتفاقی تلخ، آن را تبدیل به یک تراژدی کرد. ظهر همان روز رسانه ها نوشتند «هاله سحابی، دختر مرحوم سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش…
"... #پروین_اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده و مهندس #بازرگان از همین دانشگاهها و دکتر #سحابی از میان همین فرنگرفتهها و #مصدق از میان همین دولهها و سلطنههای «صلصال کالفخار من حماء مسنون» و انیشتن از همین نژاد پلید و شوایتزر از همین اروپای قسی آدمخوار و لومومبا از همین نژاد برده و مهراوه پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسههای آخوندریز و ...
به هر حال آدم از لجن و ابراهیم از آزر بتتراش و #محمد از خاندان بتخانهدار، به دل من امید میدهند که حسابهای علمی مغز مرا نادیده انگارد و به سرنوشت کودکانم در این لجنزار بتپرستی و بتتراشی که همه پردهدار بتخانه میپرورد، امیدوار باشم..."
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / با مخاطبهای آشنا / ص۲۳۵
✅ @Shariati_Group
به هر حال آدم از لجن و ابراهیم از آزر بتتراش و #محمد از خاندان بتخانهدار، به دل من امید میدهند که حسابهای علمی مغز مرا نادیده انگارد و به سرنوشت کودکانم در این لجنزار بتپرستی و بتتراشی که همه پردهدار بتخانه میپرورد، امیدوار باشم..."
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱ / با مخاطبهای آشنا / ص۲۳۵
✅ @Shariati_Group
🔵 طالقانی؛ پرتوی از توحید، فراخوانی به دموکراسی شورایی
#احسان_شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔹دین برای #طالقانی یک #رسالت و مسئولیت است. یعنی نگاه ایشان به مقوله #دین از سنخ اجتهادی ـ اجتماعی، نواندیشانه و تحولخواهانه در تداوم نهضت دینپیرایی (رفرماسیون) و نوزایی (#رنسانس) است.
🔹مهمترین وجه اشتراک فکری میان راهکارهای آیتالله طالقانی و دکتر #شریعتی، الهیات رهاییبخش و نوع تلقی خاص از #توحید به مثابه «جهانبینی» و پشتوانه کلامی ـ فلسفی جهتگیری سیاسی و اجتماعی بود و نیز همسویی اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی که این دو داشتهاند.
🔹مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی از لحاظ جهتگیری فکری عضو خانواده احیاگران ـ اصلاحگران دینی بودند و از نظر سیاسی نیز در یک جبهه مشترک سیاسی ملی ـ مردمی حضور داشتند. بنابراین در عین حال که رابطهی مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی رابطهای پدرانه و پسرانه بود، ولی طبیعی است که تفاوتهای فکری به لحاظ برداشتهای نسلی و عصری بین آنها وجود داشته باشد.
🔹در دوره فکری مرحوم #محمدتقی_شریعتی، آیتالله طالقانی، مهندس #بازرگان و دکتر #سحابی، نوعی تفکر و رویکرد علمگرایانه وجود داشت، زیرا در آن مقطع، پیشرفت و جهشهای علمی و تکنولوژی در جهان میدرخشید و این برای روشنفکران جوامع مختلف مرجع علمی بود. در نسل بعد، یعنی در نزد کسانی مثل دکتر شریعتی، این علوم انسانی و ایدئولوژیهای آن عصر هستند که اهمیت پیدا میکنند.
🔹در #سوسیال_دموکراسی بر بُعد اجتماعی تأکید میشود که این نوع #دموکراسی صرفاً «سیاسی» نیست، بلکه «اجتماعی» نیز هست. همچنین بیشتر بر #عدالت خواهی تأکید میشود، چون میدانیم در آنجا و در دموکراسی اروپایی و غربی لیبرال، به تدریج گرایش راست کاپیتالیستی ـ امپریالیستی، غلبه میکند در حالیکه جریان چپ و عدالتخواهی و کارگری گرایشی به نقد آن داشته و بر نوعی دموکراسی رادیکال و انقلابیتر تکیه دارد. اکنون در بحثهای رایج ادبیات ژورنالیستی، همه اینها در تقابل با یکدیگر فهمیده میشود، مثلاً اینکه اکنون برخی فراموش کردهاند که دموکراسی محصول #انقلاب بوده است.
🔹نگاه توحیدی که یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک بهشمار میرود، متکی بر اصل جهانشمولی به نام «خدای یگانه» است. این توحید یعنی همه انسانها در برابر خداوند مساوی هستند. آموزه آیه ۱۳ سوره حجرات نیز همین است که مردم از هر قوم و قبیله و جنسیت و طبقه در برابر خداوند مساویاند و تنها برتریشان در تقوای آنهاست.
🔹در تجربه عملی در دولتشهر مدینه که پیامبر(ص) پایهگذار آن بودند، جامعه به صورت شورایی اداره میشد. یعنی پیامبر(ص) در مقام یک شهروند و جدا از مقام رسالتی که داشتند و به ایشان #وحی میشد، در برخی مواقعی میخواستند تصمیمهایی سیاسی و اجتماعی بگیرند، در اقلیت قرار میگرفتند، مثلاً وقتی مشورت میکردند که برای دفاع از شهر، در شهر بمانیم و یا از آن خارج شویم، تابع نظر اکثریت بودند، چون مدیریت شورایی بود
🔹شعار #شورا در همه کشورهای اسلامی زینتآرای مجالس است، ولی این بیشتر جنبه نصیحتگونه پیدا کرده است. اکنون شوراهای اسلامی شهر و روستا را در کشور داریم، ولی این به معنای آن نظام شورایی مبتنی بر نگاه توحیدی و قرآنی مورد نظر طالقانی نیست.
🔺نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم، به این معنا که تمام امور جامعه بهشکل شورایی اداره شود. در چنین نظامی، چراغ دولت به معنای متمرکز و جدا از جامعه ناظر و حاکم بر آن به تدریج خاموش میشود.
🔹طالقانی میگفت من از همین لفظ «حکومت» هم استفاده نمیکنم، چون حکومت یعنی اینکه عدهای بر دیگران حکومت کنند، در صورتی که #مردم باید بر خود حکومت کنند. این تفکر، «تفکر شورایی» محسوب میشود و با شوراهای اسلامی شهر و روستا که به شکل فعلی هستند، بسیار متفاوت است.
🔹هدف اصلی دموکراسی یعنی اینکه مردم بهصورت شورایی بر خود حاکم باشند و امور مربوط به خودشان را اداره کنند و این نوعی نظام توحیدی، اسلامی و دموکراتیک به معنای مطلق کلمه است. البته چون همه مردم نمیتوانند در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند، نمایندگانی را انتخاب میکنند، ولی این نمایندگان نباید به قشری جدا از مردم و با منافع خاص تبدیل شوند که به نام مردم، اما در واقع حکومت بر مردم باشد و با ارادهی عمومی ناهمخوان باشد.
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل قسمت اول این گفتوگوی تفصیلی را در لینک زیر بخوانید👇
https://isfahan.iqna.ir/00GSFK
#احسان_شریعتی در گفتوگو با ایکنا در اصفهان:
🔹دین برای #طالقانی یک #رسالت و مسئولیت است. یعنی نگاه ایشان به مقوله #دین از سنخ اجتهادی ـ اجتماعی، نواندیشانه و تحولخواهانه در تداوم نهضت دینپیرایی (رفرماسیون) و نوزایی (#رنسانس) است.
🔹مهمترین وجه اشتراک فکری میان راهکارهای آیتالله طالقانی و دکتر #شریعتی، الهیات رهاییبخش و نوع تلقی خاص از #توحید به مثابه «جهانبینی» و پشتوانه کلامی ـ فلسفی جهتگیری سیاسی و اجتماعی بود و نیز همسویی اجتماعی، سیاسی و مبارزاتی که این دو داشتهاند.
🔹مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی از لحاظ جهتگیری فکری عضو خانواده احیاگران ـ اصلاحگران دینی بودند و از نظر سیاسی نیز در یک جبهه مشترک سیاسی ملی ـ مردمی حضور داشتند. بنابراین در عین حال که رابطهی مرحوم طالقانی و دکتر شریعتی رابطهای پدرانه و پسرانه بود، ولی طبیعی است که تفاوتهای فکری به لحاظ برداشتهای نسلی و عصری بین آنها وجود داشته باشد.
🔹در دوره فکری مرحوم #محمدتقی_شریعتی، آیتالله طالقانی، مهندس #بازرگان و دکتر #سحابی، نوعی تفکر و رویکرد علمگرایانه وجود داشت، زیرا در آن مقطع، پیشرفت و جهشهای علمی و تکنولوژی در جهان میدرخشید و این برای روشنفکران جوامع مختلف مرجع علمی بود. در نسل بعد، یعنی در نزد کسانی مثل دکتر شریعتی، این علوم انسانی و ایدئولوژیهای آن عصر هستند که اهمیت پیدا میکنند.
🔹در #سوسیال_دموکراسی بر بُعد اجتماعی تأکید میشود که این نوع #دموکراسی صرفاً «سیاسی» نیست، بلکه «اجتماعی» نیز هست. همچنین بیشتر بر #عدالت خواهی تأکید میشود، چون میدانیم در آنجا و در دموکراسی اروپایی و غربی لیبرال، به تدریج گرایش راست کاپیتالیستی ـ امپریالیستی، غلبه میکند در حالیکه جریان چپ و عدالتخواهی و کارگری گرایشی به نقد آن داشته و بر نوعی دموکراسی رادیکال و انقلابیتر تکیه دارد. اکنون در بحثهای رایج ادبیات ژورنالیستی، همه اینها در تقابل با یکدیگر فهمیده میشود، مثلاً اینکه اکنون برخی فراموش کردهاند که دموکراسی محصول #انقلاب بوده است.
🔹نگاه توحیدی که یکی از منابع اصلی تفکر دموکراتیک بهشمار میرود، متکی بر اصل جهانشمولی به نام «خدای یگانه» است. این توحید یعنی همه انسانها در برابر خداوند مساوی هستند. آموزه آیه ۱۳ سوره حجرات نیز همین است که مردم از هر قوم و قبیله و جنسیت و طبقه در برابر خداوند مساویاند و تنها برتریشان در تقوای آنهاست.
🔹در تجربه عملی در دولتشهر مدینه که پیامبر(ص) پایهگذار آن بودند، جامعه به صورت شورایی اداره میشد. یعنی پیامبر(ص) در مقام یک شهروند و جدا از مقام رسالتی که داشتند و به ایشان #وحی میشد، در برخی مواقعی میخواستند تصمیمهایی سیاسی و اجتماعی بگیرند، در اقلیت قرار میگرفتند، مثلاً وقتی مشورت میکردند که برای دفاع از شهر، در شهر بمانیم و یا از آن خارج شویم، تابع نظر اکثریت بودند، چون مدیریت شورایی بود
🔹شعار #شورا در همه کشورهای اسلامی زینتآرای مجالس است، ولی این بیشتر جنبه نصیحتگونه پیدا کرده است. اکنون شوراهای اسلامی شهر و روستا را در کشور داریم، ولی این به معنای آن نظام شورایی مبتنی بر نگاه توحیدی و قرآنی مورد نظر طالقانی نیست.
🔺نظام شورایی یعنی نظام دموکراسی مستقیم، به این معنا که تمام امور جامعه بهشکل شورایی اداره شود. در چنین نظامی، چراغ دولت به معنای متمرکز و جدا از جامعه ناظر و حاکم بر آن به تدریج خاموش میشود.
🔹طالقانی میگفت من از همین لفظ «حکومت» هم استفاده نمیکنم، چون حکومت یعنی اینکه عدهای بر دیگران حکومت کنند، در صورتی که #مردم باید بر خود حکومت کنند. این تفکر، «تفکر شورایی» محسوب میشود و با شوراهای اسلامی شهر و روستا که به شکل فعلی هستند، بسیار متفاوت است.
🔹هدف اصلی دموکراسی یعنی اینکه مردم بهصورت شورایی بر خود حاکم باشند و امور مربوط به خودشان را اداره کنند و این نوعی نظام توحیدی، اسلامی و دموکراتیک به معنای مطلق کلمه است. البته چون همه مردم نمیتوانند در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند، نمایندگانی را انتخاب میکنند، ولی این نمایندگان نباید به قشری جدا از مردم و با منافع خاص تبدیل شوند که به نام مردم، اما در واقع حکومت بر مردم باشد و با ارادهی عمومی ناهمخوان باشد.
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل قسمت اول این گفتوگوی تفصیلی را در لینک زیر بخوانید👇
https://isfahan.iqna.ir/00GSFK
🟢 درآمدی بر الهیات دوبُنی
🔅از سوی وفاداران به آرمانهای نواندیشان دینی پیش از انقلاب (#طالقانی، #شریعتی، #بازرگان، #نخشب، #سحابی و #حنیف_نژاد) به نواندیشان دینی پس از انقلاب (#سروش، #کدیور، #مجتهد_شبستری، #ملکیان، #نراقی، #دباغ و #فنایی) دو اتهام جدی وارد شده است؛ یکی خصوصیسازی #دین و دیگری فراموشی اجتماع.
🔅نواندیشان دینی روحانیت را متهم میساختند که در امر دینی در برابر فشار مذهبیون ارتجاعی عقب نشینی میکنند، اما امروزه خود به این متهماند که در برابر هجمههای #سکولار ها در امر دینی عقبنشینی میکنند. مورد دیگری که نواندیشان دینی روحانیت را متهم میساختند، بیتوجهی به وضعیت معیشتی؛ معضلات و بزهکاریهای اجتماعی به نسبت اهمیت دادن ایشان به رعایت ظواهر دینی مردم بوده است.
🔅اما در دوران تحریمهای سنگین خارجی و بحران اقتصادی دهه ۹۰ و نحیف شدن روزافزون طبقه متوسط که عمدهترین مخاطبان نواندیشی دینیاند؛ نواندیشان دینی پس از #انقلاب در حال فراموشی اجتماع و متن جامعه و برساختن دینی فردی و مسکنگون و عقبنشینی در برابر سکولارها بودهاند.
🔅در مساله خصوصیسازی دین، نواندیشی دینی #ایدئولوژی رهاییبخش را همزمان با ایدئولوژی اسارتبخش فروکوفت و از یاد برد که این انرژی اتوپیایی و آگاهی مهاجم نواندیشان دینی پیش از انقلاب بود که برانگیزاننده و حرکت بخش مخاطبانشان برای تغییر میشد. در مسأله فراموشی اجتماع نیز نواندیشی دینی این نقد یکی از بزرگان خود بر متولیان رسمی #مذهب در پیش از انقلاب را یاد برد که "با انسانی که گرسنه است از معنویت سخن گفتن و از کمال ارزشهای اخلاقی دم زدن فریب و فاجعه است...".
🔅از همین جدایی از متن مردم و دغدغهها و معضلاتشان در اجتماع است که نواندیشی دینی در دههی ۹۰ به افول رفته است و در جذب مخاطبان نسل جدید ناکام بوده است. هر آنچه امروز از #فلسفه؛ #عرفان؛ #ادبیات و کلام در پس بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دهه ۹۰ به کار میآید، آنست که رهاییبخش و نه مسکنگون باشد.
🔅این ۱۲ نوشتار که پیشتر تحت عنوان "الهیات دوبنی" در سه فصل #توحید اجتماعی-سیاسی، عرفان اجتماعی و الاهیات رهایی بخش تعاونی، در وبسایت فرهنگی صدانت منتشر شده، تلاشی بوده است برای بازگشت دوباره نواندیشی دینی به عرصه اجتماع؛ بازگشت دوبارهی دین به عرصه عمومی و ارائه پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی.
_______________________
🔶 فصل نخست : توحید اجتماعی-سیاسی
🔅ضرورت تجدید حیات مبحث “توحید اجتماعی-سیاسی” در گفتمان نواندیشی دینی
✨ → 3danet.ir/oI5hS
🔅توحید اجتماعی-سیاسی در دیدگاه مهندس بازرگان: نقش #استبداد و نفی سلطهپذیری
✨ →3danet.ir/yNgU4
🔅شریعتی و کارکردهای دوگانه توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/s9GBu
🔅طالقانی و رهاییبخشی توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/VKSTb
_______________________
🔶 فصل دوم: عرفان اجتماعی
🔅عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/NBMvO
🔅خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و #اقبال
✨ → 3danet.ir/Adfr8
️🔅عشق پیشرونده و #عشق بالارونده چریک عارف: عرفان اجتماعی در بینش و روش و منش #مصطفی_چمران
✨ → 3danet.ir/tX5dP
🔅عنصر فعال هستی و رفیق رهگشا: عرفان اجتماعی در بینش، روش و منش #هدی_صابر
✨ → 3danet.ir/fF2Fp
_______________________
🔶 فصل سوم: الهیات رهایی بخش تعاونی
🔅الهیات رهاییبخش ِتعاونی؛ طرح یک الاهیات دوبُنیِ انسانگرا
✨ → 3danet.ir/iWe7j
🔅 دین خادم، نهادگرایی و همکاری اجتماعی در اندیشه و عمل امام #موسی_صدر و مهندس بازرگان
✨ → 3danet.ir/WMRmZ
🔅آگاهی رهاییبخش و انرژی اوتوپیایی در اندیشه شریعتی و اقبال
✨ → 3danet.ir/x4D3Q
🔅 الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی
✨ → 3danet.ir/u6Nm4
✍️ #محمد_قطبی
✅ @Shariati_Group
🔅از سوی وفاداران به آرمانهای نواندیشان دینی پیش از انقلاب (#طالقانی، #شریعتی، #بازرگان، #نخشب، #سحابی و #حنیف_نژاد) به نواندیشان دینی پس از انقلاب (#سروش، #کدیور، #مجتهد_شبستری، #ملکیان، #نراقی، #دباغ و #فنایی) دو اتهام جدی وارد شده است؛ یکی خصوصیسازی #دین و دیگری فراموشی اجتماع.
🔅نواندیشان دینی روحانیت را متهم میساختند که در امر دینی در برابر فشار مذهبیون ارتجاعی عقب نشینی میکنند، اما امروزه خود به این متهماند که در برابر هجمههای #سکولار ها در امر دینی عقبنشینی میکنند. مورد دیگری که نواندیشان دینی روحانیت را متهم میساختند، بیتوجهی به وضعیت معیشتی؛ معضلات و بزهکاریهای اجتماعی به نسبت اهمیت دادن ایشان به رعایت ظواهر دینی مردم بوده است.
🔅اما در دوران تحریمهای سنگین خارجی و بحران اقتصادی دهه ۹۰ و نحیف شدن روزافزون طبقه متوسط که عمدهترین مخاطبان نواندیشی دینیاند؛ نواندیشان دینی پس از #انقلاب در حال فراموشی اجتماع و متن جامعه و برساختن دینی فردی و مسکنگون و عقبنشینی در برابر سکولارها بودهاند.
🔅در مساله خصوصیسازی دین، نواندیشی دینی #ایدئولوژی رهاییبخش را همزمان با ایدئولوژی اسارتبخش فروکوفت و از یاد برد که این انرژی اتوپیایی و آگاهی مهاجم نواندیشان دینی پیش از انقلاب بود که برانگیزاننده و حرکت بخش مخاطبانشان برای تغییر میشد. در مسأله فراموشی اجتماع نیز نواندیشی دینی این نقد یکی از بزرگان خود بر متولیان رسمی #مذهب در پیش از انقلاب را یاد برد که "با انسانی که گرسنه است از معنویت سخن گفتن و از کمال ارزشهای اخلاقی دم زدن فریب و فاجعه است...".
🔅از همین جدایی از متن مردم و دغدغهها و معضلاتشان در اجتماع است که نواندیشی دینی در دههی ۹۰ به افول رفته است و در جذب مخاطبان نسل جدید ناکام بوده است. هر آنچه امروز از #فلسفه؛ #عرفان؛ #ادبیات و کلام در پس بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دهه ۹۰ به کار میآید، آنست که رهاییبخش و نه مسکنگون باشد.
🔅این ۱۲ نوشتار که پیشتر تحت عنوان "الهیات دوبنی" در سه فصل #توحید اجتماعی-سیاسی، عرفان اجتماعی و الاهیات رهایی بخش تعاونی، در وبسایت فرهنگی صدانت منتشر شده، تلاشی بوده است برای بازگشت دوباره نواندیشی دینی به عرصه اجتماع؛ بازگشت دوبارهی دین به عرصه عمومی و ارائه پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی.
_______________________
🔶 فصل نخست : توحید اجتماعی-سیاسی
🔅ضرورت تجدید حیات مبحث “توحید اجتماعی-سیاسی” در گفتمان نواندیشی دینی
✨ → 3danet.ir/oI5hS
🔅توحید اجتماعی-سیاسی در دیدگاه مهندس بازرگان: نقش #استبداد و نفی سلطهپذیری
✨ →3danet.ir/yNgU4
🔅شریعتی و کارکردهای دوگانه توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/s9GBu
🔅طالقانی و رهاییبخشی توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/VKSTb
_______________________
🔶 فصل دوم: عرفان اجتماعی
🔅عرفان اجتماعی بر بستر توحید اجتماعی-سیاسی
✨ → 3danet.ir/NBMvO
🔅خدا، خلق، خود : عرفان اجتماعی در اندیشه شریعتی و #اقبال
✨ → 3danet.ir/Adfr8
️🔅عشق پیشرونده و #عشق بالارونده چریک عارف: عرفان اجتماعی در بینش و روش و منش #مصطفی_چمران
✨ → 3danet.ir/tX5dP
🔅عنصر فعال هستی و رفیق رهگشا: عرفان اجتماعی در بینش، روش و منش #هدی_صابر
✨ → 3danet.ir/fF2Fp
_______________________
🔶 فصل سوم: الهیات رهایی بخش تعاونی
🔅الهیات رهاییبخش ِتعاونی؛ طرح یک الاهیات دوبُنیِ انسانگرا
✨ → 3danet.ir/iWe7j
🔅 دین خادم، نهادگرایی و همکاری اجتماعی در اندیشه و عمل امام #موسی_صدر و مهندس بازرگان
✨ → 3danet.ir/WMRmZ
🔅آگاهی رهاییبخش و انرژی اوتوپیایی در اندیشه شریعتی و اقبال
✨ → 3danet.ir/x4D3Q
🔅 الهیات دوبُنی برای اسلام مدنی: پیشنهادی برای پروژه اجتماعی نواندیشی دینی
✨ → 3danet.ir/u6Nm4
✍️ #محمد_قطبی
✅ @Shariati_Group
صدانت
ضرورت تجدید حیات مبحث "توحید اجتماعی-سیاسی" در گفتمان نواندیشی دینی • صدانت
بنا بر تجربه حکومت دینی، پس از آنکه نواندیشان دینی پس از انقلاب (سروش، شبستری، ملکیان و شاگردان آنان) از اسلام اجتماعی-سیاسی به اسلام فردی بازگشتند، مبحث ...
⭕️ ذکر جمیل حسن محجوب و شرکت سهامی انتشار
امروز صبح اطلاع یافتم که حسن محجوب مدیر «شرکت سهامی انتشار» در ۹۱ سالگی درگذشت. هرچند مرگ در این سن و سال چندان غیر منتظره و از این رو آزار دهنده نیست ولی «مرگ چنین خواجه نه مرگی است خرد».
تأسف از این بابت است که صنعت نشر و کتاب و فرهنگ از چنین خدمتگذارنی محروم میشود و نیز جای تأسف است که چنین خادمانی کمتر شناخته شدهاند. خدایش رحمت کند و تسلیت به خانواده و بازماندگان زنده یاد حسن محجوب.
شرکت سهامی انتشار در سال ۱۳۳۶ تأسیس شد. زنده یادان مهندس #بازرگان و آیتالله #طالقانی و دکتر #سحابی و مرحوم #مطهری از بنیادگذاران آن بودهاند. میتوان گفت این مؤسسه انتشاراتی، آغازگر نهادهای انتشاراتی بعدی با انگیزه چاپ و انتشار آثار قلمی نواندیشان دینی معاصر بوده است. پیش از انقلاب آثار متفکران مسلمان ایرانی یعنی کسانی چون بازرگان و سحابی و طالقانی و #شریعتی و مطهری و محمدتقی جعفری و محمد مهدی جعفری و گلزاده غفوری و بسیاری دیگر با همت این مؤسسه انتشار یافته است. برخی آثار متفکران نوگرای عرب مسلمان نیز از طریق ترجمه به وسیلهی شرکت انتشار منتشر شده که میتوان به کتاب چند جلدی «امام علی» اثر عبدالفتاح عبدالمقصود اشاره کرد.
من خود از مشتریان آثار منتشر شده شرکت انتشار بودهام. زیرا نام این مؤسسه خود تضمینی برای کیفیت بالا و سطح علمی اثر و مفید بودن آن میکرد. این اعتماد برای پس از #انقلاب نیز ادامه داشت. زمانی محل آن در باب همایون (حوالی میدان ارک) بود و بعدها به میدان بهارستان آغاز خیابان جمهوری منتقل شد که گویا هنوز هم در آنجا قرار دارد.
پس از پایان مجلس اول، مرحوم مهندس سحابی به عنوان مدیر عامل شرکت انتشار به آنجا رفت. ایشان از من دعوت کرد به عنوان مدیر هیئت تحریریه به آنجا بروم، پذیرفتم. هدف سحابی و نیز من آن بود که با توجه به امکانات این نهاد دیرپای فرهنگی، آثار علمی و معتبر و مفید به ویژه در قلمرو #دین شناسی نواندیشانه منتشر کنیم. از تابستان ۶۳ به انتشارات رفتم و مسئولیت تحریریه را بر عهده گرفتم. تا اواخر سال ۶۹ در این سمت انجام وظیفه میکردم. پس از آن در آن سال مهندس سحابی، به دلیل امضای نامه سرگشاده به هاشمی رفسنجانی (که بعدها به نامه ۹۹ امضاء شهرت یافت) که تازه رئیس جمهوری شده بود، البته همراه شماری دیگر بازداشت و پس از #آزادی دیگر به انتشار بازنگشت و من نیز کناره گرفتم. شخصیتهای فرهنگی معتبری نیز عضو تحریریه بودهاند. دو کتاب من نیز در این دوره به وسیلهی انتشار منتشر شده است. یکی «نقدی بر کتاب «شهید مطهری افشاگر توطئه . . .» که در سال ۱۳۶۴ انتشار یافت و دیگری «امام صادق و مذاهب چهارگانه» اثر اسد حیدر عراقی که در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. البته این کتاب شش جلد بوده و فقط جلد نخست آن به بازار آمد. ترجمهی جلد دوم در همان زمان تحویل شرکت شد ولی نمیدانم چرا هرگز منتشر نشد، از این رو ترجمهی مجلدات بعدی نیز ادامه نیافت.
پس از رفتن به انتشار با مدیر اجرایی آن حسن محجوب آشنا شدم. او از دوران خیلی قدیم (احتمالأ از آغاز تأسیس شرکت) در سمت مدیریت انتشار خدمت میکرده است. در حدی که من آن مرحوم را شناختهام شخصیتی بود آرام، متین، کم حرف، دقیق، با تدبیر و در کار صنعت نشر متخصص و دارای تجربه و بصیرت. بیفزایم در پانزده سال اخیر، به دلیل دوری از وطن، دیگر در جریان امور نبوده و نیستم و طبعاً از وضعیت انتشار و مرحوم محجوب نیز بیخبر ماندهام.
در هرحال برای آن مرحوم غفران الهی و برای مدیران نهاد فرهنگی خوش نام و خدمتگذار «شرکت سهامی انتشار» آرزوی موفقیت میکنم.
✅ @Shariati_Group
✍ #حسن_یوسفی_اشکوری
امروز صبح اطلاع یافتم که حسن محجوب مدیر «شرکت سهامی انتشار» در ۹۱ سالگی درگذشت. هرچند مرگ در این سن و سال چندان غیر منتظره و از این رو آزار دهنده نیست ولی «مرگ چنین خواجه نه مرگی است خرد».
تأسف از این بابت است که صنعت نشر و کتاب و فرهنگ از چنین خدمتگذارنی محروم میشود و نیز جای تأسف است که چنین خادمانی کمتر شناخته شدهاند. خدایش رحمت کند و تسلیت به خانواده و بازماندگان زنده یاد حسن محجوب.
شرکت سهامی انتشار در سال ۱۳۳۶ تأسیس شد. زنده یادان مهندس #بازرگان و آیتالله #طالقانی و دکتر #سحابی و مرحوم #مطهری از بنیادگذاران آن بودهاند. میتوان گفت این مؤسسه انتشاراتی، آغازگر نهادهای انتشاراتی بعدی با انگیزه چاپ و انتشار آثار قلمی نواندیشان دینی معاصر بوده است. پیش از انقلاب آثار متفکران مسلمان ایرانی یعنی کسانی چون بازرگان و سحابی و طالقانی و #شریعتی و مطهری و محمدتقی جعفری و محمد مهدی جعفری و گلزاده غفوری و بسیاری دیگر با همت این مؤسسه انتشار یافته است. برخی آثار متفکران نوگرای عرب مسلمان نیز از طریق ترجمه به وسیلهی شرکت انتشار منتشر شده که میتوان به کتاب چند جلدی «امام علی» اثر عبدالفتاح عبدالمقصود اشاره کرد.
من خود از مشتریان آثار منتشر شده شرکت انتشار بودهام. زیرا نام این مؤسسه خود تضمینی برای کیفیت بالا و سطح علمی اثر و مفید بودن آن میکرد. این اعتماد برای پس از #انقلاب نیز ادامه داشت. زمانی محل آن در باب همایون (حوالی میدان ارک) بود و بعدها به میدان بهارستان آغاز خیابان جمهوری منتقل شد که گویا هنوز هم در آنجا قرار دارد.
پس از پایان مجلس اول، مرحوم مهندس سحابی به عنوان مدیر عامل شرکت انتشار به آنجا رفت. ایشان از من دعوت کرد به عنوان مدیر هیئت تحریریه به آنجا بروم، پذیرفتم. هدف سحابی و نیز من آن بود که با توجه به امکانات این نهاد دیرپای فرهنگی، آثار علمی و معتبر و مفید به ویژه در قلمرو #دین شناسی نواندیشانه منتشر کنیم. از تابستان ۶۳ به انتشارات رفتم و مسئولیت تحریریه را بر عهده گرفتم. تا اواخر سال ۶۹ در این سمت انجام وظیفه میکردم. پس از آن در آن سال مهندس سحابی، به دلیل امضای نامه سرگشاده به هاشمی رفسنجانی (که بعدها به نامه ۹۹ امضاء شهرت یافت) که تازه رئیس جمهوری شده بود، البته همراه شماری دیگر بازداشت و پس از #آزادی دیگر به انتشار بازنگشت و من نیز کناره گرفتم. شخصیتهای فرهنگی معتبری نیز عضو تحریریه بودهاند. دو کتاب من نیز در این دوره به وسیلهی انتشار منتشر شده است. یکی «نقدی بر کتاب «شهید مطهری افشاگر توطئه . . .» که در سال ۱۳۶۴ انتشار یافت و دیگری «امام صادق و مذاهب چهارگانه» اثر اسد حیدر عراقی که در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. البته این کتاب شش جلد بوده و فقط جلد نخست آن به بازار آمد. ترجمهی جلد دوم در همان زمان تحویل شرکت شد ولی نمیدانم چرا هرگز منتشر نشد، از این رو ترجمهی مجلدات بعدی نیز ادامه نیافت.
پس از رفتن به انتشار با مدیر اجرایی آن حسن محجوب آشنا شدم. او از دوران خیلی قدیم (احتمالأ از آغاز تأسیس شرکت) در سمت مدیریت انتشار خدمت میکرده است. در حدی که من آن مرحوم را شناختهام شخصیتی بود آرام، متین، کم حرف، دقیق، با تدبیر و در کار صنعت نشر متخصص و دارای تجربه و بصیرت. بیفزایم در پانزده سال اخیر، به دلیل دوری از وطن، دیگر در جریان امور نبوده و نیستم و طبعاً از وضعیت انتشار و مرحوم محجوب نیز بیخبر ماندهام.
در هرحال برای آن مرحوم غفران الهی و برای مدیران نهاد فرهنگی خوش نام و خدمتگذار «شرکت سهامی انتشار» آرزوی موفقیت میکنم.
✅ @Shariati_Group
✍ #حسن_یوسفی_اشکوری
Telegram
.
🔅 تا آخر راه
🔹فیلمی به مناسبت دهمین سالگرد پرواز عزت و هاله #سحابی
🔺 جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱ در BBC فارسی
✅ @Shariati_Group
🔹فیلمی به مناسبت دهمین سالگرد پرواز عزت و هاله #سحابی
🔺 جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱ در BBC فارسی
✅ @Shariati_Group
📌 امروز مصادف است با دهمین سالگردِ روی در نقاب خاک کشیدنِ مهندس #سحابی، که «بزرگ بود/ و از اهالی امروز بود/ و با تمام افقهای باز نسبت داشت».
طرح زیبای دوست عزیز، هادی حیدری، خاطرات تلخ آن ایام را در ذهن و ضمیرم زنده کرد. خوش دارم متنی را که پنج سال قبل همین ایام نوشتم، باز نشر کنم و پیش چشم عزیزان قرار دهم:
«آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیات بود
چون آذرخش در سخن خویش زیستند
دهۀ دوم خرداد ماه با نام سه نازنینی گره خورده که پنج سال پیش به سمت بی سو به پرواز درآمده و برای همیشه این کرۀ خاکی را ترک کردند: #عزتالله_سحابی، #هاله_سحابی و #هدی_صابر.
خورشید سوارانی که سالها رنج زندان، دوری از خانواده، انواع ناملایمات و محرومیتهای اجتماعی را بر خود هموار کرده، نهایتا از مهمترین و ارزشمندترین سرمایۀ خویش که جانشان بود، گذشتند و آنرا انفاق کردند. خرداد سال ۹۰ شمسی، روزگاری که این اخبار تلخ را از پی یکدیگر میشنیدم، خوب به خاطر دارم؛ در سوگ این گلهای پرپر شده منقلب بودم؛ آسمان ضمیرم بارانی بود و چشمانم مدامتر میشد و آه می کشیدم و زیر لب از زبان #حافظ با خود زمزمه میکردم:
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
چیست این سقف بلند سادۀ بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
درود و رحمت بیکران خداوند بر این سه عزیز سفر کرده باد که از سلالۀ پاکانِ روزگار بودند و نامی نیک و میراثی ماندگار از خویش بر جای گذاشتند:
دو چیز حاصل عمر است، نام نیک و ثواب
وز این دو درگذری کل من علیها فان»
✍ دکتر #سروش_دباغ
✅ @Shariati_Group
طرح زیبای دوست عزیز، هادی حیدری، خاطرات تلخ آن ایام را در ذهن و ضمیرم زنده کرد. خوش دارم متنی را که پنج سال قبل همین ایام نوشتم، باز نشر کنم و پیش چشم عزیزان قرار دهم:
«آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند
رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیات بود
چون آذرخش در سخن خویش زیستند
دهۀ دوم خرداد ماه با نام سه نازنینی گره خورده که پنج سال پیش به سمت بی سو به پرواز درآمده و برای همیشه این کرۀ خاکی را ترک کردند: #عزتالله_سحابی، #هاله_سحابی و #هدی_صابر.
خورشید سوارانی که سالها رنج زندان، دوری از خانواده، انواع ناملایمات و محرومیتهای اجتماعی را بر خود هموار کرده، نهایتا از مهمترین و ارزشمندترین سرمایۀ خویش که جانشان بود، گذشتند و آنرا انفاق کردند. خرداد سال ۹۰ شمسی، روزگاری که این اخبار تلخ را از پی یکدیگر میشنیدم، خوب به خاطر دارم؛ در سوگ این گلهای پرپر شده منقلب بودم؛ آسمان ضمیرم بارانی بود و چشمانم مدامتر میشد و آه می کشیدم و زیر لب از زبان #حافظ با خود زمزمه میکردم:
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست
چیست این سقف بلند سادۀ بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
درود و رحمت بیکران خداوند بر این سه عزیز سفر کرده باد که از سلالۀ پاکانِ روزگار بودند و نامی نیک و میراثی ماندگار از خویش بر جای گذاشتند:
دو چیز حاصل عمر است، نام نیک و ثواب
وز این دو درگذری کل من علیها فان»
✍ دکتر #سروش_دباغ
✅ @Shariati_Group
Instagram
🔴 یادمان دهمین سالروز پرواز "از عشق تا جاودانگی"
#هدی_صابر : الگویی خاص از روشنفکر تام
✍ #سارا_شریعتی
🔘 الگوی #سحابی - #صابر : «تعهد روشنفکری»، «مسئولیت اجتماعی» در زمانۀ فردگرایی عمومیتیافته
🔹گونهشناسی جریان روشنفکری در #ایران، اغلب یا با معیار اعتقادی صورت میگیرد (روشنفکران سکولار و روشنفکری مذهبی)، یا با معیار سیاسی (روشنفکران انقلابی، اصلاحطلب، یا محافظهکار)، یا با معیار تاریخی و نسلی (چهار نسل روشنفکری در ایران از مشروطه تاکنون). یکی دیگر از معیارهای متداول در گونهشناسی الگوهای روشنفکری، وقوع انقلاب و تقسیم روشنفکران به قبل و بعد از انقلاب است. با این معیار میتوان از دو نوعِ آرمانیِ روشنفکران انقلابی و روشنفکران در ایرانِ پسا انقلابی سخن گفت و مقایسهای میان این دو تیپ با موضوعاتی چون نوع ادبیاتی که به کار میبرند، مباحثی که بدان میپردازند و همچنین مخاطبانی که هدف قرار میدهند، انجام داد تا دریافت که روشنفکران در هر دوره تا چه حد از روح زمانۀ خود تأثیر پذیرفتند و فرزند زمانۀ خود بودند و از کجا به بعد، با زمانه و میدان روشنفکری که بدان تعلق داشتند، ناهمنوا شده، در اقلیت قرار گرفته و نقشی پیشگام ایفا کردهاند.
🔺یکی از مباحث قابل مقایسه در این دو دوره، مسئلۀ تعهد جمعی و مسئولیت اجتماعی است که از مفاهیم رایج حوزۀ روشنفکری پیش از انقلاب بود. در این دوره، مباحثی چون «ادبیات و هنر متعهد» یا «رسالت و مسئولیت روشنفکر»، متداول و معتبر بود چراکه از سویی به نیاز یک جامعۀ با خواست تغییر پاسخ میداد و از سوی دیگر، با پارادایم جمعگرا کاملاً منطبق بود. درواقع انتظار جامعه از نخبگان خود، تعهد، مسئولیتپذیری و پاسخگویی به مسائل اجتماعی بود. انتظاری که جریان روشنفکری که با اپوزیسیون سیاسی آن دوره کاملاً در رابطه بود، برآورده میکرد.
🔹این مباحث اما پس از انقلاب، بهتدریج اهمیت و اعتبار خود را از دست داده و انتظارات اجتماعی در برابر ارادۀ فردی رنگ باختند. ارزشهای حاکم بر جامعه دگرگون شدند. فرد در برابر جامعه، حق در برابر تکلیف، آزادی در برابر مسئولیت و ... اهمیت یافت و تعهد جمعی، تهدیدی برای خودمختاری فرد قلمداد شد. شرایطی که صرفاً مختص به ایران و در واکنش به سرخوردگیهای پس از انقلاب نبود بلکه در سطح جهانی نیز مسئلۀ افول مسئولیت اجتماعی و بحران تعهد در همۀ اشکال آن (فکری، سیاسی، انجمنی، سندیکایی و ...) مطرح بود. این بحران، در جامعۀ دانشگاهی با شکاف میان علم (scholarship) و تعهد (commitment) خود را نشان میداد و در سطح جریانات روشنفکری و سیاسی با نقد ایدئولوژی و نقد اتوپی، و در سطح جامعۀ کل با کاهش جنبشهای اعتراضی (علیه نابرابریهای اجتماعی، علیه نژادپرستی، علیه تبعیض جنسیتی و ...) و جریانات آلترناتیو (جهانی شدنی دیگر...) همراه بود.
🔺 روشنفکران هم از این شرایط جدید تأثیر پذیرفتند و هم در ایجاد و تقویت آن مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتند. مباحث روشنفکری بیشازپیش طنینی فردگرا، غیر اجتماعی، تخصصی و نظری یافت تا حدی که به نظر میرسید روشنفکران هر چه بیشتر در محافل فکری و محیطهای علمی خود میدرخشند، در سطح کلان جامعه و در میان نیروهای اجتماعی کمفروغتر میشوند و به میزانی که سطح مسائل نظری، الهیاتی، فلسفی و کلامیشان ارتقا مییابد، در مسائل انضمامی و پروندههای رایج اجتماعی حرفی برای گفتن ندارند.
🔹در این دوره و در این زمینۀ اجتماعی است که الگوی سحابی- صابر شاخص میشود. الگویی با ادبیاتی کاملاً ناهمنوا با ارزشهای جدید حاکم بر جامعۀ پسا انقلابی و متفاوت با مباحث فکری جدید حوزۀ روشنفکری. الگویی که همچنان به کار جمعی، پیوستگی نظر و عمل، بینش و منش، اخلاق تعهد و مسئولیت اجتماعی وفادار است و بر آن تکیه و تأکید میکند و حتی بیشازپیش، بیانی جمعگرا، عملگرا و وظیفه گرا مییابد تا حدی که بهتدریج حتی از حوزۀ روشنفکری دور میشود و به حوزۀ کنشگری اجتماعی میپیوندد تا به تعبیر هدی صابر، «خالق سرمایه و درعینحال سازندۀ نهادهای اجتماعی» گردد.
🔺این منش و مشی را میتوان در نمونۀ هاله سحابی و هدی صابر کاملاً نشان داد. هاله سحابی که همزمان در حوزۀ فکری، هنری، روشنفکری دینی، زنان، حقوق بشر... فعال بوده، در چندین محفل فکری و نهاد مدنی برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی یا مادران صلح و ... عضویت داشته، در متن مطالبات اجتماعی جریانات اعتراضی جامعه حاضر بوده و به اخلاق تعهد جمعی و مسئولیت اجتماعی نیز پایبند است.
🔗 متن کامل را در instant view بخوانید:
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
#هدی_صابر : الگویی خاص از روشنفکر تام
✍ #سارا_شریعتی
🔘 الگوی #سحابی - #صابر : «تعهد روشنفکری»، «مسئولیت اجتماعی» در زمانۀ فردگرایی عمومیتیافته
🔹گونهشناسی جریان روشنفکری در #ایران، اغلب یا با معیار اعتقادی صورت میگیرد (روشنفکران سکولار و روشنفکری مذهبی)، یا با معیار سیاسی (روشنفکران انقلابی، اصلاحطلب، یا محافظهکار)، یا با معیار تاریخی و نسلی (چهار نسل روشنفکری در ایران از مشروطه تاکنون). یکی دیگر از معیارهای متداول در گونهشناسی الگوهای روشنفکری، وقوع انقلاب و تقسیم روشنفکران به قبل و بعد از انقلاب است. با این معیار میتوان از دو نوعِ آرمانیِ روشنفکران انقلابی و روشنفکران در ایرانِ پسا انقلابی سخن گفت و مقایسهای میان این دو تیپ با موضوعاتی چون نوع ادبیاتی که به کار میبرند، مباحثی که بدان میپردازند و همچنین مخاطبانی که هدف قرار میدهند، انجام داد تا دریافت که روشنفکران در هر دوره تا چه حد از روح زمانۀ خود تأثیر پذیرفتند و فرزند زمانۀ خود بودند و از کجا به بعد، با زمانه و میدان روشنفکری که بدان تعلق داشتند، ناهمنوا شده، در اقلیت قرار گرفته و نقشی پیشگام ایفا کردهاند.
🔺یکی از مباحث قابل مقایسه در این دو دوره، مسئلۀ تعهد جمعی و مسئولیت اجتماعی است که از مفاهیم رایج حوزۀ روشنفکری پیش از انقلاب بود. در این دوره، مباحثی چون «ادبیات و هنر متعهد» یا «رسالت و مسئولیت روشنفکر»، متداول و معتبر بود چراکه از سویی به نیاز یک جامعۀ با خواست تغییر پاسخ میداد و از سوی دیگر، با پارادایم جمعگرا کاملاً منطبق بود. درواقع انتظار جامعه از نخبگان خود، تعهد، مسئولیتپذیری و پاسخگویی به مسائل اجتماعی بود. انتظاری که جریان روشنفکری که با اپوزیسیون سیاسی آن دوره کاملاً در رابطه بود، برآورده میکرد.
🔹این مباحث اما پس از انقلاب، بهتدریج اهمیت و اعتبار خود را از دست داده و انتظارات اجتماعی در برابر ارادۀ فردی رنگ باختند. ارزشهای حاکم بر جامعه دگرگون شدند. فرد در برابر جامعه، حق در برابر تکلیف، آزادی در برابر مسئولیت و ... اهمیت یافت و تعهد جمعی، تهدیدی برای خودمختاری فرد قلمداد شد. شرایطی که صرفاً مختص به ایران و در واکنش به سرخوردگیهای پس از انقلاب نبود بلکه در سطح جهانی نیز مسئلۀ افول مسئولیت اجتماعی و بحران تعهد در همۀ اشکال آن (فکری، سیاسی، انجمنی، سندیکایی و ...) مطرح بود. این بحران، در جامعۀ دانشگاهی با شکاف میان علم (scholarship) و تعهد (commitment) خود را نشان میداد و در سطح جریانات روشنفکری و سیاسی با نقد ایدئولوژی و نقد اتوپی، و در سطح جامعۀ کل با کاهش جنبشهای اعتراضی (علیه نابرابریهای اجتماعی، علیه نژادپرستی، علیه تبعیض جنسیتی و ...) و جریانات آلترناتیو (جهانی شدنی دیگر...) همراه بود.
🔺 روشنفکران هم از این شرایط جدید تأثیر پذیرفتند و هم در ایجاد و تقویت آن مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشتند. مباحث روشنفکری بیشازپیش طنینی فردگرا، غیر اجتماعی، تخصصی و نظری یافت تا حدی که به نظر میرسید روشنفکران هر چه بیشتر در محافل فکری و محیطهای علمی خود میدرخشند، در سطح کلان جامعه و در میان نیروهای اجتماعی کمفروغتر میشوند و به میزانی که سطح مسائل نظری، الهیاتی، فلسفی و کلامیشان ارتقا مییابد، در مسائل انضمامی و پروندههای رایج اجتماعی حرفی برای گفتن ندارند.
🔹در این دوره و در این زمینۀ اجتماعی است که الگوی سحابی- صابر شاخص میشود. الگویی با ادبیاتی کاملاً ناهمنوا با ارزشهای جدید حاکم بر جامعۀ پسا انقلابی و متفاوت با مباحث فکری جدید حوزۀ روشنفکری. الگویی که همچنان به کار جمعی، پیوستگی نظر و عمل، بینش و منش، اخلاق تعهد و مسئولیت اجتماعی وفادار است و بر آن تکیه و تأکید میکند و حتی بیشازپیش، بیانی جمعگرا، عملگرا و وظیفه گرا مییابد تا حدی که بهتدریج حتی از حوزۀ روشنفکری دور میشود و به حوزۀ کنشگری اجتماعی میپیوندد تا به تعبیر هدی صابر، «خالق سرمایه و درعینحال سازندۀ نهادهای اجتماعی» گردد.
🔺این منش و مشی را میتوان در نمونۀ هاله سحابی و هدی صابر کاملاً نشان داد. هاله سحابی که همزمان در حوزۀ فکری، هنری، روشنفکری دینی، زنان، حقوق بشر... فعال بوده، در چندین محفل فکری و نهاد مدنی برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی یا مادران صلح و ... عضویت داشته، در متن مطالبات اجتماعی جریانات اعتراضی جامعه حاضر بوده و به اخلاق تعهد جمعی و مسئولیت اجتماعی نیز پایبند است.
🔗 متن کامل را در instant view بخوانید:
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
Telegraph
🔴 یادمان دهمین سالروز پرواز " از عشق تا جاودانگی" – 3
♻️ هدی صابر: الگویی خاص از روشنفکر تام 🔶 سارا شریعتی 🔘 الگوی سحابی - صابر: «تعهد روشنفکری»، «مسئولیت اجتماعی» در زمانۀ فردگرایی عمومیتیافته @iranfardamag 🔹گونهشناسی جریان روشنفکری در ایران، اغلب یا با معیار اعتقادی صورت میگیرد (روشنفکران سکولار و…
⭕️ گشایش افقها در «سه کتاب» مهندس سحابی
📌دغدغه بنیادین ایده «سه کتاب» بر این استوار است که از طریق تبیینی قرآنی به نقد این دیدگاه کلاسیک مسلمین بپردازد که همه چیز (هر تر و خشکی) در درون کتاب (قرآن) است، بهطوری که گویی به منابع معرفتی دیگری برای فهم جهان و تبیین آن و همچنین تنظیم رابطه با خدا و انسان و جامعه نیازی نیست. این پیشفرض، منطقهالفراغ اندیشه را تحدید نموده و تکثر منابع را به رسمیت نمیشناسد و از ایده «جامعیت قرآن» به این باور ره میبرد که #قرآن تنها منبع معرفتی مورد نیاز است و مسلمین را کفایت میکند. شکل افراطی این تلقی در نیروهای قشری واپسگرا و بنیادگرایان نمایان است.
📌مهندس سحابی در اینجا در قامت یک روشنفکر مذهبی با پروبلماتیک نمودن این مسأله به تامل در متن قرآن پرداخته تا بتواند به کاوش در این مساله بپردازد که آیا این مدعای مسلمانان و پارهای از متفکرین اسلامی بر انگاره جامعیت قرآن درست است یا مسلمانان بینیاز از معارف و علوم طبیعی و انسانی دیگر و دستاوردهای آن هستند؟
📌مهندس #سحابی هر سه کاربرد معنایی واژه کتاب را، یعنی کتاب آسمانی، نظام طبیعت و کتاب #تاریخ را فیالواقع یک حقیقت واحد قلمداد میکند. چنانچه در نظرگاه #اقبال_لاهوری نیز، هستی و آفرینش، حدیث خداوند بوده و قرآن تکوین یافته است. او بر این باور است که این سه کاربرد، «دارای حقیقت واحد هستند» که در هدایت و افزایش دانش و تعالی آدمی نقش ایفا میکنند.
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل را در instant view مشاهده فرمایید:
📌دغدغه بنیادین ایده «سه کتاب» بر این استوار است که از طریق تبیینی قرآنی به نقد این دیدگاه کلاسیک مسلمین بپردازد که همه چیز (هر تر و خشکی) در درون کتاب (قرآن) است، بهطوری که گویی به منابع معرفتی دیگری برای فهم جهان و تبیین آن و همچنین تنظیم رابطه با خدا و انسان و جامعه نیازی نیست. این پیشفرض، منطقهالفراغ اندیشه را تحدید نموده و تکثر منابع را به رسمیت نمیشناسد و از ایده «جامعیت قرآن» به این باور ره میبرد که #قرآن تنها منبع معرفتی مورد نیاز است و مسلمین را کفایت میکند. شکل افراطی این تلقی در نیروهای قشری واپسگرا و بنیادگرایان نمایان است.
📌مهندس سحابی در اینجا در قامت یک روشنفکر مذهبی با پروبلماتیک نمودن این مسأله به تامل در متن قرآن پرداخته تا بتواند به کاوش در این مساله بپردازد که آیا این مدعای مسلمانان و پارهای از متفکرین اسلامی بر انگاره جامعیت قرآن درست است یا مسلمانان بینیاز از معارف و علوم طبیعی و انسانی دیگر و دستاوردهای آن هستند؟
📌مهندس #سحابی هر سه کاربرد معنایی واژه کتاب را، یعنی کتاب آسمانی، نظام طبیعت و کتاب #تاریخ را فیالواقع یک حقیقت واحد قلمداد میکند. چنانچه در نظرگاه #اقبال_لاهوری نیز، هستی و آفرینش، حدیث خداوند بوده و قرآن تکوین یافته است. او بر این باور است که این سه کاربرد، «دارای حقیقت واحد هستند» که در هدایت و افزایش دانش و تعالی آدمی نقش ایفا میکنند.
✅ @Shariati_Group
🔗 متن کامل را در instant view مشاهده فرمایید:
Telegraph
⭕️گشایش افقها در «سه کتاب» مهندس سحابی
❇️ ابوطالب آدینهوند 🔺دغدغه بنیادین ایده «سه کتاب» بر این استوار است که از طریق تبیینی قرآنی به نقد این دیدگاه کلاسیک مسلمین بپردازد که همه چیز (هر تر و خشکی) در درون کتاب (قرآن) است، بهطوری که گویی به منابع معرفتی دیگری برای فهم جهان و تبیین آن و همچنین…
🔆 فقدان هاله
♦️امروز و امشب سالگرد رحلت جانگداز شادروان مهندس #سحابی عزیز و شهادت خواهرم هاله خانم عزیز و گرامی است. مصیبت بس سخت و عظمی که در برابرش هیچ کلامی نمیتواند به تعریف آن بپردازد.
♦️سحابیها همیشه در #تاریخ #ایران یک اسوه مبارزاتی بودهاند. هاله بانو خواهر بیادعا و آرام جانی که وجودش تماماً طمانینه بود و از صمیم وجودش الهام بخش اطمینان بود.
♦️این وجود آرام بخش حتی تا لحظهی آخر عمر، آن دم که در حال تشیع پیکر پاک پدرش همراه او بودم و شب قبل از آن که به اطمینان و رعایت #قانون و آرامش سفارش میکرد پدیدار بود. بنابرین او تجسم آرامش و متانت و شجاعت بود. این وضعیت شاخص شهیده #هاله_سحابی بود.
♦️بعضی فقدانها سخت است. فقدان پدران، مادران، همسران، خواهران، برادران، فرزندان، دوستان، عزیزان، یاران و از همه مهمتر فقدان مراد و پیر آدمی که غم جانکاه و سختی است. با هر باوری و آئینی که باشی باز نمیتوانی از نبود آنها، تو با امید به آینده تسلی یابی.
♦️فقدان، نبودن، چه کلمات سختی، فقدان هاله همانند فقدان قطعهای از جسم، جان و روان آدمی است. مگر میشود کمبود جان و روان را به این سادگی به طاق نسیان سپرد.
♦️فقدان هاله عزیز فقدان سخت و ناباورانه است. فقدان خواهر دینی، که هرگاه ناامیدی به آدمی دست میداد با سخنانش و روحیهاش مایه تسلی و عزم سعی و جهد بود. فقدان خواهر دینی با آن چهرهی آرام بخش و نورانی و بی ادعا اما مایه امید را چگونه به نسیان میتوان سپرد و یادش تو را آزار ندهد.
♦️فقدان کسی که نمیتوان نبود او را برای خود ترسیم و توجیه کنید. فقدانی که برگشتی برای آن متصور نیست، الا در آخرت و روز #قیامت، بای ذنب قتلت...
♦️هاله سحابی که در #فرانسه تحصیل کرده بود، با شروع جنگ و شرکت در آن، در #جبهه به پرستاری رزمندگان و تیمار مجروحین پرداخت. بدون ادعا و منت همانند یک ایرانی وطن دوست؛ اما خناسان تاب نیاورده و مانع شدند.
♦️هاله خانم بعداً به فعالیت اجتماعی و فرهنگی مشغول شد. در کنار آن به نوشتن پرداخت و تفسیر #قرآن را پیشه کرد، همراه آن به پیگیری امور زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها پرداخت. بخصوص بعد از دستگیری فلهای ملی مذهبیها که پدر محبوبش هم جزوی از آنها بود.
♦️برای پیگیری وضع زندانیان #ملی_مذهبی آستین همت بالا زد و با سایر زنان اعضای گروه زندانی کمپینهای روشنگری و پیگیری وضعیت زندانیان، از شهری به شهر دیگر دست به سفر زد تا وضعیت این اسیران را به اطلاع عموم #مردم برساند و برای این موضوع یک لحظه از پای ننشست.
♦️وی بعد از جریانات و اعتراضات تقلب در #انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و تشکیل جمعیت مادران پارک ملت در ارتباط با پیگیری و اعتراض به دستگیریها و شهدا و زندانیان سیاسی، اهتمام ورزید و یک لحظه از #رسالت خویش غفلت ننمود.
♦️اما پاسداران ظلمت این اهتمام و همت او برای پیگیری و #اعتراض را نتوانستند تحمل کنند و وی را دستگیر و با محاکمهاش، او را محکوم به حبس کردند. به هنگام حادثه بیماری پدر او در حبس بود و در ایام آخر و در فوت پدرش رهایی یافت. اما چه سود که همان خناسان رهایی او را ابدی ساختند.
♦️بانویی که نشان داد یک #زن هم میتواند به فعالیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بپردازد و همزمان هم مادر لایق و روشنگری صدیق و پیگیر باشد. فعالیت هاله خانم نشانی بود که برای یک زن ایرانیِ مسلمان آزاده، هیچ مانعی در جهت مبارزه برای #آزادی و #عدالت موجود نیست.
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم میرود.
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود...
✍️ بهناز کیانی
✅ @Shariati_Group
🆔 @DaghdagheIran
♦️امروز و امشب سالگرد رحلت جانگداز شادروان مهندس #سحابی عزیز و شهادت خواهرم هاله خانم عزیز و گرامی است. مصیبت بس سخت و عظمی که در برابرش هیچ کلامی نمیتواند به تعریف آن بپردازد.
♦️سحابیها همیشه در #تاریخ #ایران یک اسوه مبارزاتی بودهاند. هاله بانو خواهر بیادعا و آرام جانی که وجودش تماماً طمانینه بود و از صمیم وجودش الهام بخش اطمینان بود.
♦️این وجود آرام بخش حتی تا لحظهی آخر عمر، آن دم که در حال تشیع پیکر پاک پدرش همراه او بودم و شب قبل از آن که به اطمینان و رعایت #قانون و آرامش سفارش میکرد پدیدار بود. بنابرین او تجسم آرامش و متانت و شجاعت بود. این وضعیت شاخص شهیده #هاله_سحابی بود.
♦️بعضی فقدانها سخت است. فقدان پدران، مادران، همسران، خواهران، برادران، فرزندان، دوستان، عزیزان، یاران و از همه مهمتر فقدان مراد و پیر آدمی که غم جانکاه و سختی است. با هر باوری و آئینی که باشی باز نمیتوانی از نبود آنها، تو با امید به آینده تسلی یابی.
♦️فقدان، نبودن، چه کلمات سختی، فقدان هاله همانند فقدان قطعهای از جسم، جان و روان آدمی است. مگر میشود کمبود جان و روان را به این سادگی به طاق نسیان سپرد.
♦️فقدان هاله عزیز فقدان سخت و ناباورانه است. فقدان خواهر دینی، که هرگاه ناامیدی به آدمی دست میداد با سخنانش و روحیهاش مایه تسلی و عزم سعی و جهد بود. فقدان خواهر دینی با آن چهرهی آرام بخش و نورانی و بی ادعا اما مایه امید را چگونه به نسیان میتوان سپرد و یادش تو را آزار ندهد.
♦️فقدان کسی که نمیتوان نبود او را برای خود ترسیم و توجیه کنید. فقدانی که برگشتی برای آن متصور نیست، الا در آخرت و روز #قیامت، بای ذنب قتلت...
♦️هاله سحابی که در #فرانسه تحصیل کرده بود، با شروع جنگ و شرکت در آن، در #جبهه به پرستاری رزمندگان و تیمار مجروحین پرداخت. بدون ادعا و منت همانند یک ایرانی وطن دوست؛ اما خناسان تاب نیاورده و مانع شدند.
♦️هاله خانم بعداً به فعالیت اجتماعی و فرهنگی مشغول شد. در کنار آن به نوشتن پرداخت و تفسیر #قرآن را پیشه کرد، همراه آن به پیگیری امور زندانیان سیاسی و خانوادههای آنها پرداخت. بخصوص بعد از دستگیری فلهای ملی مذهبیها که پدر محبوبش هم جزوی از آنها بود.
♦️برای پیگیری وضع زندانیان #ملی_مذهبی آستین همت بالا زد و با سایر زنان اعضای گروه زندانی کمپینهای روشنگری و پیگیری وضعیت زندانیان، از شهری به شهر دیگر دست به سفر زد تا وضعیت این اسیران را به اطلاع عموم #مردم برساند و برای این موضوع یک لحظه از پای ننشست.
♦️وی بعد از جریانات و اعتراضات تقلب در #انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و تشکیل جمعیت مادران پارک ملت در ارتباط با پیگیری و اعتراض به دستگیریها و شهدا و زندانیان سیاسی، اهتمام ورزید و یک لحظه از #رسالت خویش غفلت ننمود.
♦️اما پاسداران ظلمت این اهتمام و همت او برای پیگیری و #اعتراض را نتوانستند تحمل کنند و وی را دستگیر و با محاکمهاش، او را محکوم به حبس کردند. به هنگام حادثه بیماری پدر او در حبس بود و در ایام آخر و در فوت پدرش رهایی یافت. اما چه سود که همان خناسان رهایی او را ابدی ساختند.
♦️بانویی که نشان داد یک #زن هم میتواند به فعالیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بپردازد و همزمان هم مادر لایق و روشنگری صدیق و پیگیر باشد. فعالیت هاله خانم نشانی بود که برای یک زن ایرانیِ مسلمان آزاده، هیچ مانعی در جهت مبارزه برای #آزادی و #عدالت موجود نیست.
ای کاروان آهسته ران که آرام جانم میرود.
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود...
✍️ بهناز کیانی
✅ @Shariati_Group
🆔 @DaghdagheIran
Telegram
.
⭕️ مهندس سحابی و آن قساوت بیدلیل
در #تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایراندوستی زندهیاد مهندس #عزتالله_سحابی به ندرت در صحنۀ #سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیتها و کاستیهای ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گرانبهایی ساخته بود که میتوانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ #ایران، نقش بازی کند.
بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثیسازی تواناییها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتداییترین #حق یک #انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سالها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حلهای او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بیواسطه و دست اول پیدا کنند.
بنابراین، انتخابشان این شد که صدای مرحوم #سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلولهای انفرادی بازداشتگاههای مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.
اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازهاش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما میآموزد که حکومتها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرتشان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت میزنند، اما "قساوت بیدلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.
بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان #قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان میکرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بیدلیل، مراسم تشییع بیمسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بیحرمتی و بیادبی و گستاخی و قساوت و زشترفتاری چه بود؟
هر گاه به یاد آن روزهای سیاه میافتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان میکند که میخواهم بر سر همۀ آنان که آن بیحرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش #خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژیزدگی، انس و الفتی دائمی با متن #قرآن داشت. برداشتهای او از آیههای قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زندهیاد سید #محمود_طالقانی را زنده میکرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید میکرد؛ بخش نخست آیۀ ۱۴۶ سورۀ اعراف بود:
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند، از توجه به آیات و نشانههای خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک میکرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار میشود، به طوری که دادههای روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر میکنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.
او خطاب اصلی این آیه را زمامداران میدانست و در بارهاش مصداقهای شیرینی هم نقل میکرد؛ از جمله:
"چند سال پس از #انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتابهای دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتابهای دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟"
✅ @Shariati_Group
✍ #احمد_زیدآبادی
در #تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایراندوستی زندهیاد مهندس #عزتالله_سحابی به ندرت در صحنۀ #سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیتها و کاستیهای ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گرانبهایی ساخته بود که میتوانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ #ایران، نقش بازی کند.
بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثیسازی تواناییها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتداییترین #حق یک #انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سالها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حلهای او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بیواسطه و دست اول پیدا کنند.
بنابراین، انتخابشان این شد که صدای مرحوم #سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلولهای انفرادی بازداشتگاههای مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.
اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازهاش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما میآموزد که حکومتها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرتشان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت میزنند، اما "قساوت بیدلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.
بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان #قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان میکرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بیدلیل، مراسم تشییع بیمسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بیحرمتی و بیادبی و گستاخی و قساوت و زشترفتاری چه بود؟
هر گاه به یاد آن روزهای سیاه میافتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان میکند که میخواهم بر سر همۀ آنان که آن بیحرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش #خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژیزدگی، انس و الفتی دائمی با متن #قرآن داشت. برداشتهای او از آیههای قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زندهیاد سید #محمود_طالقانی را زنده میکرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید میکرد؛ بخش نخست آیۀ ۱۴۶ سورۀ اعراف بود:
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند، از توجه به آیات و نشانههای خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک میکرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار میشود، به طوری که دادههای روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر میکنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.
او خطاب اصلی این آیه را زمامداران میدانست و در بارهاش مصداقهای شیرینی هم نقل میکرد؛ از جمله:
"چند سال پس از #انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتابهای دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتابهای دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟"
✅ @Shariati_Group
✍ #احمد_زیدآبادی
Telegram
.
راهبرد زنده یادان مهندس عزت و هاله #سحابی و #هدی_صابر «دغدغه مردم و آینده ایران» و بهرهگیری از #ایمان و عمل اجتماعی بود. آنان مصداق این راهبرد را در اندیشه و عمل مهندس #بازرگان میدیدند که تحول در جامعه نیاز به عمل مستمر جمعی است نه با طرز فکر « زود و زور» و عمل فردی.
📚 توییتر #محمد_توسلی دبیرکل #نهضت_آزادی_ایران
✅ @Shariati_Group
🆔 @nehzatazadiiran
📚 توییتر #محمد_توسلی دبیرکل #نهضت_آزادی_ایران
✅ @Shariati_Group
🆔 @nehzatazadiiran
🔺ادامه
🔹دراین میان اما لیدرها و هادیان فکری این جریانات مخرب نیز که نیروهای موسوم به #اپوزیسیون ایران (طیف داخل و خارج از کشور) تلقی میشوند، از عارضهی «زمان پریشی» مفرط رنج فراوان میبرند و از آنجاکه اغلب این جماعت مبتلا و دچار یک نوع اختلال نوروسیس و «روان نژندی» تاریخیِ سرایت پذیر میباشند و بواسطهی تجربیات تلخ گذشته خود در منازعات سیاسی و احکام قضایی که با ناعدالتیها و تبعیضها و تحقیرهایی هم همراه بوده، عمدتاً دچار بغض سیاسی و فقدان درک شناختی و عدم تحلیل درست راهبردی شدهاند و از صنعت نام و نان آور مبارزات شبه سیاسی و شبه مدنی و فعالیتهای شبه حقوقبشری، با اتخاذ تدابیر تند و ساختار شکن و عوام پسندانه، درنهایت سعی در توجیه خلأ گفتمانی و فقدان بینش راهبردیِ سیاسی و تاریخی و تحلیلی خود دارند...
🔹شوربختانه عمده این نسل آشفته که هرچه سنوسالشان بیشتر میشود، عوض کسب تجارب و معارف ملی و فرهنگی و تاریخی و سیاسی، گویـا بیش از پیش سرنخ را گم کردهاند و در کلاف سردرگمیهای خویش فرورفتهاند؛ نسلهایی که باید امروز مدد رسان جوانان این وطن در مسیر رشد و تعالی و سازندگی و خودباوری و خودسازی و فهم دقیق از مناسبات و منافع کلان ملی کشور باشند، از بغض حکومت و حقد و کینهای که از تجربیات سیاسی پیشین خود بر دل گرفتهاند، مبدل به مدافع تمام قد منافع #ناتو و غرب و جنایتهای مافیای #صهیونیسم بینالملل و عناصر امپریالیستی شدهاند... و از هر خباثتی علیه #وطن خویش از جمله سفیدشویی رژیم عریان صهیونیستی یا #تحریم اقتصادی و حمله نظامی، بیشرمانه و جاهلانه حمایت هم میکنند...
🔹از امثال بازماندگان معلومالحال #پهلوی و سرکردههای جنایتکار عوامل امپریالیستی گروهکهای مجاهد و جداییطلب و الخ... هیچگاه انتظاری نبوده و نیست؛ اما بازوی داخلی جریانات سیاستزده به ظاهر دموکرات که بخشی از ایشان خود را همیشه وامدار و از رهپویان شخصیتها و سرمایههای سیاسی و اجتماعی و تاریخی کشور نظیر: مرحومان #مصدق، #شریعتی، #بازرگان، #طالقانی، #سحابی و... معرفی مینمایند، با مرور رهآورد و کارنامه و مشی یک دههی گذشته و وضعیت فکری-تحلیلی-ایدئولپژیک فعلیِ ایشان به روشنی درخواهیم یافت که این عناصر تجدیدنظر طلب داخلی:
▫️۱-) یا به کلی از خطوط نظری و اندیشهای اسلاف فکری خود عبور کردهاند،
▫️۲-)یا بیآنکه به این واقعیت اعتراف کنند و تن دهند، بصورتی چراغ خاموش خط مشی جدید ″براندازی به هر قیمت″ خود را پشت نقاب فعالیت مدنی و اجتماعی دنبال میکنند تا مبادا در مسابقهی مضحک براندازی سیاسیِ روبنایی، از رقبای خارج نشین و شرکای رسانهای خود عقب نمانند!
🔹فرآیند تدریجی این سکوتهای مهوع و یا اتخاذ چنان رویکردهای تابو شکنانه و آوانگارد از سوی چنین سلبریتیهای سیاستزدهای، هر عاقبتی که داشته باشد، یقیناً در راستای «منافع ملی» کشور و «سعادت ملت ایران» نخواهد بود. و این وظیفهی هر منتقد و قلم به دستی است که مدام در این زمینه هشدار بدهد و تمام گفتمانهای تک بعدی و نفرت پراکن را به عاقبت کردارهایشان آگاه سازد.
🔹سخن آخر اینکه، بقول دوست خوشفکری، فعالیت و کنشگری سیاسی در #خاورمیانه به مانند بندبازی است و آنکه در این سرزمین به عنوان مسئول یا اپوزسیون فعالیت سیاسی میکند، باید در له یا علیه نظام سلطه جهانی موضع آشکار خود را بشناسد و بیان کند و در تمامی رویکردهای خود این مهم را دخیل کند، و یا اینکه به نتیجهی تک تک کردارها و گفتارهای خویش اندیشیده باشد و بداند که در زمین چه کسانی و چگونه دارد بازی میکند.
🔹سانتیمانتالیسم سیاسیِ کافه نشینهای #پاریس و #نیویورک شاید در نهایت به آتش زدن چند خودرو و مصدوم کردن چند پلیس [اوجش جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه] ختم شود، اما در خاورمیانه ممکن است هست و نیست یک سرزمین را چنان به باد دهد که نتنها درس عبرتی برای تمام کشورهای جهان شود، بلکه نقشه منطقه و حتا بخش عمدهای از جهان را تغییر بنیادی و بیبازگشت دهد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م
🔹دراین میان اما لیدرها و هادیان فکری این جریانات مخرب نیز که نیروهای موسوم به #اپوزیسیون ایران (طیف داخل و خارج از کشور) تلقی میشوند، از عارضهی «زمان پریشی» مفرط رنج فراوان میبرند و از آنجاکه اغلب این جماعت مبتلا و دچار یک نوع اختلال نوروسیس و «روان نژندی» تاریخیِ سرایت پذیر میباشند و بواسطهی تجربیات تلخ گذشته خود در منازعات سیاسی و احکام قضایی که با ناعدالتیها و تبعیضها و تحقیرهایی هم همراه بوده، عمدتاً دچار بغض سیاسی و فقدان درک شناختی و عدم تحلیل درست راهبردی شدهاند و از صنعت نام و نان آور مبارزات شبه سیاسی و شبه مدنی و فعالیتهای شبه حقوقبشری، با اتخاذ تدابیر تند و ساختار شکن و عوام پسندانه، درنهایت سعی در توجیه خلأ گفتمانی و فقدان بینش راهبردیِ سیاسی و تاریخی و تحلیلی خود دارند...
🔹شوربختانه عمده این نسل آشفته که هرچه سنوسالشان بیشتر میشود، عوض کسب تجارب و معارف ملی و فرهنگی و تاریخی و سیاسی، گویـا بیش از پیش سرنخ را گم کردهاند و در کلاف سردرگمیهای خویش فرورفتهاند؛ نسلهایی که باید امروز مدد رسان جوانان این وطن در مسیر رشد و تعالی و سازندگی و خودباوری و خودسازی و فهم دقیق از مناسبات و منافع کلان ملی کشور باشند، از بغض حکومت و حقد و کینهای که از تجربیات سیاسی پیشین خود بر دل گرفتهاند، مبدل به مدافع تمام قد منافع #ناتو و غرب و جنایتهای مافیای #صهیونیسم بینالملل و عناصر امپریالیستی شدهاند... و از هر خباثتی علیه #وطن خویش از جمله سفیدشویی رژیم عریان صهیونیستی یا #تحریم اقتصادی و حمله نظامی، بیشرمانه و جاهلانه حمایت هم میکنند...
🔹از امثال بازماندگان معلومالحال #پهلوی و سرکردههای جنایتکار عوامل امپریالیستی گروهکهای مجاهد و جداییطلب و الخ... هیچگاه انتظاری نبوده و نیست؛ اما بازوی داخلی جریانات سیاستزده به ظاهر دموکرات که بخشی از ایشان خود را همیشه وامدار و از رهپویان شخصیتها و سرمایههای سیاسی و اجتماعی و تاریخی کشور نظیر: مرحومان #مصدق، #شریعتی، #بازرگان، #طالقانی، #سحابی و... معرفی مینمایند، با مرور رهآورد و کارنامه و مشی یک دههی گذشته و وضعیت فکری-تحلیلی-ایدئولپژیک فعلیِ ایشان به روشنی درخواهیم یافت که این عناصر تجدیدنظر طلب داخلی:
▫️۱-) یا به کلی از خطوط نظری و اندیشهای اسلاف فکری خود عبور کردهاند،
▫️۲-)یا بیآنکه به این واقعیت اعتراف کنند و تن دهند، بصورتی چراغ خاموش خط مشی جدید ″براندازی به هر قیمت″ خود را پشت نقاب فعالیت مدنی و اجتماعی دنبال میکنند تا مبادا در مسابقهی مضحک براندازی سیاسیِ روبنایی، از رقبای خارج نشین و شرکای رسانهای خود عقب نمانند!
🔹فرآیند تدریجی این سکوتهای مهوع و یا اتخاذ چنان رویکردهای تابو شکنانه و آوانگارد از سوی چنین سلبریتیهای سیاستزدهای، هر عاقبتی که داشته باشد، یقیناً در راستای «منافع ملی» کشور و «سعادت ملت ایران» نخواهد بود. و این وظیفهی هر منتقد و قلم به دستی است که مدام در این زمینه هشدار بدهد و تمام گفتمانهای تک بعدی و نفرت پراکن را به عاقبت کردارهایشان آگاه سازد.
🔹سخن آخر اینکه، بقول دوست خوشفکری، فعالیت و کنشگری سیاسی در #خاورمیانه به مانند بندبازی است و آنکه در این سرزمین به عنوان مسئول یا اپوزسیون فعالیت سیاسی میکند، باید در له یا علیه نظام سلطه جهانی موضع آشکار خود را بشناسد و بیان کند و در تمامی رویکردهای خود این مهم را دخیل کند، و یا اینکه به نتیجهی تک تک کردارها و گفتارهای خویش اندیشیده باشد و بداند که در زمین چه کسانی و چگونه دارد بازی میکند.
🔹سانتیمانتالیسم سیاسیِ کافه نشینهای #پاریس و #نیویورک شاید در نهایت به آتش زدن چند خودرو و مصدوم کردن چند پلیس [اوجش جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه] ختم شود، اما در خاورمیانه ممکن است هست و نیست یک سرزمین را چنان به باد دهد که نتنها درس عبرتی برای تمام کشورهای جهان شود، بلکه نقشه منطقه و حتا بخش عمدهای از جهان را تغییر بنیادی و بیبازگشت دهد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م