گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔅فاطمه ، امتداد مذهب ابراهیم

″... اکنون #محمدۖ، پیامبر است، در #مدینه، در اوج شکوه و اقتدار و عظمتی که #انسان می‌تواند تصور کند. درختی که نه از عبدالمناف و هاشم و عبدالمطلب، که از نو روئیده است، بر زیر کوه، در حرا. و سراسر صحرا را، چه می‌گویم؟ افق تا افق ز منی را... و چه می‌گویم؟ درازنای زمان را، همه آینده را تا انتهای #تاریخ فرا می‌گیرد، فرا خواهد گرفت. و این مرد چهار دختر دارد. اما نه ، سه تنشان پیش از خود وی مردند. و اکنون تنها یک فرزند بیش ندارد، یک دختر، کوچک‌ترینش.

#فاطمه وارث همه‌ی مفاخر خاندانش، وارث اشرافیت نوینی که نه از #خاک و #خون و #پول که پدیده‌ی #وحی است، آفریده #ایمان و #جهاد و #انقلاب و اندیشه و انسانیت و ... بافت زیبائی از همه‌ی ارزش‌های متعالی #روح.

محمد، نه به عبدالمطلب و عبدالمناف، قریش و عرب، که به تاریخ بشریت پیوند خورده و وارث #ابراهیم است و #نوح و #موسی و #عیسی و فاطمه، تنها وارث او....

انااعطیناکالکوثر، فصل لربک و انحر. ان شانئک هوالابتر.
به تو" کوثر" عطا کردیم ای محمدۖ. پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن. همانا، دشمن کینه توز تو همو" ابتر" است!


او باده پسر، ابتر است، عقیم و بی دم و دنباله است، به تو کوثر را دادیم، فاطمه را. این چنین است که "انقلاب" در عمق وجدان زمان پدید می‌آید!

اکنون، یک "دختر"، ملاک ارزش‌های پدر می‌شود، وارث همه‌ی مفاخر خانواده می‌گردد و ادامه‌ی سلسله، تیره و تباری بزرگ، سلسله‌ای که از #آدم آغاز می‌شود و بر همه‌ی راهبران #آزادی و بیداری تاریخ انسان گذر می‌کند و به ابراهیم بزرگ می‌رسد و موسی و عیسی را به خود می‌پیوندد و به محمد می‌رسد و آخرین حلقه‌ی این "زنجیر عدل الهی"، زنجیر راستین #حقیقت، "فاطمه" است.

آخرین دختر خانواده‌ای که در انتظار پسر بود. و محمد می‌داند که دست تقدیر با او چه می‌کند. و فاطمه نیز می‌داند که کیست!
آری در این #مکتب، این چنین انقلاب می‌کنند. در این #مذهب، این چنین #زن را آزاد می‌کنند. و مگر نه این مذهب، «مذهب ابراهیم» است و اینان وارثان اویند؟ ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / زن - فاطمه فاطمه است
🔴 الحیات، طرفِ مردم خودآگاه ایستاده است

📝مجموعه ۱۲ جلدی قرآنی- حديثی «الحياة»، سند تاريخی- مذهبی امكان «تشيعی ديگر» است.
#اتوپيا یِ شيعی...
گواه #تاريخ پوشانده شده، آرمان‌هایی دفن‌ شده. احاديثی كه فقها آنها را نمی‌خوانند و حكومتی‌ها آنها را نمی‌خواهند. احاديثی كه به نفع «نظام‌»ها نيست...
#الحياة، روايت #تشيع محرومان است. #حكيمی، از سنتی‌ترين لايه‌های حوزه، «تشيع بي صدا» را فرياد كرده است و اين همان چيزی است كه او را با #شريعتی پيوند می‌دهد: ايستادن هميشگی در موضع #نهضت؛ طرفِ #مردم ...

#الحیات
#انسان
#علامه_حکیمی

@Shariati_Group
🆔 @allamehhakimi
Forwarded from عکس نگار
🔶 عبودیت، مسیر شناخت مشیت و قوانین الهی

🔅″... #تاریخ بشر و بشریت، درست همچون یک فرد است، زندگی و طول عمرش، اسمش تاریخ است. و همان طور که #فلسفه_تاریخ در فرد عبارت است از مسئؤلیت او و حرکت او از لجن تا خداوند، بشریت هم در طول عمرش- یعنی در تاریخ، برای یک مهاجرت مسئول است. در حال #هجرت است از لجن(بدویت نزدیک به ماده و نزدیک به جمود و رکود و جهل و ناخودآگاهی)، به طرف خداوند، رجعت به الوهیت (انا لله و انا الیه راجعون) و رجعت به طرف خداوند، که از آنجا منشعب شدیم. چقدر مسائل اساسی اینجا وجود دارد!

🔅چگونه #انسان و این اراده می‌تواند از لجن به طرف خداوند نجات پیدا کند؟ #آزادی خودش را به چه وسیله می‌تواند از این گل رسوبی سفت متعفن بدبو به دست بیاورد و به #معراج الهی پرواز کند؟ به چه هدایتی؟ #حکمت. به چه وسیله؟ #عبادت (به آن معنایی که اینجا یکمرتبه دیگر، در نیایش گفتم). عبادت، #نیایش نیست؛

🔅نیایش یکی از جلوه‌های عبادت است. عبادت یعنی چه؟ یعنی شناختن قوانین علمی‌ای که در طبیعت، در #روح، در معنی، در اندیشه، در تعقل و در زندگی بشری وجود دارد و این قوانین، قوانین علمی است که به دست خداوند نوشته شده و در عالم و در آدم تعبیه شده است. عبودیت و عبادت، یعنی انسان اراده خودش را تابع این قوانین علمی بکند؛ بشناسد و بعد از این قوانین علمی پیروی کند، تا بتواند نجات و #کمال پیدا کند. چنانکه در رشته‌های علمی، ما به وسیله عبادت به تکامل می‌رسیم؛ عبادت چه چیز؟

🔅مهندس کشاورزی با یک باغبان بی‌سواد چه فرقی دارند؟ فرقش این است که مهندس بیشتر از قوانین گیاهی پیروی مسلم می‌کند، قوانینی که در زمین و آب و هوا و گیاه هست، تا باغبان. باغبان است که عاصی است و عبادت نمی‌کند، یعنی از قوانینی که خداوند در زمین و گیاه و گیاه شناسی و میوه دادن و رشد نبات نهاده، پیروی نمی‌کند. باغبان برای همین است که نمی‌تواند از آفت و از پستی نوع میوه، نجات پیدا کند، تا از قوانین طبیعت نجات پیدا کند. مهندس کشاورزی به چه وسیله از قوانین طبیعت نجات پیدا می‌کند و اراده خودش را اعمال می‌کند و بعد میوه مطلوب را بر درخت تحمیل می‌کند؟ به وسیله‌ی تابعیت و پیروی شدید و دقیق و محتاطانه از قوانین موجود در گیاه، نه به وسیله‌ی #عصیان در برابر آن...

🔅همین حالت برای نجات آدمی از ذلت و پستی و انحطاط جهانی و معراج و تکامل مطلقش وجود دارد. با شناختن قوانینی که در هستی هست، و به میزانی که از قوانین پیروی می‌کنیم، به همان میزان می‌توانیم از قید این قوانین نجات پیدا کنیم. به میزانی که از قوانین طبیعی پیروی می‌کنیم، می‌توانیم از دام طبیعت نجات پیدا کنیم علم به همین صورت پیش می‌رود.

🔅در مسائل انسانی و اخلاقی هم همین طور است: « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». «لیعرفون» دیگر در آن ندارد، برای اینکه اگر «لیعرفون» می‌بود، دیگر خود خدا عربی بلد بود؛ می‌گفت: لیعرفون! «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» یعنی: «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»، جن و انس را جز برای عبادت نیافریدیم. عبادت به معنای پیروی از قوانینی است که مشیت الهی در هستی نهاده است- هستی طبیعت و هستی روح- و یکی از این قوانین «نیایش» است. چگونه من می‌توانم از این قوانین پیروی بکنم؟ اول به وسیله‌ی شناختن، بعد، عبودیت از مشیت الهی، یعنی مسیر هستی، و این عبودیت راه نجات آدمی از لجن و رسیدنش به «روح خداوند» است...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / فلسفه تاریخ در اسلام
″... #علی اگر یک #رهبر است، یک #امام است و یک نجات بخش است، و مكتب او اگر #روح یک #جامعه است اگر راه یک جامعه است و اگر نشان دهنده مقصد حیات و #کمال #انسان است، در آشنائی با مکتب او و آشنائی با شخصیت او است، نه محبتِ تنها نسبت به کسی که نمی‌شناسیم؛ زیرا اگر محبتِ تنها بدون آشنائی ثمری می‌داشت، باید به نتایج بزرگ می‌رسیدم؛ امکان ندارد جامعه‌ای و ملتی علی را بشناسد و درست بفهمد، و از شکنجه آمیزترین و سخت‌ترین محرومیت‌هائی که جامعه‌های عقب مانده دارند رنج ببرد.
اگر می‌بینیم پیرو علی و کسی که برای علی اشک می‌ریزد و کسی که محبت علی در قلبش موج می‌زند، سرنوشتش و سرنوشت جامعه‌اش دردناک است، معلوم است که علی را نمی‌شناسد و #تشیع را نمی‌فهمد، هرچند که ظاهرا «#شیعه» باشد.″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی / علی تنهاست
″... اشتباه بسیاری از روشنفکران به‌خصوص در کشورهای راکد اینست که می‌پندارند با #علم و #تکنیک جدید می‌توان جامعه‌ای مترقی و آزاد داشت. در صورتی که بینائی و آگاهی و دانش اعتقادی و ایدئولوژیک است که #جامعه را حیات و حرکت و قدرت می‌بخشد؛ وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماعِ بی #ایمان و بی #ایدئولوژی مشخص، همچون فرو کردن درخت‌های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد و در فصل نامناسب...

اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم، ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به‌مسائلی است که بدان ایمان داریم. یکی از بزرگترین مسائلی که در #تاریخ و جامعه‌ی ما مطرح است، #اسلام و #تشیع می‌باشد که بسیاری از ما بدان معتقدیم، اما آنرا بدرستی نمی‌شناسیم ؛ به مذهبی ایمان داریم که آشنائی درست و منطقی از آن نداریم. مثلا" به #علی به‌عنوان یک #امام، یک مرد بزرگ، یک ابر مرد حقیقی، و به‌عنوان کسی که همه‌ی احساس‌ها، تقدیس‌ها و تجلیل‌های ما را بخود اختصاص داده اعتقاد داریم و همیشه در طول تاریخ بعد از اسلام، #ملت ما افتخار ستایش او را داشته است؛ اما متأسفانه آنچنان که باید و شاید او را نشناخته است؛ زیرا بیشتر به «ستایش» او پرداخته است نه «شناختن» او... از اینروست که امروز باید بیشتر به سخنی گوش دهیم که علی را به‌عنوان یک #انسان بزرگ، یک رهبر، یک امام و یک سرمشق
می‌شناساند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۲۶ / علی / علی تنهاست
″... به گفته #هایدگر انسان دارای دو وجود است:

🔸یکی وجود اعتباری یا مجازی که مجموعه‌ای است از رابطه‌هایی که #انسان با پدیده‌ها، رویدادها و اشتغالات محیط پیرامونش دارد، انگیزه‌ها، غریزه‌ها، احساسات، عادات، حساسیت‌ها و اعراض وی او را با پیرامونش ربط می‌دهند و این «وضع» در وی یک «شخصیت وجودی» را شکل می‌دهد که عرضی است. و رنگ‌هایی است که شرایط طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شغلی و در یک کلمه «محیط خارجی» بر «من» می‌زنند. این رنگ‌آمیزی موضوع اساسی #جامعه‌شناسی و #انسان‌شناسی و #روانشناسی فردی و گروهی است و همگی با ملاک‌های منطقی و علمی قابل تفسیر و تحلیل است و این وجود است که رشته‌های گوناگون #علوم_انسانی می‌شناسند و چون جنبه‌ب جبری، عام و عینی دارد، انسان‌شناسی علمی امروز، انسان را تنها با این رنگ‌ها شناسایی می‌کند و از این رو است که علوم انسانی جدید، هم انسان‌ها را در قالب‌های مشخص و جبری می‌نگرند و هم از فرورفتن در کنه ذات و جوهر وجودی آنان غفلت می‌کنند و از دست یافتن به راز و #حقیقت مرموز، شگفت و نامتناهی انسان دست می‌کشند و انسان و انسان‌ها را تنها به عنوان پدیده یا مقوله‌ای «مادی» که ساخته و پرداخته‌ی عوامل و روابط مکانیکی طبیعت، نژاد، وراثت، ابزارکار، نظام اجتماعی، پایگاه اقتصادی و قالب‌های طبقاتی و صنفی است، تلقی می‌کنند.

🔸از اینجاست که هر کسی در این چارچوب‌ها ″قاب″ گرفته شده است و با این نقاب‌ها تشخیص داده می‌شود و در حقیقت وضع بیرونی و عوامل محیطی است که او را معنی می‌کنند: انسان دهقان، انسان کارگر، انسان فئودالی، انسان بورژوازی، انسان اداری، انسان تکنوکرات، انسان روشنفکر، انسان صنعتی...

🔸اما انسان، به تعبیر هایدگر، یک «وجود ذاتی و حقیقی» نیز دارد و آن عبارت است از جوهر وجودی‌ای که در زیر این رنگ‌های عرضی و حالات عارضی ناشی از وضعیت اجتماعی و روابط بیرونی‌اش پنهان است و انسان بودن به معنی اصالتی و علتی مستقل و آزاد از تسلسل علیت مادی و جبر اجتماعی و صفات عارضی محیطی، از آن سرچشمه می‌گیرد و من حقیقی که ویژه‌ی «انسان» است در آن خانه دارد ...″


@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۲/ خود سازی انقلابی
″... چنین است سیمای مذهبی که رسالت رهبری آینده #انسان را بر دوش گرفته است و ازین است که جامه خاتمیت بر اندام مذهبی برازنده است که خدایش هم سیمای #یهوه را دارد و هم سیمای تئوس را، کتابش هم حکمت #تورات را دارد و هم مواعظ #انجیل را، و پیامبرش هم دماغ #موسی را و هم دل #عیسی را، و پروردگانش هم سیمای چریکی را دارند که زندگی را جز نبرد به خاطر #آزادی و #مردم نمی‌دانند و آن را تنها و تنها «عقیده و مبارزه» می‌خوانند و هم سیمای حکیمی را که «مرکب دانشمندان را از خون شهیدان برتر» می‌شمارند و به #قلم و نوشته سوگند می‌خورند، و هم سیمای عارفی را که دل از نام و نان و زندگی و فریب‌ها و بازیچه‌های پستش برکنده‌اند و دور از جهان، جهـانی در خویش آفریده‌اند و با عشق‌های بزرگ، دردهای عزیز و زیستن‌هایی نه بر روی خاک آشنا گشته‌اند در خلوت عظیم و زیبای خویش زندگی می‌کنند و شمع جمعیت تنهایی خویشند...

#محمد خود با دو خط زیبا و صریح سیمای اینان را تصویر کرده است که: «پارسایان شب‌اند و شیران روز».
بدین گونه است که تنها محمد و رسالت چند بعدی و دو «جهته‏»اش شایستگی آن را دارند که آرزوی بزرگ #انسان امروز را تحقق بخشند ...″

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۳۰/ سیمای محمد
💠 خدا اِنگاری #انسان در عصر سلطه #نیهیلیسم

🔸روزی روزگاری #مدرنیته میدان‌دار بهت‌آوری جهانی بود. #تکنولوژی و اختراعات به‌عنوان معجزات انسان‌های قرن بیستمی شد تا جایی که گفتند جز خودشان هیچ خدایی را بنده نیستند..!

🔹مروجین #معنویت جدید یا به تعبیری پیامبران #دین مدرنیته با صدای بلند #انسان را به‌عنوان «خدای عصر جدید» معرفی کردند. در مدح قدرت انسان همچون هومر حماسه‌های افسانه‌ای سرودند. هر بار با اختراع جدید علمی این خدای بادکنکی فربه‌تر می‌شد و سرمستانه ادیان الهی را به هماوردی و تحدّی فرا می‌خواندند تا #علم را بهانه‌ای برای حذف دین و #خدا به نفع خدای جدید یعنی «انسان» فراهم آورند.

🔸نیل دونالدوالش یکی از مروجین معنویت جدید که به #پیامبر عصر جدید معروف است، در کتاب «ابداع زندگی» گفتگویی با باربارا مارکس‌هابرد، یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته‌ی معنویت جدید در محور عصر جدید دارد.

🔹وی در این #کتاب، عصر جدید را عصر بازپس‌گیری قدرت انسان از خدا بیان می‌کند و تکنولوژی را موجب این #خودآگاهی متوهمانه می‌داند. «ما عادت داشتیم تمام توانایی‌های جدید را به خدایانمان نسبت دهیم ولی از وقتی‌که ما خودمان داریم یاد می‌گیریم هوش خود را از طریق ارتباطات سریع‌تر و گسترده‌تر گسترش دهیم، یاد می‌گیریم جسم‌مان را تغییر دهیم؛ یاد می‌گیریم در فضا زندگی کنیم، حتی دنیاهای جدید در فضا می‌سازیم. متوجه شدم که چیز حیرت‌آوری دارد اتفاق می‌افتد. ما قابلیت‌مان را به خدایان‌مان نسبت می‌دادیم و حالا این قابلیت را به اصل خودش یعنی خودمان. ما داریم چیزی می‌شویم که عادت داشتیم خدایان بخوانیم. چرا حالا، چرا سال پیش، دهه‌ی پیش یا قرن پیش نه؟ چرا این امر دارد اتفاق می‌افتد؟ چون وقتش است. چرا که علم و فناوری، قدرت‌های تازه‌ای به ما داده‌اند که عظیم‌تر از قدرت‌هایی است که بشر تاکنون داشته است؛ حالا می‌توانیم حقیقتاً خودمان را بشرهای جهانی خیلی کم سن و سال بخوانیم. زمین به‌ مثل یک کودکستان برای خدایان کوچک است، ولی باید تکامل آگاهانه را سریع یاد بگیریم”. (کتاب ابداع زندگی ص ۸۳)

🔸اما با ظهور سلاحی بیولوژیک تحت عنوان ویروسی ناشناخته و فراگیر به نام #کرونا، عمر تفرعن «انسان‌ - خدای مدرنیته» کوتاه شد. انسان کودک‌خدا، تنازع بقاء را به تکامل شعوری ترجیح داد.

🔹غول‌های رسانه‌ای اگر خاطرات کرونایی را در حافظه‌ی تاریخی خود ثبت کنند، مرور خاطرات صف‌های خرید اسلحه برای تنازع بقاء، به‌مرگی سالمندان، غارت فروشگاه‌ها و عجز علم برای حفظ جان هزاران انسان در برابر یک ویروس نادیده دیگر هیچ‌وقت سودای خدایی را در ذهن هیچ بنی‌بشری نمی‌آورد. انسان پسا کرونا ندای #فطرت خود را واضح‌تر شنید. قدرت الهی و عجز خود را به عیان مشاهده کرد و دست تسلیم بالا برد...

@Shariati_Group
رسول حسن‌زاده
″... وحدت تاریخ یعنی چه؟ یعنی تاریخ مسیر مشخصی دارد(مثل یک کاروان و مثل یک رودخانه است)، که از آغاز زندگی بشر راه افتاده و در منزل‌های مختلف- که تمدن‌ها و جامعه‌های مختلف باشد حرکت کرده تا به زمان حال رسیده و بعد ادامه دارد. براساس چیست؟ براساس قوانین علمی مشخص. همان طور که من از ابتدای زندگیم که متولد شدم براساس یک قوانین مشخصی در طول عمر شصت، هفتاد، هشتاد ساله‌ام حرکت می‌کنم و این طول زندگی من، #تاریخ حیات من است، بشریت هم یک طول عمری دارد؛ این طول عمرش تصادفی و «کشکی» و «الکی» نیست، براساس قوانین دقیق علمی است و براساس همین قوانین دقیق علمی، حرکت و تکامل پیدا می‌کند. بنابراین، با این بینش، من انسانی- #انسان- ، یک فردی می‌شوم نه وابسته به زمان حال، بلکه وابسته به تاریخ.
تاریخ کی است؟ در #فلسفه تاریخ، تاریخ، گذشته نیست، یک تکه از تاریخ، گذشته است. تاریخ، مسیر حرکت انسان- در طول عمرش- بر روی زمین است. طول عمرش چقدر است؟ از آغاز تولد تا مرگش و ما الان در وسط عمر بشریمان زندگی می‌کنیم. پس در فلسفه‌ی تاریخ، من- به عنوان فرد- ، عضوی از این کاروانی هستم که از آغاز زندگی بشری به حرکت روی یک مسیر معین شروع کرده و به زمان حال رسیده و در آینده ادامه دارد و من همان طور که به وسیله‌ی این گذشته (مجموعه تجربیات گذشته و اعمال گذشتگان)، ساخته شده‌ام، عمل من و عمل افرادی که در زمان حال زندگی می‌کنند، در مسیر حرکت تاریخ در آینده تأثیر دارد. بنابراین، من ساخته گذشته هستم و سازنده آینده. زمان حال در تاریخ، این است ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / فلسفه تاریخ در #اسلام
🔴 نابودی اسلام و انسان خواسته قرآن نیست

آیه «أَطِیْعُوا اللّهَ وَ أَطِیْعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الأَمْرِ مِنْکُمْ» ربطی به اطاعت از قدرتمندان ندارد. زیرا همین قدرتمندان بوده‌اند که #اسلام را نابود کردند و‌ احکام #قرآن را از دست #مردم گرفتند. اگر قرآن کریم اطاعت قدرتمندان را بدون هیچ قید و تخصیصی لازم بداند، باید نقض شدن خویش را بپذیرد. و این محال است. پس منظور از «اولی‌الامر» در این آیه، بنا بر تفاسیر بسیار، #ائمه عدلند، یعنی امامان آل #محمد(ص) که اطاعت آنان، یعنی عملی شدن کلیت #احکام قرآن و به‌دست آمدن عزت واقعی #انسان.

📚 علامه #محمدرضا_حکیمی/ توضیحات بر کتاب اسلام در ایران نوشته #پطروشفسکی - صفحه۴۶۷
@Shariati_Group
🆔 @mohamadrezahakimi
🔅″... به روشنی محسوس است که #اسلام دارد تولدی دوباره می‌یابد. عوامل این #بعثت اسلامیِ وجدان‌ها که عمق و دامنه‌ی بسیاری گرفته است متعدد است و اینجا جای طرح و تفسیرش نیست، اما، فکر می‌کنم موثرترین عامل، به بن‌بست رسیدن روشنفکران این عصر است و شکست #علم و ناتوانی ایدئولوژی‌ها و به ویژه، آشکار شدن نارسایی‌ها و کژی‌های #سوسیالیسم و مارکسیستی و سوسیال دموکراسی غربی است که امیدهای بزرگی در میان همه‌ی #انسان دوستان و #عدالت خواهان و جویندگان راه نجات نهایی #مردم برانگیخته بود و در نهایت به استالینیسم و مائوئیسم منجر شده یا رژیم‌هایی چون رژیم اشمیت و گی موله و کالاهان!

🔅و علم هم که به جای آن‌که جانشین شایسته‌تری برای #مذهب شود، که ادعا می‌کرد، سر از بمب اتم درآورد و غلام #سرمایه‌داری و زور و در نتیجه، از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخت و #آزادی و #دموکراسی هم میدان بازی شد برای ترکتازی بی‌مهار #پول و #شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال کردن همه‌ی ارزش‌های انسانی...

🔅تمامیِ این تجربه‌های تلخ زمینه را برای «طلوع دوباره‌ی #ایمان» مساعد کرده است و انسان که هیچ‌گاه نمی‌تواند دغدغه‌ی «حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح» را در وجدان خویش بمیراند، در کوچه‌های علم، #ایدئولوژی، دموکراسی، آزادی فردی (#لیبرالیسم)، اصالت انسان (#اومانیسم بی‌ #خدا)، سوسیالیسم دولتی، #کمونیسم مادی (#مارکسیسم)، اصالت #اقتصاد (#اکونومیسم) و مصرف‌پرستی و #رفاه، به عنوان هدف انسان و فلسفه‌ی زندگی در #فرهنگ و نظام بورژوایی و بالاخره تکیه مطلق و صرف بر «تکنولوژی و پیشرفت» یعنی #تمدن و #آرمان نظام‌های معاصر… به بن‌بست رسید و با آن همه امید ایمان و شور اشتیاقی که در انتخاب این رهگذرهای خوش‌‌ آغاز بدانجام داشت، و هر کدام را به امید حقیقت و کمال و نجات، با پشت کردن به #خدا و از دست نهادن ایمان پیش گرفت و با #عشق و شتاب و فداکاری بسیار پیمود، سرش به سختی به دیوار مقابل خورد و یا از برهوت پریشانی و پوچی و ضلالت مطلق سر درآورد و #سوسیالیسم او را به #استبداد چند بعدی و دموکراسی به حاکمیت سرمایه و آزادی به بردگی پول و شهوت و حتی علم او را به انسلاخ از همه‌ی کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه‌‌ی غول‌آسای #تکنولوژی بی‌رحم و قتال افکند...

🔅و طبیعی است که اندیشه‌ای بیدار و روح‌های آزاد و وجدان‌های سلیم و طاهر که هنوز مسخ نشده‌اند و انگیزه‌های اصیل #فطرت آدمی را در عمق وجود نوعی خویش نگاه داشته‌اند و آتش قدسی #حق و #حقیقت و #کمال و #فلاح در کانون دلشان خاموش و خاکستر نشده است، به خدا بازگردند و قندیل مقدسی را که در آن زینت عشق می‌سوزد و از منشور بلورینش خدا می‌تابد و هستی را و این شبستان #طبیعت را و اعماق پر گوهر فطرت و درون انسان را گرمی و روشنایی عشق و #آگاهی و #خودآگاهی می‌دهد و به همه چیز معنی می‌بخشد، دوباره در اندیشه و #روح و زندگی خویش بر افروزند و در تلاش آن باشند که این مشکلات حقیقت را بر سقف شبستان این عصر بیاویزند و این مصباح هدایت را فرا راه این نسل دارند و آینده را از پوچی و تباهی انسان و تمدن و فرهنگ و زندگی و علم و #هنر و کار انسان نجات دهند ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
آخرین نامه به پدر استاد #محمدتقی_شریعتی
💢 فاجعه انسانی و خاموشیِ شبه روشنفکران

لحظه‌ی تاریخی که اکنون ما انسان‌ها در آن قرار داریم یعنی قتل و عام بیش از ۳۸ هزار #انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و #مردم در #غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری ‎#جریان_روشنفکری #ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه می‌شود و برای دختر بی‌گناه اوکراینی عزادار!

اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. هم‌ جلال #آل‌احمد و هم دکتر #شریعتی در دهه‌ی چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمی‌دهد.

داریوش آشوری از روشنفکران دهه ۴۰ در مقاله‌ای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقاله‌ای که در ۲۰تیر ۱۳۴۶ در مجله #فردوسی منتشر شد به شدت به امثال آشوری تاخت.

شریعتی در آن زمان می‌نویسد:

آقای داریوش خان!

رژیمی که با #اسلحه #انگلیس و #آمریکا و #فرانسه، سرزمینی را اشغال می‌کند و از سراسر #اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی می‌کشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و #اردن و سراسر #آفریقا و #خاورمیانه پراکنده می‌کند و دهقان #مسلمان را در دهات خود محبوس می‌سازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره #امپریالیسم بر آن می‌تازد، اسرای رسمی #جنگ را وحشیانه #شکنجه می‌کند، مردم را از خانه‌هاشان بیرون می‌راند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن #مذهب استوار می‌کند، #فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنی‌اش در چشم شما! این است که ملک فاروق‌ها و گلوپ پاشاها و ملک فیصل‌ها و ملک عبدالله‌ها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاه‌های امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع می‌کند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگی‌های مشکوک و آلودۀ روشنفکران فروخته شده‌ای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوام‌الناس جدا می‌کند - مجال نمی‌دهد؟

زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیم‌بند را بلغور می‌کند و طوطی‌وار کلمات رایجی را از قبیل #آزادی و #دموکراسی و انسانیت - که به قول #سارتر، خودشان در دهانشان گذاشته‌اند - در کشورهای استعمارزده واگو می‌کنند، خیانت به تودۀ عوام‌الناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.

آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرن‌هاست در فلسطین زندگی می‌کرده‌اند، کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد..!؟

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳۵ / بخش دوم، صفحات ۶۳۱ تا ۶۳۷
📚 معلم علے‌شریعتے / مجموعه آثار ۱۰

#انسان #شیعه #شریعتی
@Shariati_Group
″... مسیر تاریخ را #ناس بر اساس سنت‌های موجود در #جامعه و در #انسان به وجود می‌آورند و هرگونه تغییری معلول اراده امیال خوی و رفتار و اعمال «ناس» است که طبق سنن معین و تغییرناپذیر هر یک از آنها انعکاس و اثر قطعی و مسلم در #اجتماع و #تاریخ دارد. بنابراین در یک فرمول ناس + سنت = بنیان جامعه و موتور تاریخ ″تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ″ (آنان امتی بودند که گذشتند. آنان را دست آورد خویش است و شما را دست آورد خویش؛ و شما را از آنچه آنان می‌کردند بازنمی‌پرسند.) لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى... (آدمی را جز آنچه خود کوشیده است، نیست).
كُلُّ نَفۡسِۭ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ ( هر كس در گرو دست آورد خویش است). نه تنها افراد انسانی، بلکه اجتماع نیز چنین است. إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (خدا آن چه را در قومی هست دگرگون نمی‌سازد تا آنگاه که آنان آنچه را در روانشان هست، دگرگون سازند). در اینجا اختلاف میان مشیت الهی به تعبیر کاتولیکی و تعبیر اسلامی آن مشهود است. تغییر و تحول جامعه معلول مشیت خدا نیست؛ معلول تغيير و تحول اخلاقی و روانی خود جامعه است و همین مشیت خدا است و نیز همین خود یکی از «سنت»ها است. در این آیه، مسأله‌ی دیگری نیز مطرح است و آن نقش عامل پسیکولوژیک است در جامعه و تاریخ، این خود مکتب بزرگی است که محور اساسی بسیاری از علوم انسانی را روان شناسی می‌داند منتها در اینجا چنان که می‌بینیم، سخن از روانشناسی اجتماعی و قومی است؛ برای فهم معنی دقیق #سنت رجوع کنید به #قرآن کلمات سنت و آیه...″

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد
📕 عاشورا چگونه و چرا

#معرفی_کتاب

حادثه عظیم #عاشورا و اتفاقاتی که در پی آن رخ داد، یکی از بزرگترین حوادث صدر #اسلام و به عبارت دقیق‌تر جامعه بشری است که آثار و نتایج آن تا روز قیامت باقی خواهند ماند و الگوی جهانی را شکل داده که همواره #انسان خود را می‌تواند در یک سوی این #جنگ و حادثه بزرگ ببیند و بداند که برای #حق در حال شمشیر زدن است یا باطل؟
اساتید #عرفان و #اخلاق بسیاری در طول این چهارده قرن به تحلیل و بررسی این حادثه بزرگ پرداخته‌اند و سعی کرده‌اند ابعاد پیچیده و دقیق این ماجرا را با نگاه و دانش خود تبیین نمایند. گرچه فهم کامل و اتم این واقعه تاریخ ساز و شناخت حرکت امام #حسین کاری است که در عقل و اندیشه‌ی عوام و انسان‌های سطحی اندیش نمی‌گنجد...

#کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟» در چند بخش به مسأله واقعه عاشورا پرداخته است. در بخش اول این اثر، استاد به بررسی مقاتل مختلفی پرداخته که در مورد حادثه عاشورا نوشته‌اند، سپس طبق تحقیق شخصی خود ماجرای #کربلا را از زمان حرکت امام از #مدینه شروع می‌کند و بعد از آن به بیان تحلیل علل و چرایی وقوع این حادثه و اینکه عاشورا چه نتایجی را در پی داشته است می‌پردازد. در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید:

این که می‌گوییم تشکیل حکومت اسلام بر پایه‌ی شرایطی واجب و لازم است وجوب آن مطلق نیست؛ به این معنا نیست که #پیامبر و یا #امام لحظه‌ای از عمر مبارکشان حکومت #عدل را نمی‌خواهند؛ یا آرزوی برپا شدن چنین حکومتی را ندارند یا کاری در این راستا نمی‌کنند و هیچ وظیفه‌ی عملی در راه ایجاد آن ندارند. یک #مسلمان چون مسلمان است، نمی‌تواند چنین آرزویی را نداشته باشد و برای رسیدن به آن کاری نکند و قدمی برندارد؛ اما این قدم برداشتن و کاری کردن با حفظ مراتب و مراحل است؛ در ابتدا تبلیغ اصل #دین انجام خواهد گرفت و در این مرحله باید بکوشند که #مردم همه‌ی دین را بیاموزند و بفهمند، ناگزیر مرحله‌ی عالی‌تردین که برپایی حکومت عدل است نیز در این مرحله باید آموخته و فهمیده شود...

@Shariati_Group

📖 نشر واژه‌پرداز اندیشه
نويسنده: محمد‌علی جاودان
📕 «حسین وارث آدم»

🔸این #کتاب نیز مثل اکثر قریب به اتفاق آثار #شریعتی در راستای تلاش او به منظور احیا و بازخوانی #سنت تاریخی ما در دورانی است که #فرهنگ و تفکر #مدرن در حال بسط و سیطره کامل، و فرهنگ و تفکر سنتی رو به اضمحلال بوده است. همچنین شریعتی به واسطه‌ی بازخوانی مفهوم «شهادت» خواهان نزدیک شدن به وجدان مغفوله‌ی جامعه و دعوت افراد خو کرده به اخلاق ذلت و بردگی به نوعی اصالت و خودجوشی بوده است.
در روزگار ما به تبع سیطره #مدرنیته و تمدن متافیزیکی غرب معنای متافیزیکی از #حقیقت در سراسر جهان سیطره یافته است. اما در سنن دینی و معنوی شرقی حقیقت معنای کاملاً متفاوتی داشته و «حقیقت» و «حضرت حق یا امر متعالی» در وحدت و این‌همانیِ شان مورد تفکر قرار می‌گیرد. در همه‌ی سنن دینی، شرقی و معنوی یکی از نشانه‌های باورمندی به وجود حقیقت و وفاداری با عهد و پیمانی که میان #انسان مؤمن متفکر با حقیقت وجود دارد، آمادگی فرد مؤمن و متفکر برای مواجهه‌ای انتخابی و آزادانه با پدیده «مرگ» است. در سنت تاریخی خود ما نیز «شهادت»، یعنی مرگ در راه #خدا و #ایمان به خداوند در همین سیاق، یعنی بر اساس درک خاصی از حقیقت و وجود پیوندی ازلی و ابدی میان فرد مؤمن با خداوند باید فهمیده شود. البته باید توجه داشت که «شهادت» و «آمادگی برای شهادت» از ارزش‌های بسیار متعالی سنن دینی و معنوی از جمله #اسلام و #تشیع و حتی سنن غیردینی بوده است. حتی #سقراط که یکی از بنیان گذاران سنت متافیزیک یونانی است، #فلسفه را «مشق مرگ» و آماده شدن برای رویارویی با مرگ می‌داند.

🔸کتاب «حسین وارث آدم» یکی از زیباترین و عمیق‌ترین آثاری است که در #تاریخ گذشته و حال ما در خصوص #شهادت به تحریر درآمده است. در این اثر غنا و گستردگی فرهنگی و عمق آگاهی و #خودآگاهی تاریخی شریعتی به خوبی خود را نمایان می‌سازد. در «حسین وارث آدم» شریعتی می‌کوشد تا بر اساس درکی وجودی (اگزیستانسیالیستی) شهادت را از یک باور بومی، قومی و فرقه‌ای که صرفاً مورد اعتقاد شیعیان است، به یک نحوه نگرش و به یک #فلسفه_تاریخ برای همه‌ی آن کسانی تبدیل کند که راهی برای نجات انسان از بردگی و اسارت جست وجو می‌کنند.

🔸اثر شریعتی مواجهه‌ای وجودی (اگزیستانسیالیستی) با مقوله مرگ خودآگاهانه و انتخابی(شهادت) و نه رویکردی تاریخی یا تئولوژیک با رویداهای #عاشورا است. شریعتی اعتقاد داشت که در نگرش شیعی نوعی فلسفه تاریخ وجود دارد و این فلسفه تاریخ خود را در «زیارت وارث» آشکار می‌سازد. او خواهان درک حماسه‌ی کربلای حسینی بر اساس نوعی فلسفه تاریخ بشری، خارج از باورهای قومی، اعتقادی و کلامی بود...

@Shariati_Group

📚 از نظرگاه دکتر #بیژن_عبدالکریمی
⭕️ جامعه اسلامی و مسلمانان سیاسی

🔸مقصود از سیاسی بودن، بینش و گرایشی است که فرد را به سرنوشت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند پیوند می‌دهد و این پیوند است که تجلی‌گاه اراده، #آگاهی و #انتخاب انسان به شمار می‌آید و تنها #انسان است که موضع اجتماعی خویش راهمچنانکه موضع طبیعی خویش را، احساس می‌کند، یعنی به پایگاه خویش در #طبیعت یا در جامعه #خودآگاهی دارد و در آن دخالت می‌ورزد، آنرا تأیید می‌کند یا بدان اعتراض دارد و یا در تغییر ساختمان آن دخالت می‌کند. بنابر این، انسان غیرسیاسی انسانی است که عالیترین تجلی استعداد نوعی خویش را باطل گذاشته است.

🔹متأسفانه قدرتمندانی که بر سرنوشت جامعه‌ها مسلط بوده‌اند، همواره از سیاسی شدن توده‌ها وحشت داشته‌اند. «سیاست‌زدایی» #مردم شیوه‌ای نیست که امروز استعمارگران و یا قدرت‌های استبدادی و ضدمردمی، برای انحصار قدرت سیاسی در دست خویش، کشف کرده باشند و از طریق ترویج هنرهای انحرافی، افراط در ورزش‌های بی‌شمار یا توسعه آزادی‌های جنسی، و یا مصرف‌پرستی و یا ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی اقتصادی و خانوادگی، و یا ترویج مسائل انحرافی و یا سرگرمی‌های ذهنی و یا تخدیرهای مذهبی و فلسفی و ادبی و هنری، اندیشه‌ها را از سرنوشت خویش و سرنوشت جامعه خویش دور سازند.

🔸در جامعه ما دوران بنی‌عباس، دوران موفقیت دستگاه در سیاست‌زدایی جامعه اسلامی است. #بنی‌امیه علی‌رغم پایگاه نژادی و قومی نیرومندی که داشتند، علی‌رغم هوشیاری سیاسی و نیز خشونتی که در سرکوب مخالفان بروز دادند، نتوانستند بیش از یک قرن دوام آورند. آنچه عمر این رژیم نیرومند را اینچنین کم کرد، حساسیت سیاسی مردم مسلمانی بود که آن را از #انقلاب_اسلامی به ارث برده بودند. کمترین انحراف #حکومت باعث می‌شد که انبوه توده‌ها به #مسجد بریزند و دردسری برای دستگاه ایجاد کنند. بنی‌عباس که شعور حساس سیاسی توده را دیدند، و دانستند که چگونه رژیم نیرومندی چون بنی‌امیه را قربانی خویش ساخت، به سیاست‌زدایی پرداختند.
از چه طریق؟ از طریق توسعه فرهنگ، تکیه بر #علم، پیشرفت مادی، #ثروت، قدرت سیاسی، فتوحات اسلامی و تجلیل و تعظیم شعائر دینی، و بدین طریق انبوه توده را با پیشرفت‌هایی که به نام #اسلام در جهان به دست می‌آوردند، تخدیر کردند و روشنفکران را هم با غرق کردن در مسائل ذهنی، کلامی، فلسفی و فرقه‌ای.

🔹این بود که جنگ‌ها و مبارزات مردم در دوران بنی‌امیه، که همه جنگ‌های سیاسی و طبقاتی براساس #عدالت طبقاتی و رهبری انسانی بود، در دوران بنی‌عباس تبدیل به جنگ‌های فرقه‌ای، کلامی، ذهنی، فلسفی و حتی لفظی شد. به همان گونه که امروزه #سرمایه‌داری و #استعمار از طریق ساختن ایدئولوژی‌های رنگارنگ، تشدید خصومت‌های فرقه‌ای، قبیله‌ای، نژادی، شیوع #فساد، توسعه حماقت‌های ورزشی، مصرف‌پرستی، ایجاد گرفتاری‌های حقیر در زندگی خانوادگی و اقتصاد فردی، خلق هنرهای بیمارگونه، فلسفه‌های پوچ، تئاترها، سینماها، کاباره‌ها، رادیو تلویزیون‌ها، موسیقی‌ها، تجمل‌ پرستی‌ها، مدسازی‌ها، آزادی‌های جنسی و هزاران چشم‌بندی دیگر و صدها هزار شعبده‌بازی و جنگ‌های زرگری دیگر بدان می‌رسد، همان چیزها که حتی صمیمی‌ترین و آگاه‌ترین روشنفکران ما را هم سرگرم می‌سازد. چنانکه می‌بینیم چه بسیارند جوانان روشنفکر و مترقی ما که به نام مبارزه با خرافات و یا به نام تکیه به علم و حتی به نام #ایدئولوژی بسیار مترقی و پیشتاز، شب و روز سرگرم مبارزه با مسائل کلامی، و سرگرم مبارزات کلامی، فلسفی و لفظی و درگیری‌های مذهبی و تنازع‌های ایدئولوژیک هستند و هرگز احساس نمی‌کنند که در این حال که خود را به عنوان روشنفکران مترقی با این درگیری‌ها مشغول کرده‌اند، وارث همان کاری هستند که در جامعه ما #رضاخان‌ ها و #آتاتورک‌ ها بدان پرداخته و پیش از آنها #تقی‌زاده‌ ها و #میرزاملکم‌ ها آغاز کرده بودند، و نمی‌توانند ارزیابی کنند که آنچه آنان به تقلید روشنفکران قرون ۱۸ و ۱۹ #اروپا کاری روشنفکرانه می‌پندارند، همدستی با عواملی است که برج و باروهای #ایمان، فرهنگ، ارزش‌های اخلاقی و ذخایر تاریخی ما را فروریختند، بشکنند.

@Shariati_Group

🔻ادامـه
Forwarded from گروه شریعتی
🟢 تراژدی مرگ رسول آگاهی و رحمت
بخش‌هایی از توصیف سال پایانی حیات #پیامبر #اسلام به نقل از دکتر #علی_شریعتی

🔸از همه‌ی فصل‌های زندگی پیامبر، زیباتر مرگش است. ما همیشه مرگ‌های پر سر و صدا را و به قول فیلمی‌ها «عملیاتی» را می‌فهمیم، که #جنگ و هیاهو دارد، کشمکش دارد، مقدمات دارد، صدا دارد، آکت دارد و به قول هنرمندان حادثه زیاد دارد، ماجرا زیاد دارد. اما نمی‌توانیم یک مرگ آرام را با آن همه عمق، عظمت و زیبایی و آن همه عبرتی که در آن هست، حس کنیم و بفهمیم و برای همین است که تاکنون مرگ پیامبر کشف نشده است! وگرنه برای هر کسی که یک ذره #احساس داشته باشد و این چیزها را بفهمد، مسلما مرگ پیامبر از مرگ #حسین تراژدی‌ای غم‌انگیزتر، عمیق و واقعاً خونین‌تر است...

🔸احتضار پیامبر یک سال طول می‌کشد: از حجة الوداع تا لحظه‌ای که دهانش بسته می‌شود و در حال مردن و آماده شدن برای مرگ است. در این یک سال تمام رفتارش به گونه‌ای دیگر است. حرف‌هایش طور دیگری است. روابطش با اصحاب حساب شده است و هر کدام حساب مشخص و معنی مشخص دارد و در میان آنها، رابطه‌اش با #علی تکیه خاصی پیدا کرده است و نشان می‌دهد که هم دلواپس سرنوشت این مرد است، و هم دلواپس سرنوشت خودش و می‌خواهد روی این تکیه کند و می‌خواهد تنهایی او را در بین این «اصحاب کبار» با ستایش زیاد خودش و خصوصیت رفتارش با او جبران کند. در تمام یک سال، این حکایت را تکرار می‌شود.

🔸مردن نیز خود هنریست و همچون هر هنری باید آن را آموخت. نمایشی سخت زیبا و عمیق. تماشایی‌ترین صحنه‌ی زندگی است. بسیار کم‌اند مردانی که زیبا مرده‌اند...

🔸مردن‌های بزرگ همه بر یک گونه نیست. هر کس آنچنان می‌میرد که آن چنان زندگی کرده است. آنچنان می‌میرد که هست. یکی از مشهورترین مردن‌ها از آن "وسپاسین" امپراطور #روم است، وی در بستر افتاده است و جان می‌دهد. افسرانش بر بالینش ایستاده‌اند. همین که احساس کرده مرگ تا گلویش بالا آمده است، ناگهان از جا پرید و فریاد زد که یک #امپراطور باید ایستاده بمیرد! و سپس در آغوش افسرانش سرپا جان داد. سخت پر شکوه است. اما چشم‌هایی است که زیبائی‌ها و شکوه‌هایی را می‌بیند که چندان عمیق و ظریف است که چشمان بزرگ‌بین آن را نمی‌بینند.

🔸مرگ محمد از این گونه است؛ برق شمشیر، موج #خون، شیهه اسب‌های خشمگین و فریادهای قهرمانانه رجز آن را تزیین نکرده است و از این روست که چشم‌های کم سو هرگز زیبایی آن را ندیده‌اند. دیدار محمد با مرگ چگونه می‌تواند ساده باشد؟

🔸پیامبر یکایک چهره‌های برجسته‌ی #امت خویش را که احتمالأ زمام #حکومت را پس از وی به دست خواهد آورد بررسی می‌کند. وی خوب می‌داند که فکر برابری انسانی و برادری اسلامی و اصالت #تقوی و #علم و فداکاری، گرچه در مغزهای مسلمانان و حتی اصحاب بزرگ وی رسوخ کرده است و بدان سخت اعتقاد یافته‌اند، اما هنوز در احساس و وجدان اخلاقی آنان راه ندارد و با سرشت روحی آنان عجین نگشته است، چه همواره احساس، دیرتر از اعتقاد تغییر می یابد. اما #رهبری جامعه تازه پایی که صدها خطر از داخل و خارج آن را تهدید می‌کند، رهبری که مسئولیت سیاسی و فکری جامعه را توأمان دارد، نه چنان مسئولیتی است که تنها #اعتقاد واقعی به #نبوت محمد آن را بتواند کفایت کند. مردی باید که همچون محمد در استعدادهای گوناگون انسانی، فردی و اجتماعی، معنوی و سیاسی، برجستگی ویژه‌ای را دارا باشد.

🔸احتضار فرا رسیده بود، محمد دیگر نمی‌توانست سخن بگوید، نشاط مرگ رفته بود و مرگ خود در چند قدمی خانه #عایشه است. لبهایی که آخرین پیام‌های غیب را به #انسان می‌آورد بسته شد؛ لحظات جان دادن است، علی سر محمد را بر روی سینه نهاد. ظرف آبی کنار محمد بود و هر گاه که اندکی به هوش می‌آمد دستش را در آب فرو می‌برد و بر صورتش می‌کشید و می‌گفت: خدایا ! در سکرات مرگ یاریم کن، خدایا در سکرات مرگ مرا بنگر...

🔸زنان برخاستند و پیش آمدند، در چهره محمد خیره شدند و آری! آری!
عایشه سرش را به روی محمد خم کرده بود و انتظار می‌کشید. #,فاطمه دور از اجتماع زنان بر دیوار، تنها تکیه کرده بود و به سختی می‌کوشید تا نبیند.
سکوت بی تاب و دردناکی بود، ناگهان لب‌های محمد تکان خورد: بل الرفیق الاعلی...
و پیامبر مرد...

@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار شماره ۲۸ / روش شناخت اسلام
💠 امامتِ امام زمان از منظر دکتر شریعتی

🔹امام زمان(عج) از ذریه پیغمبر #اسلام و به طور دقیق فرزند #امام حسن عسگری(ع) و یکی از اوصیای به حق پیغمبر است که او را پس از خودش در فهرست اسامی ۱۲تن نام برده که به دنیا آمده و بعد غایب شده است، غیبت کرده است، نه از دنیای مادی و از بین چشم ها، او را "نمی‌شناسند" اما "می‌بینند" شاید بسیاری دیده‌اند و هم اکنون در کوچه و بازار می‌بینند. اما بازش نمی‌شناسند. این غیبت از چشم هاست، نه از ماده، نه از طبیعت و نه از زمین. این است که برخلاف #عیسی که بنابر مشهور به آسمان رفته و سوشیانت که به عقیده پیروانش در عالم دیگر است و امام محمد حنیفه که در کوه رضوی مخفی است، مهدی - #موعود - در میان #مردم زندگی عادی دارد و همه او را می‌بینند؛ اما نمی‌شناسند.

🔹پس از این دوره و پس از مرگ چهار نایب خاص، دوره "غیبت صغرا" (که مدتش عمر یک نسل است) تمام شده و "غیبت کبرا" (بزرگ) فرا رسیده است که اکنون، در این دوره هستیم. در این دوره دیگر "باب" یعنی واسطه ورود و تماس، یا "نایب خاص" یعنی نماینده ویژه یا کسی که به جای امام کار می‌کند و با مردم تماس دارد و به دست امام منصوب شده وجود ندارد و تنها راه تماس مردم، با او که #رهبر است و زنده و حاضر "نایب عام" است. این نایب عام را چه کسی #انتخاب می‌کند؟
برخلاف آن چهار تن که امام آن‌ها را شخصاً نصب کرده، اینان را مردم با کمک «اهل خُبره» انتخاب می‌کنند؟ چگونه انتخاب می‌کنند؟
در اینجا یک مسأله بسیار اساسی و حساس مطرح می‌شود. مسأله‌ای که از نظر تاریخی و به ویژه از نظر اجتماعی و سیاسی و هم از نظر فکری و مرامی سخت عمیق و شگفت آور است و در عین حال، مثال بسیار روشنی است که #تشیع را تا چه حد وارونه کرده‌اند و این پوستین را از رویه دیگری - که بد منظره و ترس آور و زشت و بیزار کننده است (و این رویه دیگری خودشان است)، بر اندام #روح و #اندیشه و شعور و احساس و جهان و زندگی ما پوشانده‌اند!

🔹در عصر غیبت کبرا، یعنی دوران نامحدود تاریخی که از قرن سوم هجری آغاز می‌شود و تا #خدا بخواهد ادامه دارد، #شیعه یک #فلسفه سیاسی و مکتب اجتماعی ویژه‌ای پیدا می‌کند که به همان اندازه که امروز منحط و ذلت آور و ضد مردم و نسبت به #انسان و اراده و آزادی و اندیشه انسانی، اهانت آمیز و نفی کننده مسئولیت‌های اجتماعی و یأس آور و تسلیم بار نشان داده می‌شود و جز برای توده سر به زیری که عمل می‌کنند اما فکر نمی‌کنند و می‌پذیرند ولی نمی‌فهمند، اساساً قابل دفاع نیست. آری، درست به همین اندازه، مترقی و عزت آور و مردمی و نسبت به انسان و اراده و آزادی و اندیشه انسانی حرمت آمیز و تثبیت کننده مسئولیت‌های اجتماعی و بخشنده خوشبینی تاریخی و استقلال عقلی و روحی است.

🔹توقیع، (فرمان) مشهور امام که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژه‌ای را که جانشین نظام "امامت" می‌شود به این گونه اعلام می‌دارد:
اما الحوادث الواقعه، فارجعوا فیها الی رواهٔ احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجهٔ الله علیهم. (اما درباره پدیده‌ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی، وقوع می‌یابد، به روایان سخن ما -دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما هم، دانایند و هم آشنا- رجوع کنید که آنان حجت من‌اند بر شما و من جحت خدایم بر ایشان).
اما اینها چه کسانی‌اند؟ و چگونه و چرا انتخاب می‌شوند؟
ضوابط و شرایط انتخاب آنان را امام صادق(ع) برای توده مردم اعلام کرده است: امّا، من کان من الفقها صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامرمولاه، فللعوام ان یقلدوه.(اما از #دین شناسان، آنکه نگه‌دار خویشتن‌اش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، برتوده مردم است که تقلیدش کنند.) و این هم طبیعی است و هم منطقی و هم ضروری.

🔗 مطالعه متن کامل
@Shariati_Group

📚معلم علے‌شریعتے
"... و #شهید، قلبِ #تاریخ است! هم‌چنان که قلب، به رگ‌های خشکِ اندام، #خون، حیات، و زندگی، می‌دهد. جامعه‌ای که رو به مردن می‌رود، جامعه‌ای که فرزندان‌اش، ایمانِ خویش را به خویش از دست داده‌اند، و جامعه‌ای که به مرگِ تدریجی گرفتار است، جامعه‌ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‌ای که، احساسِ مسئولیت را از یاد برده است، و جامعه‌ای که اعتقادِ به #انسان بودن را در خود باخته است، و تاریخی که، از حیات و جنبش و حرکت و زایش، بازمانده است، شهید، همچون قلبی، به اندام‌های خشکِ مرده‌ی بی‌رمقِ این جامعه، خونِ خویش را می‌رساند، و بزرگ‌ترین معجزه‌ی شهادت‌اش، این است که به یک نسل، #ایمان جدیدِ به خویشتن را می‌بخشد.
شهید، حاضر است، و همیشه، جاوید ..."

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۲۰۳

#مقاومت #حزب‌الله #حسن_نصرالله #لبنان #شیعه

@Shariati_Group