″... هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند #آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و ارادهی حاکم بر وجود، و در برابر همهی کائنات #مسئول است. این است دامنهی مسئولیت #انسان. اما در #اسلام بزرگترین #مسئولیت متوجه #علم است. این است که در آن نهضت تازه پای اسلام در #عربستان، که برای درگیری با بُتپرستها، و دشمنان، اشراف و قدرتهای مهاجم، به #مجاهدین نیاز افتاده است، #رهبر نهضت با کلامی مجاهدین را آواز میدهد، که بشریت هنوز در دوره نبوغ و #فرهنگ و دانشاش فاقد چنان تعبیر درخشانی است که از سینهی جامعهای بیسواد (حتی بی خط و کتابت) میجوشد که:
"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"
در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمیشود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساستر و سنگینتر است؟
این است که #قرآن در جامعهای بیسواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که مینویسند سوگند میخورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.
این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیدهی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشتهای میدانم و نه مثل بسیاری قدما، میگویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژیهای مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.
"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیلاند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت میداند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنیاسرائیل سنگینتر و برتر و پر ارجتر میشمارد...
این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز میگوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!
چه چیز به ارث میبرند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسألهی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
"مداد العلماء افضل من دماء الشهداء"
در ارزش، مرکب دانشمندان از خون شهیدان برتر است. و از چنین تعبیری آیا این معنای بلند روشن استنباط نمیشود که: اولاً #خون و #مرکب، مسئولیتی مشابه دارند، و ثانیاً مسئولیت مرکب از مسئولیت خون حساستر و سنگینتر است؟
این است که #قرآن در جامعهای بیسواد (که پیامبرش در آغاز کار، حتی در #مدینه فقط یک منشی دارد و آن هم یهودی است و خودش نیز یک امی است به #کتاب، #مرکب، #قلم، و به آنچه که مینویسند سوگند میخورد (ن و القلم و ما یسطرون) اما به قلمی که مسئول است، و به مرکبی که همزاد برتر و خویشاوند والاتر خون است.
این است که #علم و #عالم را در زبان قرآن و اسلام، نه بنا به عقیدهی متجددان، مطلق هر علم و هر عالمی و متخصص در رشتهای میدانم و نه مثل بسیاری قدما، میگویم فقط علم #دین است و یعنی #فقه و علم بر احکام دینی، بلکه عالم در اینجا درست به همان معنی است که امروز در فرهنگها و ادبیات اجتماعی و ایدئولوژیهای مردمی و انقلابی و مسئول، برای "#روشنفکر" قائلند.
"علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل"
(دانشمندان #امت من، برتر از علماء بنی اسرائیلاند).
در این سخن، #پیامبر اسلام، عالم را همردیف و مشابه پیامبر و علم را ادامه #نبوت میداند، و از نظر ارزیابی، #رسالت دانشمندان #تاریخ و جامعه خویش را از رسالت پیامبران تاریخ #بنیاسرائیل سنگینتر و برتر و پر ارجتر میشمارد...
این علم مسئول است، مسئولیتی که همراه و همگام نبوت است. و همین نتیجه را در حدیثی دیگر باز میگوید که: "العلماء و رثة الانبیاء"
(دانشمندان، وارثان پیامبرانند)!
چه چیز به ارث میبرند؟ #آگاهی را و مسئولیت در برابر زمان و نسبت به سرنوشت #مردم را. این مسألهی دقیق، در #تشیع، به صورت سه اصل طرح شده است، که اگرچه ظاهراً مطرح نیست، اما در متن تشیع، عمل تشیع، و در فرهنگ و اصول اعتقادی و عملی تشیع مشخص است... ″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
Telegram
.
″... #اجتهاد، مسئولیت مشخص و سنگین #مذهب تشیع است که بر دوش #عالم محقق گذاشته میشود، تا بر حسب پیشرفت #علم و #آگاهی #مردم، تلقی و برداشت #مذهب را در ذهن و اندیشه و دریافت علمی زمان، تحول ببخشد و تحقق #اسلام و مکتبش را بر حسب نیاز زمان و به میزانی که در هر زمان امکان کشف و فهم آن حقایق میرود، ممکن کند. و از همه مهمتر، این #رسالت بزرگ عالم است که بر اساس احکام و اصول مکتب بزرگی که در اختیار دارد، و بر حسب نیاز و حرکت و ضرورت زمانی که در آن میزید (و مذهبش نیز باید زنده بماند) باید به احکام و برداشتها و فهم تازه متناسب با زمان (و متناسب با نیاز زمان و ضرورت بشر و نسل این زمان) دست بیازد و استنباط و استخراجشان کند، تا مذهب بر چهارچوب شرایط کهنه و گذشته (که دیگر گذشته است) نماند و منجمد نشود، و از زمانش واپس نیفتد... ″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
⭕️ مسئله اصلی امروز ما، ایران شدن ایران و کشور شدن کشور است!
🔅دکتر #بیژن_عبدالکریمی در مراسم "عاشورا و امروز ما" تأکید کرد: مسئلهی اصلی امروز ما، ایران شدن #ایران و کشور شدن کشور است؛ برای اینکه یک جماعت به #ملت تبدیل شود نیازمند #تاریخ و #سنت و سنت تاریخی است؛ یک جماعت برای تبدیل شدن به ملت نیازمند غرور و افتخار ملی و حس احترام به خویش است؛ اگر فردی بیغرور باشد، نمیتواند ارتقاء یابد و اگر ملتی هم این طور باشد نمیتواند در صحنه بینالمللی مواضع خوبی بگیرد؛ البته غرور ملی بیجهت و بیمبنا هم میتواند سبب #نژادپرستی، ستیزهجویی، ظهور #امپریالیسم و #ظلم به دیگران باشد.
🔅یکی از وظایف روشنفکران جامعه این است که نشان دهند چه چیز موجب افتخار و چه چیزی موجب شرمساری یک ملت است و باید مسائل تاریخی را بازسازی کنند؛ نزاع سیاسی و اجتماعی، نزاع بر سر روایتهاست و هر کسی بهتر بتواند این روایت را بیان کند، در ایجاد حرکتهای اجتماعی موفقتر است. این #فرهنگ متاسفانه در ایران به وجود آمده که ما ایرانیها چیزی نداریم و هرچه هست متعلق به #غرب و #تمدن غربی است.
🔅تاریخ ما در گذشته و حال و همین وضع کنونی، ارزشهای والایی دارد؛ خطر این است که ما به بسط فرهنگِ خودویرانی و تمسخر از خود رو بیاوریم. روی آوردن ایرانیان به #اسلام و #شیعه و #عشق ایرانیان به #حسین (ع) یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی، و شیعه و از بزرگترین سرمایههای ملی ما هست؛ عشق به حسین(ع) در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست و در همان حال از دل سنت عاشورایی بههیچ وجه قبیلهپرستی، ستیزهجویی، جنگطلبی و تجاوز به حقوق دیگران بیرون نمیآید.
🔅حسین(ع) عامل نگهدارنده برای #امت و ملتکردن جامعهی ایرانی است و این دفاع بدی است که حسین را به یک #رهبر فرقهای تبدیل میکنند؛ حسین سرمایهی بزرگ تاریخ بشریت و تاریخ شیعه است. حسین با #جهل و #خرافه هیچ نسبتی ندارد؛ او مظهر پاکی، نجابت، آزادگی، مبارزه با ظلم است و حتی در مبارزه با ظلم بیادبی و خشونت ندارد و حتی وقتی اهل بیتش مورد هجوم هستند، کرامت انسانها را حفظ میکنند.
🔅روشنفکران چپگرای ما، به نام مبارزه با ظلم، ظلم بزرگی به ایرانیان میکنند و به نام مقابله با #استبداد دینی، میخواهند یکی از مظاهر بزرگ مبارزه با استبداد دینی را از وجدان جمعی ایرانیان حذف کنند!
🔅شبه روشنفکران نباید به نام #علم و عقلانیت مدرن، سمبلهای ملت ایران را که در سر بزنگاههای تاریخی مسیر حرکت را نشان میدهد، از آنان بگیرند و در برهوت «بی هویتی» رها کنند؛ چپگراییِ موجود جامعه ما حاصل نوعی #نیهیلیسم است و به بیکنشی همه چیز منتهی خواهد شد، زیرا با نفی حسین، بنیادی برای کنش ملی باقی نخواهد ماند؛ آیا وقت آن نیست که روشنفکران چپنما به مسیری غیر از مسیر یک قرن اخیر رو بیاورند؛ اینها تصور داشتند #انقلاب خواهد شد و #قدرت در دست آنان قرار میگیرد و حوادث تاریخی نشان داد که مسیر خود را طی میکند.
🔅عبدالکریمی با انتقاد از چپگرایانی که سخن از کشور و عرق ملی را به منزلهی تأیید وضع موجود میدانند و به همین دلیل سرمایههای ملی را انکار میکنند، گفت: امروز، روشنفکران ما سرشار از انزجار از خویشتن هستند در حالیکه بالیدن به #ارزش ها، انگیزهی کنشگری و جدایی ملت از رخوت است. ملت ما در تاریخ خطاهایی دارد، اما در رفتن به سوی اسلام و حسین(ع) درست عمل کرده و سرمایههای بسیاری دارد. ما زمانی کانون معنوی جهان بودیم و در میان تفکر معنوی هندی و عشق شرقی و عقل یونانی و غربی، چهارراه تلاقی رویدادهای بزرگ جهان بودیم. ایرانی هرگز برده نبوده و بردهداری هم نکرده و #بت پرست نبوده است.
🔅ملت ایران حتی در این شرایط بد تاریخی که تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه است اخلاقیترین ملت جهان است؛ انقلاب و بچههای انقلاب ما تنها نیروی «نفی» در جهان هستند، بنیادگرایی و خشونت در جامعهی ما وجود دارد ولی به هیچ وجه با کشورهای اسلامی دیگر قابل مقایسه نیست؛ ما به جای اینکه ایرانی بودن را مصیبت نشان دهیم تا همهی فرزندانمان آرزوی رفتن از این کشور را داشته باشند، کمک کنیم تا ایرانیان، ایرانی بودن را به منزلهی فرصت عالی برای خلق ارزشهای متعالی درک کنند و معتقدم حسین بن علی(ع) میتواند در این هویت به شدت نقشآفرین باشد.
🔊 شنیدن فایل صوتی این سخنرانی
✅ @Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
🔅دکتر #بیژن_عبدالکریمی در مراسم "عاشورا و امروز ما" تأکید کرد: مسئلهی اصلی امروز ما، ایران شدن #ایران و کشور شدن کشور است؛ برای اینکه یک جماعت به #ملت تبدیل شود نیازمند #تاریخ و #سنت و سنت تاریخی است؛ یک جماعت برای تبدیل شدن به ملت نیازمند غرور و افتخار ملی و حس احترام به خویش است؛ اگر فردی بیغرور باشد، نمیتواند ارتقاء یابد و اگر ملتی هم این طور باشد نمیتواند در صحنه بینالمللی مواضع خوبی بگیرد؛ البته غرور ملی بیجهت و بیمبنا هم میتواند سبب #نژادپرستی، ستیزهجویی، ظهور #امپریالیسم و #ظلم به دیگران باشد.
🔅یکی از وظایف روشنفکران جامعه این است که نشان دهند چه چیز موجب افتخار و چه چیزی موجب شرمساری یک ملت است و باید مسائل تاریخی را بازسازی کنند؛ نزاع سیاسی و اجتماعی، نزاع بر سر روایتهاست و هر کسی بهتر بتواند این روایت را بیان کند، در ایجاد حرکتهای اجتماعی موفقتر است. این #فرهنگ متاسفانه در ایران به وجود آمده که ما ایرانیها چیزی نداریم و هرچه هست متعلق به #غرب و #تمدن غربی است.
🔅تاریخ ما در گذشته و حال و همین وضع کنونی، ارزشهای والایی دارد؛ خطر این است که ما به بسط فرهنگِ خودویرانی و تمسخر از خود رو بیاوریم. روی آوردن ایرانیان به #اسلام و #شیعه و #عشق ایرانیان به #حسین (ع) یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی، و شیعه و از بزرگترین سرمایههای ملی ما هست؛ عشق به حسین(ع) در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست و در همان حال از دل سنت عاشورایی بههیچ وجه قبیلهپرستی، ستیزهجویی، جنگطلبی و تجاوز به حقوق دیگران بیرون نمیآید.
🔅حسین(ع) عامل نگهدارنده برای #امت و ملتکردن جامعهی ایرانی است و این دفاع بدی است که حسین را به یک #رهبر فرقهای تبدیل میکنند؛ حسین سرمایهی بزرگ تاریخ بشریت و تاریخ شیعه است. حسین با #جهل و #خرافه هیچ نسبتی ندارد؛ او مظهر پاکی، نجابت، آزادگی، مبارزه با ظلم است و حتی در مبارزه با ظلم بیادبی و خشونت ندارد و حتی وقتی اهل بیتش مورد هجوم هستند، کرامت انسانها را حفظ میکنند.
🔅روشنفکران چپگرای ما، به نام مبارزه با ظلم، ظلم بزرگی به ایرانیان میکنند و به نام مقابله با #استبداد دینی، میخواهند یکی از مظاهر بزرگ مبارزه با استبداد دینی را از وجدان جمعی ایرانیان حذف کنند!
🔅شبه روشنفکران نباید به نام #علم و عقلانیت مدرن، سمبلهای ملت ایران را که در سر بزنگاههای تاریخی مسیر حرکت را نشان میدهد، از آنان بگیرند و در برهوت «بی هویتی» رها کنند؛ چپگراییِ موجود جامعه ما حاصل نوعی #نیهیلیسم است و به بیکنشی همه چیز منتهی خواهد شد، زیرا با نفی حسین، بنیادی برای کنش ملی باقی نخواهد ماند؛ آیا وقت آن نیست که روشنفکران چپنما به مسیری غیر از مسیر یک قرن اخیر رو بیاورند؛ اینها تصور داشتند #انقلاب خواهد شد و #قدرت در دست آنان قرار میگیرد و حوادث تاریخی نشان داد که مسیر خود را طی میکند.
🔅عبدالکریمی با انتقاد از چپگرایانی که سخن از کشور و عرق ملی را به منزلهی تأیید وضع موجود میدانند و به همین دلیل سرمایههای ملی را انکار میکنند، گفت: امروز، روشنفکران ما سرشار از انزجار از خویشتن هستند در حالیکه بالیدن به #ارزش ها، انگیزهی کنشگری و جدایی ملت از رخوت است. ملت ما در تاریخ خطاهایی دارد، اما در رفتن به سوی اسلام و حسین(ع) درست عمل کرده و سرمایههای بسیاری دارد. ما زمانی کانون معنوی جهان بودیم و در میان تفکر معنوی هندی و عشق شرقی و عقل یونانی و غربی، چهارراه تلاقی رویدادهای بزرگ جهان بودیم. ایرانی هرگز برده نبوده و بردهداری هم نکرده و #بت پرست نبوده است.
🔅ملت ایران حتی در این شرایط بد تاریخی که تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه است اخلاقیترین ملت جهان است؛ انقلاب و بچههای انقلاب ما تنها نیروی «نفی» در جهان هستند، بنیادگرایی و خشونت در جامعهی ما وجود دارد ولی به هیچ وجه با کشورهای اسلامی دیگر قابل مقایسه نیست؛ ما به جای اینکه ایرانی بودن را مصیبت نشان دهیم تا همهی فرزندانمان آرزوی رفتن از این کشور را داشته باشند، کمک کنیم تا ایرانیان، ایرانی بودن را به منزلهی فرصت عالی برای خلق ارزشهای متعالی درک کنند و معتقدم حسین بن علی(ع) میتواند در این هویت به شدت نقشآفرین باشد.
🔊 شنیدن فایل صوتی این سخنرانی
✅ @Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
Telegram
.
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخشهایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی
🔸از همهی فصلهای زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگهای پر سر و صدا را و به قول فیلمیها «عملیاتی» را میفهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمیتوانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدیای غمانگیزتر، عمیق و واقعاً خونینتر است...
🔸احتضار پیامبر یک سال طول میکشد: از حجة الوداع تا لحظهای که دهانش بسته میشود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونهای دیگر است. حرفهایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطهاش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان میدهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و میخواهد روی این تکیه کند و میخواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار میشود.
🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشاییترین صحنهی زندگی است. بسیار کماند مردانی که زیبا مردهاند...
🔸مردنهای بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان میمیرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان میمیرد که هست. یکی از مشهورترین مردنها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان میدهد. افسرانش بر بالینش ایستادهاند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشمهایی است که زیبائیها و شکوههایی را میبیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگبین آن را نمیبینند.
🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسبهای خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشمهای کم سو هرگز زیبایی آن را ندیدهاند. دیدار محمد با مرگ چگونه میتواند ساده باشد؟
🔸پیامبر یکایک چهرههای برجستهی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی میکند. وی خوب میداند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافتهاند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید میکند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژهای را دارا باشد.
🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمیتوانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیامهای غیب را به #انسان میآورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش میآمد دستش را در آب فرو میبرد و بر صورتش میکشید و میگفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...
🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار میکشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی میکوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لبهای محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
بخشهایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی
🔸از همهی فصلهای زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگهای پر سر و صدا را و به قول فیلمیها «عملیاتی» را میفهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمیتوانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدیای غمانگیزتر، عمیق و واقعاً خونینتر است...
🔸احتضار پیامبر یک سال طول میکشد: از حجة الوداع تا لحظهای که دهانش بسته میشود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونهای دیگر است. حرفهایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطهاش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان میدهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و میخواهد روی این تکیه کند و میخواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار میشود.
🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشاییترین صحنهی زندگی است. بسیار کماند مردانی که زیبا مردهاند...
🔸مردنهای بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان میمیرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان میمیرد که هست. یکی از مشهورترین مردنها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان میدهد. افسرانش بر بالینش ایستادهاند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشمهایی است که زیبائیها و شکوههایی را میبیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگبین آن را نمیبینند.
🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسبهای خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشمهای کم سو هرگز زیبایی آن را ندیدهاند. دیدار محمد با مرگ چگونه میتواند ساده باشد؟
🔸پیامبر یکایک چهرههای برجستهی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی میکند. وی خوب میداند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافتهاند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید میکند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژهای را دارا باشد.
🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمیتوانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیامهای غیب را به #انسان میآورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش میآمد دستش را در آب فرو میبرد و بر صورتش میکشید و میگفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...
🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار میکشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی میکوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لبهای محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
Telegram
.
⭕️ چه کسانی حق ارشاد ندارید!
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
🔹#گشت_ارشاد، با عنوان (دائره حسبه) ریشه در #فقه عامه دارد و از دوران #خلافت بجا مانده و این مسأله ی کهن امروزه شایسته تحقیق دوباره است.
🔸البته فقهای #شیعه با الهام از پیشوایان معصوم خود، در طول #تاریخ فقه، با این نهاد حکومتی همراهی نداشته و احدی از فقهای قرون گذشته این موضوع را به کتابهای فقهی وارد نکرده است. ورود این موضوع به فقه ما در دوران #معاصر و توسط ایتالله #منتظری صورت گرفته است.
🔹#ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگیهای خاصی نیاز دارد. به استناد خطبه ۲۳۶ #نهجالبلاغه، این هفت گروه حق ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند:
🔻۱. جُفَاةٌ طَغَامٌ: کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعیاند.
🔻۲. عَبِيدٌ أَقْزَامٌ: انسانهای پَست و #برده صفت که چشم بسته به هر فرمانی، تن میدهند و از کرامت بهرهای ندارند.
🔻۳. تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ: کسانی که از گوشه کنار کشور جمع شده و فاقد درک اجتماعی هستند.
🔻۴. مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ: کسانی که فهمشان از #دین سطحی است و هنوز به #شناخت عمیق از #اسلام نرسیدهاند.
🔻۵. ... و يُؤَدَّبَ: افرادی که از #ادب و #فرهنگ برخوردار نیستند و نیاز به تربیت دارند.
🔻۶. ... وَ يُعَلَّمَ: کسانی که سواد لازم را نداشته و #علم و #دانش تحصیل نکردهاند.
🔻۷. ... وَ يُدَرَّبَ: کسانی که فاقد تجربهاند.
🔶بفرموده امیرالمومنین #علی (ع) به این افراد نباید مسئولیتی محول نمود، بلکه به عکس:
-- باید آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر #مردم قرار داد: "وَ یُوَلّی عَلَیْهِ"
-- و باید مچ دستشان را گرفت، نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند: "وَیُؤْخَذَ عَلی یَدَیْهِ"
کسانی که اینگونهاند، ارشادشان اضلال و اصلاحشان، افساد است.
✅ @Shariati_Group
✍ آیتالله محمد سروش محلاتی
Telegram
.
⭕️ خودآگاهی اجتماعی در نسبت با حکمت انسانی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
″... #تاریخ را ببینید، که تمدنها و فرهنگها را #ابراهيم و #موسی، #زرتشت و #بودا و #کنفوسیوس و #لائوتسو و #محمد(ص) ساختهاند؛ اینها، نه فیلسوفاند و نه هنرمند و نه تکنیسین و عالم، اینها جامعهای تازه و حرکت تازه میآفرینند، و بعد، فیلسوف و عالم و تکنیسین و جامعهشناس و طبيب و هنرمند... در متن این جامعه و حرکت، میرویند.
اینها کسانی هستند که هم اکنون در قرن بیستم نیز دارند تمدن و فرهنگی تازه میسازند و یا خواهند ساخت. #تمدن و #فرهنگ غربی، شکلی تازه پیدا کرده است، و ملتهایی که این خودآگاهی را ندارند، این تمدن و فرهنگ را به سرزمینشان میبرند و خود را شبیه اینها میکنند...
#حکمت نهتنها #علم و #فلسفه و تکنیک نیست، بلکه #تاریخ نشان داده است و اکنون نیز نشان میدهد که دارندگان آن حكمت و بینش ماوراء فلسفی، علمی و تکنیکی، کسانی نبودند که #فیلسوف یا #عارف و یا تکنیسین باشند، بلکه همیشه از میان توده #مردم برخاستهاند، نه از میان علماء و نوابغ و حکما و دانشمندان..!
میبینیم که فرهنگها و تمدنها را پیغمبرانی ساختهاند که اغلب چوپاناند! ، و اکنون نیز کسانی که فکر و حرکت تازه میآفرینند، از توده و از میان طبقه سوم بر میخیزند، نه از تحصیل کردههای اروپایی و آمریکایی، دانشمندان و دکترها و مهندسینی که در
#هاروارد، #سوربن و... تحصیل کردهاند، و نه از کسانی که در حوزههای قدیم #فقیه و #مجتهد و فیلسوف شدهاند و اصول و تفسیر یاد گرفتهاند؛ (بلکه) یکباره از مغز و جان حیات توده و حرکت #روح یک جامعه، چهرهای میجوشد که صاحب آن #خودآگاهی است.
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ...
چه زیباست این آیه! که آنکه به #رهبری برانگیخته میشود از میان توده است و اُمی است که اُمی به معنی بیسواد هست، اما بیسواد [بدون بینش و بصیرت] نیست! ، یعنی اُمیِ بیسواد است، اما کلمهی امی به معنای «آدم» بیسواد نیست.
«اُمی» از «امت» است و «امت» از ریشه «اُم» است به معنی راه، یعنی متن جامعه، برخلاف قشرها و زبدهها و تحصیل کردهها و دانشمندان و علما و شعرا و روحانیون و امثال اینها، که اینان زبدههای جامعه و نگهبان سنتهای کهنه هستند، چراکه وضع اجتماعیشان به وجود آمده و منافع طبقاتی یا ذهنشان اصولاً در آن #سنت ها متحجر شده است و نمیتوانند «حرکت» تازه ایجاد کنند.
#پیامبر از میان توده بر میخیزد، تودهای که ساختهی هیچ فلسفهای، هیچ تکنیکی، هیچ علمی و هیچ #فرهنگ و تمدنی نیست، اُمی است، یعنی وابسته به توده است.
بعضی از مفسرین «امی» را بیسواد معنی کردهاند، در حالی که بیسواد بودن نمیتواند صفتی باشد که بدان تکیه شود و فضیلتی به حساب بیاید، و این بدان معنی نیست که پیامبر با سواد بوده است - نه، بیسواد بوده است - و نه اینکه «اُمی» یعنی بیسواد؛ این دو تا، یکی نیست. امی است، چون از میان توده برخاسته است، نه اینکه «امی» به معنای بیسواد باشد.
«امی» یعنی از میان توده نه از طبقات برگزیده - اشراف، علماء، فضلا، ملایان، تحصیلکردهها و... و از میان آنها که حرکت تازه ایجاد میکنند، فرستادهای برگزیدیم تا به #مردم #فلسفه، تکنیک، #هنر بیاموزد !؟
نـه ، #کتاب و #حکمت بیاموزد...
بنابراین، حکمت عبارت از آموزش خاصی است که اُمی به جامعه میدهد تا جامعهای تازه بسازد، و جامعهی تازه، #فرهنگ تازه میآفریند ...″
▫️بخش دوم
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهانبینی و ایدئولوژی
Telegram
.
🔴 وقتی فقر و نابرابری وجود داشته باشد، همه بازنده هستند/حکیمی نکتههایی در «الحیات» آورده است که برخی به خاطر باز کردن آن افقها نوبل گرفتهاند
🔻دکتر #فرشاد_مومنی اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه #علامه_طباطبابی در سخنرانی به مناسبت سالگرد #علامه_حکیمی که در شهر #یزد برگزار شد، با بیان اینکه در #ایران به دلایل گوناگون احساس اعتماد به #دین، تضعیف شده است، گفت: اگر به شکل اصولی به اندیشههای #اسلام شناسان بزرگ معاصر برگردیم، میتوان به آن اعتماد سابق دست پیدا کنیم. اینکه عملکرد من یا دیگری بد است اکنون به پای دین نوشته میشود. هر کس غیرت و شرافتی دارد باید در این زمینه برای خود مسئولیت ایجاد کند. یکی از ویژگیهای مهم علامه #حکیمی غیرت ایشان به دین در ساحت نظر و عمل بود. به خاطر این غیرت بود که #عدالت اجتماعی برای او انقدر اهمیت پیدا میکرد.
🔻مارک بلاگ یکی از برجستهترین فیلسوفان علم #اقتصاد در قرن بیستم است که درباره سید #محمدباقر_صدر گفته است: من او را نمیشناسم اما #کتاب اقتصاد او را خواندهام و صرفاً براساس مندرجات این کتاب با اطمینان میگویم که محمدباقر صدر یکی از صد اقتصاددان ممتاز جهان در قرن بیستم است.
🔻الان خیلیها میگویند کتاب او را نخوانیم چون #آخوند است. حساسیت و تمرکزی هم که مرحوم #حکیمی که دربارهی #فقر، نابرابری و #عدالت اجتماعی داشت اساس دین ما است. به نظر من یکی از وجوه بزرگیِ بزرگان در این سرزمین، بزرگی موانع و تهدیدهایی است که بر سر راه شان قرار دارد.
🔻او به #ایمان خود مطمئن بود و از ملامتِ ملامت کنندگان نمیهراسید. هزینهی صحبت کردن درباره عدالت در این جامعه بالا است، بنابراین ما باید قدردان کسانی باشیم که در آن استاندارد، مسئلهی عدالت را به مسئله شماره یک تبدیل کردهاند.
🔻تا یک کلمه راجع به عدالت اجتماعی حرفی زده میشود، میگویند اینها تمایلات کمونیستی دارند. من در پاسخ میگویم اگر قرار باشد امثال #مطهری، #بهشتی و #حکیمی جزو کمونیستها باشند، من هم با افتخار جزو آنها هستم!
🔻مومنی خاطرنشان کرد: اگر افرادی مثل مارک بلاگ آثار علامه حکیمی را خوانده بودند، مدال بزرگتری به او میدادند و چقدر ما بدبختیم که دیگران باید داراییهایمان را به ما گوشزد کنند...
🔻من در سال ۱۳۹۶ کتابی به عنوان اتمام حجت با حکومت گران با نام «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» نوشتم که در آن اظهار شگفتی کرده بودم از کشوری که خود را عدلیه میداند اما از در و دیوار آن نابرابری میبارد. در آن کتاب نشان دادم که اتفاق نظر برای در هم تنیده دانستن #عدالت و #توسعه رو به افزایش است، به گونهای که در دو دههی گذشته حداقل ۵ نفر به خاطر کارهایی که در این حیطه کردند جایزه #نوبل گرفتند.
🔻علامه حکیمی نکتههایی در کتاب #منهای_فقر خود آورده است که میتوان گفت برخی به خاطر باز کردن آن افقها نوبل گرفتهاند. یکی از حیاتیترین بحثهایی که آنها مطرح کردهاند این است که ساختار از افراد مهمتر است. آنها از دریچه #علم این را فهمیدند، اما علامه #محمدرضا_حکیمی این مهم را از دریچه دین دریافته بودند.
🔻او از طریق #قرآن و #سنت تجربهای که حدود ۲۰۰ سال طول کشید که برجستهترین متفکران به جمعبندی آن برسند، در اختیار ما قرار داد. حال اگر ما آن مسائل را دنبال نمیکنیم، به مسئولیت شناسی خودمان بر میگردد.
🔻دیتون میگوید فقر محصول حکومت ضعیف، سیاستهای غلط و نهادهای ناکارآمد است. از این دریچه آثار حکیمی را بخوانید، متوجه میشوید که آن را به صورت یک امر مسلم دینی در اختیار ما قرار داده است.
🔻بحثهایی که علامه حکیمی در زمینهی مسئولیت #حکومت در مورد فقر، فساد و نابرابری مطرح کرده است بسیار تکان دهنده است. ما باید این زحمات را یک قدم جلو ببریم.
آیا مسلمانان عدالت باور ما میدانند که بزرگترین متفکران علوم انسانی و اجتماعی به دلایل پرشمار نام قرن بیست و یکم را قرن عدالت اجتماعی گذاشتهاند؟ یافتههای کلیدی گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۶ این است که هیچ عنصری به اندازه بیعدالتی و نابرابریهای ناموجه در درون کشورها قادر به توضیح بحران جهانی آب نیست. ما باید افتخار کنیم به این مواریث که در اختیار داریم...
✅ @Shariati_Group
🆔 @mohamadrezahakimi
🔻دکتر #فرشاد_مومنی اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه #علامه_طباطبابی در سخنرانی به مناسبت سالگرد #علامه_حکیمی که در شهر #یزد برگزار شد، با بیان اینکه در #ایران به دلایل گوناگون احساس اعتماد به #دین، تضعیف شده است، گفت: اگر به شکل اصولی به اندیشههای #اسلام شناسان بزرگ معاصر برگردیم، میتوان به آن اعتماد سابق دست پیدا کنیم. اینکه عملکرد من یا دیگری بد است اکنون به پای دین نوشته میشود. هر کس غیرت و شرافتی دارد باید در این زمینه برای خود مسئولیت ایجاد کند. یکی از ویژگیهای مهم علامه #حکیمی غیرت ایشان به دین در ساحت نظر و عمل بود. به خاطر این غیرت بود که #عدالت اجتماعی برای او انقدر اهمیت پیدا میکرد.
🔻مارک بلاگ یکی از برجستهترین فیلسوفان علم #اقتصاد در قرن بیستم است که درباره سید #محمدباقر_صدر گفته است: من او را نمیشناسم اما #کتاب اقتصاد او را خواندهام و صرفاً براساس مندرجات این کتاب با اطمینان میگویم که محمدباقر صدر یکی از صد اقتصاددان ممتاز جهان در قرن بیستم است.
🔻الان خیلیها میگویند کتاب او را نخوانیم چون #آخوند است. حساسیت و تمرکزی هم که مرحوم #حکیمی که دربارهی #فقر، نابرابری و #عدالت اجتماعی داشت اساس دین ما است. به نظر من یکی از وجوه بزرگیِ بزرگان در این سرزمین، بزرگی موانع و تهدیدهایی است که بر سر راه شان قرار دارد.
🔻او به #ایمان خود مطمئن بود و از ملامتِ ملامت کنندگان نمیهراسید. هزینهی صحبت کردن درباره عدالت در این جامعه بالا است، بنابراین ما باید قدردان کسانی باشیم که در آن استاندارد، مسئلهی عدالت را به مسئله شماره یک تبدیل کردهاند.
🔻تا یک کلمه راجع به عدالت اجتماعی حرفی زده میشود، میگویند اینها تمایلات کمونیستی دارند. من در پاسخ میگویم اگر قرار باشد امثال #مطهری، #بهشتی و #حکیمی جزو کمونیستها باشند، من هم با افتخار جزو آنها هستم!
🔻مومنی خاطرنشان کرد: اگر افرادی مثل مارک بلاگ آثار علامه حکیمی را خوانده بودند، مدال بزرگتری به او میدادند و چقدر ما بدبختیم که دیگران باید داراییهایمان را به ما گوشزد کنند...
🔻من در سال ۱۳۹۶ کتابی به عنوان اتمام حجت با حکومت گران با نام «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز» نوشتم که در آن اظهار شگفتی کرده بودم از کشوری که خود را عدلیه میداند اما از در و دیوار آن نابرابری میبارد. در آن کتاب نشان دادم که اتفاق نظر برای در هم تنیده دانستن #عدالت و #توسعه رو به افزایش است، به گونهای که در دو دههی گذشته حداقل ۵ نفر به خاطر کارهایی که در این حیطه کردند جایزه #نوبل گرفتند.
🔻علامه حکیمی نکتههایی در کتاب #منهای_فقر خود آورده است که میتوان گفت برخی به خاطر باز کردن آن افقها نوبل گرفتهاند. یکی از حیاتیترین بحثهایی که آنها مطرح کردهاند این است که ساختار از افراد مهمتر است. آنها از دریچه #علم این را فهمیدند، اما علامه #محمدرضا_حکیمی این مهم را از دریچه دین دریافته بودند.
🔻او از طریق #قرآن و #سنت تجربهای که حدود ۲۰۰ سال طول کشید که برجستهترین متفکران به جمعبندی آن برسند، در اختیار ما قرار داد. حال اگر ما آن مسائل را دنبال نمیکنیم، به مسئولیت شناسی خودمان بر میگردد.
🔻دیتون میگوید فقر محصول حکومت ضعیف، سیاستهای غلط و نهادهای ناکارآمد است. از این دریچه آثار حکیمی را بخوانید، متوجه میشوید که آن را به صورت یک امر مسلم دینی در اختیار ما قرار داده است.
🔻بحثهایی که علامه حکیمی در زمینهی مسئولیت #حکومت در مورد فقر، فساد و نابرابری مطرح کرده است بسیار تکان دهنده است. ما باید این زحمات را یک قدم جلو ببریم.
آیا مسلمانان عدالت باور ما میدانند که بزرگترین متفکران علوم انسانی و اجتماعی به دلایل پرشمار نام قرن بیست و یکم را قرن عدالت اجتماعی گذاشتهاند؟ یافتههای کلیدی گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۶ این است که هیچ عنصری به اندازه بیعدالتی و نابرابریهای ناموجه در درون کشورها قادر به توضیح بحران جهانی آب نیست. ما باید افتخار کنیم به این مواریث که در اختیار داریم...
✅ @Shariati_Group
🆔 @mohamadrezahakimi
Telegram
.
″... الان توی فارسی وقتی میگویند فلانی خودآگاهست، یعنی آگاه است، درصورتیکه #خودآگاه غیر از #آگاه است. خودآگاهی مساوی است با #مذهب: "خودآگاهی" ترجمهی "کنسیانس" است یعنی وجدان خود، احساس خود، علم خود و حضوری نسبت به خویشتن خویش، علم حضوری، پی بردن به آن منی که در درون من نسبت به خویشتن خویش، پی بردن به آن منی که در درون من «نمود»ین یا منهای «نمودین» پوک، پوچ و دروغین مدفونند و مجهول. تلاش برای استخراج خویشتن و یافتن کبریتی برای اشتعال در پنهانیترین کانون وجودی خویشتن و در خویش سر به شورش برداشتن، در خود برافروختن و برانگیختن گنجینههای پنهان در ویرانههای وجودی خویش و #کفر نسبت به ″منی" که مینمایم و #ایمان به آن منی که زندگی همواره آن را در من کتمان میکند و #عصیان علیه منی که هستم و #عشق به آن منی که باید باشم و بههرحال چشم دوختن در اعماق خویشتن خویش. (خودآگاهی)
#خودآگاهی چیزی که دائما مرا از بیرون، از این مشغولیتهای دائم (که مرا قربانی میکند) به ″خودم″ فرا بخواند. مرا جلو آینه، دائمٱ هر چند یکبار قرار بدهد، تا من «خودم» را ببینم.
هیچکس نیست که تصویر راستین خودش جلو چشمش باشد، حتی آنهایی که روزی سه چهار ساعت جلو آینه هستند، یک بار هم خودشان را ندیدهاند!
خودآگاهی! بالاتر از آگاهی، از #فلسفه، آگاهی از #علم، آگاهی از تکنیک و آگاهی از صنعت است، اینها آگاهی است نه «خودآگاهی»، یعنی چیزیکه مرا بهخویش بنمایاند، چیزیکه مرا استخراج کند، چیزیکه مرا بخودم معرفی کند، چیزیکه متوجهم کند که من چقدر «ارزش» دارم ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / روشنفکر و مسئولیتهای او
#خودآگاهی چیزی که دائما مرا از بیرون، از این مشغولیتهای دائم (که مرا قربانی میکند) به ″خودم″ فرا بخواند. مرا جلو آینه، دائمٱ هر چند یکبار قرار بدهد، تا من «خودم» را ببینم.
هیچکس نیست که تصویر راستین خودش جلو چشمش باشد، حتی آنهایی که روزی سه چهار ساعت جلو آینه هستند، یک بار هم خودشان را ندیدهاند!
خودآگاهی! بالاتر از آگاهی، از #فلسفه، آگاهی از #علم، آگاهی از تکنیک و آگاهی از صنعت است، اینها آگاهی است نه «خودآگاهی»، یعنی چیزیکه مرا بهخویش بنمایاند، چیزیکه مرا استخراج کند، چیزیکه مرا بخودم معرفی کند، چیزیکه متوجهم کند که من چقدر «ارزش» دارم ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / روشنفکر و مسئولیتهای او
Telegram
.
🌸 بهـار طبیعت و نوروز باستانی مبارکباد
″… سخن تازه از #نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن #ملی است، جشن ملی را همه میشناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا میشود و هر ساله از آن سخن میرود. بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهاید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست.
مگر نوروز را خود مکرر نمیکنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در #علم و و #ادب تکرار ملالآور است و بیهوده؛ «عقل» تکرار را نمیپسندد؛ اما «احساس» تکرار را دوست دارد، #طبیعت تکرار را دوست دارد، #جامعه به تکرار نیازمند است.
طبیعت را از تکرار ساختهاند؛ جامعه با تکرار نیرومند میشود، احساس با تکرار جان میگیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و جامعه هر سه دستاندرکارند... ″
📚 معلم علےشریعتے
✅ @Shariati_Group
″… سخن تازه از #نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن #ملی است، جشن ملی را همه میشناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا میشود و هر ساله از آن سخن میرود. بسیار گفتهاند و بسیار شنیدهاید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست.
مگر نوروز را خود مکرر نمیکنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در #علم و و #ادب تکرار ملالآور است و بیهوده؛ «عقل» تکرار را نمیپسندد؛ اما «احساس» تکرار را دوست دارد، #طبیعت تکرار را دوست دارد، #جامعه به تکرار نیازمند است.
طبیعت را از تکرار ساختهاند؛ جامعه با تکرار نیرومند میشود، احساس با تکرار جان میگیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و جامعه هر سه دستاندرکارند... ″
📚 معلم علےشریعتے
✅ @Shariati_Group
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.
🟠 اگر "شریعتی" نبود ...
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
Telegram
.
⭕️ سنت راهپیمایی ایدئولوژیک اربعین و فرصت احیای «مکتب نجاتبخش شیعه» در عصر نهیلیسم
🔅فرصتی است که از دست میرود؛ یک نسل وسط بین نسل آینده و گذشته وجود دارد، [که] همه امید ما و سرمایهی ما همین است، همین گروهی که هنوز در جستجوی #مذهب خودشان هستند، هنوز دغدغه شناختن مذهب خودشان را دارند و هنوز دوست دارند که #علی را، چهره راستین علی را بشناسند، مذهب علی را بشناسند و راهش را و مکتبش را بشناسند؛ اما آنچنان که بر آن ها عرضه میشود، برایشان قابل قبول نیست.
🔅این نسل متوسط، واسطه میان نسل گذشته و آینده، فرهنگ مذهبیِ ما و #فرهنگ استعماری آینده، و [واسطه میان] نسلی است که به هر حال پیوسته به یک #روح مذهبی بوده و نسل گسستهای که پوک و پوچ پرورده خواهد شد و فردا وجود دارد؛ [اما] این نسل همیشه نیست، این گروه همیشه نخواهد بود.
🔅این را به شما عرض کنم که ده سال دیگر، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، اگر حسینیههای ارشادی در این مملکت وجود داشته باشد و «بگذارند که وجود داشته باشد» و بهترین برنامهها را هم برای جوانان و تحصیلکردهها و دانشجویان و نسل دانشگاهی بر اساس مذهب داشته باشد، دیگر مثل امروز این چنین ازدحام نخواهد شد، این چنین استقبال نخواهد شد، و این چنین نخواهد بود که هزاران دانشجو، هفت هشت ساعت در بدترین شرایط به یک مجمع دینی بیایند و به حرف مذهب گوش بدهند. اگر نجنبیم و اگر کاری نکنیم، دیگر دغدغه مذهبی در درونش نخواهد بود.
🔅عدهای که هیچ وقت به اینجور محیط ها و به اینجور مجالس نمیآیند و اساساً مستمع عادی این مسائل نیستند، سرشان در زندگی فردی خودشان، یا در مسائل شغلی یا علمی یا صنفی گرم است و گاه به گاه، سال به سال چنین شبهایی میآیند؛ اینها هستند که باید این پیام را در چنین وقتها و حالات و شرابط بیشتر از همیشه بشنوند، این پیام را از طرف یک #روحانی، یک #عالم، یک #استاد یا یک #مرجع نشنوید، از قول یک #معلم بشنوید که مسیر را با تمام وجودش حس میکند و میبیند که دارد از دست میرود و میبیند که بیشتر از یک نسل دیگر فرصت نیست برای اینکه کاری بکنیم. اگر به علی، به مکتب او، به مذهب، به #اسلام و به آنچه که مجموعهی مقدسات ما و اعتقادات ما را تشکیل میدهد، واقعاً معتقدیم و واقعاً #عشق میورزیم و #ایمان داریم، باید با شدت و با سرعت و با ایثار و با آمادگی فداکاری و تحمل و صبر و تلاش، دست به دست هم بدهیم تا کاری بکنیم. با این بدببینی ها، شایعه سازی ها، دروغ پردازی ها، و حلقومهای شوم و بدآموز - که به نام #دین یا بنام #علم یا به نام #روشنفکری یا به نام ضد دین و یا به نام #تمدن [تبلیغ میکنند] - تکه تکه مان میکنند، میانمان فاصله میاندازند، همدردها و همراهها و هم سرنوشتها را از هم جدا میکنند و کسانی را که باید در کنار هم باشند، رو در روی هم قرارشان میدهند تا یک مشت و یک گروه اندکی را که در این دنیا وجود دارد و میتواند برای سرنوشت خودش و برای این #مکتب و این مذهب کاری بکند، به شکل مجموعهای پراکنده، مضمحل، رو به متلاشی شدن و در حال درگیری دائمی داخلی، که بهترین فرصتها را در حال فحش دادن به هم، دشنام دادن به هم، به روی هم پریدن و همدیگر را مسخ کردن، تفسیق کردن، تکفیر کردن [هستند]، در بیاورند تا اینکه این فرصت از دست برود، تا اینکه کسانی که باید رو در روی #دشمن بایستند، رو در روی همدیگر بایستند و میبینیم که متأسفانه دارند موفق میشوند....
🔅یکی از بزرگترین دردهای علی این است که «ارزشهای» او - که در سطح زمان و زمین نمیگنجد - باید به دست ماها بیفتد، ماها متولیش باشیم و ماها مسئول شناختنش، مسئول عمل کردنش، مسئول پیروی کردنش و مسئول آگاه کردن بشریت به این مکتب نجات بخش باشیم.
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶/ پیروان علی و رنجهایشان
🔅فرصتی است که از دست میرود؛ یک نسل وسط بین نسل آینده و گذشته وجود دارد، [که] همه امید ما و سرمایهی ما همین است، همین گروهی که هنوز در جستجوی #مذهب خودشان هستند، هنوز دغدغه شناختن مذهب خودشان را دارند و هنوز دوست دارند که #علی را، چهره راستین علی را بشناسند، مذهب علی را بشناسند و راهش را و مکتبش را بشناسند؛ اما آنچنان که بر آن ها عرضه میشود، برایشان قابل قبول نیست.
🔅این نسل متوسط، واسطه میان نسل گذشته و آینده، فرهنگ مذهبیِ ما و #فرهنگ استعماری آینده، و [واسطه میان] نسلی است که به هر حال پیوسته به یک #روح مذهبی بوده و نسل گسستهای که پوک و پوچ پرورده خواهد شد و فردا وجود دارد؛ [اما] این نسل همیشه نیست، این گروه همیشه نخواهد بود.
🔅این را به شما عرض کنم که ده سال دیگر، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، اگر حسینیههای ارشادی در این مملکت وجود داشته باشد و «بگذارند که وجود داشته باشد» و بهترین برنامهها را هم برای جوانان و تحصیلکردهها و دانشجویان و نسل دانشگاهی بر اساس مذهب داشته باشد، دیگر مثل امروز این چنین ازدحام نخواهد شد، این چنین استقبال نخواهد شد، و این چنین نخواهد بود که هزاران دانشجو، هفت هشت ساعت در بدترین شرایط به یک مجمع دینی بیایند و به حرف مذهب گوش بدهند. اگر نجنبیم و اگر کاری نکنیم، دیگر دغدغه مذهبی در درونش نخواهد بود.
🔅عدهای که هیچ وقت به اینجور محیط ها و به اینجور مجالس نمیآیند و اساساً مستمع عادی این مسائل نیستند، سرشان در زندگی فردی خودشان، یا در مسائل شغلی یا علمی یا صنفی گرم است و گاه به گاه، سال به سال چنین شبهایی میآیند؛ اینها هستند که باید این پیام را در چنین وقتها و حالات و شرابط بیشتر از همیشه بشنوند، این پیام را از طرف یک #روحانی، یک #عالم، یک #استاد یا یک #مرجع نشنوید، از قول یک #معلم بشنوید که مسیر را با تمام وجودش حس میکند و میبیند که دارد از دست میرود و میبیند که بیشتر از یک نسل دیگر فرصت نیست برای اینکه کاری بکنیم. اگر به علی، به مکتب او، به مذهب، به #اسلام و به آنچه که مجموعهی مقدسات ما و اعتقادات ما را تشکیل میدهد، واقعاً معتقدیم و واقعاً #عشق میورزیم و #ایمان داریم، باید با شدت و با سرعت و با ایثار و با آمادگی فداکاری و تحمل و صبر و تلاش، دست به دست هم بدهیم تا کاری بکنیم. با این بدببینی ها، شایعه سازی ها، دروغ پردازی ها، و حلقومهای شوم و بدآموز - که به نام #دین یا بنام #علم یا به نام #روشنفکری یا به نام ضد دین و یا به نام #تمدن [تبلیغ میکنند] - تکه تکه مان میکنند، میانمان فاصله میاندازند، همدردها و همراهها و هم سرنوشتها را از هم جدا میکنند و کسانی را که باید در کنار هم باشند، رو در روی هم قرارشان میدهند تا یک مشت و یک گروه اندکی را که در این دنیا وجود دارد و میتواند برای سرنوشت خودش و برای این #مکتب و این مذهب کاری بکند، به شکل مجموعهای پراکنده، مضمحل، رو به متلاشی شدن و در حال درگیری دائمی داخلی، که بهترین فرصتها را در حال فحش دادن به هم، دشنام دادن به هم، به روی هم پریدن و همدیگر را مسخ کردن، تفسیق کردن، تکفیر کردن [هستند]، در بیاورند تا اینکه این فرصت از دست برود، تا اینکه کسانی که باید رو در روی #دشمن بایستند، رو در روی همدیگر بایستند و میبینیم که متأسفانه دارند موفق میشوند....
🔅یکی از بزرگترین دردهای علی این است که «ارزشهای» او - که در سطح زمان و زمین نمیگنجد - باید به دست ماها بیفتد، ماها متولیش باشیم و ماها مسئول شناختنش، مسئول عمل کردنش، مسئول پیروی کردنش و مسئول آگاه کردن بشریت به این مکتب نجات بخش باشیم.
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶/ پیروان علی و رنجهایشان
Telegram
.
″... اشتباه بسیاری از روشنفکران بهخصوص در کشورهای راکد اینست که میپندارند با #علم و #تکنیک جدید میتوان جامعهای مترقی و آزاد داشت. در صورتی که بینائی و آگاهی و دانش اعتقادی و ایدئولوژیک است که #جامعه را حیات و حرکت و قدرت میبخشد؛ وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماعِ بی #ایمان و بی #ایدئولوژی مشخص، همچون فرو کردن درختهای بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد و در فصل نامناسب...
اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم، ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی بهمسائلی است که بدان ایمان داریم. یکی از بزرگترین مسائلی که در #تاریخ و جامعهی ما مطرح است، #اسلام و #تشیع میباشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آنرا بدرستی نمیشناسیم ؛ به مذهبی ایمان داریم که آشنائی درست و منطقی از آن نداریم. مثلا" به #علی بهعنوان یک #امام، یک مرد بزرگ، یک ابر مرد حقیقی، و بهعنوان کسی که همهی احساسها، تقدیسها و تجلیلهای ما را بخود اختصاص داده اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ بعد از اسلام، #ملت ما افتخار ستایش او را داشته است؛ اما متأسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به «ستایش» او پرداخته است نه «شناختن» او... از اینروست که امروز باید بیشتر به سخنی گوش دهیم که علی را بهعنوان یک #انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک سرمشق
میشناساند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۶ / علی / علی تنهاست
اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم، ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی بهمسائلی است که بدان ایمان داریم. یکی از بزرگترین مسائلی که در #تاریخ و جامعهی ما مطرح است، #اسلام و #تشیع میباشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آنرا بدرستی نمیشناسیم ؛ به مذهبی ایمان داریم که آشنائی درست و منطقی از آن نداریم. مثلا" به #علی بهعنوان یک #امام، یک مرد بزرگ، یک ابر مرد حقیقی، و بهعنوان کسی که همهی احساسها، تقدیسها و تجلیلهای ما را بخود اختصاص داده اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ بعد از اسلام، #ملت ما افتخار ستایش او را داشته است؛ اما متأسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به «ستایش» او پرداخته است نه «شناختن» او... از اینروست که امروز باید بیشتر به سخنی گوش دهیم که علی را بهعنوان یک #انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک سرمشق
میشناساند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۶ / علی / علی تنهاست
💠 خدا اِنگاری #انسان در عصر سلطه #نیهیلیسم
🔸روزی روزگاری #مدرنیته میداندار بهتآوری جهانی بود. #تکنولوژی و اختراعات بهعنوان معجزات انسانهای قرن بیستمی شد تا جایی که گفتند جز خودشان هیچ خدایی را بنده نیستند..!
🔹مروجین #معنویت جدید یا به تعبیری پیامبران #دین مدرنیته با صدای بلند #انسان را بهعنوان «خدای عصر جدید» معرفی کردند. در مدح قدرت انسان همچون هومر حماسههای افسانهای سرودند. هر بار با اختراع جدید علمی این خدای بادکنکی فربهتر میشد و سرمستانه ادیان الهی را به هماوردی و تحدّی فرا میخواندند تا #علم را بهانهای برای حذف دین و #خدا به نفع خدای جدید یعنی «انسان» فراهم آورند.
🔸نیل دونالدوالش یکی از مروجین معنویت جدید که به #پیامبر عصر جدید معروف است، در کتاب «ابداع زندگی» گفتگویی با باربارا مارکسهابرد، یکی دیگر از شخصیتهای برجستهی معنویت جدید در محور عصر جدید دارد.
🔹وی در این #کتاب، عصر جدید را عصر بازپسگیری قدرت انسان از خدا بیان میکند و تکنولوژی را موجب این #خودآگاهی متوهمانه میداند. «ما عادت داشتیم تمام تواناییهای جدید را به خدایانمان نسبت دهیم ولی از وقتیکه ما خودمان داریم یاد میگیریم هوش خود را از طریق ارتباطات سریعتر و گستردهتر گسترش دهیم، یاد میگیریم جسممان را تغییر دهیم؛ یاد میگیریم در فضا زندگی کنیم، حتی دنیاهای جدید در فضا میسازیم. متوجه شدم که چیز حیرتآوری دارد اتفاق میافتد. ما قابلیتمان را به خدایانمان نسبت میدادیم و حالا این قابلیت را به اصل خودش یعنی خودمان. ما داریم چیزی میشویم که عادت داشتیم خدایان بخوانیم. چرا حالا، چرا سال پیش، دههی پیش یا قرن پیش نه؟ چرا این امر دارد اتفاق میافتد؟ چون وقتش است. چرا که علم و فناوری، قدرتهای تازهای به ما دادهاند که عظیمتر از قدرتهایی است که بشر تاکنون داشته است؛ حالا میتوانیم حقیقتاً خودمان را بشرهای جهانی خیلی کم سن و سال بخوانیم. زمین به مثل یک کودکستان برای خدایان کوچک است، ولی باید تکامل آگاهانه را سریع یاد بگیریم”. (کتاب ابداع زندگی ص ۸۳)
🔸اما با ظهور سلاحی بیولوژیک تحت عنوان ویروسی ناشناخته و فراگیر به نام #کرونا، عمر تفرعن «انسان - خدای مدرنیته» کوتاه شد. انسان کودکخدا، تنازع بقاء را به تکامل شعوری ترجیح داد.
🔹غولهای رسانهای اگر خاطرات کرونایی را در حافظهی تاریخی خود ثبت کنند، مرور خاطرات صفهای خرید اسلحه برای تنازع بقاء، بهمرگی سالمندان، غارت فروشگاهها و عجز علم برای حفظ جان هزاران انسان در برابر یک ویروس نادیده دیگر هیچوقت سودای خدایی را در ذهن هیچ بنیبشری نمیآورد. انسان پسا کرونا ندای #فطرت خود را واضحتر شنید. قدرت الهی و عجز خود را به عیان مشاهده کرد و دست تسلیم بالا برد...
✅ @Shariati_Group
✍ رسول حسنزاده
🔸روزی روزگاری #مدرنیته میداندار بهتآوری جهانی بود. #تکنولوژی و اختراعات بهعنوان معجزات انسانهای قرن بیستمی شد تا جایی که گفتند جز خودشان هیچ خدایی را بنده نیستند..!
🔹مروجین #معنویت جدید یا به تعبیری پیامبران #دین مدرنیته با صدای بلند #انسان را بهعنوان «خدای عصر جدید» معرفی کردند. در مدح قدرت انسان همچون هومر حماسههای افسانهای سرودند. هر بار با اختراع جدید علمی این خدای بادکنکی فربهتر میشد و سرمستانه ادیان الهی را به هماوردی و تحدّی فرا میخواندند تا #علم را بهانهای برای حذف دین و #خدا به نفع خدای جدید یعنی «انسان» فراهم آورند.
🔸نیل دونالدوالش یکی از مروجین معنویت جدید که به #پیامبر عصر جدید معروف است، در کتاب «ابداع زندگی» گفتگویی با باربارا مارکسهابرد، یکی دیگر از شخصیتهای برجستهی معنویت جدید در محور عصر جدید دارد.
🔹وی در این #کتاب، عصر جدید را عصر بازپسگیری قدرت انسان از خدا بیان میکند و تکنولوژی را موجب این #خودآگاهی متوهمانه میداند. «ما عادت داشتیم تمام تواناییهای جدید را به خدایانمان نسبت دهیم ولی از وقتیکه ما خودمان داریم یاد میگیریم هوش خود را از طریق ارتباطات سریعتر و گستردهتر گسترش دهیم، یاد میگیریم جسممان را تغییر دهیم؛ یاد میگیریم در فضا زندگی کنیم، حتی دنیاهای جدید در فضا میسازیم. متوجه شدم که چیز حیرتآوری دارد اتفاق میافتد. ما قابلیتمان را به خدایانمان نسبت میدادیم و حالا این قابلیت را به اصل خودش یعنی خودمان. ما داریم چیزی میشویم که عادت داشتیم خدایان بخوانیم. چرا حالا، چرا سال پیش، دههی پیش یا قرن پیش نه؟ چرا این امر دارد اتفاق میافتد؟ چون وقتش است. چرا که علم و فناوری، قدرتهای تازهای به ما دادهاند که عظیمتر از قدرتهایی است که بشر تاکنون داشته است؛ حالا میتوانیم حقیقتاً خودمان را بشرهای جهانی خیلی کم سن و سال بخوانیم. زمین به مثل یک کودکستان برای خدایان کوچک است، ولی باید تکامل آگاهانه را سریع یاد بگیریم”. (کتاب ابداع زندگی ص ۸۳)
🔸اما با ظهور سلاحی بیولوژیک تحت عنوان ویروسی ناشناخته و فراگیر به نام #کرونا، عمر تفرعن «انسان - خدای مدرنیته» کوتاه شد. انسان کودکخدا، تنازع بقاء را به تکامل شعوری ترجیح داد.
🔹غولهای رسانهای اگر خاطرات کرونایی را در حافظهی تاریخی خود ثبت کنند، مرور خاطرات صفهای خرید اسلحه برای تنازع بقاء، بهمرگی سالمندان، غارت فروشگاهها و عجز علم برای حفظ جان هزاران انسان در برابر یک ویروس نادیده دیگر هیچوقت سودای خدایی را در ذهن هیچ بنیبشری نمیآورد. انسان پسا کرونا ندای #فطرت خود را واضحتر شنید. قدرت الهی و عجز خود را به عیان مشاهده کرد و دست تسلیم بالا برد...
✅ @Shariati_Group
✍ رسول حسنزاده
Telegram
.
📕 بازگشت فرضیه خدا
"The Return of the God Hypothesis"
#معرفی_کتاب
از اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از روشنفکران شروع به اصرار کردند که دانش علمی با باور سنتی خداباورانه در تضاد است - اینکه #علم و اعتقاد به #خدا "در حال جنگ هستند". #فیلسوف علم استفن سی مایر با بررسی سه اکتشاف علمی با مفاهیم کاملا خداباورانه این دیدگاه را به چالش میکشد. مایر با تکیه بر «طرح هوشمندانه حیات» نشان میدهد که چگونه اکتشافات کیهان شناسی و فیزیک همراه با اکتشافات زیست شناسی به تعیین هویت هوش طراحی کننده در پشت زندگی و جهان کمک میکند.
مایر استدلال میکند که خداباوری با تأیید آن مبنی بر خالقِ متعالی، باهوش و فعال – شواهدی را که در مورد منشاء بیولوژیکی و کیهانی داریم به بهترین شکل توضیح میدهد. او پاسخی مبتنی بر شواهد به شاید راز نهایی جهان ارائه میدهد. با انجام این کار، او نتیجهگیری خیرهکنندهای را نشان میدهد: دادهها نه تنها از وجود یک طراح هوشمند از نوعی - بلکه وجود یک خدای شخصی پشتیبانی میکنند.
📖 ناشر: علم / استفن سی مایر / چاپ ۱۴۰۱
✅ @Shariati_Group
"The Return of the God Hypothesis"
#معرفی_کتاب
از اواخر قرن نوزدهم، بسیاری از روشنفکران شروع به اصرار کردند که دانش علمی با باور سنتی خداباورانه در تضاد است - اینکه #علم و اعتقاد به #خدا "در حال جنگ هستند". #فیلسوف علم استفن سی مایر با بررسی سه اکتشاف علمی با مفاهیم کاملا خداباورانه این دیدگاه را به چالش میکشد. مایر با تکیه بر «طرح هوشمندانه حیات» نشان میدهد که چگونه اکتشافات کیهان شناسی و فیزیک همراه با اکتشافات زیست شناسی به تعیین هویت هوش طراحی کننده در پشت زندگی و جهان کمک میکند.
مایر استدلال میکند که خداباوری با تأیید آن مبنی بر خالقِ متعالی، باهوش و فعال – شواهدی را که در مورد منشاء بیولوژیکی و کیهانی داریم به بهترین شکل توضیح میدهد. او پاسخی مبتنی بر شواهد به شاید راز نهایی جهان ارائه میدهد. با انجام این کار، او نتیجهگیری خیرهکنندهای را نشان میدهد: دادهها نه تنها از وجود یک طراح هوشمند از نوعی - بلکه وجود یک خدای شخصی پشتیبانی میکنند.
📖 ناشر: علم / استفن سی مایر / چاپ ۱۴۰۱
✅ @Shariati_Group
📙 اخلاق یهودی و تمدن غربی
#معرفی_کتاب
🔸#مدرنیته یا همان #روح و فلسفهٔ ایجاد #مدرنیسم را میتوان تحولات گستردهٔ دنیای غرب تلقی کرد که پس از دوران طولانی جمود و رکود #علم و الهیات منسوخ شدهٔ مسیحی یهودی (قرون وسطا) و تحولات دورهٔ #رنسانس، فصل جدید و متفاوتی را نسبت به تفکرات گذشته (سنت) مغرب زمین ایجاد کرد. تغییرات همه جانبهای در #سیاست، #فرهنگ، #اقتصاد و روابط اجتماعی آدمیان نیمکرهٔ غربی که به سرعت همهٔ مرزهای جهانی را در نوردید.
🔸در معرفی این #کتاب آمده است که سعی در معرفی رویکرد مشترک اشرار #صهیونیست و فرهنگ و #تمدّن غربی دارد. رویکردی که تمامیت شیطنت، حرص، ولع، دنیاطلبی و بررسی ویژگیهای بیان شده در #قرآن کریم برای یهودیان و تطبیق آن با آنان در عصر حاضر را به نمایش گذاشته است.
🔸در حالیکه شرق در هوای تجربهٔ مدرنیته و رسیدن به قافلهٔ تمدن از همه چیز خود میگذرد و بیپرسش و جستوجو جملهٔ سنتهای فرهنگی و مقدس خود را به فراموشی میسپارد، پایههای مدرنیته به لرزه درآمده است. پرسش و انکار جای ولع و حرص دستیابی به #مدرنیزاسیون را گرفته است. چنانچه شرق اسلامی در آغازین روزهای تجربهٔ #غرب هوشمندانه و متفکرانه از بنیادهای تفکر و فرهنگ غرب و مدرنیته پرسش میکرد، به وضع فلاکت بار امروزین نمیرسید؛ وضعی که او را در میان آسمان و زمین معلق و بحران را قرین روزان و شبانش ساخته است.
✅ @Shariati_Group
✍ اثر سیدمحمدباقر رکنی
📖 نشر هلال | ۱۳۸۹
🔗 خرید بصورت الکترونیکی
#معرفی_کتاب
🔸#مدرنیته یا همان #روح و فلسفهٔ ایجاد #مدرنیسم را میتوان تحولات گستردهٔ دنیای غرب تلقی کرد که پس از دوران طولانی جمود و رکود #علم و الهیات منسوخ شدهٔ مسیحی یهودی (قرون وسطا) و تحولات دورهٔ #رنسانس، فصل جدید و متفاوتی را نسبت به تفکرات گذشته (سنت) مغرب زمین ایجاد کرد. تغییرات همه جانبهای در #سیاست، #فرهنگ، #اقتصاد و روابط اجتماعی آدمیان نیمکرهٔ غربی که به سرعت همهٔ مرزهای جهانی را در نوردید.
🔸در معرفی این #کتاب آمده است که سعی در معرفی رویکرد مشترک اشرار #صهیونیست و فرهنگ و #تمدّن غربی دارد. رویکردی که تمامیت شیطنت، حرص، ولع، دنیاطلبی و بررسی ویژگیهای بیان شده در #قرآن کریم برای یهودیان و تطبیق آن با آنان در عصر حاضر را به نمایش گذاشته است.
🔸در حالیکه شرق در هوای تجربهٔ مدرنیته و رسیدن به قافلهٔ تمدن از همه چیز خود میگذرد و بیپرسش و جستوجو جملهٔ سنتهای فرهنگی و مقدس خود را به فراموشی میسپارد، پایههای مدرنیته به لرزه درآمده است. پرسش و انکار جای ولع و حرص دستیابی به #مدرنیزاسیون را گرفته است. چنانچه شرق اسلامی در آغازین روزهای تجربهٔ #غرب هوشمندانه و متفکرانه از بنیادهای تفکر و فرهنگ غرب و مدرنیته پرسش میکرد، به وضع فلاکت بار امروزین نمیرسید؛ وضعی که او را در میان آسمان و زمین معلق و بحران را قرین روزان و شبانش ساخته است.
✅ @Shariati_Group
✍ اثر سیدمحمدباقر رکنی
📖 نشر هلال | ۱۳۸۹
🔗 خرید بصورت الکترونیکی
⚙ فقر فلسفه اقتصاد
🔹اقتصاددان ها میگویند چه اقتصادی خوب است، یا سیاستمداران؟
💡پاسخ درست؛ هر دو اظهارنظر میکنند، اما هر کدام به گونهای! و در زمانی خاص!
🔻#مارکس در سال ۱۸۴۷ کتاب #فقر فلسفه را در پاسخ به کتاب #فلسفه فقر پرودون نوشت تا اندیشههای #سوسیالیسم تخیلی او را نقد کند.
♦️نه از زمان مارکس بلکه از زمان #آدام_اسمیت همه میدانستند که #اقتصاد دانشی سیاسی است و به همین خاطر اسمش را اقتصاد سیاسی Political Economy میگذاشتند.
🔹بعدها اقتصاددانان به تبعیت از علوم طبیعی خواستند اقتصاد را دانش محض عاری از ارزش داوری تبدیل کنند، و تبدیل به #علم اقتصاد Economics شد، اقتصاددانان اخلاق را کنار گذاشتند تا ارزش داوری نکنند، ولی نتوانستند ارزش داوری و توصیه سیاستی را کنار بگذارند؛ چون اقتصاددانی که ارزش داوری را تجویز نکند، مانند پزشکی است که برایتان نسخه نپیچد!
🔻اقتصاد، سیاسی است هم چون ارزش داوری سیاستی میکند و هم چون نسخه سیاستی میپیچید، و سیاستمداران این نسخهها را تصویب و اجرا میکنند، این است معنای اقتصاد سیاسی! و متأسفانه در کشور ما سیاستمداران فکر میکنند آنها نسخه سیاستی میپیچند، در حالی که اقتصاددانان #نئولیبرال از قبل نسخه سیاستی آنها را پیچیدهاند!
این یک دو امدادی است که هرکدام چوب را در مرحله بعدی به دیگری میدهد...
✅ @Shariati_Group
✍️ دکتر محمدجواد توکلی
🔹اقتصاددان ها میگویند چه اقتصادی خوب است، یا سیاستمداران؟
💡پاسخ درست؛ هر دو اظهارنظر میکنند، اما هر کدام به گونهای! و در زمانی خاص!
🔻#مارکس در سال ۱۸۴۷ کتاب #فقر فلسفه را در پاسخ به کتاب #فلسفه فقر پرودون نوشت تا اندیشههای #سوسیالیسم تخیلی او را نقد کند.
♦️نه از زمان مارکس بلکه از زمان #آدام_اسمیت همه میدانستند که #اقتصاد دانشی سیاسی است و به همین خاطر اسمش را اقتصاد سیاسی Political Economy میگذاشتند.
🔹بعدها اقتصاددانان به تبعیت از علوم طبیعی خواستند اقتصاد را دانش محض عاری از ارزش داوری تبدیل کنند، و تبدیل به #علم اقتصاد Economics شد، اقتصاددانان اخلاق را کنار گذاشتند تا ارزش داوری نکنند، ولی نتوانستند ارزش داوری و توصیه سیاستی را کنار بگذارند؛ چون اقتصاددانی که ارزش داوری را تجویز نکند، مانند پزشکی است که برایتان نسخه نپیچد!
🔻اقتصاد، سیاسی است هم چون ارزش داوری سیاستی میکند و هم چون نسخه سیاستی میپیچید، و سیاستمداران این نسخهها را تصویب و اجرا میکنند، این است معنای اقتصاد سیاسی! و متأسفانه در کشور ما سیاستمداران فکر میکنند آنها نسخه سیاستی میپیچند، در حالی که اقتصاددانان #نئولیبرال از قبل نسخه سیاستی آنها را پیچیدهاند!
این یک دو امدادی است که هرکدام چوب را در مرحله بعدی به دیگری میدهد...
✅ @Shariati_Group
✍️ دکتر محمدجواد توکلی
Telegram
.
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره مییابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدانها که عمق و دامنهی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر میکنم موثرترین عامل، به بنبست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژیها و به ویژه، آشکار شدن نارساییها و کژیهای #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همهی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیمهایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!
🔅و علم هم که به جای آنکه جانشین شایستهتری برای #مذهب شود، که ادعا میکرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایهداری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشیای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بیمهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همهی ارزشهای انسانی...
🔅تمامیِ این تجربههای تلخ زمینه را برای «طلوع دوبارهی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچگاه نمیتواند دغدغهی «حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچههای علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرفپرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفهی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظامهای معاصر… به بنبست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همهی کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطهی غولآسای #تکنولوژی بیرحم و قتال افکند...
🔅و طبیعی است که اندیشهای بیدار و روحهای آزاد و وجدانهای سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشدهاند و انگیزههای اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشتهاند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق میسوزد و از منشور بلورینش خدا میتابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی میدهد و به همه چیز معنی میبخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
🔅و علم هم که به جای آنکه جانشین شایستهتری برای #مذهب شود، که ادعا میکرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایهداری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشیای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بیمهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همهی ارزشهای انسانی...
🔅تمامیِ این تجربههای تلخ زمینه را برای «طلوع دوبارهی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچگاه نمیتواند دغدغهی «حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچههای علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرفپرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفهی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظامهای معاصر… به بنبست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همهی کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطهی غولآسای #تکنولوژی بیرحم و قتال افکند...
🔅و طبیعی است که اندیشهای بیدار و روحهای آزاد و وجدانهای سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشدهاند و انگیزههای اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشتهاند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق میسوزد و از منشور بلورینش خدا میتابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی میدهد و به همه چیز معنی میبخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی
🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعهای که در آن زندگی میکند پیوند میدهد و این پیوند است که تجلیگاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار میآید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس میکند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت میورزد، آنرا تأیید میکند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت میکند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.
🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعهها مسلط بودهاند، همواره از سیاسی شدن تودهها وحشت داشتهاند. «سیاستزدایی» #مردم شیوهای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرتهای استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزشهای بیشمار یا توسعه آزادیهای جنسی، و یا مصرفپرستی و یا ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمیهای ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشهها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.
🔸در جامعه ما دوران بنیعباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاستزدایی جامعه اسلامی است. #بنیامیه علیرغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علیرغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث میشد که انبوه تودهها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنیعباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنیامیه را قربانی خویش ساخت، به سیاستزدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفتهایی که به نام #اسلام در جهان به دست میآوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقهای.
🔹این بود که جنگها و مبارزات مردم در دوران بنیامیه، که همه جنگهای سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنیعباس تبدیل به جنگهای فرقهای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایهداری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژیهای رنگارنگ، تشدید خصومتهای فرقهای، قبیلهای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقتهای ورزشی، مصرفپرستی، ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفههای پوچ، تئاترها، سینماها، کابارهها، رادیو تلویزیونها، موسیقیها، تجمل پرستیها، مدسازیها، آزادیهای جنسی و هزاران چشمبندی دیگر و صدها هزار شعبدهبازی و جنگهای زرگری دیگر بدان میرسد، همان چیزها که حتی صمیمیترین و آگاهترین روشنفکران ما را هم سرگرم میسازد. چنانکه میبینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیریهای مذهبی و تنازعهای ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمیکنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیریها مشغول کردهاند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان ها و #آتاتورک ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقیزاده ها و #میرزاملکم ها آغاز کرده بودند، و نمیتوانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه میپندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزشهای اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامـه
🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعهای که در آن زندگی میکند پیوند میدهد و این پیوند است که تجلیگاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار میآید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس میکند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت میورزد، آنرا تأیید میکند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت میکند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.
🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعهها مسلط بودهاند، همواره از سیاسی شدن تودهها وحشت داشتهاند. «سیاستزدایی» #مردم شیوهای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرتهای استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزشهای بیشمار یا توسعه آزادیهای جنسی، و یا مصرفپرستی و یا ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمیهای ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشهها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.
🔸در جامعه ما دوران بنیعباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاستزدایی جامعه اسلامی است. #بنیامیه علیرغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علیرغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث میشد که انبوه تودهها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنیعباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنیامیه را قربانی خویش ساخت، به سیاستزدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفتهایی که به نام #اسلام در جهان به دست میآوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقهای.
🔹این بود که جنگها و مبارزات مردم در دوران بنیامیه، که همه جنگهای سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنیعباس تبدیل به جنگهای فرقهای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایهداری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژیهای رنگارنگ، تشدید خصومتهای فرقهای، قبیلهای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقتهای ورزشی، مصرفپرستی، ایجاد گرفتاریهای حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفههای پوچ، تئاترها، سینماها، کابارهها، رادیو تلویزیونها، موسیقیها، تجمل پرستیها، مدسازیها، آزادیهای جنسی و هزاران چشمبندی دیگر و صدها هزار شعبدهبازی و جنگهای زرگری دیگر بدان میرسد، همان چیزها که حتی صمیمیترین و آگاهترین روشنفکران ما را هم سرگرم میسازد. چنانکه میبینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیریهای مذهبی و تنازعهای ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمیکنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیریها مشغول کردهاند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان ها و #آتاتورک ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقیزاده ها و #میرزاملکم ها آغاز کرده بودند، و نمیتوانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه میپندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزشهای اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامـه
Forwarded from گروه شریعتی
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخشهایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی
🔸از همهی فصلهای زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگهای پر سر و صدا را و به قول فیلمیها «عملیاتی» را میفهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمیتوانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدیای غمانگیزتر، عمیق و واقعاً خونینتر است...
🔸احتضار پیامبر یک سال طول میکشد: از حجة الوداع تا لحظهای که دهانش بسته میشود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونهای دیگر است. حرفهایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطهاش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان میدهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و میخواهد روی این تکیه کند و میخواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار میشود.
🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشاییترین صحنهی زندگی است. بسیار کماند مردانی که زیبا مردهاند...
🔸مردنهای بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان میمیرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان میمیرد که هست. یکی از مشهورترین مردنها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان میدهد. افسرانش بر بالینش ایستادهاند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشمهایی است که زیبائیها و شکوههایی را میبیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگبین آن را نمیبینند.
🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسبهای خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشمهای کم سو هرگز زیبایی آن را ندیدهاند. دیدار محمد با مرگ چگونه میتواند ساده باشد؟
🔸پیامبر یکایک چهرههای برجستهی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی میکند. وی خوب میداند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافتهاند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید میکند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژهای را دارا باشد.
🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمیتوانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیامهای غیب را به #انسان میآورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش میآمد دستش را در آب فرو میبرد و بر صورتش میکشید و میگفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...
🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار میکشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی میکوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لبهای محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
بخشهایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی
🔸از همهی فصلهای زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگهای پر سر و صدا را و به قول فیلمیها «عملیاتی» را میفهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمیتوانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدیای غمانگیزتر، عمیق و واقعاً خونینتر است...
🔸احتضار پیامبر یک سال طول میکشد: از حجة الوداع تا لحظهای که دهانش بسته میشود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونهای دیگر است. حرفهایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطهاش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان میدهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و میخواهد روی این تکیه کند و میخواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار میشود.
🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشاییترین صحنهی زندگی است. بسیار کماند مردانی که زیبا مردهاند...
🔸مردنهای بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان میمیرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان میمیرد که هست. یکی از مشهورترین مردنها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان میدهد. افسرانش بر بالینش ایستادهاند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشمهایی است که زیبائیها و شکوههایی را میبیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگبین آن را نمیبینند.
🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسبهای خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشمهای کم سو هرگز زیبایی آن را ندیدهاند. دیدار محمد با مرگ چگونه میتواند ساده باشد؟
🔸پیامبر یکایک چهرههای برجستهی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی میکند. وی خوب میداند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافتهاند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید میکند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژهای را دارا باشد.
🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمیتوانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیامهای غیب را به #انسان میآورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش میآمد دستش را در آب فرو میبرد و بر صورتش میکشید و میگفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...
🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار میکشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی میکوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لبهای محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...
✅ @Shariati_Group
📚معلم علےشریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
Telegram
.