🔹درنگاه شریعتی علامه #نائینی عالم و #فقیه آگاه و دلیر مشروطه است (م،آ،۵، ص ۲۲۴) هم او که تعبیر #استبداد سیاسی را در رساله “تنبیهالامه و تنزیه المله” در توجیه #آزادی و #حکومت #مردم و حاکمیت #قانون براساس #تشیع و ردمشروعه آورد. (همان،ص۱۹۵)
🔹و نیز از باسکرویل جوان آمریکایی و دیگر شهادتطلبان مشروطه تقدیر میکند که در راه استقرار آزادی و عدالت جنگیدند. (م،آ،۱۱ص۴۰)
از نظر شریعتی پس از انقلاب مشروطه نویسندگان ما جرأت کردند از زبان اشرافیت، پیچیده و فاخر فاصله گرفته با زبان مردم و با کلماتی که مردم بکار میبرند بنویسند. (م،آ،۱۷ص ۱۳ )
🔹شریعتی اما در ارزیابی از انقلاب مشروطه به نکتهی مهمی اشاره میورزد:
به نظر شریعتی شعارها و ایدهآلهایی که در انقلاب مشروطه میبینیم همه ترجمهی #ادبیات انقلاب کبیر #فرانسه است. (م،آ،۱۲،ص ۹۶) شریعتی به چنین وضعیتی #نقد دارد و این نقد را در دو بیان میآورد:
اول- مقایسهی این دو رویداد نشان میدهد یکی کپی دیگری است و برای همین یکی به آن شکل درآمده و یکی به این شکل. به نظر وی: «مشروطه با چند فرمان و فتوا شروع میشود، درصورتیکه انقلاب کبیر فرانسه بایک قرن اندیشیدن، #تفکر، بینش تازه و حرکت فکری مترقی و آگاه و روشنفکرانه [شروع میشود]». (م،آ،۱۷،ص۱۶۶-۱۶۵ )
🔹دوم- نقد دوم شریعتی اما تندتر است؛ به نظر او برخی روشنفکران مشروطه: «درخت ما را از خاک این سرزمین در آوردند و ریشهجانش را از قلب تاریخ ما بریدند در گلدانی حقیر با مشتی کود مصنوعی وارداتی پرشده بود گذاشتند».(م،آ،۵ص ۲۲۹ )
🔹او معتقد است گلدان اول نامش مشروطه بود، ولی قلابی… اما وقتی قلابیاش هم اسباب زحمت شد فوری شکستند و کاسهای از چدن به جایش گذاشتند: «چیزی شبیه کالسک نظامی، چکمه قزاقی، نه قندان تنفگ…اما، باغبانهای گماشته همانها؛ مانند میرزا ملکمها، سیدحسن تقیزاده و...گل کاغذی روئید». (همان)
🔹نقد شریعتی به انقلاب مشروطه در آسیبشناسی نرسیدن به شعارها و ایدهآلهایش تنها به روشنفکران محدود نمیشود. به نظر شریعتی مشروطه البته یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با #فرهنگ، فکر، ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش بود و رهبران و بنیانگذارن بزرگ آن روحانیت برجسته و وعاظ انقلابی نظیر #ثقهالاسلام و متکلمین بودند. #روح آن تحت تاثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه بود و تلاش آیتالله نائینی تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی بود. (م،آ،۲۷ص ۲۴۶ )
🔹به هر میزان که شریعتی به انقلاب مشروطه و رهبران بزرگ آن ارج مینهد اما پیامدها و نتایج آن را به مهمیز نقد برندهای میکشاند و آسیبشناسی میکند. جدال #تجدد، کاستیهای درونی جامعهی ایرانی، بر آمدن رضا #شاه و مابقی رویدادهای پر ماجرای بعدی، شریعتی را به چالش با مسائل مشروطه کشانده است و آنان را در کلام خویش بازتابانده است…البته میتوان از زوایای فکری متفاوت به ارزیابی او نشست و نگاهش را به این رویداد تاریخی نقد کرد. میتوان به تفکر او برچسب ضدغرب زد! و یا تمایل او را به #بازگشت به خویش نقد کرد، اما در واکاوی نگاه او در آسیبشناسی یک انقلاب که به نتیجه نرسیده چه میتوان گفت؟
🔹شکستهای مکرر جامعه ایرانی در نرسیدن به اهداف انقلابها ما را باید به خیلی از مسائل حساستر نماید، همچنان که او را حساس کرد و در سال ۱۳۵۵گفت: «در مشروطه ای کاش به جای آنکه به تغییر رژیم میپرداختیم، به تغییر خویش میپرداختیم».(همان)
ب) نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق:
شریعتی تجربه زیستهای در این سالها داشته است. سالهای نوجوانی و جوانی او همان ۲دوره ازدورههای پنج سالهاش یعنی۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲دوره دوم و۱۳۳۲ تا ۱۳۳۷زندگی شریعتی در بطن حوادث و رویدادهای ملی شدن صنعت نفت، دوران نخست وزیری #محمد_مصدق و سپس کودتای #۲۸مرداد و سقوط دکتر مصدق و پس از آن گذشته است. حوادثی که شریعتی تمام آنان را به طور مشروح و مفصل در آثار۳۳و۳۶ توضیح داده است:
«من مصدقیام، رهبرم مصدق است، من به آن زندانی پیر وفادارم». (م،آ،۳۳ص۵۷۳)
🔹#علی_رهنما مینویسد: «شریعتی چه قبل و چه بعد از #کودتا، در فعالیت مخفیانه تشکیلات خود شرکت میکرد. در تاریکی نیمه شب به طور مستمر بر دیوارهای شهر شعارهایی در حمایت از مصدق مینوشت و اعلامیهها و فراخوانهای #جبهه_ملی را میچسباند»(رهنما۱۳۸۱،ص۸۹)
🔹کارهایی از یک بامداد تا صبح که همواره عاری از خطر نبود؛ یک بار که غافلگیر شدند شعارها را بازبان پاک کردند و اینچنین شریعتی درحالی که زبانش سیاه و متورم بود آزاد شد.
🔹او بارها از مصدق به عنوان #رهبر و پیشوایش سخن به میان آورده است و پایمردیهای شهید دکتر #حسین_فاطمی و روح #استقلال طلبانهی او را ستوده است.(م،آ،۳۶ص۱۱و۵۰)
بخش دوم
✅ @Shariati_Group
🔹و نیز از باسکرویل جوان آمریکایی و دیگر شهادتطلبان مشروطه تقدیر میکند که در راه استقرار آزادی و عدالت جنگیدند. (م،آ،۱۱ص۴۰)
از نظر شریعتی پس از انقلاب مشروطه نویسندگان ما جرأت کردند از زبان اشرافیت، پیچیده و فاخر فاصله گرفته با زبان مردم و با کلماتی که مردم بکار میبرند بنویسند. (م،آ،۱۷ص ۱۳ )
🔹شریعتی اما در ارزیابی از انقلاب مشروطه به نکتهی مهمی اشاره میورزد:
به نظر شریعتی شعارها و ایدهآلهایی که در انقلاب مشروطه میبینیم همه ترجمهی #ادبیات انقلاب کبیر #فرانسه است. (م،آ،۱۲،ص ۹۶) شریعتی به چنین وضعیتی #نقد دارد و این نقد را در دو بیان میآورد:
اول- مقایسهی این دو رویداد نشان میدهد یکی کپی دیگری است و برای همین یکی به آن شکل درآمده و یکی به این شکل. به نظر وی: «مشروطه با چند فرمان و فتوا شروع میشود، درصورتیکه انقلاب کبیر فرانسه بایک قرن اندیشیدن، #تفکر، بینش تازه و حرکت فکری مترقی و آگاه و روشنفکرانه [شروع میشود]». (م،آ،۱۷،ص۱۶۶-۱۶۵ )
🔹دوم- نقد دوم شریعتی اما تندتر است؛ به نظر او برخی روشنفکران مشروطه: «درخت ما را از خاک این سرزمین در آوردند و ریشهجانش را از قلب تاریخ ما بریدند در گلدانی حقیر با مشتی کود مصنوعی وارداتی پرشده بود گذاشتند».(م،آ،۵ص ۲۲۹ )
🔹او معتقد است گلدان اول نامش مشروطه بود، ولی قلابی… اما وقتی قلابیاش هم اسباب زحمت شد فوری شکستند و کاسهای از چدن به جایش گذاشتند: «چیزی شبیه کالسک نظامی، چکمه قزاقی، نه قندان تنفگ…اما، باغبانهای گماشته همانها؛ مانند میرزا ملکمها، سیدحسن تقیزاده و...گل کاغذی روئید». (همان)
🔹نقد شریعتی به انقلاب مشروطه در آسیبشناسی نرسیدن به شعارها و ایدهآلهایش تنها به روشنفکران محدود نمیشود. به نظر شریعتی مشروطه البته یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با #فرهنگ، فکر، ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش بود و رهبران و بنیانگذارن بزرگ آن روحانیت برجسته و وعاظ انقلابی نظیر #ثقهالاسلام و متکلمین بودند. #روح آن تحت تاثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه بود و تلاش آیتالله نائینی تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی بود. (م،آ،۲۷ص ۲۴۶ )
🔹به هر میزان که شریعتی به انقلاب مشروطه و رهبران بزرگ آن ارج مینهد اما پیامدها و نتایج آن را به مهمیز نقد برندهای میکشاند و آسیبشناسی میکند. جدال #تجدد، کاستیهای درونی جامعهی ایرانی، بر آمدن رضا #شاه و مابقی رویدادهای پر ماجرای بعدی، شریعتی را به چالش با مسائل مشروطه کشانده است و آنان را در کلام خویش بازتابانده است…البته میتوان از زوایای فکری متفاوت به ارزیابی او نشست و نگاهش را به این رویداد تاریخی نقد کرد. میتوان به تفکر او برچسب ضدغرب زد! و یا تمایل او را به #بازگشت به خویش نقد کرد، اما در واکاوی نگاه او در آسیبشناسی یک انقلاب که به نتیجه نرسیده چه میتوان گفت؟
🔹شکستهای مکرر جامعه ایرانی در نرسیدن به اهداف انقلابها ما را باید به خیلی از مسائل حساستر نماید، همچنان که او را حساس کرد و در سال ۱۳۵۵گفت: «در مشروطه ای کاش به جای آنکه به تغییر رژیم میپرداختیم، به تغییر خویش میپرداختیم».(همان)
ب) نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق:
شریعتی تجربه زیستهای در این سالها داشته است. سالهای نوجوانی و جوانی او همان ۲دوره ازدورههای پنج سالهاش یعنی۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲دوره دوم و۱۳۳۲ تا ۱۳۳۷زندگی شریعتی در بطن حوادث و رویدادهای ملی شدن صنعت نفت، دوران نخست وزیری #محمد_مصدق و سپس کودتای #۲۸مرداد و سقوط دکتر مصدق و پس از آن گذشته است. حوادثی که شریعتی تمام آنان را به طور مشروح و مفصل در آثار۳۳و۳۶ توضیح داده است:
«من مصدقیام، رهبرم مصدق است، من به آن زندانی پیر وفادارم». (م،آ،۳۳ص۵۷۳)
🔹#علی_رهنما مینویسد: «شریعتی چه قبل و چه بعد از #کودتا، در فعالیت مخفیانه تشکیلات خود شرکت میکرد. در تاریکی نیمه شب به طور مستمر بر دیوارهای شهر شعارهایی در حمایت از مصدق مینوشت و اعلامیهها و فراخوانهای #جبهه_ملی را میچسباند»(رهنما۱۳۸۱،ص۸۹)
🔹کارهایی از یک بامداد تا صبح که همواره عاری از خطر نبود؛ یک بار که غافلگیر شدند شعارها را بازبان پاک کردند و اینچنین شریعتی درحالی که زبانش سیاه و متورم بود آزاد شد.
🔹او بارها از مصدق به عنوان #رهبر و پیشوایش سخن به میان آورده است و پایمردیهای شهید دکتر #حسین_فاطمی و روح #استقلال طلبانهی او را ستوده است.(م،آ،۳۶ص۱۱و۵۰)
بخش دوم
✅ @Shariati_Group
🔆 انقلاب اسلامی، و لزوم ابداع «مکتب فکری نوین» تراز انقلابی
″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک تودهها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلیگری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم میداشتیم و بدان میرسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بینالملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.
هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکتهای انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنهداری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روحهای انقلابی و شخصیتهای پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزشهای انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاهبهگاه در برابر #استبداد، فساد و توطئههای استعماری قیام میکردهاند، و از اینگونه است قیامهایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیتالله خمینی، شاهد آن بودهایم.
اما چنانکه میدانیم، کار شخصیتهایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقهالاسلام، #مدرس، #میرزاکوچکخان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیتالله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری مییابند تا در داخل حوزه و از میان همقطاران خویش؛ و چه بسا که این قیامها موقعیت روحانی آنان را تضعیف میکند، و سرنوشت آیتالله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونهاش!
این شخصیتها در طول این صد سال گرچه درخشانترین چهرههای برجسته روحانیت شیعه به شمار میآیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش میگیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینیشان استوار بوده است، در عین حال، با همهی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا میکرده، و نهضتی را که آغاز میکردهاند یک «نهضت دینی» به شمار میرفته است، هرگز با یک #جهانبینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتبهای فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نمایندهی یک #مکتب_فکری_نوین
این است که ما نهضتهای سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشتهایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیانگذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقهالاسلام و ملکالمتکلمین بودهاند، میبینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهانبینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که میبینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه میکند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائهی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابیای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن
″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک تودهها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلیگری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم میداشتیم و بدان میرسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بینالملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.
هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکتهای انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنهداری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روحهای انقلابی و شخصیتهای پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزشهای انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاهبهگاه در برابر #استبداد، فساد و توطئههای استعماری قیام میکردهاند، و از اینگونه است قیامهایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیتالله خمینی، شاهد آن بودهایم.
اما چنانکه میدانیم، کار شخصیتهایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقهالاسلام، #مدرس، #میرزاکوچکخان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیتالله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری مییابند تا در داخل حوزه و از میان همقطاران خویش؛ و چه بسا که این قیامها موقعیت روحانی آنان را تضعیف میکند، و سرنوشت آیتالله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونهاش!
این شخصیتها در طول این صد سال گرچه درخشانترین چهرههای برجسته روحانیت شیعه به شمار میآیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش میگیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینیشان استوار بوده است، در عین حال، با همهی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا میکرده، و نهضتی را که آغاز میکردهاند یک «نهضت دینی» به شمار میرفته است، هرگز با یک #جهانبینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتبهای فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نمایندهی یک #مکتب_فکری_نوین
این است که ما نهضتهای سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشتهایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیانگذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقهالاسلام و ملکالمتکلمین بودهاند، میبینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهانبینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که میبینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه میکند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائهی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابیای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن
Telegram
.