در باب تاب آوری و فقر
#نویسنده : مجتبی شکوری
@Sha_af
«سندهیل مولایناتان»: ما از کشاورزان #هند یک آزمایش هوش گرفتیم وقتی محصولشان را تازه فروخته و پول داشتند. بار دوم آخر سال بود که پولهایش را خرج کرده و معمولا در بدهکاری و قرض هستند. آیکیوشان ۱۰ تا فرق میکرد. همان آدم وقتی پول در جیبش بوده، ۱۰ تا باهوشتر بود و این شوکهکننده است. ۱۰ تا در آزمون هوش فاصله بین متوسط تا تیزهوش است.
اگر ما درگیر کمبود باشیم قسمت زیادی از ظرفیت ذهن و توجه ما و درواقع پهنای باند ما، درگیر آن کمبود میشود.
بچههای کار را برای بازدید آورده بودیم باغ کتاب. خانمی که در ساینس سنتر درمورد زیستشناسی به بچهها اطلاعات میداد، از آنان پرسید: چه کسانی میدانند که «سلول» چیست؟ همه دستشان را بالا بردند و گفتند: سلول همان زندان است دیگر! سلول زندان. این اثر کمبود و فقر و شرایطی است که آدمها در آن زندگی میکنند.
یک اثر فقر بر مغز از بینبردن «خودکنترلی» است. مولایناتان میگوید: ما در رفتار اقتصادی-اجتماعی فقرا یک چیز تکرارشدنی میبینیم. رفتار خوب دارند و ناگهان یک رفتار اقتصادی انفجاری و غلط میکنند. مثلا پسانداز اندکشان را یکجایی صرف میکنند که خیلی غلط است و پولشان از دست میرود. چرا؟
میگوید تصور کنید در مغز ما یک عضله خودکنترلی وجود دارد. ما دایم خودمان را کنترل کنیم تا زیاد خرج نکنیم، تصمیم غلط نگیریم و... برای فقرا این عضله آنقدر کار میکند، حتی در خرید خواربار و مایحتاج زندگی، تا خسته میشود و از یکجا دیگر مغز را عملا رها کرده و کنترل نمیکند. برای همین تصمیمات انفجاری میگیرند.
آدمها در زندگی برای رسیدن به جایگاه خوب باید خطا کنند و درعینحال اصلاحش کنند و باز خطا-اصلاح کنند تا به هدف خود برسند. من و شما در فرایند زندگیمان خیلی اشتباهات کردهایم که بعدا اصلاحش کردهایم. اما این امکان را طبقه #اقتصادی مان که متوسط بوده به ما داده تا تصحیحش کنیم.
مولایناتان میگوید: فقرا امکان تصحیح اشتباهاتشان را ندارند. یعنی گشودگی در زندگیشان خیلی کم است. اگر یک تصمیم غلط بگیرند، امکان اینکه بتواند دوباره این مسیر را طی کند، ندارند. یک اشتباه میتواند به معنی پایان کار آنها باشد.
من برای پایاننامه دکترایم از بچهها پرسیدم اگر شما در مدرسه تنبیه فیزیکی شوید، واکنشتان به آن چیست؟ ۹۳٪ بچههای طبقه متوسط گفتند این غیرمنصفانه است. ما برخورد کرده و به مدیر یا خانواده میگوییم ولی فقط ۳۱٪ بچههای محروم فکر میکردند اگر کتک بخورند غیرمنصفانه است. بقیه معتقد بودند حتما ما کاری کردهایم و حتما ایرادی در من هست که شایسته آن تنبیه هستم!🤔
شکسپیر میگوید: هیچ زندانی به اندازه زندانی که دیوارهایش را نمیبینیم، ما را محدود نمیکند. وقتی فقر به "درماندگی آموختهشده" تبدیل میشود یک زندان با دیوارهای نامرئی میسازد.
بسیاری از بچههای محروم دچار "انسداد خیال" هستند، یعنی نمیتوانند رویا بسازند. از ایشان میپرسیدم آرزویتان چیست؟ میدیدم آنها حتی متریال لازم برای رویاپردازی را ندارند و آرزوها به قدری ساده بود که یکجایی گریه میکردم. میپرسیدم: فکر کن یک غول چراغ جادو هست، رویای تو چیست؟ میگفت: جوجهکباب! دوست دارم بخورم و ببینم چی هست!
بعضی وقتها انفجارخیال داشتند، در مقابل انسدادخیال. یعنی رویاپردازی بسیار بلندپروازانه میشد. خشم در رویاهایی که انفجار خیال است خیلی جدی بود. اینکه مثلا میخواهم به یک باند خلافکاری ملحق شوم و آنجا حقم را از این جامعه بگیرم.
در یک آزمایش معروف درباره تابآوری به یکسری آدم، شوکهایی وارد میکردند. برای بعضی یک دکمه برای توقف وجود داشت، در مورد گروهی دیگر هیچ دکمهای روی میز نبود.
کسانی که دکمه توقف روی میزشان بود تا درد را متوقف کنند، چندین برابر بیشتر تحمل میکردند، چون فکر میکردند من خودم میتوانم [درد را] کنترل کنم. ولی آدمی که آن کنترل را نداشت در اولین [فشار] تابآوریش میشکست و فرو میریخت.
فقر هم دکمه توقف ندارد و تحت شرایط فشار و کمبود اینکه آدم یکجا این دکمه توقف را بزند و متوقفش کند، وجود ندارد. معمولا بدهیها، فشارها و ... پشت هم جمع میشود و این تابآوری آنها را کاهش میدهد.
💡تابآوری هم بخش مهمی از #موفقیت است. ما میگوییم آدمها باید پوستکلفت باشند و تحمل کنند، ولی کسی که احساس میکند کنترلی بر شرایطش ندارد، آستانه تحملش خیلی کم میشود.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
#نویسنده : مجتبی شکوری
@Sha_af
«سندهیل مولایناتان»: ما از کشاورزان #هند یک آزمایش هوش گرفتیم وقتی محصولشان را تازه فروخته و پول داشتند. بار دوم آخر سال بود که پولهایش را خرج کرده و معمولا در بدهکاری و قرض هستند. آیکیوشان ۱۰ تا فرق میکرد. همان آدم وقتی پول در جیبش بوده، ۱۰ تا باهوشتر بود و این شوکهکننده است. ۱۰ تا در آزمون هوش فاصله بین متوسط تا تیزهوش است.
اگر ما درگیر کمبود باشیم قسمت زیادی از ظرفیت ذهن و توجه ما و درواقع پهنای باند ما، درگیر آن کمبود میشود.
بچههای کار را برای بازدید آورده بودیم باغ کتاب. خانمی که در ساینس سنتر درمورد زیستشناسی به بچهها اطلاعات میداد، از آنان پرسید: چه کسانی میدانند که «سلول» چیست؟ همه دستشان را بالا بردند و گفتند: سلول همان زندان است دیگر! سلول زندان. این اثر کمبود و فقر و شرایطی است که آدمها در آن زندگی میکنند.
یک اثر فقر بر مغز از بینبردن «خودکنترلی» است. مولایناتان میگوید: ما در رفتار اقتصادی-اجتماعی فقرا یک چیز تکرارشدنی میبینیم. رفتار خوب دارند و ناگهان یک رفتار اقتصادی انفجاری و غلط میکنند. مثلا پسانداز اندکشان را یکجایی صرف میکنند که خیلی غلط است و پولشان از دست میرود. چرا؟
میگوید تصور کنید در مغز ما یک عضله خودکنترلی وجود دارد. ما دایم خودمان را کنترل کنیم تا زیاد خرج نکنیم، تصمیم غلط نگیریم و... برای فقرا این عضله آنقدر کار میکند، حتی در خرید خواربار و مایحتاج زندگی، تا خسته میشود و از یکجا دیگر مغز را عملا رها کرده و کنترل نمیکند. برای همین تصمیمات انفجاری میگیرند.
آدمها در زندگی برای رسیدن به جایگاه خوب باید خطا کنند و درعینحال اصلاحش کنند و باز خطا-اصلاح کنند تا به هدف خود برسند. من و شما در فرایند زندگیمان خیلی اشتباهات کردهایم که بعدا اصلاحش کردهایم. اما این امکان را طبقه #اقتصادی مان که متوسط بوده به ما داده تا تصحیحش کنیم.
مولایناتان میگوید: فقرا امکان تصحیح اشتباهاتشان را ندارند. یعنی گشودگی در زندگیشان خیلی کم است. اگر یک تصمیم غلط بگیرند، امکان اینکه بتواند دوباره این مسیر را طی کند، ندارند. یک اشتباه میتواند به معنی پایان کار آنها باشد.
من برای پایاننامه دکترایم از بچهها پرسیدم اگر شما در مدرسه تنبیه فیزیکی شوید، واکنشتان به آن چیست؟ ۹۳٪ بچههای طبقه متوسط گفتند این غیرمنصفانه است. ما برخورد کرده و به مدیر یا خانواده میگوییم ولی فقط ۳۱٪ بچههای محروم فکر میکردند اگر کتک بخورند غیرمنصفانه است. بقیه معتقد بودند حتما ما کاری کردهایم و حتما ایرادی در من هست که شایسته آن تنبیه هستم!🤔
شکسپیر میگوید: هیچ زندانی به اندازه زندانی که دیوارهایش را نمیبینیم، ما را محدود نمیکند. وقتی فقر به "درماندگی آموختهشده" تبدیل میشود یک زندان با دیوارهای نامرئی میسازد.
بسیاری از بچههای محروم دچار "انسداد خیال" هستند، یعنی نمیتوانند رویا بسازند. از ایشان میپرسیدم آرزویتان چیست؟ میدیدم آنها حتی متریال لازم برای رویاپردازی را ندارند و آرزوها به قدری ساده بود که یکجایی گریه میکردم. میپرسیدم: فکر کن یک غول چراغ جادو هست، رویای تو چیست؟ میگفت: جوجهکباب! دوست دارم بخورم و ببینم چی هست!
بعضی وقتها انفجارخیال داشتند، در مقابل انسدادخیال. یعنی رویاپردازی بسیار بلندپروازانه میشد. خشم در رویاهایی که انفجار خیال است خیلی جدی بود. اینکه مثلا میخواهم به یک باند خلافکاری ملحق شوم و آنجا حقم را از این جامعه بگیرم.
در یک آزمایش معروف درباره تابآوری به یکسری آدم، شوکهایی وارد میکردند. برای بعضی یک دکمه برای توقف وجود داشت، در مورد گروهی دیگر هیچ دکمهای روی میز نبود.
کسانی که دکمه توقف روی میزشان بود تا درد را متوقف کنند، چندین برابر بیشتر تحمل میکردند، چون فکر میکردند من خودم میتوانم [درد را] کنترل کنم. ولی آدمی که آن کنترل را نداشت در اولین [فشار] تابآوریش میشکست و فرو میریخت.
فقر هم دکمه توقف ندارد و تحت شرایط فشار و کمبود اینکه آدم یکجا این دکمه توقف را بزند و متوقفش کند، وجود ندارد. معمولا بدهیها، فشارها و ... پشت هم جمع میشود و این تابآوری آنها را کاهش میدهد.
💡تابآوری هم بخش مهمی از #موفقیت است. ما میگوییم آدمها باید پوستکلفت باشند و تحمل کنند، ولی کسی که احساس میکند کنترلی بر شرایطش ندارد، آستانه تحملش خیلی کم میشود.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
10 ستون اصلی و پایهای #کارآفرینی
@sha_af
1) که هستید و کجا خواهید رفت..؟!
نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ آنها را پیدا کنید.
رویا و هدفتان چیست؟ دنبال #ایده هایی باشید که فکر کردن به آنها هم تکانتان دهد!
به چه مهارتها و دانشهایی برای جنگیدن با خطرات راهتان نیاز دارید؟ آنها را شناسایی کنید.
2) #کسبوکار درست و مناسبی را انتخاب کنید!
وقت و انرژی و منابعتان را بر روی کاری بگذارید که بازگشت سرمایهای بالایی دارد.
از هر منبعی که میتوانید برای تحقیق استفاده کنید؛ کتاب، اینترنت، دوست و آشنا و به خصوص حرفهایها
رقبایتان چه کسانی هستند؟ اندازه بازارتان چقدر است؟ شما میخواهید چه سهمی را از این بازار داشته باشید؟
3) شما همان اندازه موفق هستید که اطرافیانتان #موفق هستند
برای محقق شدن #ایده ای که دارید، چه کسانی را و با چه مهارتهایی لازم است تا گرد هم آورید و کار را شروع کنید؟
با آن دسته از شریکهای خود که برای #موفقیت شما و #مشتریان، #سرمایهگذاران، تامینکنندگان، مشاوران و… شما حیاتی میباشند در ارتباط باشید.
افراد، گروهها و #سازمان هایی را که به پیشبرد اهداف و فعالیتهای ترویجی کسب و کارتان کمک میکنند، پیدا کنید.
4) روح موفقیت را در #شرکت خود بدمید!
فرهنگ سازمانی شرکتتان را صمیمی و خودمانی کنید و این صمیمیت را روز به روز تقویت کنید.
جوّ و برنامههای #شرکت را طوری ایجاد کنید که همواره برای #موفقیت هایی هرچند کوچک، بتوانید جشن بگیرید و به خودتان و تیمتان امید ببخشید!
این را به خاطر داشته باشید که تغییر فرهنگ و رفتار، نیازمند تلاش پیوسته و نظارت و بررسی مداوم است.
5) مهم ترین اِلِمان کلیدی را بشناسید
انرژی و منابعتان باید در مسیری صحیح و با هدف افزایش شانس موفقیتتان، جهتدهی شوند.
یک معیار اصلی و کلیدی را برای ارزیابی کلی فعالیتهای شرکت شرکت داشته باشید.
در آینده و با بزرگتر شدن سازمانتان، با چه معیارهایی میخواهید میزان موفقیتتان را بسنجید و تحت نظر داشته باشید؟
@sha_af
6) ارزیابی صحیح سرمایه مورد نیاز
سرمایه لازم را به طور جداگانه برای داشتن بهترین، بد و بدترین عملکرد، تخمین بزنید.
حوزه فعالیتتان را بشناسید. ریسکهایی را که ممکن است برای #سرمایهگذار تان وجود داشته باشد، شناسایی کنید. او باید از این ریسکها مطلع بشود.
اگر سرمایه اولیه خود را با قرض تامین کردهاید، درباره ریسک و موقعیتهای تهدیدکنندهای که منابع مالیتان را تهدید میکند، با صاحبان سرمایه و همچنین خودتان رو راست باشید!
7) از انگیزه بخشهای مناسب بهره ببرید
در میزان انگیزه دادن به کارکنانتان، تعادل را رعایت کنید. نه خیلی لوسشان کنید و نه…..!
انگیزه دادن میتواند همانقدر که تاثیر مثبت به جای میگذارد، خطرناک و مخرب نیز باشد!
بپذیرید که ممکن است یک سری اتفاقات غیر قابل پیش بینی، اهدافتان را تهدید کند. محکم باشید و برای این اتفاقات، خودتان را آماده کنید!
8) یکدل و با احساس باشید!
با افرادی که مفید هستند و کمکتان میکنند، یکدل شوید و اجازه دهید ارتباط صمیمی مناسبی بینتان شکل بگیرد.
دنیا را همانطور که هست بپذیرید، نه آنطور که میخواهید باشد.
به مردم گوش دهید، #مشتریان خود را درک کنید و خود را به جای آنها بگذارید.
9) از تجربه کردن نترسید!
آزمایش کنید: سعی کنید خودتان را نسبت به رقیبانتان متفاوت و متمایز کنید.
بیاموزید: فرضیهها و نظریات مرتبط با اهداف و کسب و کارتان را بررسی کنید.
تنظیم کنید: اهدافتان را با آموختهها و تجربیاتتان تطبیق دهید.
ارزشگذاری کنید: به درد بخورها را رشد دهید و به درد نخورها را حذف کنید!
10) دیگر چه کار کنیم؟
مطمئن شوید که همواره و در طی مسیر بلند مدت موفقیتتان ، تصمیمهای درست و به جا میگیرید.
بنویسید: درباره اهداف و دورنماهایی که داشتید و دارید؛ مشکلاتی که برایتان در مسیر پیش آمد و روشی که برای غلبه بر آنها به کار گرفتید، بنویسید.
همواره پایان قصه را تصور کنید: #شرکت را میفروشید؟ به نسل بعد منتقل میکنید؟ یا به یک غول #اقتصادی؟
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
1) که هستید و کجا خواهید رفت..؟!
نقاط قوت و ضعفتان چیست؟ آنها را پیدا کنید.
رویا و هدفتان چیست؟ دنبال #ایده هایی باشید که فکر کردن به آنها هم تکانتان دهد!
به چه مهارتها و دانشهایی برای جنگیدن با خطرات راهتان نیاز دارید؟ آنها را شناسایی کنید.
2) #کسبوکار درست و مناسبی را انتخاب کنید!
وقت و انرژی و منابعتان را بر روی کاری بگذارید که بازگشت سرمایهای بالایی دارد.
از هر منبعی که میتوانید برای تحقیق استفاده کنید؛ کتاب، اینترنت، دوست و آشنا و به خصوص حرفهایها
رقبایتان چه کسانی هستند؟ اندازه بازارتان چقدر است؟ شما میخواهید چه سهمی را از این بازار داشته باشید؟
3) شما همان اندازه موفق هستید که اطرافیانتان #موفق هستند
برای محقق شدن #ایده ای که دارید، چه کسانی را و با چه مهارتهایی لازم است تا گرد هم آورید و کار را شروع کنید؟
با آن دسته از شریکهای خود که برای #موفقیت شما و #مشتریان، #سرمایهگذاران، تامینکنندگان، مشاوران و… شما حیاتی میباشند در ارتباط باشید.
افراد، گروهها و #سازمان هایی را که به پیشبرد اهداف و فعالیتهای ترویجی کسب و کارتان کمک میکنند، پیدا کنید.
4) روح موفقیت را در #شرکت خود بدمید!
فرهنگ سازمانی شرکتتان را صمیمی و خودمانی کنید و این صمیمیت را روز به روز تقویت کنید.
جوّ و برنامههای #شرکت را طوری ایجاد کنید که همواره برای #موفقیت هایی هرچند کوچک، بتوانید جشن بگیرید و به خودتان و تیمتان امید ببخشید!
این را به خاطر داشته باشید که تغییر فرهنگ و رفتار، نیازمند تلاش پیوسته و نظارت و بررسی مداوم است.
5) مهم ترین اِلِمان کلیدی را بشناسید
انرژی و منابعتان باید در مسیری صحیح و با هدف افزایش شانس موفقیتتان، جهتدهی شوند.
یک معیار اصلی و کلیدی را برای ارزیابی کلی فعالیتهای شرکت شرکت داشته باشید.
در آینده و با بزرگتر شدن سازمانتان، با چه معیارهایی میخواهید میزان موفقیتتان را بسنجید و تحت نظر داشته باشید؟
@sha_af
6) ارزیابی صحیح سرمایه مورد نیاز
سرمایه لازم را به طور جداگانه برای داشتن بهترین، بد و بدترین عملکرد، تخمین بزنید.
حوزه فعالیتتان را بشناسید. ریسکهایی را که ممکن است برای #سرمایهگذار تان وجود داشته باشد، شناسایی کنید. او باید از این ریسکها مطلع بشود.
اگر سرمایه اولیه خود را با قرض تامین کردهاید، درباره ریسک و موقعیتهای تهدیدکنندهای که منابع مالیتان را تهدید میکند، با صاحبان سرمایه و همچنین خودتان رو راست باشید!
7) از انگیزه بخشهای مناسب بهره ببرید
در میزان انگیزه دادن به کارکنانتان، تعادل را رعایت کنید. نه خیلی لوسشان کنید و نه…..!
انگیزه دادن میتواند همانقدر که تاثیر مثبت به جای میگذارد، خطرناک و مخرب نیز باشد!
بپذیرید که ممکن است یک سری اتفاقات غیر قابل پیش بینی، اهدافتان را تهدید کند. محکم باشید و برای این اتفاقات، خودتان را آماده کنید!
8) یکدل و با احساس باشید!
با افرادی که مفید هستند و کمکتان میکنند، یکدل شوید و اجازه دهید ارتباط صمیمی مناسبی بینتان شکل بگیرد.
دنیا را همانطور که هست بپذیرید، نه آنطور که میخواهید باشد.
به مردم گوش دهید، #مشتریان خود را درک کنید و خود را به جای آنها بگذارید.
9) از تجربه کردن نترسید!
آزمایش کنید: سعی کنید خودتان را نسبت به رقیبانتان متفاوت و متمایز کنید.
بیاموزید: فرضیهها و نظریات مرتبط با اهداف و کسب و کارتان را بررسی کنید.
تنظیم کنید: اهدافتان را با آموختهها و تجربیاتتان تطبیق دهید.
ارزشگذاری کنید: به درد بخورها را رشد دهید و به درد نخورها را حذف کنید!
10) دیگر چه کار کنیم؟
مطمئن شوید که همواره و در طی مسیر بلند مدت موفقیتتان ، تصمیمهای درست و به جا میگیرید.
بنویسید: درباره اهداف و دورنماهایی که داشتید و دارید؛ مشکلاتی که برایتان در مسیر پیش آمد و روشی که برای غلبه بر آنها به کار گرفتید، بنویسید.
همواره پایان قصه را تصور کنید: #شرکت را میفروشید؟ به نسل بعد منتقل میکنید؟ یا به یک غول #اقتصادی؟
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
@sha_af
🎯 یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: #کارآفرینان و مابقی افراد.»
🔹 #کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد #کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. #کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به #رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، #کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و #کسب_و_کار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
#کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک #کسب_و_کار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. #کارآفرینان نقشهای متفاوتی در #شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله #مدیریت #شرکت، #بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. #کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، #کارآفرینی است که #کسب_و_کار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور #اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد #کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، #کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک #کسبوکار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، #بازاریابی، رشد #کسب_و_کار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب #کسبوکار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان #کسب_و_کار های کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط #کسبوکار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک #برند هستند.
۸. #کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک #کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به #کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
منبع: ENTREPRENEUR
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
🎯 یک ضربالمثل معروف وجود دارد که میگوید: «انسانهای جهان به دو دسته تقسیمبندی میشوند: #کارآفرینان و مابقی افراد.»
🔹 #کارآفرینان نوع خاصی از انسانها هستند که صفات خوب و بد زیادی دارند. در ادامه بیشتر به بررسی تفاوت افراد #کارآفرین و دیگران میپردازیم.
۱. #کارآفرینان کسانی هستند که اهل ریسک هستند و سعی میکنند کارهای خود را با ابتکار عمل پیش ببرند؛ در حالی که افراد معمولی کارهای خود را از راههای اصولی و تکراری انجام میدهند. آنها به صحبتهای دیگران گوش میدهند و تمایلی به #رهبری کردن دیگران ندارند. همچنین از موقعیت شغلی ثابت خود لذت میبرند.
۲. در مقایسه با این افراد، #کارآفرینان همواره سعی میکنند سنتهای قدیمی را از بین ببرند و #کسب_و_کار جدیدی را از هیچ راهاندازی کنند. این درست همان چیزی است که به آنها انگیزه میدهد.
#کارآفرینان ویژگیهای برجستهی دیگر نیز دارند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
۳. اولین ویژگی آنها این است که انعطافپذیرند و بسیار سخت کار میکنند. راهاندازی یک #کسب_و_کار کوچک بسیار انرژی میخواهد و افرادی که تجربهی شخصی دارند یا کسانی را میشناسند که این کار را انجام داده باشند، این موضوع را درک میکنند.
۴. #کارآفرینان نقشهای متفاوتی در #شرکت دارند. این افراد وظایف متعددی از جمله #مدیریت #شرکت، #بازاریابی و حتی نظارت بر حملونقل را ممکن است تجربه کنند. طبق نظرسنجی که در سایت New York Life صورت گرفت، مشخص شد کاری که هر فرد #کارآفرین انجام میدهد، معادل کار سه کارمند معمولی است!
۵. #کارآفرینان مانند تکه سنگهایی هستند که به آب پرتاب میشوند و موجهایی زیبا خلق میکنند. اینکه آنها چه کسانی هستند و چه چیزی خلق میکنند، مانند همان موجهای مثبتی است که دیگر مردم جهان را تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین موج، #کارآفرینی است که #کسب_و_کار جدیدی راهاندازی میکند.
موج دوم مربوط به تیمی است که این فرد میسازد و شغلهایی که برای آنها خلق میکند.
موج سوم مربوط به امور #اقتصادی است. این افراد حقوق دریافت میکنند و مالیات میپردازند.
موج آخر الهامبخشی است. فرد #کارآفرین و کسبوکارش به یک مثال ملموس تبدیل میشوند و دیگران از فعالیتهای آنها درس میگیرند.
۶. مالکوم گلدول در یکی از کتابهای خود، #کارآفرینان را به «اتصالدهندگان» تشبیه کرده است؛ زیرا از نظر او این افراد در مرکز فعالیت قرار دارند و افراد زیادی را میشناسند و سپس آنها را به یکدیگر پیوند میدهند.
اگر کمی به حرف های او دقت کنید متوجه میشوید که درست میگوید. صاحب یک #کسبوکار در مرکز فعالیتها قرار گرفته است و به اندازهی سه نفر فعالیت میکند. او مانند چسبی است که همه را در کنار یکدیگر نگه میدارد. او مسئول استخدام کارمندان، #بازاریابی، رشد #کسب_و_کار و پرداخت حقوق و دستمزد است و زندگی افراد زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. همین موضوع باعث میشود که اگر اتفاق غیر منتظرهای برای صاحب #کسبوکار بیفتد، همه چیز با خطر روبهرو میشود و هزینهی زیادی برای حفظ و نگهداری آن کسبوکار باید پرداخت شود.
۷. صاحبان #کسب_و_کار های کوچک میدانند که زندگی افراد زیادی به آنها و فعالیتشان بستگی دارد؛ بنابراین نهایت تلاش خود را انجام میدهند تا از سقوط #کسبوکار جلوگیری کنند. این افراد میدانند که انجام دادن کار درست برای کارمندان، در آینده به نفع خودشان خواهد بود. کارمندان خوشحال به معنای مشتریهای راضی خواهند بود و مشتریهای راضی همان مشتریهای وفادار یک #برند هستند.
۸. #کارآفرینان دوست دارند به آینده بیندیشند و استراتژیهایی پیدا کنند که در راه اثرگذاری مثبت به آنها کمک کند.
۹. یک #کارآفرین همیشه میداند که چگونه با انجام دادن کارهایی مانند انرژی و انگیزه دادن به #کارمندان و حمایت از مشتریها، روی دیگران تأثیر مثبت بگذارد.
منبع: ENTREPRENEUR
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
۹ اشتباهی که ممکن است شما هم مرتکب شويد.
@sha_af
🎯 #کارآفرینان و #مدیران، حتی اگر #موفق هم باشند، ممکن است گرفتار دامها و اشتباهاتی شوند که بر #موفقیت آنان در آینده تأثیرگذار خواهد بود.
در اینجا به ۹ مورد از این دامها و اشتباهات اشاره میشود:
🔹١- شروع با شرکای نامناسب
در خیلی از موارد، #کارآفرینان در انتخاب شریک اشتباه میکنند. صرف اینکه با کسی دوست هستید یا فردی اشتیاق شراکت با شما دارد نمیتواند ملاک درستی برای انتخاب شریک باشد.
برای انتخاب شریک باید وقت بیشتری صرف کنید و افراد مناسب را پیدا کنید.
🔹٢- جذب سرمایه فقط به خاطر اینکه میتوانند
#شرکتهایی که با یک #کارآفرین #موفق راه اندازی میشوند با پیشنهادهای زیادی از سوی #سرمایهگذار ها روبرو میشوند. افزایش سرمایه وقتی یک شرکت به آن نیازی ندارد یکی از اشتباهات معمول #کارآفرینان است. این کار بر سهم خود #کارآفرین تأثیر میگذارد و علاوه بر آن، انباشت سرمایهای به وجود میآورد که نمیدانند با آن چکار کنند و تمرکز شرکت را بر هم میزند.
🔹٣- جذب نیروی انسانی به خاطر شخصیت و شهرت فرد #کارآفرین
جذابیت همکاری با شرکتی که #مدیر آن فردی مشهور و #موفق است برای نیروی انسانی بالاست. اما گره زدن یک #شرکت به یک فرد خاص خطرناک است.
این باعث میشود افراد به دلایل اشتباه تمایل به استخدام در #شرکت داشته باشند. بهتر است وقتی افراد به #شرکت شما فکر میکنند به خاطر مسائلی که حل میکنید یا پاسخ میدهید باشد نه به خاطر افرادی که راه حل ها را ارائه میکنند.
🔹٤- استخدام نیروی انسانی که مناسب #شرکت نیستند
یکی از دامهای معمول برای #کارآفرینان، استخدام یک فرد به خاطر فشار هیئت مدیره یا #سرمایهگذار یا به خاطر اعتبار خود فرد استخدامشونده است. معیار استخدام باید تناسب فرد با #شرکت باشد. آیا فرد برای نقش در نظر گرفته شده مناسب است؟ آیا با فرهنگ سازمانی #شرکت تناسب دارد؟ بعد از یک سال هنوز با #شرکت تناسب منطقی خواهد داشت؟
🔹٥- گیر کردن در گذشته
بعضی #مدیران فکر میکنند همه چیز را میدانند. آنان معتقدند از بهترین #فناوری استفاده میکنند، بهترین جهت را انتخاب کرده اند و به بهترین شکل #شرکت را سازماندهی کردهاند.
به عنوان بنیانگذار #شرکت، این افراد حرف آخر را میزنند و کارکنان اغلب خواستههای آنان را محقق میکنند. روش ها و مفاهیم همیشه در حال تغییر هستند و ضروری است که همواره به دنبال روشهایی برای بهبود و پذیرای اجرای آنها بود.
🔹٦- با خود صادق نبودن
خیلی از #کارآفرینان به اشتباه خود را متقاعد میکنند که همه چیز به خوبی پیش میرود. وانمود کردن به اینکه همه چیز و خوب و مثبت هست خیلی سادهتر از با خود صادق بودن است. بعد از صرف زمان نسبتاً زیاد برای #شرکت، سخت خواهد بود که تشخیص دهند جهت #شرکت در راستای مناسب نیست.
خوشبین بودن قطعاً خوب است اما برای #کارآفرینان شرایط کشندهای است اگر نتوانند تشخیص دهند که #شرکت در جهت #موفقیت حرکت نمیکند.
🔹٧- بیش از حد سر خود را شلوغ کردن
وقتی میخواهید کارها به روش خاصی انجام شوند تفویض کار، خیلی دشوار خواهد بود. وقتی #شرکت بزرگ میشود کارآفرینانی که کارها را تفویض نمیکنند به مشکل بر میخورند؛ در هر کاری، به عنوان مثال کار با شبکه های اجتماعی، ایجاد وب سایت، صدور فاکتور و تصمیم برای هر استخدام. این #کارآفرینان کارکنان خوب را که نیازمند آزادی عمل هستند از دست میدهند.
در عوض، باید تمرکز اصلی آنان باید بر استخدام و نگهداشت بهترین افراد باشد و اجازه دهند که آنان #ایده ها و کارها را اجرا کنند.
🔹٨- دل نکندن از هزینههای هدر رفته و اصرار به ادامه شرایط فعلی
زمان و پول صرف #ایده، کار، پروژه یا نیروی انسانی شده است و حالا متوجه شدهایم که به دلایل مختلف، #اقتصادی یا سودمند نیست. باید تصمیم بگیریم که آن را رها کنیم اما این کار را نمیکنیم به این دلیل که هزینه زیادی برای آن کردهایم.
با این رویکرد، علاوه بر اینکه دوباره برای چیز بیفایدهای هزینه میکنیم از پرداختن به #ایده های دیگر باز میمانیم.
🔹٩- شکست در ایجاد و حفظ تعادل بین کار و زندگی
بعضی #کارآفرینان فکر میکنند که کارشان مهمترین چیز در جهان است و بیشتر زمانشان صرف فکر کردن و فعالیت مربوط به کارشان میشود. ادامه این شرایط موجب کاهش توان و انرژی و در نتیجه کارایی و اثربخشی فرد خواهد شد.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af
🎯 #کارآفرینان و #مدیران، حتی اگر #موفق هم باشند، ممکن است گرفتار دامها و اشتباهاتی شوند که بر #موفقیت آنان در آینده تأثیرگذار خواهد بود.
در اینجا به ۹ مورد از این دامها و اشتباهات اشاره میشود:
🔹١- شروع با شرکای نامناسب
در خیلی از موارد، #کارآفرینان در انتخاب شریک اشتباه میکنند. صرف اینکه با کسی دوست هستید یا فردی اشتیاق شراکت با شما دارد نمیتواند ملاک درستی برای انتخاب شریک باشد.
برای انتخاب شریک باید وقت بیشتری صرف کنید و افراد مناسب را پیدا کنید.
🔹٢- جذب سرمایه فقط به خاطر اینکه میتوانند
#شرکتهایی که با یک #کارآفرین #موفق راه اندازی میشوند با پیشنهادهای زیادی از سوی #سرمایهگذار ها روبرو میشوند. افزایش سرمایه وقتی یک شرکت به آن نیازی ندارد یکی از اشتباهات معمول #کارآفرینان است. این کار بر سهم خود #کارآفرین تأثیر میگذارد و علاوه بر آن، انباشت سرمایهای به وجود میآورد که نمیدانند با آن چکار کنند و تمرکز شرکت را بر هم میزند.
🔹٣- جذب نیروی انسانی به خاطر شخصیت و شهرت فرد #کارآفرین
جذابیت همکاری با شرکتی که #مدیر آن فردی مشهور و #موفق است برای نیروی انسانی بالاست. اما گره زدن یک #شرکت به یک فرد خاص خطرناک است.
این باعث میشود افراد به دلایل اشتباه تمایل به استخدام در #شرکت داشته باشند. بهتر است وقتی افراد به #شرکت شما فکر میکنند به خاطر مسائلی که حل میکنید یا پاسخ میدهید باشد نه به خاطر افرادی که راه حل ها را ارائه میکنند.
🔹٤- استخدام نیروی انسانی که مناسب #شرکت نیستند
یکی از دامهای معمول برای #کارآفرینان، استخدام یک فرد به خاطر فشار هیئت مدیره یا #سرمایهگذار یا به خاطر اعتبار خود فرد استخدامشونده است. معیار استخدام باید تناسب فرد با #شرکت باشد. آیا فرد برای نقش در نظر گرفته شده مناسب است؟ آیا با فرهنگ سازمانی #شرکت تناسب دارد؟ بعد از یک سال هنوز با #شرکت تناسب منطقی خواهد داشت؟
🔹٥- گیر کردن در گذشته
بعضی #مدیران فکر میکنند همه چیز را میدانند. آنان معتقدند از بهترین #فناوری استفاده میکنند، بهترین جهت را انتخاب کرده اند و به بهترین شکل #شرکت را سازماندهی کردهاند.
به عنوان بنیانگذار #شرکت، این افراد حرف آخر را میزنند و کارکنان اغلب خواستههای آنان را محقق میکنند. روش ها و مفاهیم همیشه در حال تغییر هستند و ضروری است که همواره به دنبال روشهایی برای بهبود و پذیرای اجرای آنها بود.
🔹٦- با خود صادق نبودن
خیلی از #کارآفرینان به اشتباه خود را متقاعد میکنند که همه چیز به خوبی پیش میرود. وانمود کردن به اینکه همه چیز و خوب و مثبت هست خیلی سادهتر از با خود صادق بودن است. بعد از صرف زمان نسبتاً زیاد برای #شرکت، سخت خواهد بود که تشخیص دهند جهت #شرکت در راستای مناسب نیست.
خوشبین بودن قطعاً خوب است اما برای #کارآفرینان شرایط کشندهای است اگر نتوانند تشخیص دهند که #شرکت در جهت #موفقیت حرکت نمیکند.
🔹٧- بیش از حد سر خود را شلوغ کردن
وقتی میخواهید کارها به روش خاصی انجام شوند تفویض کار، خیلی دشوار خواهد بود. وقتی #شرکت بزرگ میشود کارآفرینانی که کارها را تفویض نمیکنند به مشکل بر میخورند؛ در هر کاری، به عنوان مثال کار با شبکه های اجتماعی، ایجاد وب سایت، صدور فاکتور و تصمیم برای هر استخدام. این #کارآفرینان کارکنان خوب را که نیازمند آزادی عمل هستند از دست میدهند.
در عوض، باید تمرکز اصلی آنان باید بر استخدام و نگهداشت بهترین افراد باشد و اجازه دهند که آنان #ایده ها و کارها را اجرا کنند.
🔹٨- دل نکندن از هزینههای هدر رفته و اصرار به ادامه شرایط فعلی
زمان و پول صرف #ایده، کار، پروژه یا نیروی انسانی شده است و حالا متوجه شدهایم که به دلایل مختلف، #اقتصادی یا سودمند نیست. باید تصمیم بگیریم که آن را رها کنیم اما این کار را نمیکنیم به این دلیل که هزینه زیادی برای آن کردهایم.
با این رویکرد، علاوه بر اینکه دوباره برای چیز بیفایدهای هزینه میکنیم از پرداختن به #ایده های دیگر باز میمانیم.
🔹٩- شکست در ایجاد و حفظ تعادل بین کار و زندگی
بعضی #کارآفرینان فکر میکنند که کارشان مهمترین چیز در جهان است و بیشتر زمانشان صرف فکر کردن و فعالیت مربوط به کارشان میشود. ادامه این شرایط موجب کاهش توان و انرژی و در نتیجه کارایی و اثربخشی فرد خواهد شد.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
قرن اقتصاد
#نویسنده: مسعود خوانساری, رئیس اتاق بازرگانی تهران
@Sha_af
#ایران در آستانه ورود به قرن جدید هنوز به یک سوال اساسی پاسخ ندادهاست. چرا #اقتصادی با این حجم از پتانسیلهای درونی، برنامهریزیهای کوتاه و بلندمدت در ۵۰ سال گذشته، هنوز موفق به دستیابی به #توسعه
_پایدار نشده است؟ از همه مهمتر اینکه در آستانه قرن جدید چطور باید به #اقتصاد و آینده توسعه در ایران نگاه کرد؟
✏️ سند چشمانداز ۱۴۰۴ جایگاه اقتصاد ایران را در آستانه قرن جدید، برقله کشورهای منطقه ترسیم کرده بود؛ پیشتر از #ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس ولی آنچه در واقعیت رخ داده، پیشرفت مستمر آنها و عقبگرد ماست.
✏️ ایران ششمین کشور با تورم بالا در جهان است. از میان ۱۸۶ کشور دنیا تنها ۹ کشور تورم دو رقمی دارند که متاسفانه ایران یکی از آنهاست. نتیجه این تورم لجامگسیخته در معیشت مردم پیداست. وضعیت تورم بر هیچ ناظر آگاهی پوشیده نیست و یکی از عوامل موثر آن کسری بودجه سالانه است.
✏️ نقدینگی که در سال ۱۳۹۰ معادل ۳۵۴ هزار میلیارد تومان بود طی دهه ۹۰، بیش از ۹ برابر شدهاست. همچنین طی دهه اخیر ۳۵ درصد مردم کشور یعنی نزدیک به چهار دهک از جامعه زیر خط فقر قرار گرفتهاند.
✏️ یکی از مهمترین شاخصهایی که نشان میدهد، چه اندازه از برنامهها عقب ماندهایم، رشد اقتصادی است. این شاخص در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ترتیب منفی 5.4 و منفی 6.5 درصد بوده و اقتصاد ایران طی دو سال حدود ۱۲ درصد کوچک شده است.
✏️ علاوه بر اینها تضعیف سرمایه اجتماعی و کاهش سطح تعاملات جهانی باعث شده از سال ۹۰ تا ۹۸ شاهد رشد منفی #سرمایهگذاری در کشور باشیم. این روند نزولی بسیار نگرانکننده است چرا که امروز استهلاک و عدم سرمایهگذاری از انباشت سرمایه سبقت گرفته است. از سوی دیگر در همین بازه زمانی بالغ بر ۹۰ میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور را شاهد بودهایم.
✏️ چالش مهم و بیماری مزمن دیگری که اقتصاد ایران چند دهه است دچار آن شده، موضوع پرداخت یارانه انرژی و واقعی نبودن قیمت آب، برق، گاز و... است. ایران در سال ۲۰۱۹، ۸۶ میلیارد دلار بهعنوان یارانه انرژی پرداخت کرده درحالی که #چین با جمعیت 1.4 میلیارد نفری در مقام دوم قرار گرفته و ۳۲ میلیارد یارانه انرژی داده است.
✏️ در این بین فقدان ثبات اقتصادی، دونرخی بودن ارز، تورم و رکود اقتصادی، همچنین فقدان تصویری شفاف از وضعیت فعلی اقتصاد و آینده مبهم، عدم قطعیت و نااطمینانی در انجام امور اقتصادی، محیط نامساعد #کسبوکار و نیز غیر واقعی بودن سه متغیر کلیدی «نرخ ارز»،«نرخ بهره» و «بهای حامل انرژی» جدی ترین چالشهای فعلی در اقتصاد کشور است.
✏️ الزامات اصلاح مسیر پیشرو، گفتوگوی عمومی و شفاف دولت و حاکمیت با مردم، پاسخگو بودن در برابر افکار عمومی، مشارکت بخش خصوصی و نهادهای مدنی در تصمیمگیریها، واگذاری امور به مردم و کاهش دخالتهای دولتی و در نهایت عزم سیاسی برای تغییر و اصلاح امور است. برای گریز از افق غبارآلود اقتصادی پیش رو، باید اقدامات شجاعانهای انجام داد:
⬅️ هدفگذاری تورم تکرقمی؛
⬅️ واقعی کردن سه قیمت کلیدی در اقتصاد کشور: نرخ ارز، نرخ سود بانکی و بهای حاملهای انرژی؛
⬅️ به حداقل رساندن کسری بودجه؛
⬅️ هدفمندکردن یارانهها؛
⬅️ تقویت تعامل با اقتصاد جهانی؛
⬅️ رفع موانع محیط کسب و کار برای سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، پذیرش تاثیر بخش خصوصی در توسعه کشور و البته تسهیل و کمک به شکلگیری فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر #فناوری های نوین.
✏️ تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، پیشرفت اقتصادی زمانی حاصل میشود که بخشخصوصی در اقتصادی
با ثبات و قابل پیشبینی، وارد میدان عمل شود و به کار بپردازد.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
#نویسنده: مسعود خوانساری, رئیس اتاق بازرگانی تهران
@Sha_af
#ایران در آستانه ورود به قرن جدید هنوز به یک سوال اساسی پاسخ ندادهاست. چرا #اقتصادی با این حجم از پتانسیلهای درونی، برنامهریزیهای کوتاه و بلندمدت در ۵۰ سال گذشته، هنوز موفق به دستیابی به #توسعه
_پایدار نشده است؟ از همه مهمتر اینکه در آستانه قرن جدید چطور باید به #اقتصاد و آینده توسعه در ایران نگاه کرد؟
✏️ سند چشمانداز ۱۴۰۴ جایگاه اقتصاد ایران را در آستانه قرن جدید، برقله کشورهای منطقه ترسیم کرده بود؛ پیشتر از #ترکیه و کشورهای حوزه خلیج فارس ولی آنچه در واقعیت رخ داده، پیشرفت مستمر آنها و عقبگرد ماست.
✏️ ایران ششمین کشور با تورم بالا در جهان است. از میان ۱۸۶ کشور دنیا تنها ۹ کشور تورم دو رقمی دارند که متاسفانه ایران یکی از آنهاست. نتیجه این تورم لجامگسیخته در معیشت مردم پیداست. وضعیت تورم بر هیچ ناظر آگاهی پوشیده نیست و یکی از عوامل موثر آن کسری بودجه سالانه است.
✏️ نقدینگی که در سال ۱۳۹۰ معادل ۳۵۴ هزار میلیارد تومان بود طی دهه ۹۰، بیش از ۹ برابر شدهاست. همچنین طی دهه اخیر ۳۵ درصد مردم کشور یعنی نزدیک به چهار دهک از جامعه زیر خط فقر قرار گرفتهاند.
✏️ یکی از مهمترین شاخصهایی که نشان میدهد، چه اندازه از برنامهها عقب ماندهایم، رشد اقتصادی است. این شاخص در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ترتیب منفی 5.4 و منفی 6.5 درصد بوده و اقتصاد ایران طی دو سال حدود ۱۲ درصد کوچک شده است.
✏️ علاوه بر اینها تضعیف سرمایه اجتماعی و کاهش سطح تعاملات جهانی باعث شده از سال ۹۰ تا ۹۸ شاهد رشد منفی #سرمایهگذاری در کشور باشیم. این روند نزولی بسیار نگرانکننده است چرا که امروز استهلاک و عدم سرمایهگذاری از انباشت سرمایه سبقت گرفته است. از سوی دیگر در همین بازه زمانی بالغ بر ۹۰ میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور را شاهد بودهایم.
✏️ چالش مهم و بیماری مزمن دیگری که اقتصاد ایران چند دهه است دچار آن شده، موضوع پرداخت یارانه انرژی و واقعی نبودن قیمت آب، برق، گاز و... است. ایران در سال ۲۰۱۹، ۸۶ میلیارد دلار بهعنوان یارانه انرژی پرداخت کرده درحالی که #چین با جمعیت 1.4 میلیارد نفری در مقام دوم قرار گرفته و ۳۲ میلیارد یارانه انرژی داده است.
✏️ در این بین فقدان ثبات اقتصادی، دونرخی بودن ارز، تورم و رکود اقتصادی، همچنین فقدان تصویری شفاف از وضعیت فعلی اقتصاد و آینده مبهم، عدم قطعیت و نااطمینانی در انجام امور اقتصادی، محیط نامساعد #کسبوکار و نیز غیر واقعی بودن سه متغیر کلیدی «نرخ ارز»،«نرخ بهره» و «بهای حامل انرژی» جدی ترین چالشهای فعلی در اقتصاد کشور است.
✏️ الزامات اصلاح مسیر پیشرو، گفتوگوی عمومی و شفاف دولت و حاکمیت با مردم، پاسخگو بودن در برابر افکار عمومی، مشارکت بخش خصوصی و نهادهای مدنی در تصمیمگیریها، واگذاری امور به مردم و کاهش دخالتهای دولتی و در نهایت عزم سیاسی برای تغییر و اصلاح امور است. برای گریز از افق غبارآلود اقتصادی پیش رو، باید اقدامات شجاعانهای انجام داد:
⬅️ هدفگذاری تورم تکرقمی؛
⬅️ واقعی کردن سه قیمت کلیدی در اقتصاد کشور: نرخ ارز، نرخ سود بانکی و بهای حاملهای انرژی؛
⬅️ به حداقل رساندن کسری بودجه؛
⬅️ هدفمندکردن یارانهها؛
⬅️ تقویت تعامل با اقتصاد جهانی؛
⬅️ رفع موانع محیط کسب و کار برای سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، پذیرش تاثیر بخش خصوصی در توسعه کشور و البته تسهیل و کمک به شکلگیری فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر #فناوری های نوین.
✏️ تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، پیشرفت اقتصادی زمانی حاصل میشود که بخشخصوصی در اقتصادی
با ثبات و قابل پیشبینی، وارد میدان عمل شود و به کار بپردازد.
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
هشت دلیل که دزدی از کارآفرینی بهتر است!!!
#نویسنده: عليرضا خاكی
@Sha_af
واقعیت تلخ بهتر از تخیلات شیرین است.
افرادی که در کشور ما تصمیم به ورود به فضای #کارآفرینی میگیرند و فعالیت در بخش غیر دولتی را انتخاب میکنند، دست به یک ریسک و یا حتی قمار بزرگ در مورد زندگی خود میزنند. از آنجا که این افراد اهل مخاطره هستند پیشنهاد بهتری برای انتخاب شغل به آنها دارم. «دزدی» البته آن نوع از دیوار خانه مردم بالا رفتنش شغلی است که هم هیجان دارد و هم درآمد و به دلایلی که برشمرده خواهد شد از شرکتداری و کارآفرینی به مراتب بهتر و کم دردسر تر است!
1- “دزد” فقط از پلیس و دستگاه قضایی میترسد و یک #کارآفرین باید از دهها مرجع دولتی و عمومی از جمله #سازمان امور مالیاتی، تامین اجتماعی، شهرداری، اداره بهداشت، غذا دارو ، استاندارد ،چک های برگشتی #مشتریان و.... … بترسد و هر روز نگران یک دردسر جدید باشد. این موضوع در شرایطی است که کمتر پیش میآید که دزد را به خاطر جرم انجام نداده مجازات کنند ولی بسیاری از سازمانهای یادشده #کارآفرینان و کارفرماها را به دلیل کار انجام نداده مورد مواخذه و جریمه قرار میدهند.
2- در صورتی که «دزد عزیز» توسط صاحبخانه آسیب ببیند و یا خدای ناکرده کشته شود، حمایتهای قانونی در این زمینه نسبت به او وجود دارد و صاحبخانه موظف به پرداخت دیه است. این در حالی است که به تازگی بر اساس بخشنامههای سازمان تامین اجتماعی، غرامت دستمزد ایام بیماری و یا حادثه به کارفرمایان تعلق نمیگیرد!
3- “دزدی” نقد است. یعنی بلافاصله بعد از انجام فعالیت، ماحصل آن در اختیار دزد محترم قرار گرفته و با استفاده از شبکههای نهادینه شده مالخری خیلی راحت نقد میشود. در حالیکه این روزها افرادی که #شرکت دارند ماهها و در مواردی سالها زمان نیاز است که دستمزد فعالیت خود را آنهم با کلی التماس و خواهش و تمنا دریافت کنند.
4- “دزدی” بدون هر گونه بروکراسی اداری است. اما خدا میداند که برای فعالیت #اقتصادی رسمی، گرفتن یک مجوز و یا تاییدیه از سازمانهای مربوطه چقدر دوندگی لازم است. برای شروع به امر دزدی، نیاز به گرفتن هیچگونه مجوزی نیست!
5- اگر بگویم که «دزدی» دارای پشتوانه فرهنگی در تاریخ این سرزمین است، راه به خطا نرفتهام. در ضربالمثلهای فارسی در ستایش «دزد زرنگ» تعبیر پادشاه به کار رفته است «دزد نگرفته پادشاه است» و در مورد دزدی که دزدان دیگر را مورد دستبرد قراردهد اصطلاح «شاهدزد» به کار برده میشود. حتی در مورد رشد و تعالی در این شغل شریف! گفته شده است که «تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود». دزدی از ظالمان و ثروتمندان جفا پیشه (مدل رابینهودی) همواره با تشویق ضمنی عامه مردم همراه بوده و دزدی مال مردم همیشه در مقابل دزدی باور و اعتقادات مردم رجحان داشته است.
6- از منظر دین (گرچه متخصص این حوزه نیستم) دزدی فقط متضمن یک گناه است و برای کارفرما بودن گناهان زیادی از جمله دروغ، تهمت، ارتشاء، ظلم به کارکنان و دیگران، دزدی از کار، پارتیبازی و رانتخواری و … متضمن و متصور است.
7- از آنجا که برای دزدی و از دیوار خانه مردم بالارفتن نیاز به آمادگی جسمانی وجود دارد، دزدان عزیز از وضعیت سلامتی بهتری نسبت به کارآفرینان و شرکتدارها برخوردار هستند که به طور عمده به پشت میز نشینی اشتغال دارند.
8- یکی از خوبیهای دزدی این است که نیاز به سرمایه #اقتصادی و دفتر و کارگاه و امکانات زیادی ندارد. در حالیکه برای شروع یک فعالیت اقتصادی آشکار با درآمد مشابه نیاز به سرمایه و احیانا اخذ وام و ارائه هزار جور وثیقه به بانک نیاز است که به خودی خود آدم را نابود میکند.
گذشته از این طنز تلخ البته به یقین من دوستان و همکاران خود را ترغیب نمیکنم که از این پس شغل خود را تغییر داده و از دیوار خانه مردم بالا بروند! اما شاید لازم است که مرور کنیم چرا شرایطی به وجود آمده که دزدی کردن نسبت به شرکتداری از سهولت و شاید منافع بیشتری برخوردار باشد؟
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
#نویسنده: عليرضا خاكی
@Sha_af
واقعیت تلخ بهتر از تخیلات شیرین است.
افرادی که در کشور ما تصمیم به ورود به فضای #کارآفرینی میگیرند و فعالیت در بخش غیر دولتی را انتخاب میکنند، دست به یک ریسک و یا حتی قمار بزرگ در مورد زندگی خود میزنند. از آنجا که این افراد اهل مخاطره هستند پیشنهاد بهتری برای انتخاب شغل به آنها دارم. «دزدی» البته آن نوع از دیوار خانه مردم بالا رفتنش شغلی است که هم هیجان دارد و هم درآمد و به دلایلی که برشمرده خواهد شد از شرکتداری و کارآفرینی به مراتب بهتر و کم دردسر تر است!
1- “دزد” فقط از پلیس و دستگاه قضایی میترسد و یک #کارآفرین باید از دهها مرجع دولتی و عمومی از جمله #سازمان امور مالیاتی، تامین اجتماعی، شهرداری، اداره بهداشت، غذا دارو ، استاندارد ،چک های برگشتی #مشتریان و.... … بترسد و هر روز نگران یک دردسر جدید باشد. این موضوع در شرایطی است که کمتر پیش میآید که دزد را به خاطر جرم انجام نداده مجازات کنند ولی بسیاری از سازمانهای یادشده #کارآفرینان و کارفرماها را به دلیل کار انجام نداده مورد مواخذه و جریمه قرار میدهند.
2- در صورتی که «دزد عزیز» توسط صاحبخانه آسیب ببیند و یا خدای ناکرده کشته شود، حمایتهای قانونی در این زمینه نسبت به او وجود دارد و صاحبخانه موظف به پرداخت دیه است. این در حالی است که به تازگی بر اساس بخشنامههای سازمان تامین اجتماعی، غرامت دستمزد ایام بیماری و یا حادثه به کارفرمایان تعلق نمیگیرد!
3- “دزدی” نقد است. یعنی بلافاصله بعد از انجام فعالیت، ماحصل آن در اختیار دزد محترم قرار گرفته و با استفاده از شبکههای نهادینه شده مالخری خیلی راحت نقد میشود. در حالیکه این روزها افرادی که #شرکت دارند ماهها و در مواردی سالها زمان نیاز است که دستمزد فعالیت خود را آنهم با کلی التماس و خواهش و تمنا دریافت کنند.
4- “دزدی” بدون هر گونه بروکراسی اداری است. اما خدا میداند که برای فعالیت #اقتصادی رسمی، گرفتن یک مجوز و یا تاییدیه از سازمانهای مربوطه چقدر دوندگی لازم است. برای شروع به امر دزدی، نیاز به گرفتن هیچگونه مجوزی نیست!
5- اگر بگویم که «دزدی» دارای پشتوانه فرهنگی در تاریخ این سرزمین است، راه به خطا نرفتهام. در ضربالمثلهای فارسی در ستایش «دزد زرنگ» تعبیر پادشاه به کار رفته است «دزد نگرفته پادشاه است» و در مورد دزدی که دزدان دیگر را مورد دستبرد قراردهد اصطلاح «شاهدزد» به کار برده میشود. حتی در مورد رشد و تعالی در این شغل شریف! گفته شده است که «تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود». دزدی از ظالمان و ثروتمندان جفا پیشه (مدل رابینهودی) همواره با تشویق ضمنی عامه مردم همراه بوده و دزدی مال مردم همیشه در مقابل دزدی باور و اعتقادات مردم رجحان داشته است.
6- از منظر دین (گرچه متخصص این حوزه نیستم) دزدی فقط متضمن یک گناه است و برای کارفرما بودن گناهان زیادی از جمله دروغ، تهمت، ارتشاء، ظلم به کارکنان و دیگران، دزدی از کار، پارتیبازی و رانتخواری و … متضمن و متصور است.
7- از آنجا که برای دزدی و از دیوار خانه مردم بالارفتن نیاز به آمادگی جسمانی وجود دارد، دزدان عزیز از وضعیت سلامتی بهتری نسبت به کارآفرینان و شرکتدارها برخوردار هستند که به طور عمده به پشت میز نشینی اشتغال دارند.
8- یکی از خوبیهای دزدی این است که نیاز به سرمایه #اقتصادی و دفتر و کارگاه و امکانات زیادی ندارد. در حالیکه برای شروع یک فعالیت اقتصادی آشکار با درآمد مشابه نیاز به سرمایه و احیانا اخذ وام و ارائه هزار جور وثیقه به بانک نیاز است که به خودی خود آدم را نابود میکند.
گذشته از این طنز تلخ البته به یقین من دوستان و همکاران خود را ترغیب نمیکنم که از این پس شغل خود را تغییر داده و از دیوار خانه مردم بالا بروند! اما شاید لازم است که مرور کنیم چرا شرایطی به وجود آمده که دزدی کردن نسبت به شرکتداری از سهولت و شاید منافع بیشتری برخوردار باشد؟
@Sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
در یک #اقتصاد بسته چگونه میتوان به رشد و توسعه #کسبوکار امیدوار بود؟
بخش خصوصی و دولتی نیاز به ورود نسل جدید دارد.
◾️ #کره_شمالی - #ونزوئلا - #بولیوی - #اوکراین - #سودان - #سومالی و #ایران کشورهایی با #اقتصادی تماما بسته با:
▪️درآمد سرانه زیر 4200 دلار
▪️ تورم بالای 20 درصد
▪️ نرخ بهره بانکی بالای 18 درصد
▪️ نرخ بیکاری بالای 16 درصد
◽️ #کانادا - #آمریکا - #اروپا - #کره_جنوبی - #ژاپن کشورهایی با #اقتصاد تماما باز با:
▫️ درآمد سرانه بالای 30 هزار دلار
▫️ تورم زیر 5 درصد
▫️ نرخ بهره بانکی متوسط 3 درصد
▫️ نرخ بیکاری متوسط 7 درصد
https://www.instagram.com/p/CMEKAxbA-hR/?igshid=1054pysqq1i8f
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
بخش خصوصی و دولتی نیاز به ورود نسل جدید دارد.
◾️ #کره_شمالی - #ونزوئلا - #بولیوی - #اوکراین - #سودان - #سومالی و #ایران کشورهایی با #اقتصادی تماما بسته با:
▪️درآمد سرانه زیر 4200 دلار
▪️ تورم بالای 20 درصد
▪️ نرخ بهره بانکی بالای 18 درصد
▪️ نرخ بیکاری بالای 16 درصد
◽️ #کانادا - #آمریکا - #اروپا - #کره_جنوبی - #ژاپن کشورهایی با #اقتصاد تماما باز با:
▫️ درآمد سرانه بالای 30 هزار دلار
▫️ تورم زیر 5 درصد
▫️ نرخ بهره بانکی متوسط 3 درصد
▫️ نرخ بیکاری متوسط 7 درصد
https://www.instagram.com/p/CMEKAxbA-hR/?igshid=1054pysqq1i8f
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
چرا #کارکنان خوب استعفا میدهند و #کارکنان بد ترفیع میگیرند؟
@sha_af#
🔹کسانی که دچار ترس هستند معمولا دور و بر خود را با آدمهای مثل خودشان پر میکنند. البته منطق #اقتصادی ایجاب میکند که نهتنها برای جایگاههای #مدیریتی، بلکه برای همه جایگاهها، شایستهترین گزینه را انتخاب کنید. اما گاهی #سازمان ها خلاف این منطق عمل میکنند.
🔹بزرگترین ترس #مدیران ترسو چیست؟ آنها از اینکه #کسبوکار شان شکست بخورد نمیترسند چون به راحتی میتوانند شکست را توجیه کنند یا بهانهتراشی کنند. میتوانند بگویند: «تقصیر هیات مدیره بود یا سقوط ارزش سهام باعث شکستمان شد.» هر بهانهای میتوانند بیاورند. اما آنها یک ترس بزرگتر دارند.
بزرگترین ترس آنها این است که از طرف یکی از کارکنانشان به چالش کشیده شوند یا دستشان جلوی #کارکنان رو شود. حس خودخواهی در آنها غالب است.
🔹در #سازمان های مبتنی بر ترس، کارکنان بیکفایت به جایگاههای مهم راه پیدا میکنند چون این افراد نمیتوانند #مدیر را به چالش بکشند، پس تهدید محسوب نمیشوند. در یک محیط کاری مسموم، بهترین کاری که میتوانی انجام دهی این است که تهدید به حساب نیایی. انگار این یکی از مهمترین شرایط استخدام است.
🔹اگر به محیطهای مبتنی بر ترس دقت کنی، میبینی که اعضای ارشد، ظاهرا به #موفقیت #کسبوکار اهمیت میدهند چون دائما دربارهاش حرف میزنند اما در عمل، تنها چیزی که برایشان مهم است، حفظ جایگاه قدرتشان است. آنها ترجیح میدهند #کسبوکار شان به خاک سیاه بنشیند، اما هرگز به اشتباهات یا نارساییهای خود اعتراف نکنند.
🔹در #شرکت هایی که دارای فرهنگ سالم هستند، افراد درباره مشکلات #مذاکره میکنند. #مدیران میدانند که #کارکنان هوشمند، قرار نیست همیشه با آنها موافقت کنند. اختلاف نظر یک امر طبیعی است و ممکن است هنگام تصمیمگیریهای مهم مدیریتی، بعضی از #کارکنان با آنها مخالفت کنند اما این #مدیران، هرگز راه #مذاکره را نمیبندند. آنها کسی را به خاطر اظهار نظر مخالف، سرزنش نمیکنند چون میدانند یک مذاکره سالم و سازنده، به نفع #سازمان و به ضرر رقیبانشان است.
🔹اما در #سازمان های ناسالم، هیچ مذاکرهای صورت نمیگیرد. هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اگر اطاعت نکنید، اخراج میشوید و وقتی احساس میکنید طاقتتان تمام شده و دیگر نمیتوانید شرایط نابسامان را تحمل کنید، به ناچار #سازمان را ترک میکنید.
📝به همین علت است که #کارکنان خوب، زودتر از بقیه استعفا میدهند. آنها هم اعتماد بهنفس بیشتری دارند و هم دهها فرصت شغلی بهتر در انتظارشان است. اما کارکنانی که دچار ترس هستند، میمانند و تحمل میکنند.
وقتی در دل ترس هستیم به سختی میتوانیم آن را ببینیم. باید از ترس عبور کنیم تا بتوانیم راهمان را ادامه دهیم و قدرتمندتر شویم. بیرون آمدن از منطقه امن، اولش ترسناک است اما وقتی قدم اول را برداشتی، دیگر احساس ترس نخواهی کرد.
هرگز خودت را در موقعیتی قرار نده که مجبور شوی برای امرار معاش و پرداخت قبضها، یک شغل ناخوشایند را تحمل کنی.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
@sha_af#
🔹کسانی که دچار ترس هستند معمولا دور و بر خود را با آدمهای مثل خودشان پر میکنند. البته منطق #اقتصادی ایجاب میکند که نهتنها برای جایگاههای #مدیریتی، بلکه برای همه جایگاهها، شایستهترین گزینه را انتخاب کنید. اما گاهی #سازمان ها خلاف این منطق عمل میکنند.
🔹بزرگترین ترس #مدیران ترسو چیست؟ آنها از اینکه #کسبوکار شان شکست بخورد نمیترسند چون به راحتی میتوانند شکست را توجیه کنند یا بهانهتراشی کنند. میتوانند بگویند: «تقصیر هیات مدیره بود یا سقوط ارزش سهام باعث شکستمان شد.» هر بهانهای میتوانند بیاورند. اما آنها یک ترس بزرگتر دارند.
بزرگترین ترس آنها این است که از طرف یکی از کارکنانشان به چالش کشیده شوند یا دستشان جلوی #کارکنان رو شود. حس خودخواهی در آنها غالب است.
🔹در #سازمان های مبتنی بر ترس، کارکنان بیکفایت به جایگاههای مهم راه پیدا میکنند چون این افراد نمیتوانند #مدیر را به چالش بکشند، پس تهدید محسوب نمیشوند. در یک محیط کاری مسموم، بهترین کاری که میتوانی انجام دهی این است که تهدید به حساب نیایی. انگار این یکی از مهمترین شرایط استخدام است.
🔹اگر به محیطهای مبتنی بر ترس دقت کنی، میبینی که اعضای ارشد، ظاهرا به #موفقیت #کسبوکار اهمیت میدهند چون دائما دربارهاش حرف میزنند اما در عمل، تنها چیزی که برایشان مهم است، حفظ جایگاه قدرتشان است. آنها ترجیح میدهند #کسبوکار شان به خاک سیاه بنشیند، اما هرگز به اشتباهات یا نارساییهای خود اعتراف نکنند.
🔹در #شرکت هایی که دارای فرهنگ سالم هستند، افراد درباره مشکلات #مذاکره میکنند. #مدیران میدانند که #کارکنان هوشمند، قرار نیست همیشه با آنها موافقت کنند. اختلاف نظر یک امر طبیعی است و ممکن است هنگام تصمیمگیریهای مهم مدیریتی، بعضی از #کارکنان با آنها مخالفت کنند اما این #مدیران، هرگز راه #مذاکره را نمیبندند. آنها کسی را به خاطر اظهار نظر مخالف، سرزنش نمیکنند چون میدانند یک مذاکره سالم و سازنده، به نفع #سازمان و به ضرر رقیبانشان است.
🔹اما در #سازمان های ناسالم، هیچ مذاکرهای صورت نمیگیرد. هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. اگر اطاعت نکنید، اخراج میشوید و وقتی احساس میکنید طاقتتان تمام شده و دیگر نمیتوانید شرایط نابسامان را تحمل کنید، به ناچار #سازمان را ترک میکنید.
📝به همین علت است که #کارکنان خوب، زودتر از بقیه استعفا میدهند. آنها هم اعتماد بهنفس بیشتری دارند و هم دهها فرصت شغلی بهتر در انتظارشان است. اما کارکنانی که دچار ترس هستند، میمانند و تحمل میکنند.
وقتی در دل ترس هستیم به سختی میتوانیم آن را ببینیم. باید از ترس عبور کنیم تا بتوانیم راهمان را ادامه دهیم و قدرتمندتر شویم. بیرون آمدن از منطقه امن، اولش ترسناک است اما وقتی قدم اول را برداشتی، دیگر احساس ترس نخواهی کرد.
هرگز خودت را در موقعیتی قرار نده که مجبور شوی برای امرار معاش و پرداخت قبضها، یک شغل ناخوشایند را تحمل کنی.
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
تولید ناخالص داخلی سرانه اروپا، امریکا و جهان از سال ۱۰۰۰ میلادی
جهش #اقتصادی از قرن ۱۸ و با انقلاب صنعتی شروع شد و این رشد هنوز ادامه دارد.
چه شد که عقب ماندیم؟
https://www.instagram.com/p/CMOar_1gCX_/?igshid=1fz2gx5o3ah7w
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.
جهش #اقتصادی از قرن ۱۸ و با انقلاب صنعتی شروع شد و این رشد هنوز ادامه دارد.
چه شد که عقب ماندیم؟
https://www.instagram.com/p/CMOar_1gCX_/?igshid=1fz2gx5o3ah7w
@sha_af
با #شعف مشعوف شوید.