گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔴 آخر و عاقبت ۱۶ آذر
شصت و هشت سال بعد!

دکتر #سوسن_شریعتی

"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده‌ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟

🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می‌خورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه می‌کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.

🔺 با نامه علی‌اکبر #شریعت_رضوی شروع می‌کنم: (آذر ۲۳۳۲)

🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی

مدتی است که کاغذ شما نمی‌رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می‌آمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار می‌شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.

🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می‌دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچه‌های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه‌ی اقوام سلام می‌رسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)

🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کله‌ای که بوی قورمه سبزی می‌دهد) می‌خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایده‌ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه‌اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:

*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.

🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه‌ی عمومی چرخ می‌خورند نمی‌پردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می‌بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می‌گردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی‌شناسد.

🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته‌هایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز می‌کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می‌نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه‌ها در میانم گرفته‌اند. من با مرگ زندگی کرده‌ام، با توطئه خو کرده‌ام، اما اکنون و این چنین نمی‌خواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش می‌زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می‌شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافی‌ها برای این بود، نشد. اکنون، بی‌شرمی کیهان‌ها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطب‌های آشنا-م.آ. ۱)

🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان‌ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاه‌ها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکت‌های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.

🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، توده‌ای ها، گروه‌های چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته می‌شد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سال‌های اول توسط گروه‌های ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می‌زد. دلیل این تعلل، تفسیر‌های متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال‌ها، احتیاط قدرتمداران را بر می‌انگیخت.


🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37


@Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
🪴 شریعتی و پرسش بنیادین ما

دکتر #بیژن_عبدالکریمی

🔆 آن چیزی که #شریعتی را شریعتی می‌کند و او را از دیگران متمایز می‌سازد این است که وی کوشید دیالوگ و رابطه‌ای دیالکتیکی میان عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن ایجاد کند؛ بی‌آنکه یکی از آن دو را بر دیگری چیره سازد. این در حالی است که سنت گرایان (در معنای عام کلمه) درپی آن هستند که عالم #مدرن را به عالم #سنت بکشانند؛ یعنی می‌خواهند عالم مدرن را بر اساس چارچوب‌های مفهومی عالم سنت بفهمند، لذا نمی‌توانند به سرشت و حقیقت عالم مدرن و زیست جهان کنونیِ ما پی ببرند. از سوی دیگر خیل انبوه روشنفکران ما نیز می‌کوشند ارزش‌ها و #جهان‌بینی نهفته در سنت را انکار کنند و با تأثیرپذیری از جهان‌بینی و ارزش‌های عصر روشنگری، موضعی ضد سنت دارند یا حداکثر، همچون روشنفکران به اصطلاح دینی، می‌کوشند به نحوی سنت را مدرن کنند و صورت مدرن را به ماده سنت تاریخی تحمیل نمایند. در این روش نیز سنت از روح خودش تهی می‌شود. درصورتی که #علی_شریعتی نه می‌خواهد #مدرنیته را به عالم سنت، و نه سنت را به عالم مدرن تقلیل دهد و همین امر نیز باعث شده است که وی هم از جانب سنت گرایان و هم از طرف نوگرایان مورد هجمه و انتقاد شدید قرار گیرد و لذا نه مدرنیست‌ها و نه سنتی‌ها هیچ یک او را از آن خود و گروه اجتماعی خویش تلقی نکنند.

🔆 آنچه شریعتی به منزله #دین، #اسلام یا #تشیع می‌فهمد در قیاس با آنچه بسیار دیگری می‌فهمند، صرفاً یک «مشترک لفظی» است..!
آن چیزی که شریعتی به منزله‌ی دین یا اسلام می‌فهمد امری وجودی (اگزیستانسیل) است؛ یعنی شریعتی دین را نه صرفاً به منزله‌ی بخشی از #فرهنگ یا یک نظام #تئولوژیک یعنی به منزله‌ی مجموعه‌ای از باورهای نهادینه شده تاریخی، یا یک ابژه و موضوعی برای پژوهش علمی یا یک #ایدئولوژی سیاسی، بلکه دین را به منزله‌ی نحوه‌ای از هستی و بودن #انسان در جهان می‌بیند و می‌توان بیان داشت که مواجهه‌ی وی با دین علی‌رغم اینکه یک مواجهه‌ای مؤمنانه بوده، مواجهه‌ای پدیدارشناسانه نیز هست و این وجه پدیدارشناسانه همان چیزی است که در میان سنت گرایان و نیز نوگرایان جامعه‌ی ما تا حدودی زیادی غایب است.

🔗 مطالعه‌ی متن کامل این مصاحبه

@Shariati_Group
🔵 شریعتی، معلم کدام انقلاب؟

🔅در آستانه سالگرد انقلاب #مردم / مروری دوباره بر مقاله دکتر #سوسن_شریعتی در مجله شهروند، مورخ بهمن ۱۳۸۶ تحت عنوان شریعتی، معلم کدام انقلاب؟

معروف است که #شریعتی معلم #انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می‌بریم که با این هر دو مؤلفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده‌ایم..!
نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب، - مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی‌های کاذب، برانگیختن شور و انهدامِ شعور، دادن دستورالعمل‌هایی برای رستگاری، یکی انگاشته شد (و امروز می‌شنویم ویوا-آکادمیا viva académia) انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونتِ انقلابیون سابق یا معتقدند که:
الف- انقلاب خوب بود، اما #اصلاحات بهتر است؛
ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی.
پ- یا اینکه «رفته‌ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش» و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می‌بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن.

در نتیجه یا باید بشوی #اصلاح‌طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی‌اش در انقلاب می‌ماند روی دستمان!

🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟
در #معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می‌شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاه‌های زیستی ما باشد: نسبت #سنت و #مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت #عقل و #ایمان، نسبت سنت و #مذهب، #ایدئولوژی و #فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینیِ او همانی بود که بعداً نامش #اسلام_سیاسی شد! و مبنای #دین و #حکومت؟
بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه #عدالت طلبی او در برابر #دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…

🔹بیایید لجبازی کنیم و امیدوار بمانیم: شریعتی سال‌ها است که «ما» ی مذهبی را عصبانی می‌کند، «ما» ی اجتماعی را تحریک می‌کند و «ما» ی خلوت نشین را مضطرب و به این معنا «معلم انقلاب» باقی می‌ماند، حتی اگر معلمی و انقلاب امری از مد افتاده باشد..!

#انقلاب_۵۷
@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل
🔷 در نقد روس پرستی و آمریکا پرستی

جنگ را باید بدون هیچ پیش شرطی محکوم کرد. این مشکلی است که #روس پرست‌ها و #آمریکا پرست‌ها دارند. یکی بر کشتار مردم #اوکراین چشم می‌بندد و دیگری چنان از وقوع جنگ در قرن بیست و یکم تعجب می‌کند که گویی کشتار کودکان یمنی و تداوم اشغال اراضی #فلسطین را نمی‌بیند..!
عینک #ایدئولوژی است که باعث می‌شود بین کودک سوری و یمنی فرق گذاشته شود. یا درباره فلسطین رگ غیرت پاره شود اما گویی ظلمی به نام تبعیض سیستماتیک علیه آیغورهای #چین وجود ندارد. عینک روس پرستی و آمریکاپرستی فقط قسمتی از واقعیت را می‌بیند، در نتیجه گاهی در مقام مدافع جنگ ظاهر می‌شود و گاهی در مقام منتقد جنگ.

روس پرستی و آمریکاپرستی دو بازنمایی از عدم تعادل از "ایرانی بودن" است. یکی به خاطر توهین نابجای سفیر چین و تحقیر رئیس دولت در #مسکو رگ گردن پاره می‌کند اما #کودتای سیا CIA و MIX #لندن علیه دولت #مصدق را توجیه می‌کند. دیگری مخالف صدردرصد کودتاست اما هنوز دلبسته برآمدن استالینی دیگر در نزدیکی مرزهای کشور است‌. این دو گونه نگاه به جهان از عدم تعادل در رنجند و در طول #تاریخ به #ایران زخم زده‌اند. حالا که #پوتین نقض حاکمیت ملی یک کشور کرده عده‌ای آشکارا و پنهان خوشحالند. چرا..؟

چون مسأله این‌ها نه #ایران که #ناتو است. برایشان هم فرقی ندارد روزی خرس بیدار شده روسی هوس فتح مجدد بخشی دیگر از کشور کند همچنانکه وقتی مصدق امتیاز شیلات شمال را تمدید نکرد بر او شوریدند و در جریان ملی شدن صنعت #نفت از اعطای امتیاز نفت شمال به #شوروی دفاع کردند.

♦️این تفکر روس پرستی در حاکمیت فعلی رسوخ یافته. زبان وزیر خارجه‌اش در محکومیت نقض حاکمیت ملی یک کشور الکن است. نقطه مقابل آنها وادادگان به آمریکاست. کرمیت #روزولت در #کودتای_۳۲ پولی که خرج کرد بسیار کمتر از بودجه مصوب بود چون قیمت #دربار و #روحانیت مرتجع و اوباش بی مخ خیلی ارزان بود..‌.

درحالی که اوکراین زیر توپ و بمب و چکمه روس در حال له شدن است، در محکومیت #جنگ نباید تردید کرد، اما این رخداد پیام دیگری هم دارد که یک #ملت باید قدرت کافی برای دفاع از خود داشته باشد. روس پرستی و آمریکا پرستی؛ روس ستیزی و آمریکا ستیزی؛ همه مانع از افزایش قدرت ملی هستند. بخصوص اینکه در کانتکست #دیکتاتوری زیست کنیم که به جای #مردم به باتوم تکیه می‌کند. بر سر شهروندش میزند اما تحقیر پوتینی را می‌پذیرد. "ایران مدنی" در جنگل بین‌الملل پیش از همه باید بر قدرت شهروندان مستقل و منتقد با روحیه توسعه‌گرا تکیه کند که مساله‌شان نه کاخ سفید یا کرملین؛ نه ناتو یا اتحاد با شرق، که توسعه‌ی ایران باشد.

محافظت از جهان ایرانی، در جنگل بین‌الملل...

✍️ #مجتبی_نجفی

@Shariati_Group
⭕️ روایت مرحوم بنی‌صدر از جلسه‌اش با دکتر شریعتی در اواسط دهه‌ی ۴۰

🔅وقتی من از #ایران می‌خواستم به #اروپا بیایم، او را به من و مرا به او معرفی کرده بودند. با آقای #شریعتی دیدار کردیم و طی چند جلسه گفتگو با هم آشنا شدیم و با هم انس گرفتیم. قبل از این‌که او از اروپا به ایران برگردد، یک جلسه هم تشکیل دادیم که رسیدگی کنیم به این‌که چه باید بکنیم.
«چه باید کرد لنین؟» [خنده با هم] نشستیم و گفتیم: #دین اسلام، اسلامی که چهارده قرن زندگی کرده وافی نیست و محل کلام نبود به لحاظ این‌که حتی پهلوی‌ایسم بر این #اسلام غلبه کرده بود، حالا بقیه مثل #مارکسیسم به کنار. حتی پهلوی‌ایسم اسلامی که #رضاخان بتونه، یعنی یک #قزاق بی‌سوادی به عنوان این‌که بگه من طرفدار مدرن کردن ایرانم، این را بکنه توی لوله هنگ پس، این اسلام غیرکافی است. اگر اسلام این است و چیزی جز این نیست، می‌باید با شجاعت گفت که این کافی نیست. اما اگر غیر از این است، پس چیست؟ آن وقت آن را باید پیدا کرد و گفت.

🔅البته آن وقت این را که الان دارم می‌گویم، بیان #آزادی و بیان #قدرت، توی ذهن ما نبود، باید انصاف داد. آن وقت توی ذهن ما همان قدرت خوب و بد بود. هنوز موازنه‌ی عدمی هم، چیزی توی ذهن من که بتوانم در آن گفتگو‌ها مطرح کنم نبود. جز همین سیاست خارجی نه #روسیه و نه #آمریکا. بیش‌تر از این توی ذهن ما نبود.

🔅درواقع همان دیدگاه دکتر #مصدق. در آن گفتگو قرار شد دکتر شریعتی انتقاد از اسلام موجود را بر عهده بگیرد و پیشنهاد اسلام دیگری را پیگیری کند، و اگر راه‌حلی باشد برای نجات ایران و دنیای امروز، این را هم من بر عهده بگیرم.

🔅البته، خب، این یک کار خیلی شاقی بود نسبت به سن و سال آن روز ما، معلومات و امکانات آن روز ما، ولی به هر حال این خودش یک دل و جرأتی می‌خواست. خود شریعتی می‌گفت: «از غرب نترسیم، بدون اجازه‌ی غرب فکر کنیم.» ثانیاً یک میلیارد انسان‌اند و چهارده قرن کار هست. تمام کتابخانه‌های دنیا پر از آثار موافق و مخالف است. حالا بعد از چهارده قرن بیایید و بگویید اسلام این است، یعنی در همه‌ی این چهارده قرن دیگرانی نفهمیدند و شما فهمیدید و چنان‌که بار‌ها هم گفتند...
با این حال جرأت می‌خواست و ما گفتیم، جرأت کردیم، بلکه اگر توانستیم آن مقدار را می‌کنیم، و اگر نتوانستیم آیندگان خواهند کرد.
شریعتی برگشت به ایران. گرچه بخش عمده‌ی کار او انتقاد از اسلام موجود بود، اما پیشنهاد هم داد؛ و راجع به اسلام چیست، پیشنهاد هم کرده، مثل #شیعه چیست؟ مثل برداشت از اسلام و به قول شما قرائت شما قرائت از اسلام به مثابه #ایدئولوژی ، فاطمه فاطمه است و غیره...

🔅به اصطلاح یک ایدئولوژی با یک سازمان‌دهی برای یک قدرت جدید. مثلاً فرض کنید کاری که #لنین کرده با این تفاوت که کار لنین نفی همه‌ی دین‌ها و ایدئولوژی‌های غیرمارکسیسم است و نوعی برداشت از مارکسیسم است و کار شریعتی نوعی برداشت جدید از اسلام است.

@Shariati_Group

📚 خاطرات #ابوالحسن_بنی‌صدر / درس تجربه؛ ۱۳۸۰، ۵۰-۵۱ - به کوشش حمید احمدی
📌 عناصر منحصربفرد گفتمان شریعتی!

🔅اکنون که به سالروز کوچ ابدی دکتر #علی_شریعتی نزدیک می‌شویم؛ و در حالی که دهه‌هاست این سرمایه‌ی فرهنگی رخ در نقاب خاک کشیده، دیگر در میان جوانان این مرز و بوم مقبولیت چندانی ندارد؛ برآنم یادداشت کوتاهی را برای بزرگداشت نام او تقدیم دوستان کنم؛

🔅نا گفته پیداست که هیچ #انسان تحصیل کرده در مدارج بالایی به صرف استعمال سیگار #روشنفکر تلقی نمی‌شود! اما در روزگاری نه چندان دور، سیگار بر گوشه‌ی لب آکادمسین‌ها و دانشگاه دیده‌ها، نماد روشنفکری قلمداد می‌شد اما این قماش از روشنفکران عموماً دل خوشی از #دین و دیانت نداشتند و اساساً با آن سر ناسازگاری داشتند؛ این میانه اما دکتر علی #شریعتی یک استثناء بود.

🔅شریعتیِ #جامعه_شناس، دانشگاه دیده و از خارج برگشته‌ای بود که همچنان به سنت تاریخی خویش #عشق می‌ورزید. من هیچ وقت با قرار دادن شریعتی در قفسه‌ی روشنفکران دینی تفاهم نداشته‌ام؛ شریعتی دانسته یا ندانسته ویژگی‌هایی داشت که او را حتی در ظاهر با دیگران متمایز می‌کرد، و همینجا هست که باید به سراغ نمادهایی برویم که این تمایز را در ذهن مخاطبان شریعتی جا می‌انداخت.

🔅چه طور ممکن است که کسی به اعتباری واقعاً به جمع اضداد توفیق یابد از طرفی تحصیل در فرنگ آن هم در فرانسه‌ی آن دهه ها و درس خوانده‌ی سوربن #پاریس و معروف به آقای جامعه شناس، و از طرفی عاشق دلداده‌ی به "#حسین" وارث آدم و "#علی" حقیقتی بر گونه‌ی اساطیر... !

🔅اساساً کسی که کراوات می‌بندد و سیگار می‌کشد و از دین دفاع می‌کند و البته آشنای به تفکر انتقادی و علم زمانه‌ی خویش است، پتانسیل تمایزیافتگی را بالقوه داراست، اما این مشخصات در ظاهر کفایت نمی‌کرد تا شریعتی؛ شریعتی شود؛ این مرد خراسانی سری شوریده و زبانی آتشین داشت و روحی البته بزرگ..‌. و مجموع این معجون باطنی و ظاهری از جوانان آن دهه‌ها دلبری می‌کرد، بی کم و کاست...

🔅باید خوشحال بود که دوره‌ی بت سازی‌ها و شخصیت پرستی‌ها به پایان رسیده است؛ اما بلافاصله باید افزود که جای دریغ دارد که در عصر غروب بت‌ها؛ جوانان ما به همین سادگی از معدود سرمایه‌های فکری این سرزمين محروم داشته می‌شوند؛ بی تردید شریعتی مثل هر کس دیگری در ساحت اندیشه بی‌اشتباه نبود، اما راندن وی به چوب #ایدئولوژی اندیشی اجحاف بزرگیست در حق نه تنها او، که در در حق اندیشه؛ بدون اینکه بخواهم به دعوای #سنت و #مدرنیته و دینی و #سکولار و چه و چه وارد شوم باید اذعان کنم حضور عناصر سنت تاریخی و دینی در گفتمان مدرن شریعتی حتی در مقابل دیدگان یک خواننده‌ی انتقادی چیزی کم از یک شاهکار نداشت!

🔅طبایع سنتی به جهت تعلقات خویش کمتر زیست جهان جدید را به رسمیت می‌شناسند، و لاجرم هویتی توپر و مقاومتی به خود می‌گیرند؛ و از پذیرش شکاف مدرنیته در هویت خویش سرباز می‌زنند و این توی ذوق می‌زند؛ رجوع شریعتی به مآثر اما به گمانم چنین نبود. امروز از پس گذر سالیان و در سراسر جهان، دیگر برای اهل نظر سخن از یک چنین امکانی چیزی چندان خلاف آمد عادت نیست؛ کسی مدعی این نیست که شریعتی به پادزهر جهان نیهیلیستیک معاصر دست یافته بود، ولی ای بسا در میان بس بسیاران، شریعتی و گفتمان او هنوز منحصر بفرد و یگانه است. یادش گرامی...

دکتر #محمدحسن_علایی

@Shariati_Group

🔻از نگارنده این مطلب:
🎙 واکاوی امکانات تفکر شریعتی در مواجهه با نیهیلیسم! (سمینار ملی "شریعتی و راه آینده")
.
نیایش به‌عنوان نیاز آدمی و هم‌چنین احساس عاشقانه و عارفانه آدمی، دو نوع دعا را بوجود آورده که ما با هر دو نوعش آشنا هستیم.
اما #اسلام، این دو بعد اساسیِ #دعا را حفظ کرده و بعد سومی نیز بر آن افزوده که (تا آنجایی که من آشنائی دارم) ویژه‌ی دعای اسلامی است و آن عبارتست از: بعد #آگاهی فکری و یا بخش #حکمت باصطلاح خود اسلام، که بر دو بخش دیگری که ابزار احساس و #عشق و همچنین ارائه احتیاج ونیاز و #فقر نیایش‌گر باشد، افزوده است، به این معنا که یک متن کامل از یک دعای مستند اسلامی شامل سه بعد است که سه نیاز را برآورده می‌کند. یکی تجلی فقر - نیاز ، و یکی تجلی احساس عارفانه و عاشقانه که فقط راز و نیاز یک عاشق است، و سوم "آموزش فکری، علمی و ایجاد #خودآگاهی فلسفی و اعتقادی در متن دعا برای نیایش‌گر است.

اینجاست که کاملاً جهت دعا فرق می‌کند؛ همیشه دعا جهتش ازطرف #انسان بطرف مجرد، بطرف خداست، در بعد آگاهی برعکس نیایش‌گر در حالی‌ که دعا می‌کند، در حقیقت مخاطب خود اوست، برای اینکه دراین قسمت حکمت ( که نمونه‌اش خواهد آمد و در این بعد سوم که بعد آگاهی است، یا بعد #ایدئولوژی، یا بعد اعتقادی، (که آموزش فکری اسمش را می‌گذارم) در حالی‌که من #خدا را می‌خواهم در شکلی که نامش دعاست، خودم، مخاطبم، و دغا، متن درس است. و اینجاست که در حقیقت دعا کننده خود طرف سخن است. و این‌ست بعد سومی که در دعای اسلامی اضافه می‌شود...

اما #شیعه، که در عالی‌ترین شکلش، دعای #امام_سجاد (بعد از پدرانش) می‌باشد ، بخاطر سر نوشت تاریخی و اجتماعی خاص شیعه که مبارزه با دستگاه حاکم بوده، و هم چنین نداشتن هیچ‌گونه وسیله جهاد، ونیز نداشتن حق بیان و قلم برای بیان دردهای اجتماعی، شعارهای طبقاتی، اجتماعی، اجتهادی، فکری، گروهی، ارائه خواست‌ها، ايده‌آل‌ها، اصول عقاید خودش، و عرضه کردن اساسی‌ترین رنج‌ها و اساسی‌ترین آرزوهای گروه خودش، بـرخودش و دیگران، فرم دعا را بعنوان وسیله‌ی #جهاد و نیز وسیله‌ی ارائه و بیان افکار اجتماعی، رنج‌ها، دردها، و هم‌چنین سرنوشت خاص شیعه، گذشته‌اش، مصیبت‌ها، فاجعه‌ها، اراده‌ها، آرزوها، تسليم ها، جنایات، ظلم‌ها، مظلوميت‌ها، جلادی‌ها، و شهادت‌ها که مجموعا سرنوشت تاریخی شیعه را در #تاریخ اسلام شکل می‌داده، همه‌ی آن‌ها در متن «دعای شیعی» تجلی دارد. و می‌بینیم که در اینجا، دعا هم یک نوع حرف زدن است با خدا، چنانکه همیشه بوده و در شیعه «یک نوع حرف‌ها را زدن» بنابراین دعای شیعه بصورت کامل‌ترین مکتب خودش در چهار بعد مشخص است:

نیاز - عشق - آگاهی - مبارزه

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۸ / نیایش / زیباترین روح پرستنده
📌علی" نویسنده‌ای که انقلاب فکری بزرگی ایجاد کرد

🔅#علی_شریعتی، نگرشی نوین به #تاریخ و #جامعه_شناسی اسلام عرضه کرد، او بازگشت به #تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق #عدالت_اجتماعی قلمداد می‌کرد.

🔅شریعتی با ارائه افقی وسیع و روشن از یک #جهان‌بینی و #ایدئولوژی فراگیر و کارآمد بر اساس تعلیمات #اسلام نبوی، توجه روشنفکران و عناصر آگاه و #آرمان جوی جامعه را به اصالت انقلابی مکتب تشیع معطوف داشت و نشان داد که #نهضت تشیع، تنها راه و ایدئولوژی کارآمد و مؤثر برای نجات توده‌های تحت ستم و برقراری یک نظام مبتنی بر #قسط و #عدل حقیقی است.

🔅تواضع و فروتنی که از جمله خصلت ‌های نیک دکتر #شریعتی بود در سبک آثار او بسیار تأثیر داشته به ‌طوری ‌که در جای ‌جای آثار خود عنوان کرده که یکی از رعایای این مملکت است. او انسانی متواضع بود، اما در برابر عناصر مخرب جامعه هیچ تواضعی از خود نشان نمی‌داد و حتی در برابر اعمال تبهکارانه آنان قاطعانه و محکم ایستاد و به ستیز با آنان برخاست. شهرت گریزی از جمله ویژگی‌های اخلاقی شریعتی بود که در نتیجه در بیان وی نیز تأثیر داشته است؛ به صورتی که در آثارش با عدم توجه او به مقام و منصب دنیایی روبه ‌رو می‌‌شویم.

🔅مردمی بودن و وابسته نبودن اندیشه دکتر شریعتی نسبت به جریان‌های سیاسی - اجتماعیِ عصرش سبب حفظ محبوبیت این اندیشمند بزرگ در دل مردمان روزگار پس از اوست.

🔅او در آثارش دغدغه‌هایی مانند #فقر و #تبعیض را بدون ترس بیان می ‌کرد و با سفر به کشورهای مختلف با شناخت #فرهنگ دیگر جوامع، پالایش منابع فرهنگی را در خلال صفحات کتابش به #مردم می‌آموخت، عمق ارتباط مخاطبین با کتاب‌های شریعتی نشان از تأثیرگذاری او در جامعه است .

🔅شریعتی با حفظ زبان فارسی به‌ عنوان زبان #دین، #ملیت، #قومیت و #اندیشه ایرانی تأکید داشت و از سویی با دو مفهوم #غرب‌گرایی و #غرب‌گریزی مخالف بود و معتقد بود باید روی شناخت فرهنگ غرب و فرهنگ خود تمرکز داشت.

🔅علی شریعتی مردی که با واردکردن نگاه جامعه ‌شناسی به حوزه دین، موجی از زبان جدید در دنیای جوانان تشنه اسلام پدید آورد، این زبان تازگی‌هایی داشت که به تسلط دکتر شریعتی در حوزه #ادبیات و #هنر مربوط می‌شد؛ چراکه او تحصیلات دانشگاهی ادبیات فارسی داشته و بر زبان‌های عربی و فرانسه احاطه داشت؛ مجموع این‌ها او را دارای قابلیت‌هایی کرده بود که بتواند با نسل نوجو و آرمان‌خواه زمان خود گفت‌وگو کند.

@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
💢 ویژگی‌های "تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار" در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!

▫️آیا تفکر #هایدگر به منظور غلبه بر #نیهیلیسم دوران #مدرن و نقد مبانی تمدن غرب،ی ما را به گذشته و نوعی تفکر ارتجاعی دعوت نمی‌کند؟
▫️آیا تفکر هایدگر برای غلبه بر نیهیلیسم دوران، ما را دوباره اسیر نوعی تفکر تئولوژیک نخواهد کرد، همان نحوه‌ی تفکری که بشر غربی طی دوران متمادی #قرون_وسطی آن را با ذره، ذرهِ وجودش تجربه کرده است؟

▫️اینجا دقیقاً همان چالشگاه اساسی است که تفکر هایدگر اهمیت خود را نمایان می‌سازد. مسأله این است که آیا ما صرفاً با دو امکان اساسی روبروییم؟ یکی #متافیزیک و سوبژکتیویسم غربی که در نهایت به مرگ #خدا و نیهیلیسم می‌انجامد و دیگری تفکر #تئولوژیک که ما را با دشواری‌ها و خطرات بسیار، همچون خطر جنگ‌های مذهبی، #استبداد دینی و انحصارگرایی مذهبی روبه‌رو می‌کند؟

▫️از نظر #بیژن_عبدالکریمی تفکر آینده هیچ‌یک از دو امکان مذکور نخواهد بود و همانگونه که پاره‌ای از قرائن نشان می‌دهد، بشر راه‌ دیگری را خواهد یافت که نه در استمرار تفکر #سکولا‌ر غربی است و نه تفکری از سنخ تفکرهای تئولوژیک مرسوم. ظهور تفکر خود هایدگر یکی از همین نشانه‌هاست. به بیان دیگر هایدگر، به اعتباری #معلم «تفکر آینده» است. وی افق و راه تازه‌ای را به ما می‌نمایاند. این راه و تفکر تازه را باید تفکری "غیرتئولوژیک‌ غیرسکولا‌ر" نامید.

▫️اما به راستی چگونه تفسیری معنوی و غیر نیهیلیستیک از جهان در عصر #تکنولوژی امکان‌پذیر است؟ این مهم‌ترین پرسش دوران ما است؛ به نظر عبدالکریمی بشر و #تفکر آینده، راه تازه‌ای، خارج از افق‌های تفکر سکولا‌ر و نیز تئولوژیک کنونی را به جان خواهد آزمود. فکر آینده‌ی بشری، تفکری غیرتئولوژیک و غیرسکولار است. بشری که هم نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک و نتایج زیان‌بار آن را در طی قرون‌وسطی تجربه کرده است و هم عقل سکولار و نیهیلیسم پیامد آن را در جهان مدرن با جان آزموده است، شیوه‌ی تفکری را در ورای هر دو تجربه‌ی تاریخی خود جست‌وجو می‌کند. اندیشه‌ی متفکرینی چون #کی‌یرکگور و هایدگر نه تئولوژیک است و نه سکولار؛ به همین دلیل برخی با تفسیر معنوی از تفکر هایدگر مخالفند، چون فکر می‌کنند هرجا معنویتی هست باید نظام‌های تئولوژیک نیز حضور داشته باشد. کی‌یرکگور و هایدگر هر دو گام‌هایی بلند در جهت تخریب نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک برداشتند، بی‌آنکه بکوشند ما را به تفکری سکولار و نیهیلیستی سوق دهند. از نظر عبدالکریمی، این «گشودگی به هستی» است که #دین و #مذهب فردای #تاریخ بشر خواهد بود.

▫️هایدگر می‌گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیرهنگام و برای وجود بسیار زود است.» در تفکر آینده «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و این‌همانی‌شان مورد تأمل قرار خواهند گرفت؛ چراکه وجود یگانه امر قدسی همان است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف‌برانگیزش جانشین همه‌ی خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه‌ای خواهد شد.

▫️#انسان امروز با تجربه‌ی دو دوره‌ی اساسی و بنیادین تاریخی، یعنی دوران‌های سنت و مدرن و با تجربه‌ی دو نوع #آنتولوژی که در بنیاد این دو دوره‌ی تاریخی وجود داشته است، امروزه خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی آنتولوژیک، هم آنتولوژی‌های سنتی و هم آنتولوژی‌های مدرن و در همه‌ی اشکال خرده‌ نظام‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای که تحت عناوین کلی آنتولوژی‌های سنتی و مدرن وجود داشته‌اند مواجه می‌بیند، لیکن برخی از متفکران راه سوم دیگری را جسته، بر برخوردی غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و غیرتئولوژیک و مواجهه‌ای پدیدارشناسانه با همه‌ی سنن نظری تاریخی از جمله با سنت متافیزیک غربی و نیز همه‌ی دیگر سنت‌های نظری تاریخی تأکید می‌ورزند. این دسته از متفکران خواهان نشان دادن این حقیقت هستند که مسیر تفکر ما برخلاف گذشته، نه از شرق‌شناسی و نه از شرق‌شناسی وارونه و تسلیم شدن به منطق درونی شرق‌شناسی، بلکه از مسیر تازه‌ای از تفکر می‌گذرد که در آن #دانش از #قدرت و #ایدئولوژی تبعیت نمی‌کند. این مسیر تازه‌ی تفکر عبارت است از: مواجهه‌ی پدیدارشناختی با تاریخ و اجتناب از رویکردهای سیاسی، ایدئولوژیک و تئولوژیک با همه‌ی سنت‌های تاریخی، هم با شرق و همه‌ی سنن بزرگ معنوی شرقی و هم با غرب و سنت نظری متافیزیک یونانی آن. سنن حکمی و غیرمتافیزیکی شرقی سنت‌هایی سوبژکتیویستی نبوده‌اند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره‌ی عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ لذا تفکر آینده برای مواجهه با بنیادی‌ترین پرسش خویش نمی‌تواند بی‌توجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق‌زمین باشد.

@Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
🔵 سه عامل وضعیت فعلی کشور:
#نفوذ، #جهل مسئولین امر از بحران و #طمع الیگارش‌های موجود در ساختار #قدرت است.

🔹اگر ریل‌گذاری سه دهه‌ی گذشته #اصلاح نشود، به ته دره سقوط می‌کنیم.

🔹نگاه ایدئولوژیک و اقتصاد #نئولیبرالی تناقضی ندارند؛ چون #ایدئولوژی اساساً در خدمت سرمایه است.

🔹ما بارها به عملکرد فولاد مبارکه اعتراض کردیم، اما روزنامه‌ها کار نمی‌کردند.

🔹#انقلاب با شریعتی انجام شد، اما گفتمان #شریعتی همان ابتدا حذف شد. همان چیزهایی که شیخ فضل‌الله نوری می‌گفت را از زبان #مصباح_یزدی شنیدیم.

🔹#فساد، محصول نابه‌سامانی‌هاست و نابسامانی از اخراج #مردم از سیستم حکمرانی آغاز می‌شود.

🔹اشکال بزرگ نسل من این بود که ما فقط #براندازی کردیم و تصویری از این‌که الگوی #حکومت مناسب چیست، نداشتیم..!

🔹بخش خصوصی بیست سال است که سرمایه‌اش را از کشور خارج می‌کند چون امکان رقابت با بخش دولتی را ندارند.

🔹دولت سیزدهم ادامه‌ دهنده روندهای اشتباه قبلی است و نشان‌ دهنده این است که اراده‌ای فراتر از #دولت، پشت وضعیت اقتصادی #ایران است.

📚 دکتر #حسین_راغفر
تفسیر بحران اقتصاد سیاسی در ایران
پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱

@Shariati_Group
#شریعتی در کتاب "انسان بی‌خود" سخن از "اسلام فرهنگ" در برابر "اسلام مکتب" می‌زند و بر این باور بود که برای جهش اجتماعی نیاز به چرخش از اسلامِ #فرهنگ به سمت اسلام #مکتب هستیم. یکی از نمادهای #اسلام به مثابه #ایدئولوژی حجاب مکتبی زنان بود که بین پوشش سنتی زنان مسلمان و پوشش غربی زنان یک مدل سوم ایجاد کرده بود. اما آنچه "فاطمه" فاطمه است شریعتی را از دو مدل دیگر متمایز می‌کرد، "خودآگاهی زن" بود که بر اساس آگاهی ایدئولوژیک #حجاب را برگزیده بود ولی گفتمانی که بخشی از #قدرت مبتنی بر آن می‌خواهد زنان را محجبه کند، هیچ نشانی از خودآگاهی ایدئولوژیک ندارد بل می‌گوید حجاب التزام شرعی است و #دولت آن را #قانون کرده است و عدم التزام به آن مجازات قانونی دارد. به سادگی می‌توان دریافت که دال مکتب که سوژه‌وارگی و #آگاهی و #خودآگاهی و #انتخاب بود فدای التزام شرعی-فقهی شده است و این کانون تنش است.

دکتر #سیدجواد_میری
@Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
🔱 شیـطان در برابر انسان

″... برخلاف ادیان دیگر که #الله و #شیطان در #طبیعت وجود دارند و با هم می‌جنگند، در #اسلام یک نیرو در طبیعت وجود دارد و آن نیروی الله است. اما در درون #انسان، شیطان با الله می‌جنگند و انسان صحنه‌ی پیکار این دو است. بنابراین ثنویتی که در اسلام وجود دارد، برخلاف مذاهب گذشته، یک دوگانه پرستی دو خدائی و دو اقنومی در درون و سرشت خود انسان است نه در طبیعت؛ یک اقنومی است و فقط در قلمرو و اراده یک فرد می‌باشد و آنهم خداوند است. اینست‌که شیطان در اسلام، در برابر خدا نیست، بلکه در برابر انسان است. در برابر آن نیمه خدائی انسان، و چون انسان پدیده‌ایست دو بعدی، ساخته شده از ماده خاکی و #روح خدا، در نتیجه هم محتاج به خاک و هم نیازمند به خداست و #مذهب و #ایدئولوژی و یا زندگی‌ای را که باید بنا کند و به آن معتقد باشد، باید مذهب، زندگی و یا تمدنی باشد که نیاز هر دو بعد را برآورده کند و به هر دو عنایت داشته باشد. تراژدی اینست که متأسفانه #تاریخ این طور حکایت نمی‌کند، تاریخ می‌گوید تمام جامعه‌ها یا به طرف آخرت گرائی و زهدگرائی رفته‌اند یا به طرف خاک گرائی و دنیا گرائی میل کرده‌اند؛ همه‌ی تمدن‌ها ابن طور بوده‌اند ...″

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود
″... خودم براساس احتیاجی که احساس می‌کنم و مسائلی که اکنون در #عصر ما مطرح است، و بالاخص برای این نسل جدید که با این «اسلام دوباره جان گرفته»، و به قول #اقبال_لاهوری بزرگ «تجدید بنا شده»، مطرح است، براساس این نیاز دلم می‌خواهد مسائل علمی، فنی و کاملاً دقیق اعتقادی و در متن #ایدئولوژی مطرح بشود؛ مسائلی که متأسفانه ایدئولوژی‌های مغایر و متخاصم [اومانیسم، مارکسیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و...]*، اکنون به شدت و بیشتر از همیشه لبه‌ی تیز حمله‌شان را این مبانی اعتقادی #اسلام تعیین کرده‌اند و به شدت و با زمینه سازی‌های استعماری در سطح جهان دارند اسلام را و اساسأ بینش مذهبی را ریشه کن می‌کنند.
آنها خیلی فنی به میدان آمدند و خیلی پخته و بیدار، که حتی شکل درسی به ایدئولوژی‌شان داده‌اند، به طوری که هر #جوان ما با خواندن سه و چهار جلد کتاب و جزوه یک تصویر کلی و کامل خیلی روشن (پیدا می‌کند) و به نسبت #شعور و #اطلاعات و نیاز نسل جوان، «دو دو تا چهار تا»، و مشخص، این ایدئولوژی را احساس می‌کند و وقتی که به اسلام بر می‌گردد مسائل پراکنده، متشتت و، اگر هم با ارزش است، جزئی و موضوعی برایش مطرح است و تصویر کلی ایدئولوژی اسلام در مغزش نقش نـبسته است و خودبه‌خود وقتی که در درونش تصویری از اسلام مغشوش و بی‌شکل و در هم و تصویری از یک ایدئولوژی دیگر مغایر و متضاد، مشخص و شکل یافته و تمام مطرح است؛ طبیعتاً این درگیری به نفع آن ایدئولوژی و به ضرر ایدئولوژی اسلامی تمام می‌شود و بعد در ذهنیتش به قضاوتی ضدِ اسلام می‌رسد...″

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهان‌بینی و ایدئولوژی

*: عناوین مندرج در منبع متن قید نشده است
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!

🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی می‌کند، و آن را در تجربه‌ی زیسته‌ی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربه‌ی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال می‌کند، سپس نشان می‌دهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل می‌شود و نهایتاً نتیجه می‌گیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی مانده‌اند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دوره‌ی تفوق اصول #سرمایه‌داری بر جهان می‌پردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» می‌افزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا می‌شود، در اقتصادِ سرمایه‌داریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایه‌داری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود می‌شود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین می‌پرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی انقلابی براساس این #جهان‌بینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایه‌ها چه می‌کنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار می‌کنید؟ برای طبقه‌ی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟

🔸ارجاعات بسیاری به مجموعه‌ی آثار دکتر علی شریعتی می‌توان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنی‌نژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد می‌کند تبرئه می‌شود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعه‌نیافتگی التفات پیدا نکرده‌اند.

🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابان‌های شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعه‌ی #مدرن و اخلاق‌مدار و یک کشور مقتدر و عزت‌مند... همه‌ی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم این‌ها را می‌گذارند نقد شریعتی؛

🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ می‌دانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعب‌العبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کی‌یرکگور و #هایدگر و...‌ داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزش‌ها و باورها و ...

🔸گذشته‌ها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی می‌گذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غول‌هایی داریم که به راه دشوار ما چراغ می‌گیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ می‌دانیم به کجا می‌خواهیم برویم؛ زبان هم را می‌فهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کرده‌ایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.

🔸شریعتی کتاب حل‌المسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحران‌های جهانی هم شریک‌ایم؛ روندهای جهانی بر بحران‌های ما دامن هم می‌زند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت می‌شود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در می‌آوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همه‌ی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه می‌باشد و شریعتی چنین بود...

🔸هر بار به مناسبت‌های مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر می‌شود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنی‌ها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموخته‌ی #جامعه_شناسی، در مجموعه‌ی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی می‌یابم، علی‌رغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوت‌هایی که در دوران ما با زمینه و زمانه‌ی وی بوجود آمده است.‌

@Shariati_Group

دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔅چگونه می‌شود از این آفت که گریبان همه‌ی ما را گرفته است و همه را تهدید می‌کند- مقصود همه‌ی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب توده‌اند- رها شد؟ با کار.

🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومی‌برد و با سرشت او می‌آمیزد و عجین می‌کند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان می‌شود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همه‌ی عمق، پهنا و سرمایه‌ای که در این کلمه وجود دارد.

🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربه‌ای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایده‌آل، مجموعه‌ای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار می‌کنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.

🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجه‌ی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانی‌ترین و عمیق‌ترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادی‌شان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستی‌اش فاصله‌ای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.

🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطه‌ی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):

«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»

«از ایمان به عمل راه برده می‌شود و از عمل نیز به ایمان راه برده می‌شود.»

🔅روشنفکر از این نظر در لبه‌ی پرتگاه است که آگاهی‌اش را از #کتاب می‌گیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتاب‌زدگی را به وجود می‌آورد، بیماری‌ای که در آن، ارزش‌های انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن می‌گویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول می‌گیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفره‌های هزار و یک شبی غذا می‌خورند و از زهد علی ستایش‌ها می‌کنند و می‌پندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمان‌وار زندگی می‌کنند، اما به #ابوذر عشق می‌ورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین می‌گریند و آنان که فاطمه‌وار سخن می‌گویند، اما شیوه زندگی‌شان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!

🔅از #حج بازمی‌گردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز می‌خوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت می‌شوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیست‌های با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعف‌های وجودی خویش می‌جویند. همانطور که آن مارکسیست‌ها نیز در #مارکسیسم راه‌هایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل می‌کند، می‌جویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
 
⭕️ تحقق وعده الهی و قانون خلقت

🔅... و یومئذ یفرح المؤمنون، این مؤمنون اسیر بیچاره و بدبخت و گرسنه نفس می‌کشند «ینصر الله» به پیروزی و یاری خداوند ینصر من یشاء هر کس را که بخواهد به نصر خودش، به یاری خود پیروز می‌کند، و این به آن معنی نیست که هر کس را دلش خواست، بلکه هر کسی که «شایستگی پیروزی» داشته باشد، خداوند پیروزش می‌کند، و هو العزیز الرحیم، این دو صفت مختلف است، و هو العزیز الرحیم، عزیز به معنای عزت‌بخش و #قدرت بخش است و توانا و مسلط، رحیم یعنی کسی که دارای رحمت است، خداوند یک چنین گروه ضعیفی را که در راه هدف و آرمانشان تلاش می‌کنند به رحمت خودش عزت می‌بخشد، هو العزیز، و هو الرحیم، هر دو صفت را دارد، تمام این صفات متناسب با مطالبی است که قبلاً مطرح می‌کند هو العزیز الرحیم...

🔅وعد الله لایخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون، این وعده‌ی خداوند است که هر فئه و هر اقلیت کوچکی را، اگر بر راه خودشان بروند، بر یک گروه بسیار نیرومند و بزرگ پیروز خواهد کرد، وعده‌ای است که همه جا، و به همه‌ی بشریت اعلام کرده، وعده‌ی خداوند هرگز خلاف نمی‌شود. اما اکثر مردم متوجه نیستند، کسانیکه #روشنفکر هستند، نمی‌دانند که وعده‌ی خداوند نسبت به قانون اصلی و ناموس خلقت راست است، اما چی را می‌دانند؟ یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا، فقط همین ظاهر مسائل و تشکیلات و قدرت‌ها را خبر دارند که دنیا دست کیست، کجا اسلحه چقدر است و کجا #سرمایه‌داری چقدر است، کجا نیرو نیست و کجا نیرو هست؛ ارزیابی مسائل، اما بر اساس ظاهر؛ عقلشان به چشمشان است.

🔅یعلمون ظاهرا من الحیوة الدنیا و هم عن آلاخره هم غافلون، اینها نمی‌دانند که آخر کار چیست و از آن غافل‌اند، پشت این ظاهر‌ها را نمی‌توانند بخوانند. یک مرتبه، همین آدم عاجز و مایوسی را که به یأس سیاسی و فلسفیٕ روشنفکرانه دچار شده و مسائل جهان را ارزیابی کرده است، به یک تفکر بزرگتر می‌خواند؛ می‌گوید اصلاً از نظر ارزیابی قدرت‌ها و تفسیر مسائل سیاسی روز بیا بیرون، جهان #انسان و نظام کائنات و ناموس حاکم بر خلقت را بیندیش، تا بتوانی مسائل را عمیق ارزیابی کنی و به جای تفسیر سیاسی اخبار روز - که تمام #ایدئولوژی و روشنفکری تو از آن گرفته شده - ریشه‌های قانونی جبر #تاریخ و جبر عالم و مشیت الهی را بفهمی.

🔅اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق...
به دو کلمه تکیه می‌کند یعنی الا بالحق - و اجل مسمی - مگر تفکر نمی‌کنید پیش خودتان که خداوند، زمین و آسمان و هر چه در میان زمین و آسمان است، جامعه، نظام، قدرت‌ها، آدم‌ها، افراد، طبقات، همه را نیافریده است مگر به دو چیز، یکی بر اساس #حق، «همین‌طور بیخودی نیست که #زور فقط غالب باشد و سرنوشت بشریت دست چند قدرت مانند قدرت قیصر و کسری باشد». نه، این‌ها یک قدرت‌هاي روزمره است و فردا نابود می‌شود، اینها حوادث و بحث روز است، قانون کلی خلقت و مسیر کل تاریخ و قانون حاکم بر جامعه و کائنات را بیندیش و بعد نتیجه‌گیری کن که بفهمی که عالم بر حق خلق شده است. بنابراین جامعه و سرنوشت انسان‌ها هم بر حق خلق شده است، و اجل مسمی، یعنی یک مدت معین، پس قدرت‌هایی که بر دنیا حکومت می‌کنند و دیگران همه اسیر آنها هستند و آنها مسلط بر همه و بر همه جا، و می‌خواهند به خودشان و به دیگران وانمود کنند که ازلی هستند و نابود ناشدنی؛ نمی‌دانند که جبر تاریخ بر این است که هر قدرتی به زوال منتهی می‌شود، و حق هم این است...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / پيام اميد به روشنفكر مسئول
″... اشتباه بسیاری از روشنفکران به‌خصوص در کشورهای راکد اینست که می‌پندارند با #علم و #تکنیک جدید می‌توان جامعه‌ای مترقی و آزاد داشت. در صورتی که بینائی و آگاهی و دانش اعتقادی و ایدئولوژیک است که #جامعه را حیات و حرکت و قدرت می‌بخشد؛ وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماعِ بی #ایمان و بی #ایدئولوژی مشخص، همچون فرو کردن درخت‌های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد و در فصل نامناسب...

اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم، ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به‌مسائلی است که بدان ایمان داریم. یکی از بزرگترین مسائلی که در #تاریخ و جامعه‌ی ما مطرح است، #اسلام و #تشیع می‌باشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آنرا بدرستی نمی‌شناسیم ؛ به مذهبی ایمان داریم که آشنائی درست و منطقی از آن نداریم. مثلا" به #علی به‌عنوان یک #امام، یک مرد بزرگ، یک ابر مرد حقیقی، و به‌عنوان کسی که همه‌ی احساس‌ها، تقدیس‌ها و تجلیل‌های ما را بخود اختصاص داده اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ بعد از اسلام، #ملت ما افتخار ستایش او را داشته است؛ اما متأسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به «ستایش» او پرداخته است نه «شناختن» او... از اینروست که امروز باید بیشتر به سخنی گوش دهیم که علی را به‌عنوان یک #انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک سرمشق
می‌شناساند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۲۶ / علی / علی تنهاست
🔆 انقلاب اسلامی، و لزوم ابداع «مکتب فکری نوین» تراز انقلابی

″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک توده‌ها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلی‌گری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم می‌داشتیم و بدان می‌رسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بین‌الملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.

هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکت‌های انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنه‌داری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روح‌های انقلابی و شخصیت‌های پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزش‌های انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاه‌به‌گاه در برابر #استبداد، فساد و توطئه‌های استعماری قیام می‌کرده‌اند، و از اینگونه است قیام‌هایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیت‌الله خمینی، شاهد آن بوده‌ایم.

اما چنانکه می‌دانیم، کار شخصیت‌هایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقه‌الاسلام، #مدرس، #میرزاکوچک‌خان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیت‌الله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری می‌یابند تا در داخل حوزه و از میان هم‌قطاران خویش؛ و چه بسا که این قیام‌ها موقعیت روحانی آنان را تضعیف می‌کند، و سرنوشت آیت‌الله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونه‌اش!

این شخصیت‌ها در طول این صد سال گرچه درخشان‌ترین چهره‌های برجسته روحانیت شیعه به شمار می‌آیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش می‌گیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینی‌شان استوار بوده است، در عین حال، با همه‌ی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا می‌کرده، و نهضتی را که آغاز می‌کرده‌اند یک «نهضت دینی» به شمار می‌رفته است، هرگز با یک #جهان‌بینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتب‌های فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نماینده‌ی یک #مکتب_فکری_نوین

این است که ما نهضت‌های سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشته‌ایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیان‌گذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقه‌الاسلام و ملک‌المتکلمین بوده‌اند، می‌بینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهان‌بینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که می‌بینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه می‌کند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائه‌ی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابی‌ای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدان‌ها که عمق و دامنه‌ی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثرترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همه‌ی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیم‌هایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!

🔅و علم هم که به جای آن‌که جانشین شایسته‌تری برای #مذهب شود، که ادعا می‌کرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایه‌داری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بی‌مهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همه‌ی ارزش‌های انسانی...

🔅تمامیِ این تجربه‌های تلخ زمینه را برای «طلوع دوباره‌ی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه‌ی «حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچه‌های علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی‌ #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرف‌پرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفه‌ی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظام‌های معاصر… به بن‌بست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش‌‌ آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همه‌ی کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه‌‌ی غول‌آسای #تکنولوژی بی‌رحم و قتال افکند...

🔅و طبیعی است که اندیشه‌ای بیدار و روح‌های آزاد و وجدان‌های سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشده‌اند و انگیزه‌های اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشته‌اند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق می‌سوزد و از منشور بلورینش خدا می‌تابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی می‌دهد و به همه چیز معنی می‌بخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی

🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پیوند می‌دهد و این پیوند است که تجلی‌گاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار می‌آید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس می‌کند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت می‌ورزد، آنرا تأیید می‌کند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت می‌کند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.

🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعه‌ها مسلط بوده‌اند، همواره از سیاسی شدن توده‌ها وحشت داشته‌اند. «سیاست‌زدایی» #مردم شیوه‌ای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرت‌های استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزش‌های بی‌شمار یا توسعه آزادی‌های جنسی، و یا مصرف‌پرستی و یا ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمی‌های ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشه‌ها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.

🔸در جامعه ما دوران بنی‌عباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاست‌زدایی جامعه اسلامی است. #بنی‌امیه علی‌رغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علی‌رغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث می‌شد که انبوه توده‌ها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنی‌عباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنی‌امیه را قربانی خویش ساخت، به سیاست‌زدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفت‌هایی که به نام #اسلام در جهان به دست می‌آوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقه‌ای.

🔹این بود که جنگ‌ها و مبارزات مردم در دوران بنی‌امیه، که همه جنگ‌های سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنی‌عباس تبدیل به جنگ‌های فرقه‌ای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایه‌داری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژی‌های رنگارنگ، تشدید خصومت‌های فرقه‌ای، قبیله‌ای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقت‌های ورزشی، مصرف‌پرستی، ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفه‌های پوچ، تئاترها، سینماها، کاباره‌ها، رادیو تلویزیون‌ها، موسیقی‌ها، تجمل‌ پرستی‌ها، مدسازی‌ها، آزادی‌های جنسی و هزاران چشم‌بندی دیگر و صدها هزار شعبده‌بازی و جنگ‌های زرگری دیگر بدان می‌رسد، همان چیزها که حتی صمیمی‌ترین و آگاه‌ترین روشنفکران ما را هم سرگرم می‌سازد. چنانکه می‌بینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیری‌های مذهبی و تنازع‌های ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمی‌کنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیری‌ها مشغول کرده‌اند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان‌ ها و #آتاتورک‌ ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقی‌زاده‌ ها و #میرزاملکم‌ ها آغاز کرده بودند، و نمی‌توانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه می‌پندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزش‌های اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.

@Shariati_Group

🔻ادامـه