گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری

🧩 بخش ۱

🔅در بین مفاهیم رایج در علوم انسانی، برخی واژگان و عبارات بسیار پرتکرار، چشم‌گیر و راهبردی است؛ به‌عنوان نمونه مبحث «آزادی عقیده» و در پی آن، «آزادی بیان» که در دنیای امروز، یکی از معیارهای مرزبندی میان جوامع توسعه یافته با جوامع درحال توسعه، دراصل تبلور عینی و میزان پشتیبانی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن جامعه از این مفاهیم است، و تمامی این حساسیت‌ها نیز نهایتاً در شکل اجرایی و ماهیت عملیِ «آزادی بیان» خود را عیان می‌سازند و سنگ محک قرار می‌گیرند.

🔅اما جدای از بحث آزادی بیان و به رسمیت شناخته شدن اینکه هر انسان در یک جامعه‌ی آزاد، این #حق را دارد که عقاید و باورهای خود را در چارچوب قانونی آن جامعه، اظهار نماید ( که البته همین بحث هم بسیار فراخ و پردامنه است و عمده اندیشمندان نیز معیار تحقق این مسئله را به نهادینه شدن مفاهیم حقوق بشری گره زده‌اند)، باید دید که آیا صرف بیان آزاد هر عقیده‌ای الزاماً امری پسندیده - معقول و مطلوب خیر جمعی است؟ و جدای از آن، صرف بیان این عقاید، آیا تضمینی برای فهم و در نهایت به رسمیت شناختن آن عقیده هم می‌باشد یا خیر...!؟

🔅موضوع مهم اما، بررسی ابتدایی بر روی مفهوم آزادی عقیده از جنبه ساحت مذهبی و بویژه نگاه کلان اسلامی به آن است که متاسفانه دستخوش قرائت‌ها و خوانش‌های متعدد و گاه متضاد جوامع مختلف و سیاستمداران، با رهیافت ابتدایی از این مسائل نزد تفکر اصیل اسلامی شده است. هرچند این مباحث بسیار پرمناقشه و صدالبته کارشناسانه است و بخصوص در بحث علم حقوق و بروز و ظهور این مبانی در حوزه علوم انسانی و سیاسی، جنبه تخصصی و فنی پیدا می‌کند، اما در سطح عمومی‌تر نیاز است که ذهن عامه جامعه نیز با مرور و تحلیل این موارد تلنگری خورده و دچار بازنگری شود.

🔅وجه تمایز و ارزش آدمی به این است که #اختیار و #قدرت #انتخاب داشته باشد و باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند و به آنها اعتقاد پیدا کند. "تفکر" آزاد است و کسی نمی‌تواند #انسان را مجبور کند که به چه امری و چگونه فکر کند؛ هم چنین در تفکر اصیل اسلامی، "عقیده" نیز آزاد است و هیچ کسی نمی‌تواند عقیده‌ای را بر آدمی تحمیل نماید و او را در باورها و اعتقاداتش مجبور سازد؛ که اگر غیر از این بود، "جبر" حاکم می‌شد، چنان که بر فرشتگان و حیوانات حاکم می‌باشد، و اگر عقاید جبری بر انسان حاکم بود، دیگر نه ارسال انبیاء و رسول و انزال #وحی موضوعیت و اثری داشت و نه برپایی قیامت، حساب و کتاب و پاداش یا مکافات معنا و مفهومی پیدا می‌کرد!

حتی شخص #پیامبر اکرم(ص) نیز نمی‌توانستند دیگران را به "عقیده" مجبور سازند، چنان که خداوند سبحان خطاب به ایشان فرمود:

«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» (الغاشیة، ۲۱ و ۲۲)
ترجمه: بنابراين تو اى پيامبر! يادآورى نما كه تو فقط يادآورى كننده‌اى * تو بر آنان تسلّطى ندارى (که بتوانی مجبورشان کنی).

🔅در کلام اسلامی، حتی ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس نیز فقط دعوت کننده و وسوسه کننده هستند، اما هیچ سلطه‌ای ندارند که بتوانند کسی را مجبور به #کفر، #شرک، #عصیان و #انحراف بنمایند، مگر آن که کسی به اختیار خودش، "ولایت = سرپرستی" آن‌ها را برگزیند و تبعیت نماید:

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، ۹۹ و ۱۰۰)
- حقیقتاً او، بر كسانى كه #ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل می‌كنند، تسلّطى ندارد * تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‌اند و آن‌ها كه نسبت به او [خدا] شرک مى‌ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى‌نهند).

بنابراین، همگان در عقاید خود آزادند. هر کسی می‌تواند بر اساس براهین عقلی، علم و شناخت، به عقایدی برسد، و یا براساس موهومات، خیالات و خرافات، باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند.

🔅 #آزادی و بالتبع "آزادی عقیده"، از آن دسته شعارهایی می‌باشند که بیش از توجه به معانی و مصادیق آن، توسط بسیاری از نظامات بشری و بخصوص نظم نوینی که در دنیای امروز حاکم کشته است (#نظم_نوین_جهانی) و ما اصطلاحاً از آن بعنوان "نظام سلطه" یاد می‌کنیم، مورد سوء استفادۀ ابزاری و شعاری قرار گرفته‌اند!

اما نکته کلیدی این است که احترام به تمامی عقاید، دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیده‌ای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام می‌باشد، بلکه صرفاً بیا آن‌ها آزاد است و نه ترویج و تبیین و تقلید از آن‌ها...

#مبانی_و_جهت‌گیری / ع.م

@Shariati_Group

🚩 ادامه دارد...
⭕️ «امت و امامت» از نگاه دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔹بحث امت و امامت، نخستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با #کنفرانس_باندونگ ۱۹۵۵ ، که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد‌ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و... آمدند و در آنجا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متأثر از نتایج آن بحث‌ها بود که برایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم، اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی #لیبرال صوری می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود.

🔹مثلاً با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی‌گیری #انتخابات مجلس پیش آمد که فئودال‌ها آمدند و دهقان‌ها را بسیج کردند و #رأی سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد. این جا دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود در یک جامعه‌ی ناآگاه عقب‌مانده، رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد؟

🔹شریعتی می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ ولی در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه‌ایست که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکران انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند.

🔹یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌ه‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه باید آگاه شوند؟ مردم باید تمرین #دموکراسی کنند.

🔹این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی خود مانند بازگشت به خویش و سایر آثارش، در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهی‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم، رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه‌ی نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مساله است که اصلأ #فلسفه_سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن_خلدون مطرح کرده است.

🔹باید گفت که ما متون اندیشه‌ی سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف #سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام، متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد، یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در #تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته، تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این‌ها اندیشمندان فلسفه‌ی سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم #ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی. و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم.

🔹اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است. و بویژه در تشیع، این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این کتاب بود، این است که دوره‌ی غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، دوره دموکراسی است؛ دوره مردم سالاری که رهبری فرهمند موروثیِ دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود، دوران #غیبت_کبری و راه رأی و #مردم‌_سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 دکتر #احسان_شریعتی در مصاحبه با روزنامه آرمان / به مناسبت ۳۶مین سالگرد شهادت دکتر #علی_شريعتی - ۲۹ خرداد ۹۳
″... یکی از پیشبینی‌های مترقی فرقه شیعی این است که "حوادث مستحدثه" را که در هر زمانی روی می‌دهد و طبیعتاً در قوانین فقهی پیشین حکمش و راه‌حلش نیامده است، باید علمای محقق #مجتهد رسیدگی کنند و براساس موازین علمی و اجتهادی و شناخت عملی و علمی که از #اسلام دارند، آن را طرح و حل کنند و پاسخش را بیابند. این اصل نشان می‌دهد که چگونه اسلام مسأله‌ی زمان و حرکت و عامل تغییر و تحول و نوآوری را در طی ادوار تاریخی یيش‌بینی کرده است و آگاهان و اسلام‌شناسان را در برابر آن «مسئول» دانسته است. حوادث مستحدثه، به طور کلی همه‌ی رویدادهای فرهنگی، فکری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی است، مسائلی از قبیل #استعمار کهنه و نو، ماشین، #آلیناسیون #انسان جدید، #بوروکراسی، #تکنوکراسی، #فاشیسم، #دموکراسی، #مشروطیت، #فیلم، #تلویزیون، #سوسیالیسم، #کاپیتالیسم، #صهیونیسم، مسأله #فلسطین، #ناسیونالیسم در جامعه اسلامی، هیپی‌ايسم، #عصیان نسل جوان، عقب ماندگی، رابطه‌ی شرق و غرب، #غرب_زدگی تکنولوژی و ماشینیسم، هجوم فرهنگی، فرهنگ زداییِ روشنفکران، بورژوازی دلال، #ماتریالیسم، بحران #مذهب، تزلزل مبانی اخلاقی و گسیختگی سنتی، گسستگی تاریخی، #تمدن، #تجدد، #آزادی زنان، جنسیت (سکسوالیته)، تبرئه #یهود به وسیله #پاپ از اتهام قتل #مسیح پس از دو هزار سال! گرسنگی، #استثمار طبقاتی جدید، دگرگونی روابط طبقاتی، #انقلاب اقتصادی، #ادبیات و #هنر نـو، ایدئولوژی‌های نیرومند و ایمان‌زای امروز... همه حوادث مستحدثه‌ای هستند که جامعه‌ی اسلامی، در ابعاد گوناگونش با آن‌ها درگیر یا در تماس است و بر #عالم آگاه و مسئول اسلامی است که با #حق اجتهاد و #فتوی و تحقیق آزادی که دارد، این مسائل را با بینش اسلامی و بر اساس مبانی علمی این مکتب طرح کند، و برای مبارزه با آن‌ها، #انتخاب، اقتباس، نفی، تأیید، تحلیل و شناخت آن‌ها، راه‌حل نشان دهد، نظر بدهد، #مردم را آموزش فکری دهد و متعهد کند و «رهبریِ اجتماعی» مردم را بر عهده گیرد...″


@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
🔴 تجربه نشان می‌دهد که به عنوان اینکه #دین فلان چیز را می‌گوید، نمی‌شود #حجاب را بر زن تحمیل کرد، و عبادت را بر پسر تحمیل کرد، مگر اینکه یک «آگاهی انسانی» پیدا کند، و اینها نمایندۀ یک طرز فکر باشد.
🔴 بنابر این شما طرز فکر بچه‌ها را عوض کنید، آنها خودشان پوشش را #انتخاب خواهند کرد؛ شما نمی‌خواهد مدلش را بدوزید و تنش کنید! او خودش انتخاب می‌کند.

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / زن، "فاطمه فاطمه است"، ص ۲۷۳، ۲۷۷

@Shariati_Group
#شریعتی در کتاب "انسان بی‌خود" سخن از "اسلام فرهنگ" در برابر "اسلام مکتب" می‌زند و بر این باور بود که برای جهش اجتماعی نیاز به چرخش از اسلامِ #فرهنگ به سمت اسلام #مکتب هستیم. یکی از نمادهای #اسلام به مثابه #ایدئولوژی حجاب مکتبی زنان بود که بین پوشش سنتی زنان مسلمان و پوشش غربی زنان یک مدل سوم ایجاد کرده بود. اما آنچه "فاطمه" فاطمه است شریعتی را از دو مدل دیگر متمایز می‌کرد، "خودآگاهی زن" بود که بر اساس آگاهی ایدئولوژیک #حجاب را برگزیده بود ولی گفتمانی که بخشی از #قدرت مبتنی بر آن می‌خواهد زنان را محجبه کند، هیچ نشانی از خودآگاهی ایدئولوژیک ندارد بل می‌گوید حجاب التزام شرعی است و #دولت آن را #قانون کرده است و عدم التزام به آن مجازات قانونی دارد. به سادگی می‌توان دریافت که دال مکتب که سوژه‌وارگی و #آگاهی و #خودآگاهی و #انتخاب بود فدای التزام شرعی-فقهی شده است و این کانون تنش است.

دکتر #سیدجواد_میری
@Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
″... این نسل دارد از دست می‌رود، این نسل در میانه‌ی دو پایگاه #تجدد و #تقدم، دو قطب مجهز و شکل گرفته‌ی #سنت و بدعت، املیسم و فکلیسم، #ارتجاع و انحراف، مقلدین گذشته و مقلدین حال، کهنه پرست و غرب پرست، متعصب مذهبی و متعصب ضد مذهبی... تنـها مانده و بی‌پایگاه و بی‌پناه.
این نسل نه در قالب‌های قدیم موروثی مانده است و نه در قالب‌های جدید تحمیلی و وارداتی شکل گرفته و آرام یافته، در حال #انتخاب یک #ایمان است، نیازمند و تشنه است، آزاد است اما آواره، از #مذهب (آنچنان که هست و بر او عرضه می‌شود) گریزان است و از آن نومید، ایدئولوژی‌های غربی را، مدهای فکری را و تیپ‌های اخلاقی و اجتماعی و زندگی #مدرن را و #استعمار فرهنگی جدید را نپذیرفته و در جستجوی مکتبی است که به او #انسان بودن و به جامعه‌اش، #آزادی و #آگاهی و عزت، و به او ایمانی روشنگر و سلاحی اعتقادی در مبارزه با #جهل و ذلت و اسارت و عقب ماندگی و تضاد طبقاتی ببخشد ...″

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۲ / پدر مادر ما متهمیم

@Shariati_Group
📌 سرمایه فرهنگی یک جامعه اصیل

🔅آنچه اکنون به نام #فرهنگ_ایرانی و #فرهنگ_اسلامی از #فلسفه، #قصه، #اساطیر، #هنر، #حکمت، #کلام، #مذهب و #عرفان... بر روی هم انباشته شده، مجموعه فرهنگ ماست. اینها ساخت یک فرد، یک گروه، یک نسل و یک دوره نیست، درست مثل منابع زیرزمینی، مثل جنگلی (با درخت‌ها، حیوان‌ها، و هرچه هست که در اثر پنجاه هزار سال فشار طبقات زمین، تبدیل به #نفت می‌شود، و این نفت زاییده فشاری خاص و طبقه‌ای خاص نیست، بلکه زاییده تمام تحمل و دگرگون شدن این ماده است و در شرایط خاص تحت‌الارضی در طی صد هزار سال فشار تکوین می‌یابد.)

🔅بنابراین، #فرهنگ ایرانی و اسلامی - مثلاً - نه تنها متناسب با زمان ماست، نه تنها متجانس با #نژاد ماست و با خصوصیات قومی ما، بلکه اصولاً ریشه در اعماق #تاریخ ما دارد.

🔅فرهنگ مواد معدنی یا اقتصادی جامعه نیست که از ذاتش جدا باشد و چون برگیری‌اش فقط جامعه را فقیر کند؛ فرهنگ صفت ذاتی #جامعه است، نه یکی از مواد یا سرمایه‌هایی که در کنار یا در میان جامعه باشد؛ فرهنگ «چگونه بودن» جامعه است، ماهیت اجتماع و ماهیت معنوی یک قوم و نژاد است.

🔅این است که وقتی فرهنگ را از #انسان بافرهنگ و #خودآگاه و دارای #ثروت و غنای انسانی می‌گیرند و فرهنگ‌زدایی‌اش می‌کنند، فرهنگ را از او استخراج می‌کنند و دور می‌اندازند و بی‌فرهنگش می‌کنند، وجودی (خالی) می‌شود، درست بصورت یک مجسمه - مانکن‌های گچی - در می‌آید، که تسلیم و رنگ پذیر است؛ هر لباسی را که بخواهند، به سادگی تنش می‌کنند و پشت ویترینش می‌گذارند.

🔅آدمی چنین بی‌فرهنگ، تنها مصرفش انفعال پذیری است و ارزشش پذیرفتنی، و ابزار به فرمان #دشمن و بیگانه که به هر شکل که بخواهند در می‌آید و هر بعدی که بخواهند می‌گیرند و می‌دهند...

🔅وقتی فرهنگ را از انسانی می‌گیرند، انسان بودن را از او می‌گیرند و خصوصیات ذاتی و قومی و فردیش را، و به صورت لشی درش می‌آورند که تعریف جامع و مانع منطقش این است: وزن و قد و دیگر هیچ..!
همین دو بعد - وزن و قد - می‌ماند و بعد هرگونه حساسیتی، ایمانی، بی‌ایمانی‌ای، مأموریتی و هرگونه تفکری که اراده کنی، می‌توانی به این قالب ببخشی، آنچنان که بلندگو و ابزار دستت باشد!

🔅این است که «امه سزر» می‌گوید: فرهنگ جنبه قومی دارد و تجلی ذاتی یک جامعه خاص است، و «فرهنگ بشری» بی‌معناست؛ «فرهنگ شرقی»، «فرهنگ غربی»، «فرهنگ چینی»، «فرهنگ ایرانی» و «فرهنگ آفریقایی» است که وجود دارد، و فرهنگ آفریقایی ادامه‌ی تکامل اجتماعی خود اوست، و آنان خود را در جو فرهنگی خویش و جهت فرهنگی‌ای که تاریخ‌شان در آن قرار داشته، باید ادامه دهند، و گرچه سیاه[آفریقایی] برای زندگی بدنیش از تکنیک - غرب یا شرق - باید اقتباس کند، (ولی) برای آنکه انسان بماند و بتواند #انتخاب کند، باید فرهنگ خود را داشته باشد، اما اگر فرهنگی متحجر است باید به فرهنگی متحول تبدیلش کند؛ اگر فرهنگی پست دارد نباید خفه‌اش کند و به جای آن فرهنگ بیگانه را بگیرد و خود بشود «هیچ»، بلکه باید فرهنگ پست‌اش را به فرهنگی متعالی تبدیل کند.

🔅به هر حال، آفریقایی، به هر #انقلاب فکری و اجتماعی‌ای که دست می‌زند، باید آفریقایی باشد. پس، فرهنگ، تجلی قوم خاص است...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۳ / جهان‌بینی و ایدیولوژی

″... #فاطمه اين‌چنين زيست و اين‌چنين مرد و پس از مرگش زندگی ديگری را در #تاريخ آغاز کرد. در چهره همه‌ ستمديدگان ـ که بعدها در تاريخ #اسلام بسيار شدند ـ هاله‌ای از فاطمه پيدا بود. غصب شدگان، پايمال شدگان و همه‌ی قربانيان زور و فريب، نام فاطمه را شعار خويش داشتند. ياد فاطمه، با عشق‌ها و عاطفه‌ها و ايمان‌های شگفت زنان و مردانی که در طول تاريخ اسلام برای #آزادی و #عدالت می‌جنگيدند، در توالی قرون، پرورش می‌يافت و در زير تازيانه‌های بی‌رحم و خونين خلافت‌های جور و حکومت‌های بيداد و غصب، رشد می‌يافت و همه‌ی دل‌های مجروح را لبريز می‌ساخت.
اين است که همه جا در تاريخ ملت‌های مسلمان و توده‌های محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق‌خواهی و عدالت‌طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعيض بوده است.

از شخصيت فاطمه سخن گفتن بسيار دشوار است. فاطمه، يک ” زن ” بود، آن‌ چنان که اسلام می‌خواهد که #زن باشد. تصوير سيمای او را #پيامبر خود رسم کرده بود و او را در کوره‌های سختی و #فقر و مبارزه و آموزش‌های عميق و شگفت انسانی خويش پرورده و ناب ساخته بود. وی در همه‌ی ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود.

مظهر يک دختر، در برابر پدرش.
مظهر يک همسر در برابر شويش.
مظهر يک مادر در برابر فرزندانش.
مظهر يک «زن مبارز و مسئول» در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌‌اش.

وي خود يک “امام” است، يعنی يک نمونه مثالی، يک تيپ ايده‌آل براي زن، يک “اسوه” ، يک شاهد برای هر زنی که می‌خواهد «شدن خويش» را خود #انتخاب کند.
او با طفوليت شگفتش، با مبارزه‌ مدامش در دو جبهه‌ی خارجی و داخلی، در خانه‌ پدرش، خانه‌ی همسرش، در جامعه‌اش، در انديشه و رفتار و زندگيش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ می‌داد.

نمی‌دانم چه بگويم؟ بسيار گفتم و بسيار ناگفته ماند. در ميان همه‌ی جلوه‌های خيره‌ کننده‌ روح بزرگ فاطمه، آنچه بيشتر از همه برای من شگفت‌انگيز است اين است که فاطمه همسفر و همگام و هم‌ پرواز روح عظيم #علی است ...″


@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / فاطمه فاطمه است
💠 مصدق، اسلام و ایران

🔅برای مردی که در وصیت نامه‌اش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار می‌گذارد و یا در حصر به فرزندش ندا می‌دهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفته‌ای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مساله‌ی اعتقادی و شخصی‌ست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعه‌ی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزه‌ی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزه‌ی «اجتماعی» می‌کند.

🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقی‌ست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نماینده‌ی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذی‌حق نمی‌دانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."

🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملت‌ها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این می‌شود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را می‌خرید و در مملکت اجراء می‌کرد و سال‌های سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمی‌نمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."

🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفه‌یِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس می‌زند، می‌گوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفه‌ی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمی‌گیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."

🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شده‌اند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر می‌کنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشه‌های متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، می‌توانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!

🔅″... هر ایرانی که دیانت‌مند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوه‌ای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمی‌شود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″

🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید

@Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian

پ.ن: این یادداشت پیش‌تر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مساله‌ی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
🗓 یکم خرداد، به بهانه‌ی ادای احترام به «مسیح کردستان» سردار شهید محمد بروجردی

🔅شهید بروجردی بعد از پیروزی #انقلاب_اسلامی برای مقابله با اشرار جدایی طلب و ائتلاف گروهک‌های ضد خلق، عازم پاوه شد. حضور آن شهید در #کردستان که تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت، منشأ خیرات و برکات زیادی شد که عمده آن تحولات و اثرگذاری‌ها به دلیل رویکرد فرهنگی و روحیه معتدل بروجردی بود که باعث شده تا او یک شخصیت خاص و کاریزماتیک در بین شهدای جنگ تحمیلی باشد.

🔅در روزگاری که بازماندگان اشرار و تروریست‌های جدایی طلب و عناصر ضد ایرانی و وطن‌فروشان وابسته و خودفروش، تمام توان خود را به کار بستند تا بار دیگر #ایران عزیز را از ناحیه‌ی مناطق کرد نشین و تشدید ضدیت‌های قومیت گرایانه با پوشش «دفاع از حقوق زنان!» و «آزادی خلق کرد!»، به آشوب و التهاب و #جنگ داخلی بکشانند، آن چریک و مجاهد فرهنگی بیش از چهار دهه‌ی پیش بارها می‌گفت: «آن شخصی که #مردم کردستان را دوست داشته باشد می‌تواند در کردستان کار کند؛ من به این مردم محروم و ستمدیده علاقه دارم. لحظه‌ای نباید پاکسازی کردستان متوقف شود.» هرچند که به کارهای تبلیغی، فرهنگی، اقتصادی و عمرانی در کردستان اعتقاد بسیار داشت.

🔅آن زمان که شهید محلاتی (نماینده‌ آیت‌ا.. خمینی در سپاه) فرماندهی کل سپاه را به #بروجردی پیشنهاد کرد، او درخواست کرد تا فرماندهی تیپ ویژه‌ شهدا را به او بدهند؛ بنا به گفته بسیاری از نزدیکان وی علت قبول نکردن این مسئولیت را لزوم خدمت‌رسانی به مردم کردستان عنوان کرد، چراکه محور حرکت خود را خدمت به مردم مظلوم کردستان در کنار مبارزه با نیروهای اشرار جدایی طلب قرار داده بود، بنابراین لقب #مسیح کردستان را برای شهید بروجردی باید نشان‌ دهنده گوشه‌ای کوچک از خدمات این #شهید ماندگار در #تاریخ دفاع مقدس دانست.

🔅بروجردی اصالتِ فرهنگی داشت و حل مسائل را با نگاه فرهنگی بررسی می‌کرد. نگاه‌اش بیشتر از آنکه سخت‌افزاری باشد، نرم‌افزاری بود. همین نگاه او را متمایز از دیگری می‌کرد. هیچ وقت تصورش بر این نبود پیروزی از گلوله در می‌آید. این ویژگی در فرماندهی و سلوک‌اش نیز قابل رویت بود.

🔅برایش زندگی مهم بود. حاصل این نگاه توانست نیروهایی تربیت کند و با یک استراتژی فرهنگی، صدها فرد #کردستان را درگیر کند. او به آدم‌ها حق #انتخاب می‌داد، اختیار کسی را نمی‌گرفت و اینها یک بستر آدم سازی ایجاد می‌کرد. شهید محمد بروجردی را با وجود آنکه کنار گذاشتند؛ اما به عنوان مشاور ایستاد. در قرارگاه حمزه دیگر عملاً هیچ کاره بود، حتی حکم مشاور هم نداشت؛ اما وقت گذاشت و تمام تجربیات خود را منتقل کرد و سرانجام این سردار والا مقام در خرداد ۱۳۶۲خورشیدی به همراه چند تَن دیگر از فرماندهان، به دلیل برخورد خودرو حامل آنها با مین در همانجا به درجه رفیع شهادت نائل آمد. به گفته یکی از همراهان وی درست چند ساعت قبل از #شهادت در پاسخ به پرسش یکی از همسفرانش گفت: «این دنیا ارزشی ندارد ما باید همه چیزمان را در راه خدمت به مکتب‌مان بدهیم، همان‌طور که امام #حسین و اصحاب ایشان با تمام سختی‌ها مبارزه کردند، ما هم مکلف به صبر و مبارزه‌ایم»

@Shariati_Group
.
″... پس از رَمی آخرین #بت را بی‌درنگ قربانی کن...!
و اکنون در منی‌‌ای، ابراهیمی، و اسماعیل‌ات را به قربانگاه آورده‌ای، #اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه‌ات؟ باغت؟اتوموبیلت؟ معشوقت؟ خانواده‌ات؟ علمت؟ درجه‌ات؟ هنرت؟ روحانیتت؟ لباست؟ نامت؟ نشانت؟ جانت؟ جوانیت؟ زیبائیات...؟ من چه می‌دانم؟ این را تو خود می‌دانی، تو خود آن را، او را- هر چه هست و هر که هست - باید به منی آوری و برای قربانی، #انتخاب کنی...

من فقط می‌توانم نشانی‌هایش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه #ایمان، ضعیف می‌کند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن می‌خواند، آنچه تو را، در راه مسئولیت به تردید می‌افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگهداشته است، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام را بشنوی، تا #حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار می‌خواند، آنچه تو را به توجیه و تأویل‌های #مصلحت جویانه می‌کشاند، و #عشق به او، کور و کرت می‌کند، ابراهیمی‌ و ضعف اسماعیلی‌ات، تو را بازیچه #ابلیس می‌سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی‌ات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش، از بلندی فرود میآیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم‌وارت را از دست می‌دهی، او اسماعیل تو است... ″
#حج
@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
🔴 استراتژی مصدق؛
ملی کردن صنعت نفت با هدف پیش‌برد دموکراسی و حکومت قانون


🔸 ۲۹ اسفند مصادف با هفتاد و سومین سالگرد ملی کردن #صنعت_نفت است. این تحول و شکست آن توسط کودتای #۲۸_مرداد ۱۳۳۲ یکی از مهمترین تحولات #تاریخ_معاصر ایران است. با توجه به شرایط و محدودیت‌ها طی ۷۳ سال اخیر، اطلاع عموم از تاریخ معاصر ایران و بویژه تحولات مربوط به جنبش ملی کردن صنعت نفت اندک است و همین امر راه را برای نشر توهمات در این مورد به جای تکیه بر عینیات هموار کرده است.

🔸از آنجا که دریافت شناختی کافی و عینی از #تاریخ پیش‌شرط #انتخاب راه درست در حال و آینده است، توجهی که طی سال‌های اخیر به تاریخ معاصر شده را باید به فال نیک گرفت. این مقاله دو هدف دارد:

۱- توضیح اینکه چرا در سال‌های ۱۳۲۰-۳۲ مسئله #نفت به نحوی فزاینده ذهن مردم و جامعه سیاسی ایران را به خود مشغول کرد.

۲- آشکار کردن نادرستی نظرات کسانی که طی سال‌های اخیر با وارونه خوانی تاریخ، تحولات دوره ۱۳۲۰-۳۲ را بر مبنای شرایط و داده‌های دوره کنونی تحلیل می‌کنند و سعی در القای برداشت‌های نادرست خود به جامعه دارند.

🔸کسانی که طی سال‌های اخیر #مصدق را به خاطر ملی کردن نفت هدف حمله قرار داده‌اند، از معنای واقعی ملی‌شدن نفت و شرایط عینی جامعه‌ی #ایران در آن دوره بی‌خبرند. در حالیکه امروزه، مثلا هیچ هندی را نمی‌یابید که از #نهرو و #گاندی به خاطر مبارزه برای #استقلال هند انتقاد کند و معتقد باشد که بهتر بود امثال #هند مستقل نمی‌شدند، تصور برخی نیز که معتقدند مصدق باید از ملی کردن صنعت نفت کوتاه می‌آمد تا علیه‌ش #کودتا نشود، خیالی محض بیش نیست.

کوروش احمدی

🔗 مطالعه متن کامل مقاله


@Shariati_Group
#محمد_مصدق
#مبارزه_با_نفوذ_استعمار
″... من فقط می‌توانم نشانی‌هایش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه #ایمان ضعیف می‌کند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن می‌خواند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می‌افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگهداشته است، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام را بشنوی، تا #حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار می‌خواند، آنچه تو را به توجیه و تأویل‌های #مصلحت جویانه می‌کشاند، و #عشق به او، کور و کرت می‌کند ابراهیمی‌‌ای و ضعف اسماعیلی‌ات تو را بازیچه ابلیس می‌سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی‌ات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش از بلندی فرود می‌آیی، برای از دست ندادنش، همه‌ی دستاوردهای ابراهیم‌وارت را از دست می‌دهی، او اسماعیل تو است...
اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، ! یا یک حالت، یک وضع، و حتی یک نقطه‌ی ضعف...

و اکنون، تو ای که به منی رسیده‌ای، ابراهیم‌وار، باید قربانی‌ات را آورده باشی، باید از هم آغاز، اسماعیل‌ات را برای #ذبح در منی #انتخاب کرده باشی؛ #اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ نیازی نیست که کسی بداند، باید خود بدانی و خدا...

اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیت‌ات، مقامت... من نمی‌دانم، هرچه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم #ابراهیم دارد، هرچه تو را، در انجام مسئولیت، در کار برای حقیقت، سد شده است، بند آزادیت شده است، پیوند لذتی شده است که تو را به ماندن با خویش می‌خواند، همچون غل جامعه به زمین استوارت بسته است، نمی‌گذاردت بِرَوی، همان که با ابلیس همداستان می‌شود تا نگهش داری. همان که گوشَت را در برابر پیام #حق کر می‌کند و فهمت را تار و دلت را چرکین، همانکه برایت #عصیان در برابر فرمان ایمان و فرار از زیر بار مسئولیت سنگین و دشوار را توجیه می‌کند، هرچه و هر که تو را نگه می‌دارد، تا نگهش‌داری اینها، نشانی‌های «اسماعیل» است. تو خود او را در زندگیت بجوی و بردار. و اکنون که آهنگ خدا کرده‌ای، در منی ذبح‌اش کن ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۹ / ابراهیم در کشاکش یک انتخاب
⭕️ دکتر شریعتی و بحث تجربه دموکراسی

🔅بحث «امت و امامت»، نحستین سخنرانی دکتر بوده که در سال ۴۸ در #حسینیه_ارشاد مطرح کرده و همزمان بوده با کنفرانس باندونگ ۱۹۵۵ که کشورهای غیر متعهد و به اصطلاح رها شده از #استعمار و جنبش غیر متعهد ها به رهبری ناصر و تيتو و نهرو و ... آمدند و در آن جا بحث‌هایی مطرح شد. دکتر #شریعتی هم متاثر از نتایج آن بحث‌ها بود که یرایش این مسئله مطرح شد که چگونه در جوامعی که توسعه نیافتند، می‌توانیم #دموکراسی لیبرال صوری را اجرا کنیم اگر بخواهد فقط صوری نماند؟ چون همین دموکراسی لیبرال صوري می‌تواند سلاحی در دست #ارتجاع و #استبداد شود. مثلا با تجربه‌ای که زمان دکتر #مصدق در رأی گیری #انتخابات #مجلس پیش آمد که #فئودال ها آمدند و دهقان ها را بسیج کردند و رای‌سازی کردند، و او شرط با سواد بودن را مطرح کرد.

🔅دکتر شریعتی بحثی دارد به نام «رأی-یا-رأس»، و این که چگونه می‌شود #رأی را به یک رأی آگاهانه‌ی مستقل تبدیل کرد، در یک جامعهٔ نآگاه عقب‌مانده؟ در این جا می‌خواهد نقش #روشنفکر را برجسته کند: یعنی نشان دهد که با آگاهی‌بخشی می‌توان به این جامعه آموزش داد تا بفهمد حقوق‌اش چیست، وظایفش چیست؟ اما در اینجا ابهامی که وجود دارد در این تز یا نظریه است که در آن کشورها به تجربه گذاشته شد، که روشنفکرانِ انقلابی تا اطلاع ثانوی می‌توانند در #قدرت دخالت کنند و آن را در دست بگیرند تا شرایط مساعد برای دموکراسی را بسازند، یک دموکراسی واقعی، یعنی آگاهی را بالا برند. #مردم آموزش ببینند، #مشارکت کنند و به تدریج دموکراسی برقرار شود. این مرحله‌ی گذار قائل شدن، یک ابهام و یک اشکال دارد و آن این است که در خود این آزمون دموکراسی، یعنی تناوب قدرت، همین دور‌های انتخاباتی است که مردم با نامزدها و برنامه‌ها آشنا می‌شوند و آگاهی بخشیده می‌شود. اگر قدرت خود را در معرض #انتخاب عموم نگذارد و #انتخابات دائم برقرار نباشد، اولاً خود قدرت فاسد می‌شود و دوما مردم چگونه آگاه شوند؟

🔅مردم باید تمرین دموکراسی کنند. این تجربه در کشورهای نامبرده ناموفق بود و بعدها دکتر شریعتی در آثار بعدی مانند «بازگشت به خویش» و سایر آثار در این تز و نظر تجدیدنظر می‌کند. یعنی می‌گوید اصلأ روشنفکر نباید در قدرت وارد شود؛ روشنفکر باید فقط زمینه آگاهي‌بخشی را فراهم کند تا از میان مردم رهبران و قهرمانان و نمایندگانی برخیزند که آگاه شده باشند و بتوانند این دموکراسی را تحقق بخشند. این نظریه نهایی شریعتی است، و نکته‌ای که از «امت و امامت» باقی می‌ماند که همچنان معتبر است، به نظر من، خود صورت مسأله است که اصلا #فلسفه سیاسی اسلام و تشیع چیست؟ و این کاری است که شریعتی پس از آراء اهل مدینه فاضله #فارابی و مقدمه #ابن‌خلدون مطرح کرده است. و باید گفت که ما متون اندیشه سیاسی جدی کم داریم. این‌که به شکل ذاتی و مفهومی بیاید و بگوید که هدف سیاست و جامعه مدنی در #اسلام و #تشیع چیست؟ و با اینکه گفتیم اسلام یک #دین سیاسی است، #تاریخ اسلام متفکرین بزرگ سیاسی کم دارد و عجیب است. در حالی که مسیحیت با این که دینی است که می‌گوید باید کار قیصر را به قیصر واگذار کرد یعنی خود را غیرسیاسی می‌داند، بزرگترین متفکرین سیاسی در تاریخ آن به وجود آمده‌اند، هم در عصر قرون وسطا اندیشمندانی داریم مانند خود آگوستین که «شهر خدا» را نوشته تا در قرون وسطای متأخر و اندیشمندانی چون پادوا و که «راه مدرن» را بنا نهادند. این ها اندیشمندان #فلسفه_سیاسی بودند و مفهوم «جامعه مدنی» را به ارمغان آوردند و بعد هم ماكياول و تئوریسین‌های قرارداد اجتماعی و حق طبیعی و تا به امروز، که ما مشابه این متفکرین کم داریم...

🔅اما شریعتی با شجاعت آمد و بدون اینکه بترسد که متهم به راست و چپ شود، گفت صورت مسأله این است. قطعاً این خود نوعی فلسفه سیاسی (اسلام و تشیع) است که با فلسفه سیاسی كلاسيك لیبرال غربی (و سوسیال شرقی) متفاوت است؛ و بویژه در تشیع این دوره‌ها گذرانده شده و البته اجتهادی که شریعتی کرد و دستاورد بزرگ این #کتاب بود، این است که دوره #غیبت که ما در آن بسر می‌بریم، به نحوی دوره دموکراسی است، دوره #مردم_سالاری که رهبریِ فرهمند موروثی دینی یا عقیدتی که ما در تشیع به آن قائل هستیم، با غیبت خود دوران غیبت کبری و راه رأی و مردم‌سالاری را باز می‌کند و نیز در سویهٔ دیگر این‌که علمایی بیایند و آگاهی بخشی کنند تا مردم بتوانند درست انتخاب کنند...

@Shariati_Group

📚 مصاحبه با دکتر #احسان_شریعتی
″... #شهادت حضور در صحنه #حق و #باطل همیشه #تاریخ است.
شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است، انتخابی که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد #آزادی و #محراب و #عشق پیروز می‌شود؛ در #فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه‌ی آگاهی و همه‌ی منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش خود #انتخاب می‌کند. شهادت - برخلاف تاریخ‌های دیگر که حادثه است و درگیری و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی است - در فرهنگ ما یک «درجه» است. وسیله نیست، خود هدف است، اصالت است. خود، یک تکامل، یک علو است. خود یک مسئولیت بزرگ است. خود، یک راه نیم بر به طرف صعود به قله‌ی معراج بشریت است و یک فرهنگ است... ″

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم
🚩 شهادت حمزه‌ای و شهادت حسینی

...ما دو نوع #شهید داریم. سمبل یکی، حمزه، سمبل دیگری امام #حسین است.

در #اسلام برای نخستین بار حمزه به لقب سیدالشهدا ملقب گردیده است و این لقبی است که پس از وی حسین به خود اختصاص داده است. هر دو سیدالشهدا هستند ولی فرقشان در این است که در بنیاد، شهادت حمزه‌ای با شهادت حسینی فرق دارد و اساساً این دو از یک مقوله نیستند تا با هم مقایسه شوند. حمزه یک #مجاهد است که گیراگیر #جهاد کشته می‌شود؛ اما حسین یک #شهید است که حتی پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است، نه در گودی قتلگاه بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید حاكم مدينه - که از او بیعت مطالبه می‌کرد «نـه» گفت. این «نه» طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن شهادت #انتخاب شده است و از آن لحظه حسین شهید است. پس شهید انسانی است که با آغاز تصمیم خویش، با آغاز انتخاب خویش به شهادت می‌رسد، هر چند میان این تصمیم و کشته شدن ماه‌ها و حتی سال‌ها فاصله باشد. اگر خواسته باشیم فرق اساسی میان این دو شهادت را در تعبیری کاملاً روشن و فشرده بیان کنیم باید بگوییم شهادت حمزه‌ای کشته شدنی است که شهید را انتخاب می‌کند، یا شهادتی است که شهید را انتخاب می‌کند. برعکس در داستان حسین، شهادت عبارتست از آنچه شهید آنرا انتخاب می‌کند...

شهید حمزه‌ای و شهادت حمزه‌ای عبارتست از مردی و کشته شدن مردی که آهنگ کشتن دشمن کرده است: مجاهد.

اما شهادت حسینی کشته شدن مردی است که خود برای کشته شدن خویش #قیام کرده است...


@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی

🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پیوند می‌دهد و این پیوند است که تجلی‌گاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار می‌آید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس می‌کند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت می‌ورزد، آنرا تأیید می‌کند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت می‌کند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.

🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعه‌ها مسلط بوده‌اند، همواره از سیاسی شدن توده‌ها وحشت داشته‌اند. «سیاست‌زدایی» #مردم شیوه‌ای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرت‌های استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزش‌های بی‌شمار یا توسعه آزادی‌های جنسی، و یا مصرف‌پرستی و یا ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمی‌های ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشه‌ها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.

🔸در جامعه ما دوران بنی‌عباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاست‌زدایی جامعه اسلامی است. #بنی‌امیه علی‌رغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علی‌رغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث می‌شد که انبوه توده‌ها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنی‌عباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنی‌امیه را قربانی خویش ساخت، به سیاست‌زدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفت‌هایی که به نام #اسلام در جهان به دست می‌آوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقه‌ای.

🔹این بود که جنگ‌ها و مبارزات مردم در دوران بنی‌امیه، که همه جنگ‌های سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنی‌عباس تبدیل به جنگ‌های فرقه‌ای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایه‌داری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژی‌های رنگارنگ، تشدید خصومت‌های فرقه‌ای، قبیله‌ای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقت‌های ورزشی، مصرف‌پرستی، ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفه‌های پوچ، تئاترها، سینماها، کاباره‌ها، رادیو تلویزیون‌ها، موسیقی‌ها، تجمل‌ پرستی‌ها، مدسازی‌ها، آزادی‌های جنسی و هزاران چشم‌بندی دیگر و صدها هزار شعبده‌بازی و جنگ‌های زرگری دیگر بدان می‌رسد، همان چیزها که حتی صمیمی‌ترین و آگاه‌ترین روشنفکران ما را هم سرگرم می‌سازد. چنانکه می‌بینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیری‌های مذهبی و تنازع‌های ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمی‌کنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیری‌ها مشغول کرده‌اند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان‌ ها و #آتاتورک‌ ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقی‌زاده‌ ها و #میرزاملکم‌ ها آغاز کرده بودند، و نمی‌توانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه می‌پندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزش‌های اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.

@Shariati_Group

🔻ادامـه
💠 امامتِ امام زمان از منظر دکتر شریعتی

🔹امام زمان(عج) از ذریه پیغمبر #اسلام و به طور دقیق فرزند #امام حسن عسگری(ع) و یکی از اوصیای به حق پیغمبر است که او را پس از خودش در فهرست اسامی ۱۲تن نام برده که به دنیا آمده و بعد غایب شده است، غیبت کرده است، نه از دنیای مادی و از بین چشم ها، او را "نمی‌شناسند" اما "می‌بینند" شاید بسیاری دیده‌اند و هم اکنون در کوچه و بازار می‌بینند. اما بازش نمی‌شناسند. این غیبت از چشم هاست، نه از ماده، نه از طبیعت و نه از زمین. این است که برخلاف #عیسی که بنابر مشهور به آسمان رفته و سوشیانت که به عقیده پیروانش در عالم دیگر است و امام محمد حنیفه که در کوه رضوی مخفی است، مهدی - #موعود - در میان #مردم زندگی عادی دارد و همه او را می‌بینند؛ اما نمی‌شناسند.

🔹پس از این دوره و پس از مرگ چهار نایب خاص، دوره "غیبت صغرا" (که مدتش عمر یک نسل است) تمام شده و "غیبت کبرا" (بزرگ) فرا رسیده است که اکنون، در این دوره هستیم. در این دوره دیگر "باب" یعنی واسطه ورود و تماس، یا "نایب خاص" یعنی نماینده ویژه یا کسی که به جای امام کار می‌کند و با مردم تماس دارد و به دست امام منصوب شده وجود ندارد و تنها راه تماس مردم، با او که #رهبر است و زنده و حاضر "نایب عام" است. این نایب عام را چه کسی #انتخاب می‌کند؟
برخلاف آن چهار تن که امام آن‌ها را شخصاً نصب کرده، اینان را مردم با کمک «اهل خُبره» انتخاب می‌کنند؟ چگونه انتخاب می‌کنند؟
در اینجا یک مسأله بسیار اساسی و حساس مطرح می‌شود. مسأله‌ای که از نظر تاریخی و به ویژه از نظر اجتماعی و سیاسی و هم از نظر فکری و مرامی سخت عمیق و شگفت آور است و در عین حال، مثال بسیار روشنی است که #تشیع را تا چه حد وارونه کرده‌اند و این پوستین را از رویه دیگری - که بد منظره و ترس آور و زشت و بیزار کننده است (و این رویه دیگری خودشان است)، بر اندام #روح و #اندیشه و شعور و احساس و جهان و زندگی ما پوشانده‌اند!

🔹در عصر غیبت کبرا، یعنی دوران نامحدود تاریخی که از قرن سوم هجری آغاز می‌شود و تا #خدا بخواهد ادامه دارد، #شیعه یک #فلسفه سیاسی و مکتب اجتماعی ویژه‌ای پیدا می‌کند که به همان اندازه که امروز منحط و ذلت آور و ضد مردم و نسبت به #انسان و اراده و آزادی و اندیشه انسانی، اهانت آمیز و نفی کننده مسئولیت‌های اجتماعی و یأس آور و تسلیم بار نشان داده می‌شود و جز برای توده سر به زیری که عمل می‌کنند اما فکر نمی‌کنند و می‌پذیرند ولی نمی‌فهمند، اساساً قابل دفاع نیست. آری، درست به همین اندازه، مترقی و عزت آور و مردمی و نسبت به انسان و اراده و آزادی و اندیشه انسانی حرمت آمیز و تثبیت کننده مسئولیت‌های اجتماعی و بخشنده خوشبینی تاریخی و استقلال عقلی و روحی است.

🔹توقیع، (فرمان) مشهور امام که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژه‌ای را که جانشین نظام "امامت" می‌شود به این گونه اعلام می‌دارد:
اما الحوادث الواقعه، فارجعوا فیها الی رواهٔ احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجهٔ الله علیهم. (اما درباره پدیده‌ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی، وقوع می‌یابد، به روایان سخن ما -دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما هم، دانایند و هم آشنا- رجوع کنید که آنان حجت من‌اند بر شما و من جحت خدایم بر ایشان).
اما اینها چه کسانی‌اند؟ و چگونه و چرا انتخاب می‌شوند؟
ضوابط و شرایط انتخاب آنان را امام صادق(ع) برای توده مردم اعلام کرده است: امّا، من کان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامرمولاه، فللعوام ان یقلدوه.(اما از #دین شناسان، آنکه نگه‌دار خویشتن‌اش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، برتوده مردم است که تقلیدش کنند.) و این هم طبیعی است و هم منطقی و هم ضروری.

🔗 مطالعه متن کامل
@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے