🌕 چرا کارکنان در برابر تغییر مقاومت میکنند؟
@Sha_af
🔸"پیتر سینگ" معروف در مورد تغییر و مقاومتها علیه آن جمله جالبی دارد. او میگوید: «افراد در برابر تغییر مقاومت نمیکنند بلکه از اینکه تغییر داده شوند خوششان نمیآید.» در واقع افراد به این دلیل از تغییر بدشان میآید که هرگونه تغییری باعث میشود آنها از حاشیه امن و منطقه آرامششان خارج و مجبور شوند روشهای جدید، نرمافزارهای جدید و مهارتهای جدیدی را بیاموزند و به کار بگیرند. به این عوامل بازدارنده اضافه کنید مواردی همچون ابهام و تردید در مورد ضرورت و اهمیت و ارزش تغییرات پیشنهادی و تاثیرگذاری آن بر بهبود شرایط فردی و سازمانی.
🔸به هر حال تغییرات در #سازمان ها و #شرکت ها امری گریزناپذیر است که حتما باید انجام شود، البته پس از شناسایی علل مقاومت در برابر آن تغییرات و پیدا کردن راههایی برای فائق آمدن بر آنها.
در ادامه به چهار مورد از مهمترین دلایل بروز مقاومت در برابر تغییرات در سازمانها و راهکارهایی برای غلبه بر آنها اشاره خواهد شد.
1⃣ ترمز شماره ۱- افراد بهدنبال مسیرهای مشخصی برای آینده هستند
یکی از دلایل مقاومت افراد در برابر تغییر این است که آنها از ابهام و عدم قطعیت در مورد آیندهشان خوششان نمیآید. آنها از این بیمناک هستند که بروز پارهای تغییرات موجب بیثباتی برای بخشی که در آن کار میکنند یا کلیت سازمان شود.
برای حل این مشکل لازم است مزایای ناشی از اعمال تغییرات موردنظر برای #کارکنان تبیین شود تا آنها به شناخت درستی در این زمینه دست یابند.
2⃣ ترمز شماره ۲- افراد دوست دارند کنترل امور را خودشان در دست داشته باشند
معمولا افراد پس از مدتی کار کردن در یک سیستم به اصطلاح «راه و چاه کار را یاد میگیرند» و پس از آن میتوانند کارها را به راحتی روی غلتک بیندازند و بدون دردسر کارها را پیش ببرند. اما بروز تغییرات در این سیستم موجب خواهد شد کنترل امور بهطور موقت از دست آنها خارج شود و برای آنها ایجاد مزاحمت کند و عملکرد و #بهرهوری آنها را تا حد زیادی کاهش دهد.
برای خلاص کردن افراد از چنین دغدغههایی باید به آنها این اطمینان خاطر را به آنها داد که آنها میتوانند حتی در شرایط جدید هم بر اوضاع کنترل داشته باشند.
3⃣ ترمز شماره ۳- افراد با حفظ وضعیت موجود میکوشند تا وجهه مثبتشان را تداوم ببخشند
گاهی اوقات افرادی در سازمان به واسطه ابتکاراتی که در گذشته داشتهاند در موفقیت و کامیابی سیستمهای کنونی سهیم هستند و طبیعی است که دستخوش تغییر شدن شرایط موجود را تهدیدی برای وجهه مثبت خود تلقی میکنند.
برای مقابله با چنین مقاومتهایی لازم است به این افراد اطمینان خاطر داده شود که ساختارها و سیستمهای قبلی به هیچ عنوان بد و نارسا نیستند و در زمانه خودشان بهترین و مناسبترین گزینههای موجود بودهاند و اینکه سیستمها و ساختارهای جدید نیز میتوانند با مشارکت و اعلام نظر آنها همچون گذشته شکل بگیرند و اجرایی شوند.
4⃣ ترمز شماره ۴- افراد از به هم ریختن ساختارهای تیمی #سازمان پس از تغییر میترسند
یکی دیگر از ریشههای مقاومت افراد در برابر تغییرات بنیادین در #سازمان از آنجا سرچشمه میگیرد که اعضای تیمهای کاری که برای مدتهای طولانی در کنار هم کار کردهاند، پس از مواجه شدن با تغییرات پیشنهادی دچار این نگرانی میشوند که جمع صمیمانهای که در قالب تیمهای کاری داشتهاند از هم متلاشی شود و دیگر نتوانند #موفقیت های گذشته را تکرار کنند.
برای اجتناب از این نگرانیها لازم است #مدیریت سازمان این اطمینان خاطر را به افراد بدهد که تغییرات جدید به هیچ عنوان موجب به هم خوردن ترکیب تیمهای کاری موفق و کارآمد نخواهد شد و تنها شیوه کار کردن ممکن است دستخوش تغییر شود.
#منبع: forbes
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
🔸"پیتر سینگ" معروف در مورد تغییر و مقاومتها علیه آن جمله جالبی دارد. او میگوید: «افراد در برابر تغییر مقاومت نمیکنند بلکه از اینکه تغییر داده شوند خوششان نمیآید.» در واقع افراد به این دلیل از تغییر بدشان میآید که هرگونه تغییری باعث میشود آنها از حاشیه امن و منطقه آرامششان خارج و مجبور شوند روشهای جدید، نرمافزارهای جدید و مهارتهای جدیدی را بیاموزند و به کار بگیرند. به این عوامل بازدارنده اضافه کنید مواردی همچون ابهام و تردید در مورد ضرورت و اهمیت و ارزش تغییرات پیشنهادی و تاثیرگذاری آن بر بهبود شرایط فردی و سازمانی.
🔸به هر حال تغییرات در #سازمان ها و #شرکت ها امری گریزناپذیر است که حتما باید انجام شود، البته پس از شناسایی علل مقاومت در برابر آن تغییرات و پیدا کردن راههایی برای فائق آمدن بر آنها.
در ادامه به چهار مورد از مهمترین دلایل بروز مقاومت در برابر تغییرات در سازمانها و راهکارهایی برای غلبه بر آنها اشاره خواهد شد.
1⃣ ترمز شماره ۱- افراد بهدنبال مسیرهای مشخصی برای آینده هستند
یکی از دلایل مقاومت افراد در برابر تغییر این است که آنها از ابهام و عدم قطعیت در مورد آیندهشان خوششان نمیآید. آنها از این بیمناک هستند که بروز پارهای تغییرات موجب بیثباتی برای بخشی که در آن کار میکنند یا کلیت سازمان شود.
برای حل این مشکل لازم است مزایای ناشی از اعمال تغییرات موردنظر برای #کارکنان تبیین شود تا آنها به شناخت درستی در این زمینه دست یابند.
2⃣ ترمز شماره ۲- افراد دوست دارند کنترل امور را خودشان در دست داشته باشند
معمولا افراد پس از مدتی کار کردن در یک سیستم به اصطلاح «راه و چاه کار را یاد میگیرند» و پس از آن میتوانند کارها را به راحتی روی غلتک بیندازند و بدون دردسر کارها را پیش ببرند. اما بروز تغییرات در این سیستم موجب خواهد شد کنترل امور بهطور موقت از دست آنها خارج شود و برای آنها ایجاد مزاحمت کند و عملکرد و #بهرهوری آنها را تا حد زیادی کاهش دهد.
برای خلاص کردن افراد از چنین دغدغههایی باید به آنها این اطمینان خاطر را به آنها داد که آنها میتوانند حتی در شرایط جدید هم بر اوضاع کنترل داشته باشند.
3⃣ ترمز شماره ۳- افراد با حفظ وضعیت موجود میکوشند تا وجهه مثبتشان را تداوم ببخشند
گاهی اوقات افرادی در سازمان به واسطه ابتکاراتی که در گذشته داشتهاند در موفقیت و کامیابی سیستمهای کنونی سهیم هستند و طبیعی است که دستخوش تغییر شدن شرایط موجود را تهدیدی برای وجهه مثبت خود تلقی میکنند.
برای مقابله با چنین مقاومتهایی لازم است به این افراد اطمینان خاطر داده شود که ساختارها و سیستمهای قبلی به هیچ عنوان بد و نارسا نیستند و در زمانه خودشان بهترین و مناسبترین گزینههای موجود بودهاند و اینکه سیستمها و ساختارهای جدید نیز میتوانند با مشارکت و اعلام نظر آنها همچون گذشته شکل بگیرند و اجرایی شوند.
4⃣ ترمز شماره ۴- افراد از به هم ریختن ساختارهای تیمی #سازمان پس از تغییر میترسند
یکی دیگر از ریشههای مقاومت افراد در برابر تغییرات بنیادین در #سازمان از آنجا سرچشمه میگیرد که اعضای تیمهای کاری که برای مدتهای طولانی در کنار هم کار کردهاند، پس از مواجه شدن با تغییرات پیشنهادی دچار این نگرانی میشوند که جمع صمیمانهای که در قالب تیمهای کاری داشتهاند از هم متلاشی شود و دیگر نتوانند #موفقیت های گذشته را تکرار کنند.
برای اجتناب از این نگرانیها لازم است #مدیریت سازمان این اطمینان خاطر را به افراد بدهد که تغییرات جدید به هیچ عنوان موجب به هم خوردن ترکیب تیمهای کاری موفق و کارآمد نخواهد شد و تنها شیوه کار کردن ممکن است دستخوش تغییر شود.
#منبع: forbes
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
دلایل تنفر کارمندان از #مدیران!
@sha_af
۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود!
بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در #سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که#مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا #ایده های نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
🔹نکته خوبی است!
🔹واقعا قابل ستایش است!
🔹چه خوب، چه عالی!
🔹مرسی
از دلایل عمده ای که #مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
۲. آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و #سرمایهگذاری مینگرند.
۳. اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای #کارکنان اهمیت دارد.
۴. آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
۵. خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
#منبع: impact
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود!
بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در #سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که#مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا #ایده های نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
🔹نکته خوبی است!
🔹واقعا قابل ستایش است!
🔹چه خوب، چه عالی!
🔹مرسی
از دلایل عمده ای که #مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
۲. آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و #سرمایهگذاری مینگرند.
۳. اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای #کارکنان اهمیت دارد.
۴. آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
۵. خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
#منبع: impact
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
ویژگیهای مدیران فوقالعاده
@sha_af
در حقیقت درک و فهم #مدیریت کار سادهای نیست. حتی هنگام همکاری با #مدیران #موفق هم نمیتوان شناخت کلی نسبت به آنها پیدا کرد، زیرا آنها اغلب جزئیات کارهای #مدیریت را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. #مدیریت عالی، پویا است و توانایی تبدیل استعدادهای متفاوت افراد به یک مهارت ناب را دارد. در اینجا به عادات روزمره #مدیران فوقالعاده اشاره شده است.
1⃣ ارتباطات موثر:
داشتن ارتباطات، کار واقعی #مدیریت و عامل اساسی است که #مدیران را هر روز به اهداف خود نزدیکتر میکند. ارتباطات باید واقعی، احساسی، شخصی و صمیمی باشد. #مدیران زیرک علاوه بر درک #کارمندان با آنها درباره خواستههایشان مستقیما گفتوگو میکنند.
2⃣ شجاعت:
کارمندان پیش از هر گونه طرفداری و پیروی کردن از مدیران به افراد شجاعی نیاز دارند که در کنار در نظر گرفتن مصلحت گروه و اتخاذ تصمیمات مهم به هنگام شرایط دشوار به کار خود همچنان استوار ادامه دهند. کارمندان هم با الگوبرداری از رفتارهای #مدیران، قطعا در جهت مثبت گام برمیدارند.
#مدیران ملاحظهکار فقط در حیطه وظایف، به انتخاب روشهای آسان برای انجام کارها بسنده میکنند زیرا به جای #مدیریت ملاحظهکاری را ترجیح میدهند.
3⃣ پایبندی به قانون طلایی:
طبق قانون طلایی، تصور کنید که انسانها یکسان هستند پس با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود! اما این تئوری، طیف گسترده عوامل انگیزشی افراد را در نظر نمیگیرد. بهعنوان مثال یک نفر از شهرت اجتماعی استقبال میکند اما فرد دیگری از مورد توجه بودن متنفر و فراری است. #مدیران زبده با تیزهوشی و احترام به این قانون، یک گام فراتر میروند و با هر شخص رفتاری مطابق میل او دارند و با مطالعه کارمندان و تشخیص نیازهایشان، رفتار خود را با شرایط سازگار میکنند.
4⃣ خودآگاهی:
در اکثر موارد، #مدیران، مانند مردم عادی، خود را در موقعیت مطلوبتری نسبت به دیگران میدانند. خودآگاهی بالای #مدیران مقتدر بهاین معنا است که علاوه بر داشتن تصور واضح و دقیق از سبک مدیریت، از نقاط قوت و ضعف خود مطلع هستند و با انتخاب استراتژیهای مناسب بر موارد مثبت و جبران کمبودها تمرکز میکنند.
5⃣ اشتیاق:
هیچ کارمندی علاقهمند به همکاری با مدیری نیست که نسبت به کار خود هیجانی ندارد یا اینکه کارها را بهصورت روتین انجام میدهد. #مدیران مقتدر و علاقهمند در تلاش هستند تا انرژی مثبت خود را به اطرافیان انتقال دهند.
6⃣ تواضع:
آنها همچنین افراد متواضعی هستند و هرگز به دلیل داشتن قدرت و اختیارات نسبت به دیگران احساس برتری ندارند. به همین خاطر از کارهای نادرست دوری کرده و طرفداران خود را به انجام کارهای غیر معمول وادار نمیکنند.
7⃣ سخاوت:
#مدیران توانمند در عین حال سخاوتمند نیز هستند، از سهم دیگران در #موفقیت خود به خوبی آگاه هستند و با دست و دلبازی و مشتاقانه از آنان تمجید و قدردانی میکنند و نسبت به #موفقیت طرفداران مانند موفقیتهای خود متعهد هستند.
8⃣ تفهیم مواضع:
#مدیران #موفق میدانند داشتن دیدگاهی روشن صرفا کافی نیست، بلکه باید به نحوی آن را برای دیگران تجسم و روشن سازند تا انجام کارها به وضوح درک و لمس شود. #مدیران به خوبی از عهده این کار برمیآیند، بهطوری که هر فرد نه تنها متوجه اهداف میشود بلکه درکی از احساس و فضا نیز پیدا خواهد کرد.
9⃣ اعتبار:
اصالت تنها به گفتار و اعمال فرد نیست بلکه شخصیت فرد را هم شامل میشود. زمانی که صادق باشید گفتار و اعمالتان در یک راستا قرار میگیرد. #مدیران معتبر بیعیب و نقص نیستند اما به دلیل پایبندی و عمل به گفتار، از احترام زیادی نزد دیگران برخوردار هستند.
🔟 در دسترس بودن:
#مدیران از هر گونه چالش، انتقاد و نظرات دیگران نسبت به خود استقبال میکنند. محیطی که کارمندان ترس از صحبت، بیان نظرات و مطرح کردن سوالات داشته باشند، با شکست مواجه میشود. مدیران با در دسترس بودن، زمینه را برای ارائه #ایده های بزرگ از سوی کارمندان فراهم میسازند.
1⃣1⃣ مسوولیتپذیری:
مدیران لایق، هنگام شکست احساس شرمندگی ندارند، بلکه مسئولیت کارهای خود را میپذیرند و با پشتیبانی از دیگران سعی در جلب اعتماد آنها دارند.
#منبع: Entrepreneur
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
در حقیقت درک و فهم #مدیریت کار سادهای نیست. حتی هنگام همکاری با #مدیران #موفق هم نمیتوان شناخت کلی نسبت به آنها پیدا کرد، زیرا آنها اغلب جزئیات کارهای #مدیریت را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. #مدیریت عالی، پویا است و توانایی تبدیل استعدادهای متفاوت افراد به یک مهارت ناب را دارد. در اینجا به عادات روزمره #مدیران فوقالعاده اشاره شده است.
1⃣ ارتباطات موثر:
داشتن ارتباطات، کار واقعی #مدیریت و عامل اساسی است که #مدیران را هر روز به اهداف خود نزدیکتر میکند. ارتباطات باید واقعی، احساسی، شخصی و صمیمی باشد. #مدیران زیرک علاوه بر درک #کارمندان با آنها درباره خواستههایشان مستقیما گفتوگو میکنند.
2⃣ شجاعت:
کارمندان پیش از هر گونه طرفداری و پیروی کردن از مدیران به افراد شجاعی نیاز دارند که در کنار در نظر گرفتن مصلحت گروه و اتخاذ تصمیمات مهم به هنگام شرایط دشوار به کار خود همچنان استوار ادامه دهند. کارمندان هم با الگوبرداری از رفتارهای #مدیران، قطعا در جهت مثبت گام برمیدارند.
#مدیران ملاحظهکار فقط در حیطه وظایف، به انتخاب روشهای آسان برای انجام کارها بسنده میکنند زیرا به جای #مدیریت ملاحظهکاری را ترجیح میدهند.
3⃣ پایبندی به قانون طلایی:
طبق قانون طلایی، تصور کنید که انسانها یکسان هستند پس با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود! اما این تئوری، طیف گسترده عوامل انگیزشی افراد را در نظر نمیگیرد. بهعنوان مثال یک نفر از شهرت اجتماعی استقبال میکند اما فرد دیگری از مورد توجه بودن متنفر و فراری است. #مدیران زبده با تیزهوشی و احترام به این قانون، یک گام فراتر میروند و با هر شخص رفتاری مطابق میل او دارند و با مطالعه کارمندان و تشخیص نیازهایشان، رفتار خود را با شرایط سازگار میکنند.
4⃣ خودآگاهی:
در اکثر موارد، #مدیران، مانند مردم عادی، خود را در موقعیت مطلوبتری نسبت به دیگران میدانند. خودآگاهی بالای #مدیران مقتدر بهاین معنا است که علاوه بر داشتن تصور واضح و دقیق از سبک مدیریت، از نقاط قوت و ضعف خود مطلع هستند و با انتخاب استراتژیهای مناسب بر موارد مثبت و جبران کمبودها تمرکز میکنند.
5⃣ اشتیاق:
هیچ کارمندی علاقهمند به همکاری با مدیری نیست که نسبت به کار خود هیجانی ندارد یا اینکه کارها را بهصورت روتین انجام میدهد. #مدیران مقتدر و علاقهمند در تلاش هستند تا انرژی مثبت خود را به اطرافیان انتقال دهند.
6⃣ تواضع:
آنها همچنین افراد متواضعی هستند و هرگز به دلیل داشتن قدرت و اختیارات نسبت به دیگران احساس برتری ندارند. به همین خاطر از کارهای نادرست دوری کرده و طرفداران خود را به انجام کارهای غیر معمول وادار نمیکنند.
7⃣ سخاوت:
#مدیران توانمند در عین حال سخاوتمند نیز هستند، از سهم دیگران در #موفقیت خود به خوبی آگاه هستند و با دست و دلبازی و مشتاقانه از آنان تمجید و قدردانی میکنند و نسبت به #موفقیت طرفداران مانند موفقیتهای خود متعهد هستند.
8⃣ تفهیم مواضع:
#مدیران #موفق میدانند داشتن دیدگاهی روشن صرفا کافی نیست، بلکه باید به نحوی آن را برای دیگران تجسم و روشن سازند تا انجام کارها به وضوح درک و لمس شود. #مدیران به خوبی از عهده این کار برمیآیند، بهطوری که هر فرد نه تنها متوجه اهداف میشود بلکه درکی از احساس و فضا نیز پیدا خواهد کرد.
9⃣ اعتبار:
اصالت تنها به گفتار و اعمال فرد نیست بلکه شخصیت فرد را هم شامل میشود. زمانی که صادق باشید گفتار و اعمالتان در یک راستا قرار میگیرد. #مدیران معتبر بیعیب و نقص نیستند اما به دلیل پایبندی و عمل به گفتار، از احترام زیادی نزد دیگران برخوردار هستند.
🔟 در دسترس بودن:
#مدیران از هر گونه چالش، انتقاد و نظرات دیگران نسبت به خود استقبال میکنند. محیطی که کارمندان ترس از صحبت، بیان نظرات و مطرح کردن سوالات داشته باشند، با شکست مواجه میشود. مدیران با در دسترس بودن، زمینه را برای ارائه #ایده های بزرگ از سوی کارمندان فراهم میسازند.
1⃣1⃣ مسوولیتپذیری:
مدیران لایق، هنگام شکست احساس شرمندگی ندارند، بلکه مسئولیت کارهای خود را میپذیرند و با پشتیبانی از دیگران سعی در جلب اعتماد آنها دارند.
#منبع: Entrepreneur
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
۷ گروهی که بیشتر در شغل خود شکست میخورند
@Sha_af
🔸برای رسیدن به موفقیت شغلی باید مهارتهای نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوهی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمیتوان انتظار آینده روشنی را برای آنها داشت. در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی میکنیم که چنین ویژگیای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:
1⃣ کارمندانی که مدام در محل کار غیبت میکنند
افرادی که همیشه در حال غیبت هستند بیشتر وقت ارزشمند خود را تلف میکنند و همیشه در حال تعریف کردن یافتههای خود در مورد دیگران هستند. همین خصوصیت باعث میشود از وظایف کاری خود غافل شوند و هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمیتوان از چنین افرادی انتظار رسیدن به #موفقیت را داشت.
به مرور زمان، اطرافیان آنها نیز به این نتیجه میرسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیتهای ارزشمند که میتواند باعث پیشرفت شغلی آنها شود کنار گذاشته شوند.
2⃣ افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند
این افراد همیشه هر چه #مدیر و دیگران میگویند را میپذیرند و به سرعت تسلیم نظر دیگران میشوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایدههای اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد میشود را قبول میکند.
شاید فکر میکند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر میرسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمیدارد.
در محل کار نمیتوان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آنها را وارد پروژههای بزرگ کرد زیرا اغلب آدمهای بیاراده و بدون #ایده ای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دستآوردهای دیگران استفاده میکنند.
3⃣ افرادی که خیلی محافظهکار هستند
در مقابل افراد مطیع، محافظهکارها قرار دارند. علت محافظهکاری آنها این است که در جایگاه خود احساس راحتی میکنند و ترجیح میدهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.
افراد محافظه کار اگر مدیر شوند سعی میکنند وقت خود را صرف نوشتن دستور کار کنند و به تیم خود بگویند چه کاری انجام دهند و از چه کاری دست بکشند. #مدیران محافظهکار نه تنها به پیشرفتی نمیرسند بلکه به تیم خود هم اجازه #ایده پردازی نمیدهند.
4⃣ افرادی که خود را قربانی میدانند
چنین افرادی فکر میکنند هر مشکلی در محل کار بهوجود میآید، تقصیر آنها نیست. افراد قربانی بهسختی مسئولیت اشتباهات خود را به عهده میگیرند. شاید توجهی به زمانبندی پروژهها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آنها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمیگیرند.
پافشاری این افراد برای بیگناه بودن و قربانی دیگران بودن باعث میشود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژههای مهم نکنند.
5⃣ افرادی که فکر میکنند هیچ کس به اندازهی آنها نمیفهمد
فردی که خود را «عقل کل» میداند به حرف کسی گوش نمیدهد و فکر میکند دیگران به اندازهی او نمیفهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی میشوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمیگیرند و آن را از چشم بقیه میبینند و فکر میکنند بقیه کارشان را خوب انجام ندادهاند که چنین اتفاقی افتاده است. اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت میدانند.
افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با غرور و خود بزرگبینی حرف میزنند و به همین خاطر کسی به آنها اعتماد ندارد.
6⃣ افرادی که زود از کوره در میروند و بسیار عصبانی هستند
افراد عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میلشان نباشد دیگران را به دردسر میاندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان میدهند.
این افراد معمولا با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش میدهند. یک #مدیر تندخو و عصبانی با بیتوجهی به شخصیت کارمندان خود مانع پیشرفت کارها میشود.
7⃣ افرادی که با سیاست میخواهند کارشان را پیش ببرند
همهی آدمها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد سیاستمدار و زرنگ سعی میکنند به طریق دیگری به هدفشان برسند. این افراد، دیگران را نادیده میگیرند تا پلههای ترقی را طی کنند.
این افراد هر کاری که فکر کنند آنها را به پیشرفت نزدیکتر میکند، انجام میدهند. اما همه به شخصیت این افراد پی بردهاند و کسی به آنها اعتماد نمیکند و همین مساله باعث میشود به هیچ پیشرفتی نرسند.
#منبع: businessinsider
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
🔸برای رسیدن به موفقیت شغلی باید مهارتهای نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوهی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمیتوان انتظار آینده روشنی را برای آنها داشت. در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی میکنیم که چنین ویژگیای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:
1⃣ کارمندانی که مدام در محل کار غیبت میکنند
افرادی که همیشه در حال غیبت هستند بیشتر وقت ارزشمند خود را تلف میکنند و همیشه در حال تعریف کردن یافتههای خود در مورد دیگران هستند. همین خصوصیت باعث میشود از وظایف کاری خود غافل شوند و هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمیتوان از چنین افرادی انتظار رسیدن به #موفقیت را داشت.
به مرور زمان، اطرافیان آنها نیز به این نتیجه میرسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیتهای ارزشمند که میتواند باعث پیشرفت شغلی آنها شود کنار گذاشته شوند.
2⃣ افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند
این افراد همیشه هر چه #مدیر و دیگران میگویند را میپذیرند و به سرعت تسلیم نظر دیگران میشوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایدههای اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد میشود را قبول میکند.
شاید فکر میکند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر میرسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمیدارد.
در محل کار نمیتوان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آنها را وارد پروژههای بزرگ کرد زیرا اغلب آدمهای بیاراده و بدون #ایده ای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دستآوردهای دیگران استفاده میکنند.
3⃣ افرادی که خیلی محافظهکار هستند
در مقابل افراد مطیع، محافظهکارها قرار دارند. علت محافظهکاری آنها این است که در جایگاه خود احساس راحتی میکنند و ترجیح میدهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.
افراد محافظه کار اگر مدیر شوند سعی میکنند وقت خود را صرف نوشتن دستور کار کنند و به تیم خود بگویند چه کاری انجام دهند و از چه کاری دست بکشند. #مدیران محافظهکار نه تنها به پیشرفتی نمیرسند بلکه به تیم خود هم اجازه #ایده پردازی نمیدهند.
4⃣ افرادی که خود را قربانی میدانند
چنین افرادی فکر میکنند هر مشکلی در محل کار بهوجود میآید، تقصیر آنها نیست. افراد قربانی بهسختی مسئولیت اشتباهات خود را به عهده میگیرند. شاید توجهی به زمانبندی پروژهها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آنها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمیگیرند.
پافشاری این افراد برای بیگناه بودن و قربانی دیگران بودن باعث میشود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژههای مهم نکنند.
5⃣ افرادی که فکر میکنند هیچ کس به اندازهی آنها نمیفهمد
فردی که خود را «عقل کل» میداند به حرف کسی گوش نمیدهد و فکر میکند دیگران به اندازهی او نمیفهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی میشوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمیگیرند و آن را از چشم بقیه میبینند و فکر میکنند بقیه کارشان را خوب انجام ندادهاند که چنین اتفاقی افتاده است. اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت میدانند.
افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با غرور و خود بزرگبینی حرف میزنند و به همین خاطر کسی به آنها اعتماد ندارد.
6⃣ افرادی که زود از کوره در میروند و بسیار عصبانی هستند
افراد عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میلشان نباشد دیگران را به دردسر میاندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان میدهند.
این افراد معمولا با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش میدهند. یک #مدیر تندخو و عصبانی با بیتوجهی به شخصیت کارمندان خود مانع پیشرفت کارها میشود.
7⃣ افرادی که با سیاست میخواهند کارشان را پیش ببرند
همهی آدمها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد سیاستمدار و زرنگ سعی میکنند به طریق دیگری به هدفشان برسند. این افراد، دیگران را نادیده میگیرند تا پلههای ترقی را طی کنند.
این افراد هر کاری که فکر کنند آنها را به پیشرفت نزدیکتر میکند، انجام میدهند. اما همه به شخصیت این افراد پی بردهاند و کسی به آنها اعتماد نمیکند و همین مساله باعث میشود به هیچ پیشرفتی نرسند.
#منبع: businessinsider
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
📝مالکیت معنوی چیست؟
@sha_af
#مالکیت_معنوی یا Intellectual Property، یا آنگونه که مستدل است IP، شامل تمام اجزای کسب و کارتان میشود که شما یا کارکنانتان به آن فکر کردهاید. این چیزهایی است که شما را از رقابتی که با استفاده از فکرتان- مغزتان- به آن رسیدهاید متمایز میکند.
ای پی(ip) مفاهیم و ایدههای اصلی درک شده و توسعه یافته توسط #کارکنان است، یا توسط کارگران و مشاوران به موجب قرارداد تا این کار را انجام دهند، که جزیی از داراییهای شرکت میشود. این شامل چیزهایی میشود مثل: اختراعات/ فرآیندهای کاری / مقالات، پستهای وبلاگ، مطالعات موردی، و دیگر محتواها/ لوگوها / نام محصول و کسب و کار/ خلاصهی مشخصات / شعارها/ و... آنها چیزها یا #ایده هایی هستند که شما خلق کردهاید که از #کسبوکار تان حمایت میکنند.
🛡محافظت از داراییهایتان
از آنجایی که IP دارای ارزش است، و به شما تعلق دارد، شما دوست دارید از آن محافظت کنید. خوشبختانه، دولت ایالات متحده با شما موافق است و قوانینی را وضع کرده است تا مطمئن شود هیچ کس دیگری بدون اجازه IP شما را نمیدزدد یا از آن استفاده نمیکند.
چهار نوع اصلی حفاظت از IP موجود شامل موارد زیر است:
1️⃣ کپیرایت :
این نوع از حفاظت به کارهای خلاقانهای مثل نوشتن و طراحی داده میشود. کتابها، نرمافزار، طراحیهای معماری، مقالات، پستهای وبلاگ، طرحهای گرافیکی، و فیلمها همه تحت پوشش قانون کپیرایت هستند.
2️⃣علامت تجاری :
این محافظت از کلمات یا ترکیبی از کلمات، نشانهها، و طرحهای اصلی انجام میشود که برای نشان دادن کسب و کارتان آن را خلق کردهاید. علامت TM در انتهای یک کلمه نشان میدهد که حفاظت از علامت تجاری وجود دارد و ® یعنی اینکه علامت تجاری ثبت شده است.
3️⃣ حق ثبت اختراع:
حفاظت حق ثبت #اختراع از اختراعات محصول یا فرآیند انجام میشود، که به خالق آن از این که ایدهاش چگونه استفاده میشود کنترل جامعی میدهد. سه نوع حق ثبت #اختراع وجود دارد: ابزار(برای یک فرآیند یا ماشین)، طرح(باز ارائههای گرافیکی اصلی)، و نباتات(مانند گیاهان و جانوران).
4️⃣ راز تجارت:
حفاظت راز #تجارت از فرمولهای خاص، برنامهها، یا تکنیکهایی که مال خودتان هستند صورت میپذیرد(راز تجارت نوشیدنیهای کوکا یا تکنیکهای خاص ماساژورتان هنگام کار کردن روی بدنتان را در نظر بگیرید).
هرچند IP اغلب نامشهود است، برخلاف تجهیزات یا موجودی، میتواند حتی از داراییهای مشهود هم در موفقیت کسب و کارتان عامل مهمتری باشد
#منبع: ipcto
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
#مالکیت_معنوی یا Intellectual Property، یا آنگونه که مستدل است IP، شامل تمام اجزای کسب و کارتان میشود که شما یا کارکنانتان به آن فکر کردهاید. این چیزهایی است که شما را از رقابتی که با استفاده از فکرتان- مغزتان- به آن رسیدهاید متمایز میکند.
ای پی(ip) مفاهیم و ایدههای اصلی درک شده و توسعه یافته توسط #کارکنان است، یا توسط کارگران و مشاوران به موجب قرارداد تا این کار را انجام دهند، که جزیی از داراییهای شرکت میشود. این شامل چیزهایی میشود مثل: اختراعات/ فرآیندهای کاری / مقالات، پستهای وبلاگ، مطالعات موردی، و دیگر محتواها/ لوگوها / نام محصول و کسب و کار/ خلاصهی مشخصات / شعارها/ و... آنها چیزها یا #ایده هایی هستند که شما خلق کردهاید که از #کسبوکار تان حمایت میکنند.
🛡محافظت از داراییهایتان
از آنجایی که IP دارای ارزش است، و به شما تعلق دارد، شما دوست دارید از آن محافظت کنید. خوشبختانه، دولت ایالات متحده با شما موافق است و قوانینی را وضع کرده است تا مطمئن شود هیچ کس دیگری بدون اجازه IP شما را نمیدزدد یا از آن استفاده نمیکند.
چهار نوع اصلی حفاظت از IP موجود شامل موارد زیر است:
1️⃣ کپیرایت :
این نوع از حفاظت به کارهای خلاقانهای مثل نوشتن و طراحی داده میشود. کتابها، نرمافزار، طراحیهای معماری، مقالات، پستهای وبلاگ، طرحهای گرافیکی، و فیلمها همه تحت پوشش قانون کپیرایت هستند.
2️⃣علامت تجاری :
این محافظت از کلمات یا ترکیبی از کلمات، نشانهها، و طرحهای اصلی انجام میشود که برای نشان دادن کسب و کارتان آن را خلق کردهاید. علامت TM در انتهای یک کلمه نشان میدهد که حفاظت از علامت تجاری وجود دارد و ® یعنی اینکه علامت تجاری ثبت شده است.
3️⃣ حق ثبت اختراع:
حفاظت حق ثبت #اختراع از اختراعات محصول یا فرآیند انجام میشود، که به خالق آن از این که ایدهاش چگونه استفاده میشود کنترل جامعی میدهد. سه نوع حق ثبت #اختراع وجود دارد: ابزار(برای یک فرآیند یا ماشین)، طرح(باز ارائههای گرافیکی اصلی)، و نباتات(مانند گیاهان و جانوران).
4️⃣ راز تجارت:
حفاظت راز #تجارت از فرمولهای خاص، برنامهها، یا تکنیکهایی که مال خودتان هستند صورت میپذیرد(راز تجارت نوشیدنیهای کوکا یا تکنیکهای خاص ماساژورتان هنگام کار کردن روی بدنتان را در نظر بگیرید).
هرچند IP اغلب نامشهود است، برخلاف تجهیزات یا موجودی، میتواند حتی از داراییهای مشهود هم در موفقیت کسب و کارتان عامل مهمتری باشد
#منبع: ipcto
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
@sha_af
🎯 یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: #کارآفرینان و مابقی افراد.»
🔹 #کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد #کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. #کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، #کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و #کسبوکار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
#کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک #کسب_و_کار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. #کارآفرینان نقشهای متفاوتی در #شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله #مدیریت #شرکت، #بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. #کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، #کارآفرینی است که #کسبوکار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور #اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد #کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، #کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک #کسب_و_کار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، #بازاریابی، رشد #کسب_و_کار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب #کسب_و_کار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان #کسب_و_کار های کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط #کسب_و_کار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک #برند هستند.
۸. #کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک #کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
#منبع: ENTREPRENEUR
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
🎯 یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: #کارآفرینان و مابقی افراد.»
🔹 #کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد #کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. #کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، #کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و #کسبوکار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
#کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک #کسب_و_کار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. #کارآفرینان نقشهای متفاوتی در #شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله #مدیریت #شرکت، #بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. #کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، #کارآفرینی است که #کسبوکار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور #اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد #کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، #کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک #کسب_و_کار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، #بازاریابی، رشد #کسب_و_کار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب #کسب_و_کار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان #کسب_و_کار های کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط #کسب_و_کار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک #برند هستند.
۸. #کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک #کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
#منبع: ENTREPRENEUR
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
چرا «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» باید گوشهای شما را تیز کند؟
خطای «قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود»
#نویسنده : رولف دوبلی
@Sha_af
چند سال قبل، در سفر به کورسیکا (Corsica) جزیرهای متعلق به #فرانسه در دریای #مدیترانه، بیمار شدم. علائم بیماری برایم جدید بودند و درد آن روزبهروز بیشتر میشد. آخر سر تصمیم گرفتم که به یک مرکز درمانی محلی بروم. دکتر جوانی مرا معاینه کرد، به شکمم ضربه زد، شانهها و زانوهایم را فشار داد و بعد به مهرههای پشتم ضربه وارد کرد. نسبت به تشخیص او تردید داشتم؛ اما کاملاً مطمئن هم نبودم و به همین خاطر به روش عجیب معاینه او تن دادم. برای اتمام کار، دفترچه یادداشت خود را بیرون آورد و گفت: «آنتیبیوتیک. این قرص را سه بار در روز بخور؛ اما پیش از اینکه اوضاعت بهتر شود، بدتر میشود». من هم که از این درمان جدید خوشحال بودم با نسخهای در دست به هتل برگشتم.
دردم بدتر و بدتر شد؛ درست همانطور که پزشک پیشبینی کرده بود. احتمالاً پزشک میدانسته مشکلم چه بوده؛ اما وقتی بعد از سه روز دردم بهتر نشد به او زنگ زدم. گفت: «مقدار مصرف دارو را به پنج قرص در روز افزایش بده. احتمالاً درد تو مدت بیشتری باقی خواهد ماند». بعد از دو روز درد طاقتفرسا، بالاخره با آمبولانس هوایی بینالمللی تماس گرفتم. دکتر سویسی مشکل را آپاندیس تشخیص داد و بهسرعت جراحی شدم. بعد از عمل پرسید: «چرا اینقدر دیر عمل کردی؟». «اوضاع دقیقاً همانگونه بود که آن پزشک پیشبینی کرده بود. به همین خاطر به او اعتماد کردم». «آه، تو اسیر خطای قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود شدی. دکتر کورسیکایی هیچ حدسی درباره مشکل تو نداشت، درست مثل خیلی از کسان که خارج از شیفت خودشان در فصل پربازدید یک منطقه توریستی کار میکنند».
یا یک مثال دیگر: کفگیر یک مدیرعامل ته دیگ خورده است. #فروش #محصولات به حداقل رسیده، فروشندگان دیگر بیانگیزهاند، فعالیتهای #بازاریابی بدون هیچ دلیل مشخصی راکد شده. در اوج استیصال، او یک مشاور #استخدام میکند. این مرد به ازایِ دریافت 5000 دلار در روز اوضاع #شرکت را بررسی میکند و سپس یافتههای خود را ارائه میدهد: «بخش #فروش شما هیچ برنامهای ندارد و جایگاه شرکت شما بهدرستی مشخص نیست. وضعیت کمی پیچیده است. من میتوانم آن را برایتان درست کنم، اما نه یکشبه. اقدامات باید با حساسیت انجام شود و بهاحتمالزیاد پیش از آنکه فروش پیشرفت کند بیشتر افت میکند». #مدیر آن مشاور را استخدام میکند. یک سال بعد، فروش بازهم افت میکند و همین ماجرا سال بعد هم اتفاق میافتد. مشاور بارها تأکید میکند پیشرفت #شرکت بسیار مطابق پیشبینیهای اوست. وقتی افت فروش برای سال سوم ادامه پیدا میکند، مدیر مشاور را اخراج میکند.
خطای «قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود» درواقع یک عامل انحرافی است و یک شاخه از خطای تائید است. اگر مشکل وخیمتر شود، پیشبینی درست از آب درمیآید. اگر اوضاع برخلاف انتظار بهتر شود، #مشتری بازهم راضی است و متخصص میتواند آن را به مهارت خود نسبت بدهد و در هر دو صورت او برنده است.
فرض کن رئیسجمهور یک کشور هستی و کوچکترین فکری برای اداره آن نداری. چهکار میکنی؟ پیشبینی میکنی «سالهای سختی» پیش روست. از شهروندانت میخواهی «کمربندها را محکم ببندند» و سپس قول میدهی بعد از گذر از این «مرحله حساس تصفیه، خالصسازی و بازسازی» اوضاع بهبود خواهد یافت. قاعدتاً اشارهای به شدت و مدت این دوره نخواهی کرد.
بهترین نمونه از #موفقیت این راهکار در مسیحیت مشخص است. پیروان واقعی آن معتقدند پیش از آنکه بتوانیم بهشت را روی زمین تجربه کنیم، جهان باید نابود شود. بلایا، سیل، آتشسوزی و مرگ همه جزئی از یک نقشه بزرگترند و که باید اتفاق بیفتد. این پیروان وقوع هر تغییر منفی در اوضاع را تأییدی بر این پیام میدانند و هر پیشرفت را هدیه از سوی خدا میانگارند.
درنتیجه، اگر کسی بگوید قبل از بهتر شدن برتر میشود، باید گوشهایت را تیز کنی، اما حواست باشد شرایطی نیز وجود دارد که ابتدا نزول میکنند و سپس بهتر میشود، مثلاً تغییر زمینه شغلی در ابتدا نیاز به زمان دارد و معمولاً منجر به کاهش حقوق میشود. سازماندهی مجدد یک #تجارت نیز زمانبر است؛ اما در تمام این موارد بهسرعت میتوان متوجه شد این اقدامات مؤثرند یا خیر. اهداف ما مشخص و قابلبررسیاند. بیش از اینکه دنبال بهشت باشی، به اهدافت نگاه کن.
#منبع : #کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" #ترجمه : "عادل فردوسی پور"
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
خطای «قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود»
#نویسنده : رولف دوبلی
@Sha_af
چند سال قبل، در سفر به کورسیکا (Corsica) جزیرهای متعلق به #فرانسه در دریای #مدیترانه، بیمار شدم. علائم بیماری برایم جدید بودند و درد آن روزبهروز بیشتر میشد. آخر سر تصمیم گرفتم که به یک مرکز درمانی محلی بروم. دکتر جوانی مرا معاینه کرد، به شکمم ضربه زد، شانهها و زانوهایم را فشار داد و بعد به مهرههای پشتم ضربه وارد کرد. نسبت به تشخیص او تردید داشتم؛ اما کاملاً مطمئن هم نبودم و به همین خاطر به روش عجیب معاینه او تن دادم. برای اتمام کار، دفترچه یادداشت خود را بیرون آورد و گفت: «آنتیبیوتیک. این قرص را سه بار در روز بخور؛ اما پیش از اینکه اوضاعت بهتر شود، بدتر میشود». من هم که از این درمان جدید خوشحال بودم با نسخهای در دست به هتل برگشتم.
دردم بدتر و بدتر شد؛ درست همانطور که پزشک پیشبینی کرده بود. احتمالاً پزشک میدانسته مشکلم چه بوده؛ اما وقتی بعد از سه روز دردم بهتر نشد به او زنگ زدم. گفت: «مقدار مصرف دارو را به پنج قرص در روز افزایش بده. احتمالاً درد تو مدت بیشتری باقی خواهد ماند». بعد از دو روز درد طاقتفرسا، بالاخره با آمبولانس هوایی بینالمللی تماس گرفتم. دکتر سویسی مشکل را آپاندیس تشخیص داد و بهسرعت جراحی شدم. بعد از عمل پرسید: «چرا اینقدر دیر عمل کردی؟». «اوضاع دقیقاً همانگونه بود که آن پزشک پیشبینی کرده بود. به همین خاطر به او اعتماد کردم». «آه، تو اسیر خطای قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود شدی. دکتر کورسیکایی هیچ حدسی درباره مشکل تو نداشت، درست مثل خیلی از کسان که خارج از شیفت خودشان در فصل پربازدید یک منطقه توریستی کار میکنند».
یا یک مثال دیگر: کفگیر یک مدیرعامل ته دیگ خورده است. #فروش #محصولات به حداقل رسیده، فروشندگان دیگر بیانگیزهاند، فعالیتهای #بازاریابی بدون هیچ دلیل مشخصی راکد شده. در اوج استیصال، او یک مشاور #استخدام میکند. این مرد به ازایِ دریافت 5000 دلار در روز اوضاع #شرکت را بررسی میکند و سپس یافتههای خود را ارائه میدهد: «بخش #فروش شما هیچ برنامهای ندارد و جایگاه شرکت شما بهدرستی مشخص نیست. وضعیت کمی پیچیده است. من میتوانم آن را برایتان درست کنم، اما نه یکشبه. اقدامات باید با حساسیت انجام شود و بهاحتمالزیاد پیش از آنکه فروش پیشرفت کند بیشتر افت میکند». #مدیر آن مشاور را استخدام میکند. یک سال بعد، فروش بازهم افت میکند و همین ماجرا سال بعد هم اتفاق میافتد. مشاور بارها تأکید میکند پیشرفت #شرکت بسیار مطابق پیشبینیهای اوست. وقتی افت فروش برای سال سوم ادامه پیدا میکند، مدیر مشاور را اخراج میکند.
خطای «قبل از اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر میشود» درواقع یک عامل انحرافی است و یک شاخه از خطای تائید است. اگر مشکل وخیمتر شود، پیشبینی درست از آب درمیآید. اگر اوضاع برخلاف انتظار بهتر شود، #مشتری بازهم راضی است و متخصص میتواند آن را به مهارت خود نسبت بدهد و در هر دو صورت او برنده است.
فرض کن رئیسجمهور یک کشور هستی و کوچکترین فکری برای اداره آن نداری. چهکار میکنی؟ پیشبینی میکنی «سالهای سختی» پیش روست. از شهروندانت میخواهی «کمربندها را محکم ببندند» و سپس قول میدهی بعد از گذر از این «مرحله حساس تصفیه، خالصسازی و بازسازی» اوضاع بهبود خواهد یافت. قاعدتاً اشارهای به شدت و مدت این دوره نخواهی کرد.
بهترین نمونه از #موفقیت این راهکار در مسیحیت مشخص است. پیروان واقعی آن معتقدند پیش از آنکه بتوانیم بهشت را روی زمین تجربه کنیم، جهان باید نابود شود. بلایا، سیل، آتشسوزی و مرگ همه جزئی از یک نقشه بزرگترند و که باید اتفاق بیفتد. این پیروان وقوع هر تغییر منفی در اوضاع را تأییدی بر این پیام میدانند و هر پیشرفت را هدیه از سوی خدا میانگارند.
درنتیجه، اگر کسی بگوید قبل از بهتر شدن برتر میشود، باید گوشهایت را تیز کنی، اما حواست باشد شرایطی نیز وجود دارد که ابتدا نزول میکنند و سپس بهتر میشود، مثلاً تغییر زمینه شغلی در ابتدا نیاز به زمان دارد و معمولاً منجر به کاهش حقوق میشود. سازماندهی مجدد یک #تجارت نیز زمانبر است؛ اما در تمام این موارد بهسرعت میتوان متوجه شد این اقدامات مؤثرند یا خیر. اهداف ما مشخص و قابلبررسیاند. بیش از اینکه دنبال بهشت باشی، به اهدافت نگاه کن.
#منبع : #کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" #ترجمه : "عادل فردوسی پور"
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
اهمیت لیست نبایدها در #کارآفرینی
@sha_af
اغلب #کارآفرینان تنها روی هدف نهایی و کارهایی که باید انجام دهند تمرکز می کنند درصورتی که تهیه ی لیست نبایدها نیز به همان اندازه مهم است...
کارآفرینی یا همان راه اندازی #کسب_و_کار جدید بیش از هر زمانی میان مردم جا افتاده است و اغلب آن ها با تهیه ی یک لیست انجام کار و لیستی از انتظاراتشان وارد بازار می شوند. نکته ی مهم این که که تهیه ی لیستی از کارهایی که نباید انجام شود نیز به همان اندازه مهم است. به عبارت دیگر این افراد مقصد نهایی خود را می دانند اما مشکلات مسیر را پیش بینی نمی کنند. این افراد باید عجله را کنار بگذارند و از خود و ایده شان محافظت کنند. هدف داشتن در هر کسب وکاری ضروری است اما اجتناب از اشتباهات نیز مهم است. علاوه براین پیش بینی مشکلات مسیر، سرعت رسیدن به اهداف نهایی را نیز تسریع می کند. در ادامه این #مقاله زومیت به بررسی زیادتر کارهایی می پردازیم که باید در لیست نبایدهای یک #کارآفرین جا بگیرد.
1⃣ انتظار نداشته باشید بازاریابان اولین #مشتری را پیدا کنند.
هرگز انتظار نداشته باشید که اولین مشتری کسب وکار از کمپین های #بازاریابی پیدا شود. مشتری های اولیه برند باید توسط کارآفرین کشف شده و سپس وارد #مذاکره شوند. بسیاری از محققان موافق این موضوع هستند و عنوان کرده اند مذاکرات رو در رو تا ۳۴ درصد موفق تر از بازاریابی ایمیلی عمل می کند.
2⃣ کسب درآمد تمام ماجرا نیست.
پول درآوردن مهم است اما نباید هدف اول و آخر یک #کارآفرین باشد. حتی تمام پول های کره ی زمین هم نمی توانند کسب وکاری با طراحی و بنیان گذاری ضعیف را نجات دهند. بنابراین پیش از اینکه به فکر جذب سرمایه باشید، استراتژی های خود را دوباره ارزیابی کنید. به عنوان مثال بسیاری از مردم حتی پیش از ارزیابی #محصول خود برای جذب سرمایه اقدام می کنند. شاید مفهوم #ایده روی کاغذ جالب باشد اما مشکلات اصلی را حل نمی کند. بسیاری از مشکلات زمانی که وارد عمل شوید بروز پیدا می کنند. جالب است بدانید اغلب #استارتاپ ها به دلیل عدم آگاهی از کار و نه به دلیل کمبود سرمایه محکوم به شکست هستند.
3⃣ حسرت فرصتهای گذشته را نخورید.
هیچکس به فرصتهای از دست رفته اهمیت نمیدهد بنابراین دست از سرزنش خودتان بردارید و نگویید که میتوانستید قانعکنندهتر ظاهر شوید. این افکار نه تنها نتیجهی مثبتی ندارند بلکه ابتکار عمل را نیز از بین میبرند. تصور و مرور موقعیتهای غیرواقعی شانس رسیدن به دستاوردهای جدید را کاهش میدهد، فرآیند پیشرفت را کند کرده و فرصت پیشرفت را به رقبا واگذار میکند.
به جای فکر کردن به اینکه چرا نفر اول نیستید روی دستاوردهایی که داشتهاید تمرکز کنید. #کارآفرینی مسیری است که باید به کمک اعضای تیم طی شود و هیچکس دلیل اصلی موفقی یا شکست نیست. اینکه چه توانایی یا مهارتهایی دارید مهم نیست، مهم این است که کل اعضای تیم تا چه اندازه #موفق خواهند بود.
4⃣ گوش دادن را فدای صحبت کردن نکنید.
آیا همیشه دنبال این هستید که خودتان را ثابت کنید؟ شما یک زبان و دو گوش دارید. به عبارت دیگر باید دو برابر بیشتر از زمانی که حرف میزنید، گوش دهید تا نکات مثبت و جدید یاد بگیرید. از سوال کردن نترسید و با دقت به پاسخ طرف مقابل گوش دهید. داشتن مربی و گوش دادن به صحبتهای او بهترین تمرین برای تقویت مهارت شنیداری است.
5⃣ برای پیشرفت عجله نکنید
اگر برای رسیدن به #موفقیت عجله دارید و بیش از اندازه روی این موضوع تمرکز کردهاید باید بدانید احتمال اشتباه کردن را افزایش دادهاید. موفق شدن در هر کسبوکاری مهم است اما یک شبه حاصل نمیشود. موفقیت در استارتاپ مانند مسابقهی دوی ماراتن است نه دوی سرعت.
پیشرفت کردن را در اولویت قرار دهید و از شکستها استقبال کنید. قبل از اینکه به گسترش #کسبوکار فکر کنید، از استخدام نیروی کار مناسب مطمئن شوید و ببنید آیا در مسیر درستی قرار گرفتهاید یا خیر؟ آیا استراتژی کسبوکارتان با هدف جذب مشتریهای وفادار طراحی شده است یا خیر؟ این موارد بهتر است پیش از گسترش #کسبوکار در نظر گرفته شوند.
🔸قبل از اینکه به طور جدی به راهاندازی #استارتاپ فکر کنید لیست نبایدها را نیز همزمان با لیست بایدها تنظیم کنید. در این صورت میتوانید رو به جلو حرکت کرده و با پیشبینی اشتباهها مسیر #موفقیت را هموار کنید.
#منبع: کارآفرین 24
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
اغلب #کارآفرینان تنها روی هدف نهایی و کارهایی که باید انجام دهند تمرکز می کنند درصورتی که تهیه ی لیست نبایدها نیز به همان اندازه مهم است...
کارآفرینی یا همان راه اندازی #کسب_و_کار جدید بیش از هر زمانی میان مردم جا افتاده است و اغلب آن ها با تهیه ی یک لیست انجام کار و لیستی از انتظاراتشان وارد بازار می شوند. نکته ی مهم این که که تهیه ی لیستی از کارهایی که نباید انجام شود نیز به همان اندازه مهم است. به عبارت دیگر این افراد مقصد نهایی خود را می دانند اما مشکلات مسیر را پیش بینی نمی کنند. این افراد باید عجله را کنار بگذارند و از خود و ایده شان محافظت کنند. هدف داشتن در هر کسب وکاری ضروری است اما اجتناب از اشتباهات نیز مهم است. علاوه براین پیش بینی مشکلات مسیر، سرعت رسیدن به اهداف نهایی را نیز تسریع می کند. در ادامه این #مقاله زومیت به بررسی زیادتر کارهایی می پردازیم که باید در لیست نبایدهای یک #کارآفرین جا بگیرد.
1⃣ انتظار نداشته باشید بازاریابان اولین #مشتری را پیدا کنند.
هرگز انتظار نداشته باشید که اولین مشتری کسب وکار از کمپین های #بازاریابی پیدا شود. مشتری های اولیه برند باید توسط کارآفرین کشف شده و سپس وارد #مذاکره شوند. بسیاری از محققان موافق این موضوع هستند و عنوان کرده اند مذاکرات رو در رو تا ۳۴ درصد موفق تر از بازاریابی ایمیلی عمل می کند.
2⃣ کسب درآمد تمام ماجرا نیست.
پول درآوردن مهم است اما نباید هدف اول و آخر یک #کارآفرین باشد. حتی تمام پول های کره ی زمین هم نمی توانند کسب وکاری با طراحی و بنیان گذاری ضعیف را نجات دهند. بنابراین پیش از اینکه به فکر جذب سرمایه باشید، استراتژی های خود را دوباره ارزیابی کنید. به عنوان مثال بسیاری از مردم حتی پیش از ارزیابی #محصول خود برای جذب سرمایه اقدام می کنند. شاید مفهوم #ایده روی کاغذ جالب باشد اما مشکلات اصلی را حل نمی کند. بسیاری از مشکلات زمانی که وارد عمل شوید بروز پیدا می کنند. جالب است بدانید اغلب #استارتاپ ها به دلیل عدم آگاهی از کار و نه به دلیل کمبود سرمایه محکوم به شکست هستند.
3⃣ حسرت فرصتهای گذشته را نخورید.
هیچکس به فرصتهای از دست رفته اهمیت نمیدهد بنابراین دست از سرزنش خودتان بردارید و نگویید که میتوانستید قانعکنندهتر ظاهر شوید. این افکار نه تنها نتیجهی مثبتی ندارند بلکه ابتکار عمل را نیز از بین میبرند. تصور و مرور موقعیتهای غیرواقعی شانس رسیدن به دستاوردهای جدید را کاهش میدهد، فرآیند پیشرفت را کند کرده و فرصت پیشرفت را به رقبا واگذار میکند.
به جای فکر کردن به اینکه چرا نفر اول نیستید روی دستاوردهایی که داشتهاید تمرکز کنید. #کارآفرینی مسیری است که باید به کمک اعضای تیم طی شود و هیچکس دلیل اصلی موفقی یا شکست نیست. اینکه چه توانایی یا مهارتهایی دارید مهم نیست، مهم این است که کل اعضای تیم تا چه اندازه #موفق خواهند بود.
4⃣ گوش دادن را فدای صحبت کردن نکنید.
آیا همیشه دنبال این هستید که خودتان را ثابت کنید؟ شما یک زبان و دو گوش دارید. به عبارت دیگر باید دو برابر بیشتر از زمانی که حرف میزنید، گوش دهید تا نکات مثبت و جدید یاد بگیرید. از سوال کردن نترسید و با دقت به پاسخ طرف مقابل گوش دهید. داشتن مربی و گوش دادن به صحبتهای او بهترین تمرین برای تقویت مهارت شنیداری است.
5⃣ برای پیشرفت عجله نکنید
اگر برای رسیدن به #موفقیت عجله دارید و بیش از اندازه روی این موضوع تمرکز کردهاید باید بدانید احتمال اشتباه کردن را افزایش دادهاید. موفق شدن در هر کسبوکاری مهم است اما یک شبه حاصل نمیشود. موفقیت در استارتاپ مانند مسابقهی دوی ماراتن است نه دوی سرعت.
پیشرفت کردن را در اولویت قرار دهید و از شکستها استقبال کنید. قبل از اینکه به گسترش #کسبوکار فکر کنید، از استخدام نیروی کار مناسب مطمئن شوید و ببنید آیا در مسیر درستی قرار گرفتهاید یا خیر؟ آیا استراتژی کسبوکارتان با هدف جذب مشتریهای وفادار طراحی شده است یا خیر؟ این موارد بهتر است پیش از گسترش #کسبوکار در نظر گرفته شوند.
🔸قبل از اینکه به طور جدی به راهاندازی #استارتاپ فکر کنید لیست نبایدها را نیز همزمان با لیست بایدها تنظیم کنید. در این صورت میتوانید رو به جلو حرکت کرده و با پیشبینی اشتباهها مسیر #موفقیت را هموار کنید.
#منبع: کارآفرین 24
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
۱۱ اشتباه معمول #کارآفرینان
@sha_af
🔸وقتی وارد یک #کسبوکار میشوید، اشتباه کردن بخشی از تجربه هر #کارآفرین است. اما اینکه چگونه این خطاها را ترمیم کنید، مهم است. فرآیند برگشتن به روند برنامهریزی شده میتواند #کسب_و_کار شما را قویتر کند؛ به خصوص اگر از اشتباهاتتان بیاموزید این مسیر بهتر پیش خواهد رفت.
🔸برای اجتناب از این مشکل، ۱۱ عضو «انجمن کارآفرینان جوان» بزرگترین اشتباهاتی که بهعنوان یک #کارآفرین جدید مرتکب شدهاند را به اشتراک گذاشتهاند:
1⃣ بیاعتنایی به توصیه افراد دیگر در #کسب_و_کار
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که من مرتکب شدهام کوچک شمردن توصیه افراد بزرگتر در #کسبوکار بود چرا که این توصیهها را «منسوخ» یا «نامربوط» میدانستم. دانش فنی در هر حوزهای قطعا ضروری است و گرچه ممکن است همه چیز نسبت به ۳۰-۲۰ سال پیش به شدت متفاوت باشد، اما کسب دانش در هر دورهای بسیار مهم است.
👤 کریستوفر اوکادا، از #شرکت Okada
2⃣ انحراف از مسیر
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بعنوان یک #کارآفرین مرتکب شدهام، صرف زمان روی چیزهایی بود که من را از پیشبرد کسبوکارم منحرف میکردند. تیشرتها و کارتهای ویزیت در روزهای اول جذاب بودند اما آنها مطلقا مرا به یافتن #مشتریان یا ایجاد ارزش واقعی شرکت نزدیکتر نکردند.
بر آنچه مهم است تمرکز کنید: ایجاد #محصولات یا ارائه خدماتی که مردم خواستار آنها هستند و واقعا برای آن هزینه میکنند.
👤 مایکل لیزوتسکی، شرکت Juice Labs
3⃣ تخصیص نادرست منابع مالی
کسب درآمد دشوار است. من اولین دور #سرمایهگذاری خود را خیلی سریع خرج کردم. من به شدت به کاری که میکردم مطمئن بودم و به این زودی شکست را پیشبینی نمیکردم. توصیهام به کارآفرینان این است که برای مشکلات غیرمنتظره در مسیر به اندازه کافی آماده باشید و تنها در این صورت است که برای #موفقیت پیشرویتان بهتر آماده خواهید شد.
👤 استیون فلیشر، شرکت Two Degrees
4⃣ شکست در درک صحیح کسبوکارتان
از ابتدای کار مدل کسبوکارتان را بشناسید. قیمت خود را تثبیت کنید و درک شفافی از وضعیت #اقتصادی شرکت خود داشته باشید: هزینه کالاها، هزینههای #بازاریابی و حاشیه سودها. اینکه بدون از دست مشتریان، قیمت محصولتان را بالا ببرید، به شدت دشوار است. این کار میتواند منجر به #موفقیت یا شکست #کسب_و_کار شما شود.
👤 لیزا مویسیوا، شرکت GlobeIn
5⃣ بهدست گرفتن امور از سوی خودتان
بزرگترین اشتباهی که من همیشه مرتکب شدهام این است که تصور میکنم میتوانم همه کارها را خودم انجام دهم. ما نیاز به محول کردن کارها به دیگران و در صورت امکان، استخدام افراد حرفهای در هر حوزه برای کمک به موفقیتمان داریم.
👤 استبانکادامانی، INFINITE WINDOWS
6⃣ اجازه دادن به تحمیل از سوی دیگران
بزرگترین اشتباه این بود که زودتر به تواناییهایم اعتماد نکردم. بهعنوان یک زن اهل آمریکای لاتین، رسانهها، روسا، همکاران و گاهی دوستانم مرا از دنبال کردن تلاشهایم دلسرد میکردند. اگر شما یک زن هستید و به ویژه اگر در اقلیت هستید، باید به خودتان اعتماد داشته باشید تا #موفق شوید.
👤 کریستینا کلمون، Belle en Argent
7⃣ آماده نبودن برای شکست
همیشه باید برای شکست آماده باشید چرا که اتفاق خواهد افتاد! تنها چیزی که پایدار میماند، تعهد شما به نتیجه نهایی خواهد بود. همیشه آماده باشید که مسائل، متفاوتتر از انتظار شما ظاهر شود. منعطف باشید.
👤 جاکوبی ایجریکا، PASS Program
8⃣ اعتماد نداشتن به خودتان
بزرگترین اشتباهی که من به عنوان یک کارآفرین مرتکب شدهام این بود که زودتر به خودم اعتماد نکردم. در دنیای مدرن، شروع یک #کسب_و_کار و معتبر ساختن یک ایده از هر زمان دیگری آسانتر است؛ بنابراین از آن سود ببرید.
👤 گوراو والانی، CareerSprout
9⃣ درک همه جنبههای بازارِ خود
من دریافتم که توسعه تکنولوژیک یک دنیای کاملا متفاوت است. #شرکت من شکست خورد چرا که من فرآیند توسعه اپلیکیشن را درک نکرده بودم. شما باید همه جنبههای یک #کسب_و_کار را بشناسید؛ به ویژه آنهایی که در آن ضعیف هستید.
👤 جاستین کاساله- Savage Advisory
🔟 برداشت شخصی از انتقادات
اکثر #استارتاپ ها شکست میخورند اما از شکستها، #موفقیت های آینده نشات میگیرد. توصیه من به یک تازهوارد این است که باید بین اشتیاق و واقعیت #کسب_و_کار توازن ایجاد کند؛ انتقادات و شکستها را بپذیرد و متواضع باقی بماند.
👤 امیشی تاکالکار، NAILBITER
1⃣1⃣تصور اینکه ایده شما کامل است
من تصور میکردم که #ایده و برنامه #کسب_و_کار من کامل است و مشتریان و کارمندان باید برای کار کردن با من بینهایت مشتاق باشند. اما این چنین نشد. درسی که از این اتفاق آموختم این بود که: منعطف باشید و به آنچه بازار به شما میگوید، گوش دهید.
👤 دانیل ریلی، B۲X Global
#منبع: Forbes
@sha_af
#شعف
@sha_af
🔸وقتی وارد یک #کسبوکار میشوید، اشتباه کردن بخشی از تجربه هر #کارآفرین است. اما اینکه چگونه این خطاها را ترمیم کنید، مهم است. فرآیند برگشتن به روند برنامهریزی شده میتواند #کسب_و_کار شما را قویتر کند؛ به خصوص اگر از اشتباهاتتان بیاموزید این مسیر بهتر پیش خواهد رفت.
🔸برای اجتناب از این مشکل، ۱۱ عضو «انجمن کارآفرینان جوان» بزرگترین اشتباهاتی که بهعنوان یک #کارآفرین جدید مرتکب شدهاند را به اشتراک گذاشتهاند:
1⃣ بیاعتنایی به توصیه افراد دیگر در #کسب_و_کار
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که من مرتکب شدهام کوچک شمردن توصیه افراد بزرگتر در #کسبوکار بود چرا که این توصیهها را «منسوخ» یا «نامربوط» میدانستم. دانش فنی در هر حوزهای قطعا ضروری است و گرچه ممکن است همه چیز نسبت به ۳۰-۲۰ سال پیش به شدت متفاوت باشد، اما کسب دانش در هر دورهای بسیار مهم است.
👤 کریستوفر اوکادا، از #شرکت Okada
2⃣ انحراف از مسیر
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بعنوان یک #کارآفرین مرتکب شدهام، صرف زمان روی چیزهایی بود که من را از پیشبرد کسبوکارم منحرف میکردند. تیشرتها و کارتهای ویزیت در روزهای اول جذاب بودند اما آنها مطلقا مرا به یافتن #مشتریان یا ایجاد ارزش واقعی شرکت نزدیکتر نکردند.
بر آنچه مهم است تمرکز کنید: ایجاد #محصولات یا ارائه خدماتی که مردم خواستار آنها هستند و واقعا برای آن هزینه میکنند.
👤 مایکل لیزوتسکی، شرکت Juice Labs
3⃣ تخصیص نادرست منابع مالی
کسب درآمد دشوار است. من اولین دور #سرمایهگذاری خود را خیلی سریع خرج کردم. من به شدت به کاری که میکردم مطمئن بودم و به این زودی شکست را پیشبینی نمیکردم. توصیهام به کارآفرینان این است که برای مشکلات غیرمنتظره در مسیر به اندازه کافی آماده باشید و تنها در این صورت است که برای #موفقیت پیشرویتان بهتر آماده خواهید شد.
👤 استیون فلیشر، شرکت Two Degrees
4⃣ شکست در درک صحیح کسبوکارتان
از ابتدای کار مدل کسبوکارتان را بشناسید. قیمت خود را تثبیت کنید و درک شفافی از وضعیت #اقتصادی شرکت خود داشته باشید: هزینه کالاها، هزینههای #بازاریابی و حاشیه سودها. اینکه بدون از دست مشتریان، قیمت محصولتان را بالا ببرید، به شدت دشوار است. این کار میتواند منجر به #موفقیت یا شکست #کسب_و_کار شما شود.
👤 لیزا مویسیوا، شرکت GlobeIn
5⃣ بهدست گرفتن امور از سوی خودتان
بزرگترین اشتباهی که من همیشه مرتکب شدهام این است که تصور میکنم میتوانم همه کارها را خودم انجام دهم. ما نیاز به محول کردن کارها به دیگران و در صورت امکان، استخدام افراد حرفهای در هر حوزه برای کمک به موفقیتمان داریم.
👤 استبانکادامانی، INFINITE WINDOWS
6⃣ اجازه دادن به تحمیل از سوی دیگران
بزرگترین اشتباه این بود که زودتر به تواناییهایم اعتماد نکردم. بهعنوان یک زن اهل آمریکای لاتین، رسانهها، روسا، همکاران و گاهی دوستانم مرا از دنبال کردن تلاشهایم دلسرد میکردند. اگر شما یک زن هستید و به ویژه اگر در اقلیت هستید، باید به خودتان اعتماد داشته باشید تا #موفق شوید.
👤 کریستینا کلمون، Belle en Argent
7⃣ آماده نبودن برای شکست
همیشه باید برای شکست آماده باشید چرا که اتفاق خواهد افتاد! تنها چیزی که پایدار میماند، تعهد شما به نتیجه نهایی خواهد بود. همیشه آماده باشید که مسائل، متفاوتتر از انتظار شما ظاهر شود. منعطف باشید.
👤 جاکوبی ایجریکا، PASS Program
8⃣ اعتماد نداشتن به خودتان
بزرگترین اشتباهی که من به عنوان یک کارآفرین مرتکب شدهام این بود که زودتر به خودم اعتماد نکردم. در دنیای مدرن، شروع یک #کسب_و_کار و معتبر ساختن یک ایده از هر زمان دیگری آسانتر است؛ بنابراین از آن سود ببرید.
👤 گوراو والانی، CareerSprout
9⃣ درک همه جنبههای بازارِ خود
من دریافتم که توسعه تکنولوژیک یک دنیای کاملا متفاوت است. #شرکت من شکست خورد چرا که من فرآیند توسعه اپلیکیشن را درک نکرده بودم. شما باید همه جنبههای یک #کسب_و_کار را بشناسید؛ به ویژه آنهایی که در آن ضعیف هستید.
👤 جاستین کاساله- Savage Advisory
🔟 برداشت شخصی از انتقادات
اکثر #استارتاپ ها شکست میخورند اما از شکستها، #موفقیت های آینده نشات میگیرد. توصیه من به یک تازهوارد این است که باید بین اشتیاق و واقعیت #کسب_و_کار توازن ایجاد کند؛ انتقادات و شکستها را بپذیرد و متواضع باقی بماند.
👤 امیشی تاکالکار، NAILBITER
1⃣1⃣تصور اینکه ایده شما کامل است
من تصور میکردم که #ایده و برنامه #کسب_و_کار من کامل است و مشتریان و کارمندان باید برای کار کردن با من بینهایت مشتاق باشند. اما این چنین نشد. درسی که از این اتفاق آموختم این بود که: منعطف باشید و به آنچه بازار به شما میگوید، گوش دهید.
👤 دانیل ریلی، B۲X Global
#منبع: Forbes
@sha_af
#شعف
ویژگیهای #مدیران فوقالعاده
@sha_af
در حقیقت درک و فهم #مدیریت کار سادهای نیست. حتی هنگام همکاری با #مدیران #موفق هم نمیتوان شناخت کلی نسبت به آنها پیدا کرد، زیرا آنها اغلب جزئیات کارهای #مدیریت را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. #مدیریت عالی، پویا است و توانایی تبدیل استعدادهای متفاوت افراد به یک مهارت ناب را دارد. در اینجا به عادات روزمره #مدیران فوقالعاده اشاره شده است.
1⃣ ارتباطات موثر:
داشتن ارتباطات، کار واقعی #مدیریت و عامل اساسی است که #مدیران را هر روز به اهداف خود نزدیکتر میکند. ارتباطات باید واقعی، احساسی، شخصی و صمیمی باشد. #مدیران زیرک علاوه بر درک کارمندان با آنها درباره خواستههایشان مستقیما گفتوگو میکنند.
2⃣ شجاعت:
کارمندان پیش از هر گونه طرفداری و پیروی کردن از مدیران به افراد شجاعی نیاز دارند که در کنار در نظر گرفتن مصلحت گروه و اتخاذ تصمیمات مهم به هنگام شرایط دشوار به کار خود همچنان استوار ادامه دهند. کارمندان هم با الگوبرداری از رفتارهای #مدیران، قطعا در جهت مثبت گام برمیدارند.
#مدیران ملاحظهکار فقط در حیطه وظایف، به انتخاب روشهای آسان برای انجام کارها بسنده میکنند زیرا به جای #مدیریت ملاحظهکاری را ترجیح میدهند.
3⃣ پایبندی به قانون طلایی:
طبق قانون طلایی، تصور کنید که انسانها یکسان هستند پس با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود! اما این تئوری، طیف گسترده عوامل انگیزشی افراد را در نظر نمیگیرد. بهعنوان مثال یک نفر از شهرت اجتماعی استقبال میکند اما فرد دیگری از مورد توجه بودن متنفر و فراری است. #مدیران زبده با تیزهوشی و احترام به این قانون، یک گام فراتر میروند و با هر شخص رفتاری مطابق میل او دارند و با مطالعه کارمندان و تشخیص نیازهایشان، رفتار خود را با شرایط سازگار میکنند.
4⃣ خودآگاهی:
در اکثر موارد، #مدیران، مانند مردم عادی، خود را در موقعیت مطلوبتری نسبت به دیگران میدانند. خودآگاهی بالای #مدیران مقتدر بهاین معنا است که علاوه بر داشتن تصور واضح و دقیق از سبک مدیریت، از نقاط قوت و ضعف خود مطلع هستند و با انتخاب استراتژیهای مناسب بر موارد مثبت و جبران کمبودها تمرکز میکنند.
5⃣ اشتیاق:
هیچ کارمندی علاقهمند به همکاری با مدیری نیست که نسبت به کار خود هیجانی ندارد یا اینکه کارها را بهصورت روتین انجام میدهد. مدیران مقتدر و علاقهمند در تلاش هستند تا انرژی مثبت خود را به اطرافیان انتقال دهند.
6⃣ تواضع:
آنها همچنین افراد متواضعی هستند و هرگز به دلیل داشتن قدرت و اختیارات نسبت به دیگران احساس برتری ندارند. به همین خاطر از کارهای نادرست دوری کرده و طرفداران خود را به انجام کارهای غیر معمول وادار نمیکنند.
7⃣ سخاوت:
#مدیران توانمند در عین حال سخاوتمند نیز هستند، از سهم دیگران در #موفقیت خود به خوبی آگاه هستند و با دست و دلبازی و مشتاقانه از آنان تمجید و قدردانی میکنند و نسبت به #موفقیت طرفداران مانند موفقیتهای خود متعهد هستند.
8⃣ تفهیم مواضع:
#مدیران #موفق میدانند داشتن دیدگاهی روشن صرفا کافی نیست، بلکه باید به نحوی آن را برای دیگران تجسم و روشن سازند تا انجام کارها به وضوح درک و لمس شود. #مدیران به خوبی از عهده این کار برمیآیند، بهطوری که هر فرد نه تنها متوجه اهداف میشود بلکه درکی از احساس و فضا نیز پیدا خواهد کرد.
9⃣ اعتبار:
اصالت تنها به گفتار و اعمال فرد نیست بلکه شخصیت فرد را هم شامل میشود. زمانی که صادق باشید گفتار و اعمالتان در یک راستا قرار میگیرد. مدیران معتبر بیعیب و نقص نیستند اما به دلیل پایبندی و عمل به گفتار، از احترام زیادی نزد دیگران برخوردار هستند.
🔟 در دسترس بودن:
#مدیران از هر گونه چالش، انتقاد و نظرات دیگران نسبت به خود استقبال میکنند. محیطی که کارمندان ترس از صحبت، بیان نظرات و مطرح کردن سوالات داشته باشند، با شکست مواجه میشود. مدیران با در دسترس بودن، زمینه را برای ارائه #ایده های بزرگ از سوی #کارمندان فراهم میسازند.
1⃣1⃣ مسوولیتپذیری:
مدیران لایق، هنگام شکست احساس شرمندگی ندارند، بلکه مسوولیت کارهای خود را میپذیرند و با پشتیبانی از دیگران سعی در جلب اعتماد آنها دارند.
#منبع: Entrepreneur
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
در حقیقت درک و فهم #مدیریت کار سادهای نیست. حتی هنگام همکاری با #مدیران #موفق هم نمیتوان شناخت کلی نسبت به آنها پیدا کرد، زیرا آنها اغلب جزئیات کارهای #مدیریت را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. #مدیریت عالی، پویا است و توانایی تبدیل استعدادهای متفاوت افراد به یک مهارت ناب را دارد. در اینجا به عادات روزمره #مدیران فوقالعاده اشاره شده است.
1⃣ ارتباطات موثر:
داشتن ارتباطات، کار واقعی #مدیریت و عامل اساسی است که #مدیران را هر روز به اهداف خود نزدیکتر میکند. ارتباطات باید واقعی، احساسی، شخصی و صمیمی باشد. #مدیران زیرک علاوه بر درک کارمندان با آنها درباره خواستههایشان مستقیما گفتوگو میکنند.
2⃣ شجاعت:
کارمندان پیش از هر گونه طرفداری و پیروی کردن از مدیران به افراد شجاعی نیاز دارند که در کنار در نظر گرفتن مصلحت گروه و اتخاذ تصمیمات مهم به هنگام شرایط دشوار به کار خود همچنان استوار ادامه دهند. کارمندان هم با الگوبرداری از رفتارهای #مدیران، قطعا در جهت مثبت گام برمیدارند.
#مدیران ملاحظهکار فقط در حیطه وظایف، به انتخاب روشهای آسان برای انجام کارها بسنده میکنند زیرا به جای #مدیریت ملاحظهکاری را ترجیح میدهند.
3⃣ پایبندی به قانون طلایی:
طبق قانون طلایی، تصور کنید که انسانها یکسان هستند پس با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود! اما این تئوری، طیف گسترده عوامل انگیزشی افراد را در نظر نمیگیرد. بهعنوان مثال یک نفر از شهرت اجتماعی استقبال میکند اما فرد دیگری از مورد توجه بودن متنفر و فراری است. #مدیران زبده با تیزهوشی و احترام به این قانون، یک گام فراتر میروند و با هر شخص رفتاری مطابق میل او دارند و با مطالعه کارمندان و تشخیص نیازهایشان، رفتار خود را با شرایط سازگار میکنند.
4⃣ خودآگاهی:
در اکثر موارد، #مدیران، مانند مردم عادی، خود را در موقعیت مطلوبتری نسبت به دیگران میدانند. خودآگاهی بالای #مدیران مقتدر بهاین معنا است که علاوه بر داشتن تصور واضح و دقیق از سبک مدیریت، از نقاط قوت و ضعف خود مطلع هستند و با انتخاب استراتژیهای مناسب بر موارد مثبت و جبران کمبودها تمرکز میکنند.
5⃣ اشتیاق:
هیچ کارمندی علاقهمند به همکاری با مدیری نیست که نسبت به کار خود هیجانی ندارد یا اینکه کارها را بهصورت روتین انجام میدهد. مدیران مقتدر و علاقهمند در تلاش هستند تا انرژی مثبت خود را به اطرافیان انتقال دهند.
6⃣ تواضع:
آنها همچنین افراد متواضعی هستند و هرگز به دلیل داشتن قدرت و اختیارات نسبت به دیگران احساس برتری ندارند. به همین خاطر از کارهای نادرست دوری کرده و طرفداران خود را به انجام کارهای غیر معمول وادار نمیکنند.
7⃣ سخاوت:
#مدیران توانمند در عین حال سخاوتمند نیز هستند، از سهم دیگران در #موفقیت خود به خوبی آگاه هستند و با دست و دلبازی و مشتاقانه از آنان تمجید و قدردانی میکنند و نسبت به #موفقیت طرفداران مانند موفقیتهای خود متعهد هستند.
8⃣ تفهیم مواضع:
#مدیران #موفق میدانند داشتن دیدگاهی روشن صرفا کافی نیست، بلکه باید به نحوی آن را برای دیگران تجسم و روشن سازند تا انجام کارها به وضوح درک و لمس شود. #مدیران به خوبی از عهده این کار برمیآیند، بهطوری که هر فرد نه تنها متوجه اهداف میشود بلکه درکی از احساس و فضا نیز پیدا خواهد کرد.
9⃣ اعتبار:
اصالت تنها به گفتار و اعمال فرد نیست بلکه شخصیت فرد را هم شامل میشود. زمانی که صادق باشید گفتار و اعمالتان در یک راستا قرار میگیرد. مدیران معتبر بیعیب و نقص نیستند اما به دلیل پایبندی و عمل به گفتار، از احترام زیادی نزد دیگران برخوردار هستند.
🔟 در دسترس بودن:
#مدیران از هر گونه چالش، انتقاد و نظرات دیگران نسبت به خود استقبال میکنند. محیطی که کارمندان ترس از صحبت، بیان نظرات و مطرح کردن سوالات داشته باشند، با شکست مواجه میشود. مدیران با در دسترس بودن، زمینه را برای ارائه #ایده های بزرگ از سوی #کارمندان فراهم میسازند.
1⃣1⃣ مسوولیتپذیری:
مدیران لایق، هنگام شکست احساس شرمندگی ندارند، بلکه مسوولیت کارهای خود را میپذیرند و با پشتیبانی از دیگران سعی در جلب اعتماد آنها دارند.
#منبع: Entrepreneur
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.