10 مهارتی که بیکاران باید بیاموزند
@sha_af
🔺 کسانی که قرار است در آینده صاحب شغل شوند خوب است این موارد را بدانند:
🔺نتیجه یک گزارش میدانی از 260 کارفرما نشان می دهد، سه مدرک تحصیلی در رشتههای دانشگاهی که بیشترین تقاضا را دارد، #مدیریت بازرگانی، علوم مهندسی، و #فناوری اطلاعات بوده است. اما در بین همهی مدارک تحصیلی و تخصصها، کارفرمایان در پی بهکارگماری افرادی هستند که توانایی #کار_تیمی خوبی داشته باشند و به عنوان یک تصمیمگیرندهی قاطع و توانا در حل مسائل و مشکلات ظاهر شوند.
❗️ در این بررسی به ترتیب اهمیت، به 10 مهارتی که کارفرمایان به دنبال آن هستند اشاره شده است. این مهارت ها عبارتاند از:
1️⃣ قابلیت کار در یک ساختار گروهی
2️⃣ قابلیت تصمیمگیری و حل مشکلات
3️⃣ قابلیت برقراری ارتباط کلامی با افراد داخل و بیرون #سازمان
4️⃣ قابلیت برنامهریزی، سازماندهی و اولویتبندی کارها
5️⃣ قابلیت به دستآوردن و فرآوری اطلاعات
6️⃣ قابلیت تحلیل دادههای کیفی
7️⃣ دانش تکنیکی مربوط به شغل
8️⃣ مهارت در نرمافزارهای رایانهای
9️⃣ توانایی در ایجاد و نوشتن گزارش
🔟 توانایی #فروش و تحت تاثیر قرار دادن دیگران
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
🔺 کسانی که قرار است در آینده صاحب شغل شوند خوب است این موارد را بدانند:
🔺نتیجه یک گزارش میدانی از 260 کارفرما نشان می دهد، سه مدرک تحصیلی در رشتههای دانشگاهی که بیشترین تقاضا را دارد، #مدیریت بازرگانی، علوم مهندسی، و #فناوری اطلاعات بوده است. اما در بین همهی مدارک تحصیلی و تخصصها، کارفرمایان در پی بهکارگماری افرادی هستند که توانایی #کار_تیمی خوبی داشته باشند و به عنوان یک تصمیمگیرندهی قاطع و توانا در حل مسائل و مشکلات ظاهر شوند.
❗️ در این بررسی به ترتیب اهمیت، به 10 مهارتی که کارفرمایان به دنبال آن هستند اشاره شده است. این مهارت ها عبارتاند از:
1️⃣ قابلیت کار در یک ساختار گروهی
2️⃣ قابلیت تصمیمگیری و حل مشکلات
3️⃣ قابلیت برقراری ارتباط کلامی با افراد داخل و بیرون #سازمان
4️⃣ قابلیت برنامهریزی، سازماندهی و اولویتبندی کارها
5️⃣ قابلیت به دستآوردن و فرآوری اطلاعات
6️⃣ قابلیت تحلیل دادههای کیفی
7️⃣ دانش تکنیکی مربوط به شغل
8️⃣ مهارت در نرمافزارهای رایانهای
9️⃣ توانایی در ایجاد و نوشتن گزارش
🔟 توانایی #فروش و تحت تاثیر قرار دادن دیگران
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
۱۰ شغل پرتقاضای جهان
@Sha_af
پلتفرم کاریابی لینکدین ۱۰ شغل پرتقاضا در جهان را براساس آگهیهای استخدامی اعلام کرد. در شرایطی که همهگیری کرونا تاثیرات جدی بر بازار کار در سطح جهان داشته است، برای برخی از مشاغل هنوز شانس استخدامی زیادی وجود دارد و تخمین زده میشود امسال در سراسر جهان حدود ۴۰۰ میلیون فرصت شغلی ایجاد شود.
با این حال رقابت برای مشاغل با توجه به میزان بالای اخراجها در ماههای اخیر شدت یافته است تا جایی که طبق اعلام لینکدین رقابت برای بهدست آوردن مشاغل خوب در #انگلیس به نسبت سال قبل سه برابر بیشتر شده است. تام گیمبل، کارشناس بازار کار در موسسه «لازال نتورک» گفت: بسیاری از کارفرمایان برنامه خود برای #استخدام نیروهای جدید را تا مشخص شدن وضعیت به تاخیر انداختهاند و برخی نیز به نیروهای خود گفتهاند در خانه بمانند و دورکاری کنند. با این حال شمار استخدامهای جدید بیشتر از انتظارات قبلی بوده است. لینکدین با تجزیه و تحلیل آگهیهای استخدامی منتشر شده در طول شش ماه اخیر ۱۰ شغل پرتقاضا برای جهان را که کارفرمایان بهدنبال آن هستند منتشر کرده است. البته این رتبهبندی بهصورت میانگین منتشر شده و ممکن است در برخی کشورها، تقاضا برای استخدام برخی مشاغل بیشتر از مشاغل زیر باشد. همچنین ممکن است مشاغلی باشند که کارفرمایان حقوق و مزایای بهتری را از مشاغل زیر به #کارکنان پرداخت کنند:
۱- مهندس نرمافزار ۲- نمایندگان #فروش ۳- #مدیر پروژه ۴- مدیر بخش آیتی ۵- متخصص مرکز امور رسیدگی به #مشتریان ۶- #بازاریاب دیجیتالی ۷- پشتیبان فنی شبکه ۸- تحلیلگر داده ۹- تحلیلگر مالی ۱۰- طراح گرافیک.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
پلتفرم کاریابی لینکدین ۱۰ شغل پرتقاضا در جهان را براساس آگهیهای استخدامی اعلام کرد. در شرایطی که همهگیری کرونا تاثیرات جدی بر بازار کار در سطح جهان داشته است، برای برخی از مشاغل هنوز شانس استخدامی زیادی وجود دارد و تخمین زده میشود امسال در سراسر جهان حدود ۴۰۰ میلیون فرصت شغلی ایجاد شود.
با این حال رقابت برای مشاغل با توجه به میزان بالای اخراجها در ماههای اخیر شدت یافته است تا جایی که طبق اعلام لینکدین رقابت برای بهدست آوردن مشاغل خوب در #انگلیس به نسبت سال قبل سه برابر بیشتر شده است. تام گیمبل، کارشناس بازار کار در موسسه «لازال نتورک» گفت: بسیاری از کارفرمایان برنامه خود برای #استخدام نیروهای جدید را تا مشخص شدن وضعیت به تاخیر انداختهاند و برخی نیز به نیروهای خود گفتهاند در خانه بمانند و دورکاری کنند. با این حال شمار استخدامهای جدید بیشتر از انتظارات قبلی بوده است. لینکدین با تجزیه و تحلیل آگهیهای استخدامی منتشر شده در طول شش ماه اخیر ۱۰ شغل پرتقاضا برای جهان را که کارفرمایان بهدنبال آن هستند منتشر کرده است. البته این رتبهبندی بهصورت میانگین منتشر شده و ممکن است در برخی کشورها، تقاضا برای استخدام برخی مشاغل بیشتر از مشاغل زیر باشد. همچنین ممکن است مشاغلی باشند که کارفرمایان حقوق و مزایای بهتری را از مشاغل زیر به #کارکنان پرداخت کنند:
۱- مهندس نرمافزار ۲- نمایندگان #فروش ۳- #مدیر پروژه ۴- مدیر بخش آیتی ۵- متخصص مرکز امور رسیدگی به #مشتریان ۶- #بازاریاب دیجیتالی ۷- پشتیبان فنی شبکه ۸- تحلیلگر داده ۹- تحلیلگر مالی ۱۰- طراح گرافیک.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
پا در کفش دیگران!
@Sha_af
"بن هاروویتز"، مالک #شرکت آپسور، سالها قبل با مشکلی مدیریتی مواجه شد: دو قسمت فوقالعاده #موفق شرکت، یعنی پشتیبانی #مشتری و مهندسی #فروش، باهم به مشکل خورده بودند.
بخش مهندسی فروش، بخش پشتیبانی مشتری را متهم میکرد که به #مشتریان پاسخ درست و بهموقع نمی دهد؛ قسمت پشتیبانی مشتری هم بخش فروش را متهم میکرد که فقط دستورات ناقص را مینویسد و پیشنهادهای آنها را برای بهبود نادیده میگیرد.
مشخصاً لازم بود که هر دو بخش با هماهنگی کامل با یکدیگر کار کنند. هر کدام از بخش ها به صورت مجزا خیلی خوب #مدیریت می شدند و از #کارکنان فوقالعادهای بهره میبردند. درخواست از آنها برای اینکه مسائل را از زاویه دید طرف مقابل نگاه کنند کمک چندانی به حل کشمکش نکرد تا اینکه هاروویتز راه حلی پیدا کرد.
رئیس قسمت پشتیبانی مشتری را بصورت دائم رئیس مهندسی فروش کرد و برعکس. در ابتدا هر دو کاملاً شوکه بودند، اما یک هفته بعد از این که پشت میز دشمنانشان مشغول کار شدند، اختلافاتشان به حداقل رسید. طی هفته های بعد فعالیتهایشان را با هم تنظیم کردند و از آن به بعد بیش از هر دو بخش دیگری با یکدیگر هماهنگ بودند.
اینکه خودتان را در موقعیت رقیبتان تصور کنید به ندرت نتیجه می دهد. قوه تخیل قدرتمندی می طلبد و انگیزه کافی برای این کار وجود ندارد. برای اینکه واقعاً کسی را درک کنید باید در موقعیتش قرار بگیرید، آن هم نه به شکل ذهنی، بلکه عملی. باید جای او باشید و موقعیت رقیب تان را شخصاً تجربه کنید.
عجیب است که ما اینقدر کم از این ترفند استفاده میکنیم. بعضی از شرکتها این مسئله را متوجه شده اند. شرکت "شیندلر" یکی از پیشگامان #صنعت تولید آسانسور است. هر کارمند از منشی گرفته تا #مدیران عامل، در اولین سال حضورش در شیندلر باید سه هفته در محل نصب آسانسورها کار کند. بدین ترتیب افراد تازهکار، کار در محل پروژه را تجربه می کنند. این کار همچنین این پیام را هم دارد: "آنقدرها خودم را بزرگ نمی بینم که دست به سیاه و سفید نزنم." همین اتفاق به تنهایی رابطه خوب و عمیقی را بین افراد در دپارتمانهای مختلف ایجاد می کند.
فکر کردن و عمل کردن دو روش کاملاً متفاوت برای شناختن دنیا هستند، هر چند اکثر مردم آنها را با هم اشتباه می گیرند. اگر میخواهید استاد ادبیات شوید، مطالعه در رشته ادبیات فوقالعاده است، ولی اصلا فکر نکنید شما را به یک نویسنده خوب تبدیل می کند.
آیا اساتید اخلاق که هر روزه با سوالات اخلاقی مواجه می شوند، آدم های بهتری هستند؟ تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که اساتید اخلاق، اخلاقیتر از بقیه رفتار نمیکنند!
هر وقت متوجه شدید فکر کردن و عمل کردن دو دنیای متفاوت دارند، می توانید از این موضوع استفاده مفیدی بکنید. کلیساها، ارتشها و دانشگاهها، از درون خودشان افراد تازه را استخدام می کنند. هر فرمانده یک روز سرباز بوده است و شما رئیس #دانشگاه نمیشوید مگر آنکه زمانی استادیار بوده باشید.
فکر میکنید مدیرعامل شرکتی مثل والمارت، کسی که نزدیک به ۲ میلیون کارمند دارد، فرمانده مناسبی برای دستور دادن به ۲ میلیون سرباز میشود؟ مسلم است که هیچ ارتشی در جهان به استخدامِ او فکر هم نمی کند!
نتیجه؟
پا در کفش دیگران کردن و قدم زدن با این کفشها ارزشش را دارد. این کار را در مورد مهمترین روابط زندگیتان انجام دهید؛ شریک زندگیتان، مشتریتان، و کارمندتان.
تعویض وظایف، کارآمدترین و سریعترین و کمهزینه ترین روش برای رسیدن به درک متقابل است.
شبیه آن پادشاه معروف باشید که با پوشیدن لباس گدایی خودش را قاطی مردم عادی میکرد. اما چون این کار همیشه ممکن نیست یک پیشنهاد دیگر می دهم: رمان بخوانید. غرق شدن در یک رمان خوب و همراهی کردن با قهرمان اصلی داستان در فراز و نشیبها، یک میانبُر خوب بین فکر کردن و عمل کردن است.
#کتاب : هنر خوب زندگی کردن
#نویسنده : رولف دوبلی
@Sha_af
"بن هاروویتز"، مالک #شرکت آپسور، سالها قبل با مشکلی مدیریتی مواجه شد: دو قسمت فوقالعاده #موفق شرکت، یعنی پشتیبانی #مشتری و مهندسی #فروش، باهم به مشکل خورده بودند.
بخش مهندسی فروش، بخش پشتیبانی مشتری را متهم میکرد که به #مشتریان پاسخ درست و بهموقع نمی دهد؛ قسمت پشتیبانی مشتری هم بخش فروش را متهم میکرد که فقط دستورات ناقص را مینویسد و پیشنهادهای آنها را برای بهبود نادیده میگیرد.
مشخصاً لازم بود که هر دو بخش با هماهنگی کامل با یکدیگر کار کنند. هر کدام از بخش ها به صورت مجزا خیلی خوب #مدیریت می شدند و از #کارکنان فوقالعادهای بهره میبردند. درخواست از آنها برای اینکه مسائل را از زاویه دید طرف مقابل نگاه کنند کمک چندانی به حل کشمکش نکرد تا اینکه هاروویتز راه حلی پیدا کرد.
رئیس قسمت پشتیبانی مشتری را بصورت دائم رئیس مهندسی فروش کرد و برعکس. در ابتدا هر دو کاملاً شوکه بودند، اما یک هفته بعد از این که پشت میز دشمنانشان مشغول کار شدند، اختلافاتشان به حداقل رسید. طی هفته های بعد فعالیتهایشان را با هم تنظیم کردند و از آن به بعد بیش از هر دو بخش دیگری با یکدیگر هماهنگ بودند.
اینکه خودتان را در موقعیت رقیبتان تصور کنید به ندرت نتیجه می دهد. قوه تخیل قدرتمندی می طلبد و انگیزه کافی برای این کار وجود ندارد. برای اینکه واقعاً کسی را درک کنید باید در موقعیتش قرار بگیرید، آن هم نه به شکل ذهنی، بلکه عملی. باید جای او باشید و موقعیت رقیب تان را شخصاً تجربه کنید.
عجیب است که ما اینقدر کم از این ترفند استفاده میکنیم. بعضی از شرکتها این مسئله را متوجه شده اند. شرکت "شیندلر" یکی از پیشگامان #صنعت تولید آسانسور است. هر کارمند از منشی گرفته تا #مدیران عامل، در اولین سال حضورش در شیندلر باید سه هفته در محل نصب آسانسورها کار کند. بدین ترتیب افراد تازهکار، کار در محل پروژه را تجربه می کنند. این کار همچنین این پیام را هم دارد: "آنقدرها خودم را بزرگ نمی بینم که دست به سیاه و سفید نزنم." همین اتفاق به تنهایی رابطه خوب و عمیقی را بین افراد در دپارتمانهای مختلف ایجاد می کند.
فکر کردن و عمل کردن دو روش کاملاً متفاوت برای شناختن دنیا هستند، هر چند اکثر مردم آنها را با هم اشتباه می گیرند. اگر میخواهید استاد ادبیات شوید، مطالعه در رشته ادبیات فوقالعاده است، ولی اصلا فکر نکنید شما را به یک نویسنده خوب تبدیل می کند.
آیا اساتید اخلاق که هر روزه با سوالات اخلاقی مواجه می شوند، آدم های بهتری هستند؟ تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که اساتید اخلاق، اخلاقیتر از بقیه رفتار نمیکنند!
هر وقت متوجه شدید فکر کردن و عمل کردن دو دنیای متفاوت دارند، می توانید از این موضوع استفاده مفیدی بکنید. کلیساها، ارتشها و دانشگاهها، از درون خودشان افراد تازه را استخدام می کنند. هر فرمانده یک روز سرباز بوده است و شما رئیس #دانشگاه نمیشوید مگر آنکه زمانی استادیار بوده باشید.
فکر میکنید مدیرعامل شرکتی مثل والمارت، کسی که نزدیک به ۲ میلیون کارمند دارد، فرمانده مناسبی برای دستور دادن به ۲ میلیون سرباز میشود؟ مسلم است که هیچ ارتشی در جهان به استخدامِ او فکر هم نمی کند!
نتیجه؟
پا در کفش دیگران کردن و قدم زدن با این کفشها ارزشش را دارد. این کار را در مورد مهمترین روابط زندگیتان انجام دهید؛ شریک زندگیتان، مشتریتان، و کارمندتان.
تعویض وظایف، کارآمدترین و سریعترین و کمهزینه ترین روش برای رسیدن به درک متقابل است.
شبیه آن پادشاه معروف باشید که با پوشیدن لباس گدایی خودش را قاطی مردم عادی میکرد. اما چون این کار همیشه ممکن نیست یک پیشنهاد دیگر می دهم: رمان بخوانید. غرق شدن در یک رمان خوب و همراهی کردن با قهرمان اصلی داستان در فراز و نشیبها، یک میانبُر خوب بین فکر کردن و عمل کردن است.
#کتاب : هنر خوب زندگی کردن
#نویسنده : رولف دوبلی
🔴 فیلهای سفید زندگی
@Sha_af
در زمان های گذشته چند نسل نادر از فیلها زندگی میکردند که سفید رنگ بودند. فیلهای سفید ارزش زیادی داشتند و به عنوان هدیههای دیپلماتیک گرانبها بین کشورها رد و بدل میشدند و پادشاهان در سفرهایی که داشتند این فیل را به عنوان هدیه به پادشاه کشور میزبان میدادند.
هزینه نگهداری و تغذیه این فیلها بسیار زیاد بوده است، زیرا نوع خاصی از گیاهان را مصرف میکردند، در ساعات خاصی شستشو داده میشدند، محل نگهداری آن ها ویژگیهای خاصی داشت و … حتی گاهی بخشی از دربار را برای نگهداری این فیلها به کار میگرفتند.
مشکل زمانی به وجود میآمد که کشور به دلایلی مثل قحطی، سیل، جنگ و … دچار کمبود منابع میشد. با وجود گرسنگی مردم و دربار دیگر دلیل منطقی وجود نداشت که پادشاهان بخواهند از فیلها نگهداری کنند ولی به دلیل این که در گذشته هزینههای زیادی را صرف این فیلها کرده بودند ترجیح میدادند بازهم هزینه کنند تا دستاوردهای قبلی آن ها از بین نرود. و گاهی حتی زنده ماندن این فیل را به زنده ماندن مردم ترجیح میدادند.
در واقع اصطلاح فیل سفید به داراییهایی از زندگی و سازمان ما گفته میشود که امروزه کاربرد و فایدهای برای ما ندارند و هزینهی نگهداری آن ها بیشتر از سود آن هاست ولی ما باز هم اصرار به نگهداری این داراییها داریم.
اثر فیل سفید در زندگی شخصی:
گاهی در زندگی شخصی رابطهای را فقط به دلیل هزینههایی (احساسی، زمان و…) که برای ما داشته است ادامه میدهیم و چون انرژی و زمان و محبت زیادی را صرف آن فرد یا آن گروه کرده ایم با علم به این که آن رابطه برای ما سودی ندارد باز هم به آن ادامه می دهیم.
اثر فیل سفید در زندگی کاری :
شما ۷ سال در رشته مهندسی درس خوانده اید و بعد از اتمام فارغ التحصیلی کاری به شما پیشنهاد می شود که ابدا مرتبط با رشته شما نیست ولی شما به آن علاقه دارید و از نظر مالی و پتانسیل رشد نیز شغل بسیار خوبی است ، اما به دلیل این که اگر آن را قبول کنید تصور می کنید که ۷ سال عمر خود را هدر داده اید پس این فرصت گرانبها را از دست خواهید داد و شما مجبور خواهید شد بقیه عمر خود را صرف نگه داری فیل سفید زندگی خود کنید.
اثر فیل سفید در سیاسیون :
در #اقتصاد سیاسی، فیل سفید به پروژههای #سرمایهگذاری گفته میشود که با هزینهی بسیار زیاد به دست میآیند ولی سود خاصی ندارند. این پروژهها توسط سیاسیون به عنوان وسیلهای برای مرید پروری استفاده میشود. این سیاستمداران هزینههای زیادی برای این گروه خاص انجام می دهند که دستاورد آن چنانی ندارند.
اثر فیل سفید در معاملات مارکت:
شما پس از اندکی تحقیق مقداری از ارزی را تهیه می کنید به امید آن که با هولدینگ و نگه داری آن ارز در طی چند هفته تا چند ماه آینده رشد کند و شما سود خوبی نصیبتان شود امّا پس از گذشت چند هفته قیمت آن ارز شروع به پایین آمدن می کند و شما با این توجیه که آینده دارد و باید صبر کرد هنوز آن ارز را نگه خواهید داشت و در عین حال که سرمایه شما رو به کاهش است به امید آینده آن را نمی فروشید.
پس از گذشت چند ماه شما ارز های دیگر با پتانسیل رشد بسیار بیشتری را خواهید دید اما به دلیل هزینه و زمانی که برای ارز قبلی خود صرف کرده اید تمایلی به خروج از آن و #فروش آنبا ضرر ندارید و چندین ماه دیگر با نگه داری آن خود را دچار ضرر مالی و سرزنش ورود به این ارز می کنید و این ارز دقیقا همانفیل سفید مالی شماست که باید زودتر آن را کُشت.
🔹 در واقع پشت سناریو فیل سفید علت خودسرزنشی پنهان شده است: اگر از کار یا چیزی که روی آن زمان و انرژی زیادی گذاشته ایم خارج شویم یعنی این را قبول کرده ایم که مدت ها عمر خود را تلف کرده ایم و سختی قبول عدم کفایت تصمیم گیری مانع تغییر وضعیت می گردد و این نقطه دقیقا همان فیل سفید است.
🔸 فیلهای سفید منابعی هستند که به علت هزینههای غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن، نمیتوانیم " از لحاظ احساسی " به سادگی آن ها را از مجموعهی منابع و داراییهای خود حذف کنیم و هزینههای آتی آن ها را هم میپذیریم.
فیل سفید زندگی و #کسبوکار ما چیست؟!
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
در زمان های گذشته چند نسل نادر از فیلها زندگی میکردند که سفید رنگ بودند. فیلهای سفید ارزش زیادی داشتند و به عنوان هدیههای دیپلماتیک گرانبها بین کشورها رد و بدل میشدند و پادشاهان در سفرهایی که داشتند این فیل را به عنوان هدیه به پادشاه کشور میزبان میدادند.
هزینه نگهداری و تغذیه این فیلها بسیار زیاد بوده است، زیرا نوع خاصی از گیاهان را مصرف میکردند، در ساعات خاصی شستشو داده میشدند، محل نگهداری آن ها ویژگیهای خاصی داشت و … حتی گاهی بخشی از دربار را برای نگهداری این فیلها به کار میگرفتند.
مشکل زمانی به وجود میآمد که کشور به دلایلی مثل قحطی، سیل، جنگ و … دچار کمبود منابع میشد. با وجود گرسنگی مردم و دربار دیگر دلیل منطقی وجود نداشت که پادشاهان بخواهند از فیلها نگهداری کنند ولی به دلیل این که در گذشته هزینههای زیادی را صرف این فیلها کرده بودند ترجیح میدادند بازهم هزینه کنند تا دستاوردهای قبلی آن ها از بین نرود. و گاهی حتی زنده ماندن این فیل را به زنده ماندن مردم ترجیح میدادند.
در واقع اصطلاح فیل سفید به داراییهایی از زندگی و سازمان ما گفته میشود که امروزه کاربرد و فایدهای برای ما ندارند و هزینهی نگهداری آن ها بیشتر از سود آن هاست ولی ما باز هم اصرار به نگهداری این داراییها داریم.
اثر فیل سفید در زندگی شخصی:
گاهی در زندگی شخصی رابطهای را فقط به دلیل هزینههایی (احساسی، زمان و…) که برای ما داشته است ادامه میدهیم و چون انرژی و زمان و محبت زیادی را صرف آن فرد یا آن گروه کرده ایم با علم به این که آن رابطه برای ما سودی ندارد باز هم به آن ادامه می دهیم.
اثر فیل سفید در زندگی کاری :
شما ۷ سال در رشته مهندسی درس خوانده اید و بعد از اتمام فارغ التحصیلی کاری به شما پیشنهاد می شود که ابدا مرتبط با رشته شما نیست ولی شما به آن علاقه دارید و از نظر مالی و پتانسیل رشد نیز شغل بسیار خوبی است ، اما به دلیل این که اگر آن را قبول کنید تصور می کنید که ۷ سال عمر خود را هدر داده اید پس این فرصت گرانبها را از دست خواهید داد و شما مجبور خواهید شد بقیه عمر خود را صرف نگه داری فیل سفید زندگی خود کنید.
اثر فیل سفید در سیاسیون :
در #اقتصاد سیاسی، فیل سفید به پروژههای #سرمایهگذاری گفته میشود که با هزینهی بسیار زیاد به دست میآیند ولی سود خاصی ندارند. این پروژهها توسط سیاسیون به عنوان وسیلهای برای مرید پروری استفاده میشود. این سیاستمداران هزینههای زیادی برای این گروه خاص انجام می دهند که دستاورد آن چنانی ندارند.
اثر فیل سفید در معاملات مارکت:
شما پس از اندکی تحقیق مقداری از ارزی را تهیه می کنید به امید آن که با هولدینگ و نگه داری آن ارز در طی چند هفته تا چند ماه آینده رشد کند و شما سود خوبی نصیبتان شود امّا پس از گذشت چند هفته قیمت آن ارز شروع به پایین آمدن می کند و شما با این توجیه که آینده دارد و باید صبر کرد هنوز آن ارز را نگه خواهید داشت و در عین حال که سرمایه شما رو به کاهش است به امید آینده آن را نمی فروشید.
پس از گذشت چند ماه شما ارز های دیگر با پتانسیل رشد بسیار بیشتری را خواهید دید اما به دلیل هزینه و زمانی که برای ارز قبلی خود صرف کرده اید تمایلی به خروج از آن و #فروش آنبا ضرر ندارید و چندین ماه دیگر با نگه داری آن خود را دچار ضرر مالی و سرزنش ورود به این ارز می کنید و این ارز دقیقا همانفیل سفید مالی شماست که باید زودتر آن را کُشت.
🔹 در واقع پشت سناریو فیل سفید علت خودسرزنشی پنهان شده است: اگر از کار یا چیزی که روی آن زمان و انرژی زیادی گذاشته ایم خارج شویم یعنی این را قبول کرده ایم که مدت ها عمر خود را تلف کرده ایم و سختی قبول عدم کفایت تصمیم گیری مانع تغییر وضعیت می گردد و این نقطه دقیقا همان فیل سفید است.
🔸 فیلهای سفید منابعی هستند که به علت هزینههای غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن، نمیتوانیم " از لحاظ احساسی " به سادگی آن ها را از مجموعهی منابع و داراییهای خود حذف کنیم و هزینههای آتی آن ها را هم میپذیریم.
فیل سفید زندگی و #کسبوکار ما چیست؟!
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
چهار خدمتی که باید براي #مشتری جدي بگيريم :
@sha_af
خدمات قبل از #فروش
Brand marketing
خدمات حین #فروش،
Trade marketing
خدمات پس از #فروش
After sales marketing
والبته خدمات بدون #فروش
Value marketing
✅ خدمات قبل از #فروش :
خدماتی هستند که به مشتریان می دهیم تا با محصول ما آشنا شوند مثلا اگر عرضه کننده ابزار برقی هستیم اجازه می دهیم با ابزار مربوطه در فضایی که آماده کرده ایم کار کنند و اگر پذیرفتند یک نمونه نو می خرند.
✅ خدمات حین #فروش :
به پذیرایی از #مشتری، فراهم سازی امکان رفاه بیشتر و.. مجموعه فعالیت های اتفاق افتاده در محل عرضه و #فروش کالامربوط میشود...
✅ خدمات پس از #فروش :
به تعهدات و گارانتی مربوط میشود.ضمانتی که به #مشتری سپرده آیم.
✅ خدمات بدون #فروش :
خدماتی است که به مشتریان بالقوه می دهیم تا در آینده #مشتری ما بشوند این موضوع هم نوعي #سرمایهگذاری مهم است.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
خدمات قبل از #فروش
Brand marketing
خدمات حین #فروش،
Trade marketing
خدمات پس از #فروش
After sales marketing
والبته خدمات بدون #فروش
Value marketing
✅ خدمات قبل از #فروش :
خدماتی هستند که به مشتریان می دهیم تا با محصول ما آشنا شوند مثلا اگر عرضه کننده ابزار برقی هستیم اجازه می دهیم با ابزار مربوطه در فضایی که آماده کرده ایم کار کنند و اگر پذیرفتند یک نمونه نو می خرند.
✅ خدمات حین #فروش :
به پذیرایی از #مشتری، فراهم سازی امکان رفاه بیشتر و.. مجموعه فعالیت های اتفاق افتاده در محل عرضه و #فروش کالامربوط میشود...
✅ خدمات پس از #فروش :
به تعهدات و گارانتی مربوط میشود.ضمانتی که به #مشتری سپرده آیم.
✅ خدمات بدون #فروش :
خدماتی است که به مشتریان بالقوه می دهیم تا در آینده #مشتری ما بشوند این موضوع هم نوعي #سرمایهگذاری مهم است.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
تفاوت میان #مدیران #فروش و #رهبران #فروش
@sha_af
هرچند عبارات #رهبر فروش و #مدیر فروش اغلب به جای هم و معادل یکدیگر بکار میروند، اما تفاوت بسیاری میان این دو نقش وجود دارد.
#رهبران زیردستان خود را به سوی یک چشم انداز، راهبری و هدایت میکنند. آنها توانایی اثرگذاری، انگیزه بخشی، و الهام بخشی به دیگران به منظور سهیم کردنشان در فرآیند تحقق این چشم انداز را دارا هستند.
#مدیران از دیگر سو، توانایی بیشتری در هدایت افراد در جهت اجرای سیستماتیک و فرآیندی چشم انداز مورد نظر #رهبری #سازمان را دارا هستند. مدیران توانمند قادرند عملکرد جزء به جزء اجزای سیستم و همینطور فرآیند آن را به شکلی جامع درک کرده و میان اجزا همسویی و هم افزایی ایجاد کنند.
رهبران همیشه مدیر نیستند و مدیران هم همیشه رهبر نیستند. اما هر دو از الزامات توفیق یک #سازمان محسوب میشوند.
هماهنگ سازی صحیح با #رهبران و یا #مدیران #فروش تاثیر عمیقی بر #بهره_وری، رضایت کارکنان و درآمد #سازمان دارد.
برای آنکه درک بهتری از این دو نقش حیاتی در سازمان فروش پیدا کنیم از مثال شکارچی و کشاورز استفاده میکنیم.
شکارچیان
• گردآورنده
• جسور و بی محابا
• ریسک پذیر
• تشنه مورد پذیرش قرار گرفتن و شناخته شدن
• متمرکز
• رقابت جو
• کم صبر
• تنوع طلب
کشاورزان
• وابسته به رابطه
• مقاوم به ریسک
• مشارکت جو
• قابل پیش بینی
• وابسته
• علاقمند به محیطهای شناخته شده
وظایف شکارچی ها شامل یافتن فرصتهای پرخطر و بهره گیری از انها (مثل فرصتهای رقابت جویانه، و یا فرصتهایی که پیش تر از دست رفته است) و یا تسهیل فرآیند توسعه بازار، گسترش فعالیت به جغرافیا و حسابهای جدید میشود. در عین حال، وظایف کشاورزان شامل پرورش، رشد و حفظ درآمد در حسابهای موجود و همچنین دستیابی به سطح بالایی از رضایتمندی و خشنودی #مشتری و ایجاد روابط ارزشمند است.
بر اساس این تعاریف، میتوان حدس زد که رهبران در صورتی که هدایت شکارچیان را عهده دار باشند راندمان بیشتری خواهند داشت و مدیران در صورتی که گروهی از کشاورزان را #مدیریت کنند موفق تر خواهند بود.
لذا چرا ایجاد تمایز میان #مدیران و #رهبران اهمیت دارد؟
همه ما دوست داریم درک شده و ماهیت وجودی مان مورد پذیرش قرار گیرد. بنابراین علاقمندیم برای کسی کار کنیم و تحت هدایت کسی باشیم که بتواند این موارد را درک کند، لذا کار کردن زیر دست فردی که DNA شخصیتی کاملا متفاوتی دارد میتواند چالش برانگیز و غیربهره ور باشد.
تحقیقات میدانی در سطح کلان نیز نشان میدهد که کارمندان و کارفرمایان به دنبال ویژگیهای مشابهی در رهبرشان هستند و این موضوع به کاروکسبی که در آن فعالیت میکنند، بستگی ندارد.رهبران و شخصیتهای شکارچی زمانی که کارها ساده و پیش بینی پذیر باشد احساس کسالت خواهند کرد، آنها دوست دارند با فرصتهای جدید، مخاطره آمیز و غیر منتظره مواجه شوند. در نقطه مقابل، #مدیران و کشاورزان فضاهایی را انتخاب میکنند که آسوده و فارغ از هر ریسکی بوده و دارای رویکردی منظم به منظور رفع چالشها باشد. آنها روابط عمیق را ترجیح میدهند.
البته بدیهی است که برخی #مدیران قادرند الهام ببخشند و برخی #رهبران میتوانند بصورتی سیستماتیک کار اجرایی کنند، اما اینها نقاط قوت کلیدی و ویژگی قالب شخصیتی ایشان نیست.
درک اینکه چه کسی در #سازمان شما مدیر و چه کسی دارای ویژگیهای #رهبری است میتواند به شما در ایجاد یک فضای سازنده سازمانی و با بنیانهای قدرتمند اخلاقی و فرهنگی که به شکلی موثر قادر به انجام وظایف و نیازهای کاری است کمک کند. در مجموع با توجه به موارد بالا باید بگوییم آنچه #رهبری را از #مدیریت متمایز می کند مفهوم و حالات ذهنی است و در غیر این صورت در حوزه کارکرد که همان تحقق اهداف سازمانی از طریق یک سلسله اقدامات مشخص است تفاوتی وجود ندارد.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
هرچند عبارات #رهبر فروش و #مدیر فروش اغلب به جای هم و معادل یکدیگر بکار میروند، اما تفاوت بسیاری میان این دو نقش وجود دارد.
#رهبران زیردستان خود را به سوی یک چشم انداز، راهبری و هدایت میکنند. آنها توانایی اثرگذاری، انگیزه بخشی، و الهام بخشی به دیگران به منظور سهیم کردنشان در فرآیند تحقق این چشم انداز را دارا هستند.
#مدیران از دیگر سو، توانایی بیشتری در هدایت افراد در جهت اجرای سیستماتیک و فرآیندی چشم انداز مورد نظر #رهبری #سازمان را دارا هستند. مدیران توانمند قادرند عملکرد جزء به جزء اجزای سیستم و همینطور فرآیند آن را به شکلی جامع درک کرده و میان اجزا همسویی و هم افزایی ایجاد کنند.
رهبران همیشه مدیر نیستند و مدیران هم همیشه رهبر نیستند. اما هر دو از الزامات توفیق یک #سازمان محسوب میشوند.
هماهنگ سازی صحیح با #رهبران و یا #مدیران #فروش تاثیر عمیقی بر #بهره_وری، رضایت کارکنان و درآمد #سازمان دارد.
برای آنکه درک بهتری از این دو نقش حیاتی در سازمان فروش پیدا کنیم از مثال شکارچی و کشاورز استفاده میکنیم.
شکارچیان
• گردآورنده
• جسور و بی محابا
• ریسک پذیر
• تشنه مورد پذیرش قرار گرفتن و شناخته شدن
• متمرکز
• رقابت جو
• کم صبر
• تنوع طلب
کشاورزان
• وابسته به رابطه
• مقاوم به ریسک
• مشارکت جو
• قابل پیش بینی
• وابسته
• علاقمند به محیطهای شناخته شده
وظایف شکارچی ها شامل یافتن فرصتهای پرخطر و بهره گیری از انها (مثل فرصتهای رقابت جویانه، و یا فرصتهایی که پیش تر از دست رفته است) و یا تسهیل فرآیند توسعه بازار، گسترش فعالیت به جغرافیا و حسابهای جدید میشود. در عین حال، وظایف کشاورزان شامل پرورش، رشد و حفظ درآمد در حسابهای موجود و همچنین دستیابی به سطح بالایی از رضایتمندی و خشنودی #مشتری و ایجاد روابط ارزشمند است.
بر اساس این تعاریف، میتوان حدس زد که رهبران در صورتی که هدایت شکارچیان را عهده دار باشند راندمان بیشتری خواهند داشت و مدیران در صورتی که گروهی از کشاورزان را #مدیریت کنند موفق تر خواهند بود.
لذا چرا ایجاد تمایز میان #مدیران و #رهبران اهمیت دارد؟
همه ما دوست داریم درک شده و ماهیت وجودی مان مورد پذیرش قرار گیرد. بنابراین علاقمندیم برای کسی کار کنیم و تحت هدایت کسی باشیم که بتواند این موارد را درک کند، لذا کار کردن زیر دست فردی که DNA شخصیتی کاملا متفاوتی دارد میتواند چالش برانگیز و غیربهره ور باشد.
تحقیقات میدانی در سطح کلان نیز نشان میدهد که کارمندان و کارفرمایان به دنبال ویژگیهای مشابهی در رهبرشان هستند و این موضوع به کاروکسبی که در آن فعالیت میکنند، بستگی ندارد.رهبران و شخصیتهای شکارچی زمانی که کارها ساده و پیش بینی پذیر باشد احساس کسالت خواهند کرد، آنها دوست دارند با فرصتهای جدید، مخاطره آمیز و غیر منتظره مواجه شوند. در نقطه مقابل، #مدیران و کشاورزان فضاهایی را انتخاب میکنند که آسوده و فارغ از هر ریسکی بوده و دارای رویکردی منظم به منظور رفع چالشها باشد. آنها روابط عمیق را ترجیح میدهند.
البته بدیهی است که برخی #مدیران قادرند الهام ببخشند و برخی #رهبران میتوانند بصورتی سیستماتیک کار اجرایی کنند، اما اینها نقاط قوت کلیدی و ویژگی قالب شخصیتی ایشان نیست.
درک اینکه چه کسی در #سازمان شما مدیر و چه کسی دارای ویژگیهای #رهبری است میتواند به شما در ایجاد یک فضای سازنده سازمانی و با بنیانهای قدرتمند اخلاقی و فرهنگی که به شکلی موثر قادر به انجام وظایف و نیازهای کاری است کمک کند. در مجموع با توجه به موارد بالا باید بگوییم آنچه #رهبری را از #مدیریت متمایز می کند مفهوم و حالات ذهنی است و در غیر این صورت در حوزه کارکرد که همان تحقق اهداف سازمانی از طریق یک سلسله اقدامات مشخص است تفاوتی وجود ندارد.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
۱۰ مزیت استخدام افراد درونگرا
@Sha_af
🔸بیشتر کسب و کارها تمایل دارند افراد برونگرا و خوش سر و زبان را استخدام کنند که توانایی بالایی در #رهبری دارند. در واقع آنها افراد برونگرا را به درونگرا ترجیح میدهند. اما تحقیقات نشان میدهد درونگراها برای #استخدام مناسبترند.
🔸بنا بر تحقیقات رادنی اندرسون ، مدیرعامل یک #کسبو کار و یک فرد درونگرا، چنین کاری در نگاه اول اشتباه و غیرمنطقی است. اما او برای عقیدهی خود چند دلیل محکم دارد که در ادامه آنها را ارائه میدهیم.
🔺درونگراها گوش شنوای خوبی دارند
افراد درونگرا مهارت شنیداری فوقالعادهای دارند و با تمام حواس به طرف مقابلشان گوش میدهند. آنها قادرند ناسازگاریهای موجود در تیم را شناسایی کنند و برای اجتناب از موقعیتهای نامناسب، به طور درست با مشکل برخورد کرده و آن را رفع کنند.
🔺همواره خود را آماده میکنند
افراد درونگرا خیلی به #سخنرانی و جلسات علاقه ندارند. به همین خاطر آنقدر با آمادگی وارد جلسات میشوند که رئیس و #مشتریان را تحت تاثیر خود قرار میدهند و وقتی کنترل جلسه را به دست میگیرند برنامهی موردنظر خود را با تمام جزئیات پیاده میکنند.
🔺درونگراها تمرکز بالایی دارند
درونگراها اهل شلوغکاری نیستند و سرشان به کار خود گرم است، اما این توانایی را دارند که روی انجام کارهایشان متمرکز شوند و از پرت شدن حواسشان به هر چیزی جلوگیری کنند.
🔺در موقعیتهای سخت آرامش خود را حفظ میکنند
درونگراها حوصله بحث و تنش ندارند و از موقعیتهای اینچنینی اجتناب میکنند. به همین خاطر وقتی با شرایط دشواری مواجه میشوند، آرامش خود را حفظ میکنند و از دیگران متمایزند. این مهارت مناسبی برای افراد متقاضی یک موقعیت مدیریتی است.
🔺درونگراها قدردان تلاش دیگرانند
درونگراها دوست دارند به خاطر توانایی و مهارتشان در انجام امور مختلف مورد تقدیر قرار بگیرند، اما سعی نمیکنند اعتبار کار بقیه را از آن خود کنند. درونگراها برای تلاش دیگران ارزش قائل میشوند و همین ویژگی باعث شده به یک همکار و همتیمی قابل اعتماد تبدیل شوند.
🔺در محل کار به دنبال دردسر نیستند
اغلب برونگراها به دنبال جنجال هستند و معمولا دیگر همکاران را درگیر چنین تنشهایی میکنند. اما درونگراها علاقهای به خراب کردن جو کاری ندارند و محیط را آرام میکنند. آنها تمام حواسشان را به کار میدهند و خود را با محیط اطراف مشغول نمیکنند.
🔺جلسات کمتر و کوتاهتری برگزار میکنند
افراد برونگرا «ارتباط و تعامل» را فاکتور مهمی در محل کار میدانند و عاشق جلسه گذاشتن و صحبت کردن برای دیگران هستند. در مقابل، درونگراها جلسات کمتر و کوتاهتری برگزار میکنند و جلسات کمتر برایشان به معنای انجام کار بیشتر است.
🔺در محل کار گپ و گفت کمتری با همکاران دارند
برقراری ارتباط اجتماعی در محل کار خوب است، اما افراط در این کار میتواند مخرب باشد. درونگراها حتی اگر حوصله کار نداشته باشند و به دنبال وقت تلف کردن باشند، خود را با سرگرمی فردی و فضای مجازی مشغول میکنند تا مانع کار کردن بقیه نشوند.
🔺درونگراها ایدههای بیشتری دارند
در دنیای امروز #نوآوری حرف اول را میزند و بخش زیادی از ارتباطات حرفهای به صورت آنلاین انجام میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد، افراد درونگرا خود را با چنین فضایی بهتر وفق میدهند.
🔺درونگراها به موفقیت برونگراها کمک میکنند
افراد برونگرا برای شغلهایی مانند #بازاریابی و #فروش مناسباند، اما آنها به تیم پشتیبانی متشکل از درونگراها نیاز خواهند داشت تا به #موفقیت بیشتری برسند. درونگراهای حاضر در تیم میتوانند با زیر نظر گرفتن جزئیات، به موفقیت برونگراها کمک کنند.
#منبع: inc
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
🔸بیشتر کسب و کارها تمایل دارند افراد برونگرا و خوش سر و زبان را استخدام کنند که توانایی بالایی در #رهبری دارند. در واقع آنها افراد برونگرا را به درونگرا ترجیح میدهند. اما تحقیقات نشان میدهد درونگراها برای #استخدام مناسبترند.
🔸بنا بر تحقیقات رادنی اندرسون ، مدیرعامل یک #کسبو کار و یک فرد درونگرا، چنین کاری در نگاه اول اشتباه و غیرمنطقی است. اما او برای عقیدهی خود چند دلیل محکم دارد که در ادامه آنها را ارائه میدهیم.
🔺درونگراها گوش شنوای خوبی دارند
افراد درونگرا مهارت شنیداری فوقالعادهای دارند و با تمام حواس به طرف مقابلشان گوش میدهند. آنها قادرند ناسازگاریهای موجود در تیم را شناسایی کنند و برای اجتناب از موقعیتهای نامناسب، به طور درست با مشکل برخورد کرده و آن را رفع کنند.
🔺همواره خود را آماده میکنند
افراد درونگرا خیلی به #سخنرانی و جلسات علاقه ندارند. به همین خاطر آنقدر با آمادگی وارد جلسات میشوند که رئیس و #مشتریان را تحت تاثیر خود قرار میدهند و وقتی کنترل جلسه را به دست میگیرند برنامهی موردنظر خود را با تمام جزئیات پیاده میکنند.
🔺درونگراها تمرکز بالایی دارند
درونگراها اهل شلوغکاری نیستند و سرشان به کار خود گرم است، اما این توانایی را دارند که روی انجام کارهایشان متمرکز شوند و از پرت شدن حواسشان به هر چیزی جلوگیری کنند.
🔺در موقعیتهای سخت آرامش خود را حفظ میکنند
درونگراها حوصله بحث و تنش ندارند و از موقعیتهای اینچنینی اجتناب میکنند. به همین خاطر وقتی با شرایط دشواری مواجه میشوند، آرامش خود را حفظ میکنند و از دیگران متمایزند. این مهارت مناسبی برای افراد متقاضی یک موقعیت مدیریتی است.
🔺درونگراها قدردان تلاش دیگرانند
درونگراها دوست دارند به خاطر توانایی و مهارتشان در انجام امور مختلف مورد تقدیر قرار بگیرند، اما سعی نمیکنند اعتبار کار بقیه را از آن خود کنند. درونگراها برای تلاش دیگران ارزش قائل میشوند و همین ویژگی باعث شده به یک همکار و همتیمی قابل اعتماد تبدیل شوند.
🔺در محل کار به دنبال دردسر نیستند
اغلب برونگراها به دنبال جنجال هستند و معمولا دیگر همکاران را درگیر چنین تنشهایی میکنند. اما درونگراها علاقهای به خراب کردن جو کاری ندارند و محیط را آرام میکنند. آنها تمام حواسشان را به کار میدهند و خود را با محیط اطراف مشغول نمیکنند.
🔺جلسات کمتر و کوتاهتری برگزار میکنند
افراد برونگرا «ارتباط و تعامل» را فاکتور مهمی در محل کار میدانند و عاشق جلسه گذاشتن و صحبت کردن برای دیگران هستند. در مقابل، درونگراها جلسات کمتر و کوتاهتری برگزار میکنند و جلسات کمتر برایشان به معنای انجام کار بیشتر است.
🔺در محل کار گپ و گفت کمتری با همکاران دارند
برقراری ارتباط اجتماعی در محل کار خوب است، اما افراط در این کار میتواند مخرب باشد. درونگراها حتی اگر حوصله کار نداشته باشند و به دنبال وقت تلف کردن باشند، خود را با سرگرمی فردی و فضای مجازی مشغول میکنند تا مانع کار کردن بقیه نشوند.
🔺درونگراها ایدههای بیشتری دارند
در دنیای امروز #نوآوری حرف اول را میزند و بخش زیادی از ارتباطات حرفهای به صورت آنلاین انجام میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد، افراد درونگرا خود را با چنین فضایی بهتر وفق میدهند.
🔺درونگراها به موفقیت برونگراها کمک میکنند
افراد برونگرا برای شغلهایی مانند #بازاریابی و #فروش مناسباند، اما آنها به تیم پشتیبانی متشکل از درونگراها نیاز خواهند داشت تا به #موفقیت بیشتری برسند. درونگراهای حاضر در تیم میتوانند با زیر نظر گرفتن جزئیات، به موفقیت برونگراها کمک کنند.
#منبع: inc
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
برای رسیدن به اهدافت، سیستم بساز
@Sha_af
راه اندازی یک سیستم عالی میتواند شما را برای دستیابی به تقریباً هر چیزی کمک کند.
هرکسی دارای اهدافی است، اما تعهد به یک سیستم است که باعث ایجاد تفاوت میشود. سیستم ها پایه و اساس کار عمیق و عالی هستند. سیستمها به شما این امکان را میدهند تا هر روز بهترین کار خود را انجام دهید بدون اینکه مرتباً مرتکب اشتباهات شوید.
اسکات آدامز (Scott Adams)، توضیح میدهد که “هدف یک موضوع خاص است که شما در آینده به آن دست خواهید یافت یا خیر و سیستم کاری است که شما به طور مرتب به منظور نیل به اهداف خود در بلند مدت انجام میدهید. اگر هر روز کاری انجام میدهید، یک سیستم است و اگر انتظار دارید یک روز در آینده به آن برسید، این یک هدف است.”
طبق صحبتهای کلیر، بین اهداف و سیستمها تفاوت وجود دارد.
اگر شما یک مربی هستید، هدف شما کسب قهرمانی است. سیستم شما کاری است که تیم شما هر روز در تمرینات انجام میدهد.
اگر شما یک #نویسنده هستید، هدف شما نوشتن کتاب است. سیستم شما برنامه نوشتن است که هر هفته دنبال میکنید.
اگر شما یک دونده هستید، هدف شما اجرای یک ماراتن است. سیستم شما برنامه تمرین شما برای یک ماه است.
اگر شما یک #کارآفرین هستید، هدف شما ایجاد یک #کسبوکار یک میلیون دلاری است. سیستم شما روند #فروش و #بازاریابی شماست.
💡تا زمانی که شما یک سیستم کاری نداشته باشید که اقدامات شما را هدایت کند و به شما در دستیابی به اهداف خود کمک کند، هرگز واقعاً موفق نخواهید بود.
یک سیستم، اهداف شما را محقق میکند. وجود سیستم باعث میشود شما در حال حرکت باشید، همچنین به شما کمک میکند تا به جای بردهای کوتاه مدت، روی سودهای بلند مدت تمرکز کنید.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
راه اندازی یک سیستم عالی میتواند شما را برای دستیابی به تقریباً هر چیزی کمک کند.
هرکسی دارای اهدافی است، اما تعهد به یک سیستم است که باعث ایجاد تفاوت میشود. سیستم ها پایه و اساس کار عمیق و عالی هستند. سیستمها به شما این امکان را میدهند تا هر روز بهترین کار خود را انجام دهید بدون اینکه مرتباً مرتکب اشتباهات شوید.
اسکات آدامز (Scott Adams)، توضیح میدهد که “هدف یک موضوع خاص است که شما در آینده به آن دست خواهید یافت یا خیر و سیستم کاری است که شما به طور مرتب به منظور نیل به اهداف خود در بلند مدت انجام میدهید. اگر هر روز کاری انجام میدهید، یک سیستم است و اگر انتظار دارید یک روز در آینده به آن برسید، این یک هدف است.”
طبق صحبتهای کلیر، بین اهداف و سیستمها تفاوت وجود دارد.
اگر شما یک مربی هستید، هدف شما کسب قهرمانی است. سیستم شما کاری است که تیم شما هر روز در تمرینات انجام میدهد.
اگر شما یک #نویسنده هستید، هدف شما نوشتن کتاب است. سیستم شما برنامه نوشتن است که هر هفته دنبال میکنید.
اگر شما یک دونده هستید، هدف شما اجرای یک ماراتن است. سیستم شما برنامه تمرین شما برای یک ماه است.
اگر شما یک #کارآفرین هستید، هدف شما ایجاد یک #کسبوکار یک میلیون دلاری است. سیستم شما روند #فروش و #بازاریابی شماست.
💡تا زمانی که شما یک سیستم کاری نداشته باشید که اقدامات شما را هدایت کند و به شما در دستیابی به اهداف خود کمک کند، هرگز واقعاً موفق نخواهید بود.
یک سیستم، اهداف شما را محقق میکند. وجود سیستم باعث میشود شما در حال حرکت باشید، همچنین به شما کمک میکند تا به جای بردهای کوتاه مدت، روی سودهای بلند مدت تمرکز کنید.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
13 وظیفه اصلی یک فروشنده حرفهای
@Sha_af
1️⃣ مشترییابی: #فروش مثل یک رودخانه است که اگر سرچشمه آن که شناسایی و جذب #مشتریان جدید است، خشک شود، به مرور زمان کل رودخانه خشک میشود. به همین دلیل، بسیاری از فروشندگان حرفهای معتقدند جذب #مشتری جدید، مهمترین وظیفه یک فروشنده است
2️⃣ ارتباط فعالانه: فروشنده حرفهای میداند که جلب اعتماد مشتری، مهمترین اصل در فروش است. مشتری وقتی به ما اعتماد میکند که اطلاعات درستی درباره #محصول، قیمت، تحویل، خدمات پس از فروش و غیره به او بدهیم
3️⃣ جمعآوری اطلاعات: ارائه اطلاعات درست به مشتری، مستلزم جمعآوری اطلاعات درست درباره خودمان، رقبا، مشتریان، وضعیت #بازار و غیره است. فروشنده حرفهای همیشه از آخرین اخبار و اطلاعات #شرکت و بازار مطلع است
4️⃣ مشاوره صادقانه: عموم مشتریان تصور میکنند فروشندگان فقط دنبال فروش بیشتر هستند. برای همین، وقتی فروشندهای خلاف این تصور عمل میکند، به او اعتماد میکنند. فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که مشاوره صادقانه و حرفهای به مشتری برای انتخاب بهترین محصول، شرایط پرداخت، زمان تحویل و غیره، زمینه را برای فروش بیشتر فراهم میکند
5️⃣ خدماترسانی: فروشنده حرفهای، مشکلات مشتری را مشکلات خودش و راحتی مشتری را راحتی خودش میداند، برای همین سعی میکند با ارائه خدمات مناسب، هم راحتی مشتری را افزایش و هم مشکلات او را کاهش دهد.
6️⃣ فروش: این وظیفه شامل مذاکره با مشتری، نمایش دادن و معرفی محصول و خدمت، پاسخ به سوالات مشتری، کاهش نگرانیها و مقاومت مشتری و نهایی کردن فروش میباشد
7️⃣ مدیریت زمان: فروشنده حرفهای به خوبی میداند که زمان محدودش را چگونه باید بین مشتریان کنونی و بالقوه و نیز بین مشتریان اصلی و عادی شرکت، تقسیم کند. فروشندگان معمولا 80 درصد وقتشان را به حفظ مشتریان کنونی و جدید اصلی و سودآور اختصاص میدهند
8️⃣ حفظ مشتریان کنونی: فروشنده حرفهای به خوبی میداند هزینه جذب مشتریان جدید، هفت برابر حفظ مشتریان کنونی است و شانس فروش بیشتر به مشتری کنونی 60 تا 70 درصد و به مشتری جدید 5 تا 20 درصد است؛ پس تمام تلاشش را میکند تا #مشتری کنونیاش، به خصوص مشتریان سودآور را حفظ کند
9️⃣ ارتقاء مشتریان کنونی: این وظیفه به طور ساده یعنی فروش بیشتر به مشتریان کنونی. فروشنده حرفهای این وظیفه را از طریق تکرار فروش به مشتریان کنونی و تشویق آنها به خرید بیشتر در هر بار سفارش، خرید #محصولات گرانتر و خرید محصولات مکمل یا مرتبط، انجام میدهد
🔟 بازگرداندن مشتریان سابق: فروشنده حرفهای، مشتریانی که دیگر خرید نمیکنند را سریع شناسایی و دلایل عدم خرید آنها را بررسی و تلاش میکند تا آنها را به خرید مجدد از #شرکت تشویق کند
1️⃣ 1️⃣ #مدیریت نارضایتی مشتریان: طبق آمارهای بینالمللی، مشتری ناراضی در فضای آفلاین، نارضایتیاش را با 6 نفر و در فضای آنلاین با 6 هزار نفر در میان میگذارد. پس شناسایی مشتریان ناراضی و تلاش برای جلب رضایت آنها، یکی از مهمترین وظایف یک فروشنده حرفهای است
2️⃣ 1️⃣ تقسیم مناسب: فروشنده حرفهای به خوبی میداند وقتی که محصولی کمیاب میشود، چگونه آن را بین مشتریان مختلفش تقسیم کند
3️⃣ 1️⃣ بهبود وضعیت محصول: نحوه چیدمان و نمایش محصول در نقاط فروش، تاثیر بسزایی روی برند و فروش محصول دارد. برای همین، فروشنده حرفهای همیشه مراقب وضعیت محصول در نقاط فروش است و توزیعکنندگان را تشویق میکند تا محصول را در بهترین قفسه یا مکان به نمایش بگذارند.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@Sha_af
1️⃣ مشترییابی: #فروش مثل یک رودخانه است که اگر سرچشمه آن که شناسایی و جذب #مشتریان جدید است، خشک شود، به مرور زمان کل رودخانه خشک میشود. به همین دلیل، بسیاری از فروشندگان حرفهای معتقدند جذب #مشتری جدید، مهمترین وظیفه یک فروشنده است
2️⃣ ارتباط فعالانه: فروشنده حرفهای میداند که جلب اعتماد مشتری، مهمترین اصل در فروش است. مشتری وقتی به ما اعتماد میکند که اطلاعات درستی درباره #محصول، قیمت، تحویل، خدمات پس از فروش و غیره به او بدهیم
3️⃣ جمعآوری اطلاعات: ارائه اطلاعات درست به مشتری، مستلزم جمعآوری اطلاعات درست درباره خودمان، رقبا، مشتریان، وضعیت #بازار و غیره است. فروشنده حرفهای همیشه از آخرین اخبار و اطلاعات #شرکت و بازار مطلع است
4️⃣ مشاوره صادقانه: عموم مشتریان تصور میکنند فروشندگان فقط دنبال فروش بیشتر هستند. برای همین، وقتی فروشندهای خلاف این تصور عمل میکند، به او اعتماد میکنند. فروشندگان حرفهای به خوبی میدانند که مشاوره صادقانه و حرفهای به مشتری برای انتخاب بهترین محصول، شرایط پرداخت، زمان تحویل و غیره، زمینه را برای فروش بیشتر فراهم میکند
5️⃣ خدماترسانی: فروشنده حرفهای، مشکلات مشتری را مشکلات خودش و راحتی مشتری را راحتی خودش میداند، برای همین سعی میکند با ارائه خدمات مناسب، هم راحتی مشتری را افزایش و هم مشکلات او را کاهش دهد.
6️⃣ فروش: این وظیفه شامل مذاکره با مشتری، نمایش دادن و معرفی محصول و خدمت، پاسخ به سوالات مشتری، کاهش نگرانیها و مقاومت مشتری و نهایی کردن فروش میباشد
7️⃣ مدیریت زمان: فروشنده حرفهای به خوبی میداند که زمان محدودش را چگونه باید بین مشتریان کنونی و بالقوه و نیز بین مشتریان اصلی و عادی شرکت، تقسیم کند. فروشندگان معمولا 80 درصد وقتشان را به حفظ مشتریان کنونی و جدید اصلی و سودآور اختصاص میدهند
8️⃣ حفظ مشتریان کنونی: فروشنده حرفهای به خوبی میداند هزینه جذب مشتریان جدید، هفت برابر حفظ مشتریان کنونی است و شانس فروش بیشتر به مشتری کنونی 60 تا 70 درصد و به مشتری جدید 5 تا 20 درصد است؛ پس تمام تلاشش را میکند تا #مشتری کنونیاش، به خصوص مشتریان سودآور را حفظ کند
9️⃣ ارتقاء مشتریان کنونی: این وظیفه به طور ساده یعنی فروش بیشتر به مشتریان کنونی. فروشنده حرفهای این وظیفه را از طریق تکرار فروش به مشتریان کنونی و تشویق آنها به خرید بیشتر در هر بار سفارش، خرید #محصولات گرانتر و خرید محصولات مکمل یا مرتبط، انجام میدهد
🔟 بازگرداندن مشتریان سابق: فروشنده حرفهای، مشتریانی که دیگر خرید نمیکنند را سریع شناسایی و دلایل عدم خرید آنها را بررسی و تلاش میکند تا آنها را به خرید مجدد از #شرکت تشویق کند
1️⃣ 1️⃣ #مدیریت نارضایتی مشتریان: طبق آمارهای بینالمللی، مشتری ناراضی در فضای آفلاین، نارضایتیاش را با 6 نفر و در فضای آنلاین با 6 هزار نفر در میان میگذارد. پس شناسایی مشتریان ناراضی و تلاش برای جلب رضایت آنها، یکی از مهمترین وظایف یک فروشنده حرفهای است
2️⃣ 1️⃣ تقسیم مناسب: فروشنده حرفهای به خوبی میداند وقتی که محصولی کمیاب میشود، چگونه آن را بین مشتریان مختلفش تقسیم کند
3️⃣ 1️⃣ بهبود وضعیت محصول: نحوه چیدمان و نمایش محصول در نقاط فروش، تاثیر بسزایی روی برند و فروش محصول دارد. برای همین، فروشنده حرفهای همیشه مراقب وضعیت محصول در نقاط فروش است و توزیعکنندگان را تشویق میکند تا محصول را در بهترین قفسه یا مکان به نمایش بگذارند.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
چگونه استارتاپ خود را برای ارایه به سرمایهگذار آماده کنیم
@sha_af
🔶یک اتاق داده درست کنید
برای شروع از نسخه اصلی یا مَستر شروع کنید. نسخه اصلی، همان پوشهای است که تمامی پوشههای فرعی را در بر میگیرد. اسم پوشه خود را «اتاق داده» بگذارید. در اینجا فهرستی از این پوشهها را مشاهده میکنید:
🔸طرح #کسبوکار
🔸تحلیل رقبا
🔸ساختار سازمانی
🔸اطلاعات مالی
🔸منابع انسانی
🔸بیمه
🔸 #مالکیت_فکری
🔸اسناد حقوقی
🔸تحقیقات #بازار
🔸اطلاعات #بازاریابی
🔸اطلاعات عملیاتی
🔸اسلاید ارایه
🔸اطلاعات #محصول
🔸اطلاعات #فروش
🔸آمادگی تقریبی برای ارایه توضیحات به #سرمایهگذاران
🔴درمجموع، آماده کردن اتاق داده به معنی آماده کردن شما برای جذب #موفقیت آمیز سرمایه است، چراکه میتوانید توضیحات کافی به سرمایهگذاران ارایه نمایید.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
🔶یک اتاق داده درست کنید
برای شروع از نسخه اصلی یا مَستر شروع کنید. نسخه اصلی، همان پوشهای است که تمامی پوشههای فرعی را در بر میگیرد. اسم پوشه خود را «اتاق داده» بگذارید. در اینجا فهرستی از این پوشهها را مشاهده میکنید:
🔸طرح #کسبوکار
🔸تحلیل رقبا
🔸ساختار سازمانی
🔸اطلاعات مالی
🔸منابع انسانی
🔸بیمه
🔸 #مالکیت_فکری
🔸اسناد حقوقی
🔸تحقیقات #بازار
🔸اطلاعات #بازاریابی
🔸اطلاعات عملیاتی
🔸اسلاید ارایه
🔸اطلاعات #محصول
🔸اطلاعات #فروش
🔸آمادگی تقریبی برای ارایه توضیحات به #سرمایهگذاران
🔴درمجموع، آماده کردن اتاق داده به معنی آماده کردن شما برای جذب #موفقیت آمیز سرمایه است، چراکه میتوانید توضیحات کافی به سرمایهگذاران ارایه نمایید.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.