هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
1.31K subscribers
10.2K photos
2.72K videos
85 files
1.09K links
🔅ما برای #هاوست (یاری دادن) فرهنگ و هنر مازندران دور هم هستیم

#فرهنگ
#هنر
#شعر
#موسیقی
#تاریخ
#کتاب
#زبان
#آداب و #رسوم
#میراث
#گردشگری
و همچنین #اخبارِ #همایشها #جشن و #نمایش
و معرفی #اساتید تبری

ارسال مطلب:
@z_kardgar
@dr_ali_ramzani_paji
Download Telegram
4_6028099140964061030.pdf
209.3 KB
دوم اسفند روز جهانی زبان مادری را با گسترش امکانات برای آموزش زبان مادری، گرامی بداریم!

روز ۲ اسفند (۲۱ فوریه) از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری شده ‌است. بر اساس هشدار جدی زبان‌شناسان مبنی بر احتمال نابودی ۴۰ درصد زبان‌های اقلیت‌ها، سازمان ملل و یونسکو اقدام به تدوین طرحی برای حفظ زبان‌های موجود کرده‌اند که از موارد آن می‌توان به نامگذاری روز ۲۱ فوریه به نام روز جهانی زبان مادری اشاره کرد. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. حق آموزش زبان مادری در اسناد حقوق بشر، کنوانسیون‌ها و معاهدات بین‌المللی شناخته شده است.
اهمیت زبان مادری – یعنی نخستین زبانی که شخص توسط آن با جهان اطراف خود آشنا می‌شود....
👈 بقیه‌ی مقاله را در پ.د.اف. پیوست بخوانید.

📝 نوشته: احد قربانی دهناری (فیروزکوه)
▫️۲ اسفند ۱۴۰۱، گوتنبرگ سوئد

با سپاس از جناب دهناری پژوهشگر فرهنگ عامه که این فایل را برای ما فرستادند.

▫️کانال سادوای بالاده @SadvaBaladeh
▫️اینستاگرام سادوا: instagram.com/sadva86

#زبان_مادری
#روز_جهانی
#احد_قربانی_دهناری
#سوئد
** به بهانه روز #زبان_مادری، با ایرنا گفتگویی داشتم که درباره مفهوم "زبان" و "مادر" در عبارت "زبان مادری" صحبت کردم.

 باید توجه داشت که
زبان صرف لغات و گرامر نیست و فراتر از اینها مجموعه‌ای از شناخت‌ها، طرح‌واره و استعاره‌های شناختی است و در یک کلام زبان یعنی جهان‌بینی؛ ما با استفاده از زبان مدخلی را پیدا می‌کنیم که جهانِ پیش‌رو را ببینیم و مفهوم‌سازی کنیم و درواقع از این دریچه به جهان بیرون نگاه کنیم.
از سوی دیگر «مادری» در ترکیب «
زبانِ مادری» به این معنا نیست که زبان صرفا از طریق مادر به شما منتقل و آموخته می‌شود؛ بله در این عبارت مادر معنای وسیع‌تری دارد که به محیطی اشاره می‌کند که کودک در آن بزرگ شده و رشد یافته‌است و درواقع همان اجتماع فکری و فرهنگی و شناختی اوست.
بنابراین: اگر بنا به هر دلیلی
زبان مادری را از فردی بگیریم، صرفا لغات را از او نگرفته‌ایم بلکه بخشی از جهان‌بینی او را از وی سلب کرده‌ایم و در حقیقت بخشی از مفهوم‌سازی دنیای بیرون را که آن فرد در آن محیط رشد یافته است را از وی گرفته‌ایم.
اگر هدف از حذف
زبان‌ها ایجاد وحدت و نظم است باید گفت این دیدگاهی ساده اندیشانه است که تصور کنیم نظم در قالب یکسان‌سازی‌ها و حذف‌ها رخ خواهد داد. این که همه شبیه به هم حرف بزنند و شبیه به هم لباس بپوشند.
اتفاقا موضوع اینجاست که نظم طبیعی و حقیقی از دل تکثرها و تفاوت‌ها خودش را نشان می‌دهد و هر خرده فرهنگی نوعی از شناخت را وارد دنیا می‌سازد.
وقتی یک
زبان را حذف می‌کنیم در حقیقت یک دریچه را که زاویه‌ای برای نگاه به حقیقت بوده است را حذف کرده‌ایم و خودمان را از دیدن حقیقت از این دریچه محروم ساخته‌ایم.
دکتر
#لیلا_اردبیلی

متن کامل این مصاحبه را در پیوند زیر بخوانید:

https://www.irna.ir/news/84236905/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

برگرفته ازکانال
زبان شناسی
☃️❄️
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@ketabkhaneadabi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
روز جهانی زبان مادری.pdf
292.1 KB
متن ویراسته سخنرانی دکتر محرم رضایتی کیشه‌خاله، استاد و سردبیر نشریه «زبان فارسی و گویش‌های ایرانی» دانشگاه گیلان به مناسبت «روز جهانی زبان مادری»
▫️ ۱۴۰۱٫۱۲٫۰۲ در پژوهشکده گیلان‌شناسی

منبع: @linguiran

با سپاس از جناب دکتر رضایتی که این فایل را برای انتشار در کانال هاوست برای ما فرستادند.


🆔 @Haavest

#زبان_مادری
#روز_جهانی_زبان_مادری
#دکتر_محرم_رضایتی
#دانشگاه_گیلان
#نشریه_زبان_فارسی_و_گویشهای_ایرانی
#زبان_تبری
#زبان_گیلانی
#زبان_فارسی
معنی‌های گوناگون واژه‌ی شِـل
واژه شِل در هر منطقه زبانی مازندران شاید چند تا معنی داشته باشد. این واژه‌ی تبری، در فارسی با دو واژه شَل و شُل هم‌خانواده هست.

واژه شِل در ضرب‌المثل «خمیر که شل بَویـئِه، لاک اُ پَس دِنِه» (خمیر که آبکی شود، تغار چوبی هم آب ترشح می‌کند و خمیر را شُل‌تر می‌کند) هم بکار رفته و کنایه از آدم بدشانس و یا بدبیاری‌های پشت سر هم دارد.

۱. شل: کسی که پایش مشکل دارد و نمی‌تواند مانند دیگران به درستی راه برود. گاهی به افرادی که مشکل راه رفتن مادرزادی یا تصادفی دارند شل گویند. اکبر شِل.

۲. آبکی شدن چیزی:
پِلا شل بَویئه. خمیر شل بویئه.

۳. از دست دادن اراده‌:
پِسی شل بَویئه (اراده‌اش را از دست داده. های و هویش خوابید).

۴. خستگی و یا از پا افتادن انسان و جاندار اهلی:
انده راه بُردمِه شِل بَویمِه. گوسپِن شل بَویئِه. (که ممکن است انسان و حیوان پس از استراحت و تیمار، دوباره به حالت عادی برگردد).

۵. آدم کم تحرک:
شل کین مارکِرک رِه بَموندِستِن. مانند مرغ مادر، تنبل و کم تحرک بودن.

۶. شِلاب (شل + آب):
باران شلاقی و شدید.

۷. آهسته و شل کردن چیزی یا کاری. رَسِن ره شِل هدائن (ریسمان را کمی شل کن)/ شِل هادِه تِن جِه بَرِسِم (آهسته‌تر برو تا من هم به تو برسم).

۸. کنایه از شلاقی زدن ضربه دست. دَس رِه شِل دِمبِه و زَمبِه تِن تِگ ره (دستم را شل می‌کنم و می‌کوبم دهنت)

هم چنین واژه‌ شِلِش به معنی زمین سست و باتلاقی و نیز ترکیب‌های شِل‌شِلی بُردن (لنگ‌لنگان راه رفتن)، شِل‌شِلی بَزوئن (تمارض به شَل بودن) نیز از واژه شِل گرفته شده است.

▫️(اگر واژه‌ها و معنی‌های دیگری از شِل می‌دانید، لطفا برایم به نشانی @E_Azmoude بفرستید تا به این نوشته اضافه شود.)

📝 عین‌اله آزموده. پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران
▫️روستای بالاده، چهاردانگه ساری
▫️منبع: کانال سادوای بالاده @SadvaBaladeh

🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران @Haavest

#واژه_شل
#شل
#معنی
#زبان_مازندرانی
#روستای_بالاده
#چهاردانگه
#ساری
#عین_اله_آزموده
«مرگ ِ خو» در زبان مازندرانی

با درود. بسیار ممنونم که در کار فرهنگ و گره‌گشایی از واژگان و ترکیبات تبری، تلاش مستمر درکانال هاوست دارید و همواره با وسعت دید و سعه‌ی صدر، نکته‌های در خور ستایشی را در حوزه فرهنگ و زبان تبری در معرض دید همگان قرار می‌دهید.

من در متن چندین شعر تبری واژه و ترکیب «مرگ خو» را بکار بردم. «مرگ خو» خوابی شبیه مرگ است و کسی که در خواب عمیق فرو می رود یا کسانی در حوزه اجتماعی اهل غفلت هستند یا در کار و بار اهل تنبلی و کاهلی هستند یا در عالم واقع، نزدیک به مرگ بوده و هوشیاری چندانی ندارند و ... را می‌گوییم «مرگ خو» رفته است‌.

«مرگ خو» نوعی نفرین نیز هست و به افراد تن‌پرور که همیشه در حال خواب هستند، می‌گویند «مرگ ِ خو هاکُنی» 

در روستای «پاجی میانا»ی دودانگه ساری اصطلاح «مرگ خو» بسامد و کاربرد بالایی دارد. مثلا دو نفر برای کاری هماهنگی می‌کنند که در فلان ساعت در فلان جا باشند، اما یک نفر می‌آید و می‌بیند فرد طرف مقابل نیامده و هنوز در خواب ناز است. پس می‌گوید  «وِه مرگ خو دَره» یا «وِنِه مرگ خو بَووشه» و از طرفی در امور سیاسی و اجتماعی، به افراد کم‌درک و بی‌توجه به اوضاع و احوال جامعه و روش نابخردانه حاکمان نیز همین اصطلاح را بکار می‌برند که نیما یوشیج شاعر و پدر شعر نوی فارسی، شهید مرتضی مطهری ، زنده یاد دکتر علی شریعتی بارها آن را بکار برده‌اند و یا ما خودمان هم می‌گوییم مسئولان، بی‌خیال هستند و «مرگ خو دَرننه».

پس «مرگ خو» به معنی غفلت، بی‌خیالی، بی‌توجهی و۰۰۰ وسعت معنا پیدا کرده‌است.

نمونه اشعار نویسنده که در آن از عبارت «مرگ خو» استفاده شده است:

مه جان و تَن بَمِرده پیتِه چوئِه
بِنِه سَر، لَت کَشِمبِه مرگِ خوئه
اِسا که سِن بَئییِه چهل و پِنجاه
قِد و قوِّت کم و اَرمونی کوئه

+++++++++++
چه چی وِسّه، هَمیشِک مرگ خومی؟
کَتین واری بَمِرده، پیته چومی؟
اِما که مَخمِلِ واری وِشِمبی
کِمینتای گِنا جا، لینگ و لومی؟

منصور جعفری
▫️روستای پاجی میانا، بخش دودانگه ساری

🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران @Haavest

#یادداشت_وارده
#مرگ_خو
#زبان_تبری
#واژه_شناسی
#منصور_جعفری
#هاوست
کلمات و واژگان و اصطلاحات و عبارات مربوط به《 دست ، دَس》 در زبان محلی هزار جریبی یا تَبَری مازندران /بخش اول

🍀دست لاف= اولین دریافت وجه و پول از کسب و درآمد روزانه، اولین مبلغی که کاسب و مغازه دار از مشتری دریافت میکند

🍀دَس خالی= نیازمند ، بی پول، دست خالی

🍀تِه دَس درد نکانه
= دستت درد نکند سالم بماند

🍀دَست دِله= داخل دست

🍀دَسچو ( دَچّو)
= چوبدستی، عصا ، چوب تکیه گاه

🍀دَستی هِدائِن
= مبلغی و چیزی بیشتر از قیمت و هزینه یِ  واقعیِ کالایی پرداخت کردن ،

🍀خاش دَس جِه هِدائه
= چیزی نوک تیز یا خاری و تیغی را بخاطر بی احتیاطی در دستش فرو کرد ، یا چیزی را با دست خویش به دیگری داد و پرداخت کرد (دَس دَس ره اِشنوسِئنه!  اَیّ فِردا چِش نِئِله مِه سر کالا نِئِله)

🍀مِه دَست یا دَس نِمِک نِداشته
!=
کنایه از کسی که جواب ِ لطف و خوبی و محبت دیگری را با بدی میدهد  قدردان ِ زحمت و خوبیِ دیگران نیست 

🍀هَمدستی هِکاردِن
= همکاری کردن ، در انجام کاری ( چه نیک چه بد ) به یکدیگر کمک کردن . (خادِم دُمّه دُمبه وِشُون همدسّی هِکاردنه مِه سَر بِلا بِئُردِنه)

🍀دَس پاک کان
= حوله یِ دست و صورت

🍀خاشِ دَست کار هِدائه = اشتباهی انجام داده ، مشکلی برای خودش درست کرده است.

🍀دَس اَمبُر ، دَس اَموُر = انبر دستی

🍀دَس ایندُو = اَندودَن و مالیدن مخلوط آب و گِل سفید  روی دیوار با دست ( رنگ آمیزی) بِندُوستِن ، گِل اُ بَزُئِن
دس آخِر= سرانجام،  بار آخر، درنهایت، مرحله آخر ، آخرین بار، آخرین نوبت

🍀دَس آمُخت،آمُوز = دست آموز، دست پَروَرده

دَس ساز=ابزاری که با دست ساخته شود.

🍀دس به خِئر هسته=دست به خیر بودن

🍀دس به تیرهسته=شکارچی وتیرانداز ماهر

🍀از دس هِدائِه = از دست داد ، فوت کرد ، ضایع شد ، ضرر کرد
🍀دس دس سوُ= کورمال کورمال دنبال چیزی گشتن
🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest

#هاوست
#هزارجریب
#زبان_مادری
#دست
#بخش_اول
#بخش_دوم
کلمات و واژگان و اصـطلاحات مربـوط به
«دست، دَس» در
زبان محلی هزار جریبی یا تَبَری مازندران(بخش دوم)


🍀دَست کیسه ( دَس کیسه) : کیسه ی کوچک (شبیهِ خورجینِ کوچک از وسط نصف شده ) از جنس پارچه سفید ململ  گلدوزی شده یا با نخ کاموا بافته شده ، که قرقره های نخ  و دیگر وسایل کوچک و ریز را داخلش قرار می دادند و سوزن خیاطی حاوی نخ را به قسمت ِ دنباله آن می چسباندند . دست کیسه در واقع جعبه ابزار ِبانوان هزارجریبی بود . که از قسمت اضافی و دنباله یِ کیسه با دو تا میخ از  دیوار  آویزان میشد .

🍀دَستی بَویئِن هِکاردِن : ( اُگِر ، علاقه مند ، تَن بو ) حیوان یا پرنده یِ اهلیِ رام شده  ، که  برای تغذیه از طریق دست یک فرد  یا صاحبش  عادت کرده است،  هرجایی صاحبش میرود پشت سرش میرود در کنارش قرار میگیرد به صاحبش علاقه و اُنس پیدا کرده است.  تغذیه حیوانات اهـلی و وحشی  برای نجات و نگهداری ِ  نوزادانی که والدینشان را در طبیعت از دست دادند، که باعث بقای نسل انها میشود.

🍀دَس دَستی : با بی دقّتی ، بی ملاحظگی ، با بی احتیاطی ، بدون تمرکز .
(دَس دَستی خاش مال ره از دست هِدامه)

🍀دَست اُ : مقداری آب گرم از  آبی که برای پختِ برنج در دیگ مهیا و آماده شده ( دِسکِئله البته بدون نمک ) ، که کنار گذاشته میشود تا روی برنج آبکش شده ریخته شود نمک اضافیِ برنج ، خارج شود غذا شور نشود.

🍀دَس دِل واز  = دست و دلباز ، سخاوتمند ، بخشنده
🍀دَستِک = میخ چوبی فرو رفته داخل دیوار برای آویزان کردن اشیاء

🍀دَست اِنداز=نرده چوبی
🍀دَسماره،  دَستماره،  دَستمره = کمک کار خانواده و بزرگتر ها و شاگرد ماهر

🍀دَس دَکِته=بیمار محتاج و نیازمند ، اُفتاده

🍀دَس یا دَست بَییته = عاشق یا معشوقی که بنا دلایلی،  از ازدواج با یکدیگر منصرف شدند ، نامزدی را بهم زدند ، از هم دیگر جداشدند. همراه و همسفر خویش را در مسیری  رها کردن و جا گذاشتن و همراهی نکردن و جلو افتادن و تنها گذاشتن(بی وفایی)

🍀دَس رَج= هدف گیری و نشانه گیریِ چیزی با دست. ( با انداختن و پرتابِ سنگ به کمک دست بدون استفاده از هیچ ابزاری میوه را از روی درخت هدف میگیرد می اندازد  یا گنجشک را روی درخت شکار میکند.

🍀دَس پَت = دَست پُخت ، مهارت آشپزی ِ کدبانو ، دارای تجربه و دستور غذایی ویژه

🍀دَس سر بوردِن=مشتاق بودن برای چیزی

🍀دَست اِش = تنگ دست ، وابسته به دیگری ، بیمار نیازمند و محتاج ، مریضی که برای انجام کار روزمره نیازمند به کمک کسی هست

🍀دَس پِه هاییتِن = شروع به استفاده از وسیله یِ نو ، مصرف و استفاده از ظرف و وسایل و لباسی که به  قبلا خریدیم و جایگزین اجناس و وسایل کهنه و قدیمی کردیم .

🍀دَس نِمِک نِداشّه نِداشته= کنایه از قدر نشناسیِ  افراد ناسپاس که جواب خوبی و لطف را با بدی میدهند

🍀دَس جِه بَر نِنه = یعنی از عهده یِ انجام کاری بر نمی آید ( بی عرضگی )

🍀دَس به دَست هادیم = همکاری کنیم ، مشورت کنیم ( تعاون و کار جمعی تیمی گروهی برای رفع مشکلی)

🍀دَس ره باید مَکِّم ( مُحکَم ) داشتِن = کنایه از قناعت و صرفه جویی ، از مصرف بی رویه و اسراف جلوگیری کردن

🍀دَست دِرِست = نوعی تشکر یعنی کارِت  به درستی پیش برود انجام شود

🍀دَس دِینگُوئِن = دست انداختن ، مسخره کردن

🍀دس چین هِکاردِن = دست چین کردن ِ میوه و چیزی
🍀دس به آب( دَستاب) بُردِن =( بَخشِنِنی) برای رفع مزاج به دستشویی یا توالت یا مُستراح  رفتن

🍀دَس لَوِه = دیگ و قابلمه ای که بیشتر از دیگر دیگ ها ،کدبانو و مادر هزارجریبی  از آن  استفاده میکند . دیگی که مدام دم دست باشد و بیشتر کاربرد دارد.

🍀وَردَست = بشقاب کوچک میوه خوری ، شاگرد و کمک کار ِ استاد

🍀زیردَستی = بشقاب پیش دستی،
بشقاب کوچک برنجی، استکان و نعلبکی داخلش قرار می گرف.

🍀دَس بِراس دَس بِراست بَویئِن ،دست بِلِند هِکاردِن ،= حالتِ بالا آوردن ِ دو دست جهت آماده درگیری
🍀دست دله می نداشتن=بی پول بودن
🍀دستی بخواه بویئن=طلبکار بودن در عوض خوبی
🍀دست میست ادم=خسیس بودن
🍀دست به سرهاکاردِن=دست به سر کردن، از سر خود وا کردن
🍀دست به سیاه و سفید نَزِنده=کاری انجام نمی دهد، تنبل بودن
🍀دست به دامِن بویئن=التماس وخواهش کردن

🍀دست کج=دزد، کسی که دستش کج است و چیزی را از روی مرض برمیدارد.

🍀خاش دست=خوش دست، ابزاری که برای کار مفید باشه مثلا چاقو، دهره، داس،تفنگ 

🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest

#هاوست
#هزارجریب
#زبان_مادری
#دست
#بخش_اول
#بخش_دوم
مستندسازی زبان‌های محلی

▫️ آشنائی با روش‌های علمی و تجربه‌های عملی در مورد نحوه گردآوری افسانه‌ها، باورها، زبانزدها و لغات محلی
▫️در نشستی با حضور دکتر حبیب برجیان (ایرانشناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا)

▫️شنبه ۲۸ مرداد، ساعت ۱۸ تا ۲۰
▫️شهر کتاب ساری، واقع در خیابان دانشگاه پیام نور، نبش خیابان بهمن شرقی

▫️حضور فعال همه علاقه‌مندان به مسائل فرهنگی به ویژه نویسندگان کتاب‌های فرهنگ عامه به غنای این نشست کمک خواهد کرد.

هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest

#مستندسازی_زبان‌های_محلی
#دکتر_حبیب_برجیان
#زبان_مازندرانی
#شهر_کتاب_ساری
#هم_اکنون

🔸شهر کتاب ساری

مستندسازی زبان‌های محلی

▫️ آشنائی با روش‌های علمی و تجربه‌های عملی در مورد نحوه گردآوری افسانه‌ها، باورها، زبانزدها و لغات محلی
▫️در نشستی با حضور:
آقای دکتر حبیب برجیان (ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا)
و خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان)
استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی)
در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا

▫️۲۸ مرداد ۱۴۰۲

هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest

#مستندسازی_زبان‌های_محلی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#زبان_مازندرانی
#دکتر_محمدصالح_ذاکری
#شهر_کتاب_ساری
#هم_اکنون

🔸شهر کتاب ساری

مستندسازی زبان‌های محلی

▫️ آشنائی با روش‌های علمی و تجربه‌های عملی در مورد نحوه گردآوری افسانه‌ها، باورها، زبانزدها و لغات محلی

▫️در نشستی با حضور:
آقای دکتر حبیب برجیان (ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا) و خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان) استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی) در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا

▫️۲۸ مرداد ۱۴۰۲

هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest

#مستندسازی_زبان‌های_محلی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#زبان_مازندرانی
#دکتر_محمدصالح_ذاکری
#شهر_کتاب_ساری
#هم_اکنون

🔸شهر کتاب ساری

مستندسازی زبان‌های محلی

▫️ آشنائی با روش‌های علمی و تجربه‌های عملی در مورد نحوه گردآوری افسانه‌ها، باورها، زبانزدها و لغات محلی

▫️در نشستی با حضور:
آقای دکتر حبیب برجیان (ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا)
و خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان)
استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی)
در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا

▫️۲۸ مرداد ۱۴۰۲

هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest

#مستندسازی_زبان‌های_محلی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#زبان_مازندرانی
#دکتر_محمدصالح_ذاکری
#شهر_کتاب_ساری
راهکارهای نگارش زبان مازندرانی

▫️با حضور:
آقای دکتر حبیب برجیان (ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا)
و خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان)
استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی)
در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا

▫️دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
▫️ساعت ۴ تا ۶ عصر
▫️سالن کنفرانس اداره کل ارشاد اسلامی مازندران

از طرف انجمن ایرانی تاریخ و انجمن تبری‌سرایان شهرستان ساری

◽️هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest

#راهکارهای_نگارش_زبان_مازندرانی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#زبان_مازندرانی
#انجمن_ایرانی_تاریخ
#انجمن_تبری‌سرایان_ساری
گزارشی مختصر از نشست «مستندسازی زبان‌های محلی»

جلسه راس ساعت ۶ عصر روز شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ در شهر کتاب ساری و با حضور تعدادی از پژوهشگران و استادان و علاقمندان به زبان مازندرانی شروع شد. مسئولیت جلسه بر عهده آقای دکتر محمدصالح ذاکری زبان شناس و پژوهشگر زبان مازندرانی بود. وی ضمن خوشامد به حاضران و سپاس از دکتر برجیان و خانم دکتر محمدی برای برپایی این نشست، ابتدا آقای دکتر برجیان و همسرش خانم دکتر محمدی را معرفی کردند: « آقای دکتر حبیب برجیان که اصالتی اصفهانی دارند، ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا آمریکا هستند و سال‌هاست با همراهی همسرش در باره زبان مازندرانی پژوهش می‌کنند.

خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان)، زبان شناس و پژوهشگر ساروی در حوزه زبان مازندرانی،
استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی) در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا هستند».

ابتدا آقای دکتر برجیان در باره جایگاه ارتباطی زبان در فرهنگ جهانی صحبت کردند: «چگونه از زبان استفاده کنیم، کاربرد زبان چیست و جهانی شدن زبان انگلیسی روی زبان‌های دیگر دنیا از جمله زبان مازندرانی که گفتاری هست، چه تاثیری دارد. زبان فارسی چه تاثیری روی زبان مازندرانی داشته و دارد.

استفاده از عنوان گِلِکی برای زبان مازندرانی که از قدیم بوده، اشکالی نداره اما می‌شود عنوان کاسپی را برای زبان‌های حاشیه جنوبی خزر (گیلان و مازندران) بکار برد که درست‌تر است.

تحقیق با تقلید شروع می‌شود. یک نفر در یک زمینه‌ای، کاری پژوهشی را انجام میدهد و دیگری به تقلید از او، کار دیگری انجام میدهد و آن را تکمیل می‌کند.

پژوهشگران باید متوجه باشند که از گفتار گویشور زبان مازندرانی باید واژه‌ها به ویژه فعل ها را در آورد. نباید او را در تنگنا گذاشت که فلان جمله فارسی را به مازندرانی ترجمه کن. باید در متن گفتارشان پژوهش کرد.

مردم مازندران، موسیقی و آواز دارند مانند امیری و کتولی و .... در حالیکه در دیگر جاهای ایران و افغانستان، آواز بومی ندارند و در دستگاه ایرانی می‌خوانند.

فراموشی لغت، باعث فراموشی زبان و نیز باعث جایگزینی واژه‌های فارسی بجای واژه های محلی می‌شود. به بیانی دیگر، زبان از واژه‌های خود رقیق می‌شود.

مازندرانی، زبان است. گویش نیست و حدود سه هزار سال پیش از زبان پارسی جدا شد. بهترین رسم‌الخط برای زبان مازندرانی، همین رسم‌الخط فارسی هست اگرچه رسم‌الخط نگارشی فارسی در برخی جاها برای زبان مازندرانی کمبودهایی هم دارد»

در ادامه نشست خانم دکتر محمدی با اشاره به اینکه به پیشنهاد وی، همسرش مطالعه بر روی زبان مازندرانی را شروع کردند، بیان داشتند که: «مردم مازندران داستان فراوان دارند. شعر فولکلور دارند، موسیقی دارند و اینها خیلی کمک می‌کند که واژه‌های قدیمی را از لابلای اینها در بیاریم. در حالی‌که مردم حاشیه البرز جنوبی و کویر و جاهای دیگر ایران، داستان به زبان محلی ندارند یا کم دارند.

در پژوهش‌ها در حوزه زبانی مازندران، به این نتیجه مهم رسیدیم که زن همیشه در جامعه مازندران حضور دارد و خودش میامد جلو و به پژوهش زبان‌شناسی ما کمک میکرد. حتی در گالش مِنزل در جنگل‌ها نیز زن در متن حضور دارد.

زبان مازندرانی طی سه نسل، خیلی کم رنگ می‌شود. مثلا مادربزرگم فقط مازندرانی حرف می‌زد و یک زبانه بود. مادرم مازندرانی و فارسی حرف می‌زد دو زبانه بود اما فرزندش یعنی من فقط فارسی حرف می‌زنم و یک زبانه هستم.

اگر امروز بچه‌ای در خانه‌اش مازندرانی صحبت نکند، پس زبان ما بیمار است و در حال نابودی. باید با بچه‌ها به زبان مازندرانی حرف بزنیم. برایشان قصه‌های مازندرانی بخوانیم. زبان فارسی را خودشان یاد می‌گیرند»

در پایان چند نفر از حضار تالیفات چاپی خود در حوزه زبان مازندرانی (شعر، داستان، ضرب‌المثل) را به آقای دکتر برجیان و دکتر ذاکری هدیه دادند و تعدادی از حضار نیز نظرات خود در باره فعالیت‌های زبان‌شناسی و گردآوری و چاپ داستان‌های محلی و فولکلور، بیان داشتند.

جلسه در ساعت ۸ شب و با گرفتن عکس یادگاری دسته جمعی به پایان رسید.

◽️هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest

#راهکارهای_نگارش_زبان_مازندرانی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#دکتر_محمدصالح_ذاکری
#زبان_مازندرانی
#شهر_کتاب_ساری
زبان مازندرانی به زوال کامل نزدیک نیست

دکتر حبیب برجیان، ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد دانشگاه کلمبیای آمریکا در ساری گفت: دامنه پژوهش در باره زبان، بی‌نهایت است و کسی نمی‌تواند ادعا کند همه موارد مرتبط با یک زبان را گردآوری کرده است. زبان مازندرانی زبان زنده است و به نظر نمی‌رسد به زوال کامل نزدیک باشد.

مازندنومه، کلثوم فلاحی: حبیب برجیان شامگاه شنبه در نشست «مستندسازی زبان‌های محلی» در شهر کتاب ساری اظهار داشت: در یک پروژه نخستین مسئله‌ای که مطرح می‌شود پرسشی است که پژوهشگر به آن سوال، پاسخ می‌دهد.

وی افزود: در پژوهشی که در باره زبان مردم جنوب دریای خزر انجام دادم در مازندران از چالوس که به سمت غرب عبور می‌کنیم، زبان مازندرانی تغییر پیدا می‌کند و در آن میانه، لهجه تنکابنی وجود دارد و بعد در گیلان به لهجه لاهیجان می‌رسیم و این یک پیوستار است که نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد.

ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد دانشگاه کلمبیا با بیان اینکه زبان این خطه، یک مجموعه واحد و پیوسته است که نام آنها را «کاسپین» گذاشته‌ام، گفت: مردم این مناطق که گیلک هستند و نام زبان خود را گیلکی گذاشته‌اند که اشتباه هم نیست، اما در فارسی نمی‌توان از واژه گیلک استفاده کرد و نام کاسپین را می‌توان به کار برد.

نویسنده کتاب «زبان‌های ایرانی» با اشاره به اینکه زبان‌شناسی در مازندران را از دهستان «اسفیورد شوراب» آغاز کردم، تصریح کرد: دامنه پژوهش درباره زبان، بی‌نهایت است و کسی نمی‌تواند ادعا کند همه موارد مرتبط با یک زبان را گردآوری کرده است.

برجیان با بیان اینکه «مصوت خنثی» در زبان مازندرانی وجود دارد، ادامه داد: گردآوری اگر ناظر بر دستور زبان باشد اکنون دستور زبان مازندرانی را می‌دانیم و اینکه زبان مازندرانی، زمان ماضی نقلی ندارد.

وی خاطرنشان کرد: اینها وقتی درست به دست می‌آید که متن جمع‌آوری شده داریم. چرا که آنچه از گویش به دست می‌آید قابل استفاده نیست، اینها باید در گفتار طبیعی، بیان شده و از آن دستور زبان استخراج شود، این نکته هم قابل توجه است که از شعر نمی‌توان به عنوان متن برای زبان‌شناسی استفاده کرد.

فرهنگ بومی قوی، نقطه متمایز مازندران با سایر استان‌هاست.

این پژوهشگر با اشاره به اینکه منطقه جنوب خزر از فولکلور قوی نسبت به دیگر نقاط ایران، برخوردار است، اظهار کرد: ما چنین چیزی را در فلات ایران، نمی‌بینیم، مردم مازندران آواز امیری و کتولی دارند در حالی که در فلات ایران اگر آوازی دارند در دستگاه‌های ایرانی است.

دکتر برجیان افزود: در روستاهای مازندران می‌توان گفت اغلب اهالی، صدها کتولی و امیری از حفظ هستند و این به دلیل فرهنگ بومی قوی مازندران است، ما در این استان گویش‌ور زن داشتیم در حالی که در دیگر استان‌ها با چنین پدیده‌ای مواجه نبودیم.

برجیان گفت: ۷ هزار زبان در دنیا وجود دارد که تا پایان قرن ۲۱، بسیاری از این زبان‌ها از بین می‌رود.

افسانه‌ها را مازندرانی بنویسید.

وی خطاب به پژوهشگران و نویسندگان با بیان اینکه داستان‌ها، افسانه‌ها و خاطرات را به مازندرانی بنویسیم، تصریح کرد: باید به زبان مازندرانی نوشت و ایده‌آل اینست که ترجمه فارسی هم داشته باشد.

این پژوهشگر با اشاره به اینکه مازندرانی زبان معیار نیست و استاندارد و املا ندارد، ادامه داد: املایی هم در این زمینه خلق نشده چون مازندران دارای چهار شهر هم‌تراز است هر شهر لهجه خود را دارد و یکی بر دیگری مسلط نشده است، اگر بتوانند در طول و عرض مازندران به یک املا و رسم‌الخط دست یابند مسئله مهمی است.

وی با بیان اینکه برخی پژوهشگران و نویسندگان اصرار دارند در کنار مازندرانی، متن را به لاتین هم ثبت کنند، خاطرنشان کرد: استفاده از متن لاتین به این موضوع بستگی دارد که پژوهش برای مصرف چه گروهی است، تحقیق را باید با هدف شروع کرد، اگر مصرف تحقیقاتی است باید با حروف استاندارد APA نوشت که مصرف‌کننده آن زبان‌شناسان و ایران‌شناسان هستند.

برجیان با اشاره به اینکه مصرف درون‌زبانی، متفاوت با این مسئله است، اظهار کرد: اگر هدف نوشتن کتاب داستان برای کودکانست این متن نیازی به نگارش لاتین ندارد، چون کسی که زبان محلی را بلد است نیازی به خواندن لاتین ندارد و اگر به زبان محلی مسلط نیست آن متن لاتین هم کاربردی نخواهد بود.

وی با بیان اینکه ویکی پیدیای مازندرانی، یک نمونه در این زمینه است که ۱۶ سال قبل در شروع کار، متن لاتین هم داشت و معقول بود، افزود: اما خیلی نگذشت که دست‌اندرکاران آن متوجه شدند کسی متن لاتین را نمی‌خواند و اکنون به خط فارسی می‌نویسند.

استاد دانشگاه کلمبیا گفت: مازندرانی زبان زنده است و به نظر نمی‌آید نزدیک به زوال کامل باشد.

هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest

#راهکارهای_نگارش_زبان_مازندرانی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#دکتر_محمدصالح_ذاکری
#زبان_مازندرانی
#شهر_کتاب_ساری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظر دکتر بُرجیان استاد دانشگاه آمریکا در مورد انجمن تبری سرایان شهرستان ساری (سال ۱۳۹۵ آخرین باری بود که دکتر مهمان انجمن بودند.)

🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest

#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#انجمن_تبری‌سرایان_ساری
#زبان_مازندرانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان خانم دکتر مریم محمدی، زبان‌شناس اجتماعی دانشگاه راتگرز آمریکا

🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#انجمن_تبری‌سرایان_ساری
#زبان_مازندرانی
هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
نظر دکتر بُرجیان استاد دانشگاه آمریکا در مورد انجمن تبری سرایان شهرستان ساری (سال ۱۳۹۵ آخرین باری بود که دکتر مهمان انجمن بودند.) 🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest #دکتر_حبیب_برجیان #دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی #انجمن_تبری‌سرایان_ساری #زبان_مازندرانی
راهکارهای نگارش زبان مازندرانی

با حضور:
- آقای دکتر حبیب برجیان (ایران‌شناس و پژوهشگر ارشد در دانشگاه کلمبیا)
- خانم دکتر مریم محمدی کُردخیلی (برجیان)
استاد جامعه شناسی زبان (زبان‌شناس اجتماعی)
در دانشگاه راتگِرز نیوجرسی آمریکا

▫️دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
▫️ساعت ۴ تا ۶ عصر
▫️سالن کنفرانس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران

✍🏻 گزارش خانم فلاحی خبرنگار ایبنا از نشست انجمن تبری‌سرایان شهرستان ساری در لینک زیر بخوانید:
https://www.ibna.ir/fa/gozaresh_poosheshi/344990

◽️بازنشر: هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران @Haavest (با سپاس از خانم فلاحی)

#راهکارهای_نگارش_زبان_مازندرانی
#دکتر_حبیب_برجیان
#دکتر_مریم_محمدی_کردخیلی
#زبان_مازندرانی
#انجمن_ایرانی_تاریخ
#انجمن_تبری‌سرایان_ساری
کلمات، واژگان واصطلاحات مربوط به «دست،دس» در زبان مردم هزارجریب مازندران /بخش سوم


دَس بَهیره= به دست بگیرد

دس بَهیره= دست بکشد_رها کند

دست دینگوئن=به دست بیاویزد

دستارِم= فردی که زمین کشاورزی شخص دیگری را برای مدتی کشت کند

دستی=حیوانی که با انسانها انس بگیرد

دستی خوانه= طلبکار بودن درقبال لطف دیگران

دست جه اُ تِب نزنده=خسیس بودن

دَست گیز=مقیاس گرم بودن مایعات، کمی گرم تر از ولرم
دست لاکِن= فراخواندن شخصی با اشاره دست از راه دور
دست کَن=چاله ای که با دست کنده شود-زمانی
که حیوان نر برای مقابله با همجنس خود با دستش زمین را زیر و رو کند

دست وَر= پشت و رو کردن غلات وحبوبات زمان خشک شدن در آفتاب

دَس ماس=تکه پارچه ای که ابزار داغ را با آن برمی دارند_بهانه _عذر_دستاویز_گزک

دستِک=شادی وبازی گوساله وبره پس از خوردن شیر مادر
دست بُ بند= سربالایی تند

دست بِلار=دو بند پشمی دست باف که از وسط دستهای اسب رد شده وبه پالان وصل می شود و نگهش می دارد.

دَس شوُنه=کتف، سردست جانوران، دست جانور

دست ره بشوشته کنار هنیشته=ناامید شدن، بی خیال موضوعی شدن، عدم کارایی

دست دست ره اِشناسنه= کنایه از مسولیت پذیر بودن، امانتداری
دس جه بَر نِ نه=از دستش بر نمی آید

دَس سربیئشت دارنه=چیزی را از قبل آماده کردن، ذخیره داشتن
دستی دستی=عمدی، از روی آگاهی

دست پشت ره داغ هاکاردن=توبه کردن برای نیکی در حق دیگران

دست چال=چاله وحفره کوچک

دست بو بنه هاکاردِن=دست به زمین رساندن برای گرفتن سنگ وپرتاب کردن به سمت حیوانی درنده


نجما نجار



🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest
#زبان_مادری
#هزارجریب
#هاوست
#دست
#نجما_نجار
#بخش_اول
#بخش_دوم
#بخش_سوم
😄 داستان کوتاه مازندرانی/ طنز

گونْنِه اون قدیما اِتتا پیرمَردی بَمرددیِئِه. اِتتا دیگه مَلِه جِه اتتا مَردی رِه بیاردنِه که مِرده رِه بشوره و کفن هاکُنِه. مِرده‌شور هَمینتی که دَویئِه لَت پِشت وه ره شِسته، رو به مِردِه هاکاردِه و باهُوتِه: فین هاکُن ... فین هاکن. مَردایی که وِه رِه اِشانِه، باهوتنِه: دایی! این مَردی بَمردِه هَستِه!!

مِرده‌شور کمِر ره راست هاکاردِه و باهوتِه: اَب بِرا... این خادا بیامِرز اینتی بَمرده که فین هم نَتونده هاکنه؟!🤣

◽️ ترجمه به فارسی:
می‌گویند پیرمردی از دنیا رفته بود. از روستای دیگر، کسی را آوردند او را غسل دهد و کفن کنند. مرده‌شور همان‌طور که داشت مرده را روی تخته می‌شست، به جسد پیرمرد گفت: فین کن... فین کن (تا آب از بینی‌اش خارج شود). کسانی که او را نگاه می‌کردند به مرده‌شور گفتند: دایی! این بنده خدا مُرده است.

مرده‌شور دستش را به کمر زد و گفت: ای بابا، یعنی آن‌چنان مُرده است که فین هم نمی‌تواند بکند؟!🤣

◽️داستان فولکلوریک مازندرانی
▫️بازنویسی و ترجمه: عین‌اله آزموده
▫️زبان مازندرانی (روستای بالاده، بخش چهاردانگه، ساری)

◽️منبع: کانال سادوای بالاده @SadvaBaladeh

🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ در و‌ هنر مازندران
@Haavest

#داستان
#طنز
#مرده_شور
#زبان_مازندرانی
#بالاده
#فرهنگ_عامه
#عین‌اله_آزموده
این شعر از زنده‌یاد رحمت‌الله حسن‌پور به مناسبت روز زبان مادری تقدیم به شما مازرونی زبون ها 🌹👇

نَمبه فارسی نَخِشه؛تِه شِه زِبون رِه یاد نکن
مازرونه وَچوئی؛مازندرونِ یاد نَکِن

هر کِجه دَری دووش٬خدا تِه پِشتی گِر بوشه
خَله بالا که شونی٬شِه نردبونه یاد نَکِن

اون قدیما گتنه زن وَرنی٬زن مارِ هارِش
گِل برار وچوئی٬مشتی گلونِ یاد نَکِن

هرکی کار داشته تِره مردِ واری جواب هاده
گَته مردی که بَیی خورده وچون یاد نَکِن

تِره نَمبه که دیگه شیرنی دانمارکی نَخِر
نوش جان بوه تره٬تَندیرِ نون یاد نکن

تَش و تَندیر و هیمه مردم نون ره پَتِنه
اگه فِر دارنی اِسا هیمه کَرون ره یاد نکن

تِه ۲تا جیف اگه مَشته خانی چک پول بییری
بانک سرمایه شونی اَتا قِرون یاد نکن

تِه که هر سال شونی مکه٬خِرو خِش حاجی وونی
اتا وشنا ره بَدی بی آب و نونِ یاد نکن

خانی لَس لَس هِنیشی گپ بزنی شهر دِله
برج میلادِ بدی٬شِه دم زنونِ یاد نکن

تِه اگر چاشت گِدِر٬شوم گِدِر خِرنی پِلا
شه پَلی شوپه گِرو بینج کرون یاد نکن

اگه اینترنت پِشتی همه جا پیغوم دِنی
تلفن هِندلی و نامه رسون یاد نکن

اتا گِل خانی بوری یلاق او ره بخری
بوردی مه جان سوادکوه کاکرونِ یاد نکن

ته فریزر اگه مشته٬خانی کیوی بخری
اتا مردی که بیه ته باغبونِ یاد نکن

گنه اکسیرِ محبت٬همه جا پیدا نَنه
اُنس و اُلفت که دره امه میون یاد نکن

اتا آدم که تِوِسه شعر مادری گِنه
مرسی مرسی باووتی٬خِنابدونِ یاد نکن

#زبان_مادری

🆔 هاوست، کانال فرهنگ‌ و‌ هنر مازندران
@Haavest